فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:52
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
تعریف هرمنوتیک 1
2- تاریخچه هرمنوتیک 4
هرمنوتیک و شناخت. 6
هرمنوتیک مدرن: 8
هرمنوتیک هایدگر: 9
هرمنوتیک کادامر: 10
وحی گفتاری وهرمنوتیک متون دینی: 11
وحی گفتاری مجموعه افعال گفتاری خداوند 12
«فهم و تصمیم پذیری» 15
دیدگاه پساکانتی چیست؟ 16
دور فهم و ایمان در هرمنوتیک افعال گفتاری: 17
رابطه قصدگرایی و هرمنوتیک افعال گفتاری: 18
همخوانی هرمنوتیک افعال گفتاری با قصد گرایی معتدل: 19
فهم و چگونگی ارتباط آن با تفسیر: 20
پیش فهم و نقش آن در دریافت فهم معنی: 22
علایق و انتظارات 22
نقش تاریخ در فهم بهتر معنا: 23
تنقیح کامل پیش فهم ما عایق و انتظارات شرط اساس فهمیدن متن: 25
تفسیر قرآن و تقسیم بندیهای آن: 27
مراحل تفسیر: 29
پیش فهمهای اهل حدیث را شاعره: 31
بازسازی تفکر دینی: 35
گذر زمان و تحول مفاهیم مذهبی: 38
متون دینی وجهان بینی نقد تاریخی : 41
تعاریف اندیشه دینی و نقد 43
معنای اندیشهی دینی چیست؟ 44
اندیشهی دینی چگونه نقد میشود؟ 44
هدف ازنقد اندیشه ادینی: 45
رابطه ی وحی و عقل 46
مرحله ی دوم فهم عقل از خود: 47
مرحله سوم فهم عقل از خود 48
براداشت نهایی از مطالب بیان 48
منابع 51
تعریف هرمنوتیک
معنای لغوی هرمنوتیک به این صورت تعبیر شده است.
فن، یاهنر تفسیر و تاول متن ، گفتاری یا نوشتاری، ازنظر مولف (بابک احمدی) این تعریف، تعریف جامعی نیست دلائل مولف بر کامل نبودن تعریف:
1- نخستین دلیل بر جامع نبودن تعریف داده شده این است که ما نه فقط متون نوشتاری و گفتاری بلکه رفتارها (نگاهها) لحنهای متفاوت، اشارات، رویدادها را نیز تاویل میکنیم ودر صدد بر میآییم تامعنایی خاص را برای اینموارد قائل شویم.
2- در این تعریف کارکردهنر چندان واضح بیان نشده است این گونه تعاریف قاعدههایی نظمی را مطرح میکنند که اگر بگویم دست نیافتنی است بیراهه نرفتهایم.
3- در این تعریف، ما نمیتوانیم بین دو جنبهی مهم تاویل که شامل (توضیح معنا و انطباق معنا با شرایط مختلف) است تفاوتی قائل شویم.
پس از شناخت ضمنی (ضمنی) که نسبت به معنای لغوی هرمنوتیک و ایرادات وارده بر این معنا پیدا کردیم بجاست که کمی نسبت به پیدایش لفظ هرمنوتیک و خواستگاه، ان صحبت کنیم.
شاید بتوان گفت که هرمنوتیک از واژه هرمس اقتباس شده است هرمس در فرهنگ یونان باستان از خدایانی است که وظیفه رساندن پیام خدایان را به یکدیگر به عهده داشت علاوه بر این به آدمیان نیز برای درک بهتر پیام خدایان و درک بهتر سخن آدمیان نسبت به هم کمک میکرد.
پس تا حدودی برای ما مشخص میشود که هرمنوتیک جدای از تاویل نیست.
وقتی که صحبت از مقوله تاویل می شود در ابتدا ما دچار این شبهه میشویم که تاویل کار دشواری نیست و تنها شرح و بسط چند نکته مرکزی در تاویل مد نظراست ولی اگر باغور بیشتری بر این مساله نظر کنیم در مییابیم که دایره تاویل بسیار گسترده است.
نکاتی که تاویل گر در سروع تاویل یک متن مد نظر قرار میدهد.
مسالهای که نباید از نظر دور داشت این است که حتی با فرض در نظرگرفتن نکات مذکور باز هم مشخص نمیشود که تاویل ، تاویل گر ازمعنایی، ، همان معنای راستین متن باشد.
