کلیه مفاصل بدن انسان همراه با شکل توضیح داده شده که برای ارائه کلاسی و همچنین برای امتحام پایان ترم مناسب می باشد
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:140
فهرست مطالب:
فصل اول: کلیات تحقیق
طرح مسأله 2
ضرورت و اهمیت تحقیق 4
اهداف تحقیق 4
فرضیه ها و سئوالات تحقیق 6
فصل دوم: ادبیات نظری
زندگی روزمره 8
مقاومت و زندگی روزمره 18
بدن و زندگی روزمره 33
جمعبندی نظری 60
فصل سوم: روششناسی
روشهای کیفی 65
روش مصاحبه 67
فصل چهارم: یافتهها
مقدمه 76
بدن و آرایش 80
- آرایش سنتی 80
- آرایش تیپیک 84
- آرایش مذهبی 85
- آرایش اعتراضی 88
- آرایش هنری 89
- آرایش فمینیستی 91
- آرایش زنان خیابانی 92
بدن و پوشش 95
- حجاب به مثابه تکلیف 96
- حجاب (چادر) به مثابه ایدئولوژی 98
- حجاب سنتی (چادر سنتی) 99
- حجاب زیباییشناختی 101
- حجاب (مانتو) به مثابه ایدئولوژی 102
- حجاب بازاندیشانه 103
- حجاب به مثابه سبک زندگی 105
- پوشش به مثابه سبک زندگی 105
- پوشش مدمحور (تیپ اینترنتی) 107
- فشنلس 108
- پوشش فمینیستی 108
بدن و احساس ناامنی 111
- هراس از ورود به حوزه عمومی 112
- حرکت در حوزههای تکراری 114
- هراس از شب و تاریکی 117
- پشت سر گذاشتن مرزهای سنتی 119
- بدن ایمن فاحشه 121
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
بحث و نتیجهگیری 124
منابع فارسی 136
منابع انگلیسی 139
فصل اول:
طرح مسأله
امر روزمره دارای معانی متعدد و مبهمی است، ولی بهطورکلی میتوان بدین نکته اشاره کرد که بستر فرآیندهای پویایی مانند آشنا ساختن امر ناآشنا، نزاع بر سر پذیرفتن و رد کردن امور جدید و سازگاری با شیوههای متفاوت زیستن است. بنابراین، این ابهام و درعینحال نزدیک بودن امر روزمره به تجارب همه افراد، موجب آن نمیشود که امر روزمره امری آشنا و کاملاً شناخته شده و پیشپاافتاده باشد. از همین روست که بستر زندگی روزمره که در نگاه اول ممکن است چندان مهم و قابلتوجه به نظر نرسد، به محمل مطالعات عده زیادی از متفکران علوم انسانی و جایی برای فراهم آوردن مواد اولیه تحلیلهای جامعه شناختی بدل میشود.
یکی از مباحثی که تقریباً در نظرات بسیاری از افرادی که در باب زندگی روزمره کار کردهاند، مشترک است، بحث تضاد است که به شکلهای مختلفی همچون سرکوب، مخدوش کردن امر روزمره و یا با معانی دیگری مطرح میشود و میتوان از این عبارات نزدیک به هم (به لحاظ معنایی) چنین استنباط کرد که زندگی روزمره عرصهای است که در آن در هر لحظه کشمکش میان افراد و گروههای فرادست و فرودست جریان دارد، جریانی بیپایان که در آن فرادستان میکوشند تا قواعد بازی خود را به فرودستان تحمیل کنند.
برای تعدادی از نظریات، بحث کشمکش در زندگی روزمره به همین جا خاتمه مییابد، اما گرامشی با وارد کردن مفهوم «مقاومت» در ادبیات جامعهشناسی، نشان داد که رابطه میان ضعفا و اقویا به تحمیل و تسلط ختم نمیشود و افراد و گروههای فرودست در فرآیند زندگی روزمره به خلق روشهایی برای مقابله با سرکوب و سلطه برمیخیزند و با اشکال مختلفی از مقاومت، عملاً رابطه را به نحوی معکوس میکنند.
