فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
چکیده:
یکی از موارد آموزنده که باید مورد توجه قرار بگیرد سوءاستفاده جنسی از کودکان است. در آمریکا هر ساله در حدود دویستهزار مورد سوءاستفاده جنسی گزارش میشود که هر ساله 10درصد به آن اضافه میشود. بیشتر کارشناسان معتقدند که بین 20 تا 30 درصد از این تعداد را دختران و تقریبا نیمی از آن را قربانیان پسر تشکیل میدهد.
با توجه به این خطر، بسیاری از مدارس برنامههایی را برای جلوگیری از سوءاستفادههای جنسی از کودکان تنظیم کردهاند. در بیشتر این برنامهها آموزشهای مختلفی درباره سوءاستفاده جنسی به بچهها آموخته میشود، برای نمونه آگاه کردن آنها در مورد تفاوت بین لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشیار کردن آنها نسبت به خطرات وتشویق کردن آنها برای گزارش کردن این اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقیقات نشان داده است که این آموزشها در کاهش جرایم بیتاثیر نبوده است اما بچههایی که تحت آموزشهای جامع و گسترده شامل تقویت قابلیتهای اجتماعی و عاطفی مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهدیدات جنسی محافظت کنند. آنها بهتر از بچههای دیگر میتوانند از فرد خطاکار بخواهند که آنها را رها کند، داد و هوار راه بیاندازند و با فرد خلافکار گلاویز شوند، یا او را تهدید به لو دادن کنند، و هنگامی که رفتار ناشایستی با آنها شد عملا آن را به والدین خود بگویند. ویژگی اخیر ( گزارش کردن عمل خلافکار) یکی از بهترین راههای پیشگیریکننده است.
در تحقیقی که بر روی تعدادی کودکآزار چهلساله صورت گرفت هریک از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجوانی خود به بعد) یک قربانی داشتهاند. گزارشی درباره یک راننده اتوبوس و یک معلم کامپیوتر نشان داد که آنها هر ساله سیصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولی حتی یک بچه از سوءاستفاده جنسی آنها گزارش نداد تا اینکه یکی از پسرهایی که توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدین ترتیب راز خلافکاران برملا شد. بچههایی که تحت آموزش برنامههای جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بیشتر از بچههایی که برنامههای کوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت که سوء رفتارهای جنسی را گزارش دهند. مجریان این برنامها آموزشهای مختلفی در مورد بهداشت و مسایل جنسی به بچهها میدهند و از والدین میخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده میشود در خانه نیز برای بچهها تکرار کنند. بچههایی که والدینشان چنین کردهاند خیلی بهتر از دیگران در مقابل تهدید به سوءرفتار جنسی مقاومت کردهاند.
علاوه بر آن قابلیتهای اجتماعی و عاطفی تاثیر قاطعی در این زمینه دارند. برای بچه کافی نیست که فقط چیزهایی دربارهی لمس «بد» و «خوب» بداند بلکه او نیاز به خودآگاهی دارد تا بفهمد چه زمانی در موقعیت نامناسب یا ناراحت کننده قرار دارد. او باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که بتواند حتی در مقابل فرد بزرگسالی که سعی دارد از او سوءاستفاده کند جسورانه بایستد و از خود محافظت کند. یک بچه همچنین نیاز به روشهایی برای جلوگیری از سوء رفتار فرد خلافکار دارد، هرگونه عملی اعم از فرار تا تهدید به لو دادن او. براساس همین دلایل، برنامههای مفصل آموزشی به بچهها یاد میدهند که چگونه بر خواستههای خود تاکید ورزند و به جای کنارهگیری، بر احقاق حقوق خود پافشاری کنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع کنند.
بنابراین موثرترین برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسی، شامل آموزش مهارتهای اجتماعی و عاطفی اساسی است. این برنامهها به کودک یاد میدهد که روشهای مثبتتری را برای حل کشمکشهای درونی خود بیابد، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد، اگر اتفاقی برایش رخ داد خودش را سرزنش نکند، و احساس کند که در حمایت والدین و معلمان خود قرار دارد و میتواند به آنها رجوع کند و اگر اتفاق ناخوشایندی برایش اتفاق افتاد بتواند آن را به دیگران بگوید.
آمــاده سازی کــــودک بــرای ورود به مهدکــودک
اول باید کودک را با محیط مهد آشنا کرده و برای او توضیح داد که میتواند در مهد بازی کند، دوست پیدا کند و کارهای جدید یاد بگیرد و در ضمن به او توضیح داد، در آنجا مربیانی هستند که آنها هم او را دوست دارند و به طور مداوم به او اطمینان داد که بعد از یک ساعت مشخص، پدر و مادر حتما دنبال او خواهند آمد. در روزهای اول بهتر است حدود نیم ساعت همراه کودکان در مهدکودک ماند و سعی کرد او را با دیگران آشنا کرد تا کمکم حس امنیت و اعتماد به دیگر کودکان و مربیان مهد در او ایجاد شود. از روزهای بعد میتوان او را در حدود 1تا2 ساعت در مهد گذاشته و به او قول داد که برای مثال در عرض 2 ساعت حتما دنبالش خواهیم آمد و حتما آنرا اجرا کنیم. اگر کمی دیر شود، کودک حتما مهدکودک را جای امنی نمیداند و آن را موجب جدایی خود از مادر میبیند، پس با دیدن مادر به او میچسبد و دیگر علاقهای به رفتن به مهد نخواهد داشت؛ به همین دلیل است که ایجاد امنیت درکودک اهمیت مییابد و حتما باید به آن توجه کرد.
