یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق تاریخ سیاسی ائمه

اختصاصی از یارا فایل تحقیق تاریخ سیاسی ائمه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق تاریخ سیاسی ائمه


تحقیق تاریخ سیاسی ائمه

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:84

فهرست مطالب:

مقدمه   ۱
تاریخ چیست؟   ۲
کاستیها و دشواریها   ۴
نقش ائمه در تداوم رسالت   ۶
مشکلات راه   ۸
اما مشکلات عمومی   ۸
مشکلات خاص تاریخ ائمه   ۹
نفس عمل و ذات حوادث   ۹
شرایع و مواضع :   ۱۱
ریشه‌های مکتبی در موضعگیریها   ۱۱
موضعگیری فکری و عقیدتی   ۱۲
موضع عملی و مبارزاتی   ۱۳
تغییر «شیوه» تابع تغییر «شرایط»   ۱۳
شرایط گوناگون   ۱۴
موضع و نوع مبارزه ائمه   ۱۶
مبارزه مثبت   ۱۷
مبارزه منفی   ۱۸
ائمه و مبارزه مسلحانه   ۲۰
ائمه و نهضتهای ضد خلافت   ۲۲
دوره های حیات ائمه (ع)   ۲۶
۱ – دوره صبر و سکوت   ۲۶
۲ – دوره قدرت امام   ۲۹
۳ – دوره تلاش سازنده کوتاه مدت جهت حکومت اسلامی   ۳۱
۴ – دوره تلاش دراز مدت   ۳۳
امام سجاد در حماسه کربلا:   ۳۶
نقش اجتماعی امام سجاد (ع) در دوران امامت   ۳۸
اوضاع سیاسی واجتماعی   ۳۸
عصر امام باقر (ع)   ۳۹
شرایط سیاسی و اجتماعی عصر آن حضرت   ۴۳
فاصله میان دو رژیم   ۴۳
امام صادق و دستگاه خلافت   ۴۵
دعوت اصلاح گرانه امام صادق (ع)   ۴۷
فرقه‌های دینی زمان آن حضرت   ۴۸
فراست امام   ۴۹
قرن هارونی و نقش امام کاظم(ع)   ۵۰
از سقوط بنی‌امیه تا سلطة هارون‌الرشید   ۵۰
امام چه می‌کرد؟   ۵۲
تشکیلات مخفی شیعه   ۵۴
رضای آل احمد   ۵۶
ترسیمی مختصر از سیمای امام   ۵۶
امام و ولایت   ۵۷
انگیزه‌های سیاسی در قضیة ولایتعهدی   ۶۰
شهادت   ۶۱
جوادالائمه(ع) جوانترین امام شهید   ۶۲
امام جواد(ع)   ۶۲
سیاست منافقانة مأمون   ۶۲
موضع امام و وضعیت سیاسی مأمون   ۶۳
شرف شهادت   ۶۵
امام هادی(ع) در سنگر هدایت و مبارزه   ۶۷
امام هادی   ۶۷
در سنگر مبارزه اعتقادی   ۶۷
خط سیاسی امام هادی(ع)   ۶۹
سالهای آخر   ۷۱
ویژگیهای خاص این دوره   ۷۲
سیاست کلی خلفا در این دوره   ۷۳
زمینه سازی برای دوران غیبت   ۷۵
امام مهدی   ۷۸
غیبت صغری   ۷۸
شناخت مختصر سفرای چهارگانه   ۸۰
شیوه‌های عمل و مسؤولیت سفرا   ۸۱
فهرست منابع:   ۸۳

 

 

 

چکیده:

صفحة چشمة جوشان تاریخ اسلام و سیرة اولیاء دین، منبع فیاضی است که همیشه برای همگان درسهای زندگیساز داشته و دارد.

از آنجا که ما به «اسوه» بودن معمصومین در همة جهات معتقدیم، توفیق الگوگیری از آنان را جز در سایة شناخت سیره و شیوة آنان به دست نمی‌آوریم.

بعد سیاسی زندگی امامان و سیرة اجتماعی و مبارزاتی آنان کمتر مورد بحث و تحقیق و عرضه قرار گرفته است. به همین دلیل، شناخت «تاریخ سیاسی ائمه» از ضرورت و اولویت بیشتری برخوردار است.

طرح و تبیین بعد سیاسی و مبارزاتی معصومین(ع)، آرزویی است که فرزانگان امت و شیفتگان تاریخ امامان، پیوسته داشته‌اند و دارند و با وجود کارهای ارزشمندی که در دهه‌های اخیر انجام گرفته، تاکنون حق این مطلب ادا نشده است و حرفهای گفتنی و زمینة کاوش در ابعاد و زوایای ناشناخته، هنوز بسیار است.

خوشبختانه مراکز و افرادی هم به تتبع و تدوین این گوشة مهم از تاریخ اسلام مشغولند وامید می‌رود که ثمردهی این تلاشها و به بار نشستن و عرضه شدن محصول این تحقیقات خیلی به درازا نکشد و مشتاقان هرچه زودتر، به تماشای دستاورد این تلاش مقدس بنشینند.

آنچه پیش رو دارید، تا آن مرتبة مطلوب و آرمانی فاصلة بسیار دارد، ولی به هر حال گامی است که می‌تواند به سهم خود، روشنگر این زاویه از سیرة معصومین(ع) باشد. در این تحقیق، بیش از آنکه به جزئیات زندگی و سیرة معصومین پرداخته شود، کوشش شده تا ترسیمی کلی‌تر و نمایی روشن از بعد مبارزاتی زندگی امامان ـ البته مستند به وقایع حیاتشان ـ ارائه شود. غور و کاوش دقیق و ریز، بویژه در مقطع حیات امامان تا عصر امام سجاد و امام باقر(ع) جای خود را به دوره‌بندی این مقاطع و بیان ویژگیهای آن داده است و از عصر امام کاظم(ع) به بعد، مبسوط‌تر مورد بحق قرار گرفته است.

 

تاریخ چیست؟

تاریخ را سه گونه می‌توان تعریف کرد. در حقیقت سه علم مربوط به تاریخ می‌توانیم داشته باشیم، که با یکدیگر رابطه نزدیک دارند.

1ـ علم به وقایع و حوادث و اوضاع و احوال انسانها در گذشته، در مقابل اوضاع و احوالی که در زمان حال وجود دارد و به تعبیر دیگر هر وضع و حالتی و هر واقعه و حادثه‌ای که به زمان حال ـ یعنی زمانی که درباره‌اش قضاوت می‌شود ـ تعلق دارد، «حادثه روز» و «جریان روز» است. و ثبت چنین وقایعی از قبیل «روزنامه» است. اما همین که زمانش منقضی شد و بگذشته تعلق یافت، جزء تاریخ می‌گردد و به تاریخ تعلق دارد. پس علم تاریخ در این معنی یعنی: علم به وقایع و حوادث سپری شده و اوضاع و احوال گذشتگان. زندگینامه‌ها، فتحنامه‌ها، سیره‌ها که در میان همه ملل تألیف شده و می‌شود، از این مقوله است.

علم تاریخ، در این معنی، اولا جزئی، یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است، نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط، ثانیاً یک علم «نقلی» است نه عقلی، ثالثاً علم به «بودن»ها است نه علم به «شدن‌»‌ها. رابعاً به گذشته تعلق دارد نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را «تاریخ نقلی» اصطلاح می‌کنیم.

2ـ علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگی‌های گذشته که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته بدست می‌آید. و آنچه که محتوا و مسائل تاریخ نقلی را تشکیل می‌دهد، یعنی حوادث و وقایع گذشته، به منزله «مبادی» و مقدمات این علم بشمار می‌روند. و در حقیقت آن حوادث و وقایع برای تاریخ به معنی دوم، در حکم موادی است که دانشمند علوم طبیعی در لابراتوار خود گرد می‌آورد و آنها را مورد تجزیه و ترکیب و بررسی قرار می‌دهد، که خاصیت و طبیعت آنها را کشف نماید و به روابط علی و معلولی آنها پی ببرد و قوانین کلی استنباط نماید. مورخ به معنی دوم، در پیش کشف طبیعت حوادث تاریخی و روابط علی و معلولی آنها است تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همه موارد مشابه حال و گذشته دست یابد. ما تاریخ به این معنی را «تاریخ علمی» اصلاح می‌کنیم.

