دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته جغرافیا آشنایی و بررسی آخرین وضعیت کشورهای مسلمان منطقه آسیای جنوب شرقی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 205
سابقه تاریخی
تشکیل جمعیت مردم بومی مالزی در واقع از حدود 6000 سال پیش در این منطقه ساکن شدهاند. تحقیقات باستان شناسی شواهدی از تمدنهای عصر برنز و نیز فرهنگهای کهن را در مالزی نشان میدهد. هندیها در قرن دوم پیش از میلاد به مالزی مهاجرت کردهاند. نه تنها مالزی، بلکه بیشتر مناطق جنوب شرقی آسیا بیش از هزارسال نفوذ و ورود هندیها را مشاهده بودهاند و درواقع خون و فرهنگ هندی با عناصر بومی آن منطقه عجین شده و ترکیب جدیدی رابه وجود آورده است که خود منجر به برپایی دولتها و امپراتوریهایی در منطقه شده است. در طول هزار سال اول پس ازمیلاد حداقل سی دولت کوچک در ساحل شرقی مالزی تشکیل شده است. درقرن 15 میلادی با ورود اسلام به مالزی تحول جدیدی در تمام منطقه ایجاد شد. مرکزیت مالزی درجنوب شرقی آسیا از نظر جغرافیایی باعث شده است تا اقوام مختلفی به تدریج به مالزی مهاجرت کنند و تنوع خاصی به ترکیب جمعیتی آن نبخشند. علاوه بر نژاد مالایو که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهندو غالباً مسلمان هستند، تعداد بی شماری چینی و سپس گروههای دیگر هندی از قرن نوزدهم به دلیل منافع اقتصادی و نیازهای استعمار انگلیس، به این کشور مهاجرت کردهاند. اقلیتهای نژادی دیگری نیز به مالزی مهاجرت کردهاند که از جمله میتوان بنگالیها، پاکستانیها و عربها را نام برد. بنابراین مالزی از کشورهایی است که خصیصة چندنژادی دارد.
جمعیت :
جمعیت مالزی تا سال 4-2 میلادی برابر با 25 میلیون و 450 هزار و 482 تو برده است. جنس هنگام تولد معادل 16 درصد پسر و 25 درصد دختر میباشد در مالزی نیز هنچون کشورهای در حال توسعه توجه خاصی به کاهش میزان باروری شده است و فعالیتهایی از طریق مجمع ملی برنامه ریزی خانواده به عمل آمده است. با وجود این سرعت رشد جمعیت در حال حاضر به مراتب بیش از 2% پیش بینی شده است.
فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
آشنایی با منطقه آسیای جنوب شرقی
1- موقعیت جغرافیایی
2- جغرافیای انسانی
الف- جمعیت
ب- ترکیب نژادی
ج- زبان
3- اوضاع ، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی
اوضاع اجتماعی
الف- شهر نشینی و عوارض اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی آن
ب- عوارض زندگی شهری در آسیای جنوب شرقی
اوضاع سیاسی
اوضاع اقتصادی
الف- تحولات اقتصادی
ب- کالاهای صادراتی
4- ادیان و مذاهب
الف- تنوع مذاهب
ب- تاثیر مذهب در آسیای جنوب شرقی
مالزی
فصل اول
جغرافیایی طبیعی و اقلیمی و سرزمینی
1- موقعیت جغرافیایی
2- مساحت
3- همسایگان
الف- طول مرزها با همسایگان
4- عوارض طبیعی و کوهها
5- آبهای داخلی و رودخانهها
6- آب و هوا
الف- مالزی غربی
ب- مالزی شرقی
7- شهرهای بزرگ
8- بنادر مهم
فصل دوم
جغرافیای انسانی
1- سابقه تاریخی تشکیل جمعیت
