فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:97
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
بیان مسأله و اهمیت آن:
اهداف تحقیق
تعریف اصطلاحات
روش تحقیق
روش جمع آوری اطلاعات
روش تجزیه و تحلیل داده ها
پیشینه عملی
فصل اول
لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی (ع)
بخش اول 1-1- مفهوم اخلاق از منظر امام علی (ع)
بخش دوم 1-2- لغزشگاه های فردی موثر در اخلاقیات
بخش سوم 1-3- لغزشگاه های اجتماعی موثر در اخلاقیات
بخث چهارم 1-4- لغزشگاه های اخلاقی ناشی از مسائل اقتصادی
بخش پنجم 1-5- لغزشگاه های اخلاقی ناشی از مسائل سیاسی
فصل دوم:
تجزیه و تحلیل سئوالات
بحث و نتیجه گیری
محدودیت ها
پیشنهادها
منابع و ماخذ
چکیده
انسان اخلاق مدار برای نیل به کمالات معنوی، افزون بر تلاش برای کسب فضائل اخلاقی، باید برای نجات و رهایی از رذایل اخلاقی نیز جهاد کند. برای این منظور شناخت دام گاه های شیطانی و لغزشگاه های اخلاقی اهمیت بسیاری دارد. این لغزشگاه ها که به تناسب موقعیت و شرایط آدمی متفاوت اند، گاه در موقعیت های فردی و گاه در شرایط اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی شکل می گیرند. امیرمؤمنان علی علیه السلام به عنوان بزرگترین معلم و مربی بشریت که پیوسته دغدغه ی هدایت انسان ها را بر دوش می کشد، در سخنان و کلمات خود بر این موضوع تأکید کرده و با توجه به موقعیت ها، عناصر فراوانی را به عنوان لغزشگاه های اخلاقی معرفی کرده است.
کلید واژگان: 1- انسان اخلاق مدار 2- فضائل اخلاقی 3- لغزشگاه های اخلاقی
مقدمه
سخنان امام علی (ع) در خصوص بازشناسی لغزشگاه های اخلاقی در جامعه ی دینی، با توجه به رویکرد و عملکرد دینداران، حاکی از شدت آسیب پذیری جامعه از عواملی است که حضور اخلاق را در ارکان مختلف زندگی فردی یا اجتماعی، ناکارآمد جلوه می دهد. بر این اساس ریشه ی بسیاری از انحراف ها و آسیب های اجتماعی ناشی از عدم رعایت اخلاق است که دامنه ی اثرگذاری آنها بسیار گسترده است. پیمان شکنی، فیق صدر، خیانت، ظلم، تندخویی، سخن چینی، تملق و چاپلوسی، استبداد رأی، خود فراموشی، قانون گریزی جهل و تقلید کورکورانه و... از مهم ترین لغزشهای اخلاقی محسوب می شود. که در این تحقیق به چهار دسته تقسیم بندی می کنیم. لغزشگاه های فردی، لغزشگاه های اجتماعی، لغزشگاه های سیاسی و اقتصادی که مفصل مورد بررسی قرار خواهند گرفت. امام علی (ع) یکی از اهداف بنیادی دین را رویکرد اخلاقی و فضیلت محور در تدبیر امور و اداره ی ارکان مختلف زندگی می داند و از این رو در خط مشی سیاسی امام علی (ع) پای بندی به ارزشهای اخلاقی و دینی و تحقق حاکمیت دینی، به مفهوم حقیقی آن، جلوه ای برجسته دارد از آنجا که نهج البلاغه محصول چالش های فکری – عملی حکومت امام علی (ع) بوده و سیمای اخلاق راستین دینی و ارزشهای معنوی و انسانی در آن، به طور دقیق انعکاس یافته، بازیابی آن از منظر لغزشگاه های اخلاقی ضرورتی است که دستیابی به آن، دستاوردهای ارزنده ای در جهت پاسداری از ارزشهای اخلاقی – دینی دارد. به ویژه در شرایط امروزی، با برقراری جمهوری اسلامی، یافتن الگوهای ارزشی و اخلاقی برای اداره جامعه در تمام ابعاد، نیاز قطعی است. تا از یک سو توانایی دین را در اداره ی جامعه اثبات کند و از سوی دیگر با ترسیم چارچوب کلی اخلاق اسلامی، لغزشگاه ها و آفت هایی که می تواند نظام جامعه را به چالش بکشاند، شناسایی کرده و با ارائه ی راهکاری شایسته به مقابله با آن برخیزد. در این نوشتار برآنیم تا مهم ترین لغزشگاه های اخلاقی که نظام جامعه دینی را با چالش مواجه می کند، بازشناسیم.
بیان مسأله و اهمیت آن:
رفتارهای اختیاری انسان که محور و اساس مبحث اخلاق است تحت تأثیر علل و عوامل گوناگون تغییر کرده و در قالب ارزش و یا لغزش های اخلاقی بروز می کند. چنان که برخی از رفتارها تحت تأثیر عوامل درونی و نفسانی انسان شکل می گیرد، برخی دیگر نیز از عوامل بیرونی و محیطی تأثیر می پذیرد. بر این اساس، انسان اخلاق گرا برای مدیریت صحیح رفتارهای خود و حفظ آن از آسیب های فردی و اجتماعی، نیازمند شناخت مواضع و موقعیت های خطر ابتلا به لغزشها و آسیب های اخلاقی است. این لغزشگاه ها که براساس مراتب و مراحل سیر زندگی انسان متفاوت اند، در زمینه های گوناگون فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... تقسیم می شوند که در کلمات امیرالمؤمنین (ع)، به ویژه در نهج البلاغه، بسامد فراوان دارد.
اخلاق از جمله اموری است که دارای پیشینه ای تاریخی بوده و از بامداد حیات انسان مورد توجه بوده است. زیرا اخلاق و دین، ریشه در سرشت و فطرت انسان دارد، در حقیقت انسان و اخلاق دو واقعیت همزاداند. از این رو بحث در پرورش و بهینه سازی رفتار اخلاقی انسان، بحثی پویا، زنده و در عین حال ظریف و دقیق بوده، که از پیچیدگی و حسّاسیّت های فراوانی برخوردار است. یکی از اموری که در این حوزه از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و نقش والایی در رشد و تعالی منش اخلاقی انسان دارد، شناخت آسیب ها و آفات اخلاقی و نیز شناخت جایگاه های آسیب پذیر اخلاقی است؛ منظور از لغزشگاه مواطن و مواضعی که امکان لغزش و سقوط اخلاقی بیشتر است و آدمی در آن موقعیت خاص معرض گزند و آسیب شیاطین قرار می گیرد. در واقع نخستین گام در سلوک معنوی و تربیت روحانی انسان، شناخت لغزشگاه ها و دامگاهایی است که جنود شیطان برای انسان تدارک دیده اند و از طریق آن انسان را به ورطهی تباهی میافکنند. از این رو بحث از بستر و زمینه های لغزش اخلاقی، که از آن به «لغزشگاه های اخلاقی» یاد میکنیم، موضوعی است که در حوزه ی اخلاق دارای اهمّیّت بوده و نقش موثری در اصلاح و بهبود شخصیت اخلاقی انسان دارد. با این همه، افزون بر موضوع آسیب شناسی اخلاقی که در حوزه های مختلف آن مورد توجه بوده است، درباره ی خاستگاه و یا لغزشگاه های اخلاقی تحقیق مستقلی انجام نگرفته است. این امر، نیاز بحث به پژوهش های پر دامنه و گسترده را دو چندان می سازد.
