لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بحران دولت سکولار و شکلهای جدید تجلی دین*
چکیده
پست سکولاریزم عنوانی است که تحت پوشش آن بحثهای مربوط به بازگشت و احیای دین در جوامع به ویژه در غرب مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
عمده مجادلات و مباحث در این حوزه در مورد بازگشت دین به حوزه عمومی و نابسنده بودن الگوی قدیمی دولت سکولار که با منطق جدایی دین و سیاست و دین و دولت سعی در مدیریت جامعه بود، میباشد.
در این مقاله الیور روی (الیویه روا) محقق فرانسوی سعی دارد تا این مسئله را از بعد جامعه شناسانه آن مورد بررسی قرار دهد. از نظر او با تغییر ماهیت دولت و کلیسا در عصر حاضر، دیگر الگوی قدیمی دولت سکولار و ابزارهای قدیمی آن در اداره جامعه ناکارآمد میباشد و میبایست با توجه به این امر به نوعی ـ هرچند محافظه کارانه ـ بازخوانی و تجدید نظر در رابطه دین و دولت اقدام نمود.
کلید واژه
سکولاریزم، سکولاریزاسیون، دین، دولت، بازگشت و احیای دینی، بحران دولت سکولار.
مقدمه مترجم
یکی از ویژگیهای جهان معاصر، پیچیدگی زندگی اجتماعی و سرعت تحولات در حوزههای مختلف زندگی جمعی است. در این دوران، فراغت و فرصتی که فیلسوفان و متفکران، در آن به دنبال فهم و تحلیل زندگی و تحولات آن برای هدایت و کنترل میزان و روند تحولات بودند، وجود ندارد. تحولات جامعه بشری به ویژه در حوزه سیاسی ـ اجتماعی، به اندازهای سریع است که برای درک، تحلیل و کنترل آن و جلوگیری از نوعی عملگرایی بدون تفکر و یا غوطه ور شدن در تفکرات انتزاعی فارغ از واقعیات، باید به شیوه نوینی از تفکر و تفلسف دست یافت.
از مباحث عمده و مناقشه آمیز دوره و عصر تجدد، رابطه دین و دولت است. این بحث، در ایران به طور جدی پس از مشروطه و متأثر از جهان به اصطلاح غرب طرح گردید و گسترش یافت. بیشتر روشنفکران از این دوره تا کنون که اغلب از دریچه تفکرات و تأملات روشنفکری فرانسوی با این بحث آشنا شدهاند، عمده بحث خود در حوزه اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی را درباره تأیید یا رد حاکمیت و سلطه یکی از دین و سیاست (دولت) بر دیگری قرار دادند و در گرایشی متعادل، برای ایجاد سنتزی بین دو نظر مخالف هم، با پذیرش عدم جدایی دین از سیاست و جدا بودن نهاد دین از نهاد دولت، تلاش کردند. این مباحث، تاکنون نیز، در این چارچوب کلی، بدون توجه به تحولات سیاسی ـ اجتماعی و فکری رخ داده از نیمه دوم قرن بیستم که هنوز نیز ادامه دارد، مطرح است.
به نظر میرسد عمده روشنفکران ایرانی در داخل و خارج ایران، هنوز با تحولات و تغییرات این حوزه ارتباط برقرار نکردهاند. مباحث این حوزه که ناشی از شرایط ایجاد شده تاریخی و اجتماعی دهههای اخیر میباشد، با عنوان کلی پست سکولاریزم، از جهات مختلفی همچون فلسفه سیاسی، جامعهشناسی سیاسی و... به رابطه دین و سیاست پرداختهاند.
در این متون، محققان درصدد تبیین و تحلیل بازگشت دوباره دین به حوزه عمومی، بهویژه تفاوتهای آن با دوران قبل مدرن و همچنین بررسی تهدید یا فرصت بودن این بازگشت هستند. به عبارت دیگر آیا بازگشت دین به عرصه عمومی و احیای مجدد آن، یک انتخاب است یا نوعی شرایط و وضعیت ایجاد شده غیراختیاری و غیرارادی؟
با توجه به جدید بودن شرایط و موضوعات مطرح شده و شرایط فردی و اجتماعی هر یک از محققان، پاسخ به این سئوالات میتواند مختلف باشد، ولی میتوان در یک تقسیم ساده و ابتدایی، پاسخ به این سئوالات را به دو گروه عمده تقسیم نمود:
1. گروهی که میخواهند با بازسازی نظام فکری سیاسی و دولت مقتدر سکولار، خلل، بحران و تهدید بوجود آمده از احیا و بازگشت دین را کنترل کنند؛
2. گروه دیگری که با پذیرش شرایط به وجود آمده و با بازبینی اساسی رابطه بین دین و سیاست، دیدگاه جدید و به مقدار زیادی عمل گرایانه از وضعیت به وجود آمده ارائه میدهند.
