فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
3 ـ چرایی و عوامل پیدایش انقلاب اسلامی ایران از نظر امام خمینی
4 ـ استبداد و ظلم:
5 ـ ترویج فساد دامنگیر نهادهای حکومتی:
1 ـ فراموشی اهداف و آرمانهای انقلاب
2 ـ نفوذ اندیشه های بیگانه
3 ـ آفت ارتجاع و عدم پویایی فقه سنتی
4 ـ مأیوس کردن مردم از اسلام با ارائه چهره وارونه از آن
ب) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد اجتماعی
2 ـ شکاف در وحدت نسلهای انقلاب
3 ـ انزوای نیروهای اصیل انقلاب
ج ـ آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد سیاسیی
1 ـ جدایی و تفرقه میان نیروهای انقلابی:
2 ـ ضعف و ناتوانی تبلیغاتی
3 ـ ورود نیروهای مسلح در احزاب، گروهها و جبهه ها
4 ـ قانون گریزی در لوای احساس مسئولیت
د) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد اقتصادی
فرجام سخن
منابع و مآخذ
مقدمه:
پرسش از «آسیب شناسی انقلاب» در جامعه انقلاب شده، برای قشرها و گروههای مختلف سیاسی ـ اجتماعی، یک نواخت و هم سطح نیست. این اختلاف سطح از دو منظر قابل بررسی است.
1 ـ دشواری به کارگیری واژه «آسیب شناسی»:
پاتولوژی یا آسیب شناسی، واژه ای است که از علوم پزشکی وارد حوزه علوم اجتماعی شده است. این اصطلاح به معنای شناخت بیماریهاست؛ بیماریهایی که هرگاه بخشی از بدن انسان را مورد تهاجم قرار می دهند، سلامت و شادابی را از آن می گیرند و آن را رنجور می سازند. با این همه، به کارگیری این واژه در حوزه مطالعات علوم اجتماعی، دشواریهایی به همراه دارد که ناشی از ماهیت پدیده های اجتماعی است.
2 ـ دشواری اندازه گیری:
چگونه می توان ویژگیها یا درجه سلامتی یک پدیده اجتماعی را تعیین کرد یا توضیح داد، تا در گام بعدی بتوان به آسیب شناسی آن پدیده پرداخت؟ تعیین چنین ویژگیهایی برای انقلاب اسلامی بسیار دشوار است. چه بسا آنچه را که کسی از ویژگیهای ذاتی انقلاب می شمارد، دیگری امری عرضی بداند. یا آنچه را که کسی از اهداف اصلی و اولی انقلاب می داند، دیگری از اهداف ثانوی آن به شمار آورد. بنابراین، افقهای معرفتی و گرایشهای عملی، معانی گوناگونی به موضوع «آسیب شناسی» می دهد. و نمی توان بر مبنای الگوهای مارکسیستی یا لیبرالیستی نگاه آسیب شناسی به انقلاب اسلامی داشت؛ چون نگاه هر یک از این دو مکتب به انقلاب متفاوت از دیگری است.
سئوال اصلی در این مقاله عبارت است از اینکه، آسیبهای فراروی انقلاب اسلامی که مانع از حصول نهایی اهداف انقلاب و تداوم آن می شود (براساس وصیت نامه الهی ـ سیاسی) چه می باشند؟
در رابطه با سئوال اصلی این نکته قابل ذکر است که، به جهت کاستن از اختلاف نظرها و تکیه زدن بر موضعی صریح و شفاف، اجمالاً وصیت نامه الهی سیاسی امام را آئینه تمام نمای خواسته ها و اهداف امام خمینی فرض می گیریم و براساس آن به ارایه آسیب شناسی می پردازیم. همچنین، همانگونه که قبلاً اشاره شد، در این آسیب شناسی ما بر مبنای الگوی جامعه شناسی سیاسی دینی عمل خواهیم کرد و هیچ توجهی به الگوهای مکاتب امروز جهان ـ به خصوص مارکسیسم و لیبرالیسم که نگاه خاصی به انقلاب دارند ـ نداریم.
روش مطالعه: روش اسنادی و کتابخانه ای است که بر تحلیل نیز استوار است. به عبارت دیگر، روش تحلیل محتوایی و کتابخانه ای است.
فرضیه: از نظر امام خمینی یک رشته بیماریهایی در جامعه وجود دارد که رعایت نکردن آنها شادابی و سلامت انقلاب را به خطر می اندازد. این بیماریها در عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل بروز است. نکته قابل توجه این است که آسیب شناسی یک موجود ـ انقلاب یا یک انسان ـ لزوماً به معنای آسیبهایی نیست که الان هست. نباید این طور تلقی کرد که آنچه به عنوان «آسیب شناسی انقلاب» مطرح می شود، حتماً به آنچه که امروز وقوع یافته است نگاه دارد؛ لذا ما آسیبهای ممکن را بررسی می کنیم؛ چه الان باشد، چه بعداً پیش بیاید. اگر با این دید، به آسیبهای ممکن انقلاب نگاه می کنیم، نباید نتیجه بگیریم که آنچه ممکن است به عنوان آسیب پیش بیاید، الان وجود دارد.