کمکم میتوان زمان باقیماندن کودک در مهد را بیشتر کرد ولی نباید بدین گونه باشد که کودک را از ساعت 7 صبح تا 4 بعدازظهر در مهد بگذاریم، زیرا در صورتی که کودک ساعاتی طولانی تحت مراقبت کسی غیر از مادر خودش باشد، از لحاظ وابستگی به مادر دچار مشکل خواهد شد و نسبت به مراقبان مهدکودک علاقه پیدا کرده و جدا شدن از آنها هم برایش سخت خواهد بود. فرضیهای که روانشناسان آنرا فرضیه تک مادری مینامند، موید این مطلب است که کودک بهتر است بیشترین ساعات روز را تحت مراقبت یک نفر به خصوص مادر باشد نه اینکه بیشترین زمان خود را در مهد کودک بگذراند.
ایران سلامت
خودارضائــی یک رفتار خود تحریکی است که به منظور کسب لذت صورت میپذیرد. کودکان ممکن است خود را با دست یا شئی دیگری مالش دهند. آنها هنگام انجام این عمل معمولاً مشغول، برافروخته و مبهوت به نظر می رسند. ممکن است یک کودک این عمل را چندین بار در روز یا فقط یک بار در هفته انجام دهد. خودارضایی به طور شایع زمانی رخ میدهد که کودک خوابآلود، خسته و تحت فشار است یا مشغول دیدن تلویزیون میباشد.
علـــــل:
بروز خودارضایی به صورت گهگاه رفتاری طبیعی در بسیاری از نوپایان و کودکان پیشدبستانی است. قریب به یک سوم کودکان در این محدوده سنی وقتی مشغول کاوش درباره اندام خویش هستند پدیده خودارضایی را کشف میکنند و اغلب این عمل را ادامه میدهند چون احساس خوبی نسبت به آن پیدا میکنند. برخی از کودکان به کرات خود را ارضا میکنند چرا که از چیزی ناراحت هستند، مثل وقتی که پستانک از آنها گرفته شده است. برخی دیگر در واکنش به تنبیه یا فشار برای متوقف کردن کامل خودارضایی، آن را ادامه میدهند. خودارضایی هیچ دلیل پزشکی مشخصی ندارد. تحریک نواحی تناسلی (مثلاً در اثر عفونت) منجر به درد یا خارش میشود، نه خودارضایی.
سیــــر قابـــــــل انتظــــار:
وقتی کودک شما به پدیده خودارضایی پی میبرد، به ندرت آن را به صورت کامل کنار میگذارد و ممکن است هر زمان ناراحتی یا منازعهای در منزل رخ دهد به آن روی آورد. تا سن 5 یا 6 سالگی،اکثر کودکان برخی ملاحظات را درنظر میگیرند و ممکن است فقط در خلوت خود به آن اقدام نمایند. در زمان بلوغ در پاسخ به جهش ناگهانی هورمونها و سائقهای جنسی خودارضایی به شکل پدیدهای عمومی در میآید.
فرمت فایل ترجمه شده : word(قابل ویرایش)
فرمت فایل لاتین:PDF
چکیده متن ترجمه شده :
دیدگاه پیشاتاریخی در باره رویاها بی شک دربرداشت مردم عهد باستان پژواک یافته است.آنان بدیهی می دانستند که رویاها با دنیای موجودات فوق بشری که بدان باور داشتند مرتبط است،و رویاها را الهاماتی از جانب خدایان یا شیاطین قلمداد می کردند." ارسطو" در دو اثر خویش،رویاها را از جانب خدا و منش الهی نمی داند بلکه معتقد است رویا ها منشاء شیطانی دارند زیرا طبیعت آنها شیطانی است.ادیان بر این باورند که رویا نتیجه جدا شدن روح از بدن و سیر آن در بیرون از جسم مادی است اما این روح به شکل کامل از بدن جدا نمی شود،چرا که با جدا شدن کامل روح از بدن مرگ فرا می رسد.
برسی های علمی نشان می دهد که رویاها فرآورده های فعالیت ذهنی هستند.به گفته "شلایر ماخر":«آنچه ویژگی حالت بیداری است این واقعیت است که فعالیت اندیشه در مفاهیم روی می دهد و نه در تصاویر.حال آنکه رویا اساساً با تصاویر می اندیشد، و با رسیدن به خواب می توان دید چگونه، به همان نسبت که فعالیت های ارادی دشوارتر می شود،افکار غیر ارادی ظهور می کنند که تمامشان در طبقه تصاویر قرار می گیرند.1-ناتوانی در کار تفکری ازآن دست که آن را نیت مندانه ارائه شده احساس می کنیم 2- ظهور تصاویر دو ویژگی رویا هستند.و تحلیل روانشناسی رویاها ناچارمان می کند این دو ویژگی را در عالم رویا اساسی بدانیم.» "دلبایف" می گوید: « ما به واقعی بودن تصاویر رویا باور داریم، زیرا در خواب، ما برداشت دیگری نداریم که تصاویر را با آنها بسنجیم زیرا ما از دنیای بیرون جدا شده ایم.»
منشأ رویاهای ما عبارتند از:
1-تحریک های حسی بیرونی(عینی):"جسن" می گوید:«هر صدایی که بطور نامفهموم دریافت شود تصاویر متناسب با خود را در رویا به وجود می آورد.صدای غرش تندر ما را در میدان جنگ قرار می دهد، خواندن خروسی ممکن است به فریاد وحشت مردی بدل شود،صدای غژغاژ در ممکن است رویای دزدان شبرو را خلق کند.اگر رو اندازمان در شب پس رود ممکن است خواب ببینیم، مثلا عریان راه می رویم یا در آب افتاده ایم.اگر پاهایمان لب تخت آویزان باشد، ممکن است در رویا ببینیم که بر لبه پرتگاه ترس آوری ایستاده ایم.جمع شدن منی به خوابهای شهوانی راه می برد ودرد های موضعی تصوراتی از قبیل مورد تهاجم، سوء رفتار یا جراحت واقع شدن ایجاد کند.»
