ساده ترین سقفهای مستوی آجری سقف ضربی معمولی است که به کمک تیرآهن پوشش که بر حسب دهانه و بارهای وارده و هم چنین فاصله آنها از یکدیگر محاسبه می شوند روی دیوارهای طرفین و یا به تیرآهنهای قویتر، که پل نامیده می شوند ، اتصال و نصب میکنند. سپس بین انها را با طاق های ضربی آجری می پوشانند. فاصله تیرآهن ها را بین 80 تا 120 سانتیمتر میگیرند(معمولا یک متر )
در ساختن سقفهای فولادی آجری نکات زیر را باید در نظر گرفت:
2) قرار دادن زیر سری برای تیرآهن ها
3)نصب میل مهار
4) آماده کردن سقف برای کف سازی
5) نصب توری فلزی
گاهی بجای طاق ضربی معمولی از بلوکهای آجری توخالی که به اشکال مختلف ساخته می شوند، استفاده می کنند و به کمک آجرهای تو خالی فاصله بین تیرآهنها را پوشش می نمایند.
اگر تیرآهن های سقف کوچک و بین نمره های 12 تا 16 باشد از آجرهای مخصوص که در لبه های بالهای تیرآهنها قرار می گیرند استفاده می کنند. آجرهای مجوف را طوری می سازند که اطراف بال تیرآهنها را در زیر سقف بپوشانند. تا اندود سقف روی یک جنس قرار گرفته و از ترکها مویی ناشی از غیر هم جنس بودن سقف جلوگیری شود. این گونه سقفها علاوه بر سبکی زیاد و سرعت عمل فوق العاده ساخت ، در مقابل انتقال صوت و حرارت به مراتب مقاوم تر از سقفهای آجری توپر معمولی می باشند و بعلاوه میتوان روی آنها را بلافاصله کف سازی کرد.
سقفهای آجری بدون کمک تیرآهن (سقفهای سفالی )
این سقفها را به کمک بلوکهای آجری توخالی نسبتا بزرگ و با استفاده از میلگرد و بتن می سازند. اگر سقف مستقیما روی دیوار آجری حمال قرار گیرد بتن ریزی را طوری انجام می دهند که روی دیوار شنازی ادامه داشته باشند.
تیرچه های پیش ساخته ممکن است بصورت تمام فولادی ، تمام بتن مسلح (پیش تنیده و یا ساده ) و یا قالبهای سفالی ساخته شوند.
تیرچه های تمام فولادی از قطعات نبشی ، تسمه و یا ورق خم شده نهیه می شوند. تیرچه های فنری راکه معمولا از ورق خم شده تهیه می کنند از دو قسمت فوقانی و تحتانی تشکیل می گردد. اتصال دو قسمت فوقانی و تحتانی با تسمه و یا از خم کردن تیرچه های تمام بتن مسلح را ممکن است ساده و یا بصورت پیش فشرده تهیه کنند. تیرچه های تمام بتن مسلح ساده از تن و میلگرد می سازند. این تیرچه ها از میلگرد خرپایی شکل، و یا در پاره ای موارد از ورق فلزی ، که در بالا و قسمت تحتانی محکم شده است ساخته میشوند.
انسان نیز چنین است، اگر به آفات روحی و جسمی خود توجه نکند، عنصری خطرناک و آلوده خواهد شد و اگر همین انسان در محیطی مانند محیط اطلاعاتی و امنیتی که زمینههای آسیب شغلی در آن بیشتر فراهم است قرار گیرد ولی به آسیبها و آفات توجه نداشته باشد با سرعت و شدت بیشتری به مرزهای آلودگی نزدیک خواهد شد.
سازمانهای امنیتی که مأموریتهای خاص آن با پنهانکاری همراه است و برای اجرای ای مأموریت از ابزار و شیوه خاص پنهانکاری نیز استفاده مینمایند با آسیبهای پنهانی در درون و بیرون از سازمان مواجه هستند.
واقعیت این است که در تمام کشورها وجود سازمانهای اطلاعاتی، متضمن آرامش و حفاظت از منافع ملی در برابر مطامع و منافع بیگانگان است.
