یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دلایل مرگ سقراط

اختصاصی از یارا فایل دلایل مرگ سقراط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مرگ سقراط؛ به روایت افلاطون و تفسیر نیچه

مسعود زنجانىmasoud@vivaphilosophy.com

 

نیچه مى گوید افلاطون در محاوره فایدون،با چهره اى که از سقراط در آخرین ساعات زندگى او ترسیم کرده، آرمانى نوین براى جوانان شاخص یونان در آن عصر به وجود آورد، و بدین ترتیب سقراط جایگزین آشیل (قهرمان اسطوره اى حماسه هاى ایلیاد و اودیسه هومر) در تمدن یونانى مى شود. اما نیچه نمى تواند از این جایگزینى، هر چند به نوبه خود شکوهمندانه به هیچ روى خوشنود باشد.افلاطون خود به علت بیمارى در این مجلس حضور نداشته و سال ها بعد، محاوره از زبان فایدون، یکى از حاضران، گزارش مى شود. در این ساعات واپسین مسئله بقاى نفس پس از جدایى از کالبد تن در مرکز گفت وگوى انتقادى این مجلس قرار مى گیرد. اما دلبستگى حاضران به سقراط و حتى بیم از ناراحت ساختن او در دم مرگ، کوچکترین مانعى براى کوشش گفت وگوکنندگان به یافتن حقیقت نیست. از سوى دیگر سقراط همچون مردى نشان داده مى شود که آماده است هر ایرادى را بر اعتقادى که در این آخرین ساعات زندگى بر دل و جان او نزدیک تر از هر نظریه دیگرى است با گشاده رویى بشنود، و حتى دوستان خود را مجبور کند تا هر تردیدى را که در دل نهان دارند به روشنى بر زبان آرند. با این کار افلاطون در برابر روحیه فلسفى حقیقى سر تعظیم فرود مى آورد و در عین حال براى استاد محبوب خود آنچنان بناى یادبود عظیمى برپا مى کند که والاتر از آن به تصور نمى آید. هنگامى که حاضران مجلس براى اینکه سقراط را ناراحت نکنند مى کوشند تردیدها و ایرادهاى خود را پنهان نگاه دارند، سقراط نغمه قو را به یاد آنها مى آورد که در دم مرگ زیباتر و نشاط انگیزتر از اوقات دیگر است و آنجا که آنها از پیشرفت بحث ناامید مى شوند و در کوشش سست مى گردند، سقراط همچون سردارى لشگر شکست خورده و پراکنده را دوباره گرد مى آورد و به دنبال خویش به میدان بحث مى کشاند و براى حمله اى تازه آماده مى سازد؛ دست دراز مى کند و زلف هاى فایدون را که در کنارش نشسته است مى گیرد و با آنها بازى مى کند و مى گوید: «فایدون! فردا بامداد این گیسوى زیبا بریده خواهد بود! ولى آن را نباید براى مرگ من ببرى، بلکه من و تو امروز باید گیسوى خود را ببریم اگر معلوم شود بحث ما مرده است و نمى توانیم زنده اش کنیم.»نگرش سقراط، در این محاوره برخلاف اکثر فیلسوفان امروزى بر این عقیده استوار است که فلسفه، به معناى واقعى کلمه، چیزى جز «آمادگى براى مرگ» نیست و فیلسوف راستین پیوسته در آرزوى مرگ است. گزارش فایدون نیز گواه آن است که خود او، در نهایت انطباق با این آرمان فلسفى، جام شوکران را نوشید و به آغوش مرگ رفت. سقراط در آخرین لحظات حیاتش، به شکرانه شفایى که ارمغان مرگش مى دانست و او را از بیمارى اش، زندگى جسمانى، رهایى مى داد، یکى از شاگردانش را صدا مى زند و مى گوید: «کریتون! به آسکلپیوس (خداى طب) خروسى بدهکارم. بدهى مرا بپرداز.»نگرش سقراطى در این روایت شکوهمندانه از مرگ، در دل خود نگاه تحقیر آمیزى به زندگى داشت. با این همه، این نگرش قرن ها در جهت گیرى زندگى اعصار مختلف در دنیاى قدیم نفوذ داشت و حتى هسته مرکزى جهان نگرى مسیحیت را نیز دربرداشت. تا اینکه، در دوره جدید، آهسته آهسته، فیلسوفانى ظهور کردند که براى زندگانى دنیوى، به رغم وجه تراژیک آن، اصالت قائل شدند و واکنش تندى را اگر چه پس از حدود بیست قرن به آن نشان دادند. نیچه( ۱۹۰۰-1844)، با احساس دوگانه اى که همواره به سقراط داشت با نقل جمله پایانى حیات او (بدهکارى اش به آسکلپیوس) مى گوید: «من سقراط را در حکمت و شجاعت آنچه که انجام داد، آنچه که گفت و آنچه که نگفت مى ستایم. این وروجک عاشق و طناز آتنى، این موشگیر، که گستاخ ترین جوانان را به لرزه مى انداخت، فقط حکیم ترین وراج زمان نبود، بلکه او در سکوت کردن عظمت خود را به نمایش گذاشت. کاش او در آخرین لحظات زندگى اش سکوت مى کرد تا شاید به مقام معنوى به مراتب والاترى دست مى یافت. در آن لحظات چیزى خواه مرگ، سم، تقوا یا زیرکى زبان او را لق کرد و او را به اداى این جمله کشاند.» (حکمت شادان قطعه ۳۴۰ )شاید در خاتمه ذکر سخن تئودور گمپرتس (۱۸۳۲-1912) یونانى شناس برجسته معاصر و هموطن نیچه خالى از لطف نباشد. او در شرحى که بر رساله فایدون در کتاب مهمش «متفکران یونانى» نوشته است، مى گوید: «بسیارى از ما مردمان امروزى ممکن است اندیشه گریز از دنیا و زندگى را که در این مکالمه به زبان مى آید نپسندیم. ولى هیچ دشمن تاریک ذهن و هیچ دوستدار اصیل و واقعى حقیقت نیست که این انجیل آزادى بى حد و حصر فکر را بخواند و در برابر آن به زانو نیفتد.»

سقراط

 

سقراط در حدود سال  470  سال ق.م در آلوِپِکا متولد گردید. آغاز زندگی او مصادف بود با دوران شکوفایی عظمت و افتخار آتن که در همان زمان امپراتوری دریایی خود را بنا نهاده بود. در دوران جوانی، قدرت بدنی شگفت انگیز سقراط، همگان را به تعجب وا داشت. قدرت تحمل او بسیار بالا بود، به طوری که در زمستان سخت، پا برهنه با یک جامه ی معمولی راه می رفت.

هنگامی که بیست و چند ساله بود ، افکارش متوجه مفهوم انسانیت شد. در آن زمان بیشتر تلاش های فلاسفه و متفکران، درباره جهان و چیستی آن بود و این که از چه موادی تشکیل شده و ماده آصلی آن چیست.اما او اعلام کرد که باید جهان شناسی را کنار گذاشت وبه انسان بازگشت. او بیان می کرد که پیامهای مخصوصی از سروش غیبی دریافت می کند.

در کتاب های تاریخی آمده است که روزی یکی از دوستان سقراط از سروش غیبی پرسید که آیا خردمند تر از سقراط وجود دارد؟ سرش غیبی پاسخ داد : نه. این واقعه سقراط را بر انگیخت تا ببیند که چه چیزی موجب شده تا او خردمند ترین انسان باشد؛ در حالی که خود را عالم و دانشمند نمی داند. سرانجام به این نتیجه رسید که: او خردمند ترین انسان است ، زیرا به جهل خود علم دارد و ادعای عالم بودن ندارد.از این پس، وی این رسالت را در وجود خود احساس کرد که در جست و جوی حقیقت ثابت و یقینی ، یعنی حکمت راستین باشد و به همگان نشان دهد که علم حقیقی یعنی:" علم به این که نمی دانم."

او در جنگهای پلوپونز شرکت کرد و شجاعتی که در آن جنگها از خود نشان داد ،از وی شخصیتی برجسته و ممتاز ساخت. در ادامه ی زندگی ، سقراط به رسالتی که بر دوش گرفته بود، پرداخت. در آن دوران سوفسطائی ها نفوذ زیادی بین جوانان آتنی داشتند و به آنها سفسطه و فن جدل آموزش می دادند وادعایشان این بود که حقیقتی وجود ندارد . آنها خود را دانشمند ترین وعالمترین مردمان می خواندند.

