چکیده:
پایان نامه حاضر دربارة بررسی خشونت علیه زنان از دیدگاه فقه اسلامی باشد. مقصود از کلمه «خشونت» هر عملی است که منجر به صدمه و زیان جسمی یا روانی علیه فرد یا گروهی از مردم گردد. در جایگاه نظری عدهای مبادرت به خشونت را امری ذاتی میپندارند و عدهای نیز، به غیر ذاتی بودن آن اعتقاد دارند. بدلیل نسبی بودن خشونت، تغییر ماهیت و معنی آن متناسب با زمان و مکان اقسام گوناگونی دارد. خشونت علیه زنان پدیده ایست که در آن زن به خاطر جنسیت خود مورد اعمال زور و تضییع حق قرار میگیرد. این خشونت به اشکال مختلف بروز کرده و میزان آن به طرز نگران کنندهای رو به افزایش است. علل بروز خشونت میتواند فردی، خانوادگی و یا اجتماعی باشد. خشونت ذاتا نا ارزشی است و نه ضد ارزش، بلکه دارای ارزش نسبی بوده و تابع شرایط است. این رویکرد، کاملا واقع بینانه و خرد پذیر بوده و اسلام و بسیاری از دیگر مکاتب الهی بر آن صحه میگذارند. بدون شک، اسلام آیین رحمت و طلایه دار سعادت و نیک بختی انسانها است، و خشونت مجاز در اسلام، در واقع، تجلی قهرنمای رحمت عام الهی است. غیر مسلمانان، مستشرقین و مسلمانان دیدگاههای متفاوت و بعا متناقض در بارة زنان و جایگاه آنها دارند. حضرت محمد 0ص) بنیان گذار نوعی مکتب اعتدال گرایی پویا در عرصة حقوق بشر و از جمله حقوق زن و مرد است.
مواردی وجود دارد که موجب تشخیص فقه شیعه از فقه سنی میشود. اختلافات فقهی اهل سنت و شیعیان خبر از اختلاف نظر در نحوة نگرشی شیعه و اهل سنت نسبت به زن دارد. فقها نیز در مورد نظام و حقوق خانواده و نقش زن در آن فتاوای مختلفی دارند. در قرآن کریم الگوهایی ارائه میشوند که بعضی در کسوت مردان تبیین رسالت ارزشمداری مینمایند و بعضی در کسوت زنان. تأویلات مختلفی در مورد نقصان عقل زن وجود دارد، اما از دیدگاه اسلام و مجموعة آیات و روایات و فهم بزرگان دین، هر کس با تقویتر باشد در درگاه خداوند مقربتر است. زنان نسبت به مردان آسیبپذیرترند و در این میان ازدواج زود هنگام، سیاست ورزی جنسی، هتک حرمت، آزار جنسی، ختنه دختران و... سبب بروز خشونت علیه آنها میشود. تعالیم اسلامی همة اشکال خشونت نسبت به همة انسانها را ممنوع دانسته و رعایت حال افراد و رفق و نرمش در روابط اجتماعی را مورد تأکید قرار داده است و لیکن با بررسی آیات قرآن و احادیث معصومین (ع) دربارة زن به تأکیدهای فراوانتری در دوری از خشونت بر میخوریم. حتی در مواردی که سخن از طلاق و جدایی از زن پیش میآید قرآن بر اصل زیر بنایی «معروف» تأکید کرده و حدود «معروف» را ژرف تر و گستردهتر از قانون مندی و عدل گرایی دانسته و آن را بعنوان یک اصل کلی و عام که با هیچ تخصیص و تقییدی سازگاری ندارد معرفی میکند. خداوند صراحتا فاحشگی و خشونت علیه زنان را محکوم کرده و توسل به حجاب، به عنوان شیوة کنترل شهوات جنسی و محافظت زنان مطرح میگردد. چرا که اسلام به عنوان یک نظام منسجم ارزشی، بر همة رفتار و کردار انسان و جامعه نظارت دارد. مقولة شهادت زنان، ممنوعیت قضاوت زنان،سرپرستی مرد، حق حضانت و نگهداری کودک، تعدد زوجات، تنبیه بدنی و... معرکة قضاوتها و آرای ضد و نقیض متفقهین و متفکرین اسلامی و غیر اسلامی است و از مستمسکها در ارزیابی منفی در باب شخصیت انسانی زن از دیدگاه اسلام به شمار میآید. در این مجال وظیفة علما و روشنفکران، محققان و دین پژوهان بسیار خطیر و حیاتی است. آنان میبایست ضمن دفاع عقلایی از دین و آمزوههای دینی و تبیین و به روز در آوردن معارف دینی و اعتقادات اسلامی، نیازها و خلاء های فکری جامعه به ویژه قشر جوان را برطرف کردهو ضمن کنترل، بررسی و نقد ایدهها، تفکرات و فرهنگهای صادراتی غرب، حقیقت و ماهیت واقعی آنها را برملا سازند.
