فرمت فایل : WORD , PPT
تعداد صفحات: 42 ص ، 44 اسلاید
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه (آموزش و پرورش ایران )
تاریخ تحول آموزش و پرورش ایران
سیر تحول تشکیلات آموزش وپرورش
انواع مدارس و مراکز آموزشی موجود:
تاریخچه سازمان مدارس به سبک جدید در ایران
برخی از وظایف وزارت آموزش و پرورش
آموزش و پرورش در ایران
آموزش در ایران باستان
نخستین دانشگاه
آموزش در دوران قاجار
بنیانگذاری دارالفنون
آموزش و پرورش نوین
آموزش ابتدایی در ایران
برنامه های آموزشی
مدت زمان دروس آموزشی مقطع آموزش ابتدایی
اهداف کیفی آموزش ابتدایی
مشکلات اصلی آموزش ابتدایی
مقدمه ( کشور سوئیس )
آموزش پایه
دیاگرام تحصیلی
انواع مدارس
مدارس هتلداری
مدارس شبانه روزی
مدارس زبان
ویژگیها و مشخصه های آموزشی
مزایای تحصیلی
تاریخ تحول سوئیس :
ملاحظات جغرافیایی
ملاحظات سیاسی
فعالیت احزاب درسوئیس آزاد بوده واحزاب مهم آن عبارتنداز:
ملاحظات اقتصادی
مهمترین صنایع کشورعبارتند از:
معادن مهم سوئیس عبارتند از:
آموزش ابتدائی سوئیس
ساختار آموزشی
برنامه های آموزشی
ارزیابی تحصیلی
کادر آموزشی
مقایسه دو کشور ایران و سوئیس
انیشتین
چند راهکار برای بهبود آموزش و پرورش ایران
منابع :
مرکز آموزش رولکس Rolex Learning Center
چکیده
آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و ازدیر باز انتظار از آموزش و پرورش آن بوده که انسان های فردا را تربیت کند و نسل امروز را برای زندگی در جامعه ی فردا آماده سازد. بنابر این ضرورت دارد برنامه ریزان و سیاست گذاران آموزشی،معلمان و مسئولان آموزش و پرورش، الزامات و مقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند دانش و بینش لازم را در کودکان و جوانان برای فعالیت در جامعه ی فردا را پرورش دهند. در راستای این سیاست، شناسایی ویژگی های آموزش و پرورش کارا و اثر بخش از اهمیت خاصی برخوردار است. مقاله حاضر در صدد شناخت ابعاد آموزش و پروزش کشور ایران با دیگر کشور های اروپایی(سوئیس) نگاشته شده که پس از ذکر مقدمه مطالبی پیرامون سیر تحول و آموزش و پرورش کنونی 2 کشور مذکور و سپس مقایسه ی آن ها و ارائه ی راهکارهایی واقع بینانه و عملی جهت بهبود آموزش و پرورش کشورمان شده است.
واژه های کلیدی:آموزش و پرورش – معلمان – مقایسه - ارتباط - تحول- دانش آموزان - پیشرفت
مقدمه (آموزش و پرورش ایران )
آموزش و پرورش مدرن و معاصر در ایرانـ به قدمتی تقریباً یکصد ساله، بخش مهمی از منابع این دوره از تاریخ کشورمان را به خود اختصاص داده است علی رغم اینکه در این نظام یکی از اصیل ترین و وسیع ترین قشر فرهنگی تاریخ ، یعنی معلمان ،شرکت داشته اند و همه نهادها ،گروهها و آحاد جامعه به نوعی در تحقق اهداف آن مشارکت دارند،با این وجود اکنون بغرنج ترین مشکلات و چالش ها مواجه می باشد،به گونه ای که بسیاری از محققان و اندیشمندان جامعه،ریشه اغلب مشکلات، نا به سامانی ها و نا رسایی ها را در سیستم و فرایند آموزشی جستجو می کنند.
آموزش و پرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه بر عهده دارد،برای پرورش افراد مطلوب،نیاز به یک نظام آموزشی کار آمد است که اجزا و عناصر آن اعم از مواد درسی، دانش آموز، معلم، وسایل آموزشی، فضاو ... با یکدیگردر ارتباط اند تا اهداف مورد نظر تحقق یابد. از طرف دیگر،تدریس و آموزش از نظر ماهیت و نظام ارتباطی متقابل است ودر مدرسه به سان گرئه پویایی، در صدد آماده کردن افراد برای ورود به جامعه در سطح بسیار گسترده تری است.کلاس درس نیز به عنوان یک گروه اجتماعی و کوچکترین خرده سیستم اجتماعی در نظام آموزشی دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی است که آن از سایر سازمانها و نهادهای اجتماعی متمایز می کند.
تاریخ تحول آموزش و پرورش ایران
سوابق تعلیم وتربیت آدمی نشان میدهد که به علت ناچیز بودن مجموعهی میراث اجتماعی و ساده بودن ارتباطات انسانی آموزش وپرورش به وسیله خانوادهها و بیشتر به صورت غیرعمدی انجام گردیده است. با گسترده شدن دامنه دانشها و مهارتهای بشری و توسعه فرهنگ و تمدنهای مختلف افزایش جمعیت تراکم نفوس در شهرها و روستاها رفته رفته نوعی دخالت آگاهانه در جریان انتقال فرهنگ وتمدن به کودک و نوجوانان ضروری شمرده شده و ضمن توجه به تربیت غیرعمدی پدید آمد و سالمندان با توجه به مقاصد معین به پرورش خردسالان پرداختند و برای انجام دادن وظایف تعلیم و تربیت به صورت رسمی و عمدی طبق ضوابطی به تدریج سازمانهای متعددی را ایجاد کردند. بهترین سازمانها از صدر اسلام تا کنون عبارتند از خانواده. مسجد. مکتب و مدرسه.
سیر تحول تشکیلات آموزش وپرورش
1. در سال 1232 هجری شمسی و به دنبال تاسیس دارلفنون اولین بار وزارتخانهای به نام وزارت علوم تأسیس گردید.
2. در سال 1288 هجری شمسی نام وزارت علوم به وزارت معارف اوقاف و صنایع مستظرفه تغییر یافت.
3. در سال 1317 هجری شمسی وزارت مذکور به نام وزارت فرهنگ خوانده شد.
4. در سال 1343 هجری شمسی بر اساس قانون صرفاً امور آموزش و پرورش پیشدانشگاهی و دانشگاهی به وزارت آموزش و پرورش محول گردید.
5. در سال 1346 هجری شمسی به موجب قانون کلیه امور مربوط به دورههای تحصیلی مربوط به دورههای تحصیلی پیشدانشگاهی به عهده وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد.
6. درسال 1366 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش در4 فصل 13 ماده و 9 تبصره تصویب گردید.
انواع مدارس و مراکز آموزشی موجود:
1- مدارس دولتی 2- مدارس غیرانتفاعی 3- مدارس استثنایی4- مدارس آموزشگاههای آزاد 5- مدارس وابسته به وزارتخانهها 6- مدارس خارجی 7- مدارس تطبیقی 8- مدارس اقلیتهای مذهبی 9- مدارس شاهد ومدارس نمونه 10- مدارس شبانه 11- مؤسسات تربیت معلم 12- دورههای کاردانی کارشناسی وکوتاهمدت
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:154
فهرست مطالب:
مقدمه :
اخلاق
مثالی در رابطه با داشتن و نداشتن قدرت
چهره 2 گانه اخلاق :
اهداف کلی دولتها در سیاست خارجی :
کاربرد قدرت :
یک مثال معمولی و سیاسی :
ویژگیهای تصمیمات یک کشور قدرتمند :
معیارهای استفاده بهینه از قدرت در سیاست خارجی :
راههای ارزیابی قدرت در سیاست خارجی :
ملاحظات پیرامون تجزیه و تحلیل قدرت :
انواع قدرت :
تعریف قدرت ملی :
تعریف سیاست خارجی :
ویژگی های فرآیند شکل گیری سیاست خارجی بطور عام :
عوامل داخلی:
عوامل خارجی:
مثال جنگ آمریکا با عراق:
سلسله مراتب اهداف در سیاست خارجی:
اهداف حیاتی:
اهداف میان مدت:
سیاست خارجی آمریکا
تقسیم بندی دوره ای سیاست خارجی آمریکا:
سیاست انزواگرایی = عدم حضور در صحنه جهانی
2-افزایش توان کشتار سلاحهای جنگی:
نگرش انفعالی:
نظریه انفعالی یکسری محورهایی دارد که عبارتند از:
تفکر یا نگرش فشار:
محورهای تفکر:
تفاوت این نگرش با نگرش قبل :
حوادثی که کمک کرد به پذیرش نظریه انفعالی :
حوادث ایران :
حوادث ترکیه :
حوادث یونان :
جنبه نظامی :
دلایل تصویب طرح مارشال بوسیله کنگره آمریکا :
استراتژی اقتصادی آمریکا :
استراتژی نظامی آمریکا :
پیامدهای استراتژیهای 3 گانهه آمریکا :
پیامد استراتژی سیاسی :
پیامد استراتژی اقتصادی :
پیامد استراتژی نظامی :
محورهای چهارگانه استراتژی آمریکا بعد از جنگ دوم در صحنه سیاست خارجی :
اولویتهای شوروی برای نزدیکی به غرب :
سیاست خارجی چین :
عوامل موثر بر سیاست خارجی چین از 1949 به بعد :
دلایل نزدیکی چین به آمریکا :
مقدمه :
سوال)چرا کشورها در صحنه جهانی با هم تعامل دارند ؟ چرا کشورها منزوی نمی شوند؟ چرا نیاز به آن می شود که کشورها با هم ارتباط برقرار کنند ؟
پاسخ)دلایل متعددی می تواند باشد :
1ـ برای ایجاد صلح عدالت ، رفاه ، نیاز به رفاه ، باعث دوستی کشورها با هم می شود . به عنوان مثال : کشور آمریکا و پاکستان مراوده برقرار می کند . آمریکا احساس می کند که به عدالت و صلح در صحنه جهانی کمک می کند . و حتی باعث رفاه در داخل آمریکا و پاکستان می گردد .
این نظر خوش بینانه است . اگر این نظریه را بپذیریم علت خوش بینانه است . یعنی به این مفهوم که در صحنه جهانی برای تعالی ، ارطبات برقرار می کنیم که این تعالی برای عدالت صلح و رفاه می باشد . در واقع بر این فرض استوار است که کشورها نیت خیر دارند ، پس رهبران کشورها ذاتاً خوب هستند . بعبارتی انسانها خوبند ، و چون کشورها خوبند پس کشورها نیز با هم خوب هستند . بنابر این کشورها اگر بخواهند ارتباط داشته باشند چیزهای خوبی مثل صلح ، رفاه ، عدالت و ... است . اینها عقاید خوش بینانه است . اگر این عقیده را بپذیریم ، اخلاق در صحنه جهانی مطرح می شود . در نتیجه باید بپذیریم که اخلاق و سیاست موثر است . چون کشورها برای رسیدن به اهداف باید اخلاقی باشند. پس انکار خد پسندانه نیست و تفکر انسان دوستانه است . من همه چیز را برای خودم نمی خواهم . بنابر این اخلاق ، مباحث اخلاقی و تفکرات اخلاقی تایید در رفتار کشورها دارد ، گار کشوری با کشور دیگری روابط دوستانه برقرار کند ، به خاطر نیاز اخلاقی است .دلیل دوم: عده ای نظریه اول را که مبتنی بر اخلاق در صحنه جهانی است ، رد می کنند . دلیلی که کشورها با هم تعادل دارند ، برای کسب قدرت است .
