یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی


دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:40

فهرست مطالب:

مقدمه ای درباره خاقانی........................................................................................................3

آثارخاقانی.........................................................................................................................4

قصیده اول(درتوحید وموعظه و مدح حضرت خاتم الانبیاء(ص).................................................19-5

قصیده دوم(درمدح پیغمبراکرم محمد مصطفی(ص)...............................................................28-20

قصیده سوم(درحکمت وموعظت وعزلت وقناعت)................................................................39-29

منابع ومآخذ....................................................................................................................40


 

مقدّمه ای درباره خاقانی:

 

   افضل الدّین بدیل بن علی نجار در سال 520 ه.ق در شهر شروان متولد شد .او تربیت اولیه خودرا

 

بیشتر مرهون عمّ خویش کافی الدین عمربن عثمان می باشد که وی نیز طبیب و فیلسوف بوده است و

 

درابتدا چون نمی خواسته است که شغل پدر را درپیش گیرد از او رنجیده خاطر شده ونزد عمویش رفته

 

است.

 

   « افضل الدّین 25 ساله بود که عمویش وفات یافت و اورا تنها گذاشت ،بعد افضل الدین به نزد استاد

 

دیگری به نام ابو العلاء گنجوی رفت و ابوالعلاء او را به دربارخاقان منوچهرمی برد و از این زمان

 

تخلصش را از«حقایقی» به «خاقانی» تغییر میدهد؛خاقانی بادختر ابوالعلاء ازدواج می کند اما طولی

 

نمی کشد که رابطه او با پدرزنش تیره میشود وپدرزنش راهجو می گوید».

 

                        (نقل به اختصارازمقدمهْ خاقانی/ افضل الدین / دیوان/ سجادی/انتشارات زوار/ چاپ هفتم /1382)

 

مرگ کافی الدین بدترین و تلخ ترین حادثه زندگی خاقانی تا این لحظه است که جانسوزترین قصاید خود

 

را در ماتم او سروده است علاوه براین قصاید ،«حبسیات» او نیز ازاشعار طراز اول دیوان اوست.

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آثار خاقانی

 

  • دیوان اشعار که شامل حدود 17000 بیت می باشد.

 

2- مثنوی تحفة العراقین

 

  • مثنوی ختم الغرایب

 

  • منشآت خاقانی

 

 

 

 

 

خاقانی بنا بر اصح اقوال درسال 595 ه.ق در تبریز وفات یافته ودر مقبرةالشعراء سرخاب مدفون

 

است .

 

                                                                                (همان / به اختصار از مقدمه)          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قصیده اول

 

درتوحید و موعظه ومدح حضرت خاتم الانبیا(ص)

 

1- جوشن صورت برون کن درصف مردان درآ                  دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا

 

واژه شناسی

 

جوشن : سلاحی باشد غیر زره چه زره تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه آهن باهم باشد ( برهان).

 

ونیز سلاحی جبّه مانند که از حلقه آهن سازند و شبیه زره است (معین).

 

صورت : شکل ، قالب ، جسم وکالبد ( لغت نامه دهخدا ). دل: نفس ناطقه ومحل تحصیل معانی ومخزن اسرارحق

 

(فرهنگ لغات واصطلاحات عرفانی) دار: خانه (معین).

 

معنی شناسی

 

جسم ظاهریت را ترک کن وبه گروه مردان خدا بپیوند و دل را بطلب زیرا از فرمانروایی خانه دل می توان به

 

پادشاهی درعرصه معرفت رسید .

 

 

2- تا تو خودرا پای بستی باد داری دردو دست             خاک بر خود پاش کز خود هیچ نگشاید تورا

 

واژه شناسی

 

باد وخاک هر دو از عناصر اربعه . باد دردست داشتن : تهیدست بودن ، بی چیز بودن (فرهنگ کنایات).

 

پای بست خود بودن : بسیار به خود دلبستگی داشتن (معین).

 

زیبایی شناسی

 

بین باد وخاک صنعت« تضاد» وجود دارد ، پا ودست نیز« مراعات النظیر» دارد و نیز تکرار کلمه «خود».

 

معنی شناسی

 

تا اینگونه به خود دلبسته ای چیزی نداری پس خودرا نادیده بگیرکه این« خود » راهی ازمعرفت برایت بازنمیکند.