ساختار محرمانه چنین سازمانهایی و ارتباط تنگاتنگ آنها با نهادها، قدرت کارکردهایشان را متوجه نیروهای داخل نیز میکند. مهمترین نقش سازانهای اطلاعاتی و امنیتی پیادهسازی سیاستها و اقدامات پنهان مربوط به حفظ امنیت ملی کشور میباشد (1)
بخاطر ویژگیهای دوگانه اقدامات پنهان که مخفیکاری و پیچیدگی اجرا میباشد، طبعاً افراد، ساختار و سازمانهای عادی کشور قادر به اجرای این مأموریتها نمیباشد لذا نقش سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی بعنوان یکی از ساختارهای مؤثر و کارآمد در حفظ امنیت ملی کشور بیش از پیش بارز میگردد.
حقیقت آن است که نوع شغل و ماهیت کار اطلاعاتی و کیفیت آن بنحوی است که در صورت وجود شرایط مناسب، زمینه انحراف، فساد و آسیب فی نفسه در نزد کارکنان براحتی مهیا میشود. طبعاً این دسته از انحرافات بصورت فردی و با انگیزههای شخصی صورت میگیرد. لذت به لحاظ ماهیت کار اطلاعاتی شناخت آسیبهای این مشاغل مهمتر از مشاغل دیگر است.
طبیعت انسان بسیار آسیبپذیر است و در مواردی که این مسئله به روان آدمی مربوط میشود آسیبپذیری افزایش پیدا میکند، حال اگر انسان در محیطی انباشته از زمینههای آسیب مانند سیستم اطلاعاتی قرار گیرد زودتر و آمادهتر در مسیر آسیبپذیری قرار میگیرد.
نوع شغل، تعاملات موجود در کار، نقش ابزار اطلاعاتی، بروز شخصیتهای کاذب، استفاده از احکام ثانویه پنهان و غیره در یک سازمان اطلاعاتی و امنیتی زمینههایی برای آسیبپذیری نیروهاست.
بنابراین میتوان گفت که یک نظام اطلاعاتی از ناحیه عوامل درون سازمانی و عوامل برونسازمانی در معرض آسیب قرار دارد.
آب و هوا:
معتدل، در مناطق غیرمعتدل، در مناطق غیرساحلی تابستانهای گرم و صاف و زمستانهای سرد و ابری و در امتداد ساحل در تابستان هوای ابری و ملایم و در زمستان تا حدودی ابری و سرد.
منابع طبیعی:
زغال سنگ، لیگنیت (زغال قهوه ای9، آهن، سرب، مس، روی ، اورانیوم، تنگستن، جیوه، منیزیم، سنگ گچ، پتاس، کائولن (خاک چینی)، نیروی هیدرولیک، زمینهای قابل کشت، فلور، آنتراسیت، سنگ آهن، معادن موجود در مناطق شمالی است.
کاربرد زمین:
زمین زراعی: 07/26%
محصولات کشاورزی ثابت : 87/9%
سایر موارد: 06/64%
مردم اسپانیا:
جمعیت : 40,280,780 (2004)
ساختار سن:
14-0 سال : 4/14% (مرد 2,989,053 - زن 2,811,350)
64-15 سال : 68% (مرد 13,748,998 - زن 4,120,140)
65 سال بیشتر: 6/17% (مرد 2,958,387 - زن 4,120,140 (2004)
میانگین سن:
جمعاً : 1/39 سال
مرد: 8/37 سال
زن : 5/40 سال (2004)
نرخ رشد جمعیت : 16/0% (2004)
نرخ موالید: (2004) جمعیت 1,000 / تولد 11/10
نرخ مرگ و میر: (2004) جمعیت 1,000 / مرگ 55/9
میزان خالص مهاجرت : (2004) جمعیت 1,000 / مهاجرتها 99/0
نسبت جنسی :
در تولد زن / مرد 07/1
زیر 15 سال : زن / مرد 06/1
64-15 سال: زن / مرد 01/1
65 سال و بیشتر: زن / مرد 72/0
کل جمعیت : زن / مرد 96/0 (2004)
ملیت : اسپانیایی
مذهب: 94% مسیحی کاتولیک (وابسته به کلیسای کاتولیک روم) و سایر مذاهب 6%
زبان : 74% کاستیل اسپانیایی، 17% کاتالون، 7% گالیسی، 2% باسک - کاستیل زبان رسمی در سرتاسر کشور است و سایر زبانهای در مناطق رسمی هستند.
میزان باسوادی :
تعریف : سن 15 سال و بیشتر توانایی خواندن و نوشتن دارد.
