مفهوم خاتمیت :
یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزلة امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.
سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت:
1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است.
2ـ دین اسلام جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعة بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعة بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است.
وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطة چند چیز است :
1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژة برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند.
2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند.
3ـ زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است .
این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:53
فهرست مطالب:
موعود یهودیان
سرآغاز(معرفی منابع)
بخش یکم: در انتظار ما شیح
ماشیح: (ناجی- صاحب الزمان)
بخش دوم: شواهد برگزیده
فصل دوم
موعود زرتشتیان
سرآغاز (زرتشت و مزدیسنا)
بخش یکم: اصول مرام بهدینی
قال رسول الله : « سنوا بهم – أی المجوس- سنه أهل الکتاب»
گلچینی از انبوه مدارک اینموضوع بنگرید:
بخش چهارم: ظهور سوشیانس
بخش پنجم: مروری بر مدارک
فصل سوم
موعود مسیحیان
سرآغاز (شناخت منابع)
بخش یکم: حیات و بازگشت مسیح
بخش دوم: موارد منتخب
بخش سوم: مسیح نماهای دروغ پرداز
«اکنون مسیح اینجاست»
فرجام کلام
موعود یهودیان
سرآغاز(معرفی منابع)
منابع اصلی دیانت یهودی، که قدیمیترین آئین سامی به شمار میرود؛ کتابهای زیر است:
سفر پیدایش از آفرینش انسان، تا در گذشت حضرت یعقوب را گزارش میکند.
کتاب خروج، به سرگذشت فرزندان اسرائیل، تا زمان نبوت حضرت موسی و سرانجام به بیرون شدن آنان از سرزمین مصر میپردازد.
سفر لاویان، بیانگر احکام و قوانین آئین یهود است.
کتاب اعداد، از حیرت اسرائیلیان در بیابان، و آنگاه سکونت ایشان در کنعان روایت میکند.
سفر تثنیه، مجموعه سه خطابه از حضرت موسی میباشد که یادآوری ثانوی، از تعالیم و مقررات دیانت یهودی به شمار میآید.
عموم کلیمیان، و نیز اغلب مسیحیان، این اسفار را نگارش حضرت موسی، براساس وحی آسمانی باور کردهاند.
2-16 کتاب و 18 صحیفه، از مکتوبات رسولان و مورخان بنی اسرائیل، که ضمیمه تورات قرار گرفته و همراه آن، نزد جهودان و نصرانیان، به "عهد عتیق" موسوم گشته است.
3- تلمود، مجموعه پنج قرن ادبیات مذهبی یهود، به ویژه تفاسیر نگاشته شده بر عهد عتیق است که در دو بخش : میشنا و گمارا، رویهم 63 مبحث را تشکیل میدهد.
در ادامه فصل حاضر، به رعایت اختصار، شواهد عمده و برجسته این موضوع، تنها از مجموعه "عهد عتیق" خواهد آمد. البته، علاقمندان توضیح بیشتر، میتوانند به کتب مبسوطتر، رجوع کنند.
یادآوری این نکته لازم به نظر میرسد که در منقولات آینده، از دو ترجمه مشهور فارسی "عهد عتیق" استفاده شده است:
نخست: ترجمه از عبری، به قلم کشیش انگلیسی ویلیام گلن، به دستیاری فاضل خان همدانی و دیگران، ناشر: مجمع بریتانیائی و برون مرزی کتاب مقدس، چاپخانه ویلیام واتس، لندن، 1856 مـ(p)
دیگر: ترجمه از عبری، کلدانی و یونانی، بدون نام مترجم، ناشر: انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل، چاپخانه لود و برایدن، 1904 مـ(¡)
سبک، الفاظ، و عبارات این دو ترجمه، با یکدیگر متفاوت است و در فصل کنونی، به ترتیب با دو رمز (p) و (¡) متمایز گشتهاند.
بخش یکم: در انتظار ما شیح
بشارت امیدآفرین روزگار حکومت عدالت و دیانت، در آثار مقدس کلیمیان به فراوانی آمده و از ارکان عقائد آنان شده است. به تعبیر نویسنده جهود، اریه نیومن:
هر تحقیق و بررسی درباره یهودیت، نمی تواند... عقیده ظهور ما شیح غافل گردد ... اعتقاد به ظهور ماشیح، با توبه بستگی دارد ... وقتی همه توبه کردند آنگاه دوران ماشیح فرا میرسد. دورانی که- به گفته هارامبام – دیگر گرسنگی و جنگ و حسادت و رقابت وجود نخواهد داشت و همه احتیاجات انسان، به وفور، تأمین خواهد شد و افراد، فقط به شناخت خداوند و پرستش او خواهند پرداخت.
