فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:159
چکیده:
یکی از عوامل بروز نارضایتی های گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. در ابتدا رژیم سعی میکرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی و هراس از واکنش های خشمگینانهی مردم مخفی نگه دارد. همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمایند و کم کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند. همین تغییرات سبب گردید دربار به اشرافیت و طبقهای تبدیل شود که هیچ رشتهای میان آنان و مردم تنیده نباشد.
فساد دربار نه تنها در چهاردیواری کاخهای پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیکتر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل میشدند و کم کم از درون میپوسیدند و ناگهان فرو میریختند.
با آنکه وقوع فساد در هر رژیمی محتمل است، اما، عواملی را که به بیاعتمادی مردم دامن میزنند، میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
1. برخورد نکردن نظام و نهادهای آن با فساد؛
2. رخنه کردن فساد در بدنه و در رأس نظام (نهادینه شدن فساد).
رژیم شاه به هر دو بیماری مبتلا شد. فساد دربار کم کم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عکسالعمل واداشت. بخش اعظم تظاهراتی که از سال 1356 در ایران آغاز شد، متوجه فساد دربار بود. به گفته ژان لوروریه، روزنامهنگار فرانسوی «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»(1)
اگر مجموعهی شعارها، دیوار نوشتهها و پلاکاردهای مردم ایران را در دورهی انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، این ادعا را ثابت میکند که فساد دربار پهلوی یکی از عوامل اعتراض آشتیناپذیر مردم ایران بود.
بسیاری از شعارهای مردم فساد رژیم و مظاهر فساد و عوامل آن را مورد اعتراض قرار میدادند. شعارهای ذیل نمونهای از آنهاست:
نظام شاهنشاهی سرچشمه فساد است.(2)
شاه مظهر رذالت، دنائت، لئامت و فساد است.(3)
اسلام دین جنبش و جهاد است، برنامهاش کوبیدن فساد است.(4)
تا شاه در ایران است، فساد هم هست.(5)
مرگ بر رژیم فاسد(6)
بعضی از شعارهای مردم، فساد اخلاقی عناصر دربار را مورد حمله قرار میداد. مردم با توجه به موقعیت زمانی در اعتراض به رقصیدن کارتر و فرح در شب ژانویه 1978 (11 دی 1356) دهها شعار را برای وی سرودند، به عنوان نمونه:
زاری نکن شهبانو اگر ممد دماغ بمیره کارتر تو را میگیره(7)
شاهپور بختیار در کاخ بسته، کارتر میزنه، شاه میخونه، فرح میرقصه(8)
فرح به من گفت الهی مملی بمیره، جیمی مرا بگیره(9)
مردم، بعضی عناصر دیگر دربار را مورد هجوم قرار میدادند و با شعارهای طنزآمیز اعمال آنها را مورد انتقاد قرار میدادند:
مرگ بر خاندان فاحشه پهلوی(10)
ای اشرف بیشرف کجایی(11)
مرگ بر محمدرضا پهلوی، غلامرضا پهلوی، اشرف فاحشه(12)
شاه به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی(13)
شاه رفته به مصر عربی برقصه، تنبک بزنه، فرح برقصه(14)
شعارهای کنایهآمیز، موارد خاصی از اعمال فسادآمیز رژیم را برجسته میکرد. مردم با آگاهی از نقش فرح در جشن هنر شیراز شعار میدادند:
فرح را بردند شیراز، با دایره و تنبک و ساز(15)
در بعضی از این شعارها، شرابخوارگی درباریان مورد طعن و سرزنش قرار میگرفت، در یکی از شعارهای مردم آذربایجان به زبان ترکی آمده است:
دایم شراب ایچللر مسند دیلیشن لر.(16)
مرگ بر شاه جلاد سگ صفت شرابخوار(17)
در نظر مردم، بسیاری از مفاسد اجتماعی ناشی از مفاسد رژیم پهلوی بود و درباریان مسئولیت مستقیم آن را به عهده داشتند. مواد مخدر یکی از مشکلات اجتماعی دورهی پهلوی بود و مردم، خود درباریان را عامل این بدبختی میدانستند. در یکی از پلاکاردها آمده بود:
ایران دومین مصرف کننده تریاک است، مرگ بر شاه(18)
در بعضی شعارها عامل توزیع مواد مخدر را هم مشخص میکردند، به همین جهت مینوشتند:
اشرف رهبر باند هروئین(19)
