دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته معارف اسلامی معاد از دیدگاه امام خمینی(ره) با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 220
مقدمه
معاد از دیدگاه امام خمینی (ره) «و ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما لاعبین» مکتب پیامبران الهی بر اساس ایمان به مبدا و معاد استوار است مهمترین امری که در تمام اعصار مورد توجه فرستادگان خدا بوده و حداکثر مجاهده را در راه تحقق بخشیدن به آن مبذول میداشتند آن بوده که انسانها را آفریدگار جهان مومن ساخته و بر ایمان به روز معادشان تأکید و تقویت نمایند. ایمان به خدا پایه اصل سعادت بشر و شرط اول انسان شدن و انسان زیستن است. ایمان به خدا قیود بردگیها را می-گسلد ، آدمی ر اآزاد می¬سازد، او را به ارزش انسانی خود متوجه می¬نماید و راه تعالی و تکامل را به رویش می-گشاید. ایمان به روز قیامت حس مسئولیت را در نهاد بشر بیدار می¬کند مردم را براه وظیفه شناسی سوق می¬دهد، و آنان ر ابه رعایت حدود انسانی خود و احترام به حقوق دیگران وادار می¬نماید. بیم از کیفر اخروی، به مسلمانان راستین آگاهی می¬بخشد و از گناه و نا پاکی بر حذر شان می¬دارد. امید به پاداش الهی، مؤمنین واقعی را فرمانبردار دین خدامی¬سازد و آنها را درستکار بار می-آورد. خلاصه اینکه ایمان به معاد، ضامن اجراء اوامر و نواحی خداوند و موجب تخلق انسان به سجایای پسندیده و اخلاق است. ایمان به روز جزا در جهان بینی مکتب اسلام یکی از ارکان ضروری دین و از جمله اصول قطعی اعتقادی است. آنچه باید مورد توجه قرارگیرد این است که در مقابل مکتب الهی اسلام ، مکتب مادی – قرار دارد. با توضیح مختصر از مقایسه میان جهان بینی مکتب مادی با جهان بینی مکتب الهی اسلام موضوع روشن می¬شود . عدم ایمان به معاد چه تأثیری می¬تواند در زندگی فردی، اجتماعی و در نهایت مسیر تکاملی انسان بگذارد. پیرو مکتب مادی معتقد است که جهان و انسان پدیدهایی هستند صد در صد مادی و بر اثر علل و عوامل گوناگون طبیعی ، انفعال های مختلف مواد به طور تصادف و اتفاق به وجود آمده¬اند. در حالیکه پیرو مکتب اسلام عقیده دارند که هستی، منحصر به ماده و موجودات مادی نیست بلکه آنها قسمتی از عوالم وجودند و قسمت دیگر هستی، فوق ماده و ماوراء پدیده¬های مادی است ، هستی تمام موجودات مادی از خداوندی است که خود منزه از ماده ومبّری از نقائص مادی است. پیرو مکتب مادی اعتقاد داردکه جهان و انسان دو پدیده بی هدفند و در پیدایش آنها برنامه عالمانه¬ای بکار نرفته ونقشه حکیمانه¬ای طرح نشده است بلکه هر دو در دامن طبیعت ، بدون محاسبه و مصلحت موجود شده¬اند. در حالیکه پیرو مکتب اسلام عقیده دارد که در خلقت خداوند بزرگ لغو و بیهوده وجود ندارد در تمام جهان هستی ، هیچ مخلوقی عبث و بی هدف آفریده نشده است. مکتب مادی، انسان را پدیده یک بعدی می¬داند و عقیده دارد که آدمی چیزی جز ماده و خواص و آثار ماده نیست. اعضاء و اجزایش ، قوای ظاهری و باطنیش ، عقل و هوش و تمام فعالیتهای برونی ودرونی هم همه مادی هستند حتی اندیشه ها و افکار انسان نیز ناشی از عوامل مادی است که در مغز جای گرفته¬اند در حالیکه مکتب الهی اسلام، انسان را دو بعدی می¬داند، یکی بعد مادی و دیگر بعد معنوی، قرآن کریم هم به بعد مادی «ولقد خلقنا الانسان من سلله من طین» و هم به بعد معنوی انسان اشاره می-کند که همان نفس یا روح آدمی است «ثم انشأناه خلق آخر» پیرو مکتب مادی خود را مخلوق ماده نادان و معلول عوامل اتفاقی می¬داند پیرو مکتب الهی اسلام خود را مخلوق خدا می¬داند و عقیده دارد که خالق دانا او را بر مبنای حکمت و بر اساس مصلحت آفریده است به او عقل و هوش و فطرت توحیدی داده و با هدایت تشریعی مسیر حق را به او ارائه کرده است پیرو مکتب مادی تصور می¬کند که حیات انسان همانند سایر جانوران فقط در همین دنیای مادی است و با رسیدن مرگ به کلی پایان می¬پذیرد. در حالیکه پیرو مکتب الهی اسلام عقیده دارد آنچه زوال می-پذیرد جسم مادی انسان است و روح انسان همچنان باقی