نام محصول: مقاله ی بررسی رفتار لرزه ای سازه های فولادی دارای بادبندهای زیپی
فرمت : word
تعداد صفحات : 12
زبان : فارسی
سال گردآوری : 94
مقدمه :
قابهای شورون، یکی از انواع قابهای مهاربندی شده هم مرکز هستند. رفتار چنین سیستم هایی توسط کمانش مهاربندها کنترل میشود. بطور کلی این سیستمها قابلیت بازپخش بیشتر نیروها را پس از خرابی موضعی پیش آمده در یک طبقه ندارند و در زلزلههای گذشته رفتار خوبی را از خود نشان ندادهاند. بخاطر تأکید بیشتری که در 20 سال اخیر بر افزایش شکلپذیری و ظرفیت اتلاف انرژی سازهها در مناطق لرزهخیز شده است. قابهای همگرای ویژه ارایه شدهاند. قابهای همگرای ویژه نسبت به قابهای شورون از عملکرد لرزهای بهتری برخوردار میباشند.
در قابهای مهاربندی شده شورون زمانی که بار جانبی افزایش مییابد، مهارببندهای فشاری کمانش کرده و ظرفیت محوری آنها کاهش مییابد، این در حالی است که نیروهای مهاربندهای کششی در حال افزایش بوده تا اینکه به حد تسلیم برسند، در این وضعیت در محل اتصال مهاربندها به تسیرها نیروی قائم نامتعادلکننده بزرگی وارد میشود، که میتواند باعث بوجود آمدن تغییر شکلهای بزرگ در تیر شود (شکل1). برای جلوگیری از کاهش نامطلوب مقاومت جانبی قاب، آییننامه های طراحی، الزام میدارند که تیرها علاوه بر تحمل نیروهای ثقلی از مقاومت کافی برای مقابله با این نیروی پس کمانشی قابل توجه برخوردار باشند. رعایت چنین ضابطهای منجر به وجود آمدن تیرهای بسیار بزرگ خواهد شد.
میتوان تأثیر نامطلوب این نیروی قائم نامتعادلکننده را با اضافه کردن المانهای زیپر مابین نقاط اتصال مهاربندها به تیرها از بین برد. خطیب و همکاران وی در سال 1988، بررسی جامعتری بر رفتار لرزهای سازههای دارای مهاربند انجام دادند. گزارش فعالیتهای آنان در نشریه مرکز تحقیقات مهندسی زلزله دانشگاه برکلی منتشر شد. او نخستین بار، ایده استفاده از مهاربندهای دارای زیپر را مطرح کرد. زیپرها، طبقات پایین که عمدتاً تقاضای زیادی دارند را، به طبقات بالا که وضعیت آرامتری دارند، متصل میکنند و به این ترتیب، عملکرد سازه یکدستتر میشود و تقاضای شکلپذیری در طبقات مختلف، در حدود هم و نزدیک به شکلپذیری مجاز سازه، خواهد بود و در نهایت انرژی بیشتری و به طور یکنواخت در ارتفاع سازه جذب میشود. این سیستم شبیه سیستم شورون است، تنها یک عضو اضافه در آن تعبیه شده است عضو سازهای عمودی (ستون زیپی) که یک سر آن به میانه تیر پایین و سر دیگر آن به میانه تیر بالا متصل است. در صورت رخدادن تکانهای زلزله بادبند فشاری در طبقه اول کمانش میکند که همین موضوع باعث ایجاد نیروی عمودی نامتعادلی در وسط تیر طبقه اول، خواهد شد. در اثر نیرویی که به طبقه وارد میشود در دو عضو بادبند، نیروهای کششی و فشاری توزیع میشود، که براساس روابط استاتیکی این دو نیرو برابرند و برآیند عمودی آنها در نقطه تلاقی با تیر طبقه صفر میشود. اما همچنانکه نیروی وارد به طبقه افزایش مییابد، نیروی فشاری از حد کمانش فراتر رفته و عضو کمانش میکند، در این حالت نیروی داخلی مهاربند کششی افزایش مییابد، در حالیکه نیروی مهاربند فشاری ثابت میماند، و بالاخره به علت بوجود آمدن نیروی عمودی نامتعادل تغییر شکل ناخواستهای بر تیر طبقه تحمیل میشود. شکل (2)، منحنی برش پایه- جابجایی سازه پیشنهادی خطیب را ارائه میدهد.