کل جمعیت باسواد: 9/97%
مرد: 7/98%
این مطالعه ضربه سنگینی بر افکار عمومی ونزوئلائی ها داشت و منجر به آن شد که دولت اصل ایجاد هم آهنگی سیاست نفتی اش را با سیاست دولت های خاورمیانه ای تولید کننده نفت ارزان مورد بررسی قرار دهد، تا از بهره برداری کمپانی های نفتی از نفت خاورمیانه بمنظور مقابله با قوانین مالیاتی ونزوئلا جلوگیری نماید. در سپتامبر 1949 دولت ونزوئلا یک هیئت نمایندگی سه نفری را برای یک دیدار رسمی از عربستان سعودی، ایران، مصر، عراق ، کویت و سوریه اعزام داشت، تا امتیازات ایجاد سیاست های نفتی هم آهنگ را باین کشورها گوشزد نموده وآنها را از سودی که میتوانند با اتخاذ اصل شرکت در سود بدست آورند کاملاً آگاه سازد.
این اولین فرصتی بود که در آن یکنواخت کردن کوششها در میان کشورهای صادرکننده نفت با دید هم آهنگ کردن موقعیت هایشان و حل مسائل مشترکشان مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
اولین دبیر کل اوپک، فوآد روحانی، در بیان اقدام ونزوئلا می گوید که ونزوئلا تصمیم گرفت تا به کشورهای صادرکننده نفت درخاور میانه نزدیک شود تا در منطقه ای که بسرعت براهمیتش افزوده می شد بجای رقبا، متحدینی بدست آورد.
در 1953 واقعه مهم دیگری به سوی ترکیب و هم آهنگی سیاست های نفتی بوقوع پیوست. در 29 ژوئن آن سال بین عراق و عربستان سعودی موافقت نامه ای به امضاء رسید که بر طبق آن طرفین اطلاعات نفتی خود را مبادله نموده و جلسات مشورتی مکرر و منظمی را درباره سیاست های نفتی بر پا می داشتند.
پس از آن یک دوره رکود و بدون فعالیت پیش آمد تا آنکه در 1957 مجمع اقتصادی اتحاد عرب قطعنامه ای را تصویب کرد که بموجب آن دعوت به یک کنگره نفتی شده بود تا در فوریه 1958 در قاهره تشکیل شود. اولین کنگره نفت عربی در پایتخت مصردر آوریل 1959، بجای تاریخی که کارشناسان عرب تعیین کرده بودند تشکیل شد. در این کنگره یک هیئت نمایندگی 19 نفری ونزوئلائی و یک هیئت نمایندگی چهار نفری ایرنای حضور بهم رسانیدند. تصمیمات مهمی دراین اولین کنگره اتخاذ گردید که تصمیم مشترک و جبهه واحد هیئت های نمایندگی کشورهای تولیدکننده نفت در مورد تقاضاهایشان، از جمله اصلاح اصل شرکت در سود 50-50 به نفع کشورهای میزبان را منعکس می کرد. قطعنامه نظر هیئت های نمایندگی را دائر بر آنکه هیچ تغییری در زیربنای قیمت ها نباید بدون مشورت با کشورهای تولیدکننده بعمل آید، منعکس کرد. هم چنین بر طبق قطعنامه خواسته شده دولت های شرکت کننده در کنگره ایجاد یک مجمع مشورتی عمومی را مورد مطالعه قرار دهند تا کار تبادل نظر آنها را در مورد مسائل عمومی شان و از آن جمله حفظ و حراست منابع نفتی، تولید، صدور و دیگر موضوعات تسهیل کند.
