فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:31
فهرست مطالب:
حقایق
مفاهیم
مفاهیم چگونه رشد می یابند
هیجانات
وضع جسمانی
زبان
تجارب
شخصیت
روابط اجتماعی
مشخصات مفهومها
فردی شده
سلسله مراتبی
متراکم
متفاوت در درستی
مشکلات تشخیص
تسهیل کردن تکوین مفهوم
تجارب
میتچل بیان کرده است:
بازی
بازی حسی به تکوین مفهوم کمک می کند
یک منبع برای زبان بچه ها
آموزنده
تشویق آمیز
مشروح
دقیق
تقویت کننده
راهبردهای تدریس
توضیحات
منابع
پروژه ها
مراجع
کمک کردن به بچه ها در کاوششان در پی دانش یک هدف اساسی همه نوع آموزش است، مخصوصاً آموزش مطالعات اجتماعی،که قسمتی از برنامه درسی مورد نظر برای تدریس شدن به بچه ها درباره ماهیت آنان،جهان و روابط انسانی است.
بچه ها آگاهی از همه رشته های علومی اجتماعی را در امر یادگرفتن دربارة انسان و جهان نیاز دارند. اما مدارس چگونه می توانند همه آن چیزهایی که برای دانستن و درک کردن جهان پیچیده وجود دارد را طوری که جهان ما از حقایق و اطلاعات پر شود به نوجوانان آموزش دهند؟
حقایق
همه حقایق تاریخ، جغرافی یا علم اقتصاد را بررسی می کنید. اینجا باید میلیونها حقیقت که بچه ها می توانند از هر یک از این علوم اجتماعی یاد بگیرند وجود داشته باشد. حقایق یا دانستن چیزهایی که اتفاق می افتد هر روز زیاد می شود. در سال 1962 انجمن آمریکایی جوامع علمی و انجمن ملی برای مطالعات اجتماعی تا 2000 صفحه کامل از حقایق را در کتابها، روزنامه ها و گزارشاتی که هر لحظه در جایی از جهان منتشر شده بود را نشان دادند. به خاطر افزایش همیشگی تعدادشان،فکر تدریس مطالعات اجتماعی با توجه به حقایق غیر واقع بینانه است.
همچنین، همه حقایق ارزش دانستن یا تدریس ندارند. با تغییر جهانمان ،رشد تکنولوژی و تغییر فرهنگها، ارزشها و نگرشها، حقایق می توانند خیلی فوری در مورد مفید بودن بی اعتبار شوند. اکثر ما می توانیم با دقت مقداری از حقایق به خاطر سپرده شده که مدت طولانی از پذیرش آنها نگذشته را به خاطر بیاوریم. «نمی توانیم موضوعات را خلق کنیم و نمی توانیم آنها را نابود کنیم،» «هفتاد و شش عنصر وجود دارند» یا «مردم هرگز نمی توانند به ماه دسترسی یابند به دلیل اینکه خیلی زیاد از ما دور است. و این ها به ما که برای حفظ کردن پایتخت کشورهای خارجی تلاش می کنیم باز هم با حقایق دیگر پاداش داده اند - امروزه هیچ کشوری بدون پایتخت نمی تواند وجود داشته باشد.
در یک روش ، تدریس مطالعات اجتماعی خیلی آسانتر خواهد شد،اگر هدف آموزش دادن حقایقی از رشته های علوم اجتماعی تاریخ، جغرافی ، علم اقتصاد و غیره می باشد، زیرا بچه ها می توانند به آسانی حقایق را حفظ کنند. اما چون آنها برای نوجوانان معنی کمی دارند، و چون با تجارت بچه ها ،ارتباط خیلی کمی دارند،حقایق فوراً فراموش می شوند. اغلب وقتی که نوجوانان از طریق فرستادن حقایق به حافظه تدریس شده اند،آنها بیشتر دوست دارند چیزهایی را که با صحبت کردن تدریس شده است را طوطی وار تکرار کنند - آنها می توانند از بر بخوانند،اما بچه ها و طوطی ها هیچ آگاهی یا درکی از آنچه آنها می گویند ندارند.
مفاهیم
بچه ها به یک ذخیره حقایق از هر یک از رشته های علومی اجتماعی در دسترسشان نیاز دارند. بدون حقایق بچه ها احتمالاً در هنگام یادگیری و درک کردن مشکل دارند. حقایق به آجرهای ساختمان تشبیه شده اند. این حقایق برای ساخت آنها خیلی ضروری است،اما حقایق مثل یک مجموعه از آجر ها به به کاربردن ،جمع آوری کردن و سازماندهی در داخل یک کل با معنی نیاز دارند یادگیری بوسیله جمع آوری و سازماندهی کردن حقایق رشته های علوم اجتماعی ، و یادگیری از طریق به کاربردن آنها برای یادگرفتن چیزهای جدید، به نظر می رسد در جهان امروز از یادگیری ساده حقایق مهمتر باشد، نیازهای بچه ها را برای جمع آوری و سازماندهی کردن حقایق شناسایی کنید. امروزه معلمان علوم اجتماعی یه جای یادگیری حقایق روی پروراندن تکوین تمرکز می کنند. بر عکس حقایق، مفاهیم نظم و ترتیب پدید می آورند و به زندگی معنی می دهند. آنها برای سازماندهی حقایق و اطلاعات برای بچه ها و کمک کردن به آنها برای آسان کردن زندگی شان کار می کنند.
مفاهیم، بر عکس حقایق همیشه باید با معنی باشد. کلوس میر و ریپلی تعریف کرده اند یک مفهوم را به عنوان :
یک ساخت ذهنی یا انتزاعی بوسیله حالت معنی دار روان شناختی، سازمان دادن و توانایی منتقل کردن شناخته شده است که یک فرد را قادر به انجام کارهای زیرمی سازد(1) درک کردن موضوعات و وقایع متعلق به طبقه یکسان و همچنین تمیز دادن از چیزها و وقایع متعلق به طبقات دیگر، (2) درک کردن سایر مافوق های مرتبط،هم تراز و مفاهیم ثانوی در یک سلسله مراتب ،(3) فراگرفتن اصول و حل مسایل مرتبط با مفهوم و (4) یادگیری مفهومهای دیگر با سطح پیچیدگی یکسان در زمان کمتر.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:52
چکیده:
درک جهانی شدن
به طور ساده می توان گفت جهانی شدن بر سطح در حال افزایش، دامنه رو به رشد و تاثیر پرشتاب، فزایند و عمیق جریان هاو الگوهای فراقاره ای تعامل اجتماعی دلالت می کند. جهانی شدن به تغییر یا دگرگونی در سطح سازماندهی بشری اشاره دارد که جوامع دور را به یکدیگر مرتبط می سازد و دامنه دسترسی روابط قدرت در سراسر مناطق و قاره های جهان را گسترش می دهد. اما نباید آن را حاکی از ظهور نوعی جامعه جهانی هماهنگ یا فرایند جهانشمول تلفیق و یکپارچگی جهانی دانست که در آن همگرایی روزافزانی میان فرهنگ ها و تمدن ها وجود دارد؛ زیرا آگاهی از هم پیوندی روز افزون نه تنها دشمنی ها و اختلافات جدیدی می آفریند، بلکه می تواند به سیاست ارتجاعی و بیگانه هراسی ریشه دار دامن زند. چون بخش مهمی از جمعیت جهان تا حد زیادی از منافع جهانی شدن محروم هستند، جهانی شدن فرایندی به شدت تفرقه افکن و، بنابراین، بسیار مورد اختلاف است. یکدست نبودن جهانی شدن ما را مطمئن می سازد که این فرایند با فرایند جهانشمولی که در سراسر کره زمین به طور یکسانی تجربه شود فاصله زیادی دارد.
