حدود ۱۰ ساعت تدریس طرحواره درمانی
دانلود کارگاه طرحواره درمانی دکتر شفیعی فرد
حدود ۱۰ ساعت تدریس طرحواره درمانی
طرحواره درمانی
واژه طرحواره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی طرحواره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این ادراک از طریق طرح واره واسطه مندی می شود و پاسخهای افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند.
معرفی کتاب انگلیسی راهنمای طرحواره درمانی: نظریه، پژوهش و عمل
نام کتاب: The Wiley-Blackwell Handbook of Schema Therapy
نویسندگان: Michiel van Vreeswijk, Jenny Broersen& Marjon Nadort
تاریخ چاپ: 2012
تعداد فصول: 47 فصل
تعداد صفحات: 640
پروپوزال بررسی رابطه طرحواره های ناسازگاری اولیه و سبکهای دلبستگی با طرحواره های هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با فرمت word
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:164
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات
1-1- مقدمه
1-2- موضوع
1-3- بیان مساله
1-4- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
1-5- اهداف پژوهش
1-5-1- اهداف کلی
1-5-2- هدف کاربردی
1-6- فرضیه های پژوهش
1-7- متغیرهای پژوهش
1-8- تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای تحقیق
1-8-1- طرحواره درمانی
1-8-2- رضایت زناشویی
فصل دوم: پیشینه نظری و تجربی پژوهش
مقدمه
2-1- رضایت زناشویی: گفته ها و پنداشته ها
2-1-1- عوامل موثر بر رضایت زناشویی
2-1-2- رضایت زناشویی و انواع زوجین
2-1-3- واکنش¬های مربوط به نارضایتی زناشویی
3- طرحواره درمانی
2-3-1- بازگشت به طرحواره
2-3-2- طرحواره چیست
2-3-3- تحول رویکرد درمانی متمرکز بر طرحواره¬ها
2-3-4- الگوی متمرکز بر طرحواره¬ها؛ چارچوب نظری
2-3-4-1- طرحواره¬های ناکارآمد اولیه
2-3-4-2- منشأ طرحواره¬های ناکارآمد اولیه
2-3-4-2-1- پنج نیاز اولیه و حوزه های اصلی طرحواره
2-3-4-2-2- انواع طرحواره¬های ناکارآمد اولیه
2-3-4-3- فرایندهای طرحواره
2-3-4-4- سبکهای طرحواره ای
2-3-5- طرحواره درمانی
2-3-5- شناسایی و ارزیابی طرحواره های ناکارآمد
2-3-5-2- تغیر و اصلاح طرحواره های ناکارآمد اولیه
2-3-5-3-1- تکنیک های هیجانی
2-3-5-2-2- تکنیک های بین فرد
2-3-5-2-3- تکنیک های شناختی
2-3-5-2-4- تکنیک های رفتاری
فصل سوم: روش اجرای پژوهش
مقدمه
3-1- طرح کلی پژوهش
3-2- روش انجام پژوهش
3-3- جامعه آماری پژوهش
3-4- حجم نمونه و شیوه نمونه گیری
3-5- حجم نمونه
3-6- ابزار پژوهش
3-7- متغیرهای پژوهش
3-8- متغیرهای پژوهش
فصل چهارم
4-1- مقدمه
4-2- یافته های توصیفی
4-3-1- بررسی فرضیه ها
4-4- یافته های جانبی
4-3 خلاصه
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری، محدودیت ها و پیشنهادات
مقدمه
5-1- بررسی فرضیه ها
5-3- محدودیت های پژوهش
5-4- پیشنهادات
پیوست 1
پیوست 2
منابع
چکیده:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی در افزایش رضایت زناشویی شهر خوی بوده است. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از بین 3 مرکز مشاوره که شامل افراد مبتلا به نارضایتی زناشویی بود، تعداد 30 نفر انتخاب گردید و مقیاس رضایت زناشویی، جهت شناسایی افراد مبتلا به نارضایتی زناشویی، اجرا گردید.
