فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:66
پیشگفتار
عصر جدید
ریشههای رنسانس
بازرگانان و تجارت
جامعة دوران رنسانس
نیروهای متحول کننده
پذیرش موقعیتها و تغییرات
هنرمندان و آثارشان
پدر انسانگرایی
نامة پترارک به سیسرو
لورنزو والا در لاتین
خواندن متون قدیمی
هدیة کنستانتین
حامیان و مدیسی
آکادمی افلاطونی
انسانگرایان فلورانس
شاهزادة انسانگرایان
نیاز آموزشهای انسانگرایانه
انسانگرایی مسیحی
نیاز به اصلاحات در کلیسا
اهداف اصلاحطلبان
رنسانس شمال
نئوکلاسیسم
رومانتیسم
امپرسیونیسم
قدرت اتحادیة هانسایی
افول اتحادیة هانسایی
ونیز امتیاز انحصاریاش را از دست میدهد
صنعت و تولید
گناه بهره
ابداعات تجاری
ظهور بانکداری
بانکداران فلورانس
فوگرها
فوگرها و هابسبورگها
پایان کار فوگرها
بدهی سلطنتی
پسگفتار
پیدایش جهان امروزی
سلطنتهای ملی
پیشگفتار
عصر جدید
در آغاز قرن چهاردهم میلادی، عصر میانی یا قرون وسطی که از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول کشیده بود، رو به پایان بود و رنسانس، یکی از بزرگترین جنبشهای فرهنگی تاریخ، به تدریج جایگزینش میشد. رنسانس در سالهای 1300 از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ن درت در دورهای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع میپیوندد، حال آن که این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروز ی زاییدة همین فعالیتهاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب را بنا نهاد.
ریشههای رنسانس
به نظر کسانی که در دوران رنسانس زندگی میکردند، عصر آنها با قرون وسطی که به اشتباه دوران بیتوجهی خوانده میشد،ارتباطی نداشت، بلکه با دوران یونان و روم باستان مرتبط بود. آنها معتقد بودند که تنها در دنیای باستان چنین موفقیتها و کارهای بزرگی انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگی دوباره یا نوزایی فرهنگ یونان و روم باستان میدید. نام رنسانس که در زبان فرانسه به معنی «نوزایی» است از همین جا نشئت میگیرد.
اما در واقع، بسیاری از ریشههای رنسانس از قرون وسطی منشأ گرفته بود. در قرون وسطی ترجمة عربی آثار کلاسیک در اسپانیا- که در آن زمان تحت سلطه مسلمانان بود- دانشآموزان و دانشجویان را حتی در شمال اروپا به روم و یونان علاقهمند کرد. حتی بسیاری از اختراعات در اصل در قرون وسطی صورت گرفتند. قطبنمای مغناطیسی که کاشفان رنسانس را به سوی آسیا و آمریکا هدایت کرد، در قرن دوازدهم اختراع شده بود.
رنسانس پیشین در اواخر سده سیزدهم و اوائل سدة چهاردهم میلادی در ایتالیا، در شهرهای متمولی چون فلورانس سینا، نقاشیهای یادمانی مجدداً احیا شدند. حیوتو که نقاشی فلورانسی بود، در آثار فرسک خود نقوش و پیکرههایی را پیش کشید که بار دیگر جلوهای سه بعدی را عرضه میکرد که در فضای خاصی حضور داشت و در هر حالتشان حس نمایشی پنهانی را انتقال میداد. در سینا نیز دوچیو و شاگرد او سیمون مارتینی سبک خطی گوتیک متخر و مادیزدایی پیکره را با کاوشهای تازه دنیای مادی و محیط انسانی تلفیق کردند. اما به دلیل شیوع طاعون در ایتالیا در میانة سدة چهاردهم، تلاش دوچیو و جیوتو تا سدة پانزدهم امکان اجرا نیافت آن هم عمدتاً در فلورانس زیرا سینا هرگز به طور کامل از طاعون رهایی نیافت. گیبرتی و دوناتلوی پیکرتراش و رونلسکی معمار و نقاش جوان مازاچیو در واقع آغازگر رنسانس در ایتالیا بودند. این هنرمندان در جستجوی یک هنر معقول و انسانمدار بودند، که بر فلسفة معاصر اومانیسم متکی بود. آنها با رویکردی دوباره به هنر یونان و روم باستان، که آنها نیز بر انسان تأکید داشت، درصدد بودند تا منابعی برای سبک نوین خود که آگاهانه در پی آن بودند، بیابند. برونلسکی در حدود سال 1420 میلادی با ابداع پرسپکتیو یک نقطهای نظام معقولی برای بازنمایی فضاهای سه بعدی بر روی سطح دو بعدی یافت. پیکرتراشان و نقاشان ایتالیایی به مطالعة آناتومی و نیز تناسبات اندامها که مورد استفادة هنرمندان باستان بود پرداختند. پس از 1450 میلادی، لئون باتیستا آلبرتی در زمینة معماری تلاش داشت تا نه تنها تناسبات و تزئینات بناهای رومی بلکه اصول فضا، حجم و ساختار آن را نیز مجدداً احیا کند.
