فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
سال شمار زندگی 2
زندگی نامه 4
مجموعه آثار 28
خلاصه مقاله 30
منابع ومأخذ 31
مقدمه
شریعتی و تاریخ اسلام
سه دهه است که بحث از دکتر شریعتی و آثار و افکار او به صورت مداوم و با تمام ویژگی ها و افراط و تفریطهای خاص و معهودش یکی از بحث های رایج در جامعه است. نگارنده این سطور خود اولین بار نام دکتر شریعتی را وقتی شنید که مؤمن متعصبی بجد و با اصرار او را «سنی» معرفی کرد. و بعد از سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی با آثار او آشنا شد و شاهد اقبال روز افزون جوانان به این آثار بود و نیز در جریان انقلاب اسلامی نام دکتر شریعتی را به کرات شنید و جملات و سخنان او را دیگر نه در کتابهای او که بر در و دیوار شهرها خواند و عکسش را بر دریای دستها مشاهده کرد پس از انقلاب نیز شریعتی از اقبال و توجه ای روز افزون برخوردار بود و حتی بسیاری که از درون نیز با او بر سر مهر نبودند در ظاهر خود را به او منسوب می کردند تا در چشم خیل مشتاقان او وجاهتی به کف آرند حوادث سهمگین سالهای اولیه دهه 1360 ش البته وضع را دگرگون کرد و از آن پس نام شریعتی چند سالی کمتر شنیده شد و کتابهایش کمتر منتشر گردید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:48
فهرست مطالب:
جایگاه نابینایان در طول تاریخ
گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزشی نابینایان در جهان
گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزش نابینایان در ایران
روشهای آموزش نابینایان در جهان
آمار جهانی نابینایان
مقایسه آمار نابینایی در سال 1975 و تعداد تخمین آن در سال 2000 میلادی
آمار نابینایی در ایران
عالم نابینایی چیست؟
دیدن چیست؟
احساس دیدن
ادراک دیدن
ندیدن چیست؟
نابینا کیست؟
نابینایی و مشکلات درک فضا
موانع جهت یابی و تحرک
توانایی ها
- کمک ازحواس دیگر
دومین مرحله تمرکز بر روی حواس غیر از بینایی است
سومین مرحله گسترش آستانه حواس از طریق تمرین است
ب- حس شنوایی
ج - حس بویایی:
د- حس توازن و تعادل :
هـ - حس نیروی جاذبه
درک فضایی از دیدگاه روانشناسی بر اساس نظریه گشتالت
قانون مجاورت
ب- قانون مشابهت
قرینه بودن
قانون امتداد متناسب یا پیوستگی
هـ - تجمع یا سینگی
جهت یابی و تحرک
نابینا از دیدگاه روان شناختی
جمع بندی فصل
جایگاه نابینایان در طول تاریخ
در گذر تاریخ همواره شاهد نگرش های تبعیضانه منفی و یا مثبت نسبت به افراد ناتوان بوده ایم . جوامع اولیه به علت اعتقادات ظرفی و عقاید نادرست سعی در راندن و دور کردن این افراد از متن جامعه داشته اند چنانچه اسپارت ها ، تمامی کودکان شیرخوار دارای نقص عضو را از پرتگاه شیب دار به پایین می انداختند و یا آنها را طعمه حیوانات درنده می کردند. هندیان این گونه افراد را بدست امواج رودخانه سپردند و یونانیان ناتوان را جز طبقه پست جامعه به حساب می آوردند. در بسیاری از جوامع خرافی اعتقاد داشتند که در این افراد ارواح خیثه رخنه کرده است. چنانچه در بسیاری از داستانها شخصیت هیا منفی را با نقص عضو و شخصیت های مثبت را با زیبایی جسمانی معرفی می کردند که می توان به داستانهایی چون پینوکیو و جزیره گنج اشاره نمود.
نابینایان نیز از این گونه تعارض ها و تعاند ها به دور نبودند . در قرون وسطی نابینایان در صنعت رنج آوری زندگی می کردند . آنها اغلب در خیابانها و میادین به کدای می پرداختند و تنها برخی موقع ها برای مدت زمانی محدود غذا و سرپناه برای آنها و دیگر ناتوانان فراهم می کردند . در روم باستان قوانینی وضع بود که بر اساس آن مردم را به کشتن کودکان نابینا تشویق می کردند تا ؟ دوش دوست نباشد.
بسیاری از پادشاهان برای اسرار جنگی و معافدین و مخالفین خود فرمان بدترین مجازاتها که کور کردن و در آوردن چشم ها از هدقه بود را صادر می کردند. نادر شاه افشار از جمله پادشاهانی بود که به دستور وی چشمان مخالفینش از هدقه در آورده شد.
