در این مجموعه ی گرداوری شده به بررسی و جمع آوری زندگینامه ی محمدرضا شاه یا همون محمد رضا پهلوی پرداخته شده است و هیچگونه سانسوری در آن نیست،همچنین خاطرات ایشان نیز در این مجموعه موجود میباشد.
زندگی نامه و خاطرات محمد رضا پهلوی
در این مجموعه ی گرداوری شده به بررسی و جمع آوری زندگینامه ی محمدرضا شاه یا همون محمد رضا پهلوی پرداخته شده است و هیچگونه سانسوری در آن نیست،همچنین خاطرات ایشان نیز در این مجموعه موجود میباشد.
دانلود مقاله تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی 17 ص با فرمت WORD
سلسلة مادها
(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)، هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).
سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه21
رضاشاه پهلوی
نامها
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نامهائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده میشد.[1] با ورود به نظامیگری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را «سردار سپه» میخواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» میخوانند.
[ویرایش] زندگی
رضا در ۲۴ حوت ۱۲۵۶ (ربیعالاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوشآفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی، با مادرش برای پیوستن به دایی خود به تهران آمد. در این سفر رضای نوزاد به شدت بیمار شد و حتی برای یک شب اورا مرده پنداشتند.[۲] و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند.
مشخصات این فایل
عنوان:شاهنشاهی پهلوی در ایران
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 49
این مقاله در مورد شاهنشاهی پهلوی در ایران می باشد.
1- درمورد رضا خان
رضا خان ، معروف به (پالانی – میر پنج – پهلوی) ، سر سلسله ی خاندان پهلوی در ایران بود ، که نیم قرن بر این سرزمین از سال(1299 ه ش مطابق 1921 م الی 1357 ه ش مطابق 1979 م ) حکومت کردند .
وی در 24 اسفند ماه 1257 ه ش مطابق 15/مارس/1878 م ، برابر ربیع الاوّل سال 1295 هجری قمری ، در یکی از بلوک مازندران ، در روستای متروک این شهر ،به نام آلاشت ، در منطقه سواد کوه متولّد شد . سواد کوه ، یکی از نواحی مازندران ، و یکی از استان های ساحلی دریای خزر است .
جدّ اعلی وی ، (مراد علی خان) معروف به (باوندی) بود ، و با درجه ی سرگردی در فوج (سوادکوه) خدمت می کرد ....(ادامه دارد)
2-در مورد مدرّس و مصدّق
مدرّس و مصدّق ، دو رهبر بزرگ دوران شاهنشاهی پهلوی بودند ، دو فردی که سر تا سر عمرشان را در راه دین و وطن ، آزادی و استقلال و حفظ تمامّیت ارضی و امنّیت کشور صرف کردند .
هر دو ، گام به گام هم در مبارزه با استبداد ، دیکتاتوری ، قدم برداشتند ، و با طرح های غربی و شرقی و ضد ملّی و دینی مبارزه کردند .
مدرّس و مصدّق ، در اجتماع ، در مجلس ، در مسجد شاه ، در مسجد سپهسالار ، در ایران ، درخارج از کشور ودر ....(ادامه دارد)
5- سانسور مطبوعات
با کودتای 1229 شمسی سوّم اسفند ، و با تشکیل کابینه ی سید ضیا طباطبایی سردا سپه ، رضاخان فرمانده نیروهای قزاق ، طی حکمی ده ماده ای ، اعلان حکومت نظامی و سانسور مطبوعات را نمود . سر آغاز حکومت رضاخان ، سانسور آزادی بیان و سخن و زبان و قلم واندیشه بود .
او نمی خواست تا مردم بدانند و بفهمند و دانا شوند ، و می دانست اگر دانستند او را نخواهند به قدرت بنشیند و حکومت کند و اعمال دیکتاتوری و نظام فردی کند !!
وی آنقدر ضعیف بود که از همان روز اوّل کودتا ، با اینکه زیر چتر حمایتی بریتانیا و روسیه بود ، و مردم با دست خالی در میدان مبارزه قرار داشتند ، باز می ترسید .
