یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درباره (( اصول د ین اسلام و مذهب شیعه

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره (( اصول د ین اسلام و مذهب شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

(( اصول د ین اسلام و مذهب شیعه ))

گیر و بندهائ د ین اسلام، که آنها را "اصول د ین اسلام" می نامند، بد ین قراراند: توحید، نبوت و معاد.برائ مذهب شیعه دو گیره (اصل) د یگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.

متولیان اسلام براین گمان هستند، که اسلام بر اصول د ین استوار بوده و چنانچه یکی از این اصول محکم باشد، ایمان شخص، در نتیجه اسلام سرنگون می گردد. این برداشت نا درست است چون ایمان به اسلام، به کردارانسان در این تنگ حصار، امکان پذ یر نمی باشد، ولی اسلام با تحریفات ذهنئ گوناگون در بین مسلمانان ادا مه دارد.

اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهئ مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنیاد یافته است. اسلام هر اند یشه ای را که خارج از حصارهای تعیین شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نمیکند.

هر مسلمانی هم به یک " اصول دین اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دین اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با این وجود پیشرفت اجتماعئ، و فرهنگئ مسلمانان در تنگ حصارهای د ین اسلام محد ود مانده است.

د ین اسلام که در قرن هقتم میلادی بوسیلهء محمد ابن عبدالله بر قبیله هائ عرب عرضه شده، افکاری هستند، که از د ینها، سنتها و خرافات مرسوم قبیله هائ اطراف مکه گرفته شده، و محمد در طول 23 سال نبوتش بر حسب نیازهای تازیان آن دوران و موقعیت خود، ترکیب کرده است. این افکار را با شعارهائ اخلا قی و اجتماعی، و برانگیختن طمع تازیان برائ بد ست آورد ن غنیمت (دارایئ نامسلمانان)، گسترش ترس از الله، وبا زور شمشیر نومسلمانان، بر قبیله هائ دیگر تحمیل کرده است. محمد باورهائ مرمان با فرهنگ آن زمان را هم، تا اندازه فهم کم رشد آن تازیان مسخ کرده و به رنگ اسلام خودش برگردانده است، تا در اصول د ینش گنجانده شوند. برای نمونه: پری که در فرهنگ ایران مهرزاد، مهر گستر، زیبا، شادی بخش، دوستدار و دایهء انسان است، به جن تبدیل گشته(1) است. و یا رام زنخدای باد و موسیقی و آورندهء سروش ، در اسلام بصورت حربه ای در دست الله درآمده که، برای نابودئ و تهدید مرمانی که او را تأیید نکرده یا تأیید نکنند، بکار می رود. جانشینان محمد هم که دیگر طعم قد رت را چشیده بودند، با سرسختی و ستمکارئ سنتئ خود، د ین اسلام را با زور شمشیر و شعار "الله و اکبر" به مرمان سرزمینهائ د یگر تزریق کرد ند.بهرحال بندهایی را که متولیان اسلام، به نام "اصول د ین" به مردم می فروشند، قیدهایی هستند که اندیشهء مسلمانان از حرکت و جستجو باز می دارد. در محدودهء این حصارها، خرد آگاه هر فرد خشک، نازا و ناتوان می گردد. به مسلمانی که اند یشه اش از این اصول تجاوز کند مرتد می گویند. در اسلام نه تنها ریختن خون مرتد آزاد است، بلکه مرتد حقی بر دارایی خود هم ندارد و چون در اسلام زن بخشی از اموال مرد بحساب می آید، زن شخصی که مرتد خوانده شده، می تواند به تصرف مسلمانان درآید.

این به آن معنی هم نیست، که هر کس اند یشهء خود را از ایمان گسست، بطور خود بخودی به آزاد اند یشی می پیوندد. چه بسا رهایی از این قید و بندها، گرفتاری در زندان و یا مردابی دیگر را به دنبال داشته باشد.

آزادی از هر دامی بدون خرد آگاه و زاینده انسان تنها آرزویی است که در آغار خود می ماند.

