فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:195
چکیده ۱
فصل اول. ۲
گستره علمی پژوهش… ۲
مقدمه. ۳
بیان مسئله. ۴
اهمیت و ضرورت تحقیق. ۱۳
هدف های تحقیق. ۱۶
فرضیه ها ۱۶
تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق. ۱۸
تعریف مفهومی اختلال وسواس فکری- عملی. ۱۸
تعریف عملیاتی اختلال وسواس فکری- عملی. ۱۸
تعریف مفهومی نوروفیدبک.. ۱۹
تعریف عملیاتی نوروفیدبک.. ۱۹
تعریف مفهومی الکتروآنسفالوگرافی کمی. ۲۰
تعریف عملیاتی الکتروآنسفالوگرافی کمی. ۲۰
تعریف مفهومی دارو ۲۰
تعریف عملیاتی دارو ۲۰
فصل دوم. ۲۱
پیشینه پژوهش… ۲۱
اختلال وسواس فکری- عملی. ۲۲
اضطراب و اختلال وسواس فکری- عملی. ۲۲
علائم اختلال وسواس فکری- عملی: ۲۵
وسواس فکری: ۲۵
وسواس عملی : ۲۵
علائم اصلی. ۲۶
سایر علائم. ۲۷
معیارهای تشخیصی اختلال وسواس فکری- عملی. ۲۷
همه گیر شناسی. ۲۹
اختلال وسواس فکری- عملی و خانواده ۳۱
سیر و پیش آگهی: ۳۲
ویژگیهای بالینی. ۳۴
همایندی.. ۳۵
تشخیص افتراقی. ۳۷
اختلال توره ۳۷
سایر بیماریهای روانپزشکی. ۳۸
رابطه بین انواع نشانگان در اختلال وسواس فکری- عملی با انواع اختلالات.. ۴۰
سبب شناسی. ۴۱
عوامل زیستی عصب- رسانه ها، دستگاه سروتونژیک.. ۴۱
دستگاه نورآدرنرژیک.. ۴۲
ایمنی شناسی عصبی (نوروایمنولوژی) ۴۲
مطالعات انجام شده با تصویر برداری مغزی.. ۴۳
وراثت شناسی. ۴۷
سایر داده های زیستی. ۴۸
عوامل رفتاری.. ۵۰
عوامل روانی. ۵۱
درمان. ۵۲
دارو درمانی. ۵۲
مهار کننده های اختصاصی باز جذب سروتونین. ۵۳
کلومی پرامین. ۵۴
سایر داروها ۵۵
روان درمانی. ۵۵
روان جراحی. ۵۸
سایر درمانها ۵۹
EEG و امواج مغزی.. ۶۰
امواج مغزی که در EEG دیده می شوند عبارتند از : ۶۴
روش ارزیابی EEG.. 67
الکتروآنسفالوگرافی کمی. ۶۹
اختلال وسواس فکری- عملی و الکتروآنسفالوگرافی کمی. ۷۳
نوروفیدبک.. ۷۶
بیوفیدبک.. ۷۶
تحقیقات انجام شده در زمینه نوروفیدبک.. ۸۷
فصل سوم. ۹۶
روش شناسی پژوهش… ۹۶
طرح پژوهش… ۹۷
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری.. ۹۷
جامعه آماری.. ۹۷
ابزارهای پژوهش… ۹۷
چک لیست مصاحبه بالینی براساس DSM- IV. 100
نحوه جمع آوری اطلاعات.. ۱۰۰
روش تجزیه و تحلیل داده ها ۱۰۵
فصل چهارم. ۱۰۷
نتایج. ۱۰۷
مقدمه. ۱۰۸
اطلاعات جمعیت شناختی. ۱۰۸
موقعیت درمان. ۱۰۸
آزمودنی. ۱۰۸
نوروفیدبک.. ۱۰۸
نوروفیدبک.. ۱۳۶
مقایسه نمرات شاخص های پرسشنامه پادوا در هر سه موقعیت آزمایشی. ۱۳۸
فصل پنجم. ۱۴۰
بحث در نتایج. ۱۴۰
خلاصه طرح پژوهش و یافته ها ۱۴۱
بحث در نتایج در پرتو یافته های پیشین. ۱۴۳
۱-اثر بخشی درمانی نوروفیدبک.. ۱۴۳
۲- اثر بخشی دارو درمانی. ۱۴۵
نتیجه گیری.. ۱۴۷
محدودیتها ۱۴۸
پیشنهادات.. ۱۴۹
منابع. ۱۵۱
هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی درمان نوروفیدبک و درمان داروئی در کاهش نشانگان وسواس فکری- عملی است. اهداف دیگر این پژوهش، تعیین اثر بخشی درمان نوروفیدبک بر وسواس فکری و همچنین وسواس عملی است.
