دانلود تحقیق آماده با موضوع نقاشی و لعاب روی سفال با الهام از نقوش مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی (دوره صفوی ) که شامل 25 صفحه میباشد:
نوع فایل : Word
مقدمه:
کودکی در عمق وجود همة ماست، و با چشمان اوست که همگی روزی به این عالم نگاه کرده ایم. با وجود این آنچنان از آن دور افتاده ایم که برای فهم نقاشی کودکان، نگاه کردن آن برایمان کافی نیست و باید آنها را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهیم. نقاشی بیان کنندة احساسات و شخصیت کودکان است و باعث پرورش خلاقیت آنها می شود و تعادل فکری و روحی به آنها می دهد. از طرف دیگر تجزیه و تحلیل این نقاشی ها به والدین و مربیان امکان شناخت کودک و کمبودهای احتمالی او را فراهم می کند.(فراری 1382)
نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویت اند اما با نگاهی دقیق تر غالباً می توان در آنها جنبه هایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد. تحقیق در قلمرو نقاشی کودکان برای سالهای متمادی پیشرفت چندانی نکرد، اما در سالهای اخیر، دو دگرگونی عمده باعث آغاز مجدد پژوهش در این عرصه شده است اول دیدگاه طبیعی گرایانه جای خود را به بررسی های تجربی داده است، دوم اهمیت فرایند کشیدن تصویر که در سالهای اخیر موفق به درک آن شده ایم.(گلین، آنجل1380)
در بین فعالیتهای کودک، نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تأثیر می پذیرد و به همین دلیل به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود. مؤلفان متعدد مشاهدات بسیار گوناگون خود را دربارة مراحل تحول نقاشی کودکان بصورت خصیصه های اجمالی مرحله های پی در پی بیان کردهاند و می توان به اتکای مطالعات پیشرفته ای که از دهة 1950 تا دهة 1980 در این باره به عمل آمده اند خط تحول
نقاشی را اجمالاً بدست داد:
قبل از دو سالگی، از 2 تا 3 سالگی، از 3 سالگی از 5 تا 9 سالگی و از 9 تا 13 سالگی تقسیمات انجام شده است(کرمن، 1381)
از 5 تا 9 سالگی، شاهد مرحلة نسخه برداری یا بارپدیدآوری از شکل هندسی (به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی، تا شکل های پیچیده تر) هستیم، یادگیری خط، تولید نقاشی هائی که عناصر مختلف در آنها متمایز گردیده اند، همراه با ترکیب طرحهای پایه با جزئیات بیش از پیش فزاینده از ویژگیهای این مرحله اند. در این مرحله، نقاشی های کودک دقیق ترند و در وسط صفحه بیشتر تمرکز می یابند.(کرمن، 1381)
در پرتو نقاشی یا ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها، پدر و مادر، مربیان ، معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای دربارة تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. روانشناسان بالینی در تحلیل و تفسیر این نقاشی ها از این نیز فراتر می روند، برای آنان، تست نقاشی در مجموعة تست هائی که بای کمک به تشخیص به کار می بندند، می توان تکیه گاه گرانبهائی قلمداد شود.(کرمن 1381)
عنوان صفحه
الف)فصل اول : طرح تحقیق (کلیات) 1
ب)فصل دوم : مروری بر ادبیات موضوع (Literature Review)28
ج)فصل سوم : آشنائی با قلمرو مکانی تحقیق (جامعه آماری) 43
د)فصل چهارم : روش تحقیق 45
هـ)فصل پنجم : یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها 49
و)فصل ششم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها 65
پیوستها 69
عنوان صفحه
فصل اول : 1-مقدمه 2
(کلیات)2-بیان مسئله 4
3-تاریخچه و سابقه موضوع 5
4-اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق 16
5-اهداف تحقیق 18
6-چهارچوب نظری تحقیق 20
7-مدل تحلیلی تحقیق 23
8-فرضیه های تحقیق24
9-روش تحقیق 27
10-قلمرو مکانی تحقیق 27
11-قلمرو زمانی تحقیق 27
12-روش نمونه گیری 27
13-ابزارهای گردآوری داده ها 27
14-روش تجزیه و تحلیل 27
فصل دوم : اطلاعاتی در خصوص پیشینة موضوع و تحقیقات انجام شده 28
(مروری بر ادبیات موضوع)
فصل سوم : آشنایی با قلمرو مکانی تحقیق 43
(قلمروی مکانی تحقیق)
فصل چهارم : آشنایی با روش تحقیق در این پایان نامه 45
(روش تحقیق)
فصل پنجم : تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق 49
(تجزیه و تحلیل)
فصل ششم : خلاصه تحقیق ، پیشنهادها و پیوستها 65
دانلود روش تحقیق ارزشیابی شخصیت کودکان از روی نقاشی آنها با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 131
مقدمه:
نقاشی کودک یک پیام است آنچه را که او نمیتواند به لفظ درآورد و به ما انتقال دهد. بررسی و درک زبان نقاشی، اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین، مربیان، روانشناسان و همه کسانی میگذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند اکتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متکی است که خطشناسی نیز از آنها سود جسته است. همچنین دیدگاه روان تحلیلگری براساس بررسی گستره معانی نمادهائی که در خوابدیدهها و اسطورهها، افسانهها و در زندگی بازیافت میشوند به غنای آن در قرن حاضر کمک کرده است. کودک همه مسائل خود را به واسطه نقاشی به تجربه درمیآورد و خود را میآزماید و من خویشتن را بنا میکند.
