فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:21
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار: 2
مقدمه: 3
کج رفتاری در خانواده 4
اختلال رفتار در خانواده بر مبنای نظریه اثبات گرایی 6
مشکلات روابط خانوادگی از بعد نظریه بر ساخت گرایی 8
اختلالات روانی در خانوادهها از بعد نظریه فشار 11
ریشهیابی اختلالات در خانوادهها ازبعد نظریه یادگیری و پیوند افتراقی 13
ما برای واقعی و عینی از یک مورد اختلال روانی در یک خانواده 15
دلایل انحراف و کجروی 18
نتیجه: 19
منابع : 20
پیشگفتار:
انسان از لحظه تولد تا هنگام مرگ با دیگران وابسته و نیازمند بوده و برای زنده ماندن از لحاظ جسمانی روانی و اجتماعی به پرستاری و مراقبت دیگران نیاز دارد.
انسان به تنهایی نمیتواند بار مشکلات خویش را بر دوش کشد.
باید دانست که فرد از لحاظ اجتماعی بدون کمک دیگران قادر به برآوردن نیازهای خود نبوده و به تنهایی نمیتواند به آرزوهای خود برسد.
از ویژگیهایی بارز انسانها، اجتماعی بودن و زندگی کردن به صورت گروهی است.
از آنجا که رشد جوامع صنعتی باعث تراکم جمعیت و در نتیجه پیدایش مسایل پیچیدهتر اجتماعی گردیده، بنابراین در جهان صنعتی امروزی، مشکلات اجتماعی بیش از حد گسترش یافته و به میزن قابل ملاحظهای بر اختلافات طبقاتی مردم افزوده شده است.
تغییرات سریع اجتماعی نقش عمدهای داشته و به هم از پاشیدگی روابط متقابل اجتماعی منجر گردیده است.
از این رو، خانواده به عنوان یکی از نهادهای مهم اجتماعی در عصر حاضر، به تنهایی نمی تواند به حل مشکلات اجتماعی افراد خانواده فایل آید؛ در نتیجه، به تدریج نیاز به نظام و سیستمی که دارای خدمات اجتماعی وسیع باشد احساس گردید.
در این راستا مراکز، موسسات و سازمانهای خصوصی دولتی پدید آمده و به ارائه خدماتی چون رفاه اجتماعی، خدمات اجتماعی، عدالت اجتماعی و مددکاری اجتماعی اقدام کردهاند.
مقدمه:
خانواده یکی از مهمترین نهادهای اساسی جامعه بشری است که میتوان آن را بعنوان بخشی از یک اجتماع بزرگتر در نظر گرفت که هنجارها و ارزشها و تضادهای آن در فرد تاثیر منفی دارد.
خانواده از یک سو با سازمانها و موسسات اجتماعی ارتباط دارد و از سوی دیگر فرد را در بر میگیرد.
بنابراین، اجتماع ، فرد و خانواده با هم در ارتباط متقابلند.
میتوان خانواده را از دو دیدگاه «عام» و «ناس» مورد بررسی قرار داد.
خانواده در معنای عام آن- که در قدیم بیشتر مورد توجه بوده است. شامل پدر و مادر، فرزندان و تمام افرادی میشود که براساس قانون مدنی میتوانند ]به ترتیب اولویت[ از آنچه که فرد به جای میگذارد ارث برند.
اما در معنای خاص آن، خانواده به ترتیب اولویت عبارت از شوهر، زن و فرزندان آنها میباشد.
نکته مهم اینکه، قوانین ما خانواده را دقیق تعریف نکرده و برای اعضای خانواده شخصیت حقوقی مساوی قایل نیست.
خانواده قدیمترین و کهنترین هسته طبیعی است که از بدو پیدایسش بشر وجود داشته است. بدون خانواده، هسته مرکزی هیچ اجتماعی بوجودنمیآید.
در واقع، خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد.
خانواده کانون حفظ سنتهای خانوادگی است.
اخلاق اجتماعی که بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان درباره آن سخن گفتهاند، میانگین از اخلاق خانوادههایی است که آن جامعه را تشکیل میدهند.
کج رفتاری در خانواده
همانطور که میدانیم رفتار نرمال یا بهنجار، هر نوع رفتاری است که از هنجارها یا مقررات گروهی که رفتار مزبور در آن روی دهد تبعیت میکند.
در مقابل، کج رفتاری هر نوع رفتاری است که با هنجارها یا مقررات گروه همنوایی نداشته باشد و دامنه وسیعی از رفتارهای، از تخلفات جزیی در رانندگی تا قتل را در بر میگیرد.
در بعد ستیرهای خانواده که سرانجام به جدایی و طلاق میانجامد رفتاری است نابهنجار و غیرطبیعی گاهی کسانی که به چنین کاری دست میزنند که تصورش هم برای آدمی چندشآور و باور نکردنی است.
یک زوج تحصیل کرده و بالغ با داشتن فرزندانی در کنار، فرزندانی که همی والدین کم احساس و کم عاطفه آنها را به این جهان هستی آوردهاند؛ اکنون با تصمیمی نابخودانه، آنها را تنها و بی کس رها میکنند و دنبال هوسهای جدیدی با فرزندانی جدید میروند.
به هم ریختن کانون گرم خانواده به خصوص با بودن فرزندان دلبند و بی گناه، گناهی نابخشودنی است؛ گناهی است غیر قابل توجیه، با عذرهایی که حتی در خلوت فکری هم برای خودشان سبک و کم مایه جلوه میکند.
ناسازگاری خطایی است فردی؛ تعرضی است از سوی انسانی به انسان دیگر با قدری گذشت و اهمال در بسیاری از موارد قابل جبران است.
چه بسا خطاکار بر سرعقل آید واز کردة خود پیشمان نشود؛ ولی ستیزه و طلاق، خطا و گناهی است اجتماعی، که سبب گسستن سنگ بنای اجتماع و در هم ریختن شالوده زندگی می شود.
ازدواج امری است مربوط به دو فرد؛ اما ستیزه و در نهایت طلاق، امری است اجتماعی که صدمه و زیان آن به جامعه میرسد.
طلاق، جامعه را از حرکت باز میدارد و آن را عقیم وسترون میکند؛ روح پویایی را میکنند؛ عشق جوانها را به تشکیل خانواده سست میکند و درنهایت اعتماد اجتماعی را سلب و مخدوش میسازد؛ پس طلاق امری است نامتوجه.