فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:59
پایان نامه رشته زمین شناسی
فهرست مطالب:
فصل اول : مقدمه ۵
فصل دوم : روش کار .. ۷
بخش اول : سوابق تحقیق ۸
۱-۱- مطالعات موردی ۸
۱-۲- تداخل آب شور و شیرین در سفره های ساحلی ۸
۱-۲-۱- مخروط بالا آمده آب شور و نحوه کنترل آن ۱۰
۱-۲-۲- رابطه گیبن – هرزبرگ بین آبهای شور و شیرین ۱۳
۱-۲-۳- طول گاوه آب نافذ دریا ۱۴
بخش دوم : ویژگیهای آبخیز گرمسار ۱۶
۲-۱- ویژگیهای دشت .. ۱۶
۲-۲- اقلیم دشت ۱۶
۲-۳- زمین شناسی دشت ۱۷
۲-۴- زمین شناسی بالا دست حوزه ۱۸
۲-۵- نگرشی کلی بر رودخانه حبله رود ۲۰
۲-۶- دبی مواد محلول و جامد رودخانه حبله رود ۲۰
۲-۷- سرشاخه های حبله رود ۲۱
۲-۸- منشا نمکهای منطقه ۲۳
بخش سوم : مواد و روشها ۲۵
۳-۱- آمار و اطلاعات مربوط به آبهای زیر زمینی ۲۵
۳-۲- آمار و اطلاعات مربوط به زمین شناسی حوزه بالا دست. ۲۶
۳-۳- اطلاعات مربوط به زهکشی ۲۷
بخش چهارم : بررسی علل شور شدن خاکهای دشت گرمسار ۲۸
۴-۱- آبهای زیر زمینی ۲۸
۴-۱-۱- بیلان آبی دشت ۲۸
۴-۱-۲- بررسی میزان آفت و کسری آبخانه دشت از سال ۷۹ تا ۸۲ ۳۱
۴-۱-۳- تاثیر شیمیایی پمپاژ بیش از حد مجاز بر کیفیت آب زیرزمینی گرمسار ۳۲
۴-۱-۴- قابلیت آبگذاری دشت گرمسار ۴۰
۴-۱-۵- بررسی میزان شوری آب چاها ۴۰
۴-۱-۶- طبقه بندی آبهای زیرزمینی گرمسار ۴۲
۴-۱-۷- راههای جلوگیری از پیشروی آب شور به داخل سفره آب شیرین ۴۲
۴-۲- زمین شناسی بالادست ۴۳
۴-۲-۱- کیفیت شیمیایی آب حبله رود ۴۳
۴-۳- عدم زهکشی و یا زهکشی ناکارآمد و تایید این مساله در افزایش شوری خاک دشت. ۴۴
فصل سوم : نتایج بحث ۴۷
فصل چهارم : پیشنهادات ۵۱
فصل پنجم : نتیجه گیری ۵۴
فصل ششم: منابع ۵۶
فهرست جدولها
شماره ۱- میزان نمک آب حبله رود در دو ماه کم و پر آب ۲۱
شماره ۲- آمار منابع آبی دشت گرمسار از سال ۷۹ تا ۸۴۳۰
شماره ۳- تغییرات سالیانه پیزومترهای دشت ، سال آبی ۸۰ – ۷۹ ۳۳
شماره ۴- تغییرات سالیانه پیزومترهای دشت ، سال آبی ۸۱ – ۸۰ ۳۵
شماره ۵- تغییرات سالیانه پیزومترهای دشت سال آبی ۸۲ – ۸۱ ۳۷
فهرست شکلها
شماره ۱- جهت جریان آب در منطقه آب شیرین ، شور و حد وسط ۹
شماره ۲- مخروط بالا آمده آب شور ۱۰
شماره ۳- اثر پمپاژ در تشکیل مخروط بالا آمده ۱۳
شماره ۴- رابطه شوری آب چاه و میزان پمپاژ ۱۳
شماره ۵- عمق مرز بین آب شور و شیرین ۱۴
شماره ۶- طول گاوه آب نافذ دریا در زیر آب شیرین ۱۵
شماره ۷- منحنی افت و کسری مخزن دشت از ۷۹ تا ۸۲ ۳۹
مقدمه :
افزایش سطح کویرها و کاهش کیفیت آب و خاک یکی از مهمترین معضلات چند دهه ی اخیر است. افزایش جمعیت دنیا و به تبع آن افزایش احتیاج به مواد غذایی باعث رویکرد انسان به کشاورزی شده و در این راستا ، تبدیل اراضی به زمین های کشاورزی بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به آن در بسیاری از مناطق دنیا باعث بروز بحران شده است که یکی از آنها همین پیشروی کویرهاست (۹) کویر به جائی گفته می شود که در اثر افزایش محلولهای نمک در سطح خاک ، قابلیت تولید خاک کاهش می یابد و در نهایت به کلی از بین می رود. به بیان دیگر محل تولید غذای انسان تخریب می شود حفظ کیفیت آب و خاک بدلایل ذکر شده یکی از اصلی ترین وظایف انسان در حال حاضر است. زیرا نه تنها نسل حاضر در معرض خطر قرار می گیرند ، بلکه نسلهای آینده نیز از خطر ایجاد شده مصون نخواهند ماند.
