یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود تحقیق شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم


دانلود تحقیق شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:11

چکیده:

وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم

شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم

شعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار مشحونست. علت آن هم آشکار می‏باشد و آن وضع سخت و دشواریست که با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونریزیها و بی‏ثباتی اوضاع در دوره فترت بعد از ایلخانان ادامه یافته و محیط اجتماعی ایران را با دشوارترین شرایطی مقرون ساخته بود. همین وضع مورث توجه شدید غالب شعرا به مسائل دینی و خیالات تند صوفیانه و درویشانه و گوشه‏گیری و در نتیجه تصورات باریک و دقیق نیز شده است.
در عصر مغول بر اثر انتشار بسیاری از مفاسد اخلاقی انتقادات اجتماعی به شدت رواج یافت. البته پیش از این تاریخ از این قبیل انتقادات در اشعار شعرا خاصه در شعرای قرن ششم که بر اثر تسلط ترکان و رواج بعضی مفاسد از اوضاع ناراضی بودند، نیز مشاهده می‏شود ولی در عهد مغول به همان نسبت که مفاسد اجتماعی رواج بیشتری یافت به همان درجه هم این انتقادات شدیدتر و سخت تر شد. از این انتقادات سخت در آثار سعدی خاصه گلستان و در هزلیات او و در جام جم اوحدی و د رغزلهای حافظ و آثار شعرای دیگر بسیار دیده می‏شود و از همه آنها مهمتر آثار شاعر و نویسنده خوش ذوق هوشیار «عبید ذاکانی قزوینی» است که آثار او نظماً و نثراً حاوی مسائل انتقادی تندیست که با لهجه ادبی بسیار دلچسب و شیرین بیان کرده و در این باب گوی سبقت از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان بوده است. حقاً هم هیچ دوره‏یی از ادوار مقدم بر او در ایران به نحوی که او می‏خواسته مانند عهد زندگی وی نمی‏توانست مضامینی بدان شیرینی و خوبی برای انتقادات اجتماعی او فراهم سازد.
در شعر قرن هفتم و هشتم قصیده به تدریج متروک می‏شد و به همان نسبت غزلهای عاشقانه لطیف جای آنرا می‏گرفت. منظومهای داستانی نو عرفانی زیاد سروده شد و همچنین منظومهایی که حاوی افکار اجتماعی و حکایات و قصص کوتاه باشد(مانند بوستان سعدی) در این دوره معمول گردید. داستانهای منظوم قرن هفتم و هشتم معمولاً به تقلید از نظامی شاعر مشهور پایان قرن ششم ساخته می‏شد و از بزرگترین مقلدان نظامی در این دوره امیر خسرو دهلوی و خواجوی کرمانی را می‏توان ذکر کرد.
سبک شعر در قرن هفتم و هشتم دنباله سبک نیمه دوم قرن ششم است که اکنون اصطلاحاً سبک عراقی نامیده می‏شود. علت توجه شاعران این قرن به سبک مذکور آنست که مرکز شعر در این دو قرن نواحی مرکزی و جنوبی ایران است که لهجه عمومی استادان این نواحی با سبک سابق الذکر سازگارتر است. با این حال در میان شعرای این دوره کسانی مانند مجد همگر شیرازی و ابن یمین فریومدی و مولوی بلخی بودند که به سبک خراسانی بیشتر اظهار تمایل می‏کردند و علی الخصوص سبک مولوی در غزلها و قصائدش نزدیکی تام بروش شاعران خراسان دراوایل قرن ششم داشت.
شعر فارسی دوره مغول با دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی شروع می‏شود که هر دو پیش از حمله مغول ولادت یافته و در محیط دور از دسترس مغولان تربیت شده بودند.
ابو عبدالله مشرف بن مصلح شیرازی به سعدی در اوایل قرن هفتم (حدود 606 هجری) در شیراز ولادت یافت و به سال 691 یا 694 در همان شهر درگذشت، در حالی که قسمت بزرگی از زندگی خود را در سفرهای دراز و سیر آفاق وانفس گذرانده بود. وی بی تردید از شاعران درجه اول زبان فارسی و همردیف فردوسی است، قدرت او در غزلسرایی و بیان مضامین عالی لطیف عاشقانه و گاه عارفانه در کلام فصیح و روان که غالباً در روانی و فصاحت به حد اعجاز می‏رسد بی‏سابقه بود. علاوه بر این سعدی در ذکر مواعظ و اندرز و حکمت و بیان امثال و قصص اخلاقی با زبانی شیرین و شیوا و مؤثر گوی سبقت از همه گویندگان فارسی زبان ربوده است. نثر او هم که در عین توجه به بعضی از صنایع لفظی ساده و روشن و خالی از تکلفات دور از ذوق بلکه بسیار لطیف و دلپسند و مطبوع است او را در ردیف بهترین نویسندگان فارسی زبان درآورده است چنانکه مدتها کتاب گلستان او در شمار کتب درسی مدارس و مکاتب ایران بوده است و هنوز هم سرمشق فصاحت شمرده می‏شود. کلیات آثار او که حاوی: مجالس عرفانی و چند رساله و گلستان (نثر) و بوستان یا سعدی نامه و غزلیات و مامعات و قصاید عربی و فارسی و ترجیعات و مقطعات و هزلیاتست بارها به طبع رسیده و زبانزد خاص و عام ایرانیانست:
از غزلهای شیوای اوست:
شب فراق که داند که تا سحر چندست مگر کسی که به زندان عشق دربندست
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم کدام سرو به بالای دوست مانندست
پیام من که رساند به یار مهر گسل که بر شکستی و ما را هنوز پیوندست...


