بررسی روند سطح اشتغال در بخشهای مختلف استان آذربایجان غربی 70 ص
فایل بصورت word می باشد
مقدمه
جامعهشناسان، به ویژه به تأثیری که افزایش عدة زنان شوهردار و شاغل در زندگی خانوادگی گذاشته است علاقه نشان دادهاند. دو موضوع عمده در مطالعات مطرح شده است. یکی آن که اشتغال زن چگونه در الگوی نگهداری از فرزندان اثر میکند. دیگر آن که کار در خارج از خانه چه اثری بر روابط میان زن و شوهر میگذارد. اشتغال زنان به طور کلی و مادران به طور اخص موضوعی است که باید در قالب کلی تغییرات اجتماعی بررسی شود. تشخیص این که کدامیک از جنبههای تغییر زندگی خانوادگی به اشتغال مادران مربوط میگردد امر دشواری است. ساختار درونی خانواده یکی از عوامل مؤثر در زندگی کودکان است. ترکیب خانوار، شمار فرزندان، فاصلة سنی و جنسیت فرزندان، میزان تفاهم زناشویی، امنیت عاطفی و مادی، سطح تحصیلی والدین، جملگی دارای اهمیتاند. هم چنان که محیط خانواده، هنجارهای فرهنگی همسایگی، محیط مدرسه، معلمان نیز اثر گذارند (Farmer 1973:67).
یکی از مشکلات عمدهای که زنان برای بازگشت به کار با آن مواجهاند وابستگی عاطفی کودکان به آنهاست. زن، در اولین سالهای ازدواجش، کمتر دچار مشکل میشود و فقط پس از تولد فرزندان است که اشتغال او دچار محظوراتی میگردد. با وجود فرزندان خردسال یا شمار بیشتر فرزندان، احتمال وابستگی زن به خانه بیشتر میشود و تا زمانی که از زن این توقع وجود داشته باشد که در نگهداری از فرزندان، بیشترین سهم را بپذیرد، موقعیت شغلی او محدود خواهد بود. برخی از محققان به جنبههای سودمند اشتغال زنان اشاره کردهاند، از جمله این که افزایش امکانات مالی خانواده نباید نادیده گرفته شود. دیدگاه دیگر بر استقلال کودکان تأکید دارد که بتوانند از سنین پایین مسئولیت بپذیرند. توانائیهای کودکان غالباً بیش از آن است که بزرگسالان تصور میکنند. با توجه به این که مادران شاغل با جامعه به معنای وسیع آن ارتباط بیشتری دارند، تجربیات آنها میتواند در تربیت بهتر فرزندان و نیز در پیشرفت آنها مؤثر باشد. از نظر زنان شاغل، روابط خانوادگی، عموماً، و روابط زناشویی، خصوصاً، هنگامی که شوهر در امور خانه و در مراقبت از فرزندان قبول مسئولیت کند صمیمانهتر و علایق مشترک بیشتر میشود (Ibid, 1973: 71).
نتایج نتحقیقات در این زمینه نشان میدهد که، در آمریکا، کار مادران بحرانهای زناشویی را افزایش میدهد؛ اما، رضایت زن از کار تا حدی بحرانها را تخفیف میدهد. این امر به ویژه در طبقاتی که از نظر اجتماعی و اقتصادی مرفه ترند مشهود است؛ زیرا مادران این طبقات از کار خود بیشتر لذت میبرند و رضایت حاصل میکنند. در مقابل، مادر شاغل از طبقة پایین، به احتمال زیاد، مجبور به کار کردن در خارج از خانه شده است و به کار خود علاقهای هم ندارد. لذا ممکن است تصور کند که بیش از حد از او کار میکشند و احساس جبران زمان غیبت از خانه کمتر در او وجود دارد (گود 1352: 212 ـ 209).