است و پس از مرگ با شرایط تازه¬ای به حیات خود ادامه می¬دهد. امام خمینی (ره) یکی از شخصیتهای بزرگ دینی و سیاسی معاصر ماست که در نوع خود بی نظیر یا کم نظیر بود . امام در عرفان هم در حوزه نظر یک استاد مسلم بودنند، هم در حوزه عمل عارف و اهل طریقت بودنند. آنچه قابل توجه است اینکه شخصیت سیاسی و عرفانی و فقهی امام (ره) بر اکثریت روشن است. البته با شدت و ضعف ، لکن اعتقاد دارم کمتر کسی از شخصیت فلسفی امام آگاهی دارد، و این درحالی است که ایشان حدود سه دهه فلسفه تدریس کردند. ایشان استادی همچون آیت الله رفیعی قزوینی درفلسفه داشته و شاگردی چون استاد مطهری تحویل جامعه داده¬اند. مسأله معاد یکی از مهمترین مسائل در حوزه دین بوده و فیلسوفان در تبیین و اثبات آن بحث های مفصلی داشته¬اند در این تحقیق می¬خواهیم: معاد از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) مورد بررسی قرار دهیم که قطعاً این امر ما را با اندیشه¬های فلسفی امام آشنا خواهد کرد. از خداوند بزرگ استمداد می¬طلبم این حقیر را در این تحقیق موفق گرداند.
ضرورت وجود معاد :
هر انسانی فطرتاً میل به کمال و جاودانگی دارد، شاید بسیاری از انسانها تصویری منطقی از کمال و جاودانگی در ذهن خود نداشته باشند وهر انسانی کمال را چیزی بداند که حقیقت کمال غیر از آن باشد، اما آنچه مسلم است اینکه بشر در جستجوی کمال است فقدان انسانها سبب شده است که همواره به سوی وجدان در حرکت باشند. میل به بقاء که مهمترین عامل آن حب ذات می¬تواند باشد از دلایل مهم گرایش انسان به مسأله جاودانگی است. قوانینی که در طبیعت حاکم است عقلاً نشانگر آن است که تحقق کمال و جاودانگی در این عالم برای انسان ممکن نخواهد بود و عالم دیگری باید وجود داشته باشد تا تحقق کمال میسر شود. مسأله معاد از این جهت اهمیت فراوان دارد چرا که کمال و جاودانگی با وجود آن معنای واقعی پیدا می¬کند، تبیین عقلائی و اثبات آن ، می¬تواند میل به جاودانگی را در انسانها به صورت منطقی و هدفمند تقویت نماید و این امر در سیر زندگی بشر به لحاظ کیفی تأثیر بسزائی خواهد داشت. تأکید ادیان الهی ، خصوصاً دین مبین اسلام و فیلسوفان حاکی از اهمیت این موضوع است.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته معارف اسلامی اعتقاد به معاد در مکاتب مختلف با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 127
مقدمه
بحث ما درباره مسأله معاد است. مسأله معاد از نظر اهمیت، بعد از مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است. پیغمبران ( و بالخصوص آنچه از قرآن در باره پیغمبر ما استفاده میشود) آمدهاند برای اینکه مردم را به این دو حقیقت مؤمن و معتقد کنند: یکی به خدا ( مبدأ ) و دیگر به قیامت و یا فعلاً به اصطلاح معمول ما معاد مسأله معاد چیزی است که برای یک مسلمان ایمان به آن لازم است، یعنی چه؟ یعنی در ردیف مسائلی نیست که چون از ضروریات اسلام است و ایمان به پیغمبر ضروری است، پس ایمان به آن هم به تبع ایمان به پیغمبر ضروری است. ما بعضی چیزها داریم که باید به آنها معتقد بود، به این معنا که اعتقاد به آنها از اعتقاد به پیغمبر منفک نیست، " باید " به این معناست نه به معنی تکلیف، به معنی این است که انفکاکپذیر نیست که انسان به پیغمبر و اسلام ایمان و اعتقاد داشته باشد ولی به این چیز ایمان نداشته باشد. مثلاً روزه ماه رمضان ، میگویند که روزه ماه رمضان از ضروریات اسلام است. اگر کسی روزه نگیرد و بدون عذر روزه بخورد، این آدم فاسق است ولی اگر کسی منکر روزه باشد، از اسلام خارج است، چرا؟ برای اینکه اسلام ایمان به وحدانیت خدا و ایمان به پیغمبر است و امکان ندارد که کسی به گفته پیغمبر ایمان داشته باشد ولی روزه را منکر باشد، چون اینکه در این دین روزه هست از ضروریات و از واضحات است، یعنی نمیشود انسان در ذهن خودش میان قبول گفتههای پیغمبر و منها کردن روزه تفکیک کند. ولی خود مسأله اعتقاد به روزه داشتن مستقلاً موضوع ایمان و اعتقاد نیست. یعنی در قرآن هیچ جا وارد نشده : " کسانی که به روزه ایمان میآورند" . اما گذشته از اینکه مسأله معاد و قیامت مثل روزه از ضروریات اسلام است (یعنی نمیشود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد ) در تعبیرات قرآن کلمه ایمان به قیامت، ایمان به یوم آخر آمده است، یعنی پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همانطوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا میکنند، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند، که معنی آن این میشود که همینطوری که خداشناسی لازم است ( یعنی انسان در یک خدی مستقلاً با فکر خودش باید خدا را بشناسد) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد, یعنی پیغمبر نیامده است که در مسأله معاد بگوید چون من میگویم معادی هست شما هم بگویید معادی هست، مثل اینکه من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است ، نه . ضمناً افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند، معرفت و ایمان به معاد پیدا کنند. انسان از ابتدای آفرینش بر روی زمنین تاکنون علیرغم همه پیشرفتهایی که کرده، نتوانسته است تا مسئله مرگ و نیستی خود را حل کند، زیرا مرگ انسان یکی از قوانین ثابت و پابرجای طبیعت میباشد. این فکر که ما از کجا آمدهایم؟ علّت بوجود آمدن ما چه بوده است؟ چرا باید زندگی کنیم؟ چرا باید بمیریم؟ و پس از مرگ به کجا میرویم؟ و سوألاتی از این قبیل همیشه بطور طبیعی ذهن هر انسان را رف نظر از عقاید، مذاهب و آرمانهای موجود در جامعه در قورن گذشته و حال مشغول نگهداشته و برای آن تاکنون جوابی نیافته است. بطور مثال : این فکر در شاعران معروف گذشته تأثیر و این قطعه زیبا را در این وصف سروده است: روزهـا فکـر من این است و همه شب سخنـم که چرا غافـل از احـوال دل خویشتنـم از کجــا آمـدهام، آمـدن از بهــر چــه بـــود به کـجا مـیرم آخـر ننمائــی وطنـــم ماندهام سخت عجب،کزچه سبب ساخت مرا یا چه بودست مراد وی از این ساختنم به هر حال پیدا کردن جواب سؤالات متعددی که انسان در این باره مطرح میکند زمینهساز این تحقیق در خصوص امکان و ضرورت معاد میباشد. ابتدا سعی میکنیم با یک پیشزمینه تاریخی از گذشته و نحوه پاسخگویی افکار، مذاهب و ایدهئولوژیهای موجود در قبل از اسلام موضوع را تا حدی بشکافیم و پس از آن پاسخها و نتایج تحقیقات انجام در این زمینه را از زبان مکاتب ( خصوصاً مکتب اسلام و قرآن) را مورد بررسی قرار داده و از این راه به نتیجهای که مورد نظر میباشد برسیم.
پیشینه تاریخی
1/1- عقیده به معاد در انسانهای بُدوی ( اوّلیه ) : عقیده به معاد در انسانهایی که قبل از ایجاد تمدنهای بزرگ تاریخی زندگی میکردهاند، وجود داشته است ولی آنها عقیده داشتند که انسان در همین دنیا مجدداً زنده میشود و زندگی جدیدی را از سر میگیرد، زیرا انسان همیشه دوست داشته که زندگی جاویدان داشته باشد و هیچوقت نمیرد، و این الهام در وجود او بوده و شواهدی که از آثار باستانی بدست آمده نشانگر این مطالب است که انسان بدوی در کنار قبر مردگان خود وسایل راحتی و خوراک او را نیز دفن میکرده که تا پس از زنده شدن مجدد برای رسیدن به مقاصد خود از آن استفاده نماید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:26
فهرست مطالب:
معادجسمانی 4
دلایل اثبات معاد جسمانی 4
چگونگی معاد جسمانی : 6
نظر فلسفی ملاصدرا : 7
نظر وحیانی ملاصدرا : 7
نظریه آقاعلی مدرس (حکیم زنوزی ) : 7
شبهات معاد جسمانی (1) 8
۱ ـ شبههی اعادهی معدوم: 8
۲ ـ عدم تعین جسم دنیایی: 9
حقیقت مرگ و قبض روح 10
تمثیلات و تشبیها تی در حقیقت مرگ 11
3-انتقال از خانه ای به خانـــه دیگر 11
ناگهانی مرگ 13
مرگ ناگهانی 13
شبهات معاد جسمانی (2) : 14
1 ? شبهه اول : آکل و ماکول 14
تقریر دیگری از شبهه آکل و ماکول : 15
2 ? جاودانگی طینت پس از مرگ آدمی : 16
پاسخ فلاسفه به شبهه آکل و ماکول : 16
پاسخ اصالت روح و ابزار بودن جسم به شبهه آکل و ماکول : 16
پاسخی دیگر به شبهه آکل و ماکول : 17
پاسخ حکمت متعالیه به شبهه آکل و ماکول : 17