بخشی از متن اصلی :
اعلامیه حذف خشونت علیه زنان
قطعنامه ١٠٤/٤٨ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوبه ٢٣ فوریه ١٩٩٤
* با آگاهی به نیاز فوری به اینکه حقوق و اصول مربوط به برابری، امنیت، آزادی، تمامیت، و وقار همه انسانها به طور جهانشمول در باره زنان اعمال شود،
* با توجه به اینکه این حقوق و اصول در اسناد بین المللی محترم شمرده شده، از جمله در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» (1)، «میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی»(2)، «میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی»(2)، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» (3)، و «کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کننده» (4)،
* با آگاهی به اینکه اجرای موثر «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» به حذف خشونت علیه زنان کمک می کند و «اعلامیه حذف خشونت علیه زنان»، چنانچه در قطعنامه حاضر ارائه می شود، این روند را تقویت و تکمیل خواهد نمود،
* با نگرانی از اینکه خشونت علیه زنان مانعی در راه دستیابی به برابری، پیشرفت و صلح است، چنانچه در «استراتژی های آینده نگر کنفرانس نایروبی برای پیشرفت زنان» (5) مشخص شده، که در آن لوایحی برای مقابله با خشونت علیه زنان پیشنهاد شده بود، و به منظور اجرای کامل «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»،
* با تاکید بر اینکه خشونت علیه زنان، مبنایی بر نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی زنان است و برخورداری زنان را از این حقوق و آزادی ها بطور ناقص یا کامل نفی می کند، و با نگرانی درباره عدم موفقیت درازمدت در حمایت و ارتقاء این حقوق و آزادی ها در موارد خشونت علیه زنان،
* با آگاهی بر اینکه خشونت علیه زنان نمایشی از نابرابری تاریخی روابط قدرت میان زنان و مردان است، که به تحت سلطه کشیدن و تبعیض علیه زنان توسط مردان و پیشگیری از پیشرفت کامل زنان انجامیده، و اینکه خشونت علیه زنان یکی از مکانیزم های مهم اجتماعی است که زنان را به موقعیت های فرودست در مقایسه با مردان مجبور میکند،
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :10
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
پیشگفتار :
در زمینة بلایای طبیعی:
مسائل امنیتی شهر تهران از بعد انسانی:
آسیب پذیری شهر تهران و نحوه برخورد با عوارض آن:
6 عامل مؤثر در آسیبپذیری مناطق 22 گانه شهر تهران:
تعاریف و اصطلاحات امنیت:
شهر چیست؟
مفهوم امنیت:
تعریف دقیق شهر چیست؟
دوران نیازها و انتظارات در مناطق شهری:
بررسی امنیت شهری، شهرستان تهران
نتیجهگیری در مورد امنیت شهر تهران
منابع و مأخذ:
پیشگفتار :
موضوع خشونت و ناامنی شهری یکی از چالشهای جدی جوامع میباشد که نظر بسیاری از صاحبنظران را در فرآیند تحلیل، تفسیر و ریشهیابی آن به خود معطوف نموده است.
مهمترین خصیصه عصر جدید و قرن بیست و یکم گسترش ارتباط و فزونی سرعت در انتقال انگارههای فرهنگی در جوامع میباشد (چه مثبت و چه منفی). خشونت و ناامنی شهری در مفهوم امروزین خود بیشتر زائیده صنعتی شدن جوامع و گسترش شهرها و تبلور کلان شهرها میباشد.
امنیت عمومی مبهم و پیچیده است، این مفهوم در مسیر حیات خود دائماً دچار تحول شده و از مفهومی به مفهوم دیگر تغییر یافته است.
در دیدگاه سنتی امنیت معطوف به تأمین فضائل و حفاظت از عاملان آن میشد و انسان منفعلانه خود را میبایست با قالب فضائل و دیدگاه فرهیختگان تطبیق میداد.
در دیدگاه مدرن، امنیت معطوف به قدرت و تأمین زندگی امن و مرّفه انسان و حفاظت از عاملان آن یعنی متخصصان و صاحبنظران میشود و نسبت به دیدگاه پست مدرنیسم معطوف به معنا در زندگی انسانی و تأکید بر لذت گرائی و معناگرایی اراده و خلاقیت انسانی است.
و با الطبع پیچیده شدن مفهوم امنیت در دیدگاه اخیر باعث گردیده که برای تأمین و تحکیم آن عدم انعطاف و بکارگیری شیوهها، ابزار و متدهای مختلف را شاهد باشیم تا قبل از هر چیز با شناسایی و شناخت عوامل ناامنی و تهدیدکننده، نسبت به مقابله و برخورد با آن عوامل و کاهش احساسی ناامنی عمومی اقدام نماییم. یکی از خصایص عصر جدید، گسترش ارتباطات و حذف مرزها و موانع فیزیکی میباشد برخلاف گذشته ضریب اثرگذاری فرهنگی با کندی و تانی در جوامع صورت میپذیرفت در شرایط جاری به موازات تراوشات و انباشتگی فرهنگی آثار و 0خصوصیات صنفی موجود در جوامع و شیوههای بزهکاری و جرایم با سرعت و با کمترین هزینه زمانی با سایر جوامع سرایت مینماید و در حقیقت از منظر جامعه شناسی شهری نوعی وحدت جرایم اجتماعی بصورت مشابه با انگارههای شناخته شده مشاهده میگردد به تناسب با ملاحظات و ویژگیهای فرهنگی هر جامعه دارای شدت وحدّت میباشد. مباحث خشونت شهری، جرایم حاشیهنشینی و ارتباط بین گسترش شهرکهای حومه و حاشیهنشینی با افزایش جرایم و بزهکاری و تشکیل مناطق ممنوعه در اطراف شهرهای بزرگ و کلان شهرها از جمله مباحث مهمی است که تقریباً به صورت یکسان در جوامع، اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه مشاهده میگردد.
یکی از ویژگیهای کتابهای حاضر در عرصه امنیت پرداختن به مقولة امنیتهای شهری میباشد.