سقراط بنا بر نتیجه ای که در زندگی بدان رسیده بود، با آن ها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت.

روش عملی سقراط برای مبارزه با چنین اشخاصی این بود که با یکی از آنها وارد گفت و گو می شد و می کوشید تا از او افکارش را درباره موضوعی خاص، مثلا شجاعت بیرون بکشد. آن شخص در ابتدا فکر می کرد که حقیقت شجاعت را می شناسد و به آن آگاه است.سقراط گفتگو را به شیوه پرسش و پاسخی شروع می کرد و در آغاز خود را با آن چه شخص مقابلش می گفت، همراه نشان می داد. ممکن بود این گفتگو به طول بینجامد، اما سر انجام بحث را به جایی می رساند که شخص مقابل به نادانی خود پی می برد؛ یعنی به این نتیجه می رسید که حقیقتا هیچ چیزی را درباره شجاعت نمی داند و به این صورت، سقراط به او می فهماند که اعتراف به نادانی ، بزرگترین دانش است.این روش، روش دیالکتیکی نام گرفت. وی اولین کسی بود که این شیوه را در بحث های فلسفی به کار برد و به همین دلیل، روش دیالکتیک را به نام او، دیالکتیک سقراطی می خوانند.

سقراط در آتن می گشت و با افراد مختلف به این روش بحث و گفتگو می نمود. او شاگردانی هم داشت که اکثر آن ها جوانان آتنی بودند. یکی از شاگردان وی که بعدها در شمار بزرگترین فلاسفه جهان قرار کرفت، افلاطون بود.

سقراط بسیاری از بزرگان آتن را که ادعای علم و دانش داشتند، به همین نحو محکوم ساخت واین برای آنان خوشایند نبود.عاقبت این فشارها همراه با تحولات سیاسی ای که پیش آمد ، سقراط را در سال  399  ق.م به محکمه کشاند.

در محکمه سقراط متهم شد که:1) خدایانی را که آتنیان می پرستند، عبادت نمی کند، بلکه اعمال دینی جدید و نا آشنا آورده است.

2) به علاوه جوانان شهر آتن را با افکار خود فاسد می کند.

به دلیل همین اتهام ها، برای او تقاضای مرگ شده بود. سقراط با خونسردی و متانت به تمام اتهام ها پاسخ گفت و آنها را به سوی خود متهم کنندگان بازگرداند. سقراط اعلام کرد که از مرگ هیچ باکی ندارد ، اما مرگ وی لکه ننگینی بر چهره آتن بر جای خواهد گذاشت و آیندگان، در این مورد، آتنیان را محکوم خواهند کرد. با تمام این احوال و دفاعیات مستحکم وی، هیئت منصفه ی دادگاه که تحت تأثیر جو سیاسی آشفته ی آن ایام بود ، حکم به مرگ سقراط داد.

درچند روزی که تا اجرای حکم باقی مانده و سقراط زندانی بود ، دوستان وی تلاش زیادی کرده و همه چیز را برای فرار او مهیا ساختند ، ولی سقراط با بیان اینکه چنین اقدامی مخالف اصول و ارزشهای اوست ، پیشنهادشان را رد کرد.

در روز موعود در حالی که خانواده و دوستان و شاگردانش گرد وی جمع شده و بی تابی می کردند، آنها را به آرامش فراخواند و پس از اینکه وصیتهایش را کرد، جام زهر را به آرامی سرکشید و پس از دقایقی جان سپرد .

 

منبع:دانشنامه رشد

                                                 خرد سقراط

متن زیر گزیده ای از دفاعیه سقراط در حضور هیات منصفه شهر آتن است. او متهم است که به خدایگان باوری ندارد و جوانان آتن را نیز گمراه کرده است. او دلایل این اتهامات تشریح می کند, اما هیئت منطفه علیه او رإی می دهد و او شگفت زده می شود که چرا با این اختلاف آرای کم محکوم شده است. هیئت منصفه 501 نفر بودند و اختلاف آرا تنها 3 نفر بود. پس از آن، کریتون یکی از مریدان او زمینه ی فرار او را فراهم می کند, اما او به بحث و گفتگو با او می پردازد و در نهایت هر دو می پذیرند که احترام به قانون ارزشی والاتر دارد و در نهایت با سرکشیدن جام شوکران حکم اجرا می شود.]

خرد سقراط

 

[متن زیر گزیده ای از دفاعیه سقراط در حضور هیات منصفه شهر آتن است. او متهم است که به خدایگان باوری ندارد و جوانان آتن را نیز گمراه کرده است. او دلایل این اتهامات تشریح می کند, اما هیئت منطفه علیه او رإی می دهد و او شگفت زده می شود که چرا با این اختلاف آرای کم محکوم شده است. هیئت منصفه 501 نفر بودند و اختلاف آرا تنها 3 نفر بود. پس از آن، کریتون یکی از مریدان او زمینه ی فرار او را فراهم می کند, اما او به بحث و گفتگو با او می پردازد و در نهایت هر دو می پذیرند که احترام به قانون ارزشی والاتر دارد و در نهایت با سرکشیدن جام شوکران حکم اجرا می شود.]

***تلاش می‌کنم آن‌چه را که باعث رواج بهتان‌ها و بدنامی‌هایم شده است، برای‌تان بازگو کنم. پس گوش فرادهید. برخی از شما ممکن است گمان کنید که مزاح می‌کنم، اما اطمینان می‌دهم که عین حقیقت را به شما خواهم گفت. مردمِ آتن، این بدنامی به خاطر نوع خاصی از خرد نصیبم شد. چه نوع خردی؟ آن نوع خردی که برای نوع بشر مقدور است. ممکن است به خاطرِ داشتن آن نوع خرد به راستی دانا باشم. اما هم‌اکنون از مردانی سخن می‌گویم [کسانی که به من اتهام زده‌اند] که خردشان لابد بیش از خرد انسانی است، یا چنان است که من یارای توصیف آن را ندارم. چون خودم چیزی از آن نوع خرد نمی‌دانم و اگر کسی بگوید که من چیزی از این خرد فوق‌بشری می‌دانم، گزاف می‌گوید و می‌خواهد به من تهمت بزند. (همهمه) همهمه نکنید آتنی‌ها، حتا اگر گمان می‌کنید که من خودخواهانه سخن می‌گویم. می‌خواهم چیزی را بگویم که از من نیست. خواهم گفت که از آن کیست و شایسته است که باورش کنید. خداوند دلفی را بر حقانیت خردم و ماهیت آن گواه می‌گیرم. کِرِفون را به خاطر دارید. او از دوران جوانی دوست من بود. او را می‌شناسید. یک‌بار شتاب‌زده به معبد دلفی رفت و پرسشی را بی‌مهابا با سخنگوی دلفی در میان گذاشت. (همهمه) - باز هم خواهش می‌کنم همهمه نکنید، فریاد نزنید. - او پرسید آیا کسی داناتر از سقراط هم وجود دارد و سخنگو پاسخ داد: نه، کسی وجود ندارد. کِرِفون خودش مرده است، اما برادرش اینجا هست و حرف‌های مرا تأیید می‌کند.می‌دانید چرا این موضوع را به شما گفتم؟ می‌خواهم ریشه‌ی این بی‌اعتباری‌ام را برای‌تان بازگو کنم. وقتی آن‌چه را سخن‌گوی معبد گفته بود، شنیدم، تلاش کردم آن را بفهمم. مقصود خداوند از این کلام مبهم چیست؟ نیک می‌دانم که دانا نیستم، حتا در پایین‌ترین حد. پس مقصودش از این که داناترین مرد هستم چیست؟ ممکن نیست اشتباهی رخ داده باشد، زیرا خداست و خدا سخن گزاف نمی‌گوید. دیرزمانی بود که در تلاش بودم تا معنای این کلام را دریابم. پس از مدت‌ها کلنجار رفتن با آن، راهی را پیدا کردم که درستی این موضوع را آزمایش کنم. به سراغ مردی رفتم که گفته می‌شد داناست، گمانم بر این بود که در آنجا می‌شود ثابت کرد سخنگوی معبد اشتباه کرده است و گفته‌ی سخنگو اشتباه است. و به او می‌توانستم بگویم «تو می‌گویی من داناترین مرد هستم، در حالی که این مرد از من داناتر است.» بنابراین به سنجش آن مرد پرداختم - لزومی ندارد اسمش را بگویم، سیاستمدار بود - اما نتیجه این بود، آتنی‌ها، وقتی با او هم‌کلام شدم، دریافتم که گرچه عده‌ی زیادی از مردم و بیش از همه خود او گمان می‌کنند که مرد باخردی‌ست؛ با وجود این، دانا نیست. پس تلاش کردم به او بفهمانم که دانا نیست، گرچه می‌پندارد داناست. با این کار، او و دیگر حاضران آنجا دشمنانِ من شدند. وقتی از آنجا دور می‌شدم با خودم اندیشیدم از این مرد داناترم. شاید هیچ کدام از ما چیزی که واقعاً باارزش باشد ندانیم؛ اما او در حالی که دانشی ندارد، می‌پندارد که داناست. اما من که دانشی ندارم، بر نادانی‌ام وقوف دارم و در آنچه نمی‌دانم خودم را دانا نمی‌پندارم. در هر حال در این نکته، گویا کمی از او داناتر هستم.پس از آن به سراغ شخص دیگری رفتم که می‌گفتند حتا از مرد قبلی هم داناتر است و دقیقاً به همان