خطوط ترسیمی، انعکاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزلة جهانی است که به موازات افزایش هشیاری و دگرگونیهای کودک متحول میگردد. (دادستان، پریرخ، 1374، ص 1)
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی کودک به ویژه به کمک دانش رفتاری و دادههای اساسی که روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی مرکزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتار کودکان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. (فراری، 1371، ص 7)
نقاشی کودک نیز در مراحلی که حوادث را دستهبندی و عرضه میکند و روند تجدیدی و تکامل یافتهای را از زمان خط خطی کردن، تا زمانی که خطوطی معنادار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسکتیو و شالوده منطقی رسم میکند میتوان چیزی شبیه خواب و رویا معنی کرد. نقاشی نیز مثل خواب و رویا به کودک امکان میدهند تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیتها رها میسازد و با ما در حالتی ناخودآگاه دربارة مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را در پایه صحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم. «فراری، 1371، ص3)
پرورش قدرت بیان نقاشی، فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست. بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است. ولی با پیشرفت سن، مطبوع و ظریف میشود. در حقیقت چون میتوان گفت: که چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد بنابراین نمیتواند خوب نقاشی کند. حتی یک فرد بالغ هم اگر بخواهد با پاهایش خانهای را رسم کند، خواه ناخواه، اثری درهم و برهم به دست خواهد آمد ولی این اثر بسیار کاملتر از نقاشی کودک خواهد بود. با وجود این کودک از همان آغاز خطنگاری از اینکه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به کار میاندازد لذت میبرد. بنا به تحقیق (دورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میشود که یکی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تشخیص تمایز آنهاست. «دادستان، پریرخ، 1374، ص 31)
اهداف پژوهش:
رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس و ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود ما بتدریج تعداد زیادی مهارتهای ذهنی مهم کسب میکنیم. مثلاً در مقایسه با کودکان به راحتی میتوانیم درباره مفاهیم انتزاعی مثل دموکراسی عدالت و اخلاق فکر کنیم، علاوه برآن میتوانیم موقعیتهای فرضی در نظر بگیریم و برای یک مسئله معین به طور ذهنی راهحلهای بسیاری پیدا کنیم و تجربههای ذهنی خاص خود را پیش ببریم و به شیوههای تکرار خود جهت دهیم. (جیمز دبلیو و وند رزندن، 1376، ص 30) و نقاشی در حقیقت شکلی از کنش نشانهیی است که در حد فاصل بین بازی کنایهایی و تصویر ذهنی قرار دارد و از طرفی مثل بازی کنایهایی موجود همان لذت کنشی و همان خودمختاری در تعیین سرنوشت افعال خویش و از طرف دیگر مثل تصویر ذهنی در واقع یک قسم کوشش است برای تقلید از واقعیت. لوکه نقاشی را یک نوع بازی تلقی میکند اما این را هم باید گفت که نقاشی حتی در اشکال ابتدایی خود هر چیزی را با هر چیز دیگر وفق نمیدهد و شبیه نمیسازد بلکه مثل تصویر ذهنی بیشتر با سازگاری تقلیدی وفق دادن من با واقعیت قابل مقایسه است. (ژان، پیاژه، مترجم دکتر پورباقر، 1355، ص 90) و پژوهشگر در این تحقیق قصد دارد نقاشی را به عنوان وسیلهای برای سنجش رشد شناختی به کار برد و اهداف دیگری که پژوهشگر در این تحقیق در نظر دارد به شرح زیر میباشد:
1- استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای ساده برای سنجش رشدشناختی
2- به دست آوردن یک رابطه بین جنسیت و رشدشناختی
3- به دست آوردن یک رابطه بین سن و رشدشناختی
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات73
مقدمه
همیشه نماد و نمادگرایی از اصول اولیه رو کرد تاریخی انسان بسوی هنر بوده به گونهای که میتوان در ابتدایی ترین نمونههای هنری انسان ردپایی از نمادهای تعریف شده نزد انسان را مشاهده نمود انسان اولیه با قراردادن سمبلها و نشانههایی خاص توانست به زبانی مشترک دست یابد که همانا این زبان، زبان تصویر بود و انگیزه پیدایش خط نیز از همین نشانههای تصویر بوجود آمد انسان در سیر تاریخی خود آنچنان با مهارت توانست به عناصر نمادین دست یابد که مهمترین تحولات تاریخ از پیدایش عناصر نمادین و نوشتاری آغاز شد.
