چکیده
هر چند که تلاش فلاسفه و حقوقدانان غربی در طول قرنهای هفده و هجده در زمینه جلوگیری از اعمال مجازاتهای خشن و شدید، موجب پذیرش مجازات زندان به عنوان مجازاتی اصلی در اوایل قرن نوزدهم شد، امّا دیری نگذشت که استفاده بی رویّه از مجازات زندان، باعث بروز انتقادات شدیدی نسبت به این مجازات شد که موافقان آن را دچار تردید و در نهایت، آنان را به واکنش واداشت. یکی از مهمترین واکنشهایی که نسبت به این اعتراضات صورت گرفت، پیشنهاد استفاده از «جایگزینهای مجازات زندان» و اجتناب از مجازات زندان، مگر به عنوان «آخرین حربه» بوده است. مقاله حاضر، تلاشی است که به منظور تبیین جایگاه «جایگزینهای مجازات زندان» در میان مجازاتهای اسلامی و نحوه اعمال آنها در قوانینی که گرفته شده از نظام حقوقی اسلامند، صورت پذیرفته است. در این مقاله ثابت می شود که گنجاندن نهاد تعزیر در نظام کیفری اسلام، وسیله ای است برای استفاده از اقداماتی که می تواند روند اصلاح مجرمان را سرعت بخشد. بنابراین «مجازاتهای جای گزین زندان»، در حقیقت نوعی «مجازات تعزیری» هستند که چنانچه حاکم جامعه اسلامی اعمال آنها را به مصلحت جامعه و فرد تشخیص داد، می تواند بدون هیچ محدودیتی از آنها استفاده نماید.
69 صفحه
فصل اول
مقدمه :
قرن حاضر قرن فنآوری قرن اضطراب و قرن پیچیدگیهاست که هر کدام انسان را مخاصره کردهاند. در میان این گرداب، آن چه از انسان امروزی انتظار میرود دانش آموزی و کنار آمدن با پیچیدگیهای دنیاست. این پیچیدگی، انسان امروزی را بر آن داشته تا با آن کنار آید و برای کنار آمدن بر این وضع، از مکانیزم تعادل حیاتی سود میجوید. انسان مجموعهای از هیجانات است که برای مقابله با این پیچیدگی با آنها توسل میجوید. در این میان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معنای واژه اضطراب و چگونگی احساسمان در زمانی که میگوییم مضطربیم، تصور کلی داریم. ما میتوانیم تا حدی در مورد تجربه درونی مرتبط با چنین احساسهایی هم داستان باشیم. جدا از نظریهپردازیهای که در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش یک علامت خطر را مبنی بر این که جریان بر وقف مراد نیست برای فرد ایفا می کند. در این تلاطم قرن، نقش انسان بر کسب دانش رقم زده است. انسان دانش را کسب کرده و به پیش میرود و هرچه میآموزد در انبار ذهن خویش آنها را اندوزش میکند.
انسان در عصر پراضطراب به پیش میرود و علم میآموزد ولی ارتباط مخزن اندوزش ذهنی وی با این هیجانات، او را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است. ارتباط بین هیجانات و حافظه بسیار پیچیده است؛ زیرا این دو در بسیاری از زمینهها با یکدیگر روابط متقابل دارند( خداپناهی، 1376).
به هر حال اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی میشود، به گونهای که میتوان گفت اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب میرفتیم، یا فقدان اضطراب ممکن است ما را مشکلات و خطرات قابل ملاحظهای مواجه کند( دادستان، 1376). ولی با این حال اضطراب میتواند عملکرد شناختی را مختل سازد و بایستی این پدیده را در موسسات آموزشی مد نظر قرار داد. عملکرد یک دانش آموز در جلسه امتحان تحت تأثیر اضطراب قرار میگیرد، این امر نباید سبب شود فکر کنند یادگیری صورت نگرفته است، این دانش آموز ممکن است، جواب سوالها را به خوبی یاد گرفته باشد، اما اضطراب او باعث ناتوانیاش در دادن جواب کامل سوال گردد( سیف، 1379).
