بخشی از متن اصلی :
قاعده سابقه در حقوق انگلیس و کامن لو
مقدمه
در نظام حقوقی انگلیس و کشورهای کامن لو، آرای حاکم مافوق ،الهام بخش دادگاه های مادون و طبق ضوابطی برای آنها الزام آور است. دادگاه های مادون در دعاوی مشابه عموما از حکم دعوای مافوق تبعیت می کنند. برای ما که با سیستم حقوق فرانسه-نوشته سروکار داریم، کمی تعجب آور است که قضات در نظام حقوقی انگلیس و کامن لو چگونه به وضع قاعده ی حقوقی می پردازند. به عبارتی قضاتی که خود باید تابع قواعد حقوقی باشند، چگونه به وضع قاعده ی حقوقی نیز می پردازند؟
در حقیقت قاعده و قانون باید توسط نمایندگان منتخب مردم در مجالس قانونگذاری و با انجام تشریفات لازم وضع شود. کار قضات باید این باشد که به بهترین شکل قوانین حقوقی را اعمال نمایند و کار تدوین قوانین و تقنین را به متخصصین مربوطه واگذار نموده تا با تعمق و تدبر بیشتر به این امر مهم بپردازند.
اما همانطور که گفتیم قاضی در سیستم حقوقی کامن لو از ابتدا نقشی اساسی در تقنین ایفا کرده است. اگرچه امروزه نقش مجالس قانونگذاری در وضع قانون افزایش و اهمیت یافته است اما هنوز دادگاههای کامن لو نقش مهم وتاثیرگذار خود در وضع قوانین را حفظ کرده اند. وقتی قضات می خواهند قوانین مصوب مجلس را اجرا کنند، صدور حکم بدون مراجعه به دعاوی حقوقی، برایشان مطلوب و رضایت بخش نیست. در حقیقت آنها مفاهیم واقعی و معانی دقیق عبارات قانون وضع شده از سوی مجلس را در چگونگی شیوه ی استنباط و استدلال در دعاوی و آرا دادگاه ها جستجو می کنند. رای یک دادگاه برای دعوای بعدی با همان وقایع مشابه به عنوان یک منبع حقوقی مورد استفاده قرار می گیرد و این قاعده ی سابقه (Precedent) در حقوق انگلیس و کامن لو است. رای مجلس اعیان برای دادگاه های تجدیدنظر و مادون و نیز رای دادگاه های عالی و تجدیدنظر برای دادگاه های مادون لازم الاجراست.
برخلاف obiter dictum که شرح و توضیح اضافی قاضی در خصوص مسائل متفاوت از دعوای تصمیم گرفته شده می باشد- مثلا قاضی می گوید اگر وقایع دعوا به نحو دیگری بود، آنطور حکم می کرد که الزام آور نیز نمی باشد، ولی استنباط دقیق و تشخیص عناصر ratio decidendi در دعاوی مشابه لازم الاجرا بوده و قاعده ی سابقه را تشکیل می دهد.
این فایل با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :14
بخشی از متن اصلی :
بررسی قاعده منع تعقیب مجدد در حقوق جزای بین الملل و حقوق جوامع اروپا
رگردان حاضر, در راستای پربار ساختن هرچه بیشتر ادبیات حقوقی در حقوق تطبیقی بویژه حقوق جزای بین المللی که اندک اندک در حال تدوین و توسعه است و نیز لزوم شناخت بیش از پیش مقررات بین المللی و چاره اندیشی و نشان دادن راهکار درست در خصوص همزیستی این مقررات با مقررات داخلی حقوق ایران ارائه میگردد.
هر جامعه یی دارای هنجارها و ارزشهای است که در قالب مجموعه یی به نام حقوق موضوعه گردآوری شده و طبعاً در حقوق کیفری نقض این ارزشها جرم تلقی می شود و مرتکب آن باید ضمانتهای ترمیمی و کیفری را تحمل کند براساس یک تفکر و اندیشه ساده , هر عملی که به این ارزشها لطمه و خدشه وارد نموده و آن را نقض کند, تنها یک بار باید مجازات شود این اندیشه که در قالب قاعده (منع تعقیب مجدد) بیان می شود با اختلاف رویه کشورهای جهان رو به رو می شود قطعاً همه ما در یک دهکده جهانی زندگی می کنیم امروزه آنچه در یک نقطه از این دهکده جهانی رخ می دهد دارای بازتابهای گسترده و فراوانی در نقاط دیگر آن می باشد.
