فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول
مقدمه 2
اهمیت موضوع 3
تعریف مد 6
فصل دوم
تاریخچه مدگرایی 7
مد از دیدگاه اسلام 12
رواج مد در ایران 13
فصل سوم
روش تحقیق 16
ارائه یافته ها 17
تحلیل یافته ها 18
نتیجه گیری 22
منابع 23
چکیده
ما به طور کلی با انجام این پروژه می خواهیم دلایل گرایش جوانان و نوجوانان به مد را بررسی کنیم. که در راستای طرح خود سه فرض را مطرح کردیم.
فرض اول: زیبا نشان دادن. فرض دوم: جلب توجه قرار گرفتن فرض سوم: تقلید از پوشش دیگران مدهای غربی بود. که بر اساس این سه فرض پرسشنامه ای 4 گزینه ای تهیه شد . این پرسشنامه در میان 60 نفر از دانش آموزان که به طور تصادفی 30 نفر از آنها از دبیرستان پسرانه و 30 نفر از آنها از دبیرستان دخترانه در مقطع تحصیلی اول دبیرستان تا سوم دبیرستان بود توزیع گردید و پس از توزیع پرسشنامه از دانش آموزان خواسته شد پس از مطالعه پرسش نامه طبق نظر خود به سوالات پاسخ دهند و سپس جوابهای سوالات را بررسی کردیم. و برای آنها نمودار آماری رسم کردیم. و طبق آن جوابها یک درصد آماری گرفتیم. تا نتیجه گیری کلی کنیم. که چند درصد از افراد گزینه الف) کاملاً موافقم ب) موافقم ج) تا حدی موافقم د) مخالفم را انتخاب کرده اند. و تفاوت دو گروه را مشخص کنیم.
به نام خدا
مدگرایی افراطی پذیرفتن نیست و برای ایجاد تنوع در لباس نباید از مدهای غربی تقلید کرد بلکه می توان با ارائه الگوهای بومی، ایرانی و ملی و... این نیاز را تأمین کرد.
مقام معظم رهبری
فصل اول
مقدمه
هدف از این پروژه بررسی دلایل گرایش جوانان ونوجوانان دانش آموز به مد و مدگرایی است. تا دریابیم که آیا جوان و نوجوان ایرانی به دلیل عدم شناخت اسطوره های ملی مذهبی خود به مد گرایش پیدا می کنیم؟ و یا برای جلب توجه دیگران است؟ آیا دلیل گرایش به مد زیبا نشان دادن خود است؟ و هزاران سوال دیگر که ما با وجود محدودیت زمانی به بعضی از این سوالات از طریق بررسی نظر دانش آموزان پاسخ
می دهیم.
آنچه در دنیای امروز به اثبات رسیده است و تاریخ با همه ی زشتی ها و زیبایی هایش بر آن صحه می گذارد این است که هر گاه ملتی ارزش های ملی مذهبی خود را فراموش کند ملل دیگر که آرمان های اصیل خویش را می شناسد و با تکیه بر این
آرمان ها توانسته است به توسعه برسد به میان آمده و فرهنگ خود را چه خوب و چه بد به این ملت از خود بیگانه عرضه می کند حال باید دید که آیا این ملت یا ملل قادر به نجات خود از این بند هستند؟
حفظ ارزشهای دینی و انسانی از مهمترین وظایفی است که برعهده اعضاء اجتماع است. اصالت فرهنگ هر فرد با عمل کردن به وظایفی که از لحاظ اجتماعی و دینی بر عهده اوست حفظ می شود و توجه به اصول فرهنگی و اخلاقی در زندگی و رعایت آنها میزان ارتباط فرد با این موازین را بیان می کند.
هر جامعه ای برای خود اصولی دارد که تخطی از این اصول ناهنجاری تلقی
می شود.
در این میان تهاجم فرهنگی که سالهای اخیر از سوی کشورهای غربی با هدف از بین بردن فرهنگ اصیل و اسلامی مردم کشورهای مسلمان تدارک دیده شده از جمله خطراتی است که جوامع اسلامی باید به همین دلیل در برابر آن مقاومت کنند. یعنی باید برای حفظ اصالت فردی و اجتماعی خویش در برابر این تهاجم از خود مقاومت نشان دهند. از جمله نمونه های این تهاجم، رواج مدگرایی در سطح جامعه است.
مدگرایی و مدزدگی یکی از اشکال تهاجم فرهنگی است که دشمنان با رواج آن درصدد ایجاد خلل در فرهنگ جوامع دیگر هستند و مدگرایی باعث می شود و هر روز به یک سو کشیده می شود.
انسان مدزده تا حدود زیادی از مسئولیت های اجتماعی تهی می گردد. هم او چیزی دیگری است در هر موضعی که باشد در انجام مسئولیت خود سستی می کند برای این انسان تنها مشکل این است که به هر نحوی شده بگوید که من هم پیشرفت کرده ام.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:227
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
رشته تاریخ و فلسفه ی آموزش و پرورش
(تعلیم و تربیت اسلامی)
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول / مقدمات و کلیات 12
مقدمه 13
روش اجرای تحقیق 13
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده 14
پیشینۀ تحقیق 15
ضرورت معرفت شناسی 15
اهداف تحقیق 15
سوالات تحقیق 16
تعریف واژگان کلیدی تحقیق 16
معرفت 16
معرفت در منابع اسلام 17
عشق 19
تعلیم 20
تعلّم 20
شناخت 21
آموزش 21
تربیت 22
فصل دوم / ادبیات تحقیق و بررسی زندگینامۀ حافظ و گوته 23
مقدمه 24
پیشینۀ نظری تحقیق 24
پیشینۀ تحقیق عملی حافط 25
پیشینۀ تحقیق عملی گوته 25
پایان نامه های موجود دربارۀ معرفت شناسی حافظ و گوته 25
تطبیق به عنوان وسیله ای برای وصول به معرفت 27
ارزش معرفت و معرفت شناسی 28
روشهای کسب معرفت از منظر قرآن کریم 28
معرفت در مکتب اسلام 29
معرفت از دیدگاه امام خمینی (ره) 29
اصطلاح معرفت شناسی 30
دلالتهای تربیتی 31
تربیت 31
تربیت از نظر علمای اسلام 31
تربیت از نظر علمای غرب 34
فصل سوم / روش تحقیق 36
مقدمه 37
روش انجام تحقیق 37
نوع تحقیق 37
اهداف تحقیق 37
جامعه نمونۀ آماری 38
ابزار تحقیق 38