در زمینة نقاشی نیز در حدود سال 1480، لئوناردو داوینچی تلاش پیشینیانش را به سبکی جمع و جورتر و پویاتر بدل ساخت. سبکی که وی ملاحظات تازهای به ماهیت نور، یعنی چگونگی تأثیر نور و سایه در شکلدهی به فرمهای سه بعدی و نیز به تناسبات و چهرهشناسی را بدان افزود. لئوناردو به یک اندازه هنرمند و دانشمند بود. در حقیقت در این دوران هنر و علم عملاً با هم متداخل بودند. چرا که هر دو در خدمت تلاش بشر برای کشف و درک خودش و دنیای طبیعی بودند.
در کشورهای پایین به ویژه فلاندر، پیشرفتی موازی با این حرکت در سدة پانزدهم به وقوع پیوست. نقاشانی همچون استاد فلیمال و برادران هوبرت و یان وان آیک برای اولین بار قابلیتهای نقاشی با رنگ روغن را کشف کردند که به آنها امکان میداد تا رنگها، سطوح و بافتهای مواد عالم را به دقت درخشندگی و وفاداری بازسازی کند. گرچه از آثار هوبرت ونآیک اطلاعات اندکی در دست است، اما آثار یانون آیک وقت و وسواس زیادی در بازنمایی جزئیات بصری داشتند. سبک واقعگرا و نحوة به کارگیری رنگ در آثار او سنت پایداری را در هنر شمال اروپا پدید آورد. سبک نقاشان فلاندری هنوز به نوعی پیوندهایی با سبک بینالمللی گوتیک متأخر داشت، اگرچه رنگ در آثار آنها به واقعیت نزدیکتر شده و برخی نقاشان همچون ریگور وان در وایدن، تأثیرات حسی جدید و چشمگیری را خلق کرد.
بازرگانان و تجارت
رنسانس عهد شکوفایی تجارت بود و در این دوران اروپا به طور کلی ثروتمند بود. انواع تجارت سبب به جریان افتادن داراییها میشد و ثروتهایی از راه خرید و فروش، تولیدات و بانکداری حاصل میآمد. بعضی از تجارتهای دوران رنسانس جنبه بینالمللی داشتند و درآمد حاصل از آن به اندازهای بود که منجر به تکامل روشهای مدیریت مالی شد؛ روشهایی که هنوز هم از آنها استفاده میشود.
جامعة دوران رنسانس
جامعهای که از شکوفایی اقتصادی برخوردار گردیده بود به سه طبقه تقسیم میشد. طبقة بالایی یا حاکم، طبقه متوسط یا تجار و طبقه پایینی یا کارگر. اشراف طبقة بالا هنوز هم بیشترین قدرت سیاسی را داشتند و اغلب آنها صاحب املاک وسیعی بودند که قسمت عمدهای از م ردم اروپا در آنها کار و زندگی میکردند.
کارگران این املاک یا رعایای آزاد بودند یا سرف، یعنی کشاورزانی که به زمینی که در آن کار میکردند وابسته بودند. اگرچه در شروع دورة رنسانس در غرب اروپا نظام سرواژ
نیروهای متحول کننده
اما جامعة قرون وسطی که در سال 1300 در آستانة رنسانس قرار گرفته بود، جامعهای مشکلدار بود. چنان که چارلز جی نوئر مینویسد:
تمدن قرون وسطایی نقایص اساسی داشت … بحرانی که در قرن چهاردهم پدیدار شد با بحرانی که جامعة روم ]باستان[ را درهم شکست، مقایسه شده است … ]برخلاف روم[، تمدن اروپایی ادامه یافت … زیرا برای پذیرفتن اصلاحات زیربنایی انعطاف به خرج داد.
فئودالیسم، نظام اجتماعی قرون وسطی، دیگر مؤثر نبود. این نظام زمانی به وجود آمد که اهرمهای اقتصاد اروپا، یعنی کشاورزی و قدرت سیاسی، در دستان اعیان و اشراف منطقهای قرار گرفت. هنگامی که اوضاع اجتماعی در اواخر قرون وسطی پیچیدهتر شد، فئودالیسم در مواجهه با مطالبات جامعة جدید ناتوان بود. به علاوه، در نظام فئودالی تجارت با شهرها و شهرستانهایی که در قرون پایانی دوران وسطی پدید آمده بودند، پیشبینی نشده بود. همچنین ساختار سست سیاسی آن نمیتوانست شیوههایی را برای تشکیل و ادارة کشورهایی که حکومت مرکزی قدرتمند داشتند و در انگلستان و فرانسه در حال شکلگیری بودند، فراهم بیاورد.
کلیسای کاتولیک نیز، که به جامعة قرون وسطایی ثبات میبخشید، در سالهای پایانی قرون وسطی گرفتار مشکلات داخلی خودش بود. بسیاری از روحانیان با استفاده از موقعیتشان برای خود قدرت سیاسی و موقعیتهای شخصی کسب میکردند. پاپ تحت سلطة پادشاه فرانسه بود و تا ربع پایانی قرن چهاردهم از این نفوذ و سلطه رهایی نیافت. به دلایل فوق و نیز سایر مشکلات، کلیسا به جای آن که نیروی سازندة اجتماعی باشد، به عاملی مخرب تبدیل شد.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
هنر ما قبل تاریخ
پادشاهی میانه
هنر بین النهرین
هنر اژه ای
هنر مینوسی
نگاهی به تمدن و هنر ایران باستان
تمدن سیلک :
لرستان :
تمدن حسنلو و زیویه
تمدن مارلیک و اهلش :
هنر هخامنشی :
هنر اشکانی :
هنر ساسانی :
معماری :
هنر یونان
فلزکاری :
هنر رومی
دیگر آثار رومی
فهرست منابع تاریخ هنر جهان
هنر ما قبل تاریخ
هنر ما قبل تاریخ به سه دوره مهم تقسیم می شود :
الف- دوره پالئولینیک ب- دوره نئولیتیک ج- دوره برنز و آهن
در این دوره که از نظر زمان دورترین نقطه تاریخی را در بر می گیرد .اولین گام های بشر برای ساختن ابزار و وسایل مورد احتیاجش برداشته شد. از این دوره آثاری در غارها بدست آمده است .