در کشور ایران با توجه به قرار گرفتن در موقعیت جغرافیائی خاص ( وقوع در عرض جغرافیایی۳۰ درجه که کمربندی از مناطق بیابانی در روی زمین را شامل می شود ) اهمیت این مسأله دو چندان می شود. کشور ما دارای میانگین بارندگی سالیانه ای بسیار پائین تر از میانگین بارندگی دنیاست ( حدود ۳/۱ ) و همین مقدار بارندگی نیز پراکنش منظومی چه از نظر مکانی و چه در زمانهای مختلف سال ندارد. لذا باید برای استفاده ی بهینه از منابع آبی موجود حداکثر توجه ( علمی – کاربردی ) اعمال شود. منطقه ی گرمسار نیز که به عنوان محلّ مورد بررسی انتخاب شد دارای خصوصیات جغرافیایی خاصی است. از یک طرف در قسمت شمالی چسبیده به البرز مرکزی و ارتفاعات آن است و از طرفی در طرف جنوب متصل به بزرگترین کویر ایران ( کویر مرکزی ) است (۱۷) که هرگونه استفاده ی نادرست از منابع آبی زیر زمینی این منطقه ، امکان گسترش کویر را بطرف مناطق شمالی ، بیشتر می کند.
در این منطقه در بسیاری از مناطق جنوبی دشت ، به علت کاهش عملکرد محصول در اثر کاهش کیفیت خاک ، زمین ها رها شده و با حفر چاه در دیگر مکانها ، اراضی جدیدی تحت شخم قرار گرفتند یعنی با در نظر نگرفتن توان اکولوژیکی منطقه ، باعث تشدید عمل بیابان زایی در منطقه شده است لذا با تعیین هدفهای تحت بررسی ، امکان جلوگیری از پیشرفت کویر در دیگر مناطق مورد بحث قرار خواهد گرفت تا راه حل هایی مناسب برای این مسأله تشخیص داده شوند.
سوابق تحقیق :
۱-۱- مطالعات موردی :
در سال ۱۳۷۰ سمیناری تحت عنوان بررسی علل شوری آبهای تحت الارضی و راه های جلوگیری آن در منطقه ی شرق دریاچه ی ارومیه تشکیل و مقالاتی در این مورد ارائه شد. پایان نامه ای توسط اصغر طهماسبی در سال ۱۳۷۷ در مورد نقش سازنده های شور جهت گسترش بیابان در حوضه ی رودخانه ی اشتهارد انجام شد.
زمین شناسی منطقه ی گرمسار: گسترش وسیع سازند قم در حوزه ی ایران مرکزی و ذخائر محدود نفتی در آن ، سبب گشته که این سازنده از دیرباز مورد توجه باشد. در مورد زمین شناسی دشت گرمسار افراد چون Huber, et al (1960), Kalhor, Huber (1966) (3) مطالعاتی داشته اند.
مطالعه ای تحت عنوان بیابان زائی ناشی از ویژگیهای زمین شناسی ایران ، مطالعه ی موردی ( گنبدهای نمکی ) در حوزه ی آبخیز حبله رود انجام شد و نقش این گنبدها در کاهش کیفیت آب حبله رود مورد بررسی قرار گرفت.
نیز مطالعاتی توسط سازمان جهانی FAO با همکاری سازمان های ذیربط در مورد آمایش سرزمین حوضه ی دشت گرمسار در حال اجراست و این طرح در حال سپری کردن مطالعات مقدماتی است.
در مورد شکل و حالت جبهه های آب شور و شیرین در مناطق ساحلی و نحوه ی تغییرات آنها مطالعاتی توسط دو دانشمند به نام های گیبن و هرزبرگ انجام شد این مطالعات در واقع نشان دهنده ی پمپاژ و مسائل مربوط به آن و تأثیرش در تغییرات تعادل دو جبهه ی آب و تغییر کیفیت آبهاست. این مطالعات بصورت تفصیلی در ادامه می آید. در واقع به کمک فرمولهای ارائه شده می شود بهترین میزان پمپاژ چاه ها را بدست آورد.
۱-۲- تداخل آب شور و شیرین در سفره های ساحلی :
در محل خروجی آبهای زیر زمینی منتهی به اقیانوسها ، دریاها و دریاچه ها که میزان املاح آنها بالاست و دو سیال با جرم مخصوص متفاوت باعث ایجاد فصل مشترک بین آبهای شور و شیرین شده که آب شور بعلت جرم مخصوص بیشتر در پائین قرار گرفته و آب شیرین در قسمت بالا قرار می گیرد و از بالای این سطح مشترک ، آب زیر زمینی تخیله میگردد. شکل و حرکت این سطح مشترک ، بستگی به تعادل هیدرودینامیک آبهای شور و شیرین دارد. عوامل مؤثر در ضخامت و جابه جائی فصل مشترک عبارتند از : مقدار و غلظت شوری سفره ی شور ، بهربرداری از سفره ( پمپاژ ) و جزر و مد.
اگر بدلایلی مثل پمپاژ ، بارهیدرولیکی فصل مشترک کاهش یابد ( کاهش ضخامت آّب شیرین )، هجوم پیشروی آب شور به لایه ی آبدار شیرین بوجود خواهد آمد ، در نتیجه بهربرداری از آبهای زیر زمینی در نواحی ساحلی از اهمیت و حساسیت ویژه ای بر خوردار است. اگر آب شور از دریا به حوضه ی چاه ها برسد ، منابع آب زیر زمینی غیر قابل استفاده می گردند. بعلاوه ، چون لایه ی آبدار بوسیله ی نمک آلوده میشود ، شاید سالها وقت لازم باشد که بتوان با آب زیر زمینی شیرین کافی موجود ، اثرات آب شور را شستشو داد و بیرون راند.