بخشی از زندگی روزمره که پایان نامه حاضر قصد مطالعه آن را دارد، در واقع به رابطه بین زنان و بدنهایشان با جهان زندگی برمیگردد. بارزترین وجهی که زنان و مردان را از هم جدا میکند، بدنهای فیزیکی آنان است و این تمایز تا حدی بدیهی و مشهود جلوه میکند که تا چندی پیش آن را صرفاً به مثابه یک تمایز زیستی در نظر میگرفتند و برای آن قائل به ابعاد اجتماعی نبودند. با طرح مباحثی از سوی متفکرانی چون فوکو ، دوسرتو و دیگران است که بدن جزء مباحث اجتماعی میشود و عملاً برای کالبد آدمی وجه اجتماعی تصور میگردد.
به دلیل نوع جامعهپذیریهای متفاوتی که در تربیت و اجتماعی کردن دختران و پسران از سنین ابتدایی رشد تا آخرین مراحل جامعهپذیری در پیش گرفته میشود، دو بدن زنانه و مردانه که در ابتدا جز در موارد خرد و ناچیزی متفاوت نیستند، به دو پدیده مجزا که کاملاً مشخصات متفاوتی دارند، تبدیل میشوند و در واقع این دو بدنِ به لحاظ اجتماعی زن و مرد شده، با آن بدنهای فیزیکی مؤنث و مذکر فاصله زیادی دارند که این فاصله را مرهون سیستمهای اجتماعی تعریفکننده ارزشها و هنجارها هستند. بنابراین زن؛ به عنوان بخش مهمی از زنانگی خویش با بدنی اجتماعی شده مواجه میشود که آن را به مثابه شیئی بیرون از خود درک میکند و در اثر زندگی با این بدن، با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود که خاص او و همجنسانش است و مردان در آنها شریک نیستند.
زنان در مقابل بدن خود و پیامدهای اجتماعی زیستن با بدن زنانه، به راههای مختلفی متوسل میشوند. در تعدادی از موارد، راهحل زنان اطاعت است. در برخی عرصههای اجتماعی، اطاعت جای خود را به راهحل مقاومت میدهد. زنان در بسیاری از موارد در مقابل الزامهای بدن زنانه خود به مقاومت دست میزنند و نظامهایی را که به تعریف ارزشها و هنجارها برای بدن زنانه پرداختهاند، واژگون میکنند یا راههایی برای فرار از دست آنها پیدا میکنند. این مقاومتها معمولاً دربردارنده نوعی خلاقیت هم هست. خلاقیت زنان در مواجهه با بدنهایشان را در مواردی مثل سبکهای آرایش و پوششی که انتخاب میکنند، مدیریت بدن، رفتارها و ژستهای بدن و چهرهای که انتخاب میکنند و ... میتوان دید.
در این رساله قصد ما این است که نقاطی از زندگی روزمره را که در آن زنان از سیستمهای ارزشی و هنجاری مربوط به بدنهایشان اطاعت میکنند یا در مقابل آن به مقاومت میپردازند را نشان دهیم و انواعی از خلاقیت را که در مقاومت کردن زنان وجود دارد، بیابیم. به همین دلیل، به سراغ نقاطی از زندگی فردی و اجتماعی زنان میرویم که در آن نقاط حضور بدن زنانه پررنگتر میشود، مثل انواع آرایشهایی که زنان بر صورت و بدن خود انجام میدهند، لباسهایی که میپوشند، فضاهای اجتماعی که در آن حضور فیزیکی مشخصی دارند و ....
ضرورت و اهمیت تحقیق
شناخت زندگی روزمره جامعه ایرانی، علیرغم اهمیت زیادی که میتواند داشته باشد و نقش بزرگی که میتواند در پیشبرد جامعهشناسی ایفا کند؛ کاری است که بسیار کم صورت گرفته و جای زیادی برای کار و تحقیق و نیز رشد و توسعه دارد. رساله حاضر، در صدد بررسی یکی از مقولاتی است که به زندگی روزمره زنان ایرانی مربوط میشود و تاکنون از این زاویه بدان پرداخته نشده است.