دانلود با لینک مستقیم


دلایل مرگ سقراط

تحقیق در مورد از پویایی میادین قدیم تا مرگ مجموعه های شهری امروزی

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد از پویایی میادین قدیم تا مرگ مجموعه های شهری امروزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد از پویایی میادین قدیم تا مرگ مجموعه های شهری امروزی


تحقیق در مورد از پویایی میادین قدیم تا مرگ مجموعه های شهری امروزی

فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش)تعداد 9صحفه

 

 

 

 

چکیده

بی کیفیتی فضاهای امروزی بسیاری از شهرهای کشورمان حاصل اجازه و تغییرات ناشی از ورود مولفه های بیگانه با هویت شهر می باشد . همانطور که میدانیم در عرصه شهری دو عامل فعالیت و کالبد بیشترین تاثیر را روی طراحی جداره و بافت شهری گذاشته است که پاسخ معمارانه و شهرسازانه به این دو مولفه در قالب فرمی و  جهت رفع نیازهای شهری ومعماری همان خیابان ها و میادین هستند . با توجه به آنچه که گفته شد چهره شهرهای امروزه ما  با گذر از دوره های مختلف تاریخی و معماری خواسته یا ناخواسته دچار تغییراتی گشته که میادین نیز از این تغییرات بی بهره نمانده اند .

میدان ها که در گذشته نقش نقطه مکث ، گره های تصمیم گیری و رفع احتیاجات روزمره ، نقاط تنفس شهری و عنصر نمادین شهری بوده اند امروزه با حذف بسیاری از فضاهای کاربردی روبرو شده که این از میان بردگی فضایی و کاربری به دنباله خود حذف بسیاری از الگو های رفتاری یک شهروند را به همراه داشته و در نهایت منجر به خلق شکافی میان میدان و مردم و شهرگشته است . در نتیجه آنچه که به وضوح مشاهده می گردد غیر کاربردی بودن میادین امروزی ، جایگزینی اشتباه فلکه به جای میدان و یا تبدیل شدن میادین به محلی صرفا برای پارک ماشین و دیگر مواردی از این قبیل است .  در این مقاله سعی بر آن است تا با مروری اندک بر تاریخ میادین ایران و بررسی آنها به عنوان مرکز محلات ؛ نقص های میادین امروزی شناسایی و راه حل هایی در جهت برطرف کردن این نقوص ارائه گردد.

 

 

 

 

 

  1. مقدمه

همه آنچه که امروزه تحت عنوان خاطره جمعی به یک شهروند شناسانده میشود نتیجه عملکرد مثبت یا منفی معماران و البته شهرسازان هر منطقه است . معضل  از آنجایی آغاز می گردد که با گذشت زمان و عبور از مراحل تاریخی جنس این خاطره ها عوض شده و رو به بی ارزشی سوق داده شده است . اگر پا را فراتر بنهیم و با کنکاشی بیشتر در این موضوع متوجه خواهیم شد که بی ارزشی خاطره های جمعی ریشه در بی معنایی عناصر شهری و در نهایت کالبد شهری دارد . با نگاهی کوتاه متوجه می شویم که رفته رفته طراحی رو به بیراهه رفته و به جای در نظر گرفتن مفاهیم پایه و نیازهای شهری و شهروندی به خلق فضاهای ساخته شده و بدون فکرگرایش پیدا نموده است . میدان ها و گره های شهری نیز از این امر مستثنی نبوده است . میادین ما که زمانی مکان آمد و شد شهری بوده و در تعاملات اجتماعی - تاریخی شهری تاثیرشگرفی داشته اند امروزه به گره ها و فلکه هایی خلاصه گشته که جز مسیر گردش ماشین عملکرد دیگری ندارند .

    تامل در تاریخ و بررسی سیر تغییرات فرم و عملکرد میدان ، بیانگر آن بوده که همواره فضاهای شهری مبین آثار یک تمدن و یا جامعه بوده و می بایست کلیت عوامل دخیل در این تغییرات از جمله سیاست ، صنعت ، اجتماع و مواردی از این دست مورد بررسی واقع گردند . باتوجه به این نکته یکی از مهمترین اتفاقات تاریخی اثر گذار روی چهره شهری وقوع انقلاب صنعتی در اروپاست که در ایران  با دوره قاجار مقارن می باشد . مهمترین دستاورد این دگرگونی (انقلاب صنعتی) ماشین بود که با ورود خود نابودی فضاهای شهری را به ارمغان آورد . ورود اتومبیل شرایط جدیدی را بر شهرها حکم فرما نمود ، خیابانهایی تازه احداث گشت و فضا برای عابرین پیاده تنگ تر شده و واژه نا امنی  به ادبیات عبور از خیابان یا میادین اضافه گشت .عملکردی که تا ان دوره میادین شهری داشتند به دیگر عرصه ها واگذار شد  . ایران نیز از این  سلطه اتومبیل بر فضای شهری بی نصیب نماند و دستخوش تغییرات عمده ای گشت از جمله احداث خیابان های سراسری ، نادیده گرفتن بافت فضایی و دگرگونی شرایط اجتماعی ، اقتصادی و ... . در این میان احداث پی در پی خیابان ها گشودگی های تازه ای را بوجود آورد که « فلکه » نام گرفت . دایره ای در وسز این گشودگی ها و ایجاد پوشش گیاهی  و آب نما ، سپس فواره و بعد از آن مهم و غیر مهم شدن این عناصر با نصب مجسمه شاهان . عملکرد موثر این گشودگی ها حرکت اتومبیل بوده و آنچه مطرح نبود حضور انسان و مفاهیم عمیق نهفته در فضاهای عمومی شهری بود . در بسیاری از شهرها احداث معابر جدید به ستون فقرات شهرها (بازار) و فضاهای اصلی مرتبط با آن صدماتی جدی وارد آورد و درهم ریزی یا کمرنگ شدن اهمیت و مفهوم اهمیت و مفهوم عمومی و خصوصی در فضایابی شهری علاوه بر میدان های اصلی شهرها ، میادین محلی را نیز تدریجا از محتوای عمیق خود خالی کرد .

       هدف از این پژوهش بازنگری میادین امروزی و یافتن مولفه های فراموش شده یا حذف شده از این عناصر شهری در جهت احیای نقش میدان ها در رفع نیاز شهروندان و پاسخگویی به فعالیت های روزمره شهری می باشد.

 

 

  1. تاریخچه و تعاریف مفاهیم

      طبق عنوان پژوهشی که در پیش رو داریم برای دستیابی به نتایج مستند و محکم ابتدا باید با مفاهیم لغات کلیدی آن آشنا شویم . در همین راستا در بحث تعاریف مفاهیم رجوع به تاریخ شکلگیری هر عنصر امری اجتناب ناپذیر می باشد .