در این پژوهش از طرح تجربی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترا استفاده شده است. بر این اساس 30 نفر از افراد مبتلا به نارضایتی زناشویی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش متشکل از 15 نفر که در طول 2 ماه مداخله طرحواره درمانی وابسته به مکتب روان شناسی یانگ را دریافت نمودند. گروه کنترل نیز متشکل از 15 نفر بودند که هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. فرض پژوهش بر این بود که رویکرد طرحواره درمانی باعث افزایش میزان رضایت زناشویی می شود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه رضایت زناشویی اینریچ بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید.
نتایج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج نشان داد که رضایت زناشویی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون افزایش یافته است. .
فصل اول:
کلیات پژوهش
1-1مقدمه
خانواده کوچکترین و در عین حال مهمترین واحد جامعه است که در تأمین نیازهای جسمی و روانی انسان¬ها و همچنین سلامت جامعه نقشی اساسی بر عهده دارد. زوجین به عنوان تعیین¬کنندگان جهت و شیوه حرکت خانواده در چرخه زندگی، توجه ویژه ای را می طلبند (کار، 1384). یکی از مفاهیمی که در خانواده از اهمیت بسیار برخوردار است ، زن و مرد و رضایت زناشویی آنها است. رضایت زناشویی یک جنبه بسیار مهم و پیچیده از یک رابطه زناشویی است (استرنبرگ و حجت ،1997). رضایت زناشویی معمولاً به عنوان یک ارزیابی هیجانی-شناختی و ذهنی توسط فرد از رابطه زناشویی خودش مورد ملاحظه قرار می گیرد (اسپریکر، وینزل و هاروی ، 2008). با وجود چالش¬هایی بر سر معنا و سنجش رضایت زناشویی، اصطلاح رضایت زناشویی با اصطلاحاتی نظیر سازگاری، شادمانی و به عنوان شاخصی برای بررسی کیفیت زندگی زناشویی به طور جایگزین به کار رفته است (برسکاید،ریگان ،2005؛فینچام و بیچ ،2006؛ هندریک ،1995). رضایت زناشویی یکی از گسترده ترین مفاهیم برای تعیین و نشان دادن میزان شادی و میزان پایداری رابطه است. رضایت زناشویی یک فرایند است که در طول زندگی بوجود می آید، زیرا لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگی¬های شخصیتی و ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای تعاملی مناسب است. مطالعات نشان داده است که رضایت زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. طی چند دهه گذشته خانواده در معرض تغییرات ساختاری و کارکردی مهمی قرار گرفته است که همین امر روابط موجود در میان اعضای خانواده را دگرگون نموده است (عامری و همکاران، 1382). امروزه در سطح جهانی حدود30 درصد زوجین دارای نارضایتی زناشویی می باشند (احمدی،1382). در نتیجه قوی ترین پیوندهای انسانی در مستحکم ترین قرارگاه آن، یعنی نظام خانواده در معرض تهدید قرار گرفته است. در چنین وضعیتی روز به روز کارآیی خانواده در تحقق وظایفش یعنی تأمین سلامت و آرامش روانی کم رنگ¬تر می شود (عامری و همکاران، 1382).
در نتیجه افزایش بیش از حد نارضایتی زناشویی و طلاق در میان زوجهای جوان، نارضایتی زناشویی جدی تر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. طی سی سال گذشته نیز درمان نارضایتی زناشویی گسترش یافته است و رویکردهای درمانی، اسامی مختلفی را به خود اختصاص داده اند، تخمین های اخیر، تعداد درمانهای روانشناختی را بیش از 400 نوع درمان گزارش کرده اند (پروچاسکا، به نقل از سید محمدی، 1381). یکی از این رویکردهای درمانی رویکرد شناختی رفتاری است.