اهداف تحقیق
هدف کلی
لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی (ع)
اهداف جزئی
مفهوم اخلاق از منظر امام علی (ع)
لغزشگاه های فردی مؤثر در اخلاقیات از منظر امام علی (ع)
لغزشگاه های اجتماعی موثر در اخلاقیات از منظر امام علی (ع)
لغزشگاه های اخلاقی ناشی از مسائل اقتصادی از منظر امام علی (ع)
لغزشگاه های اخلاقی ناشی از مسائل سیاسی از منظر امام علی (ع)
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی
لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی (ع) چگونه تبیین شده است؟
سؤالات فرعی
مفهوم اخلاق از منظر امام علی (ع) چگونه تبیین شده است؟
امام علی (ع) در زمینه ی اخلاق فردی چه لغزشگاه هایی را مطرح می فرماید؟
امام علی (ع) لغزشگاه های اجتماعی مؤثر در اخلاقیات را چه مواردی می دانند؟
از دیدگاه حضرت علی (ع) لغزشگاه های اخلاقی ناشی از مسائل اقتصادی تحت چه عناوینی بیان شده است؟
لغزشگاه های اخلاقی ناشی از مسائل سیاسی از دیدگاه حضرت علی (ع) کدامند؟
تعریف اصطلاحات
تعریف لغوی
«لغزش: (لغزیدن) 1- عمل لغزیدن 2- خطاء ذلت/ لغزشگاه (لغزشگه): جای لغزیدن»
تعریف اصطلاحی
لغزشگاه های اخلاقی، جایگاه ها و مواضعی هستند که امکان وقوع لغزش اخلاقی، بیش از دیگر موارد، فراهم است. مانند موقعیت ریاست و یا هنگام بروز و ظهور یک صفت مذموم مانند عجب. لغزشگاه های اخلاقی، در حقیقت، مواضعی هستند که به جهت حسّاسیّت و فشارهای روانی حاکم بر آنها، انسان ها ممکن است از باورها و تعهدات اخلاقی خود تنزل کرده و دچار لغزش و سقوط شوند. این لغزشگاه ها براساس موقعیت، به مواردی چون: فردی، اجتماعی اقتصادی، سیاسی و... قابل تقسیم اند.
«اخلاق: ج خلق – خوی ها، طبیعت باطنی، سرشت درونی / اخلاقی: 1- منسوب به اخلاق آنچه مربوط و پیوسته به اخلاق است. 2- دانشمند اخلاق، اخلاق دادن.
واژه ی اخلاق در لغت، جمع «خلق» و به معنای سجیه و طبیعت است. و در اصطلاح به حالتی نفسانی (ملکه) گویند که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به دقت و فکر از انسان سر زند!
«منظر: 1- محل نظر، جای نگریستن، جایی که در آن نظر افتد. 2- چشم 3- آنچه در برابر چشم واقع شود، نما»
«امام: 1- پیشوا، پیشرو 2- امام نزد شیعه ی اثنا عشری هر یک از دوازده پیشوا که نخستین آنان امام علی بن ابی طالب و آخرین آنان مهدی (عج). (یازده تن اخیر از نسل امام علی (ع) و فاطمه دختر محمد (ص) اند.
کاربرد قرآنی اخلاق
منظور از کاربرد قرآنی اخلاق این است که واژه ی اخلاق یا شکل مفرد آن (خلق) و مشتقات آن در چند مورد و به چه معنایی در قرآن به کار رفته است. در قرآن کریم در دو آیه این واژه به دو صورت ذکر شده است.
خطاب به رسول اکرم (ص): «إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ العَظیمْ»
همانا تو دارای خلق عظیم هستی.
در مورد قوم عاد: «إنْ هَذا إلا خُلُقُ اَلاْوّلینَ» (نیست این جز روش پیشینیان)
پس کاربرد قرآنی اخلاق به معنای خلق و خوی و سرشت می باشد.
روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیقات کتابخانه ای است و با توجه به موضوع (لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی (ع)) و اهداف تحقیق و سؤالات مطرح شده، از کتاب ها و منابع موجود استفاده نموده و برای دست یابی سریع و بدون نقض از برخی نرم افزارهای موجود نیز استفاده شده است.
روش جمع آوری اطلاعات
با توجه به اینکه روش مورد استفاده در این تحقیق کتابخانه ای می باشد، بنابراین برای جمع آوری اطلاعات، و ثبت داده ها و یافته های مربوط به سؤالات و نیز برای رسیدن به اهداف تحقیق از روش فیش برداری استفاده شده و بعد از فراهم آوردن مطالب به حد کافی، مطالب جمع آوری شده ی موجود را جمعبندی و تدوین نموده ایم.
روش تجزیه و تحلیل داده ها
تحقیق حاضر، یک تحقیق کتابخانه ای است و در آن با استفاده از مطالب جمع آوری شده، تجزیه و تحلیل سؤالات صورت گرفته و با روش استدلالی به سؤالات جواب داده شده و کل تحقیق با روش نقلی و استدلالی انجام گرفته است.
پیشینه عملی
با خلقت بشر، خلق – که صورت باطنی خلق است – متولد شد و سفارش های الهی به مباحث اخلاقی در کتاب های آسمان و اهتمام انبیا و اولیا برای آراستن بشر به سیرت زیبای مکارم اخلاقی، همه حکایت از پیشینه ی مباحث اخلاقی دارد.
با کمال تأسف، اخلاق علوی مخصوصاً شناختن لغزشگاههای اخلاقی از منظر امام علیعلیهالسلام عنوانی است غریب گرچه شارحان نهج البلاغه به صورت پراکنده در شرح مباحث اخلاقی امیرالمؤمنین علیه السلام به موضوعات اخلاقی پرداخته اند اما، بسیاری از مباحث مخصوصاً لغزشگاه های اخلاقی به صورت کامل مطرح نشده است. در دوران معاصر که شاهد آشکار شدن اوصاف امام موتّقیان که کلماتش (نهج البلاغه) گنجینه ای بی پایان برای عام و خاص هستیم، بزرگان معاصر با عنوان های اخلاقی و تربیت به صورت محدود در حوزهی خطبهی خاص – مثل خطبه متقین – یا نامهی خاص - مثل نامهی امیرالمؤمنین علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام – به این امر پرداخته اند؛ مانند: اخلاق در نهج البلاغه، شرح خطبة متقین از استاد ارجمند آیه الله مکارم شیرازی؛ اخلاق و تربیت، شرح و تفصیل وصیت امام علی علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام از استاد ارجمند زین العابدین قربانی؛ اخلاق مرتضوی از استاد الهی قمشه ای با تصحیح استاد علامه حسن زاده عاملی و اخلاق در نهج البلاغه از سیّد کاظم ارفع (این کتاب با نگاه به کل نهج البلاغه نوشته شده است؛ اما آن گونه که باید همه ی مباحث به صورت کامل و منسجم تحلیل صورت نگرفته است.)
