22 ص
مقدمه
گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت میکنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار میرود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کردهاند.[i][1] اگر این نظر را بپذیریم میتوان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شدهاند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیدهاند.
راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است[ii][2]. تنها ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است. [iii][3]. (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).
واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی[iv][4] (و نه تصریقی[v][5]) به سه نوع تقسیم میگردد: ساده[vi][6]، مشتق[vii][7] و مرکب[viii][8].
واژۀ "ساده" تنها از یک واژک آزاد[ix][9] ساخته شده است، مانند tou (تاب)[x][10] ،teu (تب).
واژۀ "مشتق" علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی[xi][11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).
واژۀ "مرکب" بیش از یک واژک آزاد دارد، مانند an-e-buvâ (زن پدر) bâbâ-bele (پدر بزرگ).
"فعل" چون در مقایسه با سایر انواع واژه ساخت متفاوتی دارد، در این مقاله، در ابتدا افعال غیر بسیط و سپس سایر انواع واژه مورد بحث قرار میگیرند.
گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که دارای بن مایه لری می باشد . برای مرزبندی انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شمالی و جنوبی تقسیم می کنیم که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست . و دارای تفاوتی اندک می باشد . زبان های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه ، کنگان ، جزیره شیف ، و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است .
در همه گویشها واژه های فارسی باستان ، اوستایی و پهلوی دیده می شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی ) رایج است . این موضوع نوید تکامل زبان از فارسی قدیم به فارسی نو در منطقه می باشد . حکایت از قدمت و دیرینگی منطقه می کند .
بعلت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیزتسلط انگلیسیها هلندیها در منطقه پاره ای واژه های بیگانه دیده می شود که هنوز هم مورد استعمال است . گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان ، گناوه و دیلم می باشد .
گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان ، دشتی ، گنکان و دیر می باشد . خود شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت می کنند ولی گویش آنها همسو با گویش تنگستان بوده است . گویش شمالی نیز تنوع در عین خود دارد . در شهرستان دشتستان شناسه می در جلو افعال بکار می رود و این واژه ی می در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به ای می شود.
گویش بختیاری
زبان بومی ایل بختیاری یا گویش لری بختیاری: از گویشهای جنوب غربی ایران است و متناسب با شرایط زیستی، اقتصادی، طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است. راولینسون در سفرنامه خود مینویسد: «تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پهلوی میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از فارس باستان مشتق شده است که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشده است». محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری مینویسد: «خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده است». وی این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند.این سخن درکل درست است . گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران - شاخه لری - به شمار میرود، گویشهای لری تفاوتهایی باهمدیگر دارند - این تفاوتها بیشتر با لرهای لرستان فیلی مصداق می یابد اما با لرستان جنوبی به ویژه در استان کهگیلویه و بویر احمد و ممسنی اختلاف چندان چشمیگر نیست. مجموعا گفته میشود زبانهای لری نزدیکترین همسایه و همدسته زبان فارسی هستند.
گویش بختیاری مانند اکثر گویشهای دیگر کشورمان لهجههای متعدد دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی میتوان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود :
اول: منطقۀ شرقی که قسمتی از دنبالۀ رودخانۀ کارون را شامل میشود و همسایۀ کوه گیلویه و بویر احمد است و طبعاً از گویش بویر احمدی تأثیر پذیری داشته است. مثلاً تمام بختیاریها به «شما» میگویند «ایسا» (isA) اما در آن منطقه بر اساس گویش بویر احمد میگویند «ایشا» (ishA)
دوم: منطقۀ جنوبی که بیشتر طایفۀ مکوندی را در بر میگیرد و از رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است و تحت تأثیر گویش طایفۀ بهمئی قرار گرفته است .
سوم: منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل میشود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفته است اما در بعضی واژهها فطرتاً و از روزگار دراز این تفاوت وجود داشته است. مثلاً به عمو میگویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو میگویند تاته
چهارم: بختیاری میانی که شامل کلیۀ هفت لنگ(که از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد) و قسمتی از چهار لنگ کیان ارثی است. گویش حالت اصلی خودش را داشته و روان و یکدست است و اختلاط با واژههای بیگانه کمتر در آن صورت گرفته است .