پس از روی کار آمدن بختیار، شعارهای طنزآمیز اشارهگر به استعمال مواد مخدر زیاد شد و نوک پیکان شعارها به سوی بختیار نشانه رفت؛ به عنوان نمونه:
تریاکی بیاختیار دست از سر مردم بردار(20)
ای بختیار شیرهکش تو هم برو مراکش(21)
مردم عامل ترویج قمار را عناصر رژیم میدانستند، لذا در یک پارچه نوشتهی کنایهآمیز نسبت به شریفامامی اعتراض کردند:
قمارخانهدارها و همهی مراکز فساد به رهبری نمایندگان ساواک در مجلس مدافع قانون اساسی شدهاند.(22)
فساد مالی دربار یکی از عوامل بسیار مهم اعتراض مردم نسبت به رژیم شاه بود. در بسیاری از شعارها فساد مالی دربار به نقد کشیده میشد و مورد اعتراض واقع میشد؛ به عنوان نمونه:
ما شیر و موز نمیخواهیم، ما شاه دزد نمیخواهیم(23)
پنجاه سال دزدی و جنایت، افتخار محمدرضا شاه است(24)
پهلوی پول دزد تو را میکشیم(25)
جیب شاه بانکه، هایده مثل تانکه(26)
مردم ایران نه تنها نسبت به فساد دربار، زبان به اعتراض گشودند؛ بلکه دربار را مسئول بسیاری از مفاسد و بیمبالاتیها میدانستند. در یکی از پلاکاردرها مسئولیت فیلمهای مبتذل را به عهده رژیم گذاشته بودند که برای ترویج فساد به دستور آمریکا به نمایش درمیآید:
مرگ بر سازندگان فیلمهای منحرف کننده و آنهایی که این فیلمها را به دستور آمریکای فسادپرور نمایش میدهند.(27)
و یا در اعتراض به ترویج کنندگان ابتذال به نوعی آنها را با رژیم مرتبط میساختند. مردم در شعارهای کنایهآمیز خود خوانندگان را مورد اعتراض قرار میدادند:
بیپدر مادر ساواکی، گوگوش و هایده رفتند گدایی(28)
ما گوگوش و رامش نمیخواهیم، ما شاه سرکش نمیخواهیم(29)
مردم ایران نه تنها در اعتراض به فساد دربار صدها شعار کنایهآمیز و طنزآمیز جالبی را سر دادند، بلکه با طرح شعارهای اخلاقی به جنگ رژیم آمدند. آنها معتقد بودند با رفتار اخلاقی و ترویج ارزشهای دینی نهضت ادامه مییابد و رژیم ساقط خواهد شد. شعارهای پرمعنای زیر اشارهای به این طرز تلقی است:
ای خواهر و مادر! تو با حفظ حجابت به نهضت پاسخ مثبت دادی(30)
ای خواهر! حجاب تو کوبندهتر و سازندهتر از خون است.(31)
ای خواهر مسلمان!حجاب تو مشت محکمی است بر پیکر رضا کچل و پسرش(32)
اینها نمونهای از شعارهایی است که نشان میدهد فساد دربار یکی از عوامل اعتراض مردم نسبت به رژیم شاهنشاهی بود. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که فساد موجبات بدبینی ذهنیت مردم نسبت به حاکمیت را فراهم خواهد کرد، به طوری که بسیاری از شایعات غیرواقعی را در اذهان صحیح جلوه میدهد. این خود عاملی در بیاعتمادی مضاعف و سقوط مشروعیت رژیم در اذهان مردم خواهد شد. هم چنان که مطابق سنت الهی،فسق و فجور موجب سرنگونی (33) و عذاب آسمانی خواهد شد.(34)
اینک به نمونههایی از مفاسد دربار پهلوی میپردازیم.
اشرافیت دربار
با آنکه، پهلویها یک خانواده بیاصل و نسبی بودند و همواره از بیریشگی رنج میبردند، اما به محض رسیدن به قدرت تمام خصلتهای اشرافیت، کیش شخصیت، تفرعن، انحصار قدرت، نخوت، خود بزرگبینی و ترویج چاپلوسی و بیاعتنایی و تحقیر مردم را شیوه خود ساختند.
تفرعن، استکبار و خودبزرگبینی، بیماری عمومی دربار بود و خود شاه از همه بیشتر به این بیماری مبتلا شده بود. او خود را پدر سالاری میدید که باید تمام ایرانیان چون کودکانی در مقابلش سر تعظیم فرود آورند. او حتی از ابراز چنین پنداری خودداری نمیکرد. در مصاحبه با یکی از شبکههای تلویزیون انگلیس با صراحت تمام گفت:
مردم ایران همان احترامی را برای شاه خود قائل هستند که کودکان خانوادههای ایرانی برای پدر خودشان(35)
شاه معمولاً از خود چنان اسطورهای میساخت که گویی دستگاه آفرینش او را برای رهبری و مدیریت مردم ایران آفریده است و همواره از خود «به عنوان شاهنشاه این سرزمین و رهبر سرنوشت ملت ایران و به عنوان پدر و مربی» ملت نام میبرد و گاه خود را «مرشد و معلم»(36) مینامید. چنان در این حالت مالیخولیایی سیر میکرد که واقعاً میپنداشت خداوند او را به «عنوان رهبر این ملت در دوران سرنوشتساز امروز جهان مأمور»(37) کرده است.