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه ادبیات - شعر و سیاست(لیندا سو گرایمز)

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه ادبیات - شعر و سیاست(لیندا سو گرایمز) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه ادبیات - شعر و سیاست(لیندا سو گرایمز)


دانلود پایان نامه ادبیات - شعر و سیاست(لیندا سو گرایمز)

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:186

فهرست مطالب:

شعر و سیاست    7
 
شاعری که سیاست او را رها نمی کند به بررسی شعر سیاسی بپردازم.   شعر سیاسی چیست؟    7
 
شعر فرمایشی یا خودجوش    9
 
نشانه یا استعاره    13
 
شعر ناب و غیرناب    15
 
غار التامیرا    18
 
شعر    27
 
عشق    30
 
عشق ـ شعر    32
 
عشق ـ زن    33
 
شعر    38
 
امیختگی و تمایز بین شعر و سیاست  مصاحبه ای با محمود درویش    70
 
نیما یوشیج و شعرنو    88
 
شعر نو صوفیانهی سهراب سپهری، مسعود فرزان - 07-08-2005, 12:06 AM    100
 
شعر سیاسی، نیازمند شعور سیاسی‌    112
 
نگاهی شعر شاملو و قبانی    128
 
عشق    134
 
عشق ـ شعر    136
 
زن ـ شعر    147
 
فهرست منابع    153

 

چکیده:

شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
 در موردِ به‌هم‌آمیختگی شعر و سیاست،‌ دو نظریه‌ی متفاوت وجود دارد: نظریه‌ی نخست که تا به امروز سست‌تر و سطحی‌تراز نظریه‌ی دیگر بوده است، چنین بیان می‌شود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسی‌ست و چون شعر محملی‌ست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس می‌تواند عرصه‌ای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیه‌های فلسفی و شاعرانه‌ی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونه‌های خوبی‌ست از نظریه‌ای که می‌گوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیک‌تر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه می‌گیرد، چنین بیان می‌کند که شعر هرگز وسیله‌ی مناسبی برای انتقال پیام‌های سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸»  در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» می‌گوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان می‌کند، و شعر می‌کوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریه‌ی دوم حمایت می‌کند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها به‌خاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر می‌نامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمی‌گزیند دارای ارزش ِ شعری می‌دانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح می‌کنند و برخی از این هم فراتر می‌روند و بیان می‌دارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین٩» و شاعران ِ عضو جنبش موسوم بهِ  «ز= ب = ا = ن١٠»، آمدند و اندیشه‌شان را به همین گزاره‌ی اخیر معطوف کردند.
اما «ریچ» ادعا می‌کند که شاعری همانند یک رمز ناگشوده است که انگاره‌ها را در مسیری زیر زمینی منتشر می‌کند. طبق آن‌چه که او در کتاب «فریادِ تارکِ دنیا» نوشته است: «شما نمی‌توانید بگویید که آنها (رموز) را در کجا به هم متصل خواهید کرد، آنها در مسیری زیر زمینی، ریشه به ریشه متصل می‌شوند تا جایی که تمامی برگ‌های گیاه از این پیوند، یکدیگر را به آتش بکشند.» گذشته ازمتافورِ مضحکِ ریشه های گیاهِ آتش گرفته، خودِ نظریه‌ی «ریچ» نیزغیر قابل دفاع است، زیرا باید این حقیقت را ‌در‌ نظر داشت‌ که سرودن شعر – به خصوص از آغاز عصر روشنگری به بعد -  شعر را بدل به سطرهایی مرموز و محرمانه و کاملا ً درونی کرده است، و همین امر موجب شد تا اکثر مردم دیگر توجهِ چندانی به شعر و شاعری نکنند و برایشان اهمیت نداشته باشد که با «شعر برای شعر» روبرو هستند، یا «با یک سامانه‌ی انتقالِ پیام». هیچ کس به خاطر سر در آوردن از سیاست، به سراغ ِ شعر نمی‌رود: به هر حال این طور نیست که اگر شما بخواهید پیش‌بینی کنید که در سال ٢٠٠٨ چه کسی به عنوان رییس‌جمهور انتخاب می‌شود، بروید و شعر بخوانید! حتی اگر بخواهید بدانید که احساس مردم در باره‌ی انتخابات ریاست جمهوری در سال ٢٠٠۸ چیست؛ به سختی می توانید از مطالعه‌ی شعر به نتیجه‌ای برسید. اما «ریچ»- وای! دوباره نه!-  چنین شعاری را برای خود برمی‌گزیند:«نان، خون و شاعری: قلمرو شعر»، که طبق آن ما از سرودن شعر بیم‌ناک هستیم چون: «ممکن است ما (جامعه) را به شکلی احساساتی ترغیب کند به این اندیشه که: درقبال ِ موضع‌گیری علیه هر پدیده‌ای ممکن است وارد مرحله‌ی سرگشتگی شویم. این حالت ممکن است موجب تضعیف امنیتی  بشود که برای خودمان فراهم نموده‌ایم و درخاطرمان ریشه بدواند که فراموش کردن آن چه بر ما می‌رود، کار عاقلانه تری‌ست.»
اما به‌راستی چند نفر از شما با موضع سیاسی «کارولین فورشه» آشنایی دارید؟ من درست به همین نکته اندیشیدم. هیچ کس به «آدرین» التفاتی نمی‌کند، به خصوص وقتی اشعاری به اصطلاح سیاسی، می‌سراید و برای هیچ‌کس مهم نیست که طرز تفکر «کارولاین» در باره‌ی مسائل سیاسی چیست. با وجود اندیشه‌ی دگم و صراحت لجوجانه‌ای که در اکثر آثار «ریچ» در زمینه‌ی شعر سیاسی  دیده می‌شود، او در یک جای «فریاد تارک دنیا» با ملاحظه‌ای زیرکانه، وادار می‌شود عقب‌نشینی کند و چنین بنویسد: «این موضعی نا‌خودآگاه و ناگهانی است در قبالِ رهبران، دولتِ مخفی کار و وحشت ناشی از سیستم بسته‌ی حکومتی. شعر اما به راه خود می‌رود. شعر محملی‌ست پر از بارقه، و به همین دلیل از قلبِ سکوت بر می‌آید، و به دنبال ارتباط با نادیده‌های دیگر است.»
تقریبا ً بدون درک این نکته، «ریچ» به تبیین پدیده‌ای می‌پردازد که موجب شد هنرمندان و نویسندگان جمهوری‌های کمونیستی – ازجمله اتحاد جماهیر شوروی سابق- و شاعران و نویسندگان محبوس و محکوم در دولت کاسترو «هربرتو پادیلا١١» و «آرماندو وایادارس١٢» افول نمایند. در جهان آزاد، هنوز اگر به «پادیلا» و «وایادارس» توجه نشان می‌دهند، نه به خاطر شعرشان، که به‌خاطر محبوس شدن آن‌ها به جرم شعر سرودن است.
شعر و سیاست
مجید نفیسی
اشاره:
"شعر و سیاست"، متن سخنرانی من در کنفرانس سالانه "سیرا" در لس آنجلس، اپریل 93 است. با مطرح شدن این بحث بازچاپ آن بی مناسبت نخواهد بود.
م. نفیسی