گرچه واژه جهانی شدن به کلیشه ای رایج بدل شده است، خود این مفهوم جدید نیست. خاستگاه های آن را می توان در آثار بسیاری از روشنفکران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پیدا کرد، از کارل مارکس و جامعه شناسانی مثل سن سیمون گرفته تا پژوهندگان جغرافیای سیاسی از قبیل مک کیندر، که به چگونگی تلفیق جهان از طریق مدرنیته پی برد. ولی واژه «جهانی شدن» تا دهه 1960 و اوایل دهه 1970 رواج آکادمیک و گسترده تری نیافت. این «عصر طلایی» گسترش سریع وابستگی متقابل سیاسی و اقتصادی دولت های غربی، نارسایی های تفکر متداول درباره سیاست، اقتصاد و فرهنگ را اثبات کرد، تفکری که جدایی واضح و آشکار امور داخلی و خارجی، عرصه های داخلی و
بین المللی، و امر محلی و جهانی را مسلم فرض می کرد. در جهانی به هم وابسته تر، وقایع خارجی به سرعت در داخل اثر می گذاشتند، و در همان حال تحولات داخلی پیامدهای خارجی داشتند. به دنبال سقوط سوسیالیسم دولتی و تحکیم سرمایه داری در جهان، در دهه 1990 آگاهی عمومی از جهانی شدن به شدت افزایش یافت. تقارن این تحولات با انقلاب اطلاعاتی سبب شد این گونه به نظر برسد که این تحولات موید این باور است که جهان – حداقل برای مرفه ترین ساکنانش – به سرعت در حال تبدیل شدن به نوعی فضای مشترک اجتماعی و اقتصادی است. با وجود این، ایده جهانی شدن منشا اختلاف نظر وسیعی است: نه فقط در خیابان ها بلکه همچنین در دانشگاه ها. به طور خلاصه می توان گفت بحث وسیع جهانی شدن درگرفته است.
در واقع، به نظر می رسد که خود ایده جهانی شدن، الگوها و عرف های سیاسی تثبیت شده را در هم می شکند و صف آرایی های سیاسی جدیدی می آفریند.
از رهگذر گشودن راه خود از میان این پیچیدگی، می توانیم مجموعه مجادلاتی را شناسایی کنیم که در باب شکاف در حال رشد میان دو طرف بحث در جریان است، یعنی میان آنهایی که جهانی شدن معاصر را فرایندی واقعی و کاملا دگرگون کننده می دانند – جهانی گرایان – و آنهایی که عقیده دارند این نظر به شدت اغراق آمیز است و ما را از مواجهه با نیروهای واقعی شکل دهنده جوامع و انتخاب های سیاسی امروز باز می دارد - شکاکان- البته این دوگانگی بسیار خام و ابتدایی است، زیرا از میان استدلال و عقاید گوناگون، دو تفسیر متنازع را بر می کشد.
اسطوره جهانی شدن
به نظر شکاکان، خود مفهوم جهانی شدن تا حد زیادی نپذیرفتنی است. آنها
می پرسند چه چیز جهانی شدن «جهانی» است؟ اگر امر جهانی را نتوان به طور تحت الفظی به عنوان پدیده ای جهانشمول تفسیر کرد، به نظر می رسد که مفهوم جهانی شدن چندان چیزی بیش از مترادفی برای غربی شدن یا آمریکایی شدن نیست.
در وارسی مفهوم جهانی شدن، شکاکان معمولا در پی ایجاد آزمون تجربی قانع کننده ای برای نظریه جهانی شدن هستند. این آزمون شامل ارزیابی این امر است که گرایش های معاصر را تا چه حد می توان با آنچه به نظر برخی مورخان اقتصاد، عصر زیبای وابستگی متقابل بین المللی، یعنی دوره میان سالهای 1890 تا 1914، بوده مقایسه کرد. چنین تحلیلی نشان می دهد که گرایش فعلی، به جای جهانی شدن، منعکس کننده فراینده «بین المللی شدن»، یعنی افزایش پیوندهای میان نظام های اقتصادی یا جوامع ملی ذاتا پیوسته، و «منطقه ای شدن»، یا «سه تایی شدن»، یعنی تجمع جغرافیایی مبادلات اقتصادی و اجتماعی فرامرزی هستند.
تحلیل مارکسیستی متعارف با شاخ و برگ دادن به این استدلال شکاکانه تاکید
می کند که سرمایه داری، به عنوان نظمی اجتماعی، منطق توسعه طلبانه بیمار گونه ای دارد؛ زیرا برای حفظ منابع سرمایه باید به طور مداوم از بازارهای جدید بهره کشی کند. سرمایه داری ملی باید برای بقای خود مداوم دامنه جغرافیایی روابط اجتماعی مبتنی بر سرمایه داری را گسترش دهد.
می گویند که امروزه امپریالیسم شکل جدیدی پیدا کرده، زیرا امپراتوری های ظاهری جای خود را به مکانیسم های جدید کنترل و نظارت چند جانبه، از جمله گروه هفت، یعنی هفت کشور عمده صنعتی (کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، انگلستان و آمریکا)، و بانک جهانی داده اند. به معنای دقیق کلمه، بسیاری از مارکسیست ها دوره کنونی را نه عصر جهانی شدن بلکه حالت جدیدی از امپریالیسم غربی می دانند که تحت سلطه نیازها و مقتضیات تامین سرمایه در دولت های اصلی سرمایه داری جهان قرار دارد.
پاسخ جهانی گرایان
جهانی گرایان این ادعا را رد می کنند که جهانی شدن مترادف آمریکایی شدن یا امپریالیسم غربی است. با این که آنها این امر را انکار نمی کنند که ممکن است گفتمان جهانی شدن در خدمت منافع نیروهای قدرتمند اقتصادی و اجتماعی غربی باشد، ولی روایت جهانی گرا بر این مطلب تاکید می کند که جهانی شدن جلوه ای از تغییرات ساختاری عمیق تر در سطح سازماندهی اجتماعی مدرن است. چنین تغییراتی در رشد شرکت های چند ملیتی (MNC)، بازارهای مالی و جهانی، انتشار فرهنگ عامه پسند و فراگیر شدن ویرانی زیست محیطی جهانی به خوبی مشهود است.
در این برداشت جهانی گرا، تاکید بر ویژگی های مکانی جهانی شدن، امری محوری است. تحلیل جهانی گرا به دنبال متمایز ساختن شبکه ها و نظام های جهانی از شبکه ها و نظام هایی است که در دیگر سطوح مکانی، از جمله محلی یا ملی، فعالیت
می کنند و، بنابراین جهانی شدن را بیش از هر چیز با فعالیت ها و روابطی یکسان
می انگارد که در سطحی بین منطقه ای یا بین قاره ای متبلور می شوند.
در قلب این تفسیر جهانی گرا، برداشتی از تغییر جهانی قرار دارد که شامل دگرگونی شدید اصول سازماندهی زندگی اجتماعی و نظم جهانی است. در متون جهانی گرا سه جنبه از این امر را می توان شناخت: دگرگونی الگوهای سنتی سازماندهی اجتماعی- اقتصادی، دگرگونی های سنتی مبتنی بر اصل ارضی و دگرگونی حالتهای جدیدی از سازماندهی اجتماعی فرا ملی؛
در کانون روایت جهانی گرا، دل مشغولی به قدرت دیده می شود: ابزارها، آرایش، توزیع و تاثیرات آن. به کمک جهانی شدن می توان افزایش سطح سازماندهی و اعمال قدرت را نشان داد. از این لحاظ، جهانی شدن شامل بازآرایی روابط قدرت میان مناطق جهان و در داخل آنهاست به گونه ای که محل های کلیدی قدرت و توابع آنها اغلب اقیانوس ها از یکدیگر فاصله دارند. به تعبیر جیمسون، در شرایط جهانی شدن معاصر، جوهره قدرت دیگر در اختیار محل هایی نیست که قدرت را بی واسطه تجربه می کنند.
باز آرایی قدرت سیاسی؟
تشکیل و سلطه دولت مدرن
دولت های مدرن در قرن های هجدهم و نوزدهم در اروپای غربی و مستعمرات آن ظاهر شدند، گرچه خاستگاه آنها در اواخر قرن شانزدهم بود های . این دولت ها در ابتدا با ادعای برخورداری از تناسب و تناظر مشخصی میان حاکمیت، قلمرو و مشروعیت، خود را از صورت های ابتدایی تر سلطه سیاسی متمایز کردند. شکل گیری مفهوم حاکمیت نقشی محوری در این تحول داشت، زیرا دعوی خاصی مبنی بر اعمال بر حق قدرت سیاسی بر قلمروی محدود را مطرح کرد – یعنی حق حاکمیت انحصاری بر قلمروی مرز بندی شده.
دولت های مدرن به صورت دولت های ملی در آمدند- یعنی هیئت هایی سیاسی، جدا از حاکم و محکوم، با بیش ترین حق اعمال قدرت بر قلمروی مشخص، با پشتوانه دعوی برخورداری از حق انحصاری به کارگیری زور، و یا مشروعیت یافتگی به وشیله وفاداری یا رضایت شهروندان آنها.
تحکیم قدرت دولت های ملی اروپایی پیشگام، بخشی از فرایند ایجاد جامعه ای بین المللی از دولت ها بود که ابتدا در خود اروپا و سپس، با افزایش و تداوم نیازهای اروپا به مستعمراتش و گسترش ]نفوذ[ اروپا در سراسر دنیا، در مناطق گوناگون شکل گرفت.