چون محرکی که در خلال خواب خود را به حس ها تحمیل میکند در شکل واقعی اش در رویا ظاهر نمی شود بلکه با تصویر دیگری که به گونه ای با آن رابطه دارد جایگزین می شود.ذهن محرک را در خلال خواب تحت شرایطی که مساعد تکوین توهمات است دریافت می کند.مانند چیزی که از دوردست ها می بینیم و ممکن است چندین توهم در ذهن در باره آن ایجاد کنیم.
2- تحریکات حسی درونی(ذهنی) تحریکات حسی ذهنی،به مثابه سرچشمه تصاویر رویا این مزیت آشکار را داراست که بر خلاف تحریکات عینی به تصادف،بخت یا شانس بیرونی متکی نیست آنها، شاید بتوان گفت، هروقت که برای توضیحی به آنها نیاز باشد دم دست قرار دارند.یکی از پژوهشگران پس از تمرینات فراوان قادر شد دوتا پنج دقیقه پس از به خواب رفتن تدریجی،بی چشم گشودن، خود را بیدار کند. از این رو این امکان را به دست آورد که تاثیرات مربوط به شبکه را که تازه ناپدید شذه اند با تصاویر رویا که در حافظه اش مانده اند مقایسه کند.او تصریح می کند در هر مورد، شناسایی رابطه ای درونی میان این دو ممکن بود زیرا نقاط و خطوط درخشان نور شبکه ای گویی طرحی یا تصویری از پیکره هایی فراهم می کنند که به طور ذهنی در رویا دریافت می شود.برای مثال، ترتیبی از نقاط درخشان در شبکیه به شکل خطوط موازی به رویایی در آمد که در آن وی به روشنی در برابر خود خطوطی چاپی می دید که در گیر خواندنشان بود.
3- محرک های جسمانی ارگانیک درونی
اگر در خلال خواب عضوی در حال فعالیت،تحریک،یا اختلال باشد،رویا تصاویری مربوط به اجزای عملکرد ان عضو را خلق می کند.مثلا رویاهای کسانی که به بیماری قلب دچار هستند عمدتا کوتاه و به پایانی هراس انگیز در لحظه بیداری ختم می شود.آنان که به بیماری ریوی دچارند،خواب خفگی،انبوه جمعیت وفرار می بینند و به طرز نمایانی در معرض بختک عادی هستند.تحریکات جنسی می تواند موجب رویاهایی شود که کم و بیش همه با آن روبرو بوده ایم.
4-سرچشمه های روانی تحریک رویا
معمولا ما در خواب چیزهایی را می بینیم که در خلال روز بیشترین تاثیر را بر ما گداشته اند.افکار ما در رویا آکنده از همان اطلاعاتی است که در عالم بیداری ذهن ما را مشغول می دارند و ما تنها زحمت دیدن چیزهایی را در رویا به خود هموار می کنیم که در عالم بیداری ما را به فکر وا می دارند.
5-رویاها تحقیق آرزوها هستند.
این بخش مصداق این ضرب المثل است که:"شتر در خواب بیند پنبه دانه"رویاها روانی هستند و کاملا معتبرند در حقیقت تحقیق آرزوهای ما هستند که می توانند در زنجیره اعمال روحی معقول در عالم بیداری گنجانده شوند،آنها ساخته فعالیت بسیار پیچیدۀ ذهن هستند.به این خاطر تفسیر رویاهای بیمارانی که مشکل های روانی دارند،در شناخت ریشه بیماری انها تاثیر به سزایی دارد.
اگر ما طی تشنگی شبانه، به خاطر تنبلی، قدرت آن را نداشته باشیم که از خواب بیدار شویم و رفع عطش کنیم،معمولا این کار را از طریق رویاهای خود انجام می دهیم.گاهی ممکن است در رویا از آب دریا رفع تشنگی کنیم و آن را سرد و گورا بپنداریم.همچنان که اگرجوانی میل جنسی زیاد داشته باشد به هر دلیل امکان ارضای خود را نداشته باشد، در رویای خویش به آرزویش دست می یابد،اما چون در رویا مشکل اخلاقی وجود ندارد گاه ممکن است در رویا، با نزدیکترین محارم خود،رابطه جنسی برقرار کند.
گاه تحقیق آرزوها در خواب به قدری پیچیده می شود که تفسیرآنها را مشکل می کند.بسیاری مواقع ذهن، تحقق آرزوها را بوسیله اموری مانند نزاکت شخصی در رویایی تغییر شکل یافته پنهان می کند حتی گاهی مغز بر اساس نزاکت شخصی قسمتی از رویا یا چهره ها و حوادث را سانسور می کند.درنمونه های رویا به رویایی از این دست اشاره شده است.
6- گاهی رویاها با قدرت حیرت آور سالها ی بسیار دوریا تجربیات دوران کودکی ما را باز سازی می کنند، بدون آنکه ما در بیداری چنین تجربیات یا خاطراتی در ذهن سراغ داشته باشیم.اما قدرت تصویر سازی مغز در حالت خواب به حدی زیاد است که این تصاویر فراموش شده را از تاریکخانه مغز بیرون کشیده و به تصویر در می آورد.در نمونه های رویا به رویایی از این دست اشاره شده است.
7- بسیاری از رویاهای ما نشأت گرفته از خاطرات روزهای قبل هستند.البته در بسیاری مواقع در رویا نقش شخصیت ها و مکان ها با یکدیگر عوض می شود یا قسمتی از خاطره یک روز، بی دلیل با خاطرات روزهای دیگر پیوند می خورد.در بسیاری از مواقع این خاطرات آنقدر بی اهمیت هستند که ما به کلی در عالم بیداری آنها را فراموش می کنیم، اما با کمال تعجب این خاطرات فراموش شده در رویا تداعی می شوند.در چنین مواقعی رویاهایی شکل میگیرد که ما تصور می کنیم رویاهای ما از بیرون الهام گرفته اند.