سیاست این روزها بین ما بی اعتماد شده است. در میهن خود تجربه ی خونینی را از سر گذرانده ایم و در صحنه ی جهانی شاهد فرو ریختن توهمات سیاسی خود هستیم. از سیاست قدیم خسته ایم ولی تاب پرداختن به سیاستی نوین را نداریم. این است که در برابر هر نمایش سیاسی رو ترش می کنیم و به هر اقدام گروهی با بی اعتمادی می نگریم. با این وجود سیاست ما را رها نمی کند. واقعیات تلخ جامعه همچنان پابرجاست و خاطرات گذشته نیز ما را راحت نمی گذارد. در چنین فضایی است که من می خواهم از رابطه ی بین سیاست و شعر سخن بگویم و به عنوان شاعری که سیاست او را رها نمی کند به بررسی شعر سیاسی بپردازم.

شعر سیاسی چیست؟
در کنار انواع مختلف شعر چون عروضی و آزاد و منشور و سبکهای متفاوت آن چون هندی و سمبولیسم و اشکال گوناگونش چون غزل و قصیده، شعر را می توان از لحاظ موضوع نیز رده بندی کرد و حماسه و مدیحه و مرثیه و شعر عاشقانه و اخلاقی و فلسفی و سیاسی و مانند آن را تشخیص داد. شعر سیاسی پدیده ی نوینی است که با پیدایش دولت مدرن به وجود می آید و سابقه اش در ایران از سالهای انقلاب مشروطیت فراتر نمی رود. وقتی که حافظ از می ترس و محتسب خورده حرف می زند و مسعود سعد از بند بلند نای می نالد، یا سعدی اتابک را نصیحت می کند و فردوسی به زنده کردن پارسی می بالد ما هنوز با شعر سیاسی سروکار نداریم و از قلمرو مدح و ذم و اندرز و حماسه فراتر نرفته ایم. در سابق شاعر ناچار از تکیه به این دیوان و آن دربار بود ولی اکنون شاعر می تواند مستقیما قدرت دولتی را مورد سئوال قرار دهد و شعر خود را مخفی یا آشکار به دست مردم برساند.
منظور من از سیاست معنای خاص این کلمه است یعنی هر آنچه به قدرت دولتی مربوط می شود. وگرنه من هم شعار هر "امر شخصی یک امر سیاسی است" را شنیده ام و معترضم که سرودن شعر عاشقانه مرا از واقعیات جامعه جدا نمی کند. بنابر این شعر سیاسی شعری است که در آن قدرت دولتی مورد سئوال قرار می گیرد مثل شعرهای لویی آراگون و پل الوار در فرانسه، هاینریش هاینه در آلمان، والت ویتمن در آمریکا، مایا کوفسکی و یوگنی یفتوشنکو در شوروی، پابلو نرودا در شیلی، ناظم حکمت در ترکیه، محمود درویش و نزار قبانی در فلسطین و در ایران از تصنیف ها و هجویات دوران انقلاب مشروطیت گرفته تا "مرغ آمین" و "هست شب" نیما و از "زخم قلب آبایی" شاملو و "کسی که مثل هیچ کس نیست" فروغ و "سرود مهاجرین" مانی و "چارپاره ی یک سوگ" خودم.


شعر فرمایشی یا خودجوش
مهمترین ایرادی که به شعر سیاسی می گیرند این است که بیش از حد فرمایشی است. بگذریم از شاعرانی که دولتی یا حزبی هستند یا در دوره هایی از زندگی خود به ندای این رهبر و فرمان آن رهبر، معر سروده اند. ولی حتی کافیست که شاعری به قصد ترویج مرام و بیان پیامی از پیش صادر شده دست به قلم برد محصول کار او سطحی و شعاری خواهد شد و نه اثری خودجوش و عمیق. به عقیده من این انتقادی است درست و بجا منتها حوزه تاثیر آن محدود به شعر سیاسی نمی شود. ضرورت خودانگیخته بودن شعر معیاری ست که دامن هر گونه شعر و از جمله شعر عاشقانه را می گیرد. شاعری که هنوز می خواهد به کز عروضییون شعر بسازد و تصاویر و مضامین کهنه و از پیش پرداخت شده را به فاعلاتن فاعلاتن درآورد، به همان اندازه از خودجوشی شاعرانه به دور است که لاهوتی و کسرایی و ابتهاج در قطعات سیاسی شان.
شاعر باید به ناخودآگاه خود اعتماد کند وگرنه شعرش از طراوت خالی می شود و هنرش به صناعت یک صنعتگر محدود می ماند. نمونه ی این سقط شدگی را در شکافی که بین مطلع و بدنه ی بسیاری از غزلها و قصاید عروضی وجود دارد مشاهده می کنیم. شاعر عروضی در ابتدای قطعه سوار بر بال پری الهام است و از این رو می تواند سربیتی زیبا بیافریند ولی چون به بیت دوم می رسد ملزومات وزن و قافیه او را منحرف می کند.
صراحت یا ابهام
زبان در شعر سیاسی ما همراه با اوضاع اجتماعی تغییر می کند. هر زمان که نیروی سرکوبگر قدرت دولتی، ضعیف شده، شعر سیاسی زبانی مستقیم یافته و هنگامی که داغ و درفش مسلط شده، زبانی کنایی پیدا کرده است. مثلا در دوره ی مشروطیت هجویه های عشقی و فرخی و عارف و ایرج میرزا و در دوره ی ملی شدن صنعت نفت "قطعنامه" ی شاملو و در انقلاب اخیر "حیدر و انقلاب" منصور خاکسار و "خطابه بر سکوی سرخ" مانی و "عزت تیرباران شد" مرا داریم که همه بیانی مستقیم و صریح دارند. برعکس در دوره های خفقان "آی آدمها" 1319 و "هست شب" 1334 نیما، "زمستان" 1335 امید، "کسی که مثل هیچ کس نیست" 1345 فروغ، "کاشفان فروتن شوکران" 1354 و "جدال با خاموشی" 1362 شاملو را داریم که در آنها زبان، کنایی و تصاویر سمبولیک است. شب نشانه ای است از ظلمت سیاسی و زمستان تجسمی از شکست و چراغ سر مسجد نویدبخش انقلاب در راه، و شبکلاه درد علامتی برای نوع خاصی از شکنجه در ساواک و بیمارستان تمثیلی از جامعه ای بیمار. البته در دوره های خفقان شعر سیاسی هرگاه توانسته در مهاجرت سربلند کند زبانی صریح یافته است.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر


دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:17

چکیده:

مثل جنگ خدا

وقتی شما را بریدند

زمین عطشناک پایین

زیر معنویت خونتان روید

و افق به مرتبه ی ظهور آمد

اسب سحر شیهه ای کشید

هفتاد و دو آفتاب

از جنگل نیزه برآمد .

