فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:56
فهرست مطالب:
مقدمه ای بر حقوق بین الملل از دیدگاه فقه اسلامی
نگاهی به آرمانها و یافته های بشری در زمینه حقوق بین الملل
تنظیم صلاحیت سازمانهای بین المللی .
ضعفهای کاربردی سیستم موجود حقوق بین الملل
تئوری قانون اساسی بین الملل
ارزیابی تئوری حکومت واحد جهانی و حقوق اساسی بین الملل
امت واحد جهانی
طرح سه مرحله ای اسلام
منابع و پاورقی ها:
مقدمه ای بر حقوق بین الملل از دیدگاه فقه اسلامی
حضرت امام , رضوان الله تعالی علیه , در تاریخ 1367/08/10 در پاسخ به جناب آقای انصاری , برخی از مسائل فقهی موردابتلای مردم و دولت را, برای تحقیق و بررسی , به علماء و حوزه ها علمیه پیشنهاد می کنند. مجله , جهت تحقق این پیشنهاد کارساز, مسائل مطرح شده را برای تحقیق و تتبع , به علما و پژوهشگران ارائه کرده که در شماره 37 - 38 (ویژه نامه امام ) محصول پژوهش و تحقیق حضرات آیات : حسین نوری و جعفر سبحانی عرضه شد و دراین شماره محصول پژوهش حضرت حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای عباسعلی عمید زنجانی در زمینه[ حقوق بین الملل از دیدگاه فقه اسلامی] برای استفاده اهل تحقیق عرضه می گردد. یکی ازابعاد گسترده اندیشه های والا و آرمانهای مقدس حضرت امام , قدس الله سره , که در بعد خارجی انقلاب اسلامی مستتر بود,ارائه تحلیل نوین و بنیادین اسلامی در زمینه نظام بین المللی و قواعد حقوقی حاکم براین نظام بود که خود بازتاب دکترین اسلام در زمینه حکومت جهانی , در قالب شرائط موجود و مناسبات اجتناب ناپذیر حاکم در چهارچوب انقلاب اسلامی محسوب می گردد. آنچه دراین مقال عرضه شده پیش درآمدی براین دیدگاه و مقدمه ای بر یک تحقیق تحلیل جامع فقهی در رابطه با جایگاه حقوق بین الملل در فقه اسلامی و تبیین قواعد عام حاکم بر روابط بین المللی است , به این امید که توجه صاحب نظران را برای بررسی دقیقتر و متقنتر دراین زمینه جلب و تحلیلهای مستندتری را به دنبال داشته باشد.
نگاهی به آرمانها و یافته های بشری در زمینه حقوق بین الملل
حقوق بین الملل رااز رشته های نوین حقوق و محصول تمدن غرب و تفکر سیاسی در سطح جهانی در قرون اخیر شمرده اند.
در حالی که اندیشه ریشه دار حکومت جهانی , که از نخستین تفکرات سیاسی بشر محسوب شده و همچنین تفکرات سیاسی درادیان گذشته و نوشته های به دست آمده از عهد باستان واسناد تاریخی , نشانگر سابقه ممتد تاریخی قواعد حقوق بین الملل می باشد.
تولد حقوق بین الملل در غرب در حقیقت معلول خصوصیات قرون وسطای اروپا و پل رابطی بود که دو نظریه متفاوت را به هم پیوند می داد. نظریه نخست , همان تفکر مقدس آرمانی حکومت جهانی و نظریه دوم تفکر محافظه کارنه حفظ حاکمیت دولتها, بر اساس اصل جایی ملتها و نوعی ملوک الطوایفی بود.
حقوق بین الملل که با هرگونه قواعدالزام آوری که حاکم بر هرگونه روابط بین المللی است تعریف شده 3 , بخشی از حقوق عمومی و خارجی است که در فقه سیاسی اسلام , جایگاه ویژه ای دارد و جزاندیشه ها و قواعد تئوریکی اسلام , سیره سیاسی پیامبراسلام[ ص] نیز گواه بر قدمت تاسیس این رشته حقوقی توسط اسلام می باشد.
حقوق بین الملل غرب , برای دستیابی به صلح وامنیت بین المللی , سه هدف مشخصی را دنبال می کند:
تعیین صلاحیت دولتها.
تعیین تعهدات دول .
تنظیم صلاحیت سازمانهای بین المللی .
از عرف بین المللی و قراردادها به عنوان دو منبع اصلی بهره می برد و اصول کلی حقوقی پذیرفته شده ملتها و دکترین واصول عدالت و نصف را, راهنمای عمل قرار می دهد.
به موجب ماده 13 منشور ملل متحد مجمع عمومی سازمان ملل متحد موظف است موجبات انجام مطالعات و صدور توصیه را در زمینه توسعه تدریجی حقوق بین المللی و تدوین آن فراهم سازد.
