دانلود پایان نامه رشته الهیات تاریخ زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم ) قبل و بعد از بعثت با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 143
دانلود پایان نامه آماده
چکیده:
در نوشته حاضر مطالبی درباره تاریخ زندگانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل و بعد از بعثت در چندین فصل به نگارش در آمده است که هر فصل زیر مجموعههای خاص به خود را دارد که عبارتند از:
فصل نخست در مورد میلاد و کودکی پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد که شامل وقوع حوادث شب میلاد آن حضرت، سال و ماه و روز تولد آن حضرت و دوران شیرخوارگی و سفرهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) به یثرب و شام است که مطالعه تاریخ زندگی چنین مرد بزرگی، از جمله حوادث تولد آن حضرت و صحنه های غم انگیز دیگری که در دوران کودکی آن حضرت رخ داد چیزهای بسیار زیادی می تواند به ما بیاموزد.
فصل دوم شامل دوران جوانی آن حضرت می شود که عبارت از عواطف آن حضرت در دوران جوانی و جنگهای فجار و پیمان حلف الفضول و شبانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که مطالعه این دوره از زندگی آن حضرت بردباری و صبوری در برابر سختی ها و مصائب را به هر انسانی می آموزد.
فصل سوم دوره ازدواج تا بعثت آن حضرت را در برمی گیرد که شامل پیشنهاد ازدواج، کیفیت خواستگاری، آیین پیامبر قبل و بعد از بعثت می باشد.
فصل چهارم پژوهش دوران بعثت تا هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در برمی گیرد که شامل رفتن پیامبر به غار حرا و آغاز وحی، نخستین زن و مرد مسلمان، دعوتهای پیامبر که شامل دعوت سری، دعوت خویشاوندان و دعوت عمومی می باشد و آزار و شکنجه هایی که مشرکان قریش بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دیگر مسلمانان وارد می کردند که این فصل صحنه های پر ابهت و اسرارآمیزی مانند نزول وحی و به دنبال آن مقاومت عجیب و سرسختانه سیزده ساله پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یاران معدود او، در راه نشر آیین اسلام در مکه و مبارزه با بت پرستی می باشد.
دانلود پایان نامه رشته الهیات مدیریت و فرماندهی پیامبر (ص) در جنگها با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 150
دانلود پایان نامه آماده
مقدمه:
حتی آنها که اسلام را به عنوان یک آئین الهی نپذیرفته اند، در این امر شک ندارند که پیامبر اسلام، فرمانده بزرگی بود که پیروزی سربازانش را در کمترینمدت و با کمترین ضایعات تامین کرد. و از نظر مدیریت نیز آنچنان نیرومند بود که از یک جامعه نیمه وحشی، تمدنی بزرگ به وجود آورد و از قبائل پراکنده عرب توانست تشکیل امتی بدهد. شک نیست که تالیف امتی واحد از قبایلی که در طول تاریخ به نزاع وتخاصم و حمله و هجوم بر یکدیگر عادت کرده بودند و خون همدیگر را می ریختند؛ در اندک مدتی، کاری بس بزرگ و معجزه اجتماعی بی نظیری است که تاثیر آن بر کل تاریخ بشر بر کسی پوشیده نیست.
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) این برتری را دارا بود که برای اولین بار در تاریخ ملت عرب، ملل دیگر را در تحت رایت اسلام به عنوان «امت واحد» گرد آورد و این پیروزی سبب شد که در مدت 23 سال تمام جزیره العرب را آزاد کند، و هم عناصر مخالف و بیگانه را در آن سرزمین از میان بردارد و تأمین عدالت اجتماعی را در تمام جزیره محقق سازد.
گفته اند که پیامبر اسلام در ده ها غزوه (جنگهایی که در آن، پیامبر (ص) حضور داشتند) و سریه (جنگهایی که در آن، پیامبر (ص) حضور نداشتند) در دوران حیاتش بیست و هفت نبرد را خود شخصاً رهبری کرد.و پیروزی های عظمیی که پیامبر در این جنگ ها بدست آورد نشانگر برتی روش او در نبرد بوده است.
متاسفانه هیچ یک از مورخان نتوانسته اند افق استراتژی غزوات پیامبر (ص) و کارهای نظامی او را کاملاً روشن کنند، و لذا اعمال نظامی او از نظر فنی بخوبی تبیین نشده است.
