فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:78
فهرست مطالب:
بخش اول: تربیت 23-8
1. تربیت و قلمرو آن
2. پایههای اساسی تربیت
3. اشاراتی کوتاه به مراحل تربیت
4. اهداف تربیتی
5. عوامل تربیت
6. سخن، ابزار تربیت
7. اسلام و تربیتپذیری انسان
8. نکات عقلی و اسلامی در تربیتپذیری انسان
9. ارزش و اهمیت تربیت
10. توضیحاتی دیگر در باب هدف تربیت و تعلیم
11. تربیت و وظائف آن
12. ویژگیهای تربیت دختران
13. عالیترین انتساب
14. بهترین میراث
15. بروز نتایج تربیت
بخش دوم: شخصیت 30-24
1. شخصیت چیست؟
2. صفات پایدار
3. منشا شخصیت
4. اثبات شخصیت
5. جوان و محیط اجتماعی
6. اسلام و صفات شخصیت
7. شخصیت فرزندان
8. بشر و خواهش عزت نفس
9. عزت نفس و آزادگی
10. مراعات شرف کودک در خانواده
11. آئین اسلام و عزت نفس
بخش سوم: خانواده و مسائل نوجوانان و جوانان 39-31
بخش اول: تربیت و مسائل عاطفی
الف: خانواده و تربیت
1. وظایف والدین
2. سخنی دیگر درباره نخستین مربی کودک
3. معلم اول کودک
4. پیریزی قواعد زندگی
5. خانواده و تربیت
6. شریفترین خدمت
7. مراقبتها در هفت سال سوم
8. تمایلات نوجوان و جوان
9. توجه به نیاز آنان
10. مهرطلبی آنان
11. هدایت نوجوان و جوان
ب: نیاز به محبت 43-40
1. جلوههای مهرطلبی
2. جدائیهای طولانی
3. مهرورزی به هنگام بازگشت
4. چهره متبسم
5. چند نکته مهم
بخش چهارم: نقش پدر 50-44
الف: اخلاق پدر
1. همدمی با فرزندان
2. در برابر حرف حق
3. اما سخنی هم با شما
ب: بیگانگی با فرزندان
1. جوش کار و تلاش
2. سر در لاک خود
ج: نزاع در خانه
1. خانه جهنمی
2. سعادتمندی کانون
3. گریز از خانه
4. آثار بد خشونتها
بخش پنجم: نقش مادر 54-51
الف: اخلاق مادر
1. مادر و اخلاق اسلامی
2. حوصلة مادر
ب: مادر و رازهای فرزندان
1. مادر بهترین رازدار
2. چند نکته مهم
ج: جنبههای مذهبی مادر
1. مادر و مذهب
2. نیاز به ایمان
3. کنترل روابط
4. در برابر عبادت فرزندان
بخش ششم: احساس نابسامانی در خانواده 62-54
الف: تبعیض در خانه
1. ارجحیت پسر بر دختر
2. در آموزش علم
3. مساله کار در خانه
4. مراقبتها در ابراز عواطف
ب: تحقیر در خانه
1. جوان و مسالة تحقیر
2. انتقادپذیری از فرزندان
3. چند نکته مهم
ج: آزادی فرزندان در خانه
1. جوان و آزادی
2. نوع آزادی
3. نکتهها در کنترل
د: احترام والدین
1. سئوالی در ذهن جوان
2. نیکی به پدر و مادر
3. رعایت حرمت فرزندان
بخش هفتم: نکتههای مهم در روابط والدین و فرزندان 65-63
1. جبران خطای تربیتی
2. وظیفة والدین
3. توقف رشد عقلی
4. آسیبهای روحی
5. زیادهروی در محبت
6. بدترین پدران
بخش هشتم: دومین کلاس تربیت (مدرسه) 76-66
1. مدرسه و تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان
2. همگامی خانه و مدرسه
3. نقش مدرسه در انتقال ارزشها
4. رفتارهای مذهبی چگونه تبلور مییابد؟
5. هشیاریهای فرهنگی در پاسداری از سلامت و رشد مطلوب
6. مهاجمان فرهنگی کیستند؟
7. هدف مهاجمان فرهنگی چیست؟
8. رسالت اولیاء و مربیان و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی
منابع مورد استفاده:
مقدمه:
تقدیم این تحقیقات به آن معلمان و مربیان و اساتیدی که شغل مقدس تدریس را با همه مشکلات و زحماتش و با توجه به تأثیر والای این وظیفه بزرگ اجتماعی، و با رضایت تمام پذیرفتهاندو میدانند که اگر امروز قدر کار بزرگ آنها کوچک شمرده شود فردا در برابر رسول و اهل بیت پاکش یعنی مربیان و معلمان والامقام بشری سرافراز و آبرومند خواهند بود.
و در ادامه تقدیم میدارم به آن جوانان و نوجوانان برومندی که زحمات معلمان آگاه و دلسوز خود را پاس میدارند و وجود آنها را در راه سعادت خود عزیز میشمارند و محبت آنها را همیشه در دل پاکشان زنده میدارند تا فردا در برابر رسول خدا و اولیای گرامی او عزیز و موجب روشنی چشم استادان خویش باشند.
چنانکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم تا آیات ما را برای شما تلاوت کند و دلها و نفسهای شما را از جهالتها و زشتیها و آلودگیها پاک نموده به اخلاق و فضایل انسانی رشد و کمال بخشد و همچنین شما را تعلیم کتاب و حکمت دهد و آنچه را که در قدرت و امکان شما نبوده تا بفهمید به شما بیاموزد. بنابراین مرا که خالق و منعم شما هستم همیشه بیاد داشته باشید تا من هم به لطف بیشتر و عنایتهای آینده شما را یاد کنم .
بخش اول: تربیت
تربیت و قلمرو آن
تربیت بطور خلاصه عبارت است از پرورش و رشد دادن استعدادهایی که آفریدگار جهان در وجود انسان جهت سعادت و کمال او بودیعت گذاشته است.
با این تعریف اجمالی موضوعات زیر در امر تربیت مورد دقت و توجه قرار میگیرد:
1- تربیتکننده با داشتن هدف معین و علاقمندی کافی و آگاهی کامل به اهمیت و ارزش تربیت این مسئولیت مقدس را میپذیرد.
2- او از تجربهها و اطلاعات لازم بهرهمند میباشد و از اصول و مبانی تربیت عالم و آگاه و خودش نیز از فضایل اخلاقی و مزایای تربیتی برخوردار است.
3- تربیتکننده نسبت به موقعیت فرد یا افراد مورد تربیت و استعدادهای جسمی و روحی آنها آشنایی کامل دارد و میداند که چگونه انسانهایی را برای چه جامعهای باید بسازد.
4- مربی به وضع و شرایط محیطی که در آن زندگی میکند و نیازهای اساسی آینده جامعه خود کاملاً آگاه است و فعالیت خود را متناسب با آن نیازها بکار میاندازد.
5- کار و فعالیت مربی مبتنی بر طرح و برنامه حساب شده و متوجه به هدفهای صحیح و مطلوب جامعه و متکی بر روش متناسب با این هدفها انجام میگیرد.
6- مسئول تربیت برای پیشبرد اهداف مقدس خویش ناگزیر است وسایل کار برای خود و افراد مورد تربیت متناسب با شرایط و امکانات زمان داشته باشد زیرا میداند که هیچ کاری بدون وسیله متناسب به انجام نمیرسد.
7- در جامعهای که اکثریت قریب به اتفاق آن مسلمانند مربی آگاه میکوشد تا برای پایداری و استواری یک جامعه مترقی و مستقل اسلامی افرادی مؤمن و صاحب رشد و متخلق به اخلاق اسلامی و خدمتگزار به جامعه خود تربیت کند.
پایههای اساسی تربیت
تمایلات انسانی و غرائز طبیعی بمنزلة پایههای اساسی است که تربیت بر روی آنها بنا میشود. یا بعبارت دیگر، تربیت عبارت از تعدیل خواهشهای طبیعی و تنظیم کیفیت بهرهبرداری از نیروهای غریزی است.
«خوی و منش عبارت است از غرائزی که شغل و تجربه آن را بگونهای مختلف رنگ کرده و مانند کاشیکار ماهری پهلوی هم چیده است.»
موقعیکه آداب و رسوم تربیت بر اثر تکرار و ممارست، رنگ عادت بخود میگیرد و بصورت خلق و خوی ثابت در میآید، آدمی بر طبق آن از سرمایههای طبیعی خود استفاده میکند و به آسانی، غرائز در مجاری عادات بجریان میافتند.
«عادات به محض آنکه تشکیل یافتند با بهرهبرداری از ذخیرة فعالیتهای ذاتی آدمی، به وجود خود ادامه میدهند و لاینقطع این فعالیتها را به میل خودشان تحریک میکنند، تقویت مینمایند، تفکیک میسازند، متمرکز میکنند و از غرائز خام و نامنظم، دنیائی مطابق میل خود بوجود میآورند به طوری که میتوان گفت آن موجود نه مخلوق عقل است و نه زائیده غریزه، بلکه مصنوع عادات میباشد.»
اشاراتی کوتاه و مختصر به مراحل تربیت
پیامبر اسلام (ص) سنین میان تولد تا 21 سالگی را که با اهمیتترین مرحله تربیتی است به سه مرحله تقسیم نموده است، و در قالب یک حدیث میفرمایند: «فرزند، در هفت سال اول سید و آقا است، و در هفت سال دوم بنده، مطیع و فرمانبردار است، و در هفت سال سوم وزیر، طرف شور و مسئول است.»
مراحل تربیت را از نظر اسلام میتوان در دو مرحلة پیش از تولد و بعد از تولد بررسی نمود، مرحلة پیش از تولد شامل پیشبینیهای لازم در انتخاب همسر جهت انتقال صفات و ویژگیهای مطلوب به کودک، تدابیر لازم به هنگام انعقاد نطفه و دوران جنینی و زایمان، مرحله بعد از تولد را میتوان به پنج مرحله عمده تقسیم نمود:
کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی، پیری که ما از ذکر توضیحات این مراحل فوق خودداری میکنیم.
