یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

سیماى پیامبر اکرم(ص) در آئینه نهج‏البلاغه 23 ص

اختصاصی از یارا فایل سیماى پیامبر اکرم(ص) در آئینه نهج‏البلاغه 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

سیماى پیامبر اکرم(ص) در آئینه نهج‏البلاغه

هر جامعه نیاز به الگویی دارد که شناخت آن ضرورى و لازم است، قرآن کریم برترین الگوى جامعه اسلامى را پیامبر اکرم(ص) معرفی کرده است، حضرت علی(ع) در خطبه هایی که در نهج البلاغه آمده، سیمایی از حضرت محمد(ص) را ارائه کرده است .این حادثه، بزرگترین حادثه تاریخ بشرى محسوب می شود، دلیل آن نیز حوادثى است که بدنبال حادثه ولادت آن حضرت اتفاق افتاد. با ولادت آن بزرگمرد عالم هستى، تمام بتهاى عالم سرنگون شده، طاق کسرى به لرزه افتاده، دریاچه ساوه که سالها مورد پرستش قرار مى‏ گرفت به زمین فرو رفته و خشکید و آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب به خاموشى گرائید، دانش کاهنان زائل شد و سحر ساحران بر باد رفت . این همه نشان از عظمت شخصیتى دارد که در چنین روزى به دنیا آمده است، لذا جا دارد جامعه اسلامى بیش از پیش با شخصیت او آشنا شده و خصلت‏هاى آن ح ضرت را الگو و سرمشق قرار دهند . ضرورت شناخت آن حضرت‏

هر جامعه نیاز به الگو دارد که شناخت آن ضرورى و لازم است، قرآن کریم برترین الگوى جامعه اسلامى را پیامبر اکرم(ص)مى ‏داند آنجا که مى‏ فرماید: « ولکم فى رسول الله اسوة حسنة...؛ مسلماً براى شما در زندگى رسول‏خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند>

بنابراین در هر زمان باید با توجه به نیازهاى ضرورى جامعه، ابعاد شخصیتى ختمى مرتبت مورد بررسى قرار گرفته و به جامعه عرضه شود .

به گزارش پایگاه پیامبر اعظم(ص)، حضرت على (ع) نیز بر این امر تأکید دارد آنجا که مى‏فرماید: « و لَقد کان فى رسول الله (ص) کاف لَک فى الاسوة، و دلیل لَک على ذم الدنیا و عیبها و کَثرة مخازیها و مساویها اذ قبضت عنه اطرافها و وطئت لغره اکنافها و فطم عن رضاعها...» براى تو کافى است که راه و رسم زندگى پیامبر اسلام (ص) را اطاعت نمایى، تا رهنماى خوبى براى تو در شناخت بدى‏ها و عیب‏هاى دنیا و رسوایى‏ها و زشتى‏هاى آن باشد، چه اینکه دنیا از هر سو بر پیامبر(ص) باز داشته و براى غیر او گسترانده شد، از پستان دنیا شیر نخورد، و از زیورهاى آن فاصله گرفت.

در ادامه همین خطبه درباره اسوه بودن آن حضرت و لزوم اقتدا به او مى‏فرماید: « فتأس بِنبِیک الاطیب الاطهر(ص) فاِن فیه اسوة لمن تَأسى و عزاء لمن تعزى و احب العباد الَى الله المتأسى بِنبیه وَ المقتص لاثره؛ پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که در (راه و رسم) او الگویى است براى الگو طلبان و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد .

محبوب‏ ترین بنده نزد خدا کسى است که از پیامبرش پیروى کند و گام بر جایگاه قدم او نهد و راز الگو بودن حضرت نیز اصالت و جامعیت اوصاف آن حضرت است، در اینباره امیرمؤمنان (ع) مى‏فرماید: «...تا اینکه کرامت اعزام نبوت از طرف خداى سبحان به حضرت محمد (ص) رسید، نهاد اصلى وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد، نهال وجود او را در اصیل‏ترین و عزیزترین سرزمین‏ها (و خانواده‏ها) کاشت و آبیارى نمود. او را از همان درختى که دیگر پیامبران و منتخبان خود را از آن آفرید بوجود آورد... در حرم امن الهى رویید و در آغوش خانواده ای کریم بزرگ شد، شاخه‏هاى بلند آن سر به آسمان کشیده که دست کسى به میوه آن نمى‏رسید. پس پیامبر (ص) پیشواى پرهیزکاران و وسیله بینایى هدایت خواهان است، چراغى با نور درخشان و ستاره ‏اى فروزان، و شعله ‏اى با برق‏هاى خیره کننده و تابان است، راه و رسم او با اعتدال و روش زندگى او صحیح و پایدار، سخنانش روشنگر حق و باطل و حکم او عادلانه است.

