فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
مقدمه:
نیروی انسانی ماهر وکارآمد پربهاترین وارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار،به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته ولایق توان استفاده ازاین مواهب الهی را ندارند و روزگار را به سختی ومشقت می گذرانند. دیگرملت ها به رغم کمبود منابع طبیعی، درنتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش ورفاه رسیده اند وبا گام های بلند واستوار مسیر پیشرفت وترقی را طی می کنند.
یکی ازشاخه های جدید علم و معرفت که مسئله نیروی انسانی ودیگر جنبه های مربوط دنیای کار را درکانون توجه خود دارد ،روانشناسی مدیریت است. این شاخه از دانش ،مطالعه علمی رابطه انسان ودنیای کار را مورد وجهه همت خود قرار داده است وسازگاری مردم را در جریان امرارمعاش خود باخصوصیات وویژگی های محل کار،با افرادی که درمحل کار با آنان سروکار پیدا می کنند،وبا کارها ومشاغلی که انجام می دهند،مورد مطالعه قرار می دهد.
روانشناسی مدیریت اینک آمیزه هایی است، ازعلم وعمل، که زمینه های تخصصی متعدد و گسترده ای از قبیل روانشناسی امور استخدامی،رفتار سازمانی ،توسعه سازمانی،روانشناسی مهندسی،مشاوره حرفه ای ،روانشناسی مصرف کننده وجز اینها را با مبحث فرعی متنوع دربرمی گیرد . از لحاظ علمی در پی بسط وگسترش علم ومعرفت درخصوص مردم در دنیای کاراست.
در نتیجه ما با این علم عظیم و پرشاخه می توانیم نیروهای انسانی و منابع طبیعی را با هم، در بهبود کارایی تمامی موسسات به کار ببندیم.
روانشناسی مدیریت چیست ؟
تعریف مدیریت
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
واقعا باید گفت ؛ که در ابتدا انسان ها درباره مدیریت چقدر می دانند؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را می توان از طریق مدیریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخته ها درشرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن.»
تعریف روانشناسی مدیریت
در مورد روانشناسی مدیریت تعاریف مختلف و حتی برداشت هایی تا حدودی متفاوت ارائه داده اند از مجموعه اشاراتی که از آنها سخن رفت می توان نتیجه گرفت که : روانشناسی مدیریت عبارت است از زمینه مطالعاتی معینی که در چهارچوب آن ، رفتار مدیر و فرآیند رهبری از دیدگاه روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. به یقین یک چنین مطالعه ای به ما امکان می دهد تا در حل مشکلات مدیریت از یافته- های روانشناسی مدد بگیریم و با استفاده از نظریه های آن ، به تجزیه و تحلیل مسائل مدیریت بپردازیم و گره های آن را باز کنیم .
باید در نظر داشت که مطالعات مربوط به روانشناسی مدیریت نه تنها موجب میگردد که مدیر در اداره امور سازمان توانایی بیشتری پیدا کند ، بلکه استفاده از یافته های علمی نیازهای مربوط به آن را امکان پذیر می سازد و با در نظر گرفتن یک چنین استفاده ملموس از روانشناسی مدیریت است که آن را شاخه ای کاربردی از دانش روانشناسی تلقی می کنند.
از لحاظ موضوع روانشناسی قسمتی از علوم اجتماعی است و بسیاری از مسایل که جامعه شناسان در آن تحقیق می کنند ، مورد علاقه روانشناسان نیز هست و از طرف دیگر تحقیقات روانشناسان مورد استفاده کلیه شعبه های علوم اجتماعی قرار می گیرد.
اهمیت مطالعات رواشناسی مدیریت
انسان موجودی اجتماعی است ، بطوری که بدون ارتباط با اجتماع ( اعم از اجتماعات حاضر و یا اجتماعات تاریخی و گذشته که با استفاده از تجربیات آن زندگی انسانی نمود پیدا می کند ) مفهوم زندگی بشر از بین می رود و حیات او با زیست حیوانات پست تفکیک ناپذیر می شود . به هر حال زندگی در اجتماع ، آدمی را به موجود سازمانی تبدیل کرده است ؛ و او برای ادامه حیات بشری ناگذیر است در اجتماعات متعددی عضویت و شرکت داشته باشد و با توجه به تاثیر مطالعات مربوط به دانش مدیریت در شکل گیری و دوام سازمانهای اجتماعی ، اقتصادی و …. می توان نتیجه گرفت که انسان معاصر در طول زندگی خود به دانش مدیریت متکی است و برای بهتر زیستن ( اداره صحیح سازمان ها ) گریزی جز رویکرد به مدیریت و مطالعه آن نمی باشد.
نارسایی های مربوط به مدیریت نه تنها کارکرد سازمان ها را مختل و در سازمان زندگی معاصر بشر اختلال ایجاد می کند ، بلکه هم چنین موجب می شود بر اثر عدم کارایی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آن ها تلاش های افراد بشر بطور صحیح و اصولی پیوند نخورد و کوشش های آدمی در سازندگی جوامع به هدر رود و نیروی انسانی به عنوان گرانبهاترین سرمایه پایمال گردد .
مطالعه در زمینه روانشناسی مدیریت به ما این امکان را می دهد که تا با اصول، قواعد و تکنولوژی بهره برداری صحیح از نیروی انسانی ، فعال کردن خلاقیت ها و ایجاد جریان فکری در جامعه آشنا شویم و از طریق کاربرد یافته های روانشناسی موانع توسعه در زمینه ایجاد سیستم های فعال اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، آموزشی و فرهنگی را از میان بر داریم . از طریق ترویج یک چنین مدیریت مبتنی بر روانشناسی به ویژه در زمینه مدیریت آموزشی و تحقیقاتی است که باروری نسل های آینده امکان-پذیر خواهد شد و خلاقیت آنان به عنوان بزرگترین سرمایه ملی به کار گرفته خواهد شد.