مطبوعات ، جراید ، روزنامه ها ، مجلّات ، نشریات و هفته نامه ها را یکی پس از دیگری تعطیل و بر آنها ....(ادامه دارد)
6- کشف حجاب اجباری
رضاخان ، از آنجا که یک آدم بی سواد و بی فرهنگ بود ، و از نعمت فهم و شعور و درک اجتماعی و سیاسی و دینی برخوردار نـبود ، و تنها به یک چیز فکر می کرد ، و آن هم حفظ قدرت خویش و ادامه ی سلطنت بر کشور با هر وسیله ی ممکن و لازم .
لذا در از بین بردن و فروختن آداب و سنّن و فرهنگ ملّی و دینی ایران و ایرانی ید طولانی داشت . فوراً تحت تاثیر جوها ، مسائل ، مشاهدات و گفته ها می گردید ، و بدون تاخیر و در کمترین فرصت ، تصمیم عاجل در اجرای آن را می گرفت .
کشف حجاب ، یک ضربه ی دینی بر جامعه ی ایرانی نبود ، ....(ادامه دارد)
7- قانون نفت
رضاخان ، نفت ایران ، که شاهرگ حیاتی کشور بود را به آمریکاییها و انگلیسی ها بخشید ، و دست آنان را در بردن نفت کشور باز گذاشت ، و آنقدر وسعت و آزادی در این زمینه به آنها داده بود که انگلیسی ها اداره کننده ی کشور و پر کننده ی خزانه ی دولت بشمار می رفتند . رضاخان ، در روز 27/دی ماه /1315 ، به وسیله ی وزیر مالیه ی خویش ، لایحه ای به مجلس تقدیم نمود ، که شامل دو قرار داد بود ، یکی برای استخراج نفت قسمتی از شرق و شمال ایران ، و دیگری راجع به لوله ی نفت به دو شرکت آمریکایی .
قرارداد اوّل مخصوص استخراج نفت و دارای 29 مادّه بود که طبق مادّه ی اوّل حق انحصاری برای تفتیش و تفحّص و ....(ادامه دارد)
10- خاتمه ی کار
رضاخان رفت ، ولی تاریخش باقی ماند ، و دیروز و امروز و فردا از او یاد می شود ، و درباره اش سخن گفته خواهد شد .
ولی شخن همراه با ناله و نفرین ، و فریاد مظلومّیت و اجحاف و آزار و اذیّت ، از ظلم و تعدّی و تجاوز او و دربار رژیم سلطنت او !!
بنا بر این ، موضوع رضاخان و محمدرضا نیست ، موضوع ما انسانها هستیم ، که چگونه بنا داریم زندگی کنیم و امرار معاش نمائیم و چون اصلاح در امور خود کنیم ، ....(ادامه دارد)
1-در مورد رضاخان
2-در مورد مدرّس و مصدّق
3-ضدّیت با روحانیت
4-لباس متّحد شکل
5-سانسور مطبوعات
6- کشف حجاب اجباری
7- قانون نفت
8- اجباری شدن کلاه شاپو
9- کناره گیری اجباری از پادشاهی
10- خاتمه ی کار
1- کتاب تاریخ بیست ساله جلد هفتم ، نوشته ی حسین مکّی .
2- کتاب تاریخ ایران از ماد تا پهلوی حبیب الله شاملوئی ص 894 – 895 .
3- کتاب ایران من الثوره الدستوریه حتی الثوره الاسلامیّه طلال مجذوب ص 308 –309 – 310 .
4- کتاب استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران ص 123 – 124 .
5- خاطرات و خطرات مخبر السلطنه ص 420 .
6- کتاب نفت ، سیاست و کودتا در خاور میانه لئونارد ماسلی ترجمه ی محمد رفیعی مهر آبادی از ص 211 الی 220 .
7- کتاب اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیّت تا سقوط رضاشاه ص 187 – 188 .
8- کتاب تاریخ انقلاب ایران – نوشته ی محمد عباسی ص 604 .
9- کتاب انقلاب – نوشته ی علی کمالی چاب اول بسال 1358 ص 91 – 92 .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه20
فهرست مطالب
زندگی
آغاز زندگی و جوانی
گیلان
(مانند عبدالله شهبازی)
[ویرایش] نمونهای از روایت تاریخنویسان دیگر
[ویرایش] نخستوزیری
[ویرایش] پادشاهی
[ویرایش] برنامههای توسعه کشور
[ویرایش] تبعید و مرگ
[ویرایش] میراث او
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نامهائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده میشد.[3] با ورود به نظامیگری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» میخواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» میخوانند.