این هست (واقعیت) و جز این هم می تواند باشد (آرزو و روء یا)

شک ورزی، گستاخی و جویند گئ انسان است که خرد را می انگیزد، خرد میزان سنجش خدایان است، نه آنطور که الله در اسلام محتوی و محد وده عقل را از پیش و برائ هر زمان و مکان تعیین نموده است، بلکه آنطور که فردوسی، در مورد خردی که انگیخته نشود، سخن می سراید:

خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شاد مان یک زمان

چه گفت آن خرد مند مرد خرد(2) که دانا ز گفتار او بر خورد

کسی کو خرد را ندارد ز پیش د لش گردد از کردهء خویش ریش

حافظ هم طریقت خرم د ینان را کوتاه و زیبا بیان داشته است:

مباش در پئ آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیراز این گناهی نیست در فرهنگ زنخدایی ایران، هرگز اند یشه ای را خاموش نمی کنند، بلکه در روند همپرسی و همیاری با خرد، اند یشهء انسان را به زایند گی و سازند گی می انگیزند (1).

در این نوشته اصول (بندها) د ین اسلام را بطور کوتاه بررسی می کنیم.

توحید: یکتا پرستی "لا اله الا الله" یعنی: نیست الهه ای بجز الله.

این بر عکس آنچه که در افکار عمومی تحریف شده، اولین شرط پذ یرش اسلام نیست، بلکه پذ یرفتن و اطاعت از اولین تا اخرین اوامر یک قدرت نا پیدا و مخوف است. الله تنها خالق است، از نیستی به هستی خلق می کند او خالق همه چیز است، هر نیکی و هر بدی، هر ملک (فرشته) و شیطان، تاریکی و نور، مردمان گناه کار و مسلمانان با ایمان، خرد مند و اند یشمند یا موءمن و با تقوا. این خالق حدود هزار و چهارصد سال پیش، بوسیلهء محمد "رسول الله" به قبیله هائ عرب معرفی شده است، با خشم و قهر، الله پیشین و د یگر خدایان مردم عربستان و کشورهائ اطراف را در خود نابود ساخته، و به سرعت جائ همگان را به تنهایی به اسم "الله" (3) تصاحب کرده است. الله با یهوه خدائ یکتائ یهود یها چندان فرقی ندارد، فقط نمی تواند یا نمی خواهد آنطور که او بی واسطه با موسی کلام می رانده است، با محمد هم سخن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره (( اصول د ین اسلام و مذهب شیعه

زندگینامه پیامبر

اختصاصی از یارا فایل زندگینامه پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

«« زندگی نامه پیامبر اکرم (ص) »»

بیش ازهزاروچهارصد سال پیش در روز 17ربیع الاول برابر اوریل 570 میلادی کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فرو بست و به دیدار کودکش محمد نایل شد .زن عبدالله مادر محمد آمنه دختر وهب بن عبدمناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه آمنه پسر عزیزش محمد را به دایه ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد . محمد بعد از اینکه به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید . دو سال بعد که آمنه برای دیدار پدر و مادر وآرامگاه شوهرش عبدالله به مدینه رفت فرزند دلبندش را نیز همراه برد پس از یکماه آمنه با کودکش به مکه برگشت اما در بین راه در محلی به نام ابواء جان به جان آفرین تسلیم کرد و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دوچندان اثر کرد. سپس زنی به نام (ام ایمن) این کودک یتیم این نوگل باغ زندگی را همراه خود به مکه برد. این خواست خدا بود که این کودک درآغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود تا رنجهای تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگی بچشد و در بوته آزمایش قرارگیرد درآینده رنجهای انسانیت را بواقع لمس کند و حال محرومان را نیز دریابد از آن زمان در دامان پدربزرگش عبدالمطلب پرورش یافت. عبدالمطلب نسبت به نوه ی والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی درپیشانی تابناکش ظاهر بود مهربانی عمیقی نشان میداد دوسال بعد براثر درگذشت عبدالمطلب محمد از سرپرستی پدربزرگ نیز محروم شد . نگرانی عبدلمطلب درواپسین دم زندگی به خاطر فرزندزاده ی عزیزش محمد بود. به ناچار محمد در سن هشت سالگی به خانه ی عموی خویش ابوطالب رفت و تحت سرپرستی عمویش قرارگرفت. ابوطالب پدرعلی بود.آرامش و وقار سیمای متفکر محمد از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش کاملا مشخص بود به قدری ابوطالب او را دوست داشت که همیشه می خواست با اوباشد و دست نوازش برسرورویش کشد و نگذارد درد یتیمی او را آزار دهد. در سن دوازده سالگی بود که عمویش ابوطالب او را همراهش به سفری تجارتی که ان زمان در حجاز معمول بود به شام برد . در همین سفر در محلی به نام بصری که از نواحی شام بود ابوطالب به راهبی مسیحی که نام وی بحیرا بود برخورد کرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد کودک ده یا دوازده ساله از روی نشانه هایی که در کتابهای مقدس خوانده بود با اطمینان که این کودک همان پیغمبر آخرالزمان است. محمد دوران جوانی ونوجوانی را گذراند. در این دوران که برای افراد عادی سن ستیزه جویی وآلودگی به شهوت و هوسهای زودگذر است برای محمد جوان سنی بود همراه با پاکی راستی وامانت بی مانند بود. صدق لهجه ی راستی کردار و ملایمت و صبر و حوصله در تمام حرکاتش ظاهر و آشکار بود .از آلودگیهای محیط آلوده ی مکه برکنار و دامنش از ناپاکی بت پرستی پاک و پاکیزه بود به حدی که موجب شگفتی همگان شده بود آن اندازه مورد اعتمادبود که به «محمد امین» مشهورگردید .

