یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی


دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:80

فهرست مطالب:

عنوان صفحه

مقدمه

فصل اول: مبانی در عکاسی 1

رنگ 2

رنگ چنانچه هست و آنچنان که ما میبینیم 2

درجه حرارت رنگ 3

نور سفید و رنگها 4

هنر دیدن 5

عناصر گرافیکی تصویر 6

کادر هنری 6

نقطه دید 7

خط 8

خطوط و ریتم 8

سایه و روشن 9

سایه‌ها 10

ضدنور 10

بافت 11

تن 11

شکل و طرح 12

کمپوزیسیون تصویر 13

عدم تقارن 14

احساس عمق و بعد 14

هم‌آهنگی 15

نظم و ترتیب یا آشفتگی؟ 15

فصل‌دوم: ابزار و تکنیک 16

اساس عکاسی رنگ 17

عکاسی سه رنگ 20

وسایل نورپردازی 20

فلاش الکترونیک 21

انواع فلاشهایالکترونیک 21

محاسبه نور 22

کلکهای عکاسی 22

کاربرد عکس 24

«عکس موفق» و «عکس خوب» 25

فصل سوم: موضوع عکاسی 27

بینش و عکسبرداری 28

نکاتی درباره سوژه‌های فتوژنیک 28

سوژه فتوژنیک و ویژگیهای آن 28

فنون و شیوه‌های فتوژیک 29

نکاتی درباره سوژه‌های فتوژنیک 30

فنون و شیوه‌های غیرفتوژیک 31

سیاه و سفید گرافیک 32

مرکز توجه 33

تغییر شکل: بدنمایی و کج شکلی 33

عکسهای گروهی 34

تصاویر کار 34

تصاویر حیوانات 34

تصاویر ورزشی 35

حرکت 37

مردم 37

عکسهای شبانه 38

در داخل خانه 39

فصل چهارم: نقد 40

تعریف نقد 41

انواع نقد 42

روابط منتقد و هنرمند 43

تعریف توصیف 44

توصیف فرم 45

اهمیت توصیف برای خواننده 45

تفسیر عکس 46

تعریف تفسیر 47

نظریهزیبایی شناسی 48

نوشتن درباره عکس 49

مشاهده اثر و یادداشت‌برداری 50

سخن‌گفتن درباره عکس 51

فصل پنجم: عکاسی و تبلیغات 52

تعریف تبلیغ 53

نظام تبلیغ 54

تبلیغ در مقایسه با منابع اطلاعاتی و انتشاراتی 54

تبلیغ در مقایسه با بخش خدمات 54

اصول کار تبلیغ 55

مشکلیابی و مشکل‌گشایی 55

ترویج خوداتکایی 55

فراگیری زبان تبلیغات 56

توجه آرمانهای اسلامی و فرهنگ ملی 56

در نظر گرفتن امکانات ملی 56

همبستگی با نهادهای مردمی 56

پرهیز از روزمرگی و قالبهای کلیشه‌ای 57

آموزش مداوم عناصر تبلیغی 57

فلسفه وجودی نظام تبلیغ 57

مقصود از «روانشناسی تبلیغات» چیست؟ 59

دیر باوران 60

روشهای تبلیغاتی 60

روش نفی و اثبات 60

روش شرطی 61

روش طرح ناگهانی 62

روش استدلال 63

شبه استدلال 63

عرصه‌های کاربر و روشهای تبلیغاتی 64

تبلیغات سیاسی 64

تبلیغات فرهنگی 64

تبلیغات تجاری 65

هدف تبلیغ 65

رابطه مبلغ و تبلیغ 66

ارتباطات 67

روشهای ابلاغ 68

تبلیغ رخ به رخ (انفرادی) 69

تبلیغ گروهی 70

تبلیغ طریقه‌ای 70

تبلیغ نتیجه‌ای 70

تبلیغ انبوهی 71

الهام از قرآن 71

نتیجه گیری 74

فهرست منابع 76

 

مقدمه:

سالهای سال پیش، حتی قبل از اینکه عکاسی اختراع و تصویر ثبت شود، اساس آن یعنی جعبه تاریک وجود داشت و مورد استفاده قرار میگرفت: این وسیله ساده را ابن‌هیثم دانشمند مسلمان در قرن پنجم هجری/یازدهم میلادی برای مشاهده کسوف به کار برده بود و نقاشان ایتالیایی از قرن شانزدهم میلادی آن را برای طراحی دقیق منظره‌ها و ملاحظه دورنمایی صحیح به کار میبردند.

سیاه‌شدن املاح نقره در اثر تابش نور نیز از طرف برخی از دانشمندان، از جمله شولتسر آلمانی از سال 1727 مورد مطالعه قرار گرفته بود. در سال 1802 وج وود انگلیسی بر روی سطح‌های حساس شده با نیترات نقره نقشهای شفافی به دست آورد. این سال در تاریخ عکاسی اهمیت زیادی دارد. اما در حقیقت شناسایی این اعمال جدا از هم، به معنای کامل کلمه، اختراع عکاسی را تشکیل نمیداد.

بالاخره بین سالهای 1822، 1826 یک مخترع فرانسوی به نام نیسفورنییپس برای اولین بار، توانست تصویر پدید آمده در جعبه تاریک را ضبط و ثبت کند و تا حدی به آن ثبات ببخشد. وی دانشمند بزرگی بود، اما برای عملی ساختن و توسعه بخشیدن به اختراع خود به همکار ثروتمندی نیاز داشت. تا اینکه در سال 1829 با یک فرانسوی دیگر، که نقاشی مرفه بود و ضمناً تجربه‌های با ارزشی در زمینه عدسیها و جعبه تاریک داشت شریک شد و هر دو در راه کشف ثبت تصویر روی صفحههای مسی نقره اندود («لوحه سیمین») قدم برداشتند.

آن روزها اختراع جدید هنور اسمی نداشت. بعد از مرگ نییپس (1833)، شریکش این شیوه را دگرئوتیپی و تصاویر آن را داگرئوتیپ نامید، زیرا اسم خودش لوییداگر بود. سالها بود، واژه فتوگرافی مرکب از دو کلمه یونانی فتوس (photos) به معنی نوروگرافس (graphos) به معنای نوشتن جای نام قبلی را گرفت.

در سال 1835 شیمیدان انگلیس تالبوت توانست روی کاغذهای شفاف نگاتیوهای بهتری به دست آورد. بالاخره در سال 1874، یک شرکت انگلیسی اولین شیشه‌های خشک عکاسی را به بازار عرضه کرد و عکاسی جنبه عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از لحاظ سنگینی و شکنندگی، هنوز دایره عمل را محدود میکرد، تا اینکه چندی بعد فیلم جای شیشه را گرفت و عکاسی آماتوری رواج قابل ملاحظه‌ای یافت.

•فصل اول:

مبانی در عکاسی

رنگ

در سالهای اخیر عکس رنگی در مقایسه با عکس سیاه و سفید رواج فوق‌العاده زیادی یافته است. آنچه تجارب زیاد عکاس رنگی را نشان میدهد این است که رنگ نیز یکی از عناصر تصویر است، مانند عناصر دیگر آن.

باید دانست که رنگ، به تنهایی ندرتاً قادر است توجه ببیننده را جلب کند. بیش از هر چیز باید گفت که رنگ به تنهایی قادر است اختلاف دو ناحیه را که در عکس سیاه و سفید ممکن است محسوس نباشد، به خوبی نشان دهد. هم‌آهنگی و تضاد رنگ‌ها جای بحث زیادی دارد و با استفاده از هر یک از این دو ویژگی میتوان تصاویر بسیار زیبایی پدید آورد.

رنگ چنانچه هست و آنچنان که ما میبینیم

در اولین قدم عکاسی رنگی، نخستین سؤالی که پیش میآید این است که: « رنگ چیست؟ آسمان چرا آبی است؟ گل چرا قرمز است؟»

در جواب گفته میشود: «آسمان آبی است، چون فقط اشعه آبی را منعکس میکند. گل سرخ است، به دلیل اینکه جز اشعه سرخ پرتوهای دیگری را منعکس نمیکند. »

اما چنین پاسخی وقتی میتواند کاملاً صحیح باشد که در دنیا فقط یک رنگ سرخ وجود داشته باشد. در صورتی که میدانیم چنین نیست. گلی که از آن بحث میکنیم حتماً بهتر است از گلهای دیگر اشعه سرخ را منعکس میکند ولی اشعه سبز، زرد، آبی را کاملاً جذب نمیکند و به نسبت کمی و زیادی آنها گفته میشود که این سرخ مایل به نارنجی یا مایل به بنفش و غیره است. بدین ترتیب نتیجه میگیریم که در طبیعت رنگ خالص وجود ندارد و آنچه میبینیم ترکیباتی از انواع مختلف رنگهاست.

رنگ و نور. به این نکته باید خوب توجه داشت که «رنگ بدون نور معنی ندارد» و در حقیقت یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. از آنجه که نور پیوسته در حال تغییر است. مسئله عکاسی رنگی پیچیده و مشکل میشود، زیرا مواد حساس فیلمها توانایی و خاصیت تعبیر و تفسیر چشم انسان را ندارد و آنچه را که در حقیقت وجود دارد عیناً ثبت میکند.