خاستگاه این نظم را اغلب ]معاهدات[ صلح وستفالیا در سال 1648 می دانند، یعنی معاهداتی که به جنگ سی ساله خاتمه داد.
ولی شاید منصفانه باشد که بگوییم فقط در اواخر قرن بیستم بود که نظم بین المللی مدرن دولت ها واقعا جهانی شد، زیرا تنها با نابودی همه امپراتوری های بزرگ – امپراتوری های اروپایی، آمریکایی و سرانجام امپراتوری شوروی – بود که بسیاری از مردم سرانجام توانستند به عنوان جوامع مستقل سیاسی به جامعه دولتها بپیوندند.
به نظر شکاکان، سنت های سیاسی ملی هنوز زنده اند، هنوز ممکن است
چانه زنی های سیاسی مشخصی میان دولت ها و رای دهندگان صورت گیرد، و دولت ها هنوز، با توجه به اراده سیاسی، به حاکمیت خود ادامه می دهند. کسب و کار سیاست ملی اگر مهمتر از دوران تشکیل اولین دولت های مدرن نباشد، حداقل به همان اندازه مهم است. توانمندی انجام دادن این کسب و کار برای همه کسانی که در اجتماعی مرزبندی شده زندگی می کنند اهمیت زیادی دارد. ایجاد قابلیت های مناسب دولتی در کشورهای توسعه یافته و پرورش این قابلیت ها در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، یعنی جایی که این قابلیت ها ضعیف هستند یا وجود ندارد، چالش داخلی اصلی در سیاست معاصر است، زیرا تنها راه کسب توانمندی – در سیاست های اقتصادی، اجتماعی و رفاهی – و وصول به اهداف ملی به شمار می رود.
در زمینه نظام دولت های جهانی، واقع گرایی دولت را موجودیت واحدی می داند که هدف اصلی آن تقویت و دفاع از منفعت ملی خود است.
واقع گرایی این امر را مسلم می داند که نظام دولت های برخوردار از حاکمیت مستقل، ناگزیر خصلتی آنارشیستی دارد؛ و این آنارشی همه دولت ها را مجبور می کند که، در غیبت اجتناب ناپذیر هر گونه صاحب اختیار مطلقی برای اعمال رفتار اخلاقی و قوانین مورد توافق بین المللی، سیاست مبتنی بر قدرت را برای دستیابی به منافع حیاتی خود دنبال کنند.
برداشت دولت محور از نظم به عنوان نظم بین دولتی، این شکاکیت را تقویت
می کند: دولت ها کنشگران اصلی در امور جهانی هستند. تاثیر دیگر کنشگران بر شرایط سیاسی و اقتصادی جهان در چارچوبی به وجود می آید که به وسیله دولت ها ساخته
می شود و تحت سلطه آنهاست. افزون بر این، نهادهای بین المللی یا بی اثر یا به شدت ناچیز، یعنی فاقد قدرت خود مختار علی، شمرده می شوند.
به سوی سیاستی جهانی
جهانی گرایان معمولا بسیاری از جنبه های روایت بالا را زیر سوال می برند. استدلال آنها به شرح زیر است. برداشت سنتی از دولت، که در آن دولت واحد بنیادین نظم جهانی شمرده می شود، همگونی نسبی دولت را مسلم فرض می کند، یعنی اینکه دولت پدیده ای واحد با مجموعه ای از اهداف واحد است. ولی رشد سازمان ها و گروههای بین المللی و فراملی، از سازمان ملل و دفترهای نمایندگی های تخصصی آن گرفته تا گروه های فشار و جنبش های اجتماعی بین المللی، شکل و پویایی دولت و جامعه مدنی را تغییر داده است.
در ماهیت و صورت زندگی سیاسی تغییری رخ داده است. صورت متمایزی که زندگی سیاسی در دوران معاصر به خود گرفته عبارت است از ظهور «سیاست جهانی» - صورت همواره در گسترش شبکه های سیاسی، تعامل سیاسی و فعالیت قانونگذاری سیاسی. تصمیم ها و کنش های سیاسی در یک بخش از جهان ممکن است به سرعت پیامدهای جهانی داشته باشد.
علاوه بر این، بسیاری از صورت های جدید وسایل ارتباطی که از مرزها فراتر
می روند، مردم، ملتها و سازمانها را به یکدیگر می پیوندند. انقلاب دیجیتالی در میکروالکترونیک، در فن آوری اطلاعاتی و در رایانه ها عملا منجر به پیوند های بی واسطه جهانی شده که، در ترکیب با فن آوری های تلفن، تلویزیون، تلگراف، ماهواره و حمل و نقل با جت، ماهیت ارتباطات سیاسی را به شدت تغییر داده است. پیوند عمیق میان «محیط فیزیکی»، «وضعیت اجتماعی» و سیاست، که شاخص اکثر ارتباطات سیاسی از دوران پیشامدرن تا مدرن بود، اکنون گسسته شده است. سرعت انتشار وقایع 11 سپتامبر 2001 در سراسر جهان و تبدیل تروریسم جمعی به مسئله ای جهانی، نمونه ای اندوه بار است.
عصر حاضر سیاست جهانی نشان دهنده تغییری به سوی نظام حکومت چند لایه منطقه ای و جهانی است.
در میانه قرن نوزدهم سالانه دو یا سه کنفرانس یا کنگره برگزار می شد؛ امروزه تعداد آنها سالانه بالغ بر چهار هزار می شود. دولت ملی بیش از پیش در مجموعه ای از نظام های حکومتی جهانی، منطقه ای و چند لایه اسیر می شود- و به زحمت می تواند کل آن را کنترل کند، چه رسد به اینکه همچنان بر آن فرمان برآند. سیاست خارجی و سیاست داخلی به شدت درهم تنیده شده اند که این امر هماهنگی و کنترل ملی سیاست دولت را بیش از پیش دشوار می کند.
افزون بر این، تغییر مهمی در گستره و محتوای حقوق بین الملل صورت گرفته است. شکل های قرن بیستمی حقوق بین الملل- از قانون جنگ گرفته تا قانون مربوط به جنایات علیه بشریت، مسائل زیست محیطی و حقوق بشر – مولفه های چیزی را آفریده اند که می توان آن را چارچوب در حال ظهور «حقوق جهان وطنی» خواند، حقوقی که قدرت سیاسی دولت های واحد را محدود و محصور می کند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:21
چکیده:
درک گفتار یا موضوع گفتار در کودکان با شیوعی به میزان 1% در تمامی فرهنگها به چشم میخورد. با وجودی که طی 50 سال اخیر مطالعات رفتاری و مغزی گستردهای درباره درک گفتار انجام شده، دلایل آن هنوز ناشناخته باقی مانده است. پژوهشهایی که با تصویربرداری از مغز انجام شدهاند، فعالسازی مناطق مختلف و بیشباهتی را در طول گفتار همراه با درک گفتار نشان دادهاند. اخیراً در مناطق زبان و گفتار در مغز، بینظمیهای ساختاری نیز به چشم میخورند. یافتههای یکی از پژوهشهای اخیر که بصورت چند جانبه تحلیل شده حاکی از آن است که مناطق مختلف عصبی فعال شده در مغز، ناشی از درک گفتار هستند و نه عامل بوجود آورنده آن ؛و این که درک گفتار، نقصی در آغاز برنامهریزیهای موتور گفتار است. این نقص آغاز هجا را نیز در بردارد که منجر به ارائه نظریه ST (آغاز هجا)[2] از طرف پاکمن و همکارانش گردید. این نظریه درک گفتار را نقطه تعامل گفتار و زبان میداند و توصیف محتملی را از پدیده درک گفتار و دلایل آن در اختیار قرار میدهد.
واژگان کلیدی: درک گفتار، دلایل درک گفتار، نظریه ST، درک گفتار رشدی.
