در این تحقیق می خوانیم:
اخلاق، به عنوان رشتهای که به شیوهای هنجاری به رفتار انسان میپردازد، در معرض تفسیرهای نظری گوناگونی است. با این حال، پیشفرض اصلی آن آزادی (اختیار) انسان است: پیشفرضی که ارسطو به طور خلاصه از آن به شایستگی ما برای دریافت ستایش یا سرزنش تعبیر میکند. بدین معنا که عمل به گونه درست ـ فارغ از اینکه چه تفسیری از آن داشته باشیم ـ هدف رفتار اخلاقی است نمیتواند صرفاً به معنای انجام آنچه که طبیعت اقتضا میکند باشد (آنهم یا به معنای انجام آنچه که غرایز ما اقتضا میکند، یا آنچه که هر کس انجام میدهد). بنابراین، پیشفرض رفتار اخلاقی، وجود هنجارهایی است. همینجاست که معمولاً بحث و نزاع اندیشمندان آغاز میشود: شأن و مقام چه کسی هنجارها را پایهریزی میکند؟ با این حال در جهانی که ویژگیهای مهم و برجسته آن منعکسکننده حکمت و فرزانگی خالقی بیهمتاست، نمیتوان خودِ طبیعت را به عنوان راهنمونی به رفتار درست، نادیده گرفت. در واقع، این همان دیدگاه ملاصدراست که در بحث از صدور/تجلی از «خدای واحد»، که همان خلقت باشد، پایهریزی و در مسیر بازگشت انسان به «واحد(حق)» تثبیت میشود. بدین ترتیب، نمیتوان هیچ گونه تفکیکِ ساده «باید» از «هست» را بر اساس الگوی خلقت تأیید کرد. ملاصدرا در قالب این الگو به تبیین آن در مرحله آغاز و نیز در مرحله بازگشت آن میپردازد که این مقاله در صدد توضیح آن است.
من درصدد بیان سیر و توسعه اندیشههای اندیشمندان اسلامی از اندلس تا مرکز شرق مدیترانه، با محوریت سه اندیشمند بزرگ جهان اسلام، سهروردی (1191ـ1154م)، ابنعربی (م 1240م) و ملاصدرا (1640 ـ 1572) هستم. همه این اندیشمندان به وضوح وامدار ابنسینا هستند، با این حال، هر کدام از آنها تلاش کردهاند که برای تبیین رابطه خالق و مخلوق شیوة فلسفی خاص خود در روند پژوهش را در پیش گیرند. از این رو، هر چند برنامة پژوهشی آنها، خواه بهصورت فردی یا جمعی، به وضوح مسائل کلامی را در دسترس ما قرار میدهد، اما هر یک از آنها از برخی دغدغههای فلسفی نیز بهعنوان فرعی از آن وظیفه محوری و اصلی استقبال کردهاند: سهروردی به معرفتشناسی، ابنعربی به یافتن راههای شرح و بیان آن رابطة منحصر بهفرد و ملاصدرا به طرح مجموعهای از مسائل فلسفی در حوزه و قلمرو وجود، بهعنوان چیزی که از «وجود واحد» ناشی میشود میپردازد.
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
در این تحقیق می خوانیم :
یکى از بنیادىترین باورهاى دینى ((اعتقاد به معاد)) است. اعتقاد به زنده شدن پس از مرگ ظاهرى و حیات دوباره, نه تنها ریشه در فطرت انسان ها دارد, بلکه در سرلوحه برنامه هاى فرهنگى و تبلیغى پیامبران الهى قرار داشته است. تمامى راهنمایان آسمانى, انسان ها را به ((باور قیامت)) فرا خوانده اند, به طورى که تبیین و تعمیق اعتقاد به معاد, به موازات اعتقاد به مبدإ, فصل مشترک برنامه تمامى پیامبران توحیدى بوده است.
