عنوان تحقیق: همایش ملی جایگاه و چالشهای مشاوره دوره عمومی
عنوان پودمان: روانشناسی و سلامت خانواده
نام درس: راهنمایی و مشاوره در خانواده
نام و نام خانوادگی دانشجو:
شماره دانشجوئی:
کد ملی:
رشته تحصیلی: مدیریت خانواده
مقطع تحصیلی:کارشناسی
نیمسال تحصیلی: نیمسال اول تحصیلی 94-95
مقدمه
مشاوره ، رابطه انسانی و معنوی بین دو فرد است که یک مشاور تحصیل کرده و ذی صلاح و دیگری شاگرد یا مراجع است . این رابطه معمولاً انفرادی و رویاروئی است .
هدف مشاوره کمک و یاری رساندن به مراجع است تا مهم ترین و شایسته ترین راهها را انتخاب کند و عاقلانه ترین تصمیمات را اتخاذ نماید .در بطن چنین تصمیم گیری درک خویشتن ، بینش فردی و اجتماعی ، فراگیری و داشتن رفتاری مفید و موثر برای خود و جامعه نهفته است .
عنوان تحقیق: آموزش و پرورش پیش از دبستان
عنوان پودمان: روانشناسی و سلامت خانواده
نام درس: روانشناسی رشد ۲
نام و نام خانوادگی دانشجو: ...............
شماره دانشجوئی: ..........................
کد ملی: ...........................
رشته تحصیلی: مدیریت خانواده
مقطع تحصیلی:کارشناسی
نیمسال تحصیلی: نیمسال اول تحصیلی 94-95
چــکیده :
آموزش پیش از دبستان به عنوان یک مقطع تحصیلی پایه که برنامه ای برای کودکان 3تا6 ساله را در بر می گیرد .
و برای آموزش در این دوره اصل هایی حاکم است که از جمله آن اصل کودک محوری ،اصل محوریت رویکرد کل نگر ،اصل انعطاف پذیری برنامه ها ،اصل محوریت بازی ،اصل محوریت رویکرد ارتباطی در گزینش محتوا ورعایت تفاوت های فردی و اولویت دادن به بازی و فعالیت های نشاط آور و همسویی
عنوان تحقیق: روانشناسی شادی
عنوان پودمان: روانشناسی و سلامت خانواده
نام درس: نشاط در خانواده
نام و نام خانوادگی دانشجو:
شماره دانشجوئی:
کد ملی:
رشته تحصیلی: مدیریت خانواده
مقطع تحصیلی:کارشناسی
نیمسال تحصیلی: نیمسال اول تحصیلی 94-95
چکیده
این طرز تفکر ماست که قادر است در بحرانها ما را یاری کند و وجودمان را با نشاط و شادمانی تقویت کند وقتی قلبمان از شادی و نشاط آکنده باشد خواهیم توانست با دیگران به ملالیت و مهربانی رفتار کنیم هنگامی که در کاری شکست می خوریم با شجاعت بلند شویم و با راه خود ادامه دهیم .
