این طرح توجیهی در رابطه با تن کنسروماهیمی باشد که بر اساس آخرین تغییرات توسط کارشناسان متخصص با دقت نگارش
و جمع آوری شده است
این فایل برای کارآفرینان در زمینه تن کنسروماهیمناسب می باشد.
این طرح توجیهی شامل :
مقدمه و خلاصه ای از طرح
فهرست مطالب
جداول و محاسبات مربوطه
موضوع و معرفی طرح
هزینه تجهیزات
ظرفیت
سرمایه گذاری کل
سهم آورده متقاضی
سهم تسهیلات
دوره بازگشت سرمایه
اشتغال زایی
فضای مورد نیاز
تعداد و هزینه نیروی انسانی
استانداردهای مربوطه
بازارهای داخلی و خارجی
توجیه فنی و اقتصادی طرح
عرضه کنندگان و ...
مناسب برای :
- اخذ وام بانکی از بانک ها و موسسات مالی اعتباری
- گرفتن وام قرض الحسنه خود اشتغالی از صندوق مهر امام رضا
- ارائه طرح به منظور استفاده از تسهیلات بنگاه های زود بازده
- گرفتن مجوز های لازم از سازمان های دولتی و وزارت تعاون
- ایجاد کسب و کار مناسب با درآمد بالا و کارآفرینی
- مناسب جهت اجرای طرح کارآفرینی و ارائه دانشجویی
این طرح توجیهی (مطالعه امکان سنجی، طرح کسب و کار، طرح تجاری یا BP) در قالب pdf و در حجم 17 صفحه به
همراه جداول و کلیه محاسبات مربوطه در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:146
فهرست مطالب:
مقدمه
فصل اول: روغن در ترانسفورماتورها
1-1- ترانسفورماتور
1-2- طرز خنک کردن ترانسفورماتور
1-2-1 ترانسفورماتور روغنی
1-2-2 ترانسفورماتور روغنی با خنک کننده طبیعی
1-3- انواع مایعهای عایق
1-3-1- روغنهای نفتی
1-3-2- استرها و هیدروکربنهای مصنوعی
1-3-3- سیلیکونها و روغنهای فلورینه شده
1-3-4- مایعات کلرینه شده و سیالات فسفاته
1-3-5- سیالات الکترون دوست و سرد کننده
1-3-6- مایعاتی که فشار گازی دارند.
1-4- وظایف و انتخاب یک روغن عایق
1-5- روشهای تهیه و منابع طبیعی مایعات عایق
1-5-1- روغنهای معدنی
1-5-2- روغنهای مصنوعی
1-5-3- استرها و هیدروکربنهای مصنوعی
1-5-4- سیلیکونها، فسفاتها، استرها، ترکیبهای فلوئوره
1-5-5- سیالات سرد کننده و مایعاتی که ریشه گازی دارند.
1-6- فرآیندهای تولید روغن ترانسفورماتور
1-6-1- فرآیند اسیدشویی
1-6-2- فرآیند هیدروتریتینگ
1-6-2-1- مرحله هیدروژناسیون
1-6-2-2- بازیافت گاز
1-6-2-3- بازیافت محصول
1-6-2-4- واحدهای مواد افزودنی
1-6-2-5- بستهبندی و انبار
1-7- ترکیب شیمیایی روغنها
فصل 2: خواص و مشخصات روغن ترانسفورماتور و بررسی علل فساد روغن
2-1- خواص مورد نیاز در تجهیزات قدرتی
2-1-1- ترانسفورماتور
2-1-2- خازن
2-1-3- کابل
2-1-4- سویچ دندهها
2-2- خواص فیزیکی روغن ترانسفورماتور
2-2-1- ویسکوزیته روغن
2-2-2- نقطه اشتعال در محیط بسته
2-2-3- دانسیته یا چگالی روغن
2-2-4- نقطه ریزش
2-3- خواص الکتریکی و دی الکتریک سیالات
2-3-1 مقاومت فروشکنی
2-3-2- افت خاصیت دی الکتریکی و مقدار مقاومت الکتریکی
2-4- خواص انتقال حرارتی روغنهای عایق
2-5- مقاومت در برابر شعله و انتشار آتش
2-5-1- خاصیت فرونشانی جرقهها توسط مایعات
2-5-2- فرونشانی جرقهها بوسیله هیدروکربنها و استرها
2-5-3- فرونشانی توسط سیالات الکترون دوست
2-6- خواص شیمیایی روغن ترانسفورماتور
2-6-1- ساختمان مولکولی روغنهای عایق
2-6-2- سولفور خورنده
2-6-3- مقدار رطوبت روغن
2-6-4- پایداری در مقابل اکسیداسیون
2-6-4-1- عدد خنثی سازی
2-6-4-2- رسوب یا لجن ته نشینی
2-7- عواملی که روی اکسیداسیون روغنهای معدنی اثر می گذارد
2-8- محلول آب در روغنهای هیدروکربنی
2-9- گازهای حل شده و تولید شده بر اثر تخلیه الکتریکی و یا درجه حرارتهای بالا
2-10- آنالیز گازهای موجود در روغن در مقایسه با تمامی روشهای دیگر
2-10-1- مقدمه
2-10-2- تعریف مسئله گاز
2-10-2-1- نمونه گیری از روغن نو
2-10-2-2- نمونه گیری از روغن در حال استفاده
2-10-3- علت گازهای سوختی چیست
2-10-3-1- اجزا سیستم عایق
2-10-3-2- علل اولی و ثانوی نقائص ترانسفورماتور
2-10-4- تظاهرات آزمایشگاهی – منشاء گازهای سوختی
2-10-5- حلالیت گازها در روغن معدنی
2-10-6- سرعت متصاعد شدن گازها در مقایسه با یکدیگر
2-10-7- مقایسه روشهای آشکار سازی گازهای سوختی
2-10-8- آنالیز گازهای حل شده
2-10-9- جمع آوری داده ها
2-10-10- تفسیر دادهها
2-10-10-1 گازهای کلیدی
2-10-10-2- تکنیک اجزا کلیدی
2-10-10-3- مقادیر گازهای کلیدی
2-10-10-4- کل گازهای سوختی
2-10-11- روش آنالیز نسبت ها
فصل 3: تصفیه فیزیکی و شیمیایی روغن عایق
3-1- مقدمه
3-2- روشهای مختلف رفع آلودگی های روغن مصرف شده
3-2-1- تبخیر کننده با فیلم نازک
3-2-2- تقطیر متوالی
3-2-3- تصفیه با خاک رنگبر
3-2-3-1- روشهای استفاده از خاکهای رنگبر
3-2-4- تصفیه با اسید
3-2-5- روش استخراج با حلال پروپان
3-2-6- روش تقطیر و هیدروتریتینگ
3-2-7- روش PROP
3-2-8 تصفیه فیزیکی برای خالص سازی روغن عایق
3-2-8-1- سانتریفیوژ کردن
3-2-8-2 فیلتراسیون
3-2-8-3- تصفیه در خلاء
3-3- تئوری
3-4- تصفیه در شرایط آزمایشگاهی
فصل 4: تعیین مشخصات و محاسبات اقتصادی
4-1- Pfd
4-2- شرح فرآیند (واحد تصفیه روغن عایق با اسید سولفوریک
4-3- محاسبات
4-3-1- مخزن روغن کارکرده
4-3-2- مخزن اسید سولفوریک
4-3-3- مخزن پیمانه اسید غلیظ
4-3-4- مخزن پیمانه اسید رقیق
4-3-5- راکتورهای اسید زنی
4-3-6- همزنهای آهک زنی
4-3-7- مخزن نگهداری روغن تصفیه شده
4-3-8- مخزن بعد از فیلتر
4-3-9- مخزن محتوی بسته شارانیده
4-3-10- فیلتر
4-3-11- محاسبه میزان مصرف هوا
4-3-12- کمپرسور
4-4- جدول قیمت و هزینه نصب دستگاهها
4-5- محاسبات اقتصادی
فصل 5-ضمائم
5-1- شرح فرآیند هیدروتریتینگ برای تولید روغن ترانسفورماتور
5-1-1- واحد راکتور در بخش هیدروژناسیون
5-1-2- واحد فرآوری بخش بازیافت گاز
5-1-3- واحد تقطیر جز به جز در بخش بازیافت گاز
5-1-4- واحد راکتورها در بخش مواد افزودنی
5-1-5- نمودارها
5-2- میزان تولید فعلی روغنهای ترانسفورماتور در ایران
5-3- طرحهای در دست احداث روغنهای ترانسفورماتور در ایران
5-4- قیمت داخلی روغنهای ترانسفورماتور
5-4-1- قیمت محصولات تولید داخلی
5-4-2- قیمت محصولات خارجی موجود در بازار
5-5- قیمت جهانی روغن ترانسفورماتور
منابع
مقدمه:
روغن ترانسفورماتور یکی از مشتقات نفتی است. روغن پایه بطور کلی یک ماده ئیدروکربنی میباشد. از پالایش یک برش نفتی مناسب روغن ترانسفورماتور بدست میآید.