پاسخ شبهه بر اساس مبنای عقلا : 18
پاسخ شبهه با استفاده از قرآن : 20
2 ? شبهه دوم : اعاده معدوم 21
طرح شبهه : 21
پاسخ شبهه اعاده معدوم : 21
3 ? شبهه سوم : نقش ابزاری جسم و کفایت معاد روحانی : 22
پاسخ : 22
شبهه چهارم : کره زمین برای معاد همگان کافی نیست 23
پاسخ : 23
شبهه پنجم : جمع میان معاد روحانی و جسمانی ممکن نیست 24
پاسخ : 24
6 ? شبهه ششم : کدام جسم باز می گردد ؟ 24
پاسخ : 24
نتیجه بحث : 25
منابع وماخذ 25
پانوشت ها : 25
معادجسمانی
یکی از موضوعاتی که پیرامون معاد مطرح است ،جسمانی یا روحانی بودن آن است.بطور عمده معتقدین به معاد به سه دسته تقسیم می شوند:
گروه نخست عموم فلاسفه وپیروان حکمت مشاء هستند که فقط قائل به معاد روحانیند. از نظر آنان پس از مرگ، صورت و اعراض بدن انسان نابود میشود و آنچه باقی میماند روح انسان است که به عالم مجردات بازمیگردد و درآن جهان یا بهره مند از لذتهای معنوی میگردد یا دچار عذابهای روحانی گروه دوم عموم متکلمین و فقها و اهل حدیثند که معاد را فقط جسمانی میدانند زیرا روح در نظر آنان همچون جسم لطیفی است که در بدن جریان دارد مانند جریان آب در گل یاجریان آتش در ذغال.
گروه سوم ازجمله بزرگان حکما و مشایخ عرفا و جمعی از متکلمین مثل غزالی و کعبی، راغب اصفهانی و بسیاری از علمای شیعه مثل شیخ مفید و شیخ طوسی قائل به معادی روحانی _ جسمانی هستند و معتقدند که نفس مجرد آدمی در روز رستاخیز به بدن خاکی وی باز میگردد.
از آنجا که معاد روحانی با توجه به مجرد بودن نفس قابل اثبات و پذیرفتن است و بیشتر اشکالات به امکان معاد جسمانی و چگونگی آن باز میگردد ، در اینجا دلایل اثبات معاد جسمانی را بطور اجمال مورد بررسی قرار میدهیم.
دلایل اثبات معاد جسمانی
الف_آیات دال بر معاد جسمانی:
1_ایرادات و اشکالاتی را که مشرکین دوره پیامبر مطرح میکردند ، ناظر بر تعجب آنها و بعید بودن خلقت دوباره بدن جسمانی انسان بوده که به این شکل در قرآن بیان شده است : چگونه استخوانهای پوسیده انسانها دوباره زنده میشوند ؟ و قرآن در مقام پاسخ به این اشکال میفرماید : همان خدایی که مرتبه اول شما را آفرید، قادر است دو باره شما را خلق کند .اگر معاد روحانی بود ، پاسخ سلبی به این ایرادات کفایت میکرد و دیگر نیازی به اثبات معاد جسمانی نبود . مانند:
و قالوا ءاذا کُنّا عظاما و رفاتا أانّا لمبعوثون خلقا جدیدا ... قل الذی فطرکم اوّل مرّة (اسراء ، 49 تا 51 )
و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال و من یحی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اوّل مرّه و هو بکلّ خلق علیم (یس ، 78 تا 79)
أ یحسب الانسان ان لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوّی بنانه (قیامت,3و4)
2_ ذکر نمونه های تجدید حیات انسانها یا حیوانات در همین دنیا که قرآن این داستانها را نشانه هایی از معاد قرار داده است. مثل داستان حضرت ارمیا یا عزیر نبی و حمار وی (بقره ,259) ونیز داستان چهار پرنده حضرت ابراهیم (بقره ,260) وداستان اصحاب کهف (کهف ,18و19)
3_بیان عذابها وپاداشهای روحی وجسمی در کنار یکدیگر
_کلوا واشربوا هنیئا بما اسلفتم فی الایام الخالیه (حاقه ,24)
_ و فیها ما تشتهیه الانفس وتلذّ الاعین (زخرف ,71)
_ یحلّون فیها من اساور من ذهبٍ و لولوء و لباسهم فیها حریرٌ (حج ,23)
_انّ الذین کفروا بآیاتنا سوف نصلیهم نارا کلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب انّ اﷲ کان عزیزا حکیما (نساء ,56)
_ مثل الجنّه الّتی وعد المتّقون فیها انهارٌ من ماء غیر اسنٍ وانهارٌ من لبنٍ لم یتغیّر طعمه وانهارٌ من خمرٍ لذة للشاربین ... و لهم فیها من کلّ الثمراتِ... و سقوا ماء حمیما فقطّع امعاءهم (محمّد ,15)
_ هذان خصمان اختصموا فی ربّهم فالذین کفروا قطّعت لهم ثیابٌ من نارٍ یُصَبّ من فوق روسهم الحمیم . یُصهر به ما فی بطونهم و الجلود (حج ,19و20)
4_ آیات دلالت کننده بر بعثت مردگان از قبرها .واضح و روشن است آنچه در داخل قبرها وجود دارد اجسام انسانهاست نه ارواح آنها .