حروف ویژه در گویش بختیاری
در بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. شاید آنها بازماندگان فارسی پهلوی باشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود .
هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمۀ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مثل nّon (یعنی نان)
ضمایر
ضمایر شخصی منفصل:
مو (mo) ... من
تو (to) ... تو
هو (Ho) ... او/آن
ایما (imA) ... ما
ایسا (isA) ... شما
هونو/اونو (ono/hono) ... آنها
-
ضمایر ملکی متصل:
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت
اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun میگیرد. مثل :
دام (dAm) مادرم
داسون (dasun) مادرشان
-
ضمایر اشاره:
یو (yo) این
هو (ho) آن
یونو (yono) اینها
هونو (hono) آنها
زمان افعال
مضارع اخباری:
شناسه + بن مضارع + -e
مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: اِخورُم (exorom)
میخوری: اِخوری (exori)
میخورد: اِخوره (exore)
میخوریم: اِخوریم (exorim)
میخورید: اِخورین (exorin)
میخورند: اِخور ِن (exoren)
-
مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است
ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)
ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e
مثل: اِخَردُم (exardom) میخوردم
-
ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خورده است: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
-
ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده میشود. مثلاً :
خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
-
آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود
نفی مضارع اخباری:
نمیخورم: نیخورُم (nixorom)
نمیگویم: نیگُم (nigom)
31 ص
آداب و رسوم : سیزده بدر
در این روز هر کس به اتفاق خانواده ی خود با فامیل به دامنه ی کوه ها و دشتهای سرسبز و نقاط زیبا و ییلاقی میرود. جوانان در این روز با هم کشتی می گیرند و زنان دور هم جمع می شوند و شادی می کنند.
مراسم ازداواج
بین مراسم شهر و روستا تفاوت بسیار است که در این مجال به اختصار به آداب و رسوم نقاط روستایی اشاره می گردد
شب یلدا
در این شب مردم معمولا به خانه ی بزرگترها می روند و تا نیمه ی شب می نشینند. میزبان گوسفندی را ذبح نموده و از میهمانان پذیرایی می نماید. مردم در حد امکان در شب یلدا هندوانه می خورند و معتقدند که هر کس در این شب هندوانه بخورد تابستان، زیاد تشنه نمی شود.
21 ص
گویند که عمرولیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین درآورد، گفت:
«شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی، بوته ی آن ریواس و سنگ های آن فیروزه است»
امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور و گوهرستان واژه های ناب پارسی است.
گویش های محلی فارسی، چه در جای جای ایران کنونی رایج باشد، چه بیرون از مرزهای سیاسی، در حکم ذخایر ارزنده ای است که انبوهی از واژه ها، اصطلاحات، امثال، افسانه ها، اشعار و تصنیف های فارسی را نگاه داشته و گردآوری، ضبط، تحقیق و نشر اهم آنها ضرورتی انکار ناپذیر است.
نیشابور با آن گذشته درخشان تاریخی و فرهنگی، تاریخ هنوز از عهده شمارش بزرگان و دانشوران این سرزمین برنیامده، یکی از ارزشمند ترین گونه های گویش فارسی را تا امروز پاس داشته است. حفظ تلفظ های درست و کهن، همچون مراعات دقیق واو یا یای معلوم و مجهول، حفظ بسیاری از کنایات، استعارات و امثال برخی از وجوه زندگی گویش نیشابوری است که در این نوشته بدانها اشارتی هست.
عناصر دستوری
در گویش نیشابوری بسیاری عناصر دستوری ارزنده بر جای مانده که برخی امروز متروک و ناشناخته است و شناسایی آنها بس سودمند تواند بود، از آن میان به ذکر چند پسوند بسنده می کنم.