در کشور چین تا مدت ها کودکانی که به صورت مادر زاد نابینا بدنیا می آمدند را به نام نضولات انسانی می خواندند که یک ننک و بدبختی برای خانواده ها به شمار می رفت .
البته بر خلاف موارد ذکر دشه در جوامعی مثل یونان که مهد علم و ادب بود. نابینایان از جایگاه مطلوب تری برخوردار بودند . چنانچه حتی برنامه های رفاهی خاصی برای آنها در شهر آتن برقرار بود.
نابینا شدن یک شاهزاده ژاپنی در سال 1858 م . سبب شد که نابینایان در آن کشور مورد توجه قرار گیرند و حتی در زمینه های ادبی، سیاست و مذهب به مدارج بالا دست پیدا کنند در صورتی که تا قبل از آن حکومت ژاپن مستمری و مقرری حمایتی آنان را محدود و ممنوع کرده بود که این شرایط را برای نابینایان دشوار می کرد.
مذاهب مختلف در این تغییرات نقش عمده ای را بر عهده داشتند و باعث تحولات بنیادین و بهبود در طرز نگرش و برخورد افراد جامعه با نابینایان و افراد کم توان شدند و رفته رفته بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از نظر فرهنگی و نیز شناخت . نسبت به مسائل نابینایان و توانمندی های آنان رفته رفته به این ؟ از افراد جامعه به صورت خاص تری توجه شد و مراکزی برای آموزش و رشد استعدادهای نهفته آنان و برطرف نمودن نیازها و حوائج آنها تاسیس شد.
این مراکز ابتدا به صورت محدود و عمدتا در مراکز مذهبی مثل دیرها، صومه ها ، مساجد و معابد برقرار بود و رفته رفته به صورت مراکز اختصاصی و ویژه نابینایان در آمد با این حال در گسترده تاریخ نابینایان بی شماری بوده اند و هستند که با پشت کار و کوشش استعداد و تنوع خود را به نمایش گذاشته اند و به عنوان مشاهیر عالم از آنان یاد می شود.
گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزشی نابینایان در جهان
اولین برنامه ریزی آموزش جهت تعلیم کودکان و جوانان نابینا در سال 970 بعد از میلاد در دانشگاه الازهر مصر پی ریزی و پیاده شد که شامل 12 سال تحصیل و بر مبنای حفظ کردن دروس استوار بود.
اولین موسسه رفاهی برای نابینایان موسسه تری هندرو بود که در سال 1254 میلادی برای نگهداری از نابیناشدگان جنگ های صلیبی تاسیس شد و در این رابطه موسسات شبانه روزی برای نابینایان در دنیا ایجاد شد که صرفا جنبه نگهداری و حمایت داشتند. لکن موسساتی که خدمات ویژه ای به نابینایان ارائه می دادند در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی آعاز به کار کردند .
آغاز آموزش مدرن و برنامه ریزی شده برای نابینایان در سال 1785 م با تاسیس آموزشگاه نابینایان هوی پایه گذاری گردید . پس از آن آموزشگاههای ویژه نابینایان در لیورپل (1791 م ) برلن (1806 م) آستردام (1908 م) و دیگر شهرهای اروپایی یکی پس از دیگری ایجاد گردید . مدارس نابینایان (شبانه روزی ) از سال 1829 م در بعضی از کشورهای جهان تاسیس شد. پس از آن مدارس ویژه نابینایان در سراسر نقاط جهان ایجاد شدند و تا سال 1950 م به اوج خود رسیدند.
گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزش نابینایان در ایران
با سیری در ؟ قدیم ایران در می یابیم که از صدر اسلام همواره آموزش نابینایان به طور پراکنده مد نظر بوده و نابینایان از طریق حفظ قرآن و احادیث به تعلیم و تعلم می پرداختند و اصولا اینگونه آموزش طبق سنن گذشتگان در مساجد انجام می گرفت.
البته اینگونه آموزش ها جنبه عمومی و همه گیر نداشتند و تنها مختص گروه خاصی بوده است و در این راستا نابینایان از صدر اسلام تا به امروز سهم عظیمی در اشاعه فرهنگ اسلامی داشته اند و در قرآن مجید نیز به آنان توجه خاصی شده است.
ابداغ الفبای 6 نقطه ای تریل و پذیرش آن به عنوان الفبای رسمی نابینایان در سطح بین المللی در سال 1929 م سبب توسعه و گسترش مدارس ویژه نابینایان در کشورهای پیشرفته شد و رفته رفته ایجاد این گونه مدارس کشورهای در حال پیشرفت نیز توسعه یافت .