بررسی تاریخی میدان در اروپا :

بررسی تاریخی میدان را می توان با مروری کوتاه از تمدن های کهن اروپایی آغاز نمود. مجموعه دوره های قابل تشخیص عبارتند از : یونان،روم،قرون وسطی و رنسانس.تقریبا چهار عنصر اصلی تشکیل دهنده ی شهرهای کهن یونان هستند، که از زمان تشکیل اولین پولیس ها «Polis » ردگیری می شوند. (گوتن، 1358 ) محلات مسکونی، مراکز اجتماعی، آکروپلیس (مرکز مذهبی) و آگورا «Agora » یا میدان که نظام مبتنی بر اداره همگانی شهر، میدان یا آگورا را به مهم ترین فضای شهر بدل می ساخت، که صحنه اصلی حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روزانه جامعه شهری بوده است. مرکزیت نسبی فیزیکی و محصور بودن از ویژگی های اصلی میدان در یونان به شمار می رود. در مواردی که امکان محصور بودن آگورا با ابنیه وجود نداشت، رواقی به دور آگورا آن را محصور می کرد. آگورا غالبا مستطیل شکل بوده و 20/1 تا 30/1 سطح شهر را اشغال می کرد. (گاردنر، 1384 ) فضای شهری در روم باستان شباهت فراوانی به تمدن یونان دارد. با این تفاوت که مراکز اجتماعی و مذهبی با اجتماع در اطراف میدان یا فوروم «Forum » مرکزیت نیرومندتری به میدان می دهد و پیشرفت تکنیک ساختمانی، مراکز گذراندن اوقات فراغت مانند حمام و آمفی تئاتر را نیز شاخص می سازد. نقش اصلی مبادلات بازرگانی و تجاری به میدان سپرده می شود و برای کارکرد بهتر آن، غالباً با ایجاد موانعی از ورود وسایل نقلیه جلوگیری می شد. اگر آگورا بر سر راه ارتباط دروازه اصلی شهر با آکروپلیس واقع بود، فوروم معمولا از تقاطع دو معبر اصلی شکل می گرفت. دوره بعدی دوره ای است، که از سده های 10و11 آغاز می شود. فئودالیسم و کلیسا دو عنصر اصلی قرون وسطی به شمار می روند، که مناسبات هر یک آثار معینی در شهرها بر جای گذاشته است. عناصر اصلی و مهم شهرها در این دوره عبارتند از: فضاهای مذهبی، فضای تجاری و فضای حکومتی که نقش مهمی را در سازماندهی و مکان یابی میدان ها بر عهده دارند. علی رغم بافت ارگانیک و بی نظمی عمومی شبکه معابر، جهت گیری به سمت میدان با درجه اهمیت متفاوت با عرض معبر ارتباط می یابد و هر چه به محوطه مسکونی نزدیک تر می شود، عرض معبر هم کم تر می شود. ( گیدیون، 1381 ) شهرهای این دوره اگر چه بزرگتر از شهرهای یونان و روم هستند، ولی به دلیل ضرورت استفاده بیشتر از زمین، وسعت میادین کمتر از آگورا و فوروم است. دوره ی موثر بعدی در تاریخ شهرنشینی اروپا از دوران رنسانس آغاز شده و تا انقلاب صنعتی ادامه می یابد. توجه عمیق به مفاهیم زیبا شناسی در معماری و طراحی شهری، تاکید بر نظم و تقارن، به شکل و نظم کشیدن بی نظمی های قرون وسطی، باور عمیق به تاثیر در زندگی انسان از طریق به کارگیری نظم هندسی از نکات بارز شهرسازی این دوره است. شهرسازی مفهومی تازه یافته و اهتمام بسیاری از هنرمندان به عناصر اصلی عملکردی و پیوند ارگانیک آنها در زندگی شهری با یکدیگر معطوف می شود.

میدان در ایران باستان:

میدان ها معمولا در محل تلاقی مسیرهای ممتد به دروازه های شهر پدید می آمد که این مسیرها، خود به دلیل ارتباط مستقیم با دروازه های شهر پدید می آمد که این مسیرها، خود به دلیل ارتباط مستقیم با دروازه ورودی شهر، مکانی برای داد و ستد و تجارت بودند. گشودگی پدید آمده از تلاقی این مسیرها، معمولاً  میدان را علاوه بر مرکز ارتباطات اقتصادی – اجتماعی به مرکز فیزیکی شهر بدل می ساخت. (ابن بطوطه، 1361 ) علاوه بر این، شهرها همواره یک میدان تجمع دیگر نیز با نقش کاملاً  مذهبی داشته اند. این گونه میدان ها، معمولا خارج از حصار شهر و مقابل آتشکده ها پدید می آمد. (فلاندن،1324 ) میدان در شهرهای ایران باستان عمدتاً فضایی برای باخبر شدن از تصمیمات گردانندگان شهر بوده و نه مکانی برای تبادل نظر و تصمیم گیری.

دوران بعد از اسلام:

 شهر دوره اسلامی فاقد عنصر مرکزی به عنوان عنصر تعیین کننده است، بلکه این ستون فقرات شهرها است که شکل آن را تعیین می بخشد و سایر عناصر در ارتباط با این عنصر اصلی شکل می گیرند. (سعیدی رضوانی، 1368 ) میدان، مسجد، مدرسه و حمام عناصر غیر قابل تفکیک این ستون فقرات هستند، که هر یک نقش و وظیفه ای در تکمیل دیگری دارند. میدان رفته رفته اهمیت ویژه ای می یابد و از این دوره با نقش و عملکردهای متفاوتی چون تجاری، ورزشی، مذهبی، اداری و حکومتی کار اتصال شهر کهن و توسعه جدید آن را برعهده می گیرد. در این دوره میدان های اصلی به خاطر ارتباط با مسجد جامع، به عنوان اصلی ترین مکان تجمع مذهبی قرار گرفته و رفته رفته نقش چند منظوره ای می یابند که همواره حضور مردم مهم ترین عامل زندگی بخش آن است. علاوه بر میدان های مرکزی و بناهای اطراف آن در هر محله ای نیز به تناسب امکانات ساکنین آن گشودگی هایی پدید می آید، که به ترتیب میدان های محله ای و میدانچه های اجتماع ساکنین واحدهای همسایگی از این نوع هستند. (تاورنیه،1336 )

 شهرسازی در دوره ی قاجار به اوج شکوفایی خود می رسد و میدان نقش مهم تری را در سازماندهی فضایی شهر بر عهده می گیرد. نقش نمادین میدان بر عهده میدان مرکزی واگذار می شود و میدان ها و میدانچه ها محلی با سادگی هر چه بیشتر، رفع نیازهای ساکنین تقسیمات محله ای و زیر محله ای را با داشتن بازارچه، حمام، مسجد و مواردی از این دست را بر عهده می گیرند. میدان های این دوره بر حسب عملکرد و نقش شهری، وسعت های مختلفی دارند. (نقی زاده، 1382 ) مثلاً میدان های نظامی بسیار بزرگ، میدان های حکومتی نسبتاً بزرگ و میدان ها تجاری بزرگ بوده اند.یکی از موارد مهم اینکه شهر تهران در دوران قاجار دارای 5 میدان مهم به نام های توپخانه، بهارستان، ارگ، پاقاپق و مشق می شود، که از یادگارهای دوران امیرکبیر به شمار می روند.