اهداف تربیتی
1- هدفداری جهان عموماً و انسان خصوصاً به عنوان یک هدف تربیتی است
تعلیم و تربیت اسلامی نخست این واقعیت تحولآفرین را به انسان متذکر میشود که دستگاه خلقت عبث و بیهوده برای بازی نیست و قرآن میفرماید: «آسمان و زمین را با هر چه میانشان هست بیهوده نیافریدیم این گمان کسانی است که کافرند وای از جهنم برای آن کسانی که کافرند.»
و همچنین در مورد هدفدار بودن خلقت انسان با صراحت و قاطعیت تمام میفرمایند:
«گمان میکنید شما را بیهوده آفریدیم و بسوی ما بازگشت نخواهید کرد.»
2- اطمینان و قرب الهی به عنوان یک هدف تربیتی است
انسان با طی منازل و قطع مراحل در مقام والای اطمینان و قرب به حق قرار میگیرد، در قرآن آیاتی در مورد اطمینان قلب وارد شده است از جمله در سوره فجر میفرماید: ای نفسی که (در پرتو ایمان) به اطمینان رسیدهای همانا بسوی پروردگارت بازگرد با خشنودی متقابل تو از او و او از تو خشنود، پس داخل در مسلک بندگانم و داخل شو در بهشتم.
3- صبر بعنوان یک هدف تربیتی است
اگر تصور کار، سیمای کارگران را تداعی میکند که بار تولید را به دوش میکشد تصور صبر این سئوال را بوجود میآورد که «صبر برای چه کسی مطرح میشود؟» و چه شرایطی است که انسان را به صبر نیازمند میکند؟ از این رهگذر است که میبینیم صبر، آنجا طرح میشود که پای «عمل» در میان است همچنانکه احتیاج به «سپر» را کسی احساس میکند که مرد اسلحه و شمشیر است در متن آیات مربوط به صبر، به وضوع خواهیم دید صبر نه تنها یک مفهوم ذهنی نیست بلکه دقیقاً به جای عمل بکار رفته است و درست بر عکس کسانیکه صبر را اعلام سکون و حتی عقبنشینی پنداشتهاند در طی آیات فراوانی، مفهوم کامل حرکت و پیشروی دارد، به این ترتیب صبر در تعلیم و تربیت اسلامی تعریف ویژه خود را دارد و هرگز نباید آن را با ملاکهای عمومی سنجید.
«برای آنها که اهل ایمان و عمل صالح هستند پاداش الهی از هر چیزی بهتر است، البته این پاداش را کسی جز صابران در نمییابند.»
«ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز متوسل شوید خدا یاور صابران است.»
در اصول کافی باب صبر از قول معصوم آمده است: صبر سه گونه است: صبر بر مصیبت و صبر در برابر معصیتها و گناهان و صبر بر رنج ناشی از اطاعت خداوند و راه او
ایمان بر چهار پایه استوار است: بر صبر و یقین و عدل و جهاد، و صبر نیز خود بر چهار شاخه: اشتیاق، خوف، زهد، انتظار پس هر کس که مشتاق بهشت بود از بند شهوتها و لذتها رها میشود، و کسی که از عذاب خدا هراسید از گناهان و محرمات کنار میکشد، و کسی که به دنیا بیرغبت شد مصیبتها و سختیها را سبک میشمارد و آن که به انتظار مرگ بود، در انجام هرچه زودتر و هرچه بیشتر نیکوئیها و آرمانهای خیر سرعت میگیرد.
«هرکس از مؤمنین به بلایی گرفتار شود و صبر کند برایش اجر هزار شهید باشد.»
در خاتمه یادآور میشویم که صبر بر دو رویه استوار است: صبر از آنچه دوست داری و صبر بر آنچه کراهت داری و شهوتها، اطاعتها
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:128
فصل اول.. ۱
کلیات پژوهش… ۱
مقدمه: ۲
بیان مسأله: ۷
اهمیت و ضرورت مسأله: ۱۰
اهداف پژوهش: ۱۲
فرضیههای پژوهش: ۱۲
متغیرهای پژوهش: ۱۳
تعاریف نظری و تعاریف عملیاتی: ۱۴
تعاریف نظری: ۱۴
تعاریف عملیاتی: ۱۵
خلاصه: ۱۷
فصل دوم. ۱۸
گستره نظری مسأله مورد بررسی.. ۱۸
و پژوهشهای مربوط به آن.. ۱۸
کمالگرایی: ۲۰
نظریههای کمالگرایی: ۲۲
نظریه فروید: ۲۲
نظریه هورنای: ۲۵
نظریه پرلز: ۲۸
انواع کمالگرایی: ۳۲
ابعاد کمالگرایی: ۳۴
ویژگی افراد کمالگرا: ۳۷
کمالگرایی والدین: ۴۰
عزتنفس: ۴۲
اهمیت عزتنفس: ۴۵
علل پیدایش عزتنفس: ۴۷
جرأتورزی: ۴۸