سوال) سوالی که در اینجا مطرح میشود ، این است که کشورها از این مراوده چه چیزی به دست می آورند ؟ دلیل اینکه آمریکا و پاکستان مراوده می کند چیست ؟
آمریکا از این ارتباط و مراوده دست به قدرت سیاسی ، اقتصادی ، نظامی می زند ، یعنی این رابطه باعث بهره مندی آمریکا در حیطه سیاست ، سیاست ، اقتصاد و ... می شود . بنابر این چون به نفع آمریکا است ، ارتباط برقرار می کند . پاکستان نیز به همین دلیل و برای نفعش ارتباط برقرار می کند ، هر چند که بهره ها یکسان نیست . آن کشوری بیشتر بهره به دست می آورد که قدرت بیشتری دارد . پس هر دو بهره ای به دست می آورند .
بنابر این عده ای می گویند ، دلیل اینکه کشورها با هم مراوده دارند ، بخاطر کسب قدرت است . این نگاه ، نگاه بسیار خوش بینانه نیست ، بد بینانه هم نیست . ولی واقع گرایانه است . اگر کشور a و b با هم مراوده دارند ، به خاطر این است که که کشور a و b قدرت و منفعت بدست می آورد . و کشور b هم از رابطه با a قدرت و منفعت کسب میکند . پس برای هر دو منفعت است . هر چند یکسان نیست . این نگاه بسیار واقع گرایانه است . . چرا که اگر a با b رابطه دارد ، به خاطر کسب منفعت است انسانها ذاتاُ هم می توانند خوب باشند و هم و هم می توانند بد باشند . نظریه اول می گوید که انسانها همه ذاتاً خوبند ، ولی نظریه دوم می گوید که اینطور نیست . انسانها ممکن است که خوب و هم بد باشند . چون اگر همه خوب باشند ، سعی می کنیم سهم همه یکسان باشد ولی میبینیم که اینطور نیست .
بعنوان مثال : آمریکا سهم سهم بیشتر می برد
این نگاه می گوید که ، انسانها می توانند بد باشند یا خوب . و چون کشورها از انسانها تشکیل شدند میتوانند در ساست هم خوب باشند و هم بد . اگر اگر به کشور a اجازه داده شود ، می تواند استثمارش می کنند . برای همین است که همه می خواهند استثمارگر شوند نه مستعمره . پس کشورها اگر قدرت داشته باشند بهتر است تا بدون قدرت .
سوال)در در این نظریه چه چیز جای ندارد ؟
این نظریه می گوید که ، اخلاق در سیاست بی معنی است . اما اخلاق می تواندباشد ،ولی اخلاق می تواند اخلاق موقعیتی باشد . یعنی اگر به نفعت است ، اخلاقی عمل کن .
نظریه اول می گوید که اخلاق حتماً هست و اگر هم باشد ، اخلاق موقعیتی است . و علت اینکه کشور a از اخلاق استفاده میکند بخاطر این است که چون به نفعش می باشد . نظریه دوم می گوید که ، اخلاق مطرح نیست .
بعنوان مثال : آمریکا به افغانستان حمله نظامی می کند ، هم بمب می ریزد و هم مواد غذایی می ریزد . ریختن غذا یک کار اخلاقی است . ولی اخلاقی است که برای کسب قدرت و منفعت و سود این این کار را در حق مردم مردم افغان انجام می داد . چرا که افغانها مخالف حکومت خود هستند و بنابر این بر علیه آمریکا نمی جنگد .
سوال) چرا در جنگ جهانی دوم برای آلمانها غذا نریختند ؟
زیرا صرف نداشت و و منفعتی در کار نبود .
به عبارت ساده تر، من اگر ضعیف هستم ، دوست دارم که با من اخلاقی رفتار کنند .
خرما دادن بعد از مرگ برای فردی که ثروتمند است و گشاده دست نیست . اینجا اخلاق موقعیتی است . علت اینکه خرما می دهند ، بخاطر این است که چون در آن منفعت است . اما فردی که سرمایه دار است و همیشه گشاده دست می باشد ، اخلاقی فکر می کند . پس باید همیشه گشاده دست بود ، ترحم موقع مرگ ، ناشی از ترس می باشد . موقعی که نباید خرما بدهی و دادی ، در آن موقع پول خرج کنی ، معتقد به اخلاق هستی .
حال در سیاست چگونه است ؟
در سیاست نیز از روی ناچاری از اخلاق صحبت می کنید و چون فاقد قدرت هستید ، صحبت از صلح ، عدالت و رفاه می کنید . کشورهای فقیر دائماً می گویند که صلح نیست.
و همیشه صحبت از صلح ، عدالت می کنند . چون فاقد آن هستند . اگر همان کشور ضعیغ یادش رود ، دیگر صحبت از عدالت نمی کند . مثلاً سازمان ملل صحبت از کشورهای ضعیف و قوی می کند .
سوال)از کجا می دانید که عراق صلح طلب نیست ؟
پاسخ) چون چون به کشور ضعیف تر از خودش حمله کرد .
پس کشورهایی که از اخلاق صحبت می کنند ،ناشی از ضعفشان است . گاهی صحبت از اخلاق ناشی از اعتقاد ما به اخلاق است و یا موقعی ناشی از ضعف ما است . اگر کسی قدرت دارد و صحبت از اخلاق می کند ، موقعی است و در یک مقطعی به نفعش است .
مثلاً آمریکا یک موقع صحبت از بازدارندگی هسته ای می کند . ولی خودش دارای بمب اتم است . پس به نفع خودش است که برای شما بد و برای من خوب است .
سوال)در تاریخ دنیا ، فرضاً کدام دو عقیده با واقعیت نزدیکتر است ؟
پاسخ)نظریه دوم واقعیت جهان نشان می دهد دومی به نظر می رسد بیشتر شاهد آن شاهد آن بودیم و بیشتر ناظر آن بودیم .
باید بین واقعیات و آرمانها تفکیک قائل شویم . بعنوان نمونه زندگی کردن در دوره قاجار بهتر است . ولی واقعیت این است که الان در این دوران هستیم . پس نظریه دوم غالب تر است. نه اینکه ما اینطور دوست داریم .
اگر اخلاق را در سیاست مطرح کنیم ، می بازیم . چون اخلاقی فکر کردن نفی می کند که که حقوق حقه دیگر کشورها را از بین بردن ، تجاوز به دیگر کشورها و ... اگر این کارها را هم انجام ندهیم ضعیف می شویم و دیگران می برند و جلو میروند .
حتی اگر بپذیریم که نظریه اول درست است و حتی اگر بپذیریم که کشورها اخلاقی اند و به خاطر صلح وعدالت مراوده می کنند و فرض می کنیم که علت اصلی مراوده این است . برای اینکه ایجاد صلح کنیم و برای اینکه تجاوز در جهان صورت نگیرد و عدالت در جهان برقرار شود و کشوری رفاه ایجاد کند و نگذارد کشورها فقیر شوند نیاز به قدرت دارد . حتی برای ایجاد صلح قدرت لازم است که نگذارد کسی تجاوز به کشور دیگر کند. حتی برای ایجاد عدالت هم قدرت لازم است . برای اینکه جلوی کشورهای ناعادل را بگیریم باید قدرت داشته باشیم .
مثال : برای اینکه از منزل ما سرقت نشود ، باید یکسری تسهیلات ، امکانات و وسایل دزدگیر را بکار برد . مثلاً دیوار و حصار بکشیم و ... پس بدون انجام دادن این کارها نمی توان جلوی سرقت را گرفت .
نتیجتاً برای ایجاد عدالت ، صلح و ... قدرت لازم است . دلیل اینکه به آمریکا حمله نمیشود ، چون قدرت دارد . حتی برای خوب ماندن و اخلاقی بودن نیاز به قدرت است . قدرت به دنبال خودش اخلال را هم می آورد . کشور فقیر نمی تواند اخلاقی باشد . کسی که دزدی می کند ، کسی است که گرسنه است . کشوری هم که تجاوز می کند ، صلح دوست نیست . چون دیگران فرصت را ایجاد می کنند که بد باشد . بنابر این اگر کشورها دارای قدرت باشند ، اتوماتیک وار عدالت و صلح بوجود می آید . اگر همه کشورها قوی باشند ، جنگ بوجود نمی آید و به ضعفا حمله نمی شود . بالاخره منابع کشورهای ضعیف استثمار نمی شود .
سوال)چرا کشور آمریکا هیچوقت به فرانسه حمله نمیکند و مردمش را استثمار نمی کند ؟
پاسخ)زیرا فرانسه قدرت دارد و در رفاه است . مردمش هم این اجازه را به آمریکا نمی دهند . حال آمرکا به عراق حمله می کند . چرا که عراق ضعیف است . همین آمریکا منابع کشورهایی چون عربستان را استثمار می کند . چون ضعیف است . بنابر این قدرت به دنبال خودش رفاه و صلح را می آورد . و به دنبال عدالت می آورد . این به این مفهوم نسیت که کسی به کشور قدرتمند حمله نمی کند ، حمله می کند ولی با شکست مواجه می شود . مانند حمله ژاپن به آمریکا .
نکته :
1ـ احتمال حمله به کشورهای قدرتمند نسبت به کشورهای ضعیف کمتر است .
2ـ احتمال استثمار کشورهای قدرتمند نسبت به کشورهای ضعیف کمتر است .
کشور قدرتمند احتمال ایجاد صلح و عدالت ، در مقام مقایسه با کشور ضعیف ، برایش بیشتر است . پس قدرت خوب است . هم میشود به نفع خوب و بد از آن استفاده کرد ، و نداشتن آن محققاً به جنگ مبدل می شود . و دارا بودن آن محققاً به صلح مبدل میشود . در جهان سیاست قدرت محور اصلی است . بنابر این کشورهای قدرتمند ، منافع بیشتری دارند . رعایت کردن موازین اخلاقی در امر سیاست ، خوب نیست . چرا که منجر به ضعف و از بین رفتن منافع ملی می شود .
محبت کردن از روی ترحم خوب نیست . در ظاهر لطف می کنید . ولی در باطن دارید او را تحقیر می کنید .
می توان قدرتمند بود و از این قدرت به نحو احسن استفاده کرد . اولی هیچوقت نمی تواند مثبت استفاده کند . ولی تاجر می تواند از قدرتش به نحو مثبت استفاده کند . پس می توان قدرت داشت و خوب بود . ولی نمیتوان ضعیف بود و خوب بود . فرد آب حوضی می تواند خوب باشد ، ولی ابزار ندارد .