شاه خود را نخبهای چنان برتر میپنداشت که به خود اجازه میداد هر تصمیمی که میخواهد بگیرد. به هنگام تصمیمگیری برای واگذاری بحرین در پاسخ علم گفت: «من آزادم چنین تصمیاتی بگیرم». حتی علم در توضیح این جمله شاه اعتراف میکند که «پاسخ شاه به این نکته، چنانچه ویژگی اوست، متفرعنانه بود.»(38)
شاه باور داشت که نه تنها شخص او از یک فره ایزدی برخوردار است، بلکه جایگاه او نیز مقامی اسطورهای است. او در اوایل سال 1974 (1353) به نیویورک تایمز چنین گفت:
در ایران آنچه به حساب میآید کلمهی «سحرآمیز» است و کلمهی سحرآمیز عبارتست از «پادشاه».(39)
به همین جهت شعار اصلی رژیم بر کوهها، سر در پادگانها و ادارات جملهی «خدا، شاه، میهن» بود. او تلاش میکرد تا جایگاه شاه را در ردیف خدا و کشور قرار دهد و این شعار را به صورت آئین و کیش مردم درآورد. شاه در اواخر عمر تلاش میکرد تا با تبلیغات گستردهای ضرورت عشق به شاه را فراگیر کند. «یکی از تصاویر، او را در حالی نشان میداد که گویی خداوندگار در مقابل بندگان خود مشغول اظهار تفقد است». ساواک نیز تلاش میکرد تا «شاه را به صورت یک موجود فوق بشر جلوه دهد تا جایی که در یکی از پوسترهای مربوط به شعار خدا، شاه، میهن عمداً لغت شاه را بزرگتر و بالاتر از خدا نوشته بودند.(40)
شاه علاوه بر این که برای خود تمایز و برتری قائل بود بستگانش را نیز لایق چنین امتیازی میدانست. فرمانده نیروهای هوایی ارتش شاهنشاهی از شاه درخواست کرد تا برای یکنواختی اجازه دهد رنگ هواپیمای آموزشی ولیعهد را به رنگ سایر هواپیماهای نیروی هوایی در بیاورند. شاه از این پیشنهاد برآشفت و دستور داد «که بر عکس کلیه هواپیماهای دیگر باید به رنگ هواپیمای والاحضرت درآیند » چون ولیعهد این گونه پسندیده بود.(41) دربارهی اشرف پهلوی با اینکه نه سوادی داشت، نه تخصص و نه هیچ مزیت دیگری، شاه به وزارت دربار شاهنشاهی دستور داد تا به وزیر امور خارجه رسماً اعلام کند که اشرف «از نظر تشریفات بالاتر از نخست وزیر میباشند.»(42)
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:72
فهرست مطالب:
فصل اول
فساد مالی
تعاریف و گونه های فساد مالی
عوامل مستقیم و غیر مستقیم موثر بر فساد و مالی
پیامدهای فساد مالی
جایگاه نسبی اانشاز تغییر جامعه در یک نظام فاسد
دولت رانتی و فساد اقتصادی
راهبردهای مبارزه با فساد مالی
اجرای توافقین اصلاحی
سخن آخر
فصل دوم
فساد مالی در ایران
اقتصاد غیر رسمی سایه ای در ایران
بررسی علل در ریشه های فساد مالی و اقتصادی در ایران
ساختار سنتی اقتصاد ایران
منشاء رانت ها در اقتصاد ایران
نقش مسلط دولت در اقتصاد
روند تاریخی مداخله دولت در اقتصاد ایران
انحصارات
انحصارات/ مقدمه وتعریف
انحصارهای دولتی و مداخله دولت
شرکت مصی دولتی
عوال موثر بر عملکرد در شرکت های دولتی در ایران
موسسات انتفاعی وابسته به دولت
بانک ها
پیامدهای دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی
غیر واقعی شدن بودجه و برنامه های دولت
تعصیف بخش خصوصی
تحدید رقابت
عدم کارایی در اقتصاد
عدم نظارت موثر
فراگیر شدن مفاسد مالی و اقتصادی
عدم کارایی نیروی انسانی
منابع
فصل اول
فساد مالی
- تعاریف و گونه های فساد مالی
- عوامل مستقیم و غیر مستقیم موثر بر فساد و مالی
- پیامدهای فساد مالی
- جایگاه نسبی اانشاز تغییر جامعه در یک نظام فاسد
- دولت رانتی و فساد اقتصادی
- راهبردهای مبارزه با فساد مالی
- اجرای توافقین اصلاحی
- سخن آخر
فصل دوم
فساد مالی در ایران
- اقتصاد غیر رسمی سایه ای در ایران
- بررسی علل در ریشه های فساد مالی و اقتصادی در ایران
- ساختار سنتی اقتصاد ایران
- منشاء رانت ها در اقتصاد ایران
- نقش مسلط دولت در اقتصاد
روند تاریخی مداخله دولت در اقتصاد ایران
انحصارات
- انحصارات/ مقدمه وتعریف
- انحصارهای دولتی و مداخله دولت
شرکت مصی دولتی
- عوال موثر بر عملکرد در شرکت های دولتی در ایران
- موسسات انتفاعی وابسته به دولت
بانک ها
- پیامدهای دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی
- غیر واقعی شدن بودجه و برنامه های دولت
- تعصیف بخش خصوصی
- تحدید رقابت
- عدم کارایی در اقتصاد
- عدم نظارت موثر
- فراگیر شدن مفاسد مالی و اقتصادی
- عدم کارایی نیروی انسانی
فساد مالی یک پدیده پیچیده, چند بعدی و دارای علل و آثار چند گانه است که در شرایط مختلف, نقش و نمودهای متفاوتی پیدا می کند.
دامنه تعریف فساد مالی از اصطلاح گسترده سوء استفاده از قدرت عمومی وفساد اخلاقی تا چار چوب محدود حقوقی آن به عنوان عمل رشوه خواری یک مامور دولتی در تغییر است.
تعاریف و گونه های فساد مالی
پژوهشگران فساد مالی را به عنوان یک رابطه خاص حکومت به جامعه تعریف می کنند و بین فساد سیاسی و فساد اداری و نیز فساد کاربردی وفساد نا کارکردی تفاوت قایل می شوند. و فساد مالی را به عنوان یک ساز و کار نشت از با یا توزیع مجدد رو به پایین دسته بندی کرده اند.