باتوجه به اینکه سیستم مهاربندی زیپر یکی از سیستمهای جدید مهاربندی میباشد که برای رفع مشکل رفتار پس کمانشی قابهای مهاربندی شده شورون پیشنهاد شده است و تحقیقات گستردهای در مورد رفتار لرزهای این سیستمها صورت نگرفته است، لذا لزوم تحقیقات بیشتر در مورد رفتار این سیستمها و همچنین مقایسه با سیستم مهاربندی شوورن احساس میشود.
2- مدلسازی و فرضیات مورد استفاده در آنالیزها
مدل سازهای مورد بررسی در این تحقیق دارای یک پلان مربعی شکل به ابعاد 15×15 متر بوده که در هر راستا دارای سه دهانه و دو قاب مهاربندی شده است. مدلهای مورد مطالعه در این تحقیق شامل 6 قاب با تعداد طبقات 5، 10 و 15، (قابهای کوتاه، متوسط و بلند) میباشند ارتفاع طبقات به غیر طبقه اول در همه مدلها 2/3 متر میباشد، ارتفاع طبقه اول 8/2 متر در نظر گرفته شده است.
مقایسه سلامت عمومی و خودکارآمدی دانشجویان دارای عقاید مذهبی بالا با دانشجویان دارای عقاید مذهبی پایین
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:97
(پایان نامه)
«جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی»
فهرست مطالب :
فصل اول : بیان مسئله
1-1-)مقدمه 2
1-2-) بیان مسئله 5
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق 9
1-4) سوالات پژوهش 12
1-5) اهداف پژوهش 12
1-6) فرضیه های پژوهش 12
1-7) تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 13
فصل دوم : پایه های نظری و پیشینه ی تحقیق
2-1) آقار منفی بر تندرستی 16
2-2) زیگموندفروید 16
2-3) آلبرت الیس 25
2-4) وندل والترز 27
2-5) متخصصان مراقبت های اولیه 28
2-6) پزشکان مراقبت های اولیه 29
2-7) آرای روان شناسان موافق با دین 30
2-8) ویلیام جیمز 30
2-9) کارل گستاویونگ 36
2-10) دین و سلامت روان 43
2-11) مقابله ی دینی با تنش 44
2-12) خشنودی خوش بینانه از زندگی 47
2-13) تفسیر خوش بینانه از مرگ 50
2-14) افسردگی و خودکشی 52
2-15) اضطراب 56
2-16) مصرف سوء الکل و دارو 57
2-17) مطالعات درمانی 58
2-18) سازو کارهای ممکن برای تاثیر دین 59
2-19) دین و سلامت بدن 61
2-20) فشار خون بالا 61
2-21)سکته مغزی 62
2-22) بیماری قلبی 63
2-23) سرطان 67
2-24)مرگ ومیر ناشی از همه علل 69
2-25) سایر مطالعات صورت گرفته در زمینه تاثیر دین داری بر جسم و روان
انسان 70
فصل سوم : روش پژوهش
3-1) مقدمه 74
3-2) جامعه ی آماری پژوهش 74
3-3) نمونه ی آماری و روش نمونه گیری 74
3-4) طرح پژوهش 74
3-5) روش دست یابی به داده ها 75
3-6) پرسش نامه ی نگرش مذهبی 75
3-7) پرسش نامه ی سلامت عمومی 76
3-8) اعتبار پرسش نامه ی سلامت عمومی 77
3-9) پایایی پرسش نامه ی سلامت عمومی 78
3-10) روش نمره گذاری پرسش نامه سلامت عمومی 78
3-11) مقیاس های سلامت عمومی 79
3-12) پرسش نامه ی خودکارآمدی 80
3-13) روش جمع آوری داده ها 81
3-14) روش اجرای اصلی پژوهش 82
3-15) روش آماری 82
فصل چهارم : یافته ها
4-1) مقدمه 85
4-2) داده های تحلیل شده 86
4-3) فرضیه های پژوهش و تائید یا عدم تائید آنها 86
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1) مقدمه 90
5-2) نتایج تحقیق و بحث و بررسی 90
5-3) محدودیت های پژوهش 94
5-4) پیشنهاد های تحقیق 95
منابع و ماخذ 98
چکیده :
هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی سلامت عمومی و خودکارآمدی در بین دانشجویان با عقاید مذهبی بالا و دانشجویان با عقاید مذهبی پایین است. برای نیل به این هدف 100 نفر را به عنوان نمونه انتخاب نمودم، که 50 نفر از دانشجویان با عقاید مذهبی بالا و 50 نفر با عقاید پایین بودند. برای تعیین نتایج از روش آماری T-TesT استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که دانشجویان با عقاید مذهبی بالا در دو مقیاس سلامت عمومی و خود کارآمدی وضعیت بهتری نسبت به دانشجویان با عقاید مذهبی پایین داشتند و به طور کل تاثیر مثبت عقاید و باورهای دینی را در سازوکاری بهتر با زندگی شان می دهد.