آیا شما مدیر خلاقی خواهید شد ؟
خلاقیت مدیران
هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .
چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند؟ هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکم تر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.
چگونه می توان قدرت خلاقیت را پرورش داد؟
در سازمان های امروزین انواع خلاقیت ها مورد نیاز است البته به خاطر داشته باشید که خلاقیت و هوش یکی نیست . همان طور که اشاره شد می توان چهار نوع خلاقیت را برای مدیران در نظر گرفت :
خلاقیت عملی ، خلاقیت ذهنی ، خلاقیت هنری و خلاقیت غیر کلامی و تخیلی
خلاقیت عملی
امروزه بیشتر به مهندسانی نیاز داریم که به جای دانش فنی دارای فکری خلاق باشند.امروزه مدیران موفق بسیاری هستند گه علت توفیقشان تفکر به صورت غیر سنتی است. به اطراف خود نگاه کنید. آیا می توان به جای دستمال کاغذی از کالای جایگزینی استفاده کرد ؟ آیا می توان برای جلوگیری از ناراحتی معده ، داروها را از طریق پوست جذب بدن نمود؟ این گونه تفکر روشی است که در آنچه عملا وجود دارد و به کار می رود تردید می کنید و به فکر جایگزین بهتری برای آن می افتید. از این طریق به ورزش ذهنی بپردازید و قدرت خلاقیت عملی خود را پرورش دهید . در مورد آن چه که در حال حاضر وجود دارد تفکر کنید و به فکر راه های بهتر و جانشین های مطلوب تر باشید.
خلاقیت ذهنی
به جرات می توان گفت امروزه هر مدیری نیازمند به ذهنی خلاق است ، ذهنی که بتواند او را به ایده های جدید راهنمایی کند.برای موفقیت در تمامی زمینه های مدیریت باید از خلاقیت ذهنی بهره گرفت. به عنوان مثال در ارتباطات باید به طرق جدید بیاندیشیم. آیا نمی توان نشانه ها و علایم جدیدی وضع کرد که انتقال اطلاعات را سهل -تر و ساده تر سازد؟ آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده است که همان تحولی که ریاضیات جدید را به وجود آورد در سایر زمینه ها نیز ایجاد گردد.
خلاقیت هنری
مهم نیست که در چه سازمانی به مدیریت اشتغال دارید و در چه زمینه ای کاری می کنید، هنر به عنوان یکی از ارکان اصلی زندگی آدم در کار و حرفه شما جایگاهی والا دارد. آیا تا به حال به این اندیشیده اید که از ابیات لطیف و عرفانی حافظ یا خیام و … چگونه می توان در سازمان استفاده کرد. موسیقی ، شعر ، نقاشی و سایر هنرها ریشه در روح انسان دارند و باعث تلطیف روان او می شوند. جنبه های مختلف هنری را می توان در کار تبلور داد و به گونه ای مؤثر از آنها بهره گرفت. خلاقیت هنری تنها در معماری ساختمان و نقاشی و … به کار نمی آید، بلکه در طراحی صنعتی و فنی نیز کاربرد دارد . یکی از کارخانه هایی که به موتورهای مولد نیرو اشتغال دارد از نظر هنری تلاش بسیار کرده است تا شکل و ابعاد موتورها از زیبایی و توازن برخوردار باشد و بتواند در ذهن خریدار تصویر زیبا و دلنشینی را از یک مولد پر- قدرت تداعی کند.
خلاقیت غیر کلامی و تخیلی
اگر بزرگسالان نیز می توانستند چون کودکان به تخیلات آزاد بپردازند و اندیشه خود را در دنیای خیالات به جولان و پرواز در آورند؛ شاید دنیا به گونه ای دیگر توسعه می یافت. در سازمان گاهی لازم است انسان خود را از قید و بند تفکر سنتی و استدلالی رها سازد و به خیال پردازی مشغول شود .اگر سقف خانه ها را از شیشه هایی بسازیم که عایق حرارت و برودت هستند چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ امروزه سازمان ها به خیال پردازی علمی و خلاق نیاز دارند تا بتوانند در عرصه رقابت پیشتاز باشند.
درخلاقیت تخیلی، ذهن انسانی طیران می یابد، به دنیای ناشناخته ها پرواز می کند ، به شکار نظریه های نو می پردازد ، فرضیه های جدیدی را مطرح می سازد و الگوهای بدیعی را ارائه می دهد.
در پرداختن به ایده های نو و بدیع جسور باشید
تا به حال چند بار به خود گفته اید (( هر وقت خواسته ام یک فکر جدید را مطرح سازم و دنبال عملی ساختن آن بروم ، بلافاصله عده ای پیدا شده اند که آنها موارد مشابهی را مثال زده اند و ادعا کرده اند که این ابتکار نیز مانند آنها شکست خواهد خورد ؟)) اگر پاسخ شما گویای موارد متعددی است باید در مطرح ساختن ایده هایتان با قدرت و قوت بیشتری اقدام کنید و دراین زمینه چالش طلب باشید. اصولا ایده های جدید ، صرف نظر از میزان بدیع و مؤثر بودنشان باید طوری مطرح شود که مورد پذیرش و قبول قرار گیرد.
به طور کلی سنت شکنی لازمه کار نوآوری و خلاقیت است. برخی از امور را باید دگرگون کرد و از قید عادات گذشته آزاد شد. شاید سال هاست که فکر می کنیم که باید از یک ساعت معین تا ساعت دیگری کار کنیم ، خریدهای خود را از بازار نزدیک به منزل انجام دهیم. با اتوبوس به محل کار برویم ،رژیم غذایی خاصی را دنبال کنیم و… آیا در مورد تغییر این عادات فکر کرده اید . بسیاری از این عادات را می توان تغییر داد . اما این تغییرات به توانایی تغییر و نوآوری نیاز دارد. مدیران نیز در سازمان وضعیت مشابهی دارند . سازمان پس از مدتی به روشها و شیوه های خاصی خوگر می شود که تغییر دادن آنها کار ساده ای نیست. در جریان تحول ، مدیر باید قدرت پشت پا زدن به شیوه های کهن را داشته باشد و به اعضای سازمان نیز بقبولاند که تغییرات به نفع آنها و سازمان است.