در جهان کنونی , جامعه بشری دارای سازمانهای جهانی (سازمان ملل متحد و نهادهای تابعه آن) و منطقه ای است که با تلاش روز افزون می کوشند برای ارتقای ارزشهای والای انسانی و آشتی بین ملتها نظمی صلح جویانه برقرار نموده و در صورت اقتضای شرایط و خواست اراده واقعی سیاسی اعمال مخل نظم جامعه بشری و ناقض ارزشهای برتر و والای انسانی را که جرم نامیده می شوند مجازات کنند.
در جرم بین المللی (منظور جرایم دارای عنصر فرامرزی است) صلاحیت های مختلف که کشورها برخی آن را اصلی و انحصاری و برخی دیگر را فرعی قلمداد می کنند با هم تعارض پیدا می کنند.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :45
بخشی از متن اصلی :
قاعده تحذیر - نقش هشدار دهنده در رفع مسئولیت کیفری
سید مصطفی محقق داماد
بسم الله الرحمن الرحیم
در خلال مباحث مربوط به مسئولیت افراد نسبت به اعمال و افعال صادره از آنان فقها معترض قاعده تحت عنوان « قدا عذر من حذر » شده اند ، اجمال مطلب اینست که اگر کسی قبل از انجام کاری هشدار دهد ولی به هشدار وی ، خسارت دیده توجه نکند و بر اثر کار او جنایتی بوجود آید هشدار دهنده مسئولیتی نخواهد داشت .
سیر قاعده در کلام فقها
شیخ طوسی ( قرن پنجم ه ) در مبسوط مسئله ای بدین شرح مطرح کرده است : « اذا مررجل بین الرمات و بین الهدف فاصا به سهم من الرماه فهو قتل خطالان الرامی ما قصده وانما قصد الهدف » .
هرگاه شخصی در محل مسابقه تیراندازی از فاصله میان مسیر تیر و هدف عبور کند و مورد اصابت تیر قرار بگیرد و کشته شود ، این قتل خطائی محسوب می گردد ، زیرا تیرانداز ، قصد او را نکرده بلکه مقصود او هدف بوده است .1
شیخ طوسی در این زمینه چیزی افزون بر این نیاورده واشاره به قاعده مورد نظر نکرده است .
محمد بن علی بن حمزه طوسی ( قرن ششم هجری ) در کتاب « الوسیله الی لیل الفضیله » مسئله فوق را به نحو دیگری مطرح نموده است :
« و اذا مررجل بین الرماه و بین الغرض فاصابه سهم و قد حذره الرامسی لم یضمن و ان لم یحذره و کان فی ملکه قد دخل علیه بغیر اذنه فکذالک و ان دخل علیه باذنه او کان فی غیر ملکه و لم یحذره کانت دیته علی عاقلته » .
هرگاه شخصی « در محل مسابقه » از فاصله میان تیراندازان و هدف ، عبور کند و مورد اصابت تیر قرار بگیرد ، چنانچه تیرانداز هشدار داده باشد ، مطلقاً ضامن نیست ، ولی اگر هشدار نداده باشد ،در فرض آنکه محل در مالکیت تیرانداز بوده و مصدوم بدون اجازه وی وارد شده ، باز هم ضامن نیست و چنانچه مصدوم با اجازه وی وارد شده ویا محل ، ملک تیرانداز نبوده و هشدار نداده است ، ضمان بر عاقله وی مقرر خواهد بود .1
محقق حلی ( قرن هفتم ) در کتاب شرایع الاسلام بطور مطلق گفته است :
« اذقال « حذار » لم یضمن لماروی … »
اگر تیرانداز گفته باشد ( حذار = بپرهیز ) ، ضامن نخواهد بود2 و به همین مقدار بسنده نموده و به ذکر مستند فتوی پرداخته است .