هر گاه نور از لحاظ «شدت» تغییر یابد (گلی که در نور ضعیف تیره به نظر میآید در نور آفتاب روشن دیده خواهد شد.) از لحاظ «کیفیت» نیز تغییر میکند و اینجا مسئله مهمی پیش میآید که همانا درجه حرارت رنگ است. وقتی از موضوعی عکس رنگی گرفته شود‌ رنگهای آن تحت تأثیر «حرارت رنگ» به صورت متفاوت روی ماده حساس فیلمها اثر خواهد کرد. عواملی که در این تغییرات مؤثرند عبارتند از: جنس و طبیعت و منبع نور (نور خورشید یا نور مصنوعی)، موضوع در سایه است یا زیر آفتاب، فصل، ساعت روز، وضع آسمان، موقعیت جغرافیایی محل و غیره… مشکل کار در اینجاست که چشم انسان اگر هم قادر به تخمین «شدت» نور باشد. از تجزیه و درک «کیفیت»‌ آن عاجز است.

درجه حرارت رنگ

در فیزیک گفته میشود که اگر به فلزی حرارت داده شود. بر حسب مقدار گرمایی که به آن میرسد و به تدریج بالا میرود نورهای رنگی متفاوتی چون سرخ تیره، سرخ روشن، نارنجی، زرد، سفید و سفید مایل به آبی از آن ساطع خواهد شد. با توجه به این نکته، میتوان تصور صحیحی از کیفیت نور و چگونگی رنگی که منابع مختلف نور دارند پیدا کرد. همین است که حرارت رنگ نام دارد این است که درجه حرارت رنگ یکسان نمیماند و برحسب فصل سال، ساعت روز، منطقه جغرافیایی، شرایط جوی و غیره تغییر میکند. برای مثال اگر نور خورشید را در هوای روشن در نظر بگیریم ملاحظه خواهیم کرد که عکسی که در وسط روز گرفته شود اغلب رنگ حاکم در آن رنگ «آبی»‌ خواهد بود، در حالی که اگر در همان محل، صبح اندکی بعد از طلوع خورشید یا عصر کمی پیش از غروب عکس بگیریم رنگ حاکم «سرخ» خواهد بود.

این موضوع به این شکل توجیه میشود که درجه حرارت رنگ در حوالی ظهر 5000 تا 6000 درجه کلوین است، در حالی که صبح و عصر به 3000 تا 4000 درجه کاهش مییابد.

نور روز

خورشید در موقع طلوع و غروب 2000 تا 3000 درجه کلوین

نور صبح و عصر در هوای آفتابی 3000 تا 4000 درجه کلوین

نور وسط روز در هوای آفتابی 5000 تا 6000 درجه کلوین

آسمان آبی 13000 درجه کلوین

نور مصنوعی یا نور چراغ

لامپهای برق معمولی 2000 تا 3000 درجه کلوین

لامپهای هالوژن 34000 درجه کلوین

لامپهای فلاش منیزیم آبی 5000 تا 6000 درجه کلوین

فلاش الکترونیک 6000 درجه کلوین

توجه: این درجه‌ها وقتی صحیح است که لامپهای نور ولتاژ برق کامل و ثابت باشد. در لامپهای کار کرده یا هنگامی که جریان برق ضعیف است رنگ نور زیادتر و درجه کلوین پایین‌تر خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله رشته عکاسی مهم نیست که چگونه…(همراه با تصاویر)

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله رشته عکاسی مهم نیست که چگونه…(همراه با تصاویر) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله رشته عکاسی مهم نیست که چگونه…(همراه با تصاویر)


دانلود مقاله رشته عکاسی مهم نیست که چگونه…(همراه با تصاویر)

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:115

فهرست مطالب:
عنوان    صفحه
تقدیر و تشکر    
مقدمه    1
تصمیم برای حرکت    5
روز اول            تهران – ایوان کی    10
روز دوم           ایوان کی – آرادان    18
روز سوم          آرادان – سمنان    30
روز چهارم        سمنان – دامغان    36
روز پنجم          دامغان – شاهرود    44
روز ششم         شاهرود    59
روز هفتم           شاهرود – میامی    63
روز هشتم         میامی – سبزوار    70
روز نهم             سبزوار – روستای حسن آباد    80
روز دهم            روستای حسن آباد – نیشابور    87
روز یازدهم        نیشابور     94
روز دوازدهم      نیشابور – قدمگاه    100
روز سیزدهم      قدمگاه – مشهد    103
تقدیر    118
گزارش کار عملی    119
عکسهای عملی پروژه    121

چکیده:

تحیت مومنان روزی که به لقاء حق نائل شوند سلام خدا و بشارت لطف الهی خواهد بود و بر آنها پاداش با کرامت مهیا فرموده است. ای رسول گرامی، ما تو را به رسالت فرستادیم تا بر نیک و بد خلق گواه باشی و خوبان را بر رحمت مژده دهی و بدان را از عذاب خدا بترسانی. (سوره احزاب آیه ۴۵ و ۴۴)

– مهم نیست که چگونه…
مهم نیست که چگونه حرکت کنیم، مهم آن است که حرکت کنیم. مهم آن است که آنرا حفظ کنیم و مهم است که بدانیم برای چه حرکت می کنیم.
حرکت: جاری بودن، روان شدن، نایستادن و همیشه در جریان بودن. کافی است تو بخواهی بقیه با اوست.
تصمیم: اولین خط سیر است. تصمیم برای رفتن، نماندن و دیدن از زاویه ای دیگر، لمس جریان هستی.

و اینگونه حرکت من آغاز شد…
حدود یکسالی می شد که روی پروژه پایان نامه ای بنام «قاب در طبیعت» کار می کردم. این پروژه باعث شده بود تقریباً به نیمی از ایران سفر کنم. هر زمانی که می توانستم با امیر به دل طبیعت می رفتیم و به جاهای بکر و وحشی طبیعت سرک می کشیدیم. با یک قاب عکس خالی حدود ۶۰ ۵۰ سانتی متر پروژه ام را انجام می دادم.

هدفم از آن پروژه این بود که آنچه را در طبیعت می دیدم و توجهم را جلب می کرد قاب می کردم و دوباره در قاب (کادر) عکسم نشان می دادم. این عکسها بصورت سیاه و سفید گرفته می شد و استاد راهنمای عزیزم آقای دادفر در این امر مرا یاری می کردند.
پروژه حدود ۸۰ درصد انجام شده بود و فقط تائید عکسهای نهایی و چاپ آنها مانده بود که …….

روزی فقط در دل خواستم که ای کاش می توانستم مسافتی هرچند اندک برای معبودم بپیمایم و چنین بود که اجابت شد. او می خواست که من با همدم صبورم امیر به یک سفر معنوی و پر رمز و راز بروم. به مشهد آن هم با دوچرخه، گویا از این به بعد یک همسفر جدید هم داشتم (دوچرخه ام).
روز هشتم محرم ۸۴ بود که امیر بدون مقدمه گفت به خواب دیده ام که باید با دوچرخه به مشهد برویم و بعد از تفألی که به قرآن زدیم معلوم شد که باید این سفر انجام شود. پس خیلی مصمم شدیم و من از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم. فقط تعجب من این بود که چگونه آنچه از دلم گذشته به گوش امیر رسیده؟ که البته باید بگویم هرچه خدا بخواهد همان می شود و هیچ توضیحی لازم ندارد.

جالبتر از آن، اینکه ما تمام وسایل سفر را باید یک روزه تهیه می کردیم، زیرا فردای آن روز تاسوعا و عاشورا بود و مسلماًً همه جا تعطیل عمومی می شد. پس سریع دست بکار شدیم و شروع کردیم به خرید وسایل. ابتدا دو عدد دوچرخة کوهستان بنام اورلورد (overlord) محصول کشور تایوان خریداری کردیم، همراه آن دو کلاه ایمنی، ۲ عدد قمقمه و لوازم کامل یدکی دوچرخه و بعد از آن شروع کردیم به بستن بار و بندیل اعم از لباسهای گرم بارانی، ۲ عدد کیسه خواب، ۱ عدد چادرخواب، چراغ قوه، مواد غذایی کنسرو شده، ۲ عدد چاقو (قمه)، رادیو کوچک، ۲ عدد عینک دوچرخه، ۲ عدد بادگیر، ۲ عدد سوت، ۴ خورجین برای وسایل، ۲ روکش بارانی قرمز رنگ جهت بستن بر روی وسایل، ظروف ضروری، کتاب اطلس راهنمای راهها، کتاب کمکهای اولیه و وسایل کامل کمکهای اولیه و …

دو روز تعطیلی تاسوعا و عاشورا را شروع به تمرین دوچرخه سواری کردیم، زیرا من اصلاً مسلط نبودم. و بعد از ۱۲ سال دوباره دوچرخه سواری می کردم. در این دو روز هم از مراسم مذهبی عکاسی می کردم و هم با امیر تمرین دوچرخه سواری می کردیم.
به صورت خیلی اتفاقی با یکی از اعضای هیأت دوچرخه سواری افق در کرج آشنا شدیم، که خیلی کمکمان کردند و راهنمایی های مفید ایشان، باعث شد سفر هموارتر شود.