شناخت آن حضرت و الگوپذیرى از روش و زندگى او نه تنها آثار گرانبهاى دنیوى و آخرتى دارد، بلکه پاداش بیکران الهى را نیز در پى دارد، چنانکه حضرت علی (ع) مى‏فرماید: پس براستى کسى که در بستر خویش با شناخت خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت بمیرد، شهید از دنیا رفته و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال نیکویى را که قصد انجامش را داشته خواهد برد.

با توجه به ضرورت شناخت اوصاف آن حضرت و الگوپذیرى از آن، به گوشه‏هایى از اوصاف و ویژگیهاى آن حضرت از دیدگاه نهج ‏البلاغه اشاره مى‏شود :

زهد و پارسائى حضرت:

زاهد واقعى کسى است که توجهش از مادیات دنیا به عنوان کمال مطلوب و برترین خواسته عبور کرده متوجه ممسائل اخروى و یا فضائل اخلاقى و معارف معنوى شده است.

زهد و پارسائى پیامبر اکرم از چنین زهدى بوده است، چنانکه على (ع) مى‏فرماید: نبى اکرم (ص) دنیا را کوچک و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه داد تا مردم بدنبال زهد واقعى باشند و لذا آن را خوار مى ‏شمرد و  نزد دیگران (نیز) خوار و بى مقدار معرفى فرمود و آن را براى ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پس پیامبر اکرم  از دل و جان به دنیا پشت کرد، و یاد آن را در دلش میراند.

در بخش دیگر امیرمؤمنان درباره زهد آن حضرت چنین مى‏گوید: «پیامبر(ص) از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست. دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته ‏تر و شکمش از همه خالى‏ تر بود، دنیا را به او نشان دادند ولى او نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزى را دشمن مى ‏دارد، آن را دشمن داشت و چیزى را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزى را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز مى‏دانست ( این یعنى بى میلى به دنیا به دلیل قرب الهى و محبت به او.

ویژگیهاى اخلاقى آن حضرت‏:

قرآن کریم از میان تمام اوصاف آن حضرت، وى را به اخلاق نیکویش تحسین مى‏ کند آنجا که مى ‏فرماید: « و ِنک لَعلى خلق عظیم؛ و یقیناً تو داراى اخلاق عظیم و برجست ه‏اى هستى» و اساساً خود آن حضرت بر این باور بود که فلسفه بعثت براى تکمیل مکارم اخلاق بود و لذا مى‏فرمود: « انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ همانا من براى به سامان رساندن فضائل اخلاقى مبعوث شده‏ام.»

اینها نشان از عظمت و ارزش اخلاق و همین طور والائى و برترى آن حضرت دارد به نمونه‏هایى از اخلاقیات آن حضرت اشاره مى‏شود:

نرم خویى و مهربانى: از دیدگاه قرآن شاخص‏ ترین ویژگى اخلاقى آن حضرت اخلاق زیبا و برخورد شفقت ‏آمیز آن حضرت با دیگران بود. آن پیامبر رحمة للعالمین با داشتن این خصلت ستودنى دلهاى بسیارى را به خود شیفته ساخته و به راه راست هدایت نمود در حالى که هیچ قدرتى توان انجام چنین کار شگرفى را نداشت، خداوند متعال در این زمینه مى‏فرماید: «فبِما رحمة من الله لنت لَهم ولَو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک؛ پس به برکت رحمت الهى (در برخورد) با مردم نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مى‏شدند.»

و على (ع) درباره اخلاق آن حضرت و نرمخویى و مهربانى او چنین مى‏گوید: پیامبر اکرم سخاوتمندترین مردم، شجاعترین آنها، راستگوترین آنها و وفادارترین انسان نسبت به وعده، نرمترین (انسان) از نظر خوى و کریمترین مردم در برخورد و معاشرت بود، هرکس در ابتدا او را مى ‏دید از او دورى مى‏کرد (ولى) هرکس با او همراه مى ‏شد و او را مى‏شناخت به او علاقمند مى‏شد و سخت به او محبت مى‏ورزید، بگونه ‏اى که مثل او قبل از آن و بعد از آن ندیده بود.»