1 ـ مفهوم آسیب شناسی
واژه آسیب شناسی (patholojy) نخست در حوزه علوم زیستی و طبّ متداول شد و آنگاه به علوم اجتماعی وارد شد. این واژه در لغت به معنای «مطالعه علت بیماری و علایم مخصوص مرض و یا علایم غیرعادی هر چیزی» می باشد. با این وصف، انقلاب هم به عنوان پدیده اجتماعی مانند هر موجود زنده، دارای حیات است و مانند بدن انسان و سلسله اعصاب و خون رسانی ممکن است دچار خطرات، آفات و امراضی شود که برای پویایی و شادابی آن تهدید محسوب می شود و مانع به ثمر رسیدن آرمانهای انقلاب اسلامی و تبدیل آنها به دستاورد می شود.
در اصطلاح هم، مقصود از آسیب شناسی انقلاب عبارت است از:
«شناسایی آن دسته از عوامل مهم و مؤثری که شکل گیری و تداوم آنها می تواند فرایند تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب را متوقف و یا به صورت محسوس کُند نماید.»
2 ـ ضرورت بحث آسیب شناسی
شناسایی و پژوهشهای آسیب شناسانه آفاتی که ممکن است هر پدیده ی اجتماعی را تهدید کند تا از رسیدن به اهداف و آرمانها خود بازماند، از مسائل حتمی است. انقلاب اسلامی ایران نیز که با سرمایه ای عظیم و با تقدیر الهی و براساس باور و ایمان مردم معتقد و متدین و با الهام از قرآن مجید، به ثمر رسیده است، نیازمند بازبینی واقع بینانه آفات و موانع رشد و کمال است. از این رو، بررسی آسیبهای انقلاب اسلامی ضروری وانکارناپذیر است.
نکته مهم اینکه، در بررسی آسیبها، باید از انحرافهایی که خود آسیب شناسی را تهدید می کنند، احتراز جُسته و از افراط و تفریط خودداری شود. به همین دلیل سعی کرده ایم از گفتار و نوشتار امام راحل یاری گیریم و مهم ترین آنها را در قالب موضوعات و سرفصلهایی در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی و... ارائه دهیم تا ما نیز مشمول این گونه لغزشها نشویم.
3 ـ چرایی و عوامل پیدایش انقلاب اسلامی ایران از نظر امام خمینی
برخلاف کسانی که یک عامل را در میان مجموعه ای از عوامل مانند مذهب، اقتصاد، استبداد، مدرنیزاسیون، توطئه و... در ایجاد انقلاب تاکید می ورزند، رهیافت امام راحل در این رابطه چند علتی است و برخی از آنها عبارت اند از:
1 ـ ماهیت طاغوتی رژیم شاهنشاهی: حکومت طاغوتی در عرض حکومت الهی است؛ برخلاف حکومت اسلامی که در طول حکومت الهی جای دارد. جمهوری اسلامی ایران مصداق بارز حکومت الهی است. ملت مسلمان ما وقتی خود را شناخت و به خودآگاهی رسید، طاغوت را کنار زد و حکومت دینی و اسلامی را جایگزین کرد.
2 ـ نداشتن پایگاه مردمی و جدایی از ملت: این هم نتیجه اتکای رژیم به ذخایر زیرزمینی بود که به ایجاد دیوار بی اعتمادی بین او و مردم منجر شد؛ لذا در نهایت برای توجیه خود به تئوری توطئه متوسل شده بود؛ برخلاف امام(ره) که فرمود:
«اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برای ارضای مردم، هرگز این قدرت به هم نمی خورد».
3 ـ وابستگی رژیم وقت به بیگانگان:
حال آنکه ایرانیان با داشتن تمدن و فرهنگ دیرین و دمیدن روح تمدن اسلامی در آن، وابستگی به بیگانه را برنمی تابد. ضمن آنکه در کنار پذیرش تحقیر و حقارت، به یغما رفتن ثروت ملی نیز وجود داشت. پس محروم بودن از استقلال صحیح، از چراییهای اولیه انقلاب می تواند باشد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:10
فهرست مطالب:
رنسانس و سه انقلاب فکری
سه انقلاب فکری پایه هایی اساسی عصر رنسانس را تشکیل میدهند:
2- انقلاب فکری گالیله:
3- انقلاب فکری دکارت:
منابع:
رنسانس و سه انقلاب فکری:
نوزایی یا رنسانس(Renaissance) جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلابهای علمی و اصلاحات مذهبی و تغییرات هنری در اروپا شد. عصر نوزایی دوران گذار بین سدههای میانه و دوران جدید است. معمولا شروع دوره نوزایی را در قرن چهاردهم در شمال ایتالیا میدانند. این جنبش در قرن پانزدهم شمال اروپا را نیز فراگرفت.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رِنسانس (نوزایی) مشهور شده است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
سه انقلاب فکری پایه هایی اساسی عصر رنسانس را تشکیل میدهند:
1- انقلاب فکری کوپرنیک
2- انقلاب فکری گالیله
3- انقلاب فکری دکارت
1- انقلاب فکری کو پرنیک:
کوپرنیک نظریه زمین مرکزی را مردود شمرد و بجای زمین ، خورشید محوری یا خورشید مرکز را قرارداد. بااین نظر زمین دیگر مرکز جهان و انسان نیز دیگر اشرف مخلوقات نبود. این نخستین بحران وجدان انسان غربی بود. زیرا انسان موجودی بود در کیهان بیکران.