اولین مدرسه نابینایی در ایران در سال 1299 هـ . ق در تبریز دایر شد و در آغاز جنگ جهانی 1319 هـ . ق به عللی بسته شد و تا مدتها موسسه ویژه ای برای نابینایان وجود نداشت تا یان که شعبه این مدرسه در سال 1320 شمسی در اصفهان به نام مدرسه نورآیین تاسیس گردید. این موسسه شبانه روزی و به دختران نابینا اختصاص داشت .
اولین آموزشگاه نابینایان در تهران 1328 توسط سازمان خدمات اجتماعی به نام آموزشگاه شبانه روزی رودکی تاسیس گشت این آموزشگاه در سال 1339 مخل شد.
متعاقبا در سال 1340 شمسی آموزشگاه شبانه روزی کریستوفل جهت آموزش پسران نابینا پا به عرصه وجود نهاد و در سال 1342 شمسی به همت مرحوم دکتر محمد خزائلی انجمن هدایت و ...
روشهای آموزش نابینایان در جهان
به طور کل در حال حاضر آموزش نابینایان به 5 طریق انجام می گیرد.
الف- مدارس شبانه روزی
ب- روش مختلط
ج – کلاس های خاص در مدارس عادی
د- مدارس خاص روزانه
هـ- مربیان سیار
آمار جهانی نابینایان
براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی در سال 1981 م (1360 هـ. ق) نزدیک به 450 میلیون معلول در جهان وجود دارند که 80% از این تعداد در کشورهای در حال توسعه به سر می برند . از این تعداد 140 میلیون نفر آنها را کودکان تشکیل می دهند که باز هم 80% از این تعداد نیز در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.
براساس تخمین سازمان بهداشتی جهانی در سال 1979 م حدود 28 تا 42 میلیون نفر نابینا در سراسر جهان وجود داشته است . به عبارت دیگر بین هر صد هزار نفر بین 636 تا 955 نفر نابینا بوده اند که البته این کمتر از رقم واقعی است . زیرا تعداد زیادی از نابینایان بسیاری در مناطق گزارش نشده اند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
چکیده:
جهانی سازی، پایان تاریخ و مهدویت
تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباًَ جزء اجتماعیترین موضوعات، بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفتهاند که کار نیمهتمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفتهاند که بزرگترین تکلیف تاریخ، کار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیتزدایی و الهیتزدایی شدهاند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیدهاند، و گرچه نام ایشان را نبردهاند، اما همه بشارت ایشان را دادهاند و حتی مکاتب الحادی چون مارکسیسم نتوانستهاند به مسئله آخرالزمان، بیتفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفتهاند، در این خصوص، اعلام کردهاند. یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است. همه انبیاء، همه مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی غایت از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که اصلاحیات و تاریخ بشر، مبدأ و منتهای روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاکم نیست، یعنی لیبرالیزم که در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد، آخرین نظریهپردازانشان چون فوکویاما از پایان تاریخ سخن میگویند، منتها پایان تاریخ با روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایهداری است.
در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است و جزء سلامهایی که به محضر حضرت میشود آوردهاند: السلام علی ربیعالانام و نضره الایام درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.
کسانی که ایشان را دیدهاند، توصیفاتی از شمایل ظاهری او کردهاند و توصیفاتی را نیز پیامبر اکرم (ص) یا ائمه دیگر از این بزرگوار کردهاند و در آثار محققان، چنین منعکس شده است: چهرهاش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه، درشت، جذاب و نافذ، شانهاش پهن، دندانهایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوانبندی او صخرهسان، گونههایش کمگوشت و از فرط بیداری شبها، اندکی متمایل به زردی، بر گونه راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله گوشها ریخته و نزدیک به شانهها، اندامش متناسب و زیبا، قیافهاش خوشمنظر و رخسارش در هالهای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند پنهان، هیئتش سرشار از حشمت و شکوه رهبری، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همهگیر و دریاسان است.
انتظار را گفتهاند که سنتز تضاد بین واقعیت و حقیقت است. واقعیت یعنی آنچه هست و حقیقت یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفتهاند که انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جاده آنچه هست تا آنچه باید باشد. پس نکته نخست این است که دو زاویه دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن، تعبیر به اصل مسیانیزم یعنی مسیحیگرایی و موعودگرایی کردهاند و در اینجا، مسیح به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار است. انتظار برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری که توأم است با وعده پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن نیز به اصل فتوریزم تعبیر کردهاند. فتوریزم، آیندهگرایی و نگاه به آینده است؛ ایدئولوژیای معطوف به فردا که میگوید همه خبرها در آینده است، جهان هنوز تمام نشده، محرومان مأیوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها که دوباره، چهاربار، در نهضت جهانی اجرای عدالت شکست خوردهاند نگویند که همه چیز تمام شد. به آینده نگاه کنید، سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید، صدمات خوردید، ضایعاتی دادید، در بعضی از جبههها عقب نشستید، اما سرتان را بالا بگیرید. فتونیزم یعنی چشمهایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور کنید و با تصور آن، مبتهج بشوید. این ایدهای برای اغوای افکار عمومی نیست.