هرچند موضوع و مورد بررسی تاریخ علمی حوادث و وقایعی است که به گذشته تعلق دارد، اما مسایل و قواعدی که استنباط می‌کند اختصاص به گذشته ندارند، بلکه قابل تعمیم به حال و آینده هم است. این جهت تاریخ را بسیار سودمند می‌گرداند و آنرا بصورت یکی از منابع «معرفت» (شناخت) انسانی در می‌آورد و او را برآینده‌اش مسلط می‌نماید.

فرقی که میان کار محقق تاریخ علمی با کار عالم طبیعی هست، اینست که مواد بررسی عالم طبیعی، یک سلسله مواد موجود حاضر عینی است و قهراً بررسیها و تجزیه و تحلیلهایش همه عینی و تجربی است. اما مواد مورد بررسی مورخ در گذشته وجود داشته و اکنون وجود ندارد، تنها اطلاعاتی از آن‌ها و پرونده‌ای از آنها در اختیار مورخ است. مورخ در قضاوت خود مانند قاضی دادگستری است که براساس قرائن و شواهد موجود در پرونده قضاوت می‌کند نه براساس شهود عینی. از اینرو تحلیل مورخ تحلیل منطقی و عقلانی و ذهنی است نه تحلیل خارجی و عینی. مورخ تحلیلهای خود را در لابراتوار عقل با ابزار استدلال و قیاس انجام می‌دهد نه در لابراتوار خارجی و با ابزاری از قبیل قرع و انبیق. لذا کار مورخ از این جهت به کار فیلسوف شبیه‌تر است تا کار عالم طبیعی.

تاریخ علمی مانند تاریخ نقلی موضوع و مورد بررسی خود را از وقایع و حوادث گذشته گرفته و به گذشته تعلق دارد نه به حال و علم به بودنها است نه علم به «شدنها» اما برخلاف تاریخ نقلی، کلی است نه جزئی، و عقلی است نه نقلی محض.

تاریخ علمی در حقیقت بخشی از جامعه شناسی است، یعنی جامعه ـ شناسی جامعه‌های گذشته است. چون موضوع مطالعه جامعه شناسی اعم است از جامعه‌های معاصر و جامعه‌های گذشته. البته اگر جامعه شناسی را اختصاص بدهیم به شناخت جامعه‌های معاصر، تاریخ علمی و جامعه شناسی دو علم خواهند بود اما دو علم خویشاوند و نزدیک و نیازمند به یکدیگر.

3ـ فلسفه تاریخ، یعنی علم به تحولات و تطورات جامعه‌ها از مرحله‌ای به مرحله دیگر و قوانین حاکم برا این تطورات و تحولات. به عبارت دیگر: علم به «شدن» جامعه‌ها نه «بودن» آنها.

 

کاستیها و دشواریها

پیش از ورود به مبحث اصلی به چند نکته باید اشاره کرد:

1ـ امامان شیعه، از آنجا که الگو و اسوة حیات و زندگی و امام همه، در همه جا و همة زمانها هستند، ضرورت دارد تا شناختی جامع از زندگی آنان داشته باشیم؛ زیرا نقش زندگی ائمه را در شکل دادن به شخصیت فکری و اجتماعی مسلمین نمی‌توان منکر شد.

2ـ اکثر آنچه دربارة امامان گفته و نوشته شده، پیرامون شخصیت فردی و فضایل اخلاقی، علم، زهد، سخاوت، معاشرت، القاب، فرزندان و نحوة شهادت آنان بوده است، ولی بعد اجتماعی ـ سیاسی و نقش مبارزاتی ائمه و مواضع سیاسی آنان و شیوة عملشان در برخورد با جریانهای فکری و سیاسی و در مقابله با خلفای زمان خودشان، کمتر مورد بحث و بررسی وتحلیل قرار گرفته است. سعی ما بر این خواهد بود که به این جنبه‌ها بیشتر بپردازیم.

3 – نوع بینش و شناختی که از ائمه داشته باشیم، میزانی «توقع» ما را نسبت به آنها متفاوت خواهد کرد. بنابراین ضرورت دارد بحثی هم در این زمینه داشته باشیم که اساسا نقش ائمه و رسالتشان در میان امت چیست؟ آنگاه خواهیم دید که آیا جایی برای پیگیری تاریخی سیاسی ائمه هست یا خیر. طبعا بینش ما نسبت به ائمه، ما را به این بعد سیاسی احتماعی، خواهد کشاند.

4 – در تحلیل و تجزیه تاریخ سیاسی ائمه، به مشکلاتی بر می‌خوریم که قابل توجه است. برخی از این مشکلات، مربوط به عموم تواریخ و شخصیتها‌ست و بعضی دیگر، اختصاصا به تاریخ زندگی امامان شیعه مربوط می‌گردد و همین مشکلات، باعث شده تا حد زیادی بعد سیاسی اجتماعی تاریخ شیعه و ائمه، مکتوم بماند.

 

نقش ائمه در تداوم رسالت

تلاشهای شبانه‌روزی و زحمات 23 ساله پیامبر در طول بعثت، نمی‌بایست پس از فوت آن حضرت نیمه کاره بماند و رها شود. برای تداوم خط و حرکت پیامبر، لازم است که با همان ویژگیهای پیامبر، آن خط را در زمینه فکری و خارجی ادامه دهد. رسول اسلام، در طول حیات، بعضی از مسائل و ارزشهای جاهلی را نفی کرد و برخی ارزشهای جدید را جایگزین نمود و روی آنها تاکید داشت. به عنوان مثال:

1 جنبه اثباتی: شرک، ظلم، اسارت، مفاسد اخلاقی، احکام اسلام و ...

2 جنبه نفی: شرک، ظلم، اسارت، مفاسد اخلاقی، تبعیض، استثمار، خرافات، اشرافیت جاهلی، تعصبات قومی و قبیله‌ای و ...

وقتی پیامبر، در این دو میدان فعالیت می‌کند، جانشین او هم که ادامه دهنده خط و راه اوست، باید در این مسیر (در هر دو جنبه ) تلاش کند. تداوم خط رسالت و نبوت در شکل «جانشینی»، چیزی است که در فرهنگ ما با تعبیراتی همچون، «وصایت» ، «امامت»، «خلافت» و «ولایت» بیان شده است و بر عهده وصی پیامبر است که مسؤولیتهای رسول را تداوم بخشد.

آنچه که زیر بنای نقش اجتماعی ائمه را به عهده دارد این است که هدف، «تشکیل نظام اسلامی» است و این، نیازمند دو چیز است:

1 – ایدئولوژی و طرح (اسلام)

2 – قدرت اجرایی و حکومت

بدون طرح و برنامه، در دست گرفتن قدرت اجتماعی و سیاسی جامعه، به «نظام اسلامی» منجر نمی‌شود و داشتن طرح و ایدئولوژی بدون قدرت به «نظام اسلامی» منجر نمی‌شود و داشتن طرح و ایدئولوژی بدون قدرت اجرایی، کاری از پیش نمی‌برد. بهترین قانون و طرح، بدون ضامن اجرایی، هیچ اثری ندارد. قانون اساسی کشور ما را اگر با آب طلا بنویسند و در قاب طلایی در تمام خانه‌ها بگذارند، بدون یک «دولت»، که اجرا کننده آن در جامعه باشد فایده‌ای ندارد.