از منظر بررسی زمینههای نهادی، ساختاری، سکونتگاهی و حتی روانشناختی به همراه شناسایی ضعفها و خلاءهای قانونی، مبادرت به تجزیه و تحلیل «واقعیتهای شناخته شده» نموده و راهکار پیشنهاد مینماید و علیرغم طرد و کم اهمیت جلوه دادن مثلاً «ارجحیت پیشگیری بر درمان» عملاً در بخش عمدهای از فصول تأکید بر تدابیر و سیاستهای باز دارنده و پیشگیرانه داشته «کیفر زدایی» و «پوشش دهی پلیس» را به صورت نسبی غیر مفید و ناکارآمد تلقی مینماید همین نگرش که بصورت زنجیرهای از زمینههای قبل از ورود بزه و ارتکاب جرایم تا «عدم اجرای احکام» به عنوان آخرین حلقة زنجیر پیگیری شده بر این اصل استوار است که مسئولیت پذیر ساختن والدین، به همراه پیشگیری واقع بینانه، چه از بعد اجتماعی و چه از بابت تکرار جرم، سرآغاز مبارزه علیه ناامنی انگاشته میشود و با تغییر سمت تدابیر پیشگیرانه از جمعیت شهری و داخل شهرها به سمت حومه صادر کننده بزهکاری آغاز شده و سپس با ایجاد هماهنگی، پیوستگی و انسجام میان ابزارهای پیشگیری کننده محلی با دیگر همتایان احتمالی نظیر مددکاران اجتماعی، آموزش و پرورش، حمل و نقل، مناطق آزاد تجاری، پلیس و سرانجام قوه قضائیه به نتیجه و هدف میرسد.
مهاجرت پذیری، کاهش امکان کنترل حومه شهرها و کلان شهرها، تشکیل مناطق ممنوعه و باندهای تبهکاری و صدور اقدامات خلاف با شهرها از جمله محورها و مشکلاتی است که پلیس و نهادهای ذیربط با آن مواجه میباشد و طبعاً راهحلهایی که تجویز شده از جمله تخصصی کردن و تقسیم کار، تأسیس نهادهای پلیس خاص چون پلیس شهری، پلیس برون شهری، پلیس اطفال، پلیس ملی و ... منظم ساختن و قانونمندکردن مبارزه با خشونتهای شهری و توسل به سایر نهادهای غیر مرتبط و تأسیس یک شورای سیاستگزار به منزله متولی خاص و ویژه در این زمینه مسائلی بوده که کم و بیش در سطح کشور به عنوان راهکارهای مطرح بوده و در موارد نظرات موجهی عرضه شده است.
در زمینة بلایای طبیعی:
انسان در سراسر تاریخ شناخته شدهاش همواره توسط نیروهای خصمانه طبیعت به گونهای شدید و بیرحمانه مورد تهدید بوده است.
زمین لرزه که شاید مخربترین نیروهای طبیعی باشد، به تنهایی در سرتاسر همان هزاران زندگی را قربانی و میلیاردها دلار خسارات مادی وارد ساخته است.
خسارات ناشی از سایر بلایای طبیعی نظیر آتشفشانها، طوفانها و سیلابها نیز کمتر از خسارات زمین لرزه نیست.
اما علیرغم این امر، تنها در سالهای اخیر توجه دانشمندان به طرق کنترل و پیشگیری و یا حداقل تخفیف آثار بلایای طبیعی جلب شده است، در حال حاضر جامعه دانشمندان هدف تخفیف آثار بلایای طبیعی را در سر لوحه کار خود قرار دادهاند. آسیبپذیری شهری چون تهران در برابر زلزله، بعنوان مهمترین و متمرکزترین شهر کشور ایران از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.
شهر تهران با مساحت 600 کیلومتر مربع و گستردگی 1000 کیلومتر مربع (با حومه) با جمعیت 8 میلیون نفر بیشترین و بالاترین تمرکز فعالیتهای صنعتی، اقتصادی وسیاسی را در خود جای داده است.
تمرکز و افزون جمعیتی و اقتصادی در تهران آسیبپذیری این شهر را در مقابل زلزله بصورت تصاعدی افزایش داده است که توجه با آن امری ضروری و حیاتی است.
علاوه بر اینکه این شهر در قسمت شمال و جنوب بر روی دو گسل بزرگ و مهم قرار دارد و در پهنه خودداری شکستگیهای کوچک فراوانی است که بهنگام فعالیت دو گسل بزرگ دچار جنبش و جابجایی میگردد.
طبق پیش بینیهای متخصصین امر احتمال وقوع زلزلههای شدید و در نتیجه نابودی شهر هر لحظه تهران را تهدید میکند.
و با توجه به اهمیت و نقش تهران در شؤن مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خطر وقوع زلزله در شهر تهران را بایدخطر جدی محسوب گردد.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
بازی های رایانه ای و خشونت.. 2
چکیده. 2
واژگان کلیدی:2
مقدمه:3
اثرات خشونت آمیز بازی های رایانه ای و محدوده های آن.. 9
عوامل مؤثر بر تأثیر پذیری خشونت.. 10
جنس:10
سن.. 12
پایگاه اجتماعی –اقتصادی.. 13
ویژگی های شخصیتی:14
رده بندی ها16
نتیجه گیری.. 18
پیشنهاد ها19
منابع:20
چکیده
یکی از مهم ترین پدیده های سرگرم کننده در سالیان اخیر، بازی های رایانه ای هستند که با سرعتی روز افزون جای خود را در میان کودکان و نوجوانان باز کرده اند و با بهره گیری از فناوری های نوین، هر روز بیش از پیش با زندگی کاربران عجین شده اند.