وی با خلاصه کردن عناصر تصویری آرام آرام توانست خط را اختراع نماید و این اولین گام انسان هنرمند در راه پر مخاطرهاش در مسیر تکامل بشری بود –اعتقاد و علاقه انسان همواره به آئین ها و روشهای گوناگون زندگی، از سوی دیگر همواره سبب ایجاد حرکاتی موزون و مشخص میگردید، انسان اولیه بر اساس آئینهایی که خویش به آنها دست یافته بود به پرستش عناصر طبیعی میپرداخت و برای حرکات و اعمال روزمره خویش نیز آئین و روشهایی را ابداع نمود که این آئینها در گذر زمان همراه با نهادها و عناصر تصویری نیز همراه شد.
برای مثال انسان در پرستش آتش همواره با حرکاتی موزون به دور آتش میچرخید و با استفاده از رنگهای طبیعی و با الهام از طبیعت و به کمک نهادها و نشانههای تجریدی ساخته دست خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش را از الهه آتش به جای میآورد- پس از رشد تفکر در انسان، وی توانست با الهام از این آئینها و روشها و با تحقیق راجع به زندگی گذشتگان تمامی این روشها را در هم آمیزد و به گونهای از هنر نمایش نزدیک شود و این آغازی بود برای حرکات نمایشی که احیا کننده آئینها و روشهای انسانهای گذشته بود.
اینک انسان قرن حاضر پس از گذر از تمام دغدغههای زندگی توانسته هنرهای متمایزی را پایه گذاری کند که هر یک ریشه در همان آئینها دارند 2-گونه از این هنرها که همواره با انسان همراه بودهاند-نقاشی و نمایش هستند.
در گذر تاریخی هنر نقاشی تا به امروز شاهد پیدایش رشته جدیدی هستیم که سر منشا آن صنعتی شدن و پیشرفتهای روز افزون انسان امروزی بود، این رشته همان گرافیک است که امروزه به خدمت انسان آمده و زبانی نو به نام زبان تصویر را ابداع نموده است.
در آغاز تحولات صنعتی ابداع فرایند لیتوگرافی اولین گامها در جهت تمایز گرافیک به عنوان هنری مستقل از نقاشی برداشته شد.
فرایند لیتوگرافی که در سال 1798 م آلویس سنه فلدر-اهل باواریا آن را به ثبت رساند، در سده نوزدهم به کمال رسید. در سالهای آغاز سده نوزدهم، لیتوگرافی با آثار هنرمندانی چون دلاکروا و دومیه رواج یافت- چاپ گران این فرایند را برای تهیه چاپهای سیاه و سفید از نقشههای برگههای نت و تصویر سازیهای جذاب یافتند. این چاپها سپس به شکل منفرد یا به صورت کتابهای صحافی شدهای فروخته شدند که متن آنها به روش برجسته چاپ شده بود.
هر چند چاپ برجسته فرایند انتخابی برای چاپ متن و گراوور سازیهای چوبی سیاه و سفید بود اما گرایش شدید به آن زمانی حاصل شد که این فرایند در چاپهای بیش از یک رنگ نیز وارد گردید. از سوی دیگر، لیتوگرافی به دلیل انطباق و تفکیکهای رنگ خود، که با سهولت نسبی و هزینه اندک انجام میشد، مطلوب واقع گردید.