مقدمه:
درک گفتار یا stuttering که از آن تحت عنوان Stammering نیز یاد میشود. نوعی نقص در گفتار است که در آن جریان گفتار توسط تکرارهای غیرارادی و امتداد آواها، هجاها، لغات یا گروهها و انسدادها و مکثهای غیرارادی مختل میشود و گوینده از تولید آواها ناتوان میگردد. عدم سلیس بودن کلام اصطلاح کلی است که برای چنین نقصهای گفتاری به کار میرود. اصطلاح درک گفتار معمولاً با تکرار غیرارادی آوا مرتبط است اما درنگ و مکث غیرعادی قبل از گفتار و امتداد برخی آواها و معمولاً واکهها و نیم واکهها را نیز در بر میگیرد. درک گفتار شدتهای مختلفی دارد. ممکن است افرادی را که تنها نقص ادراکی دارند در برگیرد و یا افرادی را شامل شود که علائم بسیار شدیدی در آنها مشاهده میشود و این مشکل میتواند در این افراد تا حد قابل ملاحظهای مانع ارتباط شفاهی آنها شود. تأثیر درک گفتار در حالت روحی و عملکرد فرد میتواند شدید باشد. که بسیاری از آنها توسط شوندگان ناشناخته باقی میماند. من جمله ترس از اظهار صریح برخی واکهها یا همخوانها، ترس از به درک گفتار افتادن در موقعیتهای اجتماعی، انزوای تحمیل شده توسط خویش، نگرانی، استرس، خجالت و یا احساس از دست دادن کنترل در طول گفتار.
عموماً درک گفتار مشکل در تولید فیزیکی آواهای گفتار یا تبدیل افکار به لغات نیست. برخلاف انتظار افکار عمومی، درک گفتار نه از میزان هوش تأثیر میپذیرد و نه روی آن تأثیر میگذارد. افراد مبتلا به درک گفتار، بدون در نظر گرفتن نقص کلامیشان، میتوانند از نظر پزشکی افراد کاملآ نرمالی باشند. بنابراین، کمبود اعتماد به نفس، نگرانی و استرس فی نفسه موجب درک گفتار نمیشود. میزان این نقص متغیر است. این بدان معناست که در برخی شرایط، مثل صحبت کردن پای تلفن، بنا به سطح نگرانی فرد، شدت درک گفتار میتواند کم یا زیاد باشد. با وجودی که سبب اصلی درک گفتار هنوز ناشناخته است، به نظر میرسد که عوامل ژنتیکی و نروفیزیوژیکی هر دو در آن دخیل باشند. تکنیکهای گفتاردرمانی و روشهای درمانی بسیاری وجود دارند که میتواند میزان سلیس بودن گفتار را در برخی افراد مبتلا به درک گفتار افزایش دهند. این در حالی است که در حال حاضر هیچ "راه علاج" قطعی برای این نقص در دست نیست.
ویژگیهای درک گفتار:
رفتارهای بروز یافته با درک گفتار را به 2 دسته تقسیم میکنند: رفتارهای اولیه و رفتارهای ثانویه. رفتارهای اولیه درک گفتار علائم آشکار و قابل مشاهده در افت میزان سلیس بودن گفتار را شامل میشود؛ که عبارتند از: تکرار آواها، هجاها، لغات و یا گروهها، مکثها و امتداد آواها. تفاوت درک گفتار و نقصهای عادی که در گفتار تمامی افراد ممکن است به چشم بخورد در آن است که نقصهای درک گفتاری برای مدت زمان طولانی ادامه داشته و اغلب اوقات رخ میدهند. و با تلاش و تقلای بیشتری تولید میشوند. (وارد[3]، 2006، صص 6-5). کیفیت درک گفتار نیز متفاوت است. و درک گفتار از طریق امتداد، انسداد و تکرار بخشی از لغت تشخیص داده میشود. (کالینوویسکی[4]، 2006، صص 37-31):
تکرار: زمانی رخ میدهد که یک واحد گفتار، مثل آوا، هجا، واژه یا گروه تکرار میشود و معمولاً در کودکانی مشاهده میشود که شروع به درک گفتار نمودهاند. به عنوان مثال to-to-to-tomorrow
امتداد: منظور از امتداد کشش غیرطبیعی آواهای ممتد است مثل mmmmmmilk امتداد نیز در کودکانی که به تازگی شروع به درک گفتار نمودهاند رواج دارد.
انسداد: منظور از انسداد توقف نامناسب آوا و هوا است که اغلب با اختلال در حرکت زبان، لبها و/ یا تارهای صوتی همراه است. انسداد معمولاً در مراحل بعدی درک گفتار بوجود میآید و با تلاش و انقباض ماهیچهها مرتبط است
رفتارهای ثانویه درک گفتار ربطی به تولید گفتار ندارند و رفتارهایی را شامل میشوند که با رفتارهای اولیه مرتبط هستند. این رفتارها شامل "رفتارهای گریزی" هستند که در آنها فرد مبتلا به درک گفتار سعی در پایان بخشیدن به درک گفتار دارد. برای مثالهایی از این دست میتوان به حرکات فیزیکی مثل از دست دادن ناگهانی تماس چشمی، پلک زدن، تکانهای سر، لرزش دست، واژهها و آواهایی برای آغاز سخن مثل um، uh، you know اشاره نمود.
در بسیاری از مواقع این ابزارها در ابتدا مؤثر واقع میشوند و لذا فرد آنها را در خود تقویت میکند. که تدریجاً بصورت عادت در میآیند و نهایتاً اجتناب از آنها دشوار است.
رفتارهای ثانویه همچنین به استفاده از استراتژیهای اجتناب مثل اجتناب از برخی واژهها، افراد و موقعیتهای دشوار اشاره دارند. برخی از افراد مبتلا به درک گفتار با موفقیت از این موقعیتها و واژهها اجتناب میورزند تا گفتارشان سلیس باقی بماند و ممکن است شواهد اندکی مبنی بر رفتارهای اولیه درک گفتار در آنها مشاهده شود. این افراد که درک گفتار آنها حالت پنهان دارد ممکن است سطح بالایی از نگرانی و یا ترس شدید از حتی درک گفتار خفیف را دارا باشند
شدت درک گفتار:
شدت درک گفتار اغلب حتی برای افراد با درک گفتار شدید نیز ثابت نیست. بنا به گزارشات جمعآوری شده از افراد مبتلا به درک گفتار، این افراد هنگامی که با افراد دیگر هم خوانی میکردند و یا گفتار دیگران را تقلید میکردند، و یا هنگام نجوا، آواز خواندن، نقش بازی کردن و سخن گفتن با حیوانات و کودکان و یا حتی خودشان، گفتار بسیار روان و عاری از درک گفتاری را تولید مینمودند.
شرایط دیگر مثلاً سخن گفتن در میان جمع و یا صحبت کردن پای تلفن اغلب با درک گفتار شدید و یا ترس از درک گفتار همراه بود.
در بر شمردن انواع درک گفتار آمده که درک گفتار نوعاً یک نقص رشدی است که در سالهای اولیه کودکی آغاز شده و در 20% کودکان مبتلا تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند. (گوردن[6]، 2002، کرایگ و ترن[7]، 2005).
در برخی موارد نادر نیز درک گفتار ممکن است در بزرگسالی و در نتیجه یک رویداد عصبی مثل آسیب به سر، تومور، استفاده ناصحیح از دارو یا ضربه بوجود آید. تفاوت این نوع درک گفتار با درک گفتار رشدی در این است که این نوع درک گفتار محدود به تکرار آوا یا بخش خاصی از واژه بوده و با فقدان نسبی نگرانی و رفتارهای ثانویه درک گفتار همراه است.
درک گفتار رشدی[8] یکی از نقصهای شایع در گفتار سلیس است و به میزان 1% در تمامی زبانها و فرهنگها شیوع دارد (بولدستین[9]، 1995). شدت درک گفتار در فرد و بسامدی که لغات تولید میشوند در افراد مختلف و موقعیتهای گوناگون، بسیار متنوع است. اینگها (1984) معتقد است که میتوان درک گفتار را با روشهای مختلف به طور کامل برطرف نمود. از جمله افزایش شرایط سلیس بودن گفتار ریتمیک، گفتار ممتد (legato)، تغییر بازخورد شنیداری و خواندن گروهی (chorus reading) با وجودی که افرادی که درک گفتار دارند، در خانوادهشان نیز تاریخچهای از این نقص به چشم میخورد، در حال حاضر هیچ مدل ژنتیکی قابل قبولی از وراثت این نقص در دست نیست. با این وجود، یافتههای یکی از پژوهشهای اخیر مدل پیچیدهای را ارائه نموده که ارتباط درک گفتار را با جنسیت نشان میدهد
معمولاً درک گفتار در سالهای سوم و چهارم زندگی که کودک آغاز به ساخت جمله با واژهها نموده شروع میشود. برجستهترین نشانه آغاز درک گفتار تکرار هجاهاست. (یایری و آمبروس[12]، 2005)که شامل لغات تک هیجانی میشود. مثل "on…on…on…on a chair" .