می گوییم که حکومت افغانستان بد است و نمی تواند حزب باشد . چون ابزارش را ندارد . افغانستان نمی تواند صلح داشته باشد چون ابزار ندارد .
آمریکا دارای قدرت است و اگر بخواهد می تواند منجر به این شود که به صلح و رفاه کمک کند . آمریکا اگر بخواهد ، می تواند .
پس بهتر است که قدرت باشد و اگر خواستیم از آن استفاده نماییم . ولی داشتن ضعف نیست .
کشورهای ضعیف اجازه می دهند که به آنها تجاوز شود . و نمی توانند جنگ کنند . چون ابزارش را ندارند .
مثال : بطور معمولی مردان درگیر دعوا و نزاع می شوند ولی زنها وارد نمی شوند ، چون ابزار ندارند . برای اینکه حرف مادر رو داشته باشد ، باید ابزار داشته باشیم .
یادگیری ، کسب علم ابزاری برای کسب قدرت هستند . کشوری که قدرتمند باشد به آن زور نمی گویند . چون جواب می دهد . پس ترحم ، ناشی از ضعف است . بهتر است تنفر باشد تا ترحم .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:144
فهرست مطالب:
o چکیده ......................................................................................................3
o فصل اول - محاسبه اثر امواج خارجی بر خط انتقال CEMTL.......................5
o فصل دوم - محاسبه ماتریسهای اندوکتانس و خازنی خط انتقال CEMTL......17
o فصل سوم - معادله هلمهولتز در مختصات استوانه ای بیضوی و توابع ماتیو......35
o فصل چهارم - اسکترینگ از استوانه هادی بیضوی با پوشش دی الکتریک..........55
o فصل پنجم - نتایج.................................................................................108
o ضمیمه A - مختصات استوانه ای بیضوی................................................128
o ضمیمه B - استخراج معادلات MTL برای تحریک موج خارجی..................131
o ضمیمه C ............................................................................................138
o منابع .........................................................................................144
چکیده:
در این پروژه به بررسی اثر امواج خارجی بر خط انتقال CEMTL به روشی تحلیلی می پردازیم . این روش اولین بار برای بررسی اثر امواج خارجی بر یک مایکرواستریپ بکار گرفته شد[4] , سپس همین روش برای خط انتقال دایروی که شامل چند استریپ بود تعمیم داده شد [5]. در متن حاضر روش مذکور گاهی روش برناردی نیز نامیده شده است .
ساختاری که این بار برای بررسی انتخاب شده است ساختاری بیضوی هم کانون می باشد که در ابتدای فصل اول به تفصیل معرفی شده است. در فصل اول کلیات روش به کار گرفته شده مورد بیان و بررسی قرار می گیرد تا دورنمایی از کار مشخص شود.
بعد از آن در فصل دوم به محاسبه ماتریسهای اندوکتانس و ظرفیت خازنی خط CEMTL می پردازیم . این پارامترها برای استفاده در روش حاضر ضروری می باشند. شالوده واساس کار در این بخش نگاشتهای همدیس می باشد.
بعد از آن به طور خلاصه در فصل سوم به حل معادله هلمهولتز در مختصات بیضوی و همچنین توابع ماتیو جهت آشنایی و یادآوری اشاره شده است . توابع ماتیو در این فصل با رسم الخطی تقریبا متفاوت با بعضی از مراجع و به مراتب ساده تر بیان شده اند. نکات این بخش در فصل چهارم به کار برده می شوند.
در فصل چهارم به محاسبه میدانهای اولیه پرداخته می شود . همانطور که در فصل اول بیان می شود , میدانهای اولیه میدانهای اسکتر شده و همچنین درون دی الکتریک پوشش ساختار می باشند هنگامی که استریپها از ساختار خط انتقال حذف شوند و خط انتقال با موج صفحه ای تخت تحریک شود.
در پایان فصل چهارم آماده خواهیم بود که روابط فصل اول را که در ابتدا معرفی کردیم بکار ببریم تا اثر امواج خارجی را بر خط انتقال بیابیم.
در فصل پنجم چند مثال با استفاده از روش تحلیلی حل شده اند که نتایج حاصله با نتایج حاصل از نرم افزار HFSS مورد محک و آزمون واقع شده اند. نتایج حاصل گویای کارآمدی روش مذکور می باشند.
(فصل اول)
محاسبه اثر ا موا ج خا رجی بر خط ا نتقا ل CEMTL
در این بخش به معرفی راهکار اصلی بررسی و محاسبه اثر امواج خارجی بر خط انتقال CEMTL می پردازیم . در ابتدای این بخش ساختار خط انتقال و هندسه ساختاری آن را معرفی کرده سپس تشریح روش به خدمت گرفته شده در این تحقیق جهت محاسبه اثر امواج خارجی می پردازیم.
(1-1 ساختار CEMTL :
ساختار CEMTL ساختاری است متشکل از یک مغزی هادی بیضوی با پوشش دی الکتریک که مرز این پوشش با هوا بیضی هم کانون با بیضی هادی مرکزی است . استریپها نیز از لحاظ شکل هندسی با ضخامت صفر فرض شده اند که قطعاتی از مرز بیضوی دی الکتریک-هوا را اشغال کرده اند همچنین ساختار در جهت z یکنواخت می باشد (شکل 1-1).
ساختار خط انتقال CEMTL
شکل 1-1
قابل توجه است که در این تحقیق هادیها PEC و دی الکتریک بدون تلفات فرض شده اند. شکل 1-2 سطح مقطع عرضی خط انتقال را نشان می دهد , بر طبق هندسه مختصات استوانه ای بیضوی , سطح خارجی هادی مرکزی بیضی بوده در حالیکه مرز بیضوی دی الکتریک-هوا , بیضی می باشد , کانونهای هر دو بیضی نیز در نقاط واقع شده اند( برای آشنایی با مختصات استوانه ای بیضوی به ضمیمه A مراجعه شود) .
به طور کلی مکان هندسی استریپ i ام به شکل و می باشد که نقطه وسط استریپ i ام است , همچنین استریپها بدون ضخامت فرض می شوند.
سطح مقطع عرضی CEMTL
شکل 1-2
1-2 اثر امواج خارجی بر CEMTL و روش برناردی
هما نطور که در ا بتدا گفته شد هدف از پژوهش حا ضر بررسی و محا سبه ا ثر ا مواج خارجی بر خط ا نتقا ل CEMTL می با شد . موج صفحه ا ی تختی به ساختار تا با نده شده و ولتا ژها و جریا نها ی ا لقا یی در طول ا ستریپها محا سبه می شوند . روش به کا ر گرفته شده در ا ین پژوهش روش برنا ردی می با شد که ا ولین با ر برای تحقیق وبررسی ا ثر ا مواج خارجی بر سا ختا ر ما یکروا ستریپ به خدمت گرفته شد [4] . ا گر چه برنا ردی راه حل را برا ی یک ما یکروا ستریپ به کا ر برد , در بررسی ا ثر ا مواج خارجی بر خطوط دا یروی CSMSL , [5] , ا ین روش برا ی خطوط MTL با ساختا ر دا یروی توسعه دا ده شد .
فرض اساسی وبنیادی در هر دو تحقیق قبل و همچنین پژوهش حاضر ا ین ا ست که موج تا با نده شده به خط تنها مد غا لب quasi-TEM را تحریک کند , ا ین فرض معتبر ا ست ا گر ا بعا د سطح مقطع خط در مقا یسه با طول موج , موج برخوردی کوچک با شد . علاوه بر این شرط می با یست ها دی ها و دی ا لکتریک به کا ر رفته در ساختمان خط انتقال بدون تلفات باشند . در ا ین روش کل میدا نهای الکتریکی و مغناطیسی به دو بخش میدانهای اولیه و ثانویه تقسیم می شوند .
محاسبه میدانهای اولیه در واقع حل مساله اسکترینگ از ساختار خط انتقال است هنگامی که استریپها از ساختار خط انتقال حذف شده باشند و همچنین خط بدون استریپ در راستای امتدا د ش بینهایت فرض شود , در ا ین حا لت موج صفحه ا ی به ساختار بدون ا ستریپ بینهایت فرض شده تا با نده می شود و میدانها از حل معادله موج در درون دی ا لکتریک و خارج آ ن مشخص می شوند .
حل مساله ا سکترینگ برای دو مد و موج صفحه ا ی تخت به صورت جدا گانه صورت می گیرد . ا بتدا ا سکترینگ از ساختا ر هنگامی که موج صفحه ا ی تخت به آ ن بتا بد بررسی می کنیم و ولتاژ و جریانهای ا لقا یی در خط انتقال محا سبه می شود سپس همین عمل را برای موج صفحه ا ی تخت ا نجام می دهیم .