تعریف کارکردی فساد مالی که توسط بانک جهانی, سازمان بین المللی شفافیت مالی ومراجع دیگر ارائه شده عبارتست از « سوء استفاده از قدرت عمومی برای کسب منافع خصوصی»
با توجه به تعریف فساد مالی به عنوان یک رابطه خاص حکومت جامعه فساد مالی در دو زمینه کنش و واکنش بین حکومت و جامعه در صحنه ملی وعرصه بین المللی ظهور پیدا می کند. در عرصه بین المللی باجهانی شدن بازارها, فرصت تبانی ومعاملات پنهانی بین بازیگران گوناگون غیر حکومتی غیر حکومیت و دولت های میزبان و همچنین نمایندگان آنها گسترش یافته به عنوان مثال: شرکت های چند ملیتی به خرید امتیازها یا به چنگ آوردن پروژه های برتر وانحصارات بادرت می کنند و برای فرایده ها,معاملات وقراردها رشوه پرداخت می کنند. و اغلب پروژهای عمرانی را در قبال پیشنهاد یک سفر خارجی یک رایانه یا سایر مزایای جنبی از مقام های محلی اخذ می کنند.
در عرصه ملی, فساد مالی در نقطه تقاطع دولت و بازیگران گونان غیر دولتی اتفاق می افتد. در یک سو مقام دولتی فاسد و در سوی دیگر خلاف کاران یا پرداخت کنندگان رشوه قرار دارند.
گونه های فساد مالی
شکل های اصلی فساد مالی: رشوه, اختلاس, تقلب و اخاذی است.
رشوه: عبارت از وجهی ( نقدی یا جنسی) است که در یک رابطه آلوده و فاسد, داده یا گرفته می شود. نفس دادن یا گرفتن رشوه, تخلف است وباید آن را جوهر فساد مالی دانست. رشوه می تواند به صورت یک مبلغ ثابت, درصدی مشخص از یک قرارداد, یا هر گونه وجه یا امتیازی از نوع پول که معمولاً به یک مقام دولتی که می تواند قرار دادها را از جانب دولت منعقد, یا منافع را بین شرکت ها, افراد, تجار و مراجعه کنندگان توزیع نماید. پرداخت می شود اصطلاحات معادل فراوانی برای رشوه از جمله حق وحساب, انعام, حق العمل, پول کار چاق کنی, پول شیرینی, ادای دین, حق سکوت, حق تسریع, پول چای, وجود دارد.
اختلاس: برداشت از منابع به وسیله افرادی است که مدیریت این منابع به آنها سپرده شده است. اختلاس زمانی اتفاق می افتد که کارکنان ناسالم امول کارفرمایان خود یا مقام های دولتی منابع عمومی را حیف ومیل یا از آن سوء استفاده می کنند.
سوء استفاده از موقعیت: فرآیندی است که در آن بعضی صاحب منصبان به طور سازمان یافته از سمت سیاسی خود برای تعمیم تضمین و گسترش منافع شخصی استفاده می کنند. سوء استفاده را باید شکل گیری از اختلاس تلقی کرد. در برخی ز کشورها صاحب منصبان سیاسی و اعضای خانواده آنها از منافع وامتیازهای بازرگانی و مالکیت برخوردار می شوند.
تقلب: یک جرم اقتصادی که مستلزم نوع کلاهبرداری, فریب یا دروغ است. تقلب دستکاری یا ایجاد اختلال در اطلاعات, حقایق و امور کارشناسی از سوی افرادی است که در پی نفع خصوصی خویشند.
تقلب زمانی روی می دهد که یک فرد که مسئولیت اجرای دستور یا انجام وظایف محول از سوی مافوق خود را دارد, جریان اطلاعات را برای منافع شخصی خود تغییر دهد. تقلب اصطلاح قانونی وعمومی گسترده ای است که دامنه آن از رشوه و اختلاس بیشتر است. برای مثال هنگامی که نهادهای دولتی و نمایندگان و ملت در شبکه های تجاری غیر قانونی کلاهبرداری واخاذی وارد می شوند یا به جعل اسناد, قاچاق و دیگر جرایم اقتصادی سازمان یافته که مجازات رسمی برای آنها تعیین شده- دست می زنند, تقلب روی داده است.
چنانچه سیاستمداران و نمایندگان حکومتی سهمی بگیرند تا چشمان خود را بر جرایم اقتصادی ببندند, دست به تقلب زده اند و اگر نقش فعالی در این جرایم اقتصادی ایفا کنند, تقلب بزرگی اتفاق می افتد.
اخاذی: استفاده از زور, توسل, به خشونت یا تهدید برای اخذ پول و منابع دیگر است.
تاثیر فساد مالی بر سیاست
درگذشته اعتقاد بر این بود که فساد نظام یافته, یک مسئله فرهنگی, اخلاقی و تاریخی است ولی این پدیده در دهه 1990 آشکار به یک مسئله سیاسی و نهادی نیز تبدیل شده است. علاوه بر اینکه فساد مالی تاثیر فراوانی بر بخش های فقیر جامعه دارد, در نهایت هزینه اخاذی ها را نیز بر آنها تحلیل می کند که در اثر آن بیش از پیش دچار محرومیت می شوند. به طور کلی فساد مالی حکومت را تعضیف و ناکارا و ناتوان می کند. فساد مالی قدرت حکومت را در اخذ مالیات ها اجرای هماهنگ وسازمان یافته امور و سیاست های معقول توسعه و توزیع مجدد منابع بین گروهها ومناطق مختلف را به شدت تضعیف و در نتیجه توانایی تغییر وضعیت جامعه و اقتصاد براساس اولیت های سیاسی را از حکومت می گیرد.
