تعداد صفحات:8
تعریفشرکتهای تعاونی:
شرکت تعاونی به شرکتی گفته میشود که به منظور تولید و توزیع در شهر و روستا مطابق ضوابط اسلامی(1) درجهت اشتغال و قرار گرفتن امکانات کار در اختیار کسانی که قادر به کار هستند؛ اما وسایل کار را در اختیار ندارند و نیز اختصاص یافتن مدیریت و سرمایه و منافع حاصل شده به نیروی کار، بهرهبرداری مستقیم آنها از نتیجه و حاصل این تلاشها و سرانجام توسعه و تحکیم مشارکت و تعاون عمومیتأسیس میشود(2) تا از تمرکز ثروت در دست اشخاص خاص و کارفرمای مطلق شدن دولت جلوگیری به عمل آید.شرکتها و اتحادیههای تعاونی دارای شخصیت حقوقی مستقل هستند و عضو در شرکت تعاونی شخصی است حقیقی یا حقوقی(3)
مجمع عمومی، هیأت مدیره و بازرس، ارکان تعاونی(4) را تشکیل میدهند.
مجمع عمومی:
بالاترین مرجع اتخاذ تصمیم و نظارت بر امور شرکتهای تعاونی مجمع عمومیاست و از اجتماع اعضای تعاونی یا نمایندگان تامالاختیار آنها به صورت عادی و فوقالعاده تشکیل میشود.هر عضو بدون در نظر گرفتن میزان سهم تنها یک حق رأی دارد و حدود اختیارات و وظایف در مواد 34 و 35 قانون بخش تعاونی اقتصاد به تفصیل بیان شده است.(5)
هیأت مدیره(6):
اداره امور تعاونی مطابق اساسنامه برعهده هیأت مدیرهای مرکب از حداقل 3 و حداکثر 7 عضو اصلی و تا یک سوم اعضای اصلی و علیالبدل میباشد که از میان اعضا برای مدت 3 سال و با رأی مخفی انتخاب میشوند.
وظایف و حدود اختیارات هیأت مدیره به صورت مشروح در ماده 37 قانون بخش تعاون بیان شده است.برابر بند 9 ماده مذکور «تعیین نماینده یا وکیل در دادگاهها و مراجع قانونی و سایر سازمانها با حق توکیل به غیر برعهده هیأت مدیره است.» اعضای هیأت مدیره وظایف خود را به صورت جمعی انجام میدهند و هیچ یک از آنها حق ندارد از اختیارات هیأت به صورت فردی استفاده کند؛ مگر در موارد خاص و در صورتی که مجوز وکالت یا نمایندگی کتبی از طرف هیأت مدیره داشته باشد.
هیأت مدیره میتواند قسمتی از اختیارات خود را با اکثریت سه چهارم آرا به مدیر عامل تفویض نماید.این ماده دارای 2 فرض است:
1- تعیین نماینده یا وکیل در مراجع غیرقضایی با حق توکیل به غیر:برابر مقررات هیأت مدیره میتواند قسمتی از اختیارات خود را تفویض نماید و مدیرعامل به نیابت از هیأت مدیره برابر وکالتنامه اقدام کند.
2- تعیین نماینده یا انتخاب وکیل در مراجع قضایی و دادگاهها.
بخشی از متن اصلی :
تعریفشرکتهای تعاونی
شرکت تعاونی به شرکتی گفته میشود که به منظور تولید و توزیع در شهر و روستا مطابق ضوابط اسلامی(1) درجهت اشتغال و قرار گرفتن امکانات کار در اختیار کسانی که قادر به کار هستند؛ اما وسایل کار را در اختیار ندارند و نیز اختصاص یافتن مدیریت و سرمایه و منافع حاصل شده به نیروی کار، بهرهبرداری مستقیم آنها از نتیجه و حاصل این تلاشها و سرانجام توسعه و تحکیم مشارکت و تعاون عمومیتأسیس میشود(2) تا از تمرکز ثروت در دست اشخاص خاص و کارفرمای مطلق شدن دولت جلوگیری به عمل آید.شرکتها و اتحادیههای تعاونی دارای شخصیت حقوقی مستقل هستند و عضو در شرکت تعاونی شخصی است حقیقی یا حقوقی(3)
مجمع عمومی، هیأت مدیره و بازرس، ارکان تعاونی (4) را تشکیل میدهند.