8- هیچ رویایی نمی تواند آینده را پیش بینی کند،تنها قدرت پردازش بالای ذهن است،که در رویا می تواند حوادث گذشته وحال را با هم ترکیب کند که تنها در حد میزان اطلاعات ذهنی منجر به پیش بینی حوادث بعدی شود.یا اینکه رویا بطور تصادفی با حوادث آینده تطبیق پیدا کند.
9- رویاها، چون برخواسته از عواملی چون فعالیت های ذهنی ما یا تحقیق آرزوهای ما هستند به ما دروغ نمی گویند،تنها باید مفسر رویاها در کار تفسیر و تبیین رویاها بسیار ماهر و کار کشته باشد.
همه ما رویا ها و آرزوها یی داریم ... همه ما در اعماق روح خود می خواهیم باور کنیم که دارای موهبت خاصی هستیم، می توانیم تغییر و تفاوتی ایجاد کنیم، می توانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ کنیم و می توانیم جهان فعلی را به صورت دنیای بهتری در آوریم.
آرزوی شما چیست ؟ شاید رویایی است که آن را فراموش کرده اید و یا درشرف زوال و نابودی است . اگر آرزوی شما عملی می شد ، وضع امروزی شماچگونه بود؟
اکنون چند لحظه وقت صرف کنید و در رویا و آرزوی خود فرو بروید و ببینید خواسته واقعی شما در زندگی چیست ؟
کارهایی که گاه به گاه انجام می دهیم، ملاک نیستند، بلکه اعمال دائمی ما هستند که نقش تعیین کننده دارند. پدر همه اعمال ما کدام است ؟ چه عملی در نهایت ، تعیین کننده شخصیت و راه زندگانی ماست ؟ پاسخ این پرسش در کلمه تصمیم نهفته است . در لحظات تصمیمگیری است که سرنوشت ما رقم زده می شود . من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم که آنچه سرنوشت ما را تعیین می کند ، شرایط زندگیمان نیست ، بلکه تصمیمهای ماست.
چه کسی باور می کردکه ایمان مردی آرام و بی ادعا ( حقوقدانی که به اصل مسالمت معتقدبود )
چنان قدرتی داشته باشد که امپراطوری وسیعی را واژگون کند ؟ مع ذالک تصمیم مهاتماگاندی و اعتقاد او به اینکه بدون توسل به خشونت می توان به مردم هند کمک کرد تا دوباره زمام کشور خود رابدست گیرند،یک رشته وقایع زنجیره ای غیر منتظره را سبب شد .
ببینید یک تصمیم ، که به موقع و با ایمان کامل به آن عمل می شود ، چه نیرویی دارد. هنگامی که خیلیها این کار را رویایی غیر ممکن تصور می کردند ، استقامت و پابندی گاندی به تصمیمی که گرفته بود ، آن رویا را به واقعیتی غیرقابل انکار مبدل کرد.نکته آن است که خود متعهد کنیم بطوری که نتوانیم از تصمیم خود بر گردیم .
اگر شما همین اندازه شور و شوق، ایمان و عمل در خود سراغ داشتید که بتوانید حرکتی توقف
نا پذیر را به وجود آورید، دست به چه اقداماتی می زدید؟
در درون هر یک از ما منابع نیروی عظیمی به ودیعه نهاده شده است که می تواند ما رابه کلیه آرزوهای خود و حتی به چیزی بیش از آن برساند. یک تصمیم ، می تواند دریچه های بسیاری را به روی ما باز کند و شادمانی یا غم ، سعادت یا بی نوایی، با هم بودن یا انزوا ، عمر طولانی و یا مرگ زود رس را به ارمغان آورد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
روش های تحقیق در روانشناسی: ۳
۱- روش مشاهده طبیعی… ۴
۲- روش بالینی (کلینیکی): ۶
۳- روش آزمایشی: ۷
گروه های گواه و آزمایشی: ۹
۴- روش آماری: ۱۳
بستگی ها: ۱۴
بستگی های مثبت: ۱۵
بستگی های منفی: ۱۵
بستگی های غیر یکنواخت: ۱۵
خلاصه فصل: ۲۰
دانش علمی زمانی مفهوم واقعی دارد که اطلاعات جمع آوری شده بر اساس روش های مخصوصی باشند و از جمیع جهات رعایت شرایط و قوانین علمی به عمل آید.
بنابراین روانشناسی نیز که به حق جزء علوم به شمار می رود دارای روش های تحقیق مخصوصی است که در این فصل به شرح و توصیف آنها می پردازیم. در ابتدا باید اشاره کنیم به واسطه وسیع بودن دامه روانشناسی روش های تحقیقات آن تحقیقات دقیق آزمایشگاهی – بررسی های اجتماعی- مطالعات بالینی و درمانی- تجسسات تربیتی و آماری و همچنین بسیاری از مسائل اجتماعی- تربیتی- پزشکی و نظائر آنها را دربر می گیرند.
علیرغم روش به کار رفته غایت نهایی محقق جمع آوری اطلاعات درباره پدیده یا کیفیت مورد توجه او می باشد تا بر اساس آنها فرضیات و نظریات خود را تا حدود امکان تحقق بخشد.
پس از بررسی بسیاری از روش های تحقیق در روانشناسی ادواردز (۱۹۶۸) آنها را به چهار گروه اصلی تقسیم می کند که عبارتند از:
۱- روش مطالعه طبیعی
۲- روش آزمایشی (تجربی)
۳- روش بالینی (کلینیکی)
۴- روش آماری.
این روش ها از نظر کسب اطلاعات و طبقه بندی آنها و همچنین مواردی که برای استفاده به کار می روند و یا ارزش آنها از جهت توانایی تشخیص متفاوتند.