مهم ترین نکته مورد بحث در مورد این بازی ها، محتوای خشونت آمیز آنهاست که می تواند کاربران را به نحو عمیقی تحت تأثیر قرار دهد و بازتاب های بیرونی نا هنجاری را موجب شود. البته رابطه نمایش خشونت با رفتار افراد به طور قطعی ثابت شده نیست و همین امر باعث شده است، شرکت های سازنده، هر چه بیشتر نسبت به تولید این بازی ها اقدام کنند. از این رو پژوهشگران باید با بررسی میزان تأثیر گذاری این قبیل خشونت ها بر جوانان، پیشنهاد های علمی و قانونی لازم را در این زمینه ارائه دهند. نتایج پچوهش ها می تواند در تولید و ساخت بازی های رایانه ای مؤثر باشد.
واژگان کلیدی:
بازی های رایانه ای، پرخاشگری، خشونت، رایانه، کودکان، نوجوانان
مقدمه:
گسترش بازی های رایانه ای، نگرانی های ناشی از تأثیرات منفی آنها را افزایش داد و نو بودن این پدیده و راه یابی آن به خصوصی ترین حیطه زندگی افراد، بخصوص کودکان و نوجوانان، مسئولیت تربیتی خانواده ها را سنگین تر ساخت زیرا یکی از «مؤثر ترین عملکرد های بازی های خشن رایانه ای تحرک گرایش های تهاجمی با توجه به نظریه های اجتماعی فراگیری است.» (گریفیث، 1999). « آزاد سازی این گونه انرژی های مخرب بدون هیچ نوع کترل در جوانان و نوجوانان می تواند فاجعه آفرین باشد» (کیپرز، 1995).
اما مسلم است که هنوز نتایج کاملاً مشخص و اثباد شده ای از پژوهش ها و تحقیقات مربوط به تأثیرات منفی بازی ای بر کاربران آنها به دست نامیده است. در مقاله حاضر نیز تلاش شده است ضمن بررسی تأثیرات احتمالی، به این پرسشها پاسخ داده شود: آیا با افزایش خشونت در بازی های رایانه ای، مخاطبان، خشونت بیشتری را در زندگی اجتماعی به کار می گیرند؟
در این صورت، میزان تأثیر پذیری افراد به چه عواملی بستگی دارد؟ آیا ویژگی های شخصیتی افراد، سن، جنس و سطح سواد آنان و یا عوامل اجتماعی، می توانند بر میزان تأثیر پذیری آنان مؤثر باشند؟ آیا مقدار تأثیر پذیری افراد، قابل اندازه گیری است؟ در این مقاله ضمن اشاره به برخی از مطالعات و تجربیات صورت گرفته در این زمینهٰ بیش از هر چیز به اهمیت پژوهش و بررسی در این زمینه با تکیه بر ویژگی های فرهنگی و اجتماعی هر جامعه، تأکید شده است. زیرا بررسی تأثیر رسانه ها – ٱن هم رسانه های نوین که به شیوه ای تعاملی با مخاطبان ارتباط برقرار می کنند – بر افراد هر جامعه بدون توجه به بررسی زمینه های فرهنگی و اجتماعی آن جامعه امکان پذیر نیست.
بنابراین باید به بررسی این نکته پرداخت که آیا افزایش روز افزون بازی های رایانه ای خشن در بالا بردن سطح خشونت موثر است؟ نکته دیگر اینکه عوامل کاهش دهنده این عوارض نامطلوب کدامند و هر یک تا چه اندازه کاربرد دارند؟
اواخر دهه 1970، بازی های رایانه ای به عنوان یکی از جذاب ترین سرگرمی های کودکان و نوجوانان پا به عرصه وجود گذاشتند و با افزایش روز افزون آنها، موجبات نگرانی والدین فراهم شد. البته انتشار برخی گزارش ها موجب شد تا قدری از این روند رو به افزایش کاسته شود، اما سرانجام پیشرفت فناوری های ن.ین، هیجان . جذابیت این بازی ها و منفعت مالی فراوان این پدیده برای شرکت های سازنده، سبب شد در حدود سال 1986 بازی های رایانه ای به نحوی فراگیر جهان را درنوردید.
بدیهی است مهم ترین ابزار این توسعه چیزی جز همان فناوری بسیار پیشرفته و جذاب این بازی ها نبود که به بکار گیری آخرین پدیده های گرافیکی، چهره های مجازی را در نظر مخاطبان خود به گونه ای واقعی جلوه می داد و متأسفانه در نمایش این جزئیات، بیشترین گرایش در ارائه صحنه های خشن و مرگبار به چشم می خورد (تولوپمن، 1993)، امروزه بازی های رایانه ای برخورداری هر چه بیشتر از پیشرفت های علمی و فنی به جایی رسیده اند که مخاطب آنها که اکنون بخشی از بازی است، با استفاده از ابزار های گوناگون و جانبی رایانه ها، به طور کامل در بازی ها (که البته برخی از آنها به دلیل فشار های وارد از سوی محافل و مجامع مصلح جامعه، وجوه ورزشی را بیشتر مورد توجه قرار داده اند)، درگیر می شود.