پیامبر اسلام، طرح و ایدئولوژی را داشت و آن اسلامی بود که از سوی خدا به طریق وحی نازل شده بود. قدرت اجرایی نداشت، که آن را هم با «هجرت» به مدینه تامین کرد و پس از هجرت، حکومت تشکیل داد. ائمه شیعه هم، دارای طرح و ایدئولوژی الهی بودند. منتهی دست و دسیسه غصب، آنان را به انزوای سیاسی کشیده بود. از این رو سعی می‌کردند که به هر طریقی، با کسب قدرت حکومتی و سیاسی، زمینه پیاده کردن حکم قرآن را فراهم کند. این بود که مبارزه با رژیم اموی و عباسی (با تاکتیکهای گوناگونش) یکی از اساسی‌ترین کارهای ائمه بوده است، چرا که خط ائمه، با خط خلافت حاکم، متفاوت بوده است، وگرنه چرا ائمه، هر یک به گونه‌ای شهید شدند یا دچار خفقان سیاسی و سانسور و محدودیت و زندان و تبعید گشتند؟ اگر خط ائمه با حکومتهای زمان خودشان یکی بود، باید در راس حکومت و رهبری باشند، یا لااقل نقش عمده‌ای در ارکان دولتها داشته باشند.

ائمه، نقشهای فکری و فرهنگی و پاسداری از مکتب هم داشتند. با توجه به آنچه گذشت می توان نقش ائمه را در سه بعد زیر خلاصه کرد:

1 – تبلیغ و تبیین ایدئولوژی و مکتب

2 – نفی بدعتها و جلوگیری از انحرافات و تحریفها

3 – مبارزه در جهت کسب قدرت اجتماعی به نفع حکومت اسلام.

می‌بینیم که در خط ائمه، حتمیت مبارزه جهت ایجاد قدرت حکومتی اسلام، نهفته و خط ائمه، تبلوری در مبارزه علویون با رژیم اموی و عباسی داشته است و امام به عنوان رهبر مکتبی و رهبر سیاسی – مبارزاتی، پیشوا و رهبر توده های مومن شیعی بوده که با خلافت غصب، سازش نداشتند با توجه به این شناخت از مسؤولیت و رسالت ائمه، می‌بینیم که بجاست تاریخ سیاسی آنان را پیگیری و تحلیل کنیم.

اما چرا این بعد از حیات ائمه، مکتوم مانده و چندان کار روی آن نشده است، به دلایلی است که اشاره می‌شود.

 


دانلود با لینک مستقیم

مقاله تاریخ ایران

اختصاصی از یارا فایل مقاله تاریخ ایران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله تاریخ ایران


مقاله تاریخ ایران

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:29

فهرست مطالب:

مقدمه

فصل اول
بخش اول: نفوذ اسلام در ایران و اهمیت آن برای تاریخ این کشور
بخش دوم: اوضاع دینی و مذهبی (جریان اسلامی شدن ایران)

فصل دوم
بخش اول: توسعه‌ی تمدن ایرانی (دورة ساسانیان)

نتیجه‌گیری
منابع

 

 

مقدمه
از بین تمام عواملی که در طی تاریخ باعث تزلزل بنای قوم ایرانی گشته‌است، هجوم و ورود مسلمانان عرب به این سرزمین(نیمة اول قرن هفتم میلادی)، بزرگترین دگرگونی را با خود آورده چون تأثیر آن از همه عمیق‌تر بوده تا به امروز پایدار می‌باشد.
تحولی که بر اثر آن به وجود آمد سر‌آغاز مهمترین و قاطع‌ترین بخش تاریخ ایران را تشکیل می‌دهد. و این مجموعه به بیان جزئیات این دوره‌ی تاریخی و تحقیق این موضوع می‌پردازد. بدیهی است که ضمن بیان و نگارش مجموعة ادوار تاریخ فرهنگ و تواریخ خلفا، سرزمین ایران و تاریخ آن را در مد‌نظر داشته‌اند. ولی با این وصف این‌طور به نظر می‌رسید که اقوام بر نگارش مجموعه‌ای مفصل دربارة سنوات 633 تا 1055 میلادی(برابر 15 تا 447 هجری) یعنی دربارة زمان واقع بین ورود عربها  به ایران و پیروزی و غلبة سلجوقیان ترک در این سرزمین، در صورتی به حقّ و به جاست که چنین مجموعه‌ای اجزای بنای تاریخ کامل و تا حد‌امکان خالی از نقیصه‌ای را ـ بر پایه‌ی منابع دست اول و اصیل و بر اساس مواد موجود ـ دربارة تمام دوره‌های حیات قوم ایرانی به دست بد‌هد.
اما نگارش بخش فرهنگی این مجموعه نیز نباید بیش از حد طول و تفضیل یابد و قبل از هر چیز در اثر ذکر نامها‌ی غیر ضروری ملال آور گردد. برای وصول به این منظور در چنین مواردی دائماً به بخش تاریخی و سیاسی این کتاب احاله گردیده که هر کس به میل خود می تواند بدان مراجعه کند. روی همین اصل نیز هنگام ذکر مثالهایی که فقط از نظر صنف و نوع واقعه حایز اهمیت بوده اند، ازیاد نمودن اسامی اشخاص نسبتاً کم اهمیتی اغماض شده است. در نتیجه، در مواقع توصیف حیات مذهبی، فرهنگی و سیاسی، در موارد بسیار زیادی فقط صحبت از ((یک وزیر)) ، ((یک عالم)) به میان می آید، ولو این که منابع هم نام آنها را متذکر شده باشند؛ چه این که نام آنان برای هدفی که این کتاب دارد ضروری نمی نمود. در عین حال زمان حوادث در همه جا تا حد امکان دقیق یاد گردیده است.     
 

فصل اول


بخش اول: نفوذ اسلام در ایران و اهمیت آن برای تاریخ این کشور
بخش دوم: اوضاع دینی و مذهبی (جریان اسلامی شدن ایران)
 