فهرست
مقدمه
زمینة بحث
نگاهی گذرا به زندگی پیامبر (ص)
اختناق در مکه و آغاز هجرت
مسئولیتها و وظایف یک مدیر و فرمانده
1- تصمیم گیری
الف – آگاهیها و تجربههای گذشته
ب ـ بهره گیری هر چه بیشتر از مشاوره
خطر استبداد
تصمیمگیری در روایات اسلامی
آفات تصمیم گیری
2- برنامهریزی
3- سازماندهی
4- ایجاد هماهنگی
5- تبیین هدف و تحریک انگیزهها
6- چارهجویی در برابر حوادث پیش بینی نشده
7- بررسی عوامل پیروزی و ناکامی و بهرهگیری از آنها
غزوة احد نمونهای از شکست پیروزی آفرین
گزارش به موقع
تشکیل شورای جنگی
تصفیه لازم
آرایش صفوف جنگجویان
تخلف از دستور فرماندهی
شایعة شهادت پیامبر (ص)
تحلیل عوامل شکست احد به عنوان پلی برای پیروزیهایآینده
8- جمع آوری اطلاعات و آمار (اطلاعات و خبریابی)
وظایف عیون
تفحص کامل
حفظ اسرار
ارائه اطلاعات به مقام مسئول
تاکتیکهای جالب بعضی از مأموران اطلاعاتی پیامبر (ص)
نفاق افکنی در شکر کفر
ویژگیهای یک سازمان اطلاعات اسلامی
9- جذب نیروهای صالح
آفت بزرگ در گزینشها
10- قدردانی تشویق و توبیخ
خبرهای منفی تشویق
شرایط تنبیه
11- شناخت عمیق
12- حفظ اسرار نظامی
13- پیش بینی موانع
14- توجیهات خاص
15- پرهیز از جنگ در جبهههای مختلف
16- بیعت گرفتن و ایجاد روحیه تازه در لحظات بحرانی
صفات و شرایط مدیران و فرماندهان اسلامی
1- ایمان به خدا
2- ایمان به هدف
3- علم وقدرت
4- علم وقدرت
5- امانت و درستکاری
6- صداقت و راستی
7- حسن سابقه
8- وراثت صالحه
9- سعد صدر
10= دلسوزی و عشق به کار
11- تجربه و آمادگی
12- شجاعت و قاطعیت
13-عدالت و دادگری
14-پایگاه مردمی
15-پایبند بودن به اصول و ضوابط
16-آگاهی برامور قدرت اجرایی
17-عاقل ترین افراد
الف ـ به ؟؟ از زود خشمی
ب – عذر پذیر
ج- مهربان نسبت به ضعفا
د- پر استقامت در برابر مسئولیت
شرایط دیگر
آفات مدیریت
ویژگیهای پنج گانه فرمانده بزرگ اسلام پیغمبر اکرم(ص) قرآن مجید
جنگهای منظم و نامنظم
رزم تهاجمی
رزم تدافعی
رزم نامنظم
نظر اسلام دربارة این نحوة جنگ
جنگهای روانی
1- اقدامات طرح ریزی شده برای ضربه زدن به روحیه دشمن
2- شایعه سازی به وسیله افراد نفوذی
3- استفاده از مقدسات دشمن
4- اشاعة صلح
مقابله با جنگلهای روانی
کجا باید جنگید؟
حرکت به سوی دشمن
در صحنه نبرد
قرارگاه
رویارویی با دشمن
آغاز و کیفیت نبرد
مراعات یک سلسله اصول اخلاقی و انسانی در جنگ
سلاح، مکان وزمان مجازو غیر مجاز در جنگ
خطرات عمومی جنگ افزارهای بیولوژیکی
اسلام و این جنگ افزارها
زمان و مکان غیر مجاز
عوامل پیروزی
ایمان به هدف
اخلاص
فرماندهی صحیح
اطاعت کامل از فرماندهی
صبر و پایداری
حفظ اسرار نظامی
آگاهی از وضعیت دشمن
سلام و نفرات (عِدّه و عُدّه)
پشت جبهه
پرچم، شعار و رجز
شعار و رجز
سخنان و خطابهای مهیج
امدادهای غیبی
فرستادن فرشتگان
اطمینان قلب و از بین بردن دلهره
ایجاد رعب در قطب دشمن
نزول باران
وزش باد
کم جلوه دادن دشمنان
دعا در جنگ
درخواستهای جبهه
بخش اول. دعا برای توانفزائی نیروهای خودی
