یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درس عرفان عملی حکمت هاى عرفانى حج 14 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درس عرفان عملی حکمت هاى عرفانى حج 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس عرفان عملی حکمت هاى عرفانى حج 14 صفحه word


تحقیق درس عرفان عملی حکمت هاى عرفانى حج 14 صفحه word

 

 

 

 

 

 

در این تحقیق می خواینم: 

 

 

حج، با شکوه ترین، معنوی ترین و اثر بخش ترین عبادات است و از منظر عرفانی می توان اسرار و حکمت های گهر باری برای آن در نظر گرفت. در این چشم انداز قدسی، «حج» تبلور و تجلّی فضایل و مکارم اخلاقیِ بهترین معبر و گذرگاه به سوی معبود ازلی و نیکوترین منزل تزکیه و تهذیب نفس است. عارفان، سیر و سلوک عرفانیِ خود را در حج به کمال می رسانند و عابدان، عرشی ترین عبادت ها و طاعت ها را در آن انجام می دهند. سالکان الی اللّه به فیض لقای الهی نائل می آیند و عالمان، بر معرفت و حکمت قدسیِ خود می افزایند... حج به راستی دیار معرفت و دلدادگی، کوی محبّت و شیدایی، وادی سیر و سلوک و تقرّب، سرای عبودیت و فروتنی و رستاخیز دل ها و جانهای مشتاق است.
این عبادت بی بدیل و ناب، فلسفه ای به گستره اقیانوس ها، مفهومی به عظمت کوه ها، ثمره ای به پهنای آسمان ها، حکمتی به حلاوت گل ها و معنویتی به اوج کهکشان ها دارد و چه نیکو است که این همه زیبایی و حلاوت را در دانشگاه عارفان فرزانه و عالمان وارسته به نظاره بنشینیم و غوّاص اقیانوس حکمت و دانش گهربار آنان باشیم.
حج، دارای اسرار و حکمت های شگرف و فلسفه و اهداف والایی است که با دانستن آنها، حج گزار می تواند حجّی عارفانه، عاشقانه و حکیمانه به جای آورد و با راز و رمز قدسی آن، بیشتر و بهتر آشنا شود.
از دیدگاه عارف کامل آیت اللّه ملکی تبریزی است که:
«حج و سایر عبادات، باید آنگونه انجام شود که خدا می خواهد و تنها زمانی به این امر رسیده و از نتیجه عبادت برخوردار می شویم که هدف از آن عبادت را بدانیم. اگر کسی حج را همانگونه که در روایات آمده، انجام دهد و به تک تک اعمال و نیت های آن عمل کند، می توان گفت: آنگونه حج را به جا آورده است که خداوند می خواهد».(1)
حج، اسرار و ابعاد مختلف عرفانی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... دارد که در این مقال، تنها به گوشه ای از حکمت های عرفانی آن اشاره می شود:
یک ـ شناخت خدا
«توحید» و «شناخت خدا»، مهم ترین و بایسته ترین و ظیفه انسان ها است و هیچ تکلیف و امری، به بایستگی و اهمیت آن نیست. توحید، اساس و رکن تمامی اعتقادات و اعمال است و انسان در همه مواقع، به خصوص در حج، باید بر معرفت و شناخت خود نسبت به آفریدگار فزونی بخشد و یقین و ایمان خود را به یگانگی، قدرت، علم، سلطنت، تقدّس و ربوبیت او مستحکم سازد.
به راستی حکمت و فلسفه اصلیِ «حج»، توحید و معرفة اللّه است؛ یعنی حج گزاران باید در حج شناخت و علم خود را درباره صفات و اسمای الهی زیاد کنند، با دقت و اندیشه در اعمال و ارکان حج، هر چه بیشتر با آیات و نشانه های او آشنا شوند.
امام سجّاد علیه السلام در سفارش های خود به شبلی، به این امر توجّه ویژه ای داشته، می فرماید: «هل عرفت بموقفک بعرفة، معرفة اللّه سبحانه...»(2) «آیا هنگام توقف در عرفات، معرفت خدا را یافتی...؟».
صاحبِ المراقبات در باره این حکمت حج می نویسد:
«خداوند متعال انسان را از خاک آفریده و او را به دیدار و پناه خود دعوت نمود. نزدیکی و پناه او نیز مخصوص بلند مرتبگان و افراد با معنویت است و به جهت اینکه انسان در اوایل کار، به دلیل فرو رفتن در تاریکی های عالَم طبیعت و اسارت در کره خاکی و میان آب و گِل، عالم های عالی دسترسی ندارد. خداوند، عالمِ او را با ایجاد مکانی آباد کرده و آن را خانه خود نامید و آن را زیارتگاه زائران و طالبان حضرتش قرار داد تا بر گِرد آن چرخیده، زیارتش کنند و به مقتضای حال خود، با پروردگارشان مأنوس شده و با این امور، آماده عالم های قدس و نزدیک شدن به خدا گردند. برای این زیارت نیز عبادت هایی مقرر فرموده (حج) که تمامی آنها، باعث پرواز از عالم خاکی به عالم ملکوت، جبروت و لاهوت است. به عبارت دیگر، این عبادت ها انسان را آماده زیارت کعبه حقیقی می کند که در باره آن، در روایت آمده است: زمین و آسمانم گنجایش مرا ندارد، بلکه قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد. این عبادات باعث شناخت نفس می شود که شناخت پروردگار را در بر دارد.»(3)
رو به هر قبله که کردم صنما سوی تو بود     وآنچه محراب به معماری ابروی تو بود 
نقش هر چهره غبار عالیه خط تو داشت     پشت هر پرده نهان، آیینه روی تو بود 
چشم دل روزنه خلوت جان، زان دادند     که از این روزنه راهی به سر کوی تو بود... 
عارف الهی مرحوم حاج سید هاشم حداد، در خاطرات و حالات خود از حج فرمودند:
«رمی جمره عقبه، بالأخص خیلی برای من جالب بود؛ چون در جمره اولی و جمره وسطی انسان رو به قبله می ایستد و رمی می کند؛ یعنی با توجّه و استقبال کعبه، انسان شیطان را می زند و می راند. اما در جمره عقبه که باید انسان پشت به قبله کند و رمی نماید، این چه معنا دارد؟ معنی آن، عین توحید است؛ یعنی آن کعبه ای را که من تا به حال با این نفس خود، بدان توجّه می نمودم، آن را اکنون پشت سر گذاره و با توجّه به اصل توحید ـ که دارای جهت و سمتی نیست و با نفسی که از آن نفس بیرون آمده و توجّه بدان سو ندارد ـ می خواهم شیطان را رمی کنم...».(4)
امام خمینی، این عارف کبیر، حکمت اصلی حج را توحید و تنزیه می داند که با عمل دقیق به دستورات عبادیِ حج حاصل می شود:
«در مراتب معنوی حج، که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می نماید؛ حاصل نخواهد شد، مگر آنکه دستورات عبادی حج، به طور شایسته و مو به مو عمل شود... لبّیک های شما جواب دعوت حقّ تعالی باشد و خود را محرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید.»(5)
دو ـ انس و تقرّب (لقای الهی)
حج، موقعیتی شکوهمند و فرصتی کم نظیر برای انس و دلدادگی به محبوب حقیقی و تقرّب و نزدیکی به ساحت قدسی او است. وارستن از غیر و رسیدن به دوست و لقای فرحناک او، حکمت حکیمانه حج است و رستگار و سعادتمند کسی است که غیر را بگذارد و بگذرد و به یار بپیوندد.
اعمال و مناسک نورانی حج، بر صفای درون و نورانیت دل می افزاید و پرده های حجاب دل را به کناری می نهد و او را آماده معرفت و لقای الهی می سازد. قلوب عاشقان و عارفان، در حج آمادگی بیشتری برای معرفت، محبّت و وصال الهی پیدا می کند و آنان را به معبود ازلی نزدیک تر می سازد.
آتش به جانم افکند شوق لقای دلدار     از دست رفت صبرم، ای ناقه پای بردار 
در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد     ای دیده اشک می ریز، ای سینه باش افکار.. 
پیشوای هشتم در باره این فلسفه قدسیِ حج می فرمایند:
«انّ علّة الحجّ الوفادة الی اللّه تعالی... و التقرّب فی العبادة الی اللّه عزّوجل».(6)
«علّت حج، ورود به (میهمانی) خدای متعال است...(و در آن) نزدیک شدن به خداوند بلند مرتبه است.»