بیان مسئله
1-1) مقدمه:
تأمین و حفظ سلامتی یکی از اهداف عالی انسان است که برای تحقق این هدف تمام کشورها بخش قابل توجهی از سرمایه های مادی و معنوی خود را به این امر اختصاص می دهند. از آن جا که کشور ما ایران بر پایه حکومت اسلامی اداره می شود، علاوه بر قوانین مدون ملی، در دین مقدس اسلام نیز برای نیل به این هدف، دستورات صریحی بیان شده است. مسلماً یکی از ابزارها برای توان مند کردن شخص، سلامت فکر و جسم است تا بتوانیم خود را از طریق آموزش و تعلیم و تربیت به مدارج بالای انسانی ارتقاء بدهیم.
در مورد تأثیر اعتقادات دینی بر بهداشت روانی از دیر باز میان متفکران اسلامی و متخصصان روانی نظرات متفاوتی وجود داشته است. از یک سو روان کاوانی چون فروید (1939-1856) و همکاران مذبه و اعتقادات مذهبی را یک اختلال نورتیک تلقی کرده و دین باوری را نه تنها بر سلامت روانی مؤثر ندانسته اند، بلکه برعکس برای بهداشت روانی مخاطره آمیز نیز می دانند. (افروز، 1372) از سوی دیگر افرادی چون یونگ (1961-1875) هر گونه اعتقاد دینی، ولو این که با خرافات مانند معتقدات بشر اولیه را هم مورد توجه قرار داده و برای سلامت روانی افراد ضروری دانسته اند. (همان منبع: 15) در این راستا در سال های اخیر استفاده از روان درمانی مذهبی در مداوای بیماری های روانی مورد بررسی قرار گرفته است. (بیان زاده، 1375).
بیان زاده (1375) روان درمانی را یک اقدام سیستماتیک به منظور رفع بیماری روانی د ر یک رویکرد شناختی- رفتاری – مذهبی تعریف نموده و هدف از روش های درمان مذهبی را رفع اضطراب و افسردگی از طریق جست و جوی ارزش هاو عقاید و سپس تغییر آن ها با به کارگیری روش های مذهبی می داند. برخی دیگر از روان شناسان مانند کلکتووگالانتز (1990) عقیده دارند اگر بیمارانی که دچار اضطراب و افسردگی اند همراه با دارو درمانی تحت روان درمانی مذهبی قرار بگیرند، سریع تر بهبود می یابند. به هر حال پژوهش های فوق، لزوم توجه به بعد معنوی بیماران و بهره برداری از اعتقادات مذهبی آن ها را به عنوان یک پتانسیل مثبت درمانی مطرح می نماید. اکنون با توجه به رواج سریع بیماری های روانی در جوامع امروزی نیاز به انجام پژوهش های بیشتر در زمینه ی اعتقادات مذهبی برای درمان این افراد و در نیتجه حرکت به سوی جامعه ای سالم احساس می شود که لازم است مورد توجه مؤسسات آموزشی قرار بگیرد. مطالعه ی منابع اسلامی و نظرات دانشمندان مسلمان این نکته را روشن می کند که التزام عملی به اعتقادات مذهبی عامل بازدارنده بسیاری از بیماری ها، مخصوصاً بیماری های روانی است. (غباری بناب، 1374)
بنابه اعتقاد علامه طباطبایی «انسان در صورت پذیرش توحید و عمل به قوانین دین، ظرفیت روانی اش گسترده تر می شود، در غیر این صورت احساس ناخوشایند و زندگی تیره و تاری خواهد داشت. (رضایی، 1378) بنابراین به نظر می رسد که افراد پایبند به برنامه های دین و دستورات آن به بسیاری از بیماری های روانی مبتلا نشوند. هر چند این نتیجه گیری از دیدگاه متفکرین اسلامی کاملاً منطقی است ولی مقبولیت عام نیافته است و بعضی از مردم معتقدند که افراد غیر مذهبی ، شادابتر و با نشاط تر از افراد مذهبی هستند. امروزه بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان دریافته اند که دعا، نماز و داشتن ایمان محکم می تواند، نگرانی، تشویش یأس و ترس را که موجب بسیاری از بیماری هاست را بر طرف سازد (ابراهیمی قوام، 1374).