در روش مشاهده طبیعی تحقیق کننده صرفاً به مشاهده رفتار ارگانیزم می پردازد و هیچ گونه دخل و تصرفی انجام نمی دهد. گاهی مطالعه رفتار در محیط طبیعی و معمولی زندگی ارگانیزم و زمانی در شرایط آزمایشگاهی است. در هر حال مشاهده کننده باید سعی نماید وجودش سبب اختلال در رفتار طبیعی ارگانیزم نگردد و ادامه رفتار به کیفیت طبیعی ممکن شود. در مطالعه رفتار معمولی کودکان و بزرگسالان نیز رعایت این نکته لازم است. روانشناسی که همراه خود دفتر یادداشت داشته کوچکترین تغییر در رفتار را ثبت می کند بدون تردید جلب نظر خواهد نمود و تغییری در رفتار و کردار و گفتار دیگران به وجود خواهد آورد.
مشاهدات طبیعی را می توان در صورتی که در کمال دقت و بی نظری انجام شده باشند به شرایط مشابهی تعمیم داد زیرا رفتار طبیعی بوده مصنوعاً ایجاد نگردیده است. برای مشاهده رفتار وقت زیاد و دقت نظر لازم می باشد مثلاً اگر محققی بخواهد رفتار پرخاشگری را در کودکان ملاحظه کند باید ساعات متمادی را صرف مشاهده بازی آنها نموده با طرز برخورد اطفال را با یکدیگر مطالعه نماید تا بر اساس مشاهدات خودش قادر شود فرضیه ای را به اثبات رساند و از موردی به مورد دیگر تعمیم نظریه دهد. برخی اوقات رفتاری در شرایط طبیعی به وجود می آید ولی دیگر نظیر آن در مورد مشابهی دیده نخواهد شد. در این حال صرف وقت بیهوده و باطل بوده است.
روش مشاهده طبیعی نمی تواند پاسخگوی علل ایجاد کننده رفتار باشد زیرا مشاهده کننده قادر به دخالت در عوامل موجد رفتار نیست. از این روی استفاده از این روش در کلیه تجسسات روانشناسی جایز نخواهد بود. با وصف این برخی از رفتارهای پیچیده را می توان به بهترین وجهی از این طریق مطالعه نمود. برای مثال الگوهای متشکل رفتارهای اجتماعی و گروهی را می توان ذکر کرد که با هیچ روش دیگر امکان بررسی آنها وجود ندارد. یک مشاهده کننده دقیق می تواند روابط افراد یک اداره یا کارگاه را به خوبی تحقیق کند و به ماهیت مشکلات آنها پی ببرد.
سابقه تاریخی نشان می دهد از دیر باز بشر کوشیده است رفتار حیوانات را در محیط طبیعی زندگی آنها مطالعه کند و بدین ترتیب روش زندگی و رفتار را درک نماید. متأسفانه در بسیاری از تفاسیری که در این باب انجام گرفته اند به طور غیر منصفانه ای کوشش گردیده رفتار حیوانات را به صورت خصوصیات بشری تشریح کنند. مثلاً در کتاب معروف ارسطو به نام«تاریخ حیوانات» به شرح زیر که به عنوان نمونه نقل می کنیم برخورد می نمائیم:
«برخی حیوانات خوش خلق –تنبل و کمی متمایل به وحشیگری هستند مانند گاو نر- بعضی دیگر زود خشم- سبع و غیر قابل تعلیم می باشند مثل گراز- عده ای با هوش و ترسو مانند گوزن و خرگوش و تعدادی بدجنس و خائن شبیه مارند … بعضی شیطان و محیل چون روباه و برخی با نشاط و مهربان مانند سگ و محتاط و مراقب مثل غاز …»
خواص انسانی به حیوانات دادن از کلیه قوانین علمی تخطی می کند زیرا به هیچ روی نمی توانیم از تجربیات خصوصی حیوانات پست تر از آدمی مطلع شویم و آنچه را در فوق ارسطو شرح داده بپذیریم.
در سال های اخیر روش مشاهده طبیعی گاهی اوقات دقت تجربیات آزمایشگاهی را دربرگرفته است. بهترین مثال در این مورد تحقیقات ون فریش درباره بینایی رنگی زنبورها می باشد (۱۹۵۰). ظاهراً به نظر می رسد زنبورها باید بینایی رنگی برای انتخاب الوان مختلف گلها را داشته باشند ولی از جهت علمی این مسئله مورد تردید بسیار است زیرا حیواناتی که در سلسله جانداران درجات بسیار بالاتری از زنبورها دارند (مانند سگ ها و برخی دیگر پستانداران) قادر به تشخیص رنگ ها نیستند.
روش فن فریش در مظالعه رفتار زنبورها از جهت علمی تا حدود قابل ملاحظه ای درخور توجه است.
استفاده از روش مشاهده طبیعی امروزه کم یا بیش رواج یافته است ولی باید دقت کافی به عمل آید تا آزمایش و مطالعات به علت در ضبط نبودن عوامل مختلف از جنبه علمی خارج نگردد.
در روش بالینی (کلینیکی) از آزمون های مخصوصی برای سنجش رفتار و همچنین مشاهدات افراد در شرایط مختلف و ضمن برخوردها (مصاحبه ها) استفاده می کنند. برخی اوقات هر دو کیفیت فوق را با یکدیگر تلفیق می نمایند. از این روی اطلاعاتی که ضمن کاربرد روش بالینی به دست می آیند ممکن است از مراجع مختلف مانند مصاحبه با فرد -نوشته ها و گزارشات و خاطرات شخصی- استفاده از تاریخچه زندگی و همچنین نتایج آزمون های روانی (مانند آزمون های هوش و شخصیتی) به دست می آیند. نتیجه نهایی که همان ارزش یابی و یا تشخیص کیفیات رفتاری است با توجه به برخی و یا جمیع نکات فوق حاصل می گردد.