مفهوم میدان :

میدان بر حسب ضرورت های مکانی و زمانی نقش و عملکردهای مختلفی به خود گرفته است. گاهی به صورت مکانی برای عرضه ی کالا بوده و زمانی فضایی حکومتی و دیوانی یا مذهبی داشته است. ( دهخدا،1378 ) در دوران معاصر بسیاری از عملکردهای کلاسیک آن به بناها منتقل شده، که به علت وضعیت و موقعیت فعلی، نمی توان عملکردهای گوناگون اجتماعی دوران گذشته را از آن انتظار داشت. آن چه امروزه در مورد میدان های شهری مطرح است، چگونگی فرم، نوع استفاده و پیوند آنها  با بافت شهری است. در حالی که اکثر میدان های نوساز شهری در ایران فاقد طراحی صحیح برای این ویژگی ها می باشد و تنها از جنبه معماری قابل بررسی است و بیشتر محوطه ای است که به آن میدان اطلاق می شود و در عمل به اشغال وسایل نقلیه درآمده و به کل تغییر شکل یافته است. ( بحرینی، 1377 ) میادین براساس تقسیم بندی به چهار دسته : میدان شهری ، میدان محلی ، میدان تشریفاتی وفلکه تقسیم می گردد که این چهار عنصر در مولفه ای به نام گره شهری شناسانده می گردند . با نگاهی گذرا به نظام سنتی شهرهای ایران و سلسله مراتب خاص موجود در آنها شاید بتوان ادعا کرد که ما در فرهنگ سنتی خود با دو نوع اصلی میدان روبرو بوده ایم : میادین محلی و میادین رسمی-تشریفاتی (پاکزاد 1391).

میدان شهری : میدان شهری برای شهروندان و تبلور زندگی جمعی آنهاست و باید پاسخگوی نیاز زندگی اجتماعی و جمعی آنها در مقیاسی بالاتر از حد محلات باشد . در این نوع میادین شهروندان بدون آنکه یکدیگر را بشناسد و یا حضور آنها مقید به روابط محیط زندگی خویش با یکدیگر برخوردهای اجتماعی چهره به چهره دارند و به همین دلیل نحوه حضور و رفتارهای آنها بسیار متنوع تر و راحت تر از سایر میادین میباشد . تصویر ذهنی شهروندان از این نوع میادین و مقیاس آنها به گونه ای است که فضایی عام تر، متنوع و پر از رویداد را توقع دارند . میدان شهری فضایی است که مخاطبین آن را طیف وسیعی از اقشار اجتماعی ، گروههای سنی و ... تشکیل می دهند (پاکزاد 1391) .

میدان تشریفاتی : این میادین در گذشته محل بیعت گرفتن ، مجازات مجرمین ، ساندیدن ، حضوربزگان ومسئولین حکومتی واعلان اخبار ومواضع مسئولین بوده است. این میادین همیشه در ارتباط با سیستم های حکومتی شکل گرفته وشکل گیری آنهاتدریجی نبوده است . بلکه دفعتا ساخته می شدند. چون ساخت ونحوه قرارگیری آنها در شهرها ، بیتوجه به مسایل شهروندان وتمایلات آنهاست. متقابلا شهروندان هم در مسایل مربوط به ان از جمله : ساخت وسازنگهداری ومحافظت ، تغیرات بعدی ، تنظیم فعالیتهای داخل آن،آماده سازی برای جشنها وعزاداری هاو... مشارکت ندارند وهمه این مسایل به عهده نهادهای حکومتی وشهرداری است . در گذشته هر شهر برای خود یک چنین میدانی داشت.امروزه نیز اساسا نیازی به این نوع میادین نیست. این میادین در حال حاضر در روزهائی خاص جهت انجام تشریفات سالانه، مراسم ویژه ملی، تجلیل از شخصیت ها وخوش آمدگویی ، استماع نظرات مسولین مملکتی و...فعال می شوند (پاکزاد 1391) .                                                                                                                                

میدان محلی :   در گذشته عنصر اجتناب ناپذیر هر محله میدانی بود که در قلب آن جای می گرفت و عمومی ترین و مردمی ترین فضای آن محسوب می شد و عمدتا نام آن محله را برخود داشت . این میدان برای ساکنان محله بستری مناسب جهت برقراری روابط اجتماعی فراهم می کرد . زیرا فعالیت ها و فضاهای مرتبط با زندگی روزمره آنها در آن مستقر بود و معمولا چند عنصر حیاتی مانند آب انبار، مسجد، حمام، تعدادی مغازه و ... گرد هم میآمدند که خود عامل موثری در جذب ساکنان به میدان محلی محسوب می گشت  (پاکزاد 1391) .

فلکه :  فلکه یکی از انواع تقاطع ها برای توزیع حرکت های سواره می باشد . فلکه ها در بدو ورود خودرو به شهرها جهت توزیع روان و ایمن تر ترافیک سواره شکل گرفتند . این فضاها در محل تقاطع دو یا چند خیابان شکل می گرفتند .آنها دارای صحن آسفالتی بالنسبه وسیع بودند که در میان آن فضای سبز با گلکاری ، آب نما ، مجسمه و سایر عناصر تزئینی قرار می گرفت . بدنه های فضا را عملا کاربری های عمومی و دولتی اشغال می کردند که به نوعی مبلغ توسعه و نوگرایی بودند  (پاکزاد 1391) .

 

 

  1. بررسی وضع موجود میادین ، انتظارات ، راهکار ، راهبرد

    وضع موجود میادین امروزی :

در بررسی میدان از نگاه کالبد و فعالیت در شهرهای امروزی به سهولت متوجه معضلاتی متعددی می شویم . معضلاتی همچون مشخص نبودن جداره میدان ، وجود هرج و مرج و فعالیتهای بی برنامه در حاشیه میدان ، متناسب نبودن المان های مرکز میدان و یا مرتبط نبودن با موضوع زمینه ، گاها در برخی از شهرها مشاهده مینماییم که نسبت دهانه یا قطر میدان به ارتفاع جداره های اطراف آن آنقدر زیاد است که به شهروند احساس دلتنگی یا محصوریت دست میدهد . در این مورد آخر میتوان بالعکس قضیه را هم ذکر کرد که گاهی اوقات آنقدر نسبت دهانه به ارتفاع زیاد است که احساس رها شدگی و یا سردر گمی شهروند را کلافه میکند . در همین زمینه نسبت ها ؛ از دیگر معضلاتی که امروزه به وفور مشاهده میگردد نبود نسبت ارتفاعی مناسب میان المان و ساختار مرکزی میدان به قطر آن میباشد . این برهم زدن تناسبات با به وجود آمدن المان های یک شبه که ما از آنها به عنوان المان یاد نکرده و به آنها میگوییم سازه های یک شبه ، مشکلات اساسی را در امر میدان های شهری ایجاد نمود . وجود دستفروشان دوره گرد در حاشیه میادین چهره شهری را مخدوش نموده است و در همین زمینه نیز میتوان از تبلیغات بی حد و مرز در حاشیه میادین نام برد که بر آشفتگی این عناصر دامن زده اند . از گذشته و تاریخ درمیابیم که میدان های شهری ما مکانی بالقوه و مناسب جهت برگزاری اجتماعات مردمی بوده و یا اینکه باتوجه به نوع حریم های اطرافش نقش مهمی در تاریخ هر شهر داشته است این وظیفه هم اکنون از میادین امروزی ما حذف شده و غریبگی و تفرق جایگزین همبستگی گشته است . از دیگر مشکلاتی که با ورود ماشین گریبان گیر این عناصر شهری گشت ، تبدیل شدن میدان ها به ترمینال های کوچک و یا ایستگاه تاکسی و ... باید گفت که این امر نیز یکی از بزرگترین مشکلاتی است که منجر به آشفتگی میان پیاده و سواره گشته و در نتیجه آشفتگی در میدان را به همراه آورده است.

 

انتظارات ، راهکار و  راهبرد  :

در این بخش به راه حلهایی جهت رسیدگی به مشکلات بوجود آمده در میادین امروزی اشاره ای نموده ایم ، البته همه به این امر کاملا واقف هستیم که مشکلات شهری ما امروزه بی شمار است و با تعداد اندکی مقاله راهگشا نخواهد بود بلکه نیاز به پژوهشی مفصل و گسترده تر میباشد و از سویی دیگر این راهکارها به صورت کلی بیان گشته و جهت اعمال آن بر روی میادین ابتدا باید نوع میدان (شهری ، تشریفاتی ، محلی ، فلکه) را تعیین نموده و با توجه به ضوابط و اهم آن اقدام نمود :

الف ) حفظ و نگهداری :

  • جهت حفظ هویت میدان برای هرگونه تغییرات و ساخت و ساز باید به جنبه تاریخی زمینه نیز توجه نمود .
  • در صورت وجود نماها و بنا های مخالف با شخصیت میدان باید جداره را متناسب با موضوع آن جداره سازی نمود .
  • کلیه وجوه خاطره انگیز باید حفظ و تقویت گردد .