اطمینان بخشی در نو آوری
برای این که به عنوان یک مدیر ، با اطمینان کامل طرح های ابتکاری را اجرا کنید باید آنها را به آزمایش بگذارید.به خاطر داشته باشید که مخالفان شما ممکن است تنها به یک رشته اطلاعات غیر واقعی و صرفا نظری مجهز باشند.با اجرای آزمایشی طرح به اطلاعات و آمار و حقایقی دست می یابید که می توانید آنها را به سادگی از میدان بدر کنید و نظر خود را به کرسی بنشانید . از سوی دیگر آزمودن طرح شما را از مخاطرات بعدی مصون نگه می دارد. بسیاری از طرح ها ممکن است واقعا عملی نباشند یا در عمل هزینه های آنها سرسام آور و غیر قابل تحمل گردد. با آزمودن این طرح ها خود را در مقابل مخاطرات ناشی از آنها بیمه می کنید.
نکته دیگری که دراینجا شایان ذکر است در نظر گرفتن حداکثر مخاطره یا زیان احتمالی طرح جدید است.
آیا در تصمیم گیری ها موفق هستید؟
تصمیم گیری
تصمیم گیری جوهر مدیریت است
یکی از صاحب نظران مدیریت تصمیم گیری را جوهرو اساس مدیریت تلقی می کند. به زعم وی مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست ومدیر موفق را می توان تصمیم گیرنده ای موفق دانست. در دنیای واقع نیز مدیریت با این مهم درآمیخته است و مدیر در انجام تمامی وظایف خود ناگزیربه نوعی تصمیم گیری است. او در برنامه ریزی ،سازماندهی ،کنترل و سایر وظایف نیازمند به تصمیم گیری است،به طوری که لحظه ای را در حیات مدیریت نمی توان یافت که بدون اتخاذ تصمیم سپری شود.
اصولاٌ تصمیم گیری بر اساس پیش بینی یک سلسله راه حلها یا گزینه ها و انتخاب بهینه از میان آنها صورت می پذیرد و به همین جهت هیچ گاه نمی تواند با اطمینان اعتماد صد در صد توام باشد. پیش بینی های ما همواره درجه ای از خطا دارد و بنابراین تصمیمات ما نیز همراه با مخاطره است.از این رو مدیران پیش از گرفتن تصمیم باید خود را برای رویارویی با مخاطرات آن آماده سازند.هیچ تصمیمی بدون مخاطره نیست قبول مخاطره در تصمیم گیری گریز ناپذیر است.
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:159
چکیده:
روانشناسی ورزشی شاخهای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینههای رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی» افزایش چشمگیری یافته است. ابتدا تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار میدهد. به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
فهرست مطالب:
مقدمه
روانشناسی ورزشی
مفهوم روانشناسی ورزشی
مهارتهای روانی
مقدمه
بیان مسئله
ضرورت و اهمیت تحقیق
هدف های پژوهش
فرضیه های تحقیق
پیش فرض های تحقیق
متغیرهای پژوهش
متغیرهای غیر قابل کنترل
تعریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق
زیر بنای نظری پژوهش
پیشفرضهای بنیادی درمان مبتنی بر آموزش ابراز وجود
شخصیت
عوامل مؤثر بر افزایش افراد فاقد ابراز وجود در ایران
عدم وجود امکانات خود مطرح شدن
باورهای ذهنی غلط مردم
2- بررسی روابط اجتماعی
3- ارتباط های اجتماعی سالم
4- ارتباط اجتماعی ناسالم
5- خصوصیات رفتاری افراد پرخاشگر و سلطه جو در ارتباط های اجتماعی
6- خصوصیات رفتاری افراد منفعل در ارتباط های اجتماعی
7- ارتباط کلامی در افراد منفعل
8- خصوصیات رفتاری افراد منفعل
پرخاشگر در ارتباط های اجتماعی
ورزش و رشد شخصیت
کارکرد ورزش در زندگی اجتماعی جوانان
ورزش و پیوستگی اجتماعی
پیامدهای روانشناختی ورزش
اهمیت ورزش در اصلاح جوامع و رفع محرومیتهای اجتماعی
کاربرد ملاکهای سنجیدهشده ابراز وجود در ورزش
برقراری ارتباط اجتماعی
ابراز احساسات مثبت
توانایی انتقاد سازنده
اختلاف عقیده داشتن با دیگران
ابراز وجود در موقعیت های خدماتی
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
تحقیقات انجام شده در خارج کشور
جمعبندی و نتیجهگری از پژوهش های انجام گرفته
روش پژوهش
جامعه و نمونه آماری و روش نمونه برداری
متغیرهای پژوهش
ابزار اندازه گیری
روش جمع آوری داده ها
روش تجزیه وتحلیل آماری
خلاصه پژوهش
بحث و نتیجه گیری
یافته های پژوهش
پیشنهادهای برخاسته از نتایج پژوهش
پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع لاتین
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
نابسامانی خانواده، زمینهساز بروز بزهکاری اجتماعی 1
چکیده 1
مقدمه 3
رویکرد مفهومی به آسیب اجتماعی 6
تحول ساختار خانواده در ایران 10
عوامل موثر بر تحول بنیادی خانواده 13
1. تحول در صورتبندی اقتدار (ساخت قدرت) در خانواده 13
تحول در مفهوم ساخت قدرت سیاسی 13
تحول موقعیت زنان 14
تحول در سطح تحصیلات زنان 14
تحول در الگوهای رفتاری 16
پیامدهای نابسامانی خانواده 18
پیامدهای دگرگونی در الگوهای رفتاری خانواده 21
تحقیقات انجام شده 25
چکیده:
اگرچه بر طبق رویکرد دورکیم، میزانی از انحرافات اجتماعی طبیعی است و علیرغم این که آسیبهای اجتماعی و رفتار های نابهنجار ممکن است ریشه روانی، بیولوژیک داشته باشد و یا از اختلاف شخصیت و ویژگیهای فردی ناشی شود، اما انحرافات اجتماعی به مثابه رفتاری نابهنجار پدیدهای کاملا اجتماعی است و عوامل متعددی در شکلگیری آن دخیلاند.