توان وظرفیت حکومت برای گرفتن مالیات ها, هنگامی که افراد وگرهها می توانند ازمالیات بگریزند یا مقام های دولتی از راه اختلاس در آمد به دست می آوردند به شدت تضعیف می شود.
فساد مالی سرمایه گذاری های عمومی را نیز کاهش می دهد و آنها را به سوی بخش های فاقد بهره وری- که زمینه اختلاس در آنها بیشتر فراهم است- سوق می دهد. زمانی که شهروندان و موسسه های بازرگانی ( داخلی وبین المللی ) می توانند منابع ملی و عمومی, امتیاز ها, مصونیت ها و معافیت ها را از راه رشوه و روش های مافیایی به صورت اندان در برابر مقام های عمومی کسب کنند, منابع ملی در معرض تاراج و تخریب قرار می گیرد, و در نتیجه زمینه و پتانسیل توسعه کشور از بین می رود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
ریشههای فقر و فساد ۱
ضرورت اصلاحات اقتصادی (در ایران) و الزامات نظام جهانی ۴
کارنامه نظام از منظر اقتصاد اسلامی ۷
۱ـ مبارزه با فقر ۷
۲ـ مبارزه با شکاف طبقاتی ۹
آیات مربوط به انفاق: ۱۲
۳ـ تحریم ربا ۱۴
منابع : ۲۳
ریشههای فقر و فساد
برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علتها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتیازات ویژه و کم و بیش انحصاری در جهت کسب درآمدهای خارج از چارچوب قانون یا عرف اقتصادی جامعه، حال باید دید چه عواملی این پدیده را در جامعه رشد میدهند.
بیکاری یک پدیده اقتصادی است که علت آن مازاد عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا برای نیروی کار است. این پدیده نشانه وضعیت رکود یا عدم رونق اقتصادی است. به عبارت دیگر، عدم تمایل بنگاههای بالفعل و بالقوه اقتصادی برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار، عامل اصلی گسترش بیکاری است. بنگاهها زمانی تولید را افزایش میدهند که تولید سودآور باشد و زمانی به استخدام نیروی کار دست مییازند که بازدهی اقتصادی نیروی کار بیش از دستمزد پرداختی باشد.
چرا افزایش تولید برای بنگاهها سودآور نیست؟ از یک طرف هزینههای نامرئی تولید (هزینههای معاملاتی) بسیار بالا و از طرف دیگر نظام مالیاتی و برداشتهای گوناگون از درآمد و سود بنگاهها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل میکنند.
منظور از هزینههای نامرئی یا معاملاتی عبارت است از: صرف وقت و انرژی زیاد، و بعضا صرف منابع مالی به صورت پول چای یا رشوه برای اخذ مجوزهای گوناگون از مراجع مختلف اداری برای راهاندازی و ادامه فعالیت اقتصادی.
تعریف نشدن حقوق مالکیت فردی، هزینههای نامرئی مشابهی را برای به اجرا گذاشتن قرادادها و استیفای حق مالکیت به بنگاه تحمیل میکند مانند مشکل ناشی از امتناع برخی از مسوولان بخشهای عمومی از اجرای قراردادها یا بر فرض مشکل عمومی چک های بلامحل در جامعه. به طور خلاصه میتوان گفت که بنگاه اقتصادی در وضعیتی قرار دارد که منافع آن عمومی شده یعنی همه در آن شریک هستند یا ادعای سهم دارند اما هزینههای آن خصوصی و به عهده خود بنگاه است.
چرا بنگاهها استخدام نمیکنند؟ زمانی که هزینه نیروی کار بالاتر از بازدهی اقتصادی آن باشد، بنگاه از استخدام امتناع میکند. قانون کار و تامین اجتماعی هزینههای مرئی و نامرئی زیادی را علاوه بر حداقل دستمزد، به طرفین قرارداد کار تحمیل میکند.
به طوری که عملا، هزینه نیروی کار دیگر تناسبی با بازدهی اقتصادی ندارد. به عنوان مثال 30 درصد دستمزد تحت عنوان تامین اجتماعی از طرفین قرارداد کار گرفته میشود که نرخی مشابه به آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در عمل به معنای افزودن به هزینه نیروی کار به میزان 30 درصد است. بوروکراسی دولتی با تحمیل مقررات خود، آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه را از آنها سلب کرده و مانع از توافق آنها برای استخدام در شرایطی خارج از این مقررات موضوعه تحمیلی میشود. اینجا بوروکراسی دولتی است که به بهانه حمایت از نیروی کار مانع از ایجاد اشتغال میشود و بیکاری را دامن میزند.
چرا بخش وسیعی از نیروی کار درآمد ناکافی دارند؟ رکود اقتصادی و بیکاری مهمترین عامل پایین بودن دستمزدها است.
زمانی که فعالیتهای اقتصادی دچار رکود است و بنگاهها تمایلی به افزایش تولید ندارند و خیل عظیمی از بیکاران متقاضی استخدام هستند، برای بستن قرارداد کار، نیروی کار در موضع ضعیفی قرار دارد و ناگزیر نمیتواند دستمزد بالایی را مطالبه کند.
پس درآمد ناکافی نتیجه دو عاملی است که پیشتر به آنها اشاره کردیم.