برای مثال به جای یک بازیگر تنیس و با همان هیجان تنیس بازی می کند، اما همچنان خشونت بر این بازی ها حاکم است و کستن و نابود کردن حرف اول را می زند. (کیپرز، 1995).
به طور کلی، خشونت زمینه اکثر بازی های رایانه ای است زیرا سازندگان این بازی ها اعتقاد دارند ترس از مرگ و درد، مهم ترین انگیزه برای واکنش های سریع بازیکن در برابر صحنه های مجازی است و با چنین احساسی است که مخاطبان با بازی و دیگر بازیکنان حاضر در صحنه عجین میشوند. برنامه نویسان این بازی ها، اغلب خشن ترین فردی را که بیش از دیگران، می کشد و نابود می کند.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:67
فهرست مطالب:
فصل اول: بیان مسئله
1-1 تعریف خشونت علیه زنان و انواع آن …………………………......................... 5-3
2-1 علل خشونت علیه زنان………………………………....................…………. 8-6
3-1 علل مخفی ماندن خشونت علیه زنان …………………..............................……. 10-9
4-1 پیامد و تبعات خشونت علیه زنان ………………................................……….. 13-11
5-1 مطالعات مشابه………………..........................................................……. 17-14
فصل دوم: اهداف و روش کار
1-2 اهداف کلی و سوالات …………....................…………………………… 19-18
2-2 کلید واژه خشونت ………….........................................................………… 20
3-2 روش کار ………………………...................................………………. 22-21
فصل سوم: نتایج و درصد ها
1-3 خشونت فیزیکی ……………………..................................................………. 23
2-3 خشونت روانی ……………………….......................……………………….. 24
3-3 خشونت جنسی ……………………………........................................……….. 25
4-3 همبستگی متغیرها ………………………….................................…………. 32-26
فصل چهارم: جداول
1-4 جدول شماره (1) توزیع متغیرهای کمی زمینه …............................………….……….. 33
2-4 جدول شماره (2) توزیع فراوانی برخی متغیرهای زمینهای ……......................…………… 34
3-4 جدول شماره (3) توزیع فراوانی برخی متغیرهای وابسته به خشونت…................................... .35
4-4 جدول شماره (4) توصیف کلی خشونت فیزیکی و توزیع میانگین گویههای خشونت فیزیکی ……………..................................................................................................… 36
5-4 جداول شماره (5 و 6) توزیع فراوانی گویههای مربوط به خشونت روانی و توصیف کلی خشونت روانی………............................................................................................….. .38-37
6-4 جداول شماره (7 و 8) توزیع گویه های فراوانی خشونت جنسی، توصیف کلی خشونت جنس…. .39-38
7-4 جدول شماره (9) توزیع میانگین برخی متغیرهای مرتبط با خشونت ………..................……. 39
8-4 جدول شماره (10) توصیف کلی خشونت و نمودار توزیع فراوانی خشونت ….....................… 40
همبستگی متغیرها
9-4 جدول شماره (11) بررسی رابطه میان سن و میزان خشونت……...........................………. 41
10-4 جدول شماره (12) بررسی رابطه میان میزان تحصیلات و میزان خشونت……....................… 42
11-4 جدول شماره (13) بررسی رابطه میان شغل و میزان خشونت…….............................…… 43
12-4 جدول شماره (14) بررسی رابطه میان شغل همسر و میزان خشونت….....................………. 44
13-4 جدول شماره (15) بررسی رابطه میان میزان درآمد و میزان خشونت ..........................….…….. 45
14-4 جدول شماره (16) بررسی رابطه میان اعتقادات مذهبی زن و میزان خشونت ...........................…. 46
15-4 جدول شماره (17) بررسی رابطه میان اعتقادات همسر و میزان خشونت …......................…. 47
16-4 جدول شماره (18) بررسی رابطه میان محل سکونت و میزان خشونت …...............…..…… 48
17-4 جدول شماره (19) بررسی رابطه میان ازدواج قبلی همسر و میزان خشونت …...................…. 49
18-4 جدول شماره (20) بررسی رابطه میان اعتیاد همسر به مواد مخدر و میزان خشونت........................ ..50
19-4 جدول شماره (21) بررسی رابطه میان ازدواج اجباری و میزان خشونت ……….....….……..51
20-4 جدول شماره (22) بررسی رابطه میان بیماری روانی همسر و میزان خشونت ………….…….52
21-4 جدول شماره (23) بررسی رابطه میان متغیرهای کمی زمینهای و خشونت و ابعاد آن …...….55-53
22-4 جدول شماره (24) بررسی رابطه میان انجام ختنه در کودکی و میزان میل جنسی ……....…….55
23-4 جدول شماره (25) بررسی رابطه میان انجام ختنه در کودکی با میزان ارضاء از رابطه جنسی ……56
24-4 جدول شماره (26) بررسی رابطه میان انجام ختنه در کودکی با محل سکونت ………..…….56
فصل پنجم: توانمند سازی زنان
1-5 راهکارها…...........................................................................................….. 58-57
2-5 روانشناختی زنان مورد ضرب و شتم …................................................................….. 59
3-5 روان درمانی ……………………….....................................................…….. .60
4-5 بالا بردن آگاهیهای عمومی و قدرتمند ساختن زنان …..................................………….. 61
پرسشنامه ……………..........................................................................…….. 64-62
منابع …………...................................................................................……… 67-65
فصل اول:
بیان مسئله
تعریف خشونت علیه زنان و انواع آن:
دکتر شکوه نوابی نژاد در حوزهی روانشناسی زن خشونت را به معنای ضرب و شتم یا هر گونه تجاوز به زن و شکنجه و آزردن وی بر شمارد که در سراسر دوران زندگی شکلهای گوناگون از آن بروز مییابد.(1)
تعریف خشونت علیه زنان که در اعلامیه سازمان ملل آمده است به شرح زیر است، هر چند که به آن محدود نمیشود. (یونسکو 1994)
الف) خشونت جسمانی، روانی و جنسی که در خانوادهها بر زنان اعمال میشود. نظیر کتک زدن و تجاوز جنسی به دختران در خانه، خشونت در ارتباط با جهیزیه، تجاوز جنسی به زنان ، ختنه کردن دختران و زنان و دیگر اعمال سنتی که به زنان آسیب میرساند.