توضیح زیر که به همین مناسبت، در واژهنامه فرهنگ یهود آمده؛ برای آشنائی بیشتر پژوهندگان، با موعود ملت جهود، سودمند و کارآمد است:
ماشیح: (ناجی- صاحب الزمان)
بنا بر سنن یهودی، که در گفتار انبیاء و کتب نماز و ادبیات مذهبی و فلسفی یهود، به تفصیل بیان گردیده؛ برای قوم یهود، ناجی و رهاننده ای ظهور خواهد کرد که ماشیح صیدقنو (ماشیح واقعی ما) و ماشیح بن داوید. نیز نامیده میشود و او یهودیان را از آخریم گالوت (پراکندگی) و بردگی حکومتها رهائی خواهد بخشید.... ایمان به ظهور ماشیح که یکی از اصول دین یهود میباشد همیشه در ایام ردیفوت (تعقیب و آزار یهودیان)، در سرزمینهای بیگانه شدت میگرفت و اشتیاق به ظهور او، گاهی نهضتهای عمومی چون حسیدوت به وجود میآورد.
بخش دوم: شواهد برگزیده
اکنون، سیری سریع، در متون مقبول امت یهود، نموده و نگاهی به مدارک بحث بیندازید:
خداوند به ابرام گفت:... از تو امتی عظیم پیدا کنم .... و از تو جمیع قبائل جهان، برکت خواهند یافت....( ¡-باب12-عبـ1 تا3 ) و فرشته خداوند باز به او (هاجر) گفت که ذریه ترا چنان بسیار نماییم که از بسیاری، شمردن نتوان .... اینک تو حامله شدهای و پسری را خواهی زائید و اسمش را اسمعیل خواهی خواند.(باب16-عبـ10 و11 ) ابراهیم به خدا گفت کاش که اسمعیل در حضورتو زیست کند خداوند گفت ... در خصوص اسمعیل ترا اجابت فرمودم اینک او را برکت داده بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم دوازده رئیس از وی پدید آیند (دوازده سرور تولید خواهد نمود) و امتی عظیم از وی به وجود آورم(¡ -باب 17- عبـ18 و20)
خدواند فرمود .... به حیات خود قسم، که تمامی زمین از جلال خداوند پر خواهد شد.
(باب 14- عبـ21 )
(¡ -باب11 –عبـ22 تا25 ) اگر آواز یهوه خدای خود را به دقت بشنوی تا هوشیار شده تمامی اوامر او را ... بجاآوردی، آنگاه یهوه خدایت ترا بجمیع امتهای جهان بلند خواهد گردانید و .... دشمنانت را کخ با تو مقاومت نمایند از حضور تو منهزم خواهد ساخت... و جمیع امتهای زمین خواهند دید که نام خداوند بر تو خوانده شده است و از تو خواهند ترسید.( ¡ -باب28 –عبـ1تا10 )
3- زبور(مزامیر) داوود:
کیست آن آدمی که از خداوند میترسد؟ جان او در نیکوئی شب را به سر برد و ذریت او وارث زمین خواهند شد. سر خداوند با ترسندگان اوست (¡- مزمور25 –عبـ12تا14 ) بر خداوند توکل نما و نیکوئی بکن ... پس مسئلت دل ترا به تو خواهد داد ... عدالت ترا مثل نور بیرون خواهد آورد و انصاف ترا مثل ظهر نزد خداوند ساکت شو و منتظر او باش .. زیرا که ....
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
چکیده:
جهانی سازی، پایان تاریخ و مهدویت
تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباًَ جزء اجتماعیترین موضوعات، بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفتهاند که کار نیمهتمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفتهاند که بزرگترین تکلیف تاریخ، کار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیتزدایی و الهیتزدایی شدهاند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیدهاند، و گرچه نام ایشان را نبردهاند، اما همه بشارت ایشان را دادهاند و حتی مکاتب الحادی چون مارکسیسم نتوانستهاند به مسئله آخرالزمان، بیتفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفتهاند، در این خصوص، اعلام کردهاند. یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است. همه انبیاء، همه مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی غایت از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که اصلاحیات و تاریخ بشر، مبدأ و منتهای روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاکم نیست، یعنی لیبرالیزم که در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد، آخرین نظریهپردازانشان چون فوکویاما از پایان تاریخ سخن میگویند، منتها پایان تاریخ با روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایهداری است.
