یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود تحقیق توبه

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق توبه


دانلود تحقیق توبه

معنای توبه

الف معنای لغوی توبه

 ابن فارس می گوید : « توب : التاء و الواو و الباء کلمة واحدة ، تدل علی الرجوع . یقال : تاب من ذنبه ای رجع عنه »1

( توب : ت ، و ، ب ، یک کلمه است ، بر بازگشت دلالت می کند گفته می شود توبه کرد از گناه یعنی بازگشت از آن ) .

« توب . توبه . متاب ، همه به معنی رجوع و برگشتن است . »2

در جایی دیگر آمده :

 « التوبة : بالفتح و سکون الواو ، فی اللغة الرجوع »3

 توبه : با فتح ( ت ) و سکون ( و ) ، در لغت به معنی بازگشت است .

  در لغت نامه‌ی دهخدا نیز به معنی بازگشت آمده است . 4

 ب معنای اصطلاحی توبه

 بزرگان اهل لغت ، در تعریف اصطلاحی توبه ، چنین گفته اند :

 « التوبة الرجوع من الذنب »5  توبه به معنی بازگشت از گناه است .

  راغب در تعریف توبه چنین می گوید :

 « توبه یعنی ترک گناه به بهترین وجه . واژة توبه از جهاتی از اعتذار رسا تر است . زیرا اعتذار و عذر خواهی بر سه وجه است : اوّل عذر خواهنده می گوید : من گناه نکرده ام ، دوّم می گوید : به این دلیل گناه کردم  و سوم می گوید : گناه کردم ، بد کرده ام و دیگر تکرار نمی کنم .که این معانی وجه چهارم ندارد و معنای سوم ، همان توبه است »

 در اقرب الموارد آمده : « التوبة رجع عن المعصیته » 2  یعنی توبه بازگشت از گناه است .

 در معجم فقه الجواهر در تعریف توبه آمده : « هی الندم علی ما وقع من المعصیته و العزم علی عدم الوقوع فیما یأتی و ان ذلک امتثالا لامرالله تعالی شأنه » 3

 (توبه یعنی پشیمانی بر آنچه که از معصیت ، واقع شده ، و عزم بر انجام ندادن آن در آینده و همانا آن ، فرمانبرداری برامر خداوند متعال است . )

مرحوم شیخ بهایی در تعریف توبه می گوید :

 « التوبة : الرجوع و ینسب الی العبد و الی الله سبحانه و معناها علی الاول الرجوع عن المعصیته الی الطاعة و علی الثانی الرجوع عن العقوبة الی اللطف . فی اصطلاح ، الندم علی الذنب لکونه ذنبا ، فخرج الندم علی شرب الخمر لاضراره بالجسم و قدیراد مع العزم علی ترک المعاودة ابدا و الظاهر ان هذا العزم لذلک الندم غیره منفک عنه » 4 .

 شیخ بهایی ابتدا به ذکر معنای لغوی توبه می پردازد و بعد به موارد استعمال واژة توبه اشاره می‌کند و می گوید :

 توبه یعنی بازگشت و نسبت داده می شود به انسان و به خدای متعال ، معنای توبه در مورد انسان بازگشت از معصیت به سوی فرمانبرداری است و در مورد خدای متعال رجوع از عذاب به سوی لطف است . توبه در اصطلاح ، پشیمانی از گناه است به خاطر گناه بودنش ، پس خارج می‌شود با این تعریف ، پشیمانی از شراب خوردن به خاطر ضرر رساندن آن به جسم ، و به تحقیق توبه با عزم همیشگی بر ترک بازگشت به گناه ، حاصل می شود و ظاهر این است که این عزم ، لازمة آن پشیمانی بوده و از آن جدایی ناپذیر است .

 مرحوم نراقی در این باره می گوید :

 « …. هی  (التوبة ) الرجوع من الذنب القولی و الفعلی و الفکری ، و بعبارة اخری : هی تنزیة القلب عن الذنب و الرجوع من العبد الی القرب و بعبارة اخری : ترک المعاصی فی الحال و العزم علی ترکها فی الاستقبال و تدارک ما سبق من التقصیر »1

توبه ، برگشتن از گناهان است . هرچند این گناهان در حیطة گفتار ، افعال و یا افکار باشد . به عبارت دیگر توبه ، پاک گردانیدن قلب از گناه و بازگشت از دوری به نزدیکی است . ( اگر با گناهان از خداوند دور گشته با مبادرت به توبه ، به خداوند نزدیک گردد . ) به عبارت دیگر توبه ، ترک گناهان در حال و عزم بر ترک گناهان در آینده و جبران کوتاهی های گذشته است .

راغب می گوید : « و التوبة فی الشرع : ترک الذنب لقبحه ، و الندم علی ما فرط منه ، و العزیمة علی ترک المعاودة و تدارک ما امکنه أن یتدارک من الاعمال بالاعادة . » 2 

توبه در شرع ، عبارت است از : ترک گناه به خاطر زشتی آن ، و پشیمانی بر آنچه در گذشته واقع شده است ، و تصمیم بر ترک بازگشت به آن گناه و جبران اعمالی که از طریق بازگشت قابل جبران است .

توبه در قرآن

این واژه در آیات متعددی از قرآن به کار رفته است . در برخی موارد ،  به معنای توبة انسان به سوی خدا و  در برخی موارد به معنای توبة خدا به سوی انسان است . وجه مشترک هر دو معنا ، بازگشت است ولیکن فرق توبة خدا با توبة انسان ، آن است که توبة انسان ، برگشتن به سوی خداوند با ترک گناه و تصمیم بر انجام ندادن آن گناه است . و توبة خداوند ، بازگشت خدا به سوی بنده ، با رحمت و مغفرت و به معنای توفیق دادن به بنده برای توبه کردن است .