فهم تجارب روزمره زنان و توصیف آن از زبان خود ایشان میتواند تأثیر بزرگی در افزایش دانش ما نسبت به کنشگرانی داشته باشد که همیشه درک و دانش کمتری از آنان نسبت به مردان داریم و بنابراین، با شناساندن چهره تاریک نیمی از اعضای جامعه – خصوصاً در مورد مسألهای مثل بدن زنانه که تابوهای فرهنگی زیادی آن را احاطه کرده و مانع از درک دیگرانی غیر از خود زنان از این مسأله شده است - انجام چنین تحقیقی میتواند حائز اهمیت باشد و قدمی در جهت روشنتر کردن سیمای زنان ایرانی و کنشهایشان بردارد. بهویژه آنکه همین تابوهای فرهنگی موجب آن میشوند که در بسیاری موارد خود زنان نیز از گفتگو کردن در مورد بدنهایشان بپرهیزند و در نتیجه مسائل عام و اجتماعی را که در آن درگیر میشوند، مشکل شخصی خود بپندارند و به جای آن که قدمی برای حل آن از طریق گفتگو با دیگر زنان و شریک شدن در تجارب آنان بردارند، عمری را در رنج و سختی سپری کنند. به همین دلیل به نظر میرسد که مطالعه بدن زنانه از طریق آگاهی بخشیدن به کنشگران درباره ابعاد مختلف تجربیات زندگی روزمره، نهایتاً میتواند به حل برخی مسائل اجتماعی و فردی زنان نیز یاری رساند.
اهداف تحقیق
هدف تحقیق حاضر، بررسی زندگی روزمره زنان ایرانی با تأکید بر پدیده بدن زنانه است و درصدد یافتن مواردی است که زنان ایرانی در مورد الزامات فرهنگی که بر بدنهایشان تحمیل میشود، به اطاعت میپردازند و نیز مواردی که از اطاعت از قواعد زندگی روزمره سرباز زده و راهحلهای خلاقانهای برای مقاومت کردن ارائه میدهند.
بررسی نحوه برخورد زنان با بدنهایشان و اطاعت یا مقاومت آنان در برابر قواعد زندگی روزمره را در دو حوزه کلی میتوان پی گرفت؛ در حوزه اول بیشتر با نقش فیزیولوژی زنانه و در حوزه دوم با قدرتنمایی قواعد زندگی روزمره مواجه میشویم. بنابراین، حوزه اول را میتوان حوزه الزامات فیزیولژیک نامید. در اینجا در پی فهم انواع برخوردهای زنان با دو حوزه مربوط به بدن آنان برخورد میکنیم که عبارتند از:
1. ضعفها و ناتوانیهای جسمی و فردی زنان (نسبت به مردان)
2. نحوه برخورد زنان با مسائل جسمی در محیط خانواده، مانند روابط زناشویی، بارداری، زایمان و مراقبت از نوزادان و ....
حوزه دوم بحث به مواردی مربوط میشود که آنها را بیشتر میتوان اجتماعی دانست تا فیزیولوژیک. در این قسمت به بررسی برخورد زنان با چند مسأله دیگر میپردازیم که عبارتند از:
3. نحوه آرایش کردن زنان
4. نحوه لباس پوشیدن آنان
5. نحوه استفاده زنان از وسایل حملونقل عمومی مانند تاکسی، اتوبوس و مترو
6. نحوه حضور بدن زنانه در فضاهای اجتماعی دیگری مانند پارک، سینما، رستوران و ....
