یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود پایان نامه آماده درباره روانشناسی عشق با فرمت word-ورد 64 صفحه

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه آماده درباره روانشناسی عشق با فرمت word-ورد 64 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه آماده درباره روانشناسی عشق با فرمت word-ورد 64 صفحه


دانلود پایان نامه آماده درباره روانشناسی عشق با فرمت word-ورد 64 صفحه

مقدمه

برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و در مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.

 زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار روسپی ها (خود فروشان جنسی) فرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.

توهم در عشق

افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروعین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه برای بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.

 هنر عشق ورزیدن

هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.

 ماهیت عشق

غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است. به امید آنکه این مقدمه بتواند کمک حال آندسته گردد که هنوز در ابتدای راه هستند.

روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق

افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار کردن با دیگران دارای تفاتهایی می بـاشـند کـه ریشـه در طـفولیـت آنها و چگونگی رابطه سـرپرست آنان در خردسالی (پدر، مادر یا پرستار) با آنان دارد. بدین مفهوم که اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آمیز داشته و نیازهای کودک را بدرستی پاسخ گوید، طفل نیز پیوند اطمینان آمیز و توام با امنیت با سرپرست خـــود برقرار می کـند. طـفل میـل بـه برقــرار کردن رابطه نزدیک و صـمـیـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و یا از دور به
سرپرست خود لبخند میزند. حـال اگـــر سرپرست طفل به کودک آنچنان که باید توجه نکند و به وی بی اعتنا باشــد،در طفل دو سبک پیوند دیگر شکل میگیرد یکی آنکه طـفل مضطرب و سردرگم میگردد و خصومت و نارضایتی خـود رافعالانه و یا غیر مستقیم به سرپرست خود نشان میدهد و یا آنکه در طفل پیوند اجتنابی شکل گرفته و از سرپرست خود دوری می کـند. این طرز رفتار با طفل در شخصیت کودک رسوخ کرده و در بزرگسالی خود را نمایان میکنـد کـه در این صورت با 4 شخصیت از لحاظ سبک شکل گیری پیوند و دلبستـگی مـیـان فـرد با فرد دیگر به ویژه جنس مخالف و مسایل عشقی مواجه خواهیم بود: 
1- بالغین مطمئن و برخوردار از امنیت: اینگونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران. 
احترام به حریم شخصی و فضای شخصی برای خود و شریک زندگی خود. نسبت به احساسات شریک زندگیش همدلی کرده و به آسانی وی را میبخشد . دارای مرز و حدود مشـخص برای خود، دارای عزت نفس بالا، پشـتیبان و محبوب میباشد.

از آنکه با فردی خیلی صمیمی گردد و یا از سوی وی طرد گردد، نـگـران و بـیمناک نیست. تمایل به برقراری رابطه دراز مدت. مسایـل خصـوصی خود را در صورت لزوم در اختیار دیگران قرار می دهـد و در بـاز کردن سفره دلش نزد دیگران محتاط است.

از رابطه جنسی لذت می برد بویژه با یک شریک دراز مدت. 
برای دیگران احترام زیادی قائل است. هنگامی که به کمک احتیاج دارد از دیگران طلب یاری می کند. در تعامل با دیگران مثبت، خوشبین، سازنده و سخاوتمند است. خلاق و روشن فکر بوده و از مرگ نمی هراسد.

2- بالغین اجتنابی: این گونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:

رابطه آنها از لحاظ فیزیکی و احساسی غیر صمیمی میباشد.

آنها به دوری و جدایی عادت داشته و اینگونه راحت تر هستند.

به دیگران زیاد توجه ندارند و ممکن است خودخواه بنظر آیند.

نسبت به احساسات و نیازهای شریک زندگی خود بی مسئولیت، بـی اعـتـنا و ناشکیبا هستند.

افــرادی منزوی هستند و مـمـکن است رفتـارهـای کنـتـرل جـویانـه، منـتـقـدانـه و غضبناکی بروز دهند. نیاز مبرمی به تعریف و تمجید و پذیرش دارند. قادر به برقرار کردن رابطه صمیمانه با دیگران نیستند.

سفـره دلـشان را برای کسی نمی گـشایند و بـی پـرده احساستـشان را بـیـان نمیکنند. خشک و انعطاف ناپذیرند و به دیگران اعتماد ندارند.

زیاد در رابطه دراز مدت سرمایه گذاری نمیکنند.

پس از جدایی زیاد غمگین نمیگردند. معمولا به کار زیاد اعتیاد دارند تا بتوانند اینگونه از رابطه صمیمانه اجتناب کنند.

هنگام رابطه جنسی با شریکش فرد دیگری را در ذهن مجسم میکند. والدین خود را طرد کننده به خاطر می آورند. دوران کـــودکی آشفته ای را پشت سر گذاشته اند (والدین الکلی و یا بد رفتاری از سوی آنان) هنگامی که خود و یا شریک زندگیش پریشان و دچار مشکل می گردند از شریک خود دوری میگزیند. تعاملات اجتماعی را خسته کننده میداند و از مرگ بیمناک است.