یکی از ویژگی های بارز شعر امروز ، استفاده از پشتوانه ی فرهنگی و مذهبی در شعر است ، که نشان دهنده ی تفکر و اندیشه ی شاعر می باشد . اگر چه باورهای مذهبی در شعر ، سابقه ی طولانی دارد و از آغاز سرایش شعر فارسی، بویژه در شعر شاعران بزرگ و صاحب سبکی همچون کسایی مروزی ، مولانا جلال الدین محمد بلخی ، حافظ شیرازی و محتشم کاشانی و دیگران یافت می شود ، اما این مسئله در شعر شاعران بعد از انقلاب ارزش و اعتبار دیگری دارد ؛ و به کارگیری از عناصر فرهنگی ، اسلامی و ملی در شعر ، از نظر جامعه شناختی نیزط ارزش خاصی به شعر می دهد ، و بر این اساس می توان گفت (( شعر امروز نتنها بی ریشه نیست ، بلکه ریشه در اعماق فرهنگ و اجتماع ، و در مفهوم پیشرفته اش ، ریشه در خرده فرهنگ ترقی خواه نواندیش دارد ؛ و اگر شاعری از موضوع لاقیدی ، با اشعاری نامفهوم که از بار فرهنگی خلاق و پویا بی بهره است ، با زبانی غیر از زبان خود مردم با آنان سخن گوید ، باید تلخی این مکافات را بپذیرد که گفته و خواسته اش شنونده و اجابت کننده ای نداشته باشد .))

اساساً شعر مذهبی از دوری سلاطین صفوی در ایران رشد چشمگیرتری یافته است . پادشاهان صفوی از آغاز تسلط خود بر ایران به شدت شروع به انتشار مذهب تشیع در ایران نمودند ، و یکی از بهترین راههای انتشار مذهب تشیع را تلفیق " مذهب " با " شعر " ، که در میان عموم مردم رواج داشته است ، دانسته اند ؛ و از این روست که مرثیه سرایی ، مدح ائمه و منقبت سرایی در این دوره به اوج خود می رسد . چنانکه نویسنده ی کتاب " عالم آرای عباسی " – اسکندر بیک ترکمان – درباره ی احوال شاعران دوره ی صفوی و پاس نهادن این پادشاهان به منقبت سرایی می نویسد (( در اوایل حال ، حضرت خاقانی جنت مکانی را توجه تمام به حال این طبقه بود ...و در اواخر حیات ، که در امر به معروف و نهی از منکر مبالغه ی عظیم می فرمودند ، چون این طبقه ی علیه را وسیع المشرب شمرده ، صلحا و زمره ی اتقیا نمی دانستند ، زیاده توجهی به حال ایشان نمی فرمودند ، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دانند .

مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غرا در مدح آن حضرت ) شاه تهماسب ) و قصید های دیگر در مدح مخدره ی زمان (( شهزاده پریخان خانم )) ، به نظم آورده ، از کاشان فرستاده بود به وسیله ی شهزاده ی مذکور معروض گشت . شاه جنت مکان فرمودن که " من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند .قصاید در شان شاه ولایت و ائمه ی معصومین علیه السلام بگویند ، صله ، اول از ارواح مقدسه ی حضرات ، و بعد از آن از ما توقع نمایند .

زیرا که به فکر دقیق ، معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشته ی بلاغت در آورده به ملوک نسبت می دهند که به مضمون در اکذب اوست احسن او اکثر در موضع خود نیست . اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند ، شان معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است . )) غرض که جناب مولانا صله ی شعر از جانب اشراف نیافت .))

بنابراین می بینیم که " محتشم کاشانی " پس از این مسئله از مدح سلاطین دست می شوید و به طرف شعر مذهبی دست می یازد و آن ترکیب بند مشهور " دوازده بند " را درباره ی واقعه ی جانسوز کربلا می سراید ؛ و شاعران زیادی نیز به پیروی از او به سرایش اشعار مذهبی روی می آورند و با گذشت قرن ها از عمر ادبیات رسمی تشیع ، هنوز هم جایگاهش رفیع می باشد .

البته ناگفته نماند که بین " هنر " و " مذهب " همواره رابطه ی بسیار نزدیکی وجود داشته و این دو در کنار " عرفان "یک تثلیث محکمی را بوجود آوردند ؛ چنان که دکتر شریعتی در این مورد می گوید (( خویشاوندی میان مذهب و عرفان و هنر را تاریخ نیز شاهد بوده است . هنرها ، مذهبی ترین و عرفانی ترین موجودات این عالم اند . در دامن دامن مذهب و عرفان زاده اند و از این دو پستان شیر خورده اند . هنر ، هنری معراجی است و یا شوق معراجی که در آن هنرمند هر چه از بار " هست " سبک بارتر است ، سدره المنتهایش از زمین دورتر است و روشنایی و گرما و قداست و زیبایی ماوراء را بشر احساس می کند ... و از این است که موسیقی علی رغم بدرفتاریهای مسلمانان ، هرگز دست از دامن تصوف اسلامی برنداشته و از همین روست که مسئله ی پیچیده ای که در ادب و فرهنگ فارسی مطرح است ، روشن می گردد که چرا عرفان ما تا چشم می گشاید خود را در دامن شعر می افکند و به تعبیر بهتر ، تا زبان باز می کند به شعر سخن می گوید و بر خود این دو خویشاوند همدرد و همزبان با هم زیباترین و شورانگیزترین واقعه ی تاریخ معنویت شرق پر معنی است . ))