خداوند در قرآن می فرماید :

« انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً »1.

( توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند و سپس بزودی توبه می کنند ، خداوند توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است . )

در تفسیر المیزان ، ذیل آیة شریفه آمده است :

« لفظ ( علی ) قبل از کلمة - الله  - و لفظ ( لام ) قبل از – الذین  - روی هم معنای نفع و ضرر را می رسانند .

و وجه این که دوکلمة ( علی ولام ) ضرر و نفع را می رسانند این است که ، کلمة ( علی ) معنای تسلط و کلمة ( لام ) معنای ملکیت و استحقاق را می رساند .و لازمه اش این است که معانی مربوط به این دو طرف به نفع یک طرف و به ضرر طرف دیگر باشد ، مانند حرب و قتال . قهراً این دو کلمه می فهماند که یکی از دو طرف حرب و قتال ، غالب شده و دیگری مغلوب شده است ، و آن غالب شدن با معنای ملکیت منطبق است .و چون غالب ، چیزی عایدش شده که قبلاً نداشته و این مغلوب شدن با معنای استعلا ، منطبق است ، چون شخص مغلوب تحت تسلّط غالب قرار می گیرد .

و چون مؤثر واقع شدن توبه به خاطر وعده ای است که خدای تعالی به بندگانش داده ، و بر حسب آن وعده ، بر ضرر خود و به نفع بندگانش ، وفای به آن وعده را بر خود واجب ساخته است . توجه بفرمایید که جملة بر ضرر خود صرفاً به منظور معنا کردن کلمة ( علی ) است نه این که به راستی خدا از آمرزش گناهکاران توبه کار ، متضرر می شود ، در نتیجه بر خود واجب کرده که توبه بندگانش را قبول کند ، امّا نه به طوری که غیر او چیزی را بر او تکلیف و واجب کرده باشد ، حال چه این که این غیر را عبارت بدانیم  از عقل ، بر خدا واجب می داند که توبة توبه‌کاران را بپذیرد و یا حق و یا چیز دیگر . چون ساحت خدای تعالی منزه و مقدس تر از این است که محکوم حکم کسی ، یا چیزی واقع شود ، بلکه به این معنا است که خدای تعالی به بندگان خود ، وعده داده که توبة توبه‌کاران را بپذیرد و او خلف وعده نمی کند ، پس معنای قبول توبة توبه‌کاران این
است.

ظاهر آیة شریفه در مقام بیان مسألة توبه کردن خدا است ، و این که هر جا توبه ، به خدا نسبت داده می شود ، معنایش برگشت رحمت خدا به سوی بنده است نه این که منظور از توبة خدا ، توبة بنده باشد . اگر چه لازمة توبة خدا  ، توبة بنده نیز هست . چون وقتی شرایط توبة خدای سبحان تمام باشد ، لازمة لاینفک آن این است که شرایط توبة عبد نیز تمام شود.»

همچنین خداوند در جایی دیگر از قرآن ، توبه را ، راه نجات گروهی از اهل کتاب بیان می کند .

« الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم »2

( مگر آنها که توبه و بازگشت کردند و ( اعمال بد خود را با اعمال نیک ) اصلاح نمودند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار ساختند که من توبة آنها را می پذیرم که من تواب و رحیم هستم ) .

در تفسیر آیة مذکور آمده است : جمله « أنا التواب الرحیم » مخصوصاً با توجه به این که بعد از جملة « فاولئک اتوب علیهم » قرار گرفته دلالت بر نهایت محبت پروردگار نسبت به توبه کاران می کند و می گوید : اگر آنها به اطاعت و بندگی بازگشت کنند من نیز به رحمت بازگشت می کنم و مواهبی را که قطع کرده بودم مجدّداً به آنها می بخشم . نکتة قابل توجه این است که خداوند نمی گوید : شما توبة کنید تا توبه شما را بپذیرم . می فرماید : « شما باز گردید من نیز باز می گردم فرق میان این دو تعبیر روشن است . علاوه بر این لفظ « انا » که ضمیر متکلم وحده است در مواردی به کار می رود که گوینده در مقام بیان رابطة مستقیم خود با شنونده باشد ، مخصوصاً اگر شخص بزرگی بگوید : من خودم این کار را برای شما انجام می دهم بسیار فرق دارد تا بگوید ما چنین خواهیم کرد و لطف و محبتی که در تفسیر نهفته است بر هیچکس پوشیده نیست

توبه در احادیث

در این قسمت به چند نمونه از احادیث ائمة معصوم – علیهم السلام – اشاره می کنیم .

امیر المؤمنین (ع ) می فرمایند : « من ندم فقد تاب» یعنی هر کس ( از کرده های بد خویش ) پشیمان شود ، به تحقیق توبه کرده است .

پیامبر (ص) می فرمایند : « التوبة تجب ما قبلها »  ( توبه ، آنچه را که قبل از آن بوده از بین می‌برد ) حضرت علی (ع ) می فرماید : « التوبة علی اربعة دعائم : ندم بالقلب ، و استغفار باللسان ، و عمل بجوارح و عزم لا یعود » 

توبه بر چهار رکن استوار است : پشیمانی قلبی ، استغفار به زبان ، عمل به جوارح ، عزم در بازگشت نکردن به گناه .

امیر المومنین (ع) در روایت دیگری می فرمایند : « ما من عبد یذنب إلّا اجله الله سبع ساعات فان تاب لم یکتب علیه ذنب.» 