همچنین برخلاف آنچه بعضی جناحهای پراگماتیست گفتهاند که امام زمان (عج) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان (عج)، هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده.
آنها که میتوانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر دگماتیزم تجربهگرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشدند از پنجرهای که به دست انیباء (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیده امام زمان(عج) را فاقد حقیقت و حداکثر، مفید فایده بدانند. در حالیکه واقعیت امر، این است که قصه امام زمان (عج)، اسطوره نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود. قصه امام زمان (عج)، حقیقت و فایده هر دو توأم با یکدیگرند.
پس یک خط در نگاه به آینده انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به مسیانیزم و فتوریزم کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذیشعور، هدایت میشود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوشبین و معتقد است که از پس همه ستمها و بیعدالتیها و دروغهایی که به بشرگفتهاند و میگویند، خورشید حقیقت و عدالت، طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را با ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایهداری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمیها و دانشگاهها پمپاژ میشود و در سطح افکار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا میشود و نفی ایده غایت تاریخ است.
وقتی میگوییم غرب، مردم مغربزمین، مراد نیستند. مردم مغربزمین، آنها که مذهبی و مسیحیاند به موعود، معتقدند و علیرغم همه بمبارانهایی که علیه فطرت آنان اعمال شده - ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند – ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ کردهاند. من به یادم میآورم که با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از کلیسایی که بسیار معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودرتو بود، رفتیم در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را دیدم ایستاده، نی میزند و اشک میریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد که برگشتیم این دختر را دیدم که همچنان ایستاده و نی مینوازد. صبح یکشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه میشود؟ گفت: نذر کرده که در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده است، بر در کلیسا، نی بزند. این جامعهای است که معنویت، انسانیت و عدالت را در آن، شبانهروز بمباران میکنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمیآیند. پس وقتی از غرب، سخن میگویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و ساده مغربزمین، به خصوص محرومین که حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد هژمونی سرمایهداری لیبرال و حاکمیت هستههای سرمایهداری یهود است که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت میکنند، همانها که در انتخابات اخیر که مملو از تقلب بود برای انتخاب یکی از این دو نفر، که هر دو هم حافظ منافع آن هسته سرمایهداری هستند، خرج مغزشویی افکار عمومی کردند و همه این میلیارها دلار از پول همین شرکتها در واقع، سرمایهگذاری و ارباب واقعی غرب و دنیای امروز است و سیستم بردهداری مدرن را همینان رهبری میکنند و محافظهکارترین هسته قدرت در طول تاریخ بشر، همین هسته تفکر لیبرال است که آمریکا و غرب را رهبری میکند. حال چرا محافظهکار هستند؟ زیرا وضع موجود در دنیا باید به نفع آنان حفظ بشود. این وضع چگونه حفظ شود؟ ابتدا باید بباورانند که وضع موجود در جهان و اتفاقی که در دهههای اخیر در دنیا افتاده و ایدئولوژی لیبرالیزم در ذیل منافع سرمایهداری جهانی و صهیونیزم، معادله قدرت و ثروت را تعریف میکند، عین عقلانیت است و همه هم باید باور کنند و به ما بباورانند که اتفاقی که اسم آن را مدرنیته میگذارند، آخر خط تاریخ است.
میخواهند بگویند که هیچ مدینه فاضلهای برتر و پیشروتر از وضع کنونی در جامعه جهانی که ما آن را رهبری میکنیم، نه فقط وجود خارجی ندارد، بلکه حتی وجود ذهنی هم نمیتواند داشته باشد. پوپر در مصاحبهاش با اشپیگل، چند سال پیش از مرگش گفت امروز مدینه فاضله در کل تاریخ بشر، جامعه ایالات متحده است. مصاحبهگر از او پرسید در جامعهای که هر 8 ثانیه، یک قتل و هر 9 ثانیه، یک تجاوز جنسی صورت میگیرد و جامعهای که بزرگترین منبع درآمدش مواد مخدر و سلاحهای کشتار جمعی هستهای، شیمیایی و میکروبی است چگونه مدینه فاضله و پایان تاریخ است؟ او پاسخ میدهد که اصل ضرورت فکر کردن به مدینه فاضله دروغ بزرگی بوده که به ما گفتهاند. هیچ مدینه فاضلهای در انتهای تاریخ وجود ندارد و نباید به آن فکر کرد و این فکری انحرافی در ذهن بشر و باوری اساطیری است، یا فوکویاما، نظریهپرداز سرمایهداری آمریکا، گفت: اگر تاریخ پایانی هم دارد پایان آن، همین جامعه فعلی ایالات متحده آمریکاست. این تفکر محافظهکاری است.