نفوذ اسلام در ایران و اهمیت آن برای تاریخ این کشور
یکی از مشخصات تاریخ ایران تقسیم بندی روشن و محسوس آن به دوره های مجزا و بزرگی است که هر یک از آنها به سهولت از دیگری متمایز می شود و کیفیت خاص خود را آشکار می سازد. حتی در هزاره های اول نیز هر یک از دوره های تاریخی به نوبه‌ی خود بر اثر یک سقوط ملی  به پایان رسیده و یا آغاز گردیده است. بر طبق همین میزان نیز باید واقعه‌ی نفوذ آن طبقه‌ی قدیمی قوم آریائی را(که نام خویش یعنی ((ارن)) را به این سرزمین داده است) در نواحی شمالی (خراسان) به نظر بیاوریم. زیرا این واقعه، واقعه ایست که به همراهی پیدایش دین زرتشت برای اولین بار به این فلات سیمای تاریخی مفهومی بخشیده است، و بدین منوال بر سر کار آمدن دولتهای مادی و هخامنشی نیز نشانه‌ی یک دگرگونی اساسی و عمیقی محسوب می گردد، هر چند بر اثر آن فقط تحولاتی در بین کلیه‌ی قوم ایرانی به وجود آمد.
از تمام اینها روشن تر عصری است که با شروع حمله‌ی اسکندر مقدونی آغاز گشت. در این مورد عنصری خارجی نیروی دولت را در دست گرفت و می‌خواست در زمینه‌ی فرهنگی نیز داعیه‌ی رهبری خود را به موقع اجرا در آورد. ایرانیّت به یک مبارزه‌ی طولانی و پی‌گیری که متکی بر قدرت سیاست بود نیاز داشت تا آنکه موفق شد در زیر لوای دولت پارتیان مجدداً یک دولت ملیبه وجود آورده، تأثیرات قرون اول بعد از اسکندر را با سنت‌های ملی خویش بیامیزد و از آن پس تکیه گاه مهمی در راه مبارزه‌ی معنوی شرق با روح یونانی و با نیروی دولت رومی به وجود آورد.
انقراض دولت اشکانیان و استقرار فرمانروایی ساسانیان (در سال 224 تا 226 میلادی) به یک تحول مهمی در عمق ایرانیت حتی در قسمت زبان منجر گردید و این تحول توانست همدست با تجدید حیات دین زرتشت  در برابر مسیحیّت و مانویّت ایستادگی نماید. ولی این تحول هیچ نتوانست  و نخواست که از میراث زمان گذشته در مورد زبان و فرهنگ چشم پوشی کند؛ همان طوری که دولتهای گذشته نیز از آن چشم پوشی نکردند.
غلبه‌ی تازیان مسلمان بر سرزمینی که ایرانیان در آن مسکن گزیده بودند در چهارچوب وقایع تاریخی ایران به هیچ وجه مسئله‌ی تازه و غیر قابل تصوری نبود. قبل از قوم تازی اهالی مقدونیه و یونانیان همراه با اسکندر توانسته بودند به عنوان بیگانه ایران را تسخیر کنند و بعد از آن نیز ملت ایران توانسته بود دوباره داعیّة ملیت و فرهنگ خود را محقق سازد. بر این تشابهات وقایع تاریخی جهانی که بین حمله‌ی اسکندر و تازیان و همچنین بین استقلال ملی و فرهنگی ایران بعد از هجوم یونانیان و تازیان مشهود است نیز یک سلسله خصوصیات خاصی اضافه می شود که به وضع جالبی در طی این دو حادثه‌ی تاریخی تکرار می گردد.
در وقت حمله‌ی اسکندر نیز مانند هنگام حمله‌ی تازیان، هجوم دشمن از طرف مغرب به وقوع پیوست و در آن موقع نیز مانند این دفعه پادشاه ایران به دست قاتلی از پای در آمد. همچنین در هر دو واقعه فاتحین تنها  تا سر حدات مرکزی پیش رفتند و موقتاً در همان جایی که ایران عهد ساسانیان در جنگهای طولانی خود با هیاطله و ترکهای مهاجم از قلمرو فرهنگ و تمدن خاور نزدیک دفاع می کردند توقف نمودند.
         با تمام این احوال هجوم تازیان برای ایرانیان بیش از تمام مصائب ملی و بعد آن حائز اهمیت بوده است. چه اینکه ایرانیان در آن موقع برای اولین بار و آخرین بار در طول تاریخ خویش کانون و قلب تمام فرهنگهای شرق و بلکه تمام تمدن آن زمان را در دست داشتند، ولی پس از حمله‌ی تازیان مذهب خود را رها ساختند تا به تعالیم پیغمبر اسلام (ص) که با شور جوانی تازیان ساده روح و تازه نفس عرضه می‌گردید، بگروند ، بدین ترتیب این حادثه‌ی بزرگی که در قرن هفتم میلادی در  تاریخ ایران رخ داد مهمترین واقعه‌ی تاریخی به شمار آمده و برای تاریخ ممتد و طولانی این ملت و مملکت میزان اساسی سنجش واقع گردید. این بخش (( ایران میانه)) و     (( ایران نو)) را از هم جدا می‌سازد و سیمای نوی بدین ملت می‌بخشد و در حالی که ملت ایران در مبارزات خویش با تازیان داعیه‌ی وحدت ملی و استقلال فرهنگی خویش را به اثبات می‌رساند باز می‌بایست در لوای ایمان به خدای واحد تمام ماهیّت خود را عوض نموده از نو بسازد.
یک چنین تجددی در ظرف یکی دو روز ممکن نیست . ملت ایران نیز قرون زیادی وقت لازم داشت تا بتواند شخصیت مجدد خود را بیابد و منزلتی در بین ملل مسلمان به دست آورد ، و در جامعه‌ای که تازه در شرق و جنوب سواحل مدیترانه پایه‌گذاری می‌شد و عامل و ضامن آن اسلام بود، وارد گردد . ولی در عین اینکه ایران این دین را پذیرفت باز موفق شد که بخشی از فرهنگ باستانی خود را با این لباس جدید در محیطی بسیار وسیع‌تر از تنها محیط فارسی زبانان توسعه بدهد و توانست به اسلام خصایل و صبغه‌های ایرانی ببخشد و سرانجام صورت ویژه‌ای در دین به وجود بیاورد.
اوضاع دینی و مذهبی (جریان اسلامی شدن ایران)
هرکس بخواهد واقعاً از اوضاع مملکتی از ممالک مشرق زمین عمیقاً اطلاع حاصل کند، باید بکوشد تصوری از وضع دینی آن مملکت مورد نظرش به دست آورد. در مورد ایران این نکته به خصوص در دوره‌های واقع بین قرون هفتم و یازدهم میلادی (قرن اول تا پنجم هجری) صادق است. چه اینکه این قرون ادواری را تشکیل می دهند که در طی آن، این کشور دین ویژه‌ی باستانی هزار ساله‌ی خود، یعنی دین زرتشت را رها نموده و به دین اسلام که در حال رشد بود گرویده است. از این رو است که قوم ایرانی توانسته به طور کم نظیری در این معنا مؤثر واقع گردد که اسلام از چهار چوبه‌ی یک مذهب ملی عربی تجاوز نموده، صیغه‌ی یک دین جهانی بیابد.
با این وصف، دین و مذهب در اینجا به کلی مسیر دیگری را پیموده، تا در بسیاری از ممالک دیگر آسیای نزدیک. به این معنی که تقریباً تمام ایرانیان بدون اعمال زور و فشار خارجی معتنابهی از طرف فاتحان، در مدت قرون اندکی به اسلام گرویده‌اند. در بین النهرین، سوریه، فلسطین، مصر و اسپانیا تا قرن‌های متمادی دسته‌های بزرگ مذهبی مسیحی، هستی خود را حفظ کردند و سرانجام یا به طور کلی بر مسلمین غلبه نمودند - چنانچه در اسپانیا با تسلّط مجدد دولت مسیحی شمال آن صورت گرفت - و یا آنکه به صورت دسته‌های کوچک‌تری پایداری نموده باقی ماندند (مثل مصر، سوریه و فلسطین). اما ایران سراسر کشوری اسلامی شد و در عین حال باز هستی اصلی خود را از دست نداد، بلکه بر‌ آن شد که اسلام را به صورت یک مذهب مخصوص و مناسبی با موجودیت خود در آورد. در بین خارجیان و شیعیان این مملکت و بعداً نیز در عرفان، تصرفات روح ایرانی، وجود خود را مستقلاً با موفقیت ظاهر نمود؛ اگر چه زادگاه اصلی این جنبش‌های مذهبی اساساً یک زادگاه ایرانی نبوده است.


دانلود با لینک مستقیم

مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام

اختصاصی از یارا فایل مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام


مقاله تاریخ تحلیلی صدر اسلام

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:42

فهرست مطالب:

 مقدمه
1) چارچوب نظرى
2) جاهلیت و ویژگى هاى آن
3 ) مدینه النبى و ویژگى هاى آن
4) نتیجه گیرى
پى نوشت ها:

 

 

توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراین چگونگى, شیوه, ابزار و سازوکار رسیدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرایش ها, نگرش ها, بینش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.

برخى از نظریه پردازان با طرح تئوریهاى خطى بر تقلید از غرب اصرار مى ورزند و برخى دیگر با تاکید بر الگوهاى غیر خطى سعى بر بومى سازى نظریات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به کندوکاو در تاریخ صدر اسلام پرداخته است تا مسیر جدیدى را در جهت بومى سازى نظریات توسعه بگشاید.

مقاله حاضر به این سوال پاسخ مى دهد که پیامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندک و با امکاناتى ناچیز, آن چنان تغییراتى در سطح فرد و جامعه پدید آورد که پس از مدتى, جامعه اى کاملا متفاوت با آن چه پیش از آن بود به وجود آمد؟

این مقاله با طرح نظریه محتواى باطنى انسان سعى مى کند تا گام هاى اولیه را, با استفاده از داده هاى تاریخى, جهت طرح یک نظریه توسعه نوین بردارد.

 

مقدمه

یکى از ابعاد زندگى پیامبر اسلام(ص) که کمتر مورد توجه قرار گرفته است, شیوه آن حضرت در تبدیل جامعه جاهلى به جامعه اسلامى است.