الیور روی، رئیس بخش تحقیقات مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه و استاد مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی را میتوان جزو گروه اول به حساب آورد که جنبه جامعهشناسی سیاسی این مباحث را در آثار خود دنبال میکند. او در مقالهای که ترجمهای از ترجمه و خلاصه انگلیسی فصل سوم کتاب او به زبان فرانسه میباشد، معتقد است که مفهوم و کارکرد دولت و کلیسا در شرایط جدید تغییر کرده است و ازاینرو ابزارهای کهنه و منسوخ دولت مقتدر سکولار در کنترل این بحران کارگر نیست. در یک رویکرد کلی، میبایست در مفهوم و چارچوب کلی دوالیسم دولت / کلیسا تجدید نظر کرد و توجه نمود که بازگشت دین به ویژه احیای اسلام در جوامع اروپایی، نه تنها بازگشت اسلام در وجه سیاسی آن نیست، بلکه نشانهای از سکولار شدن بیشتر جامعه میباشد.
انتشار این مقاله به معنای تأیید محتوای آن نیست؛ زیرا نویسنده این مقاله و سایر متون مشابه، دارای مبانی و پیشفرضهایی هستند که به تلقی آنها از مقوله دین و سایر مفاهیم مرتبط، شکل ویژهای میدهد که با تلقی یک محقق مسلمان متفاوت و گاهی مخالف است. از طرف دیگر، آگاهی از این نظریات، ضمن آشنایی و اطلاع محققان از مباحث مطروحه در این حوزه، میتواند آنان را بیش از پیش در مواجهه منطقی و عقلانی با این نظریات و استفاده از فرصتها و کنترل و حذف تهدیدها یاری نماید.
بحران دولت سکولار و اشکال جدید تجلی دین
تنها جهان اسلام نیست که متأثر از تغییرات ناشی از ارتباط بین دین و سیاست است. به نظر میرسد آرایش جدیدی از ارتباط بین دین، دولت و جامعه را مشاهده میکنیم که مبتنی بر الگویی است که به اشکال انگلو ـ ساکسونی نزدیکتر از مدل فرانسوی جدایی کلیسا و دولت میباشد. دین در جامعهای که نظارت دولت در آن رو به کاهش است، قسمت عمدهای از آن را فرا میگیرد. غرب آشکارا بین سرپرستی دولت برای حفاظت از اجتماع ملی و توسعه مفهوم جامعه مدنی که در آن، دولت تا حدی صرفاً به عنوان یک داور، جامعه را از راه دور کنترل مینماید، درحال نوسان است. دلیل ایجاد چنین نوسانی، مواجهه با دو کانون مرجع که هر یک به نوبه خود مورد توجه و طلب بوده است، میباشد؛ نه مواجهه با دو امر یا دو موجود متباین و متضاد. ضعیف شدن دولت، فرا ملیگرایی، جوامع مدنی و دمکراتیزه کردن رژیمهای تمامیتخواهی که احیاگری دینی در آنها رشد کرده است، در زمینهای به هم مرتبط و پیچیده، فضای سیاسی را چنان پیچیده کرده است که همگونسازی شکل جدید تجلی دینی را طبق الگوی دودویی سکولاریزم یا لائیتسه (با دو اصطلاح دین و دولت)، بسیار مشکل ساخته است و این، مسئله و مشکل اصلی است.