ازدواج محمد (ص)

وقتی امانت و درستی محمد (ص) زبانزد همگان شد زن ثروتمندی ازمردم مکه به نام خدیجه دختر خویلد که پیش ازآن دوبار دیگر هم ازدواج کرده بود و ثروت زیاد وعفت و تقوایی بی نظیر داشت خواست که محمد(ص) را برای تجارت به شام بفرستد واز سود بازرگانی خود سهمی به محمد(ص) بدهد . محمد(ص) این پیشنهاد را پذیرفت. خدیجه (میسره) غلام خود را همراه محمد(ص) فرستاد وقتی میسره و محمد(ص) از سفر شام برگشتند میسره گزارش سفر را جز به جز به خدیجه داد و از امانت و درستی محمد(ص) حکایتها گفت. خدیجه شیفته امانت و درستی محمد شد چندی بعد خواستار ازدواج با محمد گردید. محمد(ص) نیز این پیشنهاد را قبول کرد . در این موقع خدیجه چهل ساله بود و محمد(ص) بیست وپنج سال داشت. خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار محمد(ص) گذاشت و غلامانش را نیز بدو بخشید. محمد(ص) بیدرنگ غلامانش را ازاد کرد و این اولین گام پیامبر در مبارزه با بردگی بود. محمد(ص) میخواست در عمل نشان دهد که می توان ساده و دور از هوسهای زودگذر و بدون غلام و کنیز زندگی کرد . خدیجه همسر عزیزو باوفایش نیز می دانست که هر وقت محمد(ص) در خانه نیست در غار حرا بسر میبرد. غار حرا در شمال مکه در بالای کوهی قراردارد که هم اکنون نیز مشتاقان به آنجا میروند و خاکش را توتیای چشم میکنند . این نقطه دور از غوغای شهر و بت پرستی و آلودگیها جایی است که شاهد راز و نیازهای محمد(ص) بوده است به خصوص درماه رمضان که تمام ماه را محمد در آنجا بسر می برد. این تخته سنگهای سیاه و این غار شاهد نزول وحی و تابندگی انوار الهی بر قلب پاک عزیز قریش بوده است . این همان کوه جبل النور است که هنوز هم نورافشانی می کند.

آغازبعثت

محمد امین(ص) قبل ازشب 27 رجب درغار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز به آفریننده ی جهان پرداخت و در عالم خواب رویاهایی می دید راستین و برابر عالم واقع. روح بزرگش برای پذیرش وی کم کم آماده می شد . در آن شب بزرگ جبرئیل فرشته ی وحی مامور شد ایاتی ازقران را بر محمد بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن محمد در این هنگام چهل سال بود. درسکوت و تنهایی و توجه خواست به خالق یگانه ی جهان جبرئیل ازمحمد(ص) خواست این آیات را بخواند.