از ما نیست بنده ای که گناه می کند مگر این که خداوند او را هفت ساعت مهلت دهد پس اگر توبه کرد ، گناهی بر او نوشته نمی شود .

امام باقر ( ع ) فرمودند :

« ما من عبد إلّا و فی قلبه نکتة بیضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکتة نکتة سوداء فان تاب ذهب ذلک السوداء …… » 

« هیچ بنده ای نیست مگر این که در قلبش لوح سفیدی وجود دارد ، پس هر گاه مرتکب گناهی شود ، در آن لوح سفید ، نقطة سیاهی نمایان گردد . پس اگر توبه کند آن سیاهی از بین رود » .

حقیقت توبه

در بسیاری از روایات پشیمانی از ارتکاب گناه ، به عنوان حقیقت توبه شناخته شده است .

حضرت رسول (ص) می فرماید :  « الندامة توبة » توبه همان پشیمانی است . امیر المؤمنین (ع ) در مورد پشیمانی از گناه می فرماید : « الندم علی الذنب یمنع عن معاودته»

یعنی پشیمانی از گناه مانع از بازگشت به گناه می شود . و نیز امام باقر ( ع ) می فرماید : « کفی  بالندم توبة » یعنی در توبه پشیمانی کافی است . قریب این مضامین در روایات دیگری نیز به چشم می خورد .

توبه با سه امر تحقق می یابد :

الف- آگاهی به ضرر گناه : یعنی گناهکار متوجه گردد که گناه بین بنده و خداوند حجابی می‌افکند که مانع تقرب او به خداوند سبحان می گردد و به عبارت دیگر گناهکار به این شناخت و احساس برسد که گناه همانند سمی است که خوردن آن موجب هلاکت و نابودی می گردد .

ب- پشیمانی : حالت پشیمانی پس از مرحلة شناخت حاصل می گردد.  تألم به خاطر از دست دادن محبوب و تأسف به

شامل 169 صفحه فایل word قابل ویرایش
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق توبه

کاملترین تحقیق در مورد َسوره توبه

اختصاصی از یارا فایل کاملترین تحقیق در مورد َسوره توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کاملترین تحقیق در مورد َسوره توبه


کاملترین تحقیق در مورد َسوره توبه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 39
فهرست و توضیحات:

نامهاى این سوره

 

2 - تاریخچه نزول سوره

 

محتواى سوره

 

4 - چرا این سوره بسم الله ندارد؟

 

فضیلت و سازندگى این سوره

 

لا یبلغها الا انا او رجل من اهل بیتى فبعث بها مع على )):

 

6- یک واقعیت تاریخى که بعضى سعى دارند آنرا بپوشانند

 

َسوره توبه
ََمقدمه
این سوره داراى 129 آیه است که همه در ((مدینه )) نازل شده

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 271

توجه به چند نکته
توجه به این نکات قبل از تفسیر سوره لازم است :
1 - نامهاى این سوره
مفسران براى این سوره نامهاى زیادى که بالغ برده نام مى شود ذکر کرده اند، که از همه معروفتر ((برائت )) و ((توبه )) و ((فاضحه )) است ، و هر یک از این نامها دلیل روشنى دارد، نام برائت به این جهت بر این سوره گذارده شده که آغاز آن برائت و بیزارى خداوند از مشرکان پیمان شکن است .
و ((توبه )) به این خاطر است که در این سوره سخن از ((توبه )) فراوان به میان آمده ، و نامگذارى به ((فاضحه )) به جهت آن است که آیات مختلفى از آن موجب رسوائى و فضاحت منافقان و پردهبردارى از روى اعمالشان بوده است .
2 - تاریخچه نزول سوره
این سوره آخرین سوره یا از آخرین سوره هائى است که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مدینه نازل گردید، و همانگونه که گفتیم داراى 129 آیه است .
آغاز نزول آن را در سال نهم هجرت مى دانند، و مطالعه آیات سوره نشان مى دهد که قسمتى از آن پیش از جنگ تبوک ، و قسمتى به هنگام آمادگى براى جنگ ، و بخش دیگرى از آن پس از مراجعت از جنگ نازل شده است .
از آغاز سوره تا آیه 28 قبل از فرا رسیدن مراسم حج نازل گردیده ، و همانطور که شرح آن به خواست خدا خواهد آمد، آیات آغاز این سوره که پیرامون وضع باقیمانده مشرکان بود در مراسم حج به وسیله امیر مؤ منان على (علیه السلام ) به مردم ابلاغ شد.

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 272

3 - محتواى سوره
از آنجا که این سوره به هنگام اوج گرفتن در جزیره عرب و پس از در هم شکسته شدن آخرین مقاومت مشرکان نازل گردیده ، محتواى آن داراى اهمیت ویژه و فرازهاى حساسى است .
قسمت مهمى از آن پیرامون باقیمانده مشرکان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پیمانهائى است که با مسلمانان داشتند (بخاطر نقض مکرر این پیمانها از طرف آنان ) تا بقایاى بت پرستى براى همیشه از محیط اسلام بر چیده شود.
و از آنجا که با گسترش اسلام و در هم شکسته شدن صفوف دشمنان عده اى تغییر چهره داده ، خود را در صفوف مسلمانان جاى دادند، تا در فرصت مناسب به اسلام ضربه کارى زنند، قسمت مهم دیگرى از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن مى گوید، و به مسلمانان شدیدا هشدار مى دهد و نشانه هاى منافقان را بر مى شمرد.
بخش دیگرى از این سوره پیرامون اهمیت جهاد در راه خدا است ، زیرا در این موقع حساس غفلت از این موضوع حیاتى باعث ضعف و عقب نشینى و یا شکست مسلمانان مى شد.
بخش مهم دیگرى از این سوره به عنوان تکمیل بحثهاى گذشته از انحراف اهل کتاب (یهود و نصارى ) از حقیقت توحید، و انحراف دانشمندانشان از وظیفه رهبرى و روشنگرى سخن مى گوید.
و نیز در آیات دیگرى به تناسب بحثهاى مربوط به جهاد، مسلمانان را به اتحاد و فشردگى صفوف دعوت مى کند و متخلفین یعنى افراد سست و تنبلى که به بهانه هاى مختلف شانه از زیر بار وظیفه جهاد تهى مى کردند شدیدا سرزنش و ملامت و به عکس از مهاجرین نخستین و سایر مؤ منان راستین مدح و ستایش