پاسخ به این پرسش که: پیامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندک و با امکاناتى ناچیز, آن چنان تغییراتى در سطح فرد و جامعه به وجود آورد که پس از مدتى, جامعه اى کاملا متفاوت با آن چه پیش از آن بوده است, پدید آورد, هر چه باشد, پاسخ به مشکلات عصرما و جامعه ما است. توضیح این که: اگر مهم ترین دغدغه انسان امروز, مسئله ((توسعه)) در ابعاد مختلف فرهنگى, سیاسى و اقتصادى است و منظور از توسعه نیز حرکت از وضع نامطلوب موجود به سمت وضع مطلوب است, کسى که از همه بهتر, سریع تر و دقیق تر به انجام چنین امرى موفق شده است, پیامبر عظیم الشإن اسلام(ص) است. بایسته است که براى آزمون این ادعا, نگاهى هر چند گذرا به محیط پیدایش اسلام و اقداماتى بیفکنیم که حضرت ختمى مرتبت(ص) در این جهت انجام داده است. شاخص هاى مورد بررسى, مقولات: فرهنگ, سیاست و اقتصاد خواهد بود. این شاخص ها براساس این مفروض مبناى بحث هستند که اندیشه, ثروت و قدرت, سه ضلع مثلثى را تشکیل مى دهند که نشان دهنده سیماى تمدنى جوامع مختلف است. پیش فرض دیگر نگارنده این است که ((توسعه)) امرى قاعده مند است, براین اساس مى توان در پرتو مطالعه جوامع توسعه یافته به طور نسبى به این قواعد دست یافت.

فرضیه مورد آزمون این است که حضرت محمد(ص) در جریان تغییر, تبدیل و گذار از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى از شیوه فرهنگى بهره جسته است; به بیان دیگر, در رإس اقدامات آن حضرت, اقدامات فرهنگى و محتوایى قرار داشته و به تعبیر امروزه, آن حضرت از تئورى فرهنگى, استفاده کرده است. براساس این نظریه, پس از آن که فکر, اندیشه و باور انسان تغییر کرد, رفتار و کردار او نیز تغییر خواهد کرد, لذا تغییر در محتواى باطنى انسان ها عاملى سرنوشت ساز به شمار مىآید. حتى وقتى پیامبر(ص) تشکیل حکومت داد, باز هم به فکر و فرهنگ, اولویت و اولیت مى داد. چارچوب نظرى این بحث در نظریه ماکس وبر و سیدمحمد باقر صدر قابل پى گیرى است, که در ادامه از آن ها سخن خواهیم گفت:

بنابراین مباحث ما از این قرار خواهد بود:

1) چارچوب نظرى;

2) جاهلیت و ویژگى هاى آن;

3) مدینه النبى و ویژگى هاى آن;

4) نتیجه گیرى.

 

 

 

1) چارچوب نظرى

در یک نگاه کلى مى توان نظریات و تئورىهاى ارائه شده درباره علل و عوامل توسعه و عدم توسعه را در چهار گروه طبقه بندى کرد:(1)

الف ـ تئورىهایى که در بررسى مسائل عقب ماندگى و توسعه فقط به عوامل درونى و داخلى توجه دارند; نظیر تئورى دوگانگى اقتصادى و اجتماعى ((سینگر)), تئورى مراحل رشد ((رستوRostow)(( )تئورى ((ماکس وبرMax weber)(()و نظریه محتواى باطنى انسان از ((سیدمحمدباقر صدر)).

ب ـ تئورىهایى که علل و عوامل عقب ماندگى کشورهاى جهان سوم را در خارج از این جوامع جست وجو مى کنند و در واقع فقط به علل خارجى توجه دارند; نظیر تئورى امپریالیسم به مثابه آخرین مرحله سرمایه دارى ((لنینLenin)(( )تئورى امپریالیسم ((کائوتسکىkautsky)((),تئورى امپریالیسم و اقتصاد جهانى از ((بوخارینBukharin)(() و تئورى انباشت سرمایه از ((رزا لوکزامبورگLuxemburg).(( Rosa )

ج ـ تئورى هایى که در بررسى علل و عوامل عقب ماندگى کشورهاى جهان سوم,هم به علل داخلى توجه دارند و هم به علل خارجى, ولى بر علل خارجى بیشتر تإکید مى کنند. این تئورىها که به تئورىهاى نئوامپریالیستى مشهور شده اند, بیشتر از سوى کسانى مطرح شده که یا خودشان ((مارکسیست)) بوده اند و یا گرایش هاى مارکیستى داشته اند; نظیر تئورى مبادله نابرابر از ((امانوئل والرستینImmanuel Wallerstein)(() و تئورى ساختار امپریالیسم از ((گالتونگGaltung).(( )

د ـ نظریه هایى که در تبیین علل عقب ماندگى کشورهاى توسعه نیافته سهم بیشتر رابه علل داخلى مى دهند; نظیر تئورى توسعه نابرابر از ((سمیرامینSamir Amin)(( ) و نظریه انسجام درونى از ((محمود سریع القلم)).

گفتنى است پیش از ارائه نظریه هاى جدید در باب توسعه یافتگى و توسعه نیافتگى,عمدتا در متون قدیمى به نظریه هایى برمى خوریم که در بررسى ظهور و سقوط تمدن ها و ویژگى نظام هاى سیاسى, به عوامل محیطى توجه زیادى دارند; نظیر آن چه منتسکیو در ((روح القوانین)) مطرح کرده است و یا این که به مسائل نژادى پرداخته اند; نظیر آن چه ((گوبینو)) بر آن اصرار داشت, ولى این نظریه ها اکنون طرفداران جدى ندارند.

با دقت نظر بیشتر درباره تئورىهاى مذکور مى توانیم آن ها را به یک طبقه بندى دوگانه برگردانیم: نظریه هایى که در آن ها به اراده انسانى, به عنوان عامل و عنصر کلیدى توجه شده است و تئورىهایى که قائل به نوعى جبرگرایى بوده و در حرکت تاریخ جایگاه و نقشى اساسى براى اراده انسان در نظر نمى گیرند.

طرفداران نظریه هاى جبرگرایانه با طرح مسئله شرایط جغرافیایى, استعمار, نژاد و یا قضا و قدر و مسئله سرنوشت, در مفهوم تحریف شده و نادرست آن, خیال خویش را آسوده کرده و با توجیه تنبلى خود و عدم مطالعه و کنکاش در علل و عوامل عقب ماندگى خویش, همه تقصیرها را بر عهده چیزى مى گذارند که در بهترین شرایط, خود, معلول عقب ماندگى است و نه علت اصلى آن. جالب توجه است که پیامبر اسلام(ص) در نظریه توسعه خویش, تمامى نظریه هاى جبرگرایانه را به گوشه انزوا راهنمایى نمود, چه آن که شرایط محیطى و جغرافیایى, شرایط ژنتیکى, شرایط آب و هوایى و حتى شرایط نظام جهانى و سیستم بین المللى, همه و همه مغلوب تلاش هاى مسلمانان شدند و نسبت به شرایط آن روز, در وضعیت اجتماعى, فرهنگى و سیاسى و اقتصادى جزیره العرب تحول اساسى پدید آمد.

در این جا فرصت پرداختن به تمامى نظریه هاى یادشده نیست, از این رو فقط به توضیح برخى دیدگاه ها, آن هم به میزانى که براى مباحث این پژوهش ضرورت دارد, اکتفا مى کنیم. به عنوان مقدمه توجه به مفهوم ((توسعه)) ضرورى مى نماید.

براى توسعه تعریف هاى گوناگونى ارائه شده است. این امر ضمن طبیعى بودن, ناشى از تفاوت دیدگاه ها, مفروضات, چارچوب هاى نظرى و زوایاى دید نسبت به یک مسئله است. برخى از این تعاریف عبارت اند از:

الف ـ توسعه به معناى ارتقاى مستمر کل جامعه و نظام اجتماعى به سوى زندگى بهتر و یا انسانى تر است]...] براى درک معناى درونى توسعه باید حداقل سه ارزش اصلى به عنوان پایه فکرى و رهنمود عملى در نظر گرفته شود. این ارزش هاى اصلى عبارت اند از: معاش زندگى, اعتماد به نفس و آزادى که نمایانگر هدف هاى مشترکى هستند که به وسیله تمام افراد و جوامع دنبال مى شود.(2)

ب ـ توسعه به فراگردى گفته مى شود که در آن جامعه از وضع نامطلوبى به وضع مطلوبى متحول مى شود. این فراگرد تمامى نهادهاى جامعه را در برمى گیرد و ماهیت آن اساسا آن است که توان و ظرفیت بالقوه جامعه به صورت بالفعل در مىآید; به عبارت دیگر, در فرآیند توسعه استعدادهاى سازماندهى جامعه از هر جهت بارور و شکوفا مى شود, چه از نظر اقتصادى و چه از نظر اجتماعى, فرهنگى و سیاسى.(3)