این طرز تفکر ماست که قادر است در بحرانها ما را یاری کند و وجودمان را با نشاط و شادمانی تقویت کند وقتی قلبمان از
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 110
پیشگفتار :
تاریخ زندگی بشر همواره شاهد پایمال شدن حقوق زنان و دختران بوده است. حتی در سالهای اخیر با وجود فعالیتهای ارزشمندی که توسط سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر برای دفاع از حقوق انسانی زن انجام شده است. این روند همچنان ادامه دارد. زنان قربانیان تجاوز، آزار جنسی،شکنجه، بردگی جنسی ،خرید و فروش به منظور فحشاء ،نسل کشی ، قتلهای ناموسی، جهیز – مرگی (مرگ به علت کمی جهیزیه) و ابزاری برای تهیه فیلمهای غیر اخلاقی هستند. و دختران نیز مورد رفتارهایی مانند سوءتغذیه ، زنای با محارم، سوء استفاده جنسی و فحشاء ،ازدواجهای زودرس و قطع اندام تناسلی (ختنه دختران) واقع می شوند. نوع رایج قانونی کردن اعمال خشونت آمیز در حریم خصوصی، از طریق ایدئولوژی متداول پدرسالاری یا «حکم پدر» است. در چنین مواردی عقیده بر این است که چون مردها،روسای خانواده به شمار می آیند،حق انجام هرگونه رفتاری را در حریم خصوصی خود دارند. انواع رایج خشونت در حریم خصوصی عبارتند از : تهدید،فحاشی و سایر خشونتهای کلامی ، ضرب و شتم، سوء استفاده جنسی از زنان و کودکان ،همچنین خشونتهای روانی ،اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی و معنوی.در برخی فرهنگها نوعی سوءاستفاده از جهیزیه رایج است و در برخی دیگر قطع عضو تناسلی زنان عمومیت دارد. از دیگر انواع خشونت بر ضد زنان و دختران در حریم خصوصی. می توان به کشتن نوزاد دختر و سوء تغذیه دختر بچه ها اشاره کرد. سایر خشونتها در قلمرو عمومی اتفاق می افتد. در این موارد شاهد تبعیض علیه زنان و کودکان و تحقیر آنان به دلیل تفاوتهای قومی، وضعیت تاهل ، نژاد، مذهب و یا طبقه اجتماعی آنها هستیم زنان و کودکانی که در شرایطی از قبیل درگیری مسلحانه ، مهاجرت و تبعید گرفتار شده اند، مورد ضرب و شتم ، تعدی وتجاوز، دزدی و شکنجه قرار می گیرند. مردانی که آنها را شکنجه می کنند. گاه این کار را برای تحقیر مردان خویشاوند این زنان انجام می دهند تا از این طریق برنده درگیری شوند. خرید و فروش غیر قانونی زنان و اجبار آنها به روسپیگری از سایر راههایی سوء استفاده از آنها در قلمرو عمومی به شمار می رود. مزاحمت جنسی، نوعی سوء استفاده در محل کار است. فقدان قوانین کنترل کننده شرایط کار، می تواند باعث اعمال خشونت علیه زنان و سوء استفاده از آنان از طریق اضافه کاری تحمیلی، تهدیدهای مداوم به اخراج و امتناع از پرداخت حقوق و خطرناک کردن محیطهای کاری برای زنان باشد. گاه دولتها نیز از طریق نظام اجرایی قانون و یا سیستم حقوقی به دو شکل ارتکاب مستقیم و یا نادیده گرفتن اعمال خشونت علیه زنان،به شکلهای دیگری از خشونت را پدید می آورد. خشونت علیه زنان و یا سو ءاستفاده از آنان ، منحصر به فرهنگ ،اقلیم ،ملیت ،نژاد یا مذهب خاصی نیست،به عنوان مثال در ۱۹۹۳ ، ۱۴۵۰۰ زن در جمهوری روسیه کشته و بیش از ۵۶ هزار نفر به دست شوهران خود مجروح شدند،بر طبق گزارشها، در همان سال در ناحیه کسیی (در کنیا) ۴۲ درصد از کل زنان به طور مرتب توسط شوهران خود مورد ضرب و شتم واقع شده اند. در ۱۹۹۰ ،پلیس ۴۸۲۵ مورد «جهیز – مرگی » را در هند ثبت کرده است . یک تحقیق ملی درباربادوس نشان میدهد که ۳۳ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۴۵ سال،در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند. بر طبق مطالعه ای در کانادا، ۱۷ درصد از ۴۲۰ زن بین ۱۸ تا ۶۴ سال، قبل از ۱۶ سالگی حداقل یک بار تجربه«زنای با محارم » داشته اند،۵۱ درصد آنها قربانی تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی نافرجام بوده اند. و ۲۷ درصد طی رابطه ای نزدیک مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
خشونت علیه زنان پدیده ای فراگیر و جهانی است و بنا به خصوصیات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه اشکال مختلفی به خود می گیرد. و به عنوان وسیله ای برای کنترل زنان در جوامع مختلف استفاده می شود. در رویکرد به این پدیده باید تفاوت در ظرفیتهای اقتصادی ، ایدئولوژی و شرایط اجتماعی هر جامعه را در نظر داشت. خشونت در واقع نوعی مساله عمومی در سراسر دنیاست. این مشکل، نیازمند راه حلهایی مناسب در سطح منطقه و قابل دفاع در عرصه بین المللی است.