ب) خشونت جسمانی، روانی و جنسی که در جامعه اتفاق میافتد نظیر تجاوز جنسی، تهدید، ارعاب و تحقیر در محیطهای تحصیلی و کاری و به فحشاء کشیدن دختران و زنان.
ج) خشونت جسمانی، روانی و جنسی که در نقاط مختلف جهان یا توسط دولتها اعمال یا ندیده گرفته میشود.(1)
خانواده اولین مکان آغاز خشونت بر علیه زنان است.زنان در خانواده های جوامع شرقی به بهانه های عدم رعایت ارزش های مقدس و قید و بندهای سنتی و به بهانه حفظ آبرو به شدیدترین شکل تنبیه میشوند. (18)
پدران بدون آنکه ترس و واهمهی از مجازات داشته باشند قوانین نابرابر در ساختار جامعه را در خانواده پیاده میکنند افزایش شکنجه ، به قتل رساندن دختران توسط پدر، برادر یا عمو و دایی و روی دادن قتلهایی تحت لوای ناموس، خودسوزی زنان در اثر خشونت های فیزیکی و روانی وارد آمده از طرف شوهر شاهدی بر این مدعا است که در شهرستان ایذه نمونههای زیادی را در ذهن داریم.
وجود روابطی که ازدواج در آن نه بر اساس انتخاب آگاهانه و عاشقانه صورت گرفته بلکه صرفاً بر اثر تکلیف به صورت سنتی انجام گیرد و زن در خانواده بعد از قیومت پدر مورد خشونت همسر قرار گیرد. (18)
خشونت نسبت به زنان محدود به خشونت بدنی نیست، بلکه هر نوع رفتاری که مرد به قصد اثبات قدرت برای نظارت بر زن داشته باشد خشونت نام دارد. (2)
زنان در سراسر دوران زندگی به شکلهای گوناگون خشونت وابسته به جنسیت را تجربه میکنند که بیشتر آن خانوادگی است و در سه شکل خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در خانواده بروز می کند.
خشونت فیزیکی یا بدنی شامل انواع بد رفتاریها چون هل دادن، لگد زدن، ضربه زدن، کشیدن موی سر، سوزاندن، شلاق زدن، صدمه زدن به اشیاء و لوازم زندگی، بخصوص وسایلی که زن به آنها دلبستگی خاص داشته، اذیت و آزاد رساندن مثل بیدار کردنهای مکرر زن در نیمه شب، تلفنهای مکرر، جاسوسی و تعقیب زن، انواع تهدیدها مثل نامههای تهدید آمیز نوشتن، تهدید کلامی یا با اسلحه، تهدید به آزاد و اذیت افراد وابسته به زن مثل کودکان یا خویشاوندان و سرانجام تهدید به کشتن یا کشتن قربانی است. تجربه نشان داده است، رفتار خشونت آمیز از نمونههای ساده مانند هل دادن، ضربه زدن شروع شده و بتدریج دفعات آن زیاد و خشنتر میشود(2)
بدرفتاریها و شکنجههای روانی شکل دیگری از خشونت علیه زنان در خانواده است که گستردگی بسیاری دارد مانند: دروغ گفتن، چشم چرانی، تعدد زوجات، بیتوجه بودن به زن و خواستههای او، خیانت به زن، ایجاد محدودیت در روابط، کنترل دائمی مخارج زن، وادار کردن زن به داشتن پوششی خاص، انتقاد و سرزنش کردن به طور مداوم، تهمت زدن، بدرفتاری کلامی و عاطفی مثل تمسخر در جمع، تحقیر وضعیت جسمانی و ظاهری، دشنام و ناسزا گفتن، حرفهای رکیک و غیره، که در نهایت به ترس، عجز و ناتوانی روانی منجر میشود، که اراده، اعتقاد به نفس و تصمیم گیری و توانمندی را از زن ساقط میکند و در موارد شدید باعث به هم خوردن تعادل روانی و پیدایش تصورات واهی و تمایل به خود کشی میشود.
خشونت جنسی به معنای کلیه رفتارهایی که زن را مجبور به برقراری رابطه جنسی میکند.(24) همچنین عدم رعایت بهداشت جنسی، آزار و اذیت جنسی و عدم توجه به ارگاسم (orgasm) جنسی زن در هنگام رابطه جنسی جزو خشونتهای جنسی محسوب میشوند. نوع دیگر خشونت جنسی، بریدن اندام تناسلی زنانه (ختنه) میباشد، به صورت بریدن جزئی یا کلی کلیتوریس و لبهای کوچک که در شدیدترین نوع آن کلیتوریس، لبهای کوچک و لبهای بزرگ قطع شده و سپس فرج دوخته می شود بگونهای که فقط سوراخ کوچکی برای خروج ادرار و خون مربوط به عادت ماهانه بماند.