تحلیل مقایسه ای 38
تعریف عملیاتی 39
محدودیت های تحقیق 39
فصل چهارم / یافته های تحقیق؛ معرفت شناسی از دیدگاه حافظ و گوته و دلالتهای تربیتی آنها ....40
مقدمه 41
شرح حال حافظ 41
طریقت حافظ 44
ویژگیهای مهم شعر حافظ 45
اوضاع اجتماعی – سیاسی حاکم بر شیراز 45
انس حافظ با قرآن 47
تصوف 50
حافظ رند 53
شرح حال گوته 57
آثار گوته 58
نیمه دوم زندگی گوته 63
دیوان شرقی – غربی 64
گوته و اسلام 67
معرفت از دیدگاه حافظ 68
راه های دستیابی به معرفت از دیدگاه حافظ 70
نفی امتیاز و برتری 71
معشوق حقیقی 73
تقابل عشق و عقل 74
بیداری و آگاهی 75
طهارت 76
توکل 76
همت 77
مبارزه با نفس 78
امید و اراده 79
علم و بصیرت 80
لزوم راهنما 81
پرهیز از مصاحب بد 83
گمنامی در طریقت 83
اجتناب از غرور 84
خاموشی 84
چالاکی 84
ذکر حق 85
محبت و صداقت 85
پرهیز از تزویر 86
رعایت ادب 86
بردباری 90
نکته نظرات استاد خرمشاهی در باب معرفت شناسی حافظ 92
معرفت از دیدگاه گوته 98
راه های دستیابی به معرفت از دیدگاه گوته کدامند 98
اوضاع اجتماعی در روزگار گوته 100
تأثیر گوته از قرآن 101
جهان از دیدگاه گوته 103
علاقه درونی گوته نسبت به اسلام 106
خدا از دیدگاه گوته 107
جمع بندی 108
روش های مناسب آموزش از دیدگاه حافظ کدامند؟ 110
پرهیز از تقلید کورکورانه 111
تطهیر دل 112
پرهیز از ریاکاری 114
تعلیم و تعلم و دیدگاه های حافظ 120
مبارزه با حرص و تکبر 123
لزوم پیر و راهنما 124
فرصت شناسی 126
روح امیدواری 127
کشف مجهولات و داشتن حس کنجکاوی 128
پرستش عاشقانه 129
نیک بینی و ثبات قدم 132
نهی از ثروت اندوزی و طمع ورزی 133
مبارزه با نفس 134
اخلاص و فروتنی 134
طریق دوستی و نیکنامی 137
عدم دلبستگی به دنیا 139
سیاحت و عبرت 141
دولت قرآن 142
روش های مناسب آموزش از دیدگاه گوته کدامند ؟ 143
اهمیت هدایت در تعلیم و تربیت 144
موازین شعر و شاعری 145
نمونه هایی از تأثیرپذیری گوته از قرآن در اشعار دیوان شرقی 145
لزوم پیامبر و راهنما 146
عدل الهی زندگانی جاوید آخرت 146
لزوم گفتگوی تمدنها 147
پایداری در راه اعتقاد 149
شاد زیستن 149
نهی از دلبستگی به دنیا 150
سعی و کوشش و ایمان به هدف 150
چند پند از گوته 151
امر به معروف و نهی از منکر 151
بخشش و سخاوتمندی 152
اهمیت سلام 152
دستگیری از بینوایان 153
پندپذیری و وفای به عهد 154
ناپایداری عمر 156
رضایت و قناعت پیشگی 156
سفارش به نیکی 157
لزوم رازداری 159
نیکی بدون چشمداشت 159
گفتار و خاموشی به وقت خود 160
اهمیت به سیرت زیبا 161
برقراری تعادل و توازن در تمامی امور 161
لزوم بصیرت 162
نقش عشق در معرفت شناسی حافظ 163
عشق عرفانی 163
نقش عشق در معرفت شناسی گوته 183
شش زوج عاشق 183
عشق نامه 183
عشق گوته در زلیخانامه 184
زلیخا که بود؟ 186
هنر عشق ورزیدن 186
نقش عشق در آفرینش جهان 188
پایداری عشق 190
فصل پنجم / نتیجه گیری و پیشنهادات 191
مقدمه 192
بررسی آرای حافظ گوته و وجوه اشتراک 192
آشنایی گوته با حافظ 193
لزوم رازداری 195
زاهدان ریایی 196
خورشید مظهر جمال ایزدی 197
نسیم پیام آور 198
احتراز از نامحرم 198
موت اختیاری برگزیدن 199
لطف سخن 199
ناپایداری عمر و ایام شباب 200
جام می محرم اسرار 200
سرّ شراب 201
ناسازگاری روزگار 201
ترک درس و خدمت معشوق 202
باد صبا باد پیام آور 202
همه جا آیینه ی جلوۀ حق 203
آب، نماد زندگی 203
اشتراکات دیگر گوته و حافظ 206
اشتراکات شعری گوته با حافظ 207
حافظ از دیدگاه گوته 209
وجوه افتراق معرفت شناسی حافظ و گوته 212
عشق و عقل از منظر حافظ و گوته 212
سبک ایراد کلام حافظ و گوته 214
پیشنهادات 222
جمع بندی 223
نتیجه گیری 226
فهرست منابع و مآخذ 227
مقدمه:
معرفت و معرفت شناسی، به سبب نتایجی که از آن به دست می آید، همواره موضوع پژوهش و مورد بحث محققان عرصه های مختلف دانش بوده است. در وادی علوم طبیعی و تجربی نیز، جستجوگری تاریخی در حیطه معرفت شناسی در پرتو برخی نگرش های نوین فیلسوفان علم، در روزگار ما جان گرفته و محل تأمل و گفتگوی پژوهشگران واقع شده است.
تعلیم و تربیت، شاخه ای از معرفت است که با بهره گیری از یافته های روانشناسان و جامعه شناسان و داده های فرهنگی، دینی و فلسفی، و با تکیه بر روشهای علم و فلسفه، ترکیبی متنوع و در تکاپوی انسجام را پدید می آورد. هر مکتب تربیتی، بر باورهای فرهنگی یا دینی یا فلسفی تکیه می کند و از قضاوت هایی دربارۀ موضوعات علمی تأثیر می پذیرد، از این رو، پژوهش در آرای تربیتی گذشتگان، دامنه ای گسترده دارد و همواره تحقیقاتی گسترده تر را می طلبد. هدف چنین پژوهشی، نمایان ساختن چگونگی تأثیر آرای فلسفی، دیدگاهها، جهان بینی – یا باورهای دینی – بر دیدگاه های خاص تربیتی در اندیشۀ دو متفکر و ادیب مشهور جهان از دو عصر متفاوت و زبان و کشور متفاوت، یعنی حافظ شیرازی و گوتۀ آلمانی می باشد.
همواره در هر عصری، ادیبان و فیلسوفان، در پرتو تعالیم اخلاقی و انسانی خود، به موضوع انسان و کمال و سعادت او و راه های وصول به کمال، بسیار پرداخته اند و نظامهای فکری را برای پاسخگویی به سوالات مربوط به انسان و تربیت او بنا گذارده اند.