مقدمه
محققان زیادی در مورد خشونت تعریف ارائه داده اند ،گلز و استراوس خشونت را رفتاری با قصد و نیت آشکار و یا رفتاری با قصد پنهان کردن اما قابل درک برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگری می دانند ( اعزازی ،زنان کتک خورد،۲۴) . در تعریف فوق خشونت روانی منظور نشده است در حالیکه می دانیم خشونت تنها جنبه فیزیکی ندارد. مارتین علاوه بر قبول تعریف فوق به خشونت روانی نیز اشاره کرده است و از تهدیدهای آشکار و پنهان، تحت مراقبت دائمی قرار دادن فرد،تحقیر و ... نیز صحبت می کند. (منبع پیشین، ۲۵) گالتونک خشونت را به معنای گسترده هر نوع رفتار یا ساختاری که باعث تحقیر فردی گردد معرفی کرد. به زعم وی ،زمانی از خشونت نام می بریم که افراد چنان تحت تاثیر قرار گرفته باشند که گمان برند قابلیت های جسمانی و روانی موجود آنها کمتر از قابلیتهای بالقوه و واقعی آنهاست. (منبع پیشین ،ص ۲۶در ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان محلل متحد خشونت علیه زنان را این گونه تعریف کرده است.
ماده ۱: خشونت علیه زنان به معنی هر عمل خشونت آمیزی است که بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی.جنسی و یا روانی برای زنان بیانجامد یا احتمال مغبر شدن آن به این نوع آسیبها و رنجها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به این گونه اعمال زوگویی یا محروم سازی خودسرانه از آزادی خواه در ملاعام روی می دهد و خواه در زندگی خصوصی
در بیانیه بی چینگ مصوبه همایش جهانی چین، خشونت چنین تعریف شده است :
خشونت شامل هرگونه عملی بر علیه زنان است که به دلیل جنسیت صورت گیرد و نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم آن صدمه و آزار جسمی، یا روانی زنان باشد. این اعمال ممکن است به زور و جبر، اضطرار یا اختیار انجام گیرد،درهر دو عرصه عمومی (جامعه ) و یا خصوصی ( زندگی خانوادگی) اعمال شود و نتیجه آن محروم کردن زنان از آزادی باشد.
قدرتمندان از اعمال خشونت و بد رفتاری با زنان و دختران در حریم خصوصی و قلمرو عمومی به عنوان ابزاری برای تثبیت قدرت خود سود می برند. در بسیاری از موارد ،اعمال خشونت علیه زنان و دختران با اشاره به رسوم و فرهنگ توجیه می شود. وجود شبکه ای درونی میان نهادهای اجتماعی، موقعیت خشونت آمیز را از طریق توسل به نظریه های مبتنی بر برتری مردان یا فرودستی زنان نادیده می انگارد. این عقاید غالبا در مدارس نیز آموزش داده می شود. و در خانواده ها اشاعه می یابد. نهادهای مجری قانون ،گاه خود به طور غیر مستقیم از متخلفان حمایت می کنند و ادعا دارند که هیچ قدرتی برای مداخله ندارند. آنها حریم خصوصی خانواده یا روابط نزدیک را خارج از حیطه اختیارات خود می دانند در برخی موارد دولت نیز موافق اعمال خشونت علیه زنان در حریم خصوصی است. و این شیوه را حق مردان در حفظ نظم خانواده های خود،به هر صورتی که تمایل دارند، می داند. قوانین خانواده غالبا پدر سالارانه است و از حقوق مردان در خانواده حمایت می کند.
بله ، امکان دارد اما زنان به خاطر دفاع از خود و یا فرزندانشان به خشونت جسمانی علیه مردان غالبا متوسل می شوند. از سوی دیگر در اغلب موارد زنها از خشونت کلامی به عنوان نوعی واکنش علیه مردان استفاده می کنند ، بعضی از زنها کلماتی خشن به کار می برند و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. که این مساله به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. اگرچه منضبط کردن فرزندان وظیفه ای مهم برای زنان به شمار می آید. اما خشونت،رفتاری است که از حد قابل قبول انضباط فراتر می رود در اکثر فرهنگها، اعمال خشونت جسمانی یا کلامی توسط زنان مورد تائید قرار نمی گیرد. اغلب جوامع تهاجم مردانه را در ورزش ، سیاست و جنگ ارج می نهند . اما خشونت زنانه نه مورد حمایت قرار می گیرد و نه از آن تقدیر می شود ،زنان قادر نیستند که با توسل به خشونت موقعیت خود را مستحکم کنند.