اقرا باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم . علم الانسان مالم یعلم . یعنی بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته افرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست . محمد(ص) امی و درس ناخوانده بود گفت من توانایی خواندن ندارم. فرشته او را سخت فشرد و از اوخواست که لوحرا بخواند. اما


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه پیامبر

گذری بر رشوه از دیدگاه فقه و حقوق

اختصاصی از یارا فایل گذری بر رشوه از دیدگاه فقه و حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

دانشگاه علوم انتظامی

دانشکده راهنمایی و رانندگی

درس : اندیشه اسلامی

عنوان:

گذری بر رشوه

تهیه و تدوین:

حبیب الله آباد

استاد :

حجت الاسلام حیاری

تیر 91

مقدمه:

یکی از عوامل بسیار مهم و خطرناک سقوط و زوال هر جامعه ای ، بلای خانمانسوز "رشوه" است که چون خوره ، رشته های وحدت وحاکمیت جامعه را می خورد و آن را از درون می پوساند . شیوع رشوه خواری در یک کشور ، علاوه بر این که امنیت اقتصادی و حقوقی واخلاقی آن را از بین می برد ، مانع بزرگی است بر سر راه سازندگی ، زیرا کارگران ونیروهای عمل کننده به جای ابتکارو خلاقیت و ارائه طرحهای مفید و سازندگی، در جهت تامین معاش خود ، به رشوه خواری روی می آورند که درآمدی است بی حساب وبی دردسر .

رشوه خواری ، همانند رباخواری ، نیروهای فعال وتلاشگر جامعه را به هرز می دهد و آنها راکه باید در خدمت شکوفایی ورشد جامعه باشند تنبل، تنپرور، شکمباره، بیعار و بیتفاوت بار میآورد و موجب می شود که آنان به جای توسعه اقتصادی به تخریب اقتصادی بپردازند.

معنای لغوی رشوه :

1ـ رشوه : چیزی است که انسان برای ابطال حق ویا احقاق باطل می پردازد.

2ـ رشوه : رسیدن به خواسته از راه غیر قانونی است.

3ـ رشوه : چیزی است که برای انجام مقصود به کسی داده می شود.

ضبط رشوه

علمای لغت در واژه " رشوه " وسعت قلب نشان داده و حرف راء رشوه را با سه حالت ضمه، فتحه و کسره جایز شمرده اند .

رشوه از دیدگاه عقل :

حرمت رشوه اختصاص به شرع ندارد ، بلکه عقل نیز آن رامحکوم می کند ، و با توجه به پیامد های رشوه خواری و ضررهای جبران ناپزیری که از این طریق بر پیکر اجتماع وارد می شود ، بر محکوم بودن آن به صراحت داوری می کند.

اگر در این زمینه هیچگونه نهی و منعی از شارع نمی رسید عقل به تنهایی بر فساد و تباهی آن حکم می کرد .

نظر به این که رشوه خواری یکی از روشن ترین مصادیق ظلم وعدوان است ، لذا هیچ نیازی به استدلال دیگری نیست.

به بیان دیگر حق کشی ها ، هتک اعراض ، اتلاف اموال مسلمین ، پایمال کردن حقوق بی نوایان و پدید آوردن انواع جنا یتها وخیانتها به وسیله رشوه واخاذی در جامعه انجام می پذیرد ، و لذا نیازی به استدلال نیست.

رشوه از دیدگاه حقوقی :

رشوه :دادن مالی است به مامور رسمی یا غیر رسمی دولتی یا بلدی ، به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی ، اگر چه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد . خواه مستقیما آن مال را دریافت کند ویا به واسط شخص دیگر آن را بگیرد.

و فرق نمی کند که گیرنده مال توانایی انجام کاری راکه برای آن رشوه گرفته، داشته باشد یا نه. و فرقی نمی کند که کاری که باید برای راشی انجام دهد حق او باشد یانه.(قانون مجازات عمومی : ماده های139،140،147)

ارتشاء : هر گونه اخذ وجه یا مال یا اخذ سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی از طرف مستخدم دولتی یا مملکتی یا بلدی برای انجام دادن یا انجام ندادن امری که مربوط به تشکیلات قضایی واداری مملکتی یا بلدی ، ارتشاء نامیده می شود.