این هنرمندان و دانشمندان بزرگ، متعلق به همۀ عالم بشریت اند، زیرا برای بشریت و فرهنگ و هنر آن، کار می کنند و گذشت سالها، بلکه قرن ها، نه تنها از منزلت آنها نمی کاهد، بلکه بر ارج و اعتبار آنها می افزاید. از پیرو و جوان، خرد و کلان، عالم و امّی، کسی نیست که حافظ را نشناسد و حداقل یک بیت از اشعار نعز او را از حفظ نباشد. حافظ در قرن چهارده میلادی، در شیراز می زیسته است. عصر او از لحاظ سیاسی، در اوج آشفتگی و نابسامانی قرار داشت. روزگاری بود که پسر کمر بر قتل پدر می بست، یا در اندیشۀ کور کردن پدر می بود، و برادر، برای تصاحب مقام، به خون برادر تشنه بود و... ولی با این همه و در این میان، حافظ چنان زندگی را با عشق و عیش و خوشی سروده که گویی در بهترین مکان و بهترین زمان تاریخ زندگی می کرد و شاید این یکی از چاشنی های شعر پر اعجاز اوست که باعث شده تا این همه مورد قبول خاص و عام قرار گیرد.
گوته نیز چون حافظ از بزرگترین مردان تاریخ ساز جهان است، در زمره آن سازندگان واقعی کاخ تمدن و فرهنگ بشری است که تا فرهنگ و تمدن در جهان باقی است، عالم بشریت نام آنان را فراموش نخواهد کرد.
گوته نه فقط استاد مسلم ادب و شعر زبان آلمانی است، بلکه یکی از استادان ادب و شعر و حکمت جهان است. زیرا خود در همۀ عمرش، بشر ماند و بشری فکر کرد و برای بشریت چیز نوشت. در عین حال او برای ایرانیان، یک دوست بزرگ به شمار می آید زیرا قلم و ذوق و هنر زیبای وی بود که اروپا و دنیا را شیفتۀ ادب ایران و مخصوصاً حافظ شیرین سخن کرد.
زندگی و شخصیت عظیم گوته، زوایایی گوناگون دارد. او دانشمند، زیست شناس، وزیر، حقوقدانان؛ شاعر و... بوده که از عنفوان جوانی، آثارش به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده و دارای شهرت خاص بود. گوته پژوهان درباره مقاطع مختلف زندگی او بسیار نوشته اند، اما دربارۀ آرای تربیتی و معرفت شناسی وی و گرایش او به مشرق زمین بخصوص ایران و گرایش او به اسلام و پیامبر گرامی اسلام (ص)، متأسفانه کمتر سخن به میان رفته و این موضوع تا حدود زیادی مورد بی توجهی واقع شده است.
مجموعه ای که خوانندگان گرامی پیش روی دارند، می کوشد گزارشی نسبتاً تفصیلی از دیدگاه های تربیتی، و به ویژه مبانی آرای تربیتی این دو متفکر بزرگ، یعنی گوته و حافظ به دست دهد، و زمینه را برای مقایسۀ آنها و تعیین چگونگی تبادل و تقابل اندیشه ها با یکدیگر فراهم آورد. لکن همت اصلی بر آن بوده است که جستجوی نسبتاً کاملی در آرای این دو اندیشمند صورت گیرد. در این پژوهش دیدگاه های آنان دربارۀ انسان، اخلاق و معرفت، عشق، در همۀ بخشهای مورد بررسی قرار گرفته و در پایان بخش وجوه اشتراک و افتراق آرای تربیتی آنان مورد بحث قرار گرفته است. تا در نهایت، جلوه ای از تأثیرگذاری فرهنگ اسلامی بر آداب و ادبیات مغرب زمین را نشان دهد و بالاخره در فصل آخر، به بحث و نتیجه گیری پرداخته شده است.
فصل اول
مقدمات و کلیات
مقدمه
"معرفت، یکی از وجوه تمایز انسان از حیوانات است که بر این اساس، بسیاری از دانشمندان انسان را حیوانی ناطق نامیده اند.
معرفت عبارتست از تأثیر حالت و اعتقادی که در شرایط معینی در شخص ایجاد می شود و اگر با واقعیت منطبق باشد مترادف با حقیقت است." (نیکزاده، 1375، ص 48)
امروزه، معرفت شناسی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به طوریکه مکاتب و رشته های مستقل معرفت شناسی به وجود آمدند و دانشمندان و اندیشمندان زیادی را گرد مسألۀ خود جمع آوری نموده است. همچنین با توجه به اهمیت این مووع، امروزه، نظام آموزش و پرورش نیز، بیشتر از پیش، به این موضوع توجه دارد.
به علت خارق العاده بودن ارزش انسان از دیدگاه قرآن، انسان اشرف مخلوقات نامیده می شود و از سایر موجودات متمایز می شود. انسانیت انسان در دین اسلام، فقط منحصر به وجود خاکی و مادی او نیست بلکه از افقی بالاتر به انسان نگریسته می شود (سرمدی، 1381، ص 5)
به همین علت تعلیم و تربیت که خاص انسان است، یکی از مقولات مهم در مسایل تربیتی مکتب اسلام است. در این میان، شناخت، نقش به سزایی در حیات و کمال انسان دارد. همانطور که غذا موجب تعالی جسم و رشد آن است، شناخت و علم نیز غذای نفس است. (اعرافی، 1386، ص 24) معرفت دقیق ما دربارۀ جهان، ما را به تعیین انتخاب های خویش در تمیم گیری هایمان کمک می کند که این خود به تداوم رهایی ما زا چنگال جهل و خرافات و بیماری و فحطی و سایر مشکلات بشری مدد می رساند. (گوتک، 1383، ص 61)
در این رساله سعی شده است که معرفت شناسی از دیدگاه حافظ و گوته و آرمان ها و اندیشه های ایشان و دلالتهای تربیتی آنها مورد و بررسی قرار گیرند.
روش اجرای تحقیق
با توجه به نوع تحقیق حاضر (آرشیوی – کتابخانه ای) ، ابتدا تحقیقات انجام گرفته مرتبط با موضوع تحقیق،
فیش برداری شده و بعد از اشرافیّت کامل به موضوع، با توجه به سوابق موجود و تدوین پیشینه ی تحقیق، با استفاده از کتابها، مقالات، و نیز استفاده از سایت های اینترنتی، معرفت شناسی حافظ و تربیت از دیدگاه او، فیش برداری، جمع بندی، مرتب سازی و تدوین شده است.
در مرحلۀ دوم، معرفت شناسی گوته و تربیت از دیدگاه او، با استفاده از کتابها، مقالات و سایت های اینترنتی، فیش برداری، جمع بندی، مرتب سازی و تدوین شده است.