مجمع عمومی:
بالاترین مرجع اتخاذ تصمیم و نظارت بر امور شرکتهای تعاونی مجمع عمومیاست و از اجتماع اعضای تعاونی یا نمایندگان تامالاختیار آنها به صورت عادی و فوقالعاده تشکیل میشود.هر عضو بدون در نظر گرفتن میزان سهم تنها یک حق رأی دارد و حدود اختیارات و وظایف در مواد 34 و 35 قانون بخش تعاونی اقتصاد به تفصیل بیان شده است.(5)
هیأت مدیره(6):
اداره امور تعاونی مطابق اساسنامه برعهده هیأت مدیرهای مرکب از حداقل 3 و حداکثر 7 عضو اصلی و تا یک سوم اعضای اصلی و علیالبدل میباشد که از میان اعضا برای مدت 3 سال و با رأی مخفی انتخاب میشوند.
وظایف و حدود اختیارات هیأت مدیره به صورت مشروح در ماده 37 قانون بخش تعاون بیان شده است.برابر بند 9 ماده مذکور «تعیین نماینده یا وکیل در دادگاهها و مراجع قانونی و سایر سازمانها با حق توکیل به غیر برعهده هیأت مدیره است.» اعضای هیأت مدیره وظایف خود را به صورت جمعی انجام میدهند و هیچ یک از آنها حق ندارد از اختیارات هیأت به صورت فردی استفاده کند؛ مگر در موارد خاص و در صورتی که مجوز وکالت یا نمایندگی کتبی از طرف هیأت مدیره داشته باشد.
هیأت مدیره میتواند قسمتی از اختیارات خود را با اکثریت سه چهارم آرا به مدیر عامل تفویض نماید.این ماده دارای 2 فرض است:
1- تعیین نماینده یا وکیل در مراجع غیرقضایی با حق توکیل به غیر:برابر مقررات هیأت مدیره میتواند قسمتی از اختیارات خود را تفویض نماید و مدیرعامل به نیابت از هیأت مدیره برابر وکالتنامه اقدام کند.
2- تعیین نماینده یا انتخاب وکیل در مراجع قضایی و دادگاهها.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :8
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
چکیده:
کتاب شاهنامه دریای حکمت،معرفت،اخلاق و درس زندگیست.شعر از عناصری است که به وسیله آن میتوان به فرهنگ مردم زمان آن پی برد.شعرا اصولا انسانهایی نازک دل و متاثر از محیط میباشند که در واقع با سرودن شعر جدای از بروز درونیات خود به بازگویی احوال دوران خویش می پردازند.با بررسی اشعار شعرای متقدم و متاخرو در کنار آن بررسی تاریخ ایران،می شود به این مهم دست یافت که ادبیات ایران در تعاملی مستقیم و ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت سیاسی و فرهنگی زمانه خود بوده است.البته در این میان نباید و نمیتوان نقش جغرافیا و تاثیر محیط طبیعی را بر شعر نادیده گرفت.
صحبت اصلی ما در باره جایگاه و مقام زن در شاهنامه فردوسی است که نشان از نوع فرهنگ و رویکرد جامه آنروز به مسئله زنان دارد.