 

3- با تو قرب قاب قوسین آنگه افتد عشق را                   کز صفات خود به بعدالمشرقین مانی جدا

 

واژه شناسی

 

قرب : نزدیکی ، نزدیک شدن ، منزلت (معین) . قاب قوسین : مقداردو کمان برگرفته ازآیه 9 سوره نجم

 

« فَکان قاب قوسین أو ادنی» پس بود به اندازه دو کمان یا نزدیکتر (معین) .

 

قاب قوسین : مقام قرب الهی واسمایی است به اعتبار تقابل میان اسماء درامر الهی که دایره وجود می خواند

 

( فرهنگ مصطلحات عرفانی / سید جعفر شهیدی ).

 

قرب قاب قوسین : نزدیکی دو سر کمان ( فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی / ضیاء الدین سجادی ).

 

بعدالمشرقین : دوری بین مغرب ومشرق یا فاصله بسیار دور ( معین ).

 

زیبایی شناسی

 

در مصراع اول تکرار حرف «ق» موسیقی بیت را زیبا کرده است ، قرب و بعد« تضاد» دارد ونیز بیت« تلمیح »

 

دارد.

 

معنی شناسی

 

تو آن زمان به عشق حقیقی نزدیک می شوی که از صفات ( ذمیمه) خود بسیار فاصله بگیری.

 

 

4- آن خویشی چند گویی کان اویم آن اوی                       باش تااو گوید از خود کان مایی آن ما

 

واژه شناسی

 

آنِِ‌ : ضمیر ملکی به معنی مال، متعلق به (دهخدا).

 

زیبایی شناسی

 

بیت « ردالعجز علی الصدر» دارد ؛ در مصراع دوم « التفات» وجود دارد و همین طور تکرار کلمه« آن» دربیت

 

زیباست.

 

معنی شناسی

 

تو متعلق به خودت هستی ، چقدر از دروغ ادعا میکنی که متعلق به حضرت دوست هستی ، منتظر باش تا

 

حضرت دوست بگوید که تو وابسته به مایی.

5- چیست عاشق را جز آن که آتش دهد پروانه وار           اولش قرب و میانه سوختن و آخر فنا

 

واژه شناسی

 

عاشق : آنکه در دوستی کسی به نهایت رسیده باشد، دلسوخته ( دهخدا ). فنا : نیستی و زوال ( فرهنگ لغات و

 

تعبیرات خاقانی/ سجادی ).

 

زیبایی شناسی

 

بین اول وآخر « تضاد » است و بین سوختن و آتش و پروانه « مراعات النظیر» وجود دارد.

 

معنی شناسی

 

برای عاشق جزاین که مانند پروانه نزدیک آتش شعله محبوب برود وبعد بسوزد و نیست شودچیز دیگری اهمیت

 

ندارد.

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق شرح حال مولوی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق شرح حال مولوی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق شرح حال مولوی


دانلود تحقیق شرح حال مولوی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:10

چکیده:

نام او به اتفّاق تذکره نویسان محمّد و لقب او جلال الدّین است و همه مورّخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدّین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند .
« خطاب لفظ خداوندگار گفته ی بهاء ولد است » و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شود و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند « که خداوندگار من از نسل بزرگ است » و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه ی صوفیان تناسب تمام دارد ، چنانکه نظر به همین عقیده بعضی اقطاب ( بعد از عهد مغول ) به آخر و اوّل اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .
لقب مولوی که از دیر زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولانای روم گرفته شده است .
در منشا ت قرن ششم ، القاب را ، به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یای نسبت استعمال کرده اند . مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف مو صوف به مولانای روم اختصاص یافته است و موید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بذین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال وا به کار رفته و در عنوان ترجمه ی حال وی ، نه در این کتاب نه در منابع قدیمیتر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است . لیکن شهرت مولوی به مولوی روم ، مسلّم است و به صراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و فحوای اطلاقات تذکره نویسان مستفات می شود و در مناقب العارفین هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همراهان جلال الدین محمد است .
احمد افلاکی در عنوان او لفظ ( سر الله الاعظم ) آورده ، ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده است و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود .
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه بیشتر عمر و مدفن اوست بوده است ، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست  می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است .
نسبش به گفته ی بعضی ، از جانب پدر به ابوبکر صدیق می پیوندد و این را که مولانا در حقّ فرزند معنوی خود حسام الدّین چلپی گوید ؛ دلیل این عقیده توان گرفت چه مسلم است که صدیق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذیل آن به صراحت می رساند که نسبت حسام الدین به ابوبکر بالاصاله نیست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصیّت و وجود مولوی که مربّی و مرشد او زاده ی ابوبکر صدیق است و صرف نظر از این معنی هیچ فایده ای بر ذکر انتساب اصلی حسام الدین به ارمیه و نسبت او از طریق انهلال و قلب عنصر به شیخ مکرّم یعنی ابوبکر مترتب نمی شود .
پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است و او را سلطان العلماء  لقب داده اند و پدر او حسین ابن احمد خطیبی به روایت افلاکی از افاضل روزگار و علّامه زمان بود ، چنان که رضی الدین نیشابوری در محضر وی تلمیذ می کرد و مشهور چنان است که مادر بهاء الدین از خاندان خارزمشاهیان بود ، وی معلوم نیست که به کدامیک از سلاطین آن خاندان انتساب داشت . احمد افلاکی او را دخت علا الدین محمد خوارزمشاه عمّ جلال الدین خوارزمشاه و جامی دختر علاء الدین محمد بن خوارزمشاه و امین احمد راضی وی را دخت علاء الدین محمد عمّ سلطان محمد خوارزمشاه می پندارد و این اقوال مورد اشکال است ، چه آنکه علاء الدین محمد خوارزمشاه پدر جلال الدین است نه عمّ او و سلطان تکش جز علاء الدین محمد پادشاه معروف ( متوفی 617 ) فرزند دیگر به نام و لقب نداشته است و نیز جزو فرزندان ایل ارسلان بن اتسز هیچ کس به لقب و نام علاء الدین محمد شناخته نشده و مسلم است که بهاء الدین ولد در هنگام وفات 85 ساله بود . وفات او به روایت امین رازی در سنه ی 628 واقع شده و بنابراین ولادت او مصادف بوده است با سال 543 و در این تاریخ علاء الدین محمد خوارزمشاه به وجود نیامده و پدر او تکش خوارزمشاه نیز قدم در عالم هستی ننهاده بود .
قطع نظر از آن که وصلت اقوام محمد خوارزمشاه با حسین خطیبی که در تاریخ صوفیان و سایر طبقات نام و نشانی ندارد ، به هیچ روی درست نمی آید و چون جامی و امین احمد رازی در شرح حال به روایت کرامت آمیز دور از حقیقت افلاکی نتوان گرفت ، ولی دولتشاه و مولف آتشکده که با منابع دیگر سروکار داشته اند از نسبت بهاء ولد به خوارزمشاهیان به هیچ وجه سخن نرانده و این قضیه را به سکوت گذرانیده اند . لقب مولوی که از دیر دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این
لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولانای روم گرفته شده است .
در منشا ت قرن ششم ، القاب را ، به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یای نسبت استعمال کرده اند . مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف مو صوف به مولانای روم اختصاص یافته است و موید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بذین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال وا به کار رفته و در عنوان ترجمه ی حال وی ، نه در این کتاب نه در منابع قدیمیتر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است .
لیکن شهرت مولوی به مولوی روم ، مسلّم است و به صراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و فحوای اطلاقات تذکره نویسان مستفات می شود و در مناقب العارفین    هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همراهان جلال الدین محمد است .
احمد افلاکی در عنوان او لفظ ( سر الله الاعظم ) آورده ، ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده است و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود .
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه بیشتر عمر و مدفن اوست بوده است ، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است .


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی


دانلود مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:40

فهرست مطالب:

مقدمه ای درباره خاقانی........................................................................................................3

آثارخاقانی.........................................................................................................................4

قصیده اول(درتوحید وموعظه و مدح حضرت خاتم الانبیاء(ص).................................................19-5

قصیده دوم(درمدح پیغمبراکرم محمد مصطفی(ص)...............................................................28-20

قصیده سوم(درحکمت وموعظت وعزلت وقناعت)................................................................39-29

منابع ومآخذ....................................................................................................................40


 

مقدّمه ای درباره خاقانی:

 

   افضل الدّین بدیل بن علی نجار در سال 520 ه.ق در شهر شروان متولد شد .او تربیت اولیه خودرا

 

بیشتر مرهون عمّ خویش کافی الدین عمربن عثمان می باشد که وی نیز طبیب و فیلسوف بوده است و

 

درابتدا چون نمی خواسته است که شغل پدر را درپیش گیرد از او رنجیده خاطر شده ونزد عمویش رفته

 

است.