در مرحله سوم، هر یک از این فیش ها، به صورت تطبیقی با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفته است.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده
روش مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این تحقیق، روش تحلیل محتواست. بدین صورت که، ابتدا منابع در دو دسته کلی تحت عناوین، شرح حال، آثار و دیدگاه های معرفت شناسی و آموزشی حافظ و شرح حال و آثار و دیدگاه های معرفت شناسی و آموزشی گوته، دسته بندی شد. سپس به شناسایی و گردآوری منابع مورد نیاز پرداخته شد.
پس از انجام فیش برداری، فیش ها در چند بخش تحت عناوین ذیل، تنظیم شد:
1- اطلاعات مربوط به شرح حال حافظ
2- اطلاعات مربوط به شرح حال گوته
3- اطلاعات مربوط به آثار حافظ
4- اطلاعات مربوط به آثار گوته
5- اطلاعات مربوط به وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، در قرون مربوط به زندگی حافظ و گوته و نقش عرفان و حدود معرفت شناسی در آن زمان
6- دیدگاه های عرفانی حافظ
7- دیدگاه های عرفانی گوته
8- دیدگاه های آموزشی حافظ
9- دیدگاه های آموزشی گوته
10- وجوه اشتراک معرفت شناسی حافظ و گوته
11- وجوه افتراق معرفت شناسی حافظ و گوته
بعد از آن، اطلاعات بدست امده براساس طبـــقه بندی بالا و بر حسب مؤلفه ها که در سؤالات تحقیق، مورد
نظر است، با هم مقایسه گردید تا جنبه های افتراق و اشتراک و نقاط ضعف و قوت دیدگاه های آنها مشخص گردد و در نهایت، نتایج سازنده و مثبت که میتواند راهگشای مسائل عرفانی و معرفتی امروز ما باشد، استخراج گردید.
پیشینه ی تحقیق
محققین و دانشمندان زیادی در مورد زندگی نامه، شخصیت، عرفان، دیدگاه و نظرات حافظ و گوته، به بررسی و تحقیق پرداخته اند، که نمونه هایی از آنها در پژوهش حاضر، گنجانده شده است.
در نهایت، تمام این موارد و کمبودهای موجود در این زمینه، محقق را بر آن داشت تا این پژوهش را به انجام برساند.
نکته ای که در پایان میتوان اضافه کرد، این است که، اکثرا مقایسه هایی که در کشور ما انجام شده، بیشتر منحصر به دانشمندان و ادیبانی است که از لحاظ زمانی و مکانی با هم، فاصله ای اندک دارند، اما این تحقیق، مربوط به دو ادیب، از دو عصر و دو کشور متفاوت است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:92
فهرست مطالب:
پیش گفتار
مقدمه
چکیده
فصل اول(کلیات تحقیق)
مقدمه ۱
بیان مسئله ۲
اهداف تحقیق ۳
اهمیت تحقیق ۴
سوالات یا فرضیات تحقیق ۵
تعریف واژگان اساسی ۶
فصل دوم: (پیشینه تحقیق)
مقدمه ۷
پیشینه ی نظری ۸
پیشینه ی عملی(نقد کتاب) ۱۱
فصل سوم: (روش تحقیق)
مقدمه ۱۳
روش های مورد استفاده در تحقیق ۱۴
فنون گرد آوری اطلاعات ۱۵
فصل چهارم: (یافته های تحقیق)
مقدمه ۱۶
نتایج جامعه آماری و نمودارها ۱۷
فرضیه ۱: تأثیر اشعار عرفانی حاوی آیات قرآن و احادیث بر مردم بیش از اشعار عاشقانه است. ۵۱
فرضیه ۲: اشعار عرفانی سروده شده در قرن های بعد بیشتر از قرن خود اثر می کند . ۵۲
فرضیه ۳: بین اشعار سروده شده در قرن سوم و هشتم تفاوت وجود دارد . ۵۳
فرضیه ۴: بین ماه رمضان و اشعار حافظ رابطه وجود دارد . ۵۴
فرضیه ۵: اشعار حافظ یکدست است و همه عارفانه است . ۵۸
قالب های کاربردی ۵۹
آیات قرآنی در اشعار حافظ ۶۷
داستان های قرآنی در ادبیات فارسی ۷۹
فصل پنجم:( نتیجه گیری)
مقدمه ۸۵
نتایج فصل چهار ۸۶
نتیجه گیری ۸۶
مشکلات تحقیق ۸۷
پیشنهادات تحقیق ۸۷
فهرست منابع و مآخذ ۸۸
پیوست ها ۸۹
پیشگفتار
آنچه میخوانید کوشش و پژوهشی است درباره ی باز نمایی جلوه هایی از قرآن وحدیث در شعر فارسی که باز نوشته و گسترش یافته ی یادداشت هایی است که سال ها پیش برخی پژوهشگران، نویسندگان، دبیران و دانشجویان کوشای کلاس های درس « تاثیر قرآن بر ادب فارسی » نوشته اند.
قرآن کتاب دینی و اعتقاد نامه ی همه ی مسلمانان جهان است. قرآن شریف این کتاب حکمت و هدایت نظر به تعالی انسان ها از خاک تا افلاک دارد و اساسا آمده است که آدمیزادگان را از مغاک شهوات پست حیوانی به اوج افلاک و سفر های علوی و آسمانی برساند. کتابی که با گذشت هزار و چهار صد سال، با زندگی آنان عجین شده و گویی با رگ و پوست و خون آنان درهم آمیخته . لذا خواندن ، درک مفاهیم و آموزش این کتاب بزرگ به منزله زیستن و حیات دوباره ما با قرآن است.
همچنین احادیث یعنی سخنان پیامبر (ص) و نیز سخنان دیگر معصومان که دومین چشمه جوشان معارف اسلام است، از سوی مسلمانان هر چند فروتر از کلام خدا اما فراتر از کلام مخلوق شمرده می شود و چون سخنان این بزرگواران همراه با ظرافت بلاغی و زیبایی هنری، یکسره حکمت و معرفت است و شرح بسیاری از احکام و معارفی را در بر دارد که در قرآن به اشاره از آن ها یاد شده است و برای مسلمانان گنجینه گرانبهایی به شمار می آید و باید برای حفظ و گرد آوری آن از هیچ کوششی دریغ نکرد . قرآن این کتاب بزرگ آسمانی و احادیث تاثیرات فراوانی روی همه چیز داشته است . یکی از بارز ترین این موارد تاثیر آن دو بر سروده های شاعران و نوشته های نویسندگان و دبیران است و همه میدانند که بسیاری از ابیات و عبارات این بزرگواران را « اشاره » ، « تلمیح » ، « اقتباس » ، « تضمین » ، « تحلیل آیات » ، « قصص » و « تمثیل » های گوناگون این کتاب مبین و سخنان پیانبر و معصومین تشکیل می دهد و همه ی این بزرگواران خود اغراق کرده اند؛ « هر چه دارند همه از دولت قرآن است ». شاعران مایه هایی از آموخته ها و دانسته های خود را بر می گیرند ، آنها را در کارگاه سرایش خویش با رنگ و آبی از عاطفه و خیال در می آمیزندو از آن ها نقش های رنگین و تابلو هایی را برای خواننده و شنونده می سازند .