 

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق عرفان عملی با عنوان روح حج 9 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق عرفان عملی با عنوان روح حج 9 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق عرفان عملی با عنوان روح حج 9 صفحه word


تحقیق عرفان عملی با عنوان  روح حج 9 صفحه word

 

 

 

 

 

 

 

در این تحقیق می خوانیم:

 

مقاله حاضر بخشی است از ترجمه کتاب «حقیقة الحجّ» نوشته «وحیدالدین خان» یکی از چهرههای علمی و مسلمان هند که پارهای از اسرار حج را به تصویر کشیده و با قلم «ظفرالاسلام خان» به عربی برگردان شده است. و اینک ما ترجمه دو فصل از آن; یعنی «روح حج» و «حج سازنده تاریخ» را با اندک تصرّف و تلخیص در پارهای موارد، تقدیم خوانندگان گرامی میداریم. به امید آن که مفید و شایان توجّه باشد. «مترجم»
حج یکی از ارکان اساسی اسلام است، و روح و جوهره بنیادین آن، همانند دیگر عبادات، تقوا و پرهیزکاری است. با این امتیاز که حج از ویژگی خاص برخوردار است و عبادات دیگر فاقد چنین ویژگی هستند. ویژگی حج در اصل، به زندگانی پدر پیامبران، سرور ما ابراهیم خلیل(علیه السلام) پیوند خورده است.
هدف از حج این است که هر یک از بندگان خدا در صورت داشتن استطاعت، دست کم یک بار در طول زندگی به انجام آن توفیق یابند و با اعمال و مناسک و شعائر گوناگون، عبودیت و بندگی خود را به اثبات رسانند و بکوشند تا ظاهر و باطن خود را با صبغه ابراهیمی آراسته و با آیین حنیف وی پیوند دهند.
حضرت ابراهیم(علیه السلام) پس از بنای خانه کعبه صلای حج در داد تا مردم بیایند و خانه خدا را زیارت نموده، و حج گزارند. آهنگ حج در حقیقت پاسخی است به ندای ابراهیمی و آهنگهای «لبّیک أللّهمَّ لبّیک...» اجابت دعوت آن پیامبر عظیم الشأن است.
به سخن دیگر: حج گزار با پاسخ به ندای ابراهیم(علیه السلام) آمده تا با انجام مناسک این حقیقت را مورد تأکید قرار دهد که برای تنفیذ و اجرای همه احکام الهی بطور کامل آمادگی دارد.
حج در لغت به معنای «قصد» و یا «زیارت» آمده و در اصطلاح شریعت اسلامی، شعار سالانهای است که حاجیان با آهنگ مکه و طواف کعبه و حضور در عرفات و انجام سایر مناسک، به نمایش میگزاردند. حج عبادتی است جامع که انفاق مال و رنج تن و ذکر خدا و قربانی در راه معبود را در بر دارد، عبادتی است که روح سایر عبادات را در چهرهای دیگر متجلّی میسازد.
کانون انجام فرائض حج، خانه خدا و مکه مکرّمه است. خانهای که یاد آور حیات ایمانی و با شکوه گروهی از بهترین بندگان خدا است که در بستر زمین با آن زیستند.
این حیات ایمانی با تاریخ ابراهیم خلیل آغاز میگردد و به تاریخ پیامبر آخر الزمان حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) میانجامد. خانه خدا به یاد ما میآورد که چگونه بنده خالص خدا با تمام آنچه در اختیار دارد در راه او باید فداکاری کند و قربانی دهد و چگونه زندگی خود را با خوشنودی خدای یگانه شکل دهد و چگونه نفس خود را در راه رسالت خداوندی تا لحظهای که جان در کالبد دارد به تسخیر در آورد.
راهی به سوی خدا 
حج راهی است که بندگان به سوی خدا میپویند، آخرین منزل قرب است که میتوانند در این زندگی دنیوی بدان راه یابند. هر چند سایر عبادات نیز متضمّن ذکر خداوند میباشند امّا مرحله تقرّب بنده به خدا در حج برتر و بالاتر است. آنگاه که حجگزار در برابر کعبه میایستد ایمان دارد که در برابر پروردگار کعبه ایستاده است، طواف پیرامون کعبه، نمایانگر این حقیقت است که گویی، خدا را یافته و در پیرامون او طواف میکند، آنسان که پروانه گرد شمع میگردد و آنگاه که حاجی «ملتزم»(1) را در آغوش میگیرد و به دعا و تضرّع میپردازد. گویی دامن صاحب خانه را گرفته و صاحبخانه بدو التفات و توجّه نموده تا هر چه بنده در سویدای دل دارد 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان اسرار و عرفان حج 21 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان اسرار و عرفان حج 21 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان اسرار و عرفان حج 21 صفحه word


تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان اسرار و عرفان حج 21 صفحه word

 

 

 

 

 

 

در این تحقیق می خوانیم:

 