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 273

مى کند.
و از آنجا که جامعه گسترده اسلامى در آن روز نیازهاى مختلفى پیدا کرده بود، که مى بایست بر طرف گردد، به همین مناسبت بحثى از زکات ، و پرهیز از تراکم و کنز ثروت ، و لزوم تحصیل علم ، و وجوب تعلیم افراد نادان را یاد آور مى شود.
علاوه بر مباحث فوق ، مباحث دیگرى مانند داستان هجرت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )، مساءله ماههاى حرام که جنگ در آن ممنوع است ، موضوع گرفتن جزیه از اقلیتها و امثال آن به تناسب مطرح گردیده است .
4 - چرا این سوره بسم الله ندارد؟
پاسخ این سؤ ال را چگونگى شروع این سوره به ما مى دهد، زیرا این سوره در واقع با اعلان جنگ به دشمنان پیمان شکن ، و اظهار برائت و بیزارى و پیش گرفتن یک روش محکم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است ، و روشنگر خشم خداوند نسبت به این گروه است و با ((بسم الله الرحمن الرحیم )) که نشانه صلح و دوستى و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خدا است ، تناسب ندارد.
این موضوع در روایتى از على (علیه السلام ) نقل شده است .
گروهى نیز معتقدند چون این سوره در حقیقت دنباله سوره انفال است ، زیرا در سوره انفال پیرامون پیمانها سخن گفته شده ، و در این سوره پیرامون الغاى پیمانهاى پیمانشکنان بحث شده ، لذا بسم الله در میان این دو ذکر نشده است .

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 274

روایتى نیز در این باره از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است .
و هیچ مانعى ندارد که علت ترک ((بسم الله )) هر دو موضوع باشد، که به یکى در روایت نخست و به دیگرى در روایت دوم اشاره شده است .
5 - فضیلت و سازندگى این سوره
در روایات اسلامى اهمیت خاصى به تلاوت این سوره و سوره انفال ، داده شده است ، از جمله در روایتى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: ((من قراء برائة و الانفال فى کل شهر لم یدخله نفاق ابدا و کان من شیعة امیر المؤ منین حقا)): ((کسى که سوره برائت و انفال را در هر ماه بخواند روح نفاق در او داخل نمى شود و از پیروان راستین على (علیه السلام ) خواهد بود)).
بارها گفته ایم اهمیت فوق العاده اى که در روایات به خواندن سوره هاى مختلف داده شده نه به این معنى است که خواندن بدون اندیشه و عمل سبب مى شود که به طرز خارق العاده اى این آثار آشکار شود، و فى المثل کسى که الفاظ برائت و انفال را بدون کمترین فهم معنى آنها بخواند از نفاق بیگانه و در صف شیعیان راستین قرار خواهد گرفت ، بلکه اینها در حقیقت اشاره به محتواى سوره و اثر سازنده آن در تربیت فرد و اجتماع است ، که آنهم بدون فهم معنى و آمادگى براى عمل ممکن نیست ، و از آنجا که صفوف مؤ منان راستین و منافقان و خطوط اصلى زندگى آنان در این دو سوره به طرز واضحى مشخص شده ، و براى آنها که مرد عملند نه سخن ، راه را کاملا روشن ساخته است ، بنابر این تلاوت آنها به ضمیمه فهم محتوا و پیاده کردن آن در زندگى ، این اثر فوق العاده را دارد و آنها که به قرآن و آیات نورانیش همانند یک افسون مى نگرند در حقیقت از روح این کتاب تربیتى و انسانساز بیگانه اند.

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 275

اهمیت نکات مختلفى که در این سوره به آن اشاره شده بقدرى زیاد است که از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود سوره برائت و توحید با هفتاد هزار صف از صفوف ملائکه بر من نازل گردید و هر کدام اهمیت این دو سوره را توصیه مى کردند!
6- یک واقعیت تاریخى که بعضى سعى دارند آنرا بپوشانند
تقریبا تمام مفسران و مورخان اتفاق نظر دارند که هنگامى که این سوره - یا آیات نخستین آن - نازل شد و پیمان هائى را که مشرکان با پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) داشتند لغو کرد پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) براى ابلاغ این فرمان آن را به ابو بکر داد تا در موقع حج در مکه براى عموم مردم بخواند سپس آن را گرفت و به على (علیه السلام ) داد و على (علیه السلام ) ماءمور ابلاغ آن گردید و در مراسم حج بهمه مردم ابلاغ کرد گرچه جزئیات و شاخ و برگ آن را متفاوت نقل کرده اند ولى توجه به چند نکته زیر مى تواند حقیقتى را براى ما روشن سازد:
1 - ((احمد حنبل )) پیشواى معروف اهل سنت در کتاب ((مسند)) خود از ((ابن عباس )) چنین نقل مى کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فلان شخص را (منظور ابو بکر است که از روایات آینده روشن مى شود) فرستاد و سوره توبه را به او داد (تا به مردم به هنگام حج ابلاغ کند) سپس على (علیه السلام ) را به دنبال او فرستاد و آن را از او گرفت و فرمود ((لا یذهب بها الا رجل منى و انا منه )): ((ابلاغ این سوره تنها به وسیله کسى باید باشد که او از من است و من از اویم )).
2 - و نیز در همان کتاب از ((انس بن مالک )) نقل مى کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سوره برائت را با ابوبکر فرستاد اما هنگامى که به ((ذى الحلیفه )) (نام دیگرش مسجد شجره است که در یک فرسخى مدینه قرار دارد) رسید فرمود:

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 276

((لا یبلغها الا انا او رجل من اهل بیتى فبعث بها مع على )):
((این سوره را جز خودم یا کسى که از خاندان من است نباید ابلاغ کند. سپس آنرا با على (علیه السلام ) فرستاد)).
3 - و نیز در همان کتاب به سند دیگر از على (علیه السلام ) نقل مى کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هنگامى که سوره برائت را با او فرستاد على (علیه السلام ) عرض کرد اى پیامبر خدا! من خطیب و سخنور نیستم ، پیامبر فرمود چاره اى جز این نیست ، که یا من آنرا باید ببرم یا تو، على (علیه السلام ) گفت : اکنون که چنین است من مى برم ، پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: ((انطلق فان الله یثبت لسانک و یهدى قلبک )): ((برو که خداوند زبان تو را ثابت مى دارد و قلب تو را هدایت مى کند)) سپس پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستش را بر دهان على (علیه السلام ) گذارد (تا به برکت آن زبانش گویا و فصیح گردد).
4 - ((نسائى )) پیشواى مشهور اهل سنت در کتاب ((خصائص )) از ((زید بن سبیع )) از على (علیه السلام ) چنین نقل مى کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سوره برائت را با ابوبکر به سوى اهل مکه فرستاد، سپس او (على (علیه السلام ) را به دنبال وى فرستاد و گفت نامه را از او بگیر و به سوى مکه برو، على (علیه السلام ) در راه به ابو بکر رسید و نامه از او گرفت ، ابوبکر محزون بازگشت و به پیامبر عرض کرد: انزل فى شى ؟ آیا درباره من آیه اى نازل شده ؟ (که مرا از این کار عزل کردى ) پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود نه ، ((الا انى امرت ان ابلغه انا او رجل من اهل بیتى )): ((من ماءمور شدم که یا خودم آنرا ابلاغ کنم یا مردى از خاندانم آنرا ابلاغ کند)).
5 - و نیز به سند دیگر از عبدالله ابن ارقم چنین نقل مى کند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سوره برائت را با ابوبکر فرستاد، هنگامى که قسمتى از راه را پیمود،

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 277

على را فرستاد و سوره را از او گرفت و آنرا با خود (به مکه ) برد و ابوبکر در دل یک نوع ناراحتى احساس کرد (و خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمد) پیامبر فرمود: ((لایؤ دى عنى الا انا او رجل منى )).
6 - دانشمند معروف ((ابن کثیر)) در تفسیر خود از ((احمد حنبل )) از ((حنش )) از على (علیه السلام ) چنین نقل مى کند، هنگامى که ده آیه از سوره برائت بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شد، ابوبکر را خواند و او را براى تلاوت این آیات براى اهل مکه مبعوث نمود، سپس به دنبال من فرستاد، و فرمود به دنبال ابوبکر برو و هر کجا به او رسیدى نامه را از او بگیر... ابوبکر به سوى پیامبر بازگشت ، و پرسید آیا درباره من چیزى نازل شده ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود نه ، ((ولکن جبرئیل جائنى فقال لن یؤ دى الا انت او رجل منک )).
7 - عین همین مضمون را ((ابن کثیر)) از ((زید بن یسیغ )) نقل کرده است .
8 - و نیز همان دانشمند اهل سنت این حدیث را به سند دیگر از ابوجعفر محمد بن على بن حسین بن على (امام باقر) (علیه السلام )، در تفسیر خود آورده است .
9 - علامه ((ابن اثیر)) دانشمند دیگر اهل سنت در ((جامع الاصول )) از ((ترمذى )) از ((انس بن مالک )) چنین نقل کرده است ، که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سوره برائت را با ابوبکر فرستاد، سپس او را خواست و فرمود: لاینبغى لاحد ان یبلغ هذه الا رجل من اهلى ، فدعا علیا فاعطاه ایاه : ((براى هیچ کس سزاوار نیست که این سوره را ابلاغ کند مگر مردى از خاندانم ، سپس على (علیه السلام ) را خواست و سوره را به او داد)).