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :17
بخشی از متن اصلی :
عدالت، قاعده اصلی حقوق بشر
ز همین رو دکتر کاتوزیان نیز با بیان تاریخچهای از علت گرایش بشر به حقوق بشر، محوریت سخنانش را مفهوم <عدالت> قرار داد. طرح گروهی <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت>، یکی از سه طرح اصلی گروهی است که با همکاری برنامه عمران سازمان ملل متحد )UNDP( و برای یک دوره پنج ساله ( ۲۰۰۵- ۲۰۰۹) تدوین شده است. این طرح هماکنون با همکاری هشت موسسه و نهاد حقوق بشری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در حال اجرا است. اعضای طرح شامل مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، کرسی حقوق بشر صلح و دموکراسی دانشگاه شهید بهشتی، مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفید، معاونت آموزش قوه قضاییه، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، کانون وکلا، انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و سازمان دفاع از قربانیان خشونت است. آنچه که منجر به شکلگیری چنین طرحی شد، برنامه چهارم توسعه بود، چرا که در بخش سه و چهار برنامه از ضرورت امنیت انسانی و عدالت اجتماعی سخن گفته شده است. همین تاکید کافی بود تا در طرح <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت> تحقق اهداف کلان برنامه چهارم توسعه را سرلوحه کار قرار گیرد. مجریان طرح که بهطور عملی از اردیبهشتماه جاری فعالیتش آغاز شده است، در نظر دارند به منظور تقویت و حفاظت از حقوق بشر از ظرفیتسازی ملی حمایت کنند. برای رسیدن به این منظور نیز بر توسعه ظرفیت مراکز حقوق بشری وابسته به دانشگاههای مجری طرح، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، سازمانهای حقوق بشری جامعه مدنی و برخی از انجمنهای حرفهای مانند کانون وکلا و انجمن صنفی روزنامهنگاران تاکید شده است. علاوه بر آن مجموعهای از فعالیتهای عملی نیز در چارچوب مدون گروه فوق قرار گرفته است که برگزاری سمینارها و مراسم ویژه حقوق بشر از جمله آنهاست. مراسم دوشنبه گذشته تالار شیخ مرتضی انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در همین راستا بود. مراسمی که با حضور مسوولان و حقوقدانان و علاقهمندان به مباحث حقوق بشری، برپا شد و دکتر <ناصر کاتوزیان> نیز در باب <حقوق بشر و عدالت> سخن گفت که میخوانید.
درباره کرامت انسان احترام به شخصیت او و اراده انسان و اینکه هیچکس بردیگری سلطهای ندارد، حکما، علما و پیامبران الهی از دیرباز داد سخن داشتهاند. اومانستهای فعلی میگویند آنچه از حقوق بشر میدانند ناشی از افکار مسیح است. حتی یکی از نویسندگان بزرگ حقوق عمومی فرانسه دوگین میگوید: <مسیح به ما انسانیت را آموخت و شرافت آن را به ما یاد داد.> احکام اسلامی هم از چنین مواردی سرشار است. اشرف مخلوفات و کسی که خلیفه خدا بر زمین است، طبیعی است که دارای حقوقی است که همیشه باید محترم باشد. راجع به <جان انسان> نیز احکام زیادی وجود دارد. این نکته را من در قالب تذکر به قضاتی که با دست گشاده حکم به اعدام میدهند میگویم که بدانند چه مسوولیت سنگینی دارند. اولین چیزی که در معاد سوال میشود راجع به خون انسانها است. که آیا خون کسی را هدر دادهاند یا نه، بنابراین قضات باید بسیار با احتیاط رفتار کنند
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :9
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:97
پایان نامه کارشناسی ارشدرشته الهیات «فلسفه وحکمت اسلامی»
فهرست مطالب:
چکیده ------------------------------------------------------------------- ص1
مقدمه ------------------------------------------------------------------- ص3
معرفی قاعده ------------------------------------------------------------ ص6
شرایط قاعده ------------------------------------------------------------ ص15
قاعده امکان اشرف وعرفان نظری --------------------------------------- ص23
تاریخچه قاعده ---------------------------------------------------------- ص24
معانی مختلف امکان"مواد قضایا ----------------------------------------- ص28
مواد ثلاث فلسفی -------------------------------------------------------- ص29