نمی دانم چگونه و از کجا به ذهنم رسید که پروژه ام را تغییر دهم و مسیر دوچرخه سواری را عکاسی کنم، و به عنوان پایان نامه جدید ارائه دهم. از وقتیکه این موضوع در ذهنم جرقه زد مدام به این فکر می کردم که آیا این کار را انجام دهم؟ آیا پروژه قبلی را رها کنم با اینکه تقریباً تمام شده؟ بالاخره تصمیم خود را گرفتم، بدون اینکه با استاد راهنمای عزیزم مشورت کنم، و با خود گفتم: امید به خدا مسیری را که در پیش رو دارم عکاسی می کنم، انشاءالله که پروژه خوبی می شود.
بعد از گرفتن تصمیم، دوربینم مینولتا (minolta) و لنزهای تله و واید آن را برداشتم. نوبت رسید به انتخاب فیلم عکاسی. آیا پروژه ام را رنگی انتخاب کنم یا سیاه و سفید؟

تا اینکه سرانجام فیلم رنگی را برگزیدم زیرا این سفری که ناخواسته برایم فراهم شده بود حتماً رسالتی بود با هزاران حرف پس خواستم حرفها را بیان کنم، آنگونه که هست. آنگونه که به واقعیت نزدیکتر باشد.
رنگ را برگزیدم چرا که حضرت حق با هر رنگی بشارتی می دهد و من می خواستم آنها را آنگونه که هست نشان دهم.
پس ابتدای کار ۳ حلقه فیلم رنگی کونیکا با سه حساسیت ۱۰۰ و ۲۰۰ و ۴۰۰ تهیه کردم. هنوز نمی دانستم کدام حساسیت در سفر لازم می شود پس بر آن شدم که این فیلمها را با حساسیت های مختلف همراه داشته باشم، تا در مواقع لازم از آنها استفاده کنم. فیلم کونیکا را برگزیدم چون به قول یکی از اساتید مجرب دانشکده این فیلم در بازار ایران بسیار یافت می شود، پس داروی ظهور این فیلم هم در دسترس بازاریان می باشد و این مزیت را دارد که با داروی مختص به خودش ظاهر شود، پس می تواند کیفیت خیلی خوبی ارائه دهد.

از آنجایی که پیش بینی می کردم سوژه های بسیاری برای عکاسی در پیش خواهم داشت و برای هر سوژه شات هایی و برای هر شات توقفهایی پس بر آن شدم که موضوع پروژه جدیدم را با همسفرم امیر مطرح کنم، که خوشبختانه مورد استقبال فراوان ایشان قرار گرفت. موضوع سفرمان با دوچرخه را یک روز قبل از سفر با خانواده ام مطرح کردیم وآنها خیلی تعجب کردند و نگرانی هایشان شروع شد این را از صدای لرزان مادر و چشمان نگران پدر و اضطراب خواهر و برادرم فهمیدم، پی بردم که در طول سفر چه قلبهایی که تندتند پشت سرمان خواهند تپید و چه اشکهایی که آرام و پنهان خواهند ریخت و مثل همیشه دعاهای خیری که بدرقه راهمان خواهند کرد.

شب قبل از سفر همه اعضای خانواده شروع کردند به کمک کردن در بستن و سوار کردن بار و بندیل های دوچرخه. آنها همگی بسیج شده بودند و ساعتها وقت گذاشتند تا ما راحت تر وسایل را جمع کنیم. من هم در این میان از این تکاپو ها و تلاش های آنها عکاسی می کردم. امیر هم کتاب راهنمای راهها را باز کرده بود و تمام مسیر را علامت گذاری می کرد و شهرها و روستاهای مسیر را همراه با مسافت بین آنها مشخص می کرد، بعد از تقسیم بندی راهها و ارزیابی سفر با خیالی آسوده تر آماده حرکت شدیم. ابتدا باید از شهرمان کرج به تهران می رفتیم و سفر را از شهر تهران آغاز می کردیم. پس شبانه ماشین وانتی را خبر کردیم تا ما و دوچرخه هایمان را به تهران منزل یکی از عزیزان ببرد تا فردا صبح حرکت را آغاز کنیم.

بعد از رد شدن از زیر قرآن و خداحافظی از خانواده با حسین آقا (راننده وانت) شبانه به تهران رفتیم زمان حساب کردن کرایه او از ما پولی دریافت نکرد و گفت در عوض من را دعا کنید.
به منزل آن عزیز آشنا رفتیم و آنها به خاطر ما تا دیروقت بیدار و منتظر بودند. زمان خواب فرا رسید، اولین شب قبل از سفر را دیروقت می خوابیدیم. قبل از خواب فکر و خیال رهایم نمی کرد، دلم خیلی شور می زد از یک طرف سفر با دوچرخه آن هم حدود ۱۰۰۰ کیلومتر در فصل سرما، از طرفی خطرهای سفر: ناامنی جاده یا حیواناتی که ممکن بود در مسیر کویری پیش رویمان باشد و از همه مهمتر پروژه جدیدی که پیش رویم بود. مدام فکرم مشغول بود، اتفاقات ناگواری که ممکن بود پیش بیاید را تصور می کردم، خراب شدن دوربین یا سوختن فیلم های عکاسی شده، تصادف با

ماشینهای بزرگ و غول پیکر جاده، مزاحمت افراد سودجو و آزار و اذیت آنها، حمله حیوانات بیابانی و …
ولی در آخر برای رهایی از این افکار پریشان توکل کردم به خودش، با خود گفتم او ما را خوانده و او ما را خواسته پس حتماً مراقبمان هست و حمایتمان می کند با این توکل آرام شدم و کم کم به خواب رفتم.
روز اول سفر اینگونه آغاز شد…
شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۴
ساعت ۹ صبح حرکت را با یک بسته کاکائو محبت آمیز آن عزیز و با بدرقه دو دوست مهربان آغاز کردیم.

حرکت به سمت شهر زیبای مشهد (شهری که من همیشه خاطره های خوب از آن دارم). طبق کتاب راهنما اولین مکان پیش رویمان شهر ایوان کی بود تا آنجا ۴۵km مسافت در پیش داشتیم. در ابتدای سفر باید مسافتهای کوتاهتری می رفتیم تا بدنمان کم کم آماده شود، در ضمن باید هر ۵ یا ۱۰ دقیقه یکبار آب می نوشیدیم تا هم آب بدنمان تامین شود و هم عضلات پایمان نگیرد، همچنین خوردن شکلات یا قند هم توصیه شده بود تا قند خونمان به اصطلاح نیافتد. (سفارش دوست عضو هیأت دوچرخه سواری)

اولین رکابهای سفر را با خواندن آیت الکرسی و سوره حمد و توحید آغاز کردم. خیلی خوشحال بودم که به این سفر دعوت شده ام. در دل از او خواستم نشانم دهد آنچه را که باید ببینم و توانایی ام دهد تا یاد بگیرم آنچه را که باید بیاموزم و به خاطر بسپارم آنچه را که باید در یاد داشته باشم و بشناسم هرآنچه که باید بشناسمشان. از او خواستم از ناامیدی ام در مسیر دلتنگ نشود و مانند تمام زندگی ام باز هم یار و یاورم باشد.
اول راه را با سکوت و با تفکر آغاز کردیم، نمی دانم امیر در چه فکری بود ولی شک نداشتم او هم با خدایش راز و نیاز می کرد. دعا کردم که بتوانم بنده مخلصی برای معبودم باشم و همسفر خوبی برای همسرم انشاءا…
با توجه به هوای خوب و نور مناسب، ابتدا یک فیلم حساسیت ۱۰۰ داخل دوربین انداختم تا هر لحظه آماده عکاسی باشم.

در حال رکاب زدن و طی کردن مسیر بودیم که قطعه زمینی خشک و ترک خورده توجهم را جلب کرد، دیدن این صحنه آن هم در فصل زمستان که هر زمینی پوشیده از برف و سیراب می باشد، کمی بعید به نظر می رسید. پس تصمیم گرفتم که از این صحنه عکاسی کنم. به کنار آن زمین رفته و دوچرخه ام را همراه خود بردم ولی هنوز نمی دانستم چه می خواهم و چه عکسی بگیرم اما تصمیم داشتم از هر مکان یا موضوعی که عکاسی می کنم دوچرخه ام جزئی از آن عکس باشد.
خدایا به امید تو…

اولین عکس پروژه ام را گرفتم. چون نمی دانستم چه چیزی را باید نشان دهم تمام حالتهای مختلف را عکاسی کردم. ابتدا کل دوچرخه را در عکسم جای دادم و با لنز نرمال، تله و واید از حالتها و زوایای مختلف عکسهایی گرفتم. بعد از آن، عکس ها را به صورت دیتیل از دوچرخه برداشتم. از هر کدام از اجزایی که مرا همراهی می کردند تا بر آن سوار شده و به مسیرم ادامه دهم.
دیتیلی از تک تک اجزای دوچرخه از جمله زین، چرخ، فرمان، بدنه و رکاب که به صورت مستقل و با توجه به منظره مقابل گرفته می شد در صورتی که مطمئن بودم بزودی آنچه را که باید ثبت کنم، خواهم یافت.