2- جمعیت
3- تراکم جمعیتی
4- رشد جمعیت و پراکندگی آن
الف- مالزی شرقی
ب- مالزی غربی
5- اقوام و نژادها و روابط آنها
الف- مالزی غربی
ب- مالزی شرقی
6- زبان
الف- زبان رسمی
ب- زبانهای غیر رسمی
ج- اقوام و زبانها
فصل سوم
جغرافیای سیاسی
1- موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک
2- اهمیت استراتژیک کشور در منطقه
3- نقش تعیین کننده هر یک از عوامل جغرافیایی و منابع طبیعی
فصل چهارم
اوضاع اجتماعی ، فرهنگی و آموزشی
1- اوضاع اجتماعی
الف- خصوصیات ویژه اجتماعی
ب- روابط عاطفی و روانی مردم با یکدیگر
ج- نقش زنان در جامعه
د- وضعیت بهداشت عمومی
2- اوضاع فرهنگی
الف- تاثیر فرهنگها
ب- مهمترین رسانهها ونشریات
ج- خبرگزاریهای داخلی و خارجی
رسانههای گروهی
الف- رادیو
ب- تلویزیون
ج- میزان کنترل دولت بر رسانههای گروهی
3- نظام آموزشی
الف- دانشگاهها
ب- کتابخانهها
فصل پنجم
ادیان و مذاهب
1- درصد پیروان ادیان، مذاهب و فرقههای دینی
2- تاریخچه رشد هر یک از ادیان و مذاهب
الف- اسلام
ب- آیین بودا
ج- آیین هندو
د- مسیحیت
هـ - سایر ادیان و مذاهب
3- تشیع
الف- پیشینه و وضعیت شیعیان مالزی
ب- فعالیتهای ضد شیعی درمالزی
4- نفوذ ادیان در اوضاع سیاسی جامعه
5- سیاست مذهبی حکومت
6- روابط پیروانی ادیان و مذاهب مختلف با یکدیگر
7- آداب و سنن مذهبی و میزان پابندی مردم به مذهب
8- نقش مذهب در تحولات اجتماعی و فرهنگی
فصل ششم
اوضاع اقتصادی و سیاسی
اوضاع اقتصادی
1- ویژگیهای سیستم اقتصادی
2- بخشهای مختلف اقتصادی
الف- کشاورزی
ب- بخش های دیگر کشاورزی
ج- جنگل
د- دامپروری
هـ- معدن
3- اوضاع مالی و شاخصهای اقتصادی
الف- واحد پول
ب- تولید ناخالص داخلی
ج- بودجه ملی
د- بدهیهای خارجی
4- حمل و نقل و ارتباطات
الف- راه آهن
ب- راههای زمینی
ج- هوانوردی کشوری و فرودگاهها
5- مهم ترین شاخصهای اقتصادی
اوضاع و ساختار سیاسی
1- تشکیلات حکومتی
الف- حکومت
ب- اختیارات پادشاه
ج- اختیارات نخست وزیر
د- تقسیمات کشوری و اداری
2- روابط ایران و مالزی
الف- روابط دو کشور قبل از انقلاب
ب- روابط دو کشور بعد از انقلاب
اندونزی
فصل اول
جغرافیای طبیعی، اقلیمی، و سرزمینی
1- موقعیت جغرافیایی
2- همسایگان
3- عوارض طبیعی
الف- کوهها و آتشفشانها
4- آبهای داخلی
الف- رودها
ب- جزایر
ج- آبهای داخلی و دریاچهها
5- شرایط اقلیمی
6- بنادر مهم
7- شهرهای مهم
فصل دوم
جغرافیای انسانی
1- سابقه تاریخی تشکیل جمعیت
2- جمعیت و پراکندگی آن
3- ترکیب جمعیت
4- انتقال جمعیت
5- مهاجرت
6- اقوان و نژادها و روابط آنها
7- زبان و خط
فصل سوم
جغرافیایی سیاسی
1- اهمیت استراتژیک کشور در منطقه
2- نقش تعیین کننده عوامل جغرافیایی و منابع طبیعی
فصل چهارم
اوضاع اجتماعی ، فرهنگی و آموزشی
1- اوضاع اجتماعی
الف- آزادیها
ب- فقر
ج- بهداشت عمومی
د- نماد خانواده
2- اوضاع فرهنگی
الف- مطبوعات
ب- خبرگزاریهای داخلی و خارجی
رسانههای گروهی
الف- رادیو
ب- تلویزیون
ج- میزان کنترل دولت و نقش وسایل ارتباط جمعی در جامعه
