ارتباط بین سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش اداره کل ورزش و جوانان استان فارس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مقدمه:
مشکلات و مسائل روحی – روانی نوجوانان و جوانان یکی از دغدغه های عمده ی جامعه ی امروز ماست و کمتر خانواده ای است که با این مشکلات دست به گریبان نباشد. و از آنجائیکه مدارس، جایگاهی بسیار تاثیر گذار برای این قشر بشمار می آیند بر آن شدم تا در این زمینه دست به یک تجربه بزنم موردی که در اینجا ارائه می شود در خصوص یک دانش آموز کلاس دوم راهنمایی می باشد که دارای مشکل وسواس فکری – عملی است. من او را از سال اول راهنمایی تحت نظر داشته (به توصیه مدیر دبستان او) و مسائلی را که در صفحات بعد ذکر می کنم.
مسائلی است که ظرف این مدت انجام شده اند که این مسائل شامل موارد زیر می باشند گرفتن شرح حال- بیوگرافی خانوادگی- وضعیت جسمی و ....
با ایجاد رابطه صمیمی و دوستانه با او بود که متوجه شدم زیر نظر یک متخصص اعصاب است و دارو مصرف می کنم و این علت باعث نارحتی من شد که یک دانش آموز 14 ساله قرص اعصاب مصرف می کند، تصمیم گرفتم که در کنار آنها یکسری تکالیف رفتاری و شناختی را به وی یاد بدهم که شرح کامل همه بیان خواهد شد.
شرح حال و پیشینه ی خانوادگی:
خانم زهرا حسینی ، کلاس دوم راهنمایی، محل سکونت فعلی روستای دزفول – مجرد – زبان مادری دزفولی- مذهب شیعه – تعداد فرزندان 5 نفر به شرح زیر:
برادر اول :35 ساله معلم و متاهل است- مدرک تحصیلی لیسانس در شهردیگر سکونت دارد.
خواهر اول:30 ساله – فوق دیپلم – مجرد
برادر دوم:26 ساله مجرد – لیسانس و دبیر آموزش و پرورش
خواهر دوم: 20 ساله فوق دیپلم – مجرد
زهرا:14 ساله کلاس دوم راهنمایی
مادر خانواده 54 ساله و خانه دار میباشد . پدر خانواده 70 ساله و کارگر باز نسشته شهرداری است.
مادر زهرا هنگام زایمان زهرا بصورت طبیعی زایمان کرده است و وزن و قد کودک طبیعی بوده است . تا دو سالگی به طور کامل شیر مادر و غذای کمکی استفاده کرده است تا قبل از 4 سالگی زهرا هیچ مشکل جسمی نداشته است. در سن 4 سالگی دچار سنگ مثانه شده است و تحت عمل جراحی و مدتی بستری در بیمارستان بوده است. زهرا رابطه خوبی با اعضای خانواده دارد و احتمالاً زهرا فرزند ناخواسته بوده . (البته این نظر من است با توجه به تفاوت سنی).
شرح مشکل زهرا:
زهرا یکی از دانش آموزان من است و من به علت نزدیک بودن با وی و اینکه دو سال دانش آموز ما بوده به راحتی و از نزدیک مشکل وی را لمس و احساس کردم و همین دیدن و حس کردن مشکلش را می شد برای اینکه وی مساله را برای من بگوید و از من خواست تا در این زمینه به وی کمک کنم.
مسئله که توجه من را در مورد زهرا جلب کرد، شستن بیش از حد دستها و اجازه گرفتن مکرر از کلاس درس برای شستن دستها و تکرار در کارها، وجود بعضی استرسها و اضطرابهای بیش از حد، نگرانی و افکار منفی در مورد مسائل روشن و قابل حل و ...