در برنامه تبلیغى آخرین رسول الهى, پیامبر اکرم(ص) نیز اعتقاد به معاد از جایگاهى ویژه برخوردار بوده و آن معلم راستین بشرى در زمان بعثت و در جاىجاى پیام انسان ساز خویش, مردم را به باور قیامت دعوت کرده اند. قرآن کریم مجموعه تعالیم آسمانى و سند نبوت آن رسول الهى و بهترین شاهد این مدعا است و در تعداد قابل توجهى از آیات قرآنى, مستقیم و غیر مستقیم, به این اعتقاد و ویژگى ها و آثار آن اشاره شده است. براساس یک طبقه بندى موضوعى قرآن کریم, بیش از 1640 آیه, معادل 25/8 درصد از کل آیات به تبیین و تشریح موضوع قیامت و آخرت اختصاص دارد. (1) که این درصد در میان موضوعات قرآنى داراى مقام دوم (پس از رسالت پیامبر اکرم با 30 درصد) است.
این باور دینى, آثار سازنده و مثبت فراوانى در زندگى فردى و اجتماعى بر جاى مى گذارد و زمینه را براى تربیت انسان هاى مومن و تحقق جامعه توحیدى فراهم مىآورد. پرورش فضایل اخلاقى, جلوگیرى از رذایل روحى, مبارزه با هواها و هوس ها, ایجاد آرامش و اطمینان, تعدیل علایق مادى و دنیوى, تغییر بینش نسبت به دنیا, پرورش روحیه ایثار و شهامت, تقویت روحیه تفاهم و مجاهدت براى برقرارى عدالت و قسط, از جمله آثار ارزشمندى است که در پرتو باور به قیامت و زندگى اخروى به وجود مىآید. به بیان دیگر, اعتقاد به معاد هم هدف رسالت الهى است و هم زمینه را براى تحکیم پیام الهى در بینش و گرایش مومنان فراهم مىآورد و اجراى فرمان هاى پیامبران را تضمین مى کند. به همین دلیل, در کلام مفسران پیام آسمانى و ائمه معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز تبیین و تشریح این اعتقاد, از جایگاهى ویژه برخوردار بوده و احادیث و روایات متواتر و فراوانى در این باره به دست ما رسیده است.
در بررسى سیر نزول آیات قرآن کریم و پیام ائمه هدى ـ علیهم السلام ـ نکته زیر قابل تإمل و توجه است: ((هر زمان که جامعه در آستانه تحول عظیم فرهنگى و اجتماعى قرار داشته و مومنان باید رسالت فردى و اجتماعى سنگینى را به عهده مى گرفتند, در چنین شرایطى تبلیغ و ترویج اعتقاد به قیامت و زندگى اخروى از شدت و گستردگى بیشترى برخوردار شده است, زیرا تشریح ناپایدار بودن زندگى دنیوى و گذرا بودن لذات و سختى هاى مادى و تإکید بر پایدارى حیات اخروى و مواهب آن, زمینه را براى پذیرش مسوولیت هاى خطیر دینى و تلاش در راستاى تحقق آرمان هاى الهى فراهم مىآورده است. به همین دلیل, بیش از 47 درصد از آیات نازله درباره معاد, در سه سال اول بعثت پیامبر اکرم(ص) و در آستانه علنى شدن رسالت رسول گرامى و در نتیجه سنگین شدن مسوولیت مومنان و یاران او نازل شده است.))(2)
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
عناوین این تحقیق عبارتند از :
1ـ فرهنگ حاکم در دوران معاصر
2ـ تعارض آخرت خواهى و دنیاگرایى
3ـ عدم تبیین دقیق معارف اسلامى در زمینه معاد
4ـ تعارض رفتار و گفتار برخى از معتقدان به معاد
5ـ هواى نفس و امیال شیطانى
راهکارهاى گسترش و تعمیق اعتقاد به معاد
1ـ حاکمیت فرهنگ دینى و نفى فرهنگ بیگانه
2ـ بیدارى و پیرایش فطرت ها
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
خداوند برای مرگ اسبابی ساخته
بالجمله خدا در موقع مرگ جانرا میگیرد ولی متوجه باشید که پروردگار عالم، دنیا را دار اسباب قرار داده از آنجمله برای مرگ هم اسبابی معین فرموده مانند از بام افتادن،مریض شدن،کشته شدن و غیره،البته اینها بهانه و سبب است چون بسیاری هستند که مرضهای سختتر از او هم داشتند و نمردند پس این به تنهائی موجب نمیشود،اگر پیمانه عمرش تمام شده باشد،جانش را پروردگار عالم قبض میفرماید.وگرنه چه بسیار اشخاصی که صحیح و سالم بودند،بدون هیچگونه سابقه کسالتی مردند.