_ انّ اللّهَ یبعث مَن فی القبور (حج ,7)
_افلا یعلم اذا بُعثر ما فی القبور (عادیات ,9)
_ و نُفخ فی الصّور فاذاهم من الاجداث الی ربّهم ینسلون
_ و مِن آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره ثمّ اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تُخرجون (روم ,25)
_ یوم یدع الداع الی شیء نُکُرٍ خشّعا ابصارهم یخرجون من الاجداث کانّهم جرادٌ منتشر (قمر ,6و7)
5_ آیاتی که دلالت بر سخن گفتن و شهادت دادن اعضای بدن در روز قیامت دارند .
_ یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون (نور ,24)
_ حتّی اذا ما جاوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون (فصّلت,20)
_ الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم وتشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون (یس,65)
6_آیاتی که دلالت بر خلق کردن مجدّد دارد که مربوط است به آنچه از بین رفته و نابود شده است ولی آنچه باقی میماند روح است که نیازی به خلق مجدّد ندارد .
_ أو لیس الذی خلق السموات و الارض بقادر علی ان یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق العلیم (یس,36)
_ او لم یروا ان الله الذی خلق السموات والارض قادر علی ان یخلق مثلهم (اسرا, 99)
_وقالوا ءاذا ضللنا فی الارض ا انا لفی خلق جدید بل هم بلقا ربهم کافرون (سجده,11)
ب: دلیل عقلی و فلسفی :
عدل خداوند اقتضا میکند که پاداش نیکوکاران وجزای بدکاران را فراهم کند تا در سرای دیگر پاسخی مناسب و در خور لذائذ و آلام این دنیا بیابند .واضح است که خوشیها و ناخوشیها ,لذتها و دردها در این دنیا به دو دسته تقسیم میشوند ,جسمانی و غیرجسمانی .مثلا کسی که در ماه رمضان و در روزهای گرم برای طاعت حق لب از غذا و آب میبند , رنجی جسمانی را تحمل میکند .درمقابل ریاست یا غیبت که لذتی غیر جسمانی دارند.
پس باید عذابها و پاداشها هم از هر دو نوع باشد هم جسمانی وهم روحانی .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:50
فهرست مطالب:
مقدمه ۴
خصوصیات معاد ربطی به عقل ندارد ۴
آیا مرده حرف میزند ۴
نطق اختصاص به زبان ندارد ۵
حکمت رویا،تصدیق انبیا است ۵
نپذیرفتن از کم ظرفیتی است ۶
منزل اول مرگ ۶
روح به بدن داخل و خارج ندارد ۷
کیفیت قبض روح ۷
خدا میمیراند یا عزرائیل یا ملائکه ۷
خداوند برای مرگ اسبابی ساخته ۸
شکل عزارئیل نسبت به محتضرها ۸
حضور ملائکه و شیاطین هنگام مرگ ۸
آسانی و سختی جان دادن ۹
سختی جان دادن کفاره گناهان مومن ۱۱
آسان جان دادن کافر به خطر نیکی کرده ۱۲
قبض ارواح کفار با شکنجه ۱۲
شاگرد فضیل بی ایمان میمیرد ۱۲
بی ایمان مردن در اثر گناهان ۱۳
دوست داشتن مرگ ۱۴
عالقمندی بهدنیا مذموم است عقلاً و شرعاً ۱۴
دوستی دنیا صفت کفار و سر هر گناه ۱۴
کراهت مرگ و گریه بر بستگان ۱۴
بی صبری نتیجه از آخرت ۱۵
الطاف وانعام خداوندی ۱۵
حضور اهلبیت (ع)هنگام نزع ۱۶
گزارشهای پس از مرگ ۱۶
سئوال و جواب قبر ۱۷
پرسش و عقائد و اعمال ۱۷
فایده سوال و جواب در قبر چیست ۱۸
دیدار ملائک عذاب و ابتدای ناراحتی ۱۸
در سایر پرسشها در میماند ۱۸
از کردار پرسش می شود ۱۹
انیس قبر عمل است ۱۹
خداوند میترساند ۲۰