از آنجایی که این پژوهش مطالعه ای شبه آزمایشی با ساختار تک آزمودنی است، از بین بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی مراجعه کننده به مرکز جامع اعصاب و روان آتیه ۱۲ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در ۳ موقعیت درمان نوروفیدبک، درمان داروئی و لیست انتطار قرار گرفتند.
ابزار پژوهش پرسشنامه پادوا می باشد که هم وسواس فکری و هم وسواس عملی را می سنجد. این آزمون برای کلیه بیماران به صورت پیش آزمون و پس آزمون به فاصله ۱۰ هفته اجرا شد. از چک لیست مصاحبه بالینی بالینی نیز برای تشخیص گذاری بیماران استفاده شد.
نتایج این پژوهش با استفاده از اندازه اثر و محاسبه میزان بهبودی نشان داد که نوروفیدبک و درمان داروئی میزان بهبودی تقریبا یکسان ( به ترتیب ۴۵/۰ و ۴۶/۰ ) دارند و اندازه اثراین درمانها به ترتیب برابر ۱۶/۳ و ۲۵/۴ می باشد که اندازه اثر بزرگی محسوب می شوند و این درحالیست که میزان کل بهبودی در موقعیت لیست انتظار ۵/۳ درصد با اندازه اثر ۰۱/۰ درصد می باشد. استفاده از آزمون کروسکال- والیس نیز نشان داد که در هر ۳ شاخص کل، وسواس فکری و وسواس عملی در پس آزمون به ترتیب با ارزش پی ۰۲۳/۰، ۰۳۵/۰ و ۰۲۱/۰فرض صفر که بیانگر برابری میانگین ها بود، رد شد. در کل می توان نتیجه گرفت که از درمان نوروفیدبک نیز می توان به عنوان راهبرد درمانی جدید استفاده کرد.
مقدمه:
شناخت آن دسته از اختلال های روانی که تحت عنوان اختلال وسواس فکری- عملی مشخص می شوند توجه بسیاری از روانشناسان، روانپزشکان و پژوهندگان را به خود جلب کرده است. گفته می شود این اختلال طی تاریخ بشر همواره وجود داشته است و امروزه نسبت قابل ملاحظه ای از روان نژندها را به خود اختصاص داده است. شدت و استمرار این اختلال گاه به حدی می رسد که نیرو و کارایی فرد را کاملا پایین می برد و اثری فلج کننده در زندگی شخصی و اجتماعی بیمار بر جا می گذارد. اختلال وسواس فکری- عملی شامل دو بخش یعنی وسواس های فکری و وسواس های عملی است. شیوع کلی ( در طول زندگی) این اختلال را 2.5 درصد برآورد کرده اند (انجمن روانپزشکی امریکا، 2000). پژوهش ها نشان می دهد که میزان شیوع این اختلال در بسیاری از فرهنگهای گوناگون دنیا شبیه یکدیگرند. اگرچه اختلال وسواس معمولا در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود اما ممکن است در دوران کودکی نیز آغاز شود. متوسط سن شروع مردان پایین تر از زنان یعنی سن 6 تا 15 سالگی برای مردان و بین 20 تا 29 سالگی برای زنان می باشد. در اکثر موارد شروع اختلال تدریجی است ولی در برخی موارد شروع حاد و ناگهانی ملاحظه شده است. در بیشتر افراد سیر اختلال به صورت افت و خیز مزمن همراه با تشدید نشانه هایی است که احتمالا با فشار روانی رابطه دارند ( همان منبع). با توجه به محدودیت های دارو درمانی و رفتار درمانی، به نظر می رسد نوروفیدبک به عنوان یک وجه درمانی جدید برای درمان وسواس باید مورد توجه قرار گیرد (هاموند،2003). نوروفیدبک راهبرد یادگیری برای اصلاح توانایی مغز است تا امواج مغزی ویژه ای تولید شود. در درمان با نوروفیدبک از الکتروانسفالوگراف به عنوان مقدمه ای برای کار درمان استفاده می شود. به این شکل که ابتدا الگوی امواج مغزی در اختلال مشخص می گردد، سپس میزان انحراف امواج از الگوی طبیعی تعیین می شود که این کار از طریق الکتروانسفالوگرافی کمی انجام می گیرد. بعد با استفاده از نوروفیدبک در جهت باز گرداندن امواج به حالت طبیعی، آموزش بیمار در جهت کنترل امواج مغزی و در نتیجه رفع بیماری اقدام می گردد. کاربرد این درمان برای اختلالاتی مثل بیش فعالی- کمبود توجه، صرع، اضطراب و افسردگی و همچنین وسواس فکری- عملی تایید گشته است (هاموند،2005).