در میانه سده نوزدهم، لیتوگرافی رنگی یا کرومولیتوگرافی با چاپهای لوکس و مجلل که در تهیه آنها تا سی و دو سنگ با رنگها و انگیزههای مختلف به کار رفته بود، بی نهایت رواج یافت. شاید چشمگیرترین نمونههای کرومولیتوگرافی پوسترهای تبلیغاتی یک و دو ورقی باشد که در نیمه دوم سده نوزدهم از روی سنگهای بزرگ لیتوگراف چاپ شدند.
از جمله معروفترین طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفیل استینلن، آلفونس موشا و هانری دو تولوزلوترک هنرمندان فرانسوی و پیشگامان عصر طلایی پوستر بودند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات21
اصول نقاشی ایرانی
1 ـ برای نگارگر سنتی ، ذهنیت ، اندیشگونگی و تفکر و درونگری همیشه شکل غالب را در هنر داشته است .
2 ـ با پیروی کامل از مفهوم منفصل و گسسته از فضا نگارگر ایرانی توانست سطح دو بعدی مینیاتور را مبدل به تصویری از مراتب وجود سازد و موفق شد ببینده را از افق عادی و وجود مادی و وجدان روزانه خود به مرتبه ای عالی تر از وجود و آگاهی ارتقاء دهد و او را متوجه جهانی سازد مافوق این جهان جسمانی .
3 ـ از دیگر ویژگیهای قابل ملاحظه در نگارگری سنتی ایران پرداختن و به تصویر در آوردن عالم خیال و فضای مثالی است، اصولاً نگارگر ایرانی ، از گذشته بسیار دور ، توجهی به بدیهیات نداشته است. او همواره طبیعت را به صورتی که در عالم خیال تصور می کند به تصویر در می آورد ، نه آن گونه که می بینید . و این به لحاظ عدم توانایی او نبوده ، بلکه به این جهت است که او مایل بوده است نه جهان ملموس بلکه دنیایی مثالی که فارغ از مسایل عادی زندگی است به تصویر کشد .
تیتوس بورکهارک در این زمینه می گوید «کلاً مینیاتور ایرانی …. در پی آن نیست که جهان مادی را آن گونه که به حواس می آید با همة ناهماهنگی ها و زشتی ها و تصادفات نا مطبوع آن مجسم کند.»
بعنوان مثال اسب در نگارگری ، یکی از افراد نوع خویش نیست ، بلکه اسب ممتاز عالم مثل است .
4 ـ در نگارگری ایرانی ـ دید متمرکز و نقطة عطف نقاشیهای غربی وجود ندارد و به جای آن سطوح ـ خطوط ـ رنگها و فضا بصورت منتشر تنظیم می شود و چشم در جای جای تصویر به حرکت در می آید .
5 ـ در سنت نگارگری ـ تیره گی بر فضای تصویر حاکم نبوده است حتی در
مواردی که موضوع نگاره ، دال بر خبری از مرگ و فاجعه است ، با اعتقاد بر این اصل که روح انسان پس از مرگ به دنیای افضل عروج می کند ، فضا منیر و رنگ ها ( هر چند با توجه به موضوع ، به طیف خاکستری های رنگین نزدیک گشته اند ) دارای تلألو لازم اند .
6 ـ هرگز در پی رعایت تناسبات طبیعی اندام نیست و به عوض کوشش دارد تا فضای تصویر را از نظر ترکیب بندی تناسب لازم بخشد .
7 ـ بیننده با حضور کانونی و متمرکز انسان روبرو نیست و انسان جزء خردی از اجزای هماهنگ و موزون اثر است .
8 ـ نقاشی ایرانی پیوند با ادبیات و کتاب آرایی دارد و نوعی روایتگری است .
9 ـ « نگارگری » ایرانی دارای حرکت است از افقی به افق دیگر ، بین فضای دو بعدی و سه بعدی ، لکن هیچگان این حرکت منجر به فضـای سه بعدی محض نمی شود .
10 ـ مفهوم نور به کلی تغییر می کند ، نور تابع قوانین طبیعت نیست ، به همین دلیل تقریباً سایه ای در آثار هنرمندان این سبک وجود ندارد . یک نور گسترده و یکدست روی اشیاء وجود دارد .
11 ـ بهره گیری از رنگهای درخشان و لطیف از ویژگیهای مهم نقاشی ایرانی است .