لازم به تدکر ا ست که بخش ثانویه میدانها نا شی از مد quasi-TEM در درون خط انتقال MTL ا ست . معا دلات خط ا نتقا لی که ا ثر امواج خارجی را به صورت منا بع ا لقا یی گسترده وارد معادلات می کنند به شکل زیر می باشند [2] :
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:272
فهرست مطالب :
عنوان صفحه
تقدیر و تشکر الف
بخش مقدماتی : کلیات تحقیق
1 . طرح موضوع 1
2 . سوال اصلی 5
3 . سوالات فرعی 6
4 . فرضیه تحقیق 6
5 . مفاهیم 6
6 . مفروضات 8
7 . اهمیت و علل انتخاب موضوع 8
8 . برسی متون و آثار 11
9 . اهداف پژوهش 11
10 . نقطه ثقل پژوهش 11
11 . روش تحقیق 12
12 . سازماندهی پژوهش 12
بخش اول:سیاست خارجی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا
مقدمه بخش 15
فصل اول:سیاست خارجی 16
گفتار اول : شناخت سیاست خارجی 16
الف ) تعریف و تبیین سیاست خارجی 16
ب ) اهداف سیاست خارجی
هدفهای اساسی یا اولیه
هدفهای متوسط یا درجه دوم
هدفهای جهانی یا دراز مدت 19
20
20
21
گفتار دوم: رابطه میان سیاست خارجی و منافع ملی
الف ) تعریف و تبیین منافع ملی و جایگاه آن در سیاست خارجی
ب ) قدمت و پیشینه کاربرد منافع ملی 24
24
27
فصل دوم:سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه 29
گفتار اول : حضور آمریکا در خاور میانه
الف ) تاریخچه حضور آمریکا در منطقه
ب ) اهمیت خاورمیانه برای آمریکا
ج ) کمیت و پراکندگی جغرافیایی نیروهای آمریکایی در خاور میانه 29
29
30
31
گفتار دوم : اهداف ومنافع سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه
الف ) جایگاه منافع ملی در سیاست خارجی آمریکا
ب ) اهداف و منافع آمریکا در خاورمیانه 36
36
38
حفظ بقاء و امنیت اسرائیل 40
دسترسی به منابع نفت خاورمیانه 44
حمایت از دولتهای محافظه کار 45
گفتار سوم:تأثیر حوادث 11 سپتامبر بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه 48
منابع بخش اول 50
بخش دوم:بنیاد گرایی و بنیاد گرایی اسلامی
مقدمه بخش 57
فصل اول:تبار شناسی و ویژگی های بنیادگرایی 58
گفتاراول:بنیادگرایی 58
گفتار دوم:بنیادگرایی اسلامی 59
چیستی و تبار شناسی 59
تفاوت بنیادگرایی اسلامی با بنیادگرایی مسیحی 62
ویژگی های بنیادگرایی اسلامی 63
اهداف و خواسته های بنیادگرایان 64
نشانه های بنیادگرایی اسلامی 66
جاذبه های بنیادگرایی اسلامی به عنوان رقیب مکاتب دیگر 67
رویکرد بنیادگرایی اسلامی به سیاست وحکومت 67
گفتار سوم:غرب و استفاده ابزاری و تبلیغاتی از کاربرد اصطلاح بنیادگرایی اسلامی 69
گفتار چهارم:واکنش های نظری به کاربرد تبلیغاتی غرب از اصطلاح بنیادگرایی اسلامی 71
گفتار پنجم:پیشگامان بنیادگرایی و احیاء طلبی اسلامی 77
سید جمال الدین 77
محمد عبده 79
عبدالرحمن کواکبی 80
مودودی 82
سید قطب
حسن البناء
82
83
فصل دوم:نظریه پردازی پیرامون علل ظهور و ضد غربی بودن جنبشهای بنیادگرایی اسلامی 84
گفتار اول:علل ظهور جنبشهای بنیادگرا 84
نگرش شرق شناسان جدید 86
نگرش جهان سوم گرایی جدید 87
عکس العملی در برابر غربی شدن 88
نظریه مارتین مارتی و اسمارت 89
ظهور ایالات متحده 89
دیدگاه هرایردکمجیان 90
دیدگاه خورشید احمد 90
گفتار دوم:علل ضد غربی بودن جنبشهای اسلام گرا 92
نگرش شرق شناسان جدید
نگرش جهان سوم گرایی جدید 93
94
دیدگاه فرید زکریا 95
فصل سوم:خشونت طلبی در جنبشهای بنیادگرای اسلامی :ماهیت،علل و انگیزه ها 97
گفتار اول:ماهیت اقدامات خشونت طلبانه در جنبشهای اسلامی،تروریستی یا شهادت طلبانه ،انتخابی یا استیصالی 98
گفتار دوم:عوامل و متغیرهای تسهیل کننده یا کنترل کننده خشونت طلبی در جنبشهای اسلام گرا 104
الف)متغیرهای تسهیل کننده توسل به خشونت 105
توجیهات ارزشی 105
سنت و سوابق تاریخی 105
اقتدار سازمانی و نهادی 106
سکولاریسم 106
سرکوب و فشار 106
مداخله خارجی 107
ب ) متغیرهای کنترل کننده توسل به خشونت 107
1- اصلاحات و توسعه اقتصادی 107
2- سیاست وحدت گرایانه 107
3- مسله فلسطین 108
4- مشارکت سیاسی 108
منابع بخش دوم 114
بخش سوم:سیر تحولات بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه از
1979ـ2002: تشدید یا تضعیف
مقدمه بخش 123
فصل اول:فراز و نشیب های بنیادگرایی اسلامی 124
گفتار اول : تحولات بنیادگرایی اسلامی قبل از 1979 124
الف ) دوره آگاه شدن از چالشهای جدید 127
ب ) ارائه چارچوب ها ی بدیل 127
گفتار دوم؛تحولات بنیادگرایی اسلامی پس از 1979:نشانه ها و شاخص های تشدید 128
الف ) تعدد میزان تحولات بنیادگرایانه 129
انقلاب اسلامی در ایران 129
تسخیر مسجد بزرگ کعبه 133
حمله شوروی به افغانستان 133
ب ) اتخاذ مواضع تهاجمی به جای تدافعی 135
ج ) چرخش از اسلام میانه رو به اسلام مبارز
د ) افزایش عملیات مسلحانه گروههای بنیادگرای اسلامی 136
138
هـ ) طرح دکترین دولت غیر سرزمینی و پیشقراولی بنیادگرایی سنی(وهابیت) 139
و ) واکنش غرب و اظهار نگرانی از بنیادگرایی اسلامی 140
گفتار سوم : تأثیر حوادث 11 سپتامبر بر بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه 143
فصل دوم:بنیادگرایی اسلامی در مصر و عربستان سعودی 146
گفتار اول:بنیادگرایی اسلامی و طیف های مختلف اسلام گرا در مصر 146
الف ) پیشینه بنیادگرایی اسلامی در مصر 146
ب ) جناح های اسلامی در مصر 148
1 ) اسلام دولتی (الازهر) 148
2 ) اسلام میانه رو(اخوان المسلمین) 149
علل و عوامل شکل گیری اخوان المسلمین 151
فعالیت های اولیه 151
شخصیت حسن البنا 151
مبانی فکری و اندیشهای اخوان المسلمین 152
اصول شش گانه اخوان المسلمین برای تحقق اهداف مورد نظر 153
استراتژی اخوان المسلمین برای دستیابی به اهداف 153
وجه تمایز اخوان المسلمین با سایر جنبشهای اسلامی 154
عوامل مؤثر در فراگیری اخوان المسلمین در مصر و خاورمیانه 156
3 ) جناح اسلام انقلابی 157
1 . جماعت اسلامی 158
2 . سازمان الجهاد 158
علل و چگونگی شکل گیری 158
تفکر و اندیشه حاکم 159
سازماندهی و ساختار درونی 160
شیوه عملکرد 161
الجهاد از مصر تا افغانستان 161
3 . منظمه التحریر الاسلامی 162
4 . جماعه المسلمین (التکفیر و الهجره) 163
سابقه و پیشینه 163
تفکر و اندیشه حاکم بر گروه 163
گفتار دوم:بنیادگرایی اسلامی در عربستان سعودی 164
الف ) ماهیت ، ریشه ها و تحولات بنیادگرایی در عربستان
ماهیت و ریشه های بنیادگرایی در عربستان
تحولات بنیادگرایی در عربستان و ظهور نسل جدید بنیادگرا
ب ) نقش بنیادگرایی اسلامی در تحولات اجتماعی و سیاسی عربستان
1 ) مشروعیت زایی و عامل کشور سازی 164
168
169
171
2 ) مشروعیت زدایی و چالش برانگیزی 171
شورش جهیمان العطیبی
ظهور اسامه بن لادن و تشکیل سازمان القاعده
ج )گروهها و جناحهای اسلام گرا در عربستان سعودی
جناح مذهبی
جناح تکنوکراتها
منابع بخش سوم 172
173
176
177
178
179
بخش چهارم : سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه
و تأثیر آن بر بنیادگرایی اسلامی در مصر و عربستان سعودی
مقدمه بخش 187
فصل اول:حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک و سرکوبگر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی 188
گفتار اول:تعامل سیاست خارجی آمریکا و نظامهای سیاسی در خاورمیانه 188
الف) اولویت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه:تشویق دموکراسی یا تعقیب منافع ملی 188
ب)نقش سیاست خارجی آمریکا در تداوم رژیم های غیر دموکراتیک 191
ج) علت حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک 193
ترس از روی کار آمدن اسلام گرایان 193
کمک به تحقق صلح خاورمیانه 197
سیاست حفظ وضع موجود 198
گفتار دوم: همسویی سیاست خارجی آمریکا با دولت مصر و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی 199
گفتار سوم:همسویی سیاست خارجی آمریکا با دولت عربستان سعودی و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی 206
فصل دوم:حضور نظامی مستقیم آمریکا در خاورمیانه و تأثیر آن بر جریان بنیادگرایی اسلامی 211
گفتار اول : پیامدهای سیاسی و فرهنگی حضور آمریکا در منطقه 211
گفتار دوم:واکنش گروههای بنیادگرا نسبت به حضور آمریکا در منطقه 214
الف) واکنش نظری ـ فقهی 214
ب) واکنش عملی (مبارزه جویانه) 217
ج) صدام گرایی 218
د) بن لادن گرایی و فراگیر شدن کیش بن لادنیزم 219
فصل سوم:حمایت آمریکا از اسرائیل و تأثیر آن بر آمریکا ستیزی و رفتار گروههای بنیادگرا در خاورمیانه 221
گفتار اول: حمایت ایلات متحده آمریکا از اسرائیل 221
الف ) علت ، میزان و شیوه های حمایت آمریکا از اسرائیل
علت حمایت آمریکا از اسرائیل 221
221
میزان کمک های آمریکا به اسرائیل 221
شیوه ها و روشهای گوناگون حمایت آمریکا از اسرائیل 222
ب ) پیامدهای منفی حمایت آمریکا از اسرائیل برحل بحران فلسطین 225
تداوم بقاء و استمرار سلطه رژیم صهیونیستی 225
انعطاف ناپذیری رژیم صهیونیستی 226
استمرار عملیات شهرک سازی و ممانعت از تشکیل یک دولت فلسطینی 227
گفتار دوم: رابطه آمریکا با اسرائیل و تأثیر آن بر موضع گروههای بنیادگرا نسبت به آمریکا در مصر و عربستان سعودی 229
الف ) جایگاه مسئله فلسطین در اندیشه اسلام گرایان 230
ب ) نقش و تأثیر حمایت آمریکا از اسرائیل بر آمریکا ستیزی اسلام گرایان در مصر و عربستان سعودی 231
منابع بخش چهارم 237
نتیجه گیری 245
فهرست منابع 272
طرح موضوع :
بنیادگرایی اسلامی نهضتی برخاسته از درون جوامع اسلامی و پاسخی دینی به بحرانها و آشفتگی های اجتماعی و سیاسی جوامع مسلمان بود . این جریان با پی بردن به فساد و بی عدالتی در جوامع اسلامی همواره در صدد اصلاح این جوامع بوده است وبا ارائه پیشنهادی مبتنی بر تمسک و بازگشت مجدد به اصول و مبانی اسلام در صدد بود راه درمان نابسامانیها و عقب ماندگی را در درون مذهب پیدا کند .
بنیادگرایی اسلامی با ویژگی ها و اهداف فوق همواره در طول تاریخ اسلام استمرار داشته و با پسرفت و پیشرفت هایی که داشته است وارد قرون جدید (20 و 21 ) گردید .
بنیادگرایی در دوران جدید ، که می توان شروع رسمی آن را از سید جمال الدین اسد آبادی دانست علاوه بر تعقیب اهداف پیشین که مبنی بر اصلاح و مبارزه با فساد در جوامع اسلامی بود ، هدف و خواست تازه ای پیدا کرد : یعنی مبارزه با هجوم استعمار گران خارجی به سرزمین های اسلامی .این عامل از آن زمان تا کنون به صورت یکی از اهداف اصلی این جریان باقی مانده است . یا به عبارتی می توان گفت همین عامل نقش عمده ای در پیدایش و تداوم جریان بنیادگرایی اسلامی در دوران جدید داشته است .