الف) «وک» (واو مجعول + کاف تازی)؛ این پسوند که پس از اسامی کوتاه و گاه اصوات می آید و معمولا صفت نسبی می سازد، کاربرد بسیار دارد و هنوز زنده و تقریبا فعال است. همانند:
بادوک {badok}: خودپسند و پر افاده
ترسنوک {tersunok}: ترسو. گویا با وساطت نون وقایه
گیلوک {gilok}: گل آلود
ب) «له» (لام مفتوح + های غیر ملفوظ)؛ این پسوند که معنای نسبت می دهد، پس از اسامی قرار می گیرد و اسمی دیگر می سازد و موارد استعمال آن بسیار است. همچون:
آوله {ahvla} و اوله {avla}: آبله و تاول. منسوب به «آو» (=آب)
چله {chala}: چاله، گویا منسوب به «چه» (=چاه)
چیکله {chikela}: قطره، منسوب به «چیک» (صدای افتادن قطره)
ج) «یخ» (مصوت معلوم یاء + خای معجمه)؛ این پسوند پس از اسامی معنای شباهت دارد و صفت می سازد. مانند:
پتیخ {pettikh}: آشفته. ماننده به «پت» (pat) که در نیشابور نخ در هم پیچیده و مانند آن را گویند
تریخ {terikh}: راست ایستاده. گویا ماننده به «تیر»
زرنیخ {zernikh}: بیمارگونه و زردروی. گویا ماننده به «زر» با وساطت نون وقایه
د) «او» (مصوت الف + واو صامت)؛ این پسوند معنای شباهت دارد و پس از صفاتی می آید که بر عیب و نقصان دلالت می کند و صفتی دیگر می سازد. مانند:
شلاو {shallav}: شل گونه
کراو {karrav}: کر گونه
لنگاو {langav}: لنگ کونه
ه) «نا» (نون + مصوت الف)؛ این پسوند، پس از صفات می آید و اسم می سازد. مانند:
تنگنا {tangna}: جای تنگ
سوزنا {suzuna & sevzuna}: سبزه عید
چکیده :
امروزه، واجشناسان، صرف نظر از خطی یا غیرخطی بودن نگرششان به نظامهای آوایی، به مسئله تقدم و تأخر در کارکرد قاعدههای واجی معتقد هستند. در غیر این صورت، منطقاً، بایستی به تودهای بیسامان از قاعدههای انباشته شده در حوزهی نظام آوایی روی آورند. رویکرد سلسله مراتبی به نظام قاعدهها در حوزهی آوایی بر مبنای واقعیتی غیرقابل انکار استوار است: قاعدههای حوزهی مزبور، واقعاً، به یکدیگر مربوطند، به طوری که رعایت نشدن سلسله مراتب مزبور، قطعاً، باعث خواهد شد که صورتهای زبانی پذیرفته شکل نگیرند. اما، آیا، الزاماً، تمامی قاعدهها، نسبت به یکدیگر، دارای تقدم و تأخر هستند؟ آیا میتوان، در عین قائل بودن به این نظام سلسله مراتبی، به گونهای نظریه را تدوین کنیم که قاعدههای بیارتباط به یکدیگر بتوانند به صورت موازی و همزمان در اشتقاق شرکت کنند؟ (که، در این صورت، برخی از قاعدهها به صورت موازی و فضایی، یا، به اصطلاح، «غیرخطی»، و برخی دیگر، به صورت سلسله مراتبی و خطی ایفای نقش خواهند کرد)
در این فصل، سعی شده که نظام آوایی گویش لری به شیوهی غیرخطی، انگارهی پسازایشی جزءمستقل، توصیف شود.