از این دوره آثاری از مجسمه و نقاشی در دست است مانند: ونوس ساویذیانو – ونوس ویلندورف حدود 15000- 10000 ق م و نقاشیهای غار آریژ .
ب- دوره نئولیتیک: ( نوسنگی )
اولین آثارمعماری و بناهای ساخته شده دست بشر در این دوره بوجود آمده است . زیرا دوره یخبندان به پایان رسید.
ج- دوره برنز و آهن :
این دوره از زمانی آغاز می شود که فلزات ساخته می شوند .در این عصر شهرسازی اهمیت پیدا می کند. دراین دوره است که ما با تمدنهای عظیمی چون مصر ، بین النهرین و مدیترانه آشنا می شویم .
هنر بدوی
امروز هنوز قبایلی یافته می شوند که در شرایط عصر پارینه سنگی زندگی می کنند.مانند جامعه های بدوی آفریقای استوایی وجزایرجنوب اقیانوس آرام و دو قاره شمالی و جنوبی آمریکا .
جامعه های بدوی دراساس روستایی ومستغنی از غیر اند ، واحدهای اجتماعی وسیاسی آنها به ترتیب دهکده وقبیله است، نه شهر و دولت . دو دوام و قرارشان مبتنی برحفظ رسوم وسنن است.بی یاری اسناد و اوراق نوشته شده قسمت عمده آثارهنری جنبه مذهبی دارد. تندیسها خلاصه و اغراق شده از آثار پیکر آدمی است .
دراغلب تندیسهای آفریقایی پیکر انسان بطور تجریدی و دور از واقع گرایی نشان داده شده است درتندیسها اغراق دیده می شود . مثلا در پیکر انسان سر بزرگتر ساخته شده است .
در بین سرخپوستان نقاشی موقتی بنام نقاشی شنی که توسط جادوگر قبیله به وجود می آید و او در مراسم مربوط به مداوای بیماران به کار می رود و در مراسم برای تضمین موفقیت در شکار و افزایش قدرت انسان به کار میرود .
هنر مصر
هنرمصر از قدیمی ترین و شکل گرفته ترین نوع هنرهاست .
اختراع خط حدود 5000 سال قبل یکی ازپیروزیهای زودرس وضروری تمدنهای بین النهرین و مصر بود .
تاریخ مصر به سه دوره مشخص تقسیم می شود .
پادشاهی کهن:آثار مصری از 3000 تا 500 سال ق . ه به نحوی با هم شباهت دارند .
طرز فکر مصریان این بود که هر شخص باید بکوشد تا درزندگی خود وسایل خوشبختی پس از مرگش را فراهم آورد. از این رو هرفرد مصری می بایست آرامگاه ابدی خویش را چون جایگاهی همانند و یادآور محیط زندگی روزانه اش ترتیب دهد .
تا روح وی که در زبان مصری « کا »خوانده می شود درآن احساس آسودگی کند و نیز می بایست کالبدی جاودانی از خود باقی بگذارد . تا «کا» بتواند در آن حلول کند و به زندگی خود ادامه دهد . برای این منظور جسد را مومیایی می کردند. واز بیم آنکه جدم ازمیان برود پیکره ایشان را از سنگ و فلز می ساختند .
مشهورترین مقابر از نوع مصطبه مقبره پادشاه زوسر است .
در دوره سلسله سوم این مقابر شکل هرم هایی پله دار بخود گرفت. سیر تکاملی اهرام در دوره سلسله چهارم با ساختمان هرمهای سه گانه به اوج خود رسید .
پیکره خفرن پادشاه را نشسته بر تخت سلطنت نشان می دهد . درحالی که شاهین با بالهای خود پشت سر او را می پوشاند . پیکره موکرینوس جانشین خفرن و سازنده سوینی هرم جیزه حدود 2500 ق م یکی از بهترین مجسمههای این دوره است . کاتب نشسته 2400 ق و م که چهار زانو نشسته از نمونههای بسیار خوب مجسمه سازی این دوره است .
پادشاهی میانه
در دوره امپراتوری میانه مصر دچار اغتشاشات داخلی و حمله اقوام گوناگون تغییر شکل می دهد . بهر حالت آثارعمده ای از این دوره نیست . مهم ترین آثار این دوره یکی معبد آمنه مه و دیگری معبد آمون است . مقابر نیز در کوه و صخره ها بوجود می آورند .
پادشاهی جدید : این دوره دوران شکوه و عظمت معماری است . معابد توت موس و آمنهوپت سوم در کارناک و بعد لوکسور و معبد آمون در کارناک از آثارمعماری این دوره اند . در این دوره زیبایی و ظرافت معماری را تکمیل میکنند . در دوره سلسله بیستم بار دیگر آثار هنری رو به سادگی می روند. نمونه معابد عبید و خنشو می باشند.