قیامت به حکم عقل ۲۰
منکرین اخرت حکمت خدا را نفهمیده اند ۲۰
ناخن به منزله اهرم دست ۲۱
دفع مواد زائد بوسیله موها ۲۱
گرد دوای چشم درد از بدن جعل ۲۱
آیا عالم وجود بی حکمت است ۲۲
یک دندان بی حکمت نیست ۲۲
اگر خوشی بود باز بیهوده بود ۲۳
هر نوشی با هزاران نیش ۲۳
برای لذت بی درد ۲۳
معاد قابل شک نیست ۲۴
لازمه عدل خدا بر پا کردن روز جزا است ۲۴
راستگویان از قیامت خبر میدهند ۲۵
بهترین دلیل امکان وقوع است ۲۵
در معاد اعاده معدوم نیست ۲۶
اقوی دلیل امکان وقوع است ۲۶
برای سومین با رنیز جمع میفرماید ۲۶
زنده شدن مرده ها دردنیا ۲۷
عزیر صد سال مرد ۲۷
چهار پرنده ای را که دوباره زنده کرد ۲۸
خدا بر هر کاری تواناست ۲۹
در علم خدا اشتباه وجود ندارد ۲۹
دفع ضرر محتمل عقلا واجب است ۳۰
احتمال عقلائی قابل اعتناء است ۳۰
همه پیغمبران هشدار دادند ۳۰
قیامت بزرگ است ۳۱
عمرو از فزع قیامت ترسید ۳۱
زمین آتشین زیر پای کافر ۳۲
حشر سخن چین و حرامخوار و رباخوار ۳۲
عذاب همسایه آذار و حاکم جور و خود پسند ۳۳
گنهکاران از تچهره هایشان شناخته میشوند ۳۳
چگونه بر صورتهایشان حرکت میکنند ۳۳
آنها که از فزع قیامت در امانند ۳۴
برزخ عالمی میان دنیا و آخرت ۳۴
حد وسط در نعمتها و نقمتها ۳۴
عالم مثالی وبدن مثالی ۳۵
تصویر در آینه با دوشرط ۳۵
همه خوردنیها در یک خوردنی جمعند ۳۶
شدت تاثیر و تاثر ۳۶
صاحب قبری که پذیرائی کرد ۳۶
ترک کم فروشی و انجام نماز اول وقت ۳۷
دوام لذت در عالم برزخ ۳۸
عبای پر از برنج در وادی السلام ۳۸
حیوانات ناله اموات را میشنوند ۳۹
قاتل هاشمی و ناله اش در خواب ۴۰
موعظه عطار و یهودی طلبکار ۴۰
آیا میشود منکر مطالب گذشته شد ۴۲
مراتب سه گانه خبر ۴۲
دلیل عقلی بر نبودن معاد نیست ۴۳
محمد (ص) راستگوی مطلق است ۴۳
منابع ۵۰
معاد از ماده عود بمعنی برگشتن است چون روح دوباره ببدن برگردانیده میشود. معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده میشود و بجزای عقیده و عملش میرسد.
مساله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمیشود هر چند اصل معاد بدلیل عقل ثابت است بتفصیلی که ذکر میشود لکن محال است کسی بتنهائی سر در بیاورد که بعد از مرگ چه خبر است غیر از وحی راه دیگری ندارد زیرا هر کس در هر عالم و مقامی است ادراکش از حدود آن عالم تجاوز نخواهد کرد مثلا طفلی که د رعالم دحم است محال است چگونگی و بزرگی عالم بیرون رحم را بفهمد و محال است بی پایانی فضا و موجودات آنرا دریابد همچنین کسی که در عالم ملک و اسیر ماد9 و طبیعت است چگونه میشود ملکوت را بفهمد که باطن عالم ملک است و جایگاهش پس از خلاصی از این عالم میباشد و خلاصه خصوصیات عوالم پس از مرگ نسبت بکسی که در عالم دنیا است غیب است و برا یشناختن آن جز تصدیق آنچه را که حضرت آفریدگار خبر داده راهی نیست.
بنابراین اگر کسی بگوید از عقل ما دور است که پس از مرگ فالن طور شود اصلا حرفش مورد قبول نیست چون ربطی بعقل ندارد و جمیع عقلا پشت بپشت هم بزنند از جزئیانات عالم دیگر خبری نخاهند داشت چیزی که هست آنچه را که محمد (ص) و آل او فرموده اند ما هم تصدیق مینمائیم زیرا آن بزرگواران معصوم و محل نزول وحی حضرت آفریدگارند.