فهرست مطالب :
پیشکش
یادداشت
فهرست مطالب
نمادها و نشانهها
فصل اول : مقدمه
1-1 درآمد
1-2 بیان مسئله
1-3 هدف و اهمیت موضوع
1-4 پرسشهای پژوهش
1-5 فرضیههای پژوهش
1-6 گسترهی پژوهش
1-6-1 گسترهی جغرافیایی
1-6-2 گسترهی زبانی
1-6-2-1 گویشهای مختلف زبان لری
1-7 تحولات تاریخی لرستان
1-7-1 سابقه تاریخی شهر اندیمشک
1-8 وجه تسمیهی واژهی “لر”
1-9 روش گردآوری دادهها و تدوین پیکره
1-9-1- جامعهی آماری
فصل دوم : پیشینهی پژوهش
2-1 پیشینهی نظری پژوهش
2-1-1 درآمد
2-1-2 واجشناسی زایشی معیار
2-1-3 واجشناسی جزءمستقل
2-1-4 تناوبهای مختصهای و بازنماییهای زیرین
2-1-4-1 مشاهدهیPR و کشف تناوبهای مختصهای
2-1-4-2 کشف UR
2-1-4-2-1 شواهد درون پیکرهای
2-1-4-2-2 معیارهای روششناختی پنج گانهی کشف بازنمایی زیرین
2-1-4-2-3 شواهد برون پیکرهای
2-1-4-3 تبیین رابطهی UR و PR
2-1-4-4 تبیین اشتقاقهای واجی و برهمکنشهای بالقوهی قاعدههای واجی
2-1-5 روششناسی انگارهی جزءمستقل
2-1-6 هندسهی مختصههای واجی
2-2 پیشینهی توصیفی پژوهش
2-2-1 درآمد
2-2-2 آثار برخی پژوهشگران پیرامون گونهی لری
2-2-2-1 گرامی (1371)
2-2-2-2 احمدی نرگسه (1375)
2-2-2-3 بخشیان فر (1375)
2-2-2-4 میرزایی (1379)
2-2-2-5 مکینون (2002)
2-2-2-6 آنونبی (2003)
2-2-3 برخی مطالعات هم سو پیرامون دیگر گویشهای ایرانی
2-2-3-1 پرمون (1375)
2-2-3-2 نقش بندی (1375)
2-2-3-3 پرمون (1380)
2-2-3-4 پرمون (1381)
2-2-3-5 محمدی (1382)
2-2-3-6 مهاجرین کرمانی (1382)
2-2-3-7 سوهانی (1383)
2-2-3-8 رستمی (1383)
2-2-3-9 ناطوری (1383)
فصل سوم : آواشناسی لری اندیمشک
3-1 درآمد
3-2 توصیف آوایی همخوانهای لری اندیمشک
3-2-1 همخوانهای انفجاری
3-2-1-1 انفجاریهای دولبی
3-2-1-2 انفجاریهای دندانی-لثوی
3-2-1-3 انفجاریهای نرمکامی
3-2-1-4 انفجاریهای ملازی
3-2-1-5 انفجاریهای چاکنایی
3-2-2 همخوانهای خیشومی
3-2-2-1 خیشومیهای دولبی
3-2-2-2 خیشومی لبی-دندانی
3-2-2-3 خیشومیهای لثوی
3-2-2-4 خیشومیهای نرمکامی
3-2-2-5 خیشومی ملازی
3-2-3 همخوانهای لرزان
3-2-3-1 لرزانهای لثوی
3-2-4 همخوانهای زنشی
3-2-4-1 زنشیهای لثوی
3-2-5 همخوانهای سایشی
3-2-5-1 سایشیهای لبی-دندانی
3-2-5-2 سایشیهای لثوی
3-2-5-3 سایشیهای لثوی-کامی
3-2-5-4 سایشیهای ملازی
3-2-5-5 سایشیهای چاکنایی
3-2-6 ناسودهها/ نیمواکهها/ غلتها
3-2-6-1 ناسودههای کناری لثوی
3-2-6-2 ناسودههای سختکامی/ غلتهای افراشتهی پیشین
3-2-6-3 ناسودههای نرمکامی (لبی شده )
3-2-7 همخوانهای انفجاری-سایشی
3-2-7-1 انفجاری-سایشیهای لثوی-کامی
3-3 توصیف آوایی واکههای لری اندیمشک
3-3-1 واکههای پیشین
3-3-1-1 واکههای افراشتهی پیشین
3-3-1-2 واکههای نیمه افراشتهی پیشین
3-3-1-3 واکههای افتادهی پیشین
3-3-2 واکههای مرکزی
3-3-2-1 واکههای نیمه افراشتهی مرکزی
3-3-3 واکههای پسین
3-3-3-1 واکههای افراشتهی پسین
3-3-3-2 واکههای نیمه افراشتهی پسین
3-3-3-3 واکههای افتادهی پسین