مفاهیم عشق

بـه واسـطه آزمـایشـات گـونـاگون تـفاوتهای ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گردیده اند. برای مثال مشـخص شده کـه زنـان در عـشـق بـه دوسـتی و منافع مـشـتـرک بـیـشتـر بـها می دهند و بـیـشتر از مـردها از حـسادت رنـج بـرده و وابـستگی بیشتری به فرد مقابل خود پیدا می کنند. در زیـر به سبـک های مـخـتـلف عشـق اشاره گردیده است:

1- اروس(EROS): عشق شهوانی – عـشق بـه زیبایی – فاقد منطق – عشق فیزیکی که بواسطه جذابیت و کشش های جسمانی و یا ابراز آن بطور فیزیکی نمایان میگردد -همان عشق در نگاه اول – با شدت آغاز شده و بسرعت فروکش میکند.

2- لودوس(LUDUS): عـشق تـفننی – ایـن عشـق بـیـشتـر مـتعلق به دوران نوجوانی میباشد – عشق های رمانتیک زودگذر – لودوس ابراز ظاهری عشق میباشد – کـثرت گرا نسبت به شریک عشقی – به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمی گرداند -رابطه دراز مدت بعید بنظر میرسد.

3- فیلو(PHILO): عشق بـرادرانـه – عـشـقـی کـه مبتنی بر پیوند مشترک می باشد -عـشقی کـه بـر پـایـه وحـدت و هـمـکاری بـوده و هـدف آن دسـتـیـابی بـه منافع مشترک میباشد.

4- استورگ(STORGE): عشق دوستانه – وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع مـتقابل – در این عشق همنشینی و همدمی بیشتر نمایان می باشـد – صـمـیـمـانـه و متعهد- رابطه دراز مدت است – پایدار و بادوام – فقدان شهوت.

5- پراگما(PRAGMA): عشق منطقی – این مختص افرادی است که نگران این موضوع میباشند که آیا فرد مقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان خواهند شد؟ عشقی که مبتنی بر منافع و دورنمای مشترک می باشـد – پـایـبند بـه اصـول مـنـطـق و خردگرا میباشد – همبستگی برای اهداف و منافع مشترک.

6-مانیا(MANIA): عشق افراطی – انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگیز – شیفتگی شدید به معشوق – اغلبا فاقد عزت نفس -عدم رضایت از رابطه – مانند وسوسه میماند و میتـواند بـه احساسات مبالغه آمیز و افراطی منجر گردد – عشق دردسر ساز – عشق وسواس گونه.

7-اگیپ(AGAPE): عشق الهی – عشق فداکارانه و از خودگذشته-عشق نوعدوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت) – عشق گرانقدر .

پژوهشها حاکی از آن میباشد که زنان بیشتر به عشق از نوع پراگما، استورگ و مانیا و مردان به لودوس و اروس گرایش دارند.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله مقدمه ای بر دو ترجمه عشق سالم – عشق ویرانگر

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله مقدمه ای بر دو ترجمه عشق سالم – عشق ویرانگر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله مقدمه ای بر دو ترجمه عشق سالم – عشق ویرانگر


دانلود مقاله مقدمه ای بر دو ترجمه عشق سالم – عشق ویرانگر

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:36

چکیده:

مقدمه ای بر دو ترجمه

عشق سالم عشق ویرانگر

دررساه میهمانی، آریستوفان درک خود را از عشق در قالب داستانی نمادین بیان می کند: آدمیان در آغاز موجوداتی کروی و کامل بودند. اما زئوس خدای دایان هر یک را به دو نیمه کرد، و هر نیمه را به سویی پرتاب کرد از آن پس انسان ها هر یک شوریده وار به دنبال نیمه گمشده خود می گردند. در این تصویر عشق عبارتست از شوق به بازپیوستن، شوق یکی شدن با محبوب که همانا نیمه گمشده ماست. عشق آریستوفانی دو ویژگی مهم دارد: نسخت آنکه در این تصویر شخص محبوب موضوعیت دارد. نیمه گمشده من فردی خاص است، هیچ کسی دیگری نمی تواند نیمه ناقص وجود مرا کامل کند؛ فقط همان فرد خاص است که می تواند با من «جفت» شود. دوم آنکه در این تلقی از عشق، مناسبات جنسی را می توان بخشی از فرآیند به هم پیوستن و با هم یکی شدن دانست. اتحاد جسمانی که در مناسبات جنسی رخ می دهد در واقع وجه و نمادی از ان اتحاد عمیق وجود میان عاشق و معشوق است. بنابراین، در عشق آریستوفانی، جسمانیت و سکس مورد تحقیر قرار نمی گیرد. پاره ای از حکیمان و عارفان مسلمان نیز اسطوره آریستوفانی را از قول «فلاسفه یونان» یا «الحادیان» نقل کرده اند، و اصل فحوای آن را مستند به حدیثی نبوی کرده اند که به موجب آن محبت و عشق از «مناسبت قدیمه» و از «تعاریف ارواح» ناشی می شود. تصویر آریستوفانی از عشق بی رقیب نبود. در همان رساله میهمانی سقراط تصویر دیگری از عشق به دست می دهد که از جهات مهمی با تصویر آریستوفانی متفاوت است. از نظر سقراط، موضوع اصلی و واقعی عشق «زیبایی» است. (البته سقراط امر «زیبا» و «نیک» را نهایتا یکی می داند. بنابراین، شاید دقیق تر آن باشد که بگوییم از منظر او موضوع عشق «حس» است. سقراط برای عشق مراتبی قائل می شود (این سلسله بندی را گاهی «نردبام عشق» نیز می نامند. از نظر او نازل ترین مرتبه عشق، عشق به یک فرد خاص به واسطه زیبایی های ظاهری اوست (عشق به جمال) اما چون زیبایی های ظاهری ناپایدرا است. این نوع عشق ها نیز دیر نمی پاید. مرتبه دوم عشق به زیبایی های باطنی، یعنی فضائل و مکارم اخلاقی و عقلی است (عشق به کمال). این فضائل البته از زیبای های ظاهری پایدارتر است، اما انها هم دیر یا زود رنگ روال می پذیرد. عالی ترین مرتبه عشق یا عشق حقیقی، عشق به زیبایی یا خیر «مطلق» است، به تعبیر دیگر عشق به «ایده کلی زیبایی وخیر» است. بنابراین، در تصویر سقراطی از عشق، فرد خاصی که محبوب تو واقع می شود، اهمیت ذاتی ندارد. او چیزی بیش از یک واسطه یا ابزار نیست، او تا آنجا ارزش دارد که پرتوی از آن حقیقت مطلق را بر تو می تاباند. فرد معشوق صرفا محمل آن حقیقت مطلق و زوال ناپذیر است. معشوق اصلی در واقع آن حقیقت مطلق است، نه این فرد خاص. بنابراین، گویی می توان این فرد خاص را با هر فرد دیگری که آن حقیقت را باز می تاباند، تاخت زد. در مدل سقراطی، جسمانیت و مناسبات جنسی نیز به دیده تحقیر نگریسته می شود. کدورت جسم، و وسوسه های شهوانی حجاب خرد و مانع صعود روح به عالم مثال می شود.

(این تلقی از عشق را گاهی «عشق افلاطونی» هم می نامند. ولی به واقع مسلم نیست که در رساله میهمانی سخنان سقراط بیانگر رای خود افلاطون باشد. پاره ای از افلاطون شناساندن معتقدند که افلاطون یا آلکبیادس همدل تر است.) تلقی سقراطی را می توان مادر «عشق الهی» یا «عشق حقیقی» در الهیات مسیحی و اسلامی دانست.

بسیاری از عارفان و الهی دانان مسیحی و مسلمان عشق آریستوفانی را «عشق مجازی» و درخور تحقیر می دانستند. البته شاید بتوان «عشق مجازی» (با به تعبیری مولانایی «عشق های رنگی» را یکسره مردود می دانستند. اما دست کم در سنت عرفان عشق آمیز، عشق رمانتیک تحت شرایط معینی مجاز و حتی گاه سودمند تلقی می شد. این نوع عشق های مجازی مجاز می توانست «قنطره» یا «پلی» به سوی عشق حقیقی باشد. اما به هر حال، عشق مجازی از نوع رمانیتک هم در بهترین حالت پلی برای گذشتن بود، نه سایه ساری برای سکنی گزیدن. از همین رو در سراسر سنت الهیات مسیحی و اسلامی عشق مازی از آن حیث که ناظر به موجودی فانی شونده و زوال پذیر بود و استغراق در آن آدمی را از نیل به عشق حقیقی باز می داشت، مورد نقد و طعن بود. عشق رمانتیک را می توان تجربه ای در مینه عشق یکسره جنسی و اروتیک از یک سو، و عشق آرمانی و آسمانی از سوی دیگر دانست. به لحاظ تاریخی سرچشمه عشق رمانتیک به معنای مدرن آن را باید در عصر شوالیه ها (قرن دوازدهم میلادی) دانست. این تلقی بعدها خصوصاً در متن جنبش رمانتیسم به شکوفایی خود رسید. اما عشق رمانتیک در جهان مدرن نیز از تیررس ینقد و طعن به دور نمایند. البته این بار عارفان و الهی دانان نبودند که در آن طعن می زدند، بلکه فیلسوفان و روانشناسان بودند که آن را عارضه ای بیمارگونه و ویرانگر می پنداشتند. کسانی مثل شوپنهاور و فروید عشق را چیزی جز صورت سرکوب شده تمایلات جنسبی نمی دانستند، یعنی از منظر ایشان تمایز مهمی میان عشق جنسی و عشق رمانتیک وجود نداشت. کسانی مانند کانت نیز عشق را صورتی از عاطفه و لذا از منظر عقل «عنصر نامطلوب» می شمردند. ولی احتمالا کوبنده ترین نقدهها را می توان در میان فمینست ها یافت. فمینیست ها تقریبا متفق القولند که عشق، دست کم در شکل کنونی آن، بیمارگونه و ویرانگر است، و خصوصا مایه تحقیر و عقب ماندگی زنان می شود. آنچه در پی می آید ترجمه دو مقاله مشهور و کلاسیک در خصوص عشق رومانتیمک است. روبرت نوزیک، در مقاله اش «پیوند عشق» تقریری امروزین از مدل آریستوفانی عشق به دست می دهد. از نظر او غایت عشق تجربه یکی شدن عاشق و معشول و آفریدن هویتی مشترک میان آن دو است. نگاه او نسبت به عشق مثبت است، و تجربه های عاشقانه را در جهان امروزین، ممکن وبه غایت شکوفانند، می داند. الیزابت رپاپورت در مقاله خود تحت عنوان درباره آینده عشق: روسو و فمینست های رادیکال گزارشی روشن و روشنگر ازپاره ای از مهمترین نقدهای فمینیستی بر عشق رمانتیک به دست می ده، و آرای ایشان را با نظریه روسو در باب عشق مقایسه می کند. رپاپورت با نقد بدبینانه روسو و فمینیست های رادیکال از نقش ویرانگر عشق رمانتیک کاملا همدل است، اما برخلاف روسو و پاره ای از فمینیست های رادیال عشق سالم و شکوفانند، و غیرویرانگر را ناممکن نمی داند، البته او نیز مانند فمینیست های معتدل معتقد است تجربه عاشقانه سالم دست نمی دهد مگر آنکه ساختار سیاسی و اجتماعی مردسالار از اساس بر مبنای عدالت جنسیتی اصلاح و بازسازی شود.