پس در مییابیم که باید در جستجوی این باشیم که آیامعنای راستین و بنیادین در یک متن، یا کنش وجود دارد یا نه؟
سوال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که آیا پیش فهمهای تاویل گر در تاویل موثر است یا خیر؟
آیا میشود گفت تاویل همان فهم انسانی است.
اگر تاویل را تنها به معنی تاویل متن ندانیم یعنی تاویل را تاویل کنشها، حالتها، رویدادها بدانیم پس در این صورت نسبت به برخورد با هستی دچار مشکل میشویم.
مسائل ذکر شد همان پیچیدگیهایی است که در هرمنوتیک دچار آن میشویم علل به وجود آمدن این پیچیدگی به شرح ذیل است.
در آغاز تعریف از هرمنوتیک آن راهنر تاویل و تفسیر نامیدیم اما تاویل و تفسیر تفاوتهاییی با هم دارند. معنای لغوی لفظ تاویل یعنی بازگرداندن چیزی به اصل آن، پس در واقع وقتی متنی یا گفتهای را تاویل میکنیم آن را به اصل خود باز میگردانیم بنابر توضیحاتی که در بالا گفته شد مبنی بر اینکه آیامتنها معنای اصلی دارند یا نه؟ پس شاید بتوان گفت تاویل به معنی کشف معنی پنهان متن است.
تفسیر: تفسیر به نسبت تاویل آسانتر و به معنی کشف نکات لغوی،دستوری و قاعدههای زبانی است.
2- تاریخچه هرمنوتیک
با توجه به اینکه گفته شد هرمنوتیک رشتههای دانایی انسان است پس شاید بتوان گفت هرمنوتیک رابطهای ناگسستنی با پیدایش تاریخ زبان وکلام دارد وارسطو در کتابش اخلاق نیکو ماخوس «حکمت عملی » را چنین تعبیر کرده است پس بنابراین شاید بتوان گفت که نمیتوانیم تاریخ مشخص را برای تاویل در نظر بگیریم.
در جریان تاویل، بعضی از تاویل گران رامیبینیم که تاویل متنی را کردهاند که خود پدیدآورنده آن متن بودهاند یکی از این تاویل گران دانته بوده است دانته پس از سرودن سه قطعه شعر به تاویل آنها پرداخت او شعرها را «متن مقتدر اصلی» و تاویل را «متن همراه» خوانده است شاید بتوان گفت تاویل دانته تاویلی از متن است که بسی آسانتر از تاویل است.
میتوان گفت که جهان اسلام هم ماچنین نمونههایی از این گونه متون را داریم ابن عربی هم از تاویل گرانی بود که به تاویل متنی پرداخت که خود پدید آورنده آن بود. ترجمان الاشواق نوشتهای است که در آن ابن عربی به تاویل اشعار عاشقانهای که خود سروده بود پرداخت ولی تاویل او کاملا عارفانه بود.
اینها نمونههایی از متون دسته اول که در بحث هرمنوتیک مورد نظر مولف است بود.
اما دسته دوم از متون مورد نظر مولف متونی است که کاملا متفاوت با متون دسته اول است در این متون تاویل گر به تاویل آثار دیگران میپردازد البته این نوع متون نمونههایی از رایجترین متون تاویلی است و همین شیوع باعث شده است که در بیشتر مواقع متون دسته اول دور از نظر بمانند. شایدبتوان گفت هدف در این نوع تاویل ساده کردن متن نوشته شده است.
شاید بتوان گفت با توجه به همین متون دسته دوم و اینکه گفتیم هدف این نوع تاویل ساده کردن متن است باعث توجه ما به تاویل و تفسیرهایی که از قرآن شده است بشود. در طول تاریخ تفسیرها و تاویلهای متعددی از سوی مسلمانان برای قرآن شده است حتی در مرحله بعد تفسیر و تاویلیهایی به تفسیر و تاویلهای گذشته نیز نوشته شد که امروز راهنمای خوبی برای استفاده در بحث هرمنوتیک ی قرآن است شاید مفاتیح الغیب ملاصدرا نمونهای از این نوع تاویل باشد زیرا این تاویلی است که از نگاه یک فیلسوف.
نکتهای که در اینجا نباید از نظر دور داشت این مطلب است که تاویل گران مسلمان همواره بین تاویل، توصیف، شرح و تفسیر تفاوتهایی را قائل بودهاند که امروزه در بحث هرمنوتیک میتوان از نظریات ایشان بهر برد.
دسته سوم از متون موردنظر مولف، متنهای فلسفی هستند که به اصل مساله تاویل پرداختهاند. مکالمهی ایون نوشتهی افلاطون از این دست است.