انحراف اجتماعی در مقطع کنونی جامعه ایران، امری ساختاری است و ناشی از نابسامانیهای اجتماعی است و به همین دلیل نیز در آینده رو به افزایش خواهد گذاشت.
دگرگونی در ساختار اجتماعی ایران، گذر تدریجی و بطئی از روابط سنتی به مدرن، ایجاد ارزشها و الگوهای نو، تعریف جدید از زندگی، تحول در ساختار قدرت و گسترش معرفت علمی از جمله عواملی است که تاثیر ساختاری بر نابسامانیها خواهد داشت.
دوقطبیشدن جامعه ایران(جامعه و حکومت) به خصوص در جامعه شهری بر این نابسامانی افزوده است که ضعف کنترل اجتماعی و امکان دریافت پاداش در قبال رفتارهای خلاف هنجار و منافع جامعه؛ برای عدهآی بیشتر فراهم شده است. تناسب اندک میان ارزشها و الگوها از سویی و فرصتها و امکانات برای نیل به این ارزشها از سوی دیگر، موجب شده است که عدهای برای دسترسی به هدفها و ارزشهای مطرح در جامعه (قدرت، ثروت، تحصیلات و …) راههای دیگری را انتخاب کنند. نتیجه آنکه، نابسامانی ساختاری که مجموعه عوامل برشمرده فوق در ایجاد آن دخالت دارند، باعث شده که خانوادهها و متولیان جامعهپذیری افراد (مدرسه، صداو سیما، دانشگاه و …) از ادای وظیفه خود عاجز شوند. ضعف در جامعهپذیری نیز، اعضای جامع ه را به رفتارهای گوناگون وا میدارد و توان مشارکت واقعی آنان را در تداوم حرکت صحیح جامعه صلب میکند و دراین میان رفتارهای بزهکارانه، شاخصتر از بقیه سربرمیدارد.
مقدمه:
انحراف اجتماعی، به جز در مواردی خاص، پدیدهای است کاملا اجتماعی و به رفتاری اطلاق میشود که مغایر با معیارهای پذیرفته یا انتظار اجتماعی گروه یا جامعهآی خاص باشد (ساروخانی، 1375)
انحراف اجتماعی هرچند پدیدهای است محقق و عینی، ولی آنچه حائز اهمیت است ذهنیت، تصور و برداشتی است که فرد بزهکار نسبت به رفتار خود دارد و ریشهها، قالب و صورتبندی این ذهنیت را میتوان در صورتبندی ساختار اجتماعی جستوجو کرد و با تغییر و تحول در روابط اجتماعی که منجر به دگرگونی ساختارها میشود در ذهنیت افراد نیز تغییر و تحولاتی صورت میپذیرد. به همین دلیل، انحراف اجتماعی ریشه در جامعه دارد و برای درک رفتار فرد منحرف باید جامعه را تجزیه و تحلیل دقیقی کرد.
در چند دهه اخیر، به خصوص بعد از تاسیس دارالفنون، تحول نسبتا عمیقی در ایران به وجود آمد. معرفت علمی پا به عرصه حیات اجتماعی گذاشت و در کنار معرفتهایی از قبیل معرفت دینی و معرفت فلسفی قرار گرفت. گسترش معرفت علمی (مدارس و دانشگاهها) زمینهساز تحولات جدی در جامعه ایران شد و بر گسترش آگاهیهای افراد جامعه ایران افزود. گسترش فنآوری که تون گسترش اطلاعات را در تمام جهان به دست آورد بر ازدیاد اطلاعات و آگاهی افزود و همین امر موجب دگرگونی در سطح انتظارات و مطالبات جامعه ایران شد و ارزشهای جدید برای افراد ایرانی مطرح شد. تحول ساختاری جامعه ایران هر چند از گذشته (حتی قبل از مشروطیت) سرچشمه میگیرد، ولی این تحول، تقریبا بطئی و کند بوده است و انقلاب سال 57 موجب شده سطح انتظارها و خواستها بسیار بالاتر رود و بعد از انتخابات خرداد 76 این مطالبات بسیار گستردهتر شد.
خانواده مهمترین نهاد جامعه ایرانی که در جامعهپذیری افراد نقش تعیینکنندهای دارد، شدیدا متاثر از این تحولات بوده است و هرم قدرت در درون خانواده به دلایل بالارفتن سطح تحصیلات بانوان، ایجاد ارزشهای جدید در تربیت فرزندان، بالارفتن ارج و قرب فرزندان، دچار تغییر و تحول شده است. ولی از آنجا که درصد سال اخیر جامعه ایران نتوانسته است روال طبیعی خود را طی کند تحول در ارزشها، الگوها و مطالبات به طور طبیعی رشد نیافته است. به همین دلیل ضعف در آگاهی شناخت نسبت به راهکارهای مناسب برای تحقق الگوها، خانوادهها را دچارتنش کرده است.
از سویی دیگر در سطح جامعه، به دلایل چند که بررسی آن خارج از حوزه این مقاله است، در کنترل اجتماعی خدشه شدیدی وارد شد و از سویی دیگر متولیان جامعه توانایی ایجاد امکانات مناسب را به ارزشهایی که در جامعه طرح شد نداشتند و همین عامل زمینه را برای بروز رفتارهای بزهکارانه مهیا کرد.