لازم به ذکر است که مسئله تهاجم غرب به سرزمینهای اسلامی از همان ابتدا با واکنش این جوامع روبرو بوده است اما این واکنشها بیشتر در شکل و قالب های غیر اسلامی صورت گرفته است . به ویژه از نیمه دوم قرن بیستم که چارچوبهای مارکسیستی ، ملی گرایی و ناصریسم بیشتر در منطقه خاور میانه نفوذ داشتند و اسلام گرایی یا چارچوب مبارزاتی مبتنی بر عقاید اسلامی در حاشیه قرار داشت . اما به دنبال ناتوانی این مکاتب و ادامه گسترش نفوذ غرب در جوامع اسلامی گرایش روز افزونی به سمت جایگزینی دینی و طرحی اسلامی برای بسیج توده ها جهت مبارزه با هجوم گسترده غرب به وجود آمد و به دنبال آن اندیشه بنیادگرایی از اقبال فراوانی برخوردار شد که نتیجه آن گسترش دامنه بنیادگرایی اسلامی در بیشتر سرزمینهای اسلامی به ویژه آن دسته که گرفتار نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی بیشتری بودند می باشد .
فراگیر شدن بنیادگرایی اسلامی از نیمه دوم قرن بیستم تا کنون به حدی بود که عده ای از اندیشمندان را بر آن داشت تا گمان کنند بنیادگرایی اسلامی پدیده ای جدید و مربوط به قرن اخیر است و حتی عده ای نقطه شروع آن را از سال 1979 م و وقوع انقلاب اسلامی در ایران دانستند .
ضمن عقیده به اینکه تاریخ رسمی شروع بنیادگرایی اسلامی در قرون اخیر از سید جمال الدین بوده است اما بدون شک از آن زمان تا کنون تحولاتی رخ داده است که هر کدام نقطه عطفی در جریان بنیادگرایی اسلامی به شمار می روند و به تنهایی می توانند سرآغاز فصل جدیدی در تحولات اسلامی به حساب آیند . مثلا در سال 1928 م تشکیل جنبش « اخوان المسلمین » توسط حسن البناء در مصر بنیادگرایی اسلامی برخاسته از سید جمال الدین و شاگردانش را که تقریبا کم توان شده بود دوباره تقویت و چند گام جلو تر برد . اما اقدام حسن البناء نیز در مقایسه و رقابت با مکاتب فکری دیگر از جمله ناصریسم ، ناسیونالیسم و مارکسیسم و … که در منطقه خاورمیانه رایج بود در حاشیه قرار گرفت ولی با شکست اعراب از اسرائیل در سال 1967 م و وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979 م نه تنها بنیادگرایی اسلامی جانی دوباره گرفت بلکه از آن زمان تا کنون هیچ رقیب فکری دیگر توان مقابله با آن را پیدا نکرد و همیشه در در مرکز تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه قرار داشته است .
گذشته از سیر تحولات وتکوین بنیادگرایی اسلامی که به اختصار اشاره شد باید افزود که علی رغم تداوم تاریخی ، بنیادگرایی در هر دوره ای شکل و قالب خاصی داشته است و به تناسب زمان و مکان اهداف و خواسته های آن متفاوت بوده است . علاوه بر این در هر دوره ای احیاء گران به دنبال اهداف متفاوتی بوده اند ، عده ای خواهان تغییر جامعه و عده ای خواهان تغییر فرد و عده ای نیز خواهان تغییرات همه جانبه بوده اند . همچنین در راستای اجرای این اهداف عده ای موعظه و نصیحت و عده ای اسلحه را برگزیده اند .
این پیچیدگی و گستردگی اهداف و شیوه ها باعث اختلاف نظر های زیادی در مورد ماهیت و حتی تعریف و تشخیص بنیادگرایی اسلامی شده است . به گونه ای که برای نام گذاردن بر حرکت اسلام خواهی از اصطلاحاتی چون اسلامگرایی ، بنیادگرایی ، اسلام سیاسی و … استفاده کرده اند که اگر چه از لحاظ گسترش دامنه واژه های معادل مفید می باشد اما از آنجا که این اصطلاحات گاه تحت فشارهایی از جمله فرار از برچسب های ناروا به این جریان استخراج و به کار برده شده است لذا نه تنها تمایز های میان گروههای طرفدار این جریان را به خوبی نمایان نمی سازد بلکه بر ابهام و پیچیدگی درک پدیده بنیادگرایی اسلامی نیز افزوده است.
هر گاه برداشت اندیشمندان غربی از بنیاد گرایی اسلامی راکه اکثرا با مشاهده برخی جلوه های این جریان، -مثل اقدامات قهر آمیز و ضدیت با غرب-، بی درنگ آنها رامعادل و همسان با اصل و ماهیت بنیادگرایی اسلامی در نظر می گیرند اضافه کنیم متوجه می شویم که انحرافات و سوء برداشت ها اعم از اینکه آگاهانه یا عامدانه باشد یا از روی ناآگاهی و شناخت کم، فهم پدیده بنیادگرایی اسلامی را بسیار مشکل زا کرده است . و از آنجا که قضاوت های بعدی هم بر پایه این اطلاعات صورت می گیرد لذا مایه تحلیل ها و تفسیر هایی قرار می گیرد که در آن هیچ مرزی میان تروریسم ، افراط گرایی ، خشونت طلبی و اسلام گرایی وجود ندارد.
بدین خاطر است که حتی نظریه پردازی پیرامون علل ظهور و همچنین علت خشونت طلبی و به ویژه آمریکا ستیزی این گروهها نیز خلاف واقعیت است مثلا در مورد علت خشونت طلبی گروههای بنیادگرای اسلامی که مرکز ثقل تحقیق نیز می باشد ، عده ای آن را ناشی از ماهیت و ذات تفکر بنیادگرایانه ، یعنی مبانی اسلام می دانند ، عده ای دیگر نیز آن را ناشی از جاذبه های فرهنگ غربی و ناتوانی فرهنگ اسلامی و گروهی دیگر فقر و سرخوردگی را عامل اصلی ظهور و خشونت طلبی این گروهها می دانند . در حالی که واقعیت این است که مجموعه عوامل پیچیده ای دست در دست هم داده اند تا از شیوه های اقدام مختلف ( قهر آمیز ، فکری ـ فرهنگی و سیاسی ) شیوه قهر آمیز از اقبال زیادی برخوردار شود که مجموعه این عوامل را می توان در دو دسته عوامل محیطی _ سیاسی و عوامل عقیدتی و ایدئولوژیک جای داد .
عوامل محیطی _ سیاسی را نیز می توان در سه سطح بررسی کرد :
عوامل داخلی ، عوامل منطقه ای و عوامل فرا منطقه ای که در میان آنها تمرکز تحقیق بر عوامل فرا منطقه ای و نقش آنها در شیوه رفتار ( مسالمت آمیز یا خشونت آمیز ) گروههای اسلام گرا می باشد که چه به طور مستقیم و بلافاصله و چه به طور غیر مستقیم و از طریق تأثیر گذاری بر عوامل داخلی تأثیر گذار بر شیوه رفتار این گروهها ایفای نقش کرده اند . اما از آنجا که عوامل فرا منطقه ای هم می تواند بسیار متنوع باشد ، بررسی همه آنها امکان پذیر نیست . لذا به ملموس ترین و مشهود ترین عامل یعنی رفتار سیاسی برونمرزی ایالات متحده و نقش آن در خشونت گرایی و اقدامات قهر آمیز گروههای اسلام گرا می پردازیم .
از آنجا که تمرکز اصلی تحقیق بر نقش عوامل فرا منطقه ای بر جریان بنیادگرایی اسلامی است لذا لازم است به طور مختصر به ارتباط و موضع گیری غرب نسبت به بنیاد گرایی اسلامی ، هم در جایگاه یک عامل اصلی برای ظهور مجدد بنیادگرایی و هم یک عامل مهم در افراط گرایی و خشونت طلبی این گروهها اشاره شود .
همانگونه که آمد نفوذ و هجوم غرب به سرزمین های اسلامی یک عامل قوی و پایدار در بروز مجدد بنیادگرایی اسلامی معاصر بوده است و بر این اساس در هر دورهای یک کشور غربی به عنوان نماد استعمار و سلطه غرب مورد خشم و غضب گروههای بنیادگرای اسلامی بوده ، گاه این کشور انگلیس گاه فرانسه و هم اکنون نیز آمریکا می باشد . اما نکته جالب توجه این است که اگر چه این بنیادگرایی اسلامی بود که به عنوان پاسخی به هجوم سهمگین غرب تا اواخر دهه 1960 م جسته و گریخته واکنش می داد اما از دهه 1970م به بعد غرب نیز به این پدیده واکنش نشان می داد که در فرم های مختلف از جمله تلاش برای شناخت ماهیت وچگونگی این جریان جهت مقابلهء آسان تر با آن ، همکاری با گروهی ودشمنی با گروه دیگر یا به عبارت دیگر سرکوب یکی وتشویق دیگری ( مثل عمل دو گانه آمریکا در برابر بنیادگرایان شیعه وسنی ، که بنادگرایی در ایران را سرکوب ، ردر عوض بنیاد گرایی در عربستان وافغانستان را مورد حمایت قرار داد) صورت گرفته است .
البته از همان زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران غرب به ویژه آمریکاعمق خطر بنیادگرایی اسلامی را درک کرده بود وکما بیش در صدد جوسازی علیه آن بود اما پس از فروپاشی شوروی واز میان رفتن ایدئولوژی کمونیسم بود که تلاش خود را برای محصور ، کنترل ویا ریشه کن کردن آن متمرکز نمود .بویژه اینکه از دهه 1990م به بعد هم بنیادگرایان سنی به ویژه در عربستان که زمانی ابزاری برای تحقق اهداف آمریکا بودند به دشمنان آن تبدیل شدند .
بدین گونه دوعامل در تمرکز مبارزه آمریکا علیه بنیاد گرایی اسلامی در دهه 90 نقش داشت یکی فروپاشی شوروی ونیاز به خلق یک دشمن جدید ایدئولوژیک به جای کمونسم بود تا آمریکا با استدلال باقی ماندن تهدید علیه غرب بتواند بر اساس آن اتحادها وائتلافها یی راحول اهداف خود ایجاد کند ، دیگری دشمنی بنیادگرایان سنی با آمریکا به ویژه در عربستان بود .لذا در این ایام بنیاد گرایی اسلامی به عنوان تهدید کنندهء جهان غرب جایگزین خطر سرخ گردید وازآن پس تحت عنوان خطر سبز باید باآن مقابله می شد.اما این مقابله در لفافه ای ازدفاع از حقوق بشر ،مبارزه باتروریسم وایجاد ثبات در جهان وخاور میانه و… صورت می گرفت .
نکته لازم به اشاره دیگر این است که مقطع زمانی 1979تا2002 در جریان بنیاد گرایی اسلامی بنا به دلایل زیر بسیار متفاوت ومتمایز از سایر مقاطع در تاریخ بنیاد گرایی اسلامی می باشد .