درباره آینده عشق:

روسو و فمینیست های رادیکال

مقدمه

عشق می تواند انسان ها را خوشبخت یا بدبخت کند؛ می تواند متقابل یا یکسویه باشد, می تواند متقارن باشد یعنی دو نفر یکدیگر را به نحو واحدی دوست داشته باشند، یا نامتقارن باشد عشق می تواند خود را در قالب زندگی مشترک و درهم تنیده آشکار کند یا ی تواند وابستگی بیمارگونه یک فرد نسبت به دیگری باشد.

فمینیست های رادیکال عشق را در شکل کنونی اش وابستگی یکجانبه زنان به مردان می دانند. آیا عشقی متقابل، متقارن، و غیربیمارگونه میان مردان و زنان وجود دارد یا می تواند وجود داشته باشد؟

فمینیسم، حتی فمینیسم معتدل، نظریه ای با مدلولات بسیار رادیکال است. مایه تعجب است که ایده های فمینیست های رادیکال هواداران فراوان و کمابیش پروپا فرضی یافته است. ظاهراً امروزه تقریبا همه معنای این شعار فمینیست ها را می فهمند و قبول دارند که امر شخصی سیاسی است هیچ کجا امر سیاسی، شخصی تر از عشق جنسی میان مردان و زنان نیست. به همین دلیل من بسیار متعجبم که می بینم فمینیست های رادیکال درباره امکان عشق میان مردان و زنان موضعی ملایم، و حتی محافظه کارانه اختیار می کنند. فمینیست های رادیکال تا حد زیادی نقد و تحلیل مشترکی از عشق را اختیار می کنند فمینیست های رادیکال تا حد زیادی نقد و تحلیل مشترکی از عشق را ولو در صورت های متفاوت عرضه می کنند. تحلیل آنها نهایتا به اینجا می انجامد که در روزگار حاضر، عشق میان مردان و زنان امری به غایت دشوار، اگر نگوییم ناممکن، درروزگار حاضر، عشق میان مردان و زنان امری به غایت دشوار، اگر نگویم ناممکن، است. اما در عین حال، از تحلیل ایشان بر می آید که وقتی در آینده، زنان نظم و سامان جامعه و اقتصاد را خصوصاً در قلمرو نهادهای جنسی، خانوادگی، و پرورش کودکان از اساس متحول کردند، عشق میان زنان و مردان سرانجام ممکن خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله عشق در ادبیات

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله عشق در ادبیات دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله عشق در ادبیات


دانلود مقاله عشق در ادبیات

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

فهرست مطالب:

عشق در ادبیات
ریشه‌شناسی
نگاهی به فردوسی
بر‌آیند
ریشه ی فارسی واژه ی عشق
از نظر ادبیات  "عشق، بهانه ای برای زیستن"
عشق چیست؟
عشق حقیقی و مجازی
-    باب پنجم گلسان سعدی حکایاتی در باب عشق و جوانی
منابع

 

 