ویژگیهای شخصیتی جرأتورزانه: ۵۳
خودکارآمدی: ۵۶
مؤلفههای خودکارآمدی: ۶۰
منابع خودکارآمدی: ۶۱
مروری بر پژوهشهای انجام شده: ۶۴
پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور: ۶۴
پژوهشهای انجام شده در داخل کشور: ۷۱
خلاصه: ۷۳
فصل سوم. ۷۴
روش پژوهش… ۷۴
طرح پژوهش: ۷۶
جامعه آماری: ۷۶
نمونه آماری: ۷۶
روش نمونهگیری: ۷۷
ابرازهای اندازهگیری: ۷۷
مقیاس کمالگرایی اهواز: ۷۸
پایاییمقیاس کمالگرایی اهواز: ۷۸
اعتبارمقیاس کمالگرایی اهواز: ۷۹
شیوه نمرهگذاری مقیاس کمالگرایی اهواز: ۸۱
آزمون عزتنفس کوپر اسمیت: ۸۱
اعتبار آزمون عزتنفس کوپر اسمیت: ۸۲
پایایی آزمون عزتنفس کوپر اسمیت: ۸۳
شیوه نمرهگذاری آزمون عزتنفس کوپر اسمیت: ۸۳
پرسشنامه جرأتورزی گمبریل وریچی: ۸۴
شیوه نمرهگذاری پرسشنامه جرأتورزی گمبریل وریچی: ۸۶
مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۶
پایایی مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۸
اعتبار مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۹
شیوه نمرهگذاری مقیاس خودکارآمدی عمومی: ۸۹
روند اجراء و جمعآوری اطلاعات: ۹۰
روشهای آماری در تحلیل دادهها: ۹۱
خلاصه: ۹۲
فصل چهارم. ۹۳
تجزیه و تحلیل دادههای آماری.. ۹۳
دادههای توصیفی پژوهش: ۹۶
ارزیابی فرضیههای پژوهش: ۹۸
خلاصه: ۱۰۴
فصل پنجم. ۱۰۵
بحث و نتیجهگیری.. ۱۰۵
خلاصه و نتیجهگیری: ۱۰۶
بحث و جمعبندی: ۱۱۰
محدودیتهای تحقیق: ۱۱۷
پیشنهادها: ۱۱۸
خلاصه: ۱۲۱
منابع فارسی: ۱۲۲
منابع انگلیسی: ۱۲۴
مقدمه:
بیتردید کمال گرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی میباشد که میتواند هم سازنده، مفید و مثبت باشد و هم نوروتیک و کژ کنش. نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خود شکوفایی است. همه افراد نیاز دارند که تواناییهای بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنند و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابند. گرایش طبیعی افراد حرکت از مسیر تحقق تواناییهای بالقوه خودش است، هرچند ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی رو به رو شوند. البته رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعدادها و تواناییهای نهفته و بالقوه فرد به خودی خود بسیار ارزشمند است و در این وادی کمالگرایی امری مثبت و پسندیده است ولی آنچه که به آن اشاره شده است جنبه افراطی یا منفی کمالگرایی است.
کلی اینک (1998) کمالگرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از این که نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند، تعریف میکند.
طبق نظریت (1984) کمالگرایی یک پدیده ناتوان کننده شایع است و کمالگرایان به حالات عاطفی منفی مثل احساس گناه، احساس شکست، عزتنفس پایین و مسامحهکاری حساس هستند.
اغلب نظریهها بر این باورند که عزتنفس ویژگی دیرپای شخصیت است و به برخی سطوح کلی و فرضی خود ارزیابی و حرمت نفس اشاره دارد. به بیان دیگر درکی است که فرد از خود دارد، ولی این درک باداوریهای ارزشی همراه است و در برگیرندهی میزانی از حرمت نفس و خویشتنپذیری میباشد (اسلامی نسب، 1373). برخی از محققین رابطه عزتنفس و خویشتن را ناشی از مقایسههای اجتماعی میدانند، بدین معنا که جنبههایی از خویشتن از راه مقایسه خود با اشخاص مهم دیگر برای شخص شکل میگیرد. به اعتقاد این پژوهشگران، خودآرمانی که رابطه نزدیکی با کمالگرایی دارد میتواند نتیجه مقایسه اجتماعی با افراد باشد. این مفهوم با کمالگرایی دیگر مدار در نظریه هیویت و همکاران (1991) همپوشانی دارد. میسیلدین (1963) نیز مشاهده کرد که عزتنفس پایین و ناخشنودی از خود از عناصر کلیدی کمالگرایی هستند.
