لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
حکومت های حزبی:
یکی از مشکلاتی که در صفحات شمال کشور وجود دارد، حکمروایی افراد وابسته به گروه های زورمند و مسلح سابق همان صفحات می باشد. قیوم بابک روزنامه نگار و یکی از صاحبنظران سیاسی در شمال کشور، به این عقیده است که سیستم حکومت داری در این مناطق، پیش از اینکه بر اساس حاکمیت دولت مرکزی بنا شده باشد، روی حاکمیت احزاب و حلقه های سیاسی صاحب قدرت در منطقه استوار می باشد.
این سیستم، سبب شده تا اشخاص و افرادی که پست ها و مسوولیت های بالای اجرایی ولایات شمال را عهده دار می باشند، پیش از اینکه خود را مامور دولت مرکزی و مؤظف به اجرای فرامین رئیس دولت احساس کنند، پایبند مسوولیت ها و مرام های حزبی و ملزم به پاسداری از منافع آن می دانند و به آن متعهد هستند. قدرت در شمال کشور، میان احزاب قوی تقسیم گردیده و بر اساس منافع احزاب نیز جریان دارد. در چنین صورتی، دولت مرکزی نباید امیدوار باشد که زندگی مردم در شمال کشور، در آرامش و رفاه سپری گردد و مردم، به مرور زمان به دولت مرکزی علاقمندی و دلگرمی پیدا نمایند. بلکه این وضعیت سبب می شود تا مردم، روز به روز نسبت به حکومت بی اعتماد شده امید خویش را از دست دهند؛ زیرا مقامات محلی نه تنها به فکر مردم نمی باشند که مدام در پی تحکیم پایه های اقتدار خود و حزب خود بوده، خدمت و وفاداری به مردم از نظر آنها در ردهء آخر قرار دارد.
در ولایت بلخ، بیشترین اقتدار نصیب جمعیت اسلامی می باشد. بیشتر پست ها و مقامات دولتی شامل ریاست ها و مدیریت های عالی، به افراد وابسته به این تنظیم توزیع گردیده اند. در ولایات سرپل، فاریاب و جوزجان، جنبش شمال به قدرت می باشد و افراد وابسته به این جنبش، قدرت های اجرایی دولتی را به دست گرفته اند. بغلان و سمنگان با اینکه والی های حزبی دارند؛ اما تا اندازه یی زیر کنترول دولت مرکزی می باشند. جالب است که بعضی از افراد سابقه دار حزب اسلامی نیز که در شمال بر سر قدرت می باشند، خویشتن را با خواسته ها و معیارهای احزاب صاحب قدرت در این ولایات، عیار کرده اند.
در چنین وضعیتی، بسیار بعید است که عامه مردم از مزایا و خدماتی که از دولت انتظار می رود، مستفید شوند. عبدالمنان یکی از شهروندان مزار شریف که در دروازه بلخ به صرافی اشتغال دارد، از اوضاع بازسازی در این ولایت، ناراضی بوده و مدعی است که بازسازی در ولایت بلخ، قسمی پیشرفته که سود شخصی مقامات دولتی را در پی داشته است. وی می گوید: "از تمام سرک های اطراف مزار، توجه زیاد به سرک شولگر شده، دلیلش هم این است که رئیس صاحب اقتصاد از شولگر است و اگر سرک خراب باشد، رفت و آمد برایش مشکل می باشد."
قدرت های پنهان:
در بخش وسیعی از شمال کشور، پروسه"دی دی آر" تکمیل شده و پروسه دایاگ نیز در بخشی از این مناطق، آغاز شده است. از سوی مسوولان دایاگ، تبلیغات گستردهی ی صورت می گیرد تا مردم به پیوستن به این پروسه تشویق شوند. روی تابلوهای تبلیغاتی در کنار سرک ها، اعلانات دایاگ نصب می باشند و از طریق رادیوها و تلویزیون های محلی نیز اعلانات در مورد دایاگ به نشر می رسند.
در بعضی از ولایات شمال، هنوز هم قدرت های مسلح محلی، موجود می باشند. در کابل نیز قبلا اعلان شده بود که حدود دو هزار گروه مسلح غیرمسوول در سطح کشور وجود دارند. وجود قوت های نظامی غیرمسوول، غیررسمی و پنهان در کشور، باعث ناامنی و ایجاد تنش در جامعه می گردد. در صفحات شمال نیز قوماندانان محلی، باعث به وجود آمدن تنش و درگیری های منطقوی و همچنان دزدی و چپاول می گردند.
تعدادی از قوماندانان سابقه، نیروهای وفادار به خود را حفظ کرده اند. قوماندانان، به این دلیل افراد خود را به صورت غیررسمی نگهداشته اند که از کارکرد گذشتهء خویش با خبر می باشند و می دانند که اگر نیروهای نظامی آنها از بین بروند، به انتقام از رفتارهای گذشتهء شان دچار می شوند. آنها به افراد وابسته به خود، قول داده اند که برای شان معاش داده و نیازمندی های شان را تامین خواهند کرد. نبود کار، خراب شدن محصولات تربار زراعتی، حاصل ندادن مزارع دیمه و تخریب مزارع کوکنار، سبب شده است تا افراد وابسته به قوماندانان محلی، ماندن در حلقه های مربوط به آنان را نسبت به بیکاری و سرگردان شدن در میان بیکاران جامعه، ترجیح دهند. قوماندانان غیرمسوول، برای اینکه بتوانند معاشات و نیازمندی های نظامیان خویش را تامین کنند، دست به هر کاری می زنند. یکی از ساکنان ولایت سرپل که بره های خود را برای فروش در بازار شولگر ( یکی از ولسوالی های مربوط به ولایت بلخ و واقع در غرب مزار شریف) آورده است، در مورد می گوید که بسیاری از قوماندانان سابقه، ظاهراً خود را به "دی دی آر" تسلیم کرده اند؛ ولی در خفا اسلحه و مهمات و افراد نظامی دارند. آنها دست به هر کاری می زنند تا پول و پیسه مورد ضرورت خود و افراد خود را به دست آورند. وی که به دلیل ترس از یک قوماندان محلی، از افشای نامش خودداری می کند و با خنده می گوید: "اگر نامش افشا شود؛ - منان شکم پاره - شکمش را پاره خواهد کرد"، در مورد اوضاع و احوال امنیتی در ولایت خود، بسیار نگرانی دارد. وی مدعی است که یکی از قوماندانان محلی به نام "منان شکم پاره" برای تامین معاشات افراد خویش، تا کنون دوبار
تحقیق و بررسی در مورد حکومت های سیاسی 8 ص