فردوسی در جای جای شاهنامه از دلاوری ها و هوشیاری زنان،به ویژه زنان ایران، سخن به میان آورده است و آنان را همپای مردان وارد اجتماع نموده، ومقام منزلتی والا به زن بخشیده است، و این گروه از افراد جامعه را از نظر عقل و هوشیاری بسیار زیبا توصیف کرده است:
ز پاکی و از پارسایی زن
که هم غمگساراست هم رایزن
این نشان از بزرگی و عظمتی است که که فردوسی برای زنان قائل است، همان زنی که چون پارسا و پاک بود و دارای عفت و عصمت، از مردان تکاور و وزراء و رهبران هوشمند و مردان خردمند برتر و بالا تر جلوه می کند.یکی از نکات بسیار جالبی که در اشعار حکیم می توان یافت اظهار وفاداری کامل زن است، زن به عنوان موجودی وفادار و فداکار معرفی شده است به گونه ای که در مواردی زیاد وجود خود را فدای مردان نموده تا حفاظت و نگهداری آنان را تضمین نماید .
می سراید:
بدو گفت رای تو ای شیر زن
درفشان کند دوده و انجمن
پس زن مورد بحث فردوسی ،راهنمای مردان جنگاور است، او می تواند خرد مند تر از مردان باشد، و هوشیار تر از فرمانروایان و زیرکتر از آنان، این است که مردان در برارش زانو میزنند و خود را کمتر از او می دانند،و تصور نمی شود که فردوسی اغراق گوید و همانگونه که رسم سرایندگان حماسه است هر کوچکی را بزرگ جلوه دهد تا بیشتر جلب توجه کند.در تاریخ هم بسیاری از حوادث شیرین و تلخ وجود دارد که در پشت پرده آن حوادث حضور زن یا زنانی خود نمایی میکند.
از دیگر صفاتی که فردوسی از زن ایرانی نقل می کند شرم حیاست:
بپرسید کآ هو کدام است زشت
که از ارج دوراست و دور ازبهشت
چنین داد پاسخ که زن را که شرم
نباشد به گیته نه آواز نرم
اما از طرف دیگر از برخی سروده های فردوسی چنین بر میاید که در اجتماع نمیتوان زنی را یافت که طرف مشورت قرار گیرد، لذا شرکت آنان در مسایل اجتماعی لطمه ای جبران ناپذیر برپیکر جامعه وارد می سازد:
همی خواست دیدن در راستی
ز کار زن آید همی کاستی
در این خصوص قابل ذکر است ادبیات آینه فرهنگ مردم در هر دوران است و فردوسی نیز بنا به تجارب اجتماعی و دریافتهای شخصی خود، در این ابیات تردید خود را نسبت به رازداری زنان ابراز داشته است. طبیعی است پذیرش این دیدگاه شاعر در هر دوران و جامعه طرفداران و مخالفان خاص خودش را دارد. به هر صورت او نه بعنوان یک پیامبر بلکه بعنوان یک شاعر به ابراز دیدگاههای خاص خود پرداخته است که منطبق با اوضاع اجتماعی و باورهای عمومی دوران زندگی اوست.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:28
فهرست مطالب:
فلسفه حجاب
1- حجاب باعث پیشرفت زن و اجتماع است:
2- خطرات جدی برای زنان:
3- آرامش روانی و تمرکز فکر و اعصاب:
4- بد حجابی یا بی حجابی برای جبران کمبودها:
5- بدحجابی علت و ریشه مشکلات و خطرات بزرگ برای خود و خانواده:
6- ارزش والای زن و هدف بزرگ از خلقت او:
7- قیامت روز رسیدگی به اعمال انسان:
8- خوشبختی و سعادت برای یک عمر و بالعکس:
9- راه سعادت و کامیابی کدام است:
10- الگوی ما آیا باید غرب باشد و محیط جامعه یا حضرت فاطمه زهرا (س):
فلسفه حجاب
زنان در اکثر دورانهای تاریخ مورد کم لطفی و بی مهری قرار گرفته اند و نتوانسته اند به جایگاه اصلی خودشان دست پیدا کنند در این راستا یکی از مهمترین مسائلی که در مورد زنان مطرح می باشد. مسئله حجاب زنان است و در پی آن نحوه ارتباط زن با اجتماع که در این مقاله به نحو اجمال این مسئله بررسی شده است.