تأثیر اشتغال زن بر روابط و مناسبات با همسر
اشتغال زنان شوهردار امر بیسابقهای نیست. در خانوادههای دوران پیش از صنعتی شدن[1] در جهان غرب، زن دارای نقش اقتصادی در درون خانه بود بیآن که در خارج از خانه اشتغال داشته باشد. یا صنعتی شدن جامعه بود که زنان به کار در کارخانجات پرداختند. یکی از تغییرات مهم یکی دو قرن اخیر افزایش میزان زنان شاغل بوده که طبعاً موجب افزایش شمار خانوادههای دوشغله[2] شده است. جامعهشناسی توجه خاصی به این نوع خانوادهها دارد؛ زیرا اشتغال زنان در روابط خانوادگی و در تغییر نقشها در درون خانواده اثرگذار است. (Adrian Wilson 1995, p. 74).
با آن که نقش زنان در تأمین نیروی کار افزایش یافته است و تقریباً، در همۀ کشورها، زنان شغل خارج از خانه نیز دارند، غالباً چنین تصور میشود که جای واقعی زن در خانه و پرداختن به امور خانواده است و وظیفۀ شوهر است که تأمین کنندۀ اصلی درآمد خانواده باشد و از زنان نباید توقع داشت که نخستین عامل تأمین درآمد خانوادگی باشند. در عین آن که بسیاری از زنان دستمزد یا حقوق خود را مکمل درآمد شوهرانشان میدانند و زن و شوهر، هر دو، درآمد شوهر را منبع اصلی درآمد میشمارند، بسیاری از زنان دارای مشاغل پردرآمد و برخوردار از منزلت بالای اجتماعی، مادر و کدبانوی خانه تلقی میشوند و به همین عنوان از آنان توقعاتی وجود دارد. (آنتونی گیدنز، 1373، ص 426).
غالباً بدیهی تلقی میشود که اشتغال زنان محدود گردد به مشاغلی با درآمد پائینتر. این باور وجود دارد که مرد خانواده باید از همسر خود بیشتر درآمد داشته باشد و از حیث شغل در موقعیتی برتر باشد. تقسیم مشاغل به زنانه و مردانه نیز تا حدود زیادی این طرز تفکر را تقویت میکند.
اشاره به این نکته ضرورت دارد که، در بسیاری از جوامع، نظام اجتماعی و مجموعه ارزشهای حاکم از تسلط مردان بر زنان حمایت میکند و با تأکید بر عرف و سنت است که این سلطۀ همسران مشروعیت مییابد. (Barker and Allen 1976, p.154).
در این باب، نباید اهمیّت جامعهپذیری نقشهای جنسیتی[3] در درون خانواده و پس از آن، در مدرسه را، که جامعهپذیری ثانوی در آن انجام میگیرد، به عنوان یکی از اجزا مهم ایدئولوژی سلطه بر زنان، نادیده گرفت (Ibid, p.160).
امکان دستیابی زنان به اشتغال همچنین از نحوۀ تربیت و اجتماعی شدن آنان متأثر میگردد. بدین معنی که، در پارهای از جوامع، از کودکی به زنان آموخته میشود که در کسب موقعیتها و مقامهای اجتماعی حایز شراط برابر با مردان نیستند. این تفاوت زن و مرد، از طریق تبلیغ الگوهای مشخصی از قالبهای رفتاری، مدام به آنان تلقین میشود. زنان و مردان این جوامع به گونهای تربیت میشوند که این پندار را که هرکدام آنان برای نقش و کار خاصی آفریده شدهاند پیدا میکنند و خود را با آن تطبیق میدهند. نقش تربیتی در این جوامع به گونهای است که زنان را، به دلیل داشتن وضعیت جسمانی متفاوت با مردان، برای فعالیتهایی در نظر میگیرند که به توان جسمانی کمتر، ساعات کار کمتر و تخصص پایینتر نیاز داشته باشد؛ در حالی که مردان برای مشاغل حساس کلیدی و دارای تخصص بالا در نظر گرفته میشوند. (سفیری 1377، ص 61).
تربیت اولیه دختران آنان را جنس دوم میسازد، والدین و معلمان نیز ناآگاهانه در ایجاد و تقویت چنین نگرشی در دختران موثرند. (همان، ص 86).
رسانههای گروهی و مواد آموزشی در مدارس نیز اغلب اشتغال زنان و مردان را براساس تقسیم کار سنتی به تصویر درمیآورند و در توصیفهای کلیشهای بر سنت تقسیم کار برحسب جنسیت تأکید میکنند (یونیسف 1372، ص 11).