نظریه خورشید محوری، انقلاب فکری بزرگی بود زیرا هم با اصول پذیرفته شده نجوم بطلمیوسی در تعارض بود و هم با نص کتاب مقدس. در سال ۱۵۱۴ کوپرنیک دست نوشته کوتاهی را بین دوستان خود توزیع کرد که در آن دیدگاههایش را درباره فرضیه خورشید مرکزی به اختصار بیان کرده بود.
نوشته کوتاه کوپرنیک با استقبال زیادی روبرو شد و او را در جمع دانشمندان اروپایی نامآور گردانید اما کوپرنیک هنوز نظریهاش را قابل عرضه در محافل علمی نمیدانست و سالهای بعد را صرف تحقیقات دقیق و جمعآوری شواهد و مدارک کرد تا به آن اعتبار بیشتری بخشد.
در سال ۱۵۳۳ شهرت کوپرنیک به جایی رسیده بود که آلبرت ویدمانشتات منشی پاپ کلمنت هفتم یک رشته سخنرانی درباره نظریه او برای پاپ و گروهی از کاردینالها در واتیکان ترتیب داد. در ۱۵۳۶ که تحقیقات کوپرنیک به اتمام رسید دیگر در اروپا دانشمندی نبود که درباره نظریه انقلابی او چیزی نشنیده باشد و بسیاری در گوشه و کنار قاره خواستار انتشار آن بودند. او حتی در کلیسا نیز حامیان پرنفوذی داشت؛ کاردینال نیکلاس فون شونبرگ در نامهای خطاب به کوپرنیک نوشت: «... ای مرد فاضل امیدوارم که تقاضای مرا بیجا ندانی ولی مؤکداً از تو استدعا میکنم که کشف خود در باب کائنات را در معرض قضاوت دیگر نخبگان جهان قرار دهی و ضمنا در اولین فرصت ممکن شرحی از نظریه خود را همراه با جداول و هرچه که به آن مربوط است برای من ا رسال داری...» این نامه تشویقآمیز اگر چه برای کوپرنیک بسیار ارزشمند بود ولی کافی نبود تا او را به انتشار نظریه انقلابیاش متقاعد کند.
وی همچنان به تکمیل تحقیقات خود ادامه داد تا سال ۱۵۳۹ که با ریاضیدانی به نام گئورگ یواخیم رتیکوس آشنا گردید و او را به شاگردی پذیرفت. این دو با هم نظریه جدید را مطالعه کردند. پس از دو سال رتیکوس با استفاده از اصول تئوری کوپرنیک کتاب ناراتیو پریما را درباره حرکت زمین نوشت و در ۱۵۴۲ به نام کوپرنیک بخشی از پژوهش او در مثلثات را منتشر کرد. در برابر اصرار شدید رتیکوس بالاخره کوپرنیک پذیرفت که شرح کاملی درباره نظریه خود فراهم کند و آن را به نورنبرگ بفرستد تا با نظارت او به چاپ رسد. سرانجام کتاب در ۱۵۴۳ منتشر شد.
2- انقلاب فکری گالیله:
در عصر رنسانس دومین انقلاب فکری را گالیله کرد که فزیک را مستقل از الهیات ساخت شاخص ترین متفکر رنسانس گالیله است. گالیله مفهومی تازه از حقیقت یعنی طبعیت را اعلام کرد که بنیاد های تعالیم کلیسا را متزلزل کرد. گالیله می گفت : حقیقت طبعیت همواره در برابر چشم های ماست. این حقیقت چیزی نیست که یک بار به انبیای بنی اسرائیل و حضرت مسیح وحی شده باشد. حقیقت طبعیت همواره در برابر چشمان ماست. اما برای فهم این حقیقت باید با زبان ریاضی آشنا بود. زبان این حقیقت اشکال هندسی یعنی دایره و بیضوی و مثلث و امثالهم است.که در کتاب مقدس سخنی از ریاضی و هندسه به میان نیامده است. گالیله علم فزیک را سکولار کرد و آن را از الهیات مستقل دانست. تکیه گاه علم فزیک از آن پس خرد انسان بود.
گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار میرود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده میکنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت میشوند در بر میگیرد گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.
گالیلئو گالیله در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیههای فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن ۴ پیش از میلاد میزیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار میآمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک میکرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمیآمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط میکنند گالیله ادعا میکرد که این قاعده اشتباه است به طوری که میگویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن ۵ کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).