اما باورهای مذهبی در شعر بعد از انقلاب حال و هوای دیگری دارد . شاعران این دوره فقط به مدح ائمه ی اطهار و یا به مرثیه سرایی صرف بسنده نکردند ، بلکه در کنار این مسایل و با توجه به شریعت شعر تلاش کردند اشعار مذهبی از نظر فرم و ساختار محکم تر بوده تا تاثیر بیشتری در ذهن و زبان مردم داشته باشد و زود به بوته ی فراموشی سپرده نشود . برای نمونه وقتی به مثنوی های " علی معلم " ، این شاعر پر آوازه و صاحب سبک دوره ی معاصر ، نگاه می کنیم ، می بینیم پشتوانه ی فرهنگی ، اسلامی و ملی بیشترین عناصر تشکیل دهنده ی سروده هایش می باشد و اندیشه اش همواره اندیشه ی مذهبی است ؛ و با استفاده از تلمیحات ارزشمندی که این شاعر در ذهنش دارد یک شعر پویا و مانا می سراید .

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید

بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید

شید و شفق را چون صدف در آب دیدم

خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم

خورشید را بر نیزه ؟ آری این چنین است

خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است

این شعر که درباره ی " عاشورای حسینی " سروده شده ، شاعر توانسته است با استفاده از پشتوانه ی عظیم مذهبی ، که همواره مذهب و شعر دو خویشاوند جدا نشدنی هستند ، یک شعر بسیار تاثیر گذاری بسارید . در این شعر ، شاعر شهادت امام حسین (ع) و یاران وفادارش را بسیار زیبا به تصویر می کشد و اشاره ی هم به صحنه پر سوز و گداز به نیزه کشیدن سر مبارک سید الشهدا (ع) دارد ، که فکر می کنم اگر باورها و پشتوانه های اسلامی – مذهبی در این مثنوی وجود نداشت ، شعر به این اندازه تاثیر گذار و محکم نبود ؛ و همه ی این مسایل نشان از آگاهی و توان علمی شاعر دارد بی تردید این آگاهی به توان هنری شاعر کمک می کند .

ویا در شعری دیگر :

به مکه شب ، همه ی شب را ستاره باریده است

شگفت واقعه ای تا که ، یا که نشنیده است

خبر زوادی نجوا دو واحه این طرف است

چه چار سدره از آن سو قبیله معترف است ...

این شعر در مورد گرامیداشت تولد حضرت رسول (ص) سروده شده است . شاعر در این شعر معتقد است که در شب ولادت پیامبر اکرم (ص) آسمان مکه کاملاً روشن و ستاره باران شد بود و در همان شب ولادت ، همگی از این واقعه ی بزرگ به سرعت آگاه شدند ؛ و همچنین به کار بردن واژه هایی مانند وادی ، قبیله ، واحه ، نشان از موقعیت اقلیمی و جغرافیایی مکه دارد .

از دیگر شاعرانی که پس از انقلاب به شعر مکتبی گرایش بیشتری داشته و در اکثر سروده هایش باورهای مذهبی وجود دارد ، "حسن حسینی " است . این شاعر با چاپ مجموعه ی گنجشک و جبرئیل ثابت کرده که به راحتی می توان به غیر از قالب های کلاسیک که گذشتگان در آن قالب شعر سروده اند ، در قالب های نیمایی و سپید نیز شعر مذهبی سرود و می توان گفت که این شاعر با مجموعه ی مذکور ، شعر مذهبی را به کمال و اوج خود رسانده است :

ای زن !

قرآن بخوان

تا مردانگی بماند

قرآن بخوان به نیابت کل آن سی جزء

که با سرانگشت نیزه

ورق خورد

قرآن بخوان

و تجوید تازه را

به تاریخ بیاموز ...

این شعر که در مورد حضرت زینب (س) سروده شده است ، نشان می دهد که دید شاعر نسبت به مسایل مذهبی برخلاف شاعران پیشین ماست . عموماً شاعران در گذشته مصیبت ها ، اندوه ها و آوراگی های حضرت زینب (س) را به تصویر می کشیدند ، ولی سراینده ی این شعر ، بسیار ژرف نگر است و برای شهیدان مویه کند ؛ بلکه بر این باور است که حماسه ی عظیم کربلا با زینب (س) و صبرش و مردانگی اش به اوج می رسد و انتشار می یابد . او از این بانوی بزرگ می خواهد که قرآن بخواند تا شرف و مردانگی بماند و حتی بر این باور است که او توان آموختن راهی تازه به تاریخ را نیز دارد . بنابراین حماسه ی عاشورا با وجود این زن می ماند و منتشر می شود و با وجود مکتبی و معتقد ، نسبت به زن است ، و ادبیات شیعه با وجود این گونه شاعران ارزشمند می شود .

و یا

تبری می جوییم

از سنگ های جاهلی

که نرخ مروارید محمدی را شکست

و از پولادی

که در کوفه

برج آفتاب را به دو شق کرد

و در عاشورا

بوسه گاه نبی را

در نوردید ...

در مجمر نمرود

در زاویه ی استخوان زکریا

و در صدف مروارید محمدی

ظفریاد غلتانی شدیم

و از سکوت

تبری جستیم

شاعر در این شعر از تملیحات اسلامی بسیاری سود جسته است که نشان از آگاهی شاعر به پشتوانه ی اسلامی و مذهبی دارد ؛ همچنین آگاهانه ازآن ها با زبان شعر وتوجه به ساختار شعر ، با نگاهی تازه استفاده کرده است :

(( از سنگ های جاهلی

که نرخ مروارید محمدی را شکست))

اشاره ای ست به شکستن دندان پیامبر اکرم (ص) در جنگ احد که در آن جنگ کافران با سنگ ، دندان مبارک حضرت رسول را شکستند . از همین مضمون اکثر شاعران استفاده کرده اند ، و نظامی گنجوی شاعر شهیر قرن ششم در مخزن الاسرار در نعمت پیامبر اشاره ای به این موضوع نیز دارد :

چون گهر او دل سنگی نخست

سنگ ، چرا گوهر او را شکست ؟!

