دارد.
بطوریکه هرچه میزان خون وریدی که به قلب باز می گردد بیشتر باشد
برون ده قلب نیز افزایش می یابد.
خون موضعی یا کنترل برون ده قلبی کنترل می شود.
شامل 20 اسلاید powerpoint
از زمان قرن هفدهم ،انتقال خون برای جبران تلفان خون ناشی از زخم وکودکی یا در نتیجه مشکلات درمانی در نتیجه زالواند اختن یا رگزنی صورت گرفته است. تا زمان تعیین هویت پادتن های دلمه کننده انتقال خون با مشکلات زیادی همراه بودند.
این گرفتاریهای اولیه تمایل به استفاده از هموگلوبین بصورت یک حامل اکسیژن در پلاسما را مطرح کرد. تلاش های اولیه این راه حل ها نیز مصیب آمیز است وگرفتاری های چشمگیری دارد که ناشی از تزریق محلول هموگلوبین انسانی بدون استروما است. این گرفتاری ها اغلب نارسایی کلیوی حادی بودند که نتیجه نفروتوکسیته هموگلوبین مستقیم بودند.
تاریخچه خون مصنوعی:
توسعه یک ماده جایگزین بجای خون بر پایه هموگلوبین توسط ارتش بصورت وسیله ای برای داشتن یک توسعه دهنده پلاسمای حاوی اکسیژن موجود برای استفاده از میدان مبارزه است.علی رغم تحقیق جایگزینی خون در دهه 1960 دکتر کلارک للاند شروع به بررسی دسته ای از ترکیبات موسومبه پرفلورکربن کردند. اکسیژن تقریبا 100 برابر توانایی انحلال بیشتر از پلاسما در محلول های پرفلورکربن دارد. در نتیجه مقدار اکسیژن حل شده در پلاسما ممکن است برای ادامه زندگی کافی باشد بدون آنکه نیازی برای هموگلوبین RBC باشد که اکسیژن اضافی را فراهم کند. طبیعت هیدروفوبیک این ترکیبات مستلزم توسعه بعدی امولیسون های پرفلورکربن قبل از در نظر گرفتن این ترکیبات برای استفاده بصورت یک حامل اکسیژن پلاسما است.
استفاده از pluronicbs بعنوان یک عامل ماده امولسیون کننده برای پرفلورکربن ها تولید flusol را توسط شرکت ژاپنی cross Green امکان پذیر ساخت. تلاش های بالینی با این پرفلوروکربن، ناامیدکننده بود. Fluosol فقط در غلظت های کم در امولسیون وجود داشت و pluronicbs باعث مشکلات چشمگیری شد وقتی که امولسیون بطور درون وریدی تزریق شد. توسعه بعدی فن آوری های امولسیون منجر به تولید ترکیبات ای شد که از ملکول های پرفلورکربن با زنجیره کوتاهتر استفاده کرد تا بطور موثرتر پر فلوروکربن ها را امولسیون نماید و غلظت های بالاتر ماده فعال در امولسیون وبنابراین توانایی های حمل اکسیژ ن بالاتر را امکان پذیر سازد.
شامل 24 صفحه فایل word
سه ئازمایش در 1 فایل (مشاهده جریان خون-شمارش گلبولهای قرمز خون -1شمارش گلبول های سفید خون)
1-لام هموسیتومتر(بهتر است نئوبار باشد)
2- لامل سنگین
3- پیپت ملانژور که درحباب آن یک مهره قرمز وجود دارد . این پیپت برای رقیق کردن خون بکار میرود.
4- لوله لاستیکی (مکنده) لوله لاستیکی حدود2۰سانتیمتر
5- ماده رقیق کننده : سرم فیزیولوژی
6- میکروسکوپ
7- پنبه الکل
8- شیشه ساعت
9- میکروسکوپ
روی پیپت ملانژور سه عدد 0.5 و1 و11قرار دارد
یک ملانژورتمیز وخشک انتخاب می کنیم. لوله لاستیکی رابه ته ملانژور وصل میکنیم. انگشت نشانه را توسط پنبه الکل ضد عفونی می کنیم، سپس توسط لانست انگشت را زخمی می کنیم . هنگامی که قطره خون بیرون آمد ؛ سر لوله را دردهان میگذاریم ؛ نوک ملانژور را داخل خون میگذاریم . ملانژور را افقی نگه میداریم خون را تا علامت0.5داخل ملانژورمی کشیم . خون نوک واطراف ملانژور را با پنبه خوب پاک می کنیم ازورودحباب هوا به داخل ملانژور جلوگیری به عمل می آوریم . خون نباید در داخل ملانژور تکه تکه شده باشد. برای اینکه تمام محلول آلوده نشود.قبلا چند سی سی از محلول رقیق کننده را که دریک شیشه ساعت میریزیم.نوک ملانژور را داخل سرم فیزیولوژی قرار میدهیم . ماده رقیق کننده را تا101 به درون ملانژور میکشیم لوله لاستیکی رااز ملانژور جدا می کنیم. سر وته ملانژور رابین دو انگشت شست وسبابه نگه می داریم.به مدت یک دقیقه محتوی ملانژور را مخلوط میکنیم. لام هموسیتومترتمیز را روی میزصاف و تراز قرار میدهیم لامل سنگین تمیز را روی لام قرار میدهیم .