آنچه از حقایق عرفانی به ما میرسد، اگر مربوط به انبیا و اولیای دین باشد، چه بفهمیم و چه نفهمیم باید تعبّداً قبول کرده و از خدا توفیق فهم آن را بخواهیم، بدون این که کوچکترین شک و شبههای در صحّت کلام به خود راه دهیم.
ولی اگر به انبیا و اولیا منسوب نبود. بلکه به علما و عرفا مربوط باشد، اگر خارج از درک ما بوده و ما قادر به هضم آن نباشیم باید در بقعه امکان قرار دهیم تا این که توفیق بهرهبرداری از فیوضات عرفا از ما سلب نشود و ما در قضاوتهای خود راه خلاف یا دور از انصاف را طی نکنیم. در ضمن متوجّه این نکته هم باشیم که منبع احکام عبادی و سیاسی اسلام قرآن کریم است و خود قرآن کتاب نازل شده است.
یعنی از مقام حقیقی و عُلْوی خود تنزل کرده و پایین آمده است تا این که برای بشر قابل درک باشد، در عین حال این قرآن، ظاهری دارد و باطنی، غیبی دارد و شهادتی، صورتی دارد و سیرتی.
حرف قرآن را بدان که ظاهریست *** زیر ظاهر باطنی بس قاهریست
زیر آن باطن یکی بطن سِوُم *** که دَرو گردد خردها جمله گم
بطن چارم از نُبی خود کس ندید *** جز خدای بینظیر بیندید
تو زقرآن ای پسر ظاهر مبین *** دیو آدم را نبیند جز که طین
ظاهر قرآن چو شخص آدمی است *** که نقوشش ظاهر و جانش خفی است
مرد را صد سال عم و خال او *** یک سر موی نبیند حال او(1)
با این که ظاهر قرآن کلماتی است که از حروف معمولی تشکیل یافته، ولی باطن آن همانند ظاهرش یکسان نبوده بلکه دارای مراتبی عظیم است همینگونهاند انسانها که مانند قرآن ظاهری همسان دارند ولی باطنشان مثل هم نبوده و بسیار متفاوت است.
مولوی گوید: باطن انسان همانند ظاهر فرشتگان است. چون فرشتگان ظاهراً پنهاناند ولی انسان ظاهراً آشکار و باطناً پنهان است، و این پنهان بودن به جهت پیچیدگی و عظمت بینهایت وی است;
گر به ظاهر آن پَری پنهان بود *** آدمی پنهانتر از پریان بود
نزد عاقل زآن پَری که مضمرست *** آدمی صد بار خود پنهانتر است
آدمی نزدیک عاقل چون خفی است *** چون بود آدم که در غیب او صفی است
آدمی همچون عصای موسی است *** آدمی همچون فسون عیسی است
در کف حق بهر داد و بهر زَیْن *** قلب مؤمن هست بین اصبعین
وقتی باطن قرآن دارای حقایق لایتناهی است و باطن انسان نیز همانند باطن قرآن عظیم و بیانتها است بدیهی 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 1 ـ مثنوی تصحیحنیکلسون، دفتر3 ابیات 49 ـ 44 42
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
است هنگامی که این دو بینهایت به هم میرسند، استفادهها و برداشتهای بیحدّ و حصری نیز حاصل خواهد شد، که چه بسا با این فکر و اندیشه محدود و قالب گیری شده بعضیها ناسازگار باشد. پس بهتر است که موارد سخت و پیچیده مسائل عرفانی به جای این که عرفان یا عارف را تأویل کنیم خود را تأویل نماییم.
کرده وی تأویل حرف بکر را *** خویش را تأویل کن نیذکر ر
هیچ بیتأویل این را در پذیر *** تا در آید در مگو چون شهد و شیر
زآنکه تأویلست واداد عطا *** چونکه بیند آن حقیقت را خط
آن خطا دیدن زضعف عقل اوست *** عقل کلّ مغزاست و عقل ما چو پوست
خویش را تأویل کن نه اخبار را *** مغز را بدگوی نیگلزار را(1)
ناگفته نماند که منظور از این حرف تبرئه کلّی عرفا از خطا و توجیه همه گفتار آنها نیست; زیرا عارف هر قدر هم عظیم باشد جایز الخطا بوده و چه بسا به قدر بزرگیش اشتباهش نیز بزرگ باشد. بلکه منظور معیار قرار ندادن خود در این امور است. در امور ذوقی و کشفی که عارف متعمّداً پوشیده سخن گفته و راز را به رمز بیان میکند نباید معلومات عمومی و محدود خود را قاضی کرده و عارف را محک بزنیم چون:
اصطلاحاتی است مر ابدال را *** که خبر نبود از او غفال ر
هندیان را اصطلاح هند مدح *** سندیان را اصطلاح سند مدح
پیش او مدح است و در پیش تو ذمّ *** پیش او شهداست و در پیش تو سم
هر کسی را اصطلاحی دادهایم *** هر کسی را سیرتی بنهادهایم(2)