 

   « افضل الدّین 25 ساله بود که عمویش وفات یافت و اورا تنها گذاشت ،بعد افضل الدین به نزد استاد

 

دیگری به نام ابو العلاء گنجوی رفت و ابوالعلاء او را به دربارخاقان منوچهرمی برد و از این زمان

 

تخلصش را از«حقایقی» به «خاقانی» تغییر میدهد؛خاقانی بادختر ابوالعلاء ازدواج می کند اما طولی

 

نمی کشد که رابطه او با پدرزنش تیره میشود وپدرزنش راهجو می گوید».

 

                        (نقل به اختصارازمقدمهْ خاقانی/ افضل الدین / دیوان/ سجادی/انتشارات زوار/ چاپ هفتم /1382)

 

مرگ کافی الدین بدترین و تلخ ترین حادثه زندگی خاقانی تا این لحظه است که جانسوزترین قصاید خود

 

را در ماتم او سروده است علاوه براین قصاید ،«حبسیات» او نیز ازاشعار طراز اول دیوان اوست.

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آثار خاقانی

 

  • دیوان اشعار که شامل حدود 17000 بیت می باشد.

 

2- مثنوی تحفة العراقین

 

  • مثنوی ختم الغرایب

 

  • منشآت خاقانی

 

 

 

 

 

خاقانی بنا بر اصح اقوال درسال 595 ه.ق در تبریز وفات یافته ودر مقبرةالشعراء سرخاب مدفون

 

است .

 

                                                                                (همان / به اختصار از مقدمه)          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قصیده اول

 

درتوحید و موعظه ومدح حضرت خاتم الانبیا(ص)

 

1- جوشن صورت برون کن درصف مردان درآ                  دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا

 

واژه شناسی

 

جوشن : سلاحی باشد غیر زره چه زره تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه آهن باهم باشد ( برهان).

 

ونیز سلاحی جبّه مانند که از حلقه آهن سازند و شبیه زره است (معین).

 

صورت : شکل ، قالب ، جسم وکالبد ( لغت نامه دهخدا ). دل: نفس ناطقه ومحل تحصیل معانی ومخزن اسرارحق

 

(فرهنگ لغات واصطلاحات عرفانی) دار: خانه (معین).

 

معنی شناسی

 

جسم ظاهریت را ترک کن وبه گروه مردان خدا بپیوند و دل را بطلب زیرا از فرمانروایی خانه دل می توان به

 

پادشاهی درعرصه معرفت رسید .

 

 

2- تا تو خودرا پای بستی باد داری دردو دست             خاک بر خود پاش کز خود هیچ نگشاید تورا

 

واژه شناسی

 

باد وخاک هر دو از عناصر اربعه . باد دردست داشتن : تهیدست بودن ، بی چیز بودن (فرهنگ کنایات).

 

پای بست خود بودن : بسیار به خود دلبستگی داشتن (معین).

 

زیبایی شناسی

 

بین باد وخاک صنعت« تضاد» وجود دارد ، پا ودست نیز« مراعات النظیر» دارد و نیز تکرار کلمه «خود».

 

معنی شناسی

 

تا اینگونه به خود دلبسته ای چیزی نداری پس خودرا نادیده بگیرکه این« خود » راهی ازمعرفت برایت بازنمیکند.

 

3- با تو قرب قاب قوسین آنگه افتد عشق را                   کز صفات خود به بعدالمشرقین مانی جدا

 

واژه شناسی

 

قرب : نزدیکی ، نزدیک شدن ، منزلت (معین) . قاب قوسین : مقداردو کمان برگرفته ازآیه 9 سوره نجم

 

« فَکان قاب قوسین أو ادنی» پس بود به اندازه دو کمان یا نزدیکتر (معین) .

 

قاب قوسین : مقام قرب الهی واسمایی است به اعتبار تقابل میان اسماء درامر الهی که دایره وجود می خواند

 

( فرهنگ مصطلحات عرفانی / سید جعفر شهیدی ).

 

قرب قاب قوسین : نزدیکی دو سر کمان ( فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی / ضیاء الدین سجادی ).

 

بعدالمشرقین : دوری بین مغرب ومشرق یا فاصله بسیار دور ( معین ).

 

زیبایی شناسی

 

در مصراع اول تکرار حرف «ق» موسیقی بیت را زیبا کرده است ، قرب و بعد« تضاد» دارد ونیز بیت« تلمیح »

 

دارد.