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله مروری بر تاریخ فازی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله مروری بر تاریخ فازی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله مروری بر تاریخ فازی


دانلود مقاله مروری بر تاریخ فازی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD

تعداد صفحات:67

فهرست مطالب:

مقدمه :
مروری بر تاریخ فازی


فصل اول
مروری بر مفاهیم فازی

فصل دوم :
مجموعه های فازی و خواص آنها

فصل سوم
راه حل های کراندار و متقارن

فصل چهارم
نتیجه گیری:

 

 

مقدمه :
مروری بر تاریخ فازی
 در سال 1965 پروفسور لطفی زاده مقاله مجموعه فازی را منتشر کرد. چیزی را که برتراند راسل، جان لوکاسیه، ماکس بلک و دیگران آن را( مبهم ) یا ( چند ارزشی ) نامیده بودند( فازی ) نامید.
در این منطق به جای درست یا نادرست، سیاه یا سفید، صفر یا یک، سایه های نامحدودی از خاکستری بین سایه و سفید وجود دارد.
دو حادثه در اوایل قرن بیستم به شکل ( منطق فازی ) یا ( منطق مبهم) را به وجود آورد. (منطق فازی یعنی توان استدلال با مجموعه های فازی)
اولین حادثه پاردادوکس های مطرح شده توسط راسل در ارتباط با منطق ارسطویی بود. برتراندراسل بنیادهای منطقی برای منطق فازی ( منطق مبهم) را طرح نمود.
برتراندراسل در ارتباط با منطق ارسطویی چنین بیان می دارد:
( تمام منطق سنتی بنا به عادت، فرض را بر آن میگذارد که نمادهای دقیقی به کار گرفته شده است. به این دلیل موضوع در مورد این زندگی خاکی قابل به کارگیری نیست بلکه فقط برای یک زندگی ماوراء الطبیعه معتبر است )
دومین حادثه، کشف (اصل عدم قطعیت) توسط هایزنبرگ در فیزیک کوانتوم بود. اصل عدم قطعیت کوانتومی هایزنبرک به باور کورکورانه اما به قطعیت در عدم و حقایق علمی خاتمه داد. یا دست کم آن را دچار تزلزل ساخت.
او نشان داد که حتی اتم های مغز نیز نامطمئن  هستند، حتی با اطلاعات کامل نمی توانید چیزی بگویید که صد در صد مطمئن باشید.
در این میان منطقیون برای گریز از خشکی و جزمیت منطق دو ارزشی، منطق های چند ارزشی را به عنوان تعمیم منطق دو ارزشی پایه گذاری کردند.
اولین سه ارزشی در سال 1930 توسط لوکاسیه منطقدان لهستانی پایه گذاری شد. سپس منطقدانان دیگری نظیر بوخوار (Bochvar)، کلین (Klieene) و هی تینگ (Heyting) نیز منطق های سه ارزشی دیگری ارائه کردند.
درمنطق سه ارزشی گزاره ها بر حسب سه ارزش (11 و -2و 0) مقدار دهی می شوند. لذا این منطق ها  واقعیت ها را از منطق ارسطویی ( 0 و 1) نشان می دهند. ولی روشن است که منطق سه ارزشی نیز با واقعیت فاصله دارد. لذا منطق های n مقدار توسط منطقیون از جمله لوکاسیه ارائه شد.
در منطق n مقداره، هر گذاره می تواند یکی از ارزشهای درستی مجموعه زیر را اختیار کند :
 
روشن است که هر چه مقدار n عدد صحیح مثبت بزرگتری انتخاب شود، دسته بندی گذاره ها و گرد کردن آنها به یکی از اعداد مجموعه  به واقعیت نزدیکتر خواهد بود و اگر n به سمت بی نهایت میل  کند (n) یک  منطق  بی نهایت مقداره تعریف می شود که درجه درستی هر گزاره می تواند یک عدد گویا بین صفر و یک را اختیار کند که آن را منطق استاندارد لوکاسیه می نامند. در واقع ارزش گذاره ها در این منطق طیفی بین درستی و نادرستی یا بین صفر و یک است.
منطق فازی نیز یک منطق چند ارزشی است. در این منطق به جای درست یا نادرست، سیاه یا سفید، صفر یا یک، سایه های نامحدودی از خاکستری بین سیاه و سفید وجود دارد. تمایز عمده منطق فازی با منطق چند ارزشی آن است که در منطق فازی، حقیقت و حتی ذات  مطالب هم می تواند نادقیق باشد. در منطق فازی، مجاز به بیان جملاتی از قبیل ( کاملا درست است) یا ( کم و بیش درست  است) هستیم. حتی می توان از احتمال نادقیق مثلا تقریبا ( غیر ممکن) و ( به ندرت)  نیز استفاده کرد. بدیهی است منطق فازی نظام کاملا انعطاف پذیری را در خدمت زبان طبیعی قرار می دهد.
منطق فازی عبارت است از( استدلال با مجموعه های فازی ) که توسط ماکس بلک و لطفی زاده ارائه گردید. ابتدا در سال 1973 ماکل بلک  فیلسوف کوانتوم مقاله ای راجع به آنالیز منطق به نام( ابهام) را منتشر کرد البته جهان  علم و فلسفه مقاله بلک را  نادیده گرفت. اگر این چنین نمی شد ما هم اکنون باید منطق گنگ را به جای منطق فازی مورد بررسی قرار می دادیم. پس در سال 1965 لفطی زاده مقاله ای تحت عنوان ( مجموعه های فازی ) را منتشر ساخت.
در این مقاله او از منطق چند مقاری لوکاسیه برای مجموعه ها استفاده کرد. او نام  فازی را برای این مجموعه ها در نظر گرفت تامفهوم فازی  را از منطق دو دویی دور سازد. او لغت فازی را انتخاب کردتا همچون  خاری در چشم علم مدرن فرو رود.
ماکس بلک عبارت( مبهم 9 را به این دلیل انتخاب کرد که راسل و دیگر منطق دانان آن را برای چیزی که مااکنون آن را ( فازی ) می نامیم، استفاده کرده بودند و نظریه بلک مورد قبول واقع نشد.
لطفی زاده در سال 1921 در باکو چشم به  جهان گشود. لطفی زاده یک شهروند ایرانی بود و پدرش تاجر و خبرنگار روزنامه بود. او از 10 تا 20 سالگی در ایران زندگی کرد و به مدرسه مذهبی رفتو در سال 1942 با درجه لیسانس مهندسی برق از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و در سال 1944 به امریکا و انستیتو فنی ماساچوست(MIT) رفت و در سال 146 درجه فوق لیسانس را درمهندسی برق دریافت کرد. در آن موقع بود که والدینش از ایران به امریکا رفتند.
لطفی زاده MIT را  ترک کرد و به والدینش در نیویورک پیوست و وارد دانشگاه کلمبیا شد و در سال 1951 درجه دکترای خود را در رشته مهندسی برق دریافت و به استادان دانشگاه کلمبیا ملحق شد و تا زمانی که به دانشگاه برکلی رفت و در آنجا اقامت داشت. در سال 1963 ریاسن بخش دانشگاه برکلی را که بالاترین عنوان در رشته مهندسی بود بر عهده داشت. در سال 1965 پروفسور لطفی زاده مقاله ( مجموعه فازی ) را منتشر ساخت و در سال 1973 لطفی زاده مقاله دیگری منتشر کرد و در آن  جزئیات بیشتری در مورد منطق وریاضیات فازی  و به کار گیری آن در سیستم کنترل مورد بحث قرار داد و در سال 194 اولین سیستم کنترلی که مربوط به تنظیم یک موتور بخار بود و بر اساس منطق فازی کنترل  می شد پیاده سازی گردید. نظریه فازی با پشتکار لطفی زاده گسترش یافت.
همواره با گسترش این نظریه، انتقاداتی بر آن وارد شد و لطفی زاده در تمام دهه ی 1970 تا 1980 به منتقدان خود در مورد این منطق پاسخ می داد.
متانت، حوصله و صبوری که استاد در برخورد با انتقادات و منتقدان منطق فازی از خود بروز می داد در رشد و نمو منطق فازی بسیار موثر بوده است به طوری که رشد کاربردهای کنترل فازی و منطق فازی در سیستم های کنترل را مدیون تلاش  کوشش پروفسور لطفی زاده می دانند.