بعدها این اصل که به قانون "سقوط آزاد" یا "اصل هم ارزی" معروف شد، اساس فیزیک مدرن را بنا نهاد. آلبرت اینشتین، تئوری معروف خود "نسبیت عام" را بر پایه درستی همین اصل نگاشته است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
فهرست مطالب:
دوران رضاشاه، پیامدهای انقلاب مشروطه
؏ اقدامات مثبت رضاشاه
؏ اقدامات منفی رضا شاه:
؏ رویکرد دوگانه رضاشاه در حوزه دینی
دوره دوم:
چکیده:
نگاه دوگانه به رضاشاه در دوران حکومت وی:
بعد منفی: مستبد، ثروت اندوز، وابسته به انگلستان، عوام
بعد مثبت: انجام اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که مد نظر مشروطه خواهان بود.
نتایج مثبت انقلاب مشروطه (آنچه مد نظر انقلابیون بود) در دوران رضاشاه ظاهر شد و در بعد سیاسی نیز، انقلاب مشروطه شکست.
رضاشاه در حالی که طبقه متوسط سنتی را بشدت از خود متنفر ساخت، در میان طبقه متوسط جدید نیز احساسات و گرایش های بی ثبات و متغیری بوجود آورد. نسل جوان طبقه روشنفکر، مخالف منفعل رضاشاه بود، در حالی که نسل قدیم این طبقه، نخست پشتیبان او بود، ولی بعدها از این کار دست کسید. این مبارزان کهنه کار جنگ داخلی که در دوران نابسامانی داخلی نتوانسته بودند توده ها را بسیج کنند، نخست از ایجاد نظام جدید S به ویژه آرام کردن قبایل، عرفی سازی و تمرکز قدرت دولتی- پشتیبانی کردند. ولی در دهه 1310 که شاه قرارداد ناخوشایند نفت را امضا کرد، حرص و طمع وی برای جمع آوری ثروت شخصی بیشتر شد، با افزایش هزینه های ارتش تورم گسترده ای بوجود آورد، و با منع فعالیت همه احزاب سیاسی از جمله احزاب از جمله احزاب اصلاح طلبان، قدرت سیاسی را منحصرا در دست گرفت. (آبراهامیان، 1377 : 190)
کسروی نیز در مقالاتی که در 1321 متنشر کرد، ایستار و دیدگاه متغیر نسل معاصر خود را نسبت به رضاشاه بیان میLکند. وی اقدامات شاه را در تمرکز دولت لغو القاب اشرافی، اجرای نظام سربازگیری، تضعیف قدرت های فئودال، تلاش برای همگون ساختن جمعیت، تاسیس مدارس، شهرها و صنایع جدید بسیار ارج می نهد. ولی او را به دلیل پایمال ساختن قانون اساسی مشروطه، ترجیح ارتش بر نهادهای دولتی، گردآوری ثروت شخصی، غارت اموال مردم، کشتار روشنفکران مترقی، افزودن بر شکاف میان داراها و ندارها سرزنش میLکند. (آبراهامیان، 1377: 191) کسروی می گوید: «روشنفکران جوان ما (آنها که دوره رضاشاه را درک نکرده اند) به آسانی قادر به فهم دوره پادشاهی رضاشاه نبوده و بنابر این شاید نتوانند در این باره داوری کنند، بلی آنها نمی توانند، چون جوانتر از آن هستند که اوضاع پرآشوب و هرج و مرجی را که منجر به ظهور مستبدی چون رضاشاه شد را به یاد آورند». (آبرهامیان، 1377: 192)
؏ اقدامات مثبت رضاشاه
رضاخان، پس از تحکیم قدرت، «برنامه بلندپروازانه اصلاحات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی» را آغاز کرد. وی بیشتر نوآوری هایی را که در سده گذشته مصلحانی چون عباس میرزا، امییرکبیر، سپهسالار، ملکم خان و دموکرات های انقلاب مشروطه پیشنهاد کرده بودند، ولی کاملا عملی نشده بود، به انجام رسانید و تا سال 1320، نظام اجتماعی جدیدی بنیاد نهاد. (آبراهامیان، 1377: 169) هدف درازمدت و یایجاد جامعه ای شبه غربی بود (یا به هر ترتیب، جامعه ای که مطابق برداشت او از غرب باشد) و ابزارهایش برای رسیدن به ای هدف، غیردینی ساختن جامعه، مبارزه با قبیله گرایی، ملی گرایی، توسعه آموزشی، و سرمایه داری دولتی بود. (آبراهامیان، 1377: 174)
اقدامات مثبت رضاشاه از نظر آنان عبارت بود از (آبراهامیان، 1377):
- تمرکز دولت و ایجاد بوروکراسی نوین دولتی با حدود 90 هزار کارمند، نظام تقسیمات کشوری و دسترسی دولت مرکزی به استان ها، شهرها و حتی برخی روستاهای بزرگ
- ایجاد ارتش مدرن: افزایش بودجه دفاعی، خرید تجهیزات مدرن، افزایش سربازان از طریق خدمت نظام وظیفه اجباری، بهبود وضعیت اقتصادی و وجهه اجتماعی افسران
- تلاش برای کنترل قبایل از طریق: توسعه پاسگاه ها در آن نواحی، خلع سلاح قبایل، به سربازی فرستادن جوانان قبایل، تضعیف خوانین، محدود کردن کوچ های سالیانه و تخت قاپو کردن عشایر.