خانواده از ارکان عمده و نهادهای اصلی هر جامعه و یکی از طبیعی ترین گروههایی است که می تواند نیازهای مادی ، عاطفی ، تکاملی ، و همچنین نیازهای معنوی انسانها را برطرف نماید . این واحد اجتماعی مبدا بروز عدالت انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط و تعاملات بین فردی است . اهمیت خانواده به اندازه ای است که سلامت و بالندگی هر جامعه ای وابسته به سلامت و رشد خانواده های آن است . آنچه عموم مردم باید قبل از ازدواج رعایت کنند راهنمایی و مشاوره و مشاوره قبل از ازدواج است ، منظور این است که افراد قبل از ازدواج در زمینه های شناخت همسر ، تحقیق درباره خانواده ، دوستان ، کار و شغل و.... خصوصیات فرد مورد نظر را کاملا بررسی کنند ، که البته همه این موارد برای شروع زندگی ضروری است . با این وجود ، همچنان میزان طلاق و ناسازگاری های زناشویی با رعایت همه احتیاط های لازم در مرحله انتخاب زوج ، روبه فزونی است و هرروز دادگاه های خانواده از تعداد روز افزون زوجهایی خبر می دهند که تنها و تنها به جدایی رضایت می دهند. (حسینی 1382 ). وارنینگ و همکاران (1981 ) در مطالعه ای دریافتند که نابسامانی ازدواج و عدم خشنودی در زندگی زناشویی به طور معناداری با شیوع اختلالات عاطفی – هیجانی در جمعیت عمومی رابطه دارد . در صورتی که ازدواج های رضایت بخش باعث ارتقاء سلامت همسران و مانع رویددادهای منفی زندگی و مشکلات روان شناختی در آن ها می شود . پیامدهای بد طلاق در پیکر اجتماع و پدید آمدن نابسامانی متعاقب آن برای زن و شوهر در ابعاد مختلف روانی، رفتاری، اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت می باشد و ضرورت و اهمیت خاص بررسی درمان های اثربخش بر رضایت مندی زناشویی و ارئه ی راهبردهایی برای مداخله دراین مشکل را نمایان می سازد ( عامری ، 1382 )
یکی از مفاهیم رایج برای نشان دادن میزان شادی و پایداری این رابطه مفهوم رضایت زناشویی است در واقع، رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه میدهد. برای افزایش رضایت زناشویی تلاش های علمی فراوانی صورت گرفته است. این تلاش ها به تدوین راهبرد های مداخله ای منجر شده است که می توان آن ها را به سه دسته تقسیم نمود: الف) برنامه های آماده سازی همسران قبل از ازدواج (السون و السون ، 1997)؛ ب) برنامه های غنی سازی پس از ازدواج (نیکولز و بکوار ، 2000) ؛ ج) مشاوره ی ازدواج همسران ناسازگار (احمدی 1383)
با توجه به مطالب مذکور ،اکنون توجه محققان معطوف به ابداع شیوه هایی برای افزایش میزان تعاملات مثبت پس از ازداوج شده است، در این میان یکی از راههای موثر برگزاری کلاس های آموزشی و مشاوره ای به منظور افزایش کارآمد رابطه زناشویی زوجین است . در تحقیقاتی که روانشناسان انجام داده اند به یک نتیجه کلی رسیدند که در زمینه رضایت از زندگی زناشویی برداشت زن و شوهر از رفتار یکدیگر بیشتر از خود رفتار حائز اهمیت است. توقع و انتظاری که فرد راجع به یک موضوع دارد از خود موضوع اهمیت بیشتری دارد (شفیع آبادی و ناصری ،1376) . بنابراین باید از این مسئله آگاه باشیم که وقتی مردم معنایی به حادثه ای نسبت می دهند و دیدگاه خود را مورد تفسیر قرار می دهند ، اغلب بدون ارزیابی ، بیشتر بر درست بودن آن تفسیر تأکید می کنند . به بیان دیگر بدون آنکه از هویت واقعی پیام مخابره شده یا حادثه اتفاق افتاده اطلاع کافی داشته باشند به آن بر چسب منفی می زنند . اختلافات زناشویی نیز چیزی جدای از بقیه مسائل نیست . علت اختلافات در نوع تفکر افراد بر می گردد، خانواده درمانگران رفتاری و شناختی _رفتاری اعتقاد دارند که خانواده ها و زوج ها تحت تأثیر محیط های خود هستند، الگوهای رفتاری آموختنی است، بنابراین رفتارهایی با کارکرد بد را می توان با رفتارهای سازگارانه جا به جا کرد.