امکان خاص ------------------------------------------------------------ ص31
امکان عام -------------------------------------------------------------- ص31
امکان اخص------------------------------------------------------------- ص32
امکان استقبالی1--------------------------------------------------------- ص33
امکان استعدادی --------------------------------------------------------- ص34
اقسام واحد -------------------------------------------------------------- ص39
نتیجه گیری درباره واحد قاعده ------------------------------------------- ص42
براهین قاعده ------------------------------------------------------------ ص43
حکمت متعالیه و قاعده امکان اشرف -------------------------------------- ص52
معرفی و اثبات قاعده الواحد ---------------------------------------------- ص57
قلمرو قاعده از نگاه خواجه نصیروپاسخ به شهرستانی---------------------- ص70
اشکالات بر قاعده الواحد"فخر رازی ------------------------------------ ص73
غزالی و قاعده الواحد---------------------------------------------------- ص78
وحدت هم مانند وجود امری تشکیکی است --------------------------------- ص80
پیامدهای قاعده امکان اشرف ---------------------------------------------- ص83
منابع---------------------------------------------------------------------ص97
چکیده :
در این رساله به بررسی قاعده ی امکان شرف و امکان اخس می شود .ابتداقاعده مورد معرفی قرار می گیرد سپس به بررسی متفرعات قاعده پرداخته می شود مانند شرایطی که قاعده در آن و تحت آن شرایط جاری می شود و آن وجود دو شرط است که یکی متحد الماهیه بودن ممکن اشرف و ممکن اخسّ است . و دومی اینکه قاعده فقط در مفارقات و مبدعات جاری است و نه در عالم موادو حرکات و طبیعت و از طرفی ملاصدرا چون مبنا را بر اصالت وجود نهاده است و همه ی موجودات را در اصل حقیقت هستی واحد فرض کرده است وی شرط اول را بر اساس منظر فلسفی اش لازم ندیده اما ، شرط دوم را قابل مراعات دانسته است همینطور ذکر تاریخچه قاعده امری لازم است تا معلوم گردد اولین اندیشمندی که قاعده را بکار گرفته است که بوده است.
روشن است که این قاعده مطابق رای سهروردی قاعده ای اشراقی است. ملاصدرا در این مورد ارسطو را اولین فردی می داند که قاعده رادر آثارش مورد استفاده قرار داده است . اما از حیث منبع آن را به اثولوجیا مربوط می داند پس روشن می شود که افلوطین بایدبه عنوان کسی درنظرگرفته شودکه قاعده رامطرح نموده است. زیرا کتاب اثولوجیا از حیث مولف در طول قرون و اعصار به اشتباه به ارسطو منتسب بوده است پس درک این مطلب که کتاب نامبرده به افلوطین متعلق است گره بحث تاریخی رامی گشاید .
مبانی قاعده عبارتند از قاعده الواحد لا یصدر عنه الّا الواحد و همچنین عدم امکان صدور ممکن اشرف از ناحیه ممکن اخس و نهایتاً عدم امکان وجود چیزی که از حضرت حق اشرف باشد. در مورد قاعده الواحد باید گفت که از شدت وضوح ، دچار پیچیدگی شده است . اینکه از یکی دو تا صادر نمی شودموضوعی است که ازناحیه عقل سلیم امری نامعقول تلقی نمی شود .
بحث بعدی اینکه منظور از واحد چیست ؟ آیا منظور از واحد وحدت حقه حقیقته است یا واحد بما انه واحداست که دربین آراء حکماایجاد تعدّد رای نموده است و این تعدد نه یک تعدد طبیعی در میان افراد مختلف بلکه گاهی یک حکیم در جایی آن را صرفاً در مورد وحدت حقه جاری دانسته و در جای دیگر آن را در مورد غیر وحدت حقه بکار برده است . حال آنکه مراد از واحد در قاعده الواحد واحد بما انه واحد است ، که هم وحدت حقه را شامل است و هم شامل سایر انواع وحدت می گردد و از آنجا که قاعده ی الواحد به ضرورت به قاعده امکان اشرف منتهی می شود باجاری دانستن قاعده امکان اشرف نظام هستی طولی و تشکیکی ملاحظه می گردد . ازطرفی چون تشکیک فقط در بستر وحدت قابل تکوین است ، ماهیت را در آن راهی نیست زیرا ماهیت مناط کثرت است . پس وقوع تشکیک برابر است با اصیل بودن وجود پس از این قاعده یه اصالت وجود می توان راه یافت ، و همینطور قاعده
امکان اشرف در بکارگیری اش از طرف حکما و اثبات وجود عالم مثال از ناحیه سهروردی و یا اثبات وجود حواس از طریقه حسّ بینایی ازنگاه سبزواری قاعده را با مشکل بزرگی روبرو کرده است .