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 278

10 - ((محب الدین طبرى )) اهل سنت در کتاب ((ذخائر العقبى )) از ((ابو سعید)) یا ((ابو هریرة )) چنین نقل مى کند: رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ابوبکر را ماءمور نظارت بر امر حج کرد هنگامى که به سرزمین ((ضجنان )) رسید، صداى شتر على (علیه السلام ) را شنید، و آنرا شناخت ، و به سراغ او آمده و گفت براى چه آمدى ؟ گفت خیر است ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سوره برائت را با من فرستاده است ، هنگامى که ابوبکر بازگشت (و از تغییر این رسالت اظهار نگرانى کرد) پیامبر فرمود: لا یبلغ عنى غیرى او رجل منى یعنى علیا: هیچ کس جز خودم نباید از طرف من ابلاغ کند، مگر کسى که از من است ، منظورش على (علیه السلام ) بود.
در روایات دیگر تصریح شده که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شتر مخصوص خود را به على سپرد تا بر آن سوار شود و به مکه برود و این دعوت را ابلاغ کند، در وسط راه هنگامى که ابوبکر صداى شتر را شنید شناخت .
این حدیث با آنچه در بالا ذکر شد، در واقع یک مطلب را مى رساند، و آن اینکه شتر، شتر مخصوص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود که در آن موقع در اختیار على (علیه السلام ) قرار داده بود، زیرا ماءموریت او ماءموریت مهمى بود.
در بسیارى دیگر از کتب معروف اهل سنت این حدیث گاهى به صورت مسند، و گاهى به صورت مرسل نقل شده است ، و از احادیثى است که هیچ کس در اصل آن ایرادى ندارد.
مطابق بعضى از روایات که از طرق اهل تسنن وارد شده ابوبکر پس از آنکه از منصب ابلاغ این آیات عزل شد، به عنوان امیر الحاج به مکه آمد، و بر امر حج نظارت داشت .
توضیح و بررسى :
این حدیث به روشنى فضیلت بزرگى را براى على (علیه السلام ) اثبات مى کند،

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 279

ولى متاءسفانه مانند سایر احادیثى که از اینگونه است ، مورد بى مهرى قرار گرفته ، و جمعى تلاش و کوشش مى کنند آنرا یا به کلى از ارزش بیاندازند، و یا از اهمیت آن بکاهند، و براى این کار راههائى انتخاب کرده اند!.
1 - گاهى مانند، نویسنده ((المنار)) از میان احادیث مربوط به این قسمت ، تنها آن احادیثى را انتخاب کرده اند که درباره نظارت ابوبکر بر مراسم حج سخن مى گوید، ولى درباره گرفتن سوره برائت از او و گفتارى که پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) درباره على (علیه السلام ) فرمود سکوت اختیار کرده اند!.
در حالى که سکوت قسمتى از احادیث از این موضوع دلیل بر آن نمى شود که آن همه احادیث را که در این باره بحث مى کند نادیده بگیرند، روش تحقیقى ایجاب مى کند که همه احادیث را مورد توجه قرار دهند، هر چند بر خلاف میل و پیشداوریهاى آنها باشد.
2 - زمان دیگرى به تضعیف سند بعضى از احادیث مانند حدیثى که به ((سماک )) و ((حنش )) منتهى مى شود، پرداخته اند. (همانند همان مفسر مذکور).
در حالى که این حدیث یک طریق و دو طریق ندارد، و راوى آن منحصر به ((سماک )) و ((حنش )) نیست ، بلکه به طرق متعدد در کتب معتبر آنان آمده است .
3 - و زمانى به توجیه هاى شگفت انگیزى درباره متن حدیث پرداخته اند، مثل اینکه گفته اند اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماءموریت ابلاغ سوره را به على (علیه السلام ) داد، به خاطر این بوده که بنا به عادت عرب لغو پیمانها باید به وسیله خود شخص یا یکى از خاندان او ابلاغ گردد.
در حالى که اولا در طرق متعددى تصریح شده که پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود جبرئیل براى من این دستور را آورده ، و یا چنین ماءموریتى پیدا کرده ام .
ثانیا در بعضى از طرق این احادیث که در بالا ذکر شد مى خوانیم که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 280

به على (علیه السلام ) فرمود، اگر تو این کار را نکنى من خودم باید اقدام به این کار کنم مگر عباس عموى پیغمبر یا یکى دیگر از بستگان او در میان مسلمانان وجود نداشتند که اگر على (علیه السلام ) نرود باید شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اقدام به این کار کند.
ثالثا براى اصل این موضوع که عادت عرب چنین بوده است هیچ گونه مدرکى ذکر نکرده اند، و چنین به نظر مى رسد که حدس و تخمین و گمانى براى توجیه حدیث فوق ، طبق میل خود بوده است .
رابعا در بعضى از طرق معتبر این حدیث جمله لا یذهب بها الا رجل منى و انا منه یا مانند آن آمده است که نشان مى دهد پیامبر على (علیه السلام ) را همچون خودش و خویش را همچون او مى دانست (همان مضمونى که در آیه مباهله آمده است ).
از آنچه در بالا آوردیم چنین نتیجه مى گیریم که اگر تعصبها و پیشداوریها را کنار بگذاریم پیامبر با این کار برتر بودن مقام على (علیه السلام ) را از همه صحابه مشخص ساخته است ، ((ان هذا الا بلاغ ))!

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 281

آیه 1 - 2
آیه و ترجمه
بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ إِلى الَّذِینَ عَهَدتم مِّنَ الْمُشرِکِینَ(1)
فَسِیحُوا فى الاَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّکمْ غَیرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مخْزِى الْکَفِرِینَ(2)

  ترجمه :

1 - این اعلام بیزارى خدا و پیامبر او به کسانى از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید.
2 - با این حال چهار ماه (مهلت دارید که ) در زمین (آزادانه ) سیر کنید (و هر جا مى خواهید بروید و بیندیشید) و بدانید شما نمى توانید خدا را ناتوان سازید (و از قدرت او فرار کنید و نیز بدانید) خداوند خوار کننده کافران است .

  تفسیر :

پیمانهاى مشرکان الغاء مى شود
در محیط دعوت اسلام گروههاى مختلفى وجود داشتند، که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با هر یک از آنها طبق موضعگیریهایشان رفتار مى کرد:
گروهى با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچ گونه پیمانى نداشتند، و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مقابل آنها نیز هیچ گونه تعهدى نداشت .