در این مکالمه سقراط با ایون یکی از راویان و شارحان شعرهای هومرا درباره کار او گفتگو میکند، و نظریهای دربارهی تاویل ارائه میکند، بناراین نظریه شاعران به یک سرچشمهی الهام شعری متصلاند. آنان همچون نخستین حلقهی یک زنجیر که به منبعی مغناطیسی متصل شده باشند. در حالت بی خودی و جذبه ، از این سرچشمه متاثر میشوند. شارحان وراویان به شاعران، همچون حلقه دوم یک زنجیره متصلاند. آنان متاثر از نیروی الاهی شعر که از شاعران دریافت کردهاند، نکتههایی را با مردم عادی در میان میگذارند. در نتیجه مغناطیس شعر نخست از طریق شاعران و بعد به وسیله راویان یا شارحان، به همگان منتقل میشود.
هرمنوتیک و شناخت.
تاریخ نظریه پردازی پیرامون تاویل همانگونه که گفته شد به زمانهای خیلی دور بر می گردد و از نمونههای آن آثاری از افلاطون را میتوان نام برد. اما نظریه پردازی به نحو اصولی و هدفمند از سدهی نوزدهم شروع شد و متداوم است.
در ابتدا در این میان بحثی از فلسفه نبود و تنها مباحثی چون زبان شناسی و لغت شناسی تاریخی داخل در هرمنوتیک بود اما از حدود سال 1800 تحولی حادث شد که افرادی همجون فریدریش آست، ویلهم فون هومبولت از تحول آفرینان این زمینه بودهاند. از مهمتری نظریه پردازان در این زمینه که نظرات او نقشی مهم در درک صحیح از هرمنوتیک است فرید ریش شلابر ماخر نام دارد.
نظریات شلایر ماخر:
شلایر ماخر بک فیلسوف آلمانی است که در آغاز سدهی نوزدهم میزیسته، او از تاثیر گذارترین نظریه پردازان در هرمنوتیک است از نظر او فلسفه نقش مهمی ر در مباحث ایفا کرده است.
شلایر ماخر نخستین کسی بود که در صدد ساختن نظریهی همگانی تاویل برآمد، نظری که در موردمتون دینی و غیردینی یکسان باشد. او قبول نداشت که کسی با توجه به زندگی و خصوصیتهای روانی و ذهنی، یا نیتهای پدید آورندهی اثر بتواند به رازها و معناهای آن پی ببرد. از نظر شلایرماخر هر متنی معنای نهفتهای دارد که هر تاویلی نمیتواند به این معنا نزدیک باشد از نظر او متون دینی معناهایی نهفتهای داردند که ما قادر به فهم آنها نیستیم ولی عدم درک ما دلیل بر عدم معناهای باطنی در متون دینی نیست و مولف این، معناهای باطنی هم خداوند است. عدم درک معنای باطنی متون دینی موجب بروز مشکلی به نام «دور هرمنوتیک ی» میشود.
شلایر ماخر برای رهایی از دور هرمنوتیک ی چارهای اندیشیده از نظر او یک عبارت از یک سو با قاعدههای لغوی، زبانی که موجب قرار دادی شدن آن است متصل است و از سوی یدگر با زمنه تاریخی متصل است درنتیجه دور، هرمنوتیک ی چون در موقعیت تاریخی قرار گیرد مساله ساز نخواهد بود.
هرمنوتیک مدرن:
شاید بتوان از هرمنوتیک مدرن به هرمنوتیک فلسفی نیز تعبیر کرد.از بنیان گذاران هرمنوتیک مدرن می توان از
نام برد. هر یک از اینها توانستند در شاخههای گوناگون از دانایی فلسفی علمی، موقعیت رویکرد هرمنوتیک ی را تثبیت کنند.
دیدگاه نیچه: از نظر نیچه افراد براساس برداشتی سنتی میاندیشند که درهر متن، معنایی نهفته وجود دارد و آنان بایدبه آن معنای نهفته دست پیدا کنند. ازنظر نیچه نیازهای بشر است که جهان را تاویل میکند ارزش جهان در تاویلهای بشری پنهان است و در واقع جهان در خود نه معنایی دارد و نه ارزشی. پس بنابر نظر نیچه حقیقت چیزی جز تاویل ما نیست همچنین نیچه معتقد است که در طی گذر زمان و سیر تاریخی ملاک درستی و نادرستی تغییرمیکند.