عشق در ادبیات

واژه‌ی "عشق"، که در فارسی "اِشق" تلفظ می‌شود، در ادبیات فارسی و عرفان ایرانی جایگاهی برجسته دارد. شاید بتوان گفت که شاعران گوناگون فارسی‌زبان کمتر واژه‌ای را به اندازه‌ی عشق به کار برده باشند. با این حال چنین می‌نماید که تا کنون چندان پژوهشی که بر پایه‌ی دستاوردهای نوین زبانشناسی تاریخی استوار باشد درباره‌ی آن نشده است. در این نوشته‌ی کوتاه داتار (= مؤلف = author) این اندیشه را پیش می‌نهد که واژه‌ی عشق ریشه‌ای هند-و-اروپایی دارد. این پیشنهاد بر پایه‌ی پژوهش‌های ریشه‌شناختی استوار است. داتار امیدوار است که این نوشته انگیزه‌ای باشد برای جستجوهای بیشتر درباره‌ی این واژه و دیگر واژه‌های کم شناخته‌ی زبان فارسی، تا ایرانیان زبان فارسی را بهتر بشناسند و به ارزش‌ها و توانمندی‌های والای آن پی ببرند. این نوشته بر‌آیند ِ فرعی ِ پژوهشی است که نویسنده در پدید آوردن "فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک (انگلیسی-فرانسه-فارسی)" دنبال می‌کند.

ریشه‌شناسی

نویسنده بر این باور است که "عشق" می‌تواند با واژه‌ی اوستایی -iš به معنای ِ "خواستن، میل داشتن، آرزو کردن، جستجو کردن" پیوند داشته باشد، که دارای جدا شده‌های زیر است: -aēša "آرزو، خواست، جستجو"؛ išaiti "می‌خواهد، آرزو می‌کند"؛ -išta "خواسته، محبوب"؛ -išti "آرزو، مقصود". همچنین پیشنهاد می‌کند که واژه‌ی عشق از اوستایی -iška* یا چیزی همانند آن ریشه می‌گیرد. پسوند ka- در پایین باز‌نموده خواهد شد. واژه‌ی اوستایی -iš همریشه است با سنسکریت -eṣ "آرزو کردن، خواستن، جُستن"؛ -icchā "آرزو، خواست، خواهش"؛ icchati "می‌خواهد، آرزو می‌کند"؛ -iṣta "خواسته، محبوب"؛ -iṣti "خواست، جستجو"؛ واژه‌ی ِ زبان ِ پالی -icchaka "خواهان، آرزومند". همچنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی ِ میانه به دیسه‌ی ِ ( = صورت ِ) išt "خواهش، میل، ثروت، خواسته، مال" باز مانده است. -- برای ِ آگاهی ِ بیشتر از واژه‌ی ِ "دیسه" = form به "فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک" رجوع کنید. واژه‌های اوستایی و سنسکریت از ریشه‌ی هند-و-اروپایی نخستین -ais* "خواستن، آرزو کردن، جُستن" می‌آیند که دیسه‌ی اسمی آن -aisskā* است به معنای "خواست، میل، جستجو". بیرون از اوستایی و سنسکریت، چند زبان دیگر شاخه‌هایی از آن واژه‌ی هند-و-اروپایی نخستین را حفظ کرده‌اند: اسلاوی کهن کلیسایی isko, išto "جستجو کردن، خواستن"؛ iska "آرزو"؛ روسی 'iskat "جستجو کردن، جُستن"؛ لیتوانیایی ieškau "جستجو کردن"؛ لتونیایی iēsk�t "جستن شپش"؛ ارمنی 'aic "بازرسی، آزمون"؛ لاتین aeruscare "خواهش کردن، گدایی کردن"؛ آلمانی بالای کهن eiscon "خواستن، آرزو داشتن"؛ انگلیسی کهن ascian "پرسیدن"؛ انگلیسی ask. اما درباره‌ی ریشه‌ی سنتی ِ عشق. لغت‌نامه نویسان واژه‌ی عشق را به عَشَق (ašaq') عربی به معنای "چسبیدن" (منتهی‌الا‌رب)، "التصاق به چیزی" (اقرب‌الموارد) پیوند داده‌اند. نویسنده‌ی غیاث‌اللغات می‌کوشد میان "چسبیدن، التصاق" و عشق رابطه بر قرار کند: "مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا می‌شود و گویند که آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند." از آنجا که عربی و عبری جزو ِ خانواده‌ی زبانهای سامی‌اند، واژه‌های اصیل سامی معمولا در هر دو زبان عربی و عبری با معناهای همانند اشتقاق می‌یابند. و جالب است که "عشق" همتای عبری ندارد. واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود احو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. واژه‌ی دیگر عبری برای عشق "خَشَق" (xašaq) است به معنای "خواستن، آرزو کردن، وصل کردن، چسباندن؛ لذت"، که در تورات عهد عتیق بارها به کار رفته است (برای نمونه: سفر تثنیه ۱۰:۱۵، ۲۱:۱۱؛ اول پادشاهان ۹:۱۹؛ خروج ۲۷:۱۷، ۳۸:۱۷؛ پیدایش ۳۴:۸). بنا بر ا ُستاد سکات نوگل، واژه‌ی عبری xašaq و عربی ašaq' همریشه نیستند. واک ِ "خ" عبری برابر "ح" یا "خ" عربی است و "ع" عبری برابر "ع" یا "غ" عربی، ولی آنها با هم در نمی‌آمیزند. همچنین، معمولا "ش" عبری به "س" عربی می‌ترادیسد و بر‌عکس. از سوی دیگر، همانندی معنایی این دو واژه در عربی و عبری تصادفی است، چون معنای ریشه‌ی آغازین آنها یکی نبوده است. خشق عبری به احتمال در آغاز به معنای "بستن" یا "فشردن" بوده است، چنانکه برابر آرامی آن نشان می‌دهد. همچنین، ا ُستاد ورنر آرنولد تأکید می‌کند که "خ" عبری در آغاز واژه همیشه در عربی به "ح" می‌ترادیسد و هرگز "ع" نمی‌شود.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق عشق حماسی و «حماسه‌ی عشق»