بین دو مایع مخلوط نشدنی که در مجاور هم می باشند ، اصطلاح سطح مشترک به کار می رود. اما با توجه به اینکه آب شور و شیرین دو مایع مخلوط شدنی و قابل امتزاج در هم می باشند ، به جای سطح مشترک بین آنها ، اصطلاح Tranoataon یعنی منطقه ای که دارای ضخامت محدود بوده و از لحاظ و سایر مشخصات حد واسط منطقه زیرین ( آب شور ) و منطقه ی فوقانی ( آب شیرین ) می باشد ، به کار می رود شکل شماره ی ۱ جهت جریان آب در سه منطقه را نشان می دهد :
۱-۲-۱- مخروط بالا آمده آب شور و نحوه ی کنترل آن :
در بهره برداری آبهای زیر زمینی وقتی طبقات آبدار شامل یک لایه ی زیرین از آب شور و آب شیرین بخش بالائی توسط چاه پمپاژ شود ، یک بالا آمدگی محلی و موضعی در سطح مشترک به وجود می آید که به این پدیده مخروط بالا آمده ی آب شور گویند با توجه به شکل شماره ی ۲ در شروع پمپاژ (t=t.) سطح مشترک افقی بوده ( بالا آمدگی آب شور وجود ندارد ) و با ادامه پمپاژ به علت کاهش بار هیدرولیکی فصل مشترک بصورت متوالی بالا آمده و سرانجام می تواند به چاه برسد:
این امر بسیار خطرناک بوده و ممکن است منجر به غیر قابل استفاده شدن چاه گردد. با قطع پمپاژ مخروط بالا آمده فروکش کرده و به حالت اولیه بر می گردد. مخروط بالا آمده پدیده ی پیچیده ای است که در سالهای اخیر تحقیقات مربوط به آن ادامه یافته تا در طرح چاه ها و بهر برداری از آب شیرین بالای آب شور معیار و رابطه ای پیدا کند.
پارامترهای مهم در این رابطه عبارتند از :
۱- تعیین محل مناسب چاه
۲- عمق چاه
۳- فاصله ی چاه ها از هم
۴- میزان پمپاژ و دبی لحظه ای چاه
۵- ضخامت آب شیرین و عمق فصل مشترک
۶- اختلاف وزن مخصوص آب شور و شیرین
۷- تداوم پمپاژ
۸- فاصله ی کف چاه از سطح مشترک در شرایط هیدرواستاتیک
یعنی با رعایت پارامترهای ذکر شده در طراحی و بهره برداری از چاه ، اختلاط آب شور و شیرین به حداقل خود می رسد. با روش تحلیلی و بر اساس فرضیات دو پوئی و رابطه ی گیبن هرزبرگ مقدار بالا آمدگی مخروط آب شور در زیر چاه از رابطه ی زیر بدست می آید :
P :: : اختلاف وزن مخصوص آب شور و شیرین
PF : وزن مخصوص آب شیرین
Q : دبی پمپاژ
K : ضریب نفوذپذیری
d : فاصله ی کف چاه از سطح مشترک در حالت هیدرواستاتیکی
تجربه استفاده از مدلهای هیدرولیکی نشان داده که :
۱- از این رابطه تا زمانی که مقدار بالا آمدگی مخروط آب شور از حالت بحرانی تجاوز نکرده می توان استفاده کرد.
۲- وقوع حالت بحرانی مخروط بالا آمده آب شور مستقیماً بادبی پمپاژ مناسب است.
۳- اگر بالا آمدگی مخروط آب شور از مقدار بحرانی تجاوز کند موجب تسریع در رسیدن مخروط آب شور غلیظ به چاه خواهد شد…………
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
سر فصل ها :
1- مفهوم تنش
2- مفهوم کرنش
3- رابطه تنش و کرنش
4- قانون هوک تامین یافته و ضرایب پیرامون
پیچش : 1- مقاطع دایره ای و نیم دایره ای تو خالی 2- مقاطع منشوری
ـ پرش در تیرها
ـ ترکیب کرنش ها و تنش ها
مراجع : مقاومت مصالح نوشته پوپون ترجمه طلا هونی
مقاومت مصالح نوشته جانسون ترجمه ابراهیم واحدیان
در سیستم شکل زیر مطلوب است نیروهای داخلی اعضای AB و BC
جهت عوض میشود.
روش دوم :
تنش : تقسیم نیرو بر سطح گوینه
= تنش سهم یک ذره
P = سطح تنش عمودی نیروی عمودی
= سطح تنش افقی نیروی افقی
= سطح تنش مهری نیروی محوری
نیروی مماس بر سطح V تنش مماسی
سطحی که نیرو بر آن مماس شده A تنش برشی
مطلوب است محاسبه تنش و نوع آن و عضو BC در صورتی که قطر عضو BC مساوی mm 20 باشد.
جواب 1 البته تعادل را برقرار می نمائیم :
تعادل در شکل 1
تعادل در شکل 2
نیروی که به سطح A داده می شود.