 

معنی شناسی

 

تو آن زمان به عشق حقیقی نزدیک می شوی که از صفات ( ذمیمه) خود بسیار فاصله بگیری.

 

 

4- آن خویشی چند گویی کان اویم آن اوی                       باش تااو گوید از خود کان مایی آن ما

 

واژه شناسی

 

آنِِ‌ : ضمیر ملکی به معنی مال، متعلق به (دهخدا).

 

زیبایی شناسی

 

بیت « ردالعجز علی الصدر» دارد ؛ در مصراع دوم « التفات» وجود دارد و همین طور تکرار کلمه« آن» دربیت

 

زیباست.

 

معنی شناسی

 

تو متعلق به خودت هستی ، چقدر از دروغ ادعا میکنی که متعلق به حضرت دوست هستی ، منتظر باش تا

 

حضرت دوست بگوید که تو وابسته به مایی.

5- چیست عاشق را جز آن که آتش دهد پروانه وار           اولش قرب و میانه سوختن و آخر فنا

 

واژه شناسی

 

عاشق : آنکه در دوستی کسی به نهایت رسیده باشد، دلسوخته ( دهخدا ). فنا : نیستی و زوال ( فرهنگ لغات و

 

تعبیرات خاقانی/ سجادی ).

 

زیبایی شناسی

 

بین اول وآخر « تضاد » است و بین سوختن و آتش و پروانه « مراعات النظیر» وجود دارد.

 

معنی شناسی

 

برای عاشق جزاین که مانند پروانه نزدیک آتش شعله محبوب برود وبعد بسوزد و نیست شودچیز دیگری اهمیت

 

ندارد.

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله شرح مثنوی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله شرح مثنوی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله شرح مثنوی


دانلود مقاله شرح مثنوی

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:41

چکیده:

زآنکه شاکر را زیادت وعده است              آنچنانکه قرب، مزد سجده است
شاکر را زیادت وعده است: گرفته از قرآن کریم است« لَئِن شکَرتمَﻷَزیدنّکم.»  (ابراهیم،7) وشما بندگان اگر شکر نعمت به جاآورید نعمت شما می افزاییم.
وَاسجُد واقتَرب: (علق،19) وبه نماز بپرداز و به حق نزدیک شو.
نور از آن ماه باشد و ین ضیاء                        آن خورشید این فروخوان از نُبا
از نُبا فروخواندن: اشاره است به این آیه شریفه « هوالذی جَعَلَ الشّمس ضیاءً واقمرنورا»(یونس،5) از این آیه شریفه بربلندی رتبت ضیاءالحق استفاده می کندو گفته خود را دربیت نخست، کامل می سازد. وفرماید ماه را روشنی است وآفتاب را ضیاء است و توضیائی وبرتر ازماه .
تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول،
 خود معشوق را درباغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر
 می کرد ومی گفت که عسس أَن تَکرهوا شیئاًو هو خیر لکُم
بلک از او کن عاریت چشم ونظر                         پس ز چشم او به روی اونگر
چشم ونظر رعایت کردن: بعضی شارحان هندی آن را ازحدیث « عَرَفُت رَبّی رَبّی» گرفته اند ونیکلسون نیز آن را درشرح خود آورده و مرحوم فروزانفر به فرموده علی(ع) اشارت کرده است: که «أعرفوا اللهَ بالله.» لیکن این دو روایت تناسب چندانی با مضمون بیت مناسب با این مضمون حدیث:« اللهم ارِنی الدنّیا کما تُریها صالحی عِبادک» است.
کَانَ الله : نگاه کنید به بیت ذیل بیت 1939/1
چشم او من باشم:
رو که بی یسمع و بی یبصر توی                          سر توی چه صاحب سرتوی
در حقیقت دوستانت دشمن اند                          که زحضرت دور و مشغولت کنند
دوستان دشمن:آنچه دردنیا موجب دلبستگی است.
نیکلسون به پیروی از بعضی شارحان آن را مناسب آیه 67 زخرف گرفته است.
«اﻷخلاء یومئذ بعضهم لبض عدو الا المتقین.»  ولی این آیه درباره روز رستاخیزاست.شاید این آیه مناسب تر باشد که: «إنّ مِن اَزواجِکُم و اَولادِکم عَدواًلکم فَاحذَروهُم.» (تغابن،14) و این حدیث نیز مناسب می نماید : «إنّ الدّنیا دارُ بلاءٍ وَإنَّه مُبتلیکم فیها و اَمَرهم بالصبرو بَشّرهُم.»   (الدرالمنثور،جلد1،ص156)  
زین سبب بر انبیاء رنج و شکست            ازهمه خلق جهان افزون تر است
رنج و شکست انبیاء: « أشدّ النّاس بَلاءً النبیاء، ثُم الصالحون ثُم المثَلُ فَالامثلُ.» (یوسف بن احمد مولوی، شرح نیکلوسون، احادیث مثنوی، ص107) و از امام صادق (ع) منقول است : « ان اشدّ النّاس بَلاءالانبیاء صَلوات الله علیهم ثمَّ الّذین یَلونَهم الامثل فالامثَل.» (امالی طوسی، به نقل بحار الانوار ج 11، ص 69)
ورنمی توانی رضا ده ای عیار                  گر خدا رنجت دهد بی اختیار
رضا دادن: اشارت به حدیثی است که درالمنهج القوی، شرح انقروی و دیگر شارحان از طریق عامه با عبارت های متفاوت و مضمون و احد آمده است ازجمله حدیثی در احادیث مثنوی بدین عبارت است:«إذَاکَثُرت ذُنوب العَبد و لَم یَکن لَه ما یُکفرها مِن العمل إبتَلاه الله بِالحزن لِیکَفّرها عَنه.» (احادیث مثنوی ،ص 108) و از امام صادق (ع) منقول است: « انّ العبدَ اذا کثرت ذنوبُه و لم یجد ما یُکفرها به ابتلا الله عزوجلّ بالحزن فی الدنیا لیکفّرها، فان فعل ذلک به والا اسقم بدنه....: چون گناه بنده فراوان شودو کفارت آن را دادن، نتواند، خدایش به اندوه این جهان مبتلا گرداند تا کفاره آن گرداند وگرنه او را بیمار سازد.» (بحار الانوار، ج5، ص 315، از امالی صدوق)
سئوال کردن از عیسی عیله السلام که دروجود از همه صعب ها صعب تر چیست:
گفت عیسی را یکی هشیارتر سر                 چیست درهستی زجمله صعب تر
گفت عیسی را : مستند این داستان د ر مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی حدیثی از مستدرک الوسائل و شرح نهج البلاغه آمده است که «سئل عن النبی (ص) ما یَبعد من غضب الله قال ان لا تغضب.» ام ااین روایت تناسب بیشتر دارد: « قال الحواریون لعیسی بن مریم(ع) یا معلم الخیر عَلِّمنا ایّ الاشیاء اشد، فقال غضب الله عزّوجلّ قالو فبم یتقی غضب الله قال بان لاتغضبوا قالو وما بدء الغضب قال الکبر و التجبرو محقره الناس.» (خصال صدوقُ، ج1، ص8، بحار الانوار ، ج 14 ، ص 28)
قصه آن صوفی که زن خود را با بیگانه بگرفت
آنچنانش تنگ آورد آن قضا                                   که منافق را کند مرگ فجا
مرگ فجا: مرگ ناگهانی که درآن مجال توبه برای گنهکارنیست، و درحدیث است: « مَوتُ الفجاءه راحه المومن وحسره الکافر.» (بحار الانوار، ج74، ص 54، از مکار الخلاق)
گفت یزدان وصف این جای حرج               بهر محشر لاتَرَی فیها عوج
لاتری فیها عوج: «لاتری فِیها عِوَجا ولا أمتا: در آن (زمین) هیچ کجی (پستی ) و بلندی نبینی.»(طه،107)
معشوق را زیر چادرپنهان کردن جهت تلبیس ، وبهانه گفتن زن،
 که انّ کید کنّ عظیم:
انّ کید کنّ عظیم ٌ : همانا مکر شما (زنان) بزرگ است.(یوسف،28)
غرض از سمیع و بصیر گفتن خدا را
کی کم از برّه کم از بزغاله ام                      که نباشد حارس از دنباله ام
کم ازبره بودن: مناسب است با حدیث : «انّ الله تعالی یحمی عبدَه المومن کما یحمی الراعی الشفیق غنمه عن مراتع ِ التّهلُکه: خداوند بنده مومن را نگهبانی می کند چنانکه چوپان مهربان گوسفندانش را درچراگاه های مرگبار .»(احادیث مثنوی، از الجامع الصغیر) ومجلسی از عده الداعی آرد که خدا به موسی فرمود: « انّی لازودُهم (اولیائی) عن نعیمها (نعیم الدنیا) کما یذودالراعی غنمه عن مراتع التهلکه: (بحار الانوار ، ج13، ص49)
مثال دنیا چون گولخن و تقوی چون حمام
هر که درحمام شد سیمای او                      هست پیدا بررخ زیبای او
پیدا بودن آثار برزخ زیبا :گرفته از قرآن کریم است: « سِیما هُم فی وُجوهِهِم مِن اثَر السُجُود.»(فتح،29)  علامت این مومنان ظاهر است در رویهای ایشان از اثرسجود بسیار  
تونیان را نیز سیما آشکار                        از لباس وازدخان واز غبار
آشکار بودن سیمای تونیان: گرفته از قرآن کریم است: « یُعرف المُجرِمون بِسیمَاهُم.»(رحمن،42)  بدکارن به سیمایشان ساخته شوند پس موی پیشانی آنها با پاهایشان بگیرند  