3-4 جدولهای واجگونههای همخوانی و واکهای
3-5 معرفی پیش فرضیهای ساختمان هجا در گویش لری اندیمشک
فصل چهارم : رویکردی غیرخطی به نظام آوایی لری اندیمشک
4-1 درآمد
4-2 شیوهی ارائه پیکرهها و فرایندهای واجی
4-3 فرایندهای واجی
4-3-1 خیشومی شدگی
4-3-1-1 تبیین غیرخطی
4-3-1-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-2 لبی شدگی
4-3-2-1 تبیین غیرخطی
4-3-1-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-2 واکرفتگی
4-3-3-1 تبیین غیرخطی
4-3-3-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-4 زنشی شدگی
4-3-4-1 تبیین غیرخطی
4-3-4-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-5 پیش نرمکامی شدگی
4-3-5-1تببین غیرخطی
4-3-5-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-6 فراگویی ناقص
4-3-6-1 تبیین غیرخطی
4-3-6-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-7 همگونی در جایگاه خیشومیها
4-3-7-1 تبیین غیرخطی
4-3-7-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-8 کشش جبرانی
4-3-8-1تبیین غیرخطی
4-3-8-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-9 قلب
4-3-9-1 تبیین غیرخطی
4-3-9-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-10 حذف انفجاری دندانی- لثوی بی واک
4-3-10-1 تبیین غیرخطی
4-3-10-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-11 واکه کاهی
4-3-11-1 تبیین غیرخطی
4-3-11-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-12 حذف خیشو می لثوی پایانی
4-3-12-1 تببین غیرخطی
4-3-12-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-13 حذف انفجاری دندانی- لثوی واکدار
4-3-13-1 تبیین غیرخطی
4-3-13-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-14 تغییر کیفیت واکه تاریخی
4-3-14-1 تبیین غیرخطی
فصل پنجم : نتیجهگیری
5-1 درآمد
5-2 دستآوردهای پژوهش
5-3 پیشنهادها
کتابنامهی فارسی
کتابنامهی انگلیسی
پیوستها
واژهنامهی فارسی به انگلیسی
واژهنامهی انگلیسی به فارسی
دانلود پایان نامه ارشد رشته ادبیات شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک: پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 225
دانلود پایان نامه آماده
مقدمه
امروزه مطالعات زبانشناختی در گوشه گوشه جهان جایگاه برجستهای را به خود اختصاص داده است و در این میان بررسیهای واجشناختی از دیدگاه مختلف نظری مطرح گردیده است. نظریههای واجشناسی موجود در حوزه زبانشناسی نظری به عنوان مدلهایی آرمانی زمانی میتوانند ادعای خود را به اثبات برسانند که براساس دادههای برگرفته از زبانهای طبیعی قابل سنجش باشند. برای نیل به این هدف ناگفته پیداست که بایستی شواهدی از نظام آوایی زبانهای طبیعی ارائه کرد و با اتکا به این شواهد صحت و سقم این نظریهها را محک زد. گونهی زبانی که در این پژوهش به عنوان یک زبان طبیعی و زنده مورد بررسی قرار میگیرد گویش لری اندیمشکی است. مطالعهی نظام واجی این گویش براساس نظریه واجشناسی جزءمستقل صورت میگیرد.