با توجّه به این گفتار خواننده عزیز توجّه دارد که آنچه در خصوص اسرار و عرفان حج گفته میشود، توجّه به باطن امور ظاهری است; لذا احرام، سعی، طواف، لباس احرام، حجرالاسود، کعبه و... یک مفهوم ظاهری داشته و یک مفهوم یا مفاهیم باطنی خاصّی هم دارد که در اینجا غرض بیان آن مفاهیم باطنی است.
ارزش واقعی هر عملی، در نقش سازنده آن از راه شناخت اسرار باطنی و به کارگیری آن اسرار نهفته است.
نماز، روزه، حج و هر عمل دیگری که تنها در حدّ قالب ظاهری آن مورد توجّه بوده و به درونش پی برده نشده است، کارساز و مشکلگشا نبوده و نخواهد بود. حج ظاهری همانگونه که برای دشمنان حج زیانی ندارد برای حاجی نیز سودی ندارد و تنها جهت رفع تکلیف به جاآورده میشود. اگر میلیونها نفر به حج روند ولی شناخت آنها از حج تنها در حدّ مناسک صوری آن و اجرای دقیق مناسک بدون توجّه به محتوای آن باشد، نه سودی دارد و نه زیانی.
اگر از میان ملیونها زائر، حتی تنها چند هزار نفری ضمن اجرای صحیح آداب ظاهری اعمالِ حج، آنهم تا حدودی به 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مثنوی دفتر اوّل ص 230.
2 ـ مثنوی کلاله خادر دفتر 2 ص 106.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسرار باطنی و نقش سازنده آن واقف شده و از نور درون آن مستضییء شوند و نور بگیرند، دشمنان ضدّ نور برای خاموشی آن با حاجیّان به مقابله میپردازند; «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَو کَرِهَ الکافِرُون»(1)
«میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنندولی خداوند نور خود را به اتمام و کمال میرساند ولو کراهت داشته باشند.»
آری چنین حجّی به ضرر آنان است و حیات استعماریشان را تهدید میکند. همانگونه که نماز واقعی «تنهی عن الفحشاء و المنکر» و «معراج المؤمن» و «عمود الدّین» است، حج واقعی نیز چنین است; لیکن با کمال تأسّف بسیاری از مردم از این فیض عظما محروم و اسرار حج از آنان مکتوم است.
عارف بزرگ و بزرگمرد تاریخ معاصر حضرت امام خمینی ـ قدّس الله نفسه الزکیهـ به این حقیقت پیش از همه و بیش از هر کس دیگر پی برد و مردم را بدین مهم آگاه ساخت و از این که هنوز هم گروهی حج را فقط در اجرای احکام صوری و ظاهری محدودی خلاصه کردهاند تأسّف خورده، میگوید:
«بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی را درک نکردهاند و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بیثمر باقی ماندهاست. یکی از وظایف بزرگ مسلمانان، پیبردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند؟ چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیرهخواران، به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است، این است که حج یک عبادت دستجمعی و یک سفر زیارتی ـ سیاحتی است.
به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیّت در مقابل جهان سرمایهداری و کمونیسم ایستاد؟!
به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند؟! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چارهاندیشی نمود؟! به حج چه که مسلمانان باید بعنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوّم جهان خودنمایی کنند؟!
به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند؟! بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از «قبله» و «مدینه» است و بس.
و حال آن که حج برای نزدیک شدن و اتّصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک انسان به خدا نمیرسد. حج کانون معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود. حج پیامآور ایجاد و بنای جامعهای بدور از رذائل مادّی و معنوی است.
حج تجلّی و تکرار همه صحنههای 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق عرفان عملی با عنوان رابطه انسان و خدا در دعاى عرفه امام حسین و امام سجاد 26 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق عرفان عملی با عنوان رابطه انسان و خدا در دعاى عرفه امام حسین و امام سجاد 26 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق عرفان عملی با عنوان رابطه انسان و خدا در دعاى عرفه امام حسین و امام سجاد 26 صفحه word