دلسوزى و خیرخواهى: از دیگر خصوصیات آن حضرت دلسوزى و خیرخواهى و علاقه به انجام وظیفه بود، این ویژگى در رهبران الهى و پیشوایان جامعه از اهمیت ویژه‏ اى برخوردار است، قرآن مجید پیامبر گرامى اسلام را با این خصلت پسندیده معرفى مى‏کند آنجا که مى‏فرماید: « لَقَد جاءکم رسول من اَنفسکم عزیز عَلیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رَئوف رحیم؛ همانا فرستاده ‏اى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت و راهنمایى شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است .

عزت جهانى یافتن مسلمانان: امیر مؤمنان در این زمینه مى‏فرماید: « مردم! از سر نعمت بعثت پیامبر و لطف خداوند بزرگ به مقامى رسیده‏اید که حتى کنیزان شما را گرامى مى ‏دارند و به همسایگان شما محبت مى‏کنند، کسانى براى شما احترام قائلند که شما از آنها برترى نداشته و بر آنها حقى ندارید، کسانى از شما مى‏ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آنها حکومتى دارید. »

تبدیل اختلافات به وحدت و کینه ها و به الفت: در بخشى از خطبه 96 حضرت علی (ع)چنین فرمود: « قرارگاه پیامبر بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریف ‏ترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد کرد، دل‏هاى نیکوکاران شیفته او گشته، توجه دیده‏ها به سوى اوست. خدا به برکت وجود او کینه‏ ها را دفن و آتش دشمنى را خاموش کرد. با (وجود مبارک) او میان دلها الفت و مهربانى ایجاد کرد و نزدیکانى را از هم دور ساخت، انسان‏هاى خوار و ذلیل و محروم در پرتو (ایمان به) او عزت یافتند، و عزیزانى خودسر(بر اثر کفر او) ذلیل شدند، گفتار او روشنگر واقعیت‏ها و سکوت او زبانى گویا بود .»

رفتار پیامبر با خانواده

رهبران اسلام در همه زمینه هاى زندگى, راهنمایى هاى لازم را بیان کردند تا هر عضو جامعه اسلامى از هر جهت فردى و اجتماعى کامل باشد.مشاهده سیره عملى ((اسوه هاى حسنه)) از سخنان آنان نقش بیشترى در زندگى نسل جوان دارد, سیره هر شخصیت بیشتر از سخنش گویاى هویت واقعى اوست. اگر سخن از زبان شخص بیرون مى آید, سیره از مرکز دل آن شخصیت برمى خیزد. و سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و خاندان پاکش درتمامى زمینه ها بهترین تابلو و الگو براى تإسیس مدینه فاضله و جامعه نمونه اسلامى است.

اخلاق خانوادگى پیامبر(ص)

یافتن و داشتن اسوه و چهار چوب هاى فکرى, کردارى و گفتارى در روابط خانوادگى براى هر انسانى توفیقى در جهت تکامل هر چه بهتر اوست. از سویى محک اخلاق انسان در خانواده است زیرا اشخاص در بیرون قدرت بر رفتار ضد اخلاقى ندارند یا به دلیل پاره اى ملاحظات, بد اخلاقى نمى کنند. آن کس که در منزل که زن و فرزندانش تحت نظر اویند خوش رفتارى کرد, خوش اخلاق است.در این مقاله نمایى کلى از اخلاق خانوادگى پیامبر(ص) را ـ که سرمشق اعلا و بالاترین اسوه و نمونه برجسته اخلاق الهى است و براى تکمیل اخلاق مبعوث شدـ تصویر مى کنیم تا با الهام گیرى از سیره والاى او زندگى خداپسندانه اى داشته باشیم و به گونه اى که آن بزرگوار با اعضاى خانواده رفتار مى کرد معاشرت کنیم, به گونه اى سخن بگوییم که آن حضرت سخن مى گفت, آن جایى غضب کنیم که آن عزیز خشمگین مى شد, و جایى عفو کنیم که آن جناب مى بخشید.عایشه, عیال رسول خدا(ص) که به خصوصیات اخلاقى او آگاه بود, جزئیات اخلاقى و رفتارى پیامبر را در یک جمله خلاصه کرد; که در روایت آمده است:قال سعد بن هشام: دخلت على عایشه, فسإلتها عن اخلاق رسول الله صلى الله علیه و آله. فقالت: إما تقرء القرآن؟ قلت: بلى, قالت: خلق رسول الله(ص) القرآن.