حدود 75% از کودکان غالباً 2 سال پس از شروع درک گفتار، بطور طبیعی درک گفتارشان بهبود مییابد و احتمال بهبود دختران بطور طبیعی بیشتر از پسران است. بنابراین با وجودی که نسبت پسران به دخترانی که تازه به درک گفتار افتادهاند 2 به 1 است، این رقم در بزرگسالالی 5 به 1 میشود. بنابراین، چنانچه گزارش شده، معمولاً درک گفتار در بزرگسالی بهبود مییابد، هر چند میزان طبیعی بودن این بهبودی هنوز ناشناخته است. (اینگهام، فین و بوث، 2005)[13]. افرادی که شدیداً درک گفتار دارند، از استراتژیهای مختلفی استفاده میکنند تا مانع آن شوند و یا آن را پنهان کرده و از آن اجتناب ورزند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
چکیده:
ویژگیهای نرم افزار
برای درک مفهوم نرم افزار (و سرانجام درکی از مهندسی نرم افزار)، بررسی آن دسته از ویژگیهای نرم افزار که آن را از دیگر چیزهای ساخته دست بشر متمایز می سازد، اهمیت دارد. هنگامی که سخت افزاری ساخته می شود، فرآیند آفرینش بشری (تحلیل، طراحی، ساخت، آزمون)، سرانجام به یک شکل فیزیکی منتهی می شود. اگر یک کامپیوتر جدید می سازیم، طرحهای اولیه، ترسیمات طراحی رسمی و نمونه های اولیه به یک محصول فیزیکی (تراشه ها، مدارها، منبع تعذیه و غیره) تکامل می یابند.
نرم افزار یک عنصر سیستمی منطقی است نه فیزیکی. از این رو، نرم افزار دارای ویژگیهایی است که تفاوت چشمگیری با ویژگیهای سخت افزار دارند.
گرچه شباهتهایی میان بسط نرم افزار و ساخت سخت افزار وجود دارد، این دو عمل تفاوت بنیادی دارند. در هر دو عمل، کیفیت بالا از طریق طراحی خوب به دست می آید، ولی فاز ساخت برای سخت افزار باعث بروز مشکلات کیفیتی می شود که برای نرم افزار وجود ندارند (یا به راحتی قابل رفع هستند). هر دو عمل وابسته به انسان هستند، ولی رابطه میان انسان و کاری که انجام می شود، کاملاً متفاوت است (فصل 7). هر د. عمل مستلزم ساخت یک ((محصول)) هستند ولی روشها متفاوت است.
هزینه های نرم افزار در مهندسی آن متمرکز است. این بدان معناست که پروژه های نرم افزاری را نمی توان همانند پروژه های تولید معمولی مدیریت کرد.
شکل 1-1 نمودار آهنگ شکست را به صورت تابعی از زمان برای سخت افزار نشان می دهد. این رابطه که غالباً ((منحنی وانی)) نامیده می شود، نشان می دهد که سخت افزار، آهنگ شکست نسبتاً شدیدی در ابتدای عمر خود نشان می دهد (این شکستها را غالباً می توان به عیوب طراحی و تولید نسبت داد)؛ این عیوب تصحیح می شوند و آهنگ شکست برای یک دورۀ زمانی به حدی ثابت نزول می کند (که امید می رود، بسیار پایین باشد). با گذشت زمان، سخت افزار شروع به فرسایش کرده دوباره آهنگ شکست شدت می گیرد.
نرم افزار نسبت به ناملایمات محیطی که باعث فرسایش نرم افزار می شود، نفوذپذیر نیست. بنابراین، در تئوری، منحنی شکست برای نرم افزار باید شکل منحنی ایده آل شکل 2-1 را به خود بگیرد. عیوب کشف نشده باعث آهنگ شکست شدید، در ابتدای عمر برنامه می شود. ولی، این عیوب برطرف می شوند (با این امید که خطاهای دیگر وارد نشود) و منحنی به صورتی که نشان داده شده است، هموار می شود. منحنی ایده آل نسبت به منحنی واقعی مدلهای شکست نرم افزار، بسیار ساده تر است (برای اطلاعات بیشتر، فصل 8 را ببینید). ولی، معنای آن واضح است، نرم افزار هرگز دچار فرسایش نمی شود بلکه فاسد می شود!
این تناقض ظاهری را می توان با در نظر گرفتن ((منحنی واقعی)) به بهترین وجه توضیح داد (شکل 2-1). نرم افزار در دوران حیات خود دستخوش تغییر می شود (نگهداری). با اعمال این تغییرات، احتمال دارد که برخی عیوب جدید وارد شوند و باعث خیز منحنی آهنگ شکست شوند (شکل 2-1). پیش از آن که منحنی بتواند به آهنگ شکست منظم اولیه خود برسد، تغییر دیگری درخواست می شود که باعث خیز دوباره منحنی می شود. حداقل میزان شکست به آهستگی افزایش می یابد – نرم افزار در اثر تغییر فاسد می شود.
یک جنبۀ دیگر از فرسایش نیز اختلاف میان سخت افزار و نرم افزار را نشان می دهد. هنگامی که یک قطعه از سخت افزار فرسوده می شود، با یک قطعه یدکی تعویض می شود. ولی نرم افزار قطعات یدکی ندارد. هر شکست نرم افزار نشانگر خطایی در طراحی یا فرآیندی است که طراحی از طریق آن به کدهای قابل اجرا روی ماشین تبدیل می شود. از این رو، نگهداری نرم افزار به مراتب پیچیده تر از نگهداری سخت افزار است.
شیوه ای را در نظر بگیرید که در آن یک سخت افزار کنترلی برای یک محصول کامپیوتری طراحی و ساخته می شود. مهندس طراح یک الگوی ساده از مدار دیجیتالی رسم می کند، قدری تحلیل بنیادی انجام می دهد تا از عملکرد صحیح اطمینان حاصل کند، و سپس به قفسۀ حاوی کاتالوگهای قطعات رجوع می کند. پس از انتخاب همۀ قطعات می تواند آنها را سفارش دهد.
به موازات تکامل یک رشته مهندسی، مجموعه ای از قطعات طراحی استاندارد ایجاد می شود. پیچ های استاندارد و مدارات مجتمع فقط دو مورد از هزاران قطعۀ استانداردی هستند که مهندسان مکانیک و برق در طراحی سیستمهای جدید به کار می برند. قطعات قابل استفاده مجدد طوری طراحی شده اند که مهندس بتواند بر عناصر واقعاً جدید یک طراحی، یعنی قطعاتی از طراحی که ارائه دهنده چیزی تازه هستند، تمرکز داشته باشد. در جهان سخت افزار، استفاده مجدد از قطعات، بخشی طبیعی از فرآیند مهندسی است. در مهندسی نرم افزار این امر به تازگی مورد توجه قرار گرفته است.
یک قطعه نرم افزاری باید چنان طراحی و پیاده سازی شود که بتوان در برنامه های متفاوت از آن بهره برد. در دهۀ 1960، کتابخانه هایی از زیرروال های علمی ساختیم که در آرایۀ گسترده ای از کاربردهای مهندسی و علمی قابل استفاده بودند. این کتابخانه ها از الگوریتم هایی معین به شیوه ای کارامد استفاده می کردند، ولی دامنه کاربرد محدودی داشتند. امروزه، ایدۀ استفاده مجدد نه تنها الگوریتم ها، بلکه ساختمان داده ها را نیز در بر می گیرد. قطعات مدرن قابل استفاده مجدد، هم داده ها و هم پردازشی را که در مورد آنه اعمال می گردد، پنهان سازی کرده مهندس نرم افزار را قادر می سازد تا از قطعات قابل استفادۀ دوباره، برنامه های کاربردی جدید بسازد. برای مثال، واسطهای کاربر گرافیکی امروزی با استفاده از قطعات قابل استفاده مجدد ساخته می شوند که ایجاد پنجره های گرافیکی، منوهای باز شونده و انواع راهکارهای محاوره را میسر می سازند.
کاربردهای نرم افزار
نرم افزار را در وضعیتی می توان به کار برد که در آن یک مجموعه مراحل از پیش تعیین شده (یعنی یک الگوریتم) تعریف شده باشد (استثنائات قابل ملاحظه در این خصوص، نرم افزارهای سیستم های خبره و نرم افزارهای شبکه عصبی اند). محتوای اطلاعاتی و قطعیت اطلاعاتی عوامل مهمی در تعیین ماهیت کاربرد یک نرم افزار هستند. منظور از محتوا، معنی و شکل اطلاعات ورودی و خروجی است. برای مثال، در بسیاری کاربردهای تجاری، از داده های ورودی بسیار ساخت یافته (یک بانک اطلاعاتی) استفاده می شود و ((گزارشهای)) فرمت شده تولید می شود. نرم افزاری که یک ماشین خودکار را کنترل می کند (مثلاً کنترل عددی) داده هایی مجزا با ساختاری محدود را می پذیرد و فرمانهایی انفرادی را به توالی برای آن ماشین تولید می کند.