7. احساس زنان از میزان امنیت آنان و بدنهایشان در فضای اجتماعی شهر
در واقع، هدف این رساله این خواهد بود که با توجه به رخدادهای زندگی روزمره و در نظر گرفتن کنشها و واکنشهای زنان در بستر آن، به مطالعه برخی از پدیدههای دسته دوم (یعنی موارد 3 و 4 و 7) که بعد اجتماعی آنها قویتر است، بپردازد و نحوه مواجهه زنان در مورد بدنهای خود اعم از اطاعت از سیستمهای اجتماعی یا مقاومت کردن و خلاقیت به خرج دادن در مقابل تعاریف چنین سیستمهایی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین تلاش بعدی رساله این خواهد بود که با استفاده از نظریههای زندگی روزمره به تبیین رویکردهای زنان نسبت به بدنهایشان بپردازد.
فرضیهها و سئوالات تحقیق
از آنجا که این تحقیق از روشهای اثباتگرایانه در پیشبرد خود، بهرهای نمیجوید، لذا فرضیههای مشخص و ازقبل تعیینشدهای نیز برای آن وجود ندارد و بلکه درطی مسیر کار، فرضیات تعیین شده و باتوجه به مسیر تحقیق، انعطافپذیر خواهند بود.
در عین حال، میتوان گفت که رساله در پی یافتن پاسخهایی برای چند پرسش اساسی است، از جمله:
1. آیا زنان در برابر همه تعاریفی که نظام هنجاری جامعه از بدنهای آنان میکند، به اطاعت میپردازند؟
2. در این صورت، در چه مواردی اطاعت وجود دارد؟
3. و در چه مواردی زنان دست به مقاومت میزنند؟
4. مقاومت زنان از چه راهها و به چه شکلی انجام میشود؟
5. و نهایتاً این که چگونه میتوان به تبیین الگوهای اطاعت و مقاومت زنان درباب بدنهایشان پرداخت؟
35 صفحه
تمرین، ترکیب بدن و کنترل وزن
ترکیب بدن
نوع پیکری شلدون
فربه پیکری
عضلانی پیکری
لاغر پیکری
نوع پیکرسنجی هیث – کارتر
جزء فربه پیکری هیث – کارتر
نوع پیکری و فعالیت بدنی
چربی بدن
اندازه گیری چربی بدن: وزن مخصوص
قانون ارشمیدس
وزن مخصوص بدن انسان
اندازه گیری چربی بدن: اندازه گیری لایه زیرپوستی
ویزگی اندازه گیری لایه زیرپوستی و تخمین دانسیته بدن
کنترل وزن بدن
چاقی
چاقی چیست
تعادل انرژی و کنترل بدن
تعادل انرژی منفی و کاهش وزن
تعادل انرژی مثبت و افزایش وزن
دستورالعملهایی جهت کاهش چربی بدن
دستورالعملهایی جهت افزایش وزن بدون چربی
کم کردن وزن در کشتی
مطالعات دانشگاه آیووا
پیش بینی حداقل مقدار وزن
اندازه گیری سنجشی بدن
فاهیم اصلی که می باید از این فصل آموخته شوند عبارتند از:
-ترکیب بدن بستگی قابل توجهی به فعالیت جسمانی دارد.
-فربه پیکری (جزء چربی) عضلانی پیکری (جزء عضله) و لاغر پیکری (جزء بدون چربی) بیان کننده مفهوم نوع پیکری یا ساخت بدن یک فرد می باشد.
-قهرزمانان و سایر افراد فعال نسبت به افراد غیرورزشکار و غیرفعال گرایش به داشتن اجزاء عضلانی پیکری و لاغر پیکری بیشتر و جزء فربه پیکری کمتری دارند.
-فقدان تمرین های ئرزشی علت اصلی چاقی در همه گره های سنی بشمار می رود.
-میزان چاقی بستگی به محتوای چربی هر یم از سلول های چربی و به مجموع سلول های چربی بدن دارد.
-کل چربی بدن را می توان توسط اندازه گیری ثقل ویژه بدن از طریق وزن کردن بدن در زیر آب و اندازه گیری ضخامت چربی زیر پوست جهت بدست آوردن چگالی بدن تخمین زد.