 

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 282

گروههاى دیگرى در حدیبیه و مانند آن پیمان ترک مخاصمه با رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بسته بودند این پیمانها بعضى داراى مدت معین بود، و بعضى مدتى نداشت .
در این میان بعضى از طوائفى که با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پیمان بسته بودند، یک جانبه و بدون هیچ مجوزى پیمانشان را به خاطر همکارى آشکار با دشمنان اسلام شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بر آمدند، همانند یهود بنى نضیر و بنى قریظه ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هم در مقابل آنها شدت عمل به خرج داد، و همه را از مدینه طرد کرد، ولى قسمتى از پیمانها هنوز به قوت خود باقى بود، اعم از پیمانهاى مدتدار و بدون مدت .
آیه اول مورد بحث به تمام مشرکان (بت پرستان ) اعلام مى کند که : هر گونه پیمانى با مسلمانان داشته اند، لغو خواهد شد، و مى گوید ((این اعلام برائت و بیزارى خداوند و پیامبرش از مشرکانى که با آنها عهد بسته اید، مى باشد)).
(برائة من الله و رسوله الى الذین عاهدتم من المشرکین )
سپس براى آنها یک مهلت چهارماهه قائل مى شود، که در این مدت بیاندیشند، و وضع خود را روشن سازند، و پس از انقضاى چهار ماه یا باید دست از آئین بت پرستى بکشند و یا آماده پیکار گردند، و مى گوید: ((چهار ماه در زمین آزادانه به هر کجا مى خواهید بروید)) (ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد) (فسیحوا فى الارض اربعة اشهر)
((اما بدانید که شما نمى توانید خداوند را ناتوان سازید، و از قلمرو قدرت او بیرون روید)) (و اعلموا انکم غیر معجزى الله ).
((و نیز بدانید که خداوند کافران مشرک و بت پرست را سرانجام خوار و رسوا خواهد ساخت )). (و ان الله مخزى الکافرین ).

تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 283


دانلود با لینک مستقیم


کاملترین تحقیق در مورد َسوره توبه

تحقیق در مورد توبه

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد توبه


تحقیق در مورد توبه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:94

 فهرست مطالب

بازگشت به حق

 

گنهکاران و قدرت بر توبه

 

روایتى عجیب در مسأله ى حجت حق بر بندگان

 

توبه میراث آدم و حوا

 

گناهان

 

آثار سوء گناهان

 

راه توبه ى واقعى

 

توبه ى حقیقى از دیدگاه امام على (علیه السلام)

 

براى هر گناهى توبه اى مخصوص است

 

1 ـ شیطان

 

2 ـ دنیا

 

3 ـ آفات

 

هدیه ى خداوند به توبه کنندگان واقعى

 

قرآن و مسأله ى باعظمت توبه

 

2 ـ راه توبه ى واقعى

 

3 ـ پذیرش توبه

 

4 ـ روى گردانى از توبه

 

 

هیچ مادرى در جهان هستى ، فرزند خود را گنهکار نزاییده ، و کودک رحم را عاصى و خطاکار به دنیا نیاورده .

 

کودک در حالى قدم به عرصه گاه حیات مى گذارد که از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالى است ، و از آنچه در اطرافش مى گذرد کاملا بى خبر است .

 

طفل وقتى وارد فضاى این جهان مى شود ، جز گریه کردن و مکیدن شیر چیزى نمى داند ، آن هم از گریه و مکیدن شیر در لحظات اول در عین اینکه ناله مى زند و شیر مى خورد غافل است . غرایز و احساسات و شهوات او به تدریج وارد میدان فعالیت مى شود ، و آنچه را باید براى برپا کردن خیمه ى حیات تعلیم بگیرد ، از اطرافیان خود و فعل و انفعالات طبیعى یاد مى گیرد .

 

هم چنانکه بدن او در طول زندگى در معرض انواع بیماریها قرار مى گیرد ، فکر و روحش ، و نفس و قلبش نیز در معرض خطا و اشتباه مى رود و در عمل و اخلاق مبتلاى به گناه مى گردد ، بنابراین گناه همچون بیمارى بدن عارضى است نه ذاتى .

 

بیمارى بدن و جسم او با دارویى که طبیب تجویز مى کند معالجه مى شود ، فکر و روح و نفس بیمارش نیز با اجراى دستورات حضرت حق درمان مى پذیرد .

 

گنهکار با عرفان به وضع خویش ، و معرفت به حلال و حرام خدا ، با رجوع به

 

طبیب روحانى و دستور العمل گرفتن از او ، براى توبه از گناه آماده مى شود ، و با امید و دلگرمى به رحمت حضرت حق از عرصه ى گناه بیرون مى آید ، و همچون روزى که از مادر متولد شده پاک مى گردد .

 

گنهکار نمى تواند ادعا کند نمى توانم توبه کنم ، زیرا کسى که قدرت بر گناه دارد ، بدون شک قدرت بر توبه هم دارد .

 

آرى انسانى که توانایى بر خوردن و آشامیدن ، رفتن و آمدن ، گفتن و شنیدن ، ازدواج و کسب و کار ، ورزش و ریاضت ، مسافرت و معاشرت و زور آزمایى دارد ، و اگر طبیبى به خاطر بیمارى خاصش او را از بسیارى از غذاها و نوشیدنیها پرهیز دهد ، او از ترس ریشه دار شدن بیمارى با کمال قدرت از خوردن آن غذاها و نوشیدنیها خوددارى مى کند ، مى تواند از گناهانى که به آن دچار است بپرهیزد ، و از معصیت هایى که به آن گرفتار است خوددارى نماید .