کرد جدا سنگ ملامت گرش

گوهری از رهگذر گوهرش

سیم دیت بود مگر سنگ را

کامد و خست آن دهن تنگ را ؟

(کلیات نظامی / 10 )

البته ناگفته نماند که نظامی بارها ازاین موضوع و مضمون در اشعارش سود جسته است ، که نشان از آگاهی حکیم نظامی نسبت به تلمیحات اسلامی دارد .

و از پولادی

که در کوفه

برج آفتاب را به دو شق کرد

اشاره ای است به شهادت حضرت علی (ع) که از این تعبیر نیز شاعران زیادی در سروده هایشان استفاده کردند ؛ ولی آنچه که قابل تامل و تعمق است این است که دید شاعر نسبت به چگونگی شهادت امیر المومنین (ع) به گونه ای دیگر است بدین صورت که شاعرپولاد را جایگزین شمشیر کرده است که به یکگزینش زیبایی در محور جانشینی شعر دست زده است و برج آفتاب نیز استعاره از حضرت علی (ع) می باشد و شکافتن فرق مولا را این چنین زیبا تعبیر کرده که برج آفتاب دوشق شده است !

و در عاشورا

بوسه گاه نبی را

در نوردید ...

که اشاره ای ست به شهادت سید الشهداء اما محسین (ع) که پیشترها در این باره سخن گفته شد و از این مضمون شاعران دیگر به گونه ای دیگر استفاده کرده اند .


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق بررسی شعر نو( نیماسی)

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق بررسی شعر نو( نیماسی) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق بررسی شعر نو( نیماسی)


دانلود تحقیق بررسی شعر نو( نیماسی)

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:17

فهرست مطالب:

زبان شعر نو( نیماسی)
گذری بر ابهام در شعر نو
ویژگی ها و سویه های مدرن
نوآوری نحوی در شعر نو
داستان پردازی اشعار شعر نو
زبان شعر نو( نیماسی)

منابع

چکیده:
پیداست زبان گفتار و زبان شعر دراجزاء با یکدیگر وجه اشتراک دارند. در هر دو نحوه ی بیان« واژه» عنصر اساسی و بنیادین است. اصولاً زبان از ترکیب و هم نشینی واژگان در یک ساختار منظم بوجود می آید. لیکن آنچه مرز میان این دو نحوه ی بیان است شکل برخورد گوینده( یا شاعی با واژه برخورد واژه ها با یکدیگر در شعر و کارکرد خاص آنها می باشد. گفته شد« برخورد واژه ها در شعر»  زیرا« اگر میان واژه ها برخوردی نباشد، شعر بوجود نمی آید. شعر از زبان فراتر رفته، قواد آن را در هم می ریزد میان واژگاه جابجایی پیش می آید این، یعنی برخورد واژه ها   که موجد ساختاری به نام شعر است. در زبان گفتار صرفاً یک نشانه ااست به اشیایی آنکه تصویر شوند گفته می شوند. گوینده در زبان گفتار آنها را به نام می خواند بی آنکه نشانی نشان دهد. لیکن در زبان شعر، واژه نام شیء نیست، خودشیء است و شاعر بی آنکه بگوید نشان می دهد و مخاطب بجای آنکه بشوند می بیند. فرانسیس پونژ  می گوید:
«  هرگز واژهای را از نزدیک دیده اید؟ واژه ای را بردارید ؟ خوب بچرخانید و به حالتهای مختلف درآورید تا عین مصداق خود شود.» خود پونژ واژه ی « کروش»Croche (= کوزه) را مورد بررسی شاعرانه قرار داد و ادعا کرد که هر صرف این واژه بیانگر جایی از کوره ی گلی است. بعقیده او هیچ واژه ی دیگری رنگ کوزه ندارد. این است جایگاه واژه در شعر.
 آنچه مسلم است این است که شعر هنری زبانی است مثل زبان از عناصری چون واژه و لحن در یک ساختار دقیق ساخته شده و از این نظر نیز از جهات صوری، کاملاً مطنبق با زبان گفتار است. و اگر آن 2 سطح را بنگریم کاملاً یکی شان می یابیم، زیرا هر دو از ابزار و مصالح مشترکی شکل گرفته اند، فقط با نگریستن از دیگرسو، با چشمانی که طور دیگری ببیند، می توان شکاف عمیقی و فاصله میان آن دو نحوه بیان را دریافت. واژه در زبان گفتار یک علامت است و در شعر معنا. ساختار در زبان گفتار- اگر باشد- زائیده ی تصادف با مصالحی ا ز تسامح است؛ و ساختار در شعر، نتیجه ی هوشمندی ب ابزاری از ذوق و زیبایی است؛ و گاه چنان نظام مند که نتوان خشتی را جای خشتی نهاد بی آنکه به معماری زییاشناختی آن آسیبی وارد شود.
مختصر آنکه زبان شعر معانی خاص را ر هم می ریزد تا از مستقیم گویی بگریزد و انتقال دهنده ی معناهایی باشد که در ذهن شاعر به بلوغ رسیده است. و از این نظر،نه تنها با زبان گفتار که با زبان علم نیز که بخاطر دقت و تأکید ناشی از روح علمی و تحقیقی، نافی رمزگویی و تعدد و تنوع معانی است،  متفاوت است.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر


دانلود تحقیق باورهای مذهبی در شعر معاصر

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:17

چکیده:

مثل جنگ خدا

وقتی شما را بریدند

زمین عطشناک پایین

زیر معنویت خونتان روید

و افق به مرتبه ی ظهور آمد

اسب سحر شیهه ای کشید

هفتاد و دو آفتاب

از جنگل نیزه برآمد .