فرمت:word, قابل ویرایش
تعداد صفحات:85
فصل اول : مقدمه و معرفی ۱
مقدمه ۲
سلامت دهان و دندان و سلامت عمومی ۳
بیماریهای پریودنتال ۴
مارکرهای التهابی – CRP – ۷
پروتئین فیبرینوژن پلاسما ۱۰
مکانیسم افزایش مارکرهای التهابی ۱۲
مارکرهای التهابی و بیماریهای سیستمیک ۱۴
گلبولهای سفید خون ۱۷
CRP و بیماری پریودنتال ۱۹
شستشوی (irrigation) بالای لثهای و زیر لثهای ۲۲
- شستشوی پاکتها در مطب ۲۲
- کارآیی (efficacy) ۲۲
- نتایج کلینیکی و میکروبیولوژیکی ۲۴
- کاربرد موضعی مواد ضد میکروبی ۲۶
فصل دوم : مروری بر مقالات ۳۴
فصل سوم : روش تحقیق ۴۸
اصول انتخاب بیماران ۴۹
معاینات کلینیکی و پریودنتال ۵۰
روش درمان ۵۱
معاینات پاراکلینیکی و آزمایشگاهی ۵۲
محاسبة حجم نمونه، تعداد آن و تفسیر آماری دادهها ۵۳
فصل چهارم : نتایج ۵۸
فصل پنجم : بحث ۷۲
بحث ۷۳
نتیجه گیری ۷۶
فهرست منابع ۷۷
فرمت:word
کارشناسی ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی
عنوان پایان نامه:
مقایسه اثر دو برنامه تمرینی منتخب طناب زدن و دویدن بر تغییرات سطح لیپیدها ولیپوپروتئینهای پلاسمای خون افراد غیر ورزشکار
هدف : مقایسه اثر دو برنامه تمرینی منتخب طناب زدن و دویدن بر تغییرات سطح لیپیدها ولیپوپروتئین های (HDL,LDL,TC,TG) پلاسمای خون غیر ورزشکاران بود.
روش تحقیق :
24 نفر از دانشجویان مرد غیرورزشکاردانشگاه شهید بهشتی در این تحقیق شرکت کردند و بر حسب سن،وزن و شاخص آمادگی هوازی بطور همگن به دو گروه تمرینی طناب زدن و دویدن تقسیم شدند.
میانگین، سن، قد ،وزن وVo2max گروه طناب زدن(6/25 سال،1/172 سانتی متر ، 99/72 کیلوگرم،28/43 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و درگروه دویدن(6/26 سال،7/174 سانتی متر،40/72 کیلو گرم،93/43 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه )بود. هر یک از گروه ها به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و هرجلسه 55-50 دقیقه و با دو الگوی شدت تمرینی متغیر(70-60 درصد حداکثرضربان قلب در 4 هفته اول و 80-70درصد حداکثرضربان قلب در 4 هفته دوم) به تمرین پرداختند که برای کنترل شدت تمرین،ازضربان سنج استفاده شد.قبل و بعد از برنامه تمرینی، آمادگی هوازی و برخی متغیر های لیپیدی و لیپوپروتئینی از جمله سطح HDL،LDL،TC ،TG اندازهگیری شدند.درنهایت 20 نفر از آزمودنی ها تحقیق را به پایان رساندند.برای تجزیه وتحلیل آماری داده های تحقیق از آزمون آماری t-student (همبسته و غیر همبسته) درسطح معنی داری(05/0p ≤)استفاده شده است.
یافته ها: بررسی ها نشان داد که هشت هفته تمرین منتخب طناب زدن و دویدن موجب کاهش معنی دار سطوح LDL,TC,TG،نسبت LDL/HDL وافزایش سطح HDL پلاسمای خون غیرورزشکاران می شود. همچنین نتیجه این تحقیق نشان داد که بین اثردو برنامه تمرینی طناب زدن و دویدن بر تغییرات متغیرهای لیپیدی ولیپوپروتئینی (HDL,LDL,TC,TG) تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: از آنجایی که بین اثر دو برنامه تمرینی منتخب ،تفاوت معنی داری مشاهده نشد،بنابراین می توان از برنامه تمرینی طناب زدن به عنوان جایگزینی مناسب برای سایر روش های متداول چون دویدن،استفاده کرد.