در روایت آمده است که امام زمان (عج) فاصلههای طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهند زد. در روایت داریم که در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنهای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همه ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ کس به اندازه شیعه، راجع به آن جامعه آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته است. و شاید دیگران، آگاهی شفاهی از وضعیت نداشتهاند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز میداند، روش حکومت او را توصیف کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگری چنین نباشد. شما در اُپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را میبینید، ولی هیچ جا به اندازه منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرفها، شعارها و نحوه انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمده نظام لیبرال سرمایهداری که میگوید ما با مدینه فاضلهسازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم. و با هر نوع اصولگرایی، حتی غیردینی آن مبارزه میکند، این است که در افکار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاههای شرقی و اسلامی، در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نباید که عجب!! پس مدرنیته سرمایهداری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها میخواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. میگویند این جا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پائین بیایند. توجه داشته باشید نمیگویند که همه بشریت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابریها بردارند. چون اگر معنی جهانی شدن این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدن که آنان میطلبند به معنی آمریکایی شدن است؛ جهانی شدن از نوعی که در رأسش، سرمایهداران حاکم بر آمریکا باشند و بقیه بشریت، قاعده آن هرم باشند.
گلوبالیزیشن غربی، توجیه ستم غربی بر جهان است. اینان با گلوبالیزیشن مهدوی مخالفاند و به گلوبالیزیشن سرمایهداری آمریکا فراخوان میکنند. اگر گلوبالیزیشن، عبارت باشد از جهانی کردن آمریت آمریکا و منافع سرمایهداری حاکم بر آمریکا، صهیونیزم و انگلیس، این گلوبالیزیشن فقط به نفع آنهاست و همان را ترویج میکنند، این جهانی شدن همه فرهنگها و ایدئولوژیهای مقاومت را میبلعد و هضم میکند، اما اگر بگوییم که ما گلوبالیزیشن را قبول داریم، اما نه با معیارهای سرمایهداری یهود، بلکه با معیارهای امام مهدی (عج) که میگوید در تمام دنیا هیچ انسان گرسنهای نباید باشد و نباید در گوشه افریقا بچههای یازده ساله وزنشان به اندازه بچههای شش ماهه واشنگتن و نیویورک باشد و نباید استخوان دندهها و پهلوهایشان پوست آنها را بشکافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این گلوبالیزیشن مهدوی یعنی عدالت جهانی را پس میزنند و آنگاه توهم و یوتوپیا میدانند، چون امام مهدی (عج) امنیت را برای همه، نه فقط برای سرمایهدارهای غرب، میخواهد. روایت داریم که در زمان حکومت جهانی امام مهدی (عج) امنیت بدان حد بر جهان، حاکم میشود که یک دختر نوجوان بدون کمترین توهین و تهدیدی به تنهایی از این سوی عالم به آن سوی خواهد رفت. این در روایات ماست. گلوبالیزیشن مهدوی یعنی امنیت برای همه، امنیت برای دخترهای آفریقا، مکزیک، غنا و افغانستان، نه فقط برای دختران سرمایهداران نیویورک. اما تفکر جهانی شدن از آن نوع که لیبرالسرمایهداری میگوید و میخواهد، در واقع عین محافظهکاری است، لذا این در مقیاس جهانی، با اصولگرایی، با مدینه فاضلهسازی، با ایدئولوژی و حاکمیت ارزشها مخالفاند و میگویند که ارزشها اصولاً مفاهیم غیرعلمی و مقولات غیرعقلانیاند و لذا مسائلی شخصی بلکه جزء وسایل شخصی!! است و ارزشها، شخصی و نسبی است پس ربطی به حکومت و امر عمومی (پابلیک) ندارد و سکولاریزم همین است.
خط تبلیغاتی آنان، این است که سخن گفتن از مهدویت و گلوبالیزیشن و وعده عدالت جهانی، خیالبافی است و ممکن نیست. در بحثهای دانشگاهیشان همین را بلغور میکنند تا تز کنسرواتیستی را جهانی کنند و نیز میگویند این ایده، اساساً ایدئولوژیک، توتالیتر و تمامیتطلب است و یعنی چه که یک نفر به نام مهدی (عج) میخواهد بر کل دنیا حکومت واحد برقرار کند؟!