3- نظام آموزشی
الف- سطح علمی و فرهنگی جامعه
ب- میزان باسوادها
فصل پنجم
اوضاع اقتصادی و سیاسی
اوضاع اقتصادی
1- بخشهای مختلف اقتصادی
صنعت
الف- نفت
ب- گاز طبیعی
ج- زغال سنگ
د – بوکیست
2- اوضاع مالی و شاخصههای اقتصادی
الف- درآمد سرانه
ب- نرخ سرانه
ج- بودجه
د- بدهیهای خارجی
3- حمل و نقل وارتباطات
الف- بنادر
ب- راه آهن
ج- جادهها
د- فرودگاهها
هـ تعداد وسایل نقلیه زمینی- دریایی و هوایی
4-اهداف اقتصادی دولت تا سال 2000
الف- جمعیت
ب- رشد درآمد
ج- خود کفایی
د- انرژی
هـ - سرمایه گذاری
اوضاع و ساختار سیاسی:
1- قانون اساسی، تحولات و ویژگیهای آن
2- تشکیلات حکومتی
الف- قوه مجریه
ب- قوه مقننه
ج- قوه قضائیه
3- تقسیمات کشوری و اداری
4- ساختار سیاسی
الف- مجمع مشورتی مردم
ب- رئیس جمهور
ج- مجلس نمایندگان مردم
د- شورای عالی مشاوره
هـ- هئیت عالی بازرسی
5- چگونگی موضع گیری در سازمانهای بین المللی برله یا علیه جمهوری اسلامی ایران.
برونئی
فصل اول
جغرافیایی طبیعی، اقلیمی و سرزمینی
1- موقعیت جغرافیایی
الف- منطقه غربی
ب- منطقه شرقی
2- شرایط اقلیمی
3- پوشش گیاهی
فصل دوم
جغرافیای انسانی
1- جمعیت
2- تراکم جمعیت
3- اقوام و نژادها و روابط آنها
4- شهرهای مهم
فصل سوم
ادیان و مذاهب
1- تاریخچه اسلام در برونئی
2- وضعیت ادیان
فصل چهارم
اوضاع آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی
1- وضعیت آموزشی
2- وضعیت اجتماعی
الف- وضعیت بهداشت و رفاه عمومی
3- وضعیت اقتصادی
الف- منابع زیرزمینی
ب- دیگر منابع اقتصادی
4- اوضاع سیاسی
نگاهی به تاریخ معاصر
الف- شورای خصوصی سلطنتی
ب- شورای خصوصی اجرائی وزیران
ج- شورای قانونگذاری
د- شورای مذهبی
هـ - شورای جانشینی
و- احزاب سیاسی
فیلیپین
فصل اول
جغرافیایی طبیعی، اقلیمی و سرزمینی
1- موقعیت جغرافیایی
2- مساحت
3- عوارض طبیعی
الف- کوهها و سلسله جبال
4- آبهای داخلی
5- آب و هوا
6- شهرهای مهم
فصل دوم
جغرافیای انسانی
1- سابقه تاریخی تشکیل جمعیت
2- جمعیت
3- توزیع جمعیت
4- ترکیب جمعیت
5- خط و زبان
فصل سوم
جغرافیایی سیاسی
1- موقعیت ژئوپلتیک
2- پایگاههای نظامی
فصل چهارم
اوضاع اجتماعی و آموزشی
1- اوضاع اجتماعی
الف- اعتقادات و طبقه بندیهای اجتماعی
ب- تامین اجتماعی
2- اوضاع آموزشی
الف- آموزش و پرورش
ب- نرخ سواد
فصل پنجم
ادیان و مذاهب
1- درصد ادیان و مذاهب مختلف
2- پراکندگی مسلمانان
فصل ششم
اوضاع اقتصادی و سیاسی
اوضاع اقتصادی
1- کشاورزی
2- معادن
3- انرژی
4- صنایع
5- توریسم
6- شاخصهای اقتصادی فیلیپین طی سالهای 2004 و 2003 و 2001
الف- کالاهای عمده صادراتی در سال 2003
ب- کالاهای عمده وارداتی در سال 2003
ج- مهمترین بازارهای صادراتی در سال 2003
د- مهمترین بازارهای وارداتی در سال 2003
هـ- مهمترین شرکای تجارتی در سال 2003
اوضاع و ساختار سیاسی
1- تشکیلات حکومتی
الف- نوع حکومت
ب- دولت
2- سیاست خارجی
الف- روابط با کشورهای جنوب شرقی آسیا (آ سه آن)
ب- روابط با ایالات متحده آمریکا
ج- روابط با کشورهای اروپایی.