واژههایکلیدی: برنامه تمرینی طناب زدن،برنامه تمرینی دویدن ، عوامل خطرزای قلبی- عروقی
ازاوائل قرن بیستم تاکنون الگوی مرگ و میر بطور قابل ملاحظه ای تغییر یافته است. مقارن با سال 1900 میلادی بیماریهای عفونی مثل آنفلوآنزا، ذات الریه وسل مهمترین علل مرگ و میرانسان بودند ولی به تدریج با بهبود خدمات بهداشتی در کشورهای توسعه یافته ،علل مرگ و میر انسانها نیزتغییرکرده به طوری که هم اکنون بیماریهای غیرواگیردارومزمنی چون، بیماریهای قلبی- عروقی،سرطانها، بیماریهای عروق مغزی به ترتیب از مهمترین علل مرگ ومیر در جهان به حساب می آیند(2).براساس آمارسازمان جهانی بهداشتTPTP[1]PTPT، بیماریهای مختلف قلبی- عروقیTPTP[2]PTPT ،تقریبا با 7/16 میلیون قربانی در سال،حدود 29درصد مرگ و میر در جهان را به خود اختصاص داده است(11).طبق آمار وزارت بهداشت در کشور ما نیز حدود 38 در صد مرگ ومیر ناشی از بیماری های مختلف قلبی- عروقی است.مطالعات همه گیر شناسیTPTP[3]PTPT وبالینیTPTP[4]PTPT دراز مدتی چون تحقیقات فرامینگهامTPTP[5]PTPT نشان داد که عوامل مختلفی می توانند درایجاد این گونه بیماریها نقش داشته باشندکه انجمن قلب آمریکا[6] این عوامل را به دو گروه تقسیم کرده،گروه اول شامل افزایش فشار خون، چاقی و اضافه وزن، مصرف سیگار و تنباکو، دیابت شیرین، افزایش کلسترول، عدم فعالیت بدنی، استرس ومصرف الکل می باشنندکه قابل تغییرند ومی توان آنها را با روشهای مختلفی کنترل یا درمان کردوگروه دوم که غیر قابل تغییرندو شامل جنسیت، افزایش سن، وراثت و نژاد می باشند(6) در طول چند دهه اخیر نقش لیپوپروتئینها وارتباط آن با بیماریهای قلبی- عروقی از سوی محققان مورد توجه زیادی قرار گرفته است(26)و نتایج تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگر این است که نحوه متابولیسم، میزان ونوع لیپیدها، بخصوص لیپوپروتئینهای خون در بروز و تشدید بیماریهای قلبی- عروقی نقش اساسی دارند(4)به نحوی که اختلال درمتابولیسم ودر نتیجه برهم خوردن غلظت لیپیدهاولیپوپروتئینها ازعلل اصلی بروز بیماریهای قلبی- عروقی می باشند(7) تغییرات نامطلوب درغلظت لیپیدها ولیپوپروتئینهای خون ازمهمترین عوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی هستند که باروشهای مختلفی ازجمله، دارودرمانی وافزایش فعالیتهای بدنی اصلاح وتعدیل می شوند(4) اگرچه داروهای مختلفی مثل نیاسین[7]،استاتین[8] وآسپرین[9] درجهت کاهش عوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی مورد استفاده قرارمی گیرند(14،13)اما نتایج برگرفته شده ازمطالعات گسترده در این زمینه نشان داده که انجام تمرینات منظم ورزشی یکی ازموثرترین روش برای پیشگیری و درمان اولیه این بیماریها بحساب می آید(3) تحقیقات سیستماتیک درمورد ارتباط بین فعالیت های بدنی و سلامتی از نیمهدوم قرن بیستم شروع شد جایی که جرمی موریس وهمکاران[10] به بررسی ارتباط بین روش زندگی غیرفعال و بیماریهای قلبی پرداختند.(31) و تا کنون پژوهش های زیادی نشان دادند که بین فعالیت بدنی وخطرات ناشی ازبیماریهای قلبی[11] نیزرابطه معکوس وجوددارد(32،25،20،19). اودنوان وهمکاران[12] در سال 2005 در تحقیقی به بررسی اثر شدت تمرینات ورزشی بر آمادگی هوازی وعوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی پرداختند.64 مرد غیر فعال بطور تصادفی در سه گروه1- فعالیت متوسط(400 کیلو کالری در هفته وبا شدت درصد60 حداکثر اکسیژن مصرفی) 2- فعالیت شدید(800کیلو کالری در هفته با شدت 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)3- گروه کنترل قرار گرفتند و به مدت 24 هفته به فعالیت پرداختند.نتایج نشان داد که تغییرات سطح HDL,LDL,TC وغلظت فیبرینوژن در دو گروه تمرینی مطلوب بود ولی فقط تمرین با شدت بالا موجب تغییرات معنی دار درغلظتHDL,LDL,TC شده است(16).
کوئیلارد وهمکاران[13] در سال 2001 ، پاسخ متغیرهای لیپیدی ولیپوپروتئینی را بعد از20 هفته تمرین استقامتی در گروههای مختلف مورد بررسی قرار دادند.در این تحقیق200 آزمودنی(79 پدر و 121 پسر)در چهار گروه1- سطح TG پایین وHDL بالا(گروه نرمال) 2- TG و HDL پایین 3- TGسطح و HDL بالا 4- سطح TG بالا و HDL پایین قرار گرفته وسپس در 60 جلسه روی دوچرخه کار سنج وبا شدتهای55،65،70،75 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه(4 جلسه در هفته، هر جلسه 30 تا50 دقیقه)به تمرین پرداختند.برخی متغیرهای فیزیولوژیکی ونمونه های خونی آزمودنیها در قبل و بعد از برنامه،جمع آوری شد.بررسی ها نشان داد که در حالت پایه،چربی شکمی افراد گروه با TG بالا و HDL پایین نسبت به گروه نرمال و گروه با TG و HDL پایین،بیشتر بوده است. افزایش 4/0 درصدی وغیر معنی دار سطح HDL در گروه دوم بیانگر این است که تمرینات ورزشی تاثیر معنی داری در افزایش سطح HDL نداشته ولی در گروه با TG بالا و HDL پایین افزایش سطح HDL معنی دار بود.همچنین کاهش سطح TG در هر دو گروه با سطح TG پایین، نیز معنی دار بوده است ولی کاهش آپوپروتئین B فقط در گروه باTG بالا و HDL پایین مشاهده شده است(12).