بعد از شکست تحصیلی در ترم اول نگرانی ها و تکرار افکار او زیاد شد و آن جا بود که ولی لب به سخن گفتن باز کرد و از مشکلاتش گفت و اینکه او از سال اول راهنمایی به صورت آشکار علایم وسواس در وی نمایان شده است . من بعد از شنیدن این مسائل و یا اطلاعاتی که درباره این بیماری کسب کرده بودم از اینکه آن مشکل تا حدودی می تواند اکتسابی باشد، یعنی وجود افراد وسواس در زندگی انسان مخصوصاً والدین، همچنین طبق نظریه معروف فروید که مشکلات فرد در زمان حال و آینده به 5 سال اولیه زندگی او بر می گردد. به همین دلیل از زهرا در مورد کودکی و گذشته اش پرسیدم.
زهرا گفت: مادر وی یک مادر بسیار سخت گیر و دارای وسواس شست وشو میباشد. مادری که در تربیت فرزندانش بسیار سخت گیر بوده و در مورد مسائل بهداشتی حساس بوده است در روابط خانوادگی و رفت و آمد با اقوام دچار مشکل بود و فامیل زیاد منزل آنها رفت و آمد ندارند. همچنین رابطه سرد بین پدر و مادر . چون مادر به این ازدواج راضی نبوده است.
وجود مادر در زندگی هر فرزندی بسیار مهم است. وجود چنینی مادری در زندگی زهرا و مشکلش نقش احساسی داشته است. زهرا وقتی درمورد خودش می گفت : بیان کرد از گذشته اش چیز زیادی به یاد ندارد ولی می داند که دوران ابتدایی از نظر تحصیلی دانش آموز خوب و درس خوانی بوده و در مقطع راهنمایی نیز در حد متوسط بوده است زهرا بیان می کند با آنکه مادرش با فامیل و اقوام روابط خوبی ندارد ولی انسانی بسیار خوش قلب و مهربان است. مخصوصاً در مورد فرزندانش و افراد غریبه. زهرا می گوید مثل مادرش افکار بدبینانه دارد و خیلی دیر به دیگران اعتماد می کند. از وی می خواستم که از دوران کودکی اش برای من خاطره ای یا چیزی که به ذهنش می
فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات:9صفحه
در مقدمه این بحث به نظر می رسد ابتدا باید تعریف و شناخت نسبی مناسبی از خانواده و رفتار والدین و نقش آنها در خانواده ونیزنیازهای نسل جوان داشته باشیم.
بدون شک جامعه خود یک خانواده بزرگ است و خانواده نیز یک تابع قابل تعریف و تاثیر پذیر. جامعه و خانواده تاثیر متقابل و عمیقی بر یکدیگردارند. در خانواده که بیشتر مورد اشاره بحث ما می باشد، پدر و مادر به عنوان والدین و فرزندان بعنوان آخرین حلقه زنجیره انسانیِ قابل تکثیر، در یک تعامل غریزی و اکتسابی باهم زندگی می کنندو هر کدام دارای وظائفی مشخض ومتعددمی باشند که عمدة این وظائف، به عهده والدین است.
شناخت هر خانواده مستلزم مطالعه عمیق و روشنِ کیفیت روابط موجود در آن واز دیدگاهی دیگر بررسی جایگاه آن در جامعه می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
مقدمه
از جمله وظایف مهم رهبران دینی، مسئولان نظام و خانوادهها هدایت و تربیت نسل جوان جامعه می باشد. در کشور اسلامی ایران بلحاظ بافت جمعیتی، غالب جمعیت کشور را جوانان تشکیل می دهند و نقش این درصد عظیم در سرنوشت سیاسی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور یک نقش بسیار ممتاز و بی بدیل می باشد. وجود خصلت ها و خصوصیات جوانی مانند انرژی، انگیزه، طراوت و … موجب گشته است که جمعیت جوان کشور به عنوان یک منبع عظیم انسانی جامعه ایران را جامعه ای جوان و پرانرژی و با طراوت و با انگیزه در میان جوامع جلوهگر سازد. نقش جوانان به همان اندازه که در راستای تکامل و سازندگی نظام جمهوری اسلامی یک نقش تعیین کننده است آسیبهایی نیز این جمعیت عظیم را تهدید می نماید که دشمنان نظام جمهوری اسلامی با وقوف به شرائط و فضای حاکم بر جوانان کشور به آن آسیبها و تهدیدها دلبستگی نشان می دهند.