به همین دلیل هم خانوادهها و هم کسانی که متولی جامعهپذیرکردن نسل جدید هستند، در این امر مهم عاجز و ناتوان بودهاند. هرچند در گسترش آسیبهای اجتماعی جامعه ایران، به خصوص نسل جوان، عوامل متعددی موثر بودندف ولی مهم ترین عامل این آسیبها، ضعفهای بنیادی در ساختار جامعه است که قادر به همنوایی نسل جدید با ارزشها، هنجارها (نُرمها) و قواعد جامعه نیست.
در این مقاله سعی شده به طور موجز و فشرده نابسامانی ساختاری خانواده و همبستگی نابسامانی را با آسیبهای جامعه شهری نشان دهد. این مقاله پیش از آنکه مبتنی بر دادههای آماری باشد بر تحلیل ساختی استوار است. یکی از اشکالات اساسی بسیاری از مقالهها و تحقیقات این است که سعی میکنند پدیده مورد بررسی را با دادههای آماری تجزیه و تحلیل نمایند بدون این که پدیده موردبررسی را با دادههای آماری تجزیه و تحلیل نمایند بدون این که به ساختار موجود توجه چندانی بکنند.
از آنجا که درباره ارتباط بین آسیبهای اجتماعی جامعه ایران و تحولات ساختی و روابط حاکم بر نهادهای اجتماعی ایران بالاخص خانوادهها، مطالعات و بررسیهای اندکی صورت پذیرفته است، به همین دلیل، اطلاعات اندکی درباره ارتباط بین آسیبهای اجتماعی و نابسامانی ساختاری خانواده وجود دارد؛ از این لحاظ این مقاله با طرح مسئله و ارائه فرضیهها سعی دارد همبستگی میان آسیبها و نابسامانی ساختاری درون خانوادهها را بررسی کند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
پیشگفتار
کودکان سرمایه های ارزشمند و سازنده آینده جامعه هستند. آموزش وپرورش در دوره کودکی که زمان شکل گیری شخصیت و ایجاد عادات مختلف وپیشگیری از بروز مشکلات است. آینده فرد و جامعه را بنا می نهد و مسیر حرکت مملکت را مشخص می سازد. توجه به مسائل و مشکلات کودکان باعث پیشرفت و ترقی جامعه می شود و غفلت در رفع مشکلات آنان ، خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد ؛ از این رو ، سرمایه گذاری و برنامه ریزی در آموزش وپرورش ابتدایی ، از حساس ترین و مهمترین وظایف دست اندر کاران و مسوولان جامعه است و باید از اولویت ویژه ای برخوردار باشد.
تعاریف
راهنمایی کودک
رذاهنمایی ، که معنی لغوی آن هدایت وارشاد و اداره کردن است ، مفهوم و کاربرد گسترده ای دارد وپند و اندرز و مطالعه کتاب یا جدول یا مقاله و گوش دادن به یک سخنرانی و خطابه را شامل می شود. راهنمایی ، بصیرت و آگاهی کودک را در زمینه های گوناگون افزایش می دهد و موجبات رشد و نیل او را به درجات بالاتری از کمال فراهم می آورد. راهنمایی کودک ، یک سلسله فعالیتهای یاری دهندهء منظم و سازمان یافته است که به رشد متعادل وهمه جانبه وحداکثر استفاده از امکانات و تواناییهای بالقوه کودک می انجامد.
کودک از طریق راهنمایی:
راهنمایی ، کودک را یاری می دهد تا دریابد که کیست؟ چگونه رفتار کند؟
انتظارات دیگران از او چیست؟ و در نهایت با شناخت خود و محیط بتواند برای تامین نیازهای فردی و اجتماعی خود تصمیمات مناسبی بگبرد.
همه کودکان را نمی توان با یک روش راهنمایی کرد.حتی برای حل مشکلات به ظاهر مشابه ، ممکن است روشهای متفاوتی به کار رود ؛ از این رو ، در راهنمایی کودکان نباید از یک روش قالبی استفاده شود ، بلکه راهنما با توجه به خصوصیات کودک و علل مشکل ، باید روشهای مناسبی انتخاب کند و به مرحله اجرا در آورد.همچنین راهنمایی کودکان به صورت فردی و گروهی انجام می شود. از طریق راهنمایی گروهی ، به تعدادی کودک که در یک مکان گرد آمده اند ، در زمینه های متعدد اطلاعات می دهند.راهنمایی گروهی که نقش آن پیشگیری از بروز مشکلات است ، موجب صرفه جویی در وقت وهزینه می شود. مشاور و معلم می توانند با استفاده با استفاده از ابزار و وسایلی نظیر فیلم و اسلاید و بروشورهای مختلف ، کودکان را از طریق گروهی راهنمایی کنند.
مشاوره کودک
معنی لغوی مشاوره ، همکاری کردن و رای و نظر تخصصی دیگران را برای انجام دادن کاری خواستن است. مشاوره کودک ، به منزله یک هنر ، تعامل فعال بین مشاور و کودک است که بدان وسیله کودک پس از طرح مشکل ، با کمک مشاور ، تواناییها ، امکانات و نیز محدودیتهایش را می شناسد و در نهایت به حل مشکلش اقدام می کند. در مشاوره کودک ضرورت دارد. با برقراری این ارتباط عاطفی و پذیرا ، کودک مشکلش را به نحو مقتضی مطرح می سازد و از مشاور تقاضای کمک می کند.
انواع مشاوره. مشاوره از دیدگاههای مختلف به انواع متعددی تقسیم می شود. این تقسیم بندی صوری است و به منظور سهولت عمل مشاور انجام می شود و مشاور هنگام مشاوره از همه انواع ، همزمان استفاده می کند. مشاوره از نظر موضوع به مشاوره تحصیلی ، شغلی ، خانوادگی و بهداشتی و از نظر اجرا به فردی و گروهی تقسیم می شودو در مشاوره فردی ، مشاور در هر جلسه فقط با یک کودک به مشاوره می پردازد ؛ در حالی که در مشاوره گروهی تعداد کودکان در هر جلسهء مشاوره بیش از یک نفر است.