بیان مسئله
اختلال وسواس فکری- عملی ( اختلال وسواس فکری- عملی ) یک اختلال اضطرابی بسیار ناتوان ساز است که معمولا به مثابه یک بیماری بد عللاج که نیازمند درمان مادام العمر است، در نظر گرفته می شود. خصیصه اصلی اختلال وسواس فکری- عملی، وجود وسواس های فکری یا عملی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب زیادی را به بار می آورد. این وسواس ها سبب اتلاف وقت می شوند و اختلال قابل ملاحظه ای در روند معمولی و طبیعی زندگی، کارکرد شغلی، فعالیت های معمول اجتماعی، یا روابط فردی ایجاد می کنند. بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی ممکن است فقط وسواس فکری، فقط وسواس عملی و یا هر دوی آنها را با هم داشته باشد (سادوک و سادوک،2003).
افکار وسواسی شامل تصاویر، افکار و تکانه های تکراری، ناخواسته، مزاحم و غیرفابل قبولی هستند که ذهن در برابرشان مقاوم است وکنترلشان مشکل می باشد (راچمن،1985 به نقل از کلارک، 2004). محتوای افکارشان اغلب آزاردهنده و تنفر انگیز بوده و بر روی موضوعاتی مثل آلودگی، پرخاشگری، شک و تردید، اعمال جنسی غیرقابل قبول، مذهب، نظم و ترتیب، تقارن و دقت متمرکز است. اعمال وسواسی یا اجبارها، اعمال روانی یا رفتارهای کلیشه ای و تکراری هستند که به طور معمول به منظور کاهش اضطراب یا پریشانی، در پاسخ به یک فکر وسواسی انجام می شوند ( انجمن روانپزشکی امریکا، 2000). شستن، وارسی، منظم کردن (مرتب کردن اشیا به صورت متقارن)، انباشتن و تشریفات روانی مثل تکرار لغات و عبارات خرافی ویژه، رایج ترین اعمال وسواسی هستند (کلارک، 2004).
میزان شیوع مادام العمر اختلال وسواس فکری- عملی درجمعیت کلی حدود 2 تا 3 درصد است. طبق تخمین برخی از پژوهشگران، اختلال وسواسی فکری- عملی در ده درصد از بیماران سر پایی مطبها و درمانگاههای روانپزشکی یافت می شود. با توجه به ارقام مذکور، اختلال وسواس فکری- عملی چهارمین بیماری روانپزشکی پس از فوبی، اختلالات مرتبط با مواد، و اختلال افسردگی عمده است (سادوک و سادوک،2003). در میان بزرگسالان، احتمال ابتلای مرد و زن به این اختلال یکسان است ولی درمیان نوجوانان، پسرها بیشتر از دخترها به اختلال وسواس فکری- عملی مبتلا می شوند. میانگین شروع بیماری حدود بیست سالگی است و البته در مردها مختصری پایین تر(حدود نوزده سالگی) ودر زنها کمی دیرتر(حدود بیست ودو سالگی) است. بزرگسالان جوان بین 18 تا 24 سالگی در بالاترین خطر ابتلا به اختلال وسواس فکری- عملی اند (کارنو و همکاران، 1988). استرس های زیادی برای اعضای خانواده ای که با اختلال وسواس فکری- عملی شدید زندگی می کنند، وجود دارد. اعضای خانواده ممکن است هم با تلاش برای توقف نشانگان و هم با همکاری برای رفتار تشریفاتی بیمار، به طور مستقیم باعث گسترش بیماری شوند. انتقادات شدید ممکن است بر شدت نشانگان بیماری تاثیر منفی داشته باشد و سطح اضطراب و افسردگی در اعضای خانواده، نحوه پاسخگویی آنها به افکار و اعمال وسواسی بیمار را تحت تاثیرقرار دهد (امیر، فرش من و فوآ، 2000 ).
در صورتی که همایندی مادام العمر در نظر گرفته شود، درکمتر از 15% موارد تشخیص اختلال وسواس فکری- عملی خالص دیده می شود ( براون و کمپبل وهمکاران،2001؛ کارینو وآندریوز،1996). با شروع دوره افکار وسواسی، و تا مادامی که دوره ادامه داشته باشد افراد در معرض خطر بالا برای ابتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی ، خوردن و اختلالات تیک می باشند (یوریورا – توبایز وهمکاران،2000).