با کمال تأسف موضوع لغزشگاه های اخلاقی بصورت مستقل تحقیقی انجام نگرفته لذا اینجانب با استفاده از کتابهای اخلاقی راجع به امام موتقیان به ویژه در مورد نهج البلاغه نوشته شده، استفاده کرده و در حد توان لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی (ع) را جمع آوری کرده، باشد که قطره ای از اقیانوس بی کران اخلاق علوی را تبیین کرده باشم.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:72
فهرست مطالب:
پیشینه تاریخی حرم مطهر رضوی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
تاریخچه پیدایش اماکن متبرکه
«حرم مطهر واماکن متبرکه و توصیف هریک»
تزیینات روضه منوره
تزیینات غیر معماری داخل حرم مطهر
گنبد طلا
مناره ها
شکل مناره ها
سنگ مرقد
ضریح اول:
ضریح دوم
ضریح سوم
ضریح چهارم
ضریح پنچم
کارگاهی اینچنین نه دیده شده و نه می شود.
شرح کوتاه ضریح
ضریح جدید
کارگاهی اینچنین نه دیده شده و نه می شود.
شرح کوتاه ضریح
روضه منوره
رواق ها
ورودیهای حرم
ایوان ها
صحن ها
سقاخانه حرم
مسجد گوهرشاد
گلدسته های مسجد
بست ها
مسجد بالاسر
کفشداریها
منابع:
پیشینه تاریخی حرم مطهر رضوی
دارالاماره و یا باغ حمید بن قحطبه طایی، در دهکده سناباد دژ نظامی بوده، که تاریخ پیدایش آن به قبل از اسلام می رسد. این محل بر سر سه راهی سناباد و نیشابور و سرخس و طوس و رادکان واقع بوده، در واقع به عنوان راهداری، تأمین کننده امنیت راه های آن منطقه و محل استقرار مرزبانان بوده است، با مرگ هارون و دفن وی در این محل، دارالاماره به بقعه هارونیه شهرت یافت.
پس از گذشت نزدیک دو سال از ورود امام به ایران، و استقرار در مرو، مأمون که از واگذاری ولایتعهدی به امام به انگیزه آرام کردن اوضاع و شورشها و التهاب های جامعه طرفی نمی بندد. نهایتا تصمیم هولناک و جنایت بار خویش را عملی ساخته، و در طوس امام را به شهادت می رساند .
پس از این اقدام زشت، برای دور داشتن خود از هر اتهام، از سر تزویر در سوگ امام گریبان چاک داد، پیشاپیش جنازه حضرت با شیون و گریه به عزاداری می پردازد و برای تبرئه کامل خود، فرمان می دهد تا امام در بقعه هارونیه نزدیک قبر پدرش دفن شود.
اصل بنای داخلی تالار دارالاماره معبد (آتشکده) بوده، که پس از دفن هارون بدستور مأمون تخریب و به سبک معماری خراسان، چهار دیوار ساده با ارتفاعی نسبتا کوتاه که با گنبدی با خیز کم پوشش یافته بود، بنا گردید. با پنهان شدن دُرّ جسد امام، بقعه هارونیه به مشهدالرضا تغییر نام یافت و مشهور گردید.
اولین سنگ مضجع منوّر امام علیه السلام، که هم اکنون در موزه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می شود، سنگ مرمری است، با ابعاد چهل سانت طول و سی سانت عرض و قطر شش سانتیمتر. روی سنگ عباراتی مشتمل بر آیه قرآن و اسامی پیشوایان معصوم، به خط کوفی نوشته شده، که از لحاظ قدمت و نوع خط، حائز اهمیت بسیار است. این سنگ از اوایل قرن ششم، بر مرقد منور نصب شده است، تاریخ حک شده بر سنگ، سال 516 هجری قمری را نشان می دهد.
به مرور زمان سنگ مرقد، ارتفاع و حجم یافته، در مرحله بعد مکعبی به شکل صندوق با حجم و ارتفاع بیشتری ساخته و بر فراز مرقد شریف قرار می گیرد، و در مرحله بعد ضریح شکل یافته و در حالیکه هم سنگ مرقد و هم صندوق را در خود جای می دهد، بر مدفن منور امام قرار می گیرد.
بنظر می رسد، علت عمده این تحول ونهایتا ساخت ضریح، دوچیز بوده است.
بدرستی نمی توان مشخص نمود که از چه دورانی بر مرقد تابناک امام صندوق نصب شده، پاره ای از مورخان بر این عقیده اند که از زمان دفن حضرت صندوقی بر مضجع نصب می شود. اما نمی توان چنین نظری را به جزم پذیرفت و بر صحت آن اطمینان یافت. آنچه مسلم است، از سنه 500 هجری قمری مرقد امام صاحب صندوق بوده و تاکنون سه صندوق ساخته و بر فراز مرقد امام علیه السلام نصب می شود.
اولین صندوق مرقد منور امام مربوط به سال 500 هجری قمری است، صندوقی بوده چوبی با روکشی از نقره، انوشیروان زردشتی اصفهانی بانی صندوق بوده است.
ابن بطوطه گردشگر معروف جهان اسلام که درسال 734 از طوس دیدار داشته و توفیق زیارت حرم امام(ع) را یافته اینچنین حرم مطهر و صندوق آن را در کتاب تحفه النظار خود توصیف نموده است.
سامانیان
به روایت تاریخ، بوبکر شهمرد از پیشکاران نوح بن منصور سامانی، فایق الخاصه، پیشکار فایق، مشهد شهادتگاه علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم شیعیان را آبادان کرد[1][1].
به گفته ابن بابویه، محمد بن عبدالرزاق طوسی و امیر حمویه از امرای عهد سامانی در دوران امارتشان نسبت به مرقد مطهر امام (ع) کمال ارادت و توجه را داشتند و تزییناتی در حرم به وجود آوردند[2][2].
غزنویان
یمین الدوله، سلطان محمود غزنوی، عمارت مشهد طوس را که مرقد علی بن موسی الرضا (ع) و رشید در آن است، پس از تخریبی که پدرش سبکتکین غزنوی در قبه به وجود آورد از نو ساخت و بنایی زیبا بر آن بنیاد نهاد[3][1]، در آن عصر، سوری بن معتز که از سوی سلطان محمود والی خراسان بود، در تعمیر و تجلیل آن مکان شریف همت گماشت[4][2].
علاوه بر این، ابوالحسن عراقی معروف به دبیر از رجال و دبیران دربار غزنویان در اوایل قرن پنجم ضمن مرمت بقعه رضوی اقدام به ساختن مسجد بالاسر در کنار حرم مطهر نمود[5][3].
سلجوقیان
امیر عمادالدوله که مقرب پادشاهان سلجوقی بود در اوایل قرن ششم هـ .ق.حرم را مرمت نمود.شرف الدین ابوطاهر قمی وزیر سلطان سنجر نیز گنبد را بر فراز بقعه بنا نهاد و ترکان زمرد ملک دختر خواهر زاده سلطان سنجر نیز ازاره حرم مطهر را با کاشیهای نفیس سنجری با تاریخ اثنی عشر و خمسمائه (512) آراسته نمود.
خوارزمشاهیان
در اوایل قرن هفتم هـ .ق، دوران سلطنت سلطان محمد خوارزمشاه، بار دیگر ازاره حرم مطهر با کاشیهای ممتاز، معروف به کاشی سنجری تزئین یافت واکنون این کاشیها با تاریخ اثنی عشر و ستمائه (612) در حرم موجود است. علاوه بر این، اطراف درِ پیش روی مبارک در ضلع شمالی رواق دارالحفاظ، کتیبه ای از کاشی چینی مانند ممتاز، مربوط به عهد خوارزمشاهیان تزیین یافته است. در این کتیبه به خط ثلث برجسته، نام و نسب حضرت امام رضا (ع) تا حضرت امیرالمؤمنین (ع) مکتوب میباشد
تیموریان
از آثار مهم این دوره، بنای با شکوه مسجد گوهرشاد در جنوب حرم مطهر و دو رواق تاریخی دارالحفاظ و دارالسیاده است. مدرسه پریزاد، مدرسه دو در و مدرسه سابق بالاسر که متصل به ضلع غربی دارالسیاده بوده و اکنون جزء رواق دارالولایه درآمده نیز به همین دوره مربوط میشود. این بناها مربوط به دوران حکومت شاهرخ بن امیر تیمور گورکانی است.