روغن ترانسفورماتور موارد مصرف کاملا اختصاصی دارد و همه ساله مقدار قابل توجهی از آن در تأسیسات صنعت برق کشور و بخش توزیع به مصرف میرسد. کاربرد این روغن بعنوان یک عایق الکتریکی و یک سیال خنک کننده ترانسفورماتور میباشد. این روغن از جمله روغنهای وارداتی به کشور میباشد که سالیانه مبلغ قابل ملاحظهای به واردات آن اختصاص داده میشود. بنابراین بررسی، شناخت و کاربرد صحیح روغن در ترانسهای توزیع به منظور بهرهبرداری بهینه از این نوع تجهیزات گران قیمت در شبکه توزیع از اهمیت خاصی برخوردار است.
روغن در مدت قرار داشتن در سرویس به تدریج کیفیت اولیه خود را از دست میدهد، ثابت دی الکتریکی آن کاهش یافته و اسیدیته آن افزایش می یابد. این تغییرات کیفیت روغن ناشی از فساد و اکسیداسیون آن است. درجه حرارت، تماس با اکسیژن هوا و تماس با فلزات ساختمان ترانسفورماتور از عوامل فساد روغن هستند. نتیجه فرآیند اکسیداسیون روغن، آب، آلدئیدهای فرار، کتونها و اسیدهای آلی سبک و یا پلیمرهای سنگین که برخی از آنها در روغن غیر محلول اند، میباشد.
ترکیبات فرار در سطح فلزات و در بالای سطح روغن، کندانس شده و موجب خورندگی میشود. آب و اسیدها و پراکسیدها به مواد عایق و محافظ ترانس نظیر مواد سلولزی و لعابی و رنگی و کاغذی و غیره نفوذ کرده و ترکیباتی از نوع الیاف بوجو میآورند. ترکیبات قطبی بخصوص آب و الیاف ناشی از فساد مواد عایق ساختمان ترانسفورماتور در مجاورت همدیگر ثابت دی الکتریکی روغن را کاهش داده و بدلیل تجمع غیر محلول در روغن میزان انتقال حرارت را پایین میآورند.
کاهش میزان انتقال حرارت موجب گرم شدن موضعی برخی از قسمت های ترانس می شود که در نتیجه آن حتی اگر شرایط غیر عادی در کار ترانس پیش نیاید، درجه حرارت روغن بالا رفته و عمل اکسیداسیون تسریع می شود.
یکی از روشهای افزایش دوام روغن در زمان بهرهبرداری احیاء و بازسازی روغن است. در حال حاضر احیاء و اصلاح اغلب روغنها عملی متداول است. این عمل بر حسب شرایط بهرهبرداری از ترانسها و کیفیت روغن در زمان بهرهبرداری بطور متناوب و یا برحسب نتایج آزمایش روغن، انجام پذیر میگردد و مهمترین نقش اثر احیاء و اصلاح روغن افزایش عمر مفید تجهیزات سیستم است.
تصفیه روغن به دو صورت میباشد که هر دوشامل روشهای ته نشین ساز، فیلتراسیون، سانترویفیوژ و تصفیه مجدد است.
هرگاه عمل تصفیه و احیاء روغن بصورت آبگیری و خشک کردن روغن باشد، اصطلاحا تصفیه فیزیکی خوانده میشود و زمانی که روغن به شرایط تشکیل لجن یا افزایش میزان اکسیداسیون رسیده باشد، عمل تصفیه فیزیکی به تنهایی قادر به جبران و احیاء فساد روغن نبوده لذا تصفیه فیزیکی شیمیایی روغن باید انجام گردد که در آن استفاده از فیلترهای فعال (اکتیو) مورد نظر است. در اینجا روغن در یک سیستم مستقل و متمرکز که در طی آن با استفاده از عملیات مختلف پالایش مجدد روغن شامل تصفیه با حلال ها، تصفیه با اسید سولفوریک و فیلترهای فعال میباشد، شرایط روغن را میتوان تا حد شرایط روغن نو ارتقاء داد.
این روش (احیای شیمیایی روغن) برای مصرف کنندههای بزرگ و یا کارخانههای ترانسفورماتور سازی تعمیرات ترانسفورماتور مقرون به صرفه میباشد.
فصل اول:
روغن در ترانسفورماتورها
1-1- ترانسفورماتور
ترانسفورماتور وسیلهای الکتریکی به منظور تبدیل انرژی از شکلی به شکل دیگر است (این تغییر شکل در جهت افزایش یا کاهش ولتاژ الکتریکی عمل میکند) که در این تبدیل مقداری از انرژی به صورت گرما هدر میرود. گرمایی که به این طریق تولید می شود میتواند موجب بالا رفتن دمای اجزای ترانسفورماتور شود. بنابراین برای محافظت این اجزاء در برابر حرارت، دمای سیستم باید تا حد امکان پایین نگه داشته شود. در ترانسفورماتورهای صنعتی معمولا برای این منظور از سیالی نارسانا استفاده می شود که هدف اصلی استفاده از آن انتقال حرارت و خنک نگه داشتن اجزاء سیستم است. مقدار این سیال ممکن است از چند لیتر تا چند هزار لیتر متغیر باشد. ترانسفورماتور شامل هسته و دو یا چند سیم پیچ است. هسته ترانسفورماتور از آهن میباشد. برای جلوگیری از اثر تخریبی هوا و بهبود شرایط خنک شدن ترانسفورماتورهای با قدرت زیاد، معمولا هسته و سیم پیچهای آنها را در مخزن پر از روغن قرار میدهند که این نوع ترانسفورماتور را روغنی مینامند و آنهایی که توسط هوا خنک میشوند به ترانسفورماتورهای خشک معروفند.
1-2- طرز خنک کردن ترانسفورماتورها
حرارتی که در آهن و در مس سیم پیچ ترانسفورماتور تولید می شود ترانسفورماتور را گرم میکند و باید این حرارت را دفع نمود. این عمل در صنعت با روشهای گوناگون انجام میشود. ممکن است این حرارت را توسط هوا یا روغن به خارج انتقال داد. نوع اول را ترانسفورماتور خشک و نوع دیگر را ترانسفورماتور روغنی نامند. گرچه هوا عایق بسیار خوبی است اما قدرت دی الکتریک آن به وضع رطوبت و گرد و خاک بستگی دارد و این عوامل از قدرت عایق بودن آن می کاهد. از طرف دیگر اگر در شرایط جوی مناسب بخواهند ترانسفورماتور فشار قوی را با هوا خنک کنند ابعاد آن بسیار بزرگ و عملا غیر قابل قبول خواهد بود. از این رو فقط ترانسفورماتورهای ولتاژ کم را با هوای فاقد گرد و خاک خنک مینمایند. ترانسفورماتورهای خشک را ممکن است بطریقه طبیعی با مصنوعی خنک نمود.
1-2-1- ترانسفورماتور روغنی
قدرت دی الکتریک روغن 8/2/ تا 8 است و بدین جهت با استفاده از روغن برای خنک کردن ترانسفورماتورها میتوان ابعاد عایق بندی را کوچکتر در نظر گرفت. بعلاوه روغن، سیم پیچها را در خود مستغرق میسازد و در شکافهای ترانسفورماتور نفوذ کرده، عایق بندی را کامل مینماید. با استفاده از روغن میتوان ترانسفورماتورهای از 220 تا 440 کیلوولت و بالاتر را خنک نمود. روغن را در داخل ظرفی ریخته و ترانسفورماتور را در داخل این ظرف قرار میدهند. بدین ترتیب سیمپیچها در داخل این ظرف محفوظ است.
1-2-2- ترانسفورماتور روغنی با خنک کننده طبیعی
روغن موقعی که در مجاورت سیم پیچ و بدنه ترانسفورماتور گرم شود، بطور طبیعی حرکت میکند و به این ترتیب روغن گرم از مجاور طبقات گرم دور شده و روغن سرد جای آن را میگیرد. روغن گرم در مجاورت جدار مخزن، سرد شده و عمل ادامه مییابد. برای تسریع در کار سرد شدن روغن، یعنی برای افزایش سطح خنک کننده، دیوارههای ظرف را موجی می سازند یا پرههایی در این دیوارهها نصب می کنند. کارخانههای انگلیس، سطح بدنه ظرف روغن را صاف میسازند ولی برای افزایش سطح خنک کننده لولههایی تعبیه میکنند که قسمت فوقانی و تحتانی مخزن را بهم وصل می کند. جریان روغن در داخل ترانسفورماتور از تولید جرقهها جلوگیری میکند. این ترانسفورماتورها از نظر ایمنی، از بهترین نوع میباشند و برای قدرتهای 15000 KVA ساخته میشوند. خاصیت عایق بودن و روانی سیال سبب میشود که ترانسفورماتور به نحو مطلوب خنک شود. بخصوص اینکه روغن نقائص عایقبندی را مرتفع میسازد. و از صدای آن تا حد زیادی میکاهد. چون گرمای ویژه روغن زیاد است از گرم شدن ترانسفورماتور حتی در بار اضافی که بیش از نیم ساعت طول بکشد جلوگیری میکند. تمام حجم ترانسفورماتور در داخل ظرف روغن قرار میگیرد.