چه عواملی موجب رشد فساد میشود؟ کسب درآمد غیرقانونی و نامشروع نه فقط یک مشکل اقتصادی بلکه مشکل اجتماعی و فرهنگی است. فساد اقتصادی اغلب ریشه در لابهلای بوروکراسی پیچیده در اقتصاد دولتی دارد. تقریبا هیچ موردی از فساد اقتصادی را نمیتوان سراغ گرفت که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوء استفاده از اختیارات و امتیازات مناصب دولتی ناشی نشده باشد. اقتصاد دولتی موجد موقعیتهای انحصاری یا رانتها است و این خود بزرگترین منشا فساد است.
مجوزهای بازرگانی خارجی و داخلی در شرایط غیررقابتی، مجوزهای توزیع کالاها به قیمت دولتی در شرایط دو گانگی قیمتها در بازار، اختیارات مربوط به اعطای تسهیلات بانکی با نرخهای بسیار پایین، اختیارات مربوط به توزیع ارز به قیمتهای پایین و غیره همگی منابع اصلی فساد اقتصادی و ارتشا در جامعه ما است.
اگر دقت کنیم میبینیم فقر و فساد هر دو ریشه در یک معضل اصلی دارد و آن سیطره بوروکراسی دولتی، چه به صورت تصدی و مالکیت و چه به صورت کنترل اداری، بر عرصه فعالیتهای اقتصادی است، عرصهای که قاعدتا حوزه فعالیتهای خصوصی و قراردادهای توافقی است.
اگر تشخیص بیماری را به طوری که گذشت، درست فرض کنیم تجویز درمان به شرح زیر خواهد بود.
1- پایین آوردن هزینههای معاملاتی بنگاهها از طریق مقررات زدایی و کاستن از بوروکراسی دولتی درخصوص اخذ مجوز تاسیس واحدهای اقتصادی و ادامه فعالیت آنها.
2- پایین آوردن هزینههای معاملاتی از طریق تمهیدات حقوقی به منظور تعریف دقیق حقوق مالکیت فردی و تضمین اجرای قراردادها.
3- اصلاح ساختاری و اساسی قانون کار و تامین اجتماعی در جهت تامین آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه از یک طرف و انحصار زدایی از تامین اجتماعی دولتی و ایجاد امکان برای رقابت بنگاههای خصوصی بیمه در زمینه قراردادهای آزادنه کار.
4- آزادسازی فعالیتهای اقتصادی در همه زمینهها به منظور شکستن انحصارهای دولتی، ایجاد رقابت و بالابردن بهرهوری اقتصادی.
5- یکسان کردن قیمتها در همه عرصهها به منظور از میان بردن منشا رانت و فساد اقتصادی.
6- مقررات زدایی در جهت کاستن از قدرت بوروکراسی و از میان برداشتن زمینههای سوء استفاده اقتصادی از قدرت اداری و سیاسی. کوتاه کردن دست بوروکراتها و سیاستمداران از دستاندازی در فعالیتهای اقتصادی، شرط لازم برای ریشهکن کردن فساد اقتصادی است.
ضرورت اصلاحات اقتصادی (در ایران) و الزامات نظام جهانی
فرآیند جهانی شدن اقتصاد (Globalization) که همگرایی و ادغام (Integration) بازارهای تجارت، سرمایه و مالیه جهانی و بالاخره تنظیم و همسو کردن قوانین، مقررات و کارویژه های فعالیتهای اقتصادی در سراسر جهان را بدنبال داشته و در این راستا هر روز بر سرعت خود می افزاید نحوه و حوزه های تعاملات اقتصادی میان کشورها ومیان نظام اقتصاد جهانی و هر یک از کشورها را بطریق نوین تبین کرده است. جهانی شدن اقتصاد که در چارچوب گسترش، توسعه و همه گیر شدن نظام اقتصاد سرمایه داری به پیش می رود، الزامات تنظیمی لیبرالیسم نوین اقتصادی (Liberalism Regulation) را به عنوان ابزارهای ضروری و اولیه تعامل با نظام اقتصاد جهانی معرفی می کند. این الزامات در قالب اصلاحات نوین اقتصادی،تجاری، مالی، پولی و نیز اصلاح ساختار اقتصاد ملی کشورها وجایگاه دولت در آن ظاهر می گردند تا بدین ترتیب راه ورود و در واقع ادغام هر یک از اقتصادهای ملی در نظام اقتصاد جهانی را ممکن و هموار سازد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:49
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار 1
چکیده 2
مقدمه 3
فصل اول : کلیات
گفتار اول : مفهوم و ماهیتشرط : 5
گفتار دوم : اقسام شرط: 8
گفتار سوم : شروط باطل 9
گفتار چهارم : اجراى شروط و نتیجه تخلف از آن: 11
مبحث اول : شروط ضمن عقد نکاح 11
مبحث دوم : شروط ضمن نکاح را مىتوان به دوگروه اصلى تقسیم کرد: 12
فصل دوم :( شروط ضمن عقد نکاح )
گفتار اول: شروط ناظر بر احکامنکاح 14
مبحث اول : شروط مربوط به انعقاد نکاح 14
مبحث دوم : شروط مربوط به آثار نکاح 14