1-تعداد تحولات بنیادگرایانه ، منظور تحولاتی که یا ریشه آنها اندیشه بنیادگرایی بوده است یا بر این تفکر تاثیر گذاشته اند.
2- ویژگی های منحصر به فردی که جریان بنیاد گرایی اسلامی در این مقطع پیدا کرده است .در اثبات مورد اول ذکر موارد ذیل گواه خوبی می باشد .
وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، تشکیل سازمانهای جهادی و مسلحانه در لبنان و فلسطین و پیگیری مبارزات سابق ضد اسرائیلی وآمریکایی در چارچوب جدید اسلامی ،ترور انور سادات ریس جمهور مصر ، تسخیر مسجد بزرگ کعبه توسط گروهی از سلفی های عربستان سعودی ، تشکیل گروهای جهادی در افغانستان پس از حمله شوروی به آن ،ایجاد انشعابات گوناگون در اخوان المسلین بزرگترین جنبش اسلامی در قرن اخیر و گرایش به اقدامات قهر آمیز توسط این شاخه های جدید از جمله الجهاد ، جماعه المسلمین ، … در مصر و سوریه ، تشکیل سازمان القاعده پس از وقوع جنگ دوم خلیج فارس و حضور نیروههای آمریکایی در سرزمین های اسلامی و در نهایت وقوع حوادث 11 سپتامبر که به گروههای اسلام گرا نسبت داده شده است و همچنین عملیاتهای شهادت طلبانه علیه نیروهای خارجی در عراق که بعضا از طرف گروههای اسلام گرا صورت گرفته است .
یکی دیگر از معیارهای تفاوت و تمایز مقطع مورد نظر در تاریخ بنیاد گرایی اسلامی ویژگی های منحصر به فرد آن می باشد که عبارتند از : الف ) گسترش و فراگیر بودن . ب ) تجویز و اعمال شیوه های قهر آمیز از طرف اکثر گروههای اسلام گرا ـ حد اقل در مقاطعی خاص ـ می باشد . بر این اساس می توان مقطع فوق را کاملا از تاریخ هزار و سیصد ساله اش جدا ساخت و به دنبال علل و عواملی جدای از عوامل تاریخی و فکری آن گشت . یا اینکه حداقل باید ریشه های این تحولات را کمتر در گذشته خیلی دور پیدا کرد . ج ) با اینکه بنیادگرایی اسلامی طیف های مختلفی را در بر می گیرد و همیشه هم از نظر اهداف و هم از جهت شیوه اقدام متنوع بوده است اما واقعیت این است که هر جا از آن سخن به میان می آید و هر جا کتاب ومقاله ای نوشته شده است این تنوع را نادیده گرفته وتنها در صدد القاء این اندیشه هستند که بنیاد گرایی مساوی با خشو نت طلبی و اقدامات تروریستی است و بنیاد گرا خشونت طلب است . این بر چسب ها خود حکایت از ویژگی سومی برای بنیاد گرایی اسلامی دارد ، یعنی قدرت وتوان چالش بر انگیزی وحتی گسترش فعالیت های فرامرزی و قارهای آن است ، به گونه ای که امروز مشاهده می شود برخی گروههای بنیادگرا از دکترین دولت غیر سرزمین سخن می گویند ودیگر در خانه های خود منتظر هجوم غرب نیستند بلکه به استقبال آن در کشورهای غربی می روند. ( چون یکی از اهداف گروههای بنیاد گرا مبارزه با نفوذ غرب بود یعنی عاملی که در حکم قابله ای برای تولد این گروهها انجام وظیفه کرد .)
از آنجا که عنوان تحقیق مورد نظر بنیادگرایی اسلامی می باشد لذا در پایان لازم به ذکر است بررسی کتب و مقالات نشان می دهد که از این اصطلاح برای خطاب کردن هر سه طیف فکری درون جریان اسلام خواهی استفاده شده است . گاه این اصطلاح برای مورد اشاره قرار دادن گروههای واپس گرا و متحجر به کار برده شده و گاه در اشاره به گروههای ترقی خواه و اصلاح طلب که در این معنی معادل همان اسلام گرایی است و گاه نیز به صورت اصطلاحی عام به کار برده شده است و به گونه ای بی طرفانه جریان احیاء طلبی اسلامی را توصیف می کند که هم می تواند مثبت باشد و هم منفی ، هم در درون آن گروهها و افراد روشنفکر و اصلاح طلب و به عبارتی متجدد وجود دارد و هم گروهها و افراد تاریک اندیش .
آنچه می تواند پایه استدلال تحقیق در کاربرد این اصطلاح در اشاره به نوع طیف فکری مورد نظر ( متجدد ، متحجر یا سنت گرا ) باشد بررسی چیستی ، اهداف ، ابزار ، موقعیت کنونی و همچنین قدرت تحول زایی و چالش برانگیزی آن در برابر جهان غرب بویژه ایالت متحده و متحدان منطقه ای آن می باشد .
از انجا که دو طیف دیگر یعنی سنت گرا و متحجر نه تنها استعداد و توانایی ویژگیهای فوق را ندارند بلکه در ماهیت خود منشأ تفرقه و اختلاف و لذا نفوذ پذیری جوامع اسلامی هستند ، خود به خود روشن می شود که این اصطلاح در خطاب به گروههای اصیل اسلام گرا به کار می رود . اما از آنجا که هدف این تحقیق بحث های ارزش مدارانه و قضاوت ارزشی نیست به همین خاطر گزینش اصطلاح بنیادگرایی را تنها در کاربردی عام و بی طرفانه انجام داده است .
2ـ سوال اصلی
بدون شک هر پژوهشی یک هدف بنیادی بر مبنای طرح یک سؤال اساسی را دنبال
می¬کند . همانطور که در علت انتخاب موضوع تحقیق حاضر عنوان شد حوادث 11 سپتامبر و سؤالات فراوانی که در مورد علت وقوع آن مطرح شد انگیزه ای برای انجام تحقیق حاضر می باشد لذا با توجه به مطالعات انجام شده ، محقق به دنبال این سؤال است که :آیا سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بر جریان بنیادگرایی اسلامی و شیوه اقدام جنبشهای بنیادگرا در خاورمیانه تأثیر داشته است؟
3ـ سوالات فرعی
برای تجزیه و تحلیل و فهم دقیق سؤال اصلی و رسیدن به پاسخی مناسب برای آن ، سؤالاتی فرعی مطرح می شود که طی فصول مختلف تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و به آنها پاسخ داده خواهد شد براین اساس سؤالات فرعی تحقیق حاضر نیز به شرح زیر است :
1. چه عواملی در فرایند تصمیم گیری در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نقش دارند؟
2. ویژگی ها و اهداف بنیادگرایی اسلامی کدامند؟ و آیا پدیده بنیادگرایی اسلامی در خاورمیانه از سال1979 تا 2002 سیر صعودی داشته است یا نزولی ، سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در این روند چه نقشی داشته است ؟
3. آیا حمایت آمریکا از رژیم های غیر دموکراتیک و تعقیب کننده گروههای اسلام گرا بر تشدید جریان بنیادگرایی اسلامی و موضع گیری آنها نسبت به آمریکا تأثیر داشته است؟
4. آیا حمایت آمریکا از اسرائیل در تشدید بنیادگرایی اسلامی و اقدامات ضد آمریکایی آنها تاثیر داشته است ؟
5. آیا حضور نظامی آمریکا در منطقه برجریان بنیادگرایی اسلامی و آمریکا ستیزی آنها تأثیر داشته است ؟
4ـ فرضیه تحقیق
از آنجا که پاسخ به سؤال اصلی هر تحقیق باید با تکیه بر مطالعات و بررسی های علمی مبتنی بر شواهد و اسناد معتبر باشد تا ضمن ارتباط منطقی میان سؤال و پاسخ قابل دفاع نیز باشد لذا بر اساس بررسی ها و مطالعات انجام شده پیرامون سوال اصلی پژوهش حاضر فرضیه مطرح شده نیز بدین گونه است :
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا مبنی بر حمایت از اسرائیل و رژیم های غیر دموکراتیک و حضورنظامی مستقیم در منطقه باعث تشدید بنیادگرایی اسلامی و توسل جنبشهای بنیادگرای اسلامی به اقدامات خشونت طلبانه علیه آمریکا شده است.
5 ـ تعریف مفاهیم
سیاست خارجی
یک راهبرد یا جریان برنامه ریزی شده از تصمیمات اتخاذ شده توسط تصمیم گیرندگان یک دولت در تعامل با دیگر دولتها یا دیگر بازیگران بین المللی، با هدف بدست آوردن اهداف مشخص که در چارچوب منافع ملی تعریف شده است.
بنیادگرایی اسلامی
نهضتی که به ارزشهای اولیه اسلامی معتقد است و پیروزی و بهروزی کشورهای اسلامی را در بازگشت به آن ازرشها می داند . این واژه معمولا از سوی رسانه های گروهی غرب برای اشاره به جنبشهای اسلامی ، احیاءگری اسلامی ، اصول گرایی اسلامی و بیداری اسلامی به کار رفته است . همچنین احیاگری اسلامی به معنی بازگشت به اصول بی آلایش اسلامی، بازگشت به قرآن و سنت نبوی درسطوح مختلف فردی و اجتماعی می باشد . به سخن دیگر بنیادگرایی اسلامی عکس العمل احساسی، معنوی، روحی و سیاسی مسلمانان به یک بحران اجتماعی، اعتقادی و سیاسی گریبانگیر کشور های اسلامی به ویژه در خاورمیانه است . این عکس العمل علاوه بر ترس از «غربی شدن» فرهنگ اسلامی، به واکنش در برابر مداخله مستقیم غرب در مناطق اسلامی در دهه های گذشته نیز معطوف است .
جنبش اسلامی
منظور حرکت و کوششهایی می باشد که در راستای اعتراض به وضعیت انحطاط و فسادآلود جوامع مسلمان و مبارزه با نفوذ غرب در این جوامع صورت می گیرد . این کوششها ضمن برخورداری از پشتوانه ایدئولوژیکی از حمایت مردمی وسیعی نیز برخوردار هستند .
به عبارتی جنبشهای اسلامی را باید حرکتهایی سیاسی و اجتماعی دانست که در طول تاریخ اسلام در اعتراض به بحرانهای سیاسی و اجتماعی جوامع مسلمان شکل گرفته اند و با تجویز و توصیه بازگشت به اصول و مبانی اسلامی درصدد اصلاح وضع موجود می باشند .
خاورمیانه
اگر چه خاورمیانه اصطلاحی است مبهم که از بدو پیدایش آن تا کنون به محدوده جغرافیایی مشخصی اطلاق نشده است که مورد تأکید همگان باشد اما هدف از کاربرد این اصطلاح اشاره به منطقه ای اسلامی است که مرکب از کشورهای ایران، ترکیه، عراق، اردن هاشمی، سوریه، لبنان، فلسطین، مصر، امارات متحده عربی، بحرین، عربستان صعودی، قطر،کویت، عمان و یمن می باشد. که ازمیان این کشورها نیز به طور موردی به بررسی جریان بنیادگرایی اسلامی در مصر و عربستان سعودی پرداخته شده است.