بیان مسئله :
خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می کنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی واقع می شوند. ۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گیرند و ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده است. در شیلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسم قرار می گیرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودکشی می زنند. در بنگلادش بیش از ۵۰ درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.متأسفانه در مورد ایران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی که در خانه بر زنان اعمال می شود منتشر نشده ... از طرفی باورهای مردسالار به نوعی این خشونت را طبیعت مرد می داند و سعی می کند آن را توجیه کند و به زنان می قبولاند که زن با لباس سفید به خانه بخت می رود و هر چه که بر سرش آید باید با کفن سفید از آن بیرون بیاید.
خشونت علیه زنان جا و مکان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل کار زنان با انواع خشونت روبرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد کتک و فحاشی قرار می گیرند.در بسیاری از کشورها مراکزی به نام خانه های امن وجود دارد که زن خشونت دیده تا زمانی که خطر تهدیدش می کند به آنها پناهنده می شود ولی در ایران هنوز چنین خانه های امنی وجود ندارد که بتوان به آن پناهنده شد. تأثیری که خشونت بر روی زن می گذارد بیش از آنکه جسم را بخراشد روح را جریحه دار می کند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد. متأسفانه در ایران مرکزی برای ترمیم جراحت های این زنان وجود ندارد.
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه لکنت زبان و سلامت روان دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان قزوین با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 96
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روان و لکنت زبان در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان قزوین است. در این راستا فرضیه های زیر مطرح شدند: 1)ا بین لکنت زبان و سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد. 2) بین لکنت زبان و وضعیت روحی دانش آموزان رابطه وجود دارد. جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان قزوین است که صد نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده که آزمون سلامت روان بر روی آنها اجرا گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میان لکنت زبان دانش آموزان و سلامت روان دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد .
مقدمه
سالهای مدیدی است که لکنت زبان مورد توجه متخصصین بوده و در زمینههای شناخت و سببشناسی و درمان آن تحقیقات زیادی انجام گرفته است. لکنت زبان نوعی اختلال گفتار است که آن را تحت عنوان اختلالات ناروانی گفتار1 و یا بهعبارتی روان نبودن گفتار مطرح نمودهاند. مشکل عمدهای که در لکنت زبان وجود دارد عدم توانایی برقراری ارتباط به شکل آسان، با سرعت مناسب، و بهطور پیوسته میباشد. در نتیجه شخص نمیتواند در انتقال پیام موفق باشد. تعاریف زیادی از لکنت زبان ارائه شده است. اصلاح محیط اجتماعی یکی از عواملی است که والدین در لکنت زبان خود باید به آنها توجه داشته باشند . به این صورت که اگر کودکان در محیط اجتماعی ناسالم قرار گرفته باشند با برخوردهای درست و خوشایند آنها را از عواقب بد محیط آگاه سازند و انگیزه ی آنها را برای ادامه ی زندگی به طور صحیح مشخص نمایند .
به طور کلی می توان گفت والدین و مربیان جزء اصلی ترین عامل تربیت کودک هستند و ایجاد تغییرات رفتاری با واسطه مربیان تربیت یا والدین می تواند انگیزه ی کودک را برای رسیدن به تحول آفرینی و سازندگی دچار اختلال کنند . (قائمی امیری – 1385)
لکنت زبان والدین میتواند با استناد به سلامت روان در کودکان روندی مثبت و به جا باشد زیرا که پرورش انگیزه از نوع پیشرفت در کودکان باعث افزایش خود شناسی و اعتماد به نفس می باشد که این موضوع در به کار گیری روحیات مثبت جوانان اثر خوب و منطقی خواهد داشت از طریق شیوه های تربیت پذیری مثل : اقتدار طلبی و آزادی می توان تجارب نسل گذشته را با روحیات نسل جدید هماهنگ کرد تا در رسیدن به رشد و توسعه و خود یابی جوانان و نوجوانان اقدام کرد . (قائمی امیری – 1385)
بیان مساله :
بررسی رابطه میان لکنت زبان و سلامت روان دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهرستان قزوین ، میزان شیوع لکنت در جمعیت کلی حدود 1% میباشد. اما میزان بروز آن را نزدیک به 3% تخمین زدهاند. لکنت معمولاً در بین کودکان خردسال بیشتر شایع است و در سنین بالاتر و بزرگسالان معمولاً رفع شده است. 50 تا 80% از کودکان مبتلا به لکنت بهطور خودبخودی بهبود مییابند. در برابر هر 3 یا 4 پسر مبتلا به لکنت یک دختر مبتلا وجود دارد. یعنی 4/3 افراد مبتلا جنس مذکر و 4/1 آن را مؤنث تشکیل میدهد. بیماری معمولاً در خانوادههایی که در آنها کودک مبتلا یا افراد مبتلا وجود داشته است بیشتر ظهور میکند.