خواه گیرنده مال در انجام یا عدم انجام کاری که برای آن رشوه گرفته موثر بوده یا نبوده، خواه اقدام کرده یا نکرده باشد.(قانون مجازات عمومی ص28، ماده واحده متمم قانون دیوان جزای عمال دولت، بنددهم)

در قوانین کیفری ودر اصطلاح مراکز قانون گذاری عصر حاضر رشوه را به شرح زیر تعریف می کنند :

"رشوه عبارت است از قراردادی که بین یک فرد وکارمند منعقد می شود ، تا کارمند در مقابل گرفتن مبلغی پول ، یا مقداری جنس کار ی را که در محدوده مسئولیت اوست ، به نفع آن فرد انجام دهد ، ویا از انجام کاری که در حدود اختیارات اوست امتناع ورزد ".(الموسوعه الجنائیه: ج4ص3 والمسئولیه الجنائیه: ص113)

بسیار نادر است که واژه رشوه در غیر ابطال حق ویا احقاق باطل استعمال شود. مجمع البحرین : ج1ص184


دانلود با لینک مستقیم


گذری بر رشوه از دیدگاه فقه و حقوق

دو نمونه روش تدریس ریاضی

اختصاصی از یارا فایل دو نمونه روش تدریس ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

دو نمونه روش تدریس ریاضی (( نمایشی)):

در اینجا به عنوان نمونه دو تا از نمایشهایی را که در آنها مفاهیم ریاضی گنجانده شده و

می تواند مورد استفاده معلمین و اولیای محترم قرار گیرد ، ذکر می گردد .

1ـ نمایش تفریقهای با انتقال :

مانند : 235

157 -

مردی وارد کلاس می شود : سلام ، بچه ها اسم من یکی است ، من یک خونه در جدول

( مکانی ) دارم ، آن خونه ، خونه یکی ها ست ، بچه ها من همیشه یک رقم هستم . اگر یه وقتی تعداد من زیاد بشه که به 10 برسم یا از 10 بیشتر بشم .

در این موقع مرد دوم وارد می شود . سلام بچه ها ، آنوقت دیگر من می آیم ، اسم من ده تایی است ، من در همسایگی یکی هستم . این همسایه من پسر من نیز هست ، بچه ها پسرم راست میگه ، وقتیکه تعدادش آنقدر بشه که به 10 یا بیشتر از 10 بشه اونوقت دیگه نمی تونه در خونه خودش جابگیرد . من میام و کمکش می کنم و آنچه را که نمی تونه نگه داره با خودم به خونه خودم میارم . خوب بچه ها من یک فرقی با پسرم دارم و اون اینکه پسرم یکی یکی زیاد می شه ولی من ده تا ده تا زیاد می شوم . از طرفی شبیه به اون هم هستم اگر تعداد من به ده یا بیشتر از ده برسد در اینصورت .

مرد سوم وارد می شود : سلام بچه ها ، اونوقت من می آیم ، بچه ها اسم من صدتایی است . من در همسایگی ده تایی و یکی هستم ، ده تایی پسرم است ویکی نوه ام ، در این خانواده که شما می بینید دو پدرند و دو پسر ، اما سه نفریم .

خوب بچه ها پسرم راست میگه ، وقتیکه تعدادش آنقدر بشه که به ده برسد یا بیشتر از ده بشه دیگه در خونه خودش جا نمی گیره ، من می آیم و کمکش می کنم و آنچه

نمی تونه نگه داره با خودم به خونه ام می آرم . راستی بچه ها تا یادم نرفته یه داستانی برایتان تعریف کنم ، یکی از روزهایی گرم تابستان ما سه نفری تصمیم گرفتیم به مسافرت برویم ، هوا خیلی گرم بود ، وقتی با هم مشورت کردیم قرار شد تا به کنار دریا برویم ، رفتیم بلیط یگیریم ، آقای بلیط فروش گفت : قیمت بلیط برای شما سه نفری 157 ریال می شه اول قرار شد که هر کدام از ما همان پولی را که مربوط به خونه ما می شه پرداخت کنیم ، لذا هر کدام از ما پولهای جیبمان را بیرون آوردیم :

یکی می گوید : من 5 ریالی داشتم .