اول باید قاعده امکان اشرف قلمروش مشخص شود که درحیطه ممکنات است یادرحیطه موجودات اگر قلمروش موجودات باشند با خود قاعده نمی توان به اثبات وجود اشیاء پرداخت و اگر ممکنات باشد هر ماهیت ممکنی داخل در چارچوب اشرف و اخس می شود که ضرورتاً باید وجود یابد .
چرا که هر ماهیتی که اشرف تلقی شود به نسبت ماهیت دیگر اخس است زیرا اشرف ها و اخس ها نسبی است از طرفی خداوند گرچه موجود اشرف است ولی چون در فرض دوم بنا براین گردیدکه منظورماهیات است همه ی اشرف ها و اخس ها نسبی تلقی می شوند و اگر هر اخّسی ، اشرفی را معرفی نماید کار به تسلسل خواهد انجامید اما چون در بیان حکما تصریح شد که اگر در سلسله ی موجودات اخسی یافت شود حاکی از وجود ممکن اشرفی خواهدبود که مقدم برآن است ، موضوع قاعده ممکنات موجوده اند پس ، از قاعده نباید انتظار اثبات وجود موجودات را داشت..
مقدمه:
آنچه این رساله متعهد انجام آن می باشد عبارت است از تحقیق پیرامون قاعده امکان اشرف و امکان اخس و همچنین ذکر مبانی و دلایل آن و رفع شکوک و اشکالات وارد گردیده بر آن از ناحیه شخصیت هایی که با نظری انتقادی به قاعده نگریسته اند و همین طور نتایج مترتبه بر آن و نهایتاً گریزی تاریخی بر قاعده امکان اشرف انجام خواهد شد. اساساً مباحث فلسفی و علوم عقلی به واسطه انتزاعی بودنش به نسبت مباحث علوم تجربی از پیچیدگی های خاص خود برخوردار است و احتمال عدم وصول به حاق مطلب برای پژوهشگران و اهل کاوش واقع شدنی تر است .شاید گزافه نباشد اگر ادعا شود به ندرت بطن معنی و مفاهیم برای اهل آن مکشوف می شود ، دلیل باهر بر این موضوع وجود تنازعات وسیع نظری با حفظ مبانی واحد میان اندیش مندان اهل این رشته می باشد . همانطور که زعماء اهل فن ابراز نموده اند ، مشکل اساسی در درک علوم عقلی ، مشکل تصوری است ، به این معنا که پوینده این مسیر پر فراز و نشیب از ابتدا ممکن است که در مرتبه تصور مطلب ، دچار سوء فهم شود و به تبع آن در مرتبه تصدیق ره به خطا پوید .به واسطه این محذور نقش معلم و استاد در تبیین مطالب و مباحث بسیار بیش از سایر شاخه های علوم احساس شدنی تر است . سعی بر این است تا مفاهیم تصوری و تصدیقی در اطراف موضوع مورد بحث. با وضوح و روشنی ارائه شود تا در ظل این نکته ظریفه هم نگارنده در طی مسیر تحقیق دچار وهم و تاریکی نشود و هم خواننده گرامی از غلطیدن در گرداب ابهام و به هم ریختگی مصون ماند..به همین دلیل است که بزرگان این رشته توصیه می فرمایندکه دانشجویان علوم عقلی شیوه مباحثه راازیادنبرندوصرفابه نقل اقوال این وآن بسنده نکنندکه فلسفه وحکمت روایت اقوال نیست.وهمینطورفلسفه وحکمت پاسخی متعالی وانسانی به حس حقیقت جویی آدمی است.تادرپرتوآن به حقیقت دست یازدوبه استکمال نفس اهتمام ورزدوازفروغلتیدن درورطه اوهام وپرستش خویش خصوصاباابزارالفاظ وملاعبه باکلمات که ضخیم ترین وکثیف ترین قسم حجب است درامان ماند«العلم هوالحجاب الاکبر» نباشدکه سرمایه عمربه تباهی وفنارودوحاصلش مشتی الفاظ وغایتش بندگی نفس لعین باشدکه مع الاسف این گونه خسارت وتباهی خانمان براندازغالبادرمیان ارباب علوم حصولیه واقع می شودکه بیداری ازآن خواب،که خواب جهل مرکب است بسیاردشوارمی باشد.ازمظاهروجلوات معانی فوق مهجوریت لاادری است.نگارنده که تابه حال درمیان تضاربات آرا، این عبارت راازهیچکدام ازطرفین نشنیده است. همواره هرکس رای خودراباوجودمناظرات طولانی حق قلمدادمی نموده زیراهدف،به رخ کشیدن نفس پلیددرقالب مجادلات لفظی بوده ونه کشف حقیقت بلکه بندگی وپرستش خویش اساس ومحوراین مجادلات بوده است خداوندهمه راازاین دام تضمین شده ابلیس نجات دهد.