بدین سان که یادآوری میشود تربیت و شیوه ی مساله ی تربیتی امری ضروری و مفید انسان است که ضرورتش بدان حد است که انسان فاقد تربیت همه چیز است از دید دیگر انسان را موجودی متعالی و دارای استعداد و کمال بدانیم تربیتی لازم است تا این سیر تکاملی را هدایت بخشد و جهت دهد ، زیرا متعالی بودن ، کسب آمادگی برای سیر تکاملی لازم دارد و این نیازمند به اعمال قدرتی و یا نفوذ دادن شیوه ی مساله ی تربیتی قوی و مستمر است تا انگیزه مالی درونی مثل خرد یابی و رسیدن به هدف و یا انگیزه پیشرفت در تحصیل را در فرزند بیشتر وبیشتر کند که گاهی اوقات ممکن است شیوه های تربیتی اگر اصولی و منطقی نباشد مشکلات جبران ناپذیری را به وجود بیاورد زمانی که کودک به دنیا می آید در حالی که تمام آگاهیها و اطلاعات مربوط به این جهان و جهان بعدی عاری است و در فاصله کوتاه و یا طولانی باید حامل میراثی عظیم از تاریخ و فرهنگ ره آورد مساله ی جامعه گذشته و حال گردد.
این از راه آموزش شیوه ی مساله ی صحیح تربیتی می توان موثر باشد و فرزند را به اوج و یا برعکس ان هدایت نماید و این شیوه مساله ی تربیتی از طریق عاملان تربیت که همانهایی هستند که نقش اجرایی در تربیت کودک بر عهده دارند به گونه ای در او سازندگی ایجاد می کنند . (اصغری ، مجد -1383).
اهمیت و ضرورت تحقیق :
لکنت زبان و تربیت کودکان در بین والدین یکی از مهم ترین وظیفه ای است که والدین بر عهده دارند وظیفه ی آنها در بین فرزندان سازندگی و آفرینندگی و سازمان دادن فرزند در جهت رسیدن به انسانی کامل و متحرک ومؤثر بوده که جهت بقای وجود ، صیانت نفس و انجام وظایف والدینی و اجتماعی آماده شوند بدین گونه که قادر باشند زندگی خود و دیگران را دلنشین سازند شیوه های لکنت زبان الز طریق والدین باید با در نظر گرفتن اصول و قوانین مشخص شده باشد که خدای ناکرده مشکلات حل نشدی را با گذشت زمان برای فرزند به وجود نیاورد .
پرورش فردی که مولد به معنای اعم کلمه است وجهت رفع نیاز مندی های فرزند است باید از لحاظ مورد سنجش و مطابقت با روحیه فرزند قرار بگیرد و توجه به انگیزه مساله ی درونی فرزند از همان دوران کودکی بر عهده والدین است که با توجه به انگیزه مساله ی درونی فرزند و لکنت زبان بتواند در جهت رسیدن فرزندان به اوج سعادت اقدامات لازم را به عمل آورد که با توجه به این تحقیقات و ارائه مطالب جدید جهت بررسی شیوه ی مساله ی تربیتی والدین می توان میزان موفقیت فرزندان را گسترش داد .(شعاری نژاد ،1383)
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی و رابطه ی بین سلامت روان تحصیلی و شیوه مساله ی لکنت زبان است و اینکه آیا سلامت روان با نوع تربیت و شیوه مساله ی تربیتی والدین می تواند رابطه داشته باشد .