- لغو القاب اشرافی مانند الدوله، السلطنه، الممالک
- اجبار همه شهروندان و اتباع ایرانی به گرفتن شناسنامه و تغییر نام خانوادگی
- جایگزینی تقویم هجری شمسی بجای هجری قمری
- تضعیف قدرت های فئودال
- تلاش برای تبدیل امپراتوری چندقومی به دولتی واحد با مردمی واحد و یک قوم، یک زبان، و یک قدرت سیاسی: تعطیل کردن مدارس و انتشاراتی های متعلق به جمعیت غیرفارس.
- تلاش برای پیرایش زبان از واژه های بیگانه (عمدتا عربی ترکی) و ورود لغات فارسی بجای آنها، مانند جایگزینی عناوین درجه های فارسی بجای ترکی و غربی.
- ممنوعیت پوشیدن لباس های سنتی، اجبار به پوشیدن لباس های مدل غربی و کلاه پهلوی (بعدا، کلاه بین المللی، کلاه نمدی لبه دار اروپایی، برای مقابله با سجده نمازگزاران) برای تمام مردان (بجز روحانیون رسمی
- حذف عناوین افتخاری قدیمی مانند: میرزا، خان، بیگ، امیر، شیخ و سردار
- افزایش آگاهی عمومی با استفاده از روزنامه، مجله، کتاب، اعلامیه و برنامه های رادیویی.
- تغییر نظام قدیمی اداره محلات و حذف کلانترها و کدخدایان
- تغییر نام برخی مکان ها، مانند عربستان به خوزستان، استرآباد به گرگان، بندر انزلی به پهلوی، علی آباد به شاهی، سلطانیه به اراک و محمره به خرمشهر
- تغییر نام ایران از پرسیا، که هم با فساد گذشته قاجار هم معنا بود و هم تنها به استان فارس اطلاق می شد.
- اقدام برای بهبود وضعیت زنان:
- تاسیس مدارس
- تاسیس صنایع جدید
- راهسازی و راه آهن سراسری
؏ اقدامات منفی رضا شاه:
- استبداد و حذف مخالفان سیاسی: خودکشی وزیر عدلیه (داور) به این بهانه که پیش بینی می کرد به بهانه ای رسوا یا کشته شود؛ برکناری تقی زاده از سفارت ایران در لندن؛ بازنشستگی سلیمان میرزا اسکندری از استانداری کرمان در 1306؛ قتل فرخی یزدی؛ تدین که نقش برجسته ای در جمهوری خواهی و انتقال سلطنت داشت، وقتی مساله بودجه اندک وزارت آموزش و پرورش و بودجه زیاد وزارت جنگ را مطرح کرد، از کابینه اخراج شد و به زندان افتاد؛ علی دشتی که روزنامه شفق سرخ وی از 1301 در خدمت رضاشاه بود، از مصونیت پارلمانی محروم و در یک آسایشگاه دولتی نگهداری شد؛ کسروی بلافاصله پس از صدور حکم به نفع گروهی از زمینداران کوچک که شاه خلع ید کرده بود، از مقام قضاوت برکنار شد. (آبراهامیان، 1377: 191)
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:9
چکیده:
بازخوانی دستاوردهای ۲۸ ساله انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران سرآغاز بروز تحولاتی جدی و مهم نه تنها در داخل کشور بلکه در منطقه و جهان شد و بسیاری از معادلات سیاستمداران جهان را برهم زد و خواب ابرقدرتها را آشفته ساخت.
اینک در بهمن ماه که سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را در بطن خود دارد ضرورت بیان دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی برای تقویت اعتماد به نفس ملی در مواجهه با خطرات و چالشهای فراروی انقلاب طی سنوات گذشته بدون اتکا و اعتماد به قدرتهای بیگانه ضروری است.
در این گزارش تلاش شده است با نگاهی اجمالی به وضعیت معیشتی اقتصادی و اجتماعی کشور قبل از انقلاب اسلامی و مقایسه آن با بعد از انقلاب، میزان رشد در هر زمینه با تکیه بر آمار و ارقام مستند موجود در سالنامه آماری ۱۳۸۲ سال انتشار یافته از سوی «سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور» بیان شود.
انقلاب اسلامی ایران سرآغاز بروز تحولاتی جدی و مهم نه تنها در داخل کشور بلکه در منطقه و جهان شد و بسیاری از معادلات سیاستمداران جهان را برهم زد و خواب ابرقدرتها را آشفته ساخت.
از این رو تلاش برای از هم پاشی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران از سوی دشمنان متعدد آن به سرعت آغاز شد، هرچند که همه این تلاشها ناکام ماند و ملت بزرگ و سلحشور ایران اسلامی باسلاح ایمان، وحدت و همدلی تحت رهبری مدبرانه رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) توانست موانع و مشکلات را از پیش روی بردارد و سرافراز و استوار به پیش رود.