فصل یکم:تحلیل قاعده امکان اشرف واخس
1-معرفی قاعده امکان اشرف واخس
قاعده امکان اشرف بیانگر این معناست که در سلسه موجودات ، موجود ممکنی که از کمالات بالاتری نسبت به ممکنی که از درجات پایین تری از حیث کمال برخوردار است تقدم وجودی دارد ، به عبارت دیگر، تا ممکن اشرف پا به عرص هستی ننهد ممکن اخس پا به این عرصه نخواهد گذارد .
می توان اینگونه نتیجه گرفت که وجود ممکن اخس دال بر وجود اشرفی قبل از آن می باشد.برای تقریب به ذهن ذکراین مثال بی فایده نیست . اگر سیمی به جریان الکتریسیته متصل شود ، هرنقطه از سیم اگر جریان الکتریسیته را در خود داشته باشد حاکی از این است که در نقاط نزدیک تر به منبع هم ،الکتریسیته جریان دارد و آن هم به این صورت که ابتدا در نقاط بالاتر و نزدیک تر به منبع ، این جریان بر قرار است ودرمرتبه ومرحله بعدبه نقاط دورترهم خواهدرسید
هر نقطه که نزدیک تر به منبع است تقدم جریان در آن بیشتر است و تا نقاط بالا تر ، مسیرعبور الکتریسیته نگردند این جریان به نقاط پایین تر منتقل نمی شود در نتیجه محال است که ممکن اخس پا به عرصه وجود نهد در حالی که ممکن اشرف از وجود بهره مند نباشد . قاعده امکان اخس جدا ازقاعده امکان اشرف نیست بلکه هر دو قاعده به یک معنا باز می گردد
قاعده امکان اشرف در قوس نزول هستی بیانگر این است که اگر اخس موجود شودبیانگراین است که ، اشرف قبلاً موجود شده است و در قوس صعود وجود اشرف دال بر وجود اخس است.باز به عنوان مثال در مورد امکان اخس گفته می شود که اگر سقف ساختمان برقرار باشد حاکی از این است که دیوار ها که سقف بر آن بنا شده هم وجود دارد .
بله هر چند در موجودات متعلق به عالم مواد ممکن است اشرف زماناً بر اخس تأخر داشته باشد اما ذاتاً تقدم دارد . سهروردی می فرماید :یکی ازقواعداشراقی این است که اگرممکن اخس موجودشودلازم است ممکن اشرف قبل ازآن موجودشده باشد.
چنانچه ملاحظه می شود سهروردی اشاره دارد به اینکه وجود ممکن اخس دال بر وجود ممکن اشرف است . اگر در سلسله موجودات نظر افکنده شود عوالم عقولیه در بالاترین درجه و مرتبه وجودیه از عوالم امکانیه است . پس از عوالم عقولیه نوبت به عالم مثال می رسد که اخس از عالم عقل است ولی از عالم مواد و ناسوت اشرف است . پس وجود عالم مثال به عنوان اخس بیانگر وجود عالم عقلی در سلسه موجودات است.