2-مروری بر تحقیقات انجام شده :
از زمانیکه مدل یک بعدی سیستم شریانی انسان به وسیله EULER در سال 1775 معرفی شد تا به امروز، مدلی که تمام جنبههای همودینامیکی سیستم شریانی انسان را در بربگیرد، توسعه داده نشده است. این امر ناشی از طبیعت غیرخطی جریان خون در شبکهی پیچیده و ویسکوالاستیک عروقی و وجود انشعابات فراوان میباشد. دلیل دیگر این است که خون مادهی پیچیدهای است و سیستم گردش خون توانایی تطبیق و تنظیم خود را با شرایط محیط دارد. این عوامل رویهمرفته مدلسازی جریان خون واقعی را دشوار میسازد.
در طی سه دههی گذشته مطالعات متعددی برای آنالیز جریان خون در شریانهای تکی و انشعابی صورت گرفته است.womersly در سال 1955، Atabek و Lew در1966، Cox در 1968، Rubinow و Keller در 1976، Bauer و Buses در 1975، Schwerdt و Constantinescu در 1976Baue , در 1985، Holestein در سال 1984-1980، Gidden در سال 1983 و Sekhonدر 1985 در این زمینه به تحقیق پرداختهاند.
این چنین مطالعاتی از نظر کاربردهای عملی به دلیل اینکه سیستم شریانی واقعی انسان از تعداد زیادی اتصالات رگها با طولها و مقاطع مختلف تشکیل شده، محدود شده است. بنابراین نمی توان با سیستم گردش خون به عنوان یک رگ تنها برخورد کرد.
مک دونالد در سال 1974 از مدل ویندکسل برای تعیین برونده قلبی با فرض سرعت نامحدود موج پالسی استفاده کرده است. در سال (1965 و 1966) فیلر یک مدل برای رگهای سیستمیک سگ که شامل 41 بلوک 4 مسیره از جنس تیوبهای الاستیکی میباشد، پیشنهاد داده است. مدلی که تیلور در سال 1966 پیشنهاد داد، شامل یک درخت شریانیست که شاخههایش دارای طولی با توزیع رندوم میباشد.
نوردرگراف (در سال 1956 تا 1963) یک مدل شبه الکتریکی از درخت شریانی سیستمیک که شامل 113 RLC می باشد پیشنهاد داده است. وسترهوف و نوردرگراف در سال 1968 مدل الکتریکی مذکور را بهینهسازی نمودند.
(1980) Avolio مدل پیچیدهای را که شامل 128 شاخه بود فرموله کرد. او از مقایسهی الکتریکی برای آنالیز تاثیرات امواج منتشر شده تحت شرایط جریان ضرباندار استفاده کرد که البته در این مدل انعکاس موجها در نظر گرفته نشده بود.
استفاده از روشهای تصویربرداری (MRI و CT-SCAN) برای بازسازی مدل سهبعدی رگ در نوشتجات بسیاری مورد بحث قرار گرفته است. بیشتر تحقیقات درمورد همودینامیک جریانخون محدود به شبکههای ساده یا هندسهی ایدهآل آن است و در بیشتر مطالعات الگوهای جریان خون با استفاده از هندسهی آناتومیکی حقیقی تفسیر میشود. تصویربرداری چندبعدی شامل MRI و CT scan و آنژیوگرافی MR (MRA) برای شبیهسازی هندسهی بخشهای مختلف سیستم شریانی انسان مورد استفاده قرار میگیرد. تاکنون هیچگونه تلاشی برای شبیهسازی سیستم شریانی mesenteric صورت نگرفته است.
در سالهای اخیر مدلهای سهبعدی برای مطالعهی اثرات نیروهای برشی دیوارهی رگ روی گسترش زخمها و تصلب شرائین در شبکههای شریانی ساده توسعه داده شده است. در حالحاضر حل یک الگوریتم محاسباتی جریان سه بعدی روی یک شبکهی پیچیده، امکانپذیر نیست. دلیل این امر فقدان مجموعهی بزرگی از دادههای مورفولوژیکی و فرضیات محدودکننده است.
شامل 49 صفحه فایل word