نقش برجسته و نقاشی در این دوره رشد می کند . مانند نقش برجسته مقبره حور محب سقاره حدود 1355 ق . م .
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
فهرست مطالب:
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
پیشگفتار
مختصری از کلیات موسیقی
فصل دوم
شخصیتهای موسیقی
رهبران ارکستر در نوازندگان و خوانندگان موسیقی کلاسیک
فصل سوم
موسیقی جاز
دو تن از شخصیتهای موسیقی جاز
فصل چهارم
موسیقی ایران قبل از اسلام
موسیقی ایران بعد از اسلام
شخصیتهای موسیقی ایران
فصل پنجم
موسیقی کلاسیک در ایران «قبل از انقلاب اسلامی»
کلاسیک سازان ایران
فصل ششم
آهنگسازان معاصر «انقلاب، پایان ابتذال، آغاز موسیقی ملی»
فصل هفتم
یادی از استاد بنان
«منابع و مأخذ»
مقدمه
آرزو داشتم هنرمندان ما برای شناساندن موسیقی به اهل ذوق و مطالعه کتاب هائی بنویسند و وظیفهای را که در پرورش روح و فکر ما به عهده دارند به تمام و کمال انجام دهند اما کسانی که اطلاعی از موسیقی داشتند در پی موسیقی شناسی نرفتند و زمینه در روزهائی که ملت به آستانة تحول بزرگی رسیده بود همچنان خالی ماند.
از آنجا که هیچ پیروزی و پیشرفتی بدون مبانی فرهنگی پایدار نیست نقص معلومات هنری شکاف عمیقی در سیر تحول ما ایجاد کرده بود و در آن میان دم آشنائی به موسیقی مرا که از مردم آرزومند این کشورم نگران کرد زیرا که معتقدم که موسیقی از لازمترین عوالم پرورش روحی است و همچنانکه ریاضیات در تحکیم استدلال و منطق اثر دارد موسیقی در توسعه فکر و تصور مؤثر است رنج این آرزو مرا بر آن داشت که به جای موسیقی شناسان حرفهای در رشتههایی که فقط عنوان دوستدار دارم تحقیق کنم.
پیشگفتار
جای تأسف است که ملت ما سالیان دراز از توجه به هنرهای زیبا غفلت ورزید. شاید مردمی که از ترس تکفیر، نقاشی و پیکرسازی را بتپرستی و موسیقی را لهو و حرام دانستهاند بیش از این در دنیای هنر بهره نداشتند اما شگفت است که روح ایرانی در برابر دشمنان زیبائی از پا در نیامد زیرا در همان هنگام که عمال خلیفه برای کشتن ذوق شمشیر تیز میکردند مردان روشنبین و آزادهای چون مسلم بن محرز-عبدالله بین مفقع- ابونصر فارابی- عمر خیام برخاستند و زمانی که ممکن بود با یک مخالفت علنی دم سرد تیغ را پشت گردن احساس کنند پرده سراپا ریای تعصب را دریدند تا زیبائی در زاد و بوم زرتشت معدوم نشود. هر شکست آغاز یک پیروزی است زیرا هیچ حادثهای چون شکست نقص کار را روشن نمیکند و درس پیروزی نمیآموزد.
اگر تاریخ شرق و غرب را مقایسه کنیم ناگزیر باید بگوئیم که غفلت ششصد سالة ایران دوره قرون وسطی و امروز آغاز رنسانس ماست.
کسانیکه در گذشته ما را از سیر تمدن و فرهنگ جهانی بیخبر گذاشتند به کشور ما سخت زیان رساندهاند و تیره روزی ملت مستقیماً از جهل و نادانی آنها پیدا شده است.
میان استادان فن تنها کودکان فقیری که تار و پود قالی را بهم میبافند و روستائیان پاکدلی که در اثناء کارهای سخت ترانههای غمزدا میبودند بوظیفه خود عمل کردهاند و روح ملت به همت پائینترین طبقات کشور زنده ماند.
ما امروز برای بنیان هنر ایران باید از هنر دنیا آگاه شویم. (ما امروز برای بنیان هنر ایران باید از هنر دنیا آگاه شویم.)
اما گمان نرود که با این مقدمه بهتر است راه خود را رها کنیم و بدنبال کار دیگران بریم زیرا تقلید ناقص و ناشیانه هنر و استعداد ما را به نیستی میکشاند.
و هیچ افتخاری نصیب ما نمیکند. شک نیست که هر سبک و کار هنری بجای تقلید میتواند حس انتقاد و انتقال را برانگیزد و ما از این طریق بهتر میتوان در کار دیگران تحقیق کنیم و اصالت هنر ایران را محفوظ بداریم. در ایران هیچگاه یک مکتب هنری بهمت چند استاد بزرگ بوجود نیامد آثار گذشته ما بیش از همه نشانة سبک انفرادی است و کمتر هنرمندی میتوان یافت که در پرورش هنرمند دیگری مؤثر بوده باشد.
ناپسندترین صفت هنرمند آنست که برای حفظ مقام از شناساندن فن خود امتناع کند و بزرگترین افتخار یک استاد آن است که شاگردش به مقامی عالیتر از نام او برسد.
بخل و حسد در هنر راه ندارد زیرا فقط احساسات عالیه انسان زیبائی را بوجود میآورد بهمین علت اکثر هنرمندان بزرگ انسانهای بزرگی هم بودهاند و آثار آنها جلوة عالیترین آرزوهای انسانی شده است و هنر مقدس و هنرمند محترم است.