برخی از روانشناسان معتقدند این روش کسب اطلاعات جنبه علمی قوی ندارد زیرا نه تنها نمی توان به اغلـب مطـالب فـوق کاملاً اعتماد نمود قضاوت فردی نیز بر داوری جمعی غلبه می کند. علاوه بر این نمی توان رفتار را دوباره به همان کیفیت تکرار کرد بنابراین جنبه های عینیت و تکرار یعنی مهمترین شرایط یک تجربه علمی رعایت نمی گردند. ضمناً با مطالعه رفتار یک فرد امکان تعمیم رفتار به افراد دیگر وجود ندارد.
علیرغم آنچه در فوق گفته شد روش بالینی مهمترین طریقه مطالعه رفتار غیر عادی است. بسیاری از حالات غیر عادی از طریق روش بالینی شناخته شده اند.
هدف این روش مطالعه رفتار موجود تحت شرایط خاص و مقایسه حالات مختلف آن در این شرایط می باشد. در روش آزمایشی باید ابتدا به شرح برخی از مفاهیم بپردازیم. آزمایش کننده فردی است که شرایط خاص تغییر رفتار را به وجود می آورد. آزمایش شونده موجودی است که در وضعیت آزمایش قرار می گیرد. مـحرک عاملی است که باعث تغییر رفتار گردیده و پاسخ نیز رفتار ظاهر شده از سوی موجود می باشد.
چـنانچه مـحرک تغیـیر پذیری یابد یعـنی شدت آن کـم و زیاد شود به نام متغیر مستقل نامیده می شود. پاسخی که در نتیجه آن به دست می آید و از نظر کیفیت و کمیت تابع متغیر مستقل است متغیر وابسته خوانده می شود. به عبارت دیگر متغیر وابسته پاسخی است که مورد نظر آزمایش کننده بوده و متغیر مستقل حالت آزمایش است که عمداً برای آزمایش شونده تغییر پذیری می یابد.
آزمایش کننده می تواند از طرق مختلف بر متغیر مستقل نظارت کند. معمول ترین روش ها تغییر دادن مستقیم است بدین ترتیب که افراد یا گروه های مختلفی را تحت شرایط تجربی قرار داده اثرات حاصله در رفتار را ملاحظه می کنند. مثلاً اگر تصور کنیم متغیر مستقل به صورت ضربه الکتریکی باشد که بتوان شدت آن را کم و زیاد نمود متغیر وابسته سرعت فرار گروهی از موشها پس از وارد ساختن ضربه های الکتریکی خواهد بود که تابع تغییرات متغیر مستقل می باشد.
بعضی اوقات متغیرهایی که باید مطالعه شوند از حیطه ضبط آزمایش کننده خارجند. مثلاً اگر کسی بخواهد تأثیر ثروت یا فقر را روی بعضی از جنبه های رفتار مطالعه کند واضح است نمی تواند این شرایط را روی تعدادی از افراد تحمیل نماید و باید افرادی تحت این خصوصیات انتخاب کند. سایر مسائلی که برای مطالعه آنها انتخاب افراد با یک سلسله خصوصیات تنها روش منطقی است عبارتند از:
۱- کودک منحصر به فرد بودن و تأثیر آن روی رشد تکلم
۲- اثر برخی از جراحات مغزی بر سازشهای هیجانی
۳- تفاوت های متطقه ای در رفتار نسبت به سیاه پوستان و تفاوت های جنسی در سرعت یادگیری.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:134
فهرست مطالب:
تعریف روانشناسی ۵
تاریخچه علم روانشناسی ۸
ظهور روانشناسی تجربی ۲۰
مکاتب روانشناسی ۲۶
موضوع علم روانشناسی ۳۵
تعریف علم ۳۷
روش علمی ۳۸
مفهوم نظریه علمی ۴۰
کیفیت رفتار ۴۴
۲_ پاسخ: ۴۹
متغیرهای مستقل و وابسته ۵۲
رشته های روانشناسی ۵۳
روان شناسی به عنوان یک حرفه (شغل) ۵۴
ارتباط روانشناسی با سایر رشته ها ۵۶
اساس زیستی رفتار ۵۷
توارث ۵۸
ترکیب یاخته ها ۵۸
کیفیت توارث و محیط ۶۴
نقش توارث ۶۵
آزمایش با حیوانات در زمینه توارث ۶۶
آزمایش با انسان در مورد توارث ۶۹
نقش محیط ۷۰
کیفیت رفتار غریزی ۷۱
محدودیت های رشد رفتار از نظر تکامل ۷۵
شرایط عمومی رشد و نمود ۷۹
رشد و تکامل قبل از تولد ۸۳
مرحله تخمی ۸۴
مرحله رویانی ۸۴
مرحله جنینی ۸۴
حرکت ۸۵
تکامل و رشد پس از تولد ۸۵
رشد جسمانی ۸۶
رشد عمومی ۸۶
نوع عصبی ۸۸
نوع لنفی ۸۸
نوع تناسلی ۸۸
حساسیت و بازتاب ها ۸۹
حرکت ۹۱
کیفیت رشد و پختگی ۹۴
پختگی و آمادگی ۹۶
پختگی و تجربه ۱۰۰
موارد خاص رشد و تکامل ۱۰۲
رشد ادراک ۱۰۲
رشد کلام ۱۰۴
رشد مفاهیم ذهنی ۱۰۴
رشد هوش و قوای عقلانی ۱۰۶
رشد رفتار اجتماعی ۱۰۷
خلاصه فصل ۱۰۸
اساس عصبی رفتار ۱۱۱
یاخته عصبی (نورورن ) ۱۱۲
تحریکات عصبی ۱۱۳
خواص تحریک عصبی ۱۱۵
آستانه تحری ۱۱۶
قانون همه یا هیچ ۱۱۶
مرحله تحیریک ناپذیری ۱۱۷
نظر کلی به سلسله اعصاب ۱۱۸
بازتاب ها ۱۱۹
ساختمان مغز ۱۲۲
ساختمان مخ ۱۲۳
روشهای مطالعه فعالی های مغزی ۱۲۴
مراکز خاص فعالیت درمخ ۱۲۸
فعالیتهای متشکل تر مغز ۱۲۸
شرطی شدن و تمرکز فعالیتهای مغز ۱۳۰
یادگیری انتخابی ۱۳۲
یادگیری ماز ۱۳۵
فعالیت های روانی و ناحیه پیشانی ۱۳۵
شبکه عصبی و نقش آن در هیجانات ۱۳۸
موج نگاری مغز و یادگیری ۱۳۹
فرضیه حرکتی آگاهی ۱۴۰
حواس و پدیده های مخصوص آنها ۱۴۲
همبستگی های فیزیکی ، روانی ۱۴۳
پس تصویر منفی ۱۴۴
رنگ کوری ۱۴۵
منابع و ماخذ: ۱۴۷
چکیده:
تعریف روانشناسی
اصطلاح سایکالوژی یا پسیکولوژی از دو کلمه یونانی Psyche بمعنای روح و روان و Logos بمعنای مطالعه ترکیبی گردیده است.
