اهمیت و ضرورت مدیریت از نظر اسلام
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
فهرست مطالب :
مقدمه
حیات اجتماعی انسان
مفهوم مدیریت و رهبری
فلسفه مدیریت در اسلام
تعریف مدیریت
رابطة مدیریت با اسلام
خلاصه
چکیده :
چنانچه تاریخ زندگی بشر را مطالعه کنیم خواهیم دید آنچه را که ما امروزه مدیریت می نامیم از دیرباز به عنوان یک ضرورت برای انسان مطرح بوده و در اغلب فعالیت های وی حضور داشته است . از ایام گذشته نظریه های مدیریت و سازمان بدون آنکه مدون و منظم شده باشند ، به کار گرفته می شدند و در شرح احوال و اعمال رسولان ، رهبران ، سرداران و بزرگان در اعصار گذشته کاربرد آن مشهود است . نظریه های مدیریت ، پدیدة نوینی نیستند که بشر در عصر جدید به آن دست یافته باشد ، بلکه آنچه در قرون اخیر در زمینه سازمان و مدیریت انجام گرفته ، مجموعه سازی و جامة عمل پوشاندن به نظریات و اندیشه های پراکنده ای است که از قبل موجود بوده است . این کار اغلب به دست غربیان و ملل پیشرفته صنعتی انجام شده و به همین دلیل این توهم را برای بعضی ایجاد کرده که مدیریت یک علم یا فن بیگانه و غربی است ، در حالی که ملل شرق ، به ویژه مسلمانان ، اگر به مواریث غنی و تاریخ تمدن خود نگاهی کاوشگر و دقیق بیندازند ، می توانند اندیشه ها و کاربردهای مدیریت را به وضوح ببیند و آنچه خود داشته و دارند از بیگانه تمنا نکنند . [1] در واقع بین مدیریت و فرهنگ ملتها در هر جامعه رابطه ای مستقیم وجود دارد . مثلاً در چین باستان ، هدف ، تربیت کردن پیشوایانی بود که به فرهنگ و دانش قدیم آشنایی داشته باشند و در ژاپن امروز هدف پرورش ناموران و کارکنانی است علاقه مند به دولت از طریق تربیت عواطف آنها که احیاناً از ناحیه علم و دانش سود آنها به دولت برسد .[2] البته مدیریت پدیده ای مشترک بین همة ملت هاست ولی شیوه های آن عمومیت و یکنواختی نداشته و به خصوصیات فرهنگی و قومی هر جامعه بستگی دارد نیازهای انسانی همواره در حال گسترش اند و آگاهی بشر نسبت به بهره برداری از عوامل طبیعی و طبیعت منظماً رو به افزایش است .
مدیریت نیز با روشهای خود شبیه سایر دانش هاست ، که هدف غایی دارد . اما این هدف امکان دارد در آغاز ظهور هر علم ، بلافاصله و در طول یک نسل و حتی بیشتر تحقق نیابد . اگر هدف دانشی شناخت پیوندها ، قانون و شیوه هایی برای بهبود شرایط زندگی انسان و تلطیف پیوندها در جامعه و کاستن از رنجها و فرونشاندن عناصر خشونت و دست یافتن به سعادت و رفاه است به ناچار این دانش بی نیاز از پرداختن به جست و جویی دائمی نیست . بخصوص علوم انسانی که روز به روز با افزایش نیازمندی های مادی و معنوی ، احتیاج به گسترش اطلاعاتی دارند که همواره رو به تکاملند . فرهنگ هر قوم ، فقط مجموعه ای از آگاهی های علمی و شناخت روش ها نیست ، بلکه داشتن روحیة تحقیق و قدرت دریافت واقعیت های نو و انطباق جامعه با دگرگونی های جهانی است که بی تردید ، بخش مهم فرهنگ ملی به شمار می آید . مدیریت نیاز اجتناب ناپذیر همه ملت ها و سازمان های صنعتی و اجتماعی است ، چراکه هیچ جامعه ای بی سازمان نیست ( هر چند که سازمان نیز خود نوعی از جامعه است ) و هیچ سازمانی نیست که بی نیاز از مدیریت و رهبری مطلوب باشد ، مدیریت کاردان و پر تحرک می آفریند و این مدیریت فعال به تدریج موفق به گشایش فضای بازتر در رسیدن به هدف می شود . [3] هیچ چیز به اندازة هرج و مرج برای آدمی پریشانی ببار نمی آورد . ستم پیشه ترین حکومت ها بهتر از بی حکومتی است و هرج و مرج بزرگ ترین آفت سعادت بشریت است . مادر همة مصیبتهای عمومی که جوامع بزرگ را تهدید می کند ، بی نظمی است و مدیریت نظم آفرین شگفتی هاست .[4]
آنچه که ما در این گفتار به دنبال آن هستیم ، شناخت ضرورت و اهمیت موضوع مدیریت از نظر دین مبین اسلام است راه گشای ما در این راستا ، استناد به کلام وحی ، اخبار و احادیث معصومین سلام الله علیهم اجمعین و سیره ایشان می باشد . بدین منظور به بررسی عواملی که زمینه ساز مدیریت است ، خواهیم پرداخت .