انسان برای کاهش اضطراب و رسیدن به یک نوع آرامش روانی نیازمند عامل فوق طبیعی و بی نظیری است که با تکیه بر آن بتواند بر مسائل و مشکلات روحی و روانی خود فائق آید.
شواهد موجود نیاز انسان را، حتی در شکل احساسی آن به یک نظام مطلق اخلاقی و روحی ، اثبات می کند. (پریوره، 1368) بررسی تاریخ ادیان به ویژه دین اسلام، نشان می دهد که ایمان به خدا، در درمان بیماری هایی هم چون اضطراب، احساس عدم امنیت و انواع بیماری های روانی و نیز تحقق امنیت، کاملاً موفق بوده است. این مسأله شایان توجه است که درمان، معمولاً پس از ابتلای شخص به بیماری روانی شروع می شود اما ایمان به خدا اگر از کودکی در نفس انسان استقرار یابد، نوعی مصونیت از آسیب ها و بیماری های روانی به شخص می بخشد. (نجاتی، 1368). در نهایت به طور کل باید اشاره کرد که در عصری که بشر فاصله ی زیادی از دین و معنویت گرفته و انواع و اقسام تکنولوژی های نوین و مادیات انسان را به یوغ خود کشیده است، تنها کاری که برای انسان باقی می ماند و تنها راه او همان نظریه ی معروف تنازع برای بقای داروین است که هر که قدرت بیشتری دارد حق زندگی خواهد داشت، در این گیرودار آن چه ازیادها رفته است اخلاق و معنویت است و این همان عامل نجات بخش انسان و بشریت است که با بازگشت به دین داری به معنای خالص و واقعی کلمه حاصل خواهد شد.
1-2) بیان مسئله
در تحقیق حاضر آن چه که ذهن محقق را به خود مشغول کرده مسئله ای است که در زندگی روزمرّه ی امروز از اهمیت بالایی برخوردار است و با بررسی و پاسخدهی به سؤالات آن روش ها و شیوه های بهتری برای رفع مشکلات روحی و روانی انسان عصر حاضر فراهم می شود. دین از حقایقی است که در عرصه های گوناگون انسانی حضور جدی دارد و دین پژوهی نیز متناظر با این عرصه ها، شاخه های عدیده ای یافته است. روان شناسی دین، یکی از شاخه های مهم دین پژوهی است که با دین ورزی و دینداری ربط و نسبت وثیق دارد. امروزه در انجمن روان شناسی آمریکا، بخش مستقلّی به روان شناسی دین اختصاص یافته است و نشریات علمی پایگاه های اینترنتی و همایش های مستقل ویژه ای به این موضوع می پردازند و توجه به آن به گونه ای افزایش یافته است که به عنوان یک درس رسمی در بسیاری از دانشگاه های معتبر دنیا جایگاه خود را یافته و حتی در برخی از مؤسسات علمی، رشته ای تخصصی به شمار می آید. (آذربایجانی، موسوی اصل 1385) مسئله اساسی که در این تحقیق مطرح شده به رابطه ی بین دین و دین داری و عقاید مذهبی با سلامت عمومی و خودکار آمدی افراد می پردازد. به عبارت دیگر بررسی این نکته حائز اهمیت است که آیا افرادی که عقاید دینی بالاتری دارند در زمینه بهداشت روانی هم به همین ترتیب در سطح بالایی از بهنجاری قرار دارند یا نه؟ دین مقوله ی شناخته شده ای است که در طول تاریخ همواره با انسان بوده، حتی انسان های اولیه هم مفهومی از خدا و پرستش و در نتیجه گرایشات دین داری را از خود بر جای گذاشته اند و مستندات تاریخی و باستان شناختی این نظر را تأیید می کنند. به طور کل در تعریف دین دو روی آورد کلّی وجود دارد.