سنگاپور
فصل اول
جغرافیایی طبیعی، اقلیمی و سرزمین
1- موقعیت جغرافیایی
2- مساحت
3- عوارض طبیعی
4- آب و هوا
5- بنادر
فصل دوم
جغرافیای انسانی
1- میزان جمعیت و ترکیب آن
2- میزان رشد جمعیت
3- ترکیب پراکندگی جمعیت
4- زبان
5- مهاجرت
فصل سوم
جغرافیای سیاسی
1- اهمیت استراتژیک کشور در منطقه
فصل چهارم
اوضاع اجتماعی، فرهنگی و آموزشی
1- اوضاع اجتماعی
الف- نژادهای اصلی
ب- ازدواج
2- اوضاع فرهنگی
الف- مهمترین مراسمات فرهنگی ملی
چینگ
عید فطر مسلمانان
مراسم حج
اعیاد تامیلیها
ب- مراکز فرهنگی
موزهها
3-نظام آموزشی
الف- آموزش و پرورش
ب- تحصیلات دانشگاهی
فصل پنجم
ادیان و مذاهب
1- درصد پیروان ادیان، مذاهب و فرقههای دینی
2- تاریخچه رشد هر یک ازادیان و مذاهب
الف- اسلام
مالاییهای مسلمان
هندیهای مسلمان
عربهای مسلمان
چینیهای مسلمان
ایرانیهای مسلمان
ب- بودیسم
ج- هندوئیسم (بوداییها)
د- مسیحیت
فصل ششم
اوضاع اقتصادی و سیاسی
اوضاع اقتصادی
1- بخشهای مختلف اقتصادی
الف- کشاورزی
ب- صنعت
ج- توریسم
2- اوضاع مالی و شاخصههای اقتصادی
الف- واحد پول
ب- نظام اقتصادی
3- بازرگانی خارجی
اوضاع و ساختار سیاسی
1- تشکیلات حکومتی
الف- تاریخچه
ب- حکومت
2- سیاست خارجی
3- روابط با جمهوری سالامی ایران
روابط سیاسی
الف- روابط تاریخی بین دو کشور
ب- روابط سیاسی پیش از انقلاب
ج- روابط سیاسی بعد از انقلاب
روابط اقتصادی
پیوستها
اگر یک جوان غیر مسلمان از من بپرسد که چرا نماز می خوانی می گویم...
وقتی به نماز می ایستم با شنیدن گل امید همچون خنده ای بر جانم می نشیند و با شنیدن گناهانم بریم تداعی می شوند و اشک خوف از چشمانم می بارد پس به نماز بر می خیزم و در میان امید و خوف می ایستم و تکبیره الاحرام می گویم و شمرده قرائت می کنم و به خشوع و خضوع رکوع و سجده می کنم و به اخلاص نماز را تمام می کنم و نمی دانم که نمازم مورد قبول حق تعالی قرار گرفته یا نه!
هنگامی که پا به دنیای خاکی ات گذاشتم طنین الله اکبر وجودم را سرشار از حضورت کرد. درگوشم اذان و اقامه سرودند و مهر بندگی به پیشانی ام خورد. مهری که در بین افلاکیان آبرویم داد. من وجودم هر روز سبزتر و سبزتر می شد و از ساقه های امید بلاتر و بالاتر می رفت....
این انشای بسیار زیبا در قالب ورد و قابل ویرایش است.و فرمت قابل قبول برای شرکت در مسابقات را دارا می باشد. کلیه نکات نگارشی در این انشا رعایت شده است.
بخشی از متن اصلی :
آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان
عباس مخلصى
در پى دستیابى بشر به تمدن و صنعت و بهره مندى از رسانه هاى مسافرى سریع و راحت, آمد و شد و پیوند میان انسانها به گونه اى شگفت رو به فزونى و گسترش نهاد.
شاید بتوان گفت اکنون گستره و حجمِ رفت وآمد فرامرزیِ انسانها و پیوند مردمانِ کشورها و قارّه ها با یکدیگر همان اندازه است که رفت و آمد میان افراد یک قوم و قبیله در گذشته و نیز همان گونه سهل و آسان. نکته در خور توجه آن که: چه بسا به همان اندازه مورد نیاز و ضرور براى بشرِ امروز و براى ادامه حیات و زندگیِ انسانهایى که در این روزگار مى زیند.