در چند دهه اخیر توجه زیادی به مبحث جرأتورزی شده است که خود نشانگر اهمیت این جنبه تعامل اجتماعی است. به عقیده ریس و گراهام (1991) جرأتورزی یعنی توانایی ابراز خویشتن به گونه صریح، مستقیم و مناسب، ارج نهادن به احساس و فکر خود و شناخت نقاط قوت و ضعف خویشتن. در واقع جرأتورزی به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است. یکی از صفاتی که فرد را مستعد و آماده فشار روانی میکند سطح پایین جرأتورزی است، یعنی فرد در اظهار باورهای شخصی، نگرشها و احساسات دچار مشکل است و نمیتواند در برابر چشمداشتهای بیش از حد دیگران واکنش نشان دهد. سطح پایین جرأتورزی اغلب با گرایش شدید کمالگرایانه همراه است، یعنی فرد هر چیزی را «درست و کامل» میخواهد، چنین شخصی میخواهد همه چیز را در کنترل داشته باشد و کارهایش مورد پسند همه قرار گیرد و همین موضوع میتواند به سطوح بالایی از ناکامی و فشار روانی بینجامد (هرمزینژاد، 1380)
خودکارآمدی یک سازه محوری در نظریه شناختی- اجتماعی آلبرت بندورا است. منظور از خودکارآمدی، باورهای شخص درباره قابلیتهایش برای سازماندهی و اجراء دورههای عمل مورد نیاز برای مدیریت و موقعیتهایی که در آینده پیش خواهد آمد، میباشد (بندورا، 1995). کمالگرایی به عنوان یک سازه شخصیتی با خودکارآمدی نیز همبستگی دارد. پژوهشها حاکی از این است که گرایش شدید کمالگرایانه با سطوح پایین خودکارآمدی در ارتباط است (هیویت و فلت ، 1991)
دگرگونیهای سریع و پیچیده جوامع انسانی به مرور زمان بر شیوههای فرزند پروری انسانها اثری اساسی بر جای گذاشته است و خانوادهها اکنون تلاش میکنند فرزند خود را از همان اوان کودکی برای بردن گوی سبقت از همسالانشان آماده کنند. این شیوه تربیتی سبب شده است که فرزندان زمانی خود را با ارزش بدانند که مورد تأیید والدین خود قرار بگیرند و چون تأیید والدین و دیگران نقش اساسی در ساختار شخصیتی افراد دارد میکوشند تلاش خود را دوچندان کنند تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند. گاهی اوقات همین حساسیت و توجه بیش از حد والدین و توقعات بیش از اندازه آنها میتواند بر برخی عوامل شخصیتی و روان شناختی فرزندانشان اثر بگذارد.
والدین کمالگرا نه تنها به تحقیر موفقیتهای خود میپردازند بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاشهای کودکان را نیز دشوار میپندارند. آنها به جای تأیید رفتار کودکانشان پیوسته آنها را به انجام کارهای بهتر وا میدارند و به آنها هشدار میدهند. این کودکان هیچگاه احساس خرسندی نمیکنند زیرا رفتار آنها به اندازه کافی خوب نیست تا نظر والدین را جلب کند بنابراین این کودکان مانند والدینشان موفقیتهای خود را کوچک میشمارند و احساس میکنند هیچ گاه چشم داشتهای والدینشان را برآورده نخواهند ساخت (میسیل دین، 1963).
بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد در این پژوهش به بررسی رابطه کمالگرایی والدین با عزتنفس، جرأتورزی و خودکارآمدی فرزندانشان پرداخته شده است. فصول مختلف این گزارش، ضمن طرح گستره نظری و ارائه پژوهشهای قبلی، شکلگیری مسأله، فرضیهها و روشهای آزمون را مشخص کرده و نتایج حاصل از دادههای جمعآوری شده را توصیف و تجزیه و تحلیل میکند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
چکیده:
در این مقاله سعی شده است تا علاوه بر تعریف تعلیم و تربیت دینی و ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت دینی فرزندان، نقش و جایگاه خانواده، معلم و آموزش و پرورش نیز در تربیت دینی کودکان و نوجوانان نیز بیان شود. که باید بین اولیاء دانش آموز و مربیان در شیوة تربیت دینی و آموزه های دینی هماهنگی و همسویی لازم دیده شود. تا زمینه های رشد و کمال در باورهای دینی کودکان و نوجوانان بوجود آید. اولیا و مربیان می توانند بتدریج نگرش دینی مطلوب را در فرزندان بوجود آورند و باید میان آموزش های دینی و راهکارهای عملی ارائه شده توسط خانه و مدرسه هماهنگی لازم وجود داشته باشد تا کودک و نوجوان دچار تضاد نشود و بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد که تضاد در آموزش نه تنها باعث رشد و کمال در باورهای دینی نمیشود باعث از دست دادن عقاید آنها نیز می گردد و در آموزش و تربیت دینی نباید از روشهای خشک و مستبدانه استفاده کرد بلکه باید با شیوه تشویق روش های صحیح، روح و روان کودک را با باورهای دینی پیوند داد.
مقدمه:
از مهمترین مباحث زندگی که در طول حیات بشر برای او مطرح بوده و هم اینک نیز جای پای آن در بین صاحبنظران و خردمندان حتی به صورت روزمره، محکم تر و ریشه دارتر می شود موضوع دین و معنویت است. این امر حتی در بین افرادی که پایبند به دین ملتزم به مذهبی نیستند در غالب عرفان منشی و روی آوردن به امور متافیزیک به چشم می خورد و موضوع مهم پرداخته شود.
تعلیم و تربیت دینی
مقدمه
انسان دنیای امروز به لحاظ پیچیدگی های زندگی و وسعت و سرعت تغییرات، با چالش های فراوان روبروست که با گذشت زمان این چالش ها روبه فزونی است. هر یک از این بحران ها مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها تحمیل می کند در حال حاضر برای رویارویی با این مشکلات روبه افزایش، نیاز به تربیت انسان های متعهد به اصول و ارزش های دینی و آرمان های جامعه بیش از پیش ضرورت یافته، پیش بینی ها و برنامه ریزیهای خاص را می طلبد.