مجمع عمومی , در تاریخ 21 نوامبر 1947 دراجرای مفاداین ماده قطعنامه تشکیل کمیسیون دائم حقوقدانان به نام کمیسیون حقوق بین الملل را صادر کرد.از آن تاریخ تا کنون , موضعات مختلفی در زمینه حقوق بین الملل تدوین به صورت قراردادی مورد توافق دولتها قرار گرفته است که بیشترین مربوط به مسائلی چون حل مسالمت آمیزاختلافات بین المللی و حقوق جنگ و منع تجاوز و حقوق دریاها و حقوق هوایی و خلع سلاح و منع تولید و ذخیره سلاحهای شیمیایی و روابط کنسولی و منع تبعیض نژادی والغاء بردگی و حقوق بشر و پناهندگی و حقوق قراردادها می باشد 1 .
حقوق بین الملل غرب که براصل جدایی ملتها مبتنی است راهی جز توافق ملتها و منبعی غیراز قرارداد نمی تواند داشته باشد، زیرا در غیراین صورت , ناقض اصل آزادی ملل در تعیین سرنوشت خود و عدم دخالت درامور داخلی کشورها خواهد بود. حال اگر روابط نابرابر و غیرعادلانه دولتهای سلطه گر و قدرتمند را با دولتهای دیگر مورد بررسی قرار دهیم و شرایط ظالمانه حاکم براین روابط را بنگریم در قانونی بودن و مشروعیت توافقها و قراردادهای بین المللی نیز باید تردید کنیم،زیرا در شرائط نابرابر و غیرعادلانه برای کشورهای ضعیف راهی جز سازش و پذیرفتن شرایط تحمیلی موجود وجود ندارد. به علاوه ,اعتبار وارزش قراردادها مبتنی براصل ثابت و مشروعیت دولتهاست که خود جای بحث است .
از سوی دیگراز آنجا که ضمانت اجرای حقوق , در سیستم حقوق غربی , منحصر دراعمال قوه قهریه شناخته شده ناگزیر حقوق بین الملل غرب نیز فاقد ضمانت اجرا گردیده و به صورت یک سلسله قواعداخلاقی و نزاکتی بین المللی در آمده است .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:36
فهرست مطالب:
شهرهای دوره باستان: میراثی از دهکده
شهرهای قرون وسطی
ویژگی های شهرهای قرون وسطی :
شهرهای دوران رنسانس
شهرهای دوره باروک
شهرهای دوره صنعتی
اصول هماهنگ سازی فضای شهری
نقش شهر:
فرم شهر
شهرسازی
سیما و منظر شهر
عوامل سازنده سیمای شهر
روابط عوامل سازنده سیمای شهر
خصوصیات شهرهای ایران
نظم،وحدت،ترکیب و هماهنگی
تقارن
تعادل
ریتم
مرکزیت
تقسیمات پنجره
همانندی
قاعده کل رشد یابنده
کل وجز در طراحی شهری
ویژگی های کل رشد یابنده
هفت قاعده برفرایند کلیت سازی
1-6- شکل بندی واحدهای سازه ای
2-6- سازه ی اصلی
3-6- سازه ی ثانویه
4-6-طبقه ی پایه
5-6-خط بام
6-6- تمایز
شکل گیری مراکز
پیدایش وتوسعه شهر از دیدگاه لوییس مامفورد
لوییس مامفورد(1990-1895)از متفکـرین برجسته قرن بیستم اسـت که اول بار عقایدش را در کتاب فرهنگ شهرها منتشر کرد.از وی نوشتـه های زیــادی در زمینه برنامه ریزی اجتمـاعی،شهر،معمــاری وفنــاوری به جا مـــانده اســـت مشهورترین اثر مامفورد شهر در طول تاریخ است که در آن پیدایش وتوسعـــه شهر را در دوران مختلف تاریخی مورد بررسی قرار داده اســت.وی هـدف از نوشتن این کتاب را چنین بیان می دارد :
"من سعی کرده ام که شکلها و کارکردهای شهر را بررسی کنم و اهـدافی را که منجر به ایجاد آن شده است ،بیابم .چنانچه شهر نقایصی را که در طول تـاریخ به همراه داشته از خود بزدایـد ،شهــرهای آینده نقش مهمتــری را نسبــت بـه گذشته ایفا خواهند کرد" .
لوییس مـامفوردمعتقـد اسـت:چنانچه به تاریخ شهرها بنگریم ،می توانیم تصمیم بگیریم که کدام راه را انتخــاب کنیم ،یا خود را وقف تکامل وپرورش انسانیـت کنیم یا تسلیم نیروهای خودکاری شویم که خود ساخته ایم وآن را برموجودی که خالی از ویژگی انســانی است ،یعنی؛انسان (فرا تاریخی)تحمیل کـــرده ودر نهایت او را از عواطف واحساسات ،خلاقیت وآگاهی تهـی کنیم به عقیده لوییس مامفورد چیزی که زمانی به آن شهراطلاق می شده ،اکنون به مرکز کنترل تبدیل شده وفناوری در قالب دستگاههای خودکار،فضایل انسانی را از آن سلب کرده است . وی با انتقاد از توسعه وبرنامه ریزی ما در شهرهای معاصر ،چهره ضد تاریخی آنها را آشکار ساخته وبرخی از بیماریهایی را که گریبانگیر شهــرهای بزرگ اروپا وامریکا است ،مورد بررسی قرار می دهد .