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق عشق حماسی و «حماسه‌ی عشق» دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق عشق حماسی و «حماسه‌ی عشق»


دانلود تحقیق عشق حماسی و «حماسه‌ی عشق»

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:25

فهرست مطالب:
عنوان    صفحه
پیشگفتار    2
تعریف عشق    3
انواع عشق    4
عشق حقیقی    5
عشق مجازی    8
عوامل عشق    10
عشق در آثار سعدی     12
عشق از دیدگاه حافظ    14
عشق حماسی    17
عشق در ایران باستان    18
حماسه عشق    21
نتیجه     24
منابع و ماخذ    25





پیشگفتار :
شاهنامه تبار نامه ملت کهن و عزیزمان ایران است و دارای داستانهای است که جنبه نمادین و آرمانی دارند و متعلق به دوران پهلوانی و اساطیری ایران هستند و به همین دلیل شخصیت فردوسی امروزه جهانی شده است و از نام بلند آوازه ی ایران جدا نیست. اهمیت‌فردوسی‌حکیم به حدی است که از مرزهای ایران فراتر رفته و چه بسا در شناخت این حکیم طوس غربی ها از جوامع شرقی نیز پیش‌تر رفته اند.
شاهنامه تنها نامه شاهان و‌جنگ و‌گریز پهلوانی نیست بلکه آیینه ی تمام نمای گذشته این مرز بوم است، گذشته ای که نمی تواند از عشق جدا باشد. داستانهای عاشقانه جذاب ترین و شاداب ترین قسمتهای شاهنامه را تشکیل می دهد که در زبان و گوش جانهای بیدار و عاشق طنین انداز است.
عشق‌های این مردان و‌زنان پاک اسطوره‌ای باعث تولد یافتن‌رستم و امثال آن شده است‌که‌حافظ کیان‌و‌اعتلای‌وطن‌و‌افتخار‌و‌غرور ملی شده و ما را در مقابل تهاجم ضحاکیان مصون نگاه می‌دارد.
عشق و محبت نمادین و اسطوره ای ایرانیان باستان گاهی بطور سحرآمیز توانسته است آتش کینه و عداوت میان ملتها و اقوام را فرد نشاند و بدون جنگ و خونریزی، محبت و دوستی را به ارمغان آورد. با این اندیشه ی مطمئن که عشق سر لوحه‌ی تمام اموروعامل‌حتمی‌سعادتهاوشقاوتهای بشری است،دراین‌مقاله‌سعی‌شده است ضمن تعریف و طبقه‌بندی به علل و انگیزه پدید آمدن عشق حماسی و نتایج بشگون و خجسته‌ی آن پرداخته شود و وجه تمایز آن با انواع دیگر عشق بررسی گردد.
1- تعریف عشق
عشق در لغت مصدر عربی به کسر اول و سکون دوم به معنی دوست داشتن به حد افراط و دلبستگی و دلدادگی و دوستی مفرط است.
نقل است که عشق ماخوذ از عشقه است و آن نام گیاهی است ک آن را لبلاب نیز گویند. این گیاه بر هر درختی بچسبد آن را زرد و خشک می کند و همین حالت نمایانگر عملکرد و عشق است در اصطلاح گویند که عشق مرضی است از قسم جنون، جنونی که ناشی از هیجانات روحی و روانی است و به واعق از دیدن سیرت یا صورت حسن وجمال پیدا می شود.  
در قرآن کریم در یکصد و چهارده سوره‌ی آن از عشق و محبت و دوستی سخن به میان آمده است برای نمونه می توان به آیه ای اشاره نمود:«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحبکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله عفور رحیم» (آل عمران/31)
گذشته از این در یک سوره به تمامی در مورد شرح حال پیامبری جمیل و زیبا یعنی یوسف اختصاص داده شده است. این سوره به جهت نتایج اخلاقی و محاسنی که دارد به «احسن القصص» یعنی نیکوترین داستانها شهرت یافته است. کمتر عارفی است که در باب عشق و محبت در قرآن از «یحبهم و یحبونه» سخن به میان نیاورده باشد.
علاوه بر این در روایات نیز از عشق و دوستی سخنان فراوانی وجود دارد: برای مثال: «ان الله تعالی جمیل و یحب الجمال و یحب ان یری اثر نعمته علی عبده»  
بزرگترین نیروی وجودی انسان عشق است عشق جان و حقیقت هستی است. آدمی وپری و ملک ملکوت طفیل هستی عشقند. عشق بود که ساز آفرینش را به نغمه در آورد وآتش به نهاد هستی زد.دریای عشق کرانه‌اش ناپیداست و فهم حقیقت عشق شاید در حوصله دانش بشری نباشد.