اهمیت تعلیم و تربیت دینی
هُوَ الَّذی بَعثَ فِی الْاُمیینَ رَسوُلاً منْهُم یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکیَّهِمَ وَ یُعَلَّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَهَ وَ اِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِین.: او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد. هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (سورة جمعه،آیة 2)
پیامبران الهی به عنوان الگوهای نیکو طبق آیات قرآن کریم چهار سمت کلی بر عهده دارند که جدای از تقدم و تأخر آنها در آیـات گوناگون به شـرح زیـر بیـان شـده اند: 1ـ تلاوت آیات الهی 2ـ تلاوت آیات الهی 3ـ تعلیم کتاب 4ـ تعلیم حکمت (سورة بقره، آیات 151 و 129 و سورة جمعه آیة 2)
مطابق بیان این آیات می توان گفت که مهم ترین وظیفه ی پیامبران الهی تعلیم و تربیت انسانها یا به تعبیر دیگر، انسان سازی است امام خمینی (ره) نیز با تأکید بر این امر می فرمایند : « تمام انبیا، موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان، انسان است. آمده اند، انسان را تربیت کنند ... مکتب انبیا، کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است؛ موضوع علم، انبیا، انسان است» (تفسیر امام خمینی). به همین دلیل اولین آیاتی که به رسول اکرم (ص) به حسب روایات و تواریخ نازل شده است، آیاتی است که بر تعلیم و تعلم کتاب و حکمت تأکید می نمایند: بخوان که پروردگات ]جهان را[ آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد! بخوان که پروردگارت]از همه[ بزرگوارتر است همان کسی که به وسیلة قلم تعلیم نمود، و به انسان آن چه را نمی دانست یاد داد. (سورة علق، آیات 5-1 ). ولی از آن جا که تعلیم و تعلم به تنهایی کار ساز نیست، در ادامة آیات به تزکیه سفارش می فرماید: «چنین نیست ]که شما می پندارید[، به یقین انسان طغیان و طاغوت بودن از بزرگ ترین موانع تعلیم و تعلم شمرده می شود و به همین دلیل بلافاصله بازگشت به سوی خداوند را برای تزکیه کردن یادآوری می نماید: «به یقین بازگشت ]همه[ به سوی پروردگار تو است» (سورة علق، آیة 8).
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:12
چکیده:
بیان مساله
امروزه تعلیم و تربیت از دشوارترین ، ظریف ترین و پرثمرترین امور انسانی است و امری پرفرح و پرارج و وقت گیر به شمار می آید که ثمره نهایی آن دیر به بار می نشیند . رسالت آموزش و پرورش ایجاد تغییرات مطلوب در نگرش ها ، شناخت ها ، و رفتار انسانهاست در این امر والدین و مربیان نقش بسیار مهم و اساسی به عهده دارند درتمامی نظریه های تربیتی خانواده و والدین هسته اصلی آْموزش و پرورش می باشند و به ویژه در عصر تحقیقات فن آوری و انفجار اطلاعات و غیره می باشند و مهمترین نقشی که والدین می توانند در زمینه پیشرفت تحصیلی فرزندان داشته باشند ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و انجام دادن تکالیف است همچنین نحوه ارتباط آنان با فرزندان ارتباط دانش آموز با خواهران و برادران نیز از عوامل تاثیرگذار به پیشرفت یا افت تحصیلی یکی از معضلات موجود نظام آموزشی و پرورشی هر کشوری است زیرا این امر سبب می شود که هر ساله میلیاردها تومان از بودجه کشوراز این طریق از دست رود و تعداد کثیری از نیروهای بالقوه انسانی از پرورش و تربیت صحیح باز مانند . بنابراین علل و عوامل این افت و راههای مقابله با آن یکی از مهمترین وظایف نظام آموزشی و پرورشی در هر کشوری است . هیچ کس نمی تواند منکر اهمیت تعلیم و تربیت و برنامه صحیح آموزشی و فرهنگی در پیشرفت و ترقی مملکت و همچنین شکوفا شدن نسل جوان باشد.
تحقیق حاضر از بین عوامل خانوادگی موثر در پیشرفت تحصیلی بررسی عامل فاصله سنی و تعداد فرزندان می باشد لذا طرح حاضر سعی بر آن دارد که به سوالات زیر پاسخ دهد .