از آثار دیگر عهد تیموری ضلع جنوبی صحن انقلاب میباشد که به همت امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا آخرین امیر تیموری بین سالهای 885-875 هـ .ق.ساخته شد.
عهد صفویه
در دوره صفویه نیز اقداماتی در حوزه حرم مطهر انجام شده، از جمله: شاه طهماسب صفوی اقدام به تهیه اولین ضریح مرقد منور به سال 957 هـ .ق.نمود و در سال 932 هـ .ق.برای اولین بار گنبد را به طلا آراسته کرد، علاوه بر این، ایوان امیر علیشیر و گلدسته کنار گنبد را نیز طلا کاری نمود.
در زمان شاه عباس صحن انقلاب وسعت یافت و اضلاع شرقی و شمالی و غربی آن با ایوانها و حجرهها ساخته شد و شاه عباس دوم اقدام به تعمیر و کاشی کاری آن نمود.
در سال 997 هـ . ق. که عبدالمؤمن خان ازبک اقدام به غارت اموال آستان قدس رضوی و طلاهای گنبد منور نمود شاه عباس اول در سفری که به مشهد آمد مجدداً گنبد را طلاکاری کرد، این کار در سال 1016 هـ . ق. پایان یافت. جریان آمدن شاه عباس و طلاکاری گنبد به خط ثلث و خطاطی علیرضا عباسی در کتیبه کمربندی گنبد مکتوب است. علاوه بر آن، شاه سلیمان صفوی به تعمیر رواق دارالسیاده و طلاکاری مجدد گنبد که در اثر زلزله سال 1084 هـ . ق. آسیب دیده و فروریخته بود اقدام نمود. طلاکاری مجدد گنبد درعهد شاه سلیمان بر چهارترنج ساقه گنبد به خط محمدرضا امامی کتیبه شده است. رواقهای توحید خانه، گنبد الله وردیخان، گنبد حاتم خانی نیز از آثار عهد صفویه است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
افزایش تصاعدی زائران و عدم گنجایش فضاهای باز و سرپوشیده حوزه حرم و رواقهای موجود، عدم سهولت زیارت و آمد و رفت انبوه زائران، باعث شد که بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ضمن در نظر گرفتن مسائل اجتماعی، فرهنگی، زیارتی و خدماتی، بهترین و آرام ترین فضاهای لازم برای زیارت و نیایش زائران گرامی حضرت فراهم گردد.
با عنایت تولیت آستان قدس رضوی، روند احداث فضاهای زیارتی، فرهنگی و خدماتی به سرعت افزایش یافته است به گونه ای که طی سالهای اخیر حجم عملیات اجرایی بالغ بر پنج برابر بناهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میباشد. زیربنای اماکن در طول 12 قرن حدود 12 هکتار بود، در صورتی که از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون به 60 هکتار رسیده است.
آستان قدس رضوی ضمن توسعه بناهای گذشته اقدام به احداث بناهای سرپوشیده و فضاهای باز نموده است. از ابتدا ( آغاز پیدایش حرم) تا کنون در طول قرنها تعداد 25 بنای سرپوشیده به نام رواق، 9 فضای باز به نام صحن و 6 مدخل ورودی به نام بست در اطراف مضجع شریف رضوی ساخته شده است
تاریخچه پیدایش اماکن متبرکه
در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى، پس از شهادت امام رضا علیه السلام، پیکر مطهر وى را در بقعه اى که بر روى گور هارون الرشید بناکرده بودند، به خاک سپردند. این بقعه در باغ «حمید بن قحطبه» و در روستایى به نام «سناباد» نزدیک «نوغان» در حدود 2 تا 4 فرسنگى طوس واقع شده بود.
با توجّه به این روایت، نخستین بناى آرامگاه، همان بقعه هارون الرشید باید باشد که توسط مأمون عباسى بنا گردیده بود. از این بقعه، هم اکنون 2 متر از دیوار آن باقى مانده و بقیه بناى حرم بر روى آن ساخته شده است. از این تاریخ تا روزگار دیلمیان، نشانه اى از تجدید یا مرمت حرم در دست نیست. ولى مسلم این است که مزارى معروف بوده، تا جایى که جهان گردان و جغرافى نویسان شهیرى به سبب وجود همان، از سرزمین طوس به «مشهد الرضا» تعبیر کرده و نام برده اند. به نظر مى رسد در عهد دیلمیان، تزئیناتى بر این بنا صورت گرفته باشد.
«سبکتکین» (387- 366 هـ.ق) پادشاه متعصب غزنوى، حرم مطهر را ویران و زیارت آن را ممنوع کرد. پس از آن، «عمید الدوله فایق» که بیهقى او را «خادم خاصه» نامیده است، در تکمیل بقعه و آبادانى «مشهد» کوشید. در سال 400 هجرى قمرى، «ابوبکر شهمرد» به دستور «سلطان محمود غزنوى» بناى بقعه را بار دیگر بر روى بازمانده دیوارهاى گلین با آجر برپا ساخته، مناره اى نیز بدان افزود. این بنا که هسته اصلى حرم را تشـکیل مى دهد، بنایى چهارگوش بوده و با توجّه به هم زمانى بناى آن با بناى «سنگ بست» آرامگاه «ارسلان جاذب» به نظر مى رسد که قبل از تزئینات و الحاقات بعدى، حرم امام رضا علیه السلام و آرامگاه او شبیه هم بوده است. پس از آن – با توجّه به سنگ نوشته موزه آستان قدس رضوى که قدیمى ترین سنگ قبر امام علیه السلام مى باشد، به نظر مى رسد که بناى حرم در سال 516 هجرى قمرى تجدید یا تعمیر شده است.
بناى بقعه در هنگام حمله «غزها» به سال 548 هـ ق آسیب فراوان دید. در روزگار «سلطان سنجر سلجوقى» (511 – 552 هـ ق) ، «شرف الدین ابوطاهر بن سعدبن على قمى» پس از مرمت بنا، گنبدى نیز بر آن ساخت. بعد از سال 557 هـ ق نیز « چترگان زمرد ملک» دختر «محمود سلجوقى» ، ازاره حرم را با کاشى هاى نقیس شش و هشت ضلعى و ستاره اى تزئیین کرد که نام وى و تاریخ تزئین بر کاشى هایی ثبت است.
در دوره خوارزمشاهیان، روضه رضوى مورد توجّه قرار گرفت و تعمیرات و تزئیناتى در ساختمان آن به عمل آمد. در این دوره (سال 612 هـ ق ) ، کتیبه کاشى خشتى بسیار زیبایى به خط ثلث برجسته بر روى دیوار دو طرف در ورودى حرم – از جانب رواق دارالحفاظ – نصب شد که بر روى آن، نام و نسب حضرت رضا علیه السلام تا حضرت امیرالمومنین علیه السلام ذکر شده است. چند کتیبه و سه محراب دیگر نیز مربوط به این دوره، در مجموعه ابنیه متبرکه موجود است.