مرحوم فیض کاشانى درکتاب ((محجه البیضإ)) از ((سعدبن هشام)) روایت کرده که گفت: به دیدار ((عایشه)) رفتم و از اخلاق رسول خدا(ص) پرسیدم. او گفت: آیا قرآن نمى خوانى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق رسول خدا(ص) قرآنى است.قالت عایشه: ما کان احد احسن خلقا منه ما دعاه احد من اصحابه و لا اهل بیته الا قال: لبیک ; عایشه گفته است: احدى از پیامبر(ص) خوش خلق تر نبود, هیچ کس از اصحاب و اهل بیت او را صدا نمى زد مگر این که در جواب مى فرمود: لبیک.رشید الدین میبدى در تفسیر آیه (انک لعلى خلق عظیم) مى گوید:((رسول خدا(ص) امر و نهى قرآن را چنان پیش رفتى و نگه داشتى به خوش طبعى که گویى خلق وى و طبع وى خود آن بود.))

او رهنمودهاى قرآن را به دل مى گرفت و در زندگى اش از شیوه اى که قرآن پیشنهاد مى کردـ بى هیچ انحرافى و بى آن که هیچ ناراحتى در آن روا دارد ـ پیروى مى کرد و لذا تجسم قرآن به حساب مىآمد.و این ادعا از نظر کلام الله مجید مورد تإیید است.

کار در منزل

((خیرکم, خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائى.: بهترین شما شخصى است که با همسرش خوش رفتارتر باشد و من از تمامى شما نسبت به همسرانم خوش رفتارترم.))در اخلاق حضرت محمد, همین بس که با آن جلالت و موقعیتى که به سلاطین نامه دعوت مى نوشت در خانه, تا حد امکان کارش را شخصا انجام مى داد.اهل سیره نوشته اند: پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود, گوشت را تکه تکه مى کرد و بر سفره غذاى حقیرانه مى نشست و انگشتان خویش را مى لیسید, بز خود را مى دوشید و لباس خود را وصلهمى نمود و بر شتر خود عقال مى زد و به ناقه خود علف مى داد, با خدمتکار منزل آرد را آسیاب مى کرد و خمیر مى ساخت.

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب, (ج 1, ص 146) روایت کرده که: ((رسول خدا(ص) کفش خود را وصله مى زد, پوشاک خویش را مى دوخت, در منزل را شخصا باز مى کرد, گوسفندان و شترها را مى دوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او مى شتافت و آب وضوى شبش را خود تهیه مى کرد. و در همه کارها به اهل خانه کمک مى کرد.((لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مى برد.گاه اتفاق مى افتاد که حضرت خانه خویش را نظافت مى کرد و جارو مى کشید و خود مکرر مى فرمود: ((کمک به همسر و کارهاى منزل, صدقه و احسان در راه خدا محسوب مى شود.))از عایشه نقل شده که گفته است: محبوب ترین کارها نزد رسول خدا(ص) خیاطى بود.پیامبراکرم(ص) با همه عظمت و موقعیت ممتازش در منزل کار مى کرد. و به نگهدارى و پرستارى از کودکان مى پرداخت.

عایشه همسر آن حضرت مى گوید:

وقتى خلوت مى شد, پیامبر لباس خود را مى دوخت و کفش خویش را وصله مى کرد.

على(ع) بیش از سى سال عمر خود را با رسول خدا(ص) سپرى کرده و شناساترین فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلى و خارجى حضرتش اطلاع دقیق داشته,امام حسین(ع) مى فرماید:


دانلود با لینک مستقیم


سیماى پیامبر اکرم(ص) در آئینه نهج‏البلاغه 23 ص

دانلود تحقیق کامل درمورد مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق کامل درمورد مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب


دانلود تحقیق کامل درمورد مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15
فهرست و توضیحات:

مدیریت در بحران

پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب

طرح مسئله

تصویر اجمالى حادثه

موقعیت مسلمانان

وضعیت عمومى مدینه و روحیه مسلمین

1) برنامه ریزى و تعیین استراتژى

2) سازماندهى

3) مدیریت نیروى انسانى

اقدامات انگیزشى پیامبر(ص)

4) ارتباطات

5) نظارت و کنترل

پى ‏نوشت‏ ها:

 

مدیریت در بحران

پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب

زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشى‏ها و سیاست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوه‏هاى جدید و بابهره‏گیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورت‏هاى جوامع اسلامى است.