یکی از ویژگی های بارز شعر امروز ، استفاده از پشتوانه ی فرهنگی و مذهبی در شعر است ، که نشان دهنده ی تفکر و اندیشه ی شاعر می باشد . اگر چه باورهای مذهبی در شعر ، سابقه ی طولانی دارد و از آغاز سرایش شعر فارسی، بویژه در شعر شاعران بزرگ و صاحب سبکی همچون کسایی مروزی ، مولانا جلال الدین محمد بلخی ، حافظ شیرازی و محتشم کاشانی و دیگران یافت می شود ، اما این مسئله در شعر شاعران بعد از انقلاب ارزش و اعتبار دیگری دارد ؛ و به کارگیری از عناصر فرهنگی ، اسلامی و ملی در شعر ، از نظر جامعه شناختی نیزط ارزش خاصی به شعر می دهد ، و بر این اساس می توان گفت (( شعر امروز نتنها بی ریشه نیست ، بلکه ریشه در اعماق فرهنگ و اجتماع ، و در مفهوم پیشرفته اش ، ریشه در خرده فرهنگ ترقی خواه نواندیش دارد ؛ و اگر شاعری از موضوع لاقیدی ، با اشعاری نامفهوم که از بار فرهنگی خلاق و پویا بی بهره است ، با زبانی غیر از زبان خود مردم با آنان سخن گوید ، باید تلخی این مکافات را بپذیرد که گفته و خواسته اش شنونده و اجابت کننده ای نداشته باشد .))

اساساً شعر مذهبی از دوری سلاطین صفوی در ایران رشد چشمگیرتری یافته است . پادشاهان صفوی از آغاز تسلط خود بر ایران به شدت شروع به انتشار مذهب تشیع در ایران نمودند ، و یکی از بهترین راههای انتشار مذهب تشیع را تلفیق " مذهب " با " شعر " ، که در میان عموم مردم رواج داشته است ، دانسته اند ؛ و از این روست که مرثیه سرایی ، مدح ائمه و منقبت سرایی در این دوره به اوج خود می رسد . چنانکه نویسنده ی کتاب " عالم آرای عباسی " – اسکندر بیک ترکمان – درباره ی احوال شاعران دوره ی صفوی و پاس نهادن این پادشاهان به منقبت سرایی می نویسد (( در اوایل حال ، حضرت خاقانی جنت مکانی را توجه تمام به حال این طبقه بود ...و در اواخر حیات ، که در امر به معروف و نهی از منکر مبالغه ی عظیم می فرمودند ، چون این طبقه ی علیه را وسیع المشرب شمرده ، صلحا و زمره ی اتقیا نمی دانستند ، زیاده توجهی به حال ایشان نمی فرمودند ، و راه گذرانیدن قطعه و قصیده نمی دانند .

مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غرا در مدح آن حضرت ) شاه تهماسب ) و قصید های دیگر در مدح مخدره ی زمان (( شهزاده پریخان خانم )) ، به نظم آورده ، از کاشان فرستاده بود به وسیله ی شهزاده ی مذکور معروض گشت . شاه جنت مکان فرمودن که " من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند .قصاید در شان شاه ولایت و ائمه ی معصومین علیه السلام بگویند ، صله ، اول از ارواح مقدسه ی حضرات ، و بعد از آن از ما توقع نمایند .

زیرا که به فکر دقیق ، معانی بلند و استعاره های دور از کار در رشته ی بلاغت در آورده به ملوک نسبت می دهند که به مضمون در اکذب اوست احسن او اکثر در موضع خود نیست . اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند ، شان معالی نشان ایشان بالاتر از آن است که محتمل الوقوع است . )) غرض که جناب مولانا صله ی شعر از جانب اشراف نیافت .))

بنابراین می بینیم که " محتشم کاشانی " پس از این مسئله از مدح سلاطین دست می شوید و به طرف شعر مذهبی دست می یازد و آن ترکیب بند مشهور " دوازده بند " را درباره ی واقعه ی جانسوز کربلا می سراید ؛ و شاعران زیادی نیز به پیروی از او به سرایش اشعار مذهبی روی می آورند و با گذشت قرن ها از عمر ادبیات رسمی تشیع ، هنوز هم جایگاهش رفیع می باشد .

البته ناگفته نماند که بین " هنر " و " مذهب " همواره رابطه ی بسیار نزدیکی وجود داشته و این دو در کنار " عرفان "یک تثلیث محکمی را بوجود آوردند ؛ چنان که دکتر شریعتی در این مورد می گوید (( خویشاوندی میان مذهب و عرفان و هنر را تاریخ نیز شاهد بوده است . هنرها ، مذهبی ترین و عرفانی ترین موجودات این عالم اند . در دامن دامن مذهب و عرفان زاده اند و از این دو پستان شیر خورده اند . هنر ، هنری معراجی است و یا شوق معراجی که در آن هنرمند هر چه از بار " هست " سبک بارتر است ، سدره المنتهایش از زمین دورتر است و روشنایی و گرما و قداست و زیبایی ماوراء را بشر احساس می کند ... و از این است که موسیقی علی رغم بدرفتاریهای مسلمانان ، هرگز دست از دامن تصوف اسلامی برنداشته و از همین روست که مسئله ی پیچیده ای که در ادب و فرهنگ فارسی مطرح است ، روشن می گردد که چرا عرفان ما تا چشم می گشاید خود را در دامن شعر می افکند و به تعبیر بهتر ، تا زبان باز می کند به شعر سخن می گوید و بر خود این دو خویشاوند همدرد و همزبان با هم زیباترین و شورانگیزترین واقعه ی تاریخ معنویت شرق پر معنی است . ))

اما باورهای مذهبی در شعر بعد از انقلاب حال و هوای دیگری دارد . شاعران این دوره فقط به مدح ائمه ی اطهار و یا به مرثیه سرایی صرف بسنده نکردند ، بلکه در کنار این مسایل و با توجه به شریعت شعر تلاش کردند اشعار مذهبی از نظر فرم و ساختار محکم تر بوده تا تاثیر بیشتری در ذهن و زبان مردم داشته باشد و زود به بوته ی فراموشی سپرده نشود . برای نمونه وقتی به مثنوی های " علی معلم " ، این شاعر پر آوازه و صاحب سبک دوره ی معاصر ، نگاه می کنیم ، می بینیم پشتوانه ی فرهنگی ، اسلامی و ملی بیشترین عناصر تشکیل دهنده ی سروده هایش می باشد و اندیشه اش همواره اندیشه ی مذهبی است ؛ و با استفاده از تلمیحات ارزشمندی که این شاعر در ذهنش دارد یک شعر پویا و مانا می سراید .