کسی که بعالم انسانیت خدمت کند متعلق به یک ملت و یک مذهب نیست به همة کشورهای جهان تعلق دارد انسانیت و زیبائی از هر چیز گرامیتر است و ما در پیشگاه هنر از هر کجا که تجلی کند سر فرود میآوریم. (سعدی حسنی)
فصل اول
مختصری از کلیات موسیقی
موسیقی سنفونیک
اصطلاحات:فرمها : سازهای آن
اصطلاحات موسیقی:
موزیک: تعلیمات روحی است.
نت: الفبای مخصوص موسیقی که مرکب از هفت گام است.
گام – تن – مقام یا تنالیته – مدولاسیون – نوایا ملودی – ضرب یا ریتم و 43 اصطلاح دیگر در موسیقی وجود دارد.
فرمهای موسیقی:
اُپرا: نمایشی است که با آواز و بهمراهی ارکستر اجرا میشود. اپرا به چند دسته تقسیم میشود که عبارتند از:
اپراسریا – اپرا بونا – اپرا کمیک – باس – سنفی و 10 اپرای دیگر وجود دارد.
کنسرتو: فرمی است که برای یک یا دوساز ساخته میشود و بقیه ارکستر آنرا همراهی میکنند و شامل چهار قسمت است.
دوازده نوع دیگر از فرم موسیقی وجود دارد که در اینجا به دلایلی از توضیح دربارة آنها سرباز میزنم.
سازهای موسیقی
به طور کلی سازهای ارکستر به چهار دسته تقسیم میشوند:
سازهای رهی – سازهای بادی – سازهای ضربی – سازهای کلاویه.
1-سازهای زهی شامل چهار ساز اصلی است:
ویولون – ویولا باآلتو – ویولوسنل یا ویولاداگامبا – هارپ.
2-سازهای بادی از حیث صدا و ساختمان به دو دسته تقسیم میشوند:
الف:سازهای بادی چوبی ب:سازهای بادی مسی
که بعضی از آنها عبارتند از پیلکو که از زمان بتهوفن وارد ارکستر شد.
فلوت:از اعضای اصلی ارکستر سفنیک است.
ساکسفون:یا سون یا فاگوت از بمتر سازهای بادی چوبی است.
ترومپت:نوعی شیپور است که بعدها یونانیان آن را با فلز ساختند.
کونه – کر – توسن – توبا از دیگر سازهای بادی هستند.
سازهای ضربی:
این دسته از سازها برای حفظ ریتم آهنگ بکار میرود و گاهی اوقات سازهای دیگری مانند هارپ و پیانو که سازهای مستقلی هستند در این دسته وارد میشوند.
از انواع طبلها:
تیمپانی:طبل بزرگ که به فرانسه آن را تمبال مینامند.
تامبون:طبل کوچک یا طبل نظامی.
کاستانیت و یا قاشک خشک که در رقصهای اسپانیولی غالباً شنیده میشود.
سنج یا سمبال – مثلث: که یک زنگ مخصوص است.
کسیلوفون – گلکن شپیل – سلسنا – کاریون.
سازهای کلاویه:
سازهای کلاویه اصلاً جزو ارکستر نیستند ولی ساختمان آنها طوری است که در آن واحد قادر به اجرای چند نوع صدا هستند و باین جهت در همراهی با آواز یا ساز دیگری میتوانند بجای ارکستر انجام وظیفه کنند.
سازهای کلاویه شامل دو نوع هستند:
1-سازهای کلاویه زهی که در ساز کلاوسن و پیانو تشکیل شده.
2-سازهای کلاویه بادی که شامل ارگ است.
سازهایی که در ارکستر سنفی وجود دارند عبارتند از:
سازهای زهی:شامل ویولونهاست. سازهای بادی چوبی: که بعضی از آنها: دوفلوت سهباسون و یک کنترباسون است. سازهای باد مسی:که شامل:جهار ترومپت 4 تا 12کر، دوکوته، یک توبا. سازهای ضربی:شامل:تیمپانی – طبل کوچک و بزرگ، دایره – سنج – مثلث – سلسنا – کسیلوفون.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:72
فهرست مطالب:
فصل اول – مقدمه
اهمیت تاریخ آموزش و پرورش
رابطة تاریخ آموزش و پرورش و علوم تربیتی
مشخصات تاریخ آموزش و پرورش ایران
تشویق و تحریض به آموختن
فــــــصل دوم
تاریخ آموزش و پرورش در ایران پیش از اسلام بصورت خلاصه
1-منظور از آموزش و پرورش در ایران پیش از اسلام
مهمترین عوامل مؤثر در آموزش و پرورش در ایران پیش از اسلام
زردشت و تربیت
تربیت کودکان و نوجوانان
تربیت اخلاقی
تعلیمات عالی و فنی
حوزه علمی گندی شاپور «جندی شاپور»
سایر مدارس
زبان و خط در عهد باستان
زبانهای ایران باستان
خط در ایران باستان
کتیبههای معروف از ایران قدیم
سازمان – برنامه و روش آموزش و پرورش
خانواده – آتشکده – آموزشگاه درباری
آئین مسیحیت در ایران :
3-آئین مزدک :
نظامالملک در سیاستنامه مینویسد :
فصل اول – مقدمه