ب ) فواصل :

  • فاصله مناسب میان میدان و پارکینگ شهری باید رعایت گردد .
  • رعایت فاصله مناسب میان ایستگاه اتوبوس، تاکسی و میدان

ج ) کاربری و فعالیت ها :

  • تعبیه و ساماندهی باجه ها و تابلو های اعلانات جهت برگزاری مراسم
  • عدم حضور کاربری و صنایع مزاحم چه از لحاظ شنیداری ، بو و ...
  • ساماندهی به فعالیت دستفروشان حاشیه میدان ( توضیح : جهت حفظ پویایی میادین باید این قشر را نگهداشت اما به آن رسیدگی کرد ) .
  • حضور باجه های مطبوعات ، نیروی انتظامی ، گلفروشی و اطلاعات جهت کاربردی نمودن هرچه بیشتر میادین برای همه سنین و قشرها الزامیست .
  • برگزاری نمایشگاه های موقت و روباز ، معرکه گیری و اجرای نمایش به پویاتر نمودن میدان ها کمک شایانی میکند.

د )  شکل میدان :

  • از پیچیدگی فضایی و هندسه پنهان برخوردار نباشد .
  • صحن میدان به ریز فضاهای متعدد تقسیم نگردد .
  • از اختلاف سطح در کف باید جلوگیری نمود .
  • مربع ، مستطیل ، بیضی ، دایره
  • از تنوع بیش از حد در جداره ها تا حدیکه انقطاع در بافت شهری و یا کالبد میدان به وجود آید؛ باید پرهیز نمود .(دارای تداوم بصری باشد )
  • در محصوریت نسبت ارتفاع بدنه به قطر رعایت گردد .
  • تاکید بر محورهای تقارن میدان
  • دارای یک الگوی پایه باشد .

ه ) پوشش گیاهی ، نور ، صوت :

  • پوشش گیاهی انبوه و متراکم مجاز نمیباشد .
  • پوشش گیاهی نباید مانع تجمع در میدان گردد .
  • پوشش گیاهی باید دارای هندسه و الگو باشد .
  • استفاده از نورهای تاکیدی با شدت نور و زاویه تابش متناسب
  • روشنایی هیچ قسمتی از آن نباید بیشتر از روشنایی معابر حاشیه آن باشد .
  • هرگونه فعالیتی که منجر به تولید اصوات مزاحم گردد در حاشیه میدان مجاز نیست .

 

  1. نتیجه گیری

میادین با فرم دایره ای شکل خود در بافت شهر نقش نقاط مکث و تنفس شهری را دارند . بسیاری از تاریخ ما در همین میادین رقم خورده است . اما امروزه آنچه که مشاهده میگردد از بین رفتن هویت این گره های شهری و پیدایش عناصر بیگانه با محیط در آن است . از جمله نیاز های اساسی میدان ها امروزه ما وجود منومان های مرتبط با زمینه ، حفظ اصالت شهری و خاطره جمعی از طریق تقویت چهره قدیم میادین ، ایجاد پیوستگی با بافت اصلی شهر ، رعایت تناسبات درونی و بیرونی ، پیوستگی میان کاربریها و فعالیت های درون میدان ، بهره گیری از اصول نوین و استاندارد طراحی میادین ، و ... میباشد . در همین زمینه دیگر موارد را به شرح زیر میتوان خلاصه نمود :

  • توجه به کیفیت محیط ، ارزش های اجتماعی و ارتباط با طبیعت
  • حفظ عناصر طبیعی و ارزش های زیبایی شناختی
  • توجه همزمان به کیفیت محیطی و کارکردی
  • توجه به همجواریها ، معنا ، سرزندگی ، کاهش بار ترافیک از حلقه اول میادین
  • لزوم ایجاد مناظر و دید های زیبا و ایجاد گونه های متنوع گیاهی ، تلفیق همزمان اجتماع و آرامش .

 

 

  1. منابع
  • بحرینی، سید حسین، فرآیند طراحی شهری، دانشگاه تهران، 1377
  • لینچ ،کوین ، سیمای شهر ، ترجمه : دکتر منوچهر مزینی ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ هشتم ،1387

3 –      پاکزاد، جهانشاه ،راهنمای طراحی فضاهای شهری در ایران ، انتشارات شهیدی،چاپ ششم،1391

4-        دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، اتتشارات دانشگاه تهران، 1378

5-       گوتن، آندره، شهرسازی در خدمت انسان ،ترجمه : هوشنگ ناقی،انتشارات دانشگاه ملی ایران، 1358

6-       گاردنر، هلن، هنر در گذر زمان، انتشارات نگاه و آگاه (مشترک)،تهران، 1384

7-       گیدیون، زیگفرید ، فضا،زمان،معماری ،ترجمه : منوچهر مزینی، انتشارات علمی و فرهنگی،1381

8-       ابن بطوطه، محمد بن عبدالله ، سفرنامه ابن بطوطه ، سفرنامه ابن بطوطه ، ترجمه : محمد علی موحد ، انتشارات علمی و فرهنگی ایران ،1361

9-      فلاندن ، اوژن ، سفرنامه اوژن فلاندن (1840-41) ، ترجمه : حسین نور صادقی ، روزنامه نقش جهان اصفهان،1324

10-     سعیدی رضوانی ، عباس ، بینش اسلامی و پدیده های جغرافیایی ، بنیاد پژوهش های اسلامی مشهد ، 1368

11- تارونیه ، سفرنامه تارونیه (1632-68) ، ترجمه ابوتراب نوری ، نظم الدوله ، کتابفروشی تایید اصفهان ، 1236
12-     نقی زاده ، محمد ، ملاحظاتی در باب فضاهای شهری تاریخی و معاصر ایرانی ، مجله هنرنامه ، شماره 21 ، ص 98-119 ، 1382


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد از پویایی میادین قدیم تا مرگ مجموعه های شهری امروزی

آلودگی هوا و مرگ و میر روزانه در وادی کوچلا، کالیفرنیا: یک مطالعه PM10 غالب توسط ذرات درشت

اختصاصی از یارا فایل آلودگی هوا و مرگ و میر روزانه در وادی کوچلا، کالیفرنیا: یک مطالعه PM10 غالب توسط ذرات درشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آلودگی هوا و مرگ و میر روزانه در وادی کوچلا، کالیفرنیا: یک مطالعه PM10 غالب توسط ذرات درشت


آلودگی هوا  و مرگ و میر روزانه در وادی کوچلا، کالیفرنیا: یک مطالعه PM10 غالب توسط ذرات درشت

تعداد صفحات انگلیسی 10 صفحه (2588 کلمه)
تعداد صفحات ترجمه فارسی 9 صفحه
ترجمه انگلیسی به فارسی، دانشگاه، پژوهش
مقاله انگلیسی به همراه مقاله فارسی در قالب آفیس قابل ویرایش
به همراه ترجمه شکل و جدول
هر 250 کلمه  1 صفحه میباشد
منظور از 250 کلمه تعداد کلمات در متن انگلیسی هست
زیر قیمت بازار