الف) گاهی دین به عنوان پدیده ای مستقل از انسان در نظر گرفته می شود که برخی گزاره های اعتقادی، اخلاقی و عملی را در بر می گیرد. این معنا، با موارد کاربرد کلمۀ دین در فارسی (مثلاً دین اسلام، دین مسیحیت و ...) بیشتر سازگاری دارد. (دهخدا، 1373، معین، 1371). در قرآن کریم نیز هر چند کلمۀ دین در اصل به معنای جزا و پاداش (مانند «ملک یوم الدین» حمد، 4) و اطاعت (مانند «امرت ان اعبدا... مخلصاً له الدین» زمر، 11) است، ولی در مورد شریعت و آیین و کیش نیز بسیار به کار رفته است (مانند «لااکراه فی الدین» بقره، 256 و نیز، «لکم دینک ولی دین» کافرون، 6).
ب) گاهی نیز دین به معنای پایبندی به شریعت و آیین و به عبارت دیگر، تدین و دینداری است. این کاربرد میان دانشمندان غربی شیوع بیشتری دارد. واژه ی (دین در فارسی) و (religion) در انگلیسی، معادل هم گرفته می شوند ولی به نظر می رسد غالباً دین در معنای اول و religion در معنای دوم (دست کم در متون مربوط به روان شناسی دین) به کار می روند. مثلاً برخی روان شناسان، دین (یا در واقع religion) را چنین تعریف کرده اند: «منظومه ای از اعتقاد به قدرت خدایی یا فوق بشری و عبادت یا آیین های دیگری که به سوی چنین قدرتی جهت گیری شده اند» (بیت هالامی و آرگیل، 1997، ص 60) بدیهی است این تعریف، در واقع تعریف دینداری و اعتقاد به دین است. علت این امر هم روشن است، آن چه برای روان شناسی اهمیت دارد، اعتقاد به دین و موضوعات مربوط به آن است، نه دین به عنوان پدیده ای مستقل از وجود انسان.
سلامت عمومی هم چنان که از نام آن پیداست یک مفهوم کلی است که جنبه های جسمانی و روانی را در بر می گیرد. سلامتی عمومی مفهومی است که دور بودن و عاری بودن از بیماری را در ذهن تداعی می کند و کلیه تلاش های پزشکان و روان شناسان در جهت حفظ این سلامتی و جلوگیری از بروز اختلال در جسم و روان بوده است. سلامتی در تحقیق حاضر مؤلفه های جسمانی، روابط اجتماعی، اضطراب و افسردگی را شامل می شود. به این معنی که فرد در این مؤلفه ها، آیا در حد بهنجار قرار دارد یا این که به ناهنجاری متمایل است.
متغیر مهم دیگری که در مسئله ی تحقیق حاضر مطرح است مفهوم خود کارآمدی است. خودکارآمدی در واقع اشاره به این مطلب دارد که فرد تا چه حد توان مندی های خود را قبول دارد و به خود باوری رسیده است. به عبارت دیگر آیا فرد خود را در زمینه های مختلف توان مند و کارا می داند یا نه؟ خودکارآمدی مفهومی است که با اعتماد به نفس و عزت نفس رابطه ی نزدیکی داشته و به طور ضمنی با آن ها تداعی می شود. افراد با خود کار آمدی بالا در موقعیت های مختلف زندگی با شناختی که از ضعف و توانایی های خود دارند در مواجهه با مشکلات و موانع بهترین راه حل را برگزیده و با باور توان مندی خود به طور جدّی مشکل پیش رو را حل می کنند. خودکارآمدی مؤلفه های چندی را در بر می گیرد از جمله توانایی در طراحی و برنامه ریزی و اجرای آن، تلاش در صورت مواجه شدن با مانع، توانایی رسیدن به اهداف، توانایی روبرو شدن با مشکلات، امتحان کردن کارهای پیچیده، پایداری در انجام کارهای نامناسب، تمرکز در انجام کاری که تصمیم به اجرای آن داریم، برآمدن از پس مشکلات غیر مترقبه ای که پیش می آید، اتکای به خود، اعتماد به خود، به سادگی تسلیم نشدن، تلاش بیشتر در صورت مواجه شدن با شکست، توانایی یادگیری مطالبی جدید که به نظر مشکل می آیند و ... .