امروز نظام جمهوری اسلامی ایران پس از استقرار و طی حیات بیش از یک ربع قرن خود به رغم محدودیت ها، تحریم ها، فشارهای خارجی و سیاست مشغول سازی ایران به درگیریهای داخلی و تجزیه طلبانه توسط غرب و به ویژه آمریکا تحمیل جنگ هشت ساله به ایران با هدف واژگونی نظام نوپای اسلامی ایران و تضعیف توانمندیهای آن ازطریق استحاله و انزوای ایران و... توانست استوار و سترگ برجای بماند و خدمات ارزشمندی به ملت نستوه ایران ارائه دهد.
ارزیابی ها نشان می دهد خدماتی که در نظام جمهوری اسلامی و در مدت کمتر از سه دهه برای کشور و جامعه ایران انجام شده بسیار بیشتر و فراتر از آنی است که در طول پنجاه سال رژیم پهلوی انجام شده بود.
پیش از برشمردن آثار و دستاوردهای انقلاب اسلامی شکوهمند ایران ضروری است که آرمان های انقلاب مورد بازخوانی قرار گیرد زیرا این دو یعنی آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی، دو مساله به هم پیوسته و مهم اند که پرداختن به آنها در مباحث مربوط به انقلاب اسلامی ایران ضروری به نظر می رسد.
«آرمان ها» همان اهداف سلبی و ایجابی انقلابند که مردم به منظور دستیابی به آنها علیه رژیم پهلوی شوریدند و تا سرنگونی آن از پای ننشستند. «دستاوردهای انقلاب» نیز آرمانهایی هستند که تحقق یافته اند.
آرمان های انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم در دوران پیروزی و پیام های رهبران سیاسی و فکری به خصوص رهبری منحصر به فرد امام خمینی(ره) با استفاده از روش تحلیل محتوا می توان شناخت.
این هدف ها و آرمان ها در روند نهضت اسلامی به صورت کلی و غیرشفاف بیان می شدند که پس از پیروزی انقلاب در کشاکش حوادث و رویدادها و نیز در قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸ تا حدی به طور شفاف بیان شده اند. مهم ترین آرمان های انقلاب در حوزه های سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد عبارتند از:
▪ آرمان های سیاسی
مهمترین آرمان های سیاسی انقلاب اسلامی عبارتند از:
۱) براندازی نظام سلطنتی و ایجاد حکومتی دینی و مستقل
۲) اداره امور کشور براساس شورا دعوت به خیر و امربه معروف و نهی از منکر
۳) نفی هر گونه ستمگری، ستم کشی، سلطه گری و سلطه پذیری
۴) امنیت داخلی و نفی تفتیش عقاید سانسور و تجسس مگر به حکم قانون
۵) آزادی نشریات، مطبوعات اجتماعات و راهپیمایی ها و تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون
۶) اتکا به آرای عمومی در اداره کشور و مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت خویش
۷) طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب
۸) محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی
۹) تقویت کامل بنیه دفاع ملی برای حفط استقلال و تمامیت ارضی نظام اسلامی
۱۰) تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان
۱۱) ایجاد روابط صلح آمیز متقابل با دولت های غیرمحارب
۱۲) حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان، در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر. موارد فوق برگرفته از اصول سه، شش، هفت، هشت، بیست ودو، بیست و سه، بیست و چهار، بیست و پنج، بیست و هفت، یکصد و پنجاه و دو و یکصد و پنجاه و چهار «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» است.
▪ آرمان های فرهنگی و اجتماعی
مهم ترین آرمان های فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی عبارتند از:
۱) ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا
۲) مبارزه با مظاهر فساد و تباهی
۳) بالا بردن سطح آگاهی های عمومی با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی
۴) آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی تا سرحد خودکفایی کشور
۵) تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار از طریق تاسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان
۶) رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم در زمینه های مادی و معنوی
۷) ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور
۸) تامین حقوق همه جانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای عموم و تساوی همه در برابر قانون
۹) توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم
۱۰) تدوین قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی و سیاسی بر اساس موازین اسلامی
۱۱) برقراری حقوق مساوی برای مردم بدون توجه به قوم، قبیله، رنگ، نژاد و زبان
۱۲) برخورداری تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، از کار افتادگی، بی سرپرستی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره
۱۳) آزادی های اجتماعی از جمله آزادی کار و حق دادخواهی برای هر فرد موارد فوق برگرفته از اصول سه، چهار، نوزده، بیست و هشت، بیست و نه، سی و سی و چهار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. به موارد فوق می توان از بین بردن مراکز و مظاهر فساد در جامعه، برچیدن ارتشا و تملق، احیای مفاهیم دینی هم چون جهاد و شهادت را نیز اضافه کرد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
مقدمه:
امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی بلکه حتی برای دشمنان و مخالفین این انقلاب تردیدی نمانده و به آن معترف هستند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) نقطه عطف مهمی در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران و حتی جهان بشریت بوده است افغانستان عامل مهمی برای بازتاب انقلاب اسلامی در آسیای مرکزی بود. در دهه نخست انقلاب این کشور تحت اشغال بود و سربازانی از ممالک آسیایی شوروی، در افغانستان می جنگیدند که به نوعی با مجاهدین تماس داشتند.
انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان جنوب شرقی آسیا پس از گذشت سال های اولیه - پیش از آن به عنوان الگویی اجتماعی و قابل تکرار مطرح باشد- به مثابه منبعی الهام بخش تلقی و موجب تجدید توان حرکت انقلاب اسلامی در این جوامع شد.
با گذشت ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی به نظر می رسد که زمان مقتضی برای ارزیابی اثرات و بازتاب برون مرزی انقلاب اسلامی فرا رسیده و می توان بازتاب آن را در گذشته و اثرات احتمالی آینده احتمالی آینده انقلاب را بر جهان اسلام مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد و این مهمی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
انقلاب اسلامی ایران به دلیل جاذبیت در شعارها، اهداف، روش ها، محتوا و نتایج حرکت ها و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقه ای و بین المللی، پدیده ای اثرگذار در جهان اسلام بوده است. این مایه های اثر بخش به طور طبیعی یا ارادی و برنامه ریزی شده و از طریق کنترل هایی چون ارگان های انقلابی سازمان های رسمی دولتی و اداری، ارتباط علمی و فرهنگی، مبادلات تجاری و اقتصادی، در کشورهای مسلمان بازتاب یافته و دولت ها و جنبش ها و سازمان های دینی را در آن جوامع به درجات مختلف متأثر از آن نموده است.
امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی بلکه حتی بر دشمنان و مخالفین این انقلاب تردیدی نمانده و به آن معترف هستند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) نقطه عطف مهمی نه تنها در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران بلکه جهان اسلام و حتی جهان بشریت بوده است.
از آن مهمتر تحولی است که در نظام بین الملل و جهان بشریت ایجاد کرده است. نظامی که بعد از عهدنامه «وستفالیا» با مرکزیت دولت های اروپایی و بعد از آن با مشارکت ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و جنگ های بزرگ جهانی در رقابت با این قدرت ها بود و کشورهای جهان سوم و منجمله دولت های اسلامی را تابعی غیر اثر گذار از نظام شکل گرفته در غرب می دیدند. مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی این قانون مندی در هم ریخت، نظام دو قطبی به چالش کشیده شد و نهایتاً فروپاشید و با وجود گذشت نزدیک به ۱۵ سال همچنان بر سر ایجاد نظام آینده (نظام تک قطبی و چند قطبی) با هم اختلاف داشته و پذیرفته اند که جهان اسلام به عنوان یک قدرت در حال ظهور در شکل گیری نظام آینده بلاتردید نقش کلیدی خواهد داشت و این مطلب را از تئوری پردازی ساموئل هانتینگتون در «برخورد تمدن ها» و نوشته ریچارد نیکسون که اعتراف می کند قرن بیست و یکم قرن ظهور اسلام است می توان مشاهده کرد.
دولت های غربی به طور اعم و دولت ایالت متحده آمریکا به طور اخص نسبت به این انقلاب با خصومت و کینه برخورد نموده و این امر ناشی از دو اصل بود: یکی وابستگی شدید و مطلق رژیم گذشته به غرب و به ویژه آمریکا و در واقع به خطر افتادن غرب در ایران بود و دوم اینکه اصولاً انقلاب های بر پایه ارزش های دینی و اسلامی، نظام های فکری سکولار لیبرال غرب را به چالش کشیده و پیش بینی ها و تئوری های آنها را مخدوش می کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی که با بهت و حیرت اغلب دولت ها مواجه شده بود برای کشورهای بلوک شرق دو مشکل اساسی به وجود آورد: اول اینکه با توجه به چارچوبه های تحلیل مارکسیستی چگونه می توان این انقلاب را تحلیل و چرایی و چگونگی آن را توجیه کرد، انقلابی که نه بر پایه معیارهای اقتصادی قابل تبیین بود و نه انگیزه ها و ارزش های دینی مسلط بر آن در آن چارچوبه تحلیل قابل توجیه و استدلال بود و از طرف دیگر با توجه به روابط حسنه ای که اغلب آنها با رژیم شاه داشتند به چه ترتیبی روابط خود را با رژیم انقلاب تنظیم نمایند.
در مورد دولت های اسلامی می توان گفت که بازتاب انقلاب اسلامی در این دولت ها که عموماً پایگاه مردمی نداشته و وابستگی جدی به جهان غرب و به ویژه آمریکا داشتند به طور کلی منفی بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت هر دولتی که در اثر این تحول در ایران برای آینده خود احساس خطر بیشتری می کرده است بازتاب انقلاب اسلامی منفی نیز بوده و عکس العمل های فوری این دولت ها را نیز بر همین اساس می توان مشاهده کرد و جالب اینکه هر دولتی که از اکثریت قوی تر شیعیان برخوردار بوده و یا دارای اقلیت نسبتاً چشمگیری از شیعیان بوده است، به خاطر هراس از شورش و خیزش مردمی در این کشورها عکس العملی تندتر نشان داده است، به طوری که دولت بعثی عراق که بر ملتی که اکثریت آنها شیعه هستند حکومت می کرد به طرز وصف ناپذیری با انقلاب اسلامی برخورد کرد و نهایتاً هم جنگ بی رحمانه ای را علیه این نظام نوپا آغاز نمود که نه تنها طولانی ترین جنگ قرن بیستم بود بلکه خسارات جانی و مالی هنگفتی برای هر دو ملت بر جای گذارد.