قطعیت اطلاعاتی به معنای قابلیت پیش بینی ترتیب و زمان بندی اطلاعات است. یک برنامه تحلیل مهندسی، داده هایی را می پذیرد که دارای ترتیبی از پیش تعیین شده بوده الگوریتم (های) تحلیلی را بدون وقفه اجرا نموده داده های حاصل را در گزارش یا با قالب گرافیکی تولید می کند. چنین کاربردهایی دارای قطعیت هستند. ولی یک سیستم عامل چند منظوره، ورودی هایی را می پذیرد که دارای محتوای گوناگون و زمان بندی اختیاری هستند؛ الگوریتمهایی را اجرا می کند که توسط شرایط خارجی قابل وقفه اند و خروجی تولید می کند که تابعی از محیط و زمان است. کاربردهایی با این ویژگی فاقد عزم هستند.
تعیین گروههای کلی با معنی برای کاربردهای نرم افزار قدری دشوار است. با پیچیده تر شدن نرم افزار، مرزهای صریح و روشن، رنگ می بازند. زمینه های زیر را می توان به عنوان گروههای کاربردی مشخص کرد:
نرم افزارهای سیستمی.نرم افزار سیستمی مجموعه ای از برنامه هاست که برای سرویس دهی به برنامه های دیگر نوشته شده اند. برخی نرم افزارهای سیستمی (مثل کامپایلرها، ویراستارها و برنامه های کمکی مدیریت فایل) ساختارهای اطلاعاتی پیچیده ولی قطعیت دارند. برخی برنامه های سیستمی دیگر (نظیر قطعات سیستم عامل، راه اندازها، پردازنده های ارتباط راه دور) مقادیر زیادی ار داده های میانی را پردازش می کنند. در هر حال، مشخصه های حیطۀ نرم افزارهای سیستمی عبارتند از: برهمکنش سنگین با سخت افزار کامپیوتر؛ استفاده سنگین توسط چند کاربر؛ عمل کنونی که مستلزم زمانبندی است؛ مدیریت فرآیند پیچیده و اشتراک منابع؛ ساختمان داده های پیچیده و واسطهای خارجی چندگانه.
نرم افزارهای زمان حقیقی. نرم افزاری که رویدادهای جهان واقع را همانطوری که رخ می دهند، نظارت / تحلیل / کنترل می کند، نرم افزار زمان حقیقی نامیده می شود. عناصر نرم افزار زمان حقیقی عبارتند از یک قطعۀ جمع آوری کنندۀ داده ها که اطلاعات را از محیط خارجی جمع آوری و قالب بندی می کند؛ یک قطعه تحلیل کننده که اطلاعات را بنا به نیاز کاربردی انتقال می دهد؛ یک قطعه کنترل / خروجی که به محیط خارجی پاسخ می دهد و یک قطعه نظارت که همۀ قطعات دیگر را هماهنگ می کند تا پاسخ زمان حقیقی (معمولاً بین یک هزارم ثانیه تا یک ثانیه) برقرار بماند.
نرم افزارهای تجاری. پردازش اطلاعات تجاری گسترده ترین زمینۀ کاربرد نرم افزارها را تشکیل می دهد. ((سیستمهای مجرد)) (مثل لیست حقوق، حسابهای دریافت و پرداخت، موجودی انبار و غیره) به نرم افزارهای سیستم اطلاعاتی مدیریتی (MIS) تکامل یافته اند. این نوع برنامه های کاربردی، داده های موجود را دوباره به شیوه ای سازماندهی می کند که عملیات تجاری و تصمیم گیری مدیریتی تسهیل شوند. این نرم افزارها علاوه بر کاربردهای پردازش داده ها، شامل برنامه های کامپیوتری محاوره ای (نظیر پردازش تراکنش نقطۀ فروش) نیز می شود.
نرم افزارهای مهندسی و علمی. نرم افزارهای علمی توسط الگوریتم هایی مشخص می شوند که ((ارقام و اعداد)) را پردازش می کنند. کاربردهای آن از نجوم تا بررسی آتش فشانها، از تحلیل فشار اتوموتیو تا دینامیک مدار شاتلهای فضایی و از زیست شناسی مولکولی تا مکانیزاسیون صنعتی را در بر می گیرد. ولی، کاربردهای نوین در حیطۀ مهندسی و علمی از الگوریتم های عددی مرسوم فراتر رفته اند. طراحی به کمک کامپیوتر، شبیه سازی سیستم ها، و برنامه های کاربردی محاوره ای دیگر، رفته رفته خصوصیات نرم افزارهای زمان حقیقی و نرم افزارهای سیستمی را به خود می گیرند.
نرم افزارهای تعبیه شده. محصولات هوشمند تقریباً در هر بازار صنعتی و مصرفی جای خود را باز کرده اند. نرم افزار تعبیه شده در حافظۀ فقط خواندنی جای دارد و برای کنترل محصولات و سیستمهای مربوط به بازارهای صنعتی و مصرفی به کار می رود. نرم افزار تعبیه شده قادر به انجام اعمال بسیار محدود و اختصاصی (از قبیل کنترل صفحه کلید برای فرهای مایکروویو) بوده یا وظایف مهم و قابلیت کنترل (مانند عملیات دیجیتال در خودروها از قبیل کنترل سوخت، صفحه نمایش داشبورد، سیستم ترمز و غیره) را بر عهده دارد.
نرم افزارهای کامپیوترهای شخصی. بازار نرم افزارهای کامپیوتری شخصی طی دو دهۀ اخیر به سرعت رشد یافته است. واژه پردازی، صفحات گسترده، گرافیک کامپیوتری، چند رسانه ای، سرگرمی، مدیریت بانکهای اطلاعاتی، برنامه های کاربردی مالی شخصی و تجاری، شبکه خارجی یا دستیابی به بانکهای اطلاعاتی فقط چند مورد از صدها کاربرد در این حیطه است.
نرم افزارهای مبتنی بر وب. صفحات وبی که توسط یک مرورگر بازیابی می شوند، نرم افزارهایی هستند که دستورات اجرایی (مثل CGI، HTML، Perl یا جاوا) و داده هایی (مثل فوق متن و انواع فرمتهای تصویری و صوتی) را به هم مرتبط می سازند. در اصل، شبکه به یک کامپیوتر عظیم تبدیل می شود که یک منبع نرم افزاری تقریباً نامحدود فراهم می آورد؛ منبعی که هر کس با داشتن مودم قادر به دستیابی به آن است.
نرم افزارهای هوش مصنوعی. نرم افزارهای هوش مصنوعی (AI) از الگریتم های غیر عددی برای حل مسائل پیچیده ای که به روشهای عددی قابل حل نیستند، استفاده می کنند. سیستم های خبره، که سیستم های مبتنی بر آگاهی نیز نامیده می شوند؛ تشخیص الگوها (تصویری و صوتی)؛ شبکه های عصبی مصنوعی؛ اثبات قضایا و بازی، همگی مثالهایی از کاربرد این گروه هستند.
دامنه کاربرد نرم افزار
نخستین فعالیت در برنامه ریزی پروژه، تعیین دامنه کاربرد نرم افزار است. عملکرد و کارآیی که نرم افزار طی مهندسی سیستم (فصل 10) به نرم افزار تخصیص داده شد، باید مورد ارزیابی قرار گیرد تا دامنه کاربرد نرم افزار به صورتی نامبهم و قابل درک در سطوح مدیریتی و فنی مشخص گردد. در بیان دانه کاربرد، حد و مرز باید مشخص باشد.
دامنه کاربرد نرم افزار داده ها و کنترلی که باید پردازش شود، عملکرد، کارآیی، شرایط حد، واسطها و قابلیت اطمینان را توصیف می کند. عملیات توصیف شده در بیان دامنه کاربرد مورد ارزیابی قرار گرفته در برخی موارد تجدید نظر می شوند تا پیش از شروع برآورد، جزئیات بیشتری فراهم آید. چون برآوردهای هزینه و زمانبندی، مبتنی بر عملیات هستند، غالباً قدری تجزیه، مفید واقع می شود. ملاحظات کارآیی شامل خواسته های پردازشی و زمان پاسخ می شوند. شرایط حدی، محدودیتهای حاکم بر نرم افزار را که از سخت افزار خارجی، حافظۀ در دسترس و سیستمهای موجود دیگر ناشی می شوند، مشخص می کنند.