سکولاریزم خصایص دینی را افزایش میدهد
استقرار سکولاریزم فرانسوی، ناشی از یک تصمیم سیاسی بود، ولی سکولاریزاسیون، حاصل فرایندهای فرهنگی غیر رسمی و غیرمصوب است. این امر، توجه به ارتباط بین جنبههای آشکار دین (عقاید و قواعد دینی) و جهان بینی درونی شده در شکل یک فرهنگ را افزایش میدهد. چشمانداز فوق ممکن است خود را در جایی که فقدان یک باور و ایمان با یک چارچوب عقلانی دینی باقی مانده در پدیدهای مانند موعودگرایی مارکسیستی، قدسین سکولار و پان عربیسم، همراه و همزمان شده است، بیشتر نشان دهد. به یقین سکولاریزاسیون یک فرایند اجتماعی است. به عبارت دیگر، فرایندی است که بدون آنکه در درون جامعه، فضای خاصی ـ اقتصاد، جامعهشناسی یا نقش روشنفکران ـ برای آن تعیین شده باشد، تأثیر عمیقی برآن میگذارد. سکولاریزاسیون، شیوۀ نگرش جامعه به یک جهان متغیر است، بدون آنکه آن جامعه به صورتی روشن، مفصلبندی شده باشد. ممکن است تصور شود هر سکولاریزاسیونی به یک سکولاریزم منجر میشود؛ اما باید دانست که سکولاریزاسیون، لزوماً ما را به سوی یک سکولاریزم صریح و روشن سوق نمیدهد. با این تعریف، میتوان گفت که سکولاریزاسیون، یک نظام اندیشه نیست؛ البته ممکن است کسی با مشاهده سکولاریزاسیون رفتار دینی در دنیای غرب، آن را یک نظام اندیشه فرض نماید، اما یک متخصص الهیات، لزوماً از آن نتیجه خاصی نمیگیرد، ولی سکولاریزاسیون به صورت خودکار، درگیر ارایه باز تعریفی از پیروی دینی است، مگر پیروی دینی مانند یک اثر مقدس صرف دیده شود که رو به سوی ناپدید شدن گذاشته است. اگر اولیای دینی، بپذیرند مؤمنان حقیقی به اقلیت تبدیل شدهاند، در نظر گرفتن روابط آنها با دیگران ضروری است؛ البته تا زمانی که اقلیت مؤمنان، کسانی که هنوز متعلق به کلیسا هستند و دیگران، کافران یا کسانی که به تعهداتشان (تعهدات دینی) بیاشتیاقند، محسوب شوند. با چنین تقسیمبندی، آیا کسی که سکولار شده است، هنوز یک مسیحی ناشناخته برای خود میباشد یا کافری که به دنیای فرهنگی متفاوتی وارد شده است؟ سکولاریزاسیون، هویت دینی را تجدید بنا و به یک هویت اقلیتی تبدیل میکند، مگر آنکه هویت دینی، در مفهوم مبهمی مانند تمدن یهودی ـ مسیحی پنهان شده باشد. داشتن یا نداشتن ایمان، معیاری است برای آنکه مؤمنان و غیر مؤمنان خود را از یکدیگر جدا نمایند.
این مسئله تا حدی در کلیسای مسیحی مانند علمای اسلام، آشکار است، اما نمیتوان خط و مرزی واضح و بدون تغییر را بین دو فرایند جذب یا اخراج ترسیم نمود. برای مثال در کلیسای مسیحی امروزه چه کسی مانند بازیگران قرن هفدهم از خاکسپاری دینی محروم میشود؟ سکولاریزاسیون به این معنا است که دیگر دین بدیهی پنداشته نمیشود. ازاینرو نیاز به تعریف فرد به صورت صریح، بهعنوان یک مؤمن و یا غیر مؤمن به وجود میآید. این نیاز به دلیل تحریک و حساس نمودن غیر مؤمنان علیه جماعت دینی نیست، بلکه به این دلیل است که شرایط تعلق به گروه دینی سخت میشود، به صورتی که فرد میبایست اعتقاد و ایمان خود را از راههای مختلف اظهار و ابراز کند. هر چه نشانههای پیروی دینی، سختتر شود، گروه مؤمنان بیش از پیش به اقلیت تبدیل میشوند. اقلیت حتماً یک واحد کمی نیست؛ حتی در جوامعی که اکثریت با جمعیت مؤمنان است (مانند ایالات متحده امریکا)، مؤمنان بسیاری در یک محیط مادی و غیراخلاقی، خود را عضو یک
تحقیق درباره بحران دولت سکولار و شکلهای جدید تجلی دین