در ترانسفورماتورهای بزرگ این ظرف روی چرخهایی نصب شده است که در محل استفاده روی ریلهایی میچرخد و بدین ترتیب حرکت دادن ترانسفورماتور برای بازدید و تعویض روغن آسان است.
1-3- خواص عمومی و کاربردهای مایعات عایق:
روغنهای نفتی، استرها، مایعات کلرینه شده، سیلیکونها و هیدروکربنهای طبیعی و مصنوعی و ... همه روزه در تجهیزاتی مانند ترانسفورماتورها، خازنها، کابلها و سویچ دندهها مورد استفاده قرار میگیرند علاوه بر اینها گازهای مایع شده، سیالات جاذب الکترون و سرمازا کاربردهای ویژهای در مغناطیسهای فوق هادی وترانسفورماتورهای فاز گاز میدارند که در زیر به بررسی برخی از مهمترین آنها میپردازیم.
1-3-1- روغنهای نفتی:
رایجترین نوع مواد عایق و دی الکتریکها روغنهای نفتی هستند و در حالت معمول عملکرد آنها بصورت یک لایه نازک از روغن است که تقریبا بویی مشابه نفت چراغ دارد. روغنهای نفتی ترانسفورماتور که مشخصات استاندارد آن مطابق با BS148 باشد اساس مایع عایق مورد نیاز در ترانسفورماتورهای ولتاژ بالا سویچ دندهها و کابلها بوده و ساخت و نگهداری این تجهیزات همه ساله مستلزم مصرف میلیونها گالن از این دسته از روغنهاست و از آنجا که این مواد از قسمتی از برش نفتی ما بین نفت کوره و روان کنندهها تهیه می شود.ساخت آن ارزان و مقرون به صرفه است و این باعث شده که ساخت آن بطور انبوه ادامه داشته باشد. در مناطق سردسیر روغنهای نفتی که درجه سنگینی بیشتری داشته باشند کاربرد محدودتری در ترانسفورماتورها پیدا میکنند و تنها یک مقاومت متوسط در برابر شعله وری ایجاد مینمایند.
یک ماده بسیار ویسکوز و نزدیک جامد اشباع مانند ژلة نفتی یا Penetrol Oil، یا انواع قیرها در پر کردن کابلها و جعبههای تقسیم و مانند اینها، به منظور تخلیه در هنگام تغییر ولتاژ از ولتاژ بالا به ولتاژ پائین که در حین کار پیش میآید، مورد استفاده قرار میگیرد.
1-3-2- استرها و هیدروکربنهای مصنوعی:
استرها و هیدروکربنهای مصنوعی از روغنهای نفتی میباشند که خواص آنها بدست انسان بهبود بخشیده شده است عملیات شیمیایی خواص دقیقتری مانند مقاومت حرارتی بیشتر، مقاومت در برابر شعله وری (برای استفاده در ترانسفورماتورها و سویچ دندهها) مقاومت بالا در برابر تخلیه الکتریکی و تکانههای فروشکنی (برای استفاده در خازنها و کابلها) را در این روغنها ایجاد نموده. به همین علت این دسته از مواد خواص برتری از روغنهای نفتی دارند اما قیمت آنها معمولا بیشتر از 3 تا 4 برابر قیمت روغنهای نفتی است. از جمله این مواد میتوان پلی بوتنها و الکیل بنزنها را نام برد که در خازنها و کابلها بسیار مناسب هستند.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:36
فهرست مطالب:
عنوان شماره صفحه
خلاصه طرح : 4
فصل اول 5
کلیات 5
1- 1 مقدمه : 5
1 – 2 نام کامل طرح و محل اجرای آن : 6
محل اجرا : 6
1 – 3 – مشخصات متقاضیان : 6
1 – 4 – دلایل انتخاب طرح : 7
1 – 5 میزان مفید بودن طرح برای جامعه : 7
1 – 6 - وضعیت و میزان اشتغالزایی : 7
تاریخچه و سابقه مختصر طرح : 7
انواع شکر و محصولات وابسته به آن 8
مواد قندی طبیعی 8
مونوساکاریدها 8
گلوکز 8
فروکتوز 9
ریبوز 9
دیساکاریدها 9
ساکارز 9
مالتوز 10
سلوبیوز 10
لاکتوز 11
پلیساکاریدها 11
سلولز 12
نشاسته 13
گلیکوژن 13
مجوز های قانونی : 13
مراحل صدور جواز تاسیس : 14
شرایط عمومی متقاضیان ( اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی ) دریافت جواز تاسیس 14
1- اشخاص حقیقی 14
2- اشخاص حقوقی 15
مدارک مورد نیاز: 15
اصلاحیه جواز تاسیس : 16
تعریف: 16
صدور پروانه بهره برداری : 16
مراحل صدور توسعه طرح : 17
فصل دوم 18
روش انجام کار 19
گزارش مختصر بازدید از واحد ها تولیدی با خدماتی مرتبط با موضوع پروژه : 19
بازدید از کارخانه تولید قند کبریتی 19
جنبه های ابتکاری بودن و خلاقیت به کار رفته شده : 19
فهرست تجهیزات و ماشین آلات و وسایل آزمایشگاهی مورد نیاز و برآورد قیمت آنها : 20
فهرست مواد مصرفی مورد نیاز : 20
مشخصات نیروی انسانی مورد نیاز از لحاظ مفید بودن و توانایی کار : 21
پرسنل غیر تولیدی : 21
پرسنل تولیدی : 22
روشهای بازاریابی و تبلیغات جهت ( جهت فروش کالا ) 22
فصل سوم 23
امور مالی طرح 23
1- سرمایه گذاری ثابت طرح : 24
1-1- زمین : 24
2-1- محوطه سازی : 24
3-1- ساختمانها : 25
4-1- تأسیسات و تجهیزات : 25
5-1- ماشین آلات و تجهیزات و وسایل آزمایشگاهی : 26
6-1- وسایط نقلیه و وسایل حمل و نقل داخل کارخانه : 26
7-1- تجهیزات اداری و کارگاهی : 27
8-1- هزینه های قبل از بهره برداری : 27
جدول هزینه های ثابت طرح : 27
2- هزینه های جاری طرح : 28
1-2- مواد اولیه و بسته بندی : 28
2-2- حقوق و دستمزد پرسنل غیر تولیدی : 29
3-2- حقوق و دستمزد پرسنل تولیدی : 29
جمع کل حقوق و مزایای پرسنل : 29
4-2- هزینه سوخت و انرژی : 30
5-2- استهلاک و تعمیر و نگهداری : 30
جدول هزینه های جاری طرح : 31
جدول هزینه های ثابت و متغیر تولید : 31
سرمایه در گردش : 32
جدول سرمایه گذاری : 32
توجیه اقتصادی محصول : 32
نرخ بازدهی سرمایه : 34
دوره برگشت سرمایه : 34
ارزش افزوده ناخالص : 34
فصل چهارم 36
جمع بندی – نتیجه گیری و پیشنهادات 36
نتایج حاصله از اجرای طرح : 36
خلاصه طرح :
در این طرح به بررسی تولید قند کبریتی با ظرفیت 1100 تن در سال پرداخته شده است ، برای بررسی طرح از روش های آماری و اقتصادی و برآورد های مالی استفاده شده است ، این طرح شامل چهار فصل میباشد ، فصل اول به بیان کلیاتی از قبیل مقدمه ، تاریخچه ، مجوز های قانونی مورد نیاز ، وضعیت بازار ، میزان واردات و صادرات و ... پرداخته است ، فصل دوم به بیان روش انجام کار پرداخته است ، بازدید از واحد کاری مشابه ، نیروی انسانی ، نحوه تامین سرمایه و ... از جمله عناوین موجود در این فصل میباشد ، فصل سوم به بررسی طرح از دیدگاه اقتصادی پرداخته است ( طرح توجیهی یا BP ) ، عناوینی از قبیل نیروی انسانی مورد نیاز ، میزان سرمایه گذاری ، مواد اولیه مورد نیاز ، ماشین آلات مورد نیاز و ... از جمله عناوین موجود در این فصل میباشد ، در نهایت فصل چهارم به بیان نتیجه اجرای طرح می پردازد .