روزی که در جام شفق مل کرد خورشید

بر خشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید

شید و شفق را چون صدف در آب دیدم

خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم

خورشید را بر نیزه ؟ آری این چنین است

خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است

این شعر که درباره ی " عاشورای حسینی " سروده شده ، شاعر توانسته است با استفاده از پشتوانه ی عظیم مذهبی ، که همواره مذهب و شعر دو خویشاوند جدا نشدنی هستند ، یک شعر بسیار تاثیر گذاری بسارید . در این شعر ، شاعر شهادت امام حسین (ع) و یاران وفادارش را بسیار زیبا به تصویر می کشد و اشاره ی هم به صحنه پر سوز و گداز به نیزه کشیدن سر مبارک سید الشهدا (ع) دارد ، که فکر می کنم اگر باورها و پشتوانه های اسلامی – مذهبی در این مثنوی وجود نداشت ، شعر به این اندازه تاثیر گذار و محکم نبود ؛ و همه ی این مسایل نشان از آگاهی و توان علمی شاعر دارد بی تردید این آگاهی به توان هنری شاعر کمک می کند .

ویا در شعری دیگر :

به مکه شب ، همه ی شب را ستاره باریده است

شگفت واقعه ای تا که ، یا که نشنیده است

خبر زوادی نجوا دو واحه این طرف است

چه چار سدره از آن سو قبیله معترف است ...

این شعر در مورد گرامیداشت تولد حضرت رسول (ص) سروده شده است . شاعر در این شعر معتقد است که در شب ولادت پیامبر اکرم (ص) آسمان مکه کاملاً روشن و ستاره باران شد بود و در همان شب ولادت ، همگی از این واقعه ی بزرگ به سرعت آگاه شدند ؛ و همچنین به کار بردن واژه هایی مانند وادی ، قبیله ، واحه ، نشان از موقعیت اقلیمی و جغرافیایی مکه دارد .

از دیگر شاعرانی که پس از انقلاب به شعر مکتبی گرایش بیشتری داشته و در اکثر سروده هایش باورهای مذهبی وجود دارد ، "حسن حسینی " است . این شاعر با چاپ مجموعه ی گنجشک و جبرئیل ثابت کرده که به راحتی می توان به غیر از قالب های کلاسیک که گذشتگان در آن قالب شعر سروده اند ، در قالب های نیمایی و سپید نیز شعر مذهبی سرود و می توان گفت که این شاعر با مجموعه ی مذکور ، شعر مذهبی را به کمال و اوج خود رسانده است :

ای زن !

قرآن بخوان

تا مردانگی بماند

قرآن بخوان به نیابت کل آن سی جزء

که با سرانگشت نیزه

ورق خورد

قرآن بخوان

و تجوید تازه را

به تاریخ بیاموز ...

این شعر که در مورد حضرت زینب (س) سروده شده است ، نشان می دهد که دید شاعر نسبت به مسایل مذهبی برخلاف شاعران پیشین ماست . عموماً شاعران در گذشته مصیبت ها ، اندوه ها و آوراگی های حضرت زینب (س) را به تصویر می کشیدند ، ولی سراینده ی این شعر ، بسیار ژرف نگر است و برای شهیدان مویه کند ؛ بلکه بر این باور است که حماسه ی عظیم کربلا با زینب (س) و صبرش و مردانگی اش به اوج می رسد و انتشار می یابد . او از این بانوی بزرگ می خواهد که قرآن بخواند تا شرف و مردانگی بماند و حتی بر این باور است که او توان آموختن راهی تازه به تاریخ را نیز دارد . بنابراین حماسه ی عاشورا با وجود این زن می ماند و منتشر می شود و با وجود مکتبی و معتقد ، نسبت به زن است ، و ادبیات شیعه با وجود این گونه شاعران ارزشمند می شود .

و یا

تبری می جوییم

از سنگ های جاهلی

که نرخ مروارید محمدی را شکست

و از پولادی

که در کوفه

برج آفتاب را به دو شق کرد

و در عاشورا

بوسه گاه نبی را

در نوردید ...

در مجمر نمرود

در زاویه ی استخوان زکریا

و در صدف مروارید محمدی

ظفریاد غلتانی شدیم

و از سکوت

تبری جستیم

شاعر در این شعر از تملیحات اسلامی بسیاری سود جسته است که نشان از آگاهی شاعر به پشتوانه ی اسلامی و مذهبی دارد ؛ همچنین آگاهانه ازآن ها با زبان شعر وتوجه به ساختار شعر ، با نگاهی تازه استفاده کرده است :

(( از سنگ های جاهلی

که نرخ مروارید محمدی را شکست))

اشاره ای ست به شکستن دندان پیامبر اکرم (ص) در جنگ احد که در آن جنگ کافران با سنگ ، دندان مبارک حضرت رسول را شکستند . از همین مضمون اکثر شاعران استفاده کرده اند ، و نظامی گنجوی شاعر شهیر قرن ششم در مخزن الاسرار در نعمت پیامبر اشاره ای به این موضوع نیز دارد :

چون گهر او دل سنگی نخست

سنگ ، چرا گوهر او را شکست ؟!

کرد جدا سنگ ملامت گرش

گوهری از رهگذر گوهرش

سیم دیت بود مگر سنگ را

کامد و خست آن دهن تنگ را ؟

(کلیات نظامی / 10 )

البته ناگفته نماند که نظامی بارها ازاین موضوع و مضمون در اشعارش سود جسته است ، که نشان از آگاهی حکیم نظامی نسبت به تلمیحات اسلامی دارد .

و از پولادی

که در کوفه

برج آفتاب را به دو شق کرد

اشاره ای است به شهادت حضرت علی (ع) که از این تعبیر نیز شاعران زیادی در سروده هایشان استفاده کردند ؛ ولی آنچه که قابل تامل و تعمق است این است که دید شاعر نسبت به چگونگی شهادت امیر المومنین (ع) به گونه ای دیگر است بدین صورت که شاعرپولاد را جایگزین شمشیر کرده است که به یکگزینش زیبایی در محور جانشینی شعر دست زده است و برج آفتاب نیز استعاره از حضرت علی (ع) می باشد و شکافتن فرق مولا را این چنین زیبا تعبیر کرده که برج آفتاب دوشق شده است !

و در عاشورا

بوسه گاه نبی را

در نوردید ...

که اشاره ای ست به شهادت سید الشهداء اما محسین (ع) که پیشترها در این باره سخن گفته شد و از این مضمون شاعران دیگر به گونه ای دیگر استفاده کرده اند .


دانلود با لینک مستقیم