تاریخ هر قوم و ملتی شناسنامة آن قوم و ملت است و هر موجود بیشناسنامه ، گمنام و بی اعتبار است . گذشت قرون و اعصار نمایانگر آن است که آدمی به همان اندازه که نگران آیندة خویش است ، به گذشتة خود نیز دلبستگی دارد . گویی گذشتة او پشتوانة زندگی حال و آیندة اوست . بنابراین ، تاریخ و شناخت آن جزء جداناپذیر زندگی انسان است . تاریخ با تمام لعزندگی و ابهامش جالب است . هیچ گوشهای از تاریخ آسوده از دستبرد و تحریف و دگرگونی نمایده است و در بسیاری از موارد از تاریخ جز نقل جنگها و کشمکشهای پادشاهان و موجه جلوه دادن اعمال زورمندان و صاحبان قدرت و تحقیر مردم چیز دیگری بر جا نمانده است . این تحریفها ، دستبردها و اعمال نظرها باعث شده است که برخی تاریخ را تاریکترین علم بدانند . اما تمام دستبردها و تحریفها و دگرگونیها و تاریکیها و ابهامها ، نمیتوانند مانع از علاقه ، توجه و دقت نظر انسان به انسان باشند و همین امر باعث میشود که انسان دیر یا زود به حقایق تاریخ پی ببرد و از آن درس عبرتی برای حال و آیندة خود بگیرد . اگر بقول اسپنسر تاریخ عبارت از تحقیق حال جامعة فعال باشد نه جنگ پادشاهان ، دیگر شرح حال ،اشخاص قوی صفات تاریخ را تشکیل نمیدهد ، بلکه شرح اختراعات بزرگ و افکار نو ،اساس تاریخ میگردند بنابراین میتوان تاریخ را در یک معنی خاص عبارت از مجموعهای از ترکیبها و تحلیلهای بیشمار و رشد زوال مظاهر حیات دانست که گذشته ملتها در آن به تصویر کشیده شده و بر جزئی از وقایع میبایست در س عبرتی برای آیندگان باشد .
اهمیت تاریخ آموزش و پرورش
تاریخ به معنی عام خود در برگیرندة رشتههای گوناگون و متعددی است و اعتبار هر یک از رشتههای آن متناسب با اوضاع واحوال خاص زندگی اجتماعی اقوام و ملتهاست . بنابراین هر رشته از تاریخ یک مقام و ارزش اعتباری خاص در یک اوضاع و احوال اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی خاص خواهد داشت . اما آنچه امروزه مورد قبول همگان است این است که در تاریخ هر ملتی «تاریخ آموزش و پرورش » آن ملت ممتازترین درجة اهمیت تاریخی را در بر دارد . زیرا تاریخ بمعنای خاص خود به اعتبار شناخت فرهنگ آن جامعه معتبر و با ارزش است . شاید به همین جهت است که علم تاریخ و توجه به فرهنگ و تمدنهای کهن که آموزش و پرورش آنها بیشترین سهم را در تاریخ فرهنگ و تمدن آنها داراست در پیشرفتهترین کشورهای جهان مقام والایی یافته است و بر خلاف آن که گمان میکنند توجه به تاریخ و فرهنگ ملتها و سنتهای کهن آنان ، ویژه ملتهای عقب افتاده و کم رشد است در کشورهای پیشرفته «متروپل»هزینه بر رسیدای تاریخی ، رقم قابل ملاحظهای را در برمیگیرد . تا جایی که امروزه تاریخ آموزش و پرورش هر ملتی را مترادف با تاریخ تمدن و فرهنگ
معنوی آن جامعه میدانند . زیرا
اولاً : تاریخ آموزش و پرورش هر ملتی بطور مستقیم و کامل با تاریخ عمومی فکر بشر مربوط بوده و علل اعمال و اقدامات آدمی را در زمانهای مختلف روشن میسازد .
ثانیاً : عقاید و نظریات علمای تعلیم و تربیت هر عصری از افکار معاصران خود مجزا نبوده و بر حسب اتفاق پیدا نمیشود . بلکه معتقدات اخلاقی و مذهبی و سیاسی آن عصر در چگونگی اندیشههای آنان کاملا مؤثر است .
ثالثاً : عقاید متفکران هر دورهای در باب مسائل آموزش و پرورش و بطور کلی پیرامون مسائل فرهنگی هر جامعه در افکار و اخلاق مردم آن دوره و نسلهای بعد نیز تاثیر زیادی باقی میگذارد . و بررسی وشناخت اینگونه مسائل است که به تاریخ آموزش و پرورش اهمیت خاصی داده است .
رابطة تاریخ آموزش و پرورش و علوم تربیتی
از آنجا که پایه و اساس فرهنگ و اصول تربیتی امروزی در هر کشوری در گذشته پیریزی شده است و با توجه به اینکه جوامع امروزی میکوشند که مسائل و معضلات جامعه خود را از طریق توجه بیشتر به آموزش و پرورش حل کنند و بعبارت دیگر کوششی دائمی و فزاینده در جهت بالا بردن سطح فرهنگی عمومی جامعه دارند که این فرهنگ عمومی خودر یشه در گذشته و تاریخ آن جامعه دارد ، لذا
اولاً : بدون تردید تاریخ و آموزش و پرورش را میبایست یکی از مهمترین موارد علوم تربیتی در هر فرهنگی محسوب داشت و آنرا در برگیرندة جامع عدهای از شعبههای تعلیم و تربیت دانست . ثانیاً : رابطة تاریخ آموزش و پرورش با علوم تربیتی از طریق مطالعة احوال ، افکار و نظریات تربیتی ، اخلاقی ، فلسفی و ... بزرگان تعلیم و تربیت در هر دوره کاملاً مشخص و روشن است تا جایی که تاریخ آموزش را میتوان بزرگترین محرک اخلاقی و تربیتی درهر دورهای بحساب آورد .