در زناشویی درمانی و خانواده درمانی، درمانگران و خانواده می توانند هدف های رفتاری ویژه ای را مشخص نمایند . الگوهای زمان حال را ارزیابی کنند و الگوهای جدیدی را مانند مهارت های ارتباطی، حل مسئله، تبادل فکری، مذاکره درباره قواعد و نقش ها و کنترل تعارض را فرا بگیرند. درمانگران شناختی روش و فنون ویژه ای برای روبرو شدن با افکار غیر منطقی زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده طرح ریزی می کنند، و خانواده را در جهت تفکر به شیوه جدید سوق می دهند و در این میان یکی از راه های مؤثر برگزاری کلاس های آموزشی و مشاوره ای شناختی _رفتاری به منظور افزایش کارآمدی رابطه زناشویی زوجین است.
دیدگاههای شناختی ، سلامت و یا عدم سلامت روانی را به نحوه دریافت و تفسیر افراد از جهان و یا به طور اخــــص، محیط پیرامون وابسته دانستهاند (بک، اپشتاین و هریسون، 1983؛ بک، راش، شاو و امـــــــری ، 1979 ؛ سورز، فلانگان و سورز – فلانگان 2004) بنابراین دیدگاهها، چگونگی تجربه واقعیت از طریق ادراک تعیین می شود ( لهی ، 1996). هر اندازه دریافت افراد از محیط پیرامون و انعکاس آن در ذهن به واقعیت نزدیکتر باشد ، روابط افراد با محیط پیرامون و نیز چگونگی واکنش آنها به حوادث و رویدادمنطقی تر و به سلامت روانی نزدیکترند . بدون توجه به میزان خوشبینی یا بدبینی ، بازخورد افراد نسبت به خود یا جهان در آسیب پذیری آنان نسبت به تنیدگی های روانی نقش بسیار مهمــی ایفا می کند (وارنر 2000). برای نمونه، از لحاظ شناختی ، احتمال وقوع حوادث و نیز پیامدهای آنها در ذهن ، تاثیر چشمگیری بر میزان ترس و اظطراب اجتماعی دارد ( اسمیت ، روزنفلید و مک دونالد ، 2006 ) زیرا پاسخهای هیجانی به گونه ای کلی ، متاثر از طریق تحریفهای شناختی می تواند به سوگیری در ارزیابی و قضاوت درباره امور و رویدادها منجر شود (بارون 2000؛ روتنستریچ و سی ، 2001).
افزون بر این ، توجه بیشتر یا کمتر به جنبه های از مسائل و رویدادها می تواند شناخت افراد نسبت به خود و دیگران را تحت تاثیر قرار دهد . به گونه ای که حتی برخی از صاحب نظران (مانند دلمسیر، فرانته و کانستانتینی ، 20007) این الگوی شناختی را به منزله نوعی تحریف شناختی با عنوان اثر متمرکز دانسته اند که تنها موجب مهم شمردن قسمتی از حادثه می شود. گاهی نیز مدت زمان تجربه شادی و غم، به دنبال تجربه حادثه ای خوشایند یا ناخوشایند، میتواند ناشی از تحریف شناختی اثری باشد که بر پیش بینی کیفیت و کمیت رویدادها تاثیر میگذارد (گرتنر، 2003). به همین دلیل است که شناخت و تحریفهای آن را از عوامل اساسی پدیداری افسردگی، به عنوان شایع ترین اختلال روانی قرن جدید، به حساب آوردهاند ( سومرز – فلانگان و سومرز- فلانگان ، 2004 ).