دانلود با لینک مستقیم

مقاله روانشناسی عشق

اختصاصی از یارا فایل مقاله روانشناسی عشق دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله روانشناسی عشق


مقاله روانشناسی عشق

 

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:63

فهرست مطالب:

مقدمه. ۱

توهم در عشق.. ۲

هنر عشق ورزیدن.. ۲

ماهیت عشق.. ۳

روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق.. ۳

مفاهیم عشق.. ۶

مثلث عشق.. ۸

بهای عشق چیست به جز عشق؟ ۱۰

زبانهای عشق… ۱۲

مفهوم و درک زبان عشق: ۱۳

تغییر زندگی مستلزم باورهای ماست: ۱۴

زندگی پس از طلاق.. ۱۸

هشت اصل برای نگه داری کانون ازدواج و خانوادگی… ۲۴

دوستی و تکامل وجود. ۳۰

تعریف دوستی… ۳۰

لازمه دوستی… ۳۱

تجربه‌های رایج و مشترک در عشق… ۳۷

انواع عشق… ۳۹

خودشیفتگی : ۴۰

خصایص بالینی : ۴۱

معیارهای تشخیص برای اختلال شخصیت خودشیفته: ۴۲

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی… ۴۴

معشوق به عنوان موجودی مکمل.. ۴۶

شباهت بدون مکمل بودن.. ۴۹

مکمل کامل بدون شباهت… ۵۰

جستجوی ترمیم رابطه های گدشته. ۵۲

هفت سبک عشق ورزی: ۵۵

 

مقدمه

برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و در مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.

 زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار روسپی ها (خود فروشان جنسی) فرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.

توهم در عشق

افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروعین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه برای بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.

 هنر عشق ورزیدن

هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.

 ماهیت عشق

غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است. به امید آنکه این مقدمه بتواند کمک حال آندسته گردد که هنوز در ابتدای راه هستند.

روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق

افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار کردن با دیگران دارای تفاتهایی می بـاشـند کـه ریشـه در طـفولیـت آنها و چگونگی رابطه سـرپرست آنان در خردسالی (پدر، مادر یا پرستار) با آنان دارد. بدین مفهوم که اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آمیز داشته و نیازهای کودک را بدرستی پاسخ گوید، طفل نیز پیوند اطمینان آمیز و توام با امنیت با سرپرست خـــود برقرار می کـند. طـفل میـل بـه برقــرار کردن رابطه نزدیک و صـمـیـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و یا از دور به
سرپرست خود لبخند میزند. حـال اگـــر سرپرست طفل به کودک آنچنان که باید توجه نکند و به وی بی اعتنا باشــد،در طفل دو سبک پیوند دیگر شکل میگیرد یکی آنکه طـفل مضطرب و سردرگم میگردد و خصومت و نارضایتی خـود رافعالانه و یا غیر مستقیم به سرپرست خود نشان میدهد و یا آنکه در طفل پیوند اجتنابی شکل گرفته و از سرپرست خود دوری می کـند. این طرز رفتار با طفل در شخصیت کودک رسوخ کرده و در بزرگسالی خود را نمایان میکنـد کـه در این صورت با 4 شخصیت از لحاظ سبک شکل گیری پیوند و دلبستـگی مـیـان فـرد با فرد دیگر به ویژه جنس مخالف و مسایل عشقی مواجه خواهیم بود:
1- بالغین مطمئن و برخوردار از امنیت: اینگونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران.
احترام به حریم شخصی و فضای شخصی برای خود و شریک زندگی خود. نسبت به احساسات شریک زندگیش همدلی کرده و به آسانی وی را میبخشد . دارای مرز و حدود مشـخص برای خود، دارای عزت نفس بالا، پشـتیبان و محبوب میباشد.

از آنکه با فردی خیلی صمیمی گردد و یا از سوی وی طرد گردد، نـگـران و بـیمناک نیست. تمایل به برقراری رابطه دراز مدت. مسایـل خصـوصی خود را در صورت لزوم در اختیار دیگران قرار می دهـد و در بـاز کردن سفره دلش نزد دیگران محتاط است.