ثالثاً : مطالعه شرح حال نام آوران بزرگ در هر دوره بویژه آنانکه از پیشروان تعلیم و تربیت عصر خویش بودهاند ما را در مبارزه با مسائل ومعضلات تربیتی عصر خود نیرومندتر و استوارتر میسازد. زیرا مطالعه شرح احوال هر یک از این متفکران تربیتی میتواند سرمشق و الگویی باشد برای ابراز جدیت ما در راه توسعه آموزش و پرورش.
بنابراین شاید بتوان به جرأت اظهار داشت که تاریخ آموزش و پرورش و علوم تربیتی با هم رابطهای عمیق و ناگسستنی داشته و پیدا کردن مرزی بین آنها محال و غیر ممکن میباشد .
تدوین دقیق آموزش و پرورش ایران بویژه قبل از اسلام بدلیل کمبود منابع چندان آسان نیست . هر چند نویسندگانی و علاقمندانی تا کنون تلاشهای فراوان و گامی ارزندهای در این باب انجام دادهاند ولی اکثر منابع مورد استفاده آنان یا نوشتهها و آثار یونانیان دربارة ایران بوده است ، یا سنگ نوشتهها و کتیبههائیکه در نقاط مختلف فلات ایران مشاهده میشود و یا آثار مستشرقین و اروپائیانی که در گذشته به این مسائل نظر انداخته و اظهار نظراتی کردهاند که در هر صورت مأخذ ومنابع پراکنده و گاهی غیر قابل اعتماد ، نتوانسته است دقیقا اوضاع آموزش و پرورش ایران باستان را ترسیم کند . لذا با استفاده از کوششهایی که در این زمینه انجام گرفته و با استفاده از همان نوشتهها مختصرا به تاریخ آموزش و پرورش ایران میپردازیم .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:44
مقدمه
فصل یکم
شهر نشینی، شهر گرایی و «شهر سازی»،
قبل از اسلام
مدخل
اول –شیوه پارسی :
دوم-شیوه یا میان شیوه پارسی – هلنی :
سوم- شیوه پارتی :
دوم :مرحله پیداش «نو – شهرها»و تجربه سازماندهی
سوم: مرحله تعمیم شهر گرایی و شهر نشینی و تجربه ساماندهی سرزمین
شار پارتی در دولت اشکانی
ب :بالندگی مفهوم شار و سازمان یافتگی کامل آن
شار پارتی در دولت ساسانی (قرن سوم تا هفتم میلادی)
شهر نشینی و شهر گرایی «شهرسازی» در دروان اسلامی
عوامل مشخصه در شهر در دورة اسلامی
ساخت و سازمان شهراز قرن یکم هجری تا قرن چهارم هجری (1تا11میلادی )
تولد مفهوم جدیدی از شار ، تولد سبک خرسان در زمینه های هنری و ادبی
ساخت و بافت بار از قزن چهارم تا قرن هفتم هجری قمری (11تا14میلادی)
ساخت و سازمان شهر از قرن هفتم تا قرن یازدهم هجری قمری (4 تا 17میلادی )
دگرگونی در مفهوم دولت ، دگرگونی در مفهوم شار
دگرگونی در مفهوم شار 1275-1226 هـ . ش (1896-1847م.)تولد سبک تهران ۀ دگرگونیکلی مفهوم شار
ساخت سازمان شهر و تحول آن در دولت پلهوی 1357-1304هـ.ش.(1979-1925م. )
مقدمه
شیوه های معیشت و تولید و فعالیت های انسانی منبعث از آن در فضا نمی باشد ساخت شهر بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی - فرهنگی و سیاسی اقتصادی حاکم فضاست که در یک مقطع زمانی – مکانی خاص رخ داده و در بستر زمان تحول یافته است . مکان به عنوان عنصر ثابت و تابع متغیرهای زمان جامعه اقتصاد فرهنگ و سیاست را در خود متبلور کرده است.
پژوهشها نشان می دهند که حاصل و برآیند این عوامل است که در مکانی مشخص به فضا معنا بخشیده و آن را به نماد و بیان نمادین تبدیل کرده اند برآیند این عوامل شکل را ساخته و شکلهای متفاوت – بنا به محتوای خویش – بافت کالبدی و شالوده فضایی شهر یا کانون زیستی را پی افکنده اند.
این عوامل که به گونه ای زنجیره ای به یکدیگر وابسته اند و از زمانی که بشر یکجا نشین شد دولت را سامان داد و شهر را بنا کرد تا به امروز نقشی تعیین کننده در تعریف آن داشته اند این عوامل را میتوان به گونه ای کلی و عمده در سه گروه زیر مطرح کرد:
اول: مسائل جهان بینی یا چگونگی نحوه نگرش به جهان این عامل، دین ،مذهب ، مسلک، فرق متفاوت اجتماعی و مذهبی مراد از این عامل هر آن چیزی است که معنای فرهنگی و یا اجتما عی و روابط ناشی از آن را سبب می شود مطالعاتی متعدد در مقیاس جهانی نشان از تاثیر قطعی این عامل در تکوین شهر و کانون زیستی دارد.