تحقیق عرفان عملی با عنوان  رابطه انسان و خدا در دعاى عرفه امام حسین و امام سجاد 26 صفحه word

 

 

 

 

 

در این تحقیق می خوانیم:

 

من آنم که تو امر کردی و من عصیان. تو نهی کردی و من پرهیز نکردم. پاک پروردگارا! جز تو خدایی نیست و من از ظالمانم. بارالها! جز تو خدایی نیست و من از بخشش طلبانم.
پاک خدایا! جز تو خدایی نیست و من از خائفین هستم. تنها تو خدای پاک منی و من ازامیدواران هستم. پاک خدایی که جز تو خدایی نیست ومن از سائلین هستم.
این ستایش من است که تقدیم داشتم و خلوص من به وحدانیت تو که یادآور شدم و گواهی من به نعمت های تو که شمارش کردم، با این که اذعان دارم که نتوانستم نعمت های غیرقابل شمارش تو را بشمارم.
بارالها! تو نزدیک ترین خوانده شده و سریع ترین اجابت کننده هستی. گرامی ترین بخشنده و وسعت بخش ترین بخشاینده و شنواترین شنونده. ای که در دنیا و آخرت رحمان و رحیمی. همانندی نداری تا از او سؤال شود و غیر از تو کسی نیست تا به او امید بسته شود.
خدایا! من در عین بی نیازی نیازمندم، چگونه در نیازمندی ام بی نیاز باشم؟!
الهی! من در داناییم، نادان هستم، پس چگونه در عین جهالتم نادان نباشم؟!
ای خدا! همانا گوناگونی وجوه تدبیرات تو و سرعت فرا رسیدن قَدَر تو، بندگان عارفت را مانع شد که به یک عطای تو قانع و یک بلای تو مأیوس شوند.
بارالها! از من جز آنچه که سزاوار ملامت است بر نیاید و از تو جز آنچه سزاوار کرمت است بر نتابد.
خداوندا! مرا به حقایق اهل قرب متحقّق فرما و به سلک اهل جذب متسلّک نما.
پروردگارا! مرا به تدبیر خودت از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بی نیاز گردان و از افتادن در ورطه اضطرار بازم دار.
خداوندا! مرا از ذلّت نفس خویش خارج ساز و از پلیدی شرک پاکم گردان. قبل از آن که مرگم فرا رسد، از تو یاری می طلبم، پس یاری ام کن. بر تو توکّل دارم، پس تنهایم مگذار. از تو سؤال می کنم، پس ناامیدم مگردان و تنها به فضل تو راغب هستم، پس محرومم منما و بر در تو می ایستم، پس طردم مکن.
بارالها! رضای تو منزّه از آن است که معلول علتی از خودت باشد تا چه رسد به این که معلول علّتی از من باشد.
خدایا! ذات تو آنچنان بی نیاز است که حتی سودی از خودت به ذاتت نمی رسد تا چه رسد به این که نیازی به من داشته باشد و سودی از من به تو برسد.»
امام سجاد علیه السلام نیز عرض می کند:
اَللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیْتَهُ لِدِینِکَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِکَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِکَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاةِ أَوْلِیَائِکَ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِکَ. ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ یَأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ یَنْزَجِرْ، وَ نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ، لا مُعَانَدَةً لَکَ، وَ لا اسْتِکْبَاراً عَلَیْکَ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفاً بِوَعِیدِکَ، رَاجِیاً لِعَفْوِکَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِکَ، وَ کَانَ أَحَقَّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیْهِ أَلاَّ یَفْعَلَ. وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِراً ذَلِیلاً خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ...