فصل اول
کلیات
1- 1 مقدمه :
با توجه به اینکه قند کله از شکر که به صورت سنتی انجام می گرفت دارای مشکلات بهداشتی بوده و مورد تأیید اداره بهداشت نمی باشد و مدت ها است که از احداث واحدهای جدید جلوگیری به عمل می آید. لذا تولید قند پرسی برطرف کننده این مشکلات خواهد بود.
در این روش که کلیه مراحل تولید توسط ماشین انجام می گردد. نه تنها مقدار قابل توجهی از ریخت و پاش شکر جلوگیری می گردد بلکه درصد پرت آن در 100% راندمان بسیار ناچیز و اندک است و از طرفی با تولید 1100 تن قند در این طح می تواند مقداری از نیاز کشور را تأمین نماید.
1 – 2 نام کامل طرح و محل اجرای آن :
تولید قند کبریتی با ظرفیت 1100 تن در سال
محل اجرا :
1 – 3 – مشخصات متقاضیان :
نام نام خانوادگی مدرک تحصیلی تلفن
1 – 4 – دلایل انتخاب طرح :
توجه به خودکفایی این صنعت در دولت و همجنین نیاز بازار داخلی به تولید این محصول با توجه به این که تولید قند کبریتی می تواند به رشد و شکوفایی اقتصادی کشور کمکی هر چند کوچک نماید و با در نظر گرفتن علاقه خود به تولید های کارگاهی این طرح را برای اجرا انتخاب کرده ام.
1 – 5 میزان مفید بودن طرح برای جامعه :
این طرح از جهات گوناگون برای جامعه مفید است ، شکوفایی اقتصادی و خودکفایی در تولید یکی از محصولات ، سوددهی و بهبود وضعیت اقتصادی ، اشتغالزایی ، استفاده از نیروی انسانی متخصص در پرورش کالای داخلی و بهره گیری از سرمایه ها و داشته های انسانی در بالندگی کشور .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
فهرست مطالب:
مقدمه :
علی اکبر :
علی اصغر :
ابوالفضل العباس
عبدالله بن امام علی ( ع )
عثمان بن امام علی ( ع )
جعفر بن امام علی ( ع )
محمد بن امام علی
ابوبکر بن امام حسن ( ع )
قاسم بن حسن ( ع )
عون بن عبدالله جعفر ( ع )
محمد بن عبدالله جعفر ( ع )
عبدالله بن حسن ( ع )
جعفر بن عقیل
عبدالرحمان بن عقیل
عبدالله بن مسلم بن عقیل
محمد بن ابی سعید بن عقیل ( ع )
بشر بن عمرو حضرمی
یزید بن حسین
حر ریاحی
نافع بن هلال
حبیب بن مظاهر
قارب
یزید بن زیاد کندی
اسلم :
سوید بن عمرو فشحمی
عبدالله بن عمید کلبی
سالم بن عمرو
جابرین عروه غفاری
جون غفاری
عبدالله و عبدالرحمن پسران عروه غفاری
کنانه بن عقیق
فنر عامه بن مالک
حلاس بن عمر ور اسبی
قاسم بن حبیب از دمی
مسلم بن کثیر ازدی
یزید بن مغفل
عمید بن عبدالله مذحجی
حجاج بن مسروق
جناده بن حرث
عباس بن ابی شبیب
شوذب بن عبدالله
شبیب بن عبدالله
بریر بن خضیر
زیاد بن عریب
حنظله بن اسعد
حبشی بن قیس
مسلم بن عوسجه
محمد بن مسلم بن عقیل
عون بن جعفر طیار
عون بن امام علی ( ع )
جناده بن کعب
عمر بن جناده
تضب نمری
محمد و ابراهیم دو طفلان مسلم
انس به حارث کاهلی
ابوالحتوف بن الحرث انصاری عجلان و برادرش سعد بن الحرث
عمرو بن قرظه انصاری
نعیم بن عجلان انصاری
عبدالرحمان بن عبد رب انصاری
ابو ثمامه عمرو بن عبدالله صائدی
سیف بن الحرث- مالک بن عبدالله
مجمع بن عبدالله عائذی و عائد بن مجمع بن عبدالله
سیف بن مالک عبدی
عامر بن مسلم عبدی
عبدالله بن یزید و عبید الله بن یزید پسران یزید بن بثیط
جندب بن حجیر کندی
امام حسین ( ع )
نتیجه گیری
فهرست منابع و مأخذ
مقدمه :
کربلا سرزمین خون ، ایثار ، شهادت ، پیام . کربلا سرزمینی به پهنای فلک ، به بلندای آفتاب ، سرزمین انسانهایی که عاشقانه در کنار رهبر الهی ، از سلالة طلاها ، در راه پاسداری و اعتلای کلمه العلیا ، جان یافتند و زور ، زر ، تزویه و کفر اموی را باطل نمودند سلام خدا بر تو ای حسین ( ع ) ای سالار شهیدان و بر روان پاک فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیر خوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان و خویش را در کف اخلاص نهاده و در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرمای پر شور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت ( ع ) دفاع کردند و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و دامن خاک را از قطعات بدن خویش پر از عظمت ساخته و با کشش معنوی خود قلوب جهانیان را متوجه خویش کرده و مزار خود را قبله گاه ارباب معرفت نمودند .
علی اکبر :
آن جناب که بزرگترین فرزند امام حسین ( ع ) است در اوایل خلافت عثمان متولد شد کینه حضرت علی اکبر ( ع ) ابوالحسن و در حادثه کربلا ، بیست و هفت ساله بود . آن حضرت با دختری از نوادگان ‹‹ ام ولد ›› ازدواج کرده ولی فرزندی نداشت 1 . آن حضرت اولین شهید از بنی هاشم بود . او جوانی خوش چهره ، زیبا ، با وقار ، شجاع ، سخاوتمند و در عین حال خویشتن دار بود 2 . هنگام شهادتش امام حسین ( ع ) خود را به بالین علی اکبر رساند و او را به سینه اش چسباند چهره ی مبارکش را بر چهره فرزند نهاد و کلماتی زیر لب زمزمه کرد و پس از لحظاتی علی اکبر شهید شد .
علی اصغر :
علی اصغر در مدینه متولد شد و مشهور است که هنگام شهادت 6 ماهه بود و تنها خواهر علی اصغر حضرت سکینه می باشد . امام حسین ( ع ) هنگامی که برای وداع دوباره به سوی خیمه ها آمد صدای علی اصغر را شنید که از تشنگی گریه می کرد به حضرت زینب فرمود : آن کودک را به من بده تا بالا و وداع کنم سپس او را در بغل گرفت و بوسید و به سوی دشمنان آمد و فریاد زد اگر به من رحم نمی کنید به این نوزاد ترحم کنید ناگهان حرمه بن کامل اسدی تیری به سوی علی اصغر پرتاب کرد که بر گلوی او نشست و او را به شهادت رساند . امام ( ع ) کودک را به خواهرش داد و مشت خود را از خون علی اصغر پر کرده و به سوی آسمان افکند و فرمود : آنچه بر من آمد بسی آسان است ، چرا که در پیش چشم خداست .
ابوالفضل العباس
چهارمین پسر حضرت علی بود . حضرت ابوالفضل در سال بیست و شش هجری متولد و مادرش حضرت 1 ام النبین ( فاطمه ) بود . پدرش امام علی ( ع ) به پیشنهاد برادرش حضرت عقیل با حضرت ام النبین ازدواج کرد تا صاحب پسرانی شجاع و رشید گردد که حضرت ابوالفضل حاصل این ازدواج بود و در سی و چهار سالگی در کربلا به شهادت رسید . حضرت عباس آخرین سخنانش را اینگونه به برادرش گفت : ‹‹ برادر مرا به خیمه گاه کودکان مبر از آنها خجالت می کشم که نتوانستم برایشان آب بیاورم آنگاه چشمانش را برای همیشه بست .