اگر موقعیتی فراهم شود تا افراد در سطح بهینه هیجانی به آموزش بپردازند در این صورت اضطراب نه به عنوان عامل مختل، بلکه به عنوان یاری رسان در یادگیری ایفای نقش میکند. همه میدانند که در پایینترین سطح هیجانی، انسان دچار کسالت و خوابآلودگی میشود و در بالاترین سطوح هیجانی، فرد دچار آشفتگی روانی میشود، ولی با این حال در سطح بهینه هیجانی، فرد به بهترین عملکرد دست مییابد. سطح پایین انگیختگی با محرومیت حسی ارتباط دارد و انگیختگی زیاد به احساس استرس فشار و ناکامی میانجامد و در سطح بهینه انگیختگی، عملکرد به بهترین شکل بروز میکند( مارشال ریو[1]، 1376).
[1] -Marshal Reeve
75 صفحه
فصل اول
مقدمه :
قرن حاضر قرن فنآوری، قرن اضطراب و قرن پیچیدگیهاست که هر کدام انسان را مخاصره کردهاند. در میان این گرداب، آن چه از انسان امروزی انتظار میرود دانش آموزی و کنار آمدن با پیچیدگیهای دنیاست. این پیچیدگی، انسان امروزی را بر آن داشته تا با آن کنار آید و برای کنار آمدن بر این وضع، از مکانیزم تعادل حیاتی سود میجوید. انسان مجموعهای از هیجانات است که برای مقابله با این پیچیدگی با آنها توسل میجوید. در این میان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معنای واژه اضطراب و چگونگی احساسمان در زمانی که میگوییم مضطربیم، تصور کلی داریم. ما میتوانیم تا حدی در مورد تجربه درونی مرتبط با چنین احساسهایی هم داستان باشیم. جدا از نظریهپردازیهای که در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش یک علامت خطر را مبنی بر این که جریان بر وقف مراد نیست برای فرد ایفا می کند. در این تلاطم قرن، نقش انسان بر کسب دانش رقم زده است. انسان دانش را کسب کرده و به پیش میرود و هرچه میآموزد در انبار ذهن خویش آنها را اندوزش میکند.
انسان در عصر پراضطراب به پیش میرود و علم میآموزد ولی ارتباط مخزن اندوزش ذهنی وی با این هیجانات، او را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است. ارتباط بین هیجانات و حافظه بسیار پیچیده است؛ زیرا این دو در بسیاری از زمینهها با یکدیگر روابط متقابل دارند( خداپناهی، 1376).
به هر حال اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی میشود، به گونهای که میتوان گفت اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب میرفتیم، یا فقدان اضطراب ممکن است ما را مشکلات و خطرات قابل ملاحظهای مواجه کند( دادستان، 1376). ولی با این حال اضطراب میتواند عملکرد شناختی را مختل سازد و بایستی این پدیده را در موسسات آموزشی مد نظر قرار داد. عملکرد یک دانش آموز در جلسه امتحان تحت تأثیر اضطراب قرار میگیرد، این امر نباید سبب شود فکر کنند یادگیری صورت نگرفته است، این دانش آموز ممکن است، جواب سوالها را به خوبی یاد گرفته باشد، اما اضطراب او باعث ناتوانیاش در دادن جواب کامل سوال گردد( سیف، 1379).
اگر موقعیتی فراهم شود تا افراد در سطح بهینه هیجانی به آموزش بپردازند در این صورت اضطراب نه به عنوان عامل مختل، بلکه به عنوان یاری رسان در یادگیری ایفای نقش میکند.
41 صفحه
چشم اندازی به آموزش پیش از ازدواج و بعد از ازدواج در آسیا
هدف این مقاله فراهم کردن اطلاعات برای درمانگران زوج های متاهل و مربیان روابط قبل ازدواج به منظور بهبود سطح ارتباط فرهنگی خود با جمعیت های ساکن در مناطق آسیایی می باشد بخاطر تحویل های ایجاد شده در نقش جنسیت نقش فرهنگی اقتصادی و اجتماعی . تفاسیر و تعابیر گوناگون آسیایی ها از نهاد ازدواج و تشکیل خانواده متحمل تغییر و تحویل عمده گشته است این مقاله روندهای کلی را در ازدواج در چند کشور آسیایی توصیف می کند با تمرکز بر نرخ روبه رشد طلاق و تغییر نگرش های فرهنگی نسبت به ازدواج و طرح های ابتکاری مربوط به آموزش روابط فعلی ( قبل از ازدواج ) را در این کشورها مورد بحث قرار می دهد و بالاخره بر اساس تجربیاتی که از کار کردن با مردم آسیا به دست آورده ایم چند بینش معمولی در ارتباط با انطباق آموزش بعد از ازدواج برای تبدیل آن به نهادی از نظر فرهنگی مناسب تر برای آسیایی ها ارائه می نمایم.
37 ص