مشاوره گروهی با کودکان. چون مشاوره گروهی با کودکان در سطح وسیعی انجام میشود ، مشاور باید با نحوه تشکیل و اداره جلسه مشاوره گروهی آشنا باشد. مشاورهء گروهی ، یک سلسله فعالیتهای سازمان یافته است که با تعدادی کودک در زمان معینی انجام می شود. .هدف این فعالیتها در مرحله اول معمولاً حل مشکل و در مرحلهء بعد پیشگیری از بروز مشکلات است.
مشاوره گروهی باعث می شود :
مشاوره گروهی همچنین از نظر زمان وهزینه در مقایسه با مشاوره فردی ، مقرون به صرفه است وتصمیمات اتخاذ شده در گروه از ضمانت اجرایی بیشتری برخوردار است.
برای تشکیل مشاوره گروهی با کودکان ، مشاور باید مواردی را رعایت کند:
مشاور برای تشکیل گروه باید هدف یا اهداف معینی داشته باشد.مشاور در جلسه اول ، خود را به کودکان معرفی می کند ودرباره گروه با آنان به گفتگو می پردازد و از کودکان می خواهد تا خود را معرفی کنند وعلایق و هدفهای خود را مطرح سازند ، سپس با توافق اعضای گروه ، حد و مرزی برای رفتارهای خاص در گروه معین می شود برای مثال ، در گروه بازی درمانی ، توافق می شود که کودکان ابزار و وسایل بازی را نشکنند ، به سوی یکدیگر پرتاب نکنند و آنها را از اتاق بیرون نبرند.
برای آنکه مشاوره گروهی به نتایج موثری بیانجامد مشاور باید:
مقایسه راهنمایی کودک با مشاوره کودک
مقایسه راهنمایی کودک با مشاوره کودک تفاوت دارد. راهنمایی کودک دارای مفهوم کلی و کاربرد وسیعی است وتمام برنامه ها وتلاشهایی را شامل می شود که برای کمک به بهبود رفتار و رشد کودک تهیه شده ، به مرحله اجرا در می آید. راهنمایی کودکدر وهله اول از بروز مشکلات پیشگیری می کند ؛ در حالی که در مشاوره کودک که یکی از فنون و خدمات راهنمایی است.اولویت بر درمان مشکلات است. همان گونه که می دانیم پیشگیری نه تنها بر درمان تقدم دارد ، بلکه پر اهمیت تر ، ساده تر ، ارزانتر وعملی تر نیز خواهد بود.
روان درمانی کودک
مقایسه روان درمانی کودک با مشاوره کودک ، بی فایده نخواهد بود. روان درمانی ، تلاش تخصصی پویانی است که بدان وسیله درمانگر به درمان کژ رفتاریها واختلالات روانی ، تغییر یا توقف علائم بیماری ودر نهایت دگرگون سازی شخصیت کودک در جهت معیارهای مطلوب فردی واجتماعی اقدام می کند.از طریق روان درمانی ، درمانگر متخصص با بهره گیری از روشهای روانشناختی به حل مشکلات کنشی درمانجو می پردازد واو را در نیل به رشد فکری وسلامت روانی یاری می دهد.
درباره تمایز مشاوره با روان درمانی سخن بسیار گفته شده است.همه نظریه پردازان مشاوره و روان درمانی بر این مورد اتفاق نظر دارند که مشاوره و روان درمانی ، یک رابطه تخصصی یاری دهنده بین درمان جو ودرمانگر است که به حل مشکل کنشی درمانجو می انجامد. عده ای از متخصصان ، بین روان درمانی ومشاوره تفاوت قائلند و روان درمانی را برای حل مشکلات حاد و ایجاد تغییرات بنیادی در شخصیت موثر می دانند و مشاوره را برای رفع مشکلات سطحی توصیه می کنند.عده دیگری از متخصصان تفاوت چشمگیری بین مشاوره و روان درمانی کودک بیش از آنکه کیفی باشد ، کمی است ؛ یعنی در مشاوره مسائل عاطفی حاد کمتر مطرح می شود ، نگرش مثبت بیشتری نسبت به مراجع ونگرانی او وجود دارد و مدت درمان کوتاه تر است.
اهداف راهنمایی ومشاوره کودک
هدف به معنی نشانه تیر ، آنچه آدمی برای رسیدن به آن می کوشد ونقطه مورد نظر است. هدف ، محرک اصلی رفتار است و فرد را به کوشش و فعالیت وا می دارد.بدون درک روشن از هدف نهایی فرد ، شناخت دقیق رفتار او ممکن نیست.اهداف راهنمایی و مشاوره کودک از دیدگاههای متعدد قابل بررسی است.