و به همین ترتیب پس از عالم مثال ، نوبت عالم مواد و طبیعت می شود که اخس است از عالم مثال و وجود این عالم به عنوان اخس حاکی از وجود عالم مثال که اشرف از این عالم است.می باشد. عالم مثال گرچه مجرد است ولی از برخی ویژگی های عالم اجسام مبرا نیست و تجردش تام نمی باشد ، اما عوالم عقولیه از همه خصائص عالم اجسام مبرا گشته و در فعل نیز مجرد و بی نیاز به عالم اجسام است .
تا اینکه این مراتب اشرف و اخس در عالم مواد به هیولای اولی می رسد که قوه محض است و هیچ فعلیتی ندارد صدرالمتالهین در معرفی قاعده امکان اشرف می فرمایند :قاعده دیگرامکان اشرف است مفادآن این است که ممکن اشرف واجب است که درمراتب هستی قبل ازممکن اخس باشدواگرممکن اخس موجودباشدقطعاقبل ازآن ممکن اشرف موجودشده است.
همانطوری که ملاحظه می شودسهروردی و صدرالمتالهین در رابطه با معرفی قاعده می فرمایند که ممکن اشرف درمراتب موجودات مقدم بر ممکن اخس است اگر ممکن اخس موجود باشد ، بطور قطع و مقدم بر آن ممکن اشرف موجود است.درتقریرصدرالمتالهین ابتداقاعده ازجنبه ثبوتی وسپس ازجنبه اثباتی موردملاحظه قرارگرفته است ایشان سپس در عظمت و نقش موثر قاعده فوق مطالبی را بازگو می کند که چون در این حیطه صرفاً به معرفی قاعده پرداخته و اکتفا می شود از ورود به محتوای آن فعلاً بیش از این حد دست نگه داشته می شود .
نکته حائز اهمیت این است که براساس تقریرفوق صدرالمتالهین قلمرو این قاعده رامیان سلسله موجودات ونه میان ماهیات ممکنه که لابشرط ازوجود ویابشرط لای ازوجوداست ساری و جاری می داندکه این بحث درجای خودمطرح خواهدشد.نکته دیگراینکه منظور و مراد از « امکان » در این قاعده ، بنحو دقیق « ممکن » است ونه« امکان» زیرا اشرف و اخس وصف به حال « امکان » نیست بلکه این « ممکن » است که به این اوصاف متصف می شود . این معنا را حکیم متاله سبزواری در شرح منظومه خود طرح نموده است :«درحکمه الاشراق وشرح آن واسفاروقبسات میردامادباوجودنهایت شیویی اش،درحدانتظارنیست زیراامکان به « اشرف »و «اخس» متصف نمی گرددمگراین که ازامکان مرادشان همان ممکن باشد.»
همانطورکه ملاحظه میشودسبزواری ره ازوضع این تسمیه گله منداست یعنی اشرف واخس وصف امکان نیست بلکه وصف ممکن است.
آقا میرزا مهدی آشتیانی نیز فرموده اند.« ... و متظاهر از فرموده این حکیم بزرگ {سبزواری} این است که اشرف را در کلمات حکمای عظام ... وصف امکان قرار داده و از این راه به وجه مزبور بر آنها ایرادنمود ... »
موضوع دیگراین است که مرادحکما ازاستعمال مفهوم امکان درقاعده امکان اشرف،یامفهوم ممکن، کدامیک ازمعانی مختلف آن می تواندباشد؟ زیرامفهوم امکان دست کم دریرخی مواردبدون شک مشترک لفظی است.امااین معانی عبارت انداز امکان خاص یاامکان ذاتی، امکان اخص، امکان عام،امکان استقبالی ، امکان استعدادی ،امکان وقوعی، امکان فقری که همان فقروجودی است،ودرحکمت متعالیه صدرالمتالهین براساس اصالت وجودمعنامی یابد.اماامکان عام وامکان خاص بدون شبهه مشترک لفظی است.وهمین طورامکان اخص،زیرا معنایی که ذهن ازامکان خاص درک می کندغیرازآن معنایی است که ازامکان عام درک می نماید.