در سال 618 هـ ق ، به هنگام حمله «تولی» پسر «چنگیز» بقعه رضوى دچار ویرانى شد، اما به انهدام کامل نینجامید. از آن تاریخ تا حدود یک قرن بعد، اطلاع مستندى که حاکى از مرمت حرم باشد، در دست نیست. تا آنکه نخست «غازان خان» و سپس «سلطان محمد خدابنده الجایتو» ضمن تعمیر، در تزئین و آبادانى روضه رضوى کوشیدند. «ابن بطوطه» که در سال 734 هـ ق مشهد را دیده است، به عمارت زیبا و کاشى کارى شده و ضریح نقره اى مرقد اشاره مى کند که احتمالاً از ساخته هاى دوره الجایتو بوده و به نـظر مى رسد، بناى کامل گنبد موجود نیز از خدمات هم اوست.
در قرن هشتم، آثار آستان قدس عبارت از حرم، مسجد بالاسر – که بانى آن «ابوالحسن عراقى» از دبیران عهد غزنوى بود – و چند بناى کوچک متصل به ضلع شمالى و یک مدرسه بوده است.
در دوره تیمورى، در زمان «شاهرخ» و همسرش «گوهرشاد» آستان قدس توسعه چشم گیرى پیدا کرد. در این دوره (سال 821 هـ ق) نخستین مسجد جامع شهر مشهد به نام مسجد گوهرشاد، در سمت قبله حرم مطهر برپا شد. سپس، بناى دارالحفاظ بین حرم و مسجد فوق الذکر، دارالسیاده، در مغرب دارالحفاظ و سرانجام «تحویل خانه» یا خزانه، در مشرق دارالحفاظ برپا شد. در پیرامون مجموعه نیز در عهد شاهرخ، سه مدرسه به نام هاى «مدرسه پریزاد» ، «مدرسه بالاسر» و "مدرسه دودر» ساخته شد.
در زمان «سلطان حسین بایقرا» (875 – 912 هـ ق ) ، به کوشش «امیر علیشیر نوایی» صحن کهنه و اساس ایوان طلا به وجود آمد، که صحن مزبور در زمان «شاه عباس اول» وسعت یافت و در دوره صفویه نیز اقدامات ارزنده اى بر روى آن صورت گرفت. «شاه طهماسب صفوى» مناره نزدیک گنبد را مرمت و طلاکارى کرد و در سال 932 هـ ق خشت هاى نفیس کاشى روى گنبد را به خشت هاى طلا بدل ساخت. بعد از غارت خشت هاى طلاى گنبد در شورش «عبدالمؤمن خان ازبک» شاه عباس در سال 1010 هـ ق به تجدید بناى آن دستور داد که شرح آن در کتیبه میناکارى شده گنبد به خط «علیرضا عباسى» نقش بسته است. در زمان پادشاهى همین شخص، صحن کهنه گسترش یافت و ایوان شمالی، اتاق ها، غرفه ها، سردرها و ایوان هاى شرقى و غربى آن احداث گردید.
ایجاد رواق توحید خانه در شمال حرم، از آثار منسوب به «ملامحسن فیض» است. رواق الله وردى خان، ایوان ضلع غربى دارالضیافه و رواق حاتم خانی، از ساخته هاى امیران بزرگ صفوى، «الله وردى خان» و «حاتم بیک اردوبادى» است. «شاه عباس دوم» صحن عتیق را تعمیر و کاشى کارى کرد و «شاه سلیمان» نیز گنبد حرم مطهر را که در اثر زلزله شکاف برداشته بود – به تصریح کتیبه اى که برآن نصب شده است – مرمت کرد و چندین مدرسه ساخت. ایوان شمالى مسجد گوهرشاد «ورودى به حرم مطهر» همزمان با مصلاى پایئن خیابان در این دوره توسط استاد شجاع بناى اصفهانى مرمت و کاشى کارى شد.
در دوره «نادرشاه افشار» ، ایوان طلاى صحن عتیق و مناره بالاىآن تعمیر و طلاکارى گردید. همچنین بناى مناره ایوان شمالى و تذهیب آن و سنگاب مرمر یک پارچه سقاخانه اسماعیل طلایى در صحن عتیق، مربوط به همین دوره است.
در طول دوره قاجار نیز تحوّلاتى در مجموعه ابنیه متبرکه حرم صورت گرفته است، از جمله : ساختمان صحن جدید که در دوره «فتحعلى شاه قاجار» آغاز و در زمان «ناصر الدین شاه» به پایان رسید و طلاکارى ایوان آن نیز صورت گرفت. ایوان و سردر شمالى صحن عتیق هم به تصریح کتیبه اى که برآن قرار دارد، در ایّام «محمدشاه» مرمت شده است. توحیدخانه مبارکه نیز در زمان نیابت تولیت «عضدالملک» در سال 1276 هـ ق مرمت گشته است. هم او در سال 1275 هـ ق دستور داد روى نقاشى ها و کاشى هاى نفیس حرم را آینه کارى کنند. ناصر الدین شاه نیز دستور داد ازاره دیوار تا بالاى ایوان غربى صحن جدید و سقف مقرنس آن را با خشت هاى طلا بپوشانند و از همین رو، به «ایوان ناصرى» معروف گردید. در ایّام «مظفرالدین شاه» نیز هردو صحن جدید و عتیق تعمیر شدند.
در سال 1330 هـ ق ارتش روسیه صدمات زیادى به مجموعه ابنیه وارد ساخت که پس از چندى توسط «حسین میرزا نیر الدوله» والى خراسان، تعمیر گردید.
در سال 1307 هـ ش تغییرى اساسى در شبکه پیرامون مجموعه به عمل آمد و فلکه دور حرم به شعاع 180 متر از نوک گنبد و به پهناى 30 متر احداث شد. سپس بناهاى موزه، کتابخانه و تالار تشریفات احداث گردید.
در سالهاى قبل از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامی، فلکه پیشین را تا شعاع 320 متر (از نوک گنبد مطهر) گسترش داده، به جز ساختمان هاى متعلق به مجموعه آستان قدس رضوى و چند بناى تاریخى متصل و مجاور ان، بخش مهمى از واحدهاى بافت تاریخى ابنیه متبرکه را – بدون در نظر گرفتن قدمت و زیبایى – برچیدند و در عوض، فضاى سبز ایجاد کردند.