راهنمایی و آموزش وپرورش از یکدیگر تفکیک ناپذیرند واهداف آنها موید یکدیگر است. اعمال برنامه های راهنمایی مناسب وپویا ، به غنای آموزش وپرورش می انجامد وکودک را در خود شناسی ، مسئولیت پذیری ، شناخت محیط ، توانایی تصمیم گیری ، حل مسائل ، برقراری رابطه با اطرافیان ، شناخت وارضای مناسب نیازهای فردی اجتماعی و آشنایی با ارزشهای مطلوب وقبول آن یاری می دهد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:32
۱ـ چکیده
۲ـ زندگینامه
۳ـ نظریه سالیوان و علم و ارتباطات
۴ـ نکات اساسی در نظریه سالیوان
ـ تنشها
الف : نیازها
ب: اضطراب
ـ پویشها
الف : بدخواهی
ب : صمیمیت
ج : شهوت
د : سیستم خود
ـ شخصیت بخشی ها
الف : مادر خوب، مادر بد
ب : شخصیت بخش های من
ج : شخصیت بخش های خیالی
د : دیاگرام توسعة سیستم خود
ـ سطوح شناخت
الف : ابتدایی اندیشی
ب : سطح علت و معلول اندیشی صوری
ج : سطح منطقی اندیشی
۵ـ مراحل رشد
الف : نوبادگی
ب : کودکی
ج : دوران بچگی
د : دوران نوجوانی
و : اوایل نوجوانی
ه : اواخر نوجوانی
ی : بزرگسالی
۶ـ اختلال های روانی
۷ـ روان درمانی
۸ـ ارزیابی نظریه سالیوان
۹ـ برداشت سالیوان از ماهیت انسان
۱۰- فهرست منابع
چکیده :
های استاک سالیوان، اولین آمریکایی که نظریه جامعی ساخت، اعتقاد داشت که افراد شخصیت های خود را در بستر اجتماعی پرورش می دهند. او معتقد بود که انسانها بدون اطرافیان خود و افراد دیگر اصولاً هیچ شخصیتی نخواهند داشت «شخصیت را هرگز نمی توان از مجموعه روابط میان فردی که فرد در آن زندگی میکند و در آن موجودیت دارد، جدا کرد» (سید محمدی 1384)
سالیوان تأکید می کرد که مطالعه شخصیت تنها با بررسی روابط میان فردی امکان پذیر است. نظریه میان فردی او بر اهمیت مراحل مختلف رشد یعنی، نوبادگی، کودکی، مرحله بچگی، پیش نوجوانی، اوایل نوجوانی و بزرگسالی تأکید میکند. رشد سالم فرد در گرو توانایی او در برقراری رابطه صمیمانه با فردی دیگر است. اما اضطراب می تواند در هر سنی اختلالاتی در روابط بین فردی ایجاد کند. در نظریه سالیوان شاید مهمترین مرحله رشد، مرحله پیش نوجوانی است دوره ای که در آن کودکان برای اولین بار از توانایی ایجاد صمیمیت با اطرافیان خود برخوردار می شوند اما در عین حال هنوز به سنی نرسیده اند که بتوانند رابطه صمیمانه را با تمایلات شهوانی همراه کنند. از نظر سالیوان رشد سالم افراد زمانی تحقق می یابد که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را به طرف مقابل خود احساس کنند. جالب توجه اینکه روابط سالیوان با اطرافیان خود چندان رضایت بخش نبود. و در کودکی در تنهایی و انزوا به سر می برد. در نوجوانی حداقل به یک دوره اسکیزوفرنی مبتلا شد. و در بزرگسالی از روابط میان فردی سطحی و متزلزلی برخودار بود. با این همه و با وجود این مشکلات میان فردی و یا حتی شاید به علت همین مشکلات سالیوان به شناخت شخصیت انسان کمک شایان توجهی نمود (سید محمدی ـ 1384)
زندگینامه:
هاری استک سالیوان در 21 فوریه، سال1892، در شهر کشاورزی خورویچ، ایالات نیویورک به دینا آمد (Britanica 2004) مادر او الااستک سالیوان، زمانی که با تیموتی سالیوان ازدواج کرد، 32 ساله بود و هنگامی که سالیوان به دنیا آمد 39 سال داشت و چون سالیوان تنهافرزند او محسوب می شد او را لوس و ناز پروده با آورد. پدر سالیوان، تیموتی سالیوان، مردی خجالتی، گوشه گیرو کم حرف بود که هرگز نتوانست رابطه صمیمانه بافرزندش برقرار کند. سالیوان جوان همواره حضور دو مادر را احساس می کرد. یک بار به هنگام غیبت یک ساله مادرش، مجبور بود تحت سرپرستی مادر بزرگ ایرلندی خود قرار بگیرد. و بعد ها هم خاله بی شوهرش در تربیت او به همراه مادرش مداخله می کرد. (سید محمدی 1384)
سالیوان در دوران کودکی خود همبازیها ودوستان همسنی نداشت. البته تعدادی دوست خیالی برای خود تصور می کرد. او بعد از شروع سن مدرسه همواره خود را یک غریبه کاتولیکی، در جامعه پروتستانی تلقی می کرد و از این وضعیت رنج می برد. لهجه ایرلندی او باعث می شد که چندان مورد توجه همکلاسیهای خود قرار نگیرد.
زمانی که سالیوان 5/8 ساله بود با پسر 13 ساله ای آشنا شد که تأثیر بسیاری در زندگی او ایجاد کرد این دوپسر با اینکه از لحاظ سنی باهم تفاوت داشتند اما به دلیل داشتن شباهتهای بسیار یکدیگر، به طرف هم جذب شدند، آنها از لجاظ اجتماعی، عقب مانده، اما از لحاظ عقلانی پیشرفته بودند. هر دو هم بعد ها روانپزشک شدند و هرگز ازدواج نکردند. بعضی معتقدند بین آنها روابط جنسی وجود داشت و البته بعضی ها هم این روابط را منکر می شوند در هر حال این دوستی در زندگی سالیوان بسیار تأثیر گذاشت و او برای اولین بار در دوره پیش نوجوانی توانایی برقراری صمیمیت را تجربه نمود. سالیوان هرگز به کشاورزی علاقه مند نبود و همواره از انجام کار در مزرعه طفره می رفت. او بعد از فارغ التحصیل شدن ازدبیرستان، در سن شانزده سالگی وارد دانشگاه کرنل شد. با این حال پس از یک سال از این دانشگاه محروم شد و بعد سه سال از صفحه روزگار محو شد پری (1982) اظهار داشت که امکان دراد او در این زمان به اختلال اسکیزوفرنی مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده باشد. اما در این مورد تردیدهای زیادی وجود دارد. در سال 1911 سالیوان به کالج پزشکی شیکاگو وارد شد و تحصیلات پزشکی خود را در سال 1915 تمام کرد. سالیوان در سال 1921، به بیمارستان الیزابت در واشینگتن دی.سی. رفت و در آنجا فرصت کار کردن با تعداد زیادی بیمار اسکیزوفرنیک را پیدا کرد. او از این زمان به بعد تحقیقات بسیاری در زمینه اسکیزوفرنی انجام داد از جمله این که در یافت گفتار بیماران اسکیزوفرنی وسیله ای برای مقابله کردن با اضطرابی است که از محیط های اجتماعی و میان فردی ناشی می شود.