چون در روایت داریم مهدی (عج) با برهان و شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت ایشان با مسیحیان به وسیله انجیل حقیقی و با یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال میکند و برای هیچ کس، عذر و بهانهای نمیگذارد و اغلب مردم با منطق و برهان و موعظه و رحمت، متقاعد میشوند و آنها که لجاجت میکنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد و بشریت دیگر جز مسلمان نخواهند بود.
جهانی سازی و جهانی شدن
جهانی شدن یا جهانی سازی، پدیده ای انکار ناپذیر در عالم امروز است و با پیشرفتهای روزافزون بشری بویژه در عرصه علوم، فناوری، ارتباطات و اطلاعات، حمل و نقل و... جهان هر روز بیش از پیش به سوی تحقق تدریجی این امر گام بر می دارد. نوشتار حاضر در سه گفتار اصلی، با تبیین مفهوم و برداشتهای مختلف از این فرایند، معتقد است که در حال حاضر، ماهیت اصلی پدیده جهانی شدن، «غربی»وبویژه «آمریکایی» است که در بطن آن سلطه گری، استکبارورزی، استثمار و امپریالیسم جدید نهفته است و اگرچه نمی توان از بسیاری جوانب مترقی و ایجابی آن چشم پوشید اما تبعات و پیامدهای منفی و ویرانگر آن نیز برای بشریت و آحاد جامعه جهانی غیرقابل انکار است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:8
چکیده:
بناهای تاریخی خراسان
یگانه اثر از آثار باستانی شهر نوبنیاد نیشابور و مسجد جامع آنجاست. بانی این مسجد و تاریخ بنای آن در سنگ نبشته ای که اکنون بر پایه شبستانی در ضلع جنوبی نصب است طی پنج بیت شعر که بانی آنرا پهلوان علی ولد خاص بایزید و زمان بنای مسجد را سال 899 یاد نمودند. 4590 مترمربع زیر بنا و بقیه صحن مسجد را تشکیل می دهد. این مسجد چهار ایوانی است که از سه ایوان شمالی، مشرق و مغرب دارای دربهای بزرگ ورودی است.
این ایوان دااری دو گلدسته یا مناره بوده که در سالهای اخیر بخاطر جلوگیری از خطرات احتمالی توسط اوتاف نیشابور برداشته شده. چهار ضلع مسجد شبستانهای بزرگ با ستونهای محکم آجری و سقف رنگی ضربی ساخته شده بر بالای محراب ایوان جنوبی جامع نیشابوری برروی سنگ اشعاری نقش شده که حاکی از تعمیر مسجد توسط عباسقلی خان بیات حاکم نیشابور به سال 1195 هجری می باشد. در دو طرف ایوان شمالی دو سنگ نبشته از زمان شاه عباس صفوی به تاریخ 1021 ه.ق نصب است. که حاکی از بخشش و تخفیف مالیات اهالی و جلوگیری از مزاحمت سپاهیاان بر مردم عامی است. در این مسجد استفاده از آجربا اشکال بسیار زیبنده و فرم بخصوص در ایوان جنوبی بکار رفته.
آرامگاه حکیم عمر خیام
فیلسوف واقع بین و سترگ اندیش خیمه نشین دیار افتخار آفرین ادب ایران خیام در شرق آرامگاه امامزاده محمد محروق و ابراهیم قرار داشته است. این محل طی سالیان متمادی از یادها رفته وشاید اگر وجود آرامگاه امامزاده محمد محروق نبود قبر خیام نیز بطورکلی محو و نابود شده بود. در سال 1313 شمسی همزمان با برگزاری هزاره فرودسی ستون سنگی سفیدی بر خاک وی بنا گردید. در سال 1341 از طرف انجمن آثار علمی در حالیکه یکصد قبری شمال امامزاده بنای امروزی یادبود این حکیم بزرگ ساخته شده این بنای عظیم با استحکام زیاد از آهن و سنگ بصورت گنبدی رفیع با ده پایه در روی زمین با پایه های اشکال هندسی و لوزیهای بزرگ و کوچک به یکدیگر متصل شده و گنبد را تشکیل می دهد. سبک این بنا مخلوطی است از سبک معماری شرق و غزب و شاید الهامی است از اندیشه خیام و نکات هندسی و ریاضی که خیام در این علوم مقامی والا دانسته است.
در سطح داخلی پایه ها و داخل لوزیها چند رباعی از خیام با خطی خوش نقش است بر سنگ آرامگاه وی زیر گنبد این عبارت نوشته شده:
« کل شیء هالک الاد حسد»
حکیم ابوالفتح عمربن خیام نیشابوری پس از هفتادوچند سال زندگی در سال 517 ه.ق به رحمت ایزدی پیوست.