توکماکیدیس و همکاران[14] در سال 2003 تاثیر یک دوره تمرینی وبی تمرینی را بر تغییرات لیپیدها ، لیپوپروتئین ها و آپوپروتئنهای بیماران عروق کرونری مورد بررسی قرار دادند.14 بیمار به مدت 8 ماه به تمرین پرداختند که این برنامه تمرینی شامل 2 جلسه تمرین قدرتی(با 60 درصد یک تکرار بیشینه ) و2 جلسه تمرین هوازی(85- 60 درصد حداکثر ضربان قلب) بود. 13 بیمار هم درگروه کنترل قرار گرفتند. نمونه های خونی آزمودنیها قبل از شروع تمرین ، 4و 8 ماه پس از تمرین وهمچنین پس از 3 ماه بی تمرینی ،جمع آوری شد.سطح TC,TG,HDL آپوپروتئین Aو B ولیپوپروتئین A در این نمونه ها اندازه گیری شدند.یافته ها بیانگر این است که 8 ماه تمرین ترکیبی،تغییرات مطلوبی در سطح TC,TG,HDL آپوپروتئین A بیماران گروه تجربی ایجاد می کند که 3 ماه بی تمرینی موجب بازگشت این تغییرات مطلوب می شود.بنابراین می توان نتیجه گرفت که 8 ماه تمرین ترکیبی(قدرتی – استقامتی) باعث بروز سازگاریهای زیست شیمیایی مطلوب می گردد که بیماران را از خطرات بیماری قلبی حفظ می کند که این سازگاریها با 3 ماه بی تمرینی کاهش می یابد (33).
الیاکیم[15] و همکاران در سال 2000 به بررسی تاثیر 5 هفته تمرین استقامتی بر چربی بدن و لیپوپروتئین های نوجوانان پسر پرداختند.در این تحقیق 38 نوجوان پسر در دو گروه کنترل(18 نفر)و تجربی(20 نفر) قرار گرفتند.میزان چاقی آنها از طریقMRI از ناحیه شکم وران بدست آمد.همچنین سطوح متغیرهای LDL,HDL,TC,TG نیز اندازه گیری شد.نتایج نشان داد که هر چند تمرینات ورزشی موجب کاهش معنی دار چربی بدن می شود ولی تغییرات معنی داری در غلظت لیپدها و لیپوپروتئین ها ایجاد نکرده است(15).
در سال 2000 سیسترون و همکاران[16] تاثیر تمرین کوتاه مدت و با شدت بالا را بر تغییرات لیپیدها و لیپوپروتئین های پلاسمای خون گروه های مختلف سنی مورد بررسی قرار دادند. به همین منظور 32 نفر از افراد دانشگاهی به چهار گروه تقسیم شدند: 1- مردان ورزشکار(12N=)،مردان گروه کنترل (7N=)، زنان ورزشکار (8N=) وزنان گروه کنترل(5N=).برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین برای اندام تحتانی(اسکات،پرس پا،وباز کردن زانو) بود که در 3 نوبت وبا 8- 6 تکرار و دو جلسه در هفته انجام گرفت.نمونه های خونی کلیه آزمودنیها در 3 مرحله(پیش آزمون،میان تستو پس آزمون) جمع آوری شد..تجزیه وتحلیل دادها نشان داد که در ترکیب بدن و ترکیب تارها(هایپرتروفی و تبدیل FTB به FTA) تغییر قابل توجهی مشاهده شد ولی تغییراتی در اجزای لیپیدی ولیپوپروتئینی در دو گروه زنان ومردان مشاهده نشد. بنابراین تمرینات مقاومتی شدید و کوتاه مدت برغلظت لیپیدها ولیپوپروتئین های سرم افراد جوانی که در معرض خطر آسیب عروق کرونر نبودند، تاثیری نداشت(28).
تغییرات مطلوب غلظت لیپوپروتئینهای خون درنتیجه فعالیتهای ورزشی،مهمترین عاملی است که درزمینه ارتباط بین انجام فعالیتهای ورزشی وکاهش خطر بیماریهای قلبی- عروقی مطرح شده است(26) به نحوی که انجام فعالیت بدنی منظم با ایجاد تغییرات مطلوب در غلظت بخشهای مختلف لیپیدی ولیپوپروتئینی باعث کاهش خطربیماریهای قلبی- عروقی میشود(34،30).با این حال امروزه درجوامع مختلف،از جمله کشور ما بدلیل وجود مشکلات ومحدودیتهای متعددی چون نیاز به تجهیزات و مکانهای ورزشی ونیز صرف هزینه های مالی قابل توجه از یک طرف و مشغله های کاری و ناکافی بودن زمان اوقات فراغت جهت پرداختن به فعالیتهای ورزشی از طرف دیگر باعث شده تاعلیرغم اثرات مطلوب وانکارناپذیرفعالیتهای ورزشی بر سلامت عمومی،افراد نتوانند به نحو مطلوبی از فعالیتهای ورزشی بهره ببرند که این مسئله حتی دربرخی مناطق کشور به دلیل شرایط فرهنگی حاکم،محسوس تر است.بنابراین،ایجاد شرایط مناسب و به کار گیری از روش های تمرینی مختلف جهت افزایش جمعیت فعال جامعه ضروری به نظر می رسد.در همین راستا،استفاده ازتمرینات مختلف خانگی[17] ازجمله طناب زدن که انجام آن حتی با امکانات و فضای محدود نیز امکان پذیراست،می تواند مفید باشد.فعالیت طناب زدن یکی از مؤثرترین روشها برای توسعه آمادگی هوازی است وعلاوه بر اثرات سودمندآن برقلب،همچنین باعث بهبوداستقامت جسمانی، مهارتهای حرکتی، تعادل ،چابکی وهماهنگی حرکتی نیزمیگردد(22).براساس تحقیقات دکتر کوپر[18]10دقیقه طناب زدن با سرعت 120 دور دردقیقه برای بهبود آمادگی قلبی- عروقی با دو مایل دوچرخه سواری در6 دقیقه،12دقیقه شنا کردن،31 دقیقه دوی آرام،22 دقیقه هندبال،دو ست تنیس ویک مایل دویدن در 12 دقیقه برابر است(22) یکی از مزایای مهم این نوع فعالیت ورزشی،عدم نیاز به فضای زیاد جهت اجرای آن می باشد به طوری که این امکان را بوجود می آورد تا بتوان آنرا در محلی با مساحت کم، مثل فضای یک اتاق،حیاط منزل،پارک انجام داد.باتوجه به خصوصیات و ویژگیهای جالب این رشته ورزشی،تحقیقی بطور مشخص به بررسی و مقایسه تاثیرسایر روشهای تمرینی جایگزین با ویژگیهای مورد نظر برعوامل یاد شده نپرداخته است.لذا تحقیق حاضر با این انگیزه ،سعی داردتا به این سوال پاسخ دهد که آیا بین اثربه کارگیری روش های تمرینی جایگزین چون یک برنامه تمرینی طناب زدن در مقایسه با سایر روش های متداول چون دویدن می تواند بر آمادگی هوازی وبرخی از عوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی تاثیری برابر داشته باشد یا خیر؟
این تحقیق از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه متفاوت می باشد و از آنجایی که همه عوامل مؤثر بر تحقیق قابل کنترل نبودند ، لذا تحقیق حاضراز نوع نیمه آزمایشی یا نیمه تجربی می باشد. برنامه های تمرینی منتخب طناب زدن و دویدن، متغیرهای مستقل و غلظت HDL,LDL,TC,TG بعنوان متغیرهای وابسته این تحقیق می باشند.