او سعی دارد به تکامل که توسط شهر انجام شده نگاهی نو بیندازدومعتقداست: چنانچه تصویر نوینی از نظم ارگانیک داشته بــاشیم وهمه کارکردهای انسانی را در نظر بگیریم آنگاه می توانیم به شکلی جدید از شهر دست یابیم که توسعه انسانی را به همراه داشته باشد .
شهرهای دوره باستان: میراثی از دهکده
نخستین وجه مشخصه گذار از دهکـده به شهر،افزایش جمعیـت وگستــرش نواحی ساخته شده بود .انباشت جمعیت به صورت متمرکز نبود واجتماعات در اندازه های کوچک در دشتها وکنــاره های رودخانه ها پراکنده بودند . در ابتدا شهر صمیمیت وانسجــام اجتمـاعات نخستیـن را با خود داشت واز نظر اندازه مفهوم محله را در ذهن تداعی می کرد .شهر تا آنجا گسترش می یافت که امکان پیمودن آن با پای پیاده میسر بود .به عبارت دیگر گسترش شهر با گسترش شبکه ارتباطی رابطــه مستقیم داشــت ووسعت آن را دامنه مــوثّر ارتباطات تعیین می کرد.این اصل همچنان به قوت خود باقی اســت به طوری که با پیشرفت وسایل ارتباطی ، شهرها وسعت بیشتری یافتند .
لوییس مافورد ضمن تجزیه وتحلیل اجزای شهر تاکید می کند که کارکرد اصلی شهــر در مفهوم "نگهدارنده"متبلــورشده بود؛ به این معنــاکه شهرهمه عـوامل اجتماعی را در خود گرد آورده و در فضایی محصور ،روابط متقابل آنها را میسّر می ساخت.ارگ عنصر اصلی شهر به شمار می آمد و در اطراف خود دیواری برای حفظ امنیت ساکنان داخلی خود داشت که بعدها به صورت عامل کنترل تعداد ساکنان شهر در آمد0 مازاد محصولات کشاورزی کارگاههـــای شهری در بازار به فروش گذاشته می شد 0علاوه بر آن بازار مکان ارتباطات افراد مناطق مختلف بود .
برای آنکه شهر یک "نگهدارنده"باشد لازم است مردم ونهادها رابه سوی خود جذب کند تابتواند به حیاتش ادامه دهد . لــوییس مافــورد در این خصوص از اصطلاح ابنزر هوارد یعنی مغناطیس استفاده می کند و می افزاید :"در شهرهای نخستین ،مذهب سازمان یافته این نقش را به عهــده می گیرد و مانند مغناطیس مردم را به سوی خود جذب می کند .بررسیهــای تاریخی نشـــان می دهد که هدف شهرهای نخستین خدمت به اهداف خدایان بوده ونه اهداف انسانهـا .لذا در معابد این اعتقاد وجود داشت که انسان برای آن آفریده شده تا خدایان را ستایش کند وبه آنها خدمت نماید واین امر علت وجودی شهر بود".به تـدریج انسان با الهام از فنا ناپذیری خدایان ،معیاری برای فنا ناپذیری خود نیز یافت ودر شهر ساختارهای زیبایی شناختی را در قالب یادمانها به عنوان نمادی از جاودانگی به نمایش درآورد .
در تمدنهای مختلف به دنبال گسستن یا پیـوند با دهــکـده دو کارکرد متضاد بروز کــرد که به ایجاد دو الگوی متضاد سومــر ومصر منجر شد . در اولی، عدم اطمینان ،خطر ،اضطراب ونمادهای قدرت درقالب دیوارهای مستحکم خود را نشان داد و در دیگری آرامش ،اطمینان واتکا به فواید خورشید ورود نیـــل (طبیعت)نظم را با عدالت در شهر مستقر کرد در سـومـــر قدرت در ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم ادامه یافت و به نیروهایی که در اختیار ارگ جای گرفت ودر مصر آداب ورسوم دهکده ادامه یافت وبه نیروهایی که در اختیار تمدن بودند چهره ای انسانی بخشید .وجه اول با شیوه توسعه طلبی ،خشونت ،تضادواضطراب همراه بود که در طول تاریخ ویژگی غالب شهرها شد و وجه دیگر ،بیانگر تعاون وهمیاری انسانی وغنای عواطف ودانش بود که به همراه نهادهای زیبایی شناختی ،نیروهای بالقوه انسانی را رشد داد .