دعا برای پیروزی آئین حق
دعا برای هدایت دشمنان
جبران ضعف برای ادامة نبرد
دعا برای حفظ ابزار و امکانات
بخش دوم. درخواست شکست دشمن
دعا برای نابودی سران کفر
درخواست تزلزل نیروهای شرکت
بخش سوم. مرحلة نهایی
دعا برای جلوگیری از حس کبر و غرور
فلسفه و آثار دعا
اثر عمیق محتویات دعا ها
مبارزه با اضطرابهای درونی
نماز خوف
نماز مطارده یا شدت خوف
امان در جنگ
چه کسی میتواند امان دهد؟
شرایط امان
اسرای جنگی
رفتار با اسرا پس از پایان جنگ
آتش بس
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه
نخستین مها جر
مصادره اموال
اجتماع در دار الندوه
هجرت رسول خدا
مشرکین قریش چه کردند؟
در غار ثور
راه امن شد
سراقه در تعقیب رسول خدا
معجزهای از رسول خدا
در محله قباء
ورود علی(ع)
ورود به مدینه
عبد الله بن ابی، رئیس منافقین مدینه
در خانه ابی ایوب
منابع مقاله:
هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه
با پیشرفتسریع اسلام در شهر یثرب، مقدمات هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان مکه بدان شهر فراهم شد. زیرا مشرکین مکه روز به روز دایره فشار و شکنجه را به مسلمانان تنگتر کرده و آنها را بیشتر میآزردند تا جایی که به گفته مورخین بعضی را از دین خارج کردند.
رسول خدا(ص)نیز در مشکل عجیبی گرفتار شده بود از طرفی ابیطالب و خدیجه دو پشتیبان و حامی داخلی و خارجی خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبتبدان حضرت بی باکتر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر دیدن و شنیدن این مناظر رقتباری را که مشرکین نسبتبه پیروانش انجام میدادند طاقتش را کم کرده و از جانب خدای تعالی نیز مامور به تحمل و صبر میبود.
نفوذ اسلام در شهر یثرب فرج و گشایش بزرگی برای رسول خدا(ص)و مسلمانان بود و پیغمبر خدا(ص)به مسلمانان دستور داد هر یک از شما که تحمل آزار اینان را ندارد به نزد برادران خود که در شهر یثرب هستند، برود.
نخستین مها جر
پس از این دستور نخستین خانوادهای که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند، ابو سلمه بود که از آزار مشرکین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود. پس از این رخصت همسرش ام سلمه را(که بعدها به همسریرسول خدا(ص)درآمد)با فرزندش سلمه برداشت تا به سمتیثرب حرکت کند.
قبیله ام سلمه - یعنی بنی مغیره - همین که از ماجرا با خبر شدند سر راه ابو سلمه آمده و گفتند: ما نمیگذاریم ام سلمه را با خود ببری و ابو سلمه هر چه کرد نتوانست آنها را قانع کند و همسرش را همراه ببرد و سرانجام ناچار شد ام سلمه را با فرزندش سلمه نزد آنها گذارده و خود بتنهایی از مکه خارج شود.
از آن سو قبیله ابو سلمه - یعنی بنی عبد الاسد - وقتی شنیدند فرزند ابو سلمه در قبیله بنی مغیره است پیش آنها آمده گفتند: ما نمیگذاریم فرزندی که به ما منتسب است در میان شما بماند و پس از کشمکش زیادی که کردند دستسلمه را گرفته و به همراه خود بردند.