-تعادل انرژی به معنی از ماین رفتن مقدار برابرب انرژی حاصل از مواد غذائی مصرفی با مقدار انرژی تلف شده توسط فعالیت بدنی است.
-وقتی انرژی حاصل از مواد غذائی بیش از انرژی سوخته شده باشد (تعادل مثبت انرژی) وزن بدن بالا می رود. وقتی انرژی حاصل از مواد غذائی کمتر از انرژی تلف شده باشد (تعادل منفی انرژی) وزن بدن کاهش پیدا می کند.
10 ص
21 ص
مزیت های تمرین (فعالیت فیزیکی )
انجام فعالیت های بدنی یک جزء لازم در مداوای اشخاصی می باشد که دیابت دارند .این فعالیت ها به تمام کسانی که قند دارند کمک می کند وزنشان را کنترل می کند .حساسیت انسولین را بهبود می بخشد و یک دید و بینش سالمتر روحی را برای آنها به ارمغان می آورد و عوامل خطر زای قلبی – عروقی را کاهش می دهد .با ارائه رهنمود های مناسب ,مردمی که دیابت دارند می توانند با ایمنی فعالیت های بدنی را انجام دهند .طرح فعالیت بدنی با توجه به علاقه ,سن سلامتی عمومی و سطح تناسب و شایستگی فیزیکی متفاوت می باشد .وقتی شخصی بدون دیابت فعالیت می کند سطوح انسولین کاهش می یابد در حالی که هورمونهای تعدیل کننده (به ویژه گلو کاگون ) را افزایش می دهد .بنابر این استفاده از گلوکز زیاد شده توسط ماهیچه فعال دقیقاً منطبق بر تولید گلوکز زیاد شده توسط کبد می باشد .در اشخاصی که دارای بیماری دیابت و البته به انسولین می باشند گلیسمیک حاصل از فعالیت بدنی با توجه به کنترل همه جانبه دیابت ,گلوکز پلاسما و سطوح انسولین در شروع تمرین ,شدت فعالیت تمرین ,مقدار غذای قبلی و شرایط قبلی متفاوت می باشد .یک متغیر مهم سطح انسولین پلاسما در طی تمرین و بعد از آن می باشد .سطوح بالای انسولین هیپو گلیسم را فعال می کند که این به علت این مساٌله است که گلوکز ماهیچه ای دارای انسولین زیاد توسط ماهیچه فعال جذب می شود ، بر عکس به علت وجود سطح پایین انسولین در بدن یک فردی که از تزریق انسولین استفاده می کند تولید گلوکز اسید های چرب ادامه می یابد ,در حالی که ,جذب آنها کم می شود. این امر منجر به افزایش زیاد در گلوکز پلاسما و سطوح کتون می شود .در اشخاصی که دیابت بدون تزریق انسولین دارند ,کنترل گلوکز خون با تمرین های بدنی افزایش می یابد .این به علت تحریک و حساسیت انسولین افزایش یافته می باشد که منجر به استفاده جانبی گلوکز نه تنها در زمان تمرین بلکه بعد از آن می شود .از آنجا که حساسیت انسولین بوجود آمده در 48 ساعت بعد از تمرین از بین می رود ,تکرار زمان تمرین در فواصل معین به منظور کاهش قدرت و تحمل گلوکز که در ارتباط با دیابت غیر وابسته به انسولین می باشد ,ضروری است .این تمرین که انسولین را افزایش می دهد ,بدون ایجاد تغییر در وزن بدن صورت می گیرد .تمرین همچنین تاثیر هورمونهای تعدیل کننده را کاهش می دهد که در عوض تولید گلوکز هپاتیک را نیز کاهش داده و همچنین منجر به افزایش کنترل گاوکز می شود سریع شود .
انجام فعالیت بعد از خوردن غذا مفید می باشد و پست پرندیل و هیپر گلیسمیا را کاهش داده که در بیماری دیابت بدون انسولین رایج می باشد .