از این جاست که ما در سروده های شاعر که بافته هایکارگاه عاطفه و خیال اویند مایه های فزون و فرائانی از اسطوره ، تاریخ ، طب ، نجوم ، فلسفه ، کلام و … یعنی آموخته ها و دانسته های او را می بینیم و می یابیم . بر این بنیاد اگر شاعری از قرآن و حدیث نیز آموزه ها و آگاهی هایی داشته باشد ، بازتاب جلوه هایی از آن ها در سروده های او بس طبیعی خواهد بود . شمس الدین معمه شیرازی یکی از پر رمز راز ترین شاعران ایران و جهان است . وی در دو رشته از دانش های زمان یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار می کرد . قرآن را با توجه به قرآات جهارده گانه از حفظ بود و به همین سبب تخلص « حافظ » را در میگیرند . او بیشتر اشعار خود را بر اساس قرآن و احادیث سروده است . او از همه ی علوم قرآنی ، از قرائت و تفسیر گرفته تا کلام و فلسفه و عرفان ، بهره داشت . حتی شاگرد شاعری و سبک ویژه ی بیان خود را از قرآن کریم آموخته بود و در آگاهی از زیر و بم الفاظ و معانی و مفاهیم از آن الهام می گرفت .
این تحقیق را محدود به اشعار وی کرده و کوشش می شود تا دیگران را با چشمه ای از زیبایی های ادبی جهان که با آیات قرآن و احادیث پیامبران و معصومین آراسته شده آشنا کنیم .
مقدمه
سحر با باد می گفتم حدیث آرزو مندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح وآه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش می رو ! که با دلدار پیوندی
حمد باد ملکی را که را که هر دو جهان در تصرف او و باز گشت همه به سوی اوست وصلوات تحیّات بر فرستادگان او به خلق خصوصاً سید ابرار محمد مختار که نبوت را ختم به او کردند وبر درئد وثنا یش سفارش فرمودند .
انسان در این جهان فانی به قرآن واحادیث نیاز فراوان دارد وهمین نیاز او باعث پیوند زندگی با این کتاب آسمانی واحادیث معصومین شده است وهر مسلمانی این را به خود واجب می داند که این دو چشمه ی الهی را درک کند ودر باره ی مفاهیم آن بیندیشد .
ادبیات کهنسال کشورمان چنان مفاهیم گوناگونی را از این سر چشمه های پر برکت الهی وام گرفته که بدون آشنایی با قرآن وحدیث ، آگاهی نسبت به تمامی زوایای سروده ها ونوشته های شعراو نویسندگان ایرانی به امر ی محال مبدل شده است . از طرفی ،این تأثیر پذیری تنها به حوزه مفاهیم محدود نشده وحوزه علوم ادبی وچگونگی به کار گیری کلمات وکیفیت کلام را نیز در بر گرفته است . یکی از این سر مایه های افتخارآمیز ما سروده های شاعران وسخنوران ونوشته ها ی دبیران ومترسلان ونویسندگان و اندیشه های حکیمان و فیلسوفان ایرانی مسلمان است . با نگاهی گذرا به آثار این بزرگان پیدا ست که بسیاری از این کتاب مبین و یا احادیث ائمه معصومین (علیه السلام ) است .
امروز دریچه های تازه ای بر روی شعر فارسی گشوده شده است شعر امروز به افقهای روشنی راه جسته وبهره گیری شاعران فارسی گوی از قرآن وحدیث مانند بهره گیری از هر پدیده ی ادبی دیگر شکل و شیوه های گوناگون دارد و آن گاه آشکار وعیان است وهر کس با این مقولات اندک آشنایی داشته باشد، به آسانی آن ها را در می یابد ، و گاه پو شیده و پنهان است ، به گونه ای که تا کسی با این مقولات آشنایی نداشته باشد به آن ها دست نمی یابد .
دین اسلام تأثیر زیادی در تمام شئون زندگی ایرانیان به ویژه در عرصه ی ادبیات از خود به جای گذاشته تا جایی که اگر بیشتر کتاب های بر جای مانده از پیشینیان را مطالعه بکنیم خواهیم دریافت که کمتر موضوع ادبی است که مایه خود را از مفاهیم قرآنی نگرفته باشد به گونه ای که بیشتر مفاهیم و مطالب آن ها یا به طور آشکار یا غیر مستقیم مانند کنایه و ابهام به بیان نکته ای حکمت آموز کلام خداوند اشاره شده و در این زمینه کافی است به قلم بزرگ مردانی چون مولوی ، حافظ ، سعدی ، فردوسی و دیگر آثار منظوم و منثور نظری کنیم تا دریابیم که چقدر از آیات و اسارات و عبارات ویا نکات و دستورات تربیتی و اخلاقی ، علمی و سیاسی و… آورده و با شعر های خود ذهن بشر را به تکاپو انداخته اند .
این مقدمه را با سپاس و ستایش از خداوندی که ما را در این راه یاری و راه یاری و راهنمایی کرد پایان می دهیم .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:26
فهرست مطالب:
اسناد بینالمللی حقوق بشر از دیدگاه اسلام(قسمت اول)
چکیده
مقدمه
موضوع ازدواج
سن رشد
حقوق مساوی
اسناد بینالمللی حقوق بشر از دیدگاه اسلام(قسمت دوم)
موضوع مجازات اعدام
بررسی مجازات اعدام
زیگلر مینویسد:
چه مواقعی مجازات اعدام قابل توجیه است؟
موضوع ویژگیهای واژه¬شناسی
نتیجهگیری
ماخذ مقاله
اسناد بینالمللی حقوق بشر از دیدگاه اسلام(قسمت اول)
چکیده
این مقاله سه موضوع اصلی را که در اسناد بینالمللی حقوق بشر مطرح گردیده مورد بررسی قرار داده است و آنها را از دیدگاه اسلام مورد نقد و بررسی قرار میدهد. موضوعهای مذکور عبارتند از ازدواج، مجازات اعدام، واژهشناسیها و ویژگیهای آنها میباشد. تکیه من محدود به دو سند بینالمللی است: اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین ۱۹۶۶ در خصوص حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. نهایتاً این مقاله چنین نتیجهگیری و تاکید میکند که مسلمانان بهطورکلی از این اسناد حقوق بشر حمایت میکنند و آنها را بهعنوان یک نقطه شروع خوب برای بحث و گفتگو بین فرهنگها و مذاهب تلقی میکنند. به هر حال مسلمین معتقدند که این اسناد بهطور خالص و ناب بینالمللی تلقی نمیشوند، زیرا آنها در یک برهه زمانی که اکثریت گستردهای از جمعیت جهان تحت نظام استعماری به سر میبردند تنظیم و نوشته شده است و بنابراین مفاهیم مزبور به بررسی و ارزیابی مجددی، توسط گروهی از متخصصان بینالمللی و متفکرینی که نمایندگی کلیه مذاهب، فرهنگها و مکاتب سیاسی مهم را برعهده دارند، نیاز دارد تا این معاهدات بینالمللی مورد احترام تمامی مردم در هر جایی که هستند قرار گیرد.