حیات اجتماعی انسان
یکی از خصائص و ویژگیهای مهم در حیات انسان ، اجتماعی بودن و گرایش او به سوی همزیستی است که دارای نقش بسزایی در رشد و تعالی اوست و استعدادها و قوای انسانی در صحنة اجتماع است که شکوفا شدن و به کمال خود واصل می گردد . در قرآن مجید سورة حجرات ، آیه 13 آمده است :
« یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله انقیکم »
ای مردم ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه ها و فرق مختلف گردانیم تا یکدیگر را بشناسید ، بزرگترین شما نزد خدا با تقوا ترین مردمند .
در آیه شریفه فوق این خصیصه انسان صریحاً مورد اشاره واقع می گردد و معلوم می دارد که نوع انسان به صورت اجتماعی زندگی می کند .
در تشکیل اجتماع نوع انسان روی یک عامل اساسی تأکید می شود که همانا نیاز متقابل افراد نسبت به یکدیگر می باشد و این نیز ناشی از اختلاف امکانات و استعدادهای درونی هر شخص است که مشیت الهی بر آن قرار گرفته است و به این موضوع نیز آیات قرآن اشعار دارد از جمله آیه 165 از سورة انعام : « و هو الذی جعلکم خلائف الارض و رفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما آتیکم ان ربک سریع العاقب و انه لغفور رحیم . » اوست کسی که شما را خلیفه های زمین قرارداد و برخی را به درجاتی بر بعض دیگر برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده آزمون کند ، پروردگارت کیفر کردار را به زودی می دهد و همانا او آمرزنده مهربان است .
آدمی علاوه بر اینکه تمامی اشیاء را در حد امکان در خدمت خود قرار می دهد ، از همنوعان خود نیز در رسیدن به اهدافش استفاده می کند . بدین ترتیب اجتماع شکل یافته و افراد جامعه هرکدام نقشی را ایفاء می نماید و صاحب جایگاه خاصی می شوند و مسؤولیت ویژه ای را متقبل خواهند شد .
مفهوم مدیریت و رهبری
رمز بقای تشکیلات اجتماعی مسئله ای است به نام ریاست ، مدیریت یا رهبری . یعنی برتری فرد یا گروهی بر دیگران به لحاظ امکانات بیشتری که در اختیار دارد و این موضوع از چنان وضوحی برخوردار است که نمی توان یک تشکیلات انسانی را مشاهده نمود که فاقد مدیریت و رهبری بوده باشد . بنابراین ظهور رهبری به شروع زندگی اجتماعی انسان باز می گردد . وقتی دو یا چند نفر تشکیل یک گروه اجتماعی را می دهند و با یکدیگر رابطه برقرار می کنند ، تأثیری که افراد این گروه روی یکدیگر می گذارند یکسان و برابر نیست ، بلکه بعضی از افراد نقش فعال تری بخود گرفته و تأثیر بیشتری روی دیگران می گذارند . بطوریکه بیش از دیگران در گروه مورد توجه قرار می گیرند و این زمینه پیدایش رهبری در گروه است . [5]
رهبر به یک تعریف کسی است که برای گروه سبب تسهیل در نیل به هدف بشود . به عبارت دیگر وی آسان گر نیل به مقصود است . راهنمای دستگیر است . احیاناً تنها راه را نمی یابد . بلکه وسایل طی آن و رسیدن به فرجام آن را نیز فراهم می آورد .[6] از این رو رهبری و مدیریت در عرف امروز ، با همة توسعه و شمولی که پیدا کرده اگر بخواهیم مترادفی برای آنها در اصطلاحات اسلامی پیدا کنیم باید بگوییم : ارشاد و رشد یا هدایت و رشد .
قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت و رشد است . در اصطلاحات اسلامی ، قدرت مدیریت همان است که در اصطلاح فقه اسلامی رشد نامیده شده است .
مقصود از رشد درک سود و زیان و لیاقت اداره و بهره برداری است به عبارت دیگر رشد عبارت است از شایستگی و لیاقت برای نگهداری و استفاده و بهره برداری صحیح از وسایل و سرمایه های حیات .[7]
قابل ذکر است که در بحث مربوط به مدیریت گاهی مدیریت را به مفهوم خاص مدیریت سازمان ها که امروز در کتب مربوط به مدیریت مطرح است گرفته اند و گاهی به مفهوم عام که شامل رهبری و هدایت در هر سطح و برای هر مجموعه ای از انسان ها می گردد .