همچنان در جاده رکاب می زدیم، پشت سر هم، ابتدا من جلو بودم و پشت سرم امیر. جاده خطرناک بود. حریم جاده خاکی و پر از خار و خاشاک و ما مجبور بودیم که داخل آسفالت رکاب بزنیم. جاده باریک و ترانزیت بود. باد ماشینها بسیار اذیتمان می کرد، بنابراین مجبور بودیم در خاکی حرکت کنیم. ماشینها از کنارمان به سرعت می گذشتند و ما با ترس و همراه احتیاط تند تند رکاب می زدیم. دوست داشتیم هرچه زودتر این جاده حساس تمام شود. بعد از طی کردن مسافتی

متوجه شدیم دیگر ماشینی از کنارمان نمی گذرد بلکه با چند متری فاصله از ما عبور می کنند و بدون بوق زدن و با احتیاط از کنارمان می گذرند، بسیار خوشحال شدیم که راننده ها اینقدر مراعات حالمان را می کنند، همچنان در این آرامش رکاب می زدیم، تا اینکه برای نوشیدن آب توقف کردیم، تازه این موقع بود که فهمیدیم امنیت بوجود آمده را مدیون ماشین گشت پلیس راه جاده گرمسار بودیم که مدتی بود ما را اسکورت می کردند. واقعاً نمی دانید چه لذتی داشت. آنها پا به پای ما آرام آرام از پشت سر می آمدند.

آنها در مسیر جاده کشیک داشتند و وقتی ما را دیده بودند همراهمان می آمدند. آنها از مسیرمان پرسیدند و بعد از گفتگوی شیرینی با آنها به اجازه خودشان از این انسانهای مهربان عکس گرفتم.

و باز دوباره پشت سرمان با سرعت خیلی آهسته آمدند بدون اینکه خسته شوند، جاده همچنان خطرناک بود و می توان گفت جایی برای عبور دوچرخه نبود پلیس پشت سرمان می آمد تا ما با آسودگی در جاده اسفالت حرکت کنیم. ولی از آنجایی که من هنوز ترس از جاده و ماشینهای ب

رگ را در دل داشتم گاهی به خاکی حریم جاده می رفتم و گاهی در جاده آسفالت. تا اینکه بالاخره این ترس درس خوبی به من داد و با اجازه شما چرخ جلوی دوچرخه ام پنچر شد. پلیس که این صحنه را دید باز به کنارمان آمد کمکمان کند ولی ما که وسایل پنچرگیری همراهمان بود از آنها تشکر کردیم و خواستیم به راهشان ادامه دهند و آنها هم برای اینکه در وظیفه مهمشان (کشیک جاده) کوتاهی نکرده باشند از ما خداحافظی کردند و آرام ما را ترک کردند.
امیر به چرخ جلوی دوچرخه ام موقتاً باد زد تا وقتی که به جای مناسبی برسیم و پنچرگیری اساسی انجام دهیم. همچنان هر ۱۰ دقیقه یکبار دلستر می نوشیدیم (انتخاب دلستر به این خاطر بود که هم جبران آب بدن را می کرد و هم جبران قند خونمان) و امیر هم در این لابه لاها به چرخ کم باد و پنچر دوچرخه ام باد می زد.

سرانجام ساعت ۱۴:۳۰ به شهر ایوان کی رسیدیم. بعد از انجام فریضه نماز و خوردن ناهار در پارکی وسط شهر توقف کردیم و امیر شروع به پنچرگیری دوچرخه ام کرد. من هم کنار دست او ایستادم تا این کار را یاد بگیرم که اگر دوباره این اتفاق افتاد بتوانم به تنهایی آن را انجام دهم. همچنان به امیر کمک می کردم تا اینکه پنچرگیری بعد از ۱ ساعت به اتمام رسید.

برای ادامه مسیر دیگر دیر شده بود و باید شب را در همان شهر می ماندیم، همانطور که می دانید هوا در زمستان خیلی زود تاریک می شود.
برای ماندن باید مکانی را می یافتیم، به مسجد شهر رفتیم. خادم مسجد همراه دوستش در آنجا بودند. دوست خادم مرد مهربانی بود که وقتی از اوضاع ما خبردار شد با اصرار فراوان ما را راضی کرد به خانه اش برویم و شب را در آنجا بمانیم. او می گفت مهمان امام رضا (ع)باشید و شب را بیرون استراحت کنید، هرگز اجازه نمی دهم مگر می شود و …

به منزل او رفتیم. محمد حسنی زاده ۴۸ ساله شغل بنا مردی ساده و مهماندوست بی ریا و مهربان ۳ دختر و ۱ پسر داشت و همسری خوب و با گذشت. آنها با محبت زیادی که داشتند شام را برایمان فراهم کردند. در حال پهن کردن سفره بودند که زنگ در خانه شان را زدند و شاید باور نکنید ولی یکی از همسایگان آنها یک دیس بزرگ غذای نذری (قیمه پلو) آورد. در آنجا بود که دیدم چگونه روزی رسان، روزی مهمان را می رساند.
شب را در آنجا استراحت کردیم. آنها اطاق خواب گرم و راحتشان را در اختیار ما قرار دادند و خودشان همگی در اطاق پذیرایی با هم خوابیدند. قبل از خوابیدن، به اولین روز سفرمان فکر کردم، که چگونه گذشت.
به امروزی که خودمان را آماده کرده بودیم، در جایی سرد و روی زمین سخت بخوابیم ولی به لطف حضرت حق و محبت هم وطنانمان چنین نشد و یا اینکه امروز برای ساعاتی امنیتی بر ما برقرار شد که آن را مدیون پلیس های مهربانی بودیم که می توانستند خیلی راحت از کنارمان بگذرند ولی به یاری ما آمدند.
از خدای بزرگ شاکرم که فرشته های زمینی خود را به کمکمان رساند تا امروز را هرچه راحت تر بگذرانیم. از خدای بزرگ متشکرم که امروز نعمتهای بزرگی به ما عنایت کرد. از او به خاطر آرامش و آسایش امروز شکرگزارم.

یکشنبه ۲۳ / بهمن روز دوم سفر
ساعت ۶:۳۰ صبح از خواب برخاستیم، صبحانه را آن خانواده محترم آماده کرده بودند بعد از خوردن صبحانه و خداحافظی از آنها ساعت ۷:۱۵ صبح حرکت را از منزل آقای حسنی زاده آغاز کردیم. ایشان ما را از شهر ایوان کی تا سر جاده همراهی کردند و من کوچکترین کاری که می توانستم انجام دهم این بود که از او و امیر عکس یادگاری بردارم تا برای آن مرد مهربان بفرستم.

از او خداحافظی کردیم و حرکت را ادامه دادیم، در دل از خداوند برای او و خانواده مهربانش برکت و روزی فراوان خواستار شدم.
شهر بعدی که باید می رفتیم گرمسار بود از ایوان کی تا آنجا ۴۰ Km راه در پیش داشتیم.
هوا خنک بود و چون در حرکت بودیم باد تقریباً سردی به صورتمان می خورد که باعث می شد فکر خواب به سرمان نزند، البته این را هم بگویم که این نسیم خنک شادابی خاصی را حاکم کرده بود و ما با انرژی خوبی رکاب می زدیم. در مسیر باز هم از خداوند خواستم امروز هم نشانم دهد هرآنچه را که باید ببینم.

زمینهای بایر و خشک اطراف، همراه با سبزه های کمی که روئیده و کوههای استواری که دوشادوش ما بودند، همراهیمان می کردند، از دیدن این مناظر لذت می بردم پس دوست داشتم از آنها عکاسی کنم، اینبار قسمت اعظم عکسم، کوههای استوار و بافتداری بودن، که با تابیدن نور خورشید بر روی آنها تشکیل سایه روشن زیبایی داده بودند، که این تضاد تاریکی روشنی به عکسم جذابیت خاصی می بخشید. بعد از عکاسی دوباره به راهمان ادامه دادیم.

در مسیر صدای پرندگان نشاط خاصی می بخشید، که این نشاط گاهی با بوق ماشینهای بزرگی که از کنارمان می گذشتند و به علامت سلام و خسته نباشید، چندین بوق پشت سر هم می زدند، از بین می رفت. در واقع آنها لطف خودشان را نسبت به ما نشان می دادند ولی راستش را بخواهید آنقدر صدای بوق آنها ناهنجار و بلند بود که در دل آرزو می کردم ای کاش آنها سلام و احوال پرسی نکنند، همانقدر که دستشان را تکان بدهند کافی است.