از آن جا که عملکرد افراد را عقاید و افکار آن ها تعیین می کند، یعنی در پس هر عملی فکری قرار دارد و این شیوه های زندگی افراد را تعیین می کند و سبک و شیوه ی زندگی هر فردی تعیین می کند، که آیا در آینده از سلامتی برخوردار خواهد بود یا نه. بنابراین افرادی که عقاید دینی و مذهبی دارند، سبک و شیوه ی زندگی خاص خود را دارند که این رفتارها و عملکرد های خاصی را به همراه دارد و تعیین کننده ی سلامتی یا عدم سلامتی در آینده ی آن ها خواهد بود. مسئله اساسی رابطه ی بین عقاید دینی و سلامتی افراد است که در این زمینه از سوی دانشمندان و نظریه پردازان گوناگون عقاید مختلفی مطرح شده است. این که متدین شویم تا به آثار مثبت آن بر سلامت دست یابیم، احتمالاً خیلی مؤثر نخواهد بود. تحقیق نشان داده است افرادی که از دین به عنوان ابزاری در راه هدف استفاده می کنند، از منافع روانی فعالیت دینی بهره مند نمی شوند. بلکه آن کسانی که خودشان را ملتزم به دینی، که خودش هدف است. می کنند (یعنی اشخاص با ایمان واقعی) محتمل تر است که از سلامت روان، رضایت بیشتر از حیات و نگرانی و اضطراب کمتر بهره ور شوند. به عنوان مثال آلوارادو و همکارانش پس از بررسی رابطه ی بین فعالیت های دینی و نگرانی از مرگ، نتیجه گرفتند که: «کوشش برای پایین آوردن اضطراب از مرگ یا افسردگی به خاطر مرگ از طریق مشارکت دینی بیشتر، یک علاج تضمین شده نیست، در عوض شاید ایمان عقیده و تعهد باید قبلاً وجود داشته باشد، تا شخص کم شدن اضطراب از مرگ را تجربه کند».
بنابراین برای این که افراد به منافع تندرستی دست پیدا کنند، احتمالاً نیاز دارند که دین را به خاطر خود دین جست وجو کنند، نه به دلایل سلامت. (ابراهیمی -1376).
1-3) اهمیّت و ضرورت تحقیق:
از نظر بهداشت و روان افراد سالم افرادی نیستند که موقعیت های تنش زائی را تجربه نکنند بلکه افراد سالم افرادی اند که در عین برخورد با این موقعیت ها هم چنان از سلامت عمومی مناسب و خوبی برخوردار باشند و از طرفی نیز سعی کنند که بهترین راه حل را برای خود انتخاب نمایند.
بعضی از روان شناسان معتقدند داشتن عقاید دینی و مذهبی می تواند تا حدودی سلامت روان انسان را تأمین کند. در مقابل عده ای هم هستند که اثر مذهب بر سلامت روان را منفی ارزیابی می کنند. در ایران روان شناسی دین، چنان که باید و شاید جایگاه مناسبی ندارد و حتی یک کتاب معتبر علمی تألیفی یا ترجمه ای در این موضوع در بازار نشربه چشم نمی خورد.
البته مقالات متعددی در این زمینه و موضعات وابسته وجود دارد و برخی همایش ها و نشست های علمی نیز به این مسئله اختصاص یافته است. اما با این وجود باز هم کم کاری شده و جا دارد که تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت بگیرد. ضرورت پرداختن به روان شناسی دین، از نظر دیگری نیز قابل پیگیری است و آن وجود فضای منفی در مورد دین میان برخی از روان شناسان است که تا حدی به دلیل توجه به آراء فروید در خصوص دین است. در حالی که امروزه دیدگاه فروید درباره ی دین، در محافل علمی و دانشگاهی چندان مورد توجه و اعتنا قرار نمی گیرد و به آراء روان شناسانی که دید مثبتی به دین دارند همانند ویلیام جیمز، یونگ و آلپورت بیشتر پرداخته می شود. از دهه ی 1970 به این طرف نیز کسانی چون ویکتور فرانکل، پل واستون، دیوید براون، رالف هود، مایکل آرگیل و پارگامنت، به تحقیق و نظریه پردازی در ابعاد گوناگون روان شناسی دین پرداخته و نوشته های قابل توجهی در این زمینه انتشار داده اند. دلیل دیگری که اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر را نشان می دهد افزایش و شیوع بالای بیماری های روانی من جمله افسردگی و اضطراب در دهه های اخیر است. افزایش استرس و اضطراب در نتیجه ی پیشرفت تکنولوژی و گسترش روز افزون جوامع شهری و پیچیدگی بیشتر ارتباطات باعث می شود تا افراد جامعه در صدد رفع این استرس ها و افسردگی ها برآیند و از آن جایی که در جوامع امکانات برای همه ی افراد یکسان نیست بنابراین ممکن است راه های غیر منطقی جهت رفع این مشکلات انتخاب شود، از جمله روی آوردن به مواد مخدر، شرکت در گروه های دوستی و کلوپ ها و پارتی ها که از مکان های رواج فساد می باشند و استفاده از قرص های روان گردان. این در حالی است که اگر افراد عقاید دینی و مذهبی را به طور درونی شده و مذهبی شده و به طور فی نفسه در خود پرورش دهند، اولاً کمتر دچار بیماری های یاد شده می شوند، در ثانی اگر هم مبتلا شوند به دلیل باز داری های اخلاقی که عقاید دینی ایجاب می کنند به سمت روش ها و شیوه های انحرافی کشیده نمی شوند و در عوض با پرورش ویژگی های مثبت خود با بیماری ها مبارزه می کنند.