1-World health organization) WHO)
TP2-Cardiovascular disease )CVD(
TP4-Epidemiological
TP5-Clinical
TP6-Framingham
[6]-American heart association (AHA)
[7]-Niacin
[8]-Statin
[9]-Aspirin
[10]-Jeremy Morris et al
[11]-Coronary heart disease (CHD)
[12]-O’Donovan et al
[13] -Charles couilard et al
[14]-Tokmakidis et al
[15]-Eliakim
[16]-Sistaron et al
[17]-Home exercise
[18]-Cooper
فرمت:word
صفحات:180
مقدمه
امروزه شاهد اجرای ماهرانه و خارق العاده ورزشکاران برجسته در صحنههای ورزشی هستیم، نمایشی از قدرت، خلاقیت و هنر که بیشک سوالات زیادی را در ذهن هر بینندهای ایجاد میکند. چگونه میتوان یک مهارت جدید را آموخت؟ چگونه این مهارتها پیشرفت میکنند؟ و چگونه میتوان تا این حد در اجرای مهارتها پیشرفت کرد؟ پاسخ به این سوالات میتواند بسیاری از نکات مبهم را روشن نماید.
یکی از اهداف اصلی تربیت بدنی، تسهیل فراگیری مهارت از طریق آموزش مناسب است. پژوهشگران علم تربیت بدنی همواره در تلاشند تا با معرفی روشهای علمی جدید، توانائی معلمان و مربیان را در آموزش افزایش دهند. بدن منظور دانشمندان رفتار حرکتی طی سالها تحقیق و مطالعه سعی کردهاند تا عوامل اثرگذار بر اجرا و یادگیری مهارتها را شناسائی کنند.
بدون شک یکی از مهمترین عوامل مؤثر در فرایند یادگیری، نمایش مهارت است. نمایش مهارت یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که مربیان تربیت بدنی از آن به منظور انتقال اطلاعات مربوط به مهارت به فراگیر در یک زمان کوتاه استفاده میکنند. معلم یا مربی تربیت بدنی به این دلیل مهارت را نمایش میدهد که باور دارد فراگیران نسبت به توصیف کلامی از این طریق، اطلاعات بیشتری را در زمان کوتاهی دریافت میکنند. معمولاً یک الگوی ماهر به منظور آموزش مهارت حرکتی جدید به فراگیر مورد استفاده قرار میگیرد.
در سالهای اخیر، نظریه پردازان یادگیری حرکتی این سوال را مطرح کردهاند که آیا برای یادگیری مشاهدهای یک مهارت حرکتی، الگوی ماهر تنها نوع سودمند الگوست؟ (لی و وایت، 1990؛ پالاک و لی 1992). در این ارتباط تحقیقات زیادی نیز انجام گرفته است.
براساس نتایج این تحقیقات، درگیر شدن مشاهدهگر در فعالیت های شناختی الگوی در حال یادگیری، یادگیری مهارت را تسهیل میکند. طرفداران الگوی درحال یادگیری معتقدند که الگوی ماهر به جای توسعه چگونگی درک و شناخت از اجرای مهارت، تقلید از جرای مهارت را اجرا توسعه میدهد. به این دلیل که الگوی ماهر، اطلاعات بدون اشتباهی را به مشاهدهگر ارائه میکند، در حالیکه الگوی در حال یادگیری مشاهدهگر را درگیر فرایندهای حل مسأله میکند (8).
اخیراً، این رویکرد آموزشی سوالاتی را در مورد استفاده ترجیحی از مدل ماهر در یادگیری مشاهدهای مطرح کرده است. لیکن یافتههای تحقیقی در این زمینه به نتایج قطعی و مسلمی دست نیافته است. بنابراین در این تحقیق، سعی شده است که تأثیر سطح مهارت الگو را بر یادگیری یک مهارت حرکتی مورد بررسی قرار دهد.