ارتباط انسان با جهان همواره مستقیم و به دور از تاثیر عوامل ذهنی نیست بلکه ساختارهای ذهن (کلی، 1955؛ یونسی، 1987) و نیز مرزها و محدودیتهای حاکم بر کنشهای ذهن (فوکو، 1970 نقل از ضمیران ، 1381 ) در فرایند ارتباط ذهن با جهان دخالت می کنند و به یکی از پیامدهای متداول در بعد اجتماعی ، یعنی سوء تفاهم در روابط بین فردی منجر میشوند (فینچام، هارولد و کانو – فیلیپس ، 2000؛ هماسی و بیوکزو ترک ، 2004) افزون بر این، در بعد روانی نیز به مشکلات و نابهنجاری های روانی می انجامد که نمود آن اختلالهای روانی شایع، مانند افسردگی و اظطراب است (گیبز ، باریگان و پاتر ، 2001 ؛ دیویدسون ، ریکمن و لسپرانس، 2004). این عوامل می توانند در سطح سرد (اعتقادات ذهنی) (بک و دیگران، 1983؛ بک و دیگران ، 1979) و نیز در سطح شناخت داغ (اعتقادات قلبی) و هیجانها مداخله کنند (تیزدل، 1993؛ یونسی و شیری، 1383)، ردپای تحریفهای شناختی اخیرا به برسیهای زنتیک و فیزیولوژیک نیز کشیده شده است به گونه ای که بک (2008) با این باور که عوامل شناختی در ارتباط با ژن و عصب می توانند سازش یافتگیهای روانی – اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهند بر مطالعه های عصب شناختی و ژنتیکی مدل شناختی خویش تاکید دارد.
با مشاهده نمونه ای از دخالت این عوامل در سطح خانواده ، می توان نشان داد که چگونه سبکهای اسنادی ، ادراک زوجها را نسبت به یکدیگر و نیز محیط خانواده تحت تاثیر قرار می دهند و حتی ممکن است به روابط اعضای خانواده آسیبهای جدی وارد کنند ( لهی 1996 ؛ فینچام و دیگران 2000 ؛ یونسی ، رضاخو ، موسوی و صدر السادات ، 1383 ).
روان شناسان به گونه ای عام و متخصصان علوم شناختی و شناخت درمانگران به طور خاص، تحریفهای شناختی را در این رابطه دخیل می دانند (بک و دیگران، 1979، بک و دیگران، 1983؛ تیزدل ، 1993؛ گرتنر ، 2003؛ اسمیت و دیگران ، 2006). این تحریفها با مداخله در سطح افکار و تصورات ( یونسی ، 1378 ) ، آنها را از واقعیت دور می کنند . به اعتقاد لهی (1996) تعدادی از این تحریفها عبارتند از : 1) تفکر دو قطبی (همه یا هیچ ، یا سیاه و سفید)، 2) تعمیم بیش از اندازه ، 3) پرش به نتیجه گیری، 4) ندیدن و یا کم اهمیت شمردن جنبه ها و نکته های مثبت ، 5) ذهن خوانی ، 6) پیش گویی و پیش بینی کردن ، 7 ) بزرزگ نمایی و کوچک نمایی 8 ) استدلال هیجانی ، 9) تفکر دارای بارالزام آور و اجبار (باید و نباید _این نوع تحریف شناختی از نشانه های اصلی و کلیدی تمامیت خواهی است)، 10) بر چسب زدن (مثبت یا منفی)، 11) شخصی سازی (اتفاق امور را تنها مختص خود دانستن)،12) تفکر پوشیده در استعاره ها (نقش ضرب المثلها در این مورد به وضوح اشکار است).