زبان پدیدهای پویا و در حال تغییر است. گویش لری نیز که یکی از گویشهای زبانهای جنوب غربی ایران میباشد از این قاعده مستثنی نیست. گویش لری خود به زیر مجموعههایی تقسیم میشود که هر کدام با گونههای دیگر تفاوتهایی دارد. به دلیل همین تفاوتهای گویشی پژوهشگر مطالعهی خود را به گویش لری شهر اندیمشک محدود کرده است. حتی در شهر اندیمشک نیز گویش سخنگویان هر طایفه با طایفه دیگر تفاوتهای آوایی اندکی دارد که در این تحقیق از آنها چشم پوشی شده است، زیرا در غیر این صورت میبایست این تحقیق در مورد یک طایفه مشخصی انجام میگرفت و حیطهی مطالعه محدودتر میشد. در رابطه با گویش لری به طور کلی تاکنون پژوهشهای زبانی اندکی انجام گرفته است و بر روی گویش لری اندیمشک تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده است کار زبانشناختی صورت نگرفته است.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشکش
یادداشت
فهرست مطالب
نمادها و نشانه¬ها
فصل اول: مقدمه
1-1 درآمد
1-2 بیان مسئله
1-3 هدف و اهمیت موضوع
1-4 پرسش¬های پژوهش
1-5 فرضیه¬های پژوهش
1-6 گسترهی پژوهش
1-6-1 گسترهی جغرافیایی
1-6-2 گستره¬ی زبانی
1-6-2-1 گویش¬های مختلف زبان لری
1-7 تحولات تاریخی لرستان
1-7-1 سابقه تاریخی شهر اندیمشک
1-8 وجه تسمیه¬ی واژه¬ی "لر"
1-9 روش گردآوری داده¬ها و تدوین پیکره
1-9-1- جامعه¬ی آماری
فصل دوم: پیشینه¬ی پژوهش
2-1 پیشینه¬ی نظری پژوهش
2-1-1 درآمد
2-1-2 واج¬شناسی زایشی معیار
2-1-3 واج¬شناسی جزءمستقل
2-1-4 تناوب¬های مختصه¬ای و بازنمایی¬های زیرین
2-1-4-1 مشاهده¬یPR و کشف تناوب¬های مختصه¬ای
2-1-4-2 کشف UR
2-1-4-2-1 شواهد درون پیکره¬ای
2-1-4-2-2 معیارهای روش¬شناختی پنج گانه¬ی کشف بازنمایی زیرین
2-1-4-2-3 شواهد برون پیکره¬ای
2-1-4-3 تبیین رابطه¬ی UR و PR
2-1-4-4 تبیین اشتقاق¬های واجی و برهم¬کنش¬های بالقوه¬ی قاعده¬های واجی
2-1-5 روش¬شناسی انگاره¬ی جزءمستقل
2-1-6 هندسه¬ی مختصه¬های واجی
2-2 پیشینه¬ی توصیفی پژوهش
2-2-1 درآمد
2-2-2 آثار برخی پژوهشگران پیرامون گونه¬ی لری
2-2-2-1 گرامی (1371)
2-2-2-2 احمدی نرگسه (1375)
2-2-2-3 بخشیان فر (1375)
2-2-2-4 میرزایی (1379)
2-2-2-5 مکینون (2002)
2-2-2-6 آنونبی (2003)
2-2-3 برخی مطالعات هم سو پیرامون دیگر گویش¬های ایرانی
2-2-3-1 پرمون (1375)
2-2-3-2 نقش بندی (1375)
2-2-3-3 پرمون (1380)
2-2-3-4 پرمون (1381)
2-2-3-5 محمدی (1382)
2-2-3-6 مهاجرین کرمانی (1382)
2-2-3-7 سوهانی (1383)
2-2-3-8 رستمی (1383)
2-2-3-9 ناطوری (1383)
فصل سوم: آواشناسی لری اندیمشک
3-1 درآمد
3-2 توصیف آوایی همخوان¬های لری اندیمشک
3-2-1 همخوان¬های انفجاری
3-2-1-1 انفجاری¬های دولبی
3-2-1-2 انفجاری¬های دندانی-لثوی
3-2-1-3 انفجاری¬های نرم¬کامی
3-2-1-4 انفجاری¬های ملازی
3-2-1-5 انفجاری¬های چاکنایی