ام سلمه نقل کرده: که این ماجرا نزدیک به یک سال طول کشید و در طول این مدت کار روزانه من این بود که هر روز صبح از خانه بیرون میآمدم و در محله ابطح مینشستم و تا غروب در فراق شوهر و فرزندم گریه میکردم تا روزی یکی از عمو زادگانم از آنجا گذشت و چون وضع رقتبار مرا مشاهده کرد پیش بنی مغیره رفت و به آنها گفت: این چه رفتار ناهنجاری است؟چرا این زن بیچاره را آزاد نمیکنید، شما که میان او و شوهر و فرزندش جدایی انداختهاید؟
اعتراض او سبب شد تا مرا رها کرده گفتند: اگر میخواهی پیش شوهرت بروی آزادی!
بنی عبد الاسد نیز با اطلاع از این جریان سلمه را به من برگرداندند، و من هم سلمه را برداشته با شتری که داشتم تنها به سوی مدینه حرکت کردم و به خاطر تنهایی و طول راه، ترسناک و خایف بودم ولی هر چه بود از توقف در مکه آسانتر بود، و با خود گفتم که اگر کسی را در راه دیدم با او میروم.
چون به تنعیم(دو فرسنگی مکه)رسیدم به عثمان بن طلحه - که در زمره مشرکین بود - برخوردم و او از من پرسید: ای دختر ابا امیه به کجا میروی؟
گفتم: به یثرب نزد شوهرم!
پرسید: آیا کسی همراه تو هست؟گفتم: جز خدای بزرگ و این فرزندم سلمه دیگر کسی همراه من نیست. عثمان فکری کرد و گفت: به خدا نمیشود تو را به این حال واگذارد، این جمله را گفت و مهار شتر مرا گرفته به سوی مدینه به راه افتاد و به خدا سوگند تا به امروز همراه مردی جوانمردتر و کریمتر از او مسافرت نکرده بودم، زیرا هر وقتبه منزلگاهی میرسیدیم شتر مرا میخواباند و خود به سویی میرفت تا من پیاده شوم، و چون پیاده میشدم میآمد و افسار شتر مرا به درختی میبست و خود به زیر درختی و سایبانی به استراحت میپرداخت تا دوباره هنگام سوار شدن که میشد میآمد و شتر مرا آماده میکرد و به نزد من میآورد و میخواباند و خود به یک سو میرفت تا من سوار شوم و چون سوار میشدم نزدیک میآمد و مهار شتر را میگرفت و راه میافتاد، و به همین ترتیب مرا تا مدینه آورد و چون به«قباء»رسیدیم به من گفت: برو به سلامت وارد این قریه شو که شوهرت ابا سلمه در همین جاست. این را گفت و خودش از همان راهی که آمده بود به سوی مکه بازگشت.
به ترتیبی که گفته شد مسلمانان به طور انفرادی و دسته دسته مهاجرت به یثرب را آغاز کردند و البته این مهاجرتها نیز غالبا در خفا و پنهانی انجام میشد و اگر مشرکین مطلع میشدند که فردی یا خانوادهای قصد مهاجرت دارند از رفتن آنها جلوگیری میکردند و حتی گاهی به دنبال آنان تا مدینه میآمدند و با حیله و نیرنگ آنها را به مکه باز میگردانند، چنانکه ابن هشام در اینجا نقل میکند که عیاش بن ابی ربیعه به همراه عمر به مدینه آمد و چون ابو جهل و حارث بن هشام که از نزدیکان او بودند از مهاجرت او مطلع شدند، به تعقیب او از مکه آمدند و برای اینکه او را حاضر به بازگشت کنند بدو گفتند: مادرت از هجرت تو سخت پریشان و ناراحتشده تا جایی که نذر کرده است تا تو را نبیند سرش را شانه نزند و زیر سقف و سایه نرود؟
عیاش دلش به حال مادر سوخت و آماده بازگشتشد و با اینکه عمر به او گفت: اینان میخواهند تو را گول بزنند و حیلهای است که برای بازگرداندن تو طرح کردهاند ولی عیاش قانع نشد و به همراه آن دو از مدینه بیرون آمد و هنوز چندان از شهر دورنشده بودند که آن دو عیاش را سرگرم ساخته و بر وی حمله کردند و دستگیرش نموده با دستهای بسته وارد مکهاش ساختند و در جایی او را زندانی کرده و تحتشکنجه و آزارش قرار دادند تا اینکه مجددا وسیلهای فراهم شد و او به مدینه آمد.