با این بیان شبهاتی که بعضی از بیخردان میکنند معلوم شد که همه بی اساس است مانند اینکه میگویند کسی که مرد بدنش در حکم جماد اس نظیر چوب خشک، دیگر سئوال و جوابش در قبرش چیشت و ما اگر دهان مرده را از چیزی پر کنیم روز دیگر قبرش را بشکافیم و جسدش را ملاحظه کنیم خواهیم دید که چیزی از دهانش خارج نشده است (جواب این اشبه بزودی روشن میشود)
این اشکالات د راثر بیخبری از آخرت دستگاه آفرینش و نداشتن ایمان بغیب اس این استعجابها شاهد کمی اطلاع و فهم است خیال میکند نطق فقط مال زبان اس ارواح نطقی نداردند جنبش برای پای حیوانی است ارواح جنبش ندارند، در حالیکه خودش هر شب هنگام خواب گفتگوها دارد بدون اینکه زبان و لبش جنبش داشته باشد و کسیکه نزدیکش بیدار باشد صدایش را نمیشنود و همچنین سیرها دارد بدون اینکه بدنش در بستر جنبش داشته باشد.
حضرت موسی بن جعفر (ع) میفرماید بشر در ابتدای خلقت ، رویا (خواب دیدن) نداشت و بع خدا به او داد سببش آن بود که خداوند پیغمبری را برای دعوت و هدایت مردم زمانش فرستاد و او مردم را به اطاعت و بندگی پروردگار عالم امر کرد گفتند اگر ما خدای را بپرستیم در برابرش چه داریم در حالیکه دارائی تو از ما بیشتر نیست آن پیغمبر فرمود اگر اطاعت خدا کنید جزای شما بهشت است و اگر معصیت کردید و حرف مرا نشنیدید جای شما دوزخ است گفتند بهشت و دوزخ چیست؟
پس برای ایشان هر دو را توصیف کرد و شرح داد پرسیدند کی به آن میرسیم فرمود هنگامیکه مردید گفتند ما می بینیم که مرده های ما پوسیده و ریسیده و خاک می شوند و برا یآنها چیزی از آنچه و صف کردی نیست و آن پیغمبر را تکذیب کردند.
خداوند احلام (خواب دیدن) را برای آنها قرار داد در خواب دیدند که میخورند و می آشامند و حرکت میکنند میگویند و غیره چون بیدار شدند اثری از آنچه دیده بودند ندیدند پس نزد آن پیغمبر آمدند و خوابهای خود را بیان کردند آن پیغمبر فرمود خداوند خواست حجت را بر شما تمام کند روح شما چنین است هنگامی که مردید هر چند بدنهای شما در خاک پوسیده شود ارواح شما در عذاب است تا قیامت (یا در روح و ریحان و ناز و نعمت)
لازمه عقل کثرت محتملات است یعنی هر مطلبی که میشنود و محال فقلی نباشد احتمال بدهد شاید صحیح باشد و اگر خبر دهنده اش معصوم باشد بگوید حتما صحیح است. وقتی که کم عقل و جاهل است میگوید این حرفها چیست؟
نپذیرفتن دلیل بر گوچکی و کم ظرفیتی است که نمیتواند فوق طبیعت را دریابد مثل حیوان دو پائی است که اندازه ادراکش همین است خوردن و خوابیدن و با جنس مخالف جمع شدن است البته با خر و گاو هم اگر بگویند وقت مردن ملک می اید یا در قبر سئوال و جواب میشود نمیتواند قبول کند چون حد ادراکش از شکم و فرجش نمیگذرد. چنانکه قبول مطالب عالیه مال بزرگی و وسعت روح است. شرح مساله معاد بطور تفصیل اقتضاء ندارد آنچه که میشود از منزل اول تا آخر که د راخبا ر اهل بیت (ع) ذکر شده گفته میشود.
حقیقت مرگ بدیده شدن علاقه روح از بدن است برای علاقه روح به بدن تشبیهات زیادی شده است بعضی گفته اند مثل کشتی بان و کشتی که مرگ، کشتی را از تحت اختیار کشتیبا ن بیرون میبرد میگوئی پای، دست من، چشم من، من غیر از دست و پا و چشم و گوش است وقت یکه میگوئی رفتم درست است که تو رفتی لکن بپایت رفتی و تو غیر از پا هستی، میگوئی دیدم؛ شنیدم، گفتم همه برگشتش بشخص واحد است این شخص، روح شریف تواست که از این مظاهر ظهور پیدا میکند روح می بیند، می شنود اما از این سوراخ چشم و گوش پس بیننده روح است این چشم آلت دیدن اوست روح چراغی است که در ظلمتکده تن روشن گردیده اس از مجرای چشم و گوش و سایر حواس روشنائی میدهد.
مرگ یعنی جابجا کردن چراغ. مثلا فرض کنید د رکلبه ای که چندین سوراخ داشته باشد چراغ کازی قرار دهید از این مجراها روشنی میدهد چراغ را ک بیرون بردند تاریک میشود مرگ یعنی بیرون بردن این چراغ از بدن.
لکن باید دانست که علاقه روح به بدن نه از جهت حلول است یعنی روح داخل بدن باشد نه اینطور نیست چون روح مجرد اس و جسم نیست داخل و خارج ندارد فقط علاقه دار توجه تامی به بدن دارد مرگ یعنی قطع علاقه از بدن.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که مرگ باذن خداست همان کسی که روح را به بدن علاقه داد د رشکم مادر تا روز آخر همان کس هم قطع علاقه می کند محیی اوست و ممیت هم اوست آنقدر د رقرآن ذکر شده که خدا زنده میکند و خدا میمیراند بعضی از عوام از عزرائیل بدشان می آید و او را دشمن میدارند دیگر نمیدانند که او پیش خود کار نمیکند او از طرف پروردگار عالم ماموریت دارد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
چکیده
...منابع و مآخذ:
چکیده:
حکیم عمر خیام نیشابوری در یکی از سالهای نیمه اول سدة پنجم هجری به دنیا آمده و در حوالی سال 520 ه. از دنیا رفته است، این سالها مطابق با دورانی است که متشرعان و دکان داران مذهب با طرز فکر خشک و انعطاف ناپذیر خود آراء مخالف خود را بر نمی تابیدند و با برچسب تکفیر مخالفان خود را از سر راه بر می داشتند، خیام یکی از بزرگان تاریخ ادبیات فارسی است که از تهمت الحاد در امان نمانده است. اما آیا به درستی خیام ملحد بوده است یا اینکه افکار او نگاه هنرمندانه و معترض به عالم هستی است که درشعر دیگر هنرمندان و شاعرانی که به مسلمانی و خوش مذهبی معروفند نیز وجود دارد. برای نمونه حافظ که قرآن را با چارده روایت می خوانده است دربسیاری از مضامین با خیام هم داستان است اما زبان و نحوه ی بیان این دو فرق دارد؛ در این مقاله از چندین مضمون مشترک شعر حافظ و خیام (آفرینش ، خدا، جبر و اختیار، قضا و قدر، مرگ) تنها به مسئلة روح و معاد پرداخته شده است.
واژگان کلیدی:
خیام، حافظ، معاد، فلسفه
برای خیام ماورای ماده چیزی نیست. دنیا در اثر اجتماع ذرات بوجود آمده که بر حسب اتفاق کار می کنند. این جریان دائمی و ابدی است . و ذرات پی در پی در اشکال و انواع، داخل می شوند و روی می گردانند. از این رو انسان هیچ بیم و امیدی ندارد و در نتیجه ترکیب ذرات و چهار عنصر و تأثیر هفت کوکب بوجود آمده و روح او مانند کالبد مادی است و پس از مرگ نمی ماند:
ای آنکه نتیجه چهار و هفتی و ز هفت و چهار دایم اندر تفتی
می خور که هزار باره بیشت گفتم باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفیق و بی یاور وجفت
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با لاله رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
اما خیام به همین اکتفا نمی کند و ذرات بدن را تا آخرین مرحله نشئاتش دنبال می نماید و بازگشت آنها را شرح می دهد. در موضوع بقای روح معتقد به گردش و استحاله ذرات بدن پس از مرگ می شود. زیرا آنچه محسوس است و به تمیز در می آید این است که ذرات بدن در اجسام دیگر دوباره زندگی و یا جریان پیدا می کنند. ولی روح مستقلی که بعد از مرگ زندگی جداگانه ای داشته باشد نیست. اگر خوشبخت باشیم، ذرات تن ما خم باده می شوند و پیوسته مست خواهند بود، و زندگی مرموز و بی اراده ای را تعقیب می کنند.
محمدتقی جعفری در توضیح رباعی فوق (=می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت) چنین می نویسد: «پس از توصیه به میگساری، به اصطلاح یک راز مگو را با همه آدمیان در میان می نهند و می گوید: «هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت»! این راز مگو که در نظر گوینده انقلابی در فکر بشری ایجاد خواهد کرد! این است که : بروید در بهاران قدمی چند در گلستان بزنید، گلهایی را خوهید دید که بسیار زیبا و با طراوت و شکوفایی عطر افشانی می کنند و در پاییز و زمستان سراغ همان گلستان را بگیرید و بروید خواهید دید همة آنها پژمرده و از بین رفته اند و دیگر نخواهند رویید، حال وضع آدمیزادگان هم چنین است که وقتی خزان اجل بر آنان وزیدن گرفت و به زیر خاک تیره شان کشید، دیگر زنده نخواهند گشت.