«حرم مطهر واماکن متبرکه و توصیف هریک»
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:62
فهرست مطالب:
مقدمه :
نگاهی گذرا بر زندگی شیر ذوالجلال
1ـ نام و نسب آن حضرت :
2ـ ولادت آن حضرت :
3ـ کنیةآن حضرت :
4ـ القاب شیر خدا
5ـ علی در خانة رسول الله (ص)
6 ـ اسلام علی (ع)
7 ـ علی (ع) همراه پیغمبر
8 ـ ولی الله (ع) در بستر نبی الله (ص)
9 ـ اقامت سه روزه در مکه
10 ـ مواخات با رسول الله (ص)
11 ـ شیر خدا در غزوات رسول الله (ص)
12 ـ علی (ع) و ازدواج او با فاطمة زهرا (س)
13 ـ علی (ع) و غزوه تبوک
14 ـ مأموریت های علی (ع) ، سیدالعرب پس از فتح مکه
15 ـ علی (ع) و غدیر خم
16 ـ علی (ع) و وفات پیغمبر
17 ـ علی (ع) و جانشینی پیغمبر
18 ـ مولای متقیان و خلیفه سوم
19 ـ بیعت دیگر مسلمانان با علی (ع)
20 ـ حیدر کرار قاتل ناکثین در وقعه جمل
21 ـ شاه ولایت در صفین
22 ـ شیر معرکه در قتال فتنه جویان نهروان
23 ـ فرق علی (ع) مظهر رادی و جوانمردی و شمشیر مسموم مرادی
24 ـ شهادت شاه لافتی از ضربت اشقی الاشقیاء
25 ـ علی (ع) و فرزندانش
26 ـ سیره و شخصیت علی (ع)
ولایت علی (ع)
1 ـ ولی و ولایت در لغت
2 ـ ولی و ولایت در قرآت مجید
ولی و اولیاء در قرآن
ولی و ولایت در اصطلاح مشایخ صوفیه
ماجرای خلافت :
جلوه هایی از اسرار حضرت علی (ع)
منابع و مراجع :
امام علی مولای متقیان در دل و جان مسلمانان ایران چنان جای دارد که او را با القابی مثل شاه مردان ، شاه ولایت ، تهمتن دین ، شیر خدا ، مظهر عجایب و القابی مانند آن می شناسند . پهلوانان همه از او الهام می گیرند و در موقع کارزار و حوادث به او متوسل می شوند . پیوسته او را یار و یاور مظلومان می دانند . شاعران یاد او را زینت شعرهای خود می سازند و وی را آیتی بالاتر از رستم داستان می ستایند . داستان زندگی حضرت علی (ع) و شمه ای از دلاوری ها و جلوه هایی از حوادث زندگی عنصری ایشان که عمدتاً از کتاب سیمای شیر یزدان نوشته دکتر عباس ماهیان و همچنین از سایر منابع اقتباس شده است را از نظر می گذرانید .
1ـ نام و نسب آن حضرت :
امیرالمؤمنین چون بدنیا آمد مادرش او را حیدره نامید و ابوطالب این نام را به علی تغییر داد . او ابوالحسن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هشم بن عبد مناف است .
مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بود که با رسول خدا به مدینه مهاجرت کرد امام علی کوچک ترین پسران ابی طالب بود و خواهری با نام ام هانی داشت که نام او فاخته بود و مادر همة آنان فاطمه بنت اسد بود .
2ـ ولادت آن حضرت :
شیر ذوالجلال در سیزدهم ماه رجب و سی سال بعد از عام الفیل در بیت الحرام به دنیا آمد.
3ـ کنیةآن حضرت :
کنیة آن حضرت ابوالحسن و ابوالحسین و ابوالریحانتین و ابو تراب است و کنیه اخیر از سوی رسول خدا به آن حضرت داده شده است . در روایات آمده است که امیرالمؤمنین در مسجد خوابیده بود و ردای او از کتف مبارکش به کناری افتاده بود و تن حضرت خاک آلود شده رسول خدا بر بالای سر او حاضر شد و دست در پسر عم زد و گفت : قم یا اباتراب . قم یا اباتراب و می گویند این کنیه بیش از دیگر کنیه ها مورد پسند امام بود .
4ـ القاب شیر خدا
توجه به عنوان این گفتار که نگاهی گذرا است بر زندگی امیرالمؤمنین این و جیزه القاب فراوان آن حضرت را بر نمی تابد و جز اختصار و انتخاب گزیری نیست معروف ترین لقب های امام عبارت است از : مرتضی ، امیرالمؤمنین ، یعسوب الدین ، اسدالله ،ولی الله ، سیدالعرب ، صاحب اللواء ، ساقی کوثر ، قسیم الجنه و النار ،قاتل الناکثین و القاسطین و المارقین . مولی الموحدین ووو…
5ـ علی در خانة رسول الله (ص)
از جملةفضل هایی که حق تعالی نصیب امیرالمؤمنین کرد یکی آن بود که او در خانةرسول خدا تربیت یافت . مورخان و نویسندگان سیره نقل کرده اند که در ایام جاهلیت در مکه قحطی سختی پیش آمد که مردم را در رنج و عذابی شدید قرار داد . رسول خدا به عم خود عباس بن عبدالمطلب پیشنهاد یاری ابوطالب کرد که بروند و هر یک یکی از فرزندان او را برای تخفیف مؤونت او در اختیار بگیرند . پس از موافقت ابوطالب رسول خدا علی را بر گفت و عم او جعفر را .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:177
فهرست مطالب :
- مقدمه
- بخش اول: سیره امام على علیه السلام در تولید و کسب درآمد
- .1 دوره تولد تا هجرت
- .2 دوره هجرت تا وفات پیامبر صلى الله علیه وآله
- منابع درآمدى امیرالمؤمنین علیه السلام
- 1 ـ . 1 درآمد ناشى از هدایاى مردمى
- 2 ـ . 2 درآمد ناشى از فعالیتهاى اجتماعى
- 2 ـ . 3 درآمد ناشى از خمس و فیء
- 2 ـ . 5 درآمد ناشى از کار
- 3 ـ از وفات پیامبر صلى الله علیه وآله تا تصدى خلافت
- 3 ـ . 1 تحول در زمینه درآمدهاى عمومى امام
- 3 ـ . 2 فعالیتهاى عمرانى امام علیه السلام در ینبع
- 3 ـ . 3 سایر فعالیتهاى عمرانى امیر المؤمنین علیه السلام
- 3 ـ . 4 ثروت و درآمدهاى اختصاصى امام
- . 4 دوره تصدى خلافت
- 4 ـ . 1 تحولات مربوط به درآمدهاى عمومى امام
- 4 ـ . 2 فعالیتهاى عمرانى و درآمد کسب و کار
- تحلیل نکات اساسى در شیوه تولید و کسب درآمد امام علیه السلام
- . 1 انگیزه تولید و کسب درآمد
- . 2 بهره بردارى بهینه از ظرفیتهاى تولیدى
- . 3 اولویت دادن به تولید کالاهاى اساسى
- . 4 کاردانى و مهارت شغلى
- . 5 کار آفرینى و ایجاد فرصتهاى شغلى
- . 6 تنظیم اوقات کار ـ فراغت
- . 7 نظم و وجدان کارى
- بخش دوم: سیره امام على علیه السلام در مصرف و تخصیص درآمد
- . 1 مخارج مصرفى شخصى
- 1 ـ . 2 مخارج ازدواج
- 1 ـ . 3 مسکن و لوازم خانه
- 1 ـ . 4 مخارج خوراک
- 1 ـ . 5 مخارج پوشاک
- 1 ـ . 6 مخارج تعلیم و تربیت
- 1 ـ . 7 سایر مخارج
- 2 ـ سیره امام على علیه السلام در مخارج مشارکت اجتماعى
- 2 ـ . 1 کمک مالى مستقیم به نیازمندان
- تحلیل ویژگیهاى انفاق امام علیه السلام
- تحلیل سیره امیرالمؤمنین علیه السلام در وقف
- 2 ـ . 3 آزاد کردن برده
- 2 ـ . 4 ساختن مسجد و اصلاح جاده
- 2 ـ . 5 سایر خدمات اجتماعى امام علیه السلام
- . 3 مخارج پس انداز و سرمایه گذارى
- 3 ـ . 1 منابع سرمایه گذارى امام علیه السلام
- 3 ـ . 2 تحلیل نکات اساسى در شیوه مخارج سرمایه گذارى امام علیه السلام
- خلاصه و نتیجه
- منابع و مآخذ
- پىنوشتها
مقدمه :
لغتشناسان براى واژه «سیره» معانى پرشمارى همچون روش ، راه ، سنت ، عادت ، خوى ، اخلاق ، رفتار ، مذهب و انتظام ، برشمردهاند . (1) معناى اصطلاحى این واژه در واژههاى مرکبى مانند « سیره نبوى »، عبارت از «تاریخچه زندگانى» است. آنگاه که این واژه براى گونهاى ویژه از سیره ، مانند «سیره سیاسى» ، استعمال شود ، تحلیل نوع رفتار و روش نیز در معناى آن ملحوظ مىگردد . بر این اساس معناى «سیره اقتصادى» در عنوان این مقاله عبارت است از بررسى تحلیلى ـ تاریخى رفتارهاى اقتصادى است . یکى از ویژگىهاى این مفهوم اختصاص آن به پدیدهها و رفتارهاى اقتصادىاى است که در محدوده زندگى فرد اتفاق افتادهاند . از این رو بررسى ، اندیشههاى اقتصادى فرد ، اساسا از شمول این عنوان خارج خواهند بود . و بدین ترتیب ، موضوع بحث این مقاله بررسى و تحلیل پدیدهها و رویدادهاى اقتصادى در زندگانى امام على علیه السلام مىباشد .