عبدالله بن امام علی ( ع )
عبدالله که کینه اش ‹‹ ابو محمد ›› بود در سال 36 هجری به دنیا آمد و پنجمین پسر حضرت امام علی ( ع ) است . در زمان شهادتش بیست و پنج سال داشت و به دست ‹‹هانی بن تثبیت ›› به شهادت رسید . عبدالله اکبر در هنگام نبرد این رجزها را می خواند ‹‹من پسر مرد دلاور و بخشنده ام ، آن مرد علی نیکوکار است که شمشیر پیامبر ( ص ) بود و کیفر دهنده ای که آثار ترس از او در هر جماعتی آشکار است .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:443
پایان نامه رشته روانشناسی
فهرست مطالب:
مقدمه
فصل نخست : شناخت انسان
تن:
نفس:
روان:
مقام اوّل:
مقام دوم:
مقام سوم:
فصل دوم: شناخت نفس و روان
1 ـ نفس و شئون آن
نبات:
حیوان:
انسان:
اوّل:
دوم:
سوم:
قواى پنجگانه:
وهم و خیال:
عقل:
انواع نفس
نفس امّاره:
نفس مطمئنّه:
2 ـ منِ اصلى
3 ـ منِ مجازى
1 ـ شهوات
1 ـ حرص:
2 ـ هراس:
3 ـ غم:
2 ـ قیاسها
3 ـ کینهها
داستانى درباره منِ مجازى و منِ اصلى
4 ـ عوارض زندگى در منِ مجازى
1 ـ اضطراب
2 ـ تعلّق خاطر
ثانیاً:
ثالثاً:
3 ـ بینش غلط
4 ـ تنوّعطلبى
5 ـ یأس
6 ـ افسردگى
7 ـ ترس
8 ـ تضاد و تشتّت خاطر
9 ـ رذایل اخلاقى
5 ـ غرایز
6 ـ فطرت
فطرت و رابطه هستى با خدا
1 ـ خصوصیت این نزول، نزول به تجلّى است:
]به او مىگویند:
حکایت سرپاتک هندى
7 ـ عقل
1 ـ عقل نظرى:
2 ـ عقل کلّى:
جزئى:
کُلّى:
فصل سوم : بهداشت و سلامتى
1 ـ آشنایى با بهداشت و سلامتى
2 ـ بهداشت خانواده
اوّل ـ مشاوره
مقدّمه
ژن و کروموزوم چیست؟
بیماریهاى ژنتیک
جهش یا موتاسیون چیست؟
ناهنجاریهاى مادرزادى
مشاوره ژنتیک
1) ازدواج فامیلى
2) ازدواج زوجین غیر فامیل
3) اقدامات پیش از آبستنى
4) بررسیهاى زمان آبستنى
5 ـ بررسیهاى موقع تولد
موارد مطالعه کروموزومى
موارد بررسیهاى کروموزومى
سن والدین
عقب ماندگى ذهنى
عقبماندگى ذهنى چیست؟
سطوح عقبماندگى
1. خفیف:
2. متوسط:
3. شدید:
4. عمیق:
ملاکهاى رشد طبیعى
دوم ـ ازدواج
شرایط پیش از ازدواج
1 ـ تفاهم و اشتراک نظر
2 ـ علاقه و محبّت
3 ـ پرهیز از ازدواجهاى تحمیلى
4 ـ هماهنگى بینش
5 ـ اختلاف سنّى
6 ـ برخورد با مسائل آینده زندگى
7 ـ مسائل اقتصادى
8 ـ مسائل خانوادگى و محیطى
9 ـ جهیزیه و مهریه
10 ـ مراسم عقد و عروسى
سوم ـ روابط خانواده
ارزشها
2 ـ محبّت
3 ـ گذشت
ثانیاً:
ثالثاً:
نتیجه
چند توصیه براى حفظ عشق و محبت در محیط خانه و خانواده
چهارم ـ کودک
1 ـ محیط خانواده
2 ـ رفتار و یادگیرى
3 ـ ارتباط والدین با کودک
محبت والدین
انتظارهاى والدین
ارج نهادن به شخصیت کودک
4 ـ محیط نامتعادل در خانواده
نبودن الگوى خوب والدین براى فرزند
مشکلات رفتارى والدین با یکدیگر
هماهنگ نبودن والدین در ارتباط با کودک
مشکلات رفتارى والدین با کودک
5 ـ شخصیت عصبى
عکس العمل اوّل:
هماهنگىسه نوع واکنش در عکس العمل اوّل داریم:
عکس العمل دوم:
نتیجه این موضعگیریها
مشکل اوّل:
مشکل دوم:
نتیجه کلّى
3 ـ بهداشت و سلامتى بدن:
اوّل ـ تغذیه
آداب و احکام غذا خوردن
چربىها
مواد قندى
پروتئینها
پروتئینهاى حیوانى:
پروتئینهاى گیاهى:
ویتامینها
ویتامین a
ویتامین d
ویتامین c
ویتامین b
مواد معدنى
کلسیم
فسفر
آهن
روى
فلوئور
یُد
مس
دوم ـ بهداشت و پیشگیرى
1 ـ پاکیزگى
2 ـ بهداشت دهان و دندان
پلاک دندانى:
پیشگیرى از پوسیدگى دندان:
مسواک کردن دندانها:
بوى دهان:
3 ـ بهداشت آب و هوا
بهداشت آب
بیماریهاى ناشى از کمبود املاح در آب
گواتروکرتینیسم:
بیماریهاى عروقى، قلبى و مغزى:
پوسیدگى دندان:
بیماریهاى ناشى از افزایش املاح در آب
نوزاد کبود:
فلئوروزیس دندان:
مسمومیت با فلزات:
سختى آب
بیماریهایى که توسط آب منتقل مىشوند
بهداشت هوا
اثرات آلودگى هوا بر سلامتى
4 ـ سیگار و اعتیاد
قهوه و چاى
5 ـ پیشگیرى از بیماریها
چاقى
بیماریهاى قلبى و عروقى
سرطانها
سوم ـ ورزش
نرمش:
استقامت
تشخیص میزان ضربان هنگام تمرینها
توجه:
انعطافپذیرى
قدرت
زمان و دفعات تمرین
حرکات کششى و گرمکننده
4 ـ بهداشت و سلامتى روان:
اوّل ـ مقدّمه و تعریف
دوم ـ نشانههاى هشداردهنده بیماریهاى روانى
سوم ـ بیماریهاى روانى
بیماریهاى اصلى یا پسیکوزها
1 ـ کنارهگیرى
2 ـ تجزیه و انفکاک
3 ـ اختلالات پارانوئیدى و هزیان
4 ـ ناهنجاریهاى ادراکى
نوروزها
اختلالات شخصیتى
بیماریهاى روانى دوران کودکى
بیماریهاى دوران سالمند
بیماریهاى روان ـ تنى
مشکلات قبلى:
فشار خون:
سرطانها:
سردرد:
حساسیت و آسم:
اختلالات گوارشى:
فصل چهارم : مسائل زندگى
1 ـ خانواده
2 ـ ارتباط با دیگران و هستى
آیا در هستى بدى وجود دارد؟
توجه دقیق به افراد
توجه دقیق به خود
توجه افراد به ما
تکلیف ما چیست؟
3 ـ مال و رزق
انواع رزق:
ب ـ رزق جان
4 ـ غم و شادى
5 ـ آزمایشهاى دنیایى
مقدّرات پروردگار
شرور
6 ـ شغل
انتخاب شغل
شغل; به عنوان یک تکلیف
مشغله زیاد
علاقهمندى به کار
تقسیم کار روزانه
بازنشستگى
ابعاد مختلف زندگى
راه و رسم مشخص زندگى
و ...
مقدّمه:
آنچه در کتاب حاضر آمده، حداقل معارفى است که براى رسیدن به یک راه و رسم مشخص در زندگى مورد نیاز است.
انسان، که نقطه اوج آفرینش است، باید راه و رسم رسیدن به مقام اصلى خود را بداند و براى رسیدن و شدن تلاش کند.
کتاب حاضر، این راه و رسم را نشان مىدهد تا ان شاء الله در عمل نیز به آن رسیم.
لازم به ذکر است که در این کتاب، سعى شده است تا حتى الامکان، اصالت و خلوص نوشتهها طورى باشد که از هرگونه کجفهمى و انحراف به دور باشد و در نتیجه، خواننده نیز به بصیرتى در پناه نور و خلوص دست یابد.
بنابراین، از هیچ نوع گرایش خاصّى، جز شرع و عقل و منطق پیروى نشده است.
همچنین، سعى شده است تا جایى که در توان بوده، از مشهورترین آیات قرآنى، احادیث، اشعار، سخنان ائمّه و اولیا، استفاده شود و بنابراین، توصیه مىشود در خواندن کتاب، حوصله داشته باشیم و چند بار آن را بخوانیم و با آن مأنوس شویم و حتى الامکان به نوشتهها تسلط یابیم و بیشتر جملات را حفظ کنیم; چرا که مطالب کتاب، بیشتر مطالب فطرى و قلبى است و کمتر به مسائل ذهنى پرداخته است و بحثهاى فطرى و عقلى رسیدن و شدن هستند، نه ذهنیات و اطلاعات صرف.
از این رو، توصیه مىشود کتاب را به عنوان سرگرمى و با سرعت نخوانیم، بلکه با حوصله، دقت و صرف وقت و به تکرار بخوانیم و سرانجام به پیاده کردن مطالب آن در زندگى روزمره بپردازیم تا ان شاء الله به هدف اعلاى حیات دست یابیم.