ولی اصولا مطالعه بررسی خصوصیات مربوط به عادات، رفتار کردار و عکس العمل های یک فرد را روانشناسی یا بمعنای لغوی کلمه (مطالعه نفس) گویند.
از تمام عجایبی که بشر بدنبال آن می گردد چه در روی زمین و چه در آسمانها جالب ترین آنها بنظر می آید که خود بشر زنده باشد چه با مطالعات و تحقیقات علمی که در این زمینه شده با این نتیجه رسیده اند که بیشتر منظور از تحقیقات و بررسی های علمی از جنبه های مختلف طبیعی، اجتماعی و اقتصادی شناسائی طبیعت بشر بوده است تا خود طبیعت . دانشمندان نیز با مباحثات و مجادلات علمی تا اندازه ای با این نتیجه رسیده اند که بشر هنوز در مقابل مواهب طبیعت وجود ناچیز و بی فایده است و اگر چه علم ستاره شناسی ثابت کرده است که زمین تقریبا نزدیک به مرکز جهان است ولی با این وجود هنوز شناسائی موقعیت زمین برای بشر امری تصوری است. طبیعت هیچگاه احتیاج به شناسایی ندارد و از نظر بشری دلائل بسیار است که چرا اصولا بشر عقالمند به کشف راز طبیعت و تشخیص افراد ساکن در آن می باشد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:63
فهرست مطالب:
مقدمه. ۱
توهم در عشق.. ۲
هنر عشق ورزیدن.. ۲
ماهیت عشق.. ۳
روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق.. ۳
مفاهیم عشق.. ۶
مثلث عشق.. ۸
بهای عشق چیست به جز عشق؟ ۱۰
زبانهای عشق… ۱۲
مفهوم و درک زبان عشق: ۱۳
تغییر زندگی مستلزم باورهای ماست: ۱۴
زندگی پس از طلاق.. ۱۸
هشت اصل برای نگه داری کانون ازدواج و خانوادگی… ۲۴
دوستی و تکامل وجود. ۳۰
تعریف دوستی… ۳۰
لازمه دوستی… ۳۱
تجربههای رایج و مشترک در عشق… ۳۷
انواع عشق… ۳۹
خودشیفتگی : ۴۰
خصایص بالینی : ۴۱
معیارهای تشخیص برای اختلال شخصیت خودشیفته: ۴۲
گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی… ۴۴
معشوق به عنوان موجودی مکمل.. ۴۶
شباهت بدون مکمل بودن.. ۴۹
مکمل کامل بدون شباهت… ۵۰
جستجوی ترمیم رابطه های گدشته. ۵۲
هفت سبک عشق ورزی: ۵۵
مقدمه
برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و در مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.
زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار روسپی ها (خود فروشان جنسی) فرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.
توهم در عشق
افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروعین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه برای بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.
هنر عشق ورزیدن
هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.
ماهیت عشق
غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است. به امید آنکه این مقدمه بتواند کمک حال آندسته گردد که هنوز در ابتدای راه هستند.
روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق
افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار کردن با دیگران دارای تفاتهایی می بـاشـند کـه ریشـه در طـفولیـت آنها و چگونگی رابطه سـرپرست آنان در خردسالی (پدر، مادر یا پرستار) با آنان دارد. بدین مفهوم که اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آمیز داشته و نیازهای کودک را بدرستی پاسخ گوید، طفل نیز پیوند اطمینان آمیز و توام با امنیت با سرپرست خـــود برقرار می کـند. طـفل میـل بـه برقــرار کردن رابطه نزدیک و صـمـیـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و یا از دور به
سرپرست خود لبخند میزند. حـال اگـــر سرپرست طفل به کودک آنچنان که باید توجه نکند و به وی بی اعتنا باشــد،در طفل دو سبک پیوند دیگر شکل میگیرد یکی آنکه طـفل مضطرب و سردرگم میگردد و خصومت و نارضایتی خـود رافعالانه و یا غیر مستقیم به سرپرست خود نشان میدهد و یا آنکه در طفل پیوند اجتنابی شکل گرفته و از سرپرست خود دوری می کـند. این طرز رفتار با طفل در شخصیت کودک رسوخ کرده و در بزرگسالی خود را نمایان میکنـد کـه در این صورت با 4 شخصیت از لحاظ سبک شکل گیری پیوند و دلبستـگی مـیـان فـرد با فرد دیگر به ویژه جنس مخالف و مسایل عشقی مواجه خواهیم بود:
1- بالغین مطمئن و برخوردار از امنیت: اینگونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران.