مقدمه
اسلام حامی هر تلاشی منصفانه و منطقی در کمک به هر انسانی، در هر کجا و هر راهی را که انتخاب کرده است، میباشد تا آنان بتوانند با کرامت، آزادی و احترام زندگی کنند.
مسلمانان به اکثریت گستردهای از معاهدات بینالمللی مرتبط با حقوق بشر اعتقاد دارند. به هر حال من هم این بحث را مطرح میکنم که این معاهدات بینالمللی حقوق بشری شامل مفاهیم متعددی است که مبتنی بر تفاسیر مضیق و قوم مدارانه است. تحفظهای عمدهای که مسلمانان در ارتباط با این اسناد دارند در اعلامیههای حقوق بشر و میثاقین ۱۹۶۶ در خصوص حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یافت میشوند. این تحفظها را میتوان در سه موضوع زیر خلاصه نمود: ازدواج، مجازات اعدام و واژهشناسیها و مفاهیم و ویژگیهای آنها.
موضوع ازدواج
ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر که بهوسیله مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ پذیرفته شده این چنین بیان میدارد:
« زنان و مردانی که به سن قانونی رسیدهاند بدون هیچگونه محدودیت نژادی، ملی و مذهبی حق ازدواج و تشکیل خانواده را دارند. هر زن و مرد رشیدی حق دارند بدون هیچگونه محدودیتی از حیث نژاد، ملیت یا مذهب با همدیگر ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند. ۱- در تمامی مدت زناشویی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کلیه امور مرتبط به ازدواج دارای حقوق مساوی میباشند. ۲- ازدواج باید با رضایت کامل و آزاد زن و مرد واقع شود. ۳- خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماعی است و مستحق حمایت جامعه و دولت میباشد».
مسلمانان در ارتباط با الفاظ این ماده برخی تحفظهای عمده دارند. برای مثال بند اول این ماده شامل دو معیار بحثانگیز و یا حداقل محدودیت فرهنگی است: (الف) مفهوم «سن رشد» برای ازدواج؛ (ب) مفهوم «حقوق مساوی» در ارتباط با ازدواج.
سن رشد
اولین معیار برای ازدواج بهموجب این ماده مفهوم «سن رشد» است. این شرط برای حق ازدواج که توسط ماده مذکور مشخص شده بدین معنی است که طرفهای ازدواج به سن رشد رسیده باشند و رضایت کامل و آزادشان را در خصوص ازدواج ابراز دارند. در این جا این سوالها مطرح میگردد: «سن رشد» چه سالی است آیا ۲۱ سال است؟ یا ۱۸ سال؟ یا ۱۶ سال؟ یا چیز دیگری است؟ چه کسی این حق را دارد که در این خصوص تصمیم بگیرد؟ آیا ملل مختلف میتوانند معیارهای گوناگونی داشته باشند؟ آیا چنین معیاری تنها در مورد ازدواج مصداق دارد یا سایر موضوعهای اجتماعی نظیر مجازات و کار را در بر میگیرد؟ و اگر چنانچه چنین معیاری در کلیه موارد اجتماعی بهکار میرود چرا برخی از کشورها نظیر ایالات متحده امریکا از تصویب برخی از معاهدات حقوق بینالمللی بشر در مخالفت با سن مورد نظر امتناع میورزند؟ برای مثال، ایالات متحده امریکا سالها بود که از تصویب میثاقین ۱۹۶۶ در خصوص حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امتناع میورزید. یکی از دلایل عمده آن این بود که بند (۵) ماده ۶ از این آموزه بشر بینالمللی مقرر میدارد که مجازات اعدام در خصوص کسانی که کمتر از ۱۸ سال دارند و جنایتی را مرتکب میشوند، اعمال نمیشود. حتی هنگامی که ایالات متحده امریکا این سند را درسال ۱۹۹۲ تصویب کرد نسبت به حق اعدام مجرمین نوجوان حق شرط قایل شد. ایالات متحده تنها کشوری است که نسبت به این حق، شرط مطروحه را ابراز داشته است.[۱]
همچنین ممکن است کسی چنین بیان دارد که مفهوم «سن رشد» که در ماده ۱۶ اعلامیه حقوق بشر آمده است منوط به تفاسیر و همچنین محدودیتهای فرهنگی است. چنین مطلبی براساس ارزشها و سنن مسیحیت که (طبعاً) جهانی نیستند، نوشته شده است و نباید بر سایر سنن، مذاهب و فرهنگها تحمیل گردد. بنابراین این یک واژه نسبی است که میتواند از یک فرهنگ در مقایسه با فرهنگ دیگر که مبتنی بر عوامل و اوضاع و احوال متعدد دیگری است، متفاوت باشد. برای مثال ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۷۱ مجبور شد از طریق اصلاح قانون اساسی ملی خود که سن رشد را، آنطور که در ماده ۱۶ متذکر میشود از ۲۱ سال به ۱۸ سال تقلیل دهد.