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق شرح حال مولوی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق شرح حال مولوی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق شرح حال مولوی


دانلود تحقیق شرح حال مولوی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

فهرست مطالب:

مقدمه:
چکیده ای از موضوع:
1-1- شرح حال مولوی
1-2-آثار مولوی
2-1- دست بیعت به هر کس مده

2-2- در پی خیال و سایه مباش، حقیقت را بجو
2-3- ایام جوانی را مغتنم شمار
2ـ4ـ خطا را به خود نسبت ده نه به خدا
3ـ1ـ عظمت عقل
3-2 عقل و تقلید
4_1_دوستی مال و مقام ، مکر ، ابلیس است
4_2_ منطق آبی ف اختیار بود و منطق ابلیس ، جبر

4_3_ابلیس و مکرهای او و طریق رهایی از آن
منابع و ماخذ :

 

 

مقدمه:

مثنوی به حق دریایی است بی‌کران انباشته از دره های گرانمایه و پر قیمت کهدر کمتر مکتوبی می‌توان بدانها دست یافت. در عین حال، نوشتاری است بلند و طولانی که شاید خواندن سراسر آن از حوصله بسیاری خارج باشد، و نیز به شعر است و چه بسا برخی نتوانند به آسانی مضمون این اشعار را دریابند و با کندی و تأمین پیش بروند، و این کار برای افراد کم حوصله ملال آور است. همچنین کتابی است کم عنوان و مطالب متنوع و گوناگون در ضمن داستانهای بلند در آن مندرج شده است. و موانا بیشتر از دیدگاه اسلام نگاه کرده ولی تبعیت از هیچ دینی را قبول نکرده است. هدف من در این گزیده آن بوده که روزنه‌ای بگشایم به روی شما برای بهره‌مند شدن از آن چشمه نور.

امیدوارم این نوشتار شما را علاقمند کند تا سراغ مثنوی روید و تمام آن را بخوانید و جان را از آن زلال معرفت سیراب کنید.

گر شدی عطشان بحر معنوی                    فرجه‌ای کن در مثنوی


چکیده ای از موضوع:

در مثنوی درباره موضوعات گسترده بحث شده است که در این تحقیق درباره چکیده‌ای از موضوعات آن نوشته‌ام. در چند سطر درباره زندگی مولانا جلال الدین و آثار ارجمند او نوشته شده و به پند‌هایی که در ادبیات مثنوی پنهان است اشاره کرده‌ام که مثنوی بسیار پندهای آموزنده برای خوانندگن خود دارد به مثال می‌توان به انسانهای شیطان نما که در نظر مولانا وجود دارد اشاره کرد که با آنها بیعت نباید کرد.

مولانا کتابهای تألیف شده توسط افراد دیگر زیاد دارد که یکی از آنها محمد تقی جعفری است که عظمت عقل را از دیدگاه مولانا و دیدگاه دانشمندان دیگر مقایسه کرده است در مورد عقل مولانا دیدگاه خاصی دارد که من به چند نکته اشاره کرده‌ام که یکی عظمت عقل و دیگری عقل و تقلید است.

همچنین در مورد نقش ابلیس در زندگی انسان سخن گفته که ابلیس در تمامی مراحل زندگی انسان نقش دارد و در مورد آن اشعار مولانا که در رابطه این موضوع است اشاره کرده‌ام.


دانلود با لینک مستقیم