«من آن بنده ای هستم که پیش آفریننشش به او نعمت دادی و بعد از آفریدنش نیز بر نعمتت افزودی و او را به دین خود هدایت نمودی و به حق خویش آگاه ساختی و به ریسمان خود، از افتادن در چاه گمراهی بازش داشتی و در حزب خود داخلش کردی وبه دوستی دوستانت ودشمنی دشمنانت مفتخرش فرمودی.
آنگاه به او امر کردی و اطاعت نکرد و نهی فرمودی و پرهیز ننمود. از این که به امرت روی نیاورد و از نهیت روی نگرداند، از روی دشمنی با تو و استکبار بر تو نبود بلکه هوای نفس او را به این سو کشید و دشمن تو و دشمن او نیز به کمک هوای نفس او شتافته و موجب اقدام وی بر گناه شده است. در حالی که به وعده و وعید تو آگاه بود و به عفو تو امیدوار و به بخششت ایمان داشت. البته حق این بود که چنین کسی سزاوارترین کسان برای پیروی از تو باشد و با این همه نعمت ومنّت که در حق وی روا داشتی نباید راه خلاف می پیماید.
اکنون ای خدا! من آنم که در مقابل تو حقیرانه و ذلیلانه و خاضعانه و خاشعانه و خائفانه ایستاده ام و به گناهان بزرگی که انجام داده ام و خطاهای سنگین و جرم های بزرگم اعتراف می کنم.
و از درهایی که خودت امر فرمودی به سوی تو آمدم و به وسیله تقرّب به چیزی به تو تقرب جسته ام که جز از این راه کسی نمی تواند به تو نزدیک شود.
و از تو سؤال کردم، سؤال کردن انسانی حقیر و ذلیل وفقیر و خائف مستجیر که به همراه ترس و تضرّع و تعوّذ و تلوّذ است. نه از روی گردن فرازی و تکبری که مختص گردنکشان است و نه از جایگاه والامقامان که مختص بعضی از اطاعت کنندگان است که از امیدشان به شفاعت شفاعت کنندگان حاصل شده است.
و من بعد از کمترین کمتران و خوارترین خواران و مانند یک ذره بی مقدار بلکه کمتر از آن هستم.
منم آن گناهکار اعتراف کننده و خطاکار لغزنده.
منم آن که در حق خودش جنایت کرده است.
منم آن کم حیا و گرفتار رنج های فراوان.
پاک از پلیدی گناه را بر من هدیه فرما و آلایش خطاها را از من دور نما و مرا بر نیّت صالح و و سخن مورد رضایت خود و عمل نیک یاری کن و مرا متکی به حرکت و حرف خود منما؛ به طوری که از حرکت و حرف تو باز مانم و یادت را از یادم مبر و رغبت مرا به خودت بالاتر از رغبت همه راغبین فرما، که من تسلیم تو بوده، می دانم که حجت تو بر همگان تمام است و تو به برتری بخشش سزاوارتری و به احسان عادتمندتری. تو اهل تقوی و مغفرتی و تنها تو به عفو سزاوارتر از انتقامی.
آنچه در این فرازها از دو امام هُمام نقل شد. اوصاف و احوالاتی است که میان خدا و بنده اش جاری است. در این عبارات، خداوند به صفاتی یاد می شود که مخصوص خداوندی او است. همچنین بنده خدا به صفات و حالاتی یاد می شود که لازمه انسانیت و مخلوقیّت اوست.
خداوند صاحب منّت و نعمت و هدایت و مکنت و نصرت و شفقت است. پیش از خلقت، نعمت را در حق مخلوقش تمام می کند و بعد از خلقت نیز راه را از چاه نشان داده و چراغ هدایت را پیش روی او روشن می کند. بیش از استحقاق می دهد و کمتر از استعداد می خواهد.
پیش از استحقاق بخشیده عطا     دیده از ما جمله کفران و خطا
امام علیه السلام در دعای عرفه تابلویی از خداوند ترسیم کرده و صفات خداوندی را در آن نوشته است. و در برابر آن، تابلویی از انسان رسم نموده و صفات و احوال وی را نیز در آن آورده است که این دو تابلو اسما و رسما و ظاهرا و باطنا مقابل هم هستند؛ برای مثال، به چند نمونه از آن هادر ذیل اشاره می کنیم و صفات معبود و عابد را مقابل هم می نویسیم.