 


فصل اول
مروری بر مفاهیم فازی
 
مروری بر مفاهیم فازی
منطق کلاسیک هر چیزی را بر اساس یک سیستم دوتایی نشان می دهد ولی منطق فازی درستی هر چیزی را با یک عدد که مقدار آن بین صفر و یک است نشان  می دهد. مثلا اگر رنگ سیاه را عدد صفر و رنگ سفید را عدد یک نشان دهیم. آنگاه رنگ خاکستری  عددی نزدیک به صفر خواهد بود. زمانی که دکتر لطفی زاده نظریه سیستم های فازی را معرفی کرد، دانشمندان علوم مهندسی به دنبال روشهایی ریاضی برای شکست دادن مسائل دشوارتر بودند، نظریه های فازی به گونه ای دیگر از مدلسازی اقدام کرد.
منطق فازی معتقد است که ابهامدر علم است، بر خلاف دیگران معتقدند باید تقریب ها را دقیق تر کرد تا بهره وری افزایش یابد.
در منطق ارسطویی، یک دسته بندی درست و نادرست وجود  دارد. تمام گزاره ها درست یا نادرست هستند بنابراین جمله ( هوا سرد است ) در مدل ارسطویی اساسا یک گذاره نمی باشد، چرا که مقدار سرد بودن برای افراد مختلف متفاوت است و این جمله اساس همیشه درست یا همیشه نادرست نیست. در منطق فازی، جملاتی هستند که مقداری درست و مقداری نادرست هستند. برای مثال، جمله ی ( هوا سرد است) یک  گزاره منطقی فازی می باشد که درستی آن گاهی کم و گاهی زیاد است. گاهی همیشه درست و گاهی همیشه نادرست و گاهی تا حدودی درست است. منطق فازی می تواند  پایه ریز بنیانی برای فناوری جدیدی  باشد که تاکنون دستاوردهای فراوانی داشته است.

نظریه مجموعه های فازی :
در این بخش مفاهیم مقدماتی، تعاریف لازم و نتایجی در زمینه نظریه مجموعه های فازی ارائه می گردد. در نظریه مجموعه های معمولی عضویت یک عنصر به مجموعه قطعی است.
فرض کنید X یک مجموعه مرجع باشد، زیر مجموعه A از X عبارت است از  عناصری از X که دقیقا مشخص شده باشند.زیرمجموعه A را می توان با استفاده از مفهوم تابع مشخصه بیان کرد.

تعریف 1-1- :
فرض کنید X یک مجموعه مرجع دلخواه باشد. تابع  مشخصه هر زیر مجموعه معمولی A از X،  به صورت زیر تعریف می شود :
 
با توجه به تعریف فوق، برای هر  ،  تنها یکی از مقادیر 0 یا 1 را خواهد گرفت. حال اگر برد تابع  را از مجموعه ی دو عضوی {0, 1} به بازه [0 ,1] تعمیم دهیم، تابعی خواهیم داشت که به هر عضو x از X، عددی را در بازه [0 ,1] نسبت می دهد.پس A دیگر یک مجموعه معمولی نخواهد بود بلکه به چنین مجموعه ای، مجموعه فازی می گویند و یا به طور دقیق تر، A زیر مجموعه فازی x است. در واقع اگر  ، آنگاه در مورد عضویت x به A با عدم قطعیت مواجه هستم. در حقیقت در اینجا به نوعی مفهوم عضویت یک عنصر را تعمیم داده ایم.
تعریف1-2 :
فرض کنید X مجموعه ای ناتهی باشد، هر زیر مجموعه فازی  از x  توسط یک تابع عضویت  مشخص میشود که در آن برای هر    مقدار  در بازه [0 , 1] میزان عضویت x را در  نشان می دهد.
نزدیکی مقدار  به عدد یک نشانه عضویت قوی تر عنصر x به مجموعه  و نزدیکی آن به صفر نشاندهنده عضویت ضعیفتر x به مجموعه  است.
تعریف 1-3 :
فرض کنیم که  خانواده ای از مجموعه های فازی تعریف شده در V باشد محمل A، مجموعه ای غیر فازی است که به شکل زیر تعریف می شود:
 
مجموعه A را سینگلتون فازی گویند اگر محمل آن تنها یک عنصر  داشته باشد.
 
تعریف 1-4 :
فرض کنید X یک مجموعه مرجع و  یک زیر مجموعه فازی از آن باشد. زیر مجموعه ای از مجموعه مرجع X که درجه عضویت عناصر آن در.. برابر یک است هسته مجموعه فازی  نامیده و با نماد Core  نشان می دهند.
تعریف 1-5 :
فرض کنید X یک مجموعه مرجع و  یک زیر مجموعه فازی از آن باشد. بزگترین درج عضویت را،  ارتفاع مجموعه  نامیده و با نماد ( hgt( نشان می دهند که به صورت
 
تعریف 1-6 :
فرض کنید  یک زیر مجموعه فازی باشد هر گاه 1= ( ) hgt آن گاه   را نرمال گوییم. در غیر این صورت را زیر نرمال گوییم. هر مجموعه فازی زیر نرمال  رامی توان با تقسیم  بر ارتفاع   نرمال کرد.
اگر x عضوی از   باشدکه (5 و0) =   آن گاه x را یک نقطه گذر   گوییم.

 
تعریف 1-7:
فرض کنید X مجموعه مرجع و  یک زیر مجموعه فازی از آن باشد. مجموعه نقاطی از X مانند xکه، را تکیه گاه   می نامند و با  نشان می دهندیعنی:
 
تعریف 1-8 :
اگرX یک مجموعه متناهی باشد عدد اصلی مجموعه ی فازی A بر X عبارتند از  :
 
اگر X نامتناهی باشد عدد اصلی A به صورت زیر تعریف میشود :


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله تاریخ فرش و فرشبافی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله تاریخ فرش و فرشبافی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله تاریخ فرش و فرشبافی


دانلود مقاله تاریخ فرش و فرشبافی

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:53

فهرست مطالب:

فصل اول
سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان
1- عهد مفرغ (1500 تا 2500 سال پیش از میلاد مسیح)
2- دوره هخامنشیان (321 ق.م – 559 ق.م)
3 - اشکانیان (250 ق.م. ـ 226 م)
4 – قرون اولیه هجری پس از نفوذ اسلام و حکومت خلافای عرب
5 – سلجوقیان (  591-429 ه.ق)
6 – ایلخانیان مغول و تیموریان ( 882-617 هـ. ق )

 

 