او پس از مدتی و با یک نارضایتی از بیمارستانی که در آن کار می کرد به نیویورک سیتی نقل مکان کرد. او در نیویورک با چند تن از روان پزشکان و دانشمندان اجتماعی با پیشینه اروپایی آشناشد. از جمله این افراد، کارن هورنای، اریک فروم که همراه با سالیوان، کلارا تامسون و چند تن دیگر گروه زودیاک را تشکیل دادند. این سازمان، سازمانی غیر رسمی بود که اعضای آن به طور منظم گرد هم جمع می شدند تا در باره دیدگاههای جدید در زمینه روانپزشکی و علوم اجتماعی مربوط، با یکدیگر بحث کنند با وجود اینکه روش درمان سالیوان تحت تأثیر فروید قرار داشت، نظریه میان فردی او نه روان کاوی و نه نوفرودیدی بود.
سالیوان در سال 1949 در اجلاس فدراسیون جهانی سلامت روان در آمستردام شرکت کرد. او در 14 ژانویه 1949 چند هفته به (57) پنجاه و هفتمین سالگرد تولدش، هنگام مراجعت به وطن در اتاق هتل پاریس در اثر خونریزی مغزی در گذشت او در آن زمان واقعاً تنها بود. سالیوان از مسایل جنسی خود ناراحت بود و همواره نسبت به ازدواج احساس مرددی داشت.
سالیوان نسبت به مذهب خود هم نگرش تردید آمیزی داشت. با وجود اینکه او این مذهب را ترک کرده بود و دوستان و آشنایان او را فردی غیر مذهبی و حتی ضد کاتولیک می دانستند اما در کمال شگفتی آنها، سالیوان به طور مکتوب در خواست کرده بود که او را طبق مراسم کاتولیک به خاک بسپارند شاید مهمترین خدمت سالیوان به نظریه شخصیت مراحل رشدی است که بسیار مورد تأکید خود قرار داده بود (سید محمدی 1384)
نکته آخر: سالیوان نسبت به همنوع خود بسیار علاقه مند بود واز ناراحتی و دردمندی بیماران خود رنج می برد. و این کیفیت در روش درمانی او کاملاً منعکس شده است. نظریه سالیوان به نامی معروف است که می توان در فارسی از آن به نظریه روانپزشکی تأثیر متقابل اشخاص نام برد. او در این نظریه خود ضمن بیان معنای شخصیت و مراحل مختلف آن درباره مفاهیم مختلفی از جمله تنیدگی، دلواپسی، خود، خویشتن سخن می گوید. (سیاسی، 1371)
«نظریه سالیوان و علم ارتباطات»
در زمانهای گذشته چندان اهمیت روابط بین انسانها در نظر گرفته نمی شد. اما با گذشت زمان این ارتباطات میان فردی بود که نظر صاحبنظران و متخصصان روانی، را به خود جلب کرد. چرا که تا حدی این مسئله پذیرفته شده که مشکلات و بیماریهای روانی تا حد زیادی ناشی از اختلال در روابط فرد و بیمار با دنیای پیرامون خود است. در اینجا یک دور باطل شکل می گیرد و آنهم به این صورت که از یک سو خرابی حلقه های ارتباطی محیط با فرد، سبب ایجاد اختلال روانی می شود و از طرفی دیگر این اختلالات روانی مانع از برقراری ارتباط موثر فرد با دنیای پیرامون خود خواهد شد. و این دورباطل به گسترش بیماری منجر می شود. بنابراین حتی در مواردی که به نظر می رسد بیماری یک فرد جنبه کاملاً سرشتی دارد اما باز هم می توان نشان داد جامعه و گروهی که که فرد در بین آنها زندگی میکند مرکز ناراحتی و اختلال است. سالیوان معتقد است که هر انسانی یک جزء از یک شبکه ارتباطی است وعلت اختلال در رفتارش را باید در این شبکه ارتباطی پیدا کرد. به عنوان مثال، دختری که نظر بد نسبت به مردان دارد و معتقد است مردان جز به ار ضای جنسی خود به چیز دیگر فکر نمی کنند و از این تفکرات خود رنج می برد، به دلیل مشکلات شخصیتی خود به گونه ای عمل میکند که نشان دهنده بی بندوباریهای جنسی است ولذا باز هم مردانی به طرف او کشیده خواهند شد که هدفشان صرفاً ارضای غریزه جنسی است. و بدین ترتیب باز هم نظر بد او نسبت به مردان تقویت می شود. سالیوان در تلاش های خود سعی کرده که دانش روانپزشکی را در زمینه بررسی هر چه بیشتر روابط میان انسانها استفاده کند تا آنجا که ممکن است روانشناسی مرضی و روانشانس اجتماعی را به هم نزدیک کند. به عقیده «شانول» و «ویور» ارتباط به کلیه راهها و فنونی گفته می شود که به وسیله آن یک فرد طرف مقابل خود را تحت تأثیر قرار میدهد. قسمت اعظم روابط کودک با والدین و اطرافیان خود غیر کلامی است سالیوان اعتقاد دارد که پایه واساس شخصیت انسان به وسیله نیروهای فردی و اجتماعی گزارده می شود و بنابراین در شکل گیری و تداوم شخصیت ارتباط افراد با یکدیگر حرف اول را می زند (ایزدی ـ 1369).