در نهایت به طور خلاصه اهمیت و ضرورت تحقیق را جنبه های مختلفی تأیید می کنند و در زمینه ی رابطه ی باورهای دینی و سلامتی روانی و جسمانی و افزایش اعتماد به نفس، تحقیقات بیشتری باید صورت بگیرد. چرا که انسان امروزی برای آینده ای روشن و بهتر نیاز اساسی به نتایج آن دارد.
و...
پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی
گرایش مطالعات زنان
همراه با پرسش نامه
136 صفحه
چکیده
زنان دارای کم توانی دربسیاری از کشورها با تبعیضاتی چندگانه مواجهه اند، نگرش های منفی اجتماعی، زن بودن، کم توانی وفقر، زندگی آنان را با مشکلات بسیاری روبرو می سازد.
هدف این پژوهش شناخت برخی از عوامل اقتصادی- اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی عضو سازمانهای غیردولتی شهر تهران در سال 1388 است. این مطالعه از نوع همبستگی است و در آن 126 نفر از زنان دارای کم توانی، که از اعضای مؤثر و مستمر سه سازمان غیردولتی شهر تهران بودند، به روش سهمیهای انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق چک لیست اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامة کیفیت زندگی WHO صورت گرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار SPSS نسخۀ 14 انجام شده است. در تحلیل دادهها ابتدا، برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیر کیفیت زندگی و ابعاد مختلف آن، از آزمون کولموگوروف- اسمیرنوف استفاده شد. در ادامه برای بررسی ارتباط و همبستگی بین متغیرها بنابر مورد از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، T Student، و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد.
یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که عوامل اقتصادی- اجتماعی با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی رابطه دارد. بدین معنا که عواملی چون داشتن شغل، دسترسی به خدمات بیمهای مناسب، دسترسی به وسایل کمکی مورد نیاز، و نیز برخورداری از امکانات و تسهیلات موجود در جامعه با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی ارتباط دارد و میتواند به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند.
واژگان کلیدی: زنان، کمتوانی، کیفیت زندگی، عوامل اقتصادی- اجتماعی
98 صفحه
بیان مسئله
1-1) مقدمه:
تأمین و حفظ سلامتی یکی از اهداف عالی انسان است که برای تحقق این هدف تمام کشورها بخش قابل توجهی از سرمایه های مادی و معنوی خود را به این امر اختصاص می دهند. از آن جا که کشور ما ایران بر پایه حکومت اسلامی اداره می شود، علاوه بر قوانین مدون ملی، در دین مقدس اسلام نیز برای نیل به این هدف، دستورات صریحی بیان شده است. مسلماً یکی از ابزارها برای توان مند کردن شخص، سلامت فکر و جسم است تا بتوانیم خود را از طریق آموزش و تعلیم و تربیت به مدارج بالای انسانی ارتقاء بدهیم.
در مورد تأثیر اعتقادات دینی بر بهداشت روانی از دیر باز میان متفکران اسلامی و متخصصان روانی نظرات متفاوتی وجود داشته است. از یک سو روان کاوانی چون فروید (1939-1856) و همکاران مذبه و اعتقادات مذهبی را یک اختلال نورتیک تلقی کرده و دین باوری را نه تنها بر سلامت روانی مؤثر ندانسته اند، بلکه برعکس برای بهداشت روانی مخاطره آمیز نیز می دانند. (افروز، 1372) از سوی دیگر افرادی چون یونگ (1961-1875) هر گونه اعتقاد دینی، ولو این که با خرافات مانند معتقدات بشر اولیه را هم مورد توجه قرار داده و برای سلامت روانی افراد ضروری دانسته اند. (همان منبع: 15) در این راستا در سال های اخیر استفاده از روان درمانی مذهبی در مداوای بیماری های روانی مورد بررسی قرار گرفته است. (بیان زاده، 1375).