مصادره اموال
روز به روز بر تعداد مهاجرین افزوده میشد و تدریجا مکه داشت از مسلمانان خالی میگردید. مشرکین با خطر تازهای مواجه شده بودند که پیش بینی آن را نمیکردند زیرا تا به آن روز فکر میکردند با شکنجه و تهدید و اذیت و آزار می توان جلوی پیشرفت اسلام را گرفت، اما با گذشت زمان دیدند که این شکنجه و آزارها و شدت عملها نتوانست جلوی تبلیغات رسول خدا(ص)را بگیرد. در آغاز مهاجرت افراد تازه مسلمان نیز خطری احساس نمیکردند اما وقتی که دیدند مسلمانان پناهگاه تازهای پیدا کرده و شهر یثرب آغوش خود را برای استقبال اینان باز نموده با پیشرفتسریعی که اسلام در خود آن شهر و میان مردم آنجا داشته است، چیزی نخواهد گذشت که حمله انتقامی مسلمانان از همانجا شروع خواهد شد و با نیرو گرفتن آنها و پیوند مهاجر و انصار در شهر یثرب پاسخ آن همه اهانتها و قتل و آزارها را خواهند داد، از این رو به فکر مصادره اموال مسلمانان افتاده و خواستند از این راه جلوی هجرت آنان را بگیرند و آنها را از هر سو تحت فشار و شکنجه قرار دهند. مثلا درباره صهیب مینویسند: وی مردی بود که او را در روم به اسارت گرفته و به مکه آورده بودند و در مکه به دستشخصی به نام عبد الله بن جدعان آزاد گردید، این مرد در همان سالهای اول بعثت رسول خدا(ص)به دین اسلام گروید و جزء پیروان رسول خدا(ص)گردید، و شغل او تجارت و سوداگری بود و از این راه مال فراوانی به دست آورد، مشرکین مکه او را هر روز به نوعی اذیت و آزار میکردند تا جایی که صهیب ناچار شد دست از کار و کسب خود بکشد و مانند مسلمانان دیگر به یثرب مهاجرت کند و در صدد برآمد تا مالی را که سالها تدریجا به دست آورده با خود به یثرب ببرد. هنگامی که مشرکین خبر شدند وی میخواهد به یثرب برود سر راهش را گرفته گفتند: وقتی تو به این شهر آمدی مردی فقیر و بی نوا بودی و این ثروت را در این شهر به دست آورده و اندوختهای و ما نمیگذاریم این مال را از این شهر بیرون ببری.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
استقامت در سیره پیامبر اعظم (ص)
● مقدمه
● استقامت در جهت تبلیغ دین اسلام
● استقامت در حوزه اقتصادی
● استقامت در حوزهٔ نظامی
● استقامت در حوزهٔ سیاسی و حکومتی
● استقامت و مدارا با دشمنان
● استقامت در برابر خواستهها و اندیشههای نادرست و پایبندی به صداقت
● استقامت در جهت دادن مسئولیت به جوانان
● مهرورزی
● استقامت در جهت اجرای عدالت
● استقامت در جهت اجرای اصل شایسته سالاری
● وفاق اجتماعی
● نتیجه
منابع
استقامت در سیره پیامبر اعظم (ص)
شخصیت وجودی پیامبر اسلام(ص) در تمامی ابعاد الگوی یک انسان کامل است. لذا محقق بر آن شد با الهام گرفتن از قرآن کریم و فرمودههای بزرگان دین، استقامت و بردباری آن حضرت در ابعاد مختلف مورد تحقیق و پژوهش قرار دهد.
استقامت در سیرهٔ پیامبر اعظم(ص) در عرصهها و حوزههای مختلف، ظهور و بروز و نمود مییابد. از یک سو در تبلیغ دین اسلام به قدری نمود دارد که خداوند در آیات شریفه قرآن کریم آن حضرت را مورد خطاب قرار داده است (سوره کهف، آیه ۶). از سوی دیگر، آن حضرت در مقابل فشارهای شدید اقتصادی در شعب ابی طالب، دشمنان را وادار به عقب نشینی کرده و صفحات زیبایی را در تاریخ استقامت رقم زده است. در حوزهٔ نظامی علی رغم تمام کمبود امکانات، تاریخ شاهد غزوات بسیاری از پیامبر اعظم(ص) بوده که در سایه صبر و استقامت و توکل به خداوند انجام شده است و در حوزه سیاسی، استقامت آن حضرت(ص) در قبال تهدیدهای منافقان و مخالفان، بسیار درخور توجه است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) که در کودکی پدر را از دست داده و در زندگی با مشکلات فراوان روبه رو بودند، تلاش وافر داشتند که همواره بر صراط مستقیم استوار باشند. رفتارشان چنان سرآمد همگان بود که از شدت مهربانی و مهرورزی، زبانزد همه و به خاطر صداقت و امانتداری به محمد امین معروف شدند.