از آنجایى که این موضوع بر اساس تقسیمات متعارف علم اقتصاد ، از نوع مباحث اقتصاد خردى است . و رفتارهاى خرد اقتصادى به دو دسته اصلى: رفتار تولیدکننده ، و رفتار مصرف کننده تقسیم مىگردند . مطالب این مقاله نیز در دو بخش؛ سیره امام على علیه السلام در تولید و کسب درآمد ، و سیره امام على علیه السلام در مصرف و تخصیص درآمد تنظیم مىگردد .
تحلیل رفتارهاى اقتصادى ، پایه و اساس علم اقتصاد نوین را تشکیل مىدهند . و به همین جهت بسیارى از اقتصاددانان ماهیت علم اقتصاد را مطالعه همین رفتارها دانستهاند . مثلا « آلفرد مارشال » ، در یک تعریف ، « مىگوید: « اقتصاد ، عبارت است از مطالعه بشر در زندگى شغلى و حرفهاى . » (2) و در تعریف دیگر مىگوید: علم اقتصاد ، بررسى کردارهاى انسان در جریان عادى زندگى اقتصادى یعنى کسب درآمد و تمتع از آن براى ترتیب دادن زندگى است » . (3) در تعاریف « لو دویگ وان میزز » ، « رابینز » و « ساموئلسن » نیز بر نقش محورى رفتارها در ماهیت علم اقتصاد تأکید شده است .
تحلیل رفتارهاى اقتصادى از آن جهت براى اقتصاد دانان اهمیت داد که آنان را در دستیابى به تئوریهایى جهت تفسیر و پیش بینى پدیدههاى اقتصادى یارى مىدهد . یکى از دشواریهاى که اقتصاد دانان همواره در تحلیل رفتار افراد با آن مواجه بودهاند اختلاف برداشتها درباره مهفوم « انسان اقتصادى » (4) است . این مشکل از آنجا ناشى مىشود که « انسان اقتصادى » یک مفهوم انتزاعى است . و طبعا در انتزاع چنین مفهومى دیدگاههاى ارزشى نقش انکار ناپذیرى دارند . و به همین جهت هر نوع مدلى که از انسان اقتصادى طراحى مىشود ، در واقع نمونه تجسم یافته عقاید ، آرمانها و ارزشهاى فردو یا مکتبى است که آن را ارائه نموده است .
امروزه ، این واقعیت که انسان اقتصادى مفروض در تحلیلهاى علم اقتصاد جدید ، بیش از آنکه حاکى از واقعیت رفتار آدمى باشد ، بازتاب ایدئولوژى لیبراسیم است ، بیش از گذشته آشکار شده است . چنانکه « دایک » ـ اقتصاددان آمریکایى ـ مىگوید:
« در نظریه بازار ، بایدها زیر پوشش اصطلاح معروف آن یعنى انسان اقتصادى عاقل پنهان مىشود؛ و مسئله واقعى در این نظریه ، پذیرفتن قوانین است ، نه آنکه آیا تأیید تجربى دارند یا نه؟ و در هر حال ما باید مؤید قوانین باشیم » (5)
پروفسور فرگوسن نیز علیرغم اصرار زیادى که بر ادعاى اثباتى بودن تحلیلهاى اقتصادى نئوکلاسیک داشت ، پس از یک مشاجره طولانى به این واقعیت اعتراف نمود و گفت:
« قبول نظریه اقتصادى کلاسیک جدید امرى است اعتقادى ، من شخصا چنین اعتقادى دارم » (6)
نظریههاى اقتصاد جدید ، در تحلیل رفتارها ، عموما مبتنى بر این فرض است که انسان عاقل اقتصادى تنها از انگیزه نفع شخصى تأثیر مىپذیرد . و نفع شخصى هم ، براى مصرف کننده عبارت است از حداکثر ساختن رضایت خاطر حاصل از مصرف کالاها و خدمات ، و براى تولید کننده عبارت است از حداکثر ساختن سود حاصل از فروش تولیدات (7) .
اکنون ، بیش از دو قرن ، از آغاز پیدایى و تکامل تدریجى این نظریهها مىگذرد ، اما با گذشت زمان نارسایى آنها هر روز بیشتر از پیش ظاهر مىگردد . مشکلات دیرینه بشر مانند فقر ، جهل ، ظلم ، تبعیض و نا امنى نه تنها بر طرف نشده بلکه به دلیل اسراف و زیاده خواهى و شاد خوارى جوامع سرمایه دارى ، محیط زیست انسان نیز به شدت به مخاطره افتاده است . با این حال جامعه بشرى هنوز راه حل فائق آمدن بر این مشکلات را پیدا نکرده است . و امروزه بشریت بیش از گذشته به دنبال تصورى از انسان مىگردد که جامع آرمانها و کمالات مطلوب او بوده و بتواند ، اعمال و رفتار خود را بر اساس چنین الگوى نمونهاى تنظیم کند . ولى آیا مىتوان به مفهومى از انسان و قاعده رفتارى او دست یافت که رفاه مادى و تعالى معنوى و رشد و عدالت را در کنار هم تضمین کند؟ آیا چنین مفهومى تا کنون مصداق عینى هم داشته است؟ در صورت وجود ، رفتار اقتصادى او چگونه بوده است؟
این مقاله با بررسى سیره اقتصادى امام انسانیت ، حضرت على بن ابى طالب علیه السلام به دنبال پاسخگویى به این سؤالها است . اگر بازدهى زیاد با کمترین هزینه ، همراه با توزیع عادلانه و رعایت قوانین و مقررات ، را به عنوان معیارى براى موفقیت اقتصادى در نظر بگیریم . بدون تردید امام على علیه السلام ، در رأس قله چنین موفقیتى قرار گرفته است . او فعالیتهاى اقتصادى خود را از نقطه صفر ، آغاز مىکند . ولى پس از مدتى با کد یمین و عرق جبین و عقل سلیم به چنان سطحى از درآمد دست مىیابد که مخارج صدها خانواده را کفایت مىکند . اکتساب چنین درآمدى فقط یک بال موفقیت اوست و معناى آن تنها در صورتى کامل مىشود که در کنار ارائه عادلانهترین و انسان دوستانهترین توزیع درآمد توسط امام ، ملاحظه شود .