دنیز و همکاران (2004) دریافتند که 60 تا 80% بیماران اختلال وسواس فکری- عملی، یک دوره افسردگی را در طول عمرشان تجربه می کنند. و خطرخود کشی در مورد تمام بیماران مبتلا به این اختلال مطرح است.
اختلال وسواس فکری- عملی در بچه ها و بزرگسالان اختلال شایعی است که در صورت عدم درمان مزمن خواهد شد (لوین وهمکاران،2005 به نقل از استروچ،2007).
درمطالعات کاملا نظارت شده معلوم گشته است که با دارو درمانی، رفتار درمانی یا ترکیب این دو، از علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواسی فکری – عملی به نحو موثر و چشم گیری کاسته می شود. کلومی پرامین اولین دارویی بود که اداره مواد غذایی و دارویی (FDA) برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی تایید کرد ( سادوک و سادوک ،2003) . نتیجه یک فرا تحلیل اخیر (آکرمن و گرین لند،2002) از 25 مطالعه دارویی این بود که موثرترین درمان دارویی اختلال وسواس فکری- عملی (کلومی پرایمین) در مقیاس یل- براون، به طور متوسط اثر درمانی اش، 64/10 با انحراف استاندارد بهبودی 33/1 می باشد. در مطالعات فلوکستین (پروزاک) میانگین بهبودی بر اساس مقیاس یل- براون، فقط 4/5 بود. با این حال، دارو درمانی با کلومی پرامین دارای عوارض جانبی زیادی همچون خشکی دهان، تاری دید، یبوست، تعریق، رخوت، سرگیجه و انزال زودرس می باشد (هاموند، 2003). و هر چه مصرف داروی کلومی پرامین بیشتر ادامه یابد، میزان بهبودی کمتر است ( آکرمن و گرین لند، 2002). از سایر درمان های موثر برای اختلال وسواس فکری- عملی، مهارکننده های اختصاصی بازجذب سروتونین می باشد که شامل فلئوکستین، سرترالین، پاروکستین، فلووکسامین و سیتالوپرام می باشد. فلوکستین، سرترالین، پاروکستین، فلووکسامین در افراد بالای 18سال مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی، به کار می روند. همچنین، مصرف فلووکسامین و سرترالین در درمان اختلال وسواس فکری- عملی کودکان (سن 6 تا 17 سالگی) تایید شده است )سادوک و سادوک،2003). این طبقه از داروها نیز دارای عوارض گوارشی، سردرد، کژکاری جنسی، اضطراب و بی خوابی است.
علی رغم اینکه مقایسه یک به یک چندانی میان رفتار درمانی و دارو درمانی در اختلال وسواس فکری- عملی صورت نگرفته، رفتار درمانی را هم به اندازه دارو درمانی در درمان این اختلال موثر می دانند و حتی طبق برخی داده ها اثرات مفید رفتار درمانی دیرپاتر است ( سادوک وسادوک،2003). فوا و فرانکلین(2001) گزارش کردند، رفتار درمانی که به طور معمول برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی به کار می رود، تکنیکهای مواجهه و ممانعت از پاسخ است و بیمارانی که دوره درمان را کامل می کنند 76 تا 86 درصد بهبودی را نشان می دهند. فوآ و همکاران (1985، به نقل از هاموند،2003) گزارش کردند که در بیش از 200 بیمار،51% نشانگان حداقل 70% کاهش یافت. ولی رفتار درمانی دارای محدودیتهایی نیز است. در مقاله ای، گریست(1990، به نقل از هاموند،2003) بیان کرد که بزرگترین مشکل در اکثر بیماران اختلال وسواس فکری- عملی این است که اکثرا این درمان را دوست ندارند، بنابراین 25% بیمازان طی درمان، از ادامه درمان منصرف می شوند و یا با آشکار سازی و یا پنهان کردن اجتناب، کار درمان را به طور عمد خراب می کنند. وی همچنین بیان کرد که رفتار درمانی برای وسواس فکری خالص ( بدون تشریفات ) موفقیت کمتری داشته و حدود 50% از بیماران نشانگانشان بهبود می یابد. کاربرد شیوه های شناخت درمانی دراختلال وسواس فکری- عملی، تا همین اواخر، محدود به مشکلات درمان عقلی- عاطفی (RET ) در مقایسه با مواجهه بود. جالب آنکه امل کمپ وهمکاران (1998) دریافتند که درمان عقلی- عاطفی به اندازه مواجهه و جلوگیری از پاسخ موثر بوده است.