آن حضرت مشکلات زندگی خود را یکی پس از دیگری با صبر و بردباری، تحمل و استقامت و توکل بر خداوند بزرگ پشت سر گذاشتند، تا اینکه در سن چهل سالگی، در مکه و در شرایطی که جهل و نادانی در سراسر عربستان بیداد میکرد، به رسالت مبعوث شدند. در روزهای آغازین رسالت، با علی(ع) و حضرت خدیجه برای عبادت به خارج شهر مکه می رفتند و بعد از مدتی در خود کعبه نماز میگزارند. سه سال شرایط به همین منوال گذشت تا آن حضرت با دعوت از خویشاوندان در منزل خود، آنان را به اسلام فراخواندند و تبلیغات دین اسلام را با کمک و همدلی علی(ع) و جمعی از خویشاوندان که پیشتر مسلمان شده بودند، آشکار فرمودند.
کم کم با بالا گرفتن تعالیم پیامبر(ص)، بر شدت مخالفت مخالفان نیز افزوده شد. از این رو درگامهای نخست سعی کردند با ریش سفیدی و وساطت این بحران را حل کنند. آنان به نزد ابوطالب رفتند که بزرگ قوم بود، ولی ابوطالب از پیامبر(ص) دفاع کرد. وقتی از این راه نومید شدند، تصمیم به استهزا و تمسخر پیامبر اسلام گرفتند. ولی این ترفند آنان نیز با سعهٔ صدر و بزرگواری حضرت (ص) که نتیجه ای نداشت.
شخصیت وجودی پیامبر اسلام(ص) در تمامی ابعاد الگوی یک انسان کامل است. لذا محقق بر آن شد با الهام گرفتن از قرآن کریم و فرمودههای بزرگان دین، استقامت و بردباری آن حضرت در ابعاد مختلف مورد تحقیق و پژوهش قرار دهد.
رسول گرامی اسلام(ص) در تبلیغ دین مبین اسلام از هیچ تلاش و کوششی دریغ نفرمودند و همواره در برابر معضلات سر راه خود، مقاومت و صبر پیشه میکردند. وجود مبارکشان آنچنان پر از رحمت و مهربانی و عطوفت بود که ایشان را مظهر رأفت خداوند و کانون محبت و مودّت برای همه مردم کرده بود. آن چه وجود پیامبر(ص) را از دیگران متمایز کرده بود این بود که مهرورزی و رحمتشان مختص به مسلمانان و خواص نبود، بلکه به مسلمانان و غیرمسلمانان محبت میکرد؛ چرا که خداوند بزرگ می فرماید: "و ما ارسلناک علی رحمه للعالمین" (انبیا، آیه ۱۰۷) (و ما تورا جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم.)
شکیبائی واستقامت آن حضرت دربرابر زخمزبانها به همراه نگاه محبت آمیزشان، چهرهٔ زیبایی از دین را به نمایش گذاشته که خود تبلیغ زوایای مختلف دین است.
"فیما رحم من الله لنت لهم ولوکنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک" (آل عمران، آیه ۱۵۹)(پس تو به لطف و رحمت الهی با آنان نرمخو شدی و اگر درشتخوی و سخت دل بودی بی شک از دور تو پراکنده می شدند.)
اوج رأفت و مهربانی پیامبر اعظم(ص) در تبلیغ دین اسلام و استفامت در برابر کج فهمیها را میتوان از آیه ذیل فهمید: " فلعک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا لهذا الحدیث اسف" (سورهٔ کهف، آیهٔ ۶) (چه بسا تو از پی اعراض آنها، اگر به این گفتار ایمان نیاوردند، خود را از اندوه هلاک کنی.)