دوم : عامل اقتصادی یا چگونگی تعریف مادی جهان بر چگونگی تولید و توزیع ثروت ،حرکت (گردش کالا) ،نحوه تولید ،توزیع و مصرف محصولات و رابطه آن با ساخت کالبدی نظر دارد مقصود از این عامل آنی است که معنای روابط و ارتباطات اقتصادی را دارد.
در گذشته اهمییت دارد «غارت – دفاع » در مقیاس جهانی به طور عام و در مقیاس کشور به گونه ای خاص نقش بازی کرده و تاثیری سرنوشت ساز بر اوج و حضیض شهر داشته است . می توان پدیده غارت- دفاع را پدیده ای دانست که تاریخ شهر را تبیین کرده است.
سوم: عامل محیط یا اقلیم ، یا چگونگی تعریف زیست – محیطی جهان این عامل ،آب و هوا همواری و ناهمواری و به طور کلی عناصر محیط زیست طبیعی را شامل می شود.
تاثیر آن بر شکل گیری کالبدی و تظاهرات فضایی کانون زیستی وشهر است .
فصل یکم
شهر نشینی، شهر گرایی و «شهر سازی»،
قبل از اسلام
مدخل
افول تمدن بین النهرین که در پی ستیز شهر – دولتهای مستقر در آن خطه رخ میدهد از سویی و رشد شتابان یکجا نشینی آریاییهایی که در دشتهای وسیع و مرتفع سلسله جبال زاگرس سکنی گرفته بودند از سوی دیگر سبب گردید تا مراودات و ارتباطات بسیاری با شهر – دولتهای بین النهرین بر قرار گردد ، ارتباط همه جانبه ، همه سویه و جامع بین جوامعی هنوز مدنی نشده به جوامعی که سالها از مدنیت آنها می گذرد . در این آمد و شد اطلاعاتی است که جوامع مستقر در ارتفاعات مظاهر تمدن دشت نشینان را دریافته و تمدن خویش را با مایه گرفتن از آن پایه می نهند ، به آن قوت می بخشند و سپس تمدن پیشین را مغلوب و مقهور خویش می سازند .
در این دوران ما با دو گونه عمده شهر نشینی و یک گونه شهر نشینی و شهر گرایی گذرا بین این دو شیوه عمده مواجه هستیم
اول –شیوه پارسی : این شیوه از قرن نهم ق.م با ساختن اولین «شار» مادی الهام گرفته از« شهر –تپه» های بین النهرین (زیگورات) شروع شده و با شکوفایی شارهای پارسی در شوش ،استخر ،پاسارگاد و....... به اوج خود میرسد . تخت جمشید نمونه والایی از تغییر مفاهیم و معانی است که از تمدن های بین النهرین کسب شده است.
دوم-شیوه یا میان شیوه پارسی – هلنی : جانشینان اسکندر نوعی دیگر از روابط میان انسان و استقرار انسانی را مطرح می کنند گونه ای که هم بنیانهای شهر – دولت یونانی را در خود دارد . هم مفاهیم شهر – قدرت های ایرانی را .
سوم- شیوه پارتی : مقاومت در مقابل مفاهیم مادی و معنوی شهر – دولتهای پایه گذاری شده توسط سرداران یونانی و ستیز برای استیلای مفاهیم و معانی زیست و تولید بومی ،سه شیوه فوق در پنج مقطع تاریخی (نظام های حکومتی متفاوت ) به کار گرفته می شوند و سه مرحله متفاوت در شهر گرایی و شهر نشینی دوران باستان را شامل میگردند :
اول : مرحله شکل گیری و پیداش پدیده شهر رشد آن در دوران ماد و بالندگی آن در دوره هخامنشنی ( استقرار قطعی شیوه پارسی)
دوم : مرحله پیدایش «نو شهرها » و تجربه سازماندهی شبکه شهری در سازمان
فضایی کشور :
سوم: مرحله پیدایش نو شهر های سوق الجیشی و تعمیم مفهوم شهر به منطقه ای بس فراتر از محدوده ها ی کالبدی بلا فصل آن:
تشکیل دولت ماد ودر ورای طبقات و اقوام قرار گرفتن آن سبب می گردد تا دولت هم مفهومی آسمانی یابد و هم مفهومی زمینی . دولت هم مظهر آسمان و قوامین آنست و هم مظهر تنظیم و تنسیق ارتباطات و روابط زمینی است چنین دولتی نه بر تقسیم کار اجتماعی بین جوامع سه گانه تحت فرمان خود بلکه بر وحدت اجتماعی کار بین آنها پای می فشرد .
آنچه در دوران ماد رخ می دهد نه شهر نشینی و نه یکجا نشینی است چون یکجانشینی قبلاً رخ داده است و گواه بر آن موجودیت جامعه روستایی است و اینکه شهر نه به عنوان تشکیل یک جامعه کاملاً مشخص بلکه مکان جمع شدن سه جامعه رو ستایی ، ایلی و شهری است.
شار مادی در این مرحله عبارت است از قلعه ای محکم و قوی بر فراز تپه یا نقطه سوق الجیشی خاص که در دامنه و در پس دیوارهایش نقاط زیستی کوچک و بزرگ پراکنده اند . در این شار مفهوم بازار هنوز در مرحله جنینی قرار دارد . آنچه مورد برنامه ریزی و طراحی دقیق قرار می گیرد قلعه و تقسیمات داخلی آنست.