بیان زاده (1375) روان درمانی را یک اقدام سیستماتیک به منظور رفع بیماری روانی د ر یک رویکرد شناختی- رفتاری – مذهبی تعریف نموده و هدف از روش های درمان مذهبی را رفع اضطراب و افسردگی از طریق جست و جوی ارزش هاو عقاید و سپس تغییر آن ها با به کارگیری روش های مذهبی می داند. برخی دیگر از روان شناسان مانند کلکتووگالانتز (1990) عقیده دارند اگر بیمارانی که دچار اضطراب و افسردگی اند همراه با دارو درمانی تحت روان درمانی مذهبی قرار بگیرند، سریع تر بهبود می یابند. به هر حال پژوهش های فوق، لزوم توجه به بعد معنوی بیماران و بهره برداری از اعتقادات مذهبی آن ها را به عنوان یک پتانسیل مثبت درمانی مطرح می نماید. اکنون با توجه به رواج سریع بیماری های روانی در جوامع امروزی نیاز به انجام پژوهش های بیشتر در زمینه ی اعتقادات مذهبی برای درمان این افراد و در نیتجه حرکت به سوی جامعه ای سالم احساس می شود که لازم است مورد توجه مؤسسات آموزشی قرار بگیرد. مطالعه ی منابع اسلامی و نظرات دانشمندان مسلمان این نکته را روشن می کند که التزام عملی به اعتقادات مذهبی عامل بازدارنده بسیاری از بیماری ها، مخصوصاً بیماری های روانی است. (غباری بناب، 1374)
130 صفحه
مقدمه:
مشاهده پدیده حیرتآوری چون رفتار شخصی که سر خود را مکرر به دیوار میکوبد
به حدی که قسمتهای مختلف آن ورم کرده و زخمی شودافراد عادی و روانشناسان را به یکسان، تحت تأثیر قرار داده و آنها را به جستجوی معنی یا توضیح این رفتار وامیدارد.
نوع توضیح یا تفسیری که به دنبال این جستجو بدست میآید تا حد زیادی بستگی به نوع سؤالی دارد که جستجو کننده مطرح میسازد. اگر سؤال این باشد (چه چیز باعث شده این شخص
این طور رفتار کند؟) به احتمال زیاد جواب نیز بر حسب چیزی خواهد بود
که شخص را به کوبیدن سر خود واداشته یا او را به این کار مجبور، تحریک و یا تشویق
نموده است. گذشته از این کوشش برای پاسخ دادن به سؤال بالا ممکن است روی عوامل
مقدم بررفتار؛ یعنی عواملی که در درون شخص قرار داشته و او را به انجام رفتار مورد مشاهده، وادار نموده است تمرکز پیدا کند.
در طول قرون علتهای متعددی برای توضیح و تفسیر این رفتار حیرتانگیز اختراع
شده است. این علتها از شرارت ذاتی شخص تا غلبه ارواح خبیثه بر او، و از ضعف ارثی
تا کشمکشهای ناخودآگاه را در بر میگیرد. هر کدام از این اسطورههای توجیهکننده
در زمان خود نوعی احساس دانایی و فهم در مورد این رفتار حیرتآور به مردمی که،
شاهد آن بودهاند ارزانی داشتهاست. اما علم روانشناسی نمیتواند خود را به شبهتوضیحاتی قانع سازد که نمیتوان درستی آنها را از طریق آزمایش و با استفاده از مرجعهای خارجی مستقل پدیده مورد توجیه سنجید. بعلاوه این شبهتوجیهات در جهت کمک به اشخاصی که ادعای توضیح رفتار آنها را دارند کمترین مورد استفادهای پیدا نکردهاند، درصورتی که پیداکردن راهحلی برای کمک مهمترین دلیل جستجو برای علت یا توجیه رفتار میباشد. از این نقطهنظر، پژوهش حاضر سعی در بررسی رابطه بین وضعیت خانوادگی فرزندان بیسرپرست و خانوادهدار و میزان آسیب روانی در بین آنها دارد که مطالب خود را در چند فصل طبقهبندی نموده است. فصل کنونی طرح کلی پژوهش را در اختیار خوانندگان عزیز قرار خواهد داد که در آن؛ مباحثی نظیر بیان مسأله، ضرورت و اهمیت تحقیق، اهداف تحقیق، فرضیات تحقیق، و ... بیان شده است است.