از دیگر مشخصات بارز شهر در این دوران ،قدرت انتقال فرهنگ در شکلهای نمادین والگوهای انسانی است که در دهکده نیز موجب شکوفایی توان انسانها بود . با ضبط اسنادولوحه ها وسنگ نوشته ها ،وجهه شهربه عنوان"نگهدارنده" تقویت می شد واز این راه گذشته،حال وآینده به هم پیوند می خورد .انحصار طلبی ،تقسیم کار وتخصصی شدن در ماهیت شهر نهقته بود وموجب شد تا هر فعالیتی در بخشهای مشخصی از شهر مستقر شود 0نهاد مالکیت که تمایز میان غنی وفقیر را موجب شده یود ،در شهر ابداع شد وزمین وهر چه در آن بود به معبد وخدای آن ،پادشاه تعلق گرفت 0از دیگر خصوصیات مهم شهر دوران باستان،شکل مادی گرفتن یا عینیت بود ،به این نحو که در طرح شهر ،تخیلات ،عقاید ،شهود وادراک ،ویژگی مادی به خود گرفت وساختار قابل دیدن پیدا کرد .فرمانروایان پس از فتح هر نقطه آنجا را با خاک یکسان می کردند وبر اساس قوه تخیل و شهود خود آن را از نو می ساختند ویژگی دیگر شهرهای دوران باستان، هنر نمایش بود که در آن هر فرد نقشی خاص را به عهده داشت 0به گفته رابرت ردفیلد وظیفه شهر بازسازی انسان است ،به این معنی که وقتی شخصیت انسان در دهکده شکل می گیرد وقالب اصلی خود را می یابد ،دیگر تغییری نمی کند ؛اما در شهر انبوهی از نقشهای جدید به وجود می آید که هنجارها وارزشهای اخلاقی ،آداب ورسوم،معماری ودر نهایت کل شهر را به طور مداوم تغییر می دهند .مجلـس،دربار ،ورزشــگاههــاواماکن گردهمایی،همه نمودهای نمایشی شهر بودند که با ظهور گفتگو (دیالوگ)در ارتباطات شهری ،وجه نمایشی آن تکمیل شد.
شهر یونانی همچنان که مفهوم(نگهدارنده)را بر خودمی پذیرد ،با خصوصیاتی از تمدن مصر وسومر جدا می شود.محیط زندگی در دشت ها و رودخانه ها تبدیل به زندگی در کوه و کنار دریا شد.شهر دارای حصار طبیعی،دریاوکوه بود واستحکامات گذشته را نداشت :اندازه محدود آن دسترسی افراد به حومه رابا پای پیاده امکان پذیرمی کرد و از این جهات تقابلی میان شهر ودهکده به چشم نمی خورد0
ارگ در قالب معبد وقصر(جدایی دین و سیاست)در شهر رخ نمود ،اما این بار مردم خدایی را پرستش می کردند که دارای خصلت انسانی بود و تصویر فوق انسانی نداشت. از این رو مقیاس انسانی متفاوت از تمدن مصــر و سـومـر در قالب یادمانها ،چهره خود را آشکار کرد آداب مردم سالارانه دهکده به شهر راه یافت وهر فرد در هر جنبه ای از زندگی اجتماعی مشارکت می کـــرد .در نتیجه ابعاد ذهن و روح افراد گسترش یـافت و به دنبال آن عقاید وتخیلات در قــالب نمایش،شعر،مجسمه سازی،نقاشی،منطق،ریاضی وفلسفه جلوه گر شد همچنین نوع اقلیم نیروی کار زیادی را از کشت آزاد کرد و مفهوم اوقات فراغت را برای انسانها به همراه آورد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:29
فهرست مطالب:
چکیده: ۱
جمعیت…. ۳
زندگی: ۳
ازدواج و طلاق: ۴
حقوق: ۵
خدمات بهداشتی: ۶
باروری و مرگ و میر: ۶
خشونت: ۸
خشونت جنسی: ۱۱
زندان: ۱۲
بی خانمانی : ۱۲
انتظارات: ۱۳
فعالیت اقتصادی: ۱۳
مدیریت و فعالیت سیاسی: ۱۸
آموزش: ۲۱
موزامبیک…. ۲۳
فهرست منابع انگلیسی و فارسی: ۲۵
چکیده:
زنان به عنوان نیم تنة جامعة بشری با همة مشکلات و مصائب دنیای انسانی مواجهند و چه بسا بیشتر از مردان هم از این همه معضلات اجتماعی آسیب میبینند. مواردی مثل مرگ و میر زنان در طول دوران حاملگی، مشکلات بی توجهی و کم توجهی در خانواده و محرومیت در استفاده برابر و مناسب با مردان از حقوق اجتماعی، ضعف ساختار فرهنگی و آموزشی و خدماتی، واقعیتهای رسمی و تکان دهندهای هستند که توجه مضاعف دولتها و ملتها را میطلبد.
آمار منتشر شده در اقصی نقاط جهان حاکی از مظلومیت گستردة زنان در زمینههای مختلف است: اشارهای به وضعیت ساختار جمعیت و زندگی، ازدواج و طلاق، برخورداری از حقوق اجتماعی، خدمات بهداشتی، باروری و مرگ و میر، خشونت فیزیکی و جنسی، زندانی شدن، بی خانمانی، انتظارات زنان از جامعه و خانواده، فعالیت اقتصادی، مدیریت و فعالیتهای سیاسی و اَشکال آموزشی زنان از جمله مواردی است که مطابق آمار رسمی صادر شده از کشورهای مختلف جهان، در این تحقیق بدان پرداخته شده است.