بر اطراف گنبد هرمهایی از سنگ بزرگ و آب نماهای سنگی که داخل آنها کاشیکاری شده است زیبایی و پرطراوتی را در باغ مصفای آرامگاه زنده می کند. در قسمت غرب آرامگاه مجموعه ای از کتابخانه و موزه و مهمانخانه وجود دارد که هم اکنون در اختیار انجمن اثار ملی است.
بقعه امامزاده محمد محروق:
این بقعه در 5 کیلومتری مشرق نیشابور واقع شده و مدفن یکی از اولاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام که کودکی کم سال و نامش محمدبن زیدبن علی ابن الحسین علیه السلام است. و به مناسبت این که جسدش سوزانده شده به محروق معروف است. در کتاب نبشابور شهر فیروزه از قول سید احمد یزدی اردکانی صاحب شجره الاولیاء آمده است که محمد نام مادرش ام ولد مسابه عاتکه در نیشابور شهید شده. مقبره اش اینجاست و نبیره امام سجاد(ع) می باشد و به امامزاده محمد محروق معروف است. در سلسله نسب وی نوشته شده اند. محمد بن الحسین بن زیدبن علی بن حسین بن علی ابن ابیطالب(ع) و آرامگاه وی در تلاجزد علیاست. این بقعه شامل گنبدی رفیع با کاشیهای لاجوردی و سبز و زرد و ایوانی بزرگ در ضلع شمال چهار غرفه دو حرم، یک مسجد و شش حجره است.
ایوان بزرگ شمالی و غرفه های دو طرف آن دارای تزئینات کاشیکاری بصورت معرق و الوان است. که کاشیهای غرفه ها جدیداً نصب شده.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:68
چکیده:
• هدف از درگیریها چه بود؟
هدف رسول خدا از درگیری ها و اعزام سریّهها به قریش، وارد آوردن فشار بر آنها بود. او می زمیان برخیزد و مسلمانان در کار دین خویش آزاد باشند و مکیان نیز از امنیت راه ها مطمئن شوند، زیرا قریشیان برای امنیت این راهها قرن ها کوشیده بودند و این موضوع برایشان بسیار اهمیت داشت؛ ولی از طرفی رفتار متقابل مسلمانان نیز طبیعی است، چرا که آنان فقط به جرم اینکه می گفتند: «خدا یکی است»، دائماَ با کرشکنی ها و سختگیری های اشراف مکّه مواجه بودند. قریشیان آنها را از خانه ودیارشان رانده و اموالشان را مصادره کرده بودند. وجود همین مسائل بود که مسلمانان را ناگزیر می کرد تا راه تجارت این شهر را ببندند و امنیت آن را مختل سازند.
هدف دیگر این درگیریها، خاضع و مطیع کردن طوایف نامسلمان اطراف و جلب آنها به اسلام بود. ولی از برخوردهای مسلمانان، با قریش مشرک، نتیجه مورد نظر گرفته نمی شد. علت این بود که جاسوسانی در داخل مدینه وجود داشتند. آنها را تصمیم پیغمبر (ص) آگاه می شدند و قبل از حرکت نیروی مسلمانان. خود را به کاروان می رساندند و آنان را از خطری که در پیش داشتند، آگاه می کردند. کاروان هم یا مسیر خود ر اتغییر می داد و یا در رفتن شتاب می کرد.
• بحثی دربارة جهاد اسلامی
پیکاری که مسلمانان به دستور خداوند با مشرکان داشتند، اصطلاحاَ «جهاد» نامیده می شود. جهاد از واژه های آشنای قرآنی است که شرط اساسی ایمان و تنعم در بهشت جاویدان، و میزان و معیار درجه بندی اعتبارات در جامعه اسلامی معرفی شده است. اگر چه جامعه اسلامی بر می گردد. در فرهنگ اسلامی کسی که در راه جهاد به هلاکت می رسد، «شیهد» نامیده می شود. او مرده نیست، بلکه زنده ای است که پیش خدا روزی می برد.
کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندارید، بلکه به نزد خدای خود زنده اند و روزی می برند؛ و لکن شما آن را درک نمی کنید.
شهید با ایثار خون در پیکر جامعه، خون تازه ای را به جریان می اندازد. جایگاه رفیع شهید در بهشت تضمین شده است. از پیامبر(ص) پرسیده شد: چرا از شهید در عالم برزخ سئوال نمی شود؟ حضرت فرمود: همان برق شمشیر که بالای سر او درخشید، بریا آزمایش و سؤال او کافی است. در قرآن قتال به گونه ای مختلف روا شمرده شده است و این جنگ ها را در طول ده سال نخست هجری به صورت غزوات و سرایای فراوانی، جهت دفاع از کیان اسلام یا به صورت درگیری تهاجهی بر ضد مشرکان مشاهده می کنیم. آیات متعددی از قرآن، رواشمردن جنگ های اسلامی و موارد آن را بیان کرده است که به آنها اشاره می شود:
1- دستور جنگ با کسانی که به جنگ با مسلمانان برخاسته اند.