در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است و جزء سلامهایی که به محضر حضرت میشود آوردهاند: السلام علی ربیعالانام و نضره الایام درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.
کسانی که ایشان را دیدهاند، توصیفاتی از شمایل ظاهری او کردهاند و توصیفاتی را نیز پیامبر اکرم (ص) یا ائمه دیگر از این بزرگوار کردهاند و در آثار محققان، چنین منعکس شده است: چهرهاش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه، درشت، جذاب و نافذ، شانهاش پهن، دندانهایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوانبندی او صخرهسان، گونههایش کمگوشت و از فرط بیداری شبها، اندکی متمایل به زردی، بر گونه راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله گوشها ریخته و نزدیک به شانهها، اندامش متناسب و زیبا، قیافهاش خوشمنظر و رخسارش در هالهای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند پنهان، هیئتش سرشار از حشمت و شکوه رهبری، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همهگیر و دریاسان است.
انتظار را گفتهاند که سنتز تضاد بین واقعیت و حقیقت است. واقعیت یعنی آنچه هست و حقیقت یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفتهاند که انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جاده آنچه هست تا آنچه باید باشد. پس نکته نخست این است که دو زاویه دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن، تعبیر به اصل مسیانیزم یعنی مسیحیگرایی و موعودگرایی کردهاند و در اینجا، مسیح به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار است. انتظار برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری که توأم است با وعده پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن نیز به اصل فتوریزم تعبیر کردهاند. فتوریزم، آیندهگرایی و نگاه به آینده است؛ ایدئولوژیای معطوف به فردا که میگوید همه خبرها در آینده است، جهان هنوز تمام نشده، محرومان مأیوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها که دوباره، چهاربار، در نهضت جهانی اجرای عدالت شکست خوردهاند نگویند که همه چیز تمام شد. به آینده نگاه کنید، سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید، صدمات خوردید، ضایعاتی دادید، در بعضی از جبههها عقب نشستید، اما سرتان را بالا بگیرید. فتونیزم یعنی چشمهایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور کنید و با تصور آن، مبتهج بشوید. این ایدهای برای اغوای افکار عمومی نیست.
همچنین برخلاف آنچه بعضی جناحهای پراگماتیست گفتهاند که امام زمان (عج) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان (عج)، هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده.
آنها که میتوانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر دگماتیزم تجربهگرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشدند از پنجرهای که به دست انیباء (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیده امام زمان(عج) را فاقد حقیقت و حداکثر، مفید فایده بدانند. در حالیکه واقعیت امر، این است که قصه امام زمان (عج)، اسطوره نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود. قصه امام زمان (عج)، حقیقت و فایده هر دو توأم با یکدیگرند.
پس یک خط در نگاه به آینده انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به مسیانیزم و فتوریزم کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذیشعور، هدایت میشود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوشبین و معتقد است که از پس همه ستمها و بیعدالتیها و دروغهایی که به بشرگفتهاند و میگویند، خورشید حقیقت و عدالت، طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را با ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایهداری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمیها و دانشگاهها پمپاژ میشود و در سطح افکار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا میشود و نفی ایده غایت تاریخ است.
وقتی میگوییم غرب، مردم مغربزمین، مراد نیستند. مردم مغربزمین، آنها که مذهبی و مسیحیاند به موعود، معتقدند و علیرغم همه بمبارانهایی که علیه فطرت آنان اعمال شده - ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند – ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ کردهاند. من به یادم میآورم که با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از کلیسایی که بسیار معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودرتو بود، رفتیم در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را دیدم ایستاده، نی میزند و اشک میریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد که برگشتیم این دختر را دیدم که همچنان ایستاده و نی مینوازد. صبح یکشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه میشود؟ گفت: نذر کرده که در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده است، بر در کلیسا، نی بزند. این جامعهای است که معنویت، انسانیت و عدالت را در آن، شبانهروز بمباران میکنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمیآیند. پس وقتی از غرب، سخن میگویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و ساده مغربزمین، به خصوص محرومین که حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد هژمونی سرمایهداری لیبرال و حاکمیت هستههای سرمایهداری یهود است که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت میکنند، همانها که در انتخابات اخیر که مملو از تقلب بود برای انتخاب یکی از این دو نفر، که هر دو هم حافظ منافع آن هسته سرمایهداری هستند، خرج مغزشویی افکار عمومی کردند و همه این میلیارها دلار از پول همین شرکتها در واقع، سرمایهگذاری و ارباب واقعی غرب و دنیای امروز است و سیستم بردهداری مدرن را همینان رهبری میکنند و محافظهکارترین هسته قدرت در طول تاریخ بشر، همین هسته تفکر لیبرال است که آمریکا و غرب را رهبری میکند. حال چرا محافظهکار هستند؟ زیرا وضع موجود در دنیا باید به نفع آنان حفظ بشود. این وضع چگونه حفظ شود؟ ابتدا باید بباورانند که وضع موجود در جهان و اتفاقی که در دهههای اخیر در دنیا افتاده و ایدئولوژی لیبرالیزم در ذیل منافع سرمایهداری جهانی و صهیونیزم، معادله قدرت و ثروت را تعریف میکند، عین عقلانیت است و همه هم باید باور کنند و به ما بباورانند که اتفاقی که اسم آن را مدرنیته میگذارند، آخر خط تاریخ است.