اطلاعات جمعآوری شده در این مجموعة پژوهشی عمدتاً از منابع و مجلات خارجی از طریق مراجعه به پایگاهها و مراکز اطلاع رسانی و نیز از منابع داخلی (به روش مروری – کتابخانهای) دریافت و تنظیم شده و یافتههای حاصل از این گردآوری آماری نشان میدهد که موقعیت اجتماعی زنان نسبت به مردان در سطح بسیار پائینی قرار دارد. و نتیجة تحقیق ما را متوجه این مطلب میکند که سازمانهای ملی و بین
المللی، در حد حقوق انسانی و بشری به وظائف خود در قبال زنان جهان نپرداخته اند، دولتهای بسیاری علیرغم اینکه از جوامع توسعه یافته بوده و نیز حکومتها (غالباً در جهان سوم) نسبت به حقوق اجتماعی و انسانی زنان بیتوجه یا بیاعتقاد هستند. ضمن اینکه به آمارهای ارائه شده نیز نمیتوان چندان امیدوار بود که بیانگر همة حقایق باشند.
جمعیت
جمعیت از دو جنس زن و مرد تشکیل شده و زنان تقریباً نصفی از کل مردم جهان را تشکیل میدهند. در ساختار جمعیتی تعداد پسران هنگام تولد بیش از تعداد فرزندان دختر است لیکن تحت تأثیر مرگ و میر ومهاجرت ثابت نمانده و تغییر مییابد. معمولاً جمعیتهایی که نسبت مردان به زنان آنها حدود۰۵/۱ باشد دارای نسبت جنسی طبیعی هستند. مهاجرپذیری که در آن معمولاً نسبت مردان بیش از زنان است باعث افزایش نسبت جنسیتی جمعیت میشود و زیاد یا کم شماری مردان یا زنان روستایی بالاتر از سطح طبیعی و در نقاط روستایی به دلیل مهاجرفرستی آنها کمتر از سطح طبیعی است.
نسبت جنسیتی قبل از تولد، در برابر هر ۱۰۰ نطفة دختر تعداد ۱۴۵-۱۲۵ نطفة پسر است که به هنگام تولد از نسبت تولد تعداد پسر کاسته شده بعد از تولد هم این نسبت تدریجاً کم شده تا اینکه در حدود ۲۵-۲۰ سالگی نسبت پسر و دختر برابر میشود. تداوم این روند کاهش جنسیتی در ۸۰-۷۰ سالگی به حتی ۳۰ نفر مرد هم میرسد. زن و مرد به لحاظ تفاوتهای فیزیکی زیستی و روانی خود از نقاط قوت و ضعفهای متفاوت برخوردار بوده که گاهی با سوء استفاده و یا کم توجهی هم مواجه میگردند.
زندگی:
در تمامی نقاط جهان زندگی و طول عمر زنان بیشتر از مردان است. چه آنهایی که اولاد بیشتر و یا کمتر دارند. این امر آشکارا با حضور دختران در حوزههای تعلیم و تربیت مرتبط است. کلیدی که نه تنها به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بلکه به تساوی فرصتهای میان جنس زن و مرد نیز وابسته است.
بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۹۰ طول عمر زنان بطور قابل ملاحظهای در تمام نقاط جهان افزایش یافته است. این افزایش در کشورهای توسعه یافته میان ۸-۹ سال و در میان ملل در حال توسعه ۴ سال بوده است.
این امر بدین معناست که در مناطق توسعه یافته، زنان بطور متوسط ۵/۶ سال بیشتر از مردان زندگی میکنند. تفاوت در مناطق در حال توسعه بالغ بر ۵ سال در امریکای لاتین ، و خود ایالات متحده ۵/۳ سال ، و در آسیا و پاسیفیک ۳ سال است. آمار منتشر شده از امریکا نشان میدهد که زنان تمایل بیشتری به جدایی در سالهای پایانی، از همسرانشان و نیز تمایل به استقلال از کودکان دارند. چون تمایل دارند که بر اساس اتکاء مالی به حقوق و پس انداز خود، زندگی کنند.
ازدواج و طلاق:
از زمان کنفرانس زنان در نایروبی در سال ۱۹۸۵ بسیاری از گروههای عامی مردم برای ایجاد یک آگاهی جدید از حقوق زنان از جمله حقوق آنها در داخل خانواده، و برای کمک به زنان جهت دستیابی به حقوقشان تلاش کرده اند: از جمله در داشن حق انتخاب و آزادی در بچهدار شدن، داشتن سلامت جسمانی دوران حاملگی، همراه با دستیابی بیشتر به تحصیلات، اشتغال و …
زنان زیادی ترجیح میدهند که دیرتر ازدواج کنند و بچه کمتر داشته باشند. … در طول ۲۰ سال گذشته در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و نیز توسعه یافته باروری و تولید مثل در سنین نوجوانی کاهش یافته است. ولی در امریکای مرکزی و افریقایی این میزان ۵-۷ برابر بیشتر از مناطق توسعه یافته شده است. مواد غذایی ناکافی، کم خونی، بارداریهای زودرس، سلامت و زندگی دختران جوان را تهدید میکند.
ازدواج در نواحی توسعه یافته، هم نادر است و هم ثبات کمتری دارد و البته همخانگی افزایش یافته است. در بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۹۰ در مناطق توسعه یافته از جمله آمریکای لاتین نواحی کارائیب، آسیای شرقی و جنوب آن هم، تعداد خانوادهها بطور مؤثری کاهش یافته است.