حقوق مساوی
اولین معیار برای ازدواج بهموجب ماده ۱۶ اعلامیه «حقوق مساوی»در خصوص ازدواج است. برطبق این معیار:
موارد ممنوعه در ازدواج: شخصی ممکن است اینگونه فرض نماید که ماده ۱۶ نمیخواهد اینگونه بیان کند که ازدواج بین پدر و دختر، مادر و پسر، برادر و خواهر و غیره مجاز است. اما به هر حال هیچ نشانه لفظی و محتوایی در این ماده وجود ندارد که بیانگر این باشد که ایجاد چنین واحدی ناخوشایند و مذموم است. طرفداران چنین سندی استدلال میکنند که این ماده نمیتواند چنین قصدی داشته باشد که ازدواجهایی را در محدوده موارد ممنوعه مجاز بشمارد. ] اما به هر حال[ در این مورد سوالهایی مطرح است؛ منظور طرفداران این ماده از موارد ممنوعه چیست؟ و بر چه پایهای استوار است؟ چگونه میتوان موارد ممنوعه را تعیین کرد؟ چه نظام یا نظامهای ارزشی میتواند اعمال شود؟ و کدام مذهب را میتوان استثناء کرد و بر چه مبنایی؟ تمام این سوالها و بسیاری دیگر نظیر آن توسط این ماده پاسخ داده نمیشود. این موارد در معرض تفاسیر زیادی قرار دارند. برای مثال اسلام بسیاری از این موارد ازدواج را ممنوع میداند. قرآن کریم میفرماید:
«بعد از نزول این حکم زن پدر را نباید به نکاح درآورد مگر آنکه پیش از این (در زمان جاهلیت) کردهاید که خدا از آن درگذشت. زیرا این کاری زشت، قبیح و مبغوض خداوند است. ازدواج با مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، مادران و خواهران رضاعی، مادر زن، دختران زنانتان که در دامن شما تربیت شدهاند درصورتیکه با زن مباشرت کرده باشید، ممنوع و حرام است و در صورت عدم مباشرت و طلاق اشکالی وجود ندارد که با دخترش ازدواج کنید. همچنین ازدواج با زن فرزندان صلبی (نه زن پسر خوانده شما) برشما ممنوع و حرام است. جمع بین دو خواهر (در یک زمان) بهعنوان همسر نیز ممنوع و حرام است مگر آنچه پیش از نزول این حکم انجام دادهاید که خداوند از آن درگذشت، زیرا خداوند در حق بندگانش بخشنده (آمرزنده) و مهربان است. نکاح زن محصنه (شوهر دار) نیز بر شما حرام است مگر آن زنان که در جنگهای با کفار به حکم خداوند متصرف و مالک شدهاید. بر شماست که پیرو کتاب خداوند باشید (با زنانی که ازدواج با آنها به حرمت یاد شد ازدواج نکنید) و هر زنی غیر از موارد ذکر شده حلال است که با مال خود از طریق ازدواج و نه از راه زنا با وی همسر گردید. پس چنانچه از آنان بهرهمند شوید مهر معین را که مزد آنان است به آنان بپردازید. باکی بر شما نیست که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید. البته خداوند به حقایق امور آگاه است».[۲]
براساس این ممنوعیتها که اسلام تعیین کرده است، آیا مسلمانان نمیتوانند استدلال نمایند که تمام این موارد ممنوعه در ازدواج باید جهانی و بینالمللی باشد؟ و اگر اینطور نیست چرا مسلمانان چنین حقی ندارند که به آنچه اعتقاد دارند عمل کنند؟ البته برطبق بند (۱) ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین حقی ندارند. این بند بهروشنی بیان میدارد که حق ازدواج باید بدون هیچ محدودیت مذهبی اعمال شود. بند مذکور چنین بیان میدارد: «هر زن و مرد رشیدی حق ازدواج و تشکیل خانواده را، بدون هیچ محدودیتی از لحاظ نژادی، ملیتی و مذهبی دارد».
چگونه این مطلب میتواند ممکن باشد؟ یک شخص ممکن است استدلال نماید که اساس و ریشه کلیه ممنوعیتها در خصوص ازدواج عمدتاً مبتنی بر یک مذهب (یا مذاهب) در هر جامعهای میباشد. بنابراین چگونه شخصی میتواند به دور از مذهب باشد؟ آیا محدودیتهای خاصی که بهوسیله یک مذهب توصیف میشود میتواند بهموجب این ماده معتبر تلقی شود (این گونه که اکنون هست) و آنهایی که بهوسیله مذاهب دیگر توصیف میشوند مردود باشند؟
یک شخص ممکن است این سوال را مطرح نماید که چه کسی حق دارد که این محدودیتها را وضع نماید؟ چرا ما نمیتوانیم بگوییم «بدون هرگونه محدودیت»؟ آیا این امر به این علت نیست که تنظیمکنندگان سند اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتقادی به مذهب نداشتهاند؟ یا اینکه مذاهبشان به آنان آموزش میدهد که چنین کنند؟ و آیا همه ما مجبوریم که از آنان پیروی کنیم؟
تعارض با حقوق مذهبی: شخصی ممکن است چنین استدلال نماید که آیا بند (۱) ماده ۱۶ اعلامیه مذکور که میگوید: «هر زن و مرد رشیدی حق ازدواج و تشکیل خانواده را بدون هیچ محدودیت نژادی ملیتی و مذهبی دارد» با ماده ۱۸ آن در تعارض نیست که بیان میدارد:
«هرکس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود؛ این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهارعقیده و ایمان میباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس میتواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً بهطور خصوصی یا بهطور عمومی برخوردار باشد»؟*
اگر وضعیت چنین است که هرکس حق دارد که براساس ماده ۱۸ بهموجب مذهب خود عمل نماید پس چرا مسلمانان نباید بهموجب مذهب خویش ازدواج نمایند؟ چگونه یک شخص میتواند مذهب خود را اظهار دارد درحالیکه مجاز نیست در خصوص ازدواج به آن عمل کند؟
اگر شخصی حق دارد که «عقیده و مذهب خود را در زمینه تعلیمات و اجرای مراسم دینی ابراز دارد» چرا مسلمانان باید بهگونهای دیگر عمل نمایند؟ بند (۳) ماده ۲۱ اعلامیه بیان میدارد:
«اساس و منشا قدرت حکومت، اراده مردم است. این اراده باید بهوسیله انتخاباتی برگزار گردد که از روی صداقت و بهطور ادواری صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رای را تامین کند».
چه اتفاقی میافتد اگر بهصورت دمکراتیک (یا بهوسیله اجماع) اکثریت مردم در یک کشور (نظیر یک کشور اسلامی) تصمیم بگیرند که مقررات مذهبی خود را در خصوص ازدواج اعمال نمایند؟ آیا آنان مجاز نیستند؟ آیا این دقیقا چیزی نیست که این ماده میگوید؟
معنی و مفهوم تساوی: چرا ازدواج باید مبتنی بر تساوی باشد؟ و معنی تساوی چیست؟ تساوی میتواند معانی مختلفی را در رابطه با مردمی مختلف داشته باشد؟ آن میتواند یکی (یا تمام) معانی زیر را داشته باشد: تساوی حقوقی، تساوی در نتیجه و تساوی در فرصت.
آیا چنین مفهومی از تساوی مفید خواهد بود؟ شکاکین در این خصوص متقاعد نمیشوند. آنان استدلال میکنند که هزینه برقراری مساوات برای یک هدف اساسی مرکزی هدفی بالا و دور از دسترس است.[۵] این شکاکین معتقدند دنبال کردن تساوی نهایتاً منجر به تقاضاهایی میشود که آن تنها برای «حق دنبال کردن خوشبختی» نیست بلکه برای «حق رسیدن به آن» است؛
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
مقدمه
دوره نفی رابطه:
دوره صبر و انتظار
جاسوسی امریکا:
بررسی امکان یا عدم امکان رابطه ایران و امریکا
نتیجهگیری و جمعبندی
منابع و مآخذ :
مقدمه :
کشور ما تقریبا بیش از نیم قرن است که با آمریکا بیش از هر کشور دیگری رابطه گسترده دارد . در این مدت، تحولات و سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده تاثیر به سزایی در تحولات کشور ما داشته است و دارد . البته چگونگی این رابطه بسیار متفاوت و همواره با نوسانات زیادی همراه بوده و روند مستمر و یک نواختی را طی نکرده است . به عبارت دیگر، قبل از انقلاب اسلامی، با توجه به امتیازاتی که امریکاییها به دست آورده بودند، حق هرگونه مداخله در امور ایران را داشتند و نوعی رابطه دست نشاندگی و سروری میان دو کشور به وجود آمده بود; ارتباطی که برای مردم، روشنفکران و روحانیون تحمل ناپذیر بود . برعکس، بعد از انقلاب اسلامی، رابطه ما با امریکا، بسیار خصمانه شد تا آنجا که به قطع روابط سیاسی بین دو کشور منجر گردید .