شیوه اقدام
منظور روشی است که گروههای بنیادگرا برای رسیدن به اهداف و خواسته های خود درپیش میگیرند یا واکنشی که در برابر موانع و مشکلات پیش رو از خود نشان می دهند . در این مورد می توان گفت گروهها بنیادگرای اسلامی از ابتدای پیدایش تا کنون از سه روش برای رسیدن به خواسته های خود استفاده کرده اند: روش فکری ـ فرهنگی،سیاسی و قهرآمیز. اهمیت شیوه اقدام این گروهها به حدی است که امروزه بر هیمن اساس به شناخت و تمایز این گروهها در دو دسته مسلحانه و مبارز و اصلاح طلب و میانه رو پرداخته میشود.
تشدید
بکار بردن این اصطلاح علاوه بر نشان دادن استمرار جریان بنیادگرایی اسلامی بیانگر رشد سریع و همراه با اقدامات قهر آمیز و خشونت طلبانه این جریان می باشد . به عبارت دیگر این اصطلاح برای نشان دادن غلبه شیوه قهرآمیز بر شیوه های فکری ـ فرهنگی و سیاسی نزد گروههای بنیادگرا در مقطع مورد نظر ( 1979 تا 2002 )می باشد .
6ـ مفروضات
1. میان نوع نظام سیاسی در خاورمیانه وشیوه اقدام گروههای بنیادگرای اسلامی رابطه مستقیمی وجود دارد . به عبارتی هرچه فضای سیاسی جامعه بازتر باشد رفتار این گروهها مسالمت آمیزتر خواهد بود و با لعکس.
2. سیاست خارجی محافظه کارانه وطرفدار حفظ وضع موجود ایالات متحده آمریکانقش مهمی درتداوم و بقاء رژیم های غیر دموکراتیک در خاورمیانه داشته است .
3. همان گونه که بحران فلسطین نقش مهمی درافراطی شدن گروههای بنیادگرا داشته است، حل آن نیز باعث تعدیل رفتار این گروهها می شود .
4. خروج نیروههای آمریکایی از منطقه باعث کاهش اقدامات قهر آمیز علیه این کشور و متحدان منطقه ای اش می شود .
5. دشمنی و آمریکا ستیزی گروههای اسلام گرا بیشتر از آنکه ریشه در عقاید دینی آنان داشته باشد ناشی از برخی سیاست های خارجی آمریکا می باشد.
7ـ اهمیت و علل انتخاب موضوع
با وقوع حوادث 11 سپتامبر بار دیگر دنیای اسلام مورد اتهام قرار گرفت وباور به برخورد تمدنها در اذهان غربیان جان دوباره ای گرفت ایالات متحده نیز که یک فرصت طلایی پیدا کرده بود با کمک رسانه های پر بیننده وپر شنونده خود سعی در تحریک بیشتر افکار عمومی جهانیان علیه اسلام ومسلمانان نمود براین اساس در همان ساعات اولیه حوادث از جنگ صلیبی سخن به میان آمد ومسلمانان در برخی از کشورهای غربی تحت فشارهای مختلف روحی وروانی قرارگرفتند . اما با فروکش کردن احساسات اولیه و بر قراری آرامش نسبی پس از حوادث 11 سپتامبر ، جهان غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا در تلاش برای زدودن آثار منفی ناشی از سوء تفاهمی که نسبت به دین اسلام ومسلمانان شده بود کوشید این اقدام را منحصر به گروهها و جنبشهای اسلام گرا و به تعبیر خودشان افراط گرا و تروریست بداند.
در همین راستا جهت اشاره ومورد خطاب قرار دادن آنها بار دیگر در سطح وسیعی از اصطلاح بنیاد گرا وبنیادگرایان اسلامی استفاده شد ، همان اصطلاحی که در سال 1979 با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سقوط متحد نزدیک واستراتژیک آمریکا ورد زبان اکثر اندیشمندان وسیاستمداران غربی به ویژه آمریکایی شده بود وبا ترور هم پیمان دیگر آمریکا یعنی انورسادات رئیس جمهور مصر وسپس عملیاتهای ضد آمریکایی در لبنان که توسط گروههای اسلام گرا صورت می گرفت و مقاومتهای بعدی در برابر آمریکا ومتحدان منطقه ای اش به مسئله ای کاملا امنیتی تبدیل شده بود. بر این اساس ایالات متحده آمریکا با برخورداری از سلطه و نفوذ گسترده رسانه ای ، هر گونه مقاومت و مخالفت اسلامی با خود و متحدان منطقه ای خود را در این چارچوب وتحت این عنوان مورد بررسی وچاره اندیشی قرار داد . لذا ابتدا تلاش کرد بنیاد گرایی اسلامی را به عنوان یک پدیده تهدید زا وصلح زدا که امنیت جامعه جهانی را به مخاطره می اندازد معرفی نماید . به گونه ای که بنیاد گرایی اسلامی مقدمه ای برای تروریسم یا پرورش دهنده تروریسم القاء می شد. البته سوابق اقدامات قهرآمیز گروههای اسلام گرا نیز پذیرش این فرض را تسهیل می کرد. حال وقوع حوادث 11 سپتامبر نیز می توانست یک دلیل برای حقانیت آمریکا باشد به گونه ای که حتی برخی از اندیشمندان مسلمان یا بخشی از افکار عمومی جوامع اسلامی نیز با آمریکا ابراز همدردی نمودند و ضمن محکوم کردن این حوادث از گروههای اسلام گرای مسلحانه درخواست توقف این گونه اقدامات کردند . آنها می افزودند این امر هم به ضرر اسلام است و هم پای آمریکا را به منطقه باز می کند و دلیلی برای سیاستهای مداخله جویانه آن کشور می شود.
اما در مقابل این گروه ، عده ای دیگر بدون اینکه در رد خشونت طلبی واقدامات تروریستی به خود شک راه دهند از اعماق وجودشان حوادث 11 سپتامبر را به عنوان تبیهی برای أمریکا ستودند، البته آنها بیشتر به پیام آن فکر می کردند نه ریخته شدن خون افرادی بی گناه ، پیامی که هشداری برای افکار عمومی آمریکا و زمامداران آن بود که برای یکبار هم که شده آنچه را خود بر سرمردم دیگر کشورها می آورند احساس کنند .
بدین ترتیب می بینیم در برابر یک واقعیت ـ حوادث 11 سپتامبر ـ دو برداشت کاملا متضاد وجود دارد عده ای آ مریکا وسیاست هایش را موجد آن و عده ای دیگر بنیاد گرایان ومبانی ایدئولوژیکی آنان را . اما آنچه برداشت غالب وفراگیر در جهان است سرزنش ومتهم کردن گروههای اسلام گرا می باشد که هم از طرف دوستان وهم از طرف دشمنان مورد حمله قرار گرفتند .
ازآنجا که این مسئله گروههای بنیاد گرا را از یک طرف در جایگاه مجاهدان راه یزدان واز طرف دیگر پیروان راه شیطان قرار داده است و هر گروه نیز برای خود دلایلی دارند بدین خاطر انگیزه ای ایجاد شد تا کمی مستدل تر ومطمئن ترگروههای فوق واقداماتشان را ـ گاه از شعارهای خیابانی ضد آ مریکایی تا حادثه ای بی نظیر در جهان مثل 11 سپتامبر و از سنگ انداختن تا شاید در آینده به کارگیری سلاحهای مخرب تر را در بر می گیرد ـ در یکی از دو دسته فوق جای داد . البته تحقق این امر هم به صورت مستقیم وهم به صورت غیرمستقیم و از طریق پیدا کردن مسبب و علل های دست یازیدن به این اقدامات صورت می گیرد.
همانطور که آمد حوادث 11 سپتامبر و مورد حمله قرار گرفتن آمریکا جرقه ای برای گزینش موضوع تحقیق بوده است وبا تفکر در مورد آن ، سوال و فرضیه تحقیق طرح و تدوین شده اند . گذشته از آن ، مسئله مهم این است که این عملیات به گروههای اسلام گرا نسبت داده شده است . محقق نیز ضمن پذیرش این مسئله ـ تا روشن نشدن ماهیت واقعی گروههای دخیل دراین عملیات ـ و با توجه به سوابق گذشته بر این عقیده است که شیوه رفتاری غالب و مسلط در میان گروهای اسلام گرا نسبت به آمریکا شیوهای قهر آمیز و همراه با تنفر بوده است ، اما بدون تلاش برای رد یا تحسین آن و همچنین بدون تلاش برای ارزش گذاری و قضاوت ارزشی در مورد ماهیت این اقدامات سعی کرده از نگاه و زاویه ای جدید آن را بررسی کند . به عبارتی به دنبال بررسی این امر است که چه ویژگی هایی در سیاست خارجی خاومیانه ای آمریکا وجود دارد که در حکم مجوزی برای دست زدن به اقدامات خشونت آمیز علیه آمریکا می باشد.
چند فرض اولیه انگیزه بیشتری در محقق برای این نگاه جدید ایجاد کرده است که عبارتند از:
1- خشونت طلبی و اقدامات تروریستی علیه آمریکا محدود به گروههای اسلام گرا نیست . طبق آمارهای اعلام شده یک سوم از مجموعه اقدامات تروریستی در جهان علیه آمریکا صورت گرفته است و از 31 در صد در دهه 1980 به 37 درصد در دهه 1990 افزایش یافته است و از آن زمان تاکنون نیز روندی صعودی داشته است .
2- در تفکر و اندیشه بنیادگرایی اسلامی هیچ مشروعیتی برای خشونت طلبی و اقدامات تروریستی وجود ندارد و اگر گاه در سوابق تاریخی یا متون دینی به آن اشاره شده است تنها به عنوان آخرین ابزار و راه حل و آن هم مقید به شرایط خاص می باشد .
3- اگر اقدامات قهرآمیز علیه آمریکا ریشه در مبانی فکری و ایدئولوژیکی گروههای بنیادگرای اسلامی دارد پس باید به همان میزان با دیگر کشورهای غربی نیز خصومت داشته باشند . ( البته این گروهها همیشه معتقد به اختلاف میان فرهنگ اسلامی با غرب هستند اما این اختلاف به خودی خود هرگز منجر به خصومت نمی شود .)
4- آمریکا ستیزی در میان مسلمانان به طور اعم و در میان گروههای بنیادگرا به طور اخص مربوط به سه دهه اخیر است و در دهه های 1950 و 1960 ایالات متحده آمریکا نزد مسلمانان منطقه از چهره نسبتا مطلوبی برخوردار بود .