اعتقاد نداشتن به حجاب عوامل متعددی می توان داشته باشد که برخی از موارد به صورت تیتروار بیان می شود:
هجوم فرهنگ غرب – اعتقاد به آزادی غلط – اعتقاد به دست و پاگیر بودن حجاب برای کار – پیروی از هوسهای نفسانی – دگرگونی ارزشها و اعتقاد غلط به اینکه شخصیت زن در این است که زیبائیهایش آشکار باشد – الگوهای دروغین - تقلید کور کورانه به خاطر جهل و عدم اعتماد به نفس و اختلال فکری – نداشتن اراده و سستی و سهل انگاری.
حال در این مقاله سعی شده است با دیدی منطقی و عقلی و با استفاده از نظر قرآن و ائمه (ع) و اندیشمندان داخلی و خارجی این مسئله بررسی شود. و در پی آن هر کس می تواند منصفانه و از روی عقل خود این امر را تجربه کند، و السلام علی بن اتبع الهدی.
1- حجاب باعث پیشرفت زن و اجتماع است:
به قول شهید مطهری اگر پسر و دختری در محیط جداگانه تحصیل کنند و یا اگر در محیطی که درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند، فکر می کنند و به سخن استاد گوش می دهند. یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگرمردی در خیابان و بازار و اداره و… با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشند بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود و یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود. «مطهری مساله حجاب ص 78».
پس مشخص است که حجاب سبب پیشرفت زن است نه بی حجابی و بی بند و باری که باعث می شود انرژی زن تحلیل رود به چند مثال دیگر توجه کنیم.
همانگونه که یک لوله گاز را باید متوجه بود که محکم باشد و نشتی نداشته باشد وگرنه نمی شود از آن بهره برداری کرد و منجر به انفجار نیز خواهد شد بهره برداری از نیروی زن هم وابسته به حفاظ محکم حجاب است در غیر اینصورت نیمی از جامعه را بخود مشغول می دارد و انرژی زن صرف تجمل و آرایش و… می شود در حالی که حجاب مانند یک سد است که نیروی آب را مهار می کند. حجاب نیز نیروی زن را ذخیره می کند و از هرز رفتن آن در مسیرهای نا مطلوب جلوگیری کرده. امکان استفاده از تمام انرژی را فراهم می آورد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:48
فهرست مطالب:
مقام انسان از نظر قرآن 1
فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی 1
تساوی یا تشابه؟ 3
مقام زن در جهان بینی اسلام 7
تشابه، نه تساوی، آری 16
اعلامیه حقوق بشر فلسفه است نه قانون 23
فلسفه را با کوپن نمی توان اثبات کرد 26
نگاهی به تاریخ حقوق در اروپا 28
حیثیت و حقوق انسانی 32
نکات مهم مقدمة اعلامیة حقوق بشر 34
مقام و احترام انسان 36
تنزل و سقوط انسان در فلسفه های غربی 37
غرب هم خود را فراموش کرده وهم خدای خود را 44
منبع 47
مقام انسان از نظر قرآن
اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.
فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی
اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است. پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسب تر دانسته و پاره ای آنها را برای زن. در نتیجه در مواردی برای زن و مرد مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.
چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری ازمکتب های دیگر نظرات تحقیرآمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست می شمرده است و یا علت و فلسفه دیگری دارد؟ مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیرامن سیستمهای غربی شنیده و خوانده اید که مقررات اسلامی را مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات امثال اینها بعنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند. چنین وانمود میکند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. می گویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریفتر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.
می گویند اسلام دین مردان است و زنان را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد حق طلاق را به مرد نمی داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمی کرد، برای زن قیمت بنام مهر قائل نمی شد زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیرآمیز داشته است او را وسیله و مقدمه برای مرد میدانسته است می گویند: اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.
می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.
اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطوئی بدهیم به اینصورت درمی آید: اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست حقوق مشابه و مساوی با مرد برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست. پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.