1-2 : موضوع
اثر بخشی طرحواره درمانی در افزایش رضایت زناشویی
1-3: بیان مساله
اغلب بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت و اختلالات روانی مزمن و همچنین افراد مبتلا به نارضایتی زناشویی در پاسخ به درمانهای شناختی رفتاری موفق نبوده اند و امروزه یکی از چالشهای رو در روی درمان شناختی رفتاری، ارائه راهبردهای درمانی موثر برای بیماران مزمن و سخت و افراد مبتلا به نارضایتی زناشویی است. برخی از افراد که برای درمان نارضایتی زناشویی و علائم اختلالات محور I به این درمانها مراجعه می کنند مانند اضطراب یا افسردگی در بهبودی علائم با شکست مواجه می شوند یا علائم آنها عود می کند. میزان موفقیت درمان شناختی - رفتاری برای نارضایتی زناشویی، بلافاصله بعد از درمان 55 درصد است و میزان بازگشت آن پس از شش ماه حدود 35 درصد است( بارلو ، 2001). بنابراین تعجب آور نیست که نارضایتی زناشویی غالباً به صورت مزمن درآمده و نشانه های مرضی سالیان دراز پابرجا بمانند و در نتیجه یکی از مشکلات مهم مشاوران و روان درمانگران در رابطه با این مشکل عدم کارایی بالا و بازگشت مجدد این بیماری پس از درمان های ظاهراً موفقیت آمیز است.
یکی از رویکردهای درمانی که برای حل مشکلات مزمن و سخت طراحی شده، طرحواره درمانی است. حدود سی سال قبل بک (1967و1976) برنقش بنیادی طرحواره های شناختی در اختلالات هیجانی تاکید کرد. طبق نظراو طرحواره ها همانطور که در تحول و تداوم اختلال نقشی بنیادی دارند، در زمینه عود و بهبود بیماری نیز نقش بسزایی ایفا می کنند ( به نقل از ریسو و همکاران ، 2007).
علی رغم نقش مرکزی طرحواره های شناختی در نوشته های اولیه شناخت درمانگران، تکنیک های شناختی و رویکردهای درمانی که پدید آمدند، تمایل بیشتری به بررسی افکار منفی، باورهای ناکارآمد و سبکهای اسنادی نشان دادند. در همین راستا پروتکل های درمانی بوجود آمده نیز به درمانهای کوتاه مدت تمایل داشتند و توجه کمتری به طرحواره های شناختی می شد(ریسو و همکاران، 2007).
در سالهای اخیر برخی پژوهشگران به نظریه ابتدیی بک که بر نقش طرحواره های شناختی در مفهوم سازی مشکل بیمار تاکید می کرد، بازگشتند (یانگ ، 1995). یانگ (1995، کلوسکو و ویشار ، 2003) از پیشگامان رویکرد بالینی طرحواره محور بودند. هدف اصلی این رویکرد تغییر و بهبود طرحواره هاست. طرحواره ها را می توان ساختارهایی برای بازیابی مفاهیم کلی ذخیره شده در حافظه یا مجموعه سازمان یافته ای از اطلاعات، باورها و فرضها دانست. محتوی هر طرحواره از طریق تجربه های زندگی فردی ساخته و پرداخته می شود، سازمان می یابد، در ادراک و ارزیابی اطلاعات جدید مورد استفاده قرار می گیرد (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003).
طرحواره درمانی روابط بین فردی بیمار را از اوان کودکی تاکنون ردیابی می کند، زیرا طرحواره های ناکارآمد اولیه از نیازهای برآورده نشده دوران کودکی بوجود آمده اند. سپس با استفاده از این مدل بیمار و درمانگر با هم متحد می شوند تا با طرحواره ها با استفاده از راهبردهای ویژه ای مبارزه کنند. درمانگر از طریق بازسازی روابط والدینی به صورت محدود، بیماران را آماده می سازد تا نیازهای برآورده نشده دوران کودکی را بروز دهند و از این طریق طرحواره های ناکارآمد اولیه را تغییر دهند.این رویکرد درمانی مدعی است، به دلیل اینکه بر عمیق ترین سطح شناخت تاکید می کند و در پی آن است که هسته مرکزی مشکل را اصلاح نماید از میزان موفقیت بالایی در درمان نارضایتی زناشویی، اختلالات مزمن محور I و اختلالات شخصیت برخوردار است (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003) .