آنچه در خارج از کنگره اتاق افتاد بمراتب از وقایع داخل کنگره مهم تر بود. در فواصل بین جلسات ملاقات ها و مباحثات فراوانی بین آقایان رهبران نفتی بزرگ ترین کشورهای صادر کننده نفت تشکیل می شد و این ملاقات ها منتج به ایجاد «یک تعهد اخلاقی» بین سران هیئت های نمایندگی و از جمله ونزوئلا و ایران گردید. نتایچ مطالعات و اصول مذاکرات قاهره که در این تعهد اخلاقی گنجانده شدند، زیربنای تاسیس اوپک را بوجود آوردند. قدم مهم دیگر در راه بوجود آمدن اوپک، تهیه پیش نویس موافقت نامه عرب مصوب مارس 1960 یعنی شش ماه قبل از تشکیل سازمان، بوسیله یک کمیته فرعی انجمن اقتصادی اتحادیه عرب بود. ماده سوم انی موافقت نامه باین می دارد که کشورهای تولید کننده نفت عربی سیاست های نفتی شان را در میان خود هم آهنگ سازند و اینکه هیچ عاملی نمی تواند با توجه به نفع مشترکشان و اوضاع بازار جهانی آنها را از هم آهنگ بودن و یگانگی با دیگر کشورهای تولید کننده نفت نظیر ایران و ونزوئلا باز دارد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
- مقدمه (اشاره کلیه به موضوع تحقیق) حادثه 11 سپتامبر 1
- متن (اهمیت، ضرورت، انعکاس)................. 3
- اعتقاد فلسفی............................... 5
- نگرش....................................... 6
- نظر سازمان ملل............................. 7
- اهداف آمریکا............................... 8
- از یک نگاه دقیق به پوشش خبری............... 9
- دیدگاهها (اختلاف آمریکا، اروپا و دیگر کشورها) 9
- زمینههای اختلاف............................. 10
- نتیجهگیری.................................. 11
اجرا کنندگان عملیات یازدهم سپتامبر نه از مناطق فقیر نشین جهان اسلام که پرورده مرفه ترین مناطق جهان اسلام و بلکه تمام جهان و برخوردار از مدرن ترین امکانات معیشتی و آموزشی بوده اند. بنابراین به اجمال میتوان عامل اقتصاد و یا تضاد طبقاتی ناشی از نابرابری و ناعدالتی اقتصادی را در تحلیل این حادثه تا حدی منتفی دانست. سیاستهای بین المللی و منطقه ای امریکا و اروپا بویژه متوحش صهیونیستی، همواره موضوع یکی از انتقادات و اعتراضات دائمی جهان عرب نسبت به غرب بوده و هست اما روشن است که نمی توان همه جا از سیاستهای غرب نشانه های دشمنی با اسلام را دریافت.
غرب در برابر اردوگاه کمونیسم از مسلمان ها حمایت های جدی کرده است از مجاهدان مسلمان افغانستان در برابر اتحاد جماهیر شوروی از مسلمانان بوسنی و هرزگوین و کوزوو در برابر دولت یوگسلاوی و از جدایی طلبان مسلمان و چچن در برابر روسیه و …
شاید بتوان گفت نه حمایت غرب از مسلمانان در مناطق یادشده را باید پای حساب حمایت از اسلام نوشت و نه حمایت از رژیم صهیونیستی در مقابل فلسطین مسلمان را به معنای حمایت از یهودیت به شمار آورد. سیاست غرب، عمدتاً تابع مولفه های دیگری است که مهمترین آن حفظ هزمونی و حذف یا کاستن هرگونه رقیب احتمالی و یا فعلی است. چرا جهان عرب بعنوان وسیعترین جهان اسلام نتوانسته است چندان در دل سیاست غرب جای باز کند تا غرب را به ترجیح منافع خویش بر دولتی کوچک که در دل کشورهای اسلامی چونان دشنه ای نشسته است وادارد؟
چرا عمده ترین رسانه های تاثیرگذار بر افکار عمومی غرب به منافع صهیونیستی وابسته اند و جهان عرب در این زمینه کم ترین بهره را دارد؟
به نظر می رسد کم بهرگی عربها در این حوزه به عدم توانایی مالی آنها برنمی گردد بلکه ساختار سیاسی حاکم بر غالب کشورهای عرب ماهیت تقریبا دموکراتیک و آزاد و غیرقابل کنترل این رسانه ها را بر نمی تابد. دولتهای عرب غالباً و بلکه اجماعاً غیردموکرات هستند و به سبک قرون کهن گذشته (شیوخت و امارت و آرای ساختگی 9/99 درصدی) اداره میشوند و غرب حداقل به سه دلیل عمده از دست کاری کردن و با تغییر کلی این ساختار پرهیز دارد غرب برآن است که سابقه استعماری اش در مناطق اسلامی و به ویژه خاورمیانه به حد کافی پرونده اتهاماتش را قطور کرده و دیگر جایی دخالت و یا فشار برای تغییر نظامهای سیاسی عربی با توجه به سابقه سوءاش باقی نمانده است.