فصل اول
سیمای کلی از تاریخ فرش و فرشبافی در ایران و جهان
فرش ایران و بحث در خصوص تاریخ آن همواره یکی از مهمترین مسایل مورد علاقه شرق شناسان اعم از ایرانی و غیرایرانی بوده است.اما از آنجاییکه اغلب مطالعات انجام شده دراین خصوص فاقد بنیاد علمی و به تعبیر دیگر از مبنای صحیح برخودار نیست. در اغلب موارد با نتایج سراسر اشتباه و حتی مغرضانه همراه بوده است. علاقه به تحقیق در مورد قالی ایرانی و سوابق تاریخی آن بیش از یکصد سال است که توجه محققان غربی را به خود معطوف داشته، اما از آنجاییکه توجه به هنر دیرینه ی شرق در بسیاری موارد با اهداف غیر باستانشناختی همراه بوده، کوشیده اند که در بسیاری موارد از جمله تاریخ، تاریخ فرش بافی ایران را سراسر مخدوش ساخته، با برخی تصاویر غلط و استنتاجات شتابزده آنرا به هنر ترک و قبایل آسیای مرکزی مرتبط نمایند که به آن خواهیم پرداخت. به گفته دکتر سیروس پرهام ‌:
‹‹ هنرهایی مانند قالیبافی که اختصاص به منطقه خاور نزدیک و خاورمیانه و به ویژه ایران و قفقاز و ترکمنستان و آسیای صغیر و افغانستان داشت، از همان ابتدا برای هنرشناسان غربی معمایی آزاردهنده بود، چون نه به یونان و رم و تمدن و فرهنگ باختری می چسبید، نه به مسیحیت و نه می توانست دستاورد یا دستآموز مستعمره نشینان باشد. اما دیری نگذشت که از برکت ‹درایت›! تنی چند از باستانشناسان و هنرشناسان امپراتوری پروس، راه حل معما کشف شد و قالیبافی هنر و صنعتی قلمداد شد که در جوار و در پناه مغرب زمین و مسیحیت رشد کرده و اعتلا یافته است. آسیای صغیر که چه در دوران امپراتوری رم شرقی و چه در جنگهای صلیبی و عصر تمدن بیزانس همراه با اروپا رابطه نزدیک داشته و نیز قفقاز که به اروپا و مسیحیت نزدیک بود، عرصه اعتلای فرشبافی به شمار آمدند. خاصه آنکه در آثار نقاشان اروپای قرون پانزدهم و شانزدهم مسیحی هر چه فرش بود از آناتولی و قفقاز بود و نمونه های بازمانده از فرشبافی سده های سیزدهم و چهاردهم مسیحی نیز از قفقاز و آسیای صغیر و هیچ نمونه ی ماقبل صفوی که به تحقیق بافت ایران باشد در دست نبود. در آن زمان هنوز قالی پازیریک نیز کشف نشده بود و تصور می رفت که قالیبافی دارای عمری هزار ساله  و رواج آن در ایران نیز مرهون شاهان صفوی است. با اوج  گرفتن نهضت پان تورکیسم در دهه دوم قرن بیستم و گسترده شدن دامنه تحریفات و جعلیات تاریخی نظریه پردازان و تاریخ نگاران این ایدئولوژی، کفه اصالت و تقدم تاریخی فرشبافی ترکی سنگین تر شدو پژوهندگان شتابزده این مکتب چندان بی پروا شدند که نه همان فرشبافی، که تمامی فرهنگ و تمدن آسیای میانه و غربی را دستاورد نژاد ترک دانستند و حتی ساکنان ایرانی نژاد آسیای میانه ی عهد باستان را نیز جزو ترکان آوردند. از این گروه کرزی اوغلو تاریخ نگار ترک است که ضمن انکار این که سکاها از گروه هند و اروپایی، به ویژه ایرانی بودند همراه با دیگر مورخان پان ترکیست، سکاهای آسیای میانه را ترک خواند، و تاکید ورزیدن که همه قبایل تحت فرمانروایی دولت اورارتو دارای منشا سکایی  به دیگر سخن ترکی هستند. اما پذیرفته شدن قفقاز و آسیای صغیر(ترکیه کنونی) بعنوان مراکز تمدن فرشبافی لاجرم حداقل یک نتیجه گیری نادرست را در دنباله داشت که برای کل تاریخ فرشبافی جهان تاسف بار بود و آ‌ن اینکه فرشبافی هنر و صناعتی است که اقوام ترک زبان پس از مهاجرت به خاورمیانه و آسیای غربی در سده های پنجم و ششم هجری به ارمغان آورده اند».
نخستین مبلغان بزرگ این مکتب « ژوزف اشترزیگووسکی J.Strzygowski» استاد کرسی تاریخ هنر دانشگاه وین بود که در سال 1917 کتاب Altai – IRSN und vlkerwanderung را منتشر ساخت و آخرین نظریه پرداز نامدار آن « کورت اردمان Kurt Erdmann» فرش شناس طراز اول آلمانی بود که در دهه 1950 در د انشگاه استانبول تدریس می کرد. اما در اینجا دو سوال مطرح است اول اینکه اگر فنون بافت قالی پرزدار اختراع ترکان نیست پس چرا قدیمی ترین قالی جهان یعنی قالی پازیرک که در پی به آن نیز خواهیم پرداخت با گره ترکی بافته شده است؟
و سوال دوم را دکتر علی حصوری، در کتاب فرش سیستان هوشمندانه چنین مطرح می کند :
چرا در همه جا ترکان و ترک زبانان گره ترکی به کار می برند؟
وی خود این سوال را عالمانه پاسخ گفته که در بحث معرفی انواع گره و سوابق تاریخی آنها به طور کامل به آن می پردازیم. خوشبختانه از یک سو با حضور معدود کارشناسان و محققان ایرانی که در طی دهه های گذشته در مقابل خیل نظریات ناآگاهان قد برافراشته اند و از سوی دیگر به برکت اکتشافات انجام شده در طی نیم قرن گذشته بر بسیاری از عقاید مغرضانه محققان غرب که برخی از آنها در رده مشهورترین فرش شناسان جهان می باشند خط بطلان کشیده شده است. ما نیز  در این جستار سعی داریم تا با ارایه آخرین نظریات و دستاوردهای علمی بر اساس مستندات و شو اهد، تصویر روشنی از تاریخ فرش بافی ایران، بلکه جهان را ارایه نمائیم. در این راستا و با توجه به قدیمی ترین شواهد و جدیدترین نظریات علمی در دسترس به ترتیب زمانی به بررسی تاریخی فرش ایران می پردازیم.
بدون شک قدمت استفاده از زیرانداز بدانجا می رسد که انسان به فکر ساختن سرپناهی جهت تامین آسایش خود افتاد. بافتن انواع زیرانداز نیز همزمان با پرورش دام و استفاده از پشم آن بدین منظور بوده است و انسان پس از بهره وری از پوست حیوانات به اهمیت الیافت پشمی پی برده است و به مرور به صورتهای گوناگون خام و رسیده شده و از طریق بافتن از آن بهره گرفته است.
1- عهد مفرغ (1500 تا 2500 سال پیش از میلاد مسیح)
اولین اطلاع و یا به عبارتی کشفیاتی که نشانه ای از هنر قالیبافی در عهده مفرغ را با خود به دنبال دارد مربوط به کارد قالیبافی است که توسط « ا.ن خلوپین I.N Khlopin» راجع به ابزار  مخصوص قالیبافی، از جمله کاردک، از گورهای عصر مفرغ در ترکمنستان و شمال ایران کشف شده و اولین بار در شماره دوم از دوره ی پنجم مجله Hali (پاییز 1982) به چاپ رسید. اما روشنترین تصویر در خصوص قالی بافی عهد مفرغ را دکتر علی حصوری به دست می دهد. وی برای اولین بار در سال 1354 با دو ابزار از این نوع مواجه شد که پس از وقوع یک سیل و پدید آمدن یک گور توسط یک مرد قشقایی در شمال غربی راهجرد و در نزدیکی کامفیروز فارس پیدا شده بود. وی در توضیح دلایل تعلق این ابزار به ابزار قالی بافی با بررسی شکل ظاهر و نوع طراحی و ساخت آنها و ارایه تصویر روشنی از مشخصاتشان چنین می نویسد
« قطعه ای که سرنیزه و امثال آن به نظر می آید دارای زایده کوچک سوراخ داری در انتهاست که بی شک محل نصب دسته ی چوبی است. اما  بسیار ظریف به طوری که با این ظرافت نمی توانسته است برای ضربه زدن به کار رود، بلکه به طور قطع در کارهای معمولی و فقط برای بریدن مفید بوده است. اگر این وسیله به عنوان جنگ افزار به کار رفته باشد باید نوک آن صدمه دیده باشد یا ساییدگی پیدا کرده باشد. در حالی که تنها دو قسمت کنار آن، یعنی دقیقاً لبه ی دو تیغه آن بر اثر طول کاربرد و احیاناً‌ تیز کردن های مکرر فرو رفته و قوس برداشته است. این نشان می دهد که وسیله برش بوده است. بی شک این، یک کارد برش خامه بوده است. جای دسته ی کوچک آن هم فقط برای یک کارد معمولی شایستگی دارد و از سوراخ آ‌ن میخی می گذشته است که آن را به دسته ی چوبی ثابت می کرده است. (تصویر یک )


دانلود با لینک مستقیم