بنابراین با توجه به اهمیت نقش رضایت زناشویی، عدم کارایی درمانهای موجود و در نتیجه مزمن شدن این مشکل و همچنین ادعای طرحواره درمانی مبنی بر درمان بیماریهای مزمن و نارضایتی زناشویی پژوهش حاضر در صدد است تا به سوالاتی در خصوص اثربخشی طرحواره درمانی در کاهش نارضایتی زناشویی پاسخ داده و شیوه ای مناسب برای کاهش این مشکل معرفی کند.
1-4 :اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
این پژوهش به دو دلیل اساسی از ضرورت و اهمیت برخوردار است. اول اینکه در نتیجه افزایش نارضایتی زناشویی میزان طلاق نیز افزایش یافته است. تحقیقات نشان داده است که از سال 1372 تا سال 1378 این میزان از 3/6 درصد به 15 درصد نسبت به میزان ازدواج افزایش یافته است (مرکز آمار سازمان ثبت احوال کشور،1379، به نقل از احمدی، 1382). امروزه مشکلات و نارضایتی های مداوم زناشویی و به تبع آن جدایی یا طلاق زوجین از همدیگر نقش مهمی در رشد و ترویج بسیاری از مشکلات رفتاری و آسیب های اجتماعی ایفا می کند. مشکلاتی نظیر کشمکش¬ها و اختلافات زناشویی، سردی یا جدایی عاطفی و طلاق در یک خانواده و جامعه نابسامانی¬هایی را به دنبال خواهد داشت که گاهی جبران ناپذیرند (نوابی نژاد، 1385 به نقل از احمدی، 1382). نرخ نسبتاً بالای فروپاشی ازدواج ها و میزان طلاق در جامعه وهزینه ها و بار مالی که سازمان¬ها و نهادهای دولتی به خاطر مشکلات زناشویی زوجین متحمل می شود، و مهمتر از آن به مخاطره افتادن سلامت روانی فرزندانی که در این گونه خانواده ها رشد می کنند، گویای اهمیت موضوع و لزوم پرداختن به آن میباشد تا به این طریق به عوامل تاثیر گذار در این مشکلات نظری افکنده و با شناسایی و پرداختن به آنها در جهت بهبود نظام خانواده و افزایش رضایت زناشویی قدم برداشت. به نظر می رسد که مورد توجه قرار دادن ماهیت پویای روابط زوجین و عوامل زیربنایی تأثیرگذار در رابطه زوجین مهم بوده و آموزش به زوجین بر اساس عواملی زیربنایی به منظور افزایش و بهبود رضایت زناشویی ارزشمند باشد، چرا که از این رهگذر به بهبود ارتباط های زناشویی زوجین و پایداری ازدواج ها منجر شده و به استقرار خانواده هایی با عملکرد خانواده سالم و بالنده منجر خواهد شود.
دوم اینکه هر شیوه در حوزه روان درمانی معمولاً پژوهشهای بسیاری را برای وارسی دقیق و نقادانه علت و اندازه اثربخشی آن شیوه برمی¬انگیزاند. بخش قابل توجهی از پژوهشهای انجام شده یا در حال انجام در گستره آسیب شناسی، روان¬درمانی و مشاوره به پژوهیدن وجوه مختلف مکاتب، شیوه¬ها و فنون درمانی اختصاص یافته است. در واقع هدف هر یک از رویکردهای درمانی دستیابی به الگوهای موثر و مقرون به صرفه است تا از این رهگذر در زمینه¬های مورد نظر به حل مشکلات بپردازد. طرح پژوهشی حاضر نیز با توجه به خلاء¬های موجود در زمینه روان¬درمانی در مورد نارضایتی زناشویی به دنبال دستیابی به یک روش کارآمد برای درمان است. از همین رو تلاش برای بررسی اثربخشی طرحواره درمانی در مقابل نارضایتی زناشویی در فرایند تولید دانش انتخاب مناسبی به نظر می رسد.
1-5 : اهداف پژوهش
1- شناسائی طرحواره های ناسازگار اولیه در نارضایتی زناشویی
2- تعیین اثربخشی آموزش طرحواره محور بر افزایش رضایت زناشویی
1-5-1: اهداف کلی
1- ارزیابی میزان اثربخشی روش طرحواره درمانی در افزایش رضایت زناشویی زنان گروه آزمایشی نسبت به زنان گروه کنترل در مرحله پس آزمون .