ده تایی می گوید من 30 ریالی داشتم .

صدتایی می گوید : من 200 ریالی داشتم .

وقتی کنار هم گذاشتیم : 235

آنوقت پول بلیط را زیر آن نوشتیم : 157 -

یکی : من نمی تونم 7 ریال رو بدم چون 5 ریال دارم .

ده تایی : ولی پسر جان غصه نخور ، من کمکت می کنم یک ده تایی به شما می دهم ، بیا ده ریال و حالا من هم نمی تونم 50 ریال رو بدم چون بیست ریال دارم .

صدتایی : غصه نخور پسرم ، من کمکت می کنم یک صدتایی به شما می دهم ، بیا این 100 ریال خوب بچه ها ما با این کمکهایی به هم کردیم تونستیم پول بلیط رو بدیم و یک ساعت بعد هم به مسافرت برویم .

معلم : سعی می کند با طرح سؤالهای مناسب مثلا"اینکه سه نفری چقدر پول داشتند ؟

قیمت بلیط چقدر بود ؟ چقدر دیگر کم داشتند تا پول بلیط بدست آید ؟ چگونه پول بلیط را جور کردند ؟ تدریس را ادامه می دهد و کلاس را جذاب می نماید .

2ـ ( نمونه تدریس ) ((فعّال))

نمایش جمع و تفریق متناظر :

عدد 5 = 7 - 12 12 = 7 + 5

بچه مرشد : مرشد (( با صدای بلند ))

مرشد : جان مرشد ، چیه بچه مرشد (( با صدای بلند ))

بچه مرشد : بیا که جمع جَمعه و همه حاضرند و از این بهتر نمی شه .

مرشد : صبر کن با هم برویم (( با تق تق وارد کلاس می شوند ))

بچه مرشد : مرشد جان اگر اجازه بدهی بساط و پهن کنم و تو هم یک نمایش برای بچه ها بدهی

مرشد : خوب گفتی آفرین به هوشت . خوب گوش کن . نمایش بی دسلاف نمی شه اول از بچه ها بخواه تا ما را خبر کنند . بعد شروع کنیم .

بچه مرشد : خوب بچه ها شنیدید . حالا هر کس به قدر همتش این مرشد و

بچه مرشد رو کمک کنه .

دانش آموزان نشسته : چندتن حرکت می کنند و تعدادی سکه در داخل کشکول مرشد

می اندازند که جمع تعداد سکه ها 12 تاست و سکه های زرد 7 تا و سکه های سفید5 تا خواهد بود .

مرشد : خوب بچه مرشد مثل اینکه کافیه برویم سر اصل موضوع . (( با نگاه در داخل کشکول می گوید )) . بچه مرشد من داخل کشکول را که نگاه کردم تعدادی از سکه ها سفید و تعدادی زرد بودند . همه را که شمردم از تعداد انگشتان دو دست تو ، دو سکه بیشتر بود .هفت تا از سکه ها زرد هستند ، می خواهم ببینم می توانی بگوئی سکه های سفید چند تا هستند .

بچه مرشد : فهمیدم (( در حالیکه نگاه به انگشتان دو دست و سپس نگاه به انگشتان یک دست خود میکند )) میگوید فهمیدم اما اگر اجازه بدهی من یک شعر برای بچه ها

می خوانم اگر اونا خوب گوش کنند می توانند از روی تعداد طوطی هایی که من در باغ پسته دیدم به جمع سکه ها و از اتفاقاتی که افتاده به تعداد بقیه سؤال شما پی ببرند .

مرشد : آفرین بچه مرشد می دونستم آبروی مرشد را حفظ می کنی . بخوان بچه مرشد .