بدین قرار، علاوه بر خانواده و مدرسه که محیط اجتماعی کردن کودکان شمرده میشوند، بر اهمیّت نحوۀ عرضه و معرفی انواع فعالیتها و چگونگی روابط اجتماعی دختر و پسر در کتابهای درسی نیز باید توجه کرد. در این کتابها نیز، در روابط میان اعضای خانواده، نوعی تقسیم کار برحسب جنسیت مشاهده میشود و قابلیتهای زنان برای تعهد مشاغل گوناگون به وضوح مطرح نمیشود تا هم دختران و هم پسران دانشآموز با این قابلیتها آشنا گردند.انعکاس وظایف زن به ابتداییترین و سادهترین صورت در کتابهای درسی، به نوعی، کم اهمیّت جلوه دادن زمینههای فعالیت اجتماعی زنان باید تلقی شود. تصاویر نمودار این فعالیتها به گونهای اختیار شدهاند که اشتغال زنان را در حد فعالیتهای کانون خانوادگی از قبیل پرستاری و آموزش نشان میدهد.
در فضای فرهنگی جامعه نیز، ضمن آنکه مهمترین وظیفۀ زن خانهداری شمرده میشود، از میان انواع مشاغلی که زنان، با هدف اصلی کمک به اقتصاد خانواده، اختیار میکنند، به ترتیب، معلمی و پزشکی مطلوب معرفی میگردد، ضمن آن که انتظار میرود زن، حتی اگر متمایل به ادامۀ کار باشد، در صورت مخالفت شوهر، از کار خود چشمپوشی کند. (مرکز تحقیقات صدا و سیما 1374، ص 6).
نتایج مطالعات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که جایگاه حرفهای زن به میزان قابل توجهی از موقعیت خانوادگی و تلفیق نقشهای او در داخل خانه و خارج از آن متأثر است و میدان انتخاب او را از حیث فعالیت شغلی محدود میسازد. کلاین برگ معتقد است که زنان بیشتر به کارهای مربوط به خانه علاقه نشان میدهند و مشاغلی را میپسندند که آنان را از امور خانه منفک نسازد و با طبیعت زنانه برحسب عرف جامعه بیگانه نباشد. (کلاین برگ 1363، ص 316).
بررسی انگیزه های انتخاب شغل معلمی توسط زنان در تحقیق حاضر نشان می دهد، که اهداف فرهنگی زنان، از طریق جامعه و خانواده و مدرسه و رسانه های گروهی نهادینه شده و آنان شغل معلمی را بیشتر به دلیل علاقه به تدریس و برقراری ارتباط با اطفال و گرایش به ایفای نقش های تعلیماتی و حمایتی و مراقبتی مادرانه انتخاب می کنند. به عبارت دیگر، اعتقادات و ارزش های حاکم بر جامعه بر اشتغال زنان اثر می گذارد و محدوده خاص فعالیت های اقتصادی آنان را مشخص می سازد.
نتایج تحقیق در خصوص موافقت مرد با اشتغال همسر در خارج از خانه نشان می دهد که نزدیک به نیمی از مردان خانواده به دلیل برخورداری شغل معلمی از منزلت اجتماعی، 21 درصد به دلیل سوق زن به درک بهتر مسائل و مشکلات خانواده و 19 درصد به علت مشارکت زن در تأمین مخارج خانواده با اشتغال همسر خود به شغل معلمی موافق اند.
در مورد مخالفت با اشتغال ، به گزارش زنان معلم
مقدمه :
نقش زن به عنوان عاملی مهم و اساسی در خانواده به خصوص درجامعه مدرن ، نقشهایی که او می پذیرد و یا نقشهایی که به نوعی ناچار به پذیرش آن است و تعارضات و مسائلی که در این میان برای هم او و خانواده اش و حتی جامعه ایجاد میشود موضوعی است که در سطح وسیع قابل بررسی است .