از نظر لغت کلمه مدیر از مصدر اداره است ( مدیر به معنای اداره کننده ، اسم فاعل است مانند قیم که به معنای اقامت کننده می باشد ) . کلمات ، مدیر ، مدیریت و اداره در اصل از ماده دور گرفته شده که مصدر آن دوران یعنی گردیدن است . بدین ترتیب مدیر به معنای گرداننده می باشد . در صورتیکه مدیریت را به معنای گرداندن بگیریم ، شامل هر نوع مدیریت در هرسطح می گردد و آنوقت می توان مفاهیمی چون رهبری ، هدایت و امامت را نیز از موارد شمول آن دانست . [8]
فلسفه مدیریت در اسلام
صنعتگر توانای آفرینش که انسان را با اندیشه های خلاق و قدرت شگفتش از گل و لای و خاک شبیه خاک کوزه گری آفرید ( و لقد خلقنا الانسان من حما مسنون ) در پیام آسمانی اش بعد از کلمه الله که 2700 بار تکرار شده کلمة رب بیش از هزار بار به میان آورده . مسئله ربوبیت یعنی تدبیر حاکم بر جهان و مفهومش این است که تمام عالم هستی ، تحت مدیریت واحدی قراردارد و این مدیر، الله است . ما مسلمانان شبانه روز ده بار در نمازهای روزانه خود این جمله را تکرار می کنیم ( الحمد الله رب العالمین ) یعنی تمام ستایش ها ویژه خداوندی است که « رب» جهانیان است . واژه رب در اصل به معنی سرپرست ، اصلاح کننده ، مدیر و مدبر چیزی است و از ریشة تربیت به معنی پرورش چیزی ، مرحله به مرحله تا به حد هستی است .[9] از دیدگاه جهان بینی توحیدی ، مجموع عالم یک واحد ، سازمان تشکیلات کارگاه صنعتی و مجموعه ای باز و یک نظام منسجم است که دارای اجزاء تشکیل دهنده زیادی است که هرکدام از این اجزاء نقشی را در ادارة عالم عهده دار بوده و تحت رهبری و حاکمیت خداوند لایزل قراردارند . در قرآن مجید ، سورة الرحمن آیه 5 آمده است : « و السماء رفعها و وضع المیزان الا تطغوا فی المیزان »
پس موجودات جهان هرکدام جزء کوچکی از این سازمان بزرگ هستند که هرگز نمی توانند از نظام حاکم بر گیتی پیروی نکنند و بی حساب و کتاب زندگی کنند . تمام فرمان های الهی دال بر نظم و ترتیب و بیانگر مدیریت حساب شده در آفرینش است به همین علت انسان ، پی به وجود مدیر ، مدبر و قادر مطلق و صانع و سازنده جهان می برد
و...
168 صفحه
چکیده
یکی از مهم ترین مشکلات ، در جوامع امروزی، مسأله تجمل گرایی است. تجمل به معنای آراستگی ظاهر و تجملگرایی به معنای افراط و و زیادهروی در آراستگی است. تجملگرایی در دیدگاه عرف، به معنای رویآوری بیش از حد به مادیات و گردآوری اشیا و لوازم غیرضروری و دلبستن به آنهاست، به گونهای که این عمل، به یک هدف برای انسانها تبدیل شود. این نوع تجملگرایی نه تنها سفارش نشده، بلکه به دلیل پیآمدهای ناخوشایند آن، نکوهش نیز شده است. البته زیبایی های مصنوعی وتجمل وخود آرایی مورد عنایت مخصوص قرآن کریم وروایات مذهبی است اما توجه بیش از اندازه به این امر ممکن است باعث پیدایش عادات ناپسندی هم چون،غرور،غفلت از یاد خدا ،خود پسندی ، خود نمایی شود . وانسان با پرداختن به این مسائل راه سعادت وتکامل را که هدف نهایی از خلقتش می باشد از بین می برد . از این رو در جهت کمرنگ کردن این مسأله باید مقدماتی از قبیل عوامل تجمل گرایی، آثار فردی و اجتماعی تجمل گرایی،راهکار های جلوگیری از آن را باید شناخت و آن ها را درمان کرد.
کلمات کلیدی : تجمل گرایی ، تجمل و آراستگی ، اعتدال و میانه روی،اسراف و تبذیر،اتراف، رفاه زدگی
عنوان پودمان: حقوق خانواده
نام درس: حقوق شهروندی
موضوع تحقیق: حقوق سیاسی زنان از منظر اسلام و اسناد بین المللی حقوق بشر
نام و نام خانوادگی : ....................
شماره دانشجویی : ..................
کد ملی: .............
رشته تحصیلی: مدیریت خانواده
مقطع تحصیلی: کارشناسی
نیمسال تحصیلی: نیمسال اول تحصیلی 94-1395
بسمه تعالی
حقوق سیاسی زنان از منظر اسلام و اسناد بین المللی حقوق بشر
چکیده
این مقاله مطالعه ای پژوهشی به روش تحلیلی – توصیفی درباره این است که آیا اسلام و به تبعیت آن کشور جمهوری اسلامی ایران حقوق سیاسی برای زنان قائل شده است ؟ آیا در اسناد بین المللی حقوق بشری به این مهم پرداخته اند؟ و این که نحوه ی تحقق حقوق سیاسی زنان در جامعه اسلامی و ایران به چه نحو است ؟ آیا در مناصب اجرایی و حکومتی نقشی دارند؟ با مراجعه به منابع فقهی و اسناد