همچنان خط راست جاده را گرفتیم و می رفتیم و گاهی هم برای نوشیدن و عکاسی کردن توقفی انجام می دادیم. تا اینکه به اتوبان رسیدیم. در اتوبان به مناظر کوهستانی و تپه هایی که اطرافمان بود نگاه می کردم، حدود ساعت ۹ صبح بود که همچنان در حال رکاب زدن بودیم و مسیر کم کم برایمان عادی می شد که ناگهان با صدای پارس چندین سگ توجهم به جلو جلب شد، آنجا بود که دیدیم ۷-۶ تا سگ پارس کنان از سمت جلو به سویمان می دویدند، در واقع ما داشتیم به قلمرو نگهبانی آنها نزدیک می شدیم و آنها با احساس خطر در قلمروشان حمله خود را به ما اعلام می

کردند. با دیدن این صحنه هر دو جا خوردیم و حسابی ترسیدیم، سپس به عقب برگشتیم، بین دو لاین جدول های سیمانی بزرگی کار گذاشته بودند که دو مسیر مخالف را از هم جدا می کرد و من تا آن موقع به این جدولها دقت نکرده بودم، ولی وقتی قضیه فرار از دست سگها پیش آمد چشم دوختیم به این جدولها تا بین آنها راه گریزی پیدا کنیم و به جهت مخالف برویم. با تعجب دیدیم کمی عقب تر از ما به اندازه اینکه هرکدام جداگانه عبور کنیم بین جدولها جائی خالی بود، سپس به عقب برگشتیم و ابتدا من عبور کردم و پشت سر من امیر و خود را به لاین مخالف رساندیم که باید بگویم گفتنش آسان است ولی گذشتن از عرض اتوبان واقعاً خطرناک بود ولی به لطف او عبور

کردیم.
سگها همچنان پارس می کردند و در لاین مخالف دنبالمان می دویدند. صدای تپش قلبم را به خوبی می شنیدم، تا بحال چنین چیزی در زندگیم اتفاق نیفتاده بود که این نشان از ترس شدیدی بود که داشتم. باید بگویم سگها به اواسط جاده آمده بودند که اگر عبور ماشینهای بزرگ و جدولهای بلند نبود، این سگها با گستاخی تمام به ما حمله ور می شدند. همچنان تندتند رکاب می زدیم که فکر می کنم اگر همینطور ادامه می دادیم ۲ روزه مشهد بودیم. (البته جنازه هامان). حدود ۴-۵ کیلومتر در لاین مخالف رکاب می زدیم آنقدر ترسیده بودم که مدام احساس می کردم باز هم صدای پارس سگها را می شنوم و وقتی به اطراف یا پشت سر نگاه می کردم متوجه می شدم خیالاتی شده

ام. به هر حال هر دو بدنبال جای خالی ای بین جدولها می گشتیم تا به لاین خودمان برگردیم ولی نیافتیم و مجبور بودیم همچنان مخالف جهت ماشینهای روبه رو حرکت کنیم. حالا شما فکر کنید مخالف جهت حرکت ماشینها بودیم و می ترسیدیم هیچ،تازه آنها با هیبت و عظمتی که داشتند بوقهای وحشتناک می زدند که ما را متوجه خطر پیش رویمان، کنند و باد ماشینهایشان هم اذیتمان می کرد. خلاصه اینکه لحظات پر اضطراب و ترسی بود، تا اینکه خدا را شکر یک جای خالی بین دو لاین پیدا کردیم و با احتیاط کامل عبور و خودمان را در مسیر اصلی قرار دادیم. می توانم بگویم که کلی انرژی مصرف کرده و حسابی خسته شده بودیم، هم از نظر جسمی و هم روحی.

وقتی خطرها کاملا رفع و حالم بهتر شد، خیلی افسوس خوردم که نتوانستم از این صحنه ها عکسی بردارم یعنی اصلاً محال بود، آنقدر ترسیده بودم که هر لحظه فکر می کردم الان دیگر قلبم به کلی می ایستد و اینکه اگر از سگهای حمله ور عکاسی می کردم احتمالاً آخرین عکس زندگی ام بود و الان شما در حال خواندن سفرنامه و دیدن عکسهایم نبودید.
اینجا بود که فهمیدم خیلی از مواقع عکاسها صحنه های ناب و تکرارناپذیری برایشان پیش می اید که نمی توانند عکاسی کنند و همیشه افسوس آن را می خورند و از آنطرف هم تشکر می کنم از عکاسهایی که برای ثبت این صحنه های خطرآفرین جان خود را در معرض خطر قرار می دهند تا این لحظه ها را ثبت و برای همیشه ماندگار کنند.

ساعت حدود ۱۱ صبح به شهر گرمسار رسیدیم.

در شهر گرمسار که بافت کاملاً سنتی و تقریباً آجری داشت چرخی زدیم. واقعاً گرمسار بود. هوا در آنجا با اینکه در فصل زمستان قرار داشتیم گرم و سوزان بود و در این شهر مهاجران افغان زیاد به چشم می خوردند.
داخل شهر را گشتیم در وسط شهر آب انبارهای زیبایی وجود داشت که از هیبت و بزرگی آن به شگفت آمده بودم و تصمیم گرفتم از آن ها عکاسی کنم ، آب انبار در وسط برزن ساخته شده بود. برای نشان دادن عظمت این آب انبار باید دوچرخه را می گذاشتم و هرچه عقب تر می رفتم، ولی

پشت سرم مغازه ها و ساختمان هایی قرار داشتند که مانع عقب گردم می شدند، پس با استفاده از لنز واید سعی کردم این کمبود جا را جبران کنم، و برای نشان دادن مقیاس دقیق آب انبار دوچرخه را به صورت کامل در عکس قرار دادم با اینکه قدرت مانوری نداشتم تا از زوایای مختلف عکاسی کنم، ولی آن زاویه ای را که بیشتر دوست داشتم برگزیدم و چند عکس گرفتم بعد از عکاسی کردن دوباره به گشتن داخل شهر ادامه دادیم.

و باید بگویم پلیس شهر گرمسار هم خیلی به ما لطف داشت، آنها می خواستند به ما مکانی برای استراحت بدهند و یا اینکه همراهیمان کنند که ما قبول نکردیم و به آنها گفتیم باید هرچه سریعتر به راهمان ادامه دهیم. بعد از استراحتی کوتاه در شهر ساعت حدود ۳۰/۱۳ حرکت کردیم به سمت آرادان که تا آنجا حدود ۲۰Km مسیر در پی داشتیم. خوردن نوشیدنی و برداشتن عکس از مکانهای زیبای اطراف و یادداشت اتفاقات و خلاصه نویسی سفر همچنان ادامه داشت.

همچنان بعلت مساعد بودن شرایط و کافی بودن نور ترجیح می دادم از فیلم حساسیت ۱۰۰ استفاده کنم.
در مسیر نزدیک به یک کارخانه بتون شدیم که سگهای پاسبان دوباره شروع کردند به پارس کردن، که البته مسافت کمتری را دنبالمان دویدند و فاصله شان هم از ما تقریباً زیاد بود و ما هم کمی مسلط تر بودیم و باز مجالی برای ایستادن نبود و سریع رکاب زدیم تا دور شدیم. در اینجا بود که فهمیدیم هرکجا کارخانه یا کارگاهی در مسیر باشد احتمال ۱۰۰% هم سگ نگهبان وجود دارد و یادگرفتیم از قبل شروع کنیم به سریع رکاب زدن تا از آنجا دور شویم و اسیر حمله آنها نشویم.

به علت فرارهای سریع امروز از دست سگها حسابی انرژی از دست داده بودیم و خسته به راهمان ادامه می دادیم تا اینکه حدود ساعت ۳۰/۱۵ به آرادان رسیدیم. در اول شهر (ورودی) یک زائرسرا قرار داشت در واقع آنجا یک مسجد بزرگ بود که برای زائران درنظر گرفته بودند و ما ترجیح دادیم ابتدا داخل شهر را بگردیم و اگر مکانی نیافتیم برای گذراندن شب به این مسجد برگردیم، پس به داخل شهر رفتیم. در واقع آنجا یک روستای بزرگ بود که یک امامزاده بنام سلطان شاه نظر و یک قبرستان و یک حمام تازه تاسیس داشت و دیگر مغازه ها و کوچه های باریک و خانه های آجری در اطراف آن بودند و آنجا هم پر بود از مهاجران افغانی.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی


دانلود تحقیق عکاسی تبلیغاتی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:80

فهرست مطالب:

عنوان صفحه

مقدمه

فصل اول: مبانی در عکاسی 1

رنگ 2

رنگ چنانچه هست و آنچنان که ما میبینیم 2

درجه حرارت رنگ 3

نور سفید و رنگها 4

هنر دیدن 5

عناصر گرافیکی تصویر 6

کادر هنری 6

نقطه دید 7

خط 8

خطوط و ریتم 8

سایه و روشن 9

سایه‌ها 10

ضدنور 10

بافت 11

تن 11

شکل و طرح 12

کمپوزیسیون تصویر 13

عدم تقارن 14

احساس عمق و بعد 14

هم‌آهنگی 15

نظم و ترتیب یا آشفتگی؟ 15

فصل‌دوم: ابزار و تکنیک 16

اساس عکاسی رنگ 17

عکاسی سه رنگ 20

وسایل نورپردازی 20

فلاش الکترونیک 21

انواع فلاشهایالکترونیک 21

محاسبه نور 22

کلکهای عکاسی 22

کاربرد عکس 24

«عکس موفق» و «عکس خوب» 25

فصل سوم: موضوع عکاسی 27

بینش و عکسبرداری 28

نکاتی درباره سوژه‌های فتوژنیک 28

سوژه فتوژنیک و ویژگیهای آن 28

فنون و شیوه‌های فتوژیک 29

نکاتی درباره سوژه‌های فتوژنیک 30

فنون و شیوه‌های غیرفتوژیک 31

سیاه و سفید گرافیک 32

مرکز توجه 33

تغییر شکل: بدنمایی و کج شکلی 33

عکسهای گروهی 34

تصاویر کار 34

تصاویر حیوانات 34

تصاویر ورزشی 35

حرکت 37

مردم 37

عکسهای شبانه 38

در داخل خانه 39

فصل چهارم: نقد 40

تعریف نقد 41

انواع نقد 42

روابط منتقد و هنرمند 43

تعریف توصیف 44

توصیف فرم 45

اهمیت توصیف برای خواننده 45

تفسیر عکس 46

تعریف تفسیر 47

نظریهزیبایی شناسی 48

نوشتن درباره عکس 49

مشاهده اثر و یادداشت‌برداری 50

سخن‌گفتن درباره عکس 51

فصل پنجم: عکاسی و تبلیغات 52

تعریف تبلیغ 53

نظام تبلیغ 54

تبلیغ در مقایسه با منابع اطلاعاتی و انتشاراتی 54

تبلیغ در مقایسه با بخش خدمات 54

اصول کار تبلیغ 55

مشکلیابی و مشکل‌گشایی 55

ترویج خوداتکایی 55

فراگیری زبان تبلیغات 56

توجه آرمانهای اسلامی و فرهنگ ملی 56

در نظر گرفتن امکانات ملی 56

همبستگی با نهادهای مردمی 56

پرهیز از روزمرگی و قالبهای کلیشه‌ای 57

آموزش مداوم عناصر تبلیغی 57

فلسفه وجودی نظام تبلیغ 57

مقصود از «روانشناسی تبلیغات» چیست؟ 59

دیر باوران 60

روشهای تبلیغاتی 60

روش نفی و اثبات 60

روش شرطی 61

روش طرح ناگهانی 62

روش استدلال 63

شبه استدلال 63

عرصه‌های کاربر و روشهای تبلیغاتی 64

تبلیغات سیاسی 64

تبلیغات فرهنگی 64

تبلیغات تجاری 65

هدف تبلیغ 65

رابطه مبلغ و تبلیغ 66

ارتباطات 67

روشهای ابلاغ 68

تبلیغ رخ به رخ (انفرادی) 69

تبلیغ گروهی 70

تبلیغ طریقه‌ای 70

تبلیغ نتیجه‌ای 70

تبلیغ انبوهی 71

الهام از قرآن 71

نتیجه گیری 74

فهرست منابع 76

 

مقدمه:

سالهای سال پیش، حتی قبل از اینکه عکاسی اختراع و تصویر ثبت شود، اساس آن یعنی جعبه تاریک وجود داشت و مورد استفاده قرار میگرفت: این وسیله ساده را ابن‌هیثم دانشمند مسلمان در قرن پنجم هجری/یازدهم میلادی برای مشاهده کسوف به کار برده بود و نقاشان ایتالیایی از قرن شانزدهم میلادی آن را برای طراحی دقیق منظره‌ها و ملاحظه دورنمایی صحیح به کار میبردند.

سیاه‌شدن املاح نقره در اثر تابش نور نیز از طرف برخی از دانشمندان، از جمله شولتسر آلمانی از سال 1727 مورد مطالعه قرار گرفته بود. در سال 1802 وج وود انگلیسی بر روی سطح‌های حساس شده با نیترات نقره نقشهای شفافی به دست آورد. این سال در تاریخ عکاسی اهمیت زیادی دارد. اما در حقیقت شناسایی این اعمال جدا از هم، به معنای کامل کلمه، اختراع عکاسی را تشکیل نمیداد.

بالاخره بین سالهای 1822، 1826 یک مخترع فرانسوی به نام نیسفورنییپس برای اولین بار، توانست تصویر پدید آمده در جعبه تاریک را ضبط و ثبت کند و تا حدی به آن ثبات ببخشد. وی دانشمند بزرگی بود، اما برای عملی ساختن و توسعه بخشیدن به اختراع خود به همکار ثروتمندی نیاز داشت. تا اینکه در سال 1829 با یک فرانسوی دیگر، که نقاشی مرفه بود و ضمناً تجربه‌های با ارزشی در زمینه عدسیها و جعبه تاریک داشت شریک شد و هر دو در راه کشف ثبت تصویر روی صفحههای مسی نقره اندود («لوحه سیمین») قدم برداشتند.

آن روزها اختراع جدید هنور اسمی نداشت. بعد از مرگ نییپس (1833)، شریکش این شیوه را دگرئوتیپی و تصاویر آن را داگرئوتیپ نامید، زیرا اسم خودش لوییداگر بود. سالها بود، واژه فتوگرافی مرکب از دو کلمه یونانی فتوس (photos) به معنی نوروگرافس (graphos) به معنای نوشتن جای نام قبلی را گرفت.

در سال 1835 شیمیدان انگلیس تالبوت توانست روی کاغذهای شفاف نگاتیوهای بهتری به دست آورد. بالاخره در سال 1874، یک شرکت انگلیسی اولین شیشه‌های خشک عکاسی را به بازار عرضه کرد و عکاسی جنبه عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از لحاظ سنگینی و شکنندگی، هنوز دایره عمل را محدود میکرد، تا اینکه چندی بعد فیلم جای شیشه را گرفت و عکاسی آماتوری رواج قابل ملاحظه‌ای یافت.

•فصل اول:

مبانی در عکاسی

رنگ

در سالهای اخیر عکس رنگی در مقایسه با عکس سیاه و سفید رواج فوق‌العاده زیادی یافته است. آنچه تجارب زیاد عکاس رنگی را نشان میدهد این است که رنگ نیز یکی از عناصر تصویر است، مانند عناصر دیگر آن.

باید دانست که رنگ، به تنهایی ندرتاً قادر است توجه ببیننده را جلب کند. بیش از هر چیز باید گفت که رنگ به تنهایی قادر است اختلاف دو ناحیه را که در عکس سیاه و سفید ممکن است محسوس نباشد، به خوبی نشان دهد. هم‌آهنگی و تضاد رنگ‌ها جای بحث زیادی دارد و با استفاده از هر یک از این دو ویژگی میتوان تصاویر بسیار زیبایی پدید آورد.

رنگ چنانچه هست و آنچنان که ما میبینیم

در اولین قدم عکاسی رنگی، نخستین سؤالی که پیش میآید این است که: « رنگ چیست؟ آسمان چرا آبی است؟ گل چرا قرمز است؟»

در جواب گفته میشود: «آسمان آبی است، چون فقط اشعه آبی را منعکس میکند. گل سرخ است، به دلیل اینکه جز اشعه سرخ پرتوهای دیگری را منعکس نمیکند. »

اما چنین پاسخی وقتی میتواند کاملاً صحیح باشد که در دنیا فقط یک رنگ سرخ وجود داشته باشد. در صورتی که میدانیم چنین نیست. گلی که از آن بحث میکنیم حتماً بهتر است از گلهای دیگر اشعه سرخ را منعکس میکند ولی اشعه سبز، زرد، آبی را کاملاً جذب نمیکند و به نسبت کمی و زیادی آنها گفته میشود که این سرخ مایل به نارنجی یا مایل به بنفش و غیره است. بدین ترتیب نتیجه میگیریم که در طبیعت رنگ خالص وجود ندارد و آنچه میبینیم ترکیباتی از انواع مختلف رنگهاست.

رنگ و نور. به این نکته باید خوب توجه داشت که «رنگ بدون نور معنی ندارد» و در حقیقت یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. از آنجه که نور پیوسته در حال تغییر است. مسئله عکاسی رنگی پیچیده و مشکل میشود، زیرا مواد حساس فیلمها توانایی و خاصیت تعبیر و تفسیر چشم انسان را ندارد و آنچه را که در حقیقت وجود دارد عیناً ثبت میکند.

هر گاه نور از لحاظ «شدت» تغییر یابد (گلی که در نور ضعیف تیره به نظر میآید در نور آفتاب روشن دیده خواهد شد.) از لحاظ «کیفیت» نیز تغییر میکند و اینجا مسئله مهمی پیش میآید که همانا درجه حرارت رنگ است. وقتی از موضوعی عکس رنگی گرفته شود‌ رنگهای آن تحت تأثیر «حرارت رنگ» به صورت متفاوت روی ماده حساس فیلمها اثر خواهد کرد. عواملی که در این تغییرات مؤثرند عبارتند از: جنس و طبیعت و منبع نور (نور خورشید یا نور مصنوعی)، موضوع در سایه است یا زیر آفتاب، فصل، ساعت روز، وضع آسمان، موقعیت جغرافیایی محل و غیره… مشکل کار در اینجاست که چشم انسان اگر هم قادر به تخمین «شدت» نور باشد. از تجزیه و درک «کیفیت»‌ آن عاجز است.

درجه حرارت رنگ

در فیزیک گفته میشود که اگر به فلزی حرارت داده شود. بر حسب مقدار گرمایی که به آن میرسد و به تدریج بالا میرود نورهای رنگی متفاوتی چون سرخ تیره، سرخ روشن، نارنجی، زرد، سفید و سفید مایل به آبی از آن ساطع خواهد شد. با توجه به این نکته، میتوان تصور صحیحی از کیفیت نور و چگونگی رنگی که منابع مختلف نور دارند پیدا کرد. همین است که حرارت رنگ نام دارد این است که درجه حرارت رنگ یکسان نمیماند و برحسب فصل سال، ساعت روز، منطقه جغرافیایی، شرایط جوی و غیره تغییر میکند. برای مثال اگر نور خورشید را در هوای روشن در نظر بگیریم ملاحظه خواهیم کرد که عکسی که در وسط روز گرفته شود اغلب رنگ حاکم در آن رنگ «آبی»‌ خواهد بود، در حالی که اگر در همان محل، صبح اندکی بعد از طلوع خورشید یا عصر کمی پیش از غروب عکس بگیریم رنگ حاکم «سرخ» خواهد بود.