بدیهی است انتقال اطلاعات از طریق بینائی یکی از مهمترین و مؤثرترین منابع کسب اطلاعات در یادگیری است. در تائید این مطلب بلندین و پروتیو (1993)، کارول و بندورا (1982)، لندرز (1975)، مارتنز و برویتز (1976)، پالاک ولی (1992)، سوتارد و هیگینز (1987)، ویکس (1992)، مک کولا، ویس و رز (1989) معتقدند که مشاهده مهمترین ابزار برای یادگیری مهارت حرکتی است (9).
در واقع الگوسازی یک عمل منجر به توسعه یک بازنمائی شناختی یا ادراکی توسط مشاهدهگر میشود. این بازنمائی شناختی به عنوان یک منبع و مرجع استاندارد به مشاهدهگر کمک میکند تا اجراهای خود را با آن مقایسه کرده و در نهایت اجرای مهارت را اصلاح کند (کارول و بندورا، 1982، 1985، 1987، 1990؛ شفیلد ، 1961) (10).
بنابراین از آنجائیکه مدل ماهر ویژگیهای مطلوبی از مهارت را نشان میدهد، بدین طریق برای فرد مبتدی فرصتی را فراهم میکند تا عملکرد مطلوب را مشاهده کرده و اطلاعات لازم را برای یادگیری آن به دست آورد. نظریه پردازانی مانند آدامز (1971)و اشمیت (1975) معتقدند ، یادگیری حرکتی یک فرایند حل مسأله می باشد که فرد براساس آن یک عمل را برای دستیابی به الگوی حرکت ویا نتیجه انجام می دهد و سپس با بازخورد حاصل از این عمل ، اجرا را در کوششهای بعدی تعدیل می کند . بنابراین با تأکید بر فرایند کوشش و خطا و اصلاحاتی که از این طریق به دست می آید ، موجب توسعه دانش اساسی وهم چنین ارزیابی فرد از حرکت می شود . در این نظریه به دلیل اینکه اجرای ماهرانه حرکت فرایندهای حل مسأله را نفی میکند، لذا اطلاعات کمتری مربوط به خطا برای پردازش در اختیار مشاهدهگر قرار میگیرد. آدامز (1986) دریافت که یادگیری مشاهدهای برای بهبود اجرای مشاهده گرانی مؤثر است که الگوی فرد غیر ماهری را که در حال اجرای یک تکلیف است، مشاهده کنند ( ). با توجه به اینکه اجراهای یک فرد مبتدی، متغیر است و از پایداری لازم برخوردار نیست و هنگام اجرای مهارت خطاهای بیشتری وجود دارد به نظر میرسد، مشاهدهگر فرصت بیشتری برای درگیرشدن با فرایند های شناختی دارد (9). همچنین نتایج برخی تحقیقات نشان داده است که اگر فرد از بازخوردهای ارائه شده به الگوی در حال یادگیری مطلع باشد، مشاهده مدل در حال یادگیری مؤثرتر خواهد بود (مک کولا و کایرد، 1990) (8). در این زمینه تحقیقات بیشماری انجام شده است. جهت تأئید یا رد نتایج پژوهشهای انجام شده در این زمینه، در این تحقیق سعی شده است به سوال زیر پاسخ داده شود: آیا مشاهده مدل در حال یادگیری در مقایسه با مدل ماهر موجب بهبود عملکرد و یادگیری مهارت حرکتی میگردد.
از آنجا که اکثر مربیان به دنبال کسب بهترین نتیجه در کوتاهترین زمان هستند، پس باید تمامی امکانات و شرایط را برای تحقق این امر فراهم کنند. بنابراین همواره راهبردهائی توسط مربیان برای آموزش مهارتهای حرکتی اتخاذ میشود. نمایش مهارت و آموزش کلامی دو روش معمول برای آموزش مهارتهاست. نمایش مهارت رایجترین روش برای انتقال اطلاعات مربوسط به مهارت است (4). از اینرو مربیان از وسائل کمک آموزشی بصری مانند فیلم، نوار ویدئوئی، نمایش مهارت توسط فراگیر ماهر یا مربی به عنوان مکمل خوبی برای آموزش مهارت استفاده میکنند (11). اصل عمومی نمایش مهارت این است که نمایش دهنده باید آن را صحیح اجرا کند. پژوهشهائی مانند لندرز و لندرز (1973) از این اصل حمایت میکنند. در این پژوهش تأثیر مشاهده مدل ماهر و غیرماهر بر یادگیری مهارت بالا رفتن از نردبان مقایسه شد. نتایج نشان داد که الگوی ماهر در مقایسه با الگوی غیر ماهر منجر به اجرای بهتری از سوی شاگردان شد. با مشاهده الگوی ماهر فراگیر میتواند اطلاعات مربوط به راهبردهای الگو را برای حل مسائل حرکتی ادراک کند. در واقع مشاهدهگر در تلاشهای اولیه خود در اجرای مهارت راهبردهای مشاهده شده را تقلید میکند.
در تحقیقی که توسط هربرت و لندین (1994) انجام گرفت، نشان داده شده است که شاگردان میتوانند با مشاهده مبتدیان دیگر یادگیری مهارت ضربه والی تنیس را تسهیل کنند. یکی از فوائدی که بر این نوع نمایش پیشنهاد میشود این است که مشاهده مدل غیر ماهر، تشویقی برای تقلید کردن از اجرای الگو نیست، بلکه مشاهدهگر را به شیوهای فعالتر درگیر فعالیتهای حل مسأله میکند.