منظور از رابطه وجود هرگونه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم بین دو کشور است که شامل روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین دو دولت (ارتباطات بینالمللی) و همچنین بین دو ملت (ارتباط بینالمللی) و براساس احترام متقابل به حق حاکمیت دو کشور میباشد .
طرح این بحث از دو جهت اهمیت دارد: اولا: ایالات متحده امریکا یکی از کشورهای قدرتمند و مطرح جهانی است و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که رقیب دیرینه امریکا بعد از جنگ جهانی دوم بود، قدرت این کشور رو به فزونی نهاد، تا آنجا که ابرقدرت بلامنازع جهان شد . بررسی چگونگی رابطه ایران و امریکا بعد از فروپاشی نظام دو قطبی جهان، در بحثهای یاستخارجی اهمیتخاصی دارد; زیرا میتواند به نوعی تحولات کشور تجدید نظر طلب (ایران) را، آن هم در شرایط جدید قدرت امریکا، مورد مطالعه قرار دهد . ثانیا: از زمان تیره شدن روابط میان ایران و امریکا بحثی بسیار جنجالی در سطوح مختلف جامعه مطرح شد مبنی بر اینکه نحوه روابط این دو دولت در آینده باید چگونه باشد . موضوع مورد بحث تا حدود زیادی به این پرسش پاسخ میدهد .
در این مقاله چگونگی این رابطه را از منظر امام خمینی (س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی و اصلیترین فرد مخالف حضور امریکا در ایران و منطقه و کسی که دست امریکا را از ایران قطع کرد، بررسی میکنیم; زیرا بدون تردید، نگرش و طرز تفکر رهبر موفق انقلاب نسبتبه مسائل سیاسی جامعه، کمک زیادی به فهم پدیدههای سیاسی و اجتماعی خواهد کرد .
بدین ترتیب، محتوای اصلی این مقاله، برسی فرایند رابطه ایران و امریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق موضعگیری و نحوه نگرش حضرت امام (س) میباشد . در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا امکان رابطه میان ایران و امریکا وجود دارد یا خیر، اگر وجود ندارد، چرا؟ و اگر وجود دارد تحت چه شرایطی ممکن استبرقرار شود، این بحثحکایت از سلب و ایجاب رابطه بین دو کشور دارد:
فرضیه اساسی این است که امکان ایجاد رابطه در نظریات حضرت امام (س)، تحتشرایطی خاص وجود دارد، اما فرضیه رقیب بیانگر آن است که امکان ایجاد چنین رابطهای در نظریات ایشان وجود ندارد .
حضرت امام (س) از 15 خرداد 1342 تا 14 خرداد 1368، اظهارنظرهایی درباره امریکا و نقش و جایگاه آن در ایران داشتهاند که میتوان آنها را به سه بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول، از شروع زعامتحضرت امام (س) تا سرنگونی شاه; بخش دوم، از اواخر سلطنتشاه و بحبوحه انقلاب اسلامی یعنی از واژگونی رژیم شاهنشاهی تا استقرار نظام جمهوری اسلامی; و بخش سوم، از استقرار نظام جدید تا زمان رحلت ایشان .
قبل از شروع بحث ذکر نکاتی ضروری به نظر میرسد: اول اینکه، رابطه ایران و امریکا به صورت یک جانبه یعنی فقط از دیدگاه امام نسبتبه امریکا مطرح میشود و دیگر اینکه سعی شده است، از سخنرانیها و نوشتجات حضرت امام (س) که در مجموعه صحیفه نور جمع آوری شده استبه گونهای توصیفی و تحلیلی استناج شود تا شرح و تفاسیرهای مختلف از آن .
مروری بر تاریخچه روابط ایران و امریکا
به طور کلی، روابط ایران و امریکا را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: دوره اول، اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم را در برمیگیرد که با توجه به استراتژی انزواطلبی امریکا، نفوذ این کشور در ایران چندان محسوس نبود و صرفا به اعطای برخی خدمات آموزشی و بهداشتی و اعزام تعدادی از مستشاران امریکایی به قصد انجام اصلاحات به خصوص اصلاح امور مالی در ایران ختم میشد .
دوره دوم، از زمان اشغال ایران از سوی متفقین، در جریان جنگ جهانی دوم آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به طول انجامید . در این دوره، به تدریج، نفوذ امریکا در ایران رو به افزایش گذارد و تعدادی از نیروهای نظامی امریکا نیز در ایران مستقر شدند . تحولات این دوره به دو بخش تقسیم میشود: بخش نخست از اشغال ایران توسط متفقین تا کودتای 1332 را شامل میشود، که امریکا به تحکیم مواضع خود در ایران پرداخت و با توجه به نقشی که ایران در مقابله با کمونیسم داشت، سعی کرد ایران را به اردوگاه سرمایهداری ملحق کند . مصداق این ادعا، تلاش کشور مزبور برای خروج نیروهای شوروی از ایران در زمان پایان جنگ جهانی دوم و جلوگیری از تجزیه ایران بود . بخش دوم با کودتای 1332 آغاز میشود که طی آن موقعیت امریکا درایران تثبیتشد و با نقشی که در حوادث نفت و بازگرداندن شاه به ایران انجام داد به صورت قدرتی بلامعارض در ایران درآمد . در این دوران بود که امریکا با حمایت همه جانبه از رژیم شاه، ایران را به صورت ژاندارم منطقه درآورد و با توجه به کاهش نفوذ انگلیس در منطقه خلیج فارس، امنیت منطقه را به دست ایران سپرد، و به این منظور سیل جنگ افزارهای امریکایی را به ایران روانه کرد و ایران نیز با سرکوبی برخی جنبشهای مترقی منطقه، همچون ظفار، به ایفای نقش ژاندارمی در منطقه پرداخت .
دوره سوم از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع میشود که با توجه به ویژگی استقلالطلبی انقلاب و نفی دخالتبیگانگان در امور کشور، روابط دو کشور رو به تیرگی گذارد . گروگانگیری، بلوکه شدن داراییهای ایران، واقعه طبس، جنگ
ایران و عراق و سیاست مهار دوگانه (containment policy) سقوط هواپیمای ایرباس، تلاش برای امنیت اسرائیل، از جمله عوامل تیرگی روابط ایران و امریکا بعد از انقلاب اسلامی محسوب میشود .