1- آیا بین تعداد فرزندان در خانواده با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
2- آیا آموزش خانواده ها در جهت کنترل جمعیت و فرزند کمتر موثر واقع می شود ؟
3- آیا بین تعداد فرزندان و ایجاد محیطی گرم و صمیمی در خانواده با پیشرفت تحصیلی کودکان پیش دبستانی فرزندان رابطه وجود دارد ؟
4- آیا در خانواده های پرفرزند عامل فاصله سنی بین فرزندان و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
اهمیت تحقیق
اهمیت و نقش نهاد خانواده به عنوان اولین جایگاه اجتماعی کودک برای همگان آشکار است . والدین به عنوان مهمترین اعضاء این نهاد که در تماس دائم با کودک هستند و دنیای او را می سازند . والدین می -تواننند با اعمال درست و به موقع روش های مناسب تربیتی کودکانی اجتماعی ، موًدب ، متدین و با انگیزه برای پیشرفت تحویل جامعه دهند و در خانواده های پرجمعیت والدین در تربیت فرزندان کشمکش های زیادی باهم خواهند داشت نه تنها والدین بلکه بیشتر زیان ها نصیب فرزندان خواهد شد. تعداد فرزندان ، رابطه آنها در خانواده اهمیت پیدا خواهد کرد. زیرا در خانواده هایی که تعداد فرزندان زیاد باشد سرپرستی و تربیت آنها و رسیدگی به آنها مشکل دار خواهد بود . میزان تاًثیری که خواهران و برادران در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی کودک دارند به عواملی از قبیل جنسیت کودک جنسیت خواهر و برادران ، چندمین فرزند خانواده بودن ،فاصله سنی با خواهر و برادران ، مجموعه تعداد کودکان در خانواده و تربیت خانواده بستگی دارد .
اهداف تحقیق
اهداف فرعی
1- ارائه پیشنهاداتی به خانواده ها جهت کنترل تعداد فرزندان در خانواده .
2- یافتن راههای ترقی در جهت بالا بردن کیفیت آموزش و یادگیری در کلاس های پیش دبستانی و مهد .
3- یافتن راه حل های مناسب درجهت بالا بردن سطح آگاهی والدین به منظور کمک به فرزندانشان در امر یادگیری .
4- بررسی عوامل افت و یا علل ضعیف بودن کودکان پیش دبستانی .
5- شناخت راه حل هایی مناسب جهت از بین بردن و یا تقلیل افت تحصیلی کودکان 6-5 ساله .
6- شناسایی و دسته بندی علل موفقیت تحصیلی کودکان 5-6 ساله مقطه پیش دبستانی .
متغیر های تحقیق
نوع تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل،دانش آموزان مقطع پیش دبستانی ومهد مدرسه آنزان کوشه شهر ایذه است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است.
نتایج حاکی ازآن است که:
1- بین تحصیلات والدین با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع پیش دبستانی ارتباط معناداری وجود دارد.
2- رابطه عاطفی مناسب و خوب بین کودک ومربی مهد موجب افزایش پیشرفت تحصیلی در دانش آموز می شود.
پیشینه تحقیق :
نتایج این تحقیق نشان داد که شیوع اختلالات گفتاری و کلامی در دانش آموزان پیش دبستانی شهر اهواز 5/5 درصد است. راتر و همکاران (1965) در مطاله ای تحت عنوان "همه گیر شناسی روی کودکان 5 و 8 ساله انگلیسی" میزان شیوع اختلالات گفتاری و کلامی را 8/6 درصد به دست آوردند. گادیت (2001) در بررسی میزان اختلالات گفتاری دانش آموزان دبستانی پاکستان میزان این شیوع را 26/4 درصد بدست آورده است. میرزایی (1379) میزان شیوع 15/4 درصد در کودکان 4 تا 6 ساله مدارس ابتدایی شهر قزوین و رجبی (1379) این شیوع را معادل 47/5 درصد در میان دانش آموزان مقطع پیش دبستانی شهر مذکور به دست آورده است (3،4). بنابراین، نتایج حاصل از این تحقیق در خصوص شیوع شناسی اختلالات رفتاری دانش آموزان مقطع پیش دبستانی شهر اهواز با نتایج تحقیقات اشاره شده همخوانی دارد.
علاوه بر این، نتایج به دست آمده در پژوهشهای انجام شده توسط میرزایی (1379)، راتر (1983) وولف (1980) میزان اختلالات رفتاری در پسران را بیشتر از دختران عنوان داشته اند که یافته های تحقیق حاضر نیز نشان می دهد که میزان شیوع اختلالات رفتاری در پسران بین 4تا 6 سال مقطع پیش دبستانی و 6تا9 سال مقطع ابتدایی بیش از دختران در همین مقطع است. در عین حال، یافته های این مطالعه مشخص نمود که بیشترین میزان شیوع اختلالات متعلق به کودکان 6 ساله (19 درصد) و سپس 9 ساله (9/16 درصد) بوده است. این یافته با نتایج به دست آمده توسط میرزایی (1379)، رجبی (1379)، راتر (1965)، کیتلمن و همکاران (1985) ، نیکاپوتا (1991) و گادیت (2001) که بیشترین میزان شیوع اختلالات را در بین سنین 5 تا 9 ساله اعلام نموده اند، همخوانی دارد (5،6).