بنابراین تلاش برای علت یابی اقدامات ضد آمریکایی توسط این گروهها ضمن کم رنگ کردن اجتناب ناپذیری برخورد تمدنها به ویژه میان اسلام و غرب ، افکار عمومی جهان به طور اعم و جهان اسلام به طور اخص را نسبت به این گروهها جلب و از نگاههای سؤال برانگیز به آنها خواهد کاست و در نتیجه موجب نوعی همدلی و هم صدایی با آنها و به تبع آن توجه به اهداف و خواسته های آنها می شود . خود این امر هم باعث معتدل و میانه رو شدن این گروهها و برخورد های مسالمت آمیز می گردد .
8ـ بررسی متون وآثار
در مورد پدیده بنیادگرایی اسلامی کتب و مقالات فراوانی نوشته شده است از جمله کتاب بسیار مفید و ارزشمند جناب آقای هرایردکمجیان تحت عنوان اسلام در انقلاب ، (جنبشهای اسلامی در جهان عرب)، اسلام گرایی در مصر نوشته یعقوب توکلی، مصر از زاویه دیگر نوشته جمیله کدیور، شکست تجربه اسلام سیاسی نوشته الویه روا، پیامبر و فرعون نوشته ژیل کوپل و . . . با این وجود به جز قسمتی از کتاب هرایردکمجیان در هیچ جا به رابطه میان سیاست خارجی آمریکا و بنیادگرایی اسلامی به طور جامع و منسجم پرداخته نشده است و اکثر مقالات و کتب نیز به طور پراکنده به آن اشاره کرده اند. بویژه در مورد جنبه های مورد نظر سیاست خارجی آمریکا یعنی حمایت از اسرائیل و رژیم های غیر دموکراتیک و حضور نظامی در منطقه و تاثیر آنها بر موضع گیری گروههای بنیادگرا،کتاب یا مقاله ای نوشته نشده است لذا از این لحاظ موضوع تحقیق میتواند تازگی داشته باشد .
9 ـ اهداف پژوهش
از جنبه علمی: پژوهش حاضر از آن جهت که با نگاه جدیدی خشونت گرایی در گروههای بنیادگرایی اسلامی و آمریکا ستیزی آن را بررسی کرده است و بر خلاف تصورات رایج در مورداقدامات قهرآمیز برخی از این گروهها که منشأ آن در تفکر بنیادگرایانه دانسته می شود، در علت یابی خشونت طلبی در این گروهها بیشتر بر عوامل بیرونی و خارج از مبانی فکری آنها تمرکز داشته است،می تواند تازگی خاصی داشته باشد.
از جنبه کاربردی: شناخت بیشتر و عمیق تر این جریان بویژه درک علل اتخاذ شیوه های قهرآمیز توسط این گروهها ، ضمن اینکه از برداشتهای منفی و کلیشه ای دربارة آنها خواهد کاست، فضایی را ایجاد می کند که در آن سیاست گذاری در مورد این گروهها با همدردی بیشتری صورت پذیرد، خود این امر نیز تأثیر بسزایی بر مسالمت آمیز شدن این گروهها خواهد داشت.
10 ـ نقطه نقل پژوهش
ازنظر موضوعی: تمرکز و تکیه اصلی پژوهش بر رابطه میان عوامل محیطی و سیاسی و خشونت گرایی گروههای بنیادگرای اسلامی میباشد که از میان این عوامل که خود در سه سطح داخلی ، منطقه ای و فرا منطقه ای قابل بررسی هستند به عوامل فرا منطقه ای، و از آن میان به سیاست خارجی آمریکا پرداخته شده است،که به طو
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
چکیده ۵
واژگان کلیدی ۶
مقدمه ۶
ضرورت واهمیت موضوع ۷
هدف تحقیق ۸
نگاهی گذرا به اوضاع جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی افغانستان ۸
الف ) جغرافیای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی کشور افغانستان ۸
۱٫ جغرافیای طبیعی افغانستان ۸
۲٫ ساختار اجتماعی و قبیله ای افغانستان ۹
اوضاع اقتصادی افغانستان ۱۰
ب) تحولات تاریخی افغانستان ۱۱
تحولات افغانستان در قرن بیستم ۱۱
علل گرایش مهاجرین افغانی به پاکستان و ایران ۱۲
یافته های تحقیق ۱۳
الف ـ ویژگیهای جمعیتی اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی. ۱۳
توزیع جمعیت مهاجران خارجی ۱۳
توزیع نسبی مهاجران خارجی به تفکیک گروههای سنی ۱۷
نسبت جنسی مهاجران خارجی ۲۰
توزیع نسبی خانوارهای مهاجران خارجی برحسب ابعاد آن ۲۰
بعد خانوار مهاجران خارجی ۲۱
توزیع مهاجران خارجی بر حسب محل تولد ۲۱
توزیع نسبی مهاجران خارجی در بخشهای مختلف اقتصادی ۲۲
وضعیت مسکن مهاجران خارجی ۲۳
ویژگیهای اجتماعی ۲۴
میزان تحصیلات مهاجران خارجی ۲۴
نوع مذهب مهاجران خارجی ۲۶
مهاجران افغانی بر حسب قومیت ۲۶
اطلاعات تکمیلی ۲۷
نحوه ورود مهاجران خارجی ۲۷
روند ماندگاری یا بازگشت مهاجران خارجی ۲۸
آخرین اطلاع از وضعیت مهاجران افغانی در ایران ۲۹
نتیجه گیری ۳۰
توصیه ها و پیشنهادات ۳۱
فهرست منابع ۳۳
چکیده:
سالیان درازی است که مهاجران خارجی، بویژه مهاجران افغانی، در جای جای کشورمان سکونت دارند. هیچ استانی نیست که ساکنان آن با این مهاجران برخورد نداشته باشند و میان آنها مراوداتی صورت نگیرد، این روابط در بعضی جنبه ها آن چنان عمیق بوده که حتی در صورت بازگشت مهاجران به کشورشان، باز هم تا سالیان دراز اثراتی که از خود بجای گذاشته اند از بین نخواهد رفت. از جمله ارتباطات عمیق ایجاد شده، می توان به ازدواج تعدادی از ایرانیان ( بویژه زنان ایرانی) با مهاجران اشاره نمود. بنابراین مسئله مهاجران خارجی مانند مسائل مهم دیگری که کشورمان با آن مواجه است از اهمیت خاصی برخوردار است که بایستی به این موضوع ومسائل آنان نیز، موشکافانه و دقیق پرداخته شود.
هدف اصلی این نوشتار بررسی « ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران خارجی با تاکید بر مهاجران افغانی در ایران » می باشد تا بدین وسیله نسبت به این خیل عظیم از مهاجران خارجی شناخت پیدا نموده و تا حد امکان بتوان، به جنبه های مختلف تاثیر حضور آنان دست یافت.
این مقاله با استفاده از اطلاعات اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور که در طرح شناسایی سال 1380 جمع آوری نموده، تهیه شده است.
واژگان کلیدی
مهاجران افغانی، بعد خانوار مهاجران خارجی، نوع مذهب مهاجران خارجی، نوع قومیت مهاجران خارجی
مقدمه
افغانستان، کشوری که سالها عرصه رقابت قدرتهای مختلف بوده است به دنبال دخالتهای جهانی و تحت تأثیر اوضاع داخلی این کشور، پدیده مهاجرت مردم به خارج از کشور بصورت بسیار حادّی رخ داد.
از سال1352به بعد به دنبال کودتای سردار محمد داوود علیه ظاهرشاه و متعاقب آن کودتای نورمحمدترکی رهبر حزب خلق علیه داوود در سال1357، ایران یکی از کشورهای پذیرای مهاجران افغانی گردید. این مهاجران، بسرعت وارد ایران شده ودر مناطق مختلف روستایی وشهری سکونت گزیده وبا جمعیت ایرانی در این مناطق مراودات گوناگون اقتصادی برقرار نمودند.
در ابتدا تصور می شد که دوران اقامت آنان در ایران کوتاه باشد، لیکن به جهت استمرار نابسامانیهای سیاسی و رکود و توقف رشد اقتصادی در آن کشور، مهاجران در ایران ماندگار شدند وطولانی شدن مدت اقامت آنان موجب گستردگی مراودات بین مهاجران وجمعیت ایرانی گردید.
تعداد مهاجرین افغانی در بعضی سالها به بیش از 8/2 میلیون نفر رسید (نظری تاج آبادی، 1369، ص164). علیرغم این وضع، سرشماریهای کشور نه تنها بخش اندکی از آنان را مورد سرشماری قرار داد، بلکه حتی برای این افراد نیز ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی واجتماعی را منتشر ننمود. از اینرو شناخت خصوصیات جمعیتی و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی آنان و به همان ترتیب تعلّقات قومی، مذهبی و سیاسی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.
این مقاله می خواهد با توجه به اطّلاعات جمع آوری شده، درسال 1380، تا آنجا که مقدور است ویژگیهای فوق را مورد بحث وبررسی قرار دهد و اطّلاعات نسبتاً جامعی درباره آنها بدست آورد.
ضرورت واهمیت موضوع
سالیان درازی است که مهاجران افغانی در ایران اقامت دارند و درطول این سالیان با جمعیت بومی مراودات زیادی داشته اند و بر ابعاد مختلف جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلـف کشورمان بی تأثیر نبوده اند. علیرغم این حجم عظیم از مهاجرین و پیامدهایی که بدنبال داشته اند، متأسفانه آن طور که شایسته است تحقیقات و بررسیهایی در جهت شناخت آنها از جانب دست اندرکاران وبویژه جمعیت شناسان صورت نگرفته است.
در این میان دست اندرکاران و مسئولان امر، به مسئله مهاجرت افغانیها به عنوان یک موضوع گذرا نگریسته اند، حال آنکه بایستی تحقیقات وسیعی برای روشن شدن سئوالات وابهاماتی از قبیل چگونگی روابط اقتصادی، اجتماعی وحتّی روابط فامیلی با جمعیت بومی صورت گیرد، زیرا به چند دلیل پدیده مهاجرت افغانیها موضوعی شایان بررسی و تحقیق است نه یک مسأله جنبی وگذرا:
اولاً: کشور ایران بر حسب وظیفه اسلامی نسبت به پذیرش مهاجرین با خوشروئی اقدام نموده وبنا به مقتضیات زمانی، این همکاری را ادامه خواهد داد. پس مقطع زمانی معین برای خاتمه موضوع مهاجرت قابل پیش بینی نیست.
ثانیا : دارا بـودن بیـش از900 کیلومتـر مـرز مشتـرک بــا کشـور افغانستان (علی آبادی، 1375ص3) ایجاب می کند نسبت به هر اتفاقی که در مرزهای مشترک دو کشور واقع می شود بی تفاوت نباشیم.
ثالثا: تنظیم روابط صحیح ومنطقی و وجهه نظر واقع بینانه بین مهاجرین و بومیان اقتضا می کند با انجام تحقیق علمی، مرز واقعیات و تصورات روشن شود و قضاوتهای صحیح جایگزین پیشداوریها گردد.
بنابراین با بررسی این موضوع می توان نسبت به این جمعیت مهاجر شناخت پیدا کرد و برنامه ریزیهای دقیق و موشکافانه ای را تدوین و ارائه نمود.