2- ارزیابی میزان اثربخشی روش طرحواره درمانی در افزایش رضایت زناشویی مردان گروه آزمایشی نسبت به مردان گروه کنترل در مرحله پس آزمون .
3- ارزیابی میزان اثربخشی روش طرحواره درمانی در افزایش رضایت زناشویی زنان گروه آزمایشی نسبت به زنان گروه آزمایشی در مرحله پیگیری.
4- ارزیابی میزان اثربخشی روش طرحواره درمانی در افزایش رضایت زناشویی مردان گروه آزمایشی نسبت به مردان گروه آزمایشی در مرحله پیگیری.
1-5-2 : هدف کاربردی
کمک به افزایش میزان رضایت زناشویی در بین زوجین
1-6 : فرضیههای پژوهش
1- زوجین دارای نارضایتی زناشویی در مقایسه با زوجین دارای رضایت زناشویی دارای طرحواره ناسازگارمی باشند.
2- روش مداخله گروهی مبتنی بر آموزش طرحواره محور در افزایش رضایت زناشویی، اثربخش می¬باشد.
1-7 : متغیر های پژوهش
متغیر های این پژوهش عبارتند از :
الف) متغیر مستقل
متغیر مستقل این پژوهش طرحواره های ناکارآمد زوجین دارای نارضایتی زناشویی می باشد.
ب) متغیر وابسته
میزان رضایت زناشویی
ج) متغیر همگام
1- پیش آزمون
2- سن
3- سابقه ازدواج
4- تحصیلات
1-8 : تعریف نظری و عملیاتی متغییرهای تحقیق
1- 8-1 : نارضایتی زناشویی(Marital Dissatisfaction)
تعریف نظری: نارضایتی زناشویی عبارت است از فرایندهای تعاملی جاری بین زوجین، که در نتیجه آن یک یا هر دو زوج در جریان رابطه زناشویی احساس ناخشنودی و عدم رضایت می¬کنند.
تعریف عملیاتی: منظور از نارضایتی زناشویی مجموعه فرایندهای تعاملی بین زوجین است که به¬وسیله نمرات پایین در پرسشنامه¬ رضایت زناشویی انریچ مشخص می¬شوند.
1-8-2 طرحواره درمانی:
تعریف نظری: طرحواره درمانی یک درمان ترکیبی است که بوسیله یانگ و همکارانش(1990) بر اساس مفاهیم و درمان شناختی – رفتاری رشد یافته است. این رویکرد درمانی ترکیبی از عناصر رویکردهای شناختی- رفتاری، دلبستگی، گشتالت، روابط موضوعی، ساختارگرایی و روان کاوی است. طرحواره درمانی بر کشف ریشه های تحولی(دوران کودکی و نوجوانی) مشکلات روان شناختی، تکنیک های هیجانی، روابط بیمار و درمانگر و سبکهای مقابله ای تاکید می کند. طرحواره درمانی برای درمان ریشه های بنیادی بیماری مطرح شده است که ریشه های بنیادی، طرحواره های ناکارآمد اولیه نامیده می شود.
رضایت زناشویی
وینچ ( 1974 ) معتقد است ، رضایت زناشویی ، انتطباق بین وضعیت موجود و ، وضعیت موجود مورد انتظار است . طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می شود که وضعیت موجود فرد در روابط زناشویی مطابق با آنچه که وی انتظار داشته است، باشد.
رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر ارز جنبه های مختلف روابط زناشویی خود دارند .وینچ ( 1974 )در این خصوص معتقد است که ارتباط با همسر جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است و عدم رضایت زناشویی می تواند به توانی زن و شوهر برای براقرای ارتباط با همدیگر ، فرزندان و دیگران لطمه بزند.
در این پژوهش رضایت زناشویی از طریق نمرات زوجین در پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ اندازه گرفته شد.