نقش واهمیت زن درمسائل و جایگاههای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است ، زن هم در طبیعت و هم در اسلام و حتی در جامعه مدرن کنونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . گرچه اجرای قانون حفظ نسل به شکل توالد و تناسل بظاهر برعهده دو طرف است و مأمورین و مسئولین آن دو جنس نرینه و مادینه هستند و در انسان، مرد و زن هر دو در حفظ نسل دخالت دارند اما مأموریت اصلی و محور حفظ نسل و ایجاد و تغذیه و حفظ حیات او با زن است ، بنا بر این می توان گفت که محوری بودن زن در حوزه طبیعت یک اصل محسوب می شود ضمن اینکه مهمترین وظیفه و نقش زن ، مادری و آوردن فرزند و پرورش و حفظ سلامت او می باشد و هر نقش دیگری را برعهده بگیرد خارج از وظایف طبیعی اوست بنا براین می توان به ارزش زن در طبیعت و جهان پی برد زیرا که همواره ارزش واقعی هرچیز تابعی از اهمیت نقش هر چیز و هر کس است وهمینطور تابع نیاز طبیعی به وجود آن و مخاطرات وابسته به فقدان یا کمبود آنست. در تاریخ اسلام نیزهرگز هیچ مسلمانی در مورد مقام زن یا دارا بودن روح و یا سایر کیفیتهای انسانی او تردید نکرده است. مقام زن در اسلام، مقامی منحصر به فرد است، مقامی نوین، چیزی که مشابهی برای آن وجود ندارد. آنچه که اسلام برای زن در نظر گرفته است، چیزی است که با طبیعت او هماهنگی دارد، به او امنیت کامل می بخشد و از او در برابر شرایط نامساعد و دشواریهای زندگی محافظت می کند.
خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، اساس تشکیل جامعه و حفظ عواطف انسانی است .نقش زن در خانواده ازاهمیت قابل توجهی برخوردار است از آن جهت که محیط خانه نخستین و با دوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیر می گذارد. شکل و ساختار خانواده ها، طرز ارتباط هر یک از اعضای خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن به سر می برد، در تمام موارد یکسان نیست. بنابراین تأثیر خانواده ها در رفتار افراد مختلف است. انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع میشوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده اند با خود به جامعه می برند . از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.
-1 کلیات تحقیق
اطلاعات مربوط به تحقیق با طرح مسئله آغاز می شود، سپس به اهمیت موضوع، فرضیه ها، اهداف تحقیق، روش انجام تحقیق که در سطح اقتصاد منطقه ای مطرح است، روش گردآوری آمار و اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل آن و … پرداخته خواهد شد..
1-1-1 طرح مسئله
رشد و توسعه اقتصادی مطلوب از اهداف مهم سرمایه گذاری هر کشور اعم از پیشرفته و یا در حال توسعه می باشد. رشد و توسعه اقتصادی در طول زمان درآمد سرانه واقعی مردم را افزایش و در نهایت سطح زندگی مردم را بهبود می بخشد. لیکن در بسیاری از کشورها مشاهده می گردد که جریان توسعه کلیه مناطق درون یک کشور را به گونه ای مساوی و برابر مورد توجه قرار نداده و همواره تفاوتهای قابل ملاحظه ای در درجه توسعه یافتگی مناطق پدید می آید.
از متغیرهای مهمی که سیاست های مخلتف رشد و توسعه در مناطق را تحت تأثیر قرار می دهد اشتغال می باشد. تجربه نشان داده است که در میان مناطق مختلف یک کشور نابرابریهای زیادی در مورد اشتغال وجود دارد و عمدتاً به دلیل نداشتن شناخت واقعی از سیاست های متخذه در مناطق و ارزیابی تأثیر آنها بر متغیرهای مختلف اقتصادی از جمله اشتغال بوده است. با توجه به وجود نیروی کار جوان فراوان در کشور و اولویت قایل شدن دولت جهت رفع معضل بیکاری در برنامه های توسعه اقتصادی از جمله برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ضروری است در جهت شناخت وضعیت اشتغال مناطق مختلف کشور، اقداماتی اساسی صورت گیرد تا از آن طریق طراحی و اجرای برنامه های اقتصادی واقع گرایانه تر و مؤثرتر اعمال گردند. بنابراین آنچه در این بررسی و تحقیق مطرح خواهد شد بررسی وضعیت اشتغال استان آذربایجان غربی و شهرستانهای تابعه در بخشهای مختلف اقتصادی و در مقاطع زمانی مخلتف می باشد.