دانلود با لینک مستقیم


دو نمونه روش تدریس ریاضی

مقاله آثار مهر و محبت به دیگران (( از نگاه احادیث و روایات ))

اختصاصی از یارا فایل مقاله آثار مهر و محبت به دیگران (( از نگاه احادیث و روایات )) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله آثار مهر و محبت به دیگران (( از نگاه احادیث و روایات ))


مقاله آثار مهر و محبت به دیگران   (( از نگاه احادیث و روایات ))

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:23

فهرست مطالب:

بی مهری در اسلام
محبت در بنیان تشیع
روش پیامبر با مردم
ترمیم عواطف انصار
سرزنش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مسامحه ابراز عطوفت
روش پیامبر در نوازش اطفال خود و دیگران
مهربانی و عطوفت امیر مومنان
سفارشات پیامبر درباره مهر ورزی به بندگان خدا
انسان و مساله رفاقت
انسان و زندگی اجتماعی
جوان و مساله رفاقت
دوستی های ایام جوانی
خطر رفیق بد
جوان و انتخاب رفیق
جوان و تمایل به رفاقت
انگیزه های دوستی
تفاوت رفاقت کودکان و جوانان
رفاقت بزرگسالان
جوان و رفاقتهای اتفاقی
جوان و تعصب در رفاقت
جوان و دوستی افراطی

 

 

چکیده:

از امام باقر (علیه السلام) از پدرانش، از علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: همنشینی با بدان موجب سوء ظن به نیکان می شود و همنشینی با خوبان بدان را به خوبان می پیوندد و همنشینی فجار با نیکوکاران فجار را به نیکان ملحق می کند پس کسی که وضع او بر شما مشتبه باشد و دین و روش او را نشناسید به معاشرین او نگاه کنید. پس اگر معاشرین او اهل دین خدا بودند او نیز بر دین خدا است و اگر بر دین خدا نبودند پس هیچ بهره در دین خدا برای هیچیک از آنان نیست همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود:
کسی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد پس با کافر برادری نمی کند و با فاجر رفت و آمد نمی نماید و کسی که با کافری پیوند برادری ایجاد کند یا با قاجری رفت و آمد نماید فاجر و کافر بوده است.
بی مهری در اسلام
اصولاً مردمی که مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصی هستند. امیر مومنان علی (علیه السلام) می فرماید: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.
 
محبت در بنیان تشیع
یکی از بزرگترین امتیازات مذهب تشیع بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولین روز دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که این مذهب پایه گذاری شد زمزمه محبت و دوستی علی (علیه السلام) در کار بود و دوستی امیر مومنان (علیه السلام) امتیاز شیعیان بود و بقدری شیعیان در محبت امیر مومنان ثابت قدم و استوار بودند که آن حضرت (علیه السلام) می فرمود:
اگر با این شمشیرم بینی مومن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد. و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زیرا که این مطلبی است ثابت و بر زبان پیامبرانی جاری گشته که گفت:
یا علی: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد. از این رو وقتی یکی از دوستان امیرالمومنین (علیه السلام) که مردی با فضیلت و ایمان بود، متاسفانه از روی لغزشی که از وی انجام گرفت و می بایست حد بر او جاری شود امیرالمومنین (علیه السلام) به عنوان حد دزدی، پنجه راستش را برید و به دست چپش داد. او در حالی که قطرات خون از دستش می چکید می رفت. در بین راه ابن الکواء خارجی آشوبگر، خواست از این جریان به نفع خوارج و علیه علی )علیه السلام) استفاده کند، با قیافه ای ترحم آمیز جلو رفت و گفت کی دستت را برید؟! او به جای اینکه ازعلی (علیه‌السلام) مذمت و یا شکوه کند گفت:
دستم را برید آن کس که آقای جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت، ذی حق ترین مردم نسبت به مومنان، علی بن ابی طالب، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات،… .
رهبر راه رشد و کمال گوینده گفتار راستین و صواب شجاع مکی او بزرگوار باوفا…
ابن الکوء گفت: وای بر تو، دستت را می برد و این چنین ثنایش می گوئی؟
گفت: چرا ثنایش نگویم و حال آنکه دوستیش با گوشت و خونم در آمیخته است و به خدا سوگند که نبرید دستم را جز به حقی که خداوند قرار داده است.


دانلود با لینک مستقیم