یکى از حساس‏ترین و سرنوشت‏سازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهت‏با اهمیت مى‏دانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آن‏چه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشت‏ساز و مهم است.

مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شده‏است، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق‏» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمى‏شود، بلکه موضوع اداره و بهره ‏گیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏گیرد.

طرح مسئله

مسلمین پس از اطلاع از آغاز تهاجم قریش، حداکثر هشت روز فرصت داشتند تا نسبت‏به انجام هرگونه اقدام تدافعى تصمیم‏گیرى کنند.

تصمیم پیامبر(ص) به حفر خندق یکى از بهترین نمونه‏هاى تصمیم‏گیرى شجاعانه است. خندقى به طول حداقل پنج کیلومتر با عرض تقریبى هفت تا ده متر و عمق حداقل سه‏متر، مستلزم حجم عظیمى از خاکبردارى است، در حالى که تمام نیرویى که در اختیار پیامبر(ص)بود به سه هزار نفر نمى‏رسید. حال این سؤال مطرح است که چه مدیریتى اعمال شد که توانست‏با وجود همه محدودیت‏ها این اقدام کم نظیر را انجام دهد و به نتیجه مطلوب برساند؟

تصویر اجمالى حادثه

غزوه احزاب بنابر قول مشهور در شوال سال پنجم هجرى (1) و در ناحیه شمال و غرب مدینة النبى واقع شد. قرآن مجید در چهار سوره و در قریب 22 آیه به مسائل مختلف این جنگ اشاره کرده‏است. (2)

سپاه مشرکین از سه لشکر به ترتیب زیر تشکیل شده‏بود:

1- لشکر قریش و هم‏پیمانانش به رهبرى ابوسفیان بن حرب، که فرماندهانى چون خالدبن‏ولید، عکرمة بن ابوجهل، عمروعاص، صفوان‏بن امیه و عمروبن عبدود در آن شرکت داشتند. مجموعه نیروهاى تحت فرماندهى ابوسفیان - با احتساب بنى‏سلیم - 4700 نفر بودند که بیش از 300 اسب و 1500 شتر به همراه داشتند. (3) این نیروها پس از نزدیک شدن به مدینه در محلى موسوم به «رومة‏» مستقر شدند.

2- لشکر غطفان و هم‏پیمانان آن‏ها از قبایل نجد، به فرماندهى «عیینة بن حصن فزارى‏» و مسعود بن رخیله و حارث بن عوف جمعا به استعداد 1800 نفر، که در نزدیکى «احد» اردو زدند و تعداد 300 اسب همراه این لشکر بود. (4)

3- بنى اسد به فرماندهى طلیحه‏بن خویلد اسدى، هم‏چنین یهودیان بنى‏نضیر که قریش را همراهى مى‏کردند و نقش آن‏ها بیشتر تقویت فکرى و روحى این حرکت نظامى بود. یهودیان بنى‏قریظه هم با شکستن پیمان، متحد احزاب محسوب مى‏شدند. اکثر مورخان تعداد نفرات احزاب را مجموعا ده هزار نفر گفته‏اند. (5) اما این عدد به نظر اندکى اغراق‏آمیز مى‏رسد. احتمالا مجموع سپاه قریش و متحدانش از حدود 8000 نفر متجاوز نبوده‏است.

امتیاز عمده سپاه احزاب که تا آن زمان در منطقه حجاز کم نظیر بود، برخوردارى از سواره نظامى با حداقل 600 اسب بود که برترى کامل آنان بر نیروهاى اسلام را تضمین مى‏کرد. به احتمال قریب به یقین، نگرانى عمده مسلمین از همین بخش سپاه احزاب بوده است. طبعا اولین اقدام مؤثر سپاه اسلام هم باید به نحوى طراحى مى‏شد که بتواند سواره نظام دشمن را زمین گیر و بى‏اثر کند.