 

عذر هیچ گنهکارى در عدم قدرت بر توبه در پیشگاه حضرت حق قابل قبول نیست ، اگر قدرت بر توبه براى اهل گناه نبود ، از جانب خداوند دعوت به توبه و انابه نمى شدند .

 

گنهکار باید این حقیقت را باور کند که در هر شرایطى ، و در هر موقعیتى قدرت بر ترک گناه را دارد ، و بر اساس آیات قرآن خداوند مهربان و توبه پذیر ، توبه اش را قبول مى کند و گناهانش را گرچه به عدد ریگ بیابان باشد ، در معرض عفو و مغفرت و رحمت قرار مى دهد ، و پرونده ى سیاهش را به سپیدى چشم پوشى از همه ى گناهانش آراسته مى کند .

 

گنهکار باید این معنا را آگاه باشد که اگر به ترک گناه و شستشوى درون و برونش برنخیزد ، و عصیان و خلافش را ادامه بدهد خداوند او را به اشد عذاب دچار مى نماید ، و جریمه و عقوبت سنگینى را بر او بار خواهد کرد .

 

خداى بزرگ در قرآن مجید بدین گونه خود را معرفى مى کند :

 

 غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ . . . (1) .

 

خداوند ، بخشنده ى گناه ، و پذیرنده ى توبه ى گنهکار ، و داراى عقابى شدید است .

 

امام معصوم در دعاى افتتاح بدین صورت خداوند را معرفى مى نماید :

 

وَاَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ ، وَاَشَدُّ المُعَاقِبِینَ فِى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ

 

یقین و باور دارم که تو مهربانترین مهربانانى در جاى عفو و رحمت ، و شدیدترین عقاب کنندگانى در محل عقاب و انتقام .

 

خداوند مهربان در قرآن مجید به گنهکاران اعلام نموده :

 

 قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (2) .

 

به بندگانم ، آنان که بر خود اسراف کردند بگو از رحمت خدا ناامید نباشید ، خداوند تمام گناهان را مى آمرزد ، همانا او آمرزنده ى مهربان است .

 

بنابراین با توجه به توبه پذیرى حق و قدرتى که گنهکار بر ترک گناه دارد ، و آیاتى که در قرآن به گنهکار ، مژده ى عفو و رحمت مى دهد ، براى اهل گناه در ترک گناه هیچ عذرى باقى نیست ، به همین خاطر بر گنهکار توبه از گناه واجب فورى و واجب اخلاقى و واجب عقلى است .

 

گنهکارى که به توبه برنخیزد ، و به جبران گذشته اقدام ننماید ، و درون و برون را از گناه پاک نکند ، چنانکه در دنیا در پیشگاه پاکان و عقل و وجدان و حکمت

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ غافر ( 40 ) : 3 .

 

2 ـ زمر ( 39 ) : 53 .

 

و منطق محکوم است ، در آخرت در پیشگاه حضرت حق به طریق اولى محکوم است . چنین گنهکارى در قیامت با اندوه و حسرت ، و ندامت و پشیمانى فریاد مى زند :

 

 لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ المُـحْسِنِینَ (1) .

 

کاش براى من زمینه ى بازگشتى به دنیا بود تا از نیکوکاران مى شدم !

 

خداوند در جوابش مى گوید :

 

 بَلَى قَدْ جَاءَتْکَ آیَاتِی فَکَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ (2) .

 

آرى ، محققاً آیات من براى دستگیرى و هدایتت به تو رسید ، تو آنها را تکذیب نمودى و راه سرکشى از دستورات من را پیش گرفتى ، و تو از ناسپاسان بودى .

 

در آن روز است که براى نجات گنهکار ، عوضى به جاى دین و عمل از او قبول نمى کنند ، و بر پیشانى وجود او مهر محکومیت مى زنند .

 

 وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الاَْرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ (3) .

 

اگر اهل ستم تمام آنچه را در زمین است و همانند آن را در اختیار داشته باشند ، هر آینه همه را فدا کنند تا از عذاب سخت قیامت برهند ، ( ولى چنین چیزى نخواهد شد ) و از جانب حق براى آنان برنامه هایى آشکار گردد که گمان نمى بردند .

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد توبه

مقاله توبه

اختصاصی از یارا فایل مقاله توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله توبه


مقاله توبه

دانلود مقاله توبه 34 ص با فرمت WORD 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب:
مقدمه : 1
بیان مسئله : 1
اهداف پژوهش : 2
اهمیت و ضرورت پژوهش : 3
مفهوم توبه 4
حقیقت توبه 6
پشیمانی سبب ترک گناه است 6
توبه کامله 6
وجوب توبه و فضیلت آن 7
توبه نصوح 8
پاداش استغفار آمرزش است 9
حقیقت توبه 10
وجوب و ارزش توبه 11
فوریت توبه 13
عمومیت توبه 14
دو شرط برای توبه 15
پذیرش توبه 16
اقسام گناهانی که باید از آنها توبه کرد 19
آنچه صغیره را به کبیره مبدل می کند 21
قسم اول 25
قسم دوم 25
قسم سوم 25
اقسام بندگان در توبه 27
راه روی آوردن به توبه 29
خلاصه و نتیجه گیری : 33

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله توبه

نقش توبه در سقوط مجازات

اختصاصی از یارا فایل نقش توبه در سقوط مجازات دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

نقش توبه در سقوط مجازات


...

دانلود با لینک مستقیم