اشکال دیگری از خشونت متناسب با سطح فرهنگی جوامع نسبت به زنان و دختران صورت میگیرد مانند سقط جنین با توجه به انتخاب جنسیت و کشتن نوزاد دختر، تبعیض غذایی یعنی اختصاص دادن غذای نامطلوب به وی در مقایسه با فرزند پسر، دسترسی نابرابر به خدمات و مراقبتهای بهداشتی و تحصیلی، فروش فرزندان به منظور فحشاء توسط والدین، زنای با محارم، ازدواج پیش از موقع دختران از جمله شکلهای دیگر خشونت است.(1)
زنان در سیاست نیز مورد خشونت واقع میشوند،به قول مهرانگیز کار:
خشونت سیاسی با عملکرد اهرم های قدرت رسمی یعنی دولت، علیه زنان اعمال میشود. این خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانون گذاری انعکاس مییابد و به صورت عدم پشتیبانی از برابری حقوق زن و مرد در سیاست گذاری ظاهر میشود.(18)
خشونتهای که در اجتماع رخ می دهد مانند ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت جنسی و حس برتری جویانه مرد نسبت به زن برآیندی از سیاستهای دولت و نگرش عمومی جامعه میباشد که در مراکز آموزشی از قبیل مدرسه، مطبوعات، رادیو تلویزیون، سازمانها و ادارات انعکاس مییابد.
نگرش عمومی جامعه بر اساس سنتهای پدرسالاری، مرد را در خانواده دارای اقتدار زیاد میداند. او به سبب نقش نان آوری، عملاً دارای کنترل اقتصادی بر دیگر اعضای خانواده است و نتیجتاً قادر به اعمال خشونت میگردد. تنها نگاهی به رسانههای تلویزیون مشخص می کند که با وجود تمام دگرگونیهای موجود در جهان و در جامعه ایران، هنوز خانواده عبارت است از پدر مقتدر تصمیم گیرنده است که با همسر خود نیز مشورت نمیکند (3).
اگر به قوانین ایران، نگرش عمومی جامعه و سازمانها، که هر سه عامل موثری در افزایش یا کاهش خشونت هستند، نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که قوانین و نگرش عمومی و نبود سازمانهای حمایتی، به صورت عوامل تشدید کننده خشونت عمل می کنند. (4)
مرکز فرهنگی زنان اعتقاد دارد که انواع خشونتها ارتباطی بسیار نزدیک به هم دارند و در این زمینه خشونتهای فرهنگی، اقتصادی، قانونی و سیاسی را جدا از هم نمیبیند و با این تفسیر اعضای این مرکز معتقدند که نمیتواند یک نوع خشونت را بررسی کرد، بدون آنکه تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم انواع دیگر در آن دیده شود. خشونتی سیستماتیک در کل جامعه رواج دارد که این خشونت نمادی از قدرت است و بیدلیل نیست که در این بازی قدرت، قربانیان اصلی خشونت عمدتاً زنان و کودکانند. (25)
علل خشونت علیه زنان:
خشونت، یک رفتار غلط است. این رفتار غلط که از الگوهای غلط خانواده و اجتماع نشات می گیرد، وسیله ای است که فرد از طریق آن ناکامیها، کمبودها و خلاء های روانی، اقتصادی و اجتماعی خود را جبران می کند. (5)
زنان به عنوان جنس لطیف و نقطه تمرکز خانواده در بروز و پیدایش رفتارهای خشونت آمیز مورد توجه و تحت تاثیر متغیرهای محیط اطراف خود میباشند. خشونت علیه زنان یکی از معضلات اجتماعی در تمام کشورهای دنیا است این معضل اجتماعی علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی و روانی در شخص مضروب، موجب بروز عواقب جبران ناپذیر اجتماعی نیز می گردد.(23)
خشونت خانوادگی که از طرف بزرگسالان یا مردان اعمال میگردد، باید تحت نظر و دقت بیشتری قرار گیرد، زیرا در محدوده خانواده، همیشه خشونت از جانب فرد قدرتمند (قدرت بدنی، اقتصادی، اجتماعی) بر فرد بیقدرت یا کم قدرت اعمال میشود. در این حالت، قربانی به دلیل ضعف اقتصادی و اجتماعی، در موقعیت وابستگی به فرد قدرتمند قرار دارد و از آنجا که در اکثر موارد از حقوق انسانی، اجتماعی خود آگاهی ندارد، قادر به پایان بخشیدن به این شرایط نیست و در مواردی که سعی میکند به مقاومت و دفاع از خود بپردازد، چون هیچ پشتیبانی ندارد، شرایط زندگی را برای خود سخت تر میسازد. قربانیان خشونت خانوادگی به شدت محتاج کمک و پشتیبانی جامعه، دولت، نهادها و سازمانهای گوناگون هستند تا از شرایط سخت زندگی خود رهایی یابند (5)
یکی از نکاتی که در تحقیقات این رشته همواره مورد نظر بوده، بدست آوردن ویژگیهای مشترک زنانی است که مورد خشونت واقع شده اند زیرا، گمان بر این بود که این زنها ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند، مثلاً اعتماد به نفس پایینی دارند، یا تقسیم نقش سنتی در خانواده شان حاکم است، اما نتایج تحقیقات خلاف اینها بود و نشان داد که این زنها هیچ نوع تفاوت قابل ذکری با زنهای دیگر ندارند.(6)