فصل نخست : شناخت انسان
انسان از تن، نفس و روان به وجود آمده است.
تن:
وجه مادى انسان است که عین حیات نیست.
امّا وقتى که روح به آن تعلق مىگیرد، دیگر مادّه صِرف نیست، بلکه کالبدى حیات یافته است که با مادّه، تفاوتى اساسى دارد.
بعد از این که روح به بدن ملحق شد، درست مانند دو آینه، مقابل یکدیگر قرار مىگیرند و به هم آمیخته مىشوند، و در این وضعیت، دیگر جسم و روح را از همدیگر جدا نمىدانیم.
درست است که بدن و روح، جداى از هم بودهاند، اما وقتى به همدیگر تعلق مىگیرند دیگر نباید فکر کنیم که بدن و روح، مثل مرغ در قفس تن است، بلکه روح با حقیقت مادّه، در هم مىآمیزد.
نفس:
مجموعهاى است که ناشى از مجاور شدن روح با تن، به وجود مىآید و بیشتر، منظور ما در این کتاب، خواستهاى انسان در رابطه با تن و نفس است، و به عبارت دیگر، منظور، منِ مجازى است که در فصل آینده از آن، بحث خواهد شد.
روان:
گوهر اصلى انسان است که در مرحله نهایى خود، مىتواند حتى بدون ابزار یا واسطه (ى بدن) معنى داشته باشد و این، همان منِ اصلى است.
بنابراین، به نظر مىرسد که انسان، سه مرتبه یا سه مقام دارد:
مقام اوّل:
مقام روح (= روان) که قبل از دنیاست:
(لقد خلقنا الإنسان فى أحسنِ التّقوی
م)]که[ براستى انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.
، که وجه الهى انسان و مقام اصلى اوست.
مقام دوم:
مقام دنیوى و تنزل یافته و مادّى او، که انسان در این مقام، در حجاب تن و نفس است.
مقام سوم:
مقامى است که انسان باید به آن برسد و آن، مقام اصلى، یا مقام روح است.
فصل دوم: شناخت نفس و روان
1 ـ نفس و شئون آن
نفس، از دیدگاه تحلیل علمى، به سه جزء تقسیم مىشود:
نفس نباتى، نفس حیوانى و نفس انسانى.
نبات:
عبارت است از:
مادّه + نفس نباتى.
حیوان:
عبارت است از:
مادّه + نفس نباتى + نفس حیوانى.
انسان:
عبارت است از:
مادّه + نفس نباتى + نفس حیوانى + نفس انسانى.
(= ناطقه)این مراحل، در مورد انسان، شاید چنین مطرح شود که نفس ناطقه انسانى، مراحل زیر را طى مىکند:
نفس نباتى (اوایل جنینى) و نفس حیوانى (اوایل زندگى) و سرانجام، نفس انسانى که رسیدن به نفس ناطقه است و با کمک عقل، امکانپذیر است.
شئون نفس عبارتند از:
اوّل:
شئونى که از طریق آنها، نفس با بیرون، ارتباط مىیابد که همان حواس پنجگانه هستند.
دوم:
شئونى که از طریق آنها، احساس از درون پیدا مىشود، که همان وهم و خیال است.
(وهم، احساسى است که در پناه عقل نباشد و خیال، احساس در پناه عقل را گویند.)
سوم:
عقل، که قواى حسّى و خیالى را فرمان مىدهد.
قواى پنجگانه:
عبارتند از:
حسّ لامسه، حسّ بویایى، حسّ سامعه و حسّ باصره، که با آنها، درک محسوسات خارجى انجام مىگیرد و در حقیقت، قواى نفس، در جلوه نازلهاند.
همچنین، اعتقاد دارند که یک حسّ مشترک هم هست که عبارت است از ادراکى که محسوسات و فرآوردههاى حسّى به آن مىرسند و بنابراین، جامع و گردآورنده دیگر محسوسات است.
البته حسّ مشترک، حسّ ششم نیست، بلکه یک طبیعت مشترک میان حواس پنجگانه است و ادراک حواس پنجگانه، در آن تجمع مىیابند، و تجمع حواس است که شیئى را به صورت برداشت واحد، تصور مىکند.
خلاصه این که، جمع و نتیجه میان محسوسات را حسّ مشترک نامند.
وهم و خیال:
از محسوسات است و باعث درک معانى مىگردد و به عبارت دیگر، نیروى وهم و خیال، آمیزهاى از معنى و مادّه را تصویر مىکند.
در فصول آینده از وهم و خیال، بیشتر بحث مىشود.
عقل:
مراتبى گوناگون دارد و تمام شئون نفس (= حواس و وهم و خیال) را مىتواند تحت فرمان و نظارت خود درآورد.
اگر وهم و خیال و حواس، تحت نظارت و فرمان عقل نباشند، مشکلآفرین خواهند بود.
خلاصه مطلب این که نفس، با حسّ ظاهر متحد مىشود که همان نفس حیوانى است در حالى که اگر نفس با وهم و خیال و یا با عقل متحد شود، آن را نفس انسانى نامند.
این مراتب نفس را حرکت جوهرى نفس مىنامیم و در ذات نفس است و نفس براى ارتباط با بیرون از بدن، توسط شئون خود، این ارتباط را برقرار مىکند و باعث ایجاد ادراک مىشود که ادراک، یک حالت غیر مادى است و در خیال واقع مىشود، و در حقیقت، در نفس یک حالت تصویرگیرى به وجود مىآید.
بنابراین:
نفس، جوهرى است که در ذات و حقیقت خویش، قابلیت تحوّل، دارد و از احساس تا وهم و خیال و سرانجام تا عقل و در نهایت، تا عقل کلّ، مىتواند کمال یابد.
همان طور که ما، در آینه ظاهر، مادّه را مىبینیم، در آینه وجودى (نفس)، نیز تصویرگرى داریم; یعنى آینه وجودى ما، مثل یک نوار، فیلمبردارى مىکند، اما مادام که در مرحله صورت (= ظاهر) و حسّ بماند، نتیجه این انعکاس، مجازى خواهد بود، و این امر، همان برداشت در حسّ و وهم و خیال است (منِ مجازى، این جا مطرح مىشود); اما اگر تصویرگیریها در آینه وجودى ما (= نفس)، همراه و از روى عقل باشد، برداشت واقعى خواهد بود و سرانجام اگر در پناه عقل کلّ باشد، برداشت حقیقى و بینش حقیقى و نگاه اصلى خواهد بود.
انواع نفس
نفس امّاره:
یکى از جنبههایى که در نفس انسان هست و مربوط به خودِ طبیعى است و تحت فرمان عقل نیست، همان نفس امّاره است.
این نام، در قرآن هم آمده و نفس امّاره، انسان را به بدیها سوق مىدهد، که (انّ النّفس لامّاره بالسّوء).
]بىگمان، نفس به بدى امر مىکند.
[ این نفس، حتّى تحت تأثیر عقل جزئى، با شدتى بیشتر، در جهت ناصواب عمل مىکند.
خواست نفس امّاره، آرزوهاى ناصواب است و انسان را فریب مىدهد، مشغول مىکند، از حال بازمىدارد و قول آینده مىدهد.
نفس امّاره، پایگاه شیطان است.
نفس و شیطان هر دو یک تن بودهانددر دو صورت خویش را بنمودهاندآمال و آرزوهاى نفس امّاره پایانى ندارد; همچون آب شور که هر چه بیشتر بنوشیم، عطش، فراوانتر مىشود.
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاستکو به دریاها نگیرد کم و کاستهفت دریا را در آشامه هنوزکم نگردد سوزش آن حلق سوزتمام رذایل اخلاقى، در نفس امّاره شکل مىگیرد و ناشى از نفس امّاره است و بزرگترین پرستش را انسان براى نفس خود، که صنم اکبر است، انجام مىدهد.
کسى که مالک نفس خود نباشد، اگر همه دنیا را هم داشته باشد، به گوهر اصلى انسانى نخواهد رسید که:
اللّهم أعوذبک من الشّرک الخفىّ.
النّفس هى الصّنم الأکبر.
أعدى عدوّک نفسک الّتى بین جنبیک.
و همین است که گفتهاند، پیامبر گرامى، همواره در سجده مىفرمودند:
إلهى لا تکلنى إلى نفسى طرفه عین أبداً.
البته گفتیم که دشمن برونى، شیطان، و دشمن درونى، نفس است.
اما حقیقت این است که اگر نفس را در فرمان خویش درآوریم، شیطان نیز دستش کوتاه مىشود:
گر شود دشمن درونى نیستباکى از دشمن برونى نیستبنابراین، همیشه باید دعاى ما این باشد که پروردگارا:
بازخر ما را از این نفس پلیدکاردش تا استخوان ما رسید
نفس مطمئنّه:
اگر نفس انسان، از شرور و آلودگیها پاک شود و در پناه عقل کلّى قرار گیرد، به نفس مطمئنّه تبدیل مىشود که به تعبیر قرآن کریم:
(یا أیّتها النّفس المطمئنّه إرجعى إلى ربّک راضیّهً مرضیّهً)
که نفس، تحت فرمان عقل کلّى و در جهت خدا قرار مىگیرد.