احترام به حریم شخصی و فضای شخصی برای خود و شریک زندگی خود. نسبت به احساسات شریک زندگیش همدلی کرده و به آسانی وی را میبخشد . دارای مرز و حدود مشـخص برای خود، دارای عزت نفس بالا، پشـتیبان و محبوب میباشد.
از آنکه با فردی خیلی صمیمی گردد و یا از سوی وی طرد گردد، نـگـران و بـیمناک نیست. تمایل به برقراری رابطه دراز مدت. مسایـل خصـوصی خود را در صورت لزوم در اختیار دیگران قرار می دهـد و در بـاز کردن سفره دلش نزد دیگران محتاط است.
از رابطه جنسی لذت می برد بویژه با یک شریک دراز مدت.
برای دیگران احترام زیادی قائل است. هنگامی که به کمک احتیاج دارد از دیگران طلب یاری می کند. در تعامل با دیگران مثبت، خوشبین، سازنده و سخاوتمند است. خلاق و روشن فکر بوده و از مرگ نمی هراسد.
2- بالغین اجتنابی: این گونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:
رابطه آنها از لحاظ فیزیکی و احساسی غیر صمیمی میباشد.
آنها به دوری و جدایی عادت داشته و اینگونه راحت تر هستند.
به دیگران زیاد توجه ندارند و ممکن است خودخواه بنظر آیند.
نسبت به احساسات و نیازهای شریک زندگی خود بی مسئولیت، بـی اعـتـنا و ناشکیبا هستند.
افــرادی منزوی هستند و مـمـکن است رفتـارهـای کنـتـرل جـویانـه، منـتـقـدانـه و غضبناکی بروز دهند. نیاز مبرمی به تعریف و تمجید و پذیرش دارند. قادر به برقرار کردن رابطه صمیمانه با دیگران نیستند.
سفـره دلـشان را برای کسی نمی گـشایند و بـی پـرده احساستـشان را بـیـان نمیکنند. خشک و انعطاف ناپذیرند و به دیگران اعتماد ندارند.
زیاد در رابطه دراز مدت سرمایه گذاری نمیکنند.
پس از جدایی زیاد غمگین نمیگردند. معمولا به کار زیاد اعتیاد دارند تا بتوانند اینگونه از رابطه صمیمانه اجتناب کنند.
هنگام رابطه جنسی با شریکش فرد دیگری را در ذهن مجسم میکند. والدین خود را طرد کننده به خاطر می آورند. دوران کـــودکی آشفته ای را پشت سر گذاشته اند (والدین الکلی و یا بد رفتاری از سوی آنان) هنگامی که خود و یا شریک زندگیش پریشان و دچار مشکل می گردند از شریک خود دوری میگزیند. تعاملات اجتماعی را خسته کننده میداند و از مرگ بیمناک است.
مفاهیم عشق
بـه واسـطه آزمـایشـات گـونـاگون تـفاوتهای ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گردیده اند. برای مثال مشـخص شده کـه زنـان در عـشـق بـه دوسـتی و منافع مـشـتـرک بـیـشتـر بـها می دهند و بـیـشتر از مـردها از حـسادت رنـج بـرده و وابـستگی بیشتری به فرد مقابل خود پیدا می کنند. در زیـر به سبـک های مـخـتـلف عشـق اشاره گردیده است:
1- اروس(EROS): عشق شهوانی – عـشق بـه زیبایی – فاقد منطق – عشق فیزیکی که بواسطه جذابیت و کشش های جسمانی و یا ابراز آن بطور فیزیکی نمایان میگردد -همان عشق در نگاه اول – با شدت آغاز شده و بسرعت فروکش میکند.
2- لودوس(LUDUS): عـشق تـفننی – ایـن عشـق بـیـشتـر مـتعلق به دوران نوجوانی میباشد – عشق های رمانتیک زودگذر – لودوس ابراز ظاهری عشق میباشد – کـثرت گرا نسبت به شریک عشقی – به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمی گرداند -رابطه دراز مدت بعید بنظر میرسد.
3- فیلو(PHILO): عشق بـرادرانـه – عـشـقـی کـه مبتنی بر پیوند مشترک می باشد -عـشقی کـه بـر پـایـه وحـدت و هـمـکاری بـوده و هـدف آن دسـتـیـابی بـه منافع مشترک میباشد.
4- استورگ(STORGE): عشق دوستانه – وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع مـتقابل – در این عشق همنشینی و همدمی بیشتر نمایان می باشـد – صـمـیـمـانـه و متعهد- رابطه دراز مدت است – پایدار و بادوام – فقدان شهوت.
5- پراگما(PRAGMA): عشق منطقی – این مختص افرادی است که نگران این موضوع میباشند که آیا فرد مقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان خواهند شد؟ عشقی که مبتنی بر منافع و دورنمای مشترک می باشـد – پـایـبند بـه اصـول مـنـطـق و خردگرا میباشد – همبستگی برای اهداف و منافع مشترک.
6-مانیا(MANIA): عشق افراطی – انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگیز – شیفتگی شدید به معشوق – اغلبا فاقد عزت نفس -عدم رضایت از رابطه – مانند وسوسه میماند و میتـواند بـه احساسات مبالغه آمیز و افراطی منجر گردد – عشق دردسر ساز – عشق وسواس گونه.
7-اگیپ(AGAPE): عشق الهی – عشق فداکارانه و از خودگذشته-عشق نوعدوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت) – عشق گرانقدر .
پژوهشها حاکی از آن میباشد که زنان بیشتر به عشق از نوع پراگما، استورگ و مانیا و مردان به لودوس و اروس گرایش دارند.