علت خشونت نه در ویژگی های آنها بلکه در ویژگیهای شوهرانشان است. مردانی که همسر خود را کتک میزنند، عموماً در رفتار اجتماعی ناسازگارند. اغلب این مردها از نظر تحصیلات و درآمد، و پایگاه شغلی در سطح پایینی هستند، اعتماد به نفس کمی دارند و در زندگی شخصی احساس موثر بودن را ندارند و اغلب نه تنها نسبت به زن بلکه نسبت به دیگران منجمله فرزندان خود نیز خشونت می ورزند. علاوه بر این رفتارهای پرخاشگرانه جنسی هم دارند در موارد شدید برخی از آنها پروندههای دادگاهی دارند. (7)
در بررسیهای روانشناسی روشن شده است که همه آنها در دوران کودکی و نوجوانی در محیطی زندگی می کردند که اعمال خشونت چه در حیطه خانوادگی و چه در محیط همسایگان رواج داشته است و اغلب شاهد صحنه های کتک خوردن مادر خود بودهاند. (8)
هر چند که ویژگی های مردانی که نسبت به همسر خود خشونت میورزند، گفته شد. اما در یک جمع بندی باید گفت که مردها از هر طبقه اجتماعی، با هر میزان سواد و تحصیلات و با هر نوع وابستگی قومی و مذهبی ممکن است زن خود را کتک بزنند و از طرف دیگر زن نیز بدون توجه به طبقه اجتماعی خود، سطح سواد و تحصیلات، وابستگیهای قومی و مذهبی ممکن است از شوهر خود کتک بخورد. این رفتار خشونت آمیز و پذیرش آن بیش از آنکه فردی باشد اجتماعی است و در شرایطی که هنوز الگویی مثبت تلقی میشود و حتی به نوعی تشویق میگردد نباید انتظار دیگری داشت. (4)
دکتر حسینی جامعه شناس میگوید: یکی از دلایلی که ما، اعمال خشونت می کنیم این است که برای همنوعان خود ارزش قائل نیستیم و خود را بهتر و برتر از آنها میدانیم زمانی که چنین تلقی ای در افراد وجود داشته باشد، خود را محق به اعتراض و خشونت و ایجاد درگیری می دانند. اینگونه است که به محض ایجاد کوچکترین مسئلهای، که آن را در مقابل حق خود میبینند، با برخوردهای شدید و خشونت بار، دست به مقابله میزنند. دکتر حسینی می گوید: یکی از علتهای این امر این است که ما، فهم فرهنگی مناسبی از آزادی و اندیشه و حقوقمان نداریم. به همین خاطر است که اندیشه و آزادی و حقوق دیگری را مخالف خود میدانیم و یا حق بیشتری برای خود قائل هستیم. (9)
از سوی دیگر، شرایط دشوار زندگی اجتماعی نیز، به این رفتارها دامن میزند. بسیاری از افراد ، دشواریهای زندگی و کمبودهای اقتصادی را، عامل بیحوصلهگی، کم تحملی و رفتارهای خشن خود میدانند. یک بار با راننده تاکسی، سر کرایه دعوایم شد، راننده پول بیشتری میخواست و وقتی با مخالفت من روبرو شد، درهای ماشین را قفل کرد و روسریام را کشید و بعد که مردم دخالت کردند و آرام شد گفت: به خاطر کرایه خانه و مشکلات دیگری عصبی بوده … این را دختر جوان 21 سالهای می گوید که از این رفتار خشن، آسیب جسمی هم دیده است. عدهای از افراد بیان میکنند که جامعه خشن، آنها را خشن کرده است. شلوغی خیابانها، هوای آلوده، مناظر زشت، و بی پولی که بیشتر از همه چیز آزارشان می دهد. در کوچه و خیابان با هم درگیر میشوند و به خانه که میرسند، اعصاب در هم ریخته شان را برای اعضاء خانواده به ارمغان میآورند. (9)
نتیجه این رفتارها، گاه خوشایند و قابل جبران نیست. در میانه همین دعوا های کوچک و ساده است که گاه کسی به قتل میرسد یا آسیب جدی میبیند. (9)
خطر بروز خشونت با ویژگی های شخصیتی شوهران، زنانی که الکل یا دارو مصرف می کنند یا سابقه حبس دارند وابستگی شدید دارند در مطالعهای از زنانی که به پزشکی قانونی در تهران مراجعه کردهاند، حدود یک سوم آنها شوهرانشان سابقه حبس دارند. الکی بودن یا استفاده از دارو در بین شوهران این زنان به مراتب بیشتر از جمعیت معمولی بود . (22)
خشونت و پرخاشگری یکی از رایج ترین و متداولترین جرایم اجتماعی و آشکارترین جلوههای اقتدار مرد سالاری در جهان امروز است که در تمام ملیت ها، طبقات و گروههای اجتماعی به وضوح به چشم میخورد. در یک تحلیل کلی از مهرانگیز کار در کتاب پژوهشی درباره خشونت علیه زنان اشکال مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این خشونتها را بخشی ریشه در فرهنگ و سنت و بخشی حاصل تداوم تبعیض علیه زنان در ساختار حقوقی، اقتصادی و سیاسی جامعه میداند و بر این نظر است که شاید تداوم خشونت در ساختار غیر فرهنگی نیز خود برآیندی از ساختار فرهنگی است که مردم و جامعه را بجای اینکه برآشوباند، وادار به پذیرش این اشکال از خشونت می کند.(10)