میخواهند بگویند که هیچ مدینه فاضلهای برتر و پیشروتر از وضع کنونی در جامعه جهانی که ما آن را رهبری میکنیم، نه فقط وجود خارجی ندارد، بلکه حتی وجود ذهنی هم نمیتواند داشته باشد. پوپر در مصاحبهاش با اشپیگل، چند سال پیش از مرگش گفت امروز مدینه فاضله در کل تاریخ بشر، جامعه ایالات متحده است. مصاحبهگر از او پرسید در جامعهای که هر 8 ثانیه، یک قتل و هر 9 ثانیه، یک تجاوز جنسی صورت میگیرد و جامعهای که بزرگترین منبع درآمدش مواد مخدر و سلاحهای کشتار جمعی هستهای، شیمیایی و میکروبی است چگونه مدینه فاضله و پایان تاریخ است؟ او پاسخ میدهد که اصل ضرورت فکر کردن به مدینه فاضله دروغ بزرگی بوده که به ما گفتهاند. هیچ مدینه فاضلهای در انتهای تاریخ وجود ندارد و نباید به آن فکر کرد و این فکری انحرافی در ذهن بشر و باوری اساطیری است، یا فوکویاما، نظریهپرداز سرمایهداری آمریکا، گفت: اگر تاریخ پایانی هم دارد پایان آن، همین جامعه فعلی ایالات متحده آمریکاست. این تفکر محافظهکاری است.
در روایت آمده است که امام زمان (عج) فاصلههای طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهند زد. در روایت داریم که در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنهای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همه ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ کس به اندازه شیعه، راجع به آن جامعه آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته است. و شاید دیگران، آگاهی شفاهی از وضعیت نداشتهاند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز میداند، روش حکومت او را توصیف کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگری چنین نباشد. شما در اُپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را میبینید، ولی هیچ جا به اندازه منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرفها، شعارها و نحوه انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمده نظام لیبرال سرمایهداری که میگوید ما با مدینه فاضلهسازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم. و با هر نوع اصولگرایی، حتی غیردینی آن مبارزه میکند، این است که در افکار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاههای شرقی و اسلامی، در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نباید که عجب!! پس مدرنیته سرمایهداری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها میخواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. میگویند این جا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پائین بیایند. توجه داشته باشید نمیگویند که همه بشریت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابریها بردارند. چون اگر معنی جهانی شدن این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدن که آنان میطلبند به معنی آمریکایی شدن است؛ جهانی شدن از نوعی که در رأسش، سرمایهداران حاکم بر آمریکا باشند و بقیه بشریت، قاعده آن هرم باشند.