به دست آوردن اطلاعات لازم برای دامنه کاربرد
همواره در آغاز یک پروژه نرم افزاری، امور قدری درهم و برهم هستند. نیازی تعیین شده اهداف اصلی بیان شده اند، ولی اطلاعات لازم برای تعیین دامنه کاربرد (که از پیش نیازهای برآورده است) هنوز تعیین نشده است.
پرکاربردترین تکنیک برای پر کردن شکاف ارتباط میان مشتری و سازنده و شروع فرآیند ارتباطی، برگزاری یک نشست یا مصاحبه مقدماتی است. نخستین نشست میان مهندس نرم افزار (تحلیلگر) و مشتری را می توان به نخستین جلسه خواستگاری تشبیه کرد. هیچ کدام از طرفین نمی دانند چه بگویند یا چه بپرسند: هر دو نگران هستند که چیزی بگویند و از آن تعبیر بدی شود؛ هر دو در این اندیشه اند که این دیدار به کجا خواهد انجامید (احتمالاً هر دو دارای انتظاراتی هستند که تفاوت اساسی با هم دارند)؛ هر دو می خواهند کارها به خوبی پایان بپذیرد و در عین حال موفق باشند.
به هر حال، این ارتباط باید آغاز شود. گاوز و واینبرگ [GAU89] پیشنهاد می کنند که تحلیلگر با پرسیدن سئوالات مستقل از مسئله شروع کند. یعنی یک مجموعه سئوالاتی که منجر به درک بنیادی مسئله، افراد خواهان حل مسئله، ماهیت حل موردنظر، و میزان تأثیر نخستین برخورد شود.
فرمت:word(قابل ویرایش)
مطالب این پست : دانلود تحقیق کامل درباره انیمیشن ( پویانمایی) 375 صفحه
با فرمت ورد word ( دانلود متن کامل تحقیق )
فهرست مطالب:
بخش اول: برای نوشتن آماده شویم
درک دنیای انیمیشن
ابزار کار
بخش دوم: نوشتن برای انیمیشن
دورنمای کلی
چگونه یک پیش طرح بنویسیم
پرورش beatهای داستانی
چگونه یک طرح کلی بنویسیم
چگونه یک فیلمنامه بنویسیم
نوشتن توضیحات
نوشتن گفتگوها
چگونه چیزهای خنده دار بنویسیم
فیلمهای بلند، اینترنت و فیلمنامه نمونه
خلق یک مجموعه انیمیشن
نوشتن معرفی، نمایه و راهنما
بخش سوم: چگونه پروژه انیمیشن خود را بفروشیم
چگونه یک کارگزار بیابیم
چگونه بدون کارگزار به دنیای کارتون وارد شویم
چگونه پروژه خود را معرفی کنم
چگونه در دنیای کارتون پیشرفت کنیم
چکیده:
فصل اول
درک دنیای انیمیشن
می خواهیم پیش از پرداختن به چگونگی نوشتن کارتون ، قدری در مورد رسانه انیمیشن سخن بگوییم . این بحث شما را در درک وقایع و شرایط کلی دنیای انیمیشن یاری خواهد نمود . به هر حال نویسنده کارتون نخستین حلقه زنجیره تولید آن است و هر چه بیشتر از روند کار مطلع باشد طبیعتاً کار بهتری ارایه خواهد نمود . عدم درک صحیح از اصول تولید و انواع مختلف انیمیشن بزرگترین مانع بر سر راه شما است . شما نمی دانید در اطرافتان چه می گذرد و نمی تواند با عوامل تولید ارتباط برقرار کند .
یکی از مهم ترین مفاهیم مربوط به فرایند تولید یک پروژه انیمیشن بودجه است . شما به عنوان نویسنده موظف اید کارتونی بنویسید که هم از بعد تکنیکی و هم از بعد مالی قابل ساخت و توجه باشد . تغییر بیش از حد صحنه ها ـ که مستلزم طراحی تعداد زیادی پس زمینه است ـ بودجه کارشناسی را بیش از حد افزایش خواهد داد . به همین ترتیب استفاده از شخصیت های متعدد که نیاز به بازیگران و گویندگان فراوان دارد نیز از لحاظ مالی قابل توجیه خواهد بود . یک فیلمنامه درخشان و با کیفیت اما غیر قابل ساخت عملاً فیلمنامه موفقی نیست . فروش یک کار کوچک و کسب درآمدی ، خیر ، البته بد نیست اما نمایش کار شما بر پرده عریض سینما نه تنها از لحاظ حتی ارضا کننده خواهد بود بلکه در نقش کارت ویزیت شما در کارهای بعدی هم عمل خواهد کرد .
نگاهی گذرا به تولید انیمیشن ـ از فیلمنامه تا کارتون قابل پخش
البته پیش از نوشتن فیلمنامه چند مرحله وجود دارد که بعد ها دقیق تر به آنها خواهیم پرداخت . اما فرض می کنیم که فرایند تولید یک پروژه انیمیشن ـ چه تلویزیونی و چه فیلم بلند آغاز می شد .
فیلمنامه در حقیقت کلیت داستان را شرح می دهد . شرح محیط داستانی که صحنه ها را شکل می دهد ، شرح حرکتهایی که در این صحنه ها اتفاق می افتد و شرح مکالمات بیان شخصیتها ، فیلمنامه انیمیشن های تلویزیونی بر خلاف تولیدات سینمایی ، به کوچک ترین جزئیات هم می پردازد تقریباً می توان گفت که هیچ نکته ای به حدس و گمان دیگران واگذار نمی شود . اما این به آن معنا نیست که سایر عوامل دخیل در فرایند تولید نباید در پیشبرد داستان ، مکالمات و یا شوخیها مشارکت خلاق داشته باشند مشارکت آنها کیفیت کارها را بالاتر خواهد برد . اما متن یک انیمیشن تلویزیونی باید شمایل کاملی از تولید نهایی باشد در فیلمهای بلند ماهها زمان صرف اصلاح و پیشبرد شوخیها به وسیله طرحهای مداری می شود . اما در تلویزیون هر آنچه در فیلمنامه نوشته می شود به تصویر بدل خواهد شد .
پس از آنکه فیلمنامه به مرحله پیش نویس نهایی رسید کار با استوری برد ادامه می یابد . استوری برد در واقع روایت تصویری فیلمنامه و متشکل از تصاویر و طرحهای کوچک است . در استوری برد تمام صحنه های فیلمنامه به نمایش داده شده و حرکتها به جابجایی های دوربین بوسیله علایم خاص و سلسله مراتب تصاویر بیان می شود . وظیفه یک طراح استوری برد تنها ترجمه کلمات به زبان تصویر نیست ، بلکه او در مقاطعی نقش کارگردان و تدوین گیر را نیز ایفا کرده و با استفاده از حرکتهای نمایش دوربین ، مدیریت صحنه ها و انتقال تصاویر در مواقع لازم کیفیت بیان داستان را بالاتر خواهد بود . یک استوری بورد خوب ، آن چنان کامل است که شاید دیگر به فیلمنامه ـ به غیر از هنگام ضبط گفتگوها ـ احتیاجی نباشد .
در صفحه بعد نمونه استوری بورد یکی از صحنه های کارتون Teenage Mutant Ninja Turtles آمده است .
زمانی که استوری بورد به مرحله تولید می رسد عملاً بخش تصویری ماجرا آغاز شده است . این بخش شامل طراحی پس زمینه (طرحهای داخلی و خارجی محیط داستانی ) مدل شخصیتها (طراحی شخصیتها و لباس آنها ) و نیز طراحی وسایل نقلیه ، لوازم صحنه و سایر چیزهایی که در کارتون وجود دارند می شد .
یکی دیگر از مراحلی که می توان همزمان با استوری بورد پیش برد انتخاب گویندگان است . اگر متن شما قسمتی از یک مجموعه در حال پخش باشد صدای شخصیتهای اصلی مشخص است و تنها باید شخصیتهای تازه را صدا گذاری نمود .
پس از تولید و اصلاح استوری بورد گفتگوها ضبط می شوند این کار پیش از تولید انیمیشن صورت می گیرد زیرا در انیمیشن تصاویر بر اساس گفتگوها طراحی می شوند .