در ترکیه ازدواج یک امر عمومی و همگانی است مدرک معتبر به این امر اینکه بیش از ۹۵% زنان و بیش از ۹۰% مردان ازدواج کرده اند. طلاق به خاطر ساختار کهن و سنتی ترکیه هنوز رایج نیست. نسبت بیوه زنان و زنان طلاق گرفته بالاتر از مردان است. سرعت باروری در ۱۰ سال گذشته در ترکیه به شدت در حال کاهش یافتن بوده است. کاهش ۳۵% در مرگ و میر در طی ۱۰ سال گذشته ثبت شده و به ۶/۵۲ نفر در هر ۱۰۰۰ تولد رسیده است. میزان فوت مادران هم ۱۳۲ در هر ۰۰۰/۱۰۰ تولد بوده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:18
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
دیباچه 1
آغاز زندگی و نوید پیامبری 2
جوان مردی 3
از آشنایی تا ازدواج 4
داوری هوشمندانه 5
آغاز پیامبری 5
ندای یکتا پرستی 6
سختیها ونامهربانیها 7
مهاجرت به مدینه 8
نخستین پایگاه اسلام 10
دفاع از اسلام 11
بازگشت به مکه 14
آخرین حج پیامبر 15
وفات حضرت محمد (ص) 16
در گرامی داشت دانش 17
منابع: 18
دیباچه
محمد، که درود خدابر او و خاندان پاکش باد، یکی از پیامبران بزرگ خداوند است که دین اسلام را به عنوان آخرین وکاملترین دین الهی، برای جهانیان به ارمغان آورد. او که در سال 570 میلادی در مکه به دنیا آمد، در 40 سالگی به پیامبری برگزیده شد و پس از 23 سال کوشش در راه گسترش اسلام، در سال 632 میلادی (یازدهم هجری) در شهر مدینه از دنیا رفت. اکنون نزدیک یک میلیارد و پانصد هزار مسلمان، هر روزه او را ستایش میکنند. چرا که خداوند در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، او راستوده و نام محمد نیز به معنای ستوده است.
آغاز زندگی و نوید پیامبری
محمد(ص) فرزند عبداله بن عبدالمطلب بن هاشم، به باور علمای شیعه در روز جمعه 17 ربیع الاول و به باور علمای اهل سنت در 12 ربیع الاول سال 570 میلادی در مکه، در عربستان به دنیا آمد. عبدالله، پدر محمد (ص)، زمانی که آمنه، دختر وهب بن عبد مناف بن زهره، تنها فرزند خود را باردار بود، در پی بیماری از دنیا رفت. آمنه یک روز پس از تولد فرزندش، دریافت که شیرش برای نوزاد کافی نیست. از این رو، کوشش برای یافتن دایهای مناسب و فداکار آغاز شد، سرانجام، روز چهارم دایه ای از قبیلهی سعد بن ابیبکر به نام حلیمه برگزیده شد. حلیمه کودک رابا خود به میان قبیلهی خویش برد و پس از دو سال، که دورهی شیر خوارگی او به پایان رسید، محمد (ص) رانزد مادرش بازگرداند.
محمد(ص) شش سال بیشتر نداشت که مادرش در بین راه مکه و مدینه از دنیا رفت. پس از درگذشت آن مادر مهربان، پدر بزرگ محمد (ص)، عبدالمطلب بن هاشم، سرپرستی او را بر عهده گرفت. عبدالمطلب نیز پس از دوسال، هنگامی که محمد (ص) 8 سال داشت، در گذشت، پس از مرگ عبدالمطلب، یکی از عموهای محمد(ص)، یعنی ابوطالب که پدر حضرت علی (ع)بود، سرپرستی او را بر عهده گرفت.
محمد دوازده سال داشت که با کاروان بازرگانی عمویش رهسپار شام شد. در نزدیکی شهر بصری (شهری در منطقهی حوران در 90 کیلومتری دمشق) کاروان در جلوی صومعهی شناخته شدهای بار انداخت. پیش از آنها کاروانهای دیگری که از جاهای گوناگون به شام میرفتند یا از آن بر میگشتند همان جابار انداخته بودند. محمد(ص) ازدیدن آن دیر شاد گشت، زیرا که از عمویش شینده بود که در آن دیر راهبی زاهد به نام بحیرا زندگی میکند که مردی مهربان و با ایمان است و همیشه به نزد مسافران میآید و تا آنجا که بتواند برای آسایش آنهامیکوشد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:92
• نمونه اول
نمونه دوم
• نمونه سوم
• نمونه چهارم
درجات و اسامی بهشت
ساختار بهشت
* نمونه اول
نمونه دوم
* نمونه اول
نمونه دوم
نمونه1
نمونه2
* نمونه 3 :
*نمونه 4:
نعمات بهشتی
یک سئوال و یک اشکال و پاسخ آن
نغمه های بهشتی
بهشت به زبان یک روایت و سه سوره از سور قرآنی
نمونه های قرآنی در توصیف بهشتیان
سوره الرحمن
سوره الواقعه
سوره الدهر
« بهشت
جهنم
عذاب ها ی جسمانی دوزخیان
عذاب های روحی دوزخیان
توبه تنها راه
معنای توبه
شرائط و انواع توبه
نکته جالب
گوشه ای از راههای توبه و جبران
چند تذکر مفید
نقش وصیت
تذکرات دهگانه
لحظه مرگ
بیان امام علی بن ابیطالب علیه السلام
لحظات جان دادن خوبان
همراه با جنازه
مساله کفن
مساله غسل و دفن
ورود به عالم برزخ
به سراغ قرآن می رویم
سئوال قبر
لذت یا عذاب در قبر
همدم ها در برزخ
عذاب قبر یا ثواب قبر
عوامل عذاب برزخ
چرا بعضی ازمومنان در برزخ عذاب می شوند
خیرات بعد از مرگ
صور دمیده می شود
منابع
بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن
پس از دگرگونی در کل نظا م آفرینش یا دو نفخه صور اسرافیلی و آشکارشدن صحرای محشر و حشر تمام موجودات، جهنم و بهشت نیز از ملکوت و باطن آفرینش پدیدار می شود.