بشر امروز, در چرخه زندگى ماشینى و در لابه لاى غبار تیره, نفس گیر و جانکاهِ دنیوى گرى و مادیت گرفتار آمده است. گرچه به تن آسایى و شادکامیهایى دست یافته; اما معنویت درونى و شادابیِ روحى خویش را از کف داده است. حال در نهان ناخودآگاهش به چیزى مى اندیشد که روشناى وجودش را بازآورد و درونش را نرمى و صفا بخشد. بدین منظور به گردشگرى و سیاحت و تفرّج در جاى جاى پهنه زمین مى رود تا به گمانِ خویش, در دیدن جلوه هاى زیباى طبیعت و لمسِ نمادهاى روح بخشِ پیشینیان و درک زیباییهاى اسطوره اى, گوهر معنوى خود را بجوید و گم شده اش را باز یابد.
از این نظر, گردشگرى و سیاحت یک تجربه درون گرایانه است. بشر مى خواهد لَختى به چنگ آورد که جان و روحِ خسته, مکدَّر, تاریک و متلاشى شده اش به آزادى, فراخى, لذّت و زیبایى مینوى و ماورایى برسد. مى خواهد از این راه معنویتِ زندگى اش را تأمین و فروریختگیِ درونش را جبران کند.
البته اینها یک روى سکّه است. در روى دیگر آن, بر انگیخته شدنِ احساسى در بشرِ متمدن دیده مى شود که او را به شناخت و آگاهى از فرهنگها, تمدنها, سنّت و آداب ملتها و بازکشف پدیدارهاى تاریخیِ نوع و نسل خویش دعوت مى کند. این احساس, بسان گذشته, در افرادى معیّن و محدود وجود ندارد, بلکه عموم مردمان را به حرکت و گردش درآورده است.
به هر روى, عوامل و انگیزه هاى گونه گون دست به دست هم داده و گردشگرى را به صورتى فراگیر مورد نیاز بشر امروز درآورده است, تا جایى که هم اکنون به عنوان یک صنعت درخور و سودمند شناخته مى شود.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :55
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:19
فهرست مطالب :
1. آداب مهمانى و ضیافت 4
2. مهمان، برکتخانه
3. موارد مهمانى
4. مهماننوازى
5. پرهیز از اسراف و ریا
6. آداب مهمانى
7. مهمان یا دردسر؟
8. سلمان و مسلمانى
9. مهمان ناخوانده
10. سلام و مصافحه 10
11. مفهوم سلام
12. ادب و آداب سلام
13. دست دادن
14. شیوه مصافحه
15. ادب 13
16. ادب چیست؟
17. ادب از که آموزیم؟
18. از ادب پیامبر(ص)
19. نقدپذیرى 16
20. نقد و تذکر
21. شیوه صحیح نقد
22. نقدپذیرى
مقدمه
دوست داریم زندگىهایمان، سرشار از صمیمیت و خونگرمى و صفا باشد.
حریم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرتهایمان نشاتگرفته از «فرهنگ قرآنى» و تعالیم مکتب باشد.
و این، یعنى «زندگى مکتبى».
پایدارى و استحکام رابطههاى مردمى، در سایه رعایت نکاتى است کهبرگرفته از «حقوق متقابل» افراد جامعه باشد.
در اینکه «چگونه باید زیست» و چه سان با دیگران باید رابطه داشت، نکتهاىاست که در بحث «آداب معاشرت» مىگنجد.
بر خلاف فرهنگ غربى، روح و محتواى فرهنگ دینى ما بر پایه «ارتباط»،«صمیمیت»، «تعاون»، «همدردى» و «عاطفه» استوار است. جلوههاى این فرهنگبالنده نیز در دستورالعملهاى اخلاقى اسلام دیده مىشود.