در مرحله بعد نوبت به طرح کلی ( Lay out ) می رسد مرحله ای که در آن انیماتورها حرکتهای اصلی صحنه ها حرکتهای شخصیتها در میان پس زمینه و پیش زمینه و در ارتباط با سایر شخصیتها را طراحی می کنند . در بسیاری از موارد پس از طراحی طرح کلی و پس زمینه های اصلی ، اسناد پروژه به به استودیوهای خارج از کشور فرستاده می شوند تا مابقی کار ساخته شود . پس از آن پروژه کامل به استودیوی اصلی بازگشته و اصلاح می شوند .
در انیمیشن های 2 بعدی نخست قابهای اصلی به صورت مجزا روی کاغذ طراحی می شوند و سپس بر روی ورقه های طلقی کشیده شده کپی زیراکس شده و یا اسکن شده و به صورت فایلهای کامپیوتری در می آیند . این ورقه های طلقی ـ چه دستی و چه کامپیوتری ـ می باید رنگ آمیزی شوند . در نمونه های دستی عموماً این رنگ آمیزی بوسیله آکریلیک انجام می شود اما در نمونه های کامپیوتری نمایشگر ماوس را کلیک می کنید و … اوه ! محدوده مورد نظر به آنی رنگ می گیرد .
در انیمیشن های سه بعدی ، شخصیتها و وسایلی که روی کاغذ طراحی شده اند در کامپیوتر در قالب مدلهای مشبک سه بعدی ، شبیه سازی می شوند . این مدلهای کامپیوتری دقیقاً بر اساس استوری بورد طراحی می شوند و می توان سطح آنها را با هر بافتی پوشاند . مثلاً اگر شخصیت شما یک آدم آهنی باشد . طبیعتاً سطح آن را با فلز براق خواهد پوشاند با برنامه ریزی خاص کامپیوتری و تنظیم جهت تابش نور می توان بازتاب نور و سایه را در این بافت فلزی مشاهده کرد .
در قدم بعدی نوبت به عکاسی از تصاویر تهیه شده می رسد . در انیمیشن هاس طلقی طرحهای کشیده شده روی صفحات طلقی بطور جداگانه در مقابل پس زمینه ها قرار داده شده و توسط دوربین های به خصوص عکسبرداری می شوند . نمایش این عکسهای مجزا با سرعت 24 قاب در ثانیه برای فیلم و 30 قاب در ثانیه برای تلویزیون حس حرکت را القا می کند .
اما در انیمیشن کامپیوتری دیگر از دوربین و عکسبرداری خبری نیست . در این شیوه کار بوسیله فایلهای کامپیو.تری ـ که شبیه قابهای عکسبرداری شده هستند ـ انجام می شود . این فایلها نیز مستقیماً تبدیل به ویوئو یا فیلم می شوند اما در هر دو روش ( طلقی و کامپیوتری ) این مرحله شامل اضافه کردن انتقال صحنه ها ـ قطع ، فید، … ـ است .
در این مرحله انیمیشن تقریباً آماده است و پروژه وارد فاز پس از تولید می شود . این مرحله تقریباً شبیه مرحله ای است که در سینمای زنده وجود دارد و شامل چندین بخش است . نخست فیلم ، فایل کامپیوتری و یا … به شکل نهایی درآمده و بطور کامل صداگذاری می شود . تیتراژ آغازین ، پایانی ، جلوه ای ویژه صوتی و موسیقی اضافه می شوند . سپس در مرحله میکس ،بلندی صدای موسیقی ، گفتگوها و … برای ایجاد حداکثر تاثیر نمایش اصلاح می شوند در مرحله آخر هم زنگ صحنه های مختلف متعادل می شوند تا هماهنگی بصری لازم را ایجاد نمایند .
و یک کارتورن این چنین متولد می شود .
انواع انیمیشن
برای آنکه بتوانید در مورد نوع کارتون مورد علاقه تان تصمیم بگیرید نخست باید انواع مختلف آنرا بشناسید در زیر طبقه بندی انواع مختلف انیمیشن را از دیدگاه های مختلف می بینید .
طبقه بندی انواع انیمیشن بر اساس شیوه پخش
تصاویر متحرک
تلویزیون ( شبکه ، کابلی ، اتحادیه ای )
ویدیو ( فیلمهای : پیش از تاریخ 2 و 3) ، سریالهای : vegetales
اینترنت
با اینکه اینترنت و انیمیشن اینترنتی در حال حاضر بسیار نوپا و ابتدایی است اما یقیناً در آینده رشد چشمگیری خواهد داشت .
طبقه بندی انواع انیمیشن بر اساس نوع مخاطب
بزرگسالان ( تلویزیونی : king of the hill ، the simpsons ، spawn بلند Ghost in the shell )
کودکان (تلویزیونی : Rugrats بلند : Tarzan – The iron giant )
پیش دبستانی ـ آموزشی ( Blue`s Clue`s – Dragon tales)
مقصود من از انیمیشن بزرگسالان الزاماً فیلمهای رده R ـ یا nc-17 نیست . انیمیشن بزرگسالان انیمیشنی است که برای کودکان تولید نشده است . گر چه تا زمان تحریر این کتاب در امریکا بازار و تقاضای جدی و فعالی برای انیمیشن بزرگسالان وجود ندارد ، اما این تولیدات در ژاپن علاقمندان فراوان دارد . همانطور که انیمیشن های ژاپنی مانند Pokemon برای کودکان جذاب تر می شوند ، فیلمهای بلند ژاپنی هم در امریکا پرطرفدار شده و بازار گسترش پیدا خواهد نمود .
طبقه بندی انواع انیمیشن بر اساس نوع رسانه
2 بعدی ( The Flintstones – Little mermaid)
3 بعدی ( Beast wars – Shrek )
گِلی ـ اسفنجی ( Wallace & Grommet- The PJS )
کلاژ کاغذی ( South park )
البته فیلم South Park در واقع با کامپیوتر ساخته شده و در آن مدل کلاژ کاغذی شبیه سازی شده است .
گونه های مختلف انیمیشن
حادثه ای ـ ماجراجویانه (Batman )
کمدی ـ پر تحرک ( Teenage Mutant Ninja Turtles )
بلند ژاپنی (Dragon Ball Z )
کمدی ( Hey Arnold , Doug! )
درام (داستانی ) (Prince of Egypt)
آموزشی ( Dora The Explorer , The Magic School Bus )
موزیکال ( Little Mermaid , Beauty and Beast )
پیش دبستانی ( Blue`s Clue`s , Dragon Tales)
فضایی ( Star Chaser : Legend of Orion )
کمدی موقعیت (PJS-King of the hill )
پر برخورد ( Catdog-Ren&Stimpy )
البته گونه های دیگری هم وجود دارد ، اما من فکر می کنم شما می توانید گونه دلخواهتان را از میان همین فهرست بیایید .
در انیمیشن های تلویزیونی ، دو حوزه متفاوت وجود دارند . آنقدر متفاوت که می توان آنها را دو صنعت جداگانه نامید :
انیمیشن های ساعات پر بیننده و سایر انیمیشن ها . از انیمیشن های ساعات پر بیننده می توان The Simpsons و King of the hill را نام برد . تولیدات خارج از ساعات پر بیننده هم شامل انیمیشن های صبح شنبه ، پیش دبستانی و تولیدات ویژه سینمای زنده ـ در مقابل به «کارتون نویسان » ـ نوشته میشوند. کارکردهای درونی این دو حوزه نیز به شکل قابل توجهی متفاوت است.
انیمیشن خارج از ساعات پربیننده (Non-Rrime-time)
بطور کلی، این نوع از تنیمیشن توسط نویسندگانی نوشته می شود که – خواه آزاد و خواه استخدام شده – عموماً به شکل انفرادی و نه گروهی کار می کنند. بخش اعظم این نویسندگان به شکل آزاد فعالیت می کنند. آنها ادیه های خود را برای انیمیشن به صورت رایگان عرضه می کنند. در صورتی که این ایده به تصویب برسد، نویسنده قراردادی را بریا تهیه یک طرح کلی و سپس فیلمنامه امضا می کند، که با بازنویسی های متعدد همراه خواهد بود. یک نویسنده شناخته شده در مقابل طرح و فیلمنامه هر دو، دستمزد خواهد گرفت، در حالیکه نویسندگان کمتر شناخته شده، ممکن در هر مرحله، بدون دریافت دستمزدهای بعدی، از کار کنار گذاشته شوند.
دستمزد نوشتن یک انیمیشن نیم ساعته، عموماً بین 3000 تا 6500 دلار در نوسان است. نویسندگان استخدام شده در حدود 1500 تا 2500 دلار حقوق هفتگی دارند، و دستمزد نویسندگان سریالهای انیمیشن برای شبکه های تلویزیونی در حدود 7500 دلار برای هر قسمت است.