3-2-2 همخوان¬های خیشومی
3-2-2-1 خیشومی¬های دولبی
3-2-2-2 خیشومی لبی-دندانی
3-2-2-3 خیشومی¬های لثوی
3-2-2-4 خیشومی¬های نرم¬کامی
3-2-2-5 خیشومی ملازی
3-2-3 همخوان¬های لرزان
3-2-3-1 لرزان¬های لثوی
3-2-4 همخوان¬های زنشی
3-2-4-1 زنشی¬های لثوی
3-2-5 همخوان¬های سایشی
3-2-5-1 سایشی¬های لبی-دندانی
3-2-5-2 سایشی¬های لثوی
3-2-5-3 سایشی¬های لثوی-کامی
3-2-5-4 سایشی¬های ملازی
3-2-5-5 سایشی¬های چاکنایی
3-2-6 ناسوده¬ها/ نیم¬واکه¬ها/ غلت¬ها
3-2-6-1 ناسوده¬های کناری لثوی
3-2-6-2 ناسوده¬های سخت¬کامی/ غلت¬های افراشته¬ی پیشین
3-2-6-3 ناسوده¬های نرم¬کامی (لبی شده)
3-2-7 همخوان¬های انفجاری-سایشی
3-2-7-1 انفجاری-سایشی¬های لثوی-کامی
3-3 توصیف آوایی واکه¬های لری اندیمشک
3-3-1 واکه¬های پیشین
3-3-1-1 واکه¬های افراشته¬ی پیشین
3-3-1-2 واکه¬های نیمه افراشته¬ی پیشین
3-3-1-3 واکه¬های افتاده¬ی پیشین
3-3-2 واکه¬های مرکزی
3-3-2-1 واکه¬های نیمه افراشته¬ی مرکزی
3-3-3 واکه¬های پسین
3-3-3-1 واکه¬های افراشته¬ی پسین
3-3-3-2 واکه¬های نیمه افراشته¬ی پسین
3-3-3-3 واکه¬های افتاده¬ی پسین
3-4 جدول¬های واج¬گونه¬های همخوانی و واکه¬ای
3-5 معرفی پیش فرضیه¬ای ساختمان هجا در گویش لری اندیمشک
فصل چهارم: رویکردی غیرخطی به نظام آوایی لری اندیمشک
4-1درآمد
4-2شیوهی ارائه پیکرهها و فرایندهای واجی
4-3فرایندهای واجی
4-3-1 خیشومی شدگی
4-3-1-1تبیین غیرخطی
4-3-1-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-2 لبی شدگی
4-3-2-1تبیین غیرخطی
4-3-1-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-2 واک¬رفتگی
4-3-3-1تبیین غیرخطی
4-3-3-2اشتقاقهای غیرخطی
4-3-4 زنشی شدگی
4-3-4-1تبیین غیرخطی
4-3-4-2 اشتقاقها¬ی غیرخطی
4-3-5 پیش نرمکامی شدگی
4-3-5-1تببین غیرخطی
4-3-5-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-6فراگویی ناقص
4-3-6-1تبیین غیرخطی
4-3-6-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-7همگونی در جایگاه خیشومیها
4-3-7-1تبیین غیرخطی
4-3-7-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-8کشش جبرانی
4-3-8-1تبیین غیرخطی
4-3-8-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-9قلب
4-3-9-1 تبیین غیرخطی
4-3-9-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-10حذف انفجاری دندانی- لثوی بی واک
4-3-10-1 تبیین غیرخطی
4-3-10-2اشتقاقهای غیرخطی
4-3-11واکه کاهی
4-3-11-1 تبیین غیرخطی
4-3-11-2 اشتقاقهای غیرخطی
4-3-12حذف خیشو می لثوی پایانی
4-3-12-1 تببین غیرخطی
4-3-12-2اشتقاقهای غیرخطی
4-3-13حذف انفجاری دندانی- لثوی واکدار
4-3-13-1 تبیین غیرخطی
4-3-13-2اشتقاقهای غیرخطی
4-3-14تغییر کیفیت واکه تاریخی
4-3-14-1 تبیین غیرخطی
فصل پنجم: نتیجه¬گیری
5-1 درآمد
5-2 دست¬آوردهای پژوهش
5-3 پیشنهادها
کتاب¬نامهی فارسی
کتاب¬نامهی انگلیسی
پیوست¬ها
واژه¬نامهی فارسی به انگلیسی
واژه¬نامهی انگلیسی به فارسی
چکیده