مبحث سوم : شروط مربوط به انحلال نکاح 15
گفتار دوم - شروط ناظر به امورخارجى 16
مبحث اول : شرط وکالت در طلاق 16
عنوان صفحه
مبحث دوم : شرایط مندرج در نکاحیه: 17
مبحث سوم : شرایط ضمن عقد یا عقد خارجلازم: 18
گفتار سوم : خصوصیات شرائط ضمن عقد نکاح. 19
مبحث اول : شرای طضمن عقد نکاح باید: 19
مبحث دوم : ضمانت اجرائی شرط فعل در ضمن عقد نکاح 22
مبحث سوم : شرط عدم ازدواج مجدد 22
فصل سوم :( شروط نامشروع ضمن عقد نکاح )
نقد اندیشه 25
گفتار اول : اقسام شرط: 26
مبحث اول : شرط صحیح: 26
مبحث دوم : شرط باطل یا فاسد که بر دو نوع است: 27
گفتار دوم : شروط نامشروع : 29
مبحث اول : شرط خیار فسخ: 29
مبحث دوم : شرط خیار فسخ مخالف مقتضای عقد نکاح است؛ 29
مبحث سوم : شرط عدم تزوج 31
گفتار سوم : شرط عدم انجام وظائف زوجیت از سوی زن 33
فصل چهارم :( شروط ضمن عقد نکاح در فقه و حقوق ایران )
گفتار اول : تاثیر فسخ در شروط ضمن عقد از نظر فقهی 43
گفتار دوم : شروط ضمن عقد نکاح در حقوق ایران 47
فهرست منابع : 49
پیشگفتار:
موضوع حراست از خانواده و ادامه زندگى مشترک زن و مرد در طول تاریخ همیشه مورد توجه بوده است. اسلام به عنوان یکى از مکاتب حقوقى با ارائه راهکارهاى مناسب توانسته است ازحقوق طرفین عقد نکاح و استحکام زندگى مشترک پشتیبانى کند از جمله این راهکارها شروط ضمن عقدمى باشد. قبل از انقلاب اسلامى در دفاتر نکاح صرفا اجراى عقد ثبت مى گردید ولى بعد از انقلاب اسلامى با دستور مراجع ذیصلاح شروطى را به عنوان شروط ضمن عقد در دفاتر نکاحیه چاپ کردند که طرفین عقد نکاح باید به تناسب موضوعیت در صورت قبولى آنرا امضا کنند. در این مقاله سعى شده است مباحثى پیرامون مفهوم شرط، اقسام شرط، صحت و فساد شرط، اجراى شرط و نتیجه تخلف از آن مورد بررسى قرار گیرد و به سؤالاتى مانند آیا شرطضمن عقد جایز الزام آور است؟ آیاشرط باید ضمن عقد لازم آورده شود؟ آیا شرط خلاف مقتضاى عقد موجب بطلان عقد مى شود؟ پاسخ داده شود.
چکیده
در این مقاله سعى شده استمباحثى پیرامون مفهوم شرط، اقسامشرط، صحت و فساد شرط، اجراىشرط و نتیجه تخلف از آن مورد بررسىقرار گیرد و به سؤالاتى مانند آیا شرطضمن عقد جایز الزام آور است؟ آیاشرط باید ضمن عقد لازم آورده شود؟آیا شرط خلاف مقتضاى عقد موجببطلان عقد مىشود؟ پاسخ داده شود.
کلید واژهها: عقد نکاح، عقد لازم، عقد جایز، طلاق،شرط، وکالت
مقدمه
عقد مجموعهاى هماهنگ است;هرچه در این مجموعه گنجانیده مىشود جزئى از عقد است، خواه در شمارتعهدهاى اصلى باشد یا تبعى. شروط ضمن عقد چیزى جدا ومستقل از مفاد عقد نیست; بنابراین چوندر حقوق، شرط بطور معمول بهتعهدهاى فرعى و تبعى گفته مىشود وبهاین اعتبار از اصل قرار داد فاصله مىگیرد،خود نظریه خاصى را به وجود آوردهاست. رابطه عقد و شرط، بویژه در جایىکه یکى از آن دو فاسد است، یکى ازمباحث پیچیده و مورد اختلاف حقوقىرا تشکیل مىدهد. مطالب مربوط به شرط را مىتوان درچهار بخش مطالعه کرد:
الف) مفهوم و ماهیتحقوقى شرط
ب) اقسام شرط
ج) صحت و فساد شرط
د) اجراى شرط و نتیجه تخلف از آن
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:80
فهرست مطالب:
مقدمه 2
o تعاریف و مفاهیم. 5
تعریف فساد 5
سطوح فساد. 6
علل فساد. 6
بزرگی دولت و فساد در جهان سوم. 7
فساد و نظام حقوق ودستمزد. 7
فساد و دستگاه قضائی.. 8
نوع نظام سیاسی و فساد. 8
فساد، توسعه و توسعه نیافتگی.. 9
سیاست های اقتصادی و فساد. 10
فساد و بخش خصوصی.. 10
-در بررسی هائیکه دربارهی پول شوئی به عملآمده است، سه نظریه در این خصوص ارائه شده است: 11
تأثیر پول شوئی در اقتصاد جهان. 13
-از آثار زیانبار عملکردی پول شوئی: 14
نهادهای مناسب برای پول شوئی.. 14
راه کارهای مبارزه با پول شوئی.. 16
مهمترین راه کارهای مبارزه با پول شوئی عبارتند از : 17
برخی شخصیت های مشهور جهان در ارتباط با پول شوئی.. 17
o تجربیات کشورهای جهان. 19
اقتصاد ملی سوئیس… 19
تطهیر بین المللی پول کثیف.. 23
بحران دلار، ترفندی برای عملیات تطهیر پول در سوئیس.. 24
1-دولت ریچارد نیکسون (حزب جمهوری خواه) 24