نمونه ترجمه
چکیده
بسیاری از مطالعات اپیدمیولوژیک، شواهدی را از ارتباط بین ذرات موجود در هوا، با اندازه PM 10 (ذرات معلق کمتر از 10 میکرومتر) و عوارض و مرگ و میر روزانه، نشان می دهد. بیشتر این مطالعات بیان میدارد که مناطق شهری با ذرات PM10 شامل ذرات ریز کمتر از 2.5 میکرومتر میباشد. مطالعات کمی در مورد اثرات مرتبط با ذرات درشت (بیشتر از 2.5 میکرومتر) صورت گرفته است. ما ارتباط بین PM10 و مرگ و میر روزانه در وادی کوچلا، یک پناهگاه  صحرایی و منطقه دوران بازنشستگی در شرق لس آنجلس، که در آن ذرات درشت با منشا زمین شناسی معمولا شامل حدود 50-60٪ PM10 میباشد و حتی در صورت شروع باد تا 90٪ را  تشکیل میدهد، را بررسی کردیم. تجزیه و تحلیل داده های روزانه ما بر مرگ و میر از سال 1989 تا 1992 و همچنین چند متغیر آلاینده و هواسنجی ، شامل PM10، نیترات، سولفاتها، ازن، دی اکسید نیتروژن، مونوکسیدکربن، دما و رطوبت نسبی  میباشد. متغیرهای مورد مطالعه شامل مقیاس های مختلف مرگ و میر روزانه، شامل تمام علل مرگ و میر قلبی عروقی  و تنفسی و تعداد مرگ و میر برای افراد با سن بالای 50 سال میباشد. مدل رگرسیون چند متغیره پواسون برای توضیح نقطه انتهایی سلامت، کنترل دما، رطوبت، روزهای هفته، فصل و زمان، با استفاده از تکنیک هموارسازی وزنی موضعی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل نشان داد از نظر آماری ارتباط معنی داری بین PM10  (2 یا 3 روز تأخیر) و هر اندازه مرگ و میر وجود دارد. نتایج با خصوصیات مختلف مدلی، تصحیح برای همبستگی و پراکندگی بالا و تحلیل مشاهدات قوی بررسی شد. یک تغییر 10 میکروگرم/مترمکعب در PM10، به طور روزانه  تغییر می کند، که با افزایش تقریبی 1٪ در مرگ و میر در ارتباط بود، که مشابه با ذرات مرتبط با ذرات مناطق شهری بود. بنابراین، یافته های ما شواهدی را برای اثر مرگ و میر PM10 در منطقه ای که جرم ذرات غالب آن ، ذرات درشت می باشد را نشان می دهد.

دانلود با لینک مستقیم


آلودگی هوا و مرگ و میر روزانه در وادی کوچلا، کالیفرنیا: یک مطالعه PM10 غالب توسط ذرات درشت

دانلود تحقیق و مقاله درباره مرگ و زندگی بعد از آن

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق و مقاله درباره مرگ و زندگی بعد از آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مرگ و زندگی بعد از آن

گفتارى در اینکه‏روح در قرآن به چه معنا است(گفتارى در باره معناى روح و مراتب آن در قرآن)

در قرآن کریم کلمه"روح" - که متبادر از آن مبدا حیات است - مکرر آمده، و آن رامنحصر در انسان و یا انسان و حیوان به تنهایى ندانسته، بلکه در مورد غیر این دو طایفه نیزاثبات کرده، مثلا در آیه"فارسلنا الیها روحنا" (1) ، و در آیه"و کذلک اوحینا الیک روحا من‏امرنا" (2) ، و در آیاتى دیگر در غیر مورد انسان و حیوان استعمال کرده پس معلوم مى‏شود روح یک‏مصداق در انسان دارد، و مصداقى دیگر در غیر انسان.

و در قرآن چیزى که صلاحیت دارد معرف روح باشد نکته‏اى است که در آیه"یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربى" (3) است، که مى‏بینیم آن را به طور مطلق و بدون‏هیچ قیدى آورده، و در معرفیش فرموده: روح از امر خداست، آنگاه امر خدا را در جاى دیگرمعرفى کرده که"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذى بیده ملکوت‏کل شى‏ء" (4) ، و فرموده که امر او همان کلمه و فرمان ایجاد است، که عبارت است از هستى‏اما نه از این جهت که(هستى فلان چیز و) مستند به فلان علل ظاهرى است، بلکه از این‏جهت که منتسب به خداى تعالى است و قیامش به اوست.

و به این عنایت است که مسیح(ع)را به خاطر اینکه از غیر طرق عادى وبدون داشتن پدر به مریم داده شده کلمه او و روحى از او معرفى نموده، فرموده: "و کلمته‏القیها الى مریم و روح منه" (5) و قریب به همین عنایت است آیه زیر که مى‏فرماید: "ان مثل

(1)روح خود را به سوى مریم گسیل داشتیم.سوره مریم، آیه 17.

(2)و این چنین وحى کردیم به تو، روحى از امر خود را.سوره شورى، آیه 52.

(3)از تو در باره"روح"سؤال مى‏کنند، بگو روح از فرمان پروردگار من است.سوره اسراء، آیه 85.

(4)تنها امر او در هنگامى که اراده چیزى کرده باشد این است که به آن چیز بگوید باش و آن چیزموجود شود، پس منزه است‏خدایى که ملکوت هر چیزى به دست او است.سوره یس، آیات 82 و 83.

(5)و کلمه(مخلوق)او است که او را به مریم القا نمود و روحى از طرف او بود.سوره نساء، آیه 171.

عیسى عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون" (1) چون در این آیه داستان‏عیسى را تشبیه کرده به داستان پیدایش آدم.

و خداى تعالى هر چند این کلمه را در اغلب موارد کلامش با اضافه و قید ذکرکرده، مثلا فرموده: "و نفخت فیه من روحى" (2) ، و یا فرمود: "و نفخ فیه من روحه" (3) ، و یافرموده: "فارسلنا الیها روحنا" (4) ، و یا فرموده: "و روح منه" (5) ، و یا فرموده: "و ایدناه بروح‏القدس" (6) ، و آیاتى دیگر(که در آنها تعبیر کرده به"روحم"، "روح خود"، "روحمان"، "روحى از او"، "روح القدس"و غیره).

لیکن در بعضى از موارد هم بدون قید ذکر کرده، مثلا فرموده: "تنزل الملئکة و الروح‏فیها باذن ربهم من کل امر" (7) ، که از ظاهر آن بر مى‏آید روح موجودى مستقل و مخلوقى‏آسمانى و غیر ملائکه است.و نظیر این آیه به وجهى آیه زیر است که مى‏فرماید: "تعرج‏الملئکة و الروح الیه فى یوم کان مقداره خمسین الف سنة" (8) .

و اما روحى که متعلق به انسان مى‏شود از آن تعبیر کرده به"من روحى - از روح‏خودم"و یا"من روحه - از روح خودش"، و در این تعبیر کلمه"من"را آورده که بر مبدئیت‏دلالت دارد، و نیز از تعلق آن به بدن انسان تعبیر به نفخ کرده، و از روحى که مخصوص به‏مؤمنینش کرده به مثل آیه"و ایدهم بروح منه" (9) و یا تعبیر نموده و در آن حرف"باء"را بکاربرده که بر سببیت دلالت دارد، و روح را تایید و تقویت‏خوانده، و از روحى که خاص‏انبیائش کرده به مثل جمله"و ایدناه بروح القدس" (10) ، تعبیر نموده، روح را به کلمه"قدس"

(1)مثل عیسى در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمودموجود باش او هم فورا موجود شد.سوره آل عمران، آیه 59.

(2)و در او از روح خود دمیدم.سوره حجر، آیه 29.

(3)و در او از روحش دمید.سوره سجده، آیه 9.

(4)سوره مریم، آیه 17.

(5)سوره نساء، آیه 171.

(6)و او را به وسیله روح القدس تایید نمودیم.سوره بقره، آیه 87.

(7)ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان و از هر امرى نازل مى‏شوند.سوره قدر، آیه 4.

(8)ملائکه و روح در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او عروج مى‏کنند.سوره معارج، آیه 4.

(9)و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرد.سوره مجادله، آیه 22.

(10)سوره بقره، آیه 87.

اضافه نموده که به معناى نزاهت و طهارت است، و این را هم تایید انبیاءخوانده.

و اگر آیه سوره قدر را ضمیمه این آیات کنیم معلوم مى‏شود نسبتى که روح مضاف دراین آیات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است که افاضه به مفیض و سایه به چیزى که‏به اذن خدا صاحب سایه شده است دارد.

و همچنین روحى که متعلق به ملائکه است، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر درمورد روح ملک تعبیر به تایید و نفخ نفرموده، و در مورد انسان این دو تعبیر را آورده، در موردملائکه فرموده: "فارسلنا الیها روحنا"و یا فرموده: "قل نزله روح "، و یا فرموده: "نزل به‏الروح الامین" (2) ، براى این بود که ملائکه با همه اختلافى که در مراتب قرب و بعد از خداى‏تعالى دارند، روح محضند، و اگر احیانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى‏آیند تمثلى‏است که به خود مى‏گیرند، نه اینکه به راستى جسم و سر و پایى داشته باشند، همچنان که‏مى‏بینیم در داستان مریم(ع)مى‏فرماید: " فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا" (3) ، و ما در سابق یعنى در ذیل همین آیه بحثى در باره تمثیل داشتیم.