و اذا الجحیم و اذا الجنة ازلفت.1
آنگاه که جهنم شعله ور گردد و بهشت نزدیک شود.
جهنم تمام اهل محشر را احاطه می کند و صدای نفیر دلخراش آتش، زلزله بر اندام اهل محشر می اندازد. و نیز گفته شد که پلی از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر برروی جهنم برپا می گردد که برروی این پل پنجاه موقف و گردنه به نام پنجاه وظیفه عبادی( اوامر و نواهی) مستقر می گردد. یک عده از آدمیان و جنیان بدون اینکه حق عبور از صراط و عقباتش را داشته باشند و به جرم شرک به خدا و فساد اعتقادی و عملی بدون حساب در شعله های جهنم افکنده می شوند وعده ای دیگر قدم برروی پل نهاده مواقف را یکی پس از دیگری به تندی و کندی – بستگی به خلوص وکدورت اعمال دارد- پشت سر می گذارند و با پشت سرنهادن آخرین موقف که نامنش بنا به اکثر روایات« مرصاد»
( حق الناس) است، دیواره های با شکوه بهشت با درهای هشتگانه اش آشکار می گردد. هر طایفه ای به تناسب شأن ایمانی خود از یکی از این درها وارد می شود و در وضعی قرار می گیرد که تا ابد متنعم می شود. زندگی در این نشئه به قدری زیبا و لذت بخش است که انسان هرگز آرزوی تحویل و دگرگونی آن را به مخیله خود راه نمی دهد.
خالدین فیها لایبغون عنها حولاً.2
در آنجا جاویدانند و از وضعی که دارند دگرگونی نمی خواهند.
کمتر کسی است که تاکنون از خودش این سئوال را نکرده باشد: بهشت کجاست؟ اگر بگوییم بهشت هم اینک موجود است اما در باطن این جهان مادی است، آنگاه بیان بعضی از روایات که وجود بهشت در آسمان و وجود جهنم را در زمین مطرح می سازند، خدشه دارد می شوند. و اگر بگوییم که با متلاشی شدن زمین و آسمان جهنم و بهشت برروی این ویرانه عظیم ساخته خواهد شد، این موضوع نیز مفاد بساری از احادیث را- که بهشت و جهنم را خلق شده و موجود می داند، از اعتبار می اندازد. بهترین پاسخی که می توان داد تا تعارض این روایات را برطرف سازد این است که بگوییم، نظام آفرینش مانند وجود انسان یک بعد مثالی و ملکوتی دارد و یک بعد مادی و طبیعی. جهنم و بهشت به صورت مثالی در ملکوت و باطن عالم ماده وجود دارد همانطور که بسیاری از صورتهای خیالی و مثالی در ماورای هیاکل جسمان در باطن روح ما وجود دارد و ما هر وقت که میل داشته باشیم آنها را از مخزن این صورتها، یعنی حافظه بیرون می آوریم و در صورت لزوم صورتهای تازه ای خلق می کنیم. بنابراین، جهنم و بهشت در حال حاضر وجود دارند اما بر ما که در عالم ماده اسیریم، پوشیده است. ظهور صورت مثالی جهنم و بهشت مستلزم یک دگرگونی همه جانبه در نظام مادی جهان است. همانطور که صورت پنهان میوه با دگرگون شدن وضع کل آشکار می شود، صورت ملکوتی بهشت را پس از دگرگونی آسمانی و صورت ملکوتی جهنم را( جهنم و بهشت) مصالح مادی و بیرونی خود را از زمین و آسمان جستجو می کنند، همانطور که ملکات انسانی( صورتهای مثالی) با خاک و گل قیامت( بدن خاکی قیامتی) می آمیزد و شکل می گیرد. اینک به نمونه هایی از احادیث نوع اول( یعنی مثالی وملکوتی بودن بهشت و جهنم می پردازیم:
• نمونه اول
هروی( یکی از اصحاب امام رضا(ع) به امام عرض کرد: یا من رسول الله! درباره بهشت و جهنم به من خبر بدهید آیا آن دو هم اکنون خلق شده اند؟ امام(ع) فرمود:
« آری، رسول خدا زمانی که به معراج رفتند، داخل بهشت شدند و جهنم را هم دیدند. عرض کردم: عده ای می گویند: بهشت و دوزخ مقدر هستند که روزی آفریده شوند و اکنون خلق نشده اند. امام فرمود: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم. کسی که آفرینش( فعلی) بهشت و جهنم را انکار می نماید،، همانا پیامیر خدا(ص) را انکار نموده و ما را تکذیب کرده و بر ولایت ما نیست و در آتش جهنم مخلد خواهد بود.( آنگاه به آیه ای از آیات قرآن استناد می فرماید):
هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون * یطوفون بینها و بین حمیم آن.3
این است آن جهنمی که مجرمون تکذیبش می کردند در حالیکه آنها در جهنم بین آتش و آب جوشان دوزخ دور می زنند.