2- جنگ برای از بین بردن فتنه است.
3-جنگ برای دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران است.
4- جنگ در جایی است که دشمن معاهده خود را نقض کرده و به دین مسلمانان طعنه زده است.
5-جنگ از بین بردن شرک.
6- جنگ در شرایط اخراج از بلد.
پیامبر(ص) طبق آیات قرآنی در هر مرحله، در مقابل مشرکان ایستاد. بهترین و حساس ترین عملکرد ایشان، حملات نخست رسول خدا(ص) به کاروان های تجاری مشرکن است که عمدتاَ با بهره گیری از نیروی مهاجران بوده و مهم ترین دلیل توجیه کننده آن، ظلمی بود که مشرکان درباره آنان اعمال کرده بودند.
برخی گفته اند: آیه سی ونهم سوره حج- که رخصت قتال در برابر ظلم را داده- اوّلین آیه ای بوده که در باره جنگ نازل شده است. در ادامه همان آیه درباره مظلومین آمده است: «آنهایی که بهب ناحق از دیارشان رانده شده اند، جز آن بود که می گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست»؟ امام باقر (ع) فرمود که آیه مزبور در باره مهاجران نازل شده است. آخر آن بود که می گفتند: پروردگارما خدای یکتاست»؟ امام باقر(ع) فرمود که آیه مزبور درباره مهاجران نازل شده است. آخر، هر زمان که در مکّه مجروح ویا مضروبی از مسلمانان نزد رسول خدا می آمد و ازکفار شکوه می کرد، آن حضرت می فرمود که «رخصت نبرد ندارد»و قریش علاوه سبر ظلم های گذشته، مانع عمدة نظامی و اقتصادی بر سر راه اسلام بود. بدر تجربه ای برای آزمایش نیروهای مسلمان و مشرک بر سر فرمانروایی بر حجاز بود. احد و خندق ادامه این تجربه بود تا آنکه در حدیبیه توازنی صوری پدید آمد و پس از آن در- فتح مکّه- پیروزی مسلمانان یکسره شد.
• اسلام، جنگ و صلح
به آنان که به خاطر آثار تخریبی جنگ، از جنگ های اسلامی انتقاد می کنند و می گویند: دین باید از صلح طرفداری کند و مخالف جنگ باشد، باید گفت که دین طرفدار صلح است و قرآن به آن اشاره دارد: «والصلحخیر» یعنی صلح بهتر است و همچنین قرآن رسیده به اهداف خود را از طریق صلح نزدیکتر و معقولتر می داند؛ همچون صلح حدیبیه که در سال ششم هجری با مشرکین مکّه منعقد شد،از این رو درباره صلح این چنین تأکید می کند: بگو ای اهل کتاب! بیایید بر سرسخنی که بین ما و شما یکسان است، گردهم آییم!
اما اسلام ناگزیر است که در پارهای از مواقع، طرفدار جنگ هم باشد؛ یعنی در آنجایی که طرف مقابل حاضر به همزیستی شرافتمندانه نیست و با ظلم و تجاوز می خواهد به شکلی، شرافت انسانی ر اپایمال کند- در چنین شرایطی- تسلیم شدن جائز نیست. دیدگاه سیاسی اسلام در این گونه موارد عبارت است از:
صلح در صورتی که طرف مقابل آماده و موافق با صلح باشد و جنگ در صورتی که طرف می خواد بجنگد و ما در تاریخ حیات سیاسی رسول خدا(ص) هر دو صحنه را مشاهده می کنیم با این وضع در دوران حیات رسول الّله و رد مجموع جنگهیای ده سالة اسلام، تلفات هر دو طرف به هزار و پانصد نفر نیز نمی رسد. تاریخ نویسان در بیان تعداد غزوه و سریّه غّلو کرده و هر حرکت نظامی رسول خدا را با عنوان غزوه وسریّه، جنگ نامیده و تعداد آنها را بیشتر نشان داده اند، در صورتی که خیلی از این جنگ ها، عملیات شناسایی یا مانور بوده است. هیچ کس را آنچنانکه رسول خدا از جنگ گریزان و بیشتر طرفدار صلح و گذشت و اغماض بوده است می توان یافت؛ به طوری که با اهل مکّه (در حدیبیه) پیمان صلح بست، و در همین راستا بود که در مبانی تفکر سیاسی قرآن، شاخصهایی همچون: صلح گرایی، حل مسالمت آمیز اختلافها، پاسداری از امنیت، قبول پناهندگی و احترام به روابط قراردادی را به کرّات مشاهده می کنیم.