در جمع بندی از بازتاب انقلاب اسلامی بر دولت های اسلامی می توان به جرأت ادعا کرد که این دولت ها از انقلاب اسلامی نه تنها استقبال به عمل نیاوردند بلکه به نوعی برخورد منفی با این پدیده متوسل شدند و این شرایط علی رغم گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی البته با درجات متفاوت همچنان ادامه دارد.
بیداری اسلامی
بلاتردید احیاگری و بیداری جهان اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرد و از مرحله نظر به عمل و واقعیت رسید. از حدود یک قرن قبل اندیشمندانی هم چون سیدجمال الدین اسدآبادی در جهان اسلام ظهور کردند که ندای بازگشت به اسلام و تقابل با فرهنگ غرب را سر می دادند، در این مسیر نهضت ها و گروه هایی نیز شکل گرفت ولی پیروزی انقلاب اسلامی به همه مسلمانان به اثبات رساند که مسئله بازگشت به اسلام تنها یک خیال و نظر نبوده بلکه می تواند واقعیت هم داشته باشد.
پان اسلامیسم خوابیده است، با این حال ما باید این امکان را در نظر داشته باشیم که اگر پرولتاریای جهان (مستضعفین) بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضد غربی شود، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام و حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفتگانه در خواب بوده باشد اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد. زیرا ممکن است پژواک های یک عصر قهرمانی را منعکس سازد. اگر وضع کنونی بشر به یک جنگ نژادی منجر شود اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.
این انقلاب بر مسلمانانی که پیرو مکتب اهل بیت بودند یعنی بر شیعیان جهان تأثیر فوق العاده شگفتی داشت و می توان ادعا کرد که جایگاه شیعیان جهان را از حاشیه و پیرامون به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل نمود. شیعیانی که در طول چندین قرن نه تنها همواره در اقلیت بوده و آماج حملات شدید تبلیغاتی به ویژه توسط حکام و خلفای بلاد اسلامی قرار می گرفتند و الزاماً با تکیه بر اصل تقیه حتی از بروز افکار و اندیشه های خود هراس داشتند با این پیروزی جانی دوباره گرفته و در صف اول مبارزه با استکبار قرار گرفتند.
شرق شناسان و اسلام شناسان غربی که تا این زمان توجه چندانی به مکتب تشیع نداشته و اسلام را از دریچه اکثریت می دیدند و مطالعات و تحقیقات خود را بیشتر بر پایه شناخت اسلام از دیدگاه اهل سنت و جماعت قرار داده بودند، ناگهان متوجه این غفلت بزرگ خود شده، احساس کردند که از نظر شناخت مکتب تشیع در تاریکی و ابهام شدیدی بسر می برند و در همین راستا که مسیر تحقیقات خود را تغییر داده و با تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای مختلف و متعدد و انتشار مقالات و کتب گوناگون در جهت شناخت بهتر این مکتب تلاش وسیعی را آغاز کردند.
حتی می توان به جرأت ادعا کرد که شناخت اسلام از دید غیرمسلمانان که قبلاً معطوف به شناخت تعالیم اسلامی با تعبیر اهل سنت و جماعت بود تحول اساسی پیدا کرده و گرایش به درک بیشتر اسلام از دیدگاه مکتب تشیع بیشتر شد. اگر چه آثار دقیقی در دسترس نیست ولی اطلاعات موجود بیانگر این واقعیت است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد کسانی که از دریچه مکتب اهل بیت به دین اسلام گرویده اند، به طور چشم گیری افزایش یافته است، در حالی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی صرفاً کسانی از این مسیر اسلام را انتخاب می کردند که در اثر آشنایی و برخورد با ایرانی ها و یا شیعیان به صورت تصادفی تحت تأثیر قرار می گرفتند.
مهمتر از همه تأثیر و بازتاب عظیمی که انقلاب اسلامی در میان شیعیان لبنان بوجود آورد و آنها را که با وجود داشتن اکثریت نسبی در گذشته در شرایط سیاسی- اجتماعی اسفناکی به سر می بردند، ناگهان زنده و بیدار کرده و در جامعه ازلبنان آنها که به عنوان محرومین می شناخت بمب های متحرکی ساخت که توانستند در تقابل با اشغالگران در مدت کوتاهی پنج قدرت بزرگ غربی را بدون دادن کوچکترین امتیازی وادار به فرار از این کشور کنند. امروز در حقیقت حزب الله لبنان به عنوان نماد خارجی بازتاب انقلاب اسلامی همچون ستاره ای بر سینه این انقلاب تلألو می کند.