این موضوع به این شکل توجیه میشود که درجه حرارت رنگ در حوالی ظهر 5000 تا 6000 درجه کلوین است، در حالی که صبح و عصر به 3000 تا 4000 درجه کاهش مییابد.

نور روز

خورشید در موقع طلوع و غروب 2000 تا 3000 درجه کلوین

نور صبح و عصر در هوای آفتابی 3000 تا 4000 درجه کلوین

نور وسط روز در هوای آفتابی 5000 تا 6000 درجه کلوین

آسمان آبی 13000 درجه کلوین

نور مصنوعی یا نور چراغ

لامپهای برق معمولی 2000 تا 3000 درجه کلوین

لامپهای هالوژن 34000 درجه کلوین

لامپهای فلاش منیزیم آبی 5000 تا 6000 درجه کلوین

فلاش الکترونیک 6000 درجه کلوین

توجه: این درجه‌ها وقتی صحیح است که لامپهای نور ولتاژ برق کامل و ثابت باشد. در لامپهای کار کرده یا هنگامی که جریان برق ضعیف است رنگ نور زیادتر و درجه کلوین پایین‌تر خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله تاریخچه عکاسی درجهان

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله تاریخچه عکاسی درجهان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله تاریخچه عکاسی درجهان


دانلود مقاله تاریخچه عکاسی درجهان

 

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل :docx(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

مقاله فاقد منابع و ماخذ میباشد

چکیده:


سالها قبل از اینکه عکاسی اختراع شود اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. یک دانشمند مسلمان به نام ابن هیثم در قرن پنجم هجری / یازدم میلادی وسیله ای را به نام جعبه تاریک در مشاهده کسوف استفاده کرده بود.اتاقک تاریک، عبارت بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی  یکی از سطوح آن روزنه ای ریز، وجود داشت. عبور نور از این روزنه باعث میشد که تصویری نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود.
این وسیله، طی جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در یادداشتهای خود خواص اتاقک تاریک را شرح داده است. هم چنین وی آن را کامرا آبسکورا (Camera Obscura) و روزنه ریز آن را نیز پین هول (Pine Hole) نامید.
این وسیله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامی نقاشان بخصوص نقاشان ایتالیایی قرن شانزدهم از آن برای طراحی دقیق منظره ها و ملاحضه دورنمایی صحیح استفاده می کردند، به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه قرار می دادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم می کردند.
این تصاویر بسیار واقعی و از پرسپکتیو صحیحی برخوردار بود.
در حدود سال ۱۵۰۵ میلادی نیز ژرم کاردان (Jerome Cardan) ریاضی دان ایتالیایی یک عدسی محدب بر روزنه اتاقک تاریک نصب کرد، این کار باعث شد تا تصویر وضوح بیشتری پیدا کند.
اما سیاه شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسیله شیمیدان آلمانی ، شولتز(Schulze) وبه طور اتفاقی کشف شد. ماجرا از این قرار بود که روزی وقتی شولتز وارد آزمایشگاه شد، متوجه شد برگ درختی بر روی کاغذی که به نیترات نقره و آهک آغشته بود افتاده، بعد از اینکه برگ را از روی کاغذ برداشت متوجه شد که قسمتی که برگ روی آن بوده مثل سایر بخش های کاغذ سیاه نشده است.
این پدیده باعث آغاز فعالیتهای جدیدی برای شناسایی مواد حساس به نور شد.
و اینکه در سال ۱۸۱۹ سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel)  انگلیسی محلول ثبوت را کشف کرد. ماده ای که هرشل به عنوان ماده ثابت کننده تصویر معرفی کرد هیپوسولفیت دوسود نام داشت. کار مهم دیگری که هرشل انجام داد به کاربردن الفاظ منفی (Negative) و مثبت (Positive) درمورد تصاویر بود.
تا اینکه سرانجام بین سالهای ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ یک مخترع فرانسوی به نام نیسفور نی یپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولین عکس دنیا را ثبت کند.
 
وی این عکس را در املاک شخصی خود واقغ در دهکده ای به نام سن لودووارن در چند کیلومتری شالن سورسن تهیه کرد.
نی یپس در واقع برای اولین بار مواد حساس را در اتاقک تاریک به کار برد. عکسی که وی تهیه کرد حدود ۸ ساعت بوسیله خورشید نور دیده بود. وی این روش را هلیوگرافی (Heliography) یا ترسیم بوسیله خورشید نامید.
نی یپس در سال ۱۸۲۹ با یک فرانسوی دیگر به نام لویی ژاک مانده داگر (Louis Jacques Mande Daguerre) آشنا شد. اگر نقاش مرفه و صاحب گالری در پاریس بود و ضمنا تجربه های با ارزشی نیز در زمینه عدسیها و جعبه تاریک داشت.
پس از مرگ نی ئپس ، داگر کار وی را ادامه داد و او پس از چند سال روشی را ابداع کرد که آن را (داگرئوتیپ) نامید.
داگر و نی پپس:
 

سالها بعد کلمه فتوگرافی که بوسیله سرجان هرشل و از ترکیب دو کلمه یونانی فتوس (Photo) به معنی نور و گرافوس (graphein) به معنای رسم کردن ابداع شده بود جای آن را گرفت.
در آن زمان عکاسی برای مردم سحر و جادو تلقی می شد تا جایی که تصاویر به دست آمده را آینه حافظه دار نامیده بودند.
در سال 1838 شیمیدان انگلیسی به نام ویلیام هنری فوکس تالبوت (William Henry Fox Talbot) با تهیه تصویر نگاتیو در ابعاد کوچکتر ، بزرگسازی تصویر و به دست آوردن تصویر پوزتیو یا مثبت دو مرحله اصلی را در ظهور عکس تکمیل کرد.
قبل از این عکاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شی مورد نظر بسازند. ( فرض کنید اگر قرار بود از یک فیل عکس بگیرند چه دوربینی با چه اندازه ای می خواستند!!)
در آن زمان برای گرفتن عکس مدت و هزینه زیادی صرف میشد .لابراتوارها سیار بودند و حمل و نقل شیشه ها (که عکس ها روی آنها ظهور میشد) بسیار سخت بود.
از طرفی سوزه باید در طول زمان گرفته شدن عکس بدون حرکت میماند! که برای سوژه های جاندار مثل انسان از آپولو (وسیله ای برای شکنجه انسان) استفاده میکردند. با اختراع امولسیون تر یا کلودیون این زمان به ۲-۳ ثانیه تقلیل یافت. بعدها با اختراع امولسیون ژلاتین دار یا امولسیون خشک توسط ریچارد مادوکس (Richard Maddox) این زمان به ۱/۲۵ ثانیه کاهش پیدا کرد.
و اما اشخاص زیادی برای ارتقاء عکاسی تلاش کردند که یکی از معروفترین این افراد جرج ایستمن (George Eastman) بود که تلاش کرد تا عکاسی را در اختیار همگان قرار دهد وی هم چنین بنیانگذار موسسه کداک است.
نخستین عکاس ایرانی
نخستین مرد عکاس ایرانی را برخی پژوهشگران تاریخ عکاسی ایران شاهزاده ملک قاسم میرزا دانسته‌اند که به روش داگروتیپ بر روی صفحه نقره عکاسی می‌‌کرده است.و عده ای ناصرالدین شاه قاجار را نیز به سبب علاقه بسیار او به این فن، از آغاز گران ایرانی عکاسی برشمرده اند.شاه عکاسی را از عکاسی فرانسوی به نام "فرانسیس کارلهیان " که به همراه فرخ خان امین الدوله برای اموزش و ترویج عکاسی به ایران آورده شده بود،آموخت. اعتماد السلطنه در کتاب خاطراتش بارها به عکاسی توسط شاه اشاره کرده است. در آلبوم خانه کاخ گلستان نیز عکس‌های بسیاری موجود است که عکسبرداری آنها توسط ناصرالدین شاه انجام گرفته است.آقا رضا عکاسباشی، حسنعلی عکاس، آقایوسف عکاس،امیر جلیل الدوله قاجار، میرزا احمد صنیع السلطنه، ابوالقاسم ابن محمد تقی نوری، میرزا ابراهیم خان عکاسباشی، آنتوان خان سوریوگین و عبدالله قاجار از دیگر عکاسان پُرکار و نامدار دوران قاجار به شمار می‌‌آیند که نمونه آثار آنان در میان مجموعه‌های باقیمانده از دوران قاجار و نزد اشخاص، به فراوانی دیده می‌‌شود. برای آگاهی بیشتر به این کتاب‌ها نگاه کنید:


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه عکاسی و مکاتب و روش های آن(همراه با تصاویر)

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه عکاسی و مکاتب و روش های آن(همراه با تصاویر) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه عکاسی و مکاتب و روش های آن(همراه با تصاویر)


پایان نامه عکاسی و مکاتب و روش های آن(همراه با تصاویر)

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:45

فهرست مطالب:

فصل اول : ۳

کلیات تحقیق. ۳

بیان مسئله: ۳

ضرورت مسئله : ۴

هدف مسئله : ۴

پرسش ها مسئله : ۴

مقدمه. ۵

فصل دوم : ۶

پیشینه تاریخی. ۶

فصل سوم : ۸

تحقیق. ۸

فتومونتاژ: ۸

جنبه روانشناسی پرتره: ۹

عکاسی مد چیست؟. ۱۰

باهاوس و عکاسی: ۱۲

تأثیر سوررئالیسم: ۱۵

عکاسی تبلیغاتی: ۱۷

هنر عکاسی از حیات وحش: ۱۸

تأثیر فتوشاپ در عکاسی: ۲۰

عکاسی خلاق. ۲۲

پاپ آرت: ۲۳

زاویة دید در عکس: ۲۵

عکاسی ژورنالیستی ( مطبوعاتی ): ۲۹

عکس در مطبوعات: ۳۰

نتیجه گیری : ۳۷

منابع : ۳۸

 

چکیده:

فصل اول :

 کلیات تحقیق

بیان مسئله:

عکاسی یکی از بزرگترین اختراعات بشری است که فناوری در موارد متعددی تکامل و پیشرفت خود را مرهون آن است . از سوی دیگر جلوه های هنری آن افق دید واقع گرایانه و وسیع تری را از جهان رمز آلود در فراسوی دیدگانمان تصویر می کشد. در این پژوهش به این مهم دست خواهیم یافت که عکاسی چگونه در جهان رشد و نمو یافته است و به راستی کدام جنبه و جلوه آن در زندگی پررنگتر و کاربردی تر است؟ و چه بهره هایی بشر از آن برده است.

 ضرورت مسئله :

در این پژوهش کسب معلوماتی جزئی از کلیت است و همچنین پاسخ به این سئوال که زاویه دید هنرمندانه یک عکاس حرفه ای چگونه بوده است که حتی بعد از گذشت سالیان متمادی اثر هنری وی هنوز خیره کننده و تحسین برانگیز است .

هدف مسئله :

 تلفیق روش های سنتی و امروزی با یکدیگر و کاربرد آن و دیگر هنرها ، همچنین افزایش خلاقیت در راستای حرفه خود و افزایش دانش علاقه مندان این هنر

 پرسش ها مسئله :

  • فتو مونتاژ چیست ؟
  • جنبه های روانشناختی پرتره پیست ؟
  • عکاسی مد چیست ؟
  • عکاسی ذهنی چیست ؟
  • عکاسی در باهاوس چگونه بودهاست ؟
  • چه تاثیری سورر ئالیسم بر عکاسی گذاشته است ؟
  • عکاسی تبلیغاتی چیست ؟
  • هنر عکاسی در حیات وحش چگونه است ؟
  • عکاسی هنری چیست ؟
  • چه تاثیر فتو شاپ برعکاسی دارد ؟
  • عکاسی خلاق چیست ؟
  • پاپ آرت چیست و چه تاثیری بر عکاسی داشت ؟
  • عکس رو پوستر چه تاثیری دارد ؟
  • زاویه دید در عکس چه تاثیری بر کاربرد آن در صفحه آرایی دارد ؟
  • عکاسی ژورنالیستی چیست ؟

 مقدمه

قرن بیستم عصر رسانه ها و ارتباطات است . میلیونها نفر از مردم جهان ، هر روز از طریق عکس و تصویر از جریان رویدادها و تحولات سیاسی ، علمی و هنری آگاه می شوند .

رسانه ها با بهره گیری از عکس و تصویر ، در ابعاد مختلف گاه به شکل روزنامه ، مجله ، کتاب و گاه به صورت اسلاید ، فیلم ، تلویزیون ، ویدئو ، همواره در رشد آگاهی عمومی نقش انکارناپذیری داشته اند. اگر انسان قدم بر کره ماه می گذارد یا در اعماق اقیانوس ها کندوکاو می کند ، عکس و تصویر با چشم ناظر ، همگام و همراه است و در ثبت لحظات حساس و با شکوه به ما مدد می رساند.

این جانب به عنوان دانش پژوه می خواهم به مختصری از هنر عکاسی و سبکها و مکاتب آن به چشمه کوچکی از آن اشاره کنم و بتوانم به علم خود بیافزایم.

 فصل دوم :

پیشینه تاریخی

ابداع عکاسی روز 7 ژآنویه 1839 در مجتمع فرهنگستان علوم فرانسه اعلام شد. از آنتاریخ تاکنون حدود 158 سال می گذرد، این ابداع را به شخصی فرانسوی به نام لوئی ژاک مانده داگر (1878- 1851) نسبت می دهند، روش ابداعی وی در آن زمان «اگرئوتیت» نام گرفت. واژه فتوگرافی که معادل عکاسی است از ریشه یونانی فتوس به معنای نورو گرافوس به معنای نگاشتن ساخته شده است. (اگر از تجربیات ارزشمند شخصی به نام ژوزف نیسه فورنیپس استفاده کرد. نیپس در 1822، عملاً و با روشی کاملاً متفاوت با شیوه عکاسی امروز، توانست اولین عکس دنیا را بگیرد. پس اگر تاریخ رسمی اعلام ابداع عکاسی را در نظر بنگریم، باید بگوییم در تاریخ عکاسی جهان اولین عکس رانیپس گرفته است. هرچند نام داگردنیپس مترادف آغاز عکاسی است. نباید از تلاشهای سایر افراد در اعصار مختلف غافل شد، به هر حال نخستین عکاسی جهان هر که باشد، اصول ابتدایی این فن به 3 محور اساسی است: الف) نور      ب) مواد حساس به نور         ج ـ اتاقک تاریک

فصل سوم :

تحقیق

فتومونتاژ:

فتومونتآژ از مدتها قبل، زمانی تقریباً طولانی وجود داشته و در نیمه قرن نوزدهم برای کاملتر کردن موضوعات خوش            که به دلایل گوناگون نمی شد از آنها عکاسی کرد، به کار می رفته است؛ زیرا تکنولوژی آن زمان به حد کافی پیشرفت کرده بود. تهیه مونتاژ در بیشتر موارد کار چندان مشکلی نبود؛ فقط بعضی موارد استثنایی باعث می شد که فتومونتاژ عملی کاملاً فنی قلمداد شود. هدف اصلی آن بود که بین اختلافهای زیاد در کنتراست و عمق میدانهای زیاد و غیر معمول ارتباطی ایجاد شود. یکی از این روشها گذاشتن دو یا چند نگاتیو در آگراندیسو در هنگام مرحله بزرگ نمایی است که تصویر مثبت، عکاس معمولاً با قلم مو و مواد مخصوص روی قسمت های زاید کار می کند تا عکس یکپارچه به نظر رسد بسیاری از تاریخ نگاران هند،؛ به رائول ها سمت لقب پدر مونتاژهای هنری داده اند. وی هنگامی که تعطیلات خود را در جزیره اوزدم (Usedom) می گذراند، اولین بار از تابلو ساده ای الهام گرفت: در این تابلو عکسهای پسران مدیره مهمانخانه که در لباس نظام بودند با چند سمبل مختلف دولتی ترکیب شده بود.برخورد تصادفیوی با این فتومونتاژ باعث شد تا هاسمن پس از پاییز 1918 فتو مونتاژ را به عنوان شکل هنری به کار گیرد. اما آلفرد دو روز معتقد است اولین فتو مونتاژ راجان هر تقلید در زمان جنگ ایجاد کرده و منظور روی فریب دادن سانسور نظامی بوده است که مانع هرگونه انتقاد در رسانه ها بود. گفته می شود که هر تقلید با استفاده از حروف بریده شده روزنامه ها، عکسها و نقاشی ها توانسته بود به این عمل مخاطره آمیز دست بزند و به سانسور غلبه کند.

 جنبه روانشناسی پرتره:

 این پرتره فراموش نشدنی هوش و استعداد نابغه ای را نشان می دهد که شاهد سوء استفاده جامعه بشری از کشفیات علمی خود است. به موازات گسترش عکاسی پرتره روانشناختی، تمایل به عکاسی از موضوع در محیط واقعی خود افزایش یافت این امر تا حد زیادی امکانات ایجاد سبک را فراهم کرد. طوری که هر عکاسی طریقی را که بیشتر مناسب وی بود به کار می برد. استفاده از زمینه ای با صفات و علائم مشخص مفهوم اساسی دیگری را در عکاسی مردن پدید آورد که «توصیف سمبلیک» خوانده شد. بر خلاف پرتره های روانشاختی که مفهوم کامل به بیان چهره متکی است، در این جا سمبولهای خاصی در ارائه پیام نقش حیاتی دارند.

مشهورترین نمونه های پرتره موفقیت آمیز از آن عکاسانی است که یا موضوع خود را خوب می شناسد یا آنکه سابقه و شخصیت موضوع را دقیقا بررسی می کنند. بدیهی است که چشم در میان روانشناختی عامل بسیار مهمی است زیرا به راحتی چیزهایی را درباره کنه شخصیت موضوع آشکار می سازد. این مستلزم توانایی عکاس است که بین خود و موضوع ارتباط برقرار کند که بطور طبیعی احساسات بعدی سهل و عملی باشد.

در این زمینه فیلیپ هاسمن به نتایج قابل توجهی دست یافت چنانکه در اثر وی، پرتره گیرای آلبرت اینشتین، که تماماً مت کی بر زبان چشم است دیده می شود.


دانلود با لینک مستقیم