2 ـ منِ اصلى
منظور از «منِ اصلى»، گوهر اصلى انسانى، یا مقام روح است که جلوهاى از ذات بارى تعالى است و یا آن چیزى است که نشأت گرفته از روح است.
منِ انسان، یعنى خودِ انسان که هست، و هستِ انسان، از هست خدا (به تجلّى) نشأت مىگیرد، و مجرّد است.
بنابراین، من، حد و زمان و مکان ندارد و مشمول مسائل مربوط به مادّه نیست.
من، توسط تن و حواس عمل مىکند و اینها، ابزارِ من هستند، و آثار من را نشان مىدهند.
براى مثال، در موردِ دیدن یا شنیدن، این دو، پرتوى از مناند که با ابزار چشم و گوش مىبیند یا مىشنود.
امّا دقت کنیم که من، مرکزى به اسم دیدن یا شنیدن ندارد، بلکه من، بتمامه دیدن و بتمامه شنیدن است و در عین حال، دیدن، عین شنیدن است (و همین طور یدیگر شئون) و بین این دیدن و شنیدن، وحدت است، و شأنى (مث دیدن)، او را از دیگر یشئون (مث شنیدن)، بازنمىدارد.
خلاصه این که مسأله حضور محض من، در همه شئون مطرح است.
ارتباط من، با عالم بیرونى به این صورت است که آن مادّه، یا هر چه در بیرون ماست، در عالم خیال یا مثال، در درون ما تصویر مىشود و از این طریق، با عالم بیرون مرتبط مىشویم; ضمن این که هیچ گونه اختلاطى با آن عالم بیرونى (= مادّه)، نداریم، و ما از آن منقطع هستیم و توسط این تصویرگیرى، با بیرون مرتبط مىشویم که این برداشت نیز توسط من صورت مىگیرد.
اما، ما به غلط گمان مىکنیم که در بیرون از من، حالتى وجود دارد، در حالى که ما آن را در نزد خود ابداع کردهایم.
نتیجه این که من، در موطن هر یک از شئونات و ادراکات (شنیدن، دیدن و …) جلوهاى مىیابد، یا اسمى مىشود، در آن شأن.
یعنى من، مىشود دیدن، شنیدن و … .
این امر، چیزى جز حضور محض من، نیست.
از طرفى گفتیم که من، تجلّى ذات حق است و هست من، نسبى و عین ربط با پروردگار است.
نتیجه این که، من از یک طرف مىبیند و مىشنود و … از یک طرف، تجلّى ذات حق است.
بنابراین، اگر منِ مجازى نباشد (حجابها نباشد) خدا، که بصیر و سمیع است، او مىبیند و او مىشنود و … .
اگر در این امر خیلى دقت کنیم، متوجه مىشویم که معنى این حدیث که:
«بنده من مىرسد به جایى که من مىشوم چشم او، من مىشوم گوش او و… .»
یعنى چه.
و متوجه مىشویم که اگر یکى از اولیاء الله بر سر سفرهاى بنشیند، اگر سفره، شبههناک باشد، دست او جلو نمىرود، یعنى چه.
و سرانجام در جهان هستى و در انسان، مىفهمیم که این جهان و این انسان، هستانى هستند که هستى آنها از اوست.
کاشکى هستى زبانى داشتىتا ز هستان پردهها برداشتىکه یکى هست و هیچ نیست جز اووحده لا شریک الاّ هوسیر در نفس خود و در عالم هستى، ما را به آیه مبارکه رهنمود مىشود که:
(سنریهم آیاتنا فى الآفاق وفى انفسهم، حتى یتبیّن لهم انّه الحق)
به زودى نشانههاى خود را در افقها ]ى گوناگون[ و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود، تا برایشان روشن گردد که او خود حقّ است.
آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است؟!و جان کلام این که، در حقیقت، ما محسوسات بیرون را توسط چشم، در من شهود مىکنیم (که این چیزى جز خود را دیدن نیست) و همین حالت را در رابطه با عالم غیب داریم.
بنابراین، همه ادراکها از درون است و در من.
اما چرا عالم محسوسات را بهتر مىبینیم و عالم غیب را کمرنگ؟ زیرا ارتباط با عالم محسوسات، آسان، و جنس آن، از نوع کثرت است و ما نیز خود در وضعیت کثرت (= دنیازدگى و حالت ایندنیایى) هستیم و من را به این حالت کثرات، مشغول کردن، ما را از عالم غیب ـ که حالت وحدت است ـ دور مىکند و این در حالى است که عالم کثرت، هستنماست و در حقیقت، عدم است، و وجود حقیقى، همان عالم غیب و وحدت است.
(خدا)باید بدانیم که بهترین دریچه ارتباط با حق، من است نه غیر آن و سیر در غیر و کثرت، یعنى در ذهنیات و منِ مجازى و سیر در منِ اصلى، یعنى سیر به طرف خدا.
بنابراین، باید مواظب باشیم که آینه غیر نشویم، بلکه آینه حق (محلّ تجلّى حق) بشویم.
چرا که عالم کثرات از سنخ ما نیست، در حالى که عالم غیب و وحدت، از سنخ ما و عین ربط با منِ اصلى است.
از طرفى، من انسان، به هر چه توجه کند، با آن متحد مىشود و به آن مشغول یمىگردد.
مث اگر به تن توجه داشته باشد، با آن متحد مىشود و اگر به نفسانیات توجه کند، با آنها متحد مىشود و همین طور اگر به خدا توجه کند، الهى مىشود.
هر چه این، حالات و توجهات من به آن چیز مورد نظر، بیشتر شود، این اتحاد قویتر مىگردد، و در مورد توجه به خدا، هر چه بیشتر به او توجه کنیم، من، شدتى بیشتر و هستى بیشتر مىیابد; زیرا این امر، روشنتر شود.
توجه داشته باشیم که موقع خواب، که تعلق من به تن کمتر مىشود، در خواب، مثالى از خود مىبینیم، یا در موقع بیهوشى (در پزشکى و موقع عمل جراحى)، توجه من به تن کم مىشود و یا در موقع مرگ، این توجه قطع مىشود.
در آن دنیا نیز منِ انسان است که زنده است و ظهور دارد و البته بدنِ آندنیایى مىبیند و مىشنود، اما ظهور این من در آن دنیا، بسته به نوع توجه او، در این دنیا و حالاتش در این دنیا، متغیّر است.
اگر تمام توجه و اهداف او در این دنیا، غرایز و دنیا و مادّیات و شهوات ونفسانیات باشد، در آن دنیا چیزى ندارد و در حقیقت، به صورت منِ مجازى شهود مىیابد.
اما اگر توجه او در این دنیا به عالم غیب و وحدت (خدا) باشد و دنیا و غرایز و خواستهاى تن و نفس را ابزار بندگى کرده باشد، ظهور آندنیایى من، به صورت منِ اصلى و مقام اصلى انسانى خواهد بود.
عاشق و معشوق را در رستخیزدو بدو بندند و پیش آرند تیزالمرء مع من احبّ.
هر کس با آن چیزى است که آن را دوست دارد.
یولو أنّ رج یحبّ حجراً لحشر الله معه.
اگر کسى، سنگى را دوست داشته باشد، خدا او را با همان سنگ محشور مىکند.
در حالى که در توجه به خدا مىفرماید:
( یحبّهم ویحبّونه)
خدا آنان را دوست مىدارد و آنان ]نیز[ او را دوست دارند.
اگر انسانى، به خدا توجه کند، و این توجه را افزون کند، منِ اصلى و هستىاش، شدت مىگیرد; چرا که انسان از آن لحاظ که هست، همه هستى را اشغال کرده و همه عالم از ملک تا ملکوت را دربرمىگیرد، اما خودش را در جایى حسّ مىکند که به آن توجه دارد.
توجه به خدا چنان مىتواند شدت بگیرد که انسان به جایى برسد که خدا مىفرماید:
«بنده من به جایى مىرسد که من مىشوم چشم او، من مىشوم گوش او و … .»
و در این حال، انسان خدا نمىشود، بلکه خدا در انسان تجلّى پیدا مىکند.
در این توجه به خدا، انسان به لذت و ابتهاج و انبساط حاصل از انس با خدا و اطمینان خاطر دست مىیابد و سپس نفس مطمئنّه و راضیه و مرضیه.
در حقیقت، انسان، هست خود را به هست خدا متصل مىکند.