از رابطه جنسی لذت می برد بویژه با یک شریک دراز مدت.
برای دیگران احترام زیادی قائل است. هنگامی که به کمک احتیاج دارد از دیگران طلب یاری می کند. در تعامل با دیگران مثبت، خوشبین، سازنده و سخاوتمند است. خلاق و روشن فکر بوده و از مرگ نمی هراسد.

2- بالغین اجتنابی: این گونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:

رابطه آنها از لحاظ فیزیکی و احساسی غیر صمیمی میباشد.

آنها به دوری و جدایی عادت داشته و اینگونه راحت تر هستند.

به دیگران زیاد توجه ندارند و ممکن است خودخواه بنظر آیند.

نسبت به احساسات و نیازهای شریک زندگی خود بی مسئولیت، بـی اعـتـنا و ناشکیبا هستند.

افــرادی منزوی هستند و مـمـکن است رفتـارهـای کنـتـرل جـویانـه، منـتـقـدانـه و غضبناکی بروز دهند. نیاز مبرمی به تعریف و تمجید و پذیرش دارند. قادر به برقرار کردن رابطه صمیمانه با دیگران نیستند.

سفـره دلـشان را برای کسی نمی گـشایند و بـی پـرده احساستـشان را بـیـان نمیکنند. خشک و انعطاف ناپذیرند و به دیگران اعتماد ندارند.

زیاد در رابطه دراز مدت سرمایه گذاری نمیکنند.

پس از جدایی زیاد غمگین نمیگردند. معمولا به کار زیاد اعتیاد دارند تا بتوانند اینگونه از رابطه صمیمانه اجتناب کنند.

هنگام رابطه جنسی با شریکش فرد دیگری را در ذهن مجسم میکند. والدین خود را طرد کننده به خاطر می آورند. دوران کـــودکی آشفته ای را پشت سر گذاشته اند (والدین الکلی و یا بد رفتاری از سوی آنان) هنگامی که خود و یا شریک زندگیش پریشان و دچار مشکل می گردند از شریک خود دوری میگزیند. تعاملات اجتماعی را خسته کننده میداند و از مرگ بیمناک است.

مفاهیم عشق

بـه واسـطه آزمـایشـات گـونـاگون تـفاوتهای ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گردیده اند. برای مثال مشـخص شده کـه زنـان در عـشـق بـه دوسـتی و منافع مـشـتـرک بـیـشتـر بـها می دهند و بـیـشتر از مـردها از حـسادت رنـج بـرده و وابـستگی بیشتری به فرد مقابل خود پیدا می کنند. در زیـر به سبـک های مـخـتـلف عشـق اشاره گردیده است:

1- اروس(EROS): عشق شهوانی – عـشق بـه زیبایی – فاقد منطق – عشق فیزیکی که بواسطه جذابیت و کشش های جسمانی و یا ابراز آن بطور فیزیکی نمایان میگردد -همان عشق در نگاه اول – با شدت آغاز شده و بسرعت فروکش میکند.

2- لودوس(LUDUS): عـشق تـفننی – ایـن عشـق بـیـشتـر مـتعلق به دوران نوجوانی میباشد – عشق های رمانتیک زودگذر – لودوس ابراز ظاهری عشق میباشد – کـثرت گرا نسبت به شریک عشقی – به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمی گرداند -رابطه دراز مدت بعید بنظر میرسد.

3- فیلو(PHILO): عشق بـرادرانـه – عـشـقـی کـه مبتنی بر پیوند مشترک می باشد -عـشقی کـه بـر پـایـه وحـدت و هـمـکاری بـوده و هـدف آن دسـتـیـابی بـه منافع مشترک میباشد.

4- استورگ(STORGE): عشق دوستانه – وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع مـتقابل – در این عشق همنشینی و همدمی بیشتر نمایان می باشـد – صـمـیـمـانـه و متعهد- رابطه دراز مدت است – پایدار و بادوام – فقدان شهوت.

5- پراگما(PRAGMA): عشق منطقی – این مختص افرادی است که نگران این موضوع میباشند که آیا فرد مقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان خواهند شد؟ عشقی که مبتنی بر منافع و دورنمای مشترک می باشـد – پـایـبند بـه اصـول مـنـطـق و خردگرا میباشد – همبستگی برای اهداف و منافع مشترک.

6-مانیا(MANIA): عشق افراطی – انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگیز – شیفتگی شدید به معشوق – اغلبا فاقد عزت نفس -عدم رضایت از رابطه – مانند وسوسه میماند و میتـواند بـه احساسات مبالغه آمیز و افراطی منجر گردد – عشق دردسر ساز – عشق وسواس گونه.

7-اگیپ(AGAPE): عشق الهی – عشق فداکارانه و از خودگذشته-عشق نوعدوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت) – عشق گرانقدر .

پژوهشها حاکی از آن میباشد که زنان بیشتر به عشق از نوع پراگما، استورگ و مانیا و مردان به لودوس و اروس گرایش دارند.


دانلود با لینک مستقیم