«زندگى مکتبى»، در سایه شناخت این رهنمودها و به کار بستن آنها درصحنههاى مختلف زندگى است، نه با شعار و ادعا. به هر میزان که معیشت ومعاشرت ما با اینگونه هدایتهاى دینى در مقوله رفتار، هماهنگ باشد، به هماناندازه زندگیهایمان «مکتبى» است. مسلمان باید بهگونهاى در چارچوب اصول وسنن فرهنگ دینى خودش زندگى کند که با شهامت و افتخار، بتواند «امضاى دین»را پاى همه رفتارش بگذارد و زندگیش «برچسب اسلام» داشته باشد و الگوىاسلامى را بر زندگى خویش در خانه و جامعه، سایهافکن سازد.
«آداب برخورد»، «دید و بازدید»، «رفت و آمد»هاى خانوادگى و دوستانه،نحوه «گفتار» و «رفتار» با اقشار مختلف، «دوستى» و حد و حدود آن، مراعات«حقوق دیگران»، «ادب و سپاس و احترام»، از جلوههاى بارز اخلاق معاشرتاست. اینگونه رابطههاى اجتماعى، با عنوانهاى مختلف و در شرایط گوناگونانجام مىگیرد. گاهى به صورت «صلهرحم» است; در ارتباط با اقوام و بستگان.گاهى نام «عیادت» به خود مىگیرد; در مورد بیماران. گاهى نسبتبه برادران وخواهران دینى، عنوان «زیارت» مىیابد، گاهى با همسایگان است، گاهى بامستمندان. گاهى هم بر محور اطعام است و گاهى به شکل مسافرتهاى دور ونزدیک و بردن هدیه و آوردن «سوغات سفر». گاهى هم براى شرکت در مجلس عقدو عروسى یا مشارکت در مراسم سوگ و تسلیتگویى است.
به هر حال، همه اینها نوعى «رابطه» و «معاشرت» است و نشاندهنده منشانسانى و فرهنگ اخلاقى هر فرد. اسلام نیز در این بارهها بسیار سخن گفته و رهنمودداده است که در این کتاب، گوشهاى از معارف و آموزشهاى دین در این زمینهها رامرور مىکنیم.
باشد که «فرهنگ خودى» و «هویت دینى» را پاس بداریم و با افتخار وسربلندى و رها از سلطه فرهنگى بیگانه و با تکیه بر رهاورد مکتب و وحى، زندگى وروابط خویش را بر پایه ارزشهاى برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام)،سامان بخشیم و براى نسلهاى آینده هم «ادب و اخلاق» را میراث بگذاریم.
آداب مهمانى و ضیافت
از برجستهترین خصلتهاى نیکمردان و آزادگان، کرم و سخاوتاست. و همین آزادگى از تعلقات و خوى بذل و بخشش است کهدیگران را اسیر محبت و احسان مىکند.
«ضیافت» و داشتن دستى باز و سفرهاى گشوده و عطایى پیوسته ومهماندارى و مهماننوازى، از نشانهها و جلوههاى این روحیه فتوت وجوانمردى است.
معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهى به صورت«مهمانى» است. از این رو آشنایى با آداب ضیافت و رسوم دینى مهمانى،در محدوده «اخلاق» معاشرت مىگنجد. این موضوع، دو جنبه و دوطرف دارد: یکى کسى که مهمان مىکند، دیگرى آن که مهمان مىشود.و هر کدام را آداب و روش و حد و حدودى است، قابل بحث.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:26
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه
چکیده انسان در جهان بینی اسلامی
فصل اول
ماهیت انسان
فصل دوم
جاذبه های معنوی انسان
خودشناسی
پرورش استعداد ها
نقش موثر انسان در ساختن آینده خویش
فصل سوم
آگاهیهای انسان
1) خودآگاهی فطری
2) خود آگاهی فلسفی
3) خود آگاهی جهانی
4) خودآگاهی طبقاتی
5) خودآگاهی ملی
6) خودآگاهی انسانی
7) خودآگاهی عرفانی
8) خودآگاهی پیامبرانه
نتیجه
منابع
« مقدمه »
موضوع بحث، انسان کامل از دیدگاه اسلام است، انسان کامل یعنی انسان نمونه، انسان اعلاء، انسان والا. انسان هم مانند بسیاری از چیزهای دیگر کامل و غیر کامل دارد و بلکه معیوب دارد و سالم و باز انسان سالم خودش دو نوع است:
1) انسان سالم و کامل 2) انسان سالم و غیر کامل