البته، این اتصال هست و محال است که قطع شود و نمىتواند قطع شود; چرا که خدا در حال تجلّى دایم و فیض دایم است، مهم این است که ما با توجه به غیر او، از این ارتباط غافل نشویم و این ارتباط را کم نکنیم.
بندگى، این قرب و اتصال را فزون مىکند:
گر در طلب منزل جانى، جانىگر در طلب لقمه نانى، نانىاین نکته به رمز گویمت تا دانىهر چیز که اندر پى آنى، آنىاساساً ارزش انسان، در تعلّق است که دارد و حدّش، با تعلّق معیّن مىشود.
حال اگر تعلّق او، خداست، الهى مىشود و اگر حدّش، مادّه و حیوانیت است، مادّى و حیوانى مىشود.
طالب هر چیز اى یار رشیدجز همان چیزى که مىخواهد ندیدبنابراین، اگر به حق توجه کنیم، حق با ما متحد و در ما جلوهگر مىشود و هر چه این توجه بیشتر باشد، تجلّى بیشتر است.
اما در توجه به غیر حق و مشغول شدن به غیر او ـ گر چه به طور موقت مشغول شویم و حتى لذت بریم ـ در نهایت، چون توجه به غیر حق، قوت جان ما نیست و قوت تن و نفس ماست، اقناع نمىشویم و سرخورده مىشویم، و ریشه همه نابسامانیهاى ما را باید در همین پى جست.
(اَمْ تحسب أنّ أکثرهم یسمعون أو یعقلون إنْ هُم إلاّ کالأنعام بل هم یأضلّ سبی)
یا گمان دارى که بیشترشان مىشنوند یا مىاندیشند؟! آنان جز مانند ستوران نیستند، بلکه گمراهترند.
گر ز صندوقى به صندوقى روداو سمائى نیست، صندوقى بودذوق آزادى ندارد جانشانهست صندوق صور میدانشانمنِ اصلى، هر چه دریافت کند، عین روشنى است:
عاقلى گر خاک گیرد، زر شود و حتى:
جهل آید پیش او، دانش شود.
در منِ اصلى، در پناه نور و حق بسر مىبریم; در پناه نور و حق مىبینیم; در پناه نور و حق ارتباط برقرار مىکنیم; و سرانجام، بینش ما، در پناه نور و حق است و با روح و عصاره زندگى مرتبط مىشویم; با معانى و باطن امور برخورد مىکنیم، نه با نمودهاى سطحى و ظاهرى.
منِ اصلى، چشمهاى زاینده است در جان ما و کوثر است، دریاست، همه چیز است و اتصال به همه بىنهایتها.
انسان فارغ از قالبها، که به چیزى شدن، چیزى بودن و چیزى داشتن نمىاندیشد، داراى حالات و کیفیات روحى و روانى خاصى است که براى خود اوست و نمىخواهد آنها را به نمایش بگذارد و او براى خودش، کافى است (که صاحب دل بداند آنچه حال است) و او، چیزى عمیق و زنده و متحرک و پرمعنا در خود مىیابد که متصل به همه بىنهایتهاست و او را از متعلقات خارجى، بىنیاز مىکند و در نتیجه، او، بیرون را متهم نمىکند، احساس تهى بودن نمىکند; چرا که وجودش از بىنهایت پر است.
نتیجه مهم حاکم شدن منِ اصلى این است که مثلث سازنده کمال، عشق و ایثار در انسان به وجود مىآید; چرا که من اصلى، به هدف عالى حیات، که بىنهایت است (=خدا)، مىاندیشد; همان که کمال مطلق است و به این کمال مطلق عشق مىورزد.
بنابراین، به عشق هم مىرسد و در عشق، ایثار را مىآموزد، که ایثار چیزى جز از دست دادن منِ مجازى نیست.
البته، نتایج ثانوى بسیارى دیگر در این مثلثِ کمال، عشق و ایثار، عاید انسان مىشود; من جمله، در توجه به کمال مطلق، بینش صحیح پیدا مىکند و در توجه به کمال مطلق، حلاوت جان خود را ـ که حلاوت اصلى است ـ مىیابد و سرانجام، در حرکت به سوى کمال و با مرکب عشق، بینش صحیح مىیابد; زیرا در حرکت به سوى کمال با مرکب عشق، زشتى و بدى نیست، و بینش او، اصلاح مىشود (خویش را تعدیل کن، عشق و نظر) و همه چیز را در عین زیبایى مىبیند و سرانجام، در مراتب بالاى این راه، به یقین مىرسد که یقین، خود، در مراتب بالاتر علت و ایجاد است که عالیترین مرتبه آن، ظهور اراده خدا در انسان است.
(در قسمت بندگى و یقین، اشاراتى بیشتر به این مطالب خواهیم کرد.)
3 ـ منِ مجازى
در صفحههاى قبل، منِ اصلى را شرح دادیم و در این قسمت، به من مجازى مىپردازیم.
لازم به ذکر است که خواستهاى منطقى تن و نفس، که در پناه شرع و عقل و منطقند، جایز و صحیح هستند و تأمین آنها، خواست خداست و براى زندگى ما و براى رسیدن به منِ اصلى، توجه به آنها، بسیار مطلوب است.
آنچه خواستهاى غیر منطقى و غیر عقلى، تن و نفس است، در چارچوب منِ مجازى، و مذموم است.
من مجازى، ساختمانى موهوم است که در نفس خود ساختهایم، و این ساختار، بر اساس توهّمات و افکار مجازى ماست.
منِ مجازى، از یک طرف، رابطه ذهن را با اعماق وجود ما (= منِ اصلى)، قطع مىکند و از طرفى دیگر، مانند یک نوار است که تنها ویژگى ضبط و انعکاس دارد و آنچه مىخواهد، براى سوداگرى، پُز و نمایش مىخواهد.
همچو جوى است او نه آبى مىخوردآب از او بر آب خواران مىرسدآب در جو، زان نمىگیرد قرارز آنکه آن جو، نیست تشنه و آبخواروجود خود را چون جوى آب، حمل کننده آب مىکند، اما خود از آن آب بهره نمىیابد; مىخواهد، اما براى صِرفِ داشتن، براىپُز دادن، و سرانجام چون ویترین عرضه شده، و «چون بیاید مشترى، خویش برفروخت» و اگر مشترى نیاید، برافروخته مىشود.
واقعاً، زیانى بزرگ است که انسان، از درون ببرد و اسیر توهّمات بیرونى شود، و از طرفى، به ظرفیتها و استعدادهاى درونى خود، خیانت کند و از طرف دیگر، خود را به یک کارخانه بدل کند که بدلى خرهایى نظیر خودش را در این سوداگرى، خواهان است.
او، در این وضعیت، أداى انسانیت را درمىآورد، در حالى که از گوهر اصلى انسانى خود غافل است; اداى محبّت را درمىآورد، ودر حالى که از عشق حقیقى، بىخبر است.
این حالتِ من مجازى، یک وضعیت مىگیرد و مشکل و پوچى را براى او به وجود مىآورد که براى این وضعیت، رنج و عذابى شدید را نیز متحمل مىشود و مشکل این جاست که هر چه را در منِ مجازى دریافت کنیم، منِ مجازى آن را از جنس خود مىکند; یعنى آن را مجازى مىکند:
«ناقص ار زر برد، خاکستر شود.»
و یا «جهل شد، علمى که در ناقص رود.»
روشنایى به مزاق منِ مجازى، خوش نمىآید.
او خفاشگونه است; از نور بیزار است.
لیک اغلب هوشها در افتکارهمچو خفاشند و ظلمت دوستداراما نتیجه این وضعیت، بسیار مهلکتر است و آن این که مجبوریم خود را در کرى و منگى و ماتى و کورى فرو بریم، تا این سرمایه هیچ و پوچ را حفظ کنیم و پوچ را به حساب هستى واقعى بگذاریم و خواب را به حساب بیدارى و ظلمت را به حساب روشنایى.
خویشتن را کور مىکردى و ماتتا نیندیشى ز خواب و واقعاتتا دمى از هوشیارى وارهىننگت خمر و بنگ بر خود مىنهىمىگریزى از خودى در بىخودىیا به مستى یا به شغل اى مهتدىهمان طور که در منِ اصلى، مثلث سازنده کمال، عشق و ایثار، حاکم مىشود، در منِ مجازى مثلث مخرّب شهوات (= میلها و تعلقات)، قیاسها (= چون و چرا، تعبیر و تفسیر) و کینه قرار دارد.
و این سه ـ یعنى شهوات، قیاسها و کینهها ـ به صورت سه عامل مرتبط و اصلى عمل مىکنند و سیکل معیوبى را به وجود مىآورند و زندانى معذّب براى انسان پدید مىآورند و حجاب یا کلافى سردرگم، به دور منِ اصلى مىکشند و همه نابسامانیهاى ما را در پى دارند.