به خلاف انسان که روح محض نیست بلکه موجودى است مرکب از جسمى مرده، وروحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است که تعبیر به نفخ(دمیدن)بکند، همچنان که‏در مورد آدم فرمود: "فاذا سویته و نفخت فیه من روحى" (4) .

و همانطور که اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث‏شد تعبیر مختلف شود، ودر مورد فرشته به نفخ تعبیر نیاورد، همچنین اختلافى که در اثر روح یعنى حیات هست که ازنظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث‏شده که تعبیر از تعلق آن مختلف شود، یکجاتعبیر به نفخ کند، و جاى دیگر تعبیر به تایید نماید، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظراختلاف اثرش بداند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره مرگ و زندگی بعد از آن

دانلود مقاله کامل درباره مرگ و زندگی بعد از آن

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره مرگ و زندگی بعد از آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مرگ و زندگی بعد از آن

گفتارى در اینکه‏روح در قرآن به چه معنا است(گفتارى در باره معناى روح و مراتب آن در قرآن)

در قرآن کریم کلمه"روح" - که متبادر از آن مبدا حیات است - مکرر آمده، و آن رامنحصر در انسان و یا انسان و حیوان به تنهایى ندانسته، بلکه در مورد غیر این دو طایفه نیزاثبات کرده، مثلا در آیه"فارسلنا الیها روحنا" (1) ، و در آیه"و کذلک اوحینا الیک روحا من‏امرنا" (2) ، و در آیاتى دیگر در غیر مورد انسان و حیوان استعمال کرده پس معلوم مى‏شود روح یک‏مصداق در انسان دارد، و مصداقى دیگر در غیر انسان.

و در قرآن چیزى که صلاحیت دارد معرف روح باشد نکته‏اى است که در آیه"یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربى" (3) است، که مى‏بینیم آن را به طور مطلق و بدون‏هیچ قیدى آورده، و در معرفیش فرموده: روح از امر خداست، آنگاه امر خدا را در جاى دیگرمعرفى کرده که"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذى بیده ملکوت‏کل شى‏ء" (4) ، و فرموده که امر او همان کلمه و فرمان ایجاد است، که عبارت است از هستى‏اما نه از این جهت که(هستى فلان چیز و) مستند به فلان علل ظاهرى است، بلکه از این‏جهت که منتسب به خداى تعالى است و قیامش به اوست.

و به این عنایت است که مسیح(ع)را به خاطر اینکه از غیر طرق عادى وبدون داشتن پدر به مریم داده شده کلمه او و روحى از او معرفى نموده، فرموده: "و کلمته‏القیها الى مریم و روح منه" (5) و قریب به همین عنایت است آیه زیر که مى‏فرماید: "ان مثل

(1)روح خود را به سوى مریم گسیل داشتیم.سوره مریم، آیه 17.

(2)و این چنین وحى کردیم به تو، روحى از امر خود را.سوره شورى، آیه 52.

(3)از تو در باره"روح"سؤال مى‏کنند، بگو روح از فرمان پروردگار من است.سوره اسراء، آیه 85.

(4)تنها امر او در هنگامى که اراده چیزى کرده باشد این است که به آن چیز بگوید باش و آن چیزموجود شود، پس منزه است‏خدایى که ملکوت هر چیزى به دست او است.سوره یس، آیات 82 و 83.

(5)و کلمه(مخلوق)او است که او را به مریم القا نمود و روحى از طرف او بود.سوره نساء، آیه 171.

عیسى عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون" (1) چون در این آیه داستان‏عیسى را تشبیه کرده به داستان پیدایش آدم.

و خداى تعالى هر چند این کلمه را در اغلب موارد کلامش با اضافه و قید ذکرکرده، مثلا فرموده: "و نفخت فیه من روحى" (2) ، و یا فرمود: "و نفخ فیه من روحه" (3) ، و یافرموده: "فارسلنا الیها روحنا" (4) ، و یا فرموده: "و روح منه" (5) ، و یا فرموده: "و ایدناه بروح‏القدس" (6) ، و آیاتى دیگر(که در آنها تعبیر کرده به"روحم"، "روح خود"، "روحمان"، "روحى از او"، "روح القدس"و غیره).

لیکن در بعضى از موارد هم بدون قید ذکر کرده، مثلا فرموده: "تنزل الملئکة و الروح‏فیها باذن ربهم من کل امر" (7) ، که از ظاهر آن بر مى‏آید روح موجودى مستقل و مخلوقى‏آسمانى و غیر ملائکه است.و نظیر این آیه به وجهى آیه زیر است که مى‏فرماید: "تعرج‏الملئکة و الروح الیه فى یوم کان مقداره خمسین الف سنة" (8) .

و اما روحى که متعلق به انسان مى‏شود از آن تعبیر کرده به"من روحى - از روح‏خودم"و یا"من روحه - از روح خودش"، و در این تعبیر کلمه"من"را آورده که بر مبدئیت‏دلالت دارد، و نیز از تعلق آن به بدن انسان تعبیر به نفخ کرده، و از روحى که مخصوص به‏مؤمنینش کرده به مثل آیه"و ایدهم بروح منه" (9) و یا تعبیر نموده و در آن حرف"باء"را بکاربرده که بر سببیت دلالت دارد، و روح را تایید و تقویت‏خوانده، و از روحى که خاص‏انبیائش کرده به مثل جمله"و ایدناه بروح القدس" (10) ، تعبیر نموده، روح را به کلمه"قدس"

(1)مثل عیسى در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمودموجود باش او هم فورا موجود شد.سوره آل عمران، آیه 59.

(2)و در او از روح خود دمیدم.سوره حجر، آیه 29.

(3)و در او از روحش دمید.سوره سجده، آیه 9.

(4)سوره مریم، آیه 17.

(5)سوره نساء، آیه 171.

(6)و او را به وسیله روح القدس تایید نمودیم.سوره بقره، آیه 87.

(7)ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان و از هر امرى نازل مى‏شوند.سوره قدر، آیه 4.

(8)ملائکه و روح در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او عروج مى‏کنند.سوره معارج، آیه 4.

(9)و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرد.سوره مجادله، آیه 22.

(10)سوره بقره، آیه 87.

اضافه نموده که به معناى نزاهت و طهارت است، و این را هم تایید انبیاءخوانده.

و اگر آیه سوره قدر را ضمیمه این آیات کنیم معلوم مى‏شود نسبتى که روح مضاف دراین آیات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است که افاضه به مفیض و سایه به چیزى که‏به اذن خدا صاحب سایه شده است دارد.

و همچنین روحى که متعلق به ملائکه است، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر درمورد روح ملک تعبیر به تایید و نفخ نفرموده، و در مورد انسان این دو تعبیر را آورده، در موردملائکه فرموده: "فارسلنا الیها روحنا"و یا فرموده: "قل نزله روح "، و یا فرموده: "نزل به‏الروح الامین" (2) ، براى این بود که ملائکه با همه اختلافى که در مراتب قرب و بعد از خداى‏تعالى دارند، روح محضند، و اگر احیانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى‏آیند تمثلى‏است که به خود مى‏گیرند، نه اینکه به راستى جسم و سر و پایى داشته باشند، همچنان که‏مى‏بینیم در داستان مریم(ع)مى‏فرماید: " فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا" (3) ، و ما در سابق یعنى در ذیل همین آیه بحثى در باره تمثیل داشتیم.

به خلاف انسان که روح محض نیست بلکه موجودى است مرکب از جسمى مرده، وروحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است که تعبیر به نفخ(دمیدن)بکند، همچنان که‏در مورد آدم فرمود: "فاذا سویته و نفخت فیه من روحى" (4) .

و همانطور که اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث‏شد تعبیر مختلف شود، ودر مورد فرشته به نفخ تعبیر نیاورد، همچنین اختلافى که در اثر روح یعنى حیات هست که ازنظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث‏شده که تعبیر از تعلق آن مختلف شود، یکجاتعبیر به نفخ کند، و جاى دیگر تعبیر به تایید نماید، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظراختلاف اثرش بداند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مرگ و زندگی بعد از آن