بخش اول: هویت جوان و خصوصیات جوانی
الف – هویت جوانی
جوانی، یک پدیدهی درخشان و یک فصل بی بدیل و بینظیر هر انسانی است. در هر کشوری که به مسألهی جوان و جوانان، آن چنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیششرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد. اگر کشوری مثل کشور ما باشد – که جمعبت جوان، یک جمعیت غالب و بزرگ و یک نسبت عظیم از جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد – این قضیه اهمیت بیشتری پیدا میکند. من امروز مایلم قسمت اول صحبتم بیشتر مودر توجه بزرگترها قرار بگیرد. هم مسئولان، هم پدر و مادرها، هم معلمان و متصدیان مسائل مربوط به جوانان. در قسمت دوم، خطاب اصلی من به شما جوانان است که مطالبی را با شما در میان خواهم گذاشت. .
اما قسمت اول که دربارهی مسوولیتهایی است که نسبت به جوان وجود دارد. باید بگویم که جوانی – این دورهی مشعشع و درخشان – دورهیی است که اگر چه چندان طولانی نیست، اما آثارش ماندگار و طولانی در همهی زندگی انسان است.
جوانها همان طوری که جسمشان نشاط و تازگی و نیرو دارد روحشان هم سرشار از نشاط است. این موجود را – با قدرت فکر او، با قدرت خرد او، با توان جسمی او، با توان عصبی او، با نیروهای ناشناختهی وجود او – خدای متعال خلق کرده است تا از این طبیعت، از این خور و خواب و از این دنیای مادی، همچون وسیلهیی استفاده کند و خود را به مقامات قرب الهی برساند.
نباید تصور کرد که این نگاه، نگاه منزوی و منعزل از دنیاست، نه، راه قرب الهی از وسط همین مادیات عبور می کند، اما در مادیات متوقف نمیشود. گناه بزرگ بشریتی که خود را در مادیت غرق کرده است، این نیست که به دنیا پرداخته است، گناه او این است که فراتر از خواستهای مادی، آرمانی را، ستارهی درخشانی را، هدف و سرمنزل بلندی را تصور نکرده است.
ب – دوره جوانی مظهر درخشندگیهای آفرینش الهی
جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشد، جوانان جلوتر از دیگران در صحنهاند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم - جمله حرکت صدر اسلام - محور حرکت و مرکز تلاش و تحر ک، جوانان بودند.
آن کشورهایی که جوان کم دارند - کما این که بعضی از کشورها امروز به خاطر بعضی از سیاستهای تنظیم نسل و خانواده و از این حرفها، دچار کمبود نسل جوان هستند - ولو در علم و تکنولوژی و ترقیات جلو باشند، کارشان لنگ است، مجبورند از کشورهای دیگر جوان قرض بگیرند! جوان و جوانی، یکی از درخشندگیهای آفرینش الهی است. دشمنان جوامع این نکته را خوب تشخیص دادهاند و بخصوص روی آن انگشت گذاشتهاند.
ج – ویژگیهای دوره جوانی
استقلال خواهی، اسیر نبودن طبیعت جوان است
جوان مایل به استقلال است. جوان طبیعتاً سرش را بالا می گیرد و مایل نیست که اسیر و دنبالهرو باشد.
انزجار از زورگویی و ظلم پذیری
خصوصیت بسیار مهمش این است که درمقابل مظاهری که از نظر فطرت انسانی زشت است – مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بی عدالتی، تقلب، دورویی و نفاق – حساسیت منفی دارد و آن را دفع میکند.