شناختن انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام از آن نظر برای ما مسلمین واجب و لازم است که حکم مدل و حکم الگو و سرمشق را دارد یعنی ما اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم چون اسلام می خواهد انسان کامل بسازد اگر بخواهیم به کمال انسانی خودمان برسیم، تحت تربیت و تعلیم اسلامی. باید بدانیم که انسان کامل چگونه انسانی است، چهره انسان کامل چگونه چهره ایست یعنی چهره روحی و معنوی آن، سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمایی است. مشخصات انسان کامل چگونه مشخصاتی است تا ما جامعه خودمان را، افراد خودمان را و خودمان را آنگونه بسازیم و اگر ما انسان کامل اسلام را نشناسیم قطعاً نمی توانیم که یک مسلمان تمام و کامل باشیم. خود پیغمبر اکرم (ص) نمونه انسان کامل اسلام است. علی (ع) یک نمونه دیگر از انسان کامل اسلام است. ما اگر انسان کامل اسلام را چه از راه بیان قرآن و چه از راه شناخت شخصیت پرورده های قرآن نشناسیم نمی توانیم راهی را که اسلام معین کرده است برویم. نمی توانیم ما یک مسلمان واقعی و درست باشیم جامعه ما نمی تواند یک جامعه اسلامی باشد پس ضرورت دارد حتماً انسان کامل و عالی و متعالی اسلام را ما بشناسیم.
« انسان در جهان بینی اسلامی » « چکیده »
انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم القامه که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه می رود و سخن می گوید نیست، این موجود از نظر قرآن ژرفتر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با این چند کلمه تعریف کرده قرآن، انسان را مدحها و ستایشها کرده و هم مزمتها و نکوهشها نموده است، عالیترین مدحها و بزرگترین مزمتهای قرآن درباره انسان است، او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چارپایان پست تر شمرده است.
از نظر قرآن، انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش ازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و هم می تواند به « اسفل سافلین» سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیردو سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید. « ارزش های انسان»
1) انسان خلیفه خدا در زمین است.
2) ظرفیت علمی انسان بزرگترین ظرفیتهائی است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد.
3) او فطرتی خود آشنا دارد و به خدای خویش در عمق وجدان خویش آگاهی دارد.
4) در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی، عنصر ملکوتی و الهی وجود دارد.
5) آفرینش انسان، آفرینشی حساب شده است تصادفی نیست.
6) او شخصیتی مستقل و آزاد دارد امانت دار خداست. رسالت و مسئولیت دارد.
7) او از یک کرامت ذاتی و شرافت ذاتی برخوردار است. خدا او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است.
8) او از وجدانی اخلاقی برخوردار است به حکم الهامی فطری، زشت و زیبا را درک می کند.
9) او جز با یاد خدا با چیز دیگری آرام نمی گیرد.
10) نعمت های زمین برای انسان آفریده شده است.
11) او را برای این آفرید که تنها خدای خویش را پرستش کند.
« ضد ارزش ها »
انسان در قرآن مورد بزرگترین نکوهشها و ملامتها قرار گرفته است. « او بسیار ستمگر و بسیار نادان است». «او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است.» « او آن گاه که خود را مستغنی می بیند طغیان می کند.»
« او عجول و شتابگر است» . « او تنگ چشم و ممسک است» «او مجادله گرترین مخلوق است»
چگونه است؟ آیا انسان از نظر قرآن یک موجود زشت و زیباست آن هم زشت زشت و زیبای زیبا. آیا انسان یک موجود دو سرشتی است: نیمی از سرشتش نور است و نیمی ظلمت؟ چگونه است که قرآن هم او را منتها درجه مدح می کند و هم منتها درجه مزمت؟! حقیقت این است که این مدح و ذم از آن نیست که انسان یک موجود دو سرشتی است. نظر قرآن به این است که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آن ها را به فعلیت برساند. شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوه دارد «ایمان» است. به وسیله ایمان است که علم از صورت یک ابزار مفید در می آید. انسان منهای ایمان کاستی گرفته و ناقص است. انسان فاقد ایمان و جدا از خدا انسان واقعی نیست. انسان اگر به یگانه حقیقتی که با ایمان به او یاد او آرام می گیرد بپیوندند دارنده همه کمالات است و اگر از آن حقیقت یعنی خدا جدا بماند درختی را ماند که از ریشه خویشتن جدا شده است.