موقعیت مسلمانان

بنا به روایت ابن اسحاق، تعداد نفرات سپاه اسلام در جریان غزوه خندق 3000 نفر بوده‏است. (6) به نظر مى‏رسد که این قول اندکى خوش‏بینانه و همراه با اغراق باشد. احتمالا این رقم با احتساب نوجوانان و جوانان و هم‏چنین همراهى کراهت‏آمیز برخى از منافقین است. لازم به ذکر است که تعداد اسب‏هاى مسلمین در غزوه خندق سى و چند اسب بوده‏است. (7)

بنا به گفته واقدى چهار روز پس از حرکت قریش از مکه، سواران خزاعه خبر حرکت احزاب را به پیامبراکرم(ص) رساندند. (8) فاصله میان مکه و مدینه براى سپاهى که با ساز و برگ جنگى حرکت مى‏کرد، ده تا دوازده روز راه بوده‏است. بنابراین پیامبر اکرم(ص) و مسلمین تنها شش تا هشت روز براى اتخاذ هرگونه تدبیر و تصمیمى فرصت داشته‏اند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب

پیامبر اکرم(ص) از کودکی تا وفات

اختصاصی از یارا فایل پیامبر اکرم(ص) از کودکی تا وفات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیامبر اکرم(ص) از کودکی تا وفات


پیامبر اکرم(ص) از کودکی تا وفات

پیامبر اکرم(ص) از کودکی تا وفات

62 صفحه

تولد و کودکی

بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول ( برابر 25آوریل 570
میلادی ) کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.

پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان
فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر " محمد "
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانواده های  بزرگ مکه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای  به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد . " حلیمه " زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی  شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد


دانلود با لینک مستقیم


پیامبر اکرم(ص) از کودکی تا وفات

پیامبر اکرم(ص) در عهدین

اختصاصی از یارا فایل پیامبر اکرم(ص) در عهدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیامبر اکرم(ص) در عهدین


پیامبر اکرم(ص) در عهدین

پیامبر اکرم(ص) در عهدین

48 صفحه

پنج شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵

چکیده: عهدین موجود «سیره مانندی» بیش نیستند که در طول قرن های متمادی، نویسندگان بسیاری آنها را به رشته تحریر در آورده اند. بنابراین، جستجو از بشارت های قرآنی در این کتاب ها اساساً خطاست. با وجود این، شواهد و قراینی در آنها وجود دارد که به خوبی، بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)قابل تطبیق است. این شواهد و قراین هم در عهد عتیق و هم در عهد جدید قابل پیگیری است.

مقدمه
خدای سبحان در آیه 157 سوره اعراف چنین فرموده است: «الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسوُلَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتوباً عِندهُم فِی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ یَنهَاهُم عَنِ المُنکَرِ... .» از این آیه شریفه استفاده می شود که اهل کتاب در عصر نزول قرآن، بشارت به حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) را در کتاب های خود می یافته اند.

 


دانلود با لینک مستقیم


پیامبر اکرم(ص) در عهدین

تحقیق تاریخ تحلیلی صدر اسلام : هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه

اختصاصی از یارا فایل تحقیق تاریخ تحلیلی صدر اسلام : هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق تاریخ تحلیلی صدر اسلام : هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه


تحقیق  تاریخ تحلیلی صدر اسلام : هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:23

فهرست مطالب:

هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه
نخستین مها جر
مصادره اموال
اجتماع در دار الندوه
هجرت رسول خدا
مشرکین قریش چه کردند؟
در غار ثور
راه امن شد
سراقه در تعقیب رسول خدا
معجزه‏ای از رسول خدا
در محله قباء
ورود علی(ع)
ورود به مدینه
عبد الله بن ابی، رئیس منافقین مدینه
در خانه ابی ایوب
منابع مقاله:

 

 

هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه
با پیشرفت‏سریع اسلام در شهر یثرب، مقدمات هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان مکه بدان شهر فراهم شد. زیرا مشرکین مکه روز به روز دایره فشار و شکنجه را به مسلمانان تنگتر کرده و آنها را بیشتر می‏آزردند تا جایی که به گفته مورخین بعضی را از دین خارج کردند.
رسول خدا(ص)نیز در مشکل عجیبی گرفتار شده بود از طرفی ابیطالب و خدیجه دو پشتیبان و حامی داخلی و خارجی خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبت‏بدان حضرت بی باک‏تر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر دیدن و شنیدن این مناظر رقتباری را که مشرکین نسبت‏به پیروانش انجام می‏دادند طاقتش را کم کرده و از جانب خدای تعالی نیز مامور به تحمل و صبر می‏بود.
نفوذ اسلام در شهر یثرب فرج و گشایش بزرگی برای رسول خدا(ص)و مسلمانان بود و پیغمبر خدا(ص)به مسلمانان دستور داد هر یک از شما که تحمل آزار اینان را ندارد به نزد برادران خود که در شهر یثرب هستند، برود.
نخستین مها جر
پس از این دستور نخستین خانواده‏ای که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند، ابو سلمه بود که از آزار مشرکین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود. پس از این رخصت همسرش ام سلمه را(که بعدها به همسری‏رسول خدا(ص)درآمد)با فرزندش سلمه برداشت تا به سمت‏یثرب حرکت کند.
قبیله ام سلمه - یعنی بنی مغیره - همین که از ماجرا با خبر شدند سر راه ابو سلمه آمده و گفتند: ما نمی‏گذاریم ام سلمه را با خود ببری و ابو سلمه هر چه کرد نتوانست آنها را قانع کند و همسرش را همراه ببرد و سرانجام ناچار شد ام سلمه را با فرزندش سلمه نزد آنها گذارده و خود بتنهایی از مکه خارج شود.
از آن سو قبیله ابو سلمه - یعنی بنی عبد الاسد - وقتی شنیدند فرزند ابو سلمه در قبیله بنی مغیره است پیش آنها آمده گفتند: ما نمی‏گذاریم فرزندی که به ما منتسب است در میان شما بماند و پس از کشمکش زیادی که کردند دست‏سلمه را گرفته و به همراه خود بردند.
ام سلمه نقل کرده: که این ماجرا نزدیک به یک سال طول کشید و در طول این مدت کار روزانه من این بود که هر روز صبح از خانه بیرون می‏آمدم و در محله ابطح می‏نشستم و تا غروب در فراق شوهر و فرزندم گریه می‏کردم تا روزی یکی از عمو زادگانم از آنجا گذشت و چون وضع رقتبار مرا مشاهده کرد پیش بنی مغیره رفت و به آنها گفت: این چه رفتار ناهنجاری است؟چرا این زن بیچاره را آزاد نمی‏کنید، شما که میان او و شوهر و فرزندش جدایی انداخته‏اید؟
اعتراض او سبب شد تا مرا رها کرده گفتند: اگر می‏خواهی پیش شوهرت بروی آزادی!
بنی عبد الاسد نیز با اطلاع از این جریان سلمه را به من برگرداندند، و من هم سلمه را برداشته با شتری که داشتم تنها به سوی مدینه حرکت کردم و به خاطر تنهایی و طول راه، ترسناک و خایف بودم ولی هر چه بود از توقف در مکه آسانتر بود، و با خود گفتم که اگر کسی را در راه دیدم با او می‏روم.
چون به تنعیم(دو فرسنگی مکه)رسیدم به عثمان بن طلحه - که در زمره مشرکین بود - برخوردم و او از من پرسید: ای دختر ابا امیه به کجا می‏روی؟
گفتم: به یثرب نزد شوهرم!
پرسید: آیا کسی همراه تو هست؟گفتم: جز خدای بزرگ و این فرزندم سلمه دیگر کسی همراه من نیست. عثمان فکری کرد و گفت: به خدا نمی‏شود تو را به این حال واگذارد، این جمله را گفت و مهار شتر مرا گرفته به سوی مدینه به راه افتاد و به خدا سوگند تا به امروز همراه مردی جوانمردتر و کریمتر از او مسافرت نکرده بودم، زیرا هر وقت‏به منزلگاهی می‏رسیدیم شتر مرا می‏خواباند و خود به سویی می‏رفت تا من پیاده شوم، و چون پیاده می‏شدم می‏آمد و افسار شتر مرا به درختی می‏بست و خود به زیر درختی و سایبانی به استراحت می‏پرداخت تا دوباره هنگام سوار شدن که می‏شد می‏آمد و شتر مرا آماده می‏کرد و به نزد من می‏آورد و می‏خواباند و خود به یک سو می‏رفت تا من سوار شوم و چون سوار می‏شدم نزدیک می‏آمد و مهار شتر را می‏گرفت و راه می‏افتاد، و به همین ترتیب مرا تا مدینه آورد و چون به‏«قباء»رسیدیم به من گفت: برو به سلامت وارد این قریه شو که شوهرت ابا سلمه در همین جاست. این را گفت و خودش از همان راهی که آمده بود به سوی مکه بازگشت.