( و سپس به یکی از احادیث معراجیه اشاره کرده) از قول رسول خدا(ص) چنین می فرماید:« آنگاه که مرا به آسمان بردند، جبرائیل دست مرا گرفت و مرا داخل بهشت نمود و رطب بهشتی به من داد و من هم آن را تناول نمودم و نطفه فاطمه(س) از آن میوه بهشتی بسته شد از این جهت فاطمه حوراء انسیه( حوری با هویت انسانی) است هر وقت که مشتاق بوی بهشت می شوم دخترم فاطمه را می بویم».
* نمونه دوم
امام صادق(ع) فرمود« خداوند کسی را نیافریده مگر اینکه در بهشت منزلی و در جهم منزلی برایش خلق فرمود: پس هنگامی که اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش قرار دادی منادی ای ندا می دهد که ای اهل آتش! بیایید و آنها را در کنار آتش می آورد و از منازل آنها در آتش پرده برمی دارد سپس به آنها گفته می شود، این است آن منزلی که در صورت عصیان پروردگارتان، وارد آن می شدید.... سپس ندا می دهند: ای اهل جهنم، سرهایتان را بالا کنید و منازلتان را در بهشت بنگرید، آنها، سرهایشان را بالا می کنند و منازلشان را در بهشت می نگرند، پس به آنها گفته می شود: این است آن منازلی که در صورت اطاعت پروردگارتان، داخل آن می شدید... پس آنها( بهشتیان فعلی) میراثشان( جهنم) را به جهنمیان فعلی می سپارند و جهنمیاان هم میراثشان( بهشت خود را) به بهشتیان فعلی می سپارند و این است قول خدای عزوجل:
« اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»5
• نمونه سوم
رسول خدا(ص) فرمود: آنگاه که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم پس در آنجا ملائکی دیدم که مشغول بنا هستند: خشتی از طلا و خشتی از نقره می گذارند و گاهی هم از کار باز می ایستند. به آنها گفتم: چرا گاهی می گذارید و گاهی از کار باز می ایستید؟ عرض کردند: منتظر می مانیم تا مصالح برسند: گفتم: مصالح شما چیست؟ عرض کردند: قول مؤمن در دنیا
( یعنی):« سبحان الله والحمدلله و لا اله الله و الله اکبر»؛ که می گوید ما هم مشغول ساختن می شویم و هنگامی که نمی گوید ما هم کاری انجام نمی دهیم.6
• نمونه چهارم
رسول خدا(ص) فرمود:« در لیلة الاسراء به ابراهیم(ع) برخورد نمودم و او به من گفت: به امنیت امر کن که تا می توانند در بهشت درخت بکارند، زیرا در زمین بهشت بسیار وسیع و خاکش بسیار پاکیزه است. گفتم مقصود از نهادن درخت در بهشت چیست؟ گفت:« لا حول ولا قوة الا بالله».7
همانطور که ملاحظه می شود بهشت و جهنم تجسم خود اعمال است که لحظه به لحظه در حاق وجود آدمی که متصل به ملکوت آفرینش است، ساخته و پرداخته می شود و هر آن که انسان بمیرد از این ساخته ها و تصاویر پرده برداری می گردد:« یوم تبلی السرائر».
در ذیل نمونه ای از احادیثی که زمین و آسمان را، مکان جهنم و بهشت معرفی می کند، آورده می شود:
ابن عباس می گوید: دو تن از یهودیان بر امیرالمؤمنین( ع) وارد شدند و سئوالانی مطرح ساختند( منجمله): بهشت کجاست؟ جهنم کجاست؟ حضرت فرمود:
« اما بهشت، بهشت در آسمان است و اما آتش(جهنم)،جهنم در زمین.عرض کردند: مقصود از هفت( جهنم) چیست؟فرمود: مقصود هفت باب جهنم است که طبقه طبقه روی هم است. عرض کردند: مقصود از هشت( بهشت) چیست؟ فرمودند: هشت در بهشت.»8
علی بن ابراهیم قمی در اثبات اینکه بهشت در آسمان است بر آیه ذیل استناد می کند.
لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة.9