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:107
فصل اول:
کلیات
مقدمه:
بسمالله الرحمن الرحیم
«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهندهای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمینهای آن است.»
بار دیگر خدای مهربان را شکر میگویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربویاش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»
و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که میدانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که میتوان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.
کتاب مقدسی که از آن صحبت میکنیم، مجموعهای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظهای قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.
برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنة الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن مینماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.
اینجانب سعی کردهام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه میتوان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!
و این پاسخ به کسانی است که آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور میکنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران کردهاند. غافل از اینکه همان مفسرانی که اینان اکنون نظراتشان را مطالعه کرده و فرا میگیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر سادة اعلال ، دست و پنجه نرم کردهاند و یا اینکه مدتها از عمر خود را صرف کردهاند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر کس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد کرده است.
و اما پاسخ سؤال دوم:
انگیزههای انتخاب سورة یوسف را در چند مورد میتوانم بیان کنم:
اولاً: راهنمایی استاد گرامیام به این سوره برای کارکردن، یکی از عوامل انتخاب آن ثالنیاً این سوره شامل یکی از زیباترین قصههای قرآن و یکی از زیباترین شیوههای قصهگویی است. و قرار گرفتن (بیش از پیش) در جریان داستان حضرت یوسف (ع) خود یکی از انگیزههای انتخاب این سوره بود.
ثالثاً: به نظرم رسید که حجم این سوره با نوع فعالیت بنده که در حد یک پروژه تحقیقات است (و نه بیشتر)، متناسب است. به این معنی که آیاتش نه چندان زیاد است که عملاً نتوان آنها را مورد برررسی قرار داد و نه چندان کم است که پرداختن به آن، کمتر از حد انتظار باشد،
بیان مسئله و اهمیت موضوع:
چنان که ذکر شد، مسئله اصلی و مهم در انجام این تحقیق، چیزی نبوده است جز آشنایی بیشتر با فضای ادبیاتی بخشی از قرآن. از سوی دیگر، به نظر میرسد مطالب گذشته قدری اهمیت موضوع را روشن کرده باشد. با اینحال در اینجا در مقام بیان اهمیت پرداختن به ادبیات قرآن، مقدمتاً عرض میکنم که پرودگار قادر سبحان، به موجودات این عالم، هستی بخشیده است و در این میان افراد بشر را به داشتن قوة ادراک و تعقل بر دیگر موجودات برتری داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامی داشته است. و باز از روی مهربانی، برای هدایت انسا، هادیان و راهنمایانی از جانب خود، به سوی او گسیل داشته است. و معجزة جاویدان آخرین فرستادة خود را کتاب قرار داده است که «تبیاناً لکلّ شیء» است. حال این ما و این قرآن. در شرایطی که اتمام دورة امتحان و آزمایش ما معلوم نیست و نمیدانیم چه زمانی این اختیار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حالیکه شیطان و مزدورانش دست به دست هم دادهاند تا تکتک افراد بشر را از صراط مستقیم خارج نمایند و آنها را تا ابد زبان کار سازند، در عین حال، با دانستن این مطلب که تنها راه بشریت تمسک به قرآن و همچنین قرآنهای ناطق: اهل بیت علیهم السلام) میباشد، به نظر شما آیا در روی این کره خاکی کاری مهمتر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معانی آن که مؤثرترین کار در جهت عمل به مضامین عالی آن است، وجود خواهد داشت؟ و آیا (چنان که ذکر شد) این مقصود جز در سایة همت به قرار گرفتن در فضای زبان عربی میسر است؟ اگر پاسخ این سؤالات منفی است، پس به روشین مشخص است که دست کم یکی از مهمترین موضوعاتی که جا دارد تا مورد بررسی قرار گیرد، پرداختن به ادبیات قرآن کریم است. و خدا را شاکریم که اکنون چنین توفیقی را به ما ارزانی داشته است هر چند کار ما بسیار کوچک است اما به هر حال از «هیچ» بهتر است.
مسئله دیگری که علاه داشتم در ضمن انجام تحقیق به آن پرداخته شود، دربارة اعجاز قرآن، خصوصاً اعجاز لفظی آن بود.به این صورت که معجزة هر پیامبری، آنگاه ارزش و اهمیت مییابد که در میان امت آن پیامبر، پرداختن به آن کار، امری عادی و رایج باشد و متخصصان زیادی در آن زمینه در جامعه فعالیت کنند و آن گاه که معجزه بر آنها وارد میشوند به مصداق این ضربالمثل که : «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» بتوانند به آسانی میان فعالیت بشری و امر مافوق بشری تفاوت قائل شوند و اقرار به نبوت آن پیامبر الهی نمایند. چنانکه قرآن کریم نیز در میان ادیبان و شاعرانی ظهور کرد که خود سرآمد فضاهای عرب بودند و با اینحال به اعجاز قرآن و عجز خود از آوردن مثل آن اعتراف کردند. ما نیز امت پیامبر هستم . و حق داریم که اعجاز قرآن را درک کنیم. لذا قصد داشتم این سؤال را مطرح کنم که آیا بررسی نکات ادبی و خصوصاً نکات بلاغی آیات قرآن، میتواند ما را در جهت رسیدن به درک اعجاز قرآن یاری کند یا خیر؟
همچنین فرضیهای که قصد داشتم مطرح شود این بود که میتوان اعجاز قرآن را درک نمود». اما پس از مدتی دریافتم که پرداختن به این سؤال از حوصله زمانی این تحقیق خارج است و نیاز به کار بیشتر و جدیتر دارد. لذا فعلاً از پرداختن به منصرف شدم و آن را به زمانی دیگر» (اٍن شاءالله نه چندان دور) موکول نمودم.
شیوه انجام تحقیق:
شیوه این تحقیق بصورت مطالعه کتابخانهای و تحقیق در میان مطالب کتبی میباشد. در انجام این کار، ابتدا حضور آیات سوره یوسف در کتابهایی همچون «اتقان» و « مغنی الادیه» مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از تفاسیر ادبی چون «کشاف» و «جوامع الجامع، مطالبی بصورت فیش برداری تهیه شد. نیز از تفسیر المیزان، مطالب ادبی استخراج گردید. سپس این مطالب در متن اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
محدودیتها:
یکی از بزرگترین مشکلات این کار، کمبود محسوس منابع است. که به خودی خود میتواند باعث عدم تنوع در بیان اقوال و نظرات شده و از کیفیت تحقیق بکاهد. مسئله دیگر این است که در همان منابع موجود هم، گاه یک عبارت عیناً در چندین کتاب مختلف تکرار میگردد و حتی مثالها بصورت مشترک جلوه میکند که عملاً باعث میشود تا مثلاً از بین دو یا سه منبع مختلف، تنها یکی مورد استفاده قرار گیرد.
مسئله دیگر (که البته کاملاً شخصی میباشد) مسئلة ضیق وقت بود که به نوبه خود باعث افت کیفیت گردید.
فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه ………………………………………………………………………………………………………
بیان مسئله………………………………………………………………………………………………….
اهمیت موضوع……………………………………………………………………………………………
شیوة تحقیق………………………………………………………………………………………………..
محدویتها………………………………………………………………………………………………..
توضیحات………………………………………………………………………………………………….
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)…………………………………………………………
فصل سوم: خلاصه و نتیجهگیری……………………………………………………………………..
منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………