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:49
فهرست مطالب:
مقدمه 1
1- سهم الارث فرزند نامشروع 2
2-1- نظریه مخالف 2
3-1- نقد و بررسی 3
2- سهم الارث فرزند مورد ملاعنه 5
3- سهم الارث فرزند ناشی از شبهه 9
4- سهم الارث فرزند انکار شده 10
1-4- نظریه حرمان ارث 11
3-4- منشا اختلاف 13
4-4- نقد و بررسی 13
5- سهم الارث فرزند خوانده 17
6- سهمالارث فرزند ناشی از باروری پزشکی 20
1-6- آراء و نظرات 21
2-6- دلایل نامشروع بودن 21
3-6- دیدگاه حقوقی 25
4-6- مشروع بودن فرزند 26
5-6- محرومیت بین فرزند و والدین 27
6-6- مستندات مشروع بودن فرزند 28
7-6- نتیجه مستندات 38
منابع 43
مقدمه:
در مبحث زیر سهم الارث فرزندان و اطفالی را مورد بررسی قرار میدهیم که رابطه توارث بین آنها و بین پدر و مادر مورد بحث و درپاره ای از موارد مجهول میباشد.
در این نوشتار با استقراء، مصادیق مذکور را یافته و سپس دربارۀ سهم الارث آنها به بحث و تبادل نظر پرداختهایم، ضمن رعایت آراء فقیهان، متون قانونی را نیز از نظر دور نداشتهایم. نخست به بررسی سهم الارث فرزندی که ناشی از زنا باشد می پردازیم و در این زمینه نظریه فقیهان را درباره رابطه حقوقی توارث مورد تحلیل و نقض و ابرام قرار میدهیم .
1- سهم الارث فرزند نامشروع
فرزندی که ناشی از زنا باشد بدان دلیل که شارع نسب وی را معتبر نمی داند 1- از طرفین زانی و زانیه ارث نمی برد و آن دو طرف هم از این طفل ارث نمی برند
قانون مدنی در ماده 1167 خود طفل متولد از زنا را ملحق به زانی نمی داند و فقیهان امامیه تصریح نموده اند که قواعد ارث بین طفل نامشروع و والدین او جاری نمی گردد و نیز بیان کرده اند که نزدیکان والدین از ارث این طفل نامشروع سهمی ندارند و او نیز از نزدیکان ارث نمی برد . قانون مدنی در ماده 884 بیان می دارد : 11 ولدالزنا ازپدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی برد…»
نظریه مخالف
خاطر نشان می کنیم که پاره ای از فقیهان بین کرده اند که فرزند نامشروع از مادر و نزدیکان او ارث می برد و بالعکس یعنی مادر و نزدیکان او را فرزند نامشروع نیز ارث می برند. اینام مستند نظریه خود را پاره ای از روایات منقول قرار داده اند در اینجا آنها را مورد اشاره قرار می دهیم:
در حدیثی امام علی علیه السلام فرموده است:«برادران و مادر و اقوام مادری فرزند نامشروع و فرزند که مورد ملاعنه قرار گرفته است، از آنها ارث می برند».
در حدیث دیگری از یونس بن عبدالرحمن نقل شده است که اقوام مادر فرزند نامشروع از او ارث می برند.
همچنانکه مشاهده می کنید بر طبق احادیث بالا، اقدام مادر و مادر فرزند نامشروع از او ارث می برند برخلاف نظریه مشهور که آنان را از ارث محروم کرده بود.
نکته حائز اهمیت این است که اگر این نظریه را قبول کنیم باید بیان کنیم که برادران و خواهران و اقوام مادری بصورت سهم الارث مادری از ترکه و اموال فرزند نامشروع فوت شدن بهره مند می شوند مثلاً اگر چنین شخصی دار فانی را وداع گوید و از خود دو برادر و سه خواهر بیادگار گذاشته باشد و ترکه او معادل 155 میلیون برآورد گردد، این مبلغ را باید بین تمام اینها بطور مساوی تقسیم نمائیم و قاعلی ذکور دوبرابر اناث و نسبت به 2 به 1 بین خواهران و برادران رعایت نمی شود زیرا همه آنها مادری محسوب شده و برطبق قواعد ارث مادریها و افرادی که فقط از جانب مادر به متوفی منتسب می شود بطور مساروی ارث می برند.
3-1- نقد و بررسی
احادیثی را که در مقابل نظریه مشهور قراردادیم از نظر سند و دلالت مورد نقد و بررسی قرار می دهیم:
به نظر می رسد سند حدیث اول قابل اعتبار است و «غیاث بین کلوب» که در سلسله سند این حدیث واقه شده است اگر چه از اهل سنت می باشد ولی «توفیق» شده است. شاید همین مطلب بوده است که شیخ طوسی درباره سلسه سند این حدیث اظهار نظر نموده است ولی دلالت آنرا مورد خدشه قرار اده و بیان نموده است که این حدیث در اصل درباره فرزندی بوده است که مورد ملاعنه قرار گرفته ولی راوی اشتباهاً«ولدالزنا» را در آن گنجانده است.
حدیث دوم از نظر سند ایراد دارد زیرا یونس بن عبدالرحمن بیان نکرده است که روایت را از معصوم نقل کرده است یا از غیر معصوم، بنابراین، این حدیث بدلیل عدم استناد و به معصوم از اعتبار ساقط است و از طرفی بر طبق نظریه صاحب جواهر که دلالت این دو حدیث را مورد وهن قرار می دهد این است که سازگاری با اهل سنت دادند و دیگر آنکه این احتمال داده شده است که این دو حدیث اشاره به جایی دادند که زنا از جانب پدر بوده و از جانب، مادر زنا صورت نگرفته و مثلاً از روی شبهه بوده است.