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word


تحقیق عرفان عملی اسلام با عنوان یاد خدا 13 صفحه word

 

 

 

 

 

در این تحقیق می خوانیم:

 

هر انسانى در زندگى فردى و اجتماعى خود مطلوب و هدفى دارد که براى تحقق بخشیدن به آن تلاش و کوشش مى‏کند. زمانى انسان در راه رسیدن به هدف و مطلوب تلاش مى‏کند که از سویى از نیروى تحرّک بخش و انگیزاننده به سوى آن چه که مطلوب اوست برخوردار باشد و از سویى از نیروى بازدارنده و نگاه دارنده از آن چه که مانع رسیدن او به مطلوب یا موجب کندى پیشرفت او مى‏گردد بهره‏مند باشد، و به عبارت دیگر: انسان در تلاش‏هاى فردى و اجتماعى خود به انگیزه احتیاج دارد تا در او تحرّک ایجاد کند و او را وادار سازد به سوى مطلوب و هدف حرکت کند و به نیروى بازدارنده‏اى نیازمند است تا موانع رسیدن به مطلوب را کنار زند. از این رو انسان هایى که در زندگى هدف آن‏ها تأمین نیازهاى مادى است انگیزاننده او جلب منفعت و بازدارنده او دفع ضرر است یعنى هرچه که سبب جلب منفعت بیشتر او گردد و سود بیشترى را متوجه او کند از آن استقبال مى‏کند و هرچه که موجب ضرر شود از آن گریزان است.
انسان با ایمانى که در جهت لقاء الهى و رستگارى و نجات خود در تلاش است نیازمند به دو نیروى توان بخش و حرکت آفرین و نگاهدارنده است. آن چه که در انسان تحرّک ایجاد مى‏کند یاد خدا و صفات جلال و جمال او و نعمت‏هاى بى پایانش است و آن چه که بازدارنده از موانعى چون خود بینى‏ها و تجاوزها است همانا یاد خداست.
از این رو قرآن کریم فرموده است: «یا ایها الّذین آمنوا اذکروا اللّه ذکراً کثیراً و سبّحوه بکرة و اصیلاً؛(1) اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح گویید و او را به پاکى یاد کنید.»
انسانى که به یاد خدا باشد هم وظائف خود را براى رسیدن به لقاء اللّه به درستى انجام مى‏دهد و هم از معصیت و نافرمانى اجتناب مى‏کند. زیرا یاد خدا یعنى توجه به سرچشمه قدرت روحى و معنوى و عامل سعادت و کمال.
از آن جایى که عوامل غفلت در زندگى‏هاى مادى بسیار فراوان و تیرهاى وسوسه شیطان از هر سو حیات واقعى انسان را نشانه مى‏گیرد، براى مبارزه با آن جز یاد خدا و با تمام وجود به یاد خدا بودن مؤثر نخواهد بود.
شایان توجه است که قرآن فرمود:زیاد و پیوسته به یاد خدا باشید و این به این معناست که یاد خدا باید بر همه اعمال انسان پرتو افکن بوده و بر آن نور و روشنایى بیفکند و در همه صحنه‏هاى زندگى انگیزه مناسب الهى با یاد خدا براى عبادت و اطاعت بوجود خواهد آمد.
و به عبارت دیگر: هنگامى که یاد خدا برده مى‏شود یک دنیا عظمت، قدرت، علم و حکمت در قلب انسان متجلى مى‏گردد. زیرا خداى سبحان داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام کمالات و منزّه از هرگونه عیب و نقص است، توجه مداوم به چنین حقیقتى که داراى چنان اوصافى است روح انسان را به نیکى‏ها و پاکى‏ها سوق مى‏دهد و از بدى‏ها و زشتى‏ها پیراسته مى‏دارد و در واقع اوصاف جمال الهى در آدمى تجلّى مى‏کند و آدمى که اوصاف جمال الهى در او تجلّى کرد از گناه و فساد و آلودگى اجتناب مى‏نماید.
در حقیقت یاد او، یاد مراقبت او، یاد حساب و جزاى او، یاددادگاه عدل او و بهشت و جهنم و دوزخ او است و این یاد است که جان را صفا و دل را نور و حیات مى‏بخشد.
راز کثرت یاد خدا
این که قرآن در آیه مورد بحث از مؤمنان خواسته تا زیاد به یاد خدا بوده و در همه حالات و شؤون او را یاد کنند براى آن است که:
اولاً: شیطان در حال غفلت به انسان حمله مى‏کند و اگر کسى به یاد خدا متذکر باشد به دام شیطان نمى‏افتد.
ثانیاً: یاد خدا سنت حسنه‏اى براى تقویت روح فرشتگى در انسان ذاکر است. زیرا ملائکه دائماً به یاد خدا هستند و هرگز خسته و افسرده نمى‏شوند: «یسبّحون اللیل و النهار لایفترون؛(2) تمام شبانه روز تسبیح خدا میگویند و سست نمى‏شوند.» پس انسانى که مى‏خواهد فرشته خو شود پیوسته به یاد خداست.
در کثرت یاد شده کمیت و کیفیت هر دو باید لحاظ شود زیرا خداى سبحان از ذکر بدون اخلاص و حضور قلب به عنوان ذکر قلیل و اندک یاد مى‏کند: «ولایذکرون اللّه الّا قلیلا؛(3) منافقان کم به یاد خدا هستند.» زیرا ذکر آن‏ها بدون روح و زبانى است و در واقع ذکر کثیر یعنى ذکر با روح و با خلوص است که حافظ انسان است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «انّ اللّه سبحانه وتعالى جعل الذکر جلاءً للقلوب، تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقادبه بعد المعانده؛(4) خداى سبحان یاد خود را مایه جلاى قلب‏ها قرار داده که بر اثر آن گوش، پس از سنگینى (بر اثر غفلت) شنوا شود و چشم پس از کم سویى بینا گردد و از لجاجت و عناد به اطاعت و انقیاد باز گردد و رام شود.
هنگامى که انسان نام خدا را به عظمت مى‏برد و اوصاف جمال و جلالش رااز علم و قدرت و سمع و بصر و مقام رحمانیّت و رحیمیت و مراقبت او را نسبت به بندگان بر مى‏شمارد و پرده‏هاى غفلت از مقابل چشم او کنار مى‏رود و حق را به خوبى مى‏بیند. غوغاى هوا و هوس‏ها فرو مى‏نشیند و نداى داعیان حق را شنیده و در برابر فرمان خداى متعال به انقیاد کامل دست مى‏یابد.

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید:


دانلود با لینک مستقیم