آرمانگرایی و پرهیز از مصلحتگرایی
آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است، عشق به آرمانها و مجذوب آرمانها شدن ، انسان وقتی که در محیط تلاش و کار معمولی زندگی قرار می گیرد، گاهی موانع جلوی چشم او را می گیرد، آرمانها را دور دست و غیر قابل دستیابی به انسان نشان می دهد، و این خطر بزرگی است. گاهی آرمانها فراموش میشوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، زنده، قابل دسترسی
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش) تعداد صفحات : 26صفحه
تعریف رشد اخلاقی:
در مورد رشد اخلاقی گفته شده است که ؛ «رشد اخلاقی در برگیرنده آن دسته از قوانین و مقررات اجتماعی است که تعیین می کند انسانها در رابطه با دیگر مردم چگونه باید رفتار کنند». از نظر روانشناسان این قوانین مشتمل بر سه جنبه اساسی شناختی، عاطفی، و رفتاری هستند که تبیین آنها و چگونگی روابطشان با یکدیگر و تأثیری که در فرایند درونی سازی دارند، محور بحث های روان شناختی است.
این تعریف با اینکه تا اندازه ای ماهیت رشد اخلاقی را روشن می کند، ویژگیهای مشخص کننده و امتیاز بخش آن را در میان بخشهای دیگر چندان روشن نمی کند. برای روشن شدن معنای دقیق رشد اخلاقی چند نکته را باید مورد توجه قرار داد:
1) اختیار و عمد در کارهای اخلاقی
2) ارتباط با حالات روانی و کمال درونی.
بنابر این روابط موجود در رشد اخلاقی را می توان در زمینه های مختلف قرار داد:
الف) رابطه فرد با خود در زندگی شخصی
ب) رابطه فرد با خدای متعال
ج) رابطه فرد با انسان های دیگر به طور کلی
د) رابطه فرد با انسانهای هم کیش
هـ) رابطه فرد با طبیعت جاندار و بی جان.
دیدگاهها و تمرکز بر جنبه خاصی از رشد اخلاقی:
1. جنبه شناختی رشد اخلاقی:
الف) دیدگاه پیاژه:
پیاژه روند تحول قضاوتها و اندیشه اخلاقی را با استفاده از دو روش عمده مورد پژوهش قرار داد:
1)ابتدا در صدد بر آمد که ببیند به موازات بالا رفتن سن کودک چه تحولاتی در نگرش هایش نسبت به قواعد بازی های رایجی همانند تیله بازی پیدا می شود.
2)روش دوم این بود که او داستانی را برای کودکان نقل می کرد و سپس با طرح سوالاتی سعی می کرد تحولی را که در قضاوت های آنان نسبت به اهمیت گناه و سرپیچی از مقررّات پیدا شده مطالعه کند.
از آنجا که بر طبق دیدگاه پیاژه رشد عقلانی کودک در بستر توالی ویژه ای از مراحل تحقق می یابد، قضاوت های اخلاقی نیز بر مبنای مراحلی تکامل می یابد که متناسب با تحولات شناختی عمومی است. تئوری پیاژه در مورد قضاوت اخلاقی و تحولات آن درست در نقطه مقابل دیدگاه جامعه شناختی دورکیم قرار دارد.
دورکیم معتقد بود که در فرایند اجتماعی سازی باید افراد را به گونه ای پرورش داد که به اجتماع به دیده احترام بنگرند و خود را در قبال مقررات آن مسئول بدانند در حالی که پیاژه با انتقاد به این نظر، این نگرش به افراد را باعث کشاندن فرد به سمت اطاعت از دیگران و عدم استقلال فرد دانست. پیاژه همچنین در مورد رشد اخلاقی و مفاهیم آن نوعی دیدگاه نسبی گرایانه دارد که مارتین هافمن آن را « تئوری عدم تعادل شناختی» می نامد.
نسبی گرایی رد دیدگاه پیاژه و همچنین توجه کودک فقط به پیامد های عینی رفتار در مرحله واقع نگری اخلاقی به هنگام قضاوت، نکاتی است که بسیار قابل نقد و بررسی هستند.