2-جنگ ویتنام 26
3-از دولت رونالد ریگان (از حزب جمهوری خواه) 27
4- الیزابت کپ و رسوائی «ایران گیت» آمریکا 28
5-دولت جرج بوش (از حزب جمهوری خواه) 30
6-دوره ی اول ریاست جمهوری بیل کلینتون (از حزب دموکرات) 31
مورد شیلی.. 32
oتمهیدات جلوگیری از پول شوئی و فساد مالی در سایر کشورها 34
1-اکوادور: 34
2-تانزانیا: 35
3-آرژانتین: 35
4-برزیل: 37
هنگ کنگ: 38
سنگاپور: 38
مالزی: 40
ایران: 40
o لایحه مبارزه با پول شوئی در ایران. 44
o الزامات بین المللی ایران برای وضع قانون مبارزه با پول شوئی. 55
1-الزامات بین المللی ایران برای وضع قانون مبارزه با پول شوئی درآمدهای حاصل از جنایات سازمان یافته 55
2-اثرات لایحه پول شوئی در سیاست خارجی ایران. 56
3-اثرات بین المللی اقتصادی. 56
4-آثار داخلی لایحه پول شوئی در ایران. 57
5-آثار سیاسی داخلی. 58
نتیجه 59
منابع
مقدمه:
به اعتقاد اکثر متفکران، فساد یک بیماری انکار ناپذیر در همهی حکومت هاست و مختص یک قاره، منطقه یا گروه قومی خاص نمیباشد. فساد در رژیم های سیاسی دموکراتیک و دیکتاتوری، اقتصادهای سوسیالیستی، سرمایه داری و فئودال یافت میشود و آغاز اقدامات فساد آمیز مربوط به زمان حال نیست بلکه تاریخ آن به قدمت پیدایش مفهوم دولت است.
در این راستا کارکرد قانون های اجتماعی به ویژه قوانین اساسی همواره در این جهت بوده است که به سهیم شدن در قدرت سازمان دهد تا بر نحوهی اجرای آن نظارت داشته باشد، بنابراین بنا به قولی: «دنیای کهن سیاست، جهان پر ازدحامی است انباشته از ارباب رجوع، حامیان، حکومتیان، توطئه گران و مفتخورها.»
امروزه کشورها را از این حیث میتوان به بیمار، بیمار مزمن و بیمار وخیم دسته بندی نمود. این وضعیت در کشورهای جهان سوم چونکشور ما به حدی وخیم و مزمن گشته است که بیمار را تا حد احتضار پیش برده امید اندکی برای بهبود و نقاهت آن باقی گذارده است.
در کشورهای جهان سوم انواع و اقسام فساد مثل فساد اداری، فساد مالی، فساد اخلاقی و…به روشنیدر هنجارهای هر روزه و هر ساعته مسئولان و به تبع آن ها مردم قابل مشاهده است.
هدف این تحقیق بررسی اجمالی علل و آثار فساد مالی و «پول شوئی» به عنوان عمده ترین، بارزترین و کثیف ترین زیر شاخهی این فساد است.
پول شوئی نیز مانند بحث کلیترآن، فساد مالی، از قدمت دیرینه ای برخوردار است، هر جا حقی ضایع میشود، ملتی به خاک و خون کشیده میشود، دولتی سرنگون میشود،کودتائی بر پا میشود و حتی جنبش مردمی به راه میافتد، ردپای این هیولای وحشتناک دیده میشود.
بنابر یک ضربالمثل انگلیسی معروف: «هر طوفان بدی برای عده ای خیر و برکت به همراه دارد. » این پدیده به طور کلی زائیده تبانی سران کشورهائی است که بسترهای فعالی برای تطهیر منابع مالی نامشروع در عرصههای اقتصادی و سیاسی در اختیار دارند ازجمله این بسترها میتوان «قانون رازداری بانکی» نظام بانکداری کشور سوئیس را نام برد.
تجمع هم زمان قدرت اقتصادی و سیاسی در دست این افراد سبب میشود تعداد دست های پشت پرده افزایش یافته، هر حرکت و جنبش اصلاح گرایانه مخالف را در نطفه خفه نموده، با هر داوطلب کمال گرا و سالم در دستگاههای ارشد کشور برخورد به عمل آید.
به همین سبب است که وکلا، قضات و حسابرسان قسم خورده که عوامل اصلی حفظ سلامت اقتصادی و قضائی و سیاسی هر کشور هستند دو راه بیشتر در پیش روی ندارند یا باید از عرصه فعالیتهای فعلی کنار رفته، به عناصری منفعل و فقط منتقد تبدیل شوند و یا درگرداب پول شوئی و فساد مالی غرق شوند.
در این بین نقش سیستم های پولی و مالی بسیار مؤثر و کارساز است، نشانگرهای وجود توانائی های بالقوه برای تغییر ماهیت صادقانه یک بنگاه مالی به یک بستر مناسب برای پول شوئی بسیار ساده و در عین حال تأمل برانگیزند:
1)وجود بیتفاوتی میان کارکنان از پائین ترین رده تا بالاترین آنها نسبت به عملکرد صادقانه خود و سایرین به شکلی که این رفتارها به یک پدیده درونی تبدیل شوند.
2)وجود اختلاس و رشوه وکمکاری از خفیف ترین تا انواع بارز آن.
3)وجود ملاک و معیارهای ظاهری برای جدا نمودن فرد سالم از فرد فاسد.
و…