شکل عزرائیل نسبت به محتضرها
جمله دیگر راجع بملک الموت است که وقتی برای قبض ارواح میآید شکلش نسبت به حتضر فرق میکند.روایتی دارد که حضرت ابراهیم (ع) تقاضا کرد که هیئت عزرائیل را هنگام قبض روح کافر ببیند.عرض کرد که طاقت ندارید، فرمود میل دارم ببینم،عزرائی خودش را به آن هیئت نشان داد و ابراهیم دید صورت مردیسیت سیاه رنگ که موهای بدنش ایستاده، بدبو،لباس سیاه پوشیده،از دهان و بینی او شراره آتش و دود خارج میشود ابراهیم غش کرد،پس از بحال آمدن فرمود: اگر کافر هیچ عذابی نداشته باشد،بس است عذابش در دیدن تو بالعکس هم راجع بمؤمن.(1)
حضور ملائکه و شیاطین هنگام مرگ
شیاطین هم برای اغواء از طرغ چپ محتضر میآیند ملائکه هم از طرف راست (2) کار شیاطین همیشه فریب دادن است مخصوصا هنگام مرگ که اگر ایمانی هم باشد بدزدند،چون میزان سعادت و شقاوت آخر کار است،همانطوریکه زندگی کرده میمیرد و همانطوریکه مرده زنده میشود(3) هر آروزئی که داشته باشی هنگام مرگ با آن آرزو میمیری.اگر آرزویت دیدن جمال علی (ع) است، مونست جمالش میباشد،اگر آرزویت هوی و هوس است آن هنگام نهایت طلوعش میباشد.
مقدمه
چکیده
آثار اجتماعی عقیده به معاد
آثار سازنده معاد در قرآن
معاد مقتضای سعادت
تجسم عمل
مفهوم کلمه معاد در قرآن
مرگ
برزخ
مسأله روح در قرآن
استدلال های قرآن درباره قیامت
پاداش و کیفر در قیامت
گروه های بهشتیان
تفاوت نظام های دنیا و آخرت
نتیجه گیری
منابع و مآخذ
مقدمه
یکی از مسایلی که توجه انسان را عمیقاً به خود جلب می کند سرنوشت او پس از مرگ است ، این مسئله وقتی به آدمی رخ می نماید ، با خود اضطرابهای التهاب آلودی به دنبال می آورد . راستی هنگامی که انسان چشم از این سرای فرو می بندد و طومار زندگی چندین ساله اش در این جهان با مرگ در هم نوردیده می شود ، چه سرنوشتی در انتظار اوست ؟
آی یکباره راهی دیار فنا و نیستی می گردد؟ اگر چنین است ، پس داستان زندگی انسان پایانی اندوهناک و سرانجامی درد آور دارد ! اما اگر بعد از این روز « روز دیگری » در کار است و آدمی بامرگ نیست و نابود نمی شود ، در آنجا چه سرنوشتی دارد ؟ چه ارتباطی بین زندگی او در این جهان با حیات او در جهان بعد از مرگ وجود دارد ؟ و اگر ارتباطی بین زندگی او در این جهان با حیات او در جهان بعد از مرگ وجود دارد، در این صورت تکلیف او در این جهان چیست ؟ ایا می توان بدون توجه به چنان واقعیت بزرگ در این جهان زندگی کرد و از سرنوشت خود در ان جهان نگران نشد؟