به بیان دیگر مسئله اساسی تحقیق حاضر بررسی سهم بخشهای مختلف اقتصادی استان و شهرستانهای تابعه در اشتغال در سه مقطع زمانی 1355، 1365 ، 1375 و بدست آوردن فعالیتهای پایه برای استان و همچنین تحلیل تغییرات میزان اشتغال در گروهای عمده فعالیت می باشد.
1-1-2 اهمیت موضوع تحقیق در زمینه موضوع حاضر در استان آذربایجانغربی برای اولین بار انجام می شود. بنابراین شناخت وضعیت اشتغال و بررسی تغییرات ساختاری اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی و زیربخشهای آن در سطح استان و شهرستانهای تابعه یک ضرورت است. اولویت اول دولت در سیاست های اقتصادی در برنامه های مختلف توسعه اقتصادی اول و دوم و سوم مسئله اشتغال بوده و خواهد بود. به این منظور سیاست گذاران در منطقه اعم از استانداری، سازمان برنامه و بودجه استان، اداره کار، اداره صنایع، اداره کشاورزی و … در صورت شناخت مناسب از مسئله اشتغال قادر خواهند بود تا در زمینه تعیین و جهت دهی سرمایه گذاریها در بخشهای مختلف و توزیع آن موفق گردند.
دانلود پروژه رشته اقتصاد بررسی روند سطح اشتغال در بخشهای مختلف استان آذربایجان غربی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 70
دانلود پروژه آماده
کلیات تحقیق
اطلاعات مربوط به تحقیق با طرح مسئله آغاز می شود، سپس به اهمیت موضوع، فرضیه ها، اهداف تحقیق، روش انجام تحقیق که در سطح اقتصاد منطقه ای مطرح است، روش گردآوری آمار و اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل آن و … پرداخته خواهد شد..
طرح مسئله
رشد و توسعه اقتصادی مطلوب از اهداف مهم سرمایه گذاری هر کشور اعم از پیشرفته و یا در حال توسعه می باشد. رشد و توسعه اقتصادی در طول زمان درآمد سرانه واقعی مردم را افزایش و در نهایت سطح زندگی مردم را بهبود می بخشد. لیکن در بسیاری از کشورها مشاهده می گردد که جریان توسعه کلیه مناطق درون یک کشور را به گونه ای مساوی و برابر مورد توجه قرار نداده و همواره تفاوتهای قابل ملاحظه ای در درجه توسعه یافتگی مناطق پدید می آید.از متغیرهای مهمی که سیاست های مخلتف رشد و توسعه در مناطق را تحت تأثیر قرار می دهد اشتغال می باشد. تجربه نشان داده است که در میان مناطق مختلف یک کشور نابرابریهای زیادی در مورد اشتغال وجود دارد و عمدتاً به دلیل نداشتن شناخت واقعی از سیاست های متخذه در مناطق و ارزیابی تأثیر آنها بر متغیرهای مختلف اقتصادی از جمله اشتغال بوده است. با توجه به وجود نیروی کار جوان فراوان در کشور و اولویت قایل شدن دولت جهت رفع معضل بیکاری در برنامه های توسعه اقتصادی از جمله برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ضروری است در جهت شناخت وضعیت اشتغال مناطق مختلف کشور، اقداماتی اساسی صورت گیرد تا از آن طریق طراحی و اجرای برنامه های اقتصادی واقع گرایانه تر و مؤثرتر اعمال گردند. بنابراین آنچه در این بررسی و تحقیق مطرح خواهد شد بررسی وضعیت اشتغال استان آذربایجان غربی و شهرستانهای تابعه در بخشهای مختلف اقتصادی و در مقاطع زمانی مخلتف می باشد.به بیان دیگر مسئله اساسی تحقیق حاضر بررسی سهم بخشهای مختلف اقتصادی استان و شهرستانهای تابعه در اشتغال در سه مقطع زمانی 1355، 1365 ، 1375 و بدست آوردن فعالیتهای پایه برای استان و همچنین تحلیل تغییرات میزان اشتغال در گروهای عمده فعالیت می باشد.