به ترتیبی که گفته شد مسلمانان به طور انفرادی و دسته دسته مهاجرت به یثرب را آغاز کردند و البته این مهاجرتها نیز غالبا در خفا و پنهانی انجام می‏شد و اگر مشرکین مطلع می‏شدند که فردی یا خانواده‏ای قصد مهاجرت دارند از رفتن آنها جلوگیری می‏کردند و حتی گاهی به دنبال آنان تا مدینه می‏آمدند و با حیله و نیرنگ آنها را به مکه باز می‏گردانند، چنانکه ابن هشام در اینجا نقل می‏کند که عیاش بن ابی ربیعه به همراه عمر به مدینه آمد و چون ابو جهل و حارث بن هشام که از نزدیکان او بودند از مهاجرت او مطلع شدند، به تعقیب او از مکه آمدند و برای اینکه او را حاضر به بازگشت کنند بدو گفتند: مادرت از هجرت تو سخت پریشان و ناراحت‏شده تا جایی که نذر کرده است تا تو را نبیند سرش را شانه نزند و زیر سقف و سایه نرود؟
عیاش دلش به حال مادر سوخت و آماده بازگشت‏شد و با اینکه عمر به او گفت: اینان می‏خواهند تو را گول بزنند و حیله‏ای است که برای بازگرداندن تو طرح کرده‏اند ولی عیاش قانع نشد و به همراه آن دو از مدینه بیرون آمد و هنوز چندان از شهر دورنشده بودند که آن دو عیاش را سرگرم ساخته و بر وی حمله کردند و دستگیرش نموده با دستهای بسته وارد مکه‏اش ساختند و در جایی او را زندانی کرده و تحت‏شکنجه و آزارش قرار دادند تا اینکه مجددا وسیله‏ای فراهم شد و او به مدینه آمد.
مصادره اموال
روز به روز بر تعداد مهاجرین افزوده می‏شد و تدریجا مکه داشت از مسلمانان خالی می‏گردید. مشرکین با خطر تازه‏ای مواجه شده بودند که پیش بینی آن را نمی‏کردند زیرا تا به آن روز فکر می‏کردند با شکنجه و تهدید و اذیت و آزار می توان جلوی پیشرفت اسلام را گرفت، اما با گذشت زمان دیدند که این شکنجه و آزارها و شدت عملها نتوانست جلوی تبلیغات رسول خدا(ص)را بگیرد. در آغاز مهاجرت افراد تازه مسلمان نیز خطری احساس نمی‏کردند اما وقتی که دیدند مسلمانان پناهگاه تازه‏ای پیدا کرده و شهر یثرب آغوش خود را برای استقبال اینان باز نموده با پیشرفت‏سریعی که اسلام در خود آن شهر و میان مردم آنجا داشته است، چیزی نخواهد گذشت که حمله انتقامی مسلمانان از همانجا شروع خواهد شد و با نیرو گرفتن آنها و پیوند مهاجر و انصار در شهر یثرب پاسخ آن همه اهانتها و قتل و آزارها را خواهند داد، از این رو به فکر مصادره اموال مسلمانان افتاده و خواستند از این راه جلوی هجرت آنان را بگیرند و آنها را از هر سو تحت فشار و شکنجه قرار دهند. مثلا درباره صهیب می‏نویسند: وی مردی بود که او را در روم به اسارت گرفته و به مکه آورده بودند و در مکه به دست‏شخصی به نام عبد الله بن جدعان آزاد گردید، این مرد در همان سالهای اول بعثت رسول خدا(ص)به دین اسلام گروید و جزء پیروان رسول خدا(ص)گردید، و شغل او تجارت و سوداگری بود و از این راه مال فراوانی به دست آورد، مشرکین مکه او را هر روز به نوعی اذیت و آزار می‏کردند تا جایی که صهیب ناچار شد دست از کار و کسب خود بکشد و مانند مسلمانان دیگر به یثرب مهاجرت کند و در صدد برآمد تا مالی را که سالها تدریجا به دست آورده با خود به یثرب ببرد. هنگامی که مشرکین خبر شدند وی می‏خواهد به یثرب برود سر راهش را گرفته گفتند: وقتی تو به این شهر آمدی مردی فقیر و بی نوا بودی و این ثروت را در این شهر به دست آورده و اندوخته‏ای و ما نمی‏گذاریم این مال را از این شهر بیرون ببری.


دانلود با لینک مستقیم