گلوبالیزیشن غربی، توجیه ستم غربی بر جهان است. اینان با گلوبالیزیشن مهدوی مخالفاند و به گلوبالیزیشن سرمایهداری آمریکا فراخوان میکنند. اگر گلوبالیزیشن، عبارت باشد از جهانی کردن آمریت آمریکا و منافع سرمایهداری حاکم بر آمریکا، صهیونیزم و انگلیس، این گلوبالیزیشن فقط به نفع آنهاست و همان را ترویج میکنند، این جهانی شدن همه فرهنگها و ایدئولوژیهای مقاومت را میبلعد و هضم میکند، اما اگر بگوییم که ما گلوبالیزیشن را قبول داریم، اما نه با معیارهای سرمایهداری یهود، بلکه با معیارهای امام مهدی (عج) که میگوید در تمام دنیا هیچ انسان گرسنهای نباید باشد و نباید در گوشه افریقا بچههای یازده ساله وزنشان به اندازه بچههای شش ماهه واشنگتن و نیویورک باشد و نباید استخوان دندهها و پهلوهایشان پوست آنها را بشکافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این گلوبالیزیشن مهدوی یعنی عدالت جهانی را پس میزنند و آنگاه توهم و یوتوپیا میدانند، چون امام مهدی (عج) امنیت را برای همه، نه فقط برای سرمایهدارهای غرب، میخواهد. روایت داریم که در زمان حکومت جهانی امام مهدی (عج) امنیت بدان حد بر جهان، حاکم میشود که یک دختر نوجوان بدون کمترین توهین و تهدیدی به تنهایی از این سوی عالم به آن سوی خواهد رفت. این در روایات ماست. گلوبالیزیشن مهدوی یعنی امنیت برای همه، امنیت برای دخترهای آفریقا، مکزیک، غنا و افغانستان، نه فقط برای دختران سرمایهداران نیویورک. اما تفکر جهانی شدن از آن نوع که لیبرالسرمایهداری میگوید و میخواهد، در واقع عین محافظهکاری است، لذا این در مقیاس جهانی، با اصولگرایی، با مدینه فاضلهسازی، با ایدئولوژی و حاکمیت ارزشها مخالفاند و میگویند که ارزشها اصولاً مفاهیم غیرعلمی و مقولات غیرعقلانیاند و لذا مسائلی شخصی بلکه جزء وسایل شخصی!! است و ارزشها، شخصی و نسبی است پس ربطی به حکومت و امر عمومی (پابلیک) ندارد و سکولاریزم همین است.
خط تبلیغاتی آنان، این است که سخن گفتن از مهدویت و گلوبالیزیشن و وعده عدالت جهانی، خیالبافی است و ممکن نیست. در بحثهای دانشگاهیشان همین را بلغور میکنند تا تز کنسرواتیستی را جهانی کنند و نیز میگویند این ایده، اساساً ایدئولوژیک، توتالیتر و تمامیتطلب است و یعنی چه که یک نفر به نام مهدی (عج) میخواهد بر کل دنیا حکومت واحد برقرار کند؟!
چون در روایت داریم مهدی (عج) با برهان و شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت ایشان با مسیحیان به وسیله انجیل حقیقی و با یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال میکند و برای هیچ کس، عذر و بهانهای نمیگذارد و اغلب مردم با منطق و برهان و موعظه و رحمت، متقاعد میشوند و آنها که لجاجت میکنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد و بشریت دیگر جز مسلمان نخواهند بود.
جهانی سازی و جهانی شدن
جهانی شدن یا جهانی سازی، پدیده ای انکار ناپذیر در عالم امروز است و با پیشرفتهای روزافزون بشری بویژه در عرصه علوم، فناوری، ارتباطات و اطلاعات، حمل و نقل و... جهان هر روز بیش از پیش به سوی تحقق تدریجی این امر گام بر می دارد. نوشتار حاضر در سه گفتار اصلی، با تبیین مفهوم و برداشتهای مختلف از این فرایند، معتقد است که در حال حاضر، ماهیت اصلی پدیده جهانی شدن، «غربی»وبویژه «آمریکایی» است که در بطن آن سلطه گری، استکبارورزی، استثمار و امپریالیسم جدید نهفته است و اگرچه نمی توان از بسیاری جوانب مترقی و ایجابی آن چشم پوشید اما تبعات و پیامدهای منفی و ویرانگر آن نیز برای بشریت و آحاد جامعه جهانی غیرقابل انکار است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:230
فهرست مطالب:
مفهوم خاتمیت 1
اساس خاتمیت 3
خاتمیت پیامبر اسلام 18
پاسخ به نظرات دکتر عبدالحسین سروش 36
تاملی بر مفهوم خاتمیت 55
خاتمیت و ولایت 143
معنا و مبنای خاتمیت از منظر روشنفکران 158
جمع خاتمیت با امامت و مهدویت 189
مهدویت 201
نقدی بر مهدویت 213
چکیده:
مفهوم خاتمیت :
یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزلة امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.
سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت:
1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است.
2ـ دین اسلام جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعة بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعة بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است.
وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطة چند چیز است :
1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژة برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند.
2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند.
3ـ زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است .
این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:124
فهرست مطالب:
فصل اول : قرآن و حضرت مهدی (عج)
از باب نمونه
امام مهدی در قرآن
فصل دوم : نقش مردم و ارادهء انسان های منتظر و مومن در زمینه سازی ظهور
ویژگی های یاران حضرت مهدی (عج) از نگاه قرآن
نکاتی پیرامون ۳۱۳ یار مخصوص امام زمان
وظایف شیعه در عصر انتظار
بهترین اعمال
فصل سوم : علمای دین و انقلاب حضرت مهدی (عج)
تصریح علمای اسلام
فصل چهارم : جکومت های اسلامی و ظهور امام زمان
اهل سنت و حضرت مهدی (عج)
حضرت مهدی در منابع شیعه
امام زمان در منابع اهل سنت
فصل پنجم : امام و امدادهای غیبی
فصل ششم : عدالت و برابری در حکومت حضرت مهدی (عج)
عدل و عدالت
مهدی مردم را به قرآن و سنت هدایت می فرماید
مهدی محیی سنن انبیاء می باشد
سلطه حضرت مهدی بر کلیه سلاطین
پرچم مخصوص امام مهدی
مهدی (ع) و معجزه انبیاء
بیعت با حضرت مهدی
جعفر کذاب کیست؟
مدت سلطنت ، وسعت کشور و شهادت حضرت مهدی (ع)
فصل هفتم : منجی آخرالزمان از دیدگاه ادیان الهی
ادیان و حضرت مهدی (عج)
منابع زرتشتی
منابع هندی
زبور
تورات
انجیل
منجی آخرالزمان از دیدگاه ادیان الهی
انتظار ظهور مسیحا
نتیجه گیری
منابع و مأخذ
چکیده:
قرآن و حضرت مهدی(عج)
یکی از موضوعات قرآنی که خداوند متعال به آن اشاره فرموده است، مسأله حضرت مهدی(عج) و قیام آن حضرت میباشد. باید گفت؛ لازم نیست هر موضوع صحیحی با تمام خصوصیات و مشخصاتش در قرآن کریم وارد شده باشد.
چه بسیار جزئیات صیح و درستی که آن کتاب آسمانی اصلاً متعرض آن نشده است و ثانیاً؛ آیاتی چند در آن کتاب مقدس وجود دارد که روزی را برای جهان نوید میدهد که حق پرستان و حزب خدا پرستان و طرفداران دین و مردم شایستة جهان، قدرت و حکومت زمین را قبضه ی نمایند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب میگردد.
از باب نمونه
1-در سوره انبیاء آیه 105 میفرماید:
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون
ما بعد از آنکه در تورات نوشته بودیم در زبور نوشتیم که بندگان شایسته من وارث زمین میشوند.
2-در سوره نور آیه 55 میفرماید:
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و عمل شایسته انجام داده اند، وعده داده که آنان را خلیفه زمین گرداند، چنان که گذشتگانشان را نیز قبلاً خیفه گردانیده بود و دینی را که برایشان پسندیده است، استوار و نیرومند گرداند و ترسشان را به ایمنی تبدیل کند تا مرا عبادت کنند و چیزی را شریک قرار ندهند.
3-در سوره قصص آیه 4 میفرماید:
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.
ما اراده کرده ایم که به ضعیفان زمین منت نهاده، و آنها را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم.
4-در سوره توبه آیه 33 میفرماید:
هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الذین کله ولو کره المشرکون.
او خدایی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا بر تمام ادیان غالب گردد، اگرچه مشرکین آن را مکروه داشته باشند.
از این ایات شریفه اجمالاً استفاده میشود که: دنیا روزی را در پیش دارد که قدرت و اداره زمین به دست مؤمنین و رجال شایسته افتاده، پیشوا و پیشرو تمدنهای بشری میگردند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب میشود و یکتاپرستی جایگزین شرک میگردد.
آن عصر درخشان؛ همان روز نهضت مصلح یبی و منجی بشریت و مهدی موعودی میباشد و آن انقلاب جهانگیر و همه جانبه توسط مسلمین شایسته انجام مییابد.
عمره از سوی آن حضرت و … نیز از کارهایی است که منتظران عاشق و فراوان انجام میدهند.
امام مهدی(ع) در قرآن
« و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصلحون»
ما در زبور داود، از پس ذکر(تورات)، نوشته ایم که سرانجام، زمین را بندگان شایستة ما به ارث میبرند(و بر کرة زمین حاکم میشوند)
طبق فرمودة پیشوای پنجم حضرت امام محمد باقر(ع